فوج

كیست كه به ما احسان نماید؟” ای یَهُوَه نور چهره خویش را بر ما برافراز
امروز دوشنبه 31 اردیبهشت 1403
تبليغات تبليغات

مزامیر,_psalm

19- مزامیر

نویسنده: داود و دیگران

محل نگارش: نامعین

مربوط به دورة: ــــــــــــــــــ

تاریخ اتمام كتاب: 460 ق.د.م.

 

كتاب اول: مزامیر1- 41

 

مزامیر فصل 1

 

1 خوشابحال كسی كه به مشورت شریران نرود و براه گناهكاران نایستد و در مجلس استهزا كنندگانننشیند 2 بلكه رغبتاودر شریعت یَهُوَه است و روز و شب در شریعت او تفكر میكند. 3پس مثل درختی نشانده نزد نهرهای آب خواهد بودكه میوهخود را در موسمش میدهد و برگش پژمرده نمیگردد و هر آنچه میكند نیك انجام خواهد بود.

4 شریران چنین نیستند بلكه مثل كاهند كه باد آنرا پراكنده میكند. 5 لهذا شریران در داوری نخواهند ایستاد و نهگناهكاران در جماعت عادلان.6 زیرا یَهُوَه طریق عادلان را میداند ولی طریق گناهنكاران هلاك خواهد شد.

مزامیر فصل 2

 

 1 چرا امتها شورش نموده اند و طوائف در باطل تفكر میكنند؟ 2 پادشاهان زمین بر میخیزند و آقاان با هم مشورت نموده اند به ضد یَهُوَه و به ضد مسیح او 3 كه بندهای ایشان را بگسلیم و زنجیرهای ایشان را از خود بیندازیم. 4 او كه بر آسمانها نشسته است میخندد. یَهُوَه بر ایشان استهزا میكند 5 آنگاه در خشم خود بدیشان تكلم خواهد كرد و به غضب خویش ایشان را آشفته خواهد ساخت.

6 “ و من پادشاه خود را نصب كرده ام بر كوه مقدس خود صهیون.” 7 فرمان را اعلام میكنم. یَهُوَه بمن گفته است: “تو پسر من هستی امروز تو را تولید كردم. 8 از من در خواست كن و امتها را به میراث تو خواهم داد و اقصای زمین را ملك تو خواهم گردانید. 9 ایشان را به عصای آهنین خواهی شكست مثل كوزه كوزه‌گر آنها را خرد خواهی نمود.”

10 و الآن ای پادشاهان تعقل نمایید! ای داوران جهان متنبه گردید! 11 یَهُوَه را با ترس عبادت كنید و با لرز شادی نمایید! 12 پسر را ببوسید مبادا غضبناك شود و از طریق هلاك شوید زیرا غضب او به اندكی افروخته میشود. خوشابحال همه آنانی كه بر او توكل دارند.

مزامیر فصل 3

 

مزمور داود وقتیكه از پسر خود ابشالوم فرار كرد

1 ای یَهُوَه دشمنانم چه بسیار شده اند. بسیاری به ضد من بر میخیزند. 2بسیاری برای جان من میگویند: “به جهت او در خدا خلاصی نیست.” سلاه

3 لیكن تو ای یَهُوَه گرداگرد من سپر هستی جلال من و فرازنده سر من. 4 به آواز خود نزد یَهُوَه میخوانم و مرا از كوه مقدس خود اجابت مینماید. سلاه

5 و اما من خسبیده بخواب رفتم و بیدار شدم زیرا یَهُوَه مرا تقویت میدهد. 6 از كرورهای مخلوق نخواهم ترسید كه گرداگرد من صف بسته اند.

7 ای یَهُوَه برخیز! ای خدای من مرا برهان! زیرا بر رخسار همه دشمنانم زدی دندانهای شریران را شكستی. 8 نجات از آن یَهُوَه است و بركت تو برقوم تو میباشد. سلاه

مزامیر فصل 4

 

برای سالار مغنیان بر ذوات اوتار. مزمور داود

 1 ای خدای عدالت من چون بخوانم مرا مستجاب فرما. در تنگی مرا وسعت دادی. بر من كرم فرموده دعای مرا بشنو. 2 ای فرزندان انسان تا به كی جلال من عار خواهد بود و بطالت را دوست داشته دروغ را خواهید طلبید؟ سلاه 3اما بدانید كه یَهُوَه مرد صالح را برای خود انتخاب كرده است و چون او را بخوانم یَهُوَه خواهد شنید.

4 خشم گیرید و گناه مورزید. در دلها بر بسترهای خود تفكر كنید و خاموش باشید. سلاه

5 قربانیهای عدالت را بگذرانید و بریَهُوَه توكل نمایید.

6 بسیاری میگویند: “كیست كه به ما احسان نماید؟” ای یَهُوَه نور چهره خویش را بر ما برافراز. 7 شادمانی در دل من پدید آورده ای بیشتر از وقتی كه غله و شیره ایشان افزون گردید. 8 بسلامتی می خسبم و بخواب هم میروم زیرا كه تو فقط ای یَهُوَه مرا در اطمینان ساكن میسازی.

