قسمت دوم ضرب المثلهاي فارسي د الی م
«دوستي دوستي از سرت ميكنند پوستي؟» «دوصد گفته چو نيم كردار نيست.» (برزگي سراسر بهگفتار نيست...) فردوسي
«دو صد من استخوان بايد كه صدمن بار بردارد.»
«دوغ در خانه ترش است.»
«دوغ و دوشاب در نظرش يكيست.»
«دو قرت و نيمش باقيه.»
«دو قرص نان اگر از گندم است و گر از جو// دوتاي جامه اگر كهنهاست و گر از نو// چهارگوشه ديوار خود بهخاطر جمع// كه كس نگويد از اينجا بخيز و آنجا رو// هزار مرتبه بهتر بنزد ابن يمين// زفر مملكت كيقباد و كيخسرو» ابن يمين
«ده انگشت را خدا برابر نيافريده.»
«ده، براي كدخدا خوبه و برادرش.»
«ده درويش در گليمي بخسبند و دو پادشاه در اقليمي نگنجند.» سعدي
«دهنش آستر داره.»
«دهنش چاك و بست نداره.»
«دهنش لقّه.»
«دهن مردم را نميشود بست.»
«دهنه جيبش را تار عنكبوت گرفته.»
«ديده ميبينه، دل ميخواد.»
«دير آمده زود ميخواد بره.»
«دير زائيده زود ميخواد بزرگ كنه.»
«ديشب همه شب كمچه زدي كو حلوا؟»
«ديگ به ديگ ميگه روت سياه، سهپايه ميگه صل علي.»
«ديگ به ديگ ميگه كونت سياه.»
«ديگران كاشتند ما خورديم، ما ميكاريم ديگران بخورند.»
«ديگ ملا نصرالدين است.»
«ديگي كه واسه ما نميجوشه سر سگ توش بجوشه.»
«ديوار حاشا بلنده.»
«ديوار موش داره، موش هم گوش داره.»
«ديواري از ديوار ما كوتاهتر نديده.»
«ديوانه چو ديوانه ببيند خوشش آيد.»
ذ:
«ذات نايافته از هستي بخش// كي تواند كه شود هستي بخش؟» عبدالرحمن جامي
«ذره ذره كاندرين ارض و سماست// جنس خود را همچو كاه و كهرباست» مولوي«ذره ذره جمع گردد وانگهي دريا شود.» سعدي
ر:
«راستي هيبتاللهي يا ميخواهي منو بترسوني؟»
«راه دزد زده تا چهل روز امنه.»«راه دويده، كفش دريده.»
«رحمت به كفن دزد اولي.»«رخت دو جاري را در يك طشت نميشه شست.»
«رستم است و يكدست اسلحه.»
«رستم در حمام است.»
«رستم صولت و افندي پيزي.»
«رسيده بود بلايي ولي به خير گذشت.» ((نريخت درد ميومحتسب زدير گذشت ...)) آصفي هروي
«رطب خورده منع رطب چون كند.»
«رفت زير ابروش را برداره چشمش را هم كور كرد.»
«رفت بهنان برسه بهجان رسيد.»
«رفتم صواب كنم كباب شدم.»
«رفتم خونه خاله دلم واشه، خاله خسبيد دلم پوسيد.»
«رفتم شهر كورها، ديدم همه كور، من هم كور.»
«رقاصه نميتونست برقصه ميگفت زمين كجه.»
«رند را بند و قحبه را پند سود نكند.»
«رنگم ببين و حالمو نپرس.»
«روبرو خاله و پشت سر چاله.»
«روده بزرگه روده كوچيكه رو خورد.»
«روز از نو، روزي از نو.»
«روز گار آئينه را محتاج خاكستر كند.»
«روزگار است اينكه گه عزت دهد گه خوار دارد// چرخ بازيگر از اين بازيچهها بسيار دارد» قائممقام فراهاني
«روزه خوردنشو ديدم، ولي نماز كردنش را نديدهام.»
«روزي به قدمه.»
«روزيِ گربه دست زن شلختهاست.»
«روضهخوان پشمه چال است.»
«روغن چراغ ريخته وقف امامزاده.»
«روغن روي روغن ميره، بلغور، خشك ميمونه.»
«رو مسخرگي پيشه كن و مطربي آموز// تا داد خود از كهتر و مهتر بستاني» عبيد زاكاني
«روي گدا سياهه ولي كيسهاش پره.»
«ريسمان سوخت و كجيش بيرون نرفت.»
«ريش و قيچي هر دو در دست شماست.»
«ريق رحمت رو سركشيد.»«ريدي به الك .»
ز:
«ز آب خرد، ماهي خرد خيزد// نهنگ آن به كه با دريا ستيزد» سعدي
«زاغم زد و زوغم زد، پس مانده كلاغ كورم زد.» (زوغم زد و زاغم زد، پس مانده كلاغم زد!)«زبان بريده به كنجي نشسته صم بكم// به از كسي كه نباشد زبانش اندر حكم» سعدي
«زبان خر را خلج ميدونه.»
«زبان خوش، مار را از سوراخ بيرون ميآورد.»
«زبان سرخ سر سبز ميدهد بر باد.» (بهپاي شمع شنيدم زقيچي پولاد...) اميرخسرو دهلوي
«زبان گوشت است به هر طرف كه بچرخاني ميچرخه.»«زخم زبان از زخم شمشير بدتره.»
«زدي ضربتي ضربتي نوش كن.»
«زردآلو را ميخورند براي هستهاش.»
«زرنگي زياد فقر ميآره.»
«زرنگي زياد مايه جوانمرگيست.»
«ز عشق تا به صبوري هزار فرسنگ است» (دلي كه عاشق و صابر بود مگر سنگ است...)) سعدي
«زعفران كه زياد شد بخورد خر ميدهند.»
