/Vorood.png)
بانك جامع اشعار حضرت رقيه عليهاالسلام
موضوع: حضرت رقيه عليهماالسلام
1- قبول باشه زيارتت رقيه يا رقيه
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
قبول باشه زيارتت رقيه يا رقيه تموم شده اسارتت رقيه يا رقيه خداحافظ ***** داره وصيت به زينب اشكاي روضه دار تو ذكر ابوالفضل بگيرم بالا سر مزار تو شده با زخم بدنت، چادر خاكي ات كفنت با گريه صدا مي زنمت(2) ***** خداحافظ دارم يه دنيا درد و غم رقيه يا رقيه نفس نمونده تا بگم رقيه يا رقيه حس مي كنم فاطميه است ياس خراب پرپره تشييع جنازه ات شبونه خيلي شبيه مادره ديگه راهي سفري، از اين اشكام با خبري چي مي شه منو هم ببري(2) ***** خداحافظ رو نيزه ها سر بابات رقيه يا رقيه مي خونه فاتحه برات رقيه يا رقيه مادر تو داره شتاب لحظه ي دفن پيكرت مث شيرخواره مي ترسه بره روي نيزه سرت آرزو دارم بميرم، مدينه با گريه ميرم برات مجلس ختم مي گيرم(2) *****
2- كيستم من دُر درياي كرامت

مشخصات
مناسبت مدح و مرثيه سبك مرثيه قالب بحر طويل شاعر سازگار حاج غلامرضا منبع دو دريا اشك 2 تعداد استفاده 0
متن شعر
كيستم من دُر درياي كرامت، ثمر نخل امامت، گل گلزار حسينم، دل و دلدار حسينم، همه شب تا به سحر عاشق بيدار حسينم، سر و جان بر كف و پيوسته خريدار حسينم، سپهم اشك و علم ناله و در شام علمدار حسينم، سند اصل اسارت كه درخشيده به طومار حسينم، منم آن كودك رزمنده كه بين اسرا يار حسينم، منم آن گنج كه در دامن ويرانه يگانه دُر شهوار حسينم، به خدا عمة ساداتم و در شام بلا مثل عمو قبله حاجاتم و سر تا به قدم آينهام وجه امام شهدا را. ***** بند دوّم روز عاشور كه در خيمه پدر از من مظلومه جدا شد، به رخم بوسه زد و اشك فشان رو به سوي معركة كرب و بلا شد، سر و جان و تن پاكش همه تقديم خدا شد، به ره دوست فدا شد، حرم الله پر از لشكر دشمن شد و چون طاير بيبال پريدم، گلويم تشنه و با پاي پياده به روي خار دويدم، شرر از پيرهنم شعله كشيد و ز جگر آه كشيدم كه سواري به سويم تاخت و با كعب سنان بر كمرم زد، به زمين خوردم و خواندم ز دل خسته خدا را. ***** بند سوّم شب شد و عمه مرا برد، سوي خيمه و فردا به سوي كوفه سفر كردم و از كوفه سوي شام بلا آمدم و در وسط ره چه بلاها به سرم آمد و يك شب ز روي ناقه زمين خوردم و زهرا بغلم كرد و سرم بود روي دامن آن بانوي عصمت به دلم شعله آهي كه عيان گشت سياهي و ندانم به چه جرم و چه گناهي به جراحات جگر زخم زبانش نمكم زد، دل شب در بغل حضرت زهرا كتكم زد، پس از آن دست مرا بست و پياده به سوي قافله آورد، چه بهتر كه نگويم غم دروازه شام و كف و خاكستر و سنگ لببام و ستم اهل جفا را. ***** بند چهارم همه شب خون به دل و موج بلا ساحل ما شد كه همين گوشة ويرانهسرا منزل ما شد، چه بگويم كه چه ديدم، چه كشيدم، همه شب دم به دم از خواب پريدم، پس از آن زخم زبانها كه شنيدم، چه شبي بود كه در خواب جمال پسر فاطمه ديدم، چو يكي طاير روح از قفس جسم پريدم، به لبش بوسه زدم دور سرش گشتم و از شوق به تن جامه دريدم، دو لبم روي لبش بود كه ناگاه در آن نيمه شب از خواب پريدم، زدم آتش ز شرار جگرم قلب تمام اُسرا را. ***** بند پنجم اشك در ديده و خون در جگر و آه به دل، سوز به جان، ناله به لب، سينه پر از شعله فرياد، زدم داد كه عمه پدرم كو؟ بگو آن كس كه روي دامن او بود، سرم كو؟ چه شد آن ماه كه تابيد در اين كلبه احزان و كشيد از ره احسان به سرم دست نوازش همه از ناله من آه كشيدند و به تن جامه دريدند كه ناگه طبقي را كه در آن صورت خورشيد عيان بود نهادند به پيشم كه در آن رأس منير پدرم بود، همان گمشده قرص قمرم بود، سرشكش به بصر بود و به لب داشت همي ذكر خدا را. ***** بند ششم چه فروزان قمري بود، چه فرخنده سري بود رخ از خون جبين رنگ، به پيشاني او جاي يكي سنگ، لب خشك و ترك خوردة او بود كبود از اثر چوب به اشك و به پريشاني مويش كه نگه كردم و ديدم اثر نيزه و شمشير به رويش بغلش كردم و با گريه زدم بوسه به رگهاي گلويش نگهش كردم و ديدم دو لبش در حركت بود به من گفت عزيز دلم اينقدر به رخ اشك ميفشان و مزن شعله ز اشك بصرت بر جگرم، آمده ام تا كه تو را هم ببرم، از پدر اين راز شنيدم ز دل سوخته يك «يا ابتا» گفتم و پروازكنان سوي جنان رفتم و ديدم عمو عباس و علياكبرِ فرخنده لقا را. ***** بند هفتم حال در شام بوَد تربتِ من كعبه حاجات، همه خلق به گرد حرمم گرم مناجات بياييد كه اينجاست، پس از تربت زينب حرم عمه سادات، همانا به كنار حرم كوچك من اشك فشانيد، به ياد رخ نيلي شدهام، روضه بخوانيد به جان پدرم دور مزار من مظلومه بگرديد و بدانيد كه با سن كمم مادر غمخوار شمايم، نه در اين عالم دنيا كه به فرداي قيامت به حضور پدرم يار شمايم، همه جا روشني چشم گهربار شمايم، همه ريزيد چو «ميثم» ز غمم اشك كه گيرم همه جا دست شما
3- جبين بر زخم و رخسارت به خون بخشيده زيباي
مشخصات
مناسبت شهادت سبك مرثيه قالب غزل شاعر سازگار حاج غلامرضا منبع دو دريا اشك 2 تعداد استفاده 0
متن شعر
جبين بر زخم و رخسارت به خون بخشيده زيبايي غبـار از عـارضت شستم، ولي با اشك تنهايي لبت از تشنگي چون شيشة قلبم ترك خورده عجب دارم كه چشمت باز هم مانده است دريايي لواي صبر بر دوش و سرشك سرخ در چشمم كنم جـاي عمـو بـر تـو علمـداري و سقايي چراغم دل، غذايم گريه، زلفم فرش و سر مهمان تعـالي الله از اين مهماني و از ايـن پـذيرايي نميگويم چه شد بر دخترت آنقدر ميگويم كه جسمم زينبي گرديده، رويم گشته زهرايي ببر اي باغبان امشب گل خود را به همراهت كـه پـامال خزان گرديده در فصل شكوفايي به خود گفتم طواف آرم به دورت، ليك معذورم نه چشمم راست بينايي، نه پايم را توانايي توانـاييِّ پايـم بـا دويـدن رفت از دستم نوازشهاي شمر از ديدهام بگرفته بينايي زهجرانت نخوابيدم ولي ممنونم از زينب كه بالاي سرم بـا نام تو ميگفت لالايي به روز حشر چون بخشد خدا او را به مولايش گناه «ميثم» و عفو خدا باشد تماشايي
4- سه ساله دختر كجا و يه عالمه دل بيقراري
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
سه ساله دختر كجا و يه عالمه دل بيقراري چه بي خبر رفتي بابا تو مگه رقيه نداري بي تو مهربون، شد دو كاسه خون چشماي تر رقيه ***** يادته قديما رو شونه ات سر مي ذاشتم كنار تو حتي يه لحظه غم نداشتم حال روز منو نيگا كن جون عمه برام عمه دعا كن دخترت رو صدا كن ***** حالا كه با دست زنجير پر و بال ما رو مي بندند بگو به اينا كه اينقدر به لباس پاره ام نخندند بعد تو بابا، تو بيابونا چي مياد سر رقيه ***** مي بينه كه دستام مي لرزه نا نداره ديگه براي آبله پام جا نداره كعب ني وقتي روبرومه وقتي رو ني سر عمومه ديگه كارم تمومه ***** بهت مي گفتم هميشه محاله كه از تو جدا شم ولي حالا بي تو بايد همسفر نا محرما شم ماه ني نشين، خاكا رو ببين روي معجر رقيه ***** پا به پاي نيزه دويدن خيلي سخته مي ريزه زمين خون رگهات لخته لخته مونده اين آرزو تو سينه ام كاش منم اون بالا بشينم اين روزا رو نبينم *****
5- اي سر كه پر خوني به چشمم آشنايي
مشخصات
مناسبت شهادت سبك واحد جديد قالب آهنگين شاعر مؤيد سيد رضا منبع يك كربلا عطش تعداد استفاده 0
متن شعر
اي سر كه پر خوني به چشمم آشنايي گويا سر بابم حسين سر جدايي سرت بنازم اي پدر شبم ز رويت شد سحر پدر حسين جان ***** از لطف خود شرمنده ام كردي پدر جان گر مرده بودم زنده ام كردي پدر جان اما چرا دير آمدي رفتي جوان، پير آمدي پدر حسين جان ***** چون تو مهي ويرانه را روشن نكرده با سر كسي از دخترش ديدن نكرده سرت شده مهمان من كو پيكرت جانان من پدر حسين جان ***** در جمع ما تا آشيان كردي پدر جان با چشم دنبال كه مي گردي پدر جان نگاهِ ياري مي كني يا سرشماري مي كني پدر حسين جان ***** در كوفه يك دم آمدي و زود رفتي ديدي كه زينب بي تحمل بود و رفتي رفتي و امشب آمدي چون اشك زينب آمدي پدر حسين جان ***** من كار سقايي به اشك ديده دارم مهمان نوازي از سر ببريده دارم شام يتيمي شد سحر اي شاميان اينم پدر! پدر حسين جان ***** بابا ببين قدر و مقام دخترت را عمه تنت بوسيد و من بوسم سرت را خواهي اگر رقيه را با خود ببر رقيه را پدر حسين جان ***** ديدم چو بوسد عمه ام زير گلويت من هم به خيمه ديده كردم آرزويت امشب ببوسم اين گلو رسيده ام بر آرزو پدر حسين جان ***** قوت ندارم تا كه رويت را بشويم با اشك، خون هاي گلويت را بشويم پيش سرت دل داده ام از دست و پا افتاده ام پدر حسين جان ***** رنگ تو و من زرد از غم گشته بابا چشم تو و من خيره در هم گشته بابا آخر بكن لطفي به من چيزي بگو حرفي بزن پدر حسين جان *****
6- كوچكترين ستاره ي دريا كمي بخواب
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب غزل شاعر ناشناس منبع غزل مرثيه 89 تعداد استفاده 0
متن شعر
كوچكترين ستاره ي دريا كمي بخواب آتش گرفت دامن صحرا كمي بخواب ديگر بس است بر سر ني هر چه ديده اي لختي ببند پلك تماشا كمي بخواب بر ني سه ساله بغض تو را جار مي زنند اي راز و رمز سوره ي طاها كمي بخواب تو كودكانه حس مرا داغ مي زني آتش مزن به سينه ي گل ها كمي بخواب بي تازيانه زخم مرا تازه مي كني آه اي بلور گريه ي زهرا كمي بخواب جايي براي داغ تو پيدا نمي كنم هفتاد و چندمين غم باب كمي بخواب ديگر بس است بغض و بهانه پدر رسيد لالاي و لا لا لا لا لا لا كمي بخواب
7- غم به سر شد، شبم سحر شد، خدا
مشخصات
مناسبت شهادت سبك واحد جديد قالب آهنگين شاعر مؤيد سيد رضا منبع يك كربلا عطش تعداد استفاده 0
متن شعر
غم به سر شد، شبم سحر شد، خدا ماه خرابه، روي پدر شد، خدا خبر به عالم دهيد ماه منيرم دميد دواي دردم رسيد پدر! سلامٌ عليك ***** مسافرم از سفر رسيده، خدا ز شيرخواره، خبر رسيده، خدا خون خدا آمده مونس ما آمده ز كربلا آمده پدر! سلامٌ عليك ***** چو غنچه بگشا، دهان خشكت پدر كه من ببوسم، لبان خشكت پدر فداي تو دخترت شود فداي سرت اين سر بي پيكرت پدر! سلامٌ عليك ***** اي گل زهرا تو را ببويم پدر به اشك چشمان، رخت بشويم پدر تو ميهمان مني نه بلكه جان مني روح و روان مني پدر! سلامٌ عليك ***** كجاست دستت، در اين اسيري پدر كه دخترت را به بر بگيري پدر به سينه دارم غمي نشين كنارم دمي نوازشم كن كمي پدر! سلامٌ عليك ***** چو سايه ات بر سرم نبوده است پدر ز تازيانه تنم، كبود است پدر فسرده حالم ببين شكسته بالم ببين چون ني بنالم ببين پدر! سلامٌ عليك *****
8- در خرابه ي شام عطر لاله دارد
مشخصات
مناسبت شهادت سبك واحد جديد قالب آهنگين شاعر مؤيد سيد رضا منبع يك كربلا عطش تعداد استفاده 0
متن شعر
در خرابه ي شام عطر لاله دارد زيرا كه بداني يك سه ساله دارد كز قافله جا مانده وز پدر جدا مانده اي واي رقيه ***** زان پرستوي عشق بال و پرشكسته در راه عزيزان منتظر نشسته تا مسافرش آيد يعني پدرش آيد اي واي رقيه ***** گرچه دستگير و كودكِ اسير است مكتب پدر را بهترين سفير است بشكند اسارت را واكند سفارت را اي واي رقيه ***** او كه غير زينب مونسي نبودش شاهد غمش بود بازوي كبودش او كه روي نيلي داشت كي طاقت سيلي داشت اي واي رقيه ***** سرهاي بريده در مقابلش بود اشك چشم زينب شمع محفلش بود ناله همچو ني مي كرد راه كوفه طي مي كرد اي واي رقيه ***** آن شب كه مواجه با سر پدر شد وضع او دگرگون حال او بتر شد سوز غصه آبش كرد گل بود، گلابش كرد اي واي رقيه ***** چون رقيه طفلي رنج و غم نديده همبازي او شد يك سر بريده خم شد رخ او بوسيد رگ هاي گلو بوسيد اي واي رقيه *****
9- گمشده بودم با تو پيدا شدم
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
گمشده بودم با تو پيدا شدم اومدي و صاحب بابا شدم منم رقيه بابا جون جا نخور فقط يه كم شبيه زهرا شدم حالا كه اومدي پهلوم بابا جون، نميارم خم به ابروم بابا جون بخواب آروم روي زانوم بابا جون از سرمم زياديه، همينكه با سر اومدي يه تار موي سوخته تو، من نميدم به احدي باباي خوبم باباي خوبم باباي خوب و مهربون(2) ***** كي گفته من يه دختر اسيرم خواب خوش و از شاميا مي گيرم من به نمايندگي بچه ها دور سرت مي گردم و مي ميرم
10- صداي گريه بلنده نيمه شب از تو خرابه
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
صداي گريه بلنده نيمه شب از تو خرابه صداي طفلي گرسنه كه هنوز تشنه ي آبه دختري كه خيلي وقته روي بابشو نديده با سر انگشتاي زخميش عكسشو رو خاك كشيده بابامو الان ميارند عمه موهام پريشونه اگه جون مونده به دستات تو بزن موهامو شونه عمه جون اينجوري بد نيست با لباس پاره باشم وقتي كه مياد بابايي بده بي گوشواره باشم
11- من نخل شكسته ي حسينم
مشخصات
مناسبت مدح و مرثيه سبك مرثيه قالب تركيب بند شاعر سازگار حاج غلامرضا منبع يك ماه خون گرفته(4) تعداد استفاده 0
متن شعر
من نخل شكسته ي حسينم در سوگ، نشسته ي حسينم هم اختر آسمان عصمت هم ماه خجسته ي حسينم دريا شده تشنهكام اشكم پيغمبـرخون، امام اشكم ***** من سوره ي كوثر حسينم همسنگر مادر حسينم مانند عمو، گره گشايم وا...! قسم دُر حسينم آزاده يتيمــه اي صغيــرم صد قافله دل، بوَد اسيرم ***** قرآنِ فتاده زير پايم هر چند، غريبم، آشنايم هم لاله ي سرخ باغ خونم هم ياس بهشت كربلايم با مصحفِ روي لاله گونم پيغمبــرِ قتلـگاه خـونم ***** آيينه ي روي سيّد الناس سرتا به قدم، صفا و احساس بوده است هميشه جايگاهم دامان حسين و دوش عباس هم بـوده حسيـن، سرفرازم هم دخت علي، كشيده نازم ***** ويرانه، اگر چه جاي من بود عالم، همه كربلاي من بود چشم ملك از پي تبرّك بر آبلههاي پاي من بود مي بود به جنگ اهل بيداد در هـر نفسـم، هـزار فرياد ***** خال لب من، شده است، تبخال از سوز عطش، زدم پر و بال نيش سر خارها، به پايم انداختهاند عكس خلخال بر من دف و چنگ، گريه ميكرد كعب نـي و سنگ، گريه ميكرد ***** بودم به حسين، سرسپرده كوه غم او، به دوش برده هر چند كه دختري صغيرم يك مرد، چو من، كتك نخورده رخسـار منـوّرم، كبـود است سر تا سر پيكرم، كبود است ***** من بودم و قلب داغديده من بودم و قامت خميده آن شب كه اجل، گرفت جانم من بودم و يك سر بريده سر را روي سينهام، فشردم در گـوشه ي اين خرابه، مردم *****
12- باز باب عشق سويم باز شد
مشخصات
مناسبت مدح و مرثيه سبك مرثيه زمزمه اي قالب مثنوي شاعر امير حسيني امير حسين منبع برگ سبز تعداد استفاده 0
متن شعر
باز باب عشق سويم باز شد بار ديگر مثنوي آغاز شد از قلم شد طاقت و صبر و قرار مي نوشتم غرق غم بي اختيار بايد امشب هر دو مان مجنون شويم بهر طفلي واله و مفتون شويم با كلامش جسم و جانم را فسرد فكر من را سوي يك ويرانه برد پرده ها از پيش چشمم زد كنار تا كه ديدم، سخت گشتم دل فكار يك خرابه بود و يك دنيا محن عده اي دلخسته چندين طفل و زن اين طرف يك زن نشسته در نماز آن طرف تر كودكي غرق نياز مادري در فكر يك گهواره بود آن يكي در فكر مشك پاره بود دختري با سوزِ شب در جنگ بود جاي بالش زير سرها سنگ بود كودكان دل خسته در سوز و نوا گريه مي كردند اما بي صدا باغي از گل ها ولي بي باغبان نسترن؛ زخمي، اقاقي؛ ناتوان چهره ي گل ها يكايك سوخته از غم و رنج و تعب افروخته در ميان خيل زن ها كودكان بود طفلي خرد سال و قد كمان لعل او خشكيده بود از قحط آب دست هايش زخمي از ردّ طناب موقع بر خواستن آن بي نوا با اشاره، عمه را مي زد صدا گونه اش زخمي و پا پر آبله روي جسمش بود جاي سلسله گاه با يك دست در حال قنوت گاه در گريه زماني در سكوت در دل ويرانه طفل سينه چاك با سر انگشت خود بر روي خاك نقش مي زد صورت زيباي يار عكس يك بابا به دستش گوشوار زين همه رنج و محن از تاب رفت بر روي خاك خرابه خواب رفت ناگهان از خواب خوش بيدار شد از غم هجر پدر بيمار شد گفت: اي عمه بگو بابا كجاست؟ همدم اين دختر تنها كجاست؟ خواب ديدم سر به اين ويرانه زد با محبت موي من را شانه زد تاب مهجوري ندارم عمه جان طاقت دوري ندارم عمه جان تا بيايد از سفر باب غريب زير لب نجوا كنم امن يجيب در همين اثنا پدر از ره رسيد با سر آمد ناز دختر را خريد دختر مجروح چشمش را باز كرد شكوه از جور فلك آغاز كرد گفت بابا كي بريده حنجرت؟ كاشكي مي مرد اينجا دخترت كي شكسته ابروي زيباي تو؟ كي زده با چوب بر لب هاي تو؟ گوييا در راه هتاكي شده از چه رو مويت پدر خاكي شده اين جراحت ها ز سنگ كينِ كيست؟ آنقدر زخمي است! جاي شانه نيست ردّ نيزه بر گلويت مانده است خاك و خون چشم تو را پوشانده است دست هايت كو پدر نازم كند با خوشي و عشق دمسازم كند زد به خود آنقدر تا مجرح شد رفت از جسمش توان، بي روح شد طاقت از كف داد بي حركت نشست ناله اي زد چشم خود آرام بست دخترك خيري از اين دنيا نديد گوشه ي ويرانه در خاك آرميد
13- با خودم گفتم رقيه كيست كيست؟
مشخصات
مناسبت مدح و مرثيه سبك مرثيه زمزمه اي قالب مثنوي شاعر امير حسيني امير حسين منبع برگ سبز تعداد استفاده 0
متن شعر
با خودم گفتم رقيه كيست كيست؟ گفته اند اين نام در تاريخ نيست حرف در تاريخ از ويرانه است داستان دخترك افسانه است پيش خود نجوا كنان در جستجو گفتمش بي بي حقيقت را بگو در همين اثناء دو پلكم خسته شد خواب رفتم چشم هايم بسته شد يك خرابه بود و يك دنيا محن عده اي دل خسته، چندين طفل و زن هر چه مي ديدم همه افغان و آه خيره شد چشمم به طفلي رخ سياه با خودش قلبي پر از احساس داشت صد نشان از عطر و بوي ياس داشت دور او حور و ملك در شور بود گوئيا نسلش ز نسل نور بود گر چه باشد دخترك كم سن و سال بُرده مريم، آسيه زير سئوال چه جلالي! شوكتي! آزاده است شك ندارم من يقين شهزاده است دختر سلطان اگر چه خاكي است نيست از اهل زمين افلاكي است پيش آمد دست بر ديوار داشت در كف پايش گمانم خار داشت خسته بود و خسته بود و زار بود گوييا كه دخترك بيمار بود صورتش لبريز از بيداد بود حرف مي زد حرف، ليكن داد بود اشك افشاندم رهش جارو زدم پيش پايش با ادب زانو زدم گفتمش بانوي من تو كيستي؟ گوييا از اهل دنيا نيستي با لب پر خون مرا شرمنده كرد دختر سلطان به رويم خنده كرد با صدايي نارسا آهسته گفت: من رقيه، اشك در چشمش شكفت گفت: من هستم عزيز عالمين دختر سلطانم و بنت الحسين خون من از خون پاك مصطفي جد من حيدر بود شير خدا يادگار حضرت زهرا منم دلخوشيّ زينب كبري منم گر چه دستم با طنابي بسته است روح و جانم ناتوان و خسته است مِهر خود در هر دلي جا مي كنم با همين دستم گره وا مي كنم تا قيامت شيعه مديون من است دين حق، آباد از خون من است روز محشر دست مي گيرم طبق قدر من باشد چنان در پيش حق مي زنم فرياد ربّ جرم بخش هر كه را گويم فقط آن را ببخش اين يكي بهرم علم افراشته است آن يكي هم حرمتم را داشته است مهربانا او شود اهل بهشت روي پرچم يا رقيه مي نوشت مي شود از جام كوثر مست مست تا سه ساله ديده گريه كرده است او به يادم موي خود را مي كشيد پا برهنه در عزايم مي دويد آن يكي را نه خدايا برزخي است قلب من آزار داده دوزخي است گونه اي ديگر به پايم خار كرد بارالها او مرا انكار كرد در قيامت من قيامت مي كنم دوستانم را شفاعت مي كنم غم مخور اين حرف با نا كَس مگو كرده ام او را حواله بر عمو
14- چه عجب صفاي خونه پر زدي به اين ويروونه
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
چه عجب صفاي خونه پر زدي به اين ويروونه خيلي وقت بود كه دل من داشت براي تو بهوونه اي هلال عمه زينب هنوز خاكستري هستي زينت دوش پيمبر تو طبق بستري هستي آرزوم بود كه بشينم لحظه اي رو دومن تو دستامو حلقه كنم من باز به دور گردن تو ميدونم كه ديگه بايد تو اين آرزو بميرم آخه هيچ جوري نمي شه سر تو بغل بگيرم ملك الموت دلِ از اين دنيا بردنم نداره آخه دخترت جوني براي جون سپردن هم نداره هر چي جون داشت به تن من دست تازيانه برده خيلي وقته دختر تو جز كتك هيچ چي نخورده
15- جسمم، ضعيف و روحم، سرگرم بال بال است
مشخصات
مناسبت شهادت سبك مرثيه قالب غزل شاعر سازگار حاج غلامرضا منبع يك ماه خون گرفته(4) تعداد استفاده 0
متن شعر
جسمم، ضعيف و روحم، سرگرم بال بال است دور فراق، طي شد، امشب، شبِ وصال است تا يافتم طبق را، ديدم جمال حق را بايد به سجده افتم، اين وجه ذوالجلال است هنگام شب، كه ديده، خورشيد در خرابه؟ اين قرص آفتاب است يا ماه، يا هلال است؟ اكنون كه يارم آمد، از ره نگارم آمد هم ماندنم، حرام است، هم رفتنم، حلال است افتادم از صدا و سر، مانده روي قلبم جانم، ز دست رفت و چشمم، بر اين جمال است سر روي سينه ي من، مانند سوره ي نور تن، از سم ستوران، قرآنِ پايمال است عمر سهساله ي من، كوتاه بود، چون گل دوران انتظارم، هر دم هزارسال است هر شب، به خواب ديدم، جان دادنِ خودم را امشب، شهادت من، نه خواب، نه خيال است در سنّ خردسالي، مردِ جهاد بودم اين صورت كبود است، زيباترين مدالم «ميثم» به جان زهرا، بنويس از لب من من كشته ي حسينم، اين است وصف حالم
16- اينجا مزار فاطمه ي كوچك خداست
مشخصات
مناسبت خرابه شام سبك مرثيه قالب قصيده شاعر سازگار حاج غلامرضا منبع دو دريا اشك 2 تعداد استفاده 0
متن شعر