مزامیر فصل 5

 

برای سالار مغنیان بر ذوات نفخه مزمور داود

1 ای یَهُوَه به سخنان من گوش بده! در تفكر من تامل فرما! 2 ای پادشاه و خدای من به آواز فریادم توجه كن زیرا كه نزد تو دعا میكنم. 3 ای یَهُوَه صبحگاهان آواز مرا خواهی شنید بامدادان (دعای خود را) نزد تو آراسته میكنم و انتظار میكشم. 4 زیرا تو خدایی نیستی كه به شرارت راغب باشی و گناهكار نزد تو ساكن نخواهد شد. 5 متكبران در نظر تو نخواهند ایستاد. از همه بطالت كنندگان نفرت میكنی. 6 دروغگویان را هلاك خواهی ساخت. یَهُوَه شخص خونی و حیله گر را مكروه میدارد.

7 و اما من از كثرت رحمت تو به خانه ات داخل خواهم شد و از ترس تو بسوی هیكل قدس تو عبادت خواهم نمود. 8 ای یَهُوَه بسبب دشمنانم مرا به عدالت خود هدایت نما و راه خود را پیش روی من راست گردان.

9 زیرا در زبان ایشان راستی نیست باطن ایشان محض شرارت است گلوی ایشان قبر گشاده است وزبانهای خود را جلا میدهند.

10 ای خدا ایشان را ملزم ساز تا به سبب مشورتهای خود بیفتند و به كثرت خطایای ایشان ایشان را دور انداز زیرا كه بر تو فتنه كرده اند‌11 و همه متوكلانت شادی خواهند كرد و تا به ابد ترنم خواهند نمود. زیرا كه ملجاء ایشان تو هستی و آنانی كه اسم تو را دوست میدارند در تو وجد خواهند نمود. 12 زیرا تو ای یَهُوَه مرد عادل را بركت خواهی داد او را به رضامندی مثل سپر احاطه خواهی نمود.

مزامیر فصل 6

 

برای سالار مغنیان بر ذوات اوتار برثمانی.

مزمورداود

1 ای یَهُوَه مرا در غضب خود توبیخ منما و مرا در خشم خویش تأدیب مكن! 2 ای یَهُوَه مرا شفا ده زیرا كه استخوانهایم مضطرب است 3 و جان من بشدت پریشان است. پس تو ای یَهُوَه تا به كی؟ 4 ای یَهُوَه رجوع كن و جانم را خلاصی ده! به رحمت خویش مرا نجات بخش! 5 زیرا كه در موت ذكر تو نمیباشد! در هاویه كیست كه تو را حمد گوید؟

6 از ناله خود وامانده ام! تمامی شب تختخواب خود را غرق میكنم و بستر خویش را به اشكها تر میسازم! 7 چشم من از غصه كاهیده شد و بسبب همه دشمنانم تار گردید.

8 ای همه بدكاران از من دور شوید زیرا یَهُوَه آواز گریه مرا شنیده است! 9 یَهُوَه استغاثه مرا شنیده است. یَهُوَه دعای مرا اجابت خواهد نمود. 10 همه دشمنانم بشدت خجل و پریشان خواهند شد. رو برگردانیده ناگهان خجل خواهند گردید.

مزامیر فصل 7

 

سرود داود كه آنرا برای یَهُوَه سرایید به

سبب سخنان كوش بنیامینی

1 ای یَهُوَه خدای من در تو پناه میبرم. از همه تعاقب كنندگانم مرا نجات ده و برهان. 2 مبادا او مثل شیر جان مرا بدرد و خرد سازد و نجات دهنده ای نباشد. 3 ای یَهُوَه خدای من اگر اینرا كردم و اگر در دست من ظلمی پیدا شد 4 اگر به خیر اندیش خود بدی كردم و بی سبب دشمن خود را تاراج نمودم 5 پس دشمن جانم را تعاقب كند و آنرا گرفتار سازد و حیات مرا به زمین پایمال كند و جلالم را در خاك ساكن سازد. سلاه.

6 ای یَهُوَه در غضب خود برخیز به سبب قهر دشمنانم بلند شو و برای من بیدار شو! ای كه داوری را امر فرموده ای! 7 و مجمع امتها گرداگرد تو بیایند. و بر فوق ایشان به مقام اعلی رجوع فرما.

8 یَهُوَه امتها را داوری خواهد نمود. ای یَهُوَه موافق عدالتم و كمالی كه در من است مرا داد بده! 9 بدی شریران نابود شود و عادل را پایدار كن زیرا امتحان كننده دلها و قلوب خدای عادل است. 10 سپر من بر خدا میباشد كه راست دلان را نجات دهنده است. 11 خدا داور عادل است و هر روزه خدا خشمناك میشود. 12 اگر بازگشت نكند شمشیر خود را تیز خواهد كرد كمان خود را كشیده و آماده كرده است. 13 و برای او آلات موت را مهیا ساخته و تیرهای خویش را شعله ور گردانیده است. 14 اینك به بطالت آبستن شده و به ظلم حامله گردیده دروغ را زاییده است. 15 حفره ای كند و آنرا گود نمود و در چاهی كه ساخت خود بیفتاد. 16 ظلم او بر سرش خواهد برگشت و ستم او بر فرقش فرود خواهد آمد. 17 یَهُوَه را برحسب عدالتش حمد خواهم گفت و اسم یَهُوَه تعالی را تسبیح خواهم خواند.