«زكات تخم مرغ يك پنبهدونهاست.»
«زمانهايست كه هر كس بخود گرفتار است» (تو هم در آينه حيران حسن خويشتني...) آصفي هروي
«زمانه با تو نسازد، تو با زمانه بساز.»
«زمستان رفت و روسياهي به زغال موند.»
«زن آبستن گل ميخوره اما گل داغستان.»
«زن از غازه سرخ رو شود و مرد از غزا.»
«زن بد را اگر در شيشه هم بكنند كار خودشو ميكنه.»
«زن بلاست، اما الهي هيچ خانهاي بيبلا نباشه.»
«زن بيوه را براي ميوهاش ميخواهند.» ((يعني براي ثروتش))«زن تا نزائيده دلبره، وقتيكه زائيد مادره.»
«زن جوان را تيري به پهلو نشيند به كه پيري.»
«زن راضي، مرد راضي، گور پدر قاضي.»
«زن سليطه سگ بيقلادهاست.»
«زنگوله پاي تابوت.»
«زن نجيب گرفتن آسونه، ولي نگهداريش مشكله.»
«زني كه جهاز نداره، اينهمه ناز نداره.»
«زورش به خر نميرسه پالونش را برميداره.» (... پالونش را ميزنه)
«زور داري، حرفت پيشه.»
«زور دار پول نميخواد، بيزور هم پول نميخواد.»
«زهر طرف كه شود كشته، سود اسلام است.»
«زهر به دندان ماليده»معنا: يعني بدزبان و بيهده گو است.
«زيراندازش زمين است و رواندازش آسمون.»
«زير پاي كسي پوست خربزه گذاشتن.»
«زير دمش سست است.»
«زير ديگ آتش است و زير آدم آدم.» (همانطور كه آتش آب ديگ را بهجوش ميآورد، آدم نيز به وسوسه و تحريك ديگري برانگيخته ميشود)
«زير سرش بلنده.»
«زير شالش قرصه.»
«زير كاسه نيمكاسه ايست.»
«زيره به كرمان ميبره.»
س:
«سال به دوازده ماه ما ميبينيم يكدفعه هم تونبين
«سال به سال دريغ از پارسال.»
«سالها ميگذره تا شنبه به نوروز بيفته.»
«سالي كه نكوست از بهارش پيداست.»
«سبوي خالي را به سبوي پر مزن.»
«سبوي نو آب خنك دارد.»
«سبيلش آويزان شد.»
«سبيلش را بايد چرب كرد.»
«سپلشت آيد و زن زايد و مهمان عزيزم ز درآيد.»
«سخن خودتو كجا شنيدي، اونجا كه حرف مردمو شنيدي.»
«سر بريده سخن نگويد.»
«سر بزرگ بلاي بزرگ داره.»
«سر بشكنه در كلاه، دست بشكنه در آستين.»
«سر بيصاحب ميتراشه.»
«سر بيگناه، پاي دار ميره اما بالاي دار نميره.»
«سر پيازي يا ته پياز؟»
«سر پيري و معركهگيري.»
«سر تراشي را از سر كچل ما ميخواد ياد بگيره.»
«سر حليم روغن ميرود.»«سر خر باش، صاحب زر باش.»
«سر را با پنبه ميبرد.»
«سر را قمي ميشكنه تاوانش را كاشي ميده.»
«سر زلف تو نباشد سر زلف دگري.»
«سرش از خودش نيست.»
«سرش به تنش زيادي ميكنه.»
«سرش به كلاش ميارزه.»
«سرش بوي قورمه سبزي ميده.»
«سرش توي حسابه.»
«سرش توي لاك خودشه.»
«سرش جنگه اما دلش تنگه.»
«سرش را پيراهن هم نميدونه.»
«سر قبري گريه كن كه مرده توش باشه.»
«سر قبرم كثافت نكن از فاتحه خواندنت گذشتم.»
«سر كچل را سنگي و ديوانه را دنگي.»
«سر كچل و عرقچين.»
«سركه مفت از عسل شيرينتره.»
«سركه نقد بهتر از حلواي نسيهاست.»
«سر كه نه در راه عزيزان بود// بار گرانيست كشيدن بدوش» سعدي
«سر گاو توي خمره گير كرده.»
«سرگنجشكي (كلهگنجشكي) خورده.»
«سر گندهاش زير لحافه.»
«سرم را ميشكنه نخودچي جيبم ميكنه.»
«سرم را سرسري متراش اي استاد سلماني// كه ما هم در ديار خود سري داريم و ساماني.»
«سرنا را از سر گشادش ميزنه.»
«سرناچي كم بود يكي هم از غوغه اومد.»
«سر و ته يك كرباسند.»
«سري را كه درد نميكند دستمال مبند.»
«سري كه عشق ندارد كدوي بيبار است.» (لبي كه خنده ندارد شكاف ديوار است ...)
«سزاي گرانفروش نخريدنه.»
«سسك هفت تا بچه ميآره يكيش بلبله.»
«سفره بينان جله، كوزه بيآب گله.»
«سفره نيفتاده (نينداخته) بوي مشك ميده.»
«سفره نيفتاده يك عيب داره؛ سفره افتاده هزار عيب.»
«سفيد سفيد صدتومن، سرخ و سفيد سيصدتومن، حالا كه رسيد به سبزه هرچي بگي ميارزه.»
«سقش سياه است.»
«سگ بادمش زير پاشو جارو ميكنه.»
«سگ باش، كوچك خونه نباش.»
«سگ پاچه صاحبش را نميگيره.»
«سگ، پدر نداشت سراغ حاج عموشو ميگرفت.»
«سگ چيه كه پشمش باشه.»«سگ در حضور به از برادر دور.»
