شاهنامه فردوسی ب18_پادشاهی فرایین
فرایین چو تاج کیان برنهاد****همیگفت چیزی که آمدش یاد
همیگفت شاهی کنم یک زمان****نشینم برین تخت بر شادمان
به از بندگی توختن شست سال****برآورده رنج و فرو برده یال
پس از من پسر بر نشیند بگاه****نهد بر سر آن خسروانی کلاه
نهانی بدو گفت مهتر پسر****که اکنون به گیتی توی تا جور