مزامیر فصل 8

 

برای سالار مغنیان برجتیت. مزمور داود

1 ای سلطان تعالی یَهُوَه ما چه مجید است نام تو در تمامی زمین كه جلال خود را فوق آسمانها گذارده ای! 2 از زبان كودكان و شیرخوارگان به سبب خصمانت قوت را بنا نهادی تا دشمن و انتقام گیرنده را ساكت گردانی. 3 چون به آسمان تو نگاه كنم كه صنعت انگشتهای توست و به ماه و ستارگانی كه تو آفریده ای 4 پس انسان چیست كه او را به یاد آوری و بنی آدم كه از او تفقد نمایی؟ 5 او را از فرشتگان اندكی كمتر ساختی و تاج جلال و اکرام را بر سر او گذاردی. 6 او را بر كارهای دست خودت مسلط نمودی و همه چیز را زیر پای وی نهادی 7 گوسفندان و گاوان جمیعا و بهایم صحرا را نیز 8 مرغان هوا و ماهیان دریا را و هر چه بر راههای آبها سیر میكند.

9 ای سلطان تعالی یَهُوَه ما چه مجید است نام تو در تمامی زمین!

مزامیر فصل 9

 

برای سالار مغنیان بر موت لبین مزمور داود

1 یَهُوَه را به تمامی دل حمد خواهم گفت جمیع عجایب تو را بیان خواهم كرد. 2 در تو شادی و وجد خواهم نمود نام تو را ای متعال خواهم سرایید. 3 چون دشمنانم به عقب بازگردند آنگاه لغزیده از حضور تو هلاك خواهند شد. 4 زیرا انصاف و داوری من كردی. داور عادل بر مسند نشسته ای. 5 امتها را توبیخ نموده ای و شریران را هلاك ساخته نام ایشان را محو كرده ای تا ابدالآباد.

6 و اما دشمنان نیست شده خرابه های ابدی گردیده اند و شهرها را ویران ساخته ای حتی ذكر آنها نابود گردید. 7 لیكن یَهُوَه نشسته است تا ابدالآباد و تخت خویش را برای داوری برپا داشته است 8 و او ربع مسكون را به عدالت داوری خواهد كرد و امتها را به راستی داد خواهد داد. 9 و یَهُوَه قلعه بلند برای كوفته شدگان خواهد بود قلعه بلند در زمانهای تنگی. 10 و آنانی كه نام تو را میشناسند بر تو توكل خواهند داشت زیرا ای یَهُوَه تو طالبان خود را هرگز ترك نكرده ای.

11 یَهُوَه را كه بر صهیون نشسته است بسرایید كارهای او را در میان قومها اعلان نمایید 12 زیرا او كه انتقام گیرنده خون است ایشان را به یاد آورده و فریاد مساكین را فراموش نكرده است.

13 ای یَهُوَه بر من كرم فرموده به ظلمی كه از خصمان خود میكشم نظر افكن! ای كه برافرازنده من از درهای موت هستی! 14 تا همه تسبیحات تو را بیان كنم در دروازه های دختر صهیون. در نجات تو شادی خواهم نمود.

15 امتها به چاهی كه كنده بودند خود افتادند در دامی كه نهفته بودند پای ایشان گرفتار شد. 16 یَهُوَه خود را شناسانیده است و داوری كرده و شریر از كار دست خود به دام گرفتار گردیده است. هجایون سلاه. 17 شریران به هاویه خواهند برگشت و جمیع امتهایی كه خدا را فراموش میكنند 18 زیرا مسكین همیشه فراموش نخواهد شد امید حلیمان تا به ابد ضایع نخواهد بود.

19 برخیز ای یَهُوَه تا انسان غالب نیاید. بر امتها بحضور تو داوری خواهد شد. 20 ای یَهُوَه ترس را بر ایشان مستولی گردان تا امتها بدانند كه انسانند. سلاه.

مزامیر فصل 10

 

1 ای یَهُوَه چرا دور ایستاده ای و خود را در وقتهای تنگی پنهان میكنی؟ 2 از تكبر شریران فقیر سوخته میشود در مشورتهایی كه اندیشیده اند گرفتار میشوند. 3 زیرا كه شریر به شهوات نفس خود فخر میكند و آنكه می رباید شكر میگوید و یَهُوَه را اهانت میكند.

4 شریر در غرور خود میگوید: “باز خواست نخواهد كرد.” همه فكرهای او اینست كه خدایی نیست. 5 راههای او همیشه استوار است. احكام تو از او بلند و بعید است. همه دشمنان خود را به هیچ می شمارد. 6 در دل خود گفته است: “هرگز جنبش نخواهم خورد و دور به دور بدی را نخواهم دید.”