«سگ در خانه صاحبش شيره.»«سگ داد و سگ توله گرفت.»
«سگ دستش نميشه داد كه اخته كنه.»
«سگ را كه چاق كنند هار ميشه.»
«سگ زرد برادر شغاله.»
«سگست آنكه با سگ رود در جوال.»
«سگ سفيد ضرر پنبهفروشه.»
«سگ سير دنبال كسي نميره.»
«سگش بهتر از خودشه.»
«سگ كه چاق شد گوشتش خوراكي نميشه.»
«سگ گر و قلاده زر؟»
«سگ ماده در لانه، شير است.»
«سگ نازي آباده، نه خودي ميشناسه نه غريبه.»
«سگ نمكشناس به از آدم ناسپاس.»
«سگي به بامي جسته گردش به ما نشسته.»
«سگي كه براي خودش پشم نميكند براي ديگران كشك نخواهد كرد.»
«سگي كه واق واق كنه، نميگيره.»
«سلام گرگ بيطمع نيست.»
«سنده را انبر دم دماغش نميشه برد.»
«سنگ به در بسته ميخوره.»
«سنگ بزرگ علامت نزدنه.»
«سنگ بنداز بغلت واشه.»
«سنگ خاله قورباغه را گرو ميكشه.»
«سنگ روي سنگ بند نميشه.»
«سنگ كوچك سر بزرگ را ميشكنه.»
«سنگ مفت، گنجشك مفت.»
«سنگي را كه نتوان برداشت بايد بوسيد و گذاشت.»
«سنگين برو، سنگين بيا!»
«سواره از پياده خبر نداره، سير از گرسنه.»
«سودا، به رضا، خويشي بخوشي.»
«سودا چنان خوشست كه يكجا كند كسي.» (دنيا و آخرت به نگاهي فروختيم) قصاب كاشاني
«سوداگر پنير از شيشه ميخوره.»
«سوداي نقد بوي مشك ميده.»
«سوداي خام پختن .»
«سوراخ دعا را گم كرده.»
«سوزن، همه را ميپوشونه اما خودش لخته.»
«سوسكه از ديوار بالا ميرفت مادرش ميگفت: قربون دست و پاي بلوريت.»
«سهره (سيره) رنگ كرده را جاي بلبل ميفروشه.»
«سيب سرخ براي دست چلاق خوبه؟»
«سيب مرا خوردي تا قيامت ابريشم پس بده.»
«سيبي كه بالا ميره تا پائين بياد هزار چرخ ميخوره.»
«سيبي كه سهيلش نزند رنگ ندارد.» (تعليم معلم بكسي ننگ ندارد)
«سيلي نقد به از حلواي نسيه.»
سنگ ديگران را به سينه زدن
ش: «شاگرد اتوكشم، سرد ميارم حرفه، گرم ميارم حرفه.»
«شاه خانم ميزاد، ماه خانم درد ميكشه.»
«شاه ميبخشه شيخ عليخان نميبخشه.»
«شاه ميبخشه ولي شاه قلي نميبخشه.»
«شاهنامه آخرش خوشه.»
«شب دراز است و قلندر بيدار.»
«شب سمور گذشت و لب تنور گذشت.»
«شب عيد است و يار از من چغندر پخته ميخواهد// گمانش ميرسد من گنج قارون زير سر دارم»
«شبهاي چهارشنبه هم غش ميكنه.»
«شپش توي جيبش سه قاب بازي ميكنه.»
«شپش توي جيبش منيژه خانومه.»
«شتر اگر مرده هم باشد پوستش بار خره.»
«شتر با بارش گم ميشه.»
«شتر بزرگه زحمتش هم بزرگه.»
«شتر پير شد و شاشيدن نياموخت.»
«شتر خوابيدهاش هم بلندتر از خر ايستادهاست.»
«شتر در خواب بيند پنبه دانه// گهي لف لف خورد گه دانهدانه»
«شتر ديدي نديدي.»
«شتر را چه به علاقهبندي؟»
«شتر را گفتند: چرا شاشت از پسه؟ گفت: چهچيزم مثل همهكسه.»
«شتر را گفتند: چرا گردنت كجه؟ گفت: كجام راسته.»
«شتر را گفتند: چكارهاي؟ گفت: علاقهبندم. گفتند: از دست و پنجه نرم و نازكت پيداست.»
«شتر را گم كرده پي افسارش ميگرده.»
«شتر سواري دولا دولا نميشه.»
«شتر كه نواله ميخواد گردن دراز ميكنه.»
«شتر كجاش خوبه كه لبش بده؟»
«[[شتر گاو پلنگ.»
«شتر مرد و حاجي خلاص.»
«شترمرغ را گفتند: بار بردار. گفت: من مرغم. گفتند: پرواز كن. گفت: من شترم.»
«شتر با پيغام آب نميخورد»
«شراب مفت را قاضي هم ميخوره.»
«شريك اگر خوب بود خدا هم شريك ميگرفت.»
«شريك دزد و رفيق قافله.»
«شست پات توي چشمت نره.»
«ششماهه به دنيا اومده.»
«شعر چرا ميگي كه توي قافيهاش بموني؟»
«شغال بيشه مازندران را// نگيرد جز سگ مازندراني»
«شغال، پوزش به انگور نميرسه ميگه ترشه.»
«شغال ترسو انگور خوب نميخوره.»
«شغال كه از باغ قهر كنه منفعت باغبونه.»
«شغالي كه مرغ ميگيره بيخ گوشش زرده.»
«شكمت گوشت نو بالا آورده.»
«شكم گشنه، گوز فندقي.»
«شلوار نداره، بند شلوارش را ميبنده.»
«شمر جلودارش نميشه.»
«شمشير همان شمشيره، بازو همان بازو نيست.»