اينجا مزار فاطمه ي كوچك خداست ريحانهاي ز گلشن سرسبز ابتداست يـك كعبـه مـلائكه الله در زميـن يك سوره مباركه نور در سماست باب الحوائجي است كه همچون عموي خويش پيوسته خلق را به درش روي التجاست در سن كودكي است علمدار شهر شام همچون عموي خود كه علمدار كربلاست گنجي است در خرابه و ماهي است در زمين نوري است بين ظلمت و طوري به قلب ماست مجمـوعه فضـائل زهـرا بـه كودكي منظومه اسـارت و محبوبه خداست خاك خرابهاش كه بوَد تربت حسين چون خاك كربلا به همه دردها دواست قرآن كوچكي به روي دست اهلبيت آيات وحياش از اثرِ كعبِ نيزههاست ذكر خدا تمام نفسهاي خستهاش سر تا قدم شراره فرياد بيصداست تنها نه جان و تن پدر و مادرم فداش اين نازدانه دختر نامـوس كبرياست هم سنگـر شهيـده زهـرا و زينبيْن آيينه حسين و حسن، قلب مرتضاست مـانند تحـت قبـه مـولايمان حسين حاجات جن و انس در اين آستان رواست هـر نـازدانه را به سر دست لالهايست او را به روي دست، سرِ از بدن جداست داني چرا چو فاطمه شب زير خاك رفت ميراث اين سه ساله غمِ دختِ مصطفاست اين مـاه پاره، پار? ماهي است از حسين? اين سوره مباركِ «و الشمس والضحي»ست حاجت از او بخواه كه باب الحوائج است مشكل بر او بيار كه دستش گرهگشاست يـاس كبـود آل نبـي، پـاي تـا بـه سر آيينـهدار فـاطمه از فـرق تا به پاست او يك فرشته و به رخش جاي دست ديو يا يك ملك كه گوشه ويرانهاش سراست ميكرد زير لب، دل شب از خود اين سؤال: بابا چه شد؟ برادر من كو؟ عمو كجاست؟ اطـراف قبـر كـوچك اين دختر حسين سوز درون، اشك بـصر بهترين دعاست بـا آنكـه در خرابه غـريبانه داد جـان ملك خدا به ياد غمش محفلِ عزاست با اشك، روي سنگ مزارش نوشتهاند بر برگ ياس سوخته سيلي زدن خطاست
17- از پاره هاي جگرم لاله افشانم
مشخصات
مناسبت شهادت سبك مرثيه قالب آهنگين شاعر سازگار حاج غلامرضا منبع يك ماه خون گرفته(4) تعداد استفاده 0
متن شعر
از پاره هاي جگرم لاله افشانم خوش آمدي، خوش آمدي، تازه مهمانم يا ابتا يا ابتا اي حسين جانم(2) ***** واويلتا كه شاميان، بسكه نامردند به جاي گل، سر پدر بر من آوردند يا ابتا يا ابتا اي حسين جانم(2) ***** امشب دگر مراد خود از تو ميگيرم تو را به بر ميگيرم و بر تو ميميرم يا ابتا يا ابتا اي حسين جانم(2) ***** من مثل زهرا خوردهام از عدو سيلي تو گشته، ياقوت لبت، از چه رو نيلي؟ يا ابتا يا ابتا اي حسين جانم(2) ***** قرآن بخوان، قرآن بخوان، بهر محبوبت اينجا دگر نميزنند دشمنان چوبت يا ابتا يا ابتا اي حسين جانم(2) ***** زخم سر زيباي توست، ارثي از حيدر شكسته دندانت چرا، مثل پيغمبر يا ابتا يا ابتا اي حسين جانم(2) ****** گريه براي دخترت، بين ره كردي من اوفتادم از شتر، تو نگه كردي يا ابتا يا ابتا اي حسين جانم(2) *****
18- روي نيزه غريبي سر بابا نشسته
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
روي نيزه غريبي سر بابا نشسته توي راه كوفه و شام دل زينب شكسته ***** شامي حيا نداره، دنيا وفا نداره آخه عاقبت همه سفره اينجا وادي درده، شبهاش خاموش و سرده اشكام مث ستاره ي سحره بابم مياد ميدونم، كه چشم براش مي مونم مياد منو مي بره ***** ماه ويروونه اومد، خورشيد شبونه اومد وقتي ميون سلسله اسيرم حالا با چش گريون، اما با دلي پر خون پيش سر بابا زبون مي گيرم دور سرت مي گردم، موهاتو شونه كردم كنار تو مي ميرم *****
19- آمدي داغ دل تنگ مرا تازه كني
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب دو بيتي شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
آمدي داغ دل تنگ مرا تازه كني يا دلت سوخته از دربدري هاي من است واي بابا چه بلايي به سرت آمده است لبت انگار ترك خورده تر از پاي من است
20- مرا از بر لاله ها مي برند
مشخصات
مناسبت 11 محرم سبك واحد جديد قالب غزل شاعر مؤيد سيد رضا منبع يك كربلا عطش تعداد استفاده 0
متن شعر
مرا از بر لاله ها مي برند چو مرغي به دام بلا مي برند تو را غرق خون ستم ساختند مرا هم به بند جفا مي برند جدايم كنند از تو اين دشمنان كه سرهاي از تن جدا مي برند تو خون خدايي و اين مشركين تو را كشته نام خدا مي برند اسارت كه ديگر ندارد كتك مرا با زدن ها چرا مي برند به اينان بگو اي پدر جان مرا چرا مي زنند و كجا مي برند كشيدند اينجا چو جانم به خون كجا ديگر از كربلا مي برند گهم بر روي خارها مي كشند گهم با سر نيزه ها مي برند به طعني جگرهاي ما خون كنند به قهري دل ما ز جا مي برند به اطفال پاسخ ز سيلي دهند زماني كه نام تو را مي برند "مؤيد" دل ما به حال آورند چو نامي ز كرببلا مي برند دوايي به درد دلم كن حسين كه خاك تو بهر شفا مي برند
21- الا اي ماه خونين كه آستانت آسمان بوسد
مشخصات
مناسبت شهادت سبك واحد جديد قالب غزل شاعر مؤيد سيد رضا منبع يك كربلا عطش تعداد استفاده 0
متن شعر
الا اي ماه خونين كه آستانت آسمان بوسد چه زيبا آمدي تا دخترت هم آستان بوسد تو با سر آمدي من هم به جان گردم پذيرايت كه هر عاشق رخ جانانة خود را به جان بوسد پدر بوسم لبت جايي كه بوسيدست پيغمبر ولي در طشت زر ديدم كه چوب خيزران بوسد تو را من هر چه مي بوسم چرا من را نمي بوسي چو باشد رسم، مهمان را كه روي ميزبان بوسد اگر وقت وداع آخرين با عمه ام زينب ندانستم چرا زير گلويت با فغان بوسد ولي الحال مي فهمم كه مي بينم سرت بي تن كه رگ هاي گلويت را صبا بويد، سنان بوسد
22- در نام رقيه فاطمه پنهان است
مشخصات
مناسبت مدح سبك واحد جديد قالب رباعي شاعر مؤيد سيد رضا منبع يك كربلا عطش تعداد استفاده 0
متن شعر
در نام رقيه فاطمه پنهان است از اين دو يكي جان و يكي جانان است در روي كبود اين دو پيداست خدا آيينه بزرگ و كوچكش يكسان است
23- شام غم گنجي كه در ويرانه دارد
مشخصات
مناسبت شهادت سبك واحد جديد قالب آهنگين شاعر مؤيد سيد رضا منبع يك كربلا عطش تعداد استفاده 0
متن شعر
شام غم گنجي كه در ويرانه دارد گوهري از اشك مظلومانه دارد دختر كريم است، كارش عظيم است گوهر يتيم است، جانم رقيه ***** بسته احرام رسالت در اسارت كرده با خون جگر غسل زيارت دارد از دادار، با سر دلدار وعده ديدار، جانم رقيه ***** يك دل كوچك كجا و آن همه غم يك سه ساله آه و سيصد سال ماتم تيره روزي ها، غم فروز ي ها خيمه سوزي ها، جانم رقيه ***** خار صحرا تير غم در پا و در دل داغ هجر كودك شش ماهه بر دل ديده تر گشته، در به در گشته خون جگر گشته جانم رقيه ***** پا به پاي عمه و مادر دويده روز و شب دنبال سرهاي بريده با دل پر خون، پا ز ره گلگون خاطر محزون، جانم رقيه *****
24- سه ساله ي تو از عمر خودش حسابي سيره
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
سه ساله ي تو از عمر خودش حسابي سيره از اين غروباي اين خرابه دلم مي گيره ببين كه پيره(2) اين آرزومه يه لحظه تو رو بغل بگيرم يا جون مي گيرم ز شهد لبات يا كه مي ميرم به غم اسيرم(2) بيا و ببين دلشكسته ام، يه گوشه اي تنها نشستم غير تو كه ديدن نداره، چشامو رو اين دنيا بستم اگر چه من كبوترم، ببين ديگه نمي پرم، شكسته شد بال و پرم، اي بابا بيا دماي آخرم، ببين چي اومده سرم، اسمتو بر لب مي برم، اي بابا ثار ا... (4) ***** به من مي گه عمه رفتي سفر پس بر مي گردي همش ميگه تو دوستم داري و تركم نكردي تو بر مي گردي(4) بيا كه بريم مدينه با هم دوباره بابا برام بخري لباس نو و گوشواره بابا دوباره بابا(4) بيا كه بگم بابا دارم، سرمو رو پاهات مي ذارم دلم مي خواد بازم علي رو، بياري بشيني كنارم شب غمم سحر مي شه، مونس من پدر مي شه، با چشمايي كه تر مي شه، واويلا خدا رو شكر جون به لبم، زحمت عمه زينبم، ببين كه در تاب و تبم، واويلا ثار ا... (4) ***** يتيم تو شب رو خاك خرابه سر مي ذاره ولي بخدا ز درد پاهاش تا صبح بيداره كه خواب نداره(2) چشام سو نداره خارا رو از پاهام در آرم برا همينه يه گوشه نشين بيقرارم چادر ندارم (2) باشه با همين غم مي سازم، منم و همين رمز و رازم با تموم دردي كه دارم، ترك نشده بابا نمازم بيا به من سري بزن، بجاي چند تا پيرهن، برام بيار ديگه كفن، اي بابا تو اين شهر خراب شده، دختر تو بي تاب شده، يه شمعيه كه آب شده، اي بابا ثار ا... (4) *****
25- نفس در سينه از آهم شرر شد
مشخصات
مناسبت شهادت سبك مرثيه قالب غزل شاعر سازگار حاج غلامرضا منبع يك ماه خون گرفته(4) تعداد استفاده 0
متن شعر
نفس در سينه از آهم شرر شد تمام قوت من، خون جگر شد چه ايامي كه از شب، تيرهتر بود چه شبهايي، كه با هجرت سحر شد چه سود از گريه، هر چه گريه كردم شرار دل، ز اشكم بيشتر شد تن صد پارهات در كربلا ماند سرت بر نيزه با من، همسفر شد خميدم، در سنين خردسالي به طفلي، قسمتم، داغ پدر شد لب من از عطش، خشكيده بابا چرا چشمان تو از گريه تر شد؟ زبان عمه، شمشير علي بود ولي او بر دفاع من، سپر شد نگه كردم به رگ هاي گلويت از اين ديدار، داغم تازه تر شد اجل، جام وصال آورده بر من خدا را شكر، هجرانت به سر شد سرشك دوستانم، دانهدانه تمام نخل «ميثم» را ثمر شد
26- پدرم رفت و بود عقده گشايم عمه
مشخصات
مناسبت شهادت سبك واحد جديد قالب غزل شاعر مؤيد سيد رضا منبع يك كربلا عطش تعداد استفاده 0
متن شعر
پدرم رفت و بود عقده گشايم عمه بود اميد دلم بعد خدايم عمه بعد بابا كه سرش همره ما بر ني بود انس بسته به من و آه و نوايم عمه تا نسوزد جگرم بيش تر از داغ پدر دهد از اشك بصر آب و دوايم عمه زند از مهر گهي شانه به مويم گريان كشد از لطف گهي خار ز پايم عمه تا نيفتم به كف دشمن و سيلي نخورم نكند لحظه اي از خويش جدايم عمه من دعا مي كنم و مرگ خود از حق طلبم نشنود اين دل شب كاش دعايم عمه هست تكليف من امشب بگذشتن از جان بهترين شاهد من هست وفايم عمه من به تكليف عمل كرده و با خيل اسير جشن تكليف گرفته است برايم عمه جشن تكليف مرا هست چراغان از اشك اشك خونين كه بريزد به عزايم عمه جشن تكليف من اين بود كه در ويرانه بست با خون دل خويش حنايم عمه
27- امشب خرابه ام شد چراغاني
مشخصات
مناسبت شهادت سبك مرثيه قالب آهنگين شاعر سازگار حاج غلامرضا منبع دو دريا اشك 2 تعداد استفاده 0
متن شعر
امشب خرابه ام شد چراغاني جان به كف دارم از بهر قرباني جان شيرينم در برم آمد سايه بابا بر سرم آمد آه و واويلا آه و واويلا ***** شاميان شاميان من پدر دارم رأس خونين او را به بر دارم آمدي بابا چشم ما روشن گشته ويرانه از رخت گلشن آه و واويلا آه و واويلا ***** اشك چشمم كند مجلسآرائي تـا كنـم از مهمـانم پــذيرائي زلف خونينم فرش ويرانه رأساوشمع ومن چو پروانه آه و واويلا آه و واويلا ***** اي پـدر ديـده بگشا تكلّم كن بر روي دخترت يك تبسم كن اي سر پاكت هست و بود من بوسه زن بر روي كبود من آه و واويلا آه و واويلا ***** اي فداي رخ بهتر از ماهت يا بمان يا مرا بر به همراهت رأس پاكت را در بغل گيرم با تو ميآيم، بيتو ميميرم آه و واويلا آه و واويلا ***** گـر چـه بابا ز هجر تو دلخونم تـا قيـامت مـن از عمه ممنونم پيش رويم خود را سپر ميكرد هر دم از من دفع خطر ميكرد آه و واويلا آه و واويلا ***** من براي تو اشكم بوَد جاري عمـه بـر من نمايد عزاداري در اين خرابه ميميرم امشب ميكنـد دفنم نيمهشب زينب آه و واويلا آه و واويلا ***** صـورت نيـليام را ببيـن بـابـا گشته چون صورت مادرت زهرا سيلي از دست قاتلت خوردم اي پدر ارث از مادرت بردم آه و واويلا آه و واويلا *****
28- عمه ي نازم، سوز و گدازم ببين
مشخصات
مناسبت شهادت سبك واحد جديد قالب آهنگين شاعر مؤيد سيد رضا منبع يك كربلا عطش تعداد استفاده 0
متن شعر
عمه ي نازم، سوز و گدازم ببين با سر بابا راز و نيازم ببين شمعم و پروانه ام مُحرم ويرانه ام صاحب اين خانه ام رقيه هم مي رود ***** لاله ي سرخم ز دشنه پرپر شده خرابه ما از او معطر شده نشسته مهمان من به دست لرزان من به روي دامان من رقيه هم مي رود ***** كتاب عمرم، ز آتش دل بسوخت جان رقيه، چو شمع محفل بسوخت نفس نفس مي زنم وداع جان مي كنم شهيد امشب منم رقيه هم مي رود *****
29- دخترم گريه نكن، اشك چشمت زده بر دل شررم
مشخصات
مناسبت شهادت سبك مرثيه قالب آهنگين شاعر سازگار حاج غلامرضا منبع يك ماه خون گرفته(4) تعداد استفاده 0
متن شعر
دخترم گريه نكن، اشك چشمت زده بر دل شررم مادرم منتظر است، آمدم تا كه تو را هم ببرم نازنين دختر من گل نيلوفر من(2) ***** اين خرابه، قفس است، آمدم تا كه كنم آزادت با پدر حرف بزن، مانده در سينه چرا فريادت؟ نازنين دختر من گل نيلوفر من (2) ***** علي اكبر به جنان، در فراق تو دلش تنگ شده به پدر سنگ زدند، موي تو از چه، به خون رنگ شده نازنين دختر من گل نيلوفر من(2) ***** تو كه يك طفل استي، قامت فاطميت، از چه دوتاست ترَكِ لبهايت، همه از تشنگي كرب و بلاست نازنين دختر من گل نيلوفر من(2) ***** ديدم از نوك سنان، به روي خار، دواندند تو را از شتر افتادي، ز چه بر خاك، كشاندند تو را نازنين دختر من گل نيلوفر من(2) ***** بوي زهرا دمد از، گيسو و رشته ي پيراهن تو گوييا پيش از من، مادرم آمده بر ديدن تو نازنين دختر من گل نيلوفر من(2) ***** موي مشكين تو را، پر، ز گرد ره صحرا ديدم گوئيا بر سر تو، چادر خاكي زهرا ديدم نازنين دختر من گل نيلوفر من(2) ***** شمع سوزان دلم، چقَدَر سوختي و آب شدي با پدر حرف بزن، از چه لب بستي و در خواب شدي نازنين دختر من گل نيلوفر من(2) *****
30- اي سفر كرده كـه صد قافله دل همره تو است
مشخصات
مناسبت شهادت سبك مرثيه قالب آهنگين شاعر سازگار حاج غلامرضا منبع دو دريا اشك 2 تعداد استفاده 0
متن شعر
اي سفر كرده كـه صد قافله دل همره تو است اين همه زخم چرا بر روي همچون مه تو است ابتا يا ابتا ***** دست پيش آورم و جامه به تن چاك كنم تا كـه اشك از رخ نـوراني تو پاك كنم ابتا يا ابتا ***** شعلـه بيـدادگران بـر پـر پروانه زدند همه با سنگ جفا موي مرا شانه زدند ابتا يا ابتا ***** خنده و شادي و دشنام و كـف و هلهله بود ده تن از عترت تو بسته به يك سلسله بود ابتا يا ابتا شاميان يكسره بر گريه ما خنديدند پـاي آواز? قـرآن سـرت رقصيدند ابتا يا ابتا ***** گلشن وحي خزان گشته گل ياس كجاست؟ ساقي تشنه لبـان حضـرت عباس كجاست؟ ابتا يا ابتا ***** خاك ويرانه كجا و شجر طور كجا شب تاريك كجا و طبق نـور كجا ابتا يا ابتا *****
31- شب است و خورشيد و خرابه و من
مشخصات
مناسبت شهادت سبك مرثيه قالب آهنگين شاعر سازگار حاج غلامرضا منبع دو دريا اشك 2 تعداد استفاده 0
متن شعر
شب است و خورشيد و خرابه و من سـرِ پـدر گرفتـهام بــه دامــن من و دو چشم پرستاره تو و گلوي پاره پاره يا ابتا آجرك الله ***** ماه به خاكستر نشسته بابا پيشانيات چرا شكسته بابا سر تو را به بر بگيرم دعا كن اي پدر بميرم يا ابتا آجرك الله ***** در خير مقدم اشك و ناله دارم از زلف خون گرفته لاله دارم من كه هماي بام عرشم خاك خرابه شده فرشم يا ابتا آجرك الله ***** من روضه خوان كوچك حسينم طفلـم و ليكـن كـودك حسينم اينجا حسينيه شام است برلب من خنده حرام است يا ابتا آجرك الله ***** اگر چه مـا را لحظهاي امان نيست قرآن بخوان اينجا كه خيزران نيست قرآن بخوان تا بزنم من بوسه بهجاي چوب دشمن يا ابتا آجرك الله ***** هديه من دو چشم پـرستاره سوغات تو گلوي پاره پاره زلف رقيه لالهگون است محاسن توغرق خون است يا ابتا آجرك الله ***** شكـر خدا كه ما به هم رسيديم رخسار هم در اين خرابه ديديم سكينه ميكند نظاره بر اين گلوي پاره پاره يا ابتا آجرك الله *****
32- عمه ي مظلومهام، دست خدا يار تو
مشخصات
مناسبت شهادت سبك مرثيه قالب آهنگين شاعر سازگار حاج غلامرضا منبع يك ماه خون گرفته(4) تعداد استفاده 0
متن شعر
عمه ي مظلومهام، دست خدا يار تو وقت جدايي شده، خدانگهدار تو گريه به حالم كنيد، دگر حلالم كنيد(2) ***** طاير عشق حسين، فتاده از زمزمه شبانه دفنم كنيد، چو مادرم فاطمه گريه به حالم كنيد دگر حلالم كنيد(2) ***** گاه به من، مادر و گاه پدر، ميشدي گاه مرا سايهبان، گاه سپر، ميشدي گريه به حالم كنيد دگر حلالم كنيد(2) ***** الا اسيران همه من به سفر ميروم با رخ نيليشده، پيش پدر ميروم گريه به حالم كنيد دگر حلالم كنيد(2) ***** در اين خرابه دلم، تنگ علياكبر است در نظرم دمبهدم روي علي اصغر است گريه به حالم كنيد دگر حلالم كنيد(2) ***** به گلسِتان جنان ياد كنم از همه سلامتان را برم، به مادرم فاطمه گريه به حالم كنيد دگر حلالم كنيد(2) ***** اگر چه من بودهام، طفل صغير حسين دگر به شام بلا شدم سفير حسين گريه به حالم كنيد دگر حلالم كنيد(2) *****
33- بوي تو مي آيد امشب از خاك ويرانه
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
بوي تو مي آيد امشب از خاك ويرانه باد صبا مي دهد مرا مژده ي تو را آمدي بابا مستانه مستانه (2) خون مي رود از ديده ام چون لاله ي پاشيده ام چون اشك خود غلطيده ام ديگر نمانده در تنم نيروي عمه گفتنم ***** بر دانم اي سر بنشين تا در دل گويم اي ماه در خون نشسته ام دلشكسته ام حال من بنگر نيلي شده رويم(2) اي مايه ي آرامشم زخم لبت زد آتشم جام اجل را سر كشم ديگر نمانده در تنم نيروي عمه گفتنم ***** امشب تو را گويم جويم با دست بشكسته بوسم ترك هاي لب تو جاي لب تو روي گونه ام بنگر كه بنشسته(2) از چه سرت بشكسته است جانم به جانت بسته است روحم ز دنيا خسته است ديگر نمانده در تنم نيروي عمه گفتنم ***** با اشك خود شويم رويت از خون و خاكستر از عمه پنهان كنم رخت بهر پاسخت لعل لب بگشا در اين دم آخر(2) اي حسرت شبهاي من مرهم بنه بر پاي من سوزد همه اعضاي من ديگر نمانده در تنم نيروي عمه گفتنم *****
34- بوسيدن لبهاي تو وقتي نمي برد
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب دو بيتي شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
بوسيدن لبهاي تو وقتي نمي برد حق دارم از دست لبت دلگير باشم وقتي به دنبال سرت آواره هستم بايد اسير اين همه زنجير باشم
35- بلبلي امشب به ويران نغمه خواني مي كند
مشخصات
مناسبت شهادت سبك *** قالب غزل شاعر انساني حاج علي منبع يك دم تعداد استفاده 0
متن شعر
بلبلي امشب به ويران نغمه خواني مي كند تلخ كامي ديده و شيرين زباني مي كند دعوت از مهمان به جا آورده در بزم يزيد وز وفاي عهد مهمان، قدرداني مي كند اشك و مژگان آب و جارو كرده آن ويرانه را بين چه با احساس طفلي ميزباني مي كند ديده ي اختر شمارش بر پدر روشن شده ست مه به روي دامن و اختر فشاني مي كند گرچه طفل است و زمان جست و خيز او، ولي شِكوه چون پيران ز درد و ناتواني مي كند گفت بهر ديدن تو زنده ماندم تاكنون مرگ ديگر از چه با من سرگراني مي كند؟ بهر ره رفتن ز اطفال دگر گيرم كمك كودكت، جان بر لب است و سخت جاني مي كند
36- عمري است كه بر روي لبم حك شده نامت
مشخصات
مناسبت مدح و مرثيه سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
عمري است كه بر روي لبم حك شده نامت دلبسته به دامت از غير تو ببريده و مي زدم زجامت هستم غلامت هر كس به كسي فخر كند من به رقيه عالم به فداي اسم زيباي رقيه ***** از فكر تو آرام بگيرد همه جانم اي روح و روانم بي مهر تو بيچاره و ناچيز و نَدارم دلخسته و زارم آخر ز غم داغ پدر جان و تنت سوخت از ضربت دستان عدو بال و پرت سوخت آن لحظه كه از ناقه فتادي پدرت سوخت چشمان ترت سوخت *****
37- بيا اي سر به ويران با من ويران نشين سركن
مشخصات
مناسبت شهادت سبك *** قالب غزل شاعر انساني حاج علي منبع يك دم تعداد استفاده 0
متن شعر
بيا اي سر به ويران با من ويران نشين سر كن بُزرگي كن شبي را سر در اين بيت محقر كن ستاره هر چه باشد مي فزايد جلوه ي مه را بتاب اي ماه و دامان من امشب پُر ز اختر كن اگرغنچه بخندد، باز گردد، گل شود، غم نيست نظر اي باغبان بر غنچه ي نشكفته پرپر كن اگر چه پاي تو بر ديده ي گل ها بود، اما بيا ويرانه يي را هم به بوي خود معطر كن زبان را نيست نيرويي كه گويم، عمه ممنونم تو بگشا لعل لب، از او تَشّكُر جاي دختر كن نه جاي تو، نه جاي عمه، نه جاي من است اينجا مرا هَمره بِبَر زين جا و، همبازي اصغر كن
38- دارم در اين خرابه زمينگير مي شوم
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب غزل شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
دارم در اين خرابه زمينگير مي شوم پيش از چهار ساله شدن پير مي شوم يك شب ز پشت ناقه فتادم به روي خاك از آن به بعد بسته به زنجير مي شوم يك شب ميان دشت گم شدم و حرمتم شكست هر روز هزار مرتبه تحقير مي شوم
39- دختر كوچك من افسرده
مشخصات
مناسبت شهادت سبك مرثيه زمزمه اي قالب رباعي شاعر امير حسيني امير حسين منبع برگ سبز تعداد استفاده 0
متن شعر
دختر كوچك من افسرده از غم و غصه چنين پژمرده روي او بوسه زد و چشمش بست گفت با گريه رقيه مرده
40- بيا عمه امشب قمر آمده
مشخصات
مناسبت شهادت سبك *** قالب آهنگين شاعر انساني حاج علي منبع يك دم تعداد استفاده 0
متن شعر
بيا عمه امشب قمر آمده پدر رفته با پا به سر آمده اگر دل دو نيم ام، نگويي يتيم ام پدر آمده، پدر آمده ***** دلم عمه امشب خبر مي دهد شبم را اميد سحر مي دهد اگر دل دو نيم ام، نگويي يتيم ام پدر آمده، پدر آمده ***** دو چشمش نگويم چرا بسته است پدر از سفر آمده خسته است اگر دل دو نيم ام، نگويي يتيم ام پدر آمده، پدر آمده ***** تو آگه ز سوز و گداز مني تو تنها خريدار ناز مني اگر دل دو نيم ام، نگويي يتيم ام پدر آمده، پدر آمده *****
41- تماشايي شده ويرانه امشب
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
تماشايي شده ويرانه امشب مهمان شمع است و من پروانه امشب رأس بريده، از ره رسيده كنج ويرانه شد غوغاي محشر ا... اكبر، ا... اكبر ***** كنج ويرانه من در اعتكافم تو هستي كعبه و من در طوافم درمان دردم، دورت بگردم كنج ويرانه شد غوغاي محشر ا... اكبر، ا... اكبر ***** تو هستي باغبان من گل لاله تو پير عشق و من پير سه ساله رنگم پريده، قدم خميده به مثل مادرت زهراي اطهر ا... اكبر، ا... اكبر *****