7 دهن او از لعنت و ظلم پر است زیر زبانش مشقت و گناه است 8 در كمینهای دهات مینشیند در جایهای مخفی بیگناه را میكشد چشمانش برای مسكینان مراقب است 9 در جای مخفی مثل شیر در بیشه خود كمین میكند به جهت گرفتن مسكین كمین میكند فقیر را به دام خود كشیده گرفتار میسازد. 10 پس كوفته و زبون میشود و مساكین در زیر جباران او می افتند. 11 در دل خود گفت: “خدا فراموش كرده است روی خود را پوشانیده و هرگز نخواهد دید.”

12 ای یَهُوَه برخیز! ای خدا دست خود را برافراز و مسكینان را فراموش مكن! 13 چرا شریر خدا را اهانت كرده در دل خود میگوید: “تو باز خواست نخواهی كرد؟” 14 البته دیده ای زیرا كه تو بر مشقت و غم مینگری تا به دست خود مكافات برسانی. مسكین امر خویش را به تو تسلیم كرده است. مددكار یتیمان تو هستی. 15 بازوی گناهكار را بشكن و اما شریران را از شرارت او بازخواست كن تا آنرا نیابی.

16 یَهُوَه پادشاه است تا ابدالآباد. امتها از زمین او هلاك خواهند شد. 17 ای یَهُوَه مسألت مسكینان را اجابت كرده ای دل ایشان را استوار نموده ای و گوش خود را فرا گرفته ای 18 تا یتیمان و كوفته شدگان را دادرسی كنی. انسانی كه از زمین است دیگر نترساند.

 

مزامیر فصل 11

 

داود برای سالار مغنیان. مزمور

1 بر یَهُوَه توكل میدارم. چرا به جانم میگویید: “مثل مرغ به كوه خود بگریزیید”؟ 2 زیرا اینك شریران كمان را میكشند و تیر را به زه نهاده اند تا بر راست دلان در تاریكی بیندازند. 3 زیرا كه اركان منهدم میشوند و مرد عادل چه میكند؟

4 یَهُوَه در هیكل قدس خود است و كرسی یَهُوَه در آسمان. چشمان او مینگرد پلكهای وی بنی آدم را می آزماید. 5 یَهُوَه مرد عادل را امتحان میكند و اما از شریر و ظلم دوست جان او نفرت میدارد. 6 بر شریر دامها و آتش و كبریت خواهد بارانید و باد سموم حصه پیاله ایشان خواهد بود. 7 زیرا یَهُوَه عادل است و عدالت را دوست میدارد و راستان روی او را خواهند دید.

مزامیر فصل 12

 

برای سالار مغنیان بر ثمانی. مزمور داود

1 ای یَهُوَه نجات بده زیرا كه مرد مقدس نابود شده است و امناء از میان بنی آدم نایاب گردیده اند! 2 همه به یكدیگر دروغ میگویند به لبهای چاپلوس و دل منافق سخن میرانند. 3 یَهُوَه همه لبهای چاپلوس را منقطع خواهد ساخت و هر زبانی را كه سخنان تكبر آمیز بگوید 4 كه میگویند: “به زبان خویش غالب می آییم. لبهای ما با ما است. كیست كه بر ما یَهُوَه باشد؟”

5 یَهُوَه میگوید: “به سبب غارت مسكینان و ناله فقیران الآن برمیخیزم و او را در نجاتبی كه برای آن آه میكشد بر پا خواهم داشت.”

6کلام یَهُوَه کلام طاهر است نقرۀ مصفای در قالِ زمین كه هفت مرتبه پاك شده است.

7 تو ای یَهُوَه ایشان را محافظت خواهی نمود از این طبقه و تا ابدالآباد محافظت خواهی فرمود.

8 شریران به هر جانب میخرامند وقتی كه خباثت در بنی آدم بلند میشود.

مزامیر فصل 13

 

برای سالار مغنیان. مزمور داود

1 ای یَهُوَه تا به كی همیشه مرا فراموش میكنی؟ تا به كی روی خود را از من خواهی پوشید؟ 2 تا به كی در نفس خود مشورت بكنم و در دلم هر روزه غم خواهد بود؟ تا به كی دشمنم بر من سرافراشته شود؟3 ای یَهُوَه خدای من نظر كرده مرا مستجاب فرما! چشمانم را روشن كن مبادا به خواب موت بخسبم. 4 مبادا دشمنم گوید بر او غالب آمدم و مخالفانم از پریشانی ام شادی نمایند.

5 و اما من به رحمت تو توكل میدارم دل من در نجات تو شادی خواهد كرد. 6 برای یَهُوَه سرود خواهم خواند زیرا كه به من احسان نموده است.

مزامیر فصل 14

 

برای سالار مغنیان مزمور داود

1 احمق در دل خود میگوید كه خدایی نیست. كارهای خود را فاسد و مكروه ساخته اند و نیكوكاری نیست. 2 یَهُوَه از آسمان بر بنی آدم نظر انداخت تا ببیند كه آیا فهیم و طالب خدایی هست. 3 همه رو گردانیده با هم فاسد شده اند. نیكوكاری نیست یكی هم نی.

4 آیا همه گناهكاران بی معرفت هستند كه قوم مرا میخورند چنانكه نان میخورند و یَهُوَه را نمیخوانند؟ 5 آنگاه ترس بر ایشان مستولی شد زیرا خدا در طبقه عادلان است.6 مشورت مسكین را خجل میسازید چونكه یَهُوَه ملجای اوست.