«شنا بلد نيست زير آبي هم ميره.»
«شنونده بايد عاقل باشه.»
«شنيدي كه زن آبستن گل ميخوره اما نميدوني چه گلي.»
«شوهر كردم وسمه كنم نه وصله كنم.»
«شوهر برود كاروانسرا، نونش بياد حرمسرا.»
«شوهرم شغال باشد، نونم در تغار باشد.»
«شياف به كون، آيينه به رو.»
«شير بييال و دم و اشكم كه ديد// اينچنين شيري خدا هم نافريد» مولوي
ص:
«صابونش به جامه ما خورده.»'''''
«صبر كوتاه خدا سي ساله.»
«صداش صبح در مياد.»
«صد پتك زرگر، يك پتك آهنگر.»
«صد تا گنجشك با زاق و زوقش نيم منه.»
«صد تا چاقو بسازه، يكيش دسته نداره.»
«صد تومن ميدم كه بچهام يكشب بيرون نخوابه وقتي خوابيد، چه يكشب چه هزار شب.»«صد رحمت به كفن دزد اولي.»
«صد سال گدائي ميكنه هنوز شب جمعه را نميدونه.»
«صد سر را كلاه است و صد كور را عصا.»
«صد من پرقو يك مشت نيست.»
«صد من گوشت شكار به يك چس تازي نميارزه.»
«صد موش را يك گربه كافيه.»
«صفراش به يك ليمو ميشكنه.»
«صنار جيگرك سفره قلمكار نميخواد.»
«صنار ميگيرم سگ اخته ميكنم، يه عباسي ميدم غسل ميكنم.»
ض: «ضرب خورده جراحه.»
«ضرر را از هر جا جلوشو بگيري منفعته.»
«ضامن روزي بود روزيرسان.»
«ضرر به موقع بهتر از منفعت بيموقعه.»
«ضرر كاركن، كار نكردنه.»
ط:
«طاس اگر نيك نشيند همه كس نراد است.»
«طالع اگر آري برو دمر بخواب.»
«طاووس را به نقش و نگاري كه هست خلق// تحسين كنند و او خجل از پاي زشت خويش» سعدي
«طبل تو خاليست.»
«طبيب بيمروت، خلق را رنجور ميخواهد.»
«طشت طلا رو سرت بگير و برو.»
«طعمه هر مرغكي انجير نيست.»
«طلا كه پاكه چه منتش به خاكه»
«طمع آرد به مردان رنگ زردي// طمع را سر ببر، گرمردِ مردي» ناصرخسرو
«طمع آرد به روي مرد زردي// كه لعنتهاي ركني بر طمع باد» انوري
«طمع آرد به مردان رنگزردي.»
«طمع پيشه را رنگ و رو زرده.»
«طمع، چاه اشتباه است.»
«طمع چون دوچندان شود//صاحب كرم پشيمان شود»
«طمع را نبايد كه چندان كني// كه صاحب كرم را پشيمان كني»
«طمع زياد مايه جونممرگي (جوانمرگي) است.»
«طمعش از كرم مرتضيعلي بيشتره.»
ظ:
«ظالم پاي ديوار خودشو ميكنه.»
«ظالم دست كوتاه.»
«ظالم هميشه خانه خرابه.»
«ظاهرش چون گور كافر پر حلل// باطنش قهر خدا عزوجل» مولوي
ع:
«عاشقان را همه گر آب برد// خوبرويان همه را خواب برد» ايرجميرزا
«عاشق بيپول بايد شبدر بچينه.»
«عاشقم پول ندارم كوزه بده آب بيارم.»
«عاشقي سوزي داره، سي و سه پنج روزي داره.»
«عاشقي پيداست از زاري دل// نيست بيماري چو بيماري دل» مولوي
«عاشقي شيوه رندان بلاكش باشد.» حافظ
«عاشقي كار سري نيست كه بر بالين است» سعدي
«عاقبت جوينده يابنده بود.» مولوي
«عاقبت گرگزاده گرگ شود// گرچه با آدمي بزرگ شود» سعدي
«عاقل به كنار آب تا پل ميجست// ديوانه پابرهنه از آب گذشت»
«عاقل گوشت ميخوره، بيعقل بادمجان.»
«عالم بيعمل، زنبور بيعسله.»
«عالم شدن چه آسون آدم شدن چه مشكل.»
«عالم ناپرهيزكار، كوريست مشعلهدار.»
«عالمي را يك سخن ويران كند.»
«عبادت بجز خدمت خلق نيست// به تسبيح و سجاده و دلق نيست» سعدي
«عجب كشكي سابيديم كه همش دوغ پتي بود.»
«عجله، كار شيطونه.»
«عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد.»
«عذر بدتر از گناه.»
«عروس بيجهاز، روزه بينماز، دعاي بينياز، قورمه بيپياز.»
«عروس تعريفي عاقبت شلخته درآمد.»
«عروس كه به ما رسيد شب كوتاه شد.»
«عروس مياد وسمه بكشه نه وصله بكنه.»
«عروس نميتونست برقصه ميگفت:سي دي مو نياوردم.»
«عروس را كه مادرش تعريف كنه براي آقادائيش خوبه.»
«عروس كه مادر شوهر نداره، اهل محل مادرشوهرشند.»
«عزيز كرده خدا را نميشه ذليل كرد.»
«عزيز پدر و مادر.»«عسس بيا منو بگير.»
«عسل در باغ هست و غوره هم هست.»
«عسل نيستي كه انگشتت بزنند.»
«عشق پيري گر بجنبد سر به رسوايي زند.»
«عقد پسرعمو و دخترعمو را در آسمان بستهاند.»
«عقلش پارهسنگ برميداره.»
«عقل كه نيست جون در عذابه.»