42- تار و پودي از لباس مندرس گرديده اش
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب غزل شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
تار و پودي از لباس مندرس گرديده اش مي تواند ديده ي يعقوب را بينا كند او كه دارد پنجه ي مشكل گشا قادر نبود چشم هاي بسته ي باباي خود را وا كند خشت هاي اين خرابه سنگ غسلش مي شود يك علي بايد دوباره غسل يك زهرا كند
43- عمر رقيه به سر رسيده
مشخصات
مناسبت شهادت سبك واحد جديد قالب آهنگين شاعر مؤيد سيد رضا منبع يك كربلا عطش تعداد استفاده 0
متن شعر
عمر رقيه به سر رسيده مسافرش از سفر رسيده دختر سه ساله خونين جگر شد عاقبت فداي سر پدر شد واويلا واويلا ***** هر زخم پايش خون گريه مي كرد زينب برايش خون گريه مي كرد شمع شد، لاله شد، پروانه شد او چراغِ گوشة ويرانه شد او واويلا واويلا ***** ويرانة شام غوغا شد امشب شهادت او امضا شد امشب زخم تازيانه به پيكر اوست صورت كبودش چو مادر اوست واويلا واويلا *****
44- اين مزار مرغكي بي آشيانه ست
مشخصات
مناسبت خرابه شام سبك *** قالب آهنگين شاعر انساني حاج علي منبع يك دم تعداد استفاده 0
متن شعر
اين مزار مرغكي بي آشيانه ست قبر يك طفل يتيم و نازدانه ست من يتيمم، من يتيمم، من يتيمم ***** عمه جان ديگر نمي گيرم بهانه بلبل تو امشب افتاد از ترانه من يتيمم، من يتيمم، من يتيمم ***** بهتر از گلشن شده ويرانة من گشته اين ويرانه مهمانخانة من من يتيمم، من يتيمم، من يتيمم *****
45- امشب خرابه از رخ تو مثل گلشن شد
مشخصات
مناسبت شهادت سبك *** قالب آهنگين شاعر انساني حاج علي منبع يك دم تعداد استفاده 0
متن شعر
امشب خرابه از رخ تو مثل گلشن شد ويرانه روشن شد شكر خدا ديدار رويت قسمت من شد ويرانه روشن شد كِي جاي سلطاني شده در كنج ويرانه؟ اي جان و جانانه كاشانه ي بي بام و در، وادي ايمن شد ويرانه روشن شد از چه عليّ اصغر خود را نياورده پنهان كجا كرده شايد كه او هم كشته از بيداد دشمن شد ويرانه روشن شد خواهم بگويم با پدر عمه فداكارست از بس وفادارست با چلچراغ اشك او خانه مُزّيَن شد ويرانه روشن شد تا بوده گل در اختيار باغبان بوده با او گل آسوده من آن گلم كه باغبانم زيبِ دامن شد ويرانه روشن شد
46- بي تو دلم به غير غمت مبتلا نشد
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب غزل شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
بي تو دلم به غير غمت مبتلا نشد بي تو غمي نبود كه مهمان ما نشد يادش بخير دوش عمويم بلند بود تا بود پاي من به زمين آشنا نشد حالا ببين كه قسمتم از كوچه هاي شام جز زخم هاي شانه و جز درد پا نشد از آن زمان كه بال مرا هم شكسته اند ديوار اين خرابه برايم عصا نشد از كوچه ها بپرس چرا قامتم شكست از پنجه اي بپرس كه از ما رها نشد شكر خدا كه چوب تر خيزران شكست جايي كه شرمگين لبت بي حيا نشد شكر خدا كه معجري از خيمه مانده بود شكر خدا كه چشم كسي غرق ما نشد تقصير آتش است اگر شانه گير كرد طوري گره زده است به مويم كه وا نشد من از تمام روضه ي تو ارث برده ام افسوس قسمتم نخي از بوريا نشد (بابا اگر بپرسي كه گوشواره ات كجاست؟) در گوش دختري كه مرا سنگ طعنه زد چشمم ز گوشواره ي سرخش رها نشد يعني زمان غارت مان از دو گوش من بي گوشواره دست حرامي جدا نشد
47- اي سر سري نمانده ز عشقت بخاك نيست
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب غزل شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
اي سر سري نمانده ز عشقت بخاك نيست كس را نديده ام ز غم تو هلاك نيست دل برده است هر سر زلفت ز شام قدر خورشيد هم به مثل رخت تابناك نيست تو كعبه اي و من به طواف و در اين طواف ذكرم به غير گفتن روحي فداك نيست افسوس حجّ دختر تو نيمه كاره ماند جاني دگر به پيكرم اي جان پاك نيست گفتم زنم به جاي حَجَر بوسه بر لبت اما حَجَر به مثل لبت چاك چاك نيست دستت كجاست تا كه كني رو به قبله ام
48- بهتر كه بسته باشد چشمت در اين شب تار
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
بهتر كه بسته باشد چشمت در اين شب تار تا آنكه تو نبيني دستم بود به ديوار مانند مادر تو با غصه خو بگيرم دستم رمق ندارد تا از تو رو بگيرم
49- گم شده ام مرد در اين كوره راه
مشخصات
مناسبت شهادت سبك مرثيه زمزمه اي قالب مثنوي شاعر امير حسيني امير حسين منبع برگ سبز تعداد استفاده 0
متن شعر
گم شده ام مرد در اين كوره راه هيچ ندارم بدهم غير آه بسته پرم، بال مرا باز كن ناي ندارم، ني من ساز كن رحم بكن رحم به من، مهربان خسته دلي را برسان كاروان از تو كمك خواسته ام اي دلير خسته ي راه هستم و دستم بگير من كه نگفتم به تو حرف بدي از چه تو سيلي به رخ من زدي؟ از چه سراپا همه در آتشي؟ مي زني و موي مرا مي كِشي من كه ز تو خواسته بودم پناه از چه تو كردي تن من را سياه؟ زير لگد هاي تو اي مرد پست زنده بمانم به خدا معجزه است مي كُشدم ضربه ي پاهاي تو له شده ام زير لگد هاي تو قبل تو بردند ز من گوشوار معجر من را ز سرم بر ندار شكوه نكردم كه بهانه كني موي ندارم كه تو شانه كني بس كن اي مرد امانم بريد جان من خسته به آخر رسيد هيچ درون دلت احساس نيست حيف كه اينجا عمو عباس نيست
50- بيا عمه كه امشب، خرابه شده گلشن
مشخصات
مناسبت شهادت سبك *** قالب آهنگين شاعر انساني حاج علي منبع يك دم تعداد استفاده 0
متن شعر
بيا عمه كه امشب، خرابه شده گلشن پدر آمد و برگو، كه چشم همه روشن كنم جان به فدايش براي رونمايش واويلا، واويلا، واويلا، واويلا ***** بگو عمه كه ديشب، پدر پيش كه بودست؟ چرا سرش شكسته، چرا لَبَش كبودست؟ كنم جان به فدايش براي رونمايش واويلا، واويلا، واويلا، واويلا ***** «با پدر» اگر به پانخيزم، مگو ادب ندارم كه بهر عذرخواهي، رمق به لب ندارم كنم جان به فدايت براي رونمايت واويلا، واويلا، واويلا، واويلا ***** پدر عمّه به هر جا، سپر به كودكان شد ز بس سينه سپر كرد، قدش مثل كمان شد كنم جان به فدايت براي رونمايت واويلا، واويلا، واويلا، واويلا ***** تويي آينه ي من، منم مرغ سخنگو ولي طوطي سَبزت، شده رنگ پَرَستو كنم جان به فدايت براي رونمايت واويلا، واويلا، واويلا، واويلا *****
51- بابا پس از تو در دلم آتش زبانه مي زند
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
ابتاه حسين(4) ***** بابا پس از تو در دلم آتش زبانه مي زند دشمن گل باغ ترا با هر بهانه مي زند وقتي صدايت مي كنم وقتي كه مي گريم مرا يكي بي حيا مي آيد و با تازيانه مي زند ***** بابا عمو عباس كو تا باز طنّازي كنم بر دوش او بنشينم و با او سرافرازي كنم كو اكبرت برادرم تا كه ببوسد روي من كو اصغر شيرين زبان تا با لبش بازي كنم ***** باباي خوبم چه عجب ديدار دختر آمدي تنها چرا اي نازنين بي يار و ياور آمدي كو دست تو تا بر سرم دستي كشي نازم كني با پاي خود رفتي ولي اكنون تو با سر آمدي *****
52- منتظرم بيايي گوشه ي اين خرابه
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
منتظرم بيايي گوشه ي اين خرابه بي تو نفس كشيده بابا برام عذابه تو برام گوشوار مياري من برات انگشتري هديه ميارم تا بيايي در خرابه من به پيش تو پدر جان مي سپارم *****
53- رسم به وا... تو ماها ناز يتيم و مي خرند
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب رباعي شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
رسم به وا... تو ماها ناز يتيم و مي خرند اگر كه بي تابي كنه براش عروسك مي برند اما بگم ز شاميا با ما ها خيلي فرق دارند يتيم كه بي تابي كنه سر باباشو مي برند
54- عمه ببين به روي ني بابا نگامون مي كنه
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب فولكوريك شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
عمه ببين به روي ني بابا نگامون مي كنه با اون نگاه مهربون اين دلمو خون مي كنه عمه مقابل بابا بگو كه ما رو نزنن ماها كه داريم راه مي ريم با تازيانه نزنن عمه ببين به روي ني بابا اشاره مي كنه اشاره بر روي من و اين گوش پاره مي كنه
55- مي خوام برم نشون بدم به بچه هاي شهر شام
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب فولكوريك شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
مي خوام برم نشون بدم به بچه هاي شهر شام اونا كه گفتند يتيمم بگم كه اومده بابام خدا مي دونه مثل ما هيچ كي اسيري نديده بوي غذاي شاميان توي خرابه پيچيده تا روي نيزه ديدمت خواستم ببوسم از لبات زنجير دست و پام نذاشت الهي من بشم فدات
56- گر سه ساله بانوي عالم توئي
مشخصات
مناسبت ولادت سبك ولادتي قالب مثنوي شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
گر سه ساله بانوي عالم توئي هم طراز عصمت مريم تويي عشق از دامان تو آمد پديد هر كجا رفتي به دنبالت دويد آسمان طفلي بود بر راه تو ماه مات چهره ي چون ماه تو كودك اما دلبر ثاراللهي در مسير عشق با او همرهي گر بود بر هر لبي نام حسين گر فلك صيدي است در دام حسين ليك او را نام تو روي لب است روي تو بهرش چراغ هر شب است داشت از بس آرزوي فاطمه ديد در روي تو روي فاطمه تا حسين مي كرد ياد مادرش مي كشيدت همچنان گل در برش بوسه مي زد بر رخ دلجوي تو شانه مي زد دست او گيسوي تو اي كه دادي كربلا را آبرو جاي تو گه بر سر دوش عمو گاه جايت روي دست اكبر است گاه هم بر روي دست مادر است كربلاي عشق را مادر تويي بهترين همبازي اصغر تويي دلبران كربلا را دلبري قلب زينب را به آني مي بري باده ي عشقت ز هر كس نابتر كربلا با نام تو جذاب تر گر چه عمرت گشت از سيلي تمام كربلا را برده اي تا شهر شام روي دوشت غم فراوان برده اي كربلا را كنج ويران برده اي گريه هايت شهر را بيدار كرد كار را بر دشمنان دشوار كرد
57- تا گل روي تو نمي ديدم
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب قافيه پريشان شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
تا گل روي تو نمي ديدم چشم من كاسه ي گلابي بود در ميان دو دست تو رخ من مثل عكسي ميان قابي بود حال اگر باز بينيم بابا خود مپندار كه اشتباه شده چهره ي من همان چره است اي بابا عكس رنگي فقط سياه شده
58- ز اشك خود (2) ويرانه را كردم چراغان
مشخصات
مناسبت شهادت سبك بوشهري قالب آهنگين شاعر حسيني سيد محسن منبع بهار حسيني تعداد استفاده 0
متن شعر
ز اشك خود (2) ويرانه را كردم چراغان بيا عمه (2) كه از سفر بر گشته مهمان شب فراق من سر آمد ، مهمانم امشب با سر آمد پدر پدر پدر پدر جان(2) ***** چرا بابا (2) لعل لبت چون ارغوان است گمان دارم (2) كه جاي چوب خيزران است خاكستر آلودي پدر جان ، بگو كجا بودي پدر جان ***** اگر طفلم (2) ولي غم تو كرده پيرم لبت بگشا (2) امشب دعا كن من بميرم ببين بود چشمم گهربار ، دو دست من بود به ديوار ***** فلك من را (2) در كودكي از پا نشانده بغير از يك ، نفس باقي ، از عمر كوتاهم نمانده بار سفر شبانه بستم ، شد عمه ام راحت ز دستم ***** چو برگ فصل ، پائيزي ، باشد مرا رخسار زردي ندارم من ، توان ديگر ، از بسكه كردم كوچه گردي هر جا كه اشكم را بديدند ، با كعب ني نازم خريدند *****
59- من دختري سه ساله ، رخم به رنگ لاله
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
من دختري سه ساله ، رخم به رنگ لاله بابا ديگه طاقت ندارم فرياد از اين زمونه ، قامت من كمونه روي خاكا سر مي گذارم ***** منتظرت نشستم ، دل به اميد بستم تا تو بياي پيشم بموني تو بنشين كنارم ، سر رو زانوت بذارم براي من قرآن بخوني ***** پاهام رمق نداره ، نه گوش و نه گوشواره بابا ببين كه ناتوونم عمه نشسته خسته ، خيلي دلش شكسته اميد نداره من بمونم ***** چند نفري رسيدند ، موي منو كشيدند نظر به سال من نكردند مرا به هر بهانه ، زدند تازيانه رحمي به حال من نكردند *****
60- دشت تاريك و من از درد به خود پيچيدم
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب غزل شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
دشت تاريك و من از درد به خود پيچيدم ناگه از دور سياهيّ كسي را ديدم بسوي طفل ز ره مانده قدم بر مي داشت ناله اي زير لب و دست به پهلو مي داشت قامتش بود خم و چهره ي او نيلي بود حتم دارم كه همان هم اثر سيلي بود گفت بنشين به برم دخترك خسته ي من تا نوازش كند از بازوي بشكسته ي من واي از آن لحظه عجب لحظه ي غمناكي بود من ندانم ز چه رو چادر او خاكي بود؟
61- بابا بيا با همديگه سري به خونه بزنيم
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب فولكوريك شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
بابا بيا با همديگه سري به خونه بزنيم من روي زانوت بشينم موهام و شونه بزنيم خوش اومدي خوش اومدي بابا دلم تنگه برات براي اون خنديدناي باصفات بابا دلم تنگه برات چي بگم از كجا بگم كه چي ديدم چي كشيدم با پاي پر آبله رو خار بيابون دويدم عمه مي گفت بازم مياي منو رو زانوت ميذاري رفتي سفر براي من گوشواره ي نو بياري حالا كه اومدي پيشم قول بده تنهام نذاري بابا چرا دست نداري؟ بابا چرا پا نداري؟ بابا چي شد برادرم لاله ي من ياسم چي شد؟ رفته برام آب بياره پس عمو عباسم چي شد؟ بابا ببين رو صورتم يه هاله ي نيلي زدند با دستاب بزرگشون به صورتم سيلي زدند بابا گلوم زخمي شده آب مي نوشم درد ميكنه گوشواره هامو كشيدند بابا گوشم درد ميكنه بابا اينا كي اند چه ديني دارند سر به سر ما بچه ها مي ذارند براي يتيمي كه باباشو كشتن مي رند سر بريده شو مي ارند بابا چشام درد مي كنه بابا گوشام درد مي كنه بابا پاهام درد مي كنه بابا موهام درد مي كنه
62- رقيه جان اين دل من بونه مي گيره
مشخصات
مناسبت مدح و مرثيه سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
دختر اربابي ، دلبر اربابي عزيز حيدر و شبيه مادر اربابي ***** رقيه جان اين دل من بونه مي گيره دوست داره تو خرابه جاي تو بميره شنيده ام ذكر لبت فقط حسينه دستاي تو كليد بين الحرمينه ***** شنيده ام بي بي خوب و مهربوني حاجت قلب عاشقا رو خوب ميدوني عاشقي و منتظر خلق نگاتم هر كي مي خواد هر چي بگه غلام سياتم منم شبيه تو حسين و دوست ميدارم جوونيم و بپاي اين دوستي ميذارم ***** خوب ميدوني بي بي خوب و با وفايي يه كار بكن منم بشم كرببلايي اگه برم كرببلا اونجا مي مونم از طرفت توي حرم دعا مي خونم داد مي زنم كه لطف تو چقدر زياده ميگم كه اين تذكره رو رقيه داده *****
63- نامي كه در شمار شهيدان كربلا
مشخصات
مناسبت مدح سبك ولادتي قالب قصيده شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
نامي كه در شمار شهيدان كربلا بعد از حسين آمده نام رقيه است بعد از قيام سرخ حسيني به كربلا بر حق ترين قيام قيام رقيه است جانسوز و كفر سوز و روانسوز و ظلم سوز در گوشه ي خرابه كلام رقيه است چون او كسي به عهد محبت وفا نكرد اين سكه تا به حشر به نام رقيه است با دستهاي كوچك خود بيخ ظلم كند عالي ترين مرام مرام رقيه است يك جمله گفت و كاخ ستم را به باد داد خونين ترين پيام پيام رقيه است آن قصه اي كه خاطره انگيز كربلاست افسانه ي خرابه ي شام رقيه است هرگز نمرد آنكه دلش زنده شد به عشق عشق حسين رمز دوام رقيه است او هر چه داشت در طبق عشق حق نهاد حق محو و مات سنگ تمام رقيه است در مكتب محبت و جانبازي و خلوص والاترين مقام مقام رقيه است گاهي به كوه و دشت و گهي بر خرابه ها در دست عشق دوست زمام رقيه است لطفش به سينه احدي دست رد نزد عالم رهين رحمت عام رقيه است
64- وقتي كه مدينه بوديم يادته
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
وقتي كه مدينه بوديم يادته غم و از دل مي زدوديم يادته دست تو بود به دستم يادته روي زانوت مي نشستم يادته وقتي از راه مي رسيدي يادته گوشواره برام خريدي يادته پيش من بمون هميشه بابا جون زخم گوشم خوب نمي شه بابا جون با اينكه دارم مي ميرم بابا جون بايد از تو رو بگيرم بابا جون سر تو بخون نشسته بابا جون چرا دندونت شكسته بابا جون درد من يكي نبوده بابا جون بدن عمه كبوده بابا جون زخم من مرهم نمي خواد بابا جون نفسم بالا نمياد بابا جون دل من ز غصه مرده بابا جون دختر تو سيلي خورده بابا جون به گلت نمونده بويي بابا جون نه داداشي نه عمويي بابا جون بسكه موهام و كشيدند بابا جون به سرم نمونده مويي بابا جون حالا گوشواره ندارم بابا جون سر روي خاكا مي ذارم بابا جون گردم سلسله داره بابا جون پاي من آبله داره بابا جون
65- آمدي بابا ببين مشتاق ديدارم هنوز
مشخصات
مناسبت شهادت سبك مرثيه قالب غزل شاعر سازگار حاج غلامرضا منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
آمدي بابا ببين مشتاق ديدارم هنوز خلق خوابيدند و من از گريه بيدارم هنوز بارها جان دادم از هجرت وفايم را ببين باز در هنگام وصلت جان به لب دارم هنوز شمر سيلي زد به رويم تا نگويم نام تو ليك باشد نام نيكوي تو گفتارم هنوز يكشب از ناقه فتادم بسكه ضجرم زجر داد مدتي زين ماجرا بگذشته بيمارم هنوز عمه ام زينب ز مادر مهربانتر بر من است مي دهد شبها تسلاي دل زارم هنوز گر چه از بي طاقتي بنشسته مي خواند نماز با چنين احوال مي باشد پرستارم هنوز اين شنيدم تشنه لب رفتي سفر بابا ببين آب دارم بر تو از چشم گهربارم هنوز
66- دل سه ساله ، به پيچ و تابه
مشخصات
مناسبت شهادت سبك شور كف زني قالب آهنگين شاعر شريف علي منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
دل سه ساله ، به پيچ و تابه خوش اومدي اي ، مسافر من ، در اين خرابه اي مهربونم ، آروم جونم مرحمتي به من بخاطر خدا كن چشاتو واكن ، به من نيگا كن يه بار ديگه منو رقيه جان صدا كن تو كه سفر بودي اميدم ، هر شب خواب تو رو مي ديدم زنجير به دست و پام نداشتم ، سر رو دوش عمو مي ذاشتم ***** دورت بگردم ، اي نور ديده از دختر تو ، اين درد پهلو ، امون بريده دل پر ز آهه ، چشام سياهه دستام برا شونه ي موهات جون نداره ماه شب من ، تشنه لب من قرآن بخون رقيه خيزرون نداره هنور دلم در التهابه ، به ياد مجلس شرابه بابا بعد يه عمر عزيزي ، خواستن منو برا كنيزي *****
67- دل من دوباره امشب هوس ميخونه كرده
مشخصات
مناسبت ولادت سبك ولادتي قالب فولكوريك شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
دل من دوباره امشب هوس ميخونه كرده مستي از سرش پريده هوس پيمونه كرده به دلم ميگم مخور غم كه ما هم خدايي داريم توي اين خلوت غربت يار دلربائي داريم يار ما عزيز زهراست دلبر تموم دلهاست گر چه او سني نداره اما قلبش مث درياست يار دريا دل ماها با وفا و مهربونه كسي رو از در خونش دست خالي نمي رونه بيا تا با هم بخونيم يا رقيه اِفتح الباب رو دلامون بنويسيم يا رقيه افتح الباب مي دوني اگه رقيه بگشايد در رحمت ديگه ما غمي نداريم سر تا پا شميم جنت مي دونم شب تولد گريه خوبيت نداره اما گريه كن رقيه يه محل بمون بذاره قطره قطره اشكا مي گه ياد هر عاشقي باشه شمعاي كيك تولد بيشتر از سه تا نباشه نمي خوام گريه نمائي اما هر دلي مي دونه عمر حضرت رقيه مث يه غنچه مي مونه مي دونم تو هم مي دوني كه دل حسينو برده توي اين عمر كوتاهش با دل حسين چكرده برا هر جشن تولد رسمه كه كادو بذارند كاشكي كه برا رقيه عروسك هديه بيارند تا كه بچه هاي شامي هم بزرگ و ريز و كوچك دل حضرت رقيه نسوزونند با عروسك مي دونم عمه ي سادات گل سر براش مياره اونقده اشك مي ريزه تا گل و رو سرش بزاره ميدونم چرا عمو جون به بي بي علاقه داره چونكه چهره ي رقيه نمك فاطمه داره از حالا برا رقيه يكي يك چادر بدوزه كه تو كربلا بي بي مون بدون چادر نمونه يكي گوشواره بياره كه توي گوشش بذاره بخدا رقيه خاتون تاب درد و غم نداره آخر جشن تولد شمعا رو بايد خاموش كرد آرزوهاي بلنده حضرت بي بي رو گوش كرد اما لبهاي رقيه خشكه و توون نداره وقت فوت كردن شمعا رو لبش باغ بهاره دل ما مال رقيه است بخدا پس نمي گيريم بذار راحتت كنم من ، بي رقيه ما مي ميريم
68- بشنو اي جانانم اي رأس بر دامانم
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
بشنو اي جانانم ، اي رأس بر دامانم ز غصّه هايم ، برايت اي گل ، سخن بگويم دلم گرفته ، اجازه فرما ، سرت ببويم ديگر دل بريدم ز عالم دعا كن بگيرد حق جانم چون از زمونه ، و كينه هايش ، خسته ام چشمم به روي ، اين زندگاني ، بسته ام ***** يك شب به اشك و ناله ، افتاده ام ز ناقه براي ياري ، چرا پيم عم ، مه ام نيامد ز درد پهلو ، نفس به سينه ، بالا نيامد با گريه دنبالش دويدم ، به سختي خود را مي كشيدم شب بود و سوز و ، درد و عذاب ، تنهايي ناگه كنارم ، آمد يه ماه ، نوراني ***** سر بر زانوش نهادم ، به غصّه هاش دل دادم آمد كنارم ، ناگه پليدي ، وحشيانه مي زد به رويم ، با مشت و گاهي ، با تازيانه با ترس هر طرف دويدم ، خار از پاي خود مي كشيدم ديگر چه گويم ، بابا برايت ، از آن شب آنقدر بگويم ، آمد بفريا ، دم زينب *****
69- تو باغباني من نيلوفرت هستم
مشخصات
مناسبت شهادت سبك بوشهري قالب آهنگين شاعر حسيني سيد محسن منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