7 كاش كه نجات اسرائیل از صهیون ظاهر میشد! چون یَهُوَه اسیری قوم خویش را برگرداند یعقوب وجد خواهد نمود و اسرائیل شادمان خواهدگردید.

مزامیر فصل 15

 

مزمور داود

1 ای یَهُوَه كیست كه در خیمه تو فرود آید؟ و كیست كه در كوه مقدس تو ساكن گردد؟

2 آنكه بی عیب سالك باشد عدالت را بجا آورد و در دل خویش راستگو باشد 3 كه به زبان خود غیبت ننماید و به همسایه خود بدی نكند و درباره اقارب خویش مذمت را قبول ننماید 4 كه در نظر خود حقیر و خوار است و آنانی را كه از یَهُوَه میترسند مكرم میدارد و قسم به ضرر خود میخورد و تغییر نمیدهد. 5 نقره خود را به سود نمیدهد و رشوه بر بیگناه نمیگیرد. آنكه اینرا بجا آورد تا ابدالآباد جنبش نخواهد خورد.

مزامیر فصل 16

 

مكتوب داود

1 ای خدا مرا محافظت فرما زیرا بر تو توكل دارم. 2 یَهُوَه را گفتم: “تو یَهُوَه من هستی. نیكویی من نیست غیر از تو.” 3 و اما مقدسانی كه در زمین اند و فاضلان تمامی خوشی من در ایشان است. 4 دردهای آنانی كه عقب (خدای) دیگر میشتابند بسیار خواهد شد. هدایای خونی ایشان را نخواهم ریخت بلكه نام ایشان را به زبانم نخواهم آورد.

5 یَهُوَه نصیب قسمت و كاسه من است. تو قرعه مرا نگاه میداری. 6 خطه های من به جایهای خوش افتاد. میراث بهی به من رسیده است. 7 یَهُوَه را كه مرا نصیحت نمود متبارك میخوانم. شبانگاه نیز قلبم مرا تنبیه میكند.

8 یَهُوَه را همیشه پیش روی خود میدارم. چونكه به دست راست من است جنبش نخواهم خورد. 9 از اینرو دلم شادی میكند و جلالم به وجد میآید جسدم نیز در اطمینان ساكن خواهد شد. 10 زیرا جانم را در عالم اموات ترك نخواهی كرد و قدوس خود را نخواهی گذاشت كه فساد را بیند. 11 طریق حیات را به من خواهی آموخت. به حضور تو كمال خوشی است و به دست راست تو لذتها تا ابدالآباد!

مزامیر فصل 17

 

صلات داود

1 ای یَهُوَه عدالت را بشنو و به فریاد م ن توجه فرما! و دعای مرا كه از لب بی ریا می آید گوش بگیر! 2 داد من از حضور تو صادر شود چشمان تو راستی را ببیند.3 دل مرا آزموده ای شبانگاه از آن تفقد كرده ای. مرا قال گذاشته ای و هیچ نیافته ای زیرا عزیمت كردم كه زبانم تجاوز نكند. 4 و اما كارهای آدمیان به كلام لبهای تو خود را از راههای ظلم نگاه داشتم. 5 قدمهایم به آثار تو قائم است پس پایهایم نخواهد لغزید.

6 ای خدا تو را خوانده ام زیرا كه مرا اجابت خواهی نمود. گوش خود را بمن فرا گیر و سخن مرا بشنو. 7 رحمتهای خود را امتیاز ده ای كه متوكلان خویش را به دست راست خود از مخالفان ایشان میرهانی. 8 مرا مثل مردمك چشم نگاه دار مرا زیر سایه بال خود پنهان كن 9 از روی شریرانی كه مرا خراب میسازند از دشمنان جانم كه مرا احاطه میكنند. 10 دل فربه خود را بسته اند. به زبان خویش سخنان تكبر آمیز میگویند. 11 الآن قدمهای ما را احاطه كرده اند و چشمان خود را دوخته اند تا ما را به زمین بیندازند. 12 مثل او مثل شیری است كه در دریدن حریص باشد و مثل شیر ژیان كه در بیشه خود در كمین است.

13 ای یَهُوَه برخیز و پیش روی وی در آمده او را بینداز و جانم را از شریر به شمشیر خود برهان 14 از آدمیان ای یَهُوَه به دست خویش از اهل جهان كه نصیب ایشان در زندگانی است كه شكم ایشان را به ذخایر خود پر ساخته ای و از اولاد سیر شده زیادی مال خود را برای اطفال خویش ترك میكنند.

15 و اما من روی تو را در عدالت خواهم دید و چون بیدار شوم از صورت تو سیر خواهم شد.

مزامیر فصل 18

 

برای سالار مغنیان مزمور داود بنده یَهُوَه كه كلام این سرود را به یَهُوَه

1 گفت در روزی كه یَهُوَه او را از دست همه دشمنانش و از شاؤل رهایی داد. پس گفت:

ای یَهُوَه! ای قوت من! تو را محبت مینمایم. 2یَهُوَه صخره من است و ملجا و نجات دهنده من. خدایم صخره من است كه در او پناه میبرم. سپر من و شاخ نجاتم و قلعه بلند من. 3یَهُوَه را كه سزاوار كل حمد است خواهم خواند. پس از دشمنانم رهایی خواهم یافت.