«عقل مردم به چشمشونه.»
«عقل و گهش قاطي شده.»
«علاج واقعه پيش از وقوع بايد كرد.» (... دريغ سود ندارد چو رفت كار از دست) سعدي
«علاج بكن كز دلم خون نيايد.» (سرشك از رخم پاك كردن چه حاصل ...) مير والهي
«علف به دهان بزي بايد شيرين بياد.»
«عيدت را اينجا كردي نوروزت را برو جاي ديگه.»
غ:
«غاز ميچرونه.»
«غربال را جلوي كولي گرفت و گفت: منو چطور ميبيني؟ گفت: هر طور كه تو منو ميبيني.»
«غلام به مال خواجه نازد و خواجه به هر دو.»
«غليان بكشيم يا خجالت.» ((مائيم ميان اين دو حالت ...))
«غم مرگ برادر را برادر مرده ميداند.»
«غوره نشده مويز شدهاست.»
ف:
«فحش رو كه بندازي رو زمين، صاحبش خودش اونو برميداره ميزنه زير بغلش»
«فردا كه بر من و تو وزد باد مهرگان// آنگه شود پديد كه نامرد و مرد كيست؟» ناصرخسرو
«فرزند بيادب مثل انگشت ششمه، اگر ببري درد داره، اگر هم نبري زشته.»
«فرزند عزيز نور ديده// از دبه كسي ضرر نديده»
«فرزند كسي نميكند فرزندي// گر طوق طلا به گردنش بربندي»
«فرزند عزيز دردونه، يا دنگه يا ديونه.»
«فرشش زمينه، لحافش آسمون.»
«فرش، فرش قالي، ظرف، ظرف مس، دين، دين محمد.»
«فضول را به جهنم بردند گفت: هيزمش تره.»
«فقير، در جهنم نشستهاست.»
«فكر نان كن كه خربزه آبه.»
«فلفل نبين چه ريزه بشكن ببين چه تيزه.»
«فلك فلك، بهمه دادي منقل، به ما ندادي يك كلك.»
«فواره چون بلند شود سرنگون شود.»
«فيل خوابي ميبيند و فيلبان خوابي.»
«فيلش ياد هندوستان كرده.»
«فيل و فنجان.»
«فيل زندهاش صدتومنه، مردهاش هم صدتومنه.»
ق:
«قطره قطره جمع گردد وانگهي دريا شود.»
«قاپ قمارخونهاست.»
«قاتل بپاي خود پاي دار ميره.»
«قاچ زين را بگير اسبدواني پيشكشت.»
«قاشقسازي كاري نداره، مشت ميزني توش گود ميشه، دمش را ميكشي دراز ميشه.»
«قاشق نداري آش بخوري نونتو كج كن بيل كن.»
«قاطر را گفتند: پدرت كيست؟ گفت: اسب آقادائيمه.»
«قاطر پيشآهنگ آخرش توبرهكش ميشه.»
«قبا سفيد قبا سفيده.»
«قباي بعد از عيد براي گل منار خوبه.»
«قدر زر، زرگر شناسد قدر گوهر، گوهري.»
«قرآن كنند حرز و امام مبين كشند» (ياسين كنند ورد و به طاها كشند تيغ ...)
«قربون برم خدارو، يك بام و دو هوارو، اينور بام گرما را اون ور بام سرمارو.»
«قربون بند كيفتم، تا پولداري رفيقتم.»
«قربون چشمهاي بادوميت - ننه من بادوم ميخوام.»
«قربون چماق دود كشت كاه، بده جوش پيشكشت.»
«قرض كه رسيد به صدتومن، هر شب بخور قيمهپلو.
«قسمت را باور كنم يا دم خروس را؟»
«قسم حضرت عباس را باور كنم يا دم خروس را؟»
«قسم نخور كه باور كردم.»
«قطره قطره جمع گردد وانگهي دريا شود.»
«قلم، دست دشمنه.»
«قم بيد و قنبيد، اونهم امسال نبيد.»
«قوم و خويش، گوشت هم را ميخورند استخوان هم را دور نميندازند.»
ك:
«كاچي بهتر از هيچي است.» يا «كاچي به ز هيچي.»
«كار از محكمكاري عيب نميكنه.»
«كار بوزينه نيست نجاري.»
«كاركردن خر و خوردن يابو.»
«كاري را كه گرگ به سختي انجام دهد، روباه به آساني از پيش برد.»
«كارد، به استخوان رسيدن.»
«كارد، دسته خودشو نميبره.»
«كار نباشه زرنگه.»
«كار، نشد نداره.»
«كار نكو كردن از پر كردن است.»
«كار هر بز نيست خرمن كوفتن// گاو نر ميخواهد و مرد كهن»
«كاري بكن بهر ثواب؛ نه سيخ بسوزه نه كباب.»
«كاسه جايي رود كه قدح بازآيد.»
«كاسه داغتر از آش.»
«كاسه را كاشي ميشكنه، تاوانش را قمي ميده.»
«كاسهاي زير نيم كاسهاست .»
«كاشكي را كاشتند سبز نشد.»
«كاشكي ننم زنده ميشد؛ اين دورانم ديده ميشد.»
«كافر همه را به كيش خود پندارد.»
«كاه از خودت نيست كاهدون كه از خودته.»
«كاه بده، كالا بده، دو غاز و نيم بالا بده.»
«كاه پيش سگ، استخوان پيش خر.»
«كاه را در چشم مردم ميبينه كوه را در چشم خودش نميبينه.»
«كاهل به آب نميرفت، وقتي ميرفت خمره ميبرد.»
«كباب پخته نگردد مگر به گرديدن.»
«كبك در چنگ باز خفتن»
«كبكش خروس ميخونه.»