تو باغباني من نيلوفرت هستم من دخترت هستم من دخترت هستم اي بهتر از جان من ، هستي تو مهمان من ، بنشين به دامان من بابا حسين جانم(2) ***** من شاهد چشم از خون ترت هستم من دخترت هستم من دخترت هستم اي شام من را سحر ، رويت چو قرص قمر ، با خود تو من را ببر بابا حسين جانم(2) ***** تو دلربا هستي من دل بتو بستم امشب من از عطر گيسوي تو مستم اي ماه خاكستري ، ناز مرا مي خري ، امشب مرا مي بري بابا حسين جانم(2) ***** سربسته مي گويم چشمم شده دستم باور ندارم من پيش تو بنشستم قربان چشم ترت ، گو پاسخ دخترت ، از چه شكسته سرت بابا حسين جانم(2) ***** چشمت بود چون شفق ، ديگر ندارم رمق ، آيم به سوي طبق بابا حسين جانم(2) *****
70- من پاك سلاله ي حسينم
مشخصات
مناسبت مدح و مرثيه سبك مرثيه قالب مثنوي شاعر سازگار حاج غلامرضا منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
من پاك سلاله ي حسينم زهراي سه ساله ي حسينم گنجي به دل خرابه ي شام در شام شدم سفير اسلام من زينب ديگر حسينم من سوره ي كوثر حسينم روح شرف و قيام دارم يك كرببلا پيام دارم نور شهداست هاله ي من شمشير خداست ناله ي من احياگر عشق و شور و حالم قرآن حسين خط و خالم عشق آمده سرفراز از من عباس كشيده ناز از من گردونه ي صبر پاي بستم گلبوسه ي حور روي دستم از وادي كربلا خروجم تا شام بلا چهل عروجم ماه رخ من كه بي قرينه است خورشيد گرفته ي مدينه است هر چند كه دختر حسينم آئينه ي مادر حسينم بگذاشته بر تنم نشانه كعب ني و سنگ و تازيانه صد كوه بلا به دوش بردم خم گشتم و سرفراز مردم عالم همه كربلاي من بود زينب سپر بلاي من بود نفرين هماره باد بر شام وا... مرا زدند در شام كردند ز غم كباب ما را بستند به يك طناب ما را با آنكه عزيز بوترابم بردند به مجلس شرابم آنشب كه پدر به خوابم آمد خورشيد سحر به خوابم آمد لب تشنه به خواب آب ديدم گمگشته ي خود به خواب ديدم من حنجر پاره پاره ديدم در دامن خود ستاره ديدم با گريه عقيق سرخ سفتم حرف دل خود به دوست گفتم بگذار سرت به بر بگيرم يك بوسه بگيرم و بميرم يك بوسه گرفت و داد هستش افتاد سر پدر ز دستش يك بوسه گرفت و گفت بدرود اين رمز كمال و عاشقي بود
71- در بزم ما آمدي تو با رأس از تن بريده
مشخصات
مناسبت شهادت سبك نوحه سنگين جديد قالب آهنگين شاعر عبدالكريمي مهدي منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
در بزم ما آمدي تو با رأس از تن بريده بابا ببين مثل زهرا قد رقيه خميده من مانده ام بي تو تنها ، بابا حسين يابن الزهرا(2) ***** بر صورت كوچك من از ضرب سيلي نشانه است دستم به ديوار و پايم مجروح از تازيانه است بابا نبودي ببيني موي مرا مي كشيدند با سنگ و با تازيانه ناز مرا مي خريدند ***** مثل اسيران رومي شام بلا آمدم من تا نزد رأس تو بابا با درد پا آمدم من جاي عجب دارد اي گل امشب كه مهمان مايي خوش آمدي يابن زهرا چه مجلس با صفايي *****
72- عاشقا بيايد با هم دعا كنيم
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب فولكوريك شاعر ناشناس منبع زمزمه هاي ولايت 62 تعداد استفاده 0
متن شعر
عاشقا بيايد با هم دعا كنيم دلا رو راهي كربلا كنيم تو حرم پاي ضريحش بشينيم روضه ي رقيه رو بر پا كنيم آفتاب از كدوم طرف در اومده كه بابا ديدن دختر اومده عمه جون اوني كه رفته بود سفر حالا بر گشته و با سر اومده گوشه ي خرابه مهموني شده عمه جون چشم تو باروني شده تا نمردم يه نفر جواب بده لب مهمونم چرا خوني شده؟
73- تا ميگم بي بي رقيه وجودم مي شه پر احساس
مشخصات
مناسبت مدح سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
تا ميگم بي بي رقيه وجودم مي شه پر احساس ياد كربلا مي افتم ياد تشنگي و عباس تا ميگم بي بي رقيه دل من هوايي مي شه نه فقط كرببلايي دل من خدايي ميشه تا ميگم بي بي رقيه مياد عطر همه گلها خنده هاش خيلي قشنگه شبيه حضرت زهرا تا يكي مياد از اونجا مي خوام از غصه بميرم به دلم ميگم غمي نيست از بي بي ويزا مي گيرم
74- ياد داري مدينه موقع خواب
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب قافيه پريشان شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
ياد داري مدينه موقع خواب دست تو بود بالش سر من هر زمانت صدا زدم گفتي جان من ناز دانه دختر من ***** ياد داري تو روي ني بودي منهم از پشت ناقه افتادم گريه كردي براي من من هم به تو از دور بوسه مي دادم ***** بعد تو عمه ام پدر جان زد گره محكمي به معجر من علتش را سوال كردم گفت دشمنت بي حياست دختر من ***** آخرين لحظه اي كه مي رفتي سايه ات پا كشيد از سر من با همه غير من وداع كردي تو نگفتي كجاست دختر من! *****
75- بي بي رقيه اميرم ، من به عشقت اسيرم
مشخصات
مناسبت مدح سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
بي بي رقيه اميرم ، من به عشقت اسيرم بگي بمير مي ميرم 2 ***** با رقيه دل من خدايي مي شه دل من عاشق و كربلايي مي شه حرم قشنگ تو مناي عشقه قبله و كعبه ي من رو به دمشقه شما شاه عالمي منم فقيرم اينقده ميگم رقيه تا بميرم از جهنم خدا ترسي ندارم اسمتو بي بي روي صراط ميارم
76- دست و پا گير شدم بيش از اينم نزنيد
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب غزل شاعر ناشناس منبع گلواژه هاي عترت تعداد استفاده 0
متن شعر
دست و پا گير شدم بيش از اينم نزنيد من كه خود رفتنيم اين چنينم نزنيد من كه تسليم شدم از چه امانم ندهيد ديگر از پُشته ي هر بوته كمينم نزنيد گيسو و مشت گرده كرده ، گره خورده بهم مشت سنگي به سر و روي جبينم نزنيد پيرهن پاره ام و اشك يتيمي دارم نيشخند اين همه بر صوت حزينم نزنيد دور از چشم غضبناك عمويم عباس با غضب اينهمه محكم به زمينم نزنيد
77- بي تو دوباره دلم گرفته
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
بي تو دوباره دلم گرفته تو اين خرابه ميون اين خاك غم گرفته دختري تنها كه بيقراره همه ميگن يتيمه و بابا نداره نيستي عزيزم اشك مي ريزم خرابه ام با گريه هاي من بيداره عمه ميگه كه بر مي گرده بابات فراموشت نكرده عمه ميگه مياي دوباره ولي دلم باور نداره ***** ديشب نبودي خرابه شام دلم گرفت و گفتم به عمه كوشن داداشام يه آدم بد اومد منو زد
78- من رقيه دختر سالار دينم
مشخصات
مناسبت مدح و مرثيه سبك ولادتي قالب قصيده شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
من رقيه دختر سالار دينم غنچه ي باغ امام سومينم ماهتابم چشمه سارم نوبهارم كوكبم نورم شهابم مه جبينم جان مادر نور چشم زينبم من ميوه ي قلب اميرالمؤمنينم خوش زبانم شكرم شيرين كلامم دلنوازم مهربانم نازنينم گوهر رخشنده ام پاكم نجيبم لاله ام ياسم عبيرم ياسمينم نوگل بستان زهرا مهر و ماهم گلعذارم زيور گلزار دينم بوي عطرم چلچراغم شوق و شورم سنبلم ريحانه ام درّ ثمينم من كبيرم گر چه در ظاهر صغيرم كعبه ام من قبله ي اهل يقينم كوچكم كوچك ولي درياي رحمت ياور مسكين رنجور غمينم اسوه ي حجب و حيايم كوه صبرم چشمه ي فيض خداوند مبينم اختر تابنده ي برج ولايت حلقه ي بزم حسيني را نگينم من سه ساله دختر تنهاي تنها گوشه ي ويران سرا خلوت نشينم طاقت هجران بابا را ندارم كاش مي شد لحظه اي او را ببينم در كنار رأس بابا مي دهم جان غم فزا باشد ، وداع آخرينم
79- تو دل و دلدار عالميني ، بي بي دلها ...
مشخصات
مناسبت ولادت سبك نوحه سنگين جديد قالب آهنگين شاعر عبدالكريمي مهدي منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
تو دل و دلدار عالميني ، بي بي دلها نور دو عيني دلبر باب الحوائج استي ، دختر ارباب من حسيني عاشقي درديه درمون نداره هر كسي مثل تو داره بياره زندگي بي تو : عذابه عذابه عذابه بي بي دعام كن : ثوابه ثوابه ثوابه خوش آمدي عشق اربابم(3) ***** اومدن از آسمون ملائك ، واسه طواف صورت ماهت مي خونن آهنگ شور و شادي ، دسته به دسته بر سر راهت گل بريزيد با نور ستاره كه حسين بابا شده دوباره چيكار كنم بي : قرارم قرارم قرارم مستم و آروم : ندارم ندارم ندارم خوش آمدي عشق اربابم(3) ***** تو نگار فاطمي سرشتي ، گل گلواژه ي باغ بهشتي هنوز توي اين دنيا نبودم ، كه منو يك ديوونه نوشتي دختر ناز آقام حسيني تو عصاي دست زينبيني عمو عباست كشته ي نازت تا مي كني سر چادر نمازت هر چي كه دارم از كرم توست شفاي دردم تو حرم توست حاجتم و تا : نگيرم نگيرم نگيرم از درخونت : نمي رم نمي رم نمي رم خوش آمدي عشق اربابم(3) ***** از كوچيكيم تو ماه محرم ، توي خونه ذكر روضه داريم مادرم نذر كرده آخه هر سال ، سفره ي حضرت رقيه داريم خدا مي دونه كه شيرين زبونه عمه كوچولوي صاحب زمونه ورد لب من لعن اميه است دل ديوونم دست رقيه است خدا رو قلبم: نوشته نوشته نوشته زندگي با تو: بهشته بهشته بهشته خوش آمدي عشق اربابم(3) *****
80- اينجا محيط سوز و اشك و آه و ناله است
مشخصات
مناسبت خرابه شام سبك مرثيه قالب مثنوي شاعر سازگار حاج غلامرضا منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
اينجا محيط سوز و اشك و آه و ناله است اينجا زيارتگاه زهراي سه ساله است اينجا دمشقيها گلي پژمرده دارند در زير گِل مهمان سيلي خورده دارند اينجا زيارتگاه جبريل امين است اينجا عبادتگاه زين العابدين است اينجا ز چشم خود گلاب افشانده زينب اينجا نماز شب نشسته خوانده زينب اينجا به خاكش هر وجب دردي نهفته اينجا سه ساله دختري بي شام خفته اينجا نخفته چشم بيدار رقيه اينجا حسين آمد به ديدار رقيه اينجا قضا بر دفتر هجران ورق زد اينجا رقيه پرده يكسو از طبق زد اينجا شرر بر دامن افلاك مي ريخت زينب بر اندام رقيه خاك مي ريخت اينجا دل شب كودكي هجران كشيده گلبوسه بگرفته ز رگهاي بريده
81- من رقيه ام شده تنم سيه ز كين
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
من رقيه ام شده تنم سيه ز كين اي پدر بيا به شام غم مرا ببين سه ساله اي يتيمه ام ، بخون نشسته ديده ام حسين من حسين من من رقيه ام (3) بابا ***** پر ز آبله دو پاي من ز خار و خس خسته ام ز جان پدر به داد من برس به لب رسيده جان من ، بيا ببين فغان من حسين من حسين من من رقيه ام (3) بابا ***** آمده دگر مسافرم از اين سفر عمه جان نگر به دامنم سر پدر قسم به خون حنجرت ، مرا ببر به همرهت حسين من حسين من من رقيه ام(3) بابا *****
82- به گوشه ي خرابه انگاري جون گرفته
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
يا ابتاه اُنظُر الي أنا الرقيه(3) ***** به گوشه ي خرابه انگاري جون گرفته ميون اشك و آتيش بازم زبون گرفته هميشه جون دختر بسته به جون باباست عمه دارم مي ميرم نمي گي بابام كجاست وقتي بياد از سفر ميگم چيا كشيدي ميون كوچه بازار چه چيزائي نديدي بهش ميگم كه شامي چشاش چقدر بي حياست عموي با غيرتم خبر نداري كجاست بابا ديگه بسمه هر چي بلا كشيدم كاشكي مي شد يه بارم روي تو رو مي ديدم بهش مي گم كه بابا خيمه ها رو سوزوندن ما ها رو پا برهنه رو خارا مي دووندن شاميا كف مي زنن ميگن اسير آوردن يه عده خارجي رو پيش امير آوردن
83- رقيه (2) مهر و هم مهتاب منه
مشخصات
مناسبت مدح سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
رقيه (2) مهر و هم مهتاب منه رقيه (2) دختر ارباب منه ***** رقيه (2) بخدا جانان منه رقيه (2) دختر سلطان منه ***** چو زهرا مادرش بي مثل و همتاست قدم چون مي زند گويي كه زهراست يگانه قبله گاه مي پرستان رقيه رهبر زينب پرستان دلي دارم كه مجنون رقيه است نفس در سينه مديون رقيه است تمام زندگيم وقف رقيه است همه حرف دلم حرف رقيه است دلم مست مي جام رقيه به قلبم حك شده نام رقيه همه هستي من هست رقيه است خم مستي من دست رقيه است مرا با يك نگاهش مست كرده به عشق خود مرا پا بست كرده
84- گفت شهزاده علي اكبر شبي
مشخصات
مناسبت مدح و مرثيه سبك ولادتي قالب مثنوي شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
گفت شهزاده علي اكبر شبي با رقيه از محبت مطلبي كاي جهاني بسته ي فتراك تو نه فلك سرگشته ي ادراك تو جلوه ي زهرائيت ديوانه كرد عالمي را تا ابد پروانه كرد مستحقم من نياز من تويي قبله گاه من نماز من تويي ليك دارم گفتگويي از ادب با تو اي نوباوه ي فخر عرب هيچ مي داني رقيه من كيم؟ در شمايل چون رسول مكيم از براي مصطفي اندر زمن اشبه الناسي نيامد همچو من در جمال و در كمال و در جلال نيست مانند من اي نيكو خصال با چنين اوصاف و احوال جميل تا ابد نآيد چون من اي بي بديل با لب چون غنچه ات بنما عيان حال خود را با من اي شيرين زبان در جواب او رقيه از وفا گفت كاي شهزاده ي نيكو لقا ما كجا و حال خود گفتن كجا نيست ما را جز حقيقت مدعا خوب مي داني كه زهرا منظرم هم حسين بن علي را دخترم پرتو آفاق از نور من است جلوه ات از آتش طور من است بوي زهرا از من آيد بر مشام زنده گردد عالم از بويم مدام سرّ اين مطلب بيان سازم از آن تا بداني كز كجا دارم نشان گر نبودي فاطمه عالم نبود نامي از نسل بني آدم نبود فاطمه انوار اِشراق جلي است كفو او درعالم هستي علي است كنز مخفي خود وجود فاطمه است هستيِ هستي ز بود فاطمه است فاش گويم اين سخن بي واهمه نيست چون من كس شبيه فاطمه من همان زهراي نيكو منظرم بحر عصمت را يگانه گوهرم هان مشو غرّه به حُسن خويشتن حُسن تو يك جلوه اي باشد ز من ناگهان آمد ندايي از سماء كاي عزيز فاطمه روحي فداه لحظه اي اكبر اگر غافل شود در حقيقت آطل و باطل شود گر بگيرم لحظه اي از او نظر ميشود زين حسن و زيبايي بدر گفت با اكبر شهنشاه زمن قره العينا مه تابان من او به حق ام ابيهاي من است تالي زهراي والاي من است او نه بل ام ابي ام الّه است همچو خون من بحق ثار الّه است او يگانه يادگار فاطمه است يادگار غمگسار فاطمه است شرح جانسوز اسارت رفتنش در خرابه ذكر بابا گفتنش ماجراي جانگدازش تا ابد خلق عالم را بسوزاند ز حد او سرم بيند به روي نيزه ها نيمه شب افتد زمين از ناقه ها خصم سيلي بر گل رويش زند نانجيبي چنگ بر مويش زند عاقبت اندر خرابه دخترم دست بر پهلو شود چون مادرم كين چنين ظلمي در عالم كس نديد اي دو صد لعنت بر افعال يزيد لعنت حق بر يزيد و آل او تا ابد بر نسل و بر امثال او
85- دل به غم داده و بي دل شده ام
مشخصات
مناسبت مدح و مرثيه سبك ولادتي قالب مثنوي شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
دل به غم داده و بي دل شده ام به رقيه متوسل شده ام او كه خود سيده السادات است درگهش قبله گه حاجات است او مفاتيح الجنان همه است نازنين پسر فاطمه است همه ي عشق در او جمع شده است همه پروانه و او شمع شده است سفره ي آل عبا را نمك است قبله ي سجده ي حور و ملك است عشق و زيبايي و احساس است او زينب و اكبر و عباس است او
86- هرگز روا نبود چهل منزل اي پدر
مشخصات
مناسبت مدح و مرثيه سبك ولادتي قالب تك بيتي ها شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
هرگز روا نبود چهل منزل اي پدر يك طفل با سر پدرش همسفر شود ***** عمه جان عمه جان اين سر پر خون سر باب من است (دسته ي 1) عمه جان عمه جان پس به كجا پيكر باب من است (دسته ي 2) ***** منكه در هاون تقدير و قضا سوده شدم روي قبرم بنويسيد كه آسوده شدم ***** ز آل ا... طفلي در خرابه است مگر اين شهر قبرستان ندارد ***** اين روزها رقيه ي تو رو به قبله بود ممنونم اي پدر كه مرا در بر آمدي ***** يك عده گرگ حمله به يك جوجه مي كنند آن نيز جوجه ايكه به داغش نشانده اند ***** چنان ضعيف شدم اي پدر كه بر جسمم فتاده سايه ي ديوار و سخت سنگين است ***** به مرگ خويش رقيه نوشت در تاريخ كه بوسه ي لب بابا گران ترين كالاست ***** يادش بخير آن روزهاي در مدينه دو گوشواره داشتم حالا ندارم ***** نوبت ما كه شد از حرف فرو مي ماني دختر تو چه كم از راهب نصراني داشت *****
87- پا ميذارم روي دنيا من به سوداي رقيه
مشخصات
مناسبت ولادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
پا ميذارم روي دنيا من به سوداي رقيه جا مي گيرم توي جنت به يه امضاي رقيه از در خونه ي اون ، ديگه هيچ جا نمي رم حاجتامو فقط از ، اين سه ساله مي گيرم ***** حرمش كوچيكه اما قبلگاه اهل عشقه حتي كربلا يه وقتا زائر شهر دمشقه شاه عاشقا حسين ، ميره پيش دخترش شب ميلادي او ، گل مي ريزه رو سرش *****
88- بياييد تشييع جنازه ي يك بدنه
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
بياييد تشييع جنازه ي يك بدنه بياييد بدن رقيه ام بي كفنه ***** زن غساله كجا غسل دادن لاله كجا كبودي روي تن بچه سه چار ساله كجا ***** چشم بر ابرو رو ببين زينب و اون صبر و ببين دست خالي تو خرابه كندن قبر و ببين ***** زنا شيون مي كنن بچه ها سينه مي زنن ملائكه روضه خون يك بدن بي كفنن ***** خرابه غوغا شده يك تنه كربلا شده قد زينب توي تشييع جنازه تا شده ***** خون شده قلب رباب مي ريزه اون رو قبرش آب هي ميگه دختركم برو ديگه راحت بخواب *****
89- مست مي ميخونه ي رقيه
مشخصات
مناسبت مدح سبك ولادتي قالب فولكوريك شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
سه ساله ي ارباب بخدا عشقمه ، بخدا دينمه بخدا همه ي آئين منه ***** مست مي ميخونه ي رقيه ديوونه ام ديوونه ي رقيه منكه به عشق بي بي ام اسيرم دلم مي خواد تو حرمش بميرم سينه ي من ز هجر تو كويره هر كي كه دوستت نداره بميره مليكه ي سينه ي من تو هستي به گردنم قلاده رو تو بستي تو صاحب و مليكه ي بهشتي نام حسين و رو دلم نوشتي مي خوام بشم امشبه رو خدايي با مدد رقيه كربلايي سينه اي چون وسعت دريا داري چهره اي چون حضرت زهرا داري
90- مرا دردي است اما ناي گفتن را ندارد لب
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب مثنوي شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
مرا دردي است اما ناي گفتن را ندارد لب غمم را هيچكس آگه نمي باشد بجز زينب به يادت هست گفتي گوشه ي ويرانه مي آيي بجز قلبم مگر ويرانتر از اينجا بود جايي بيا چشم انتظارم اي فروغ چشم كم سويم بيا تا راز كم سو گشتن چشمان خود گويم سرت بر نيزه بود اي شاه من مات رخت بودم مرا با ديده مي خواندي و فكر پاسخت بودم تماشاي تو مي كردم كه دشمن خيره شد بر من چنان سيلي به رويم زد كه گردون تيره شد بر من اگر چه هر كجا نام ترا بردم كتك خوردم نترسيدم ز سيلي خوردن و نام ترا بردم اجل هم بارها آمد كه گيرد جان بر لب را خجل گشتم ز بي جاني و دادم وعده امشب را بيا تا جان بگيرم از تو تقديم اجل سازم سرافرازم نما امشب كه در پايت سر اندازم
91- اي گل خوش رنگ و بوي باغ عشق
مشخصات
مناسبت مدح و مرثيه سبك ولادتي قالب مثنوي شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
اي گل خوش رنگ و بوي باغ عشق بر دل زار تو مانده داغ عشق بسكه ماتم ديده اي پژمرده اي از عدو هر روز سيلي خورده اي هر شب از هجران بابا سوختي چشم بر درب خرابه دوختي از غمت خون قلب سنگ خاره بود داشتي چادر وليكن پاره بود ماه رخسارت هميشه تار بود زندگي از بهر تو دشوار بود پيكرت مانند شمعي آب شد عمه از داغ غمت بي تاب شد باغ رخسارت گل نيلي نداشت صورت تو طاقت سيلي نداشت عشق هم گويا اسارت رفته بود گوشوار تو به غارت رفته بود همچنان زهراي بانوي فدك مي نمودي عمه را هر شب كمك تا بخواني تو نماز خويش را سر كني راز و نياز خويش را عمه با داغ دلت خو مي گرفت زير بازوي ترا او مي گرفت
92- نمك سفره ي حسين فقط رقيه است و بس
مشخصات
مناسبت مدح سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
نمك سفره ي حسين فقط رقيه است و بس بانوي عشق عالمين فقط رقيه است و بس ***** وقار و عصمت نخي از پوشيّه ي رقيه است كنج خرابه حوزه ي علميه ي رقيه است ***** رساله ي عشق و جنون با قلم رقيه است شفاي درد عالمي در حرم رقيه است ***** از آتيش ترسي ندارم نه اسير نه بيقرارم زير لبم ميگم رقيه رو صراط پا مي گذارم من رقيه مذهبم خدا ميدونه آره و ا... آره و ا... ذكر بي بي بر لبم خدا مي دونه آره و ا... آره و ا... تا نفس تو سينه دارم مي كنم لعن اميه بعد مرگم بنويسيد روي قبرم يا رقيه
93- زينب كبري كند صادر جواز كربلا
مشخصات
مناسبت مدح سبك ولادتي قالب رباعي شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
زينب كبري كند صادر جواز كربلا اين مجوز را خودش نوبت به نوبت مي دهد هر كه خواهد زود گيرد اين مجوز بشنود او به عشاق رقيه اولويت مي دهد
94- دل آسمان ميل دارد بگريد
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب غزل شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
دل آسمان ميل دارد بگريد خرابه نشيني ما گريه دارد سر انگشت مشكل گشايم ضعيف است كه خار از كف پاي من در بيارد بيا تا تماشاچيانم نگويند كه اين طفل آواره بابا ندارد الا خيزران خورده ي مجلس طشت غم تو گلوي مرا مي فشارد عجب روزگار عجيب و غريبي است يهودي مرا خارجي مي شمارد
95- امشب از عشق رقيه به دمشق پر مي زنه دل
مشخصات
مناسبت ولادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
امشب از عشق رقيه به دمشق پر مي زنه دل گِرد گنبد قشنگش تا سحر پر مي زنه دل هم قرار سينه و هم تب و تاب منه بدونيد فرشته ها بنت الارباب منه ***** بسكه زيباست روي ماه اين نگار نو رسيده نه فقط رنگ رخ ماه رنگ خورشيد هم پريده دل ز دنيا مي بره توي آغوش حسين نميدونم خوابه يا شده مدهوش حسين ***** از در ميكده ي عشق بر نمي دارم سر امشب بده ساقي مي باقي كه بنوشم من لبالب دختر پادشه كل هستي اومده ميگساران موسم مي پرستي اومده ***** امشب عشقم كشيده سري به ميخونه زنم آتش عشق تو رو بر دل ديوونه زنم نديدي نميدوني ديدم و ديوونه شدم *****
96- خوش آمدي در ويرانه ام ...