4 رسنهای موت مرا احاطه كرده و سیلابهای شرارت مرا ترسانیده بود. 5 رسنهای گور دور مرا گرفته بود و دامهای موت پیش روی من در آمده. 6 در تنگی خود یَهُوَه را خواندم و نزد خدای خویش استغاثه نمودم. او آواز مرا از هیكل خود شنید و استغاثه من به حضورش به گوش وی رسید.

7 زمین متزلزل و مرتعش شده اساس كوهها بلرزید و متزلزل گردید چونكه خشم او افروخته شد. 8 دخان از بینی او برآمد و نار از دهانش ملتهب گشت و آتشها از آن افروخته گردید. 9 آسمان را خم كرده نزول فرمود و زیر پای وی تاریكی غلیظ می بود. 10 بر كروبی سوار شده پرواز نمود و بر بالهای باد طیران كرد. 11 تاریكی را پرده خود و خیمه ای گرداگرد خویش بساخت تاریكی آبها و ابرهای متراكم را. 12 از تابش پیش روی وی ابرهایش می شتافتند تگرگ و آتشهای افروخته. 13 و یَهُوَه از آسمان رعد كرده حضرت اعلی آواز خود را بداد تگرگ و آتشهای افروخته را. 14 پس تیرهای خود را فرستاده ایشان را پراكنده ساخت و برقها بینداخت و ایشان را پریشان نمود. 15 آنگاه عمقهای آب ظاهر شد و اساس ربع مسكون مكشوف گردید از تنبیه تو ای یَهُوَه از نفخه باد بینی تو!

16 پس از اعلی فرستاده مرا بر گرفت و از آبهای بسیار بیرون كشید. 17 و مرا از دشمنان زورآورم رهایی داد و از خصمانم زیرا كه از من تواناتر بودند. 18 در روز بلای من پیش رویم در آمدند لیكن یَهُوَه تكیه گاه من بود. 19 و مرا بجای وسیع بیرون آورد مرا نجات داد زیرا كه در من رغبت میداشت.

20 یَهُوَه موافق عدالتم مرا جزا داد و به حسب طهارت دستم مرا مكافات رسانید. 21 زیرا كه راههای یَهُوَه را نگاه داشته و به خدای خویش عصیان نورزیده ام 22 و جمیع احكام او پیش روی من بوده است و فرائض او را از خود دور نكرده ام 23 و نزد او بی عیب بوده ام و خویشتن را از گناه خود نگاه داشته ام. 24 پس یَهُوَه مرا موافق عدالتم پاداش داده است و به حسب طهارت دستم در نظر وی.

25 خویشتن را با رحیم رحیم مینمایی و با مرد كامل خود را كامل مینمایی. 26 خویشتن را با طاهر طاهر مینمایی و با مكار به مكر رفتار میكنی. 27 زیرا قوم مظلوم را خواهی رهانید و چشمان متكبران را به زیر خواهی انداخت. 28 زیرا كه تو چراغ مرا خواهی گردانید. 29 زیرا به مدد تو بر فوجها حمله میبرم و به خدای خود از حصارها برمی جهم.

30 و اما خدا طریق او كامل است و كلام یَهُوَه مصفی. او برای همه متوكلان خود سپر است 31 زیرا كیست خدا غیر از یَهُوَه؟ و كیست صخره ای غیر از خدای ما؟ 32 خدایی كه كمر مرا به قوت بسته و راههای مرا كامل گردانیده است. 33 پایهای مرا مثل آهو ساخته و مرا به مقامهای اعلای من برپا داشته است. 34 دستهای مرا برای جنگ تعلیم داده است كه كمان برنجین به بازوی من خم شد. 35 سپرنجات خود را بمن داده ای. دست راستت عمود من شده و مهربانی تو مرا بزرگ ساخته است. 36 قدمهایم از زیرم وسعت دادی كه پایهای من نلغزید.

37 دشمنان خود را تعاقب نموده بدیشان خواهم رسید و تا تلف نشوند برنخواهم گشت. 38 ایشان را فرو خواهم كوفت كه نتوانند برخاست و زیر پاهای من خواهند افتاد. 39 زیرا كمر مرا برای جنگ به قوت بسته ای و مخالفانم را زیر پایم انداخته ای. 40 گردنهای دشمنانم را به من تسلیم كرده ای تا خصمان خود را نابود بسازم. 41 فریاد بر آوردند اما رهاننده ای نبود نزد یَهُوَه ولی ایشان را اجابت نكرد. 42 ایشان را چون غبار پیش باد ساییده ام مثل گل كوچه ها ایشان را دور ریخته ام. 43 مرا از منازعه قوم رهانیده سر امتها ساخته ای. قومی را كه نشناخته بودم مرا خدمت مینمایند. 44 به مجرد شنیدن مرا اطاعت خواهند كرد فرزندان غربا نزد من تذلًل خواهند نمود. 45 فرزندان غربا پژمرده میشوند و در قلعه های خود خواهند لرزید.