«كبوتر با كبوتر باز با باز كند همجنس با همجنس پرواز»
«كپه هم با فعله است؟»
«كجا خوشه؟ اونجا كه دل خوشه.»
«كج ميگه اما رج ميگه.»
«كچلي را گفتند: چرا زلف نميگذاري؟ گفت: من از اين قرتيگريها خوشم نمياد.»
«كچل نشو كه همه كچلي بخت نداره.»
«كچليش كم، آوازش.»
«كدخدا را ببين، ده را بچاپ.»
«كرايه نشين، خوش نشينه.»
«كرمداران عالم را درم نيست// درمداران عالم را كرم نيست»
«كرم از خود درخته.»
«كژدم را گفتند: چرا به زمستان در نميآيي؟ گفت: به تابستانم چه حرمت است كه در زمستان نيز بيرون آيم؟»
«كفش بده كلاه بده دو قورت و نيم بالا بده.»
«كس را وقوف نيست كه انجام كار چيست.» (هر وقت خوش كه دست دهد مغتنم شمار) حافظ
«كس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من.»
«كسي دعا ميكنه زنش نميره كه خواهرزن نداشته باشه.»
«كسي را در قبر ديگري نميگذارند.»
«كسي كه از آفتاب صبح گرم نشد از آفتاب غروب گرم نميشه.»
«كسي كه از گرگ ميترسه گوسفند نگه نميداره.»
«كسي كه با مادرش زنا كنه، با ديگران چها كنه.»
«كسي كه در كشتي سوار است، با ناخدا نميجنگد.»
«كسي كه منار ميدزده، اول چاهش را ميكنه.»
«كسي كه خربزه ميخوره، پاي لرزش هم ميشينه.»
«كشته از بسكه فزونست كفن نتوان كرد.»
«كفاف كي دهد اين باده به مستي ما// خم سپهر تهي شد ز ميپرستي ما»
«كف دستي كه مو نداره از كجاش ميكنند؟»
«كفتر صناري، ياكريم نميخونه.»
«كفتر چاهي جاش توي چاهه.»
«كفشات جفت، حرفات مفت.»
«كفشاش يكي نوحه ميخونه، يكي سينه ميزنه.»
«كفگيرش به ته ديگ خورده.»
«كلاغ آمد چريدن ياد بگيره پريدن هم يادش رفت.»
«كلاغ از وقتي بچهدار شد، شكم سير به خود نديد.»
«كلاغ از باغمون قهر كرد، يك گردو منفعت ما.»
«كلاغ خواست راه رفتن كبك را ياد بگيره راه رفتن خودش هم يادش رفت.»
«كلاغ، روده خودش درآمده بود اونوقت ميگفت: من جراحم.»
«كلاغ سر لونه خودش قارقار نميكنه.»
«كل اگر طبيب بودي سر خود دوا نمودي.»
«كلاه را كه به هوا بيندازي تا پائين بيايد هزار تا چرخ ميخوره.»
«كلاه كچل را آب برد گفت: براي سرم گشاد بود.»
«كلفتي نون را بگير و نازكي كار را.»
«كلوخانداز را پاداش سنگ است// جواب است اي برادر اين نه جنگ است»
«كلهاش بوي قورمهسبزي ميده.»
«كلهپز برخاست سگ جايش نشست.»
«كلهگنجشكي خورده.»
«كمال همنشين در من اثر كرد// وگر نه من همان خاكم كه هستم» سعدي
«كم بخور هميشه بخور.»
«كمم گيري كمت گيرم؛ نمرده ماتمت گيرم.»
«كنار گود نشسته ميگه لنگش كن.»
«كنگر خورده لنگر انداخته.»
«كور از خدا چي ميخواهد؟ دو چشم بينا.»
«كور خود و بيناي مردم.»
«كورشه اون دكانداري كه مشتري خودشو نشناسه.»
«كور را چه به شبنشيني.»
«كور كور را ميجوره آب گودال را.»
«كور هرچي توي چنته خودشه خيال ميكنه توي چنته رفيقش هم هست.»
«كوري دخترش هيچ، داماد خوشگل هم ميخواهد.»
«كوزه خالي، زود از لب بام ميافته.»
«كوزهگر از كوزه شكسته آب ميخوره.»
«كوزه نو آب خنك داره.»
«كوزه نو دو روز آب را سرد نگه ميداره.»
«كوسه دنبال ريش رفت سيبيلشم از دست داد.»
«كوسه و ريش پهن.»
«كون گوزو، بهونه اش نون جو است.»
«كو فرصت؟»«كوه بكوه نميرسه، آدم به آدم ميرسه.»
«كوه، موش زاييده.»
«كير رو ديدي كدو رو نديدي؟»
گ:
«گابمه و آبمه و نوبت آسيابمه.»
«گاو پيشاني سفيده.
»«گاوش زاييده.»
«گاو نه من شير.»
«گاه باشد كه كودكي نادان// به غلط بر هدف زند تيري» سعدي
«گاهي از سوراخ سوزن تو ميره گاهي هم از دروازه تو نميره.»
«گدارو كه رو بدي صاحبخونه ميشه.»
«نرمي ز حد مبر كه چو دندان مار ريخت// هر طفل نيسوار كند تازيانهاش» صائب تبريزي
«گذر پوست به دباغخانه ميافته.»
«گر به دولت برسي مست نگردي مردي.»
«گر بري گوش و گر زني دمبم// بنده از جاي خود نميجنبم.»
«گربه براي رضاي خدا موش نميگيره.»
«گربه تنبل را موش طبابت ميكنه.»
«گربه دستش به گوشت نميرسه ميگه بو ميده.»
«گربه را دم حجله بايد كشت.»
«گربه را اگر در اتاق حبس كني پنجه بروت ميزنه.»
