نه پشت پای بر اندیشه میتوانم زد****نه این درخت غم از ریشه میتوانم زد
به خصم گل زدن از دست من نمیآید****وگرنه بر سر خود تیشه می توانم زد
خوشم به زندگی تلخ همچو می، ورنه****برون چو رنگ ازین شیشه میتوانم زد
اگر ز طعنهٔ عاجز کشی نیندیشم****به قلب چرخ جفاپیشه میتوانم زد

درباره
شعر , صائب تبریزی ,