46 یَهُوَه زنده است و صخره من متبارك باد و خدای نجات من متعال! 47 خدایی كه برای من انتقام میگیرد و قومها را زیر من مغلوب میسازد. 48 مرا از دشمنانم رهانیده برخصمانم بلند كرده ای و از مرد ظالم مرا خلاصی داده ای! 49 لهذا ای یَهُوَه تو را در میان امتها حمد خواهم گفت و به نام تو سرود خواهم خواند. 50 كه نجات عظیمی به پادشاه خود داده و به مسیح خویش رحمت نموده است. یعنی به داود و ذریت او تا ابدالآباد.

مزامیر فصل 19

 

برای سالار مغنیان. مزمور داود

1 آسمان جلال خدا را بیان میكند و فلك از عمل دستهایش خبر میدهد. 2 روز سخن میراند تا روز و شب معرفت را اعلان میكند تا شب. 3 سخن نیست و كلامی نی و آواز آنها شنیده نمیشود. 4 قانون آنها در تمام جهان بیرون رفت و بیان آنها تا اقصای ربع مسكون. 5 خیمه ای برای آفتاب در آنها قرار دارد و او مثل داماد از حجله خود بیرون میآید و مثل پهلوان از دویدن در میدان شادی میكند. 6 خروجش از كرانه آسمان است و مدارش تا به كرانه دیگر و هیچ چیز از حرارتش مستور نیست.

7 شریعت یَهُوَه كامل است و جان را برمیگرداند شهادات یَهُوَه امین است و جاهل را حكیم میگرداند. 8 فرایض یَهُوَه راست است و دل را شاد میسازد. امر یَهُوَه پاك است و چشم را روشن میكند. 9 ترس یَهُوَه طاهر است و ثابت تا ابدالآباد. احكام یَهُوَه حق و تماما عدل است. 10 از طلا مرغوبتر و از زر خالص بسیار. از شهد شیرینتر و از قطرات شانه عسل. 11 بنده تو نیز از آنها متنبه میشود و در حفظ آنها ثواب عظیمی است.

12 كیست كه سهوهای خود را بداند؟ مرا از خطایای مخفی ام طاهر ساز. 13 بنده ات را نیز از اعمال متكبرانه باز دار تا بر من مسلط نشود آنگاه بی عیب از گناه عظیم مبرا خواهم بود. 14 سخنان زبانم و تفكر دلم منظور نظر تو باشد.

مزامیر فصل 20

 

برای سالار مغنیان. مزمور داود

1 یَهُوَه تو را در روز تنگی مستجاب فرماید. نام خدای یعقوب تو را سرافراز نماید. 2 نصرت برای تو از قدس خود بفرستد و تو را از صهیون تأیید نماید. 3 جمیع هدایای تو را به یاد آورد و قربانیهای سوختنی تو را قبول فرماید. سلاه. 4 موافق دل تو به تو عطا فرماید و همه مشورتهای تو را به انجام رساند.

5 به نجات تو خواهیم سرایید و به نام خدای خود علم خود را خواهیم افراشت. یَهُوَه تمامی مسألت تو را به انجام خواهد رسانید. 6 الآن دانسته ام كه یَهُوَه مسیح خود را میرهاند. از فلك قدس خود او را اجابت خواهد نمود به قوت نجات بخش دست راست خویش. 7 اینان ارابه ها را و آنان اسبها را اما ما نام یَهُوَه خدای خود را ذكر خواهیم نمود. 8 ایشان خم شده افتاده اند و اما ما برخاسته ایستاده ایم.

9 ای یَهُوَه نجات بده! پادشاه در روزیكه بخوانیم ما را مستجاب فرماید.

مزامیر فصل 21

 

برای سالار مغنیان. مزمور داود.

1 ای یَهُوَه در قوت تو پادشاه شادی میكند و در نجات تو چه بسیار به وجد خواهد آمد. 2 مراد دل او را به وی بخشیدی و مسألت زبانش را از او دریغ نداشتی. سلاه. 3 زیرا به بركات نیكو بر مراد او سبقت جستی. تاجی از زر خالص بر سر وی نهادی. 4 حیات را از تو خواست و آنرا به وی دادی و طول ایام را تا ابدالآباد. 5 جلال او به سبب نجات تو عظیم شده. اکرام و حشمت را بر او نهاده ای. 6 زیرا او را مبارك ساخته ای تا ابدالآباد. بحضور خود او را بی نهایت شادمان گردانیده ای. 7 زیرا كه پادشاه بر یَهُوَه توكل میدارد و به رحمت حضرت اعلی جنبش نخواهد خورد.

8 دست تو همه دشمنانت را خواهد دریافت. دست راست تو آنانی را كه از تو نفرت دارند خواهد دریافت. 9 در وقت غضب خود ایشان را چون تنور آتش خواهی ساخت. یَهُوَه ایشان را در خشم خود خواهد بلعید و آتش ایشان را خواهد خورد. 10 ثمره ایشان را از زمین هلاك خواهی ساخت و ذریت ایشان را از میان بنی آدم. 11 زیرا قصد بدی برای تو كردند و مكایدی را اندیشیدند كه آنرا نتوانستند بجا آورد. 12 زیرا كه ایشان را روگردان خواهی ساخت. بر زههای خود تیرها را به روی ایشان نشان خواهی گرفت. 13 ای یَهُوَه در قوت خود متعال شو. جبروت تو را ترنم و تسبیح خواهیم خواند.