«گربه را گفتند: گهت درمونه خاك پاشيد روش.»
«گربه روغن ميخوره، بيبي دهن منو بو ميكنه.»
«گربه شب سموره.»
«گربه شير است در گرفتن موش// ليك موش است در مصاف پلنگ» سعدي
«گربه مسكين اگر پر داشتي// تخم گنجشك از زمين برداشتي»
«گر تو بهتر ميزني بستان بزن.»
«گر تو قرآن بدين نمط خواني// ببري رونق مسلماني» سعدي
«گر تو نميپسندي تغيير ده قضا را» (در كوي نيكنامي ما را گذر ندادند ...) حافظ
«گر جمله كائنات كافر گردند// بر دامن كبرياش ننشيند گرد»
«گر حكم شود كه مست گيرند// در شهر هر آنچه هست گيرند»
«گر در همه شهر يك سر نيشتر است// در پاي كسي رود كه درويشتر است»«گر در يمني چو با مني پيش مني// ور پيش مني چو بيمني در يمني»«گرد نام پدر چه ميگردي؟// پدر خويش باش اگر مردي»
«گرز به خورند پهلوون.»
«گر زمين و زمان بهم دوزي// ندهندت زياده از روزي»
«گر صبر كني زغوره حلوا سازيم.»
«گر گدا كاهل بود تقصير صاحبخانه چيست؟»
«گرگ دهنآلوده و يوسف ندريده.»
«گرگزاده آخرش گرگ ميشه.»
«گرگ كه پير ميشه رقاص سگ ميشه.»
«گرهي كه با دست باز ميشه نبايد با دندان باز كرد.»
«گر نباشد گنده خر، واي به حال گنده فروش»
«گفت: پيغمبر كه چون كوبي دري// عاقبت زآن در برون آيد سري» مولوي
«گفت: چشم تنگ دنيادار را// يا قناعت پر كند يا خاك گور» سعدي
«گفت: خونه قاضي عروسيست. گفت: به تو چه؟ گفت: مرا هم دعوت كردهاند. گفت: به من چه؟»
«گفت: استاد؛ شاگردان از تو نميترسند. گفت: من هم از شاگردها نميترسم.»
«گفتند: خرس تخم ميذاره يا بچه؟ گفت: از اين دم بريده هرچي بگي برمياد.»
«گفتند: خربزه و عسل با هم نميسازند. گفت: حالا كه همچين ساختهاند كه دارند منو از وسط برميدارند.»
«گفتند: خربزه ميخوري يا هندوانه؟ گفت: هردوانه.»
«گفت: نوري خونه است؟ گفتند: علاوه بر نوري دخترش هم خونهاست. گفت: نور علي نور.»
«گل بود به سبزه نيز آراسته شد.»
«گِل زن و شوهر را از يك تغار برداشتهاند.»
«گلهگيهات به سرم ايشالاه عروسي پسرم.»
«گنج بيرنج نديدهست كسي// گل بيخار نچيدهست كسي» عبدالرحمن جامي
«گنج بي مار و گل بي خار نيست// شادي بيغم در اين بازار نيست» مولوي«گنج و مار و گل و خار و غم و شادي به هماند» (جور دشمن چهكند گر نكشد طالب دوست...) سعدي
«گنجشك امسالي رو باش كه گنجشك پارسالي را قبول نداره.»
«گنجشك با باز پريد افتاد و ماتحتش دريد.»
«گنجشك با زاغ زوغش بيست تاش يه قرونه، گاوميش يكيش صدتومنه.»
«گندم از گندم برويد جو ز جو» (از مكافات عمل غافل نشو...) مولوي
«گندم خورديم از بهشت بيرونمان كردند.»
«گنه كرد در بلخ آهنگري// به شوشتر زدند گردن مسگري»
«گوز در بازار مسگري.»«گوز به شقيقه چه ربطي داره.»
«گوساله بسته را ميزنه.»
«گوسفند امامرضا را تا چاشت نميچرونه.»
«گوسفند بفكر جونه، قصاب به فكر دنبه.»
«گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من// آنچه البته به جايي نرسد فرياد است» يغماي جندقي«گوشت جوان لب طاقچهاست.»
«گوشت را از ناخن نميشه جدا كرد.»
«گوشت را از بغل گاو بايد بريد.»
«گوشت رانم را ميخورم منت قصاب رو نميكشم.»
«گوهر پاك ببايد كه شود قابل فيض// ورنه هر سنگ و گلي لؤلؤ مرجان نشود» حافظ«گه جن خورده.»
«گيرم پدر تو بود فاضل// از فضل پدر تو را چه حاصل» ~ نظامي
«گيرم كه مارچوبه كند تن بشكل مار// كو زهر بهر دشمن و كو مهره بهر دوست» خاقاني
«گيسش را توي آسيا سفيد نكرده.»
ل:
«لاف در غريبي، گوز در بازار مسگرها.»
«لالائي بلدي چرا خوابت نميبره.»
«لب بود كه دندون اومد.»
«لحافي را براي شپشي دور نمياندازند.»
«لقمان حكيم را گفتند: ادب از كه آموختي؟ گفت: از بيادبان.» سعدي
«لگد به بخت خودش ميزنه.»
«لگد به گور حاتم زده.»
«لنگه كفشي در بيابان نعمتي ست.»
«لولهنگش آب ميگيره.»
«ليلي را از دريچه چشم مجنون بايد ديد.»
م:
«ما از خيك دست برداشتيم خيك از ما دست برنميداره.»
«ما اينور جوب تو اونور جوب.»
«ما اينور جوب تو اونور جوب، فحش بده فحش بستون، پيراهن يكي شانزده تومنه.»
«مادر را دل سوزد، دايه را دامن.»
«مادرزن خرم كرده، توبره بر سرم كرده.»