مشخصات
مناسبت شهادت سبك بوشهري قالب آهنگين شاعر حسيني سيد محسن منبع زمزمه حسيني تعداد استفاده 0
متن شعر
خوش آمدي در ويرانه ام ، تو شمعي و من پروانه ام اي ميهمانم ، بهتر ز جانم ، بيا و بنشين به دامنم ***** من دخترم نازم را بخر ، امشب مرا با خودت ببر ماه منيرم ، من طفل پيرم ، از دامن تو جدا منم ***** از بسكه خوردم من تازيانه نباشدم در زانو رمق منعم مكن گر در اين دل شب نشسته آيم سوي طبق بگو گناهت مگر چه بود ، چرا شده لبهايت كبود مگر پدر جان ، خواندي تو قرآن ، پاسخ بگو بر سئوال من ***** به من بگو پيكرت كجاست ، انگشت و انگشترت كجاست در پيچ و تابم ، بگو جوابم ، اي ماه ابرو هلال من ***** ببين پدر جان مانند پيران نمانده بر پيكرم توان سر بريده ، بگو كه ديده سه ساله طفلي شود كمان مي ميرم امشب اي هست من ، شد عمه راحت از دست من در ناله هستم ، سه ساله هستم ، بسوزم همچون شمع سحر ***** رسيده صبح من را وصال ، اي عمه جان كن مرا حلال اي همنوايم ، بودي عصايم ، خدا نگهدار اي همسفر
97- ز آسمان گل شادي دوباره مي بارد
مشخصات
مناسبت ولادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
رقيه بنت الارباب(4) ***** ز آسمان گل شادي دوباره مي بارد بپاي مقدم جانان ستاره مي بارد جهان جهان بده مژده كه يار مي آيد سپيده زد به دل امشب بهار مي آيد به سينه هاي رميده قرار مي آيد صلا صلا همه عالم نگار مي آيد فرشته خاك درش را به ديده مي سايد رسول كوچك ارباب رقيه مي آيد براي آل محمد رسيده نور دو عين مدينه پر شده امشب ز عطر ياس حسين گلي زدامن عصمت سلاله ي عشق است عزيزجان حسين و سه ساله ي عشق است سبو سبو بده ساقي خمار و سر مستم اسير باده ي عشق رقيه ات هستم تموم عالم و هستي فقير تو گشته چه كرده اي كه ابوالفضل اسير تو گشته تا ديده روي عمو رو سرا پا احساسه همه ميگن كه رقيه مريد عباسه سه ساله گفتمش اما اسير عشق است اين شبيه عمه ي سادات شه دمشق است اين دمشق گفتم و دل باز هواي گريه گرفت دل رميده به ياد رقيه گرفت دمشق بود و خرابه به كنج تنهايي سه ساله دختر پيري شده تماشايي دمشق بود و رد خون به تار هر گيسو قدي خميده و دستي گرفته بر پهلو حسين رفت و چه مانده از آن تن و بدنش به روي نيزه سر او به سينه پيرهنش
98- دست من در بند زنجير
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
دست من در بند زنجير دست ان كودك به دستان پدر بود بر سر ما برق شمشير چون عموي پهلوانم در سفر (روي ني) بود ***** بالش من سنگ ويران خوابگاه دختران آغوش بابا ياد باد آن روزگاران ياد باد مي نهادم سر به روي دوش بابا *****
99- در آسمان چشمم هر شب ستاره دارم
مشخصات
مناسبت قبل از شهادت سبك ولادتي قالب غزل شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
در آسمان چشمم هر شب ستاره دارم اشكي بديده آهي بر دل هماره دارم دشمن ز بس پياپي سيلي بصورتم زد نه گوش مانده بهرم نه گوشواره دارم روي مرا چو ديدي ياد مدينه كردي من هم از اين مصيبت داغي دوباره دارم دانم چرا دو ديده بر روي هم نهادي ديدي كه من لباسي خاكي و پاره دارم هر شب در خرابه تا صبح گريه كردم آخر مگر دلي همچون سنگ خاره دارم
100- نامسلمونا مگه رسم جوانمردي اينه
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب فولكوريك شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
نامسلمونا مگه رسم جوانمردي اينه دختري بايد كنار سر بابا بشينه شاميا اگه شما دل نداريد اما رقيه دل داره نمي تونه سر بابا رو خاكا ببينه يه نفر بياد و سر رو از رقيه بگيره زينب و خبر كنيد رقيه داره مي ميره
101- تو سينه ام دوباره پر شده بوي لاله
مشخصات
مناسبت ولادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
تو سينه ام دوباره پر شده بوي لاله دلم تو دست يك غنچه ي سه ساله سه ساله اي كه عشق دختر پادشاهه اسمش رقيه هست و نور چشامه خدا ميدونه بنده و سگ رقيه هستم ز جام لاله ي حسين هميشه مست مستم يا رقيه مددي مددي مددي بي بي جان (2) ***** بميره هر كه خواسته تو رو ازم بگيره كه بي رقيه قلبم ز غم مي ميره آخه ز روز اول دلم بپاش اسيره كه بي رقيه عالم دلش مي گيره تا جون دارم بازم مي گم هميشه خاك پاشم تا مي تپه دلم مي گم كه بنده ي نگاشم يا رقيه مددي مددي مددي بي بي جان (2) ***** هر كسي شد حسيني سگ رقيه ميشه كه بي رقيه عشق حسين نمي شه چادرك نمازش قبله ي آسمونه نور دل حسينه خدا مي دونه ستاره حسينه و تو آسمون هستي رقيه دختر حسين خداي مي پرستي يا رقيه مددي مددي مددي بي بي جان (2) ***** تو آسمون مستي ستاره ي حسينه واسه عموش ابوالفضل نور دو عينه با اون نگاه معصوم تو سينه خونه كرده دل منو با عشقش ديوونه كرده منم رقيه مست تو ز هست توست هستم ميگم جلي به عالمين سگ رقيه هستم يا رقيه مددي مددي مددي بي بي جان (2) ***** اومدي و با چشمات دلم رو كردي غارت ديگه برام نمونده يه خواب راحت منو رسوند به جايي كه پيش پات بميرم بازم بگم رقيه تا جون بگيرم سه ساله ي پريّون قدش مث كمونه كبوده عارض اون خدا ميدونه كي ديده روي لاله نشون تازيونه رو گونه رد سيليّ وحشيونه كاشكي بودم تو كربلا بجات كتك مي خوردم ز غصه ي پاهاي آبله ايّ تو مي مردم يا رقيه مددي مددي مددي بي بي جان (2) *****
102- اي بفداي جان تو جان جهان رقيه جان
مشخصات
مناسبت مدح سبك ولادتي قالب قصيده شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
اي بفداي جان تو جان جهان رقيه جان اي به نگاه تو نهان باغ جنان رقيه جان در دل كوچك تو غم در فوران رقيه جان ما همه يك تن و تويي روح و روان رقيه جان ***** تو غنچه اي تو سبزه اي تو يك بهشت لاله اي تو مهري و ستاره اي تو ماهي و تو هاله اي تو از قبيله ي سخا تو جود را سلاله اي در آشيانه ي كرم كبوتر سه ساله اي ***** لب تو كوثر علي رخ تو ماه فاطمه سرشته در وجود تو جلال و جاه فاطمه قسم به ناله هاي تو به سوز و آه فاطمه نهان به گوش چشم تو بود نگاه فاطمه بياد تو به ياد او كنم فغان رقيه جان *****
103- بنگر ، خرابه شده پُرِ ناله
مشخصات
مناسبت مدح و مرثيه سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
بنگر ، خرابه شده پُرِ ناله يه صدا مياد صدا ناله گريه مي كنه يه سه ساله يه سه ساله يه سه ساله امشب ، زمين و زمان با ناله هر شهر و هر كوچه و خانه گريه مي كنه با سه ساله با سه ساله با سه ساله بابا ، بيا ، دستي بكش رويم بيا ، ببين ، سپيد شده مويم يا ابتاه ، چه كسي يتيم كرد؟(3) ***** بابا ، دنيا بي تو تاريك و سرده تموم تنم پُرِ درده ميگن بابات بر نمي گرده نمي گرده نمي گرده بابا ، مردم كوفه چقدر پستند دستاي سه سالتو بستند پهلوم و بابا بشكستند بشكستند بشكستند به زانو ، هام ، ديگه تووني نيست طفلي ، چون من ، قدش كموني نيست يا ابتاه ، چي كسي يتيمم كرد؟(3) ***** شوري ، شده تو خرابه بر پا به گريه و ناله و آوا طفلي مي گرده پي بابا پي بابا پي بابا بنگر ، خرابه ي شام شده غوغا توي طبقي سر مولا همه گرفتند شور زهرا شور زهرا شور زهرا عمه ، بيا ، مسافرم آمد بابا ، ي من ، با پاي سر آمد يا ابتاه ، چي كسي يتيمم كرد؟(3) ***** با تو ، دل آسمون مي لرزه دل كهكشون مي لرزه دنيا بي شما نمي ارزه نمي ارزه نمي ارزه حاتم ، پيش كرم شما خاره جبرئيل پيشت كم مياره بابا رو پاهات سر ميذاره سر ميذاره سر ميذاره بي بي ، ببين ، غلام تو هستم جون ، عموت ، رها نكن دستم يا ابتاه ، چي كسي يتيمم كرد؟(3) *****
104- ساقي صلاي عام به نام رقيه كن
مشخصات
مناسبت مدح سبك ولادتي قالب غزل شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
ساقي صلاي عام به نام رقيه كن ما را خراب باده ي جام رقيه كن آتش بريز در قدح لاله بي درنگ و آنگه روان به جانب شام رقيه كن سعي و صفا و مروه و خيف و مناي را يكجا فداي ركن و مقام رقيه كن يا فاطمه به جان حسينت ز مرحمت ما را به روز حشر غلام رقيه كن
105- دختر شاه مدينه ، كنج ويروونه نشسته
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب قافيه پريشان شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
دختر شاه مدينه كنج ويروونه نشسته مثل بانوي مدينه با لگد پهلوش شكسته رمقي به تن نداره شده از زندگي خسته ***** صورتش خوني و خاكي تنش از جفا سياهه سر گذاشته روي ديوار گمونم كه چشم براهه ***** نمي دونم طفل خسته چه مصيبتها كشيده رنگ به صورتش نداره قد و قامتش خميده ***** بانويي پيشش نشسته بي شكيب و بيقراره داره آهسته و آروم از پاهاش خار در مياره ***** صداش از گريه گرفته چشماش تار و بي فروزه با اشاره ميگه عمه كف پام خيلي مي سوزه ***** بگو عمه بگو عمه چرا بابا رو زمينه دستم و بذار تو دستش چشمام تاره نمي بينه ***** باخودت ببر از اينجا دخترت طاقت نداره مي ترسم اگه بمونم بكشن موم و دوباره *****
106- گر شود امشب صفايي مي كنم
مشخصات
مناسبت مدح و مرثيه سبك مرثيه زمزمه اي قالب مثنوي شاعر امير حسيني امير حسين منبع برگ سبز تعداد استفاده 0
متن شعر
گر شود امشب صفايي مي كنم واژه هايم را خدايي مي كنم اي قلم در دست من امداد كن سينه ام تنگ آمده فرياد كن اي قلم در دست من اعجاز كن سفره ي درد دلم را باز كن ياد بوذر فكر سلماني مكن گبر شو ديگر مسلماني مكن اين خوارج مهر ذلت مي زنند با نماز و روزه گولت مي زنند ميهمان جهل و ننگت مي كنند با سجود و ذكر رنگت مي كنند اين سيه كاران پي بي دردي اند در پي خوانخواري و نامردي اند اينقدر ناپختگي ، خامي مكن فكر رسوائي و بدنامي مكن اينقدر در سايه ي غفلت مباش زير بار منت و ذلت مباش شعله شو فرياد شو بيداد شو بال بگشا از قفس آزاد شو اهل سوز و رنج و اهل درد باش لااقل يك ساعتي را مرد باش آشكارا شد چو از هم نيك و زشت بعد از اين ديگر قلم خود مي نوشت بارالها خوان خود را باز كن با عزيزانت مرا دمساز كن با نگاهت بي ريا و ساده كن گردنم زنجير كن قلاده كن جاي خاموشي تو فريادم بده راه و رسم عاشقي يادم بده ناگهان پروردگار خوب و زشت روي برگ كاغذ دل مي نوشت دوست داري مست و مجنونت كنم تا ابد بر خويش مديونت كنم با مي ام پر شور و شينت مي كنم مست فرزند حسينت مي كنم با بلا و غم قرينت مي كنم با رقيه همنشينت مي كنم دختر گيتي سلامت مي كنم شش دانگم را به نامت مي كنم يا رقيه غرق ياست مي كنم اي سه ساله التماست مي كنم هر كجا رفتم جوابم مي كنند يا كه با طعنه خرابم مي كنند بيش از اين مگذار تنها تر شوم در ميان خلق رسواتر شوم چشم مظلومت خرابم كرده است پاي مجروحت كبابم كرده است سيدم من عمه پيشم رو مگير وقت رفتن دست بر پهلو مگير هستيم را من فدايت مي كنم شانه هايم را عصايت مي كنم مي شود آيا خدائيّم كني يا رقيه كربلائيّم كني مي روم آنجا ثنايت مي كنم پيش بابا من دعايت مي كنم
107- سحري روشن و عاشق ، سحري غرق شقايق
مشخصات
مناسبت ولادت سبك ولادتي قالب بحر طويل شاعر ناشناس منبع شور عاشقي 15 تعداد استفاده 0
متن شعر
سحري روشن و عاشق ، سحري غرق شقايق ، سحري چاك گريبان ، به شبي خيره و حيران ، همه آفاق گل افشان و زر افشان و چراغان و غزل خوان ، همه لبريز ز آواز هَزاران دشت ها غرق ترنّم ، پُرِ گلهاي تبسم ، ز مي نوش ترين خم ، به ترانه ، به تلاطم سحري ريخته از بام فلك دامني از ماه ، به هر راه ، به هر كوچه شبانگاه ، چه نوري است ، چه طوري است ، در اين خاك ، چه هنگامه ي شوري است كه در حلقه ي گيسوي ستاره ، زمان لحظه ي احساس ، زمين تكّه ي الماس ، پر از عطر گل ياس ترين ياس شگفتا از اين بزم ، از اين فرش ، از اين عرش تر از عرش ، اگر هوش رميده ، وَ گر عقل پريده ، وَ گر دل برميده ، ز طربخانه ي سينه ، پي دل هاي دگر تا به مدينه ، به نگين شب رؤيايي هر ديده ي بي خواب ، شب بارش مهتاب ، دَرِ خانه ي ارباب ، چه نوري است ، چه شوري است ، چه طوري است ، در اين خانه چه هنگامه ي شوري است ببين قبله نما را ، كه گم كرده خودش را و منا را و صفا را ، وَ ز سر تا به قدم غرق نياز است و دو دستش كه دراز است ، بدين خانه كه در هاله ي راز است در اين بزم معطر ، در اين مستي يكسر ، چه بي تاب ، چه مجنون ، چه شيدا ، شده ليلا ، شده اكبر چه مبارك سحري هست و چه فرخنده شبي هست ، همين شب ، كه شد از عشق لبالب ، وَ گل خنده شكوفاست به رخساره ي زينب ، و خدا داند از آن چشم تماشايي بيدار ، وز آن قامت سرشار ز دلدار ، وز آن چهره ي يوسف كُش بي تاب ، علمدار ، چه طوفان شده بر پا به دلش ، در دم ديدار ، در اين شام بهاري ، نه صبري نه قراري ، پر از لحظه شماري ، چه مشتاق ، چه بي خويش ، قدم مي زند و منتظر عطر دل انگيز و دل افروز گل ناز حسين است ، چه شعري است ، چه نوري است ، چه طوري است ، چه هنگامه ي شوري است چه شد باز ، كه در باز شد و لحظه ي اعجاز شد و محشري آغاز شد و ديد كه در حُله اي از برگ گل ياس ، و پيچيده به قنداقه اي از شهپر جبريل امين ، در آغوش حسين بن علي ، ياس ترين ، ناز ترين جلوه ، كه ديده است ، به چشمي كه نديده است به جز روي حسينش دو چشمش گل درياست ، چه شيوا و ثرياست ، دل آراست ، تماشايي و بابايي و تنهاست ، و ناگاه ابوالفضل رو كرد به انبوه فرشته و فرمود ، الا باغ ملائك ، و اي فوج فرشته ، دگر ، بر گِرد گل اين گونه مگرديد و مريزيد ، از شوق چنين بي دل و سر مست مرقصيد ، مبادا كه به بال و پر خود ناز كنيدش ، كه شايد رخش آزرده شود ، از نفس گرم و پَرِ نرم ، الا باغ ملائك ، و اي فوج فرشته ، دگر برگ گل اين گونه مريزيد ، از شوق چنين بي دل و سرمست مرقصيد مبادا كه به بال و پر خود ناز كنيدش ، كه شايد رخش آزرده شود ، از نفس گرم و پر نرم ، كه اين گل بود حساس تر از معني احساس ، و آيينه تر از آينه در بوسه ي يك آه ، و اي آه ، از اين آينه دوري ، و مبادا كه عبوري ، كني از گرد رخ ياس تر از ياس ، و اي شبنم شيرين منشين ، بر سر گلبرگي از اين غنچه ، كه ترسم كه كبودش كند اين بار كه با توست چنين ، خدايا چه گل است اين ، كه شيرينِ دل است اين ، در اين چهره بگو كيست ، بگو اين مَثَلِ كيست ، همه محو ، همه مات ، همه واله و حيران ابوالفضل ، كه زينب به نم اشكي و با سينه ي پر آه و دلي سخت غمين ، گفت چنين ، با پسر ام بنين ، اي پسر فاطمه عباس ببين ، دخترك ناز حسين بن علي نه ، كه همان گوهر مفقود و همان بانوي ذيجود ، كه مي بود حديث فدك و غصب فدك ، زخم دل حضرت زهرا و نمك ، هماني كه به هر صبح و به هر شام ، فقط صحبت او بود ، همان خانه ، همان شعله ، همان دود ، همان است كه باز آمده امروز
108- يار سفر كرده ي من از سفر آمده
مشخصات
مناسبت شهادت سبك مرثيه قالب آهنگين شاعر سازگار حاج غلامرضا منبع يك ماه خون گرفته(1) تعداد استفاده 0
متن شعر
يار سفر كردهي من از سفر آمده خرابه را زينت كنم كه پدر آمده خوش آمدي اي پدر! مرا به همره ببر ***** تو كعبه اي و من نماز آورم سوي تو با اشك خود شويم غبار از گل روي تو خوش آمدي اي پدر! مرا به همره ببر ***** قدم قدم به زخم دل نمكم مي زدند پدر پدر مي گفتم و كتكم مي زدند خوش آمدي اي پدر! مرا به همره ببر ***** جان پدر كبودي صورتم را ببين شبيه مادرت شدم، قامتم را ببين خوش آمدي اي پدر! مرا به همره ببر ***** نفس درون سينه ام شده تاب و تبم من بوسه گيرم از گلو تو ز لعل لبم خوش آمدي اي پدر! مرا به همره ببر ***** چرا عذار لاله گون بَرِ من آوردهاي محاسن غرقه به خون بَر من آوردهاي خوش آمَدي اي پدر! مرا به همره ببر ***** اي عمهها و خواهران! دست حق يارتان رفتم به همراه پدر ، حق نگهدارتان خوش آمدي اي پدر! مرا به همره ببر *****
109- شام فراقم شد سحر
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
شام فراقم شد سحر بابايم آمد از سفر بر دامن من آرميده مهمان بزم تاريكم را كرده او چراغان آه عمه بنگر سر پر خونش مي بوسم امشب لب گلگونش واي از درد يتيمي(2) ***** بابا چرا دير آمدي وقتي شدم پير آمدي بابا پوشيدم خرقه ي اسيري كي مي آيي من را در بغل بگيري آه بابا شبها بر زمين خفتم زير لب دور از عمه مي گفت واي از درد يتيمي(2) *****
110- عمه ببين سوز دل و حال خرابم
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
عمه ببين سوز دل و حال خرابم ديدم به رؤيا روي پايش گرم خوابم ديگر نمانده صبر و تابم ديدم مرا با خنده خواندو بر روي زانوش نشاندو دستي كشيد از مهرباني بر سر من گفت اي شبيه مادر من اي نور چشم خواهر من مي خوابم امشب در كنارت دختر من عمه بگو باباي من كو(3) ***** بابا مي آيد از سفر كاري كن عمه مي خواهم آماده شوم ياري كن عمه تو آبرو داري كن عمه عمه لباسم هست پاره حتي ندارم گوشواره چيزي نمانده تا كه از غصه بميرم باباي من گر امشب آيد از شرم او جان بر لب آيد دستي ندارم تا در آغوشش بگيرم ***** مهمان رسيد و آسمان رنگ شفق شد من ميزبان و دامنم جاي طبق شد افسوس دستم بي رمق شد من ماندم و يك دست لرزان چشمي كه شد مبهوت و حيران بر آن سري كه روي پايم بستري شد سر نه بگو يك آسمان زخم هر گوشه اش حتي دهان زخم گويا به كنج يك تنور خاكستري شد *****
111- يه دختري رو خاك ويرونه نشسته
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
يه دختري رو خاك ويرونه نشسته رفته تو فكر باباشو چشماشو بسته از آدما خسته شده دلش شكسته ***** از بسكه گريه كرده او صداش گرفته دلش براي ديدن باباش گرفته عمه زير بازوهاشو يواش گرفته ***** نه به غذايي لب زده نه بازي كرده گفته به بچه ها كه بابا بر مي گرده فقط مي خواد باباش بياد دورش بگرده ***** موي سپيدش رو با روسري پوشونده آستينشو تا روي انگشتاش كشونده با اين كارش هستي زينب رو سوزونده *****
112- بيا بابا كه هجرت كرده از جان و جهان سيرم
مشخصات
مناسبت شهادت سبك واحد جديد قالب غزل شاعر مؤيد سيد رضا منبع يك كربلا عطش تعداد استفاده 0
متن شعر
بيا بابا كه هجرت كرده از جان و جهان سيرم از آن روزي كه رفتي از برم با گريه درگيرم براي ديدنت لحظه شماري مي كنم بابا هر آن چه زود هم آيي به ديدارم بود ديرم تو ثاراللهي و من خون ثارالله در پيكر تو وجه الله و من بر وجه خونين تو تصويرم من از حُسن و ملاحت هم چو زهرا مادرم بودم وليكن سوز خورشيد و عطش داده است تغييرم ز جا برخاستن هم از برايم مشكلي باشد كه باور مي كند كز درد و غم در كودكي پيرم؟ خدا را عمه جان امشب به فكر كفن و دفنم باش اگر بابا بيايد يا نيايد من كه مي ميرم
113- خيزيد و ببينيد ، يك ياس مطهر
مشخصات
مناسبت ولادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
خيزيد و ببينيد ، يك ياس مطهر بر دوش ملائك ، زهراي سه ساله مجنون شدگان يار آمد ريحانه ي دلدار آمد لاله سوي گلزار آمد بي بي يا رقيه اي عشق حسين زهرا ، اي ليلاي عمر بابا محبوب اهل تولا ، بي بي يا رقيه ارباب يا حسين ارباب يا حسين عيدي ما يادت نره ***** دل نيست توي سينه ، غم خونه نشين شد باز شهر مدينه ، چون عرش برين شد تو آينه ي احساسي چون حضرت زهرا ياسي محبوب عمو عباسي تو ماه دمشقي تو محبوب زينبيني ، عمر و هستي حسيني نور چشم عالميني ، بي بي يا رقيه ارباب يا حسين ارباب يا حسين عيدي ما يادت نره ***** بر سر در جنت ، اين جمله نوشته اونجا كه بهشته ، بين الحرمينه خاكي كه از اول ، با دست ملائك جانم به سرشته ، بين الحرمينه مستم ز مي پيمانه از غير توأم بيگانه منزلگه هر ديوانه بين الحرمينه يكسويش شمس دو جهان ، يكسويش مهتاب جنان عالم شد ديوانه شان ، عباس و حسينه عباس علي عباس علي عيدي ما يادت نره ***** ياران دم مستي است ، از جام ابوالفضل جوئيد توسل ، بر نام ابوالفضل اي راد يل نام آور شاگرد كلاس حيدر بر هر دل مستي دلبر اربابم ابوالفضل از شوق كرببلايت ، مي افتم بخاك پايت تا جانم شود فدايت ، اربابم ابوالفضل عباس علي عباس علي عيدي ما يادت نره *****
114- طاير گلزار وحي! كجاست بال و پرت؟
مشخصات
مناسبت شهادت سبك مرثيه قالب قصيده شاعر سازگار حاج غلامرضا منبع يك ماه خون گرفته(1) تعداد استفاده 0
متن شعر
طاير گلزار وحي! كجاست بال و پرت؟ كه با سرت سر زدي به نازنين دخترت ز تندباد خزان شكفته تر مي شوي مي شنوم هم چنان بوي گل از حنجرت به گوشه ي دامنم اگر چه خاكي بُوَد اذن بده تا غبار بگيرم از منظرت تو كعبه من زائرت، خرابه ام حائرت حيف كه نتوان كنم طواف دور سرت ببين اسيرم، پدر! زعمر سيرم، پدر! مرا به همره ببر به عصمت مادرت فتح قيامت منم، سفير شامت منم تويي حسين شهيد، منم پيام آورت منم كه بايد كنم گريه براي پدر تو از چه گشته روان، اشك زچشم تَرَت خرابه شأن تو نيست، نگويم اينجا بمان بيا مرا هم ببر مثل علي اصغرت پيكر رنجور من گرفته بود التيام اگر بغل مي گرفت مرا علي اكبرت اين همه زخمت كه هست بر سر و روي و جبين نيزه و شمشير و تير چه كرده با پيكرت اگر چه «ميثم» نبود به دشت كرب و بلا به نظم جان سوز خود گشته پيام آورت
115- دلم اگه مجنونه ، اگه شده ديوونه
مشخصات
مناسبت ولادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع شور عاشقي 15 تعداد استفاده 0
متن شعر
دلم اگه مجنونه ، اگه شده ديوونه برا اينه عشقش تو دلم زده جوونه مستم و حلقه بگوش بنت الحسينم عمريه خانه به دوش بنت الحسينم ***** ترانه ي لبهايي ، شهزاده ي زيبايي رقيه جون شبيه چيه؟ ، تو خود زهرايي كوچيكي امّا سرّ بزرگ عالمين تويي خدايي امّ ابيهاي حسين ***** تويي تويي دردونه ، دسته گل ريحونه مثل يه ماهي رو دوش عموت روي شونه با خنده ي تو عموت ابوالفضل مي خنده عليّ اكبر گل سرت رو مي بنده ***** كي مث تو رو داره ، اگه داره بياره علي اكبر برات كادو آورده گوشواره ذكر شب و روز شاه عادل رقيه است سر بند عموت ابوفاضل رقيه است *****
116- همه همه دل شكسته ايم ...