مزامیر فصل 22

 

برای سالار مغنیان بر غزاله صبح. مزمور داود

1 ای خدای من ای خدای من چرا مرا ترك كرده ای و از نجات من و سخنان فریادم دور هستی؟ 2 ای خدای من در روز میخوانم و مرا اجابت نمیكنی. در شب نیز و مرا خاموشی نیست. 3 و اما تو قدوس هستی ای كه بر تسبیحات اسرائیل نشسته ای. 4 پدران ما بر تو توكل داشتند بر تو توكل داشتند و ایشان را خلاصی دادی 5 نزد تو فریاد برآوردند و رهایی یافتند بر تو توكل داشتند پس خجل نشدند.

6 و اما كرم هستم و انسان نی عار آدمیان هستم و حقیر شمرده شده قوم. 7 هر كه مرا بیند به من استهزا میكند. لبهای خود را باز میكنند و سرهای خود را می جنبانند (و میگویند): 8 “بر یَهُوَه توكل كن پس او را خلاصی بدهد. او را برهاند چونكه به وی رغبت میدارد.” 9 زیرا كه تو مرا از شكم بیرون آوردی وقتی كه بر آغوش مادر خود بودم مرا مطمئن ساختی. 10 از رحم بر تو انداخته شدم از شكم مادرم خدای من تو هستی. 11 از من دور مباش زیرا تنگی نزدیك است و كسی نیست كه مدد كند. 12 گاوان نر بسیار دور مرا گرفته اند زورمندان باشان مرا احاطه كرده اند. 13 دهان خود را بر من باز كردند مثل شیر درنده غران. 14 مثل آب ریخته شده ام و همه استخوانهایم از هم گسیخته دلم مثل موم گردیده در میان احشایم گداخته شده است. 15 قوت من مثل سفال خشك شده و زبانم به كامم چسپیده و مرا به خاك موت نهاده ای. 16 زیرا سگان دور مرا گرفته اند جماعت اشرار مرا احاطه كرده دستها و پایهای مرا سفته اند. 17 همه استخوانهای خود را میشمارم. ایشان به من چشم دوخته مینگرند. 18 رخت مرا در میان خود تقسیم كردند و بر لباس من قرعه انداختند. 19 اما تو ای یَهُوَه دور مباش. ای قو‌ّت من برای نصرت من شتاب كن. 20 جان مرا از شمشیر خلاص كن و یگانة مرا از دست سگان. 21 مرا از دهان شیر خلاصی ده ای كه از میان شاخهای گاو وحشی مرا اجابت كرده‌ای. 22 نام تو را به برادران خود اعلام خواهم كرد در میان جماعت تو را تسبیح خواهم خواند.

23 ای ترسندگان یَهُوَه او را حمد گویید تمام ذریت یعقوب او را تمجید نمایید و جمیع ذریت اسرائیل از وی بترسید. 24 زیرا مسكنت مسكین را حقیر و خوار نشمرده و روی خود را از او نپوشانیده است و چون نزد وی فریاد برآورد او را اجابت فرمود. 25 تسبیح من در جماعت بزرگ از تو است. نذرهای خود را به حضور ترسندگانت ادا خواهم نمود. 26 حلیمان غذا خورده سیر خواهند شد و طالبان یَهُوَه او را تسبیح خواهند خواند و دلهای شما زیست خواهد كرد تا ابدالآباد. 27 جمیع كرانه‌های زمین متذكر شده بسوی یَهُوَه بازگشت خواهند نمود و همة قبایل امتها به حضور تو سجده خواهند كرد. 28 زیرا سلطنت از آن یَهُوَه است و او بر امتها مسلط است. 29 همه متموّلان زمین غذا خورده سجده خواهند كرد و به حضور وی هر كه به خاك فرود میرود ركوع خواهد نمود و كسی جان خود را زنده نخواهد ساخت. 30 ذریتی او را عبادت خواهند كرد و دربارة یَهُوَه طبقة بعد را اخبار خواهند نمود. 31 ایشان خواهند آمد و از عدالت او خبر خواهند داد قومی را كه متولد خواهند شد كه او این كار كرده است.

 

 

مزامیر فصل 23

 

مزمور داود

1 یَهُوَه شبان من است محتاج به هیچ چیز نخواهم بود. 2 در مرتعهای سبز مرا میخواباند. نزد آبهای راحت مرا رهبری میكند.3 جان مرا برمیگرداند و بخاطر نام خود به راههای عدالت هدایتم مینماید. 4 چون در وادی سایه موت نیز راه روم از بدی نخواهم ترسید زیرا تو با من هستی عصا و چوب دستی تو مرا تسلی خواهد داد. 5 سفره ای برای من به حضور دشمنانم میگسترانی. سر مرا به روغن تدهین كرده ای و كاسه ام لبریز شده است. 6 هر آینه