«مادر كه نيست با زنبابا بايد ساخت.»
«مادرمرده را شيون مياموز.»
«مارا باش كه از بز دنبه ميخواهيم.»
«ما رو باش كه رو ديوارِ كي يادگاري مينويسيم .»
«مار از پونه بدش مياد، دم لونه اش سبز ميشه.»
«مار پوست خودشو ول ميكنه اما خوي خودشو ول نميكنه.»
«مار تا راست نشه بهسوراخ نميره.»
«مار خورده افعي شده.»
«مار خيلي از پونه خوشش مياد دم لونهاش سبز ميشه.»
«مارگزيده از ريسمان سياه و سفيد ميترسه.»«مارگير را آخرش مار ميكشه.»«مارمهره، هر ماري نداره.»
«مار هركجا كج بره توي لونه خودش راست ميره.»
«ماست را كه خوردي كاسهشو زير سرت بزار.»
«ماستها را كيسه كردند.»
«ماستمالي كردن.»
«ماستي كه ترشه از تغارش پيداست.»
«ماست نيستي كه انگشتت بزنند.»
«ما صدنفر بوديم تنها، اونها سهنفر بودند همراه.»
«ما كه خورديم اما نگي يارو خر بود، سيرابيت نپخته بود.»
«ما كه در جهنم هستيم يك پله پائينتر.»
«ما كه رسواي جهانيم غم عالم پشمه.»
«مال است نه جان است كه آسان بتوان داد.»
«مال بد بيخ ريش صاحبش.»
«مال به يكجا ميره ايمون به هزار جا.»
«مالت را خار كن خودت را عزيز كن.»
«مال خودت را محكم نگهدار همسايه را دزد نكن.»
«مال خودم مال خودم مال مردمم مال خودم.»
«مال دنيا و بال آخرته.»
«مال ما گل مناره، مال مردم زير تغاره.»
«مال مفت صرافي نداره.»
«پول باد آورده چند و چون نداره.»
«مال ممسك ميراث ظالمه.»
«مال همه ماله، مال من بيتالماله.»
«ماما آورده را مردهشور ميبره.»
«ماما كه دوتا شد سر بچه كج در مياد.»
«ما و مجنون همسفر بوديم در دشت جنون// او به مطلبها رسيد و ما هنوز آوارهايم.»
«مهر درخشنده چو پنهان شود// شبپره بازيگر ميدان شود.»
«ما هم تون را ميتابيم هم بوق را ميزنيم.»
«ماه هميشه زير ابر پنهان نميمونه.»
«ماهي رو هر وقت از آب بگيري تازهاست.»
«ماهي، ماهي رو ميخوره، ماهيخوار هر دو را.»
«ماهي و ماست؟ عزرائيل ميگه بازم تقصير ماست؟»
«ماهي از سر گنده گردد، ني ز دم // فتنه از عمامه خيزد ني زخم.»
«مبارك خوشگل بود آبله هم درآورد.»
«مثقال نمكه خروار هم نمكه.»
«مثل سيبي كه از وسط نصف كرده باشند.»
«مثل سگ پشيمونه.»
«مثل كنيز ملا باقر.»
«مرد چهل ساله تازه اول چلچليشه.»
«مرد آنست كه در كشاكش دهر// سنگ زيرين آسيا باشد.»
«مرد خردمند هنر پيشه را// عمر دو بايست در اين روزگار// تا به يكي تجربه آموختن// با دگري تجربه بردن به كار.» سعدي
«مرد كه تنبوتش دو تا شد بفكر زن نو ميافته.»
«مرده را رو كه بدي بكفن خودش ميرينه.»
«مردها حسرت دختراييرو ميخورن كه نبودن باهاشون ولي زنها ناراحت پسرهايياند كه خوابيدن باهاشون.»
«مردي را پاي دار ميبردند زنش ميگفت: يه شليته گلي براي من بيار.»
«مردي كه نون نداره اينهمه زبون نداره.»
«مرغ بيوقتخوان را بايد سر بريد.»
«مرغ زيرك كه ميرميد از دام؛ با همه زيركي به دام افتاد.»
«مرغ گرسنه ارزن در خواب ميبينه.»
«مرغ، هم تخم ميكنه هم چلغوز.»
«مرغ همسايه غازه.»
«مرغي را كه در هواست نبايد به سيخ كشيد.»
«مرغ يه پا داره.»«مرغي كه انجير ميخوره نوكش كجه.»
«مرگ براي من، گلابي براي بيمار.»
«مرگ به فقير و غني نگاه نميكنه.»
«مرگ خر عروسي سگه.»
«مرگ خوبه اما براي همسايه.»
«مرگ ميخواهي برو گيلان.»
«مرگ يه بار شيون يه بار.»
«مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد» (نابرده رنج گنج ميسر نميشود ...) سعدي
«مزد خرچروني خرسواريست.»
«مزد دست مهتر چس يابو است.»
«مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آوَرَد.»
«مسجد نساخته گدا درش ايستاده.»
«مسجد جاي خوابيدن نيست.»
«مسلمانان در گور و مسلماني در كتاب.»
«مشت نمونه خروار است.»
«مشتري آخر شب خونش پاي خودشه.»
«مُشك آن است كه ببويد؛ نه آن كه عطار بگويد.»
«مَشك خالي و پرهيز آب.»
«معامله با خودي غصه داره.»
«معامله نقد بوي مشك ميده.»
«معرفت خر چيه؟ يا گوز يا جفتك.»
«معما چو حل گشت آسان شود.»
«مغز خر خورده.»
«مفت باشه؛ كوفت باشه.»
«مفرداتش خوبه اما مردهشور تركيبشو ببره.»مگس به فضله�
ادامه دارد...
|
کلیله و دمنه_بخش2 |