مشخصات
مناسبت ولادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع شور عاشقي 15 تعداد استفاده 0
متن شعر
همه همه دل شكسته ايم ، بسان مجنون خسته ايم كنار سفره ي سه ساله دختر حسين فاطمه نشسته ايم ***** اين دل ديوونه ، مي گيره بهونه ، تا ابد مي خونه ، از خانوم تا چشاش وا مي شه ، به كه غوغا مي شه ، موج دريا مي شه ، نا آروم ***** سينه ريزش همه الماسه گُلِ سرش از گل ياسه نگاهش از توي گهواره به چشاي عموش عباسه اون كه پهلوونه ، ماه آسمونه ، تو گوشش مي خونه ، صد آيه گل عذار مني ، افتخار مني ، ذوالفقار مني ، رقيه *****
117- يك سبد ماه و ستاره ، از تو آسمون مي باره
مشخصات
مناسبت ولادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
يك سبد ماه و ستاره ، از تو آسمون مي باره عاشقا مژده كه اومد ، اونيكه همتا نداره شام غصه ها سحر شد ، گلي زيبا جلوه گر شد نوكرا مژده كه ارباب ، يه بار ديگه پدر شد به شام غصه ها دوباره سر زد سپيده مژده بديد كه ميلاد رقيه رسيده ***** اومده ز پشت ابرا ، مه زيبا و دل آرا گل بريزيد سر راهش ، اومده دوباره زهرا شده باز دلا بهاري ، اشك شوق تو چشما جاري كف بزن براش اگر كه ، مهرشو به سينه داري به شام غصه ها دوباره سر زد سپيده مژده بديد كه ميلاد رقيه رسيده ***** اومده عطر گل ياس ، نو بهار عشق و احساس قبله ي حاجات دلها ، اومده هستي عباس اومده قبله ي حاجات ، اومده باب زيارات مژده مژده اهل عالم ، اومده عمه ي سادات هميشه گفتم و ميگم كه لعنت بر اميه ششدانگ قلبم رو زدم به نام رقيه *****
118- امشب، امشب، بوي عطر يار آيد
مشخصات
مناسبت شهادت سبك مرثيه قالب آهنگين شاعر سازگار حاج غلامرضا منبع يك ماه خون گرفته(2) تعداد استفاده 0
متن شعر
امشب، امشب، بوي عطر يار آيد ماهم، ماهم، در اين شب تار آيد آفتاب ني، ماه ويرانه آمدي پيشم، چه غريبانه ***** بابا، بابا، جانم شود فدايت بگذار، بگذار، گريه كنم برايت از لب خشكت، بوسه مي گيرم با تو مي آيم، بي تو مي ميرم ***** ديشب، ديشب، شب تا سحر نخفتم تا صبح، تا صبح، يا ابتا مي گفتم هر كجا نامت، بر زبان بردم تازيانه از ، قاتلت خوردم ***** عمه، عمه، از من دفع خطر كرد خود را، خود را، از بهر من سپر كرد با همه داغم، به همه دردم براي عمه، گريه مي كردم ***** ياسم، ياسم، نيلوفري گرديده سيلي، سيلي، ناز مرا كشيده امشب اي بابا، تو بكش نازم تا كه من هم، جان در رهت بازم ***** اشكم، اشكم، وقف لب عطشانت گوشم، گوشم، به نغمه ي قرآنت اشك گلگون و، خون پيشاني از تو ويرانه، شد چراغاني *****
119- شام غهاي من غمزده را آخر نيست
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب غزل شاعر ناشناس منبع گلواژه هاي محرم 14 تعداد استفاده 0
متن شعر
شام غهاي من غمزده را آخر نيست لاله اي همچو لب خوني من پرپر نيست گوشه ي پلك گشا، صورت من خوب ببين شك مكن دختر تو پير شده، مادر نيست يا كه پاي سر تو جان دهم امشب بابا يا به و ا... قسم دختر تو دختر نيست كودكي سنگ زد و گوشه ي ابروم شكست ديگر اين ظرف ترك خورده چنان ساغر نيست آن كه شمشير كش است دست ضخيمي دارد ضربه ي سيلي اش از ضرب لگد كمتر نيست گيسوانم همه خيرات سر تو دادم پنچه اي نيست كه پيچيده به موي سر نيست
120- ويران سرايم امشب شد ميهمان سرايم
مشخصات
مناسبت شهادت سبك مرثيه قالب غزل شاعر سازگار حاج غلامرضا منبع يك ماه خون گرفته(2) تعداد استفاده 0
متن شعر
ويران سرايم امشب شد ميهمان سرايم اين جا كه خيزران نيست قرآن بخوان برايم هر شب صدات كردم امشب دعات كردم يا در برم بماني يا همرهت بيايم زهرا عذار نيلي نگشود بهر حيدر من هم به محضر تو صورت نمي گشايم گر افكني جدايي در بين جسم و جانم ديگر به جان زهرا از خود مكن جدايم من دختر حسينم هم سنگر حسينم ماه صفر محرم، شام است كربلايم خواهم در اين خرابه دور سرت بگردم ديوار گشته حائل، زانو شده عصايم ديشب به شوق وصلت تا صبح گريه كردم امشب بگو اسيران گريند در عزايم كي گفته در خرابه شب ها گرسنه خفتم بعد از تو بوده هر شب خون جگر غذايم داني چرا عدويم تا حدّ مرگ مي زد فهميده بود از اول من دخت مرتضايم تا دور او بگردم تا دست او ببوسم اي كاش همرهت بود عموي با وفايم هر چند روسياهم آلوده ي گناهم مولا بگير دستم من «ميثم» شمايم
121- يه عالمه گل يه سبد ستاره
مشخصات
مناسبت ولادت سبك نوحه سنگين سنتي قالب آهنگين شاعر شاهنوري محمود منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
يه عالمه گل يه سبد ستاره از دستاي ارباب ما مي باره به يمن قدمهاي ياس حسين خدا داره سنگ تموم مي ذاره كسي اومده كه بهشت منه ، محبت اون خاك و خشت منه اگر چه بدم ولي نوكرشم ، گدايي اون سرنوشت منه اي گل ارباب حسين رقيه رقيه (4) ***** از عالم بالا خبر مي رسه به شما غم ما سحر مي رسه رو دستاي زينب داره مي خنده درخت ولا به ثمر مي رسه تو عرش خدا پيچيده زمزمه ، وسه ديدنش صف كشيدن همه به عباس و اكبر و قاسم بگيد ، اگه نديديد همينه فاطمه اي گل ارباب حسين رقيه رقيه (4) ***** وا... گداي در خونتم يه عمريه مهمون ميخونتم تمامي بود و نبود مني ديگه چي بگم آخه ديوونتم ببين دل من به هوات مي پره ، نگاه تو از همه دل مي بره نه تنها فقط پدر و عمّه ات ، كه ناز تو شخص خدا مي خره اي گل ارباب حسين رقيه رقيه (4) ***** زمين و زمون همگي خاك پاش ، دل عاشقا سرمست نگاش مي دونم آخر مي كشه همه رو ، مث عمو عباس با اون ابرواش رقيه تموم وجود منه ، محبت اون همه هست منه وضو بگيريد بي وضو نمي شه ، به قنداقه اش كسي دست بزنه اي گل ارباب حسين رقيه رقيه (4) *****
122- من سينه خسته بابا از پا نشسته بابا
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
من سينه خسته بابا از پا نشسته بابا چون جوجه ي كوچولو بالم شكسته بابا بخدا نفسم داره مي گيره سه ساله غنچه ي تو داره مي ميره يا ابتا يا حسين(3) ***** اي باباي خوب من بنگر اشك دختر تو سرتا پا هستي من به فداي اين سر تو بشكند دستي كه با سنگ زده بر پيشاني تو چه كسي كرده يتيمم كي بريده حنجر تو؟ جز نيمه جان ندارم، تاب فغان ندارم خواهم بگيرمت تنگ، اما توان ندارم بخدا نفسم داره مي گيره سه ساله دختر تو داره مي ميره يا ابتا يا حسين(3) ***** اي بابا ببين شده كنج ويرانه منزل من اشكم نُقل مجلس و سر تو شمع محفل من چه بگويم چه ديده ام يا چه رنجي كشيده ام تو كه رفتي غير خدا عمه مي داند و دل من بنگر قد خميده، جانم به لب رسيده ماه رخم كبود و، موي سرم سپيده بخدا نفسم داره مي گيره سه ساله دختر تو داره مي ميره يا ابتا يا حسين(3) *****
123- سلام بر من و ميلاد روح پرور من
مشخصات
مناسبت مدح و مرثيه سبك مرثيه قالب قصيده شاعر سازگار حاج غلامرضا منبع نخل ميثم 4 تعداد استفاده 0
متن شعر
سلام بر من و ميلاد روح پرور من درود بر من و بر لحظه هاي آخر من من آن سه ساله اسيرم كه بوده در همه عمر به روي دامن فرزند فاطمه سر من اگر چه زينت آغوش امّ اسحاقم قسم به ذات خدا فاطمه است مادر من سفير خون خدايم سفارتم در شام امير لشكر اشكم خرابه سنگر من شبيه فاطمه و زينب و سكينه شدم گواه ، منظر حسن و تن مطهّر من چهار ساله ام و با غمي چهل ساله زمانه ريخته خون جگر به ساغر من به هر مشاهده مي ديد چشم ثار ا... جمال فاطمه در عارض منور من به جنگ پور معاويه آمدم در شام خدنگ ناله ، كمان آه ، اشك لشكر من شهادمت و ادب و عشق و استقامت و صبر كنند يكسره تعظيم در برابر من گريستم همه شب تا به مرگ خنده زدم چنان كه خنده دم مرگ زد برادر من شجاعت است برادر ، شهامت است پدر حجاب ، مادر من بوده ، صبر دختر من چو آفتاب ، فروغم به چهره بود حجاب نشان سيلي دشمن حجاب ديگر من به احتضار فتادم ز انتظار پدر نيافت خواب شبي ره به ديده ي تر من به موج حادثه ها مي گرفت دستم را نبسته بود اگر دست هاي خواهر من نبود وعده ي وصلم اگر خرابه ي شام كنار نعش پدر مانده بود پيكر من سلام بر من و حجّ حسينيم تا حشر كه بود حجّ عظيم و طواف اكبر من سلام بر من و حجّم كه شد خرابه ي شام مطاف من عرفات و مقام و مشعر من به دور رأس پدر هفت بار گرديدم طواف كعبه كجا و طواف دلبر من در اين خرابه زيارت كنيد زهرا را كه روح فاطمه ي طاهره است در بر من نشانه اي است ز ميراث مادرم زهرا اگر كبود شده عارض منور من سرشك غربت زينب خرابه را مي شست چو خاك ريخت دل شب به جسم لاغر من نه اين خرابه كه در هر دلي مراست مزار نه شهر شام كه عالم بود مسخّر من مزار و بقعه ي من طعنه مي زند به بهشت كجاست تا كه شود كور خصم كافر من به شام ، رايحه ي خاك كربلا شنويد كنار تربت پاكيزه و مطهّر من گرفته ماه رخم! زينت پدر گرديد اگر چه رفت به غارت تمام زيور من وضو ز اشك گرفتم پي نماز وصال وصال بود جواب سلام آخر من كبودي رخ خود تا نهان كنم ز پدر هزار حيف كه بر سر نبود معجر من حسين بود طپشهاي سينه ي تنگم حسين بود نفسهاي روح پرور من رواق كوچك من از جهان بزرگتر است وجود، گمشده در كلبه ي محقّر من شرار ناله ام از سوز «ميثم» است بلند كه بيت بيت بود ناله ي مكرّر من
124- دنيا چرا جلال تو را در نظر نداشت
مشخصات
مناسبت مدح و مرثيه سبك مرثيه قالب قصيده شاعر سازگار حاج غلامرضا منبع نخل ميثم 4 تعداد استفاده 0
متن شعر
دنيا چرا جلال تو را در نظر نداشت افسوس كز مقام بلندت خبر نداشت اي مصحفي كه چشم خدا بر فراز ني يكدم ز آيه هاي رخت چشم بر نداشت تاريخ غربت علوي در حديث شام چون صفحه ي رخت سندي معتبر نداشت تاشام را مدينه كند قبر كوچكت از تو حسين فاطمه اي خوبتر نداشت غير از شبي كه بود چراغت سر پدر يك شب خرابه ي تو چراغ سحر نداشت عمر كم تو در سفر شام شاهد است مثل تو سيد الشهدا همسفر نداشت با آنكه ناله ات جگر سنگ را شكافت آهت به قلب خصم ستمگر اثر نداشت هر تير غم كه خواست برد حمله بر دلت جز سينه ي مقدس زينب سپر نداشت غير از تو اي سه ساله سفير بزرگ شام دنيا چنين سفير به سنّ صِغَر نداشت بي اشك تو خرابه فراموش گشته بود بي آه تو چراغ اسارت شرر نداشت زينب به شام با همه ي درد و داغ ها داغي چو داغ ماتم تو بر جگر نداشت بر قبر بي چراغ تو تا صبح اشك ريخت صورت ز روي خاك مزار تو بر نداشت دُرِّ يتيم فاطمه اش رفت زير خاك جز اشك ديده بهر عزايش گهر نداشت دنيا بدان كه جاي كفن آن عزيز جان جز جامه ي سياه اسارت به بر نداشت زيبد كند به امت اسلام مادري آن كودك خرابه نشين كو پدر نداشت چون آفتاب سوخت در آغوش آفتاب چتري به غير زلف پريشان به سر نداشت جان داد در خرابه كنار سر پدر چون طايري كه بال زد و بال و پر نداشت كي ديده يك سه ساله شود فاتح دمشق دنيا به ياد اين همه فتح و ظفر نداشت روي كبود و هجر رخ يار و دفن شب گويي جز ارث فاطمه ارثي دگر نداشت از كربلا گرفته الي شام دم به دم با مرگ رو به رو شد و بيم از خطر نداشت «ميثم» چو اين قصيده ي جانسوز مي سرود جز اشك و آه و سوز دل و چشم تر نداشت
125- به كودكي شده سرو قدم نهال خميده
مشخصات
مناسبت شهادت سبك مرثيه قالب غزل شاعر سازگار حاج غلامرضا منبع يك ماه خون گرفته(2) تعداد استفاده 0
متن شعر
به كودكي شده سرو قدم نهال خميده ز گيسويم زده در شهر شام صبح سپيده شده است دامن من رحل و رأس پاك تو قرآن و يا كه بر سر دستم شكفته لاله ي چيده به كودكي سر پاك پدر به دامن دختر مصيبتي است كه من ديدم و كسي نشنيده روا بود كه به هم دسته گل كنيم تعارف تو راست خون جبين و مراست اشك دو ديده سلام بر تو كه زخم سرت دوا نپذيرد درود بر تو كه خون دلت ز ديده چكيده درود بر لب خشكيده ي ز چوب كبودت سلام بر تو و اين حنجر بريده بريده بگو بگو چه كنم تا شوم شبيه تو بابا تو راست چهره ي گلگون مراست رنگ پريده فشار نيزه كجا و دهان تو كه مكرر زبان ختم رسل را به گاهواره مكيده به جرم آن كه شنيده شبيه فاطمه هستم عدو مرا زده سيلي و عمه آه كشيده فراز دوش پدر لاله اي چو من نشكفته به روي خار ستم كودكي چو من ندويده كدام سينه كه از اين شرر نسوخته «ميثم» كدام ناله كز اين غم به آسمان نرسيده
126- تو غنچه اي تو سبزه اي تو يك بهشت لاله اي
مشخصات
مناسبت مدح و مرثيه سبك ولادتي قالب تركيب بند شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
تو غنچه اي تو سبزه اي تو يك بهشت لاله اي تو مهري و ستاره اي تو ماهي و تو هاله اي تو از قبيله ي سخا تو جود را سُلاله اي تو از تبار كرمي كبوتر سه ساله اي عشق تو كعبه ي دل خسته دلان رقيه جان رقيه جان رقيه جان رقيه جان رقيه جان ***** فرشتگان آسمان گِرد سر تو مي پرند عطر تو را به كهكشان دست به دست مي برند ناز تو نازنين بدن به اشك ديده مي خرند به خاطر تو غنچه ها جامه ي خويش مي درند نام مقدست بود ورد زبان رقيه جان رقيه جان رقيه جان رقيه جان رقيه جان ***** لب تو كوثر علي رخ تو ماه فاطمه سرشته در وجود تو جلال و جاه فاطمه قسم به ناله هاي تو به سوز و آه فاطمه نهان به گوشه چشم تو بود نگاه فاطمه
127- من چهل منزل به دنبالت دويدم اي پدر
مشخصات
مناسبت شهادت سبك واحد جديد قالب غزل شاعر مؤيد سيد رضا منبع يك كربلا عطش تعداد استفاده 0
متن شعر
من چهل منزل به دنبالت دويدم اي پدر تا در اين ويران به ديدارت رسيدم اي پدر ديدمت اما نه آن گونه كه مي بردم اميد من سر ببريده ات در بر كشيدم اي پدر عشقبازي مي كنم نك با سر ببريده ات اي كه داغت را به جان و دل خريدم اي پدر عمه و من زائر رگ هاي خونين توايم همچو او من هم شهامت آفريدم اي پدر عمه رگ هاي تنت بوسيد و من رگ هاي سر اي غريب و تشنه، عريان و شهيدم اي پدر در كلاس عشق تو شاگرد اول عمه شد در مسير كربلا از آنچه ديدم اي پدر تا شنيد از نيزه قرآن خواندنت را سر شكست ورنه قرآنت به ني من هم شنيدم اي پدر بردي اصغر را كه آبش داده باز آري چه شد؟ آه كه آن شش ماهه را ديگر نديدم اي پدر در ميان كشتگانت هم نشان او نبود هر چه گشتم بين ياران شهيدم اي پدر يك دل كوچك كجا و سوز غم هاي بزرگ جاي خون آتش بجوشد در وريدم اي پدر
128- امشب چه خوب سر زدي از آشيانه اي
مشخصات
مناسبت شهادت سبك واحد جديد قالب غزل شاعر مؤيد سيد رضا منبع يك كربلا عطش تعداد استفاده 0
متن شعر
امشب چه خوب سر زدي از آشيانه اي كانجا فتاده مرغك بي آب و دانه اي از اهل بيت خويش به ويران عجب مكن جز اين غريب خانه نداريم خانه اي اي يوسف عزيز سرت را خريده ام با اشك دانه دانه و آه شبانه اي من با سرت معامله جان و دل كنم اي سر كه در معامله با حق يگانه اي آمد به ناله دامن وصلت به دست من زيرا نبود بهتر ازينم بهانه اي تا امشب اي پدر كه به ديدارم آمدي من را نبود غير نوايت ترانه اي زحمت كشيده اي به سراغ من آمدي اي سر كه سرّ مرحمت جاودانه اي فُلك نجات بهر نجات من آمدي در ورطه اي كه غم رسد از هر كرانه اي طاقت نداشتم كه بگيرم سرت به بر كز من نمانده غير سري بار شانه اي زان روي خم شدم پي بوسيدن رُخت اين است حال كودك آتش به لانه اي از بس مرا زدند تنم درد مي كند بر عضو عضو من بود از آن نشانه اي هر كس به هر چه داشت كتك زد مرا پدر اي كاش تا كه بود فقط تازيانه اي آن شب كه مي سُرود "مؤيد" رثاي من با خويش داشت زمزمة عاشقانه اي
129- تا كي ز تن درد فراقم جان بگيرد
مشخصات
مناسبت شهادت سبك مرثيه قالب قصيده شاعر سازگار حاج غلامرضا منبع يك ماه خون گرفته(1) تعداد استفاده 0
متن شعر
تا كي ز تن درد فراقم جان بگيرد امشب دعا كن عمر من پايان بگيرد گيرم وضو از اشك و رويت را ببوسم آنسان كه زهرا بوسه از قرآن بگيرد با من بگو كي ديده يك طفل سه ساله رأس پدر را بر روي دامان بگيرد با من بگو كي ديده يك مرغ بهشتي چون جغد جا در گوشه ي ويران بگيرد با من بگو كي ديده طفلي در خرابه اشك پدر را با لب عطشان بگيرد با من بگو كي ديده اشك ميزباني خاكستر و خون از رخ مهمان بگيرد با من بگو اي جان بابا، با چه جرمي دشمن هزاران بار از من جان بگيرد با من بگو كي ديده با رسم تصدق ريحانه ي زهرا ز مردم نان بگيرد با من بگو اي جان بابا با چه جرمي دشمن هزاران بار از من جان بگيرد دست ار نداري با دو چشم خود دعا كن زخم دل من از اجل درمان بگيرد «ميثم» سزد در ماتمم آنسان بگريي كز سيل اشكت چرخ را طوفان بگيرد
130- مهر و مه را برده اند وماه پاره مانده است
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب غزل شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
مهر و مه را برده اند و ماه پاره مانده است آسمان در حسرت اين يك ستاره مانده است هر چه كردم در خرابه تا سحر خوابم نبرد شيرخواره بر زمين بي گاهواره مانده است اي كه داري هديه بهر دختر خود مي بري چند تار گيسويم در گوشواره مانده است گر چه از گيسوي من در شعله ها چيزي نماند بر تن من يك لباس پاره پاره مانده است اين لعينان گوش را با گوشواره مي برند
131- شب و خورشيد و آشيانه ي من
مشخصات
مناسبت شهادت سبك مرثيه قالب قصيده شاعر سازگار حاج غلامرضا منبع يك ماه خون گرفته(1) تعداد استفاده 0
متن شعر
شب و خورشيد و آشيانه ي من نورباران شده است خانه ي من طَبَقِ نور شد در اين دل شب پاسخ گريه ي شبانه ي من بوي بابا رسد مرا به مشام ابتا مرحبا! سلام، سلام ***** مصحفِ روي دست من سر تو است هيفده آيه نقش منظر تو است زخم هاي سر بريده ي تو شاهد زخم هاي پيكر تو است در رگ حنجر تو ديده شده كه سرت از قفا بريده شده ***** تو نبودي فراق آبم كرد عمه بيدار ماند و خوابم كرد صوت قرآن تو دلم را برد لب خشكيده ات كبابم كرد اي علي بر لب تو بوسه زده! چوبِ كي برلب تو بوسه زده؟ ***** تا به رويت فتاد چشم ترم پاره شد مثل حنجرت جگرم خواستم پا نهي به ديده ي من پس چرا با سر آمدي به برم دامن دخت داغديده ي تو گشت جاي سر بريده ي تو ***** طفل قامت خميده ديده كسي؟! مثل من داغديده، ديده كسي؟! بر روي دست دختر كوچك سر از تن بريده ديده كسي؟! من نگويم به من تبسّم كن با نگاهت كمي تكلّم كن ***** ماهِ در خاك و خون كشيده ي من! گل سرخ ز تيغْ، چيده ي من! كاش جاي سَر بريده ي تو بود اينجا سَر بُريده ي من نيزه بر صورتِ تو چنگ زده كي به پيشاني تو سنگ زده؟ ***** هر كجا از تو نام مي بردم از عدو تازيانه مي خوردم وعده ي ما خرابه بود ولي كاش در قتلگاه مي مردم به خدا شاميان بدند، بدند تو نبودي مرا زدند، زدند ***** كودك وحي كي حقير شود؟ طفل آزاده چون اسير شود؟ از تو مي پرسم اي پدر! ديدي دختر چارساله پير شود؟ قامت خم گواه صبر من است گوشه ي اين خرابه قبر من است ***** حيف از اين لب و دهن باشد كه بر او چوبْ بوسه زن باشد دوست دارم كه وقت جان دادن صورتت روي قلب من باشد اشك تو جاري از دو عين من است بوسه ي من شهادتين من است ***** شاميان گريه ي مرا ديدند همگي كف زدند و خنديدند من گل نوشكفته اي بودم همه با تازيانه ام چيدند تازيانه گريست بر بدنم بدنم گشت رنگ پيرهنم ***** همه عالم گريستند به من همچو «ميثم» گريستند به من دل تنگ عدو نسوخت ولي سنگ ها هم گريستند به من گريه بايد براي غربت من كه شود اين خرابه تربت من *****
132- اي چراغ شب شهادت من
مشخصات
مناسبت شهادت سبك مرثيه قالب مثنوي شاعر سازگار حاج غلامرضا منبع نخل ميثم 4 تعداد استفاده 0
متن شعر
