هر دلی کز عشق جان شعله اندوزش نبود//گر سراپا آتش سوزنده شد سوزش نبود
عشق را آماده بود اسباب و جان مستعد//کار چون افتاد با دل بخت فیروزش نبود
خرمن من بود و خرمن سوز شوخی بود نیز//گرمی خاصی که باشد شعله افروزش نبود
هر دلی کز عشق جان شعله اندوزش نبود//گر سراپا آتش سوزنده شد سوزش نبود
عشق را آماده بود اسباب و جان مستعد//کار چون افتاد با دل بخت فیروزش نبود
خرمن من بود و خرمن سوز شوخی بود نیز//گرمی خاصی که باشد شعله افروزش نبود