اي چراغ شب شهادت من اي تماشاي تو عبادت من جان من! باز بر لب آمده اي آفتابا! چرا شب آمده اي اي اميد دل شكسته ي من اي دواي درون خسته ي من گلوي پاره پاره آوردي عوض گوشواره آوردي نفسم هُرم آتش تب توست جاي چوب كه بر روي لب توست؟ نگهت قطره قطره آبم كرد لب خشكيده ات كبابم كرد كه به قلب رقيه چنگ شده؟ كه به پيشاني تو سنگ زده؟ سيلي از قاتلت اگر خوردم ارث مادر به كودكي بردم تنم از تازيانه آزردند چادر خاكي مرا بردند آفتاب رخم عيان گرديد در دو پوشش رويم نهان گرديد ابر سيلي به رخ حجابم شد خون فرق سرم نقابم شد شاميان بي مروت و پستند ده نفر را به ريسمان بستند همه را با شتاب مي بردند سوي بزم شراب مي بردند من كه كوچكتر از همه بودم راه با دست بسته پيمودم نفسم در شماره مي افتاد در وجودم شراره مي افتاد بارها بين ره زمين خوردم عمه ام گر نبود مي مردم تا به من خصم حمله ور مي شد عمه مي آمد و سپر مي شد بس كه عمه مدافع همه شد پاي تا سر شبيه فاطمه شد
133- اي كه تويي حسين را نور عين
مشخصات
مناسبت مدح سبك ولادتي قالب مثنوي شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
اي كه تويي حسين را نور عين رقيه خاتوني و بنت الحسين سه ساله و معلم مكتبي فروغ بخش ديده ي زينبي بزرگ عالمي كجا كودكي باب حوائجي اگر كودكي
134- مشعل فروز ولايت، آيينه ي كوثرم من
مشخصات
مناسبت مدح و مرثيه سبك مرثيه قالب قصيده شاعر سازگار حاج غلامرضا منبع يك ماه خون گرفته(1) تعداد استفاده 0
متن شعر
مشعل فروز ولايت، آيينه ي كوثرم من زهراي زهرا خصايل، ريحانة الحيدرم من هر چند هستم به ظاهر، طفل يتيمي سه ساله حتي چهل سالگان را در كودكي مادرم من طفلم وليكن چه طفلي، طفل حسين شهيدم يك فاطمه صبر و ايثار، يك زينب ديگرم من طفل صغير حسينم، ني ني، سفير حسينم فرياد سرخ ولايت، خون را پيام آورم من ناموس بيت الولايم، شام است كرب و بلايم با يك مدينه كرامت، يك كربلا لشگرم من وجه خدا شمعِ بزمم، ويرانه ميدان رزمم شام است تسليم عزمم، از كوه محكم ترم من پيروز ميدان عشقم، شمشير فتح دمشقم با عمه ي قهرمانم، هم گام و هم سنگرم من با قامت كوچك خود، يك اسوه ي استقامت با صورت نيلي خود، خورشيد روشنگرم من ياقوت از ديده سفتم، با مردم شام گفتم آخر چرا مي زنيدم فرزند پيغمبرم من شد مصحف پيكرم پر از آيه با تازيانه يك سوره ي كوچكم، نه! قرآن ز پا تا سرم من من طاير قدس بودم، مي خواندم و مي سرودم اكنون كنار خرابه، صيد شكسته پرم من پيوسته باب المرادم، تا حشر باب الحسينم شهر شهادت حسين است، بر اين مدينه درم من شام بلا رزمگاهم، شمشير من تير آهم هر قطره اشكم سپاهم، كي گفته بي ياورم من دشمن مرا هم كتك زد، بر چهره، مُهر فدك زد فهميد از روز اول، بر فاطمه دخترم من عمرم به پايان رسيده، خون از دو چشمم چكيده امشب ز رنگ پريده، گل بر پدر مي برم من «ميثم» به دامان من زن پيوسته دست توسّل زيرا كه باب الحوائج تا دامن محشرم من
135- بخار آه ره شيشه ي نگاه گرفت
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب رباعي شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
بخار آه ره شيشه ي نگاه گرفت خرابه با سر تو بوي قتلگاه گرفت يتيم و خار مغيلان بهم نمي آيد عجب مدار كه كار و بار آه گرفت
136- از روي تو اي جانانه
مشخصات
مناسبت شهادت سبك بوشهري قالب آهنگين شاعر حسيني سيد محسن منبع بهار حسيني تعداد استفاده 0
متن شعر
از روي تو اي جانانه شد غرق صفا ويرانه اي يوسف زهرا امشب تو شمع و منم پروانه بگشا دو چشم نازنين را ، ببين من ويران نشين را در كودكي پيرم پدر جان بابا حسين بابا حسين جان(3) ***** هم رنگ پريده دارم هم اشك چكيده دارم مانند خم ابرويت من قد خميده دارم اي روي دامانم نشسته ، بگو چرا سرت شكسته بودي كجا اي ماه تابان بابا حسين بابا حسين جان(3) ***** اي ماه كمان ابرويم من با تو سخن مي گويم با اشك دو چشمم امشب رخسار تو را مي شويم بگو گناه تو چه بوده است ، بابا چرا لبت كبود است مگر كه خوانده اي تو قرآن بابا حسين بابا حسين جان(3) ***** اي روي تو قرص ماهم اي گرمي اشك و آهم امشب سر پر خون تو گرديده زيارتگاهم من از لبت بوسه بگيرم ، دورت بگردم تا بميرم جان مي دهم امشب به ويران بابا حسين بابا حسين جان(3) *****
137- پدر ز روي تو گلبوسه تا كه من چيدم
مشخصات
مناسبت شهادت سبك واحد جديد قالب غزل شاعر مؤيد سيد رضا منبع يك كربلا عطش تعداد استفاده 0
متن شعر
پدر ز روي تو گلبوسه تا كه من چيدم بساط زندگي خويش نيز برچيدم درِ بهشت شهادت گشوده شد به رُخَم ز لحظه اي كه سرت را به گريه بوسيدم وفور اشك مجالم نمي دهد يك آن كه بعد رفتن تو يك زمان نخنديدم دميده پرتو خورشيد در خرابه و من همان ستاره ي نزديك تر به خورشيدم غم بزرگ تو و قلب كوچكم اي واي گلو بريده دگر دل ز عمر ببريدم ز بس غبار مصيبت گرفته چشمم را اگر نبود فروغ سرت نمي ديدم
138- اي دُرّ يگانه ي ولايت
مشخصات
مناسبت مدح و مرثيه سبك مرثيه قالب مثنوي شاعر سازگار حاج غلامرضا منبع نخل ميثم 4 تعداد استفاده 0
متن شعر
اي دُرّ يگانه ي ولايت محبوبه ي خانه ي ولايت اي گنج حسين در خرابه پيوسته به گريه و انابه اي فاطمه را سرور سينه زهراي سه ساله ي مدينه خورشيد به سايه ي نگاهت آغوش حسين جايگاهت در سنّ صغر بزرگ بانو عصمت زده پيش پات زانو تو سوره ي كوثر حسيني آيينه ي مادر حسيني بين اسرا امير اسلام از سوي پدر سفير اسلام ياد آور فاطمه قنوتت فرياد حسين در سكوتت فرياد خدا خدا خدايت جوشيده ز اشك بي صدايت دل ها به محبت تو پابست قرآن حسين بر سر دست نازك بدنت پر از نشانه از بوسه ي گرم تازيانه از خون سرت ز ضربت سنگ گيسوي مقدست شده رنگ تو عطر بهشت كربلايي در شامي و كعبه ي ولايي تو بود و نبود اهل بيتي تو ياس كبود اهل بيتي روي تو حسين را صحيفه آزرده ز سيلي سقيفه بر فرق تو ريخت اي گل پاك خاكستر و سنگ و خار و خاشاك اي رأس عمو چراغ راهت كرده ز فراز ني نگاهت اي ماه به خاك آرميده برخيز ستاره ات دميده چشمي بگشا كه دلبر آمد برخيز كه يار ، با سر آمد اي چشم حسين! روي حق بين خورشيد به دامن طبق بين بر ديدن روي يار امشب رو پوش بزن كنار امشب دوران غمت به سر رسيده گمگشته ات از سفر رسيده تو لاله و باغبانت اين است تو ماهي و آسمانت اين است اين است كه ظهر روز عاشور با گريه شد از تو كم كمك دور اين است كه بر تو تاب مي داد از اشك دو ديده آب مي داد اين است كه با دلي پر از درد بر عمه سفارش تو را كرد اين است كه زير چوب ديدي قرآن ز دهان او شنيدي اين هستي توست در برش گير گل بوسه ز روي انورش گير بگشوده دو چشم خود به سويت با گريه نگه كند به سويت من داغ گل مدينه دارم آتش به درون سينه دارم جان را شرري ز ناله كردم دل را حرم سه ساله كردم در ماتم او سياه پوشم پيچيده صداي او به گوشم آن طفل يتيم داغ ديده گويد به سر ز تن بريده كاي مهر سحر طلوع كرده مه پيس رخت خضوع كرده قربان دو چشم نيم بازت خاموشي و اشك جانگدازت اين اشك دو ديده ات مرا كشت رگ هاي بريده ات مرا كشت شب از سفر آمدي پدر جان وقت سحر آمدي پدر جان گرديده به جاي گوشواره سوغات تو حلق پاره پاره كي جسم تو را به خون كشيده؟ رگ هاي گلوت را بريده گيرم كه لبت ز چوب خستند دندان تو را چرا شكستند چشم تر و كام خشك داري از خاك تنور مُشك داري قرآن و خدنگ ، واي بر من پيشاني و سنگ واي بر من خجلت زده از تو و عمويم از آب ، دگر سخن نگويم القصه در آن سياهي شب سر بود و رقيه بود و زينب بر عمه وفاي خود نشان داد لب بر لب شه نهاد و جان داد خاموش چراغ انجمن شد پيراهن كهنه اش كفن شد
139- اي عراقي ها حجازي ها نوايم سوخته
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب غزل شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
اي عراقي ها حجازي ها نوايم سوخته لب ترك خورده زبان زخمي صدايم سوخته تا كه اشك ريخت قلب خيمه ها آتش گرفت گوشه ي پيراهنم حتي برايم سوخته با دو دست كودكانه مي زدم بر شعله ها واي بابا يك به يك انگشتهايم سوخته عمه انگشتان من را در دهانش مي گذاشت
140- مظهر انوار خدا، دومين ام ابيها
مشخصات
مناسبت ولادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع زمزمه هاي ولايت 2-76 تعداد استفاده 0
متن شعر
مظهر انوار خدا، دومين ام ابيها سوره ي قدر دل ما، هستي ارباب با وفا آروم و قرار باباست، خدا ميدونه، شبيه زهراست نذر راش، گلاي احساس، آروم مي گيره، رو دست عباس مولاتي مدد رقيه مدد رقيه مدد رقيه(2) ***** چشاشو تا باز مي كنه، با نگاش اعجاز مي كنه دلمو شوق حرمش، عاشق پرواز مي كنه هر عاشق حواله داره، ميون دستاش، يه لاله داره امّيد طواف كوي، گل خوش بوي، سه ساله داره مولاتي مدد رقيه مدد رقيه مدد رقيه(2) ***** قبله ي عشق و شور و شين، كعبه ي اُمّيد حسين مي بره دل از همه، رقيه بنت الحسين اميد دلاي بي تاب، با گوشه چشمي، دلا رو درياب شيدايي نداره آداب، منم مجنونِ، ضريح ارباب مولاتي مدد رقيه مدد رقيه مدد رقيه(2) *****
141- ما گمشدگانيم به عرفان رقيه
مشخصات
مناسبت مدح و مرثيه سبك ولادتي قالب غزل شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
ما گمشدگانيم به عرفان رقيه دلها شده محزون و پريشان رقيه او دختر معصوم بود و خواهر معصوم هم عمه معصوم ،نگر شأن رقيه حاتم كه بود شهره آفاق سخايش محتاج بود بر در احسان رقيه پرچم زده در شام نماينده زينب كنسول گري عشق شد ايوان رقيه گه سينه زند گاه كند ناله و افغان اين هيئت پرشور محبان رقيه ذهنش بنمود عمه مظلومانه بگفتا از جان خودم سير شدم جان رقيه رفتي ز برم اي به من غمزده مونس دل خون شده چو لاله ز هجران رقيه گوشواره ي غارت شده ات را بگرفتم شايد بخندد لب خندان رقيه رفتم به مدينه نكنم شادي و عشرت پرسد ز من ار خواهر نالان رقيه كي خواهر زيباي من عمه به كجا رفت آخر چه بگويم به عزيزان رقيه گويم به دل ويران مكان شد به عزيزم آمد پدرش در شب پايان رقيه بگرفت به دامان سر خونين حسين را آلوده به خون شد بله دامان رقيه لبهاي پدر بوسه زد و جان به رهش داد بگريست بر او ديده مهمان رقيه
142- روشن شده دو چشم باراني من امشب
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
روشن شده دو چشم باراني من امشب بهتر ز هر بهشت است مهماني من امشب آمده باباي من دلبر زيباي من(2) يا ابتا يا حسين ابي عبد ا... (2) ***** شكر خدا دردم مداوا شد اين عقده هم وا شد روشن دو چشم دختري خسته بر روي بابا شد ويرانه ي من با گل رويش فردوس اعلا شد عمه بيا كمك كن ، بنشين دمي كنارم خواهم ببوسم او را ، اما رمق ندارم آمده باباي من دلبر زيباي من(2) يا ابتا يا حسين ابي عبد ا... (2) ***** بابا چرا از پيش ما رفتي بي من كجا رفتي من ماندم و دوري و تنهايي آخر چرا رفتي از غصه مردم از هماندم كه از كربلا رفتي اي واي از اين زمانه ، زين جور ظالمانه بابا بيا دوباره ، ما را ببر به خانه آمده باباي من دلبر زيباي من(2) يا ابتا يا حسين ابي عبد ا... (2) ***** بابا ببين سرو قدم خميده جانم به لب رسيده چون جوجه اي غمديده دختر تو سر زير پر كشيده هر زخم پايم گويد اين سه ساله بر خارها دويده اي بهتر از وجودم ، بنگر رخ كبودم گر عمه ام نمي بود ، تا حال مرده بودم آمده باباي من دلبر زيباي من(2) يا ابتا يا حسين ابي عبد ا... (2) *****
143- چه طفلي چه طفلي كه پير عالمين است
مشخصات
مناسبت مدح و مرثيه سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
چه طفلي چه طفلي كه پير عالمين است سراپا سراپا هميشه شور و شين است به زهرا به حيدر ضياء هر دو عين است گل عشق گل عشق گل عشق حسين است ملائك ملائك همه مست سبويش كواكب كواكب بخندند به رويش شب قدر شب قدر دخيل تار مويش بود چشم دو عالم به سويش به سويش گهي عمويش او را روي دوش بگيرد گهي عمه اش او را در آغوش بگيرد دل اهل ولايت همه مست رقيه همه هستي هستي ز هست رقيه بگردد همه افلاك روي دست رقيه رقيه ذكر هر لب رقيه روح مذهب جگر گوشه ي زهرا عزيز دل زينب رقيه گل هستي رقيه هستي گل رقيه بلبل عشق رقيه عشق بلبل رقيه سنبل نور رقيه نور سنبل رقيه يا رقيه بود ذكر توسل رقيه جان اصل است رقيه اصل جان است كه او عمه ي كوچك به صاحب الزمان است
144- هر كه از عشق رنگ و بو دارد
مشخصات
مناسبت ولادت سبك ولادتي قالب تركيب بند شاعر ناشناس منبع زمزمه هاي ولايت 2-76 تعداد استفاده 0
متن شعر
هر كه از عشق رنگ و بو دارد هر چه هم باشد آبرو دارد گر چه از عشق بارها گفتند باز هم جاي گفتگو دارد بردن نام عشق جايز نيست جز بر آنكه لبش وضو دارد كيست اين خانم سه ساله ي عشق كه پدر هم هواي او دارد هر چه كردم مرا دمشق نبرد دل من نيز آرزو دارد نه مگر مي شود بغل نشود نه مگر مي شود عمو دارد ***** بال جبريل با پرش خوب است آسمان با كبوترش خوب است عاشقان مثل ابر بارانند از همه چشمها ترش خوب است به گرفتاريم نگاه مكن جاده ي عشق آخرش خوب است گر چه طفل پسر نمك دارد ولي اين بار دخترش خوب است از همه دختران هر آنكس كه رفته باشد به مادرش خوب است بهر بالا نشيني خانم شانه هاي برادرش خوب است ***** اي مسيحاي آشناي حسين خنده هايت گره گشاي حسين اي كه وقت نزول آيه ي عشق چادرت مي شود حراي حسين من چكيده شدم به پاي شما تو چكيده شدي براي حسين آفريده شدم براي شما آفريده شدي براي حسين عاقبت مي شوم فداي شما عاقبت مي شوي فداي حسين من خميده شدم براي شما تو خميده شدي براي حسين من تكيده شدم براي شما تو تكيده شدي براي حسين هر چه باشد تو عمه ي مايي زينب دوم سراي حسين ***** ياد تو ياد مادر آورده كيست اشك تو را در آورده اين همه پيش عمه گريه نكن حاجتت مي شود بر آورده اي فرشته بلند شو از خواب يك نفر آمده سر آورده شوق وصل يتيم گونه ي توست كه طبق را جلوتر آورده پدرت آمده چه آمدني به گمانم كه معجر آورده آنكه برده است گوشواره ي تو داد عباس را در آورده دخترم اي فرشته ام چه كسي گوشوار تو را در آورده *****
145- تو خاك غم گرفته با زخمهاي بي حساب بخواب
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع زمزمه هاي ولايت 2-76 تعداد استفاده 0
متن شعر
تو خاك غم گرفته با زخمهاي بي حساب بخواب ديگه نمي زنه تو رو كسي ميون خواب بخواب به ياد راه رفتن تو دستو به ديوار مي زنم با پاره هاي رو سريم نشستمو زار مي زنم صدام گرفته از گريه تو شام تنهايي با گريه مي خونم روضه به جاي لالايي، شدم تماشايي گفتم كه زخمات خوب مي شدند عاقبت اما خوب نشدند شونه ها تو تكون دادم اما چشات وا نشدند
146- ما داغدار داغ كف پاي لاله ايم
مشخصات
مناسبت مدح و مرثيه سبك ولادتي قالب رباعي شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
ما داغدار داغ كف پاي لاله ايم آشفته حال قافله ي آه و ناله ايم هر عاشقي به تير نگاهي دچار شد ما كشته ي رقيه شهيد سه ساله ايم
147- دختري آمد از قبيله ي نور
مشخصات
مناسبت ولادت سبك ولادتي قالب قافيه پريشان شاعر ناشناس منبع زمزمه هاي ولايت 2-76 تعداد استفاده 0
متن شعر
دختري آمد از قبيله ي نور نذر راهش سبد سبد احساس صورتش مثل قاب نرگس بود سيرتش روح صد گلستان ياس ***** هر فرشته كه مي رسيد از راه يا اگر جبرئيل مي آمد به پر روسري گلدارش تا ببندد دخيل مي آمد ***** تا كه لب را به خنده وا مي كرد دل هر ماه پاره را مي برد هر دلي را به لطف لبخندش به خدا تا خود خدا مي برد ***** ساره آسيّه هاجر و مريم زائر هر شب نگاه او وَ شكوه تمام اين دنيا گرد و خاك غبار راه او ***** به صفات حميده اش سوگند آينه دار حُسن زهرا بود خاك راهش شفاي هر دردي او مسيحاتر از مسيحا بود ***** در ميان قبيله ي خورشيد در دل هر ستاره جايي داشت وَ روي موج آبي دلها مثل مهتاب ردّ پايي داشت ***** آسمان است و گوشواره ي او خوشه هاي طلايي پروين مستجاب الدعاست اين بانو عطر سبز قنوت او آمين ***** عطر باغ بهشت دارد او كه شبيه نسيم مي آيد يا به روي قنوت پروازش بال هر يا كريم مي آيد ***** هر سحر بوسه مي گرفتند از مقدمش كارواني از خورشيد ياس ها چلچراغ ايوانش با همان بالهاي سبز و سپيد ***** خاك بوسش فرشته، تا مي شد او براي نماز آماده بال پرواز ربنايش بود عطر سيب و ضريح سجاده ***** آسمان مدينه ي دل را مهر و ماه و ستاره، كوكب بود بين اين خانواده اين بانو همه ي عشق عمه زينب بود ***** آسمانها ستاره مي ريزد جبرئيل از جنان به پاي او دسته گل مي فرستد از جنت مادرش فاطمه براي او ***** نه فقط عشق حضرت ارباب آرزو و اميد عباس است زينت آسمان آبيِّ شانه هاي رشيد عباس است ***** جلوه دارد ميان چشمانش همه ي مهرباني ارباب گل بريزيد آمده از راه دختر آسماني ارباب ***** مريم است اين وَ يا خود زهراست كه حريمش پُر از كرامات است تا قيام قيامت اين بانو افتخار تمام سادات است *****
148- بگو اي سر چرا پيكر نداري
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
بگو اي سر چرا پيكر نداري چرا اي تشنه آب آور نداري بود انگشت حيرت بر دهانم چرا انگشت و انگشتر نداري شدم در اشك و ناله ، دل من خون چو لاله ببين خم گشته از غم ، قد طفل سه ساله ***** رخ تو ماه و ابرويت كمان است چرا در ابر خاكستر نهان است چرا باغ دو لبهايت خزاني است گمانم جاي چوب خيزران است ببين با قلب خونبار ، دو چشم من گهربار چو زهرا مادر تو ، بود دستم به ديوار *****
149- مرغ بي قرار دل پر زده از ميون سينه
مشخصات
مناسبت ولادت سبك ولادتي قالب بحر طويل شاعر ناشناس منبع زمزمه هاي ولايت 2-76 تعداد استفاده 0
متن شعر
مرغ بي قرار دل پر زده از ميون سينه، دل من راهي شده به سوي كوچه هاي پر نور مدينه، ميون يه خونه ي آسموني، كه پر از عشق و محبت پُرِ از مهربوني، خونه اي كه ملائك ازش مي گيرن نشوني، پر از شور و صفاست، پُرِ از عطر خداست ***** همه جا پيچيده بوي گل ياس، آخه پا گذاشته توي اين خونه، يه فرشته ي قشنگ و مهربون، يه مليكه اي كه خنده هاش شده، رشك كلّ حوري هاي آسمون، يه گلي كه با نگاش، گلي كه با خنده هاش، دل اهل آسمونو مي بره، نه فقط عزيز آسمونياست، عاشقش خود خداست ***** كيه اين غنچه ي ياس، كه به پا كرده تو دل همهمه اي، يكي ميگه تو عزيز همه اي، يكي ديگه ميگه با نم نم اشك، عزيزم چقدر مث فاطمه اي، اين عزيز دردونه ي ارباب ماست، گل زيباي حسين، آره اين رقيه ي كرببلاست ***** دخترك وقتي كه لبخند مي زنه، تو دل باباش چه غوغايي ميشه، عمه زينب لالايي براش مي خونه هميشه، دختر ناز رباب، وقتي كه آروم آروم مي ره به خواب، گهواره ش مي شه دو دست عمو جون، يه عموي مهربون، يه عموي پهلوون، مي نشوند رقيه رو عمو به روي شونه هاش، يه بوسه مي زد به روي گونه هاش، دخترك دل مي بره از عمو جونش با چشاش، با حرارت نگاش، با لطافت صداش، با حرير خنده هاش، نه فقط از عمو جون، بلكه دل مي بره هر شب از باباش، مي زنه بوسه بابا به صورتش، مثل قرص مهتابه، آره اين ياس سفيد همه ي بود و نبود اربابه، به خدا كه تار و پود اربابه، كيه دلبر حسين، كيه آئينه ي مادر حسين، كيه كوثر حسين، عود و عنبر حسين، عشق خواهر حسين، عطر باور حسين، عشق ارباب اومده، مهر و مهتاب امده، اومده رقيه دختر حسين
150- شب شب شور و حاله ، مستي كنيد حلاله
مشخصات
مناسبت ولادت سبك نوحه سنگين سنتي قالب آهنگين شاعر شاهنوري محمود منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
شب شب شور و حاله ، مستي كنيد حلاله پيمونه رو بياريد، مي بريزيد پياله ببين چه دلنوازه، بر همه چاره سازه هر كي مي خواد ببينه، بايد وضو بسازه تو باغ عشق نيلوفر در اومد براي ساقي امشب ساغر اومد خدا زهرا رو از نو آفريده شميم آيه هاي كوثر اومد رقيه يا رقيه رقيه يا رقيه(2) ***** ماه شده و مي تابه، خورشيد در نقابه شبيه عمه زينب، تفسيري از حجابه عموش تا كه شنفته، گل از گلش شكفته خودش كنار گوشش، اذون اقامه گفته خدا بر دلبر ما موهبت كرد كه يك دردانه بر او مرحمت كرد به شكرش بايد او را از هم اكنون دقيقاً مثل زينب تربيت كرد رقيه يا رقيه رقيه يا رقيه(2) ***** امشب كه بيقراريم، حال قشنگي داريم بايد برا رقيه، چشم روشني بياريم بگيد كه دلسپرديم، نون و نمك رو خورديم دلاي خستمونو، كادو برات آورديم يه عمره مهمون اين خونه هستم اسير و مست اين ميخونه هستم درسته نوكر خوبي نبودم ولي خوب ميدونه ديوونه هستم رقيه يا رقيه رقيه يا رقيه(2) *****
151- مژده كه دوباره، دنيا با صفا شد
مشخصات
مناسبت ولادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
مژده كه دوباره، دنيا با صفا شد حسين فاطمه، دوباره بابا شد خداوند داده بهش يه دختر دختري شبيه روي كوثر شميمش دلو كرده معطر مددي مددي يا رقيه(3) ***** دل ارباب من، غرقه ي احساسه وقتي كه دخترش، رو دوش عباسه رقيه كه هستي زمينه دلبر يل ام البنينه از لباش حسين بوسه مي چينه مددي مددي يا رقيه(3) ***** گر چه او سه ساله است، اما حاجت ميده برات ديدن، يه زيارت ميده اومده خوشحال كنه ماها رو بده تا برات كربلا رو كنارش ببين فرشته ها رو مددي مددي يا رقيه(3) *****
152- قافله رفته بود و من بيهوش
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب قصيده شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
قافله رفته بود و من بيهوش روي شن زارهاي تفتيده ماه با هر ستاره اي مي گفت: بي صدا باش! تازه خوابيده قافله رفته بود و در خوابم عطر شهر مدينه پيچيده خواب ديدم پدر ز باغ فدك سيب سرخي براي من چيده قافله رفته بود و من بي جان پشت يك بوته خار خشكيده بر وجودم سياهي صحرا بذر ترس و هراس پاشيده قافله رفته بود و من تنها مضطرب، ناتوان ز فريادي ماه گفت: اي رقيه چيزي نيست خواب بودي ز ناقه افتادي قافله رفته بود و دلتنگي قلب من را دوباره رنجانده باد در گوش ماه ديدم گفت: طفلكي باز هم كه جا مانده! قافله رفته بود و تاول ها مانعي در دويدنم بودند خستگي، تشنگي، تب بالا سد راه رسيدنم بودند قافله رفته بود و مي ديدم مي رسد يك غريبه از آن دور ديدمش-سايه اي هلالي شكل- چهره اش محو هاله اي از نور از نفس هاي تند و بي وقفه وحشت و اضطراب حاكي بود ديدم او را زني كه تنها بود چادرش مثل عمه خاكي بود بغض راه گلوي من را بست گفتمش من يتيم و تنهايم بغض زن زودتر شكست و گفت: دخترم، مادر تو زهرايم
153- آيينه زاده ام كه اسير سلاسلم
مشخصات
مناسبت ايام اسارت سبك ولادتي قالب غزل شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
آيينه زاده ام كه اسير سلاسلم هجده ستاره بر سر نيزه مقابلم ما را زدند مثل اسيران خارجي دارم هزار راز نگفته در اين دلم چشم همه به سمت زنان يا به نيزه هاست غمگين ترين سواره مجروح محملم آتش گرفت گوشه عمامه ام ولي زخم زبان به شعله كشيده است حاصلم مايي كه باغ هاي جنان زير پاي ماست حالا شده خرابه اين شهر منزلم داغ رقيه پير نمود اهل بيت را خون لخته هاي كنج لبش گشته قاتلم
154- پلكي مزن كه چشم ترت درد ميكند
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب غزل شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
پلكي مزن كه چشم ترت درد ميكند پر، وا مكن كه بال و پرت درد ميكند ميدانم اينكه بعد تماشاي اكبرت زخمي كه بود بر جگرت درد مي كند با من بگو كه داغ برادر چه كار كرد آيا هنوز هم كمرت درد ميكند مانند چوب خواهش بوسه نميكنم آخر لبان خشك و ترت درد ميكند لبهاي تو كبود تر از روي مادراست يعني كه سينه پدرت درد ميكند مي خواستم كه تنگ در آغوش گيرمت يادم نبود زخم سرت درد ميكند كمتر به اسب نيزه سوار و پياده شو زاين حجمه هاي سنگ سرت درد ميكند
155- با اشك دانه دانه من كرده ام چراغان
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
با اشك دانه دانه من كرده ام چراغان مهمان خود بگيرم امشب به روي دامان ويرانه ام شد غرق نور، آمد پدر از راه دور عمه گمانم ماه من، آمده از كنج تنور بابا حسين بابا حسين(4) ***** اي ميهمان خسته غمت به دل نشسته دور سرت بگردم چرا سرت شكسته خوش آمدي اي ميهمان، براي من قرآن بخوان من بوسه گيرم تا سحر، از جاي چوب خيزران بابا حسين بابا حسين(4) ***** رفته شكيبائي ام طفل تماشائي ام گرفته ضرب سيلي قوّت بينائي ام اي دين و آئينم پدر، غمگين غمگينم پدر كجاي اين ويرانه اي، تو را نمي بينم پدر بابا حسين بابا حسين(4) ***** شكوه ندارم من ز تو اگر چه دير آمدي نيمه ي شب به ديدن دختر پير آمدي اي سر ببين پاي سرت، امشب بميرد دخترت از بسكه سيلي خورده ام، گشتم شبيه مادرت بابا حسين بابا حسين(4) ***** روي تو قرص قمر بيا و نازم بخر يا كه بمان در برم يا كه مرا هم ببر بر دامنم بنشسته اي، اما دلم بشكسته اي با دخترت قهري مگر، كه چشم خود را بسته اي بابا حسين بابا حسين(4) *****
156- مي چكد خون دل از آه من
مشخصات
مناسبت شهادت سبك بوشهري قالب آهنگين شاعر حسيني سيد محسن منبع لاله هاي حسيني تعداد استفاده 0
متن شعر
مي چكد خون دل از آه من اين طبق شد زيارتگاه من شام هجرانم سر آمد ، ميهمانم با سر آمد عمه جان زينب كجايي ، ماه من از در ، در آمد يا ابتاه ، ببر مرا ***** مانده در سينه ام كوه دردي كرده ام با عمه كوچه گردي هر كجا اشكم بديدند ، سوي طفلت مي دويدند جملگي با تازيانه ، ناز من را مي خريدند يا ابتاه ، ببر مرا ***** شد پريشان موي خم در خمم رو به پايان آمد عمر كمم اي تمام بود و هستم ، در غمت از پا نشستم گر پريشان مانده مويم ، شانه مي افتد ز دستم يا ابتاه ، ببر مرا *****
157- مي دوني كه از كي تنهام گذاشتي
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
مي دوني كه از كي تنهام گذاشتي تو كه از اين عادتا بابا نداشتي هميشه منو روي دوشت مي ذاشتي مي دوني خواب هر شبم تو بودي بابا مي ديدم سر مي ذارم روي پاهات شبها واي دل من ابتاه يا حسين(3) ***** چشاي من از غم تو غرق آبه بي تو بابا زندگي برام عذابه گريه مي كنم برا اهل خرابه تا دشمن مي رسه توي خرابه بابا جز عمّه سنگري ديگه ندارم اينجا واي از دل من ابتاه يا حسين (3) ***** مي دوني يه شب كه تو صحرا خوابيدم توي خواب مادر مجروح تو ديدم ولي با تازيونه از خواب پريدم بابا جون هر چي گفتم كه يتيمم اما پشت اسب منو مي كشيد به روي خارا واي از دل من ابتاه يا حسين (3) *****
158- ديشب تو خواب ديدم بابا شونه به موهام ...
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
ديشب تو خواب ديدم بابا شونه به موهام كشيدي تا گريه كردم دست تو به روي چشمام كشيدي حالا كه رو دومن من نشستي آروم ندارم با اشك چشمام روي زخماي تو مرهم مي ذارم دلم گرفته از اين غريبي، چرا بابا جون شيب الخضيبي باباي مظلوم(4) ***** چهل تا منزل سر تو سايه بون سرم شده بابا ببين صورت من شبيه مادرم شده بذار كه درد دل كنم يه قدري بالاي سرت چند شبه كه گذشته و چيزي نخورده دخترت بي تو خرابه تاريك و سرده، ببين دل من هوا تو كرده باباي مظلوم(4) *****
159- لالاي لالاي اي دختر خسته بخواب
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
لالاي لالاي اي دختر خسته بخواب لالاي لالاي اي دل شكسته بخواب ***** نيمه ي شب هنوزم بيداري آروم جونم گل محزونم هنوز عمه نمرده بخواب من خودم لالايي برات مي خونم پلكاتو ببند لالا لالا، جاي تو مي گم بابا بابا منهم مث تو ديدم ديدم، رأس باباتو رو نيزه ها ***** چرا اي بلبل من با سوز جگر مي نالي چنين مي خوني به آب ديده ي خود عالم رو به آتيش غم تو مي كشوني خونين جگرم گريه مكن، من خسته ترم گريه مكن آيينه ي زهرايي بنگر، خم شد كمرم گريه مكن *****
160- كاري كن عمه پاي غم به گل بشينه
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
كاري كن عمه پاي غم به گل بشينه لرزيدن دست منو بابام نبينه جاي شراره مونده روي دامن من دل نمي كند آتيش خيمه از تن من بابام بابام بابام بابام حسينه(2) ***** نگاه به اين صورت چون گلم كن عمه اين شب آخره تحملم كن عمه حلال كن اين كبوتر و تا به هميشه بازوت ديگه از اين به بعد كبود نمي شه بابام بابام بابام بابام حسينه(2) *****
161- منم آن گنج الهي كه به ويرانه نهانم
مشخصات
مناسبت مدح و مرثيه سبك مرثيه قالب قصيده شاعر سازگار حاج غلامرضا منبع يك ماه خون گرفته(2) تعداد استفاده 0
متن شعر
منم آن گنج الهي كه به ويرانه نهانم گر چه طفلم به خدا بانوي ملك دو جهانم يم رحمت شده هر قطره اي از اشك روانم عظمت، فتح، ظفر، سايه اي از قدّ كمانم ابر سيلي است نقاب رخ همچون قمر من چادر عصمت زهراست همانا به سر من ***** زده از پنجه ي دل دخت علي شانه به مويم جاي گلبوسه ي زهرا و حسين است به رويم مِهر را مُهر نماز آمده خاك سر كويم گه در آغوش پدر ، گاه سر دوش عمويم پاي تا سر همه آئينه ي زهراست وجودم شاهدم اين قد خم گشته و اين روي كبودم ***** اشك من خون شده و در رگ دين گشته روانه گل داغم زده در باغ دل عمه جوانه همه جا گشته عزا خانه ي من خانه به خانه شده از اجر رسالت بدنم غرق نشانه خارها بود كه مي رفت فرو بر جگر من پدرم از سر ني ديد چه آمد به سر من ***** دم به دم بر جگرم زخم روي زخم نشسته دلم از داغ كباب و سرم از سنگ شكسته رخ نيلي، لب عطشان، دل خونين ، تن خسته گره از خلق گشايم به همين بازوي بسته به رخم اشك فراق و به لبم بوده خطابه نغمه ام يا ابتا و قفسم گشته خرابه ***** طوطي وحي ام و پر سوخته ي شام خرابم لحظه لحظه غم هجران پدر كرده كبابم پدر آمد دل شب گوشه ي ويرانه به خوابم ريخت از ديده بسي بر ورق چهره گلابم گفت رويت ز چه نيلي شده زهراي سه ساله مگر از باغ فدك بوده به دست تو قباله ***** هر چه آمد به سرت من سر ني بودم و ديدم آن چه را زخم زبان با جگرت كرد شنيدم تو كتك خوردي و من بر سر ني آه كشيدم اين بلايي است كه روز ازل از دوست خريدم قاتل سنگدلم چون به تو بي واهمه مي زد ديدم انگار كه سيلي به رخ فاطمه مي زد ***** حيف از آن خواب كه تبديل به بيداري من شد گرم از شعله ي دل بزم عزاداري من شد عمه ام باز گرفتار گرفتاري من شد نه خرابه كه همه شام پر از زاري من شد لحظه اي رفت كه دلدار به دلداري ام آمد يار رؤيايي ام اين بار به بيداري ام آمد ***** شب تار و طبق نور و من و رأس بريده من چو يك بلبل پر سوخته او چون گل چيده گفتم اي يار سفر كرده ي از راه رسيده من يتيمم ز چه رو اشك تو جاري است ز ديده آرزويم همه اين بود كه روي تو ببوسم حال بگذار كه رگهاي گلوي تو ببوسم ***** عمه جان باغ ولايت ثمر آورده برايم عوض ميوه ي ناياب سر آورده برايم سر باباست كه خون جگر آورده برايم صورت غرقه به خون از سفر آورده برايم اي نبي از دل و جان لعل لبان تو مكيده چه كسي تيغ به رگ هاي گلوي تو كشيده ***** از همان دست كه رگهاي گلوي تو بريده مانده بر ياس رخ نيلي من جاي كشيده بعد از آن ضربه جهان گشته مرا تار به ديده يادم افتاد از آن كوچه و زهراي شهيده زير لب يا ابتا داشتم و زمزمه كردم گريه بر مادر مظلومه ي خود فاطمه كردم ***** طاير وحي ام و در كنج قفس ريخت پَرِ من شسته شد دامن ويرانه ز اشك بصر من كس ندانست و نداند كه چه آمد به سر من سوز «ميثم» نبود جز شرري از جگر من گريه ها عقده شده يكسره در ناي گلويم غم دل را به تو و عمه نگويم به كه گويم؟ *****
162- مي خوام كه امشب جونمو فدات كنم
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب آهنگين شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
مي خوام كه امشب جونمو فدات كنم بشين مي خوام يك دل سير نيگات كنم مي خوام يه خورده درد دل برات كنم داره بارون مي باره ***** نميدوني به سرم چي اومده نمي دوني يتيمي چقدر بده هر كي از راه رسيده منو زده داره بارون مي باره ***** چشاي خستتو بيا و وا نكن به صورت كبود من نيگا نكن زخمه لبات بيا منو دعا نكن داره بارون مي باره ***** روي دامن ميذارم من سر تو من مي بوسم رگاي حنجر تو تو ببين تو صورتم مادر تو داره بارون مي باره ***** قاصدكا از پيش من خبر دارند براي تو زنجير پاهام نمي ذاشت تا برسم بپاي تو اشكاي عمه مي ريزه شباي بي تابي من كابوس سر بريدنه دليله بي خوابي من نسيم گرم موي حواسمو داده به باد از بس كتك خورده سرم هيچ چيزي يادم نمياد
163- حاتم كه ز جود شهرتي پيدا كرد
مشخصات
مناسبت مدح سبك ولادتي قالب رباعي شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
حاتم كه ز جود شهرتي پيدا كرد تا بر تو رسيد سفره اش را تا كرد قربان دو دست كوچكت بي بي جان كز خلق گره هاي بزرگي وا كرد
164- خدا دوباره فيض ديگري داد
مشخصات
مناسبت ولادت سبك ولادتي قالب مثنوي شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
خدا دوباره فيض ديگري داد حسين را عطيه دختري داد چه دختري قبله ي عشق همه تمام قد آينه ي فاطمه دختري از نژاد كوثر و نور كه رشك مي برد به عصمتش حور دختر سجاده ي راز و نياز صحيفه ي فاطمه را سر آغاز عصاره ي ولايت حسين است چكيده ي شجاعت حسين است ز ديدنش حسين حظّ مي برد ناز رقيه را به جان مي خرد همه به دام مهرش افتاده اند از نمك علي به او داده اند گل بهار زينب و حسين است دار و ندار زينب و حسين است خداي را جلوه و مظهر است او كه خواهر عليِ اكبر است او گاه سخن چشم همه به سويش مي شكفد گل از لب عمويش فقط نه مست گشته از كلامش قيام مي كند به احترامش خاطر او بين همه عزيز است به گردنش ستاره سينه ريز است حاجت مه نه جز نظاره ي او فلك نگين گوشواره ي او نه مهربان كه مهربانترين است هر نفسش مسيح آفرين است جلوه ي خورشيد هم از نقابش حور و ملك ملازم ركابش روح الامين به درگهش حاجب است سجده به خاك حرمش واجب است مِلك جنان به نام او خورده است نهر عسل ز جام او خورده است نجابت و حيا ترانه ي او جود و كرم نم خزانه ي او به منزلت چه گويمش كم اوست دل خدا شكسته ي غم اوست بسان لاله در دلش غم اندوخت ميان شعله هاي خيمه ها سوخت در آتش فراغ و داغ جوشيد به تن لباس تازيانه پوشيد اسير حلقه هاي زنجير شد نشد چهل رو عجب پير شد زخم فدك ارث به او رسيده گرسنه و تشنه شده شهيده
165- اي اختر مدينه و ماه منير شام
مشخصات
مناسبت مدح و مرثيه سبك واحد جديد قالب قصيده شاعر مؤيد سيد رضا منبع شب شعر عاشورا 10 تعداد استفاده 0
متن شعر
اي اختر مدينه و ماه منير شام بر آفتاب روي تو هر روز و شب سلام تو فاطمي نژادي و نامت رقيه است نور دل حسيني و پرورده ي كرام هم خود كريمه هستي و هم دختر كريم هم خواهر امامي و هم دختر امام چشم اميد ماست بسويت هميشه وقت روي نياز ماست به كويت علي الدوام گر كوچكي چو نقطه ي پرگار عالمي بي نقطه هيچ دايره نپذيرد انسجام در رشته ي اسارت اگر جان سپرده اي سر رشته ي امور به دستت بود مدام اي رفته پا به پاي اسيران دشت خون تا دير و تا خرابه و زندان و بزم عام هم محمل مجاهده ي دختر علي همسنگر مبارزه ي چارمين امام پيدا بود كه واقعه ي كربلاي عشق با جان نثاري تو به ويرانه شد تمام تفسير خون سرخ حسيني به مرگ توست اي يادگار خون خدا در ديار شام شد آب، قلب كوچكت از شعله هاي غم تا آنكه ريخت شهد شهادت تو را به كام بودت غمي عميق كنم وصف با چه حال ديدي هزار داغ دهم شرح از كدام دلها شده است مركز غم از مصيبتت وقتي تو را به غمكده ي شام شد مقام با سر پدر به ديدنت آمد كه هيچ گاه از دخترش نكرده كس اين گونه احترام روحت به عزم بدرقه اش رفت تا بهشت جسمت گرفت در دل آن غم سرا مقام سر زد ز داغ هاي دلت لاله ها ز خاك آن لاله هاي سرخ كه شد دست انتقام مهرت چراغ محفل ارباب معرفت قبرت براي اهل نظر مركز پيام دلها به سوي توست پس از سالها هنوز اي گنبدت منادي پيروزي قيام ما را بر آستان تو روي ادب همه ما را به پيشگاه تو عرض دعا تمام با دستهاي كوچكت از ما بگير دست اي دختر صغير حسين اي رقيه نام
166- بر اهل بيت فاطمه نور دو عين اوست
مشخصات
مناسبت مدح و مرثيه سبك ولادتي قالب قصيده شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
بر اهل بيت فاطمه نور دو عين اوست تك بيت ناب شعر دل عالمين اوست مصداق آنچناني عشق حسين اوست عشاق را تبلوري از شور و شين اوست در كودكي مدرّس پيران مكتب است در عاشقي محصّل ممتاز زينب است ***** صدها فرشته دل شده ، بي تاب او شوند گيرند اذن تا به در باب او شوند يكدم به افتخار شرفياب او شوند خوشرنگ و بو تر از گل شاداب شوند او بر امام دختر و عمّ و اُخيّه است سرتابپاي فاطمه نامش رقيه است ***** او بلبل يگانه ي گلخانه ي خداست او راز آسماني اولاد مصطفي است او چشمه اي ز كوثر و خود كوثري جداست پيغمبر سه ساله ي صحراي كربلاست
167- خار مغيلان
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب نثر شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
يك گياه شناس: خار مغيلان اگر بپاي كسي فرو برود علاوه بر درد و سوزشي كه داره يه حالت بي حالي و بيهوشي به آدم دست ميده اين خار يه انسان بزرگ را از پا مي اندازد
168- مرا نيلي چو رنگ برگ كردند
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب رباعي شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
مرا نيلي چو رنگ برگ كردند خزان نيلوفر صد برگ كردند نگو كنج خرابه مُرد آن طفل بگو عمه، مرا دق مرگ كردند
169- شعر پرواز كودكانه در مورد حضرت رقيه (ع)
مشخصات
مناسبت شهادت سبك ولادتي قالب رباعي شاعر ناشناس منبع بايگاني تعداد استفاده 0
متن شعر
توي خواب ديشب ميديدم بابا اومد تو خرابه گفت كه غمگين نشي يك وقت كه نشستي تو خرابه من توي آغوش بابام خواباي خوبي ميديدم حرفاي قشنگ اونو با دل و جون ميشنيدم درد دل كردم و گقتم بي شما چه ها كشيدم توي اين يك ماهه بابا يه روز خوشي نديدم گاه سواره توي زنجير گاه پياده ميدويدم بابا جون از اين جماعت چه مصيبتا كشيدم توي آغوش پدرجون خوابيدم واسه هميشه آخه بي باباي خوبم زندگي هرگز نميشه بعد من انگار آوردن طبقي اون نابكارا كه تو اون گذاشته بودن سر نازنين بابا اخه بعد مردن من تو خرابه انقلاب شد وضع و حال عمه زينب بعد از اون خيلي خراب شد دشمنا تا كه شنيدن دختري به ياد بابا گريه كرده تا دم صبح رفته با غصه ز دنيا سر بابا مو آوردن تو خرابه تا بفهمم كه ديگه بابا ندارم تا يتيمي رو بفهمم ولي من اونوقت بابامو تو بهشت باهام ميديدم پاهام اونجا ديگه خوب بود دنبال اون ميدويدم ديگه حالا تو بهشتم من ديگه غمي ندارم من سرم رو ديگه هرشب رو سينه بابام ميذارم...........
قائمیه
/Khorooj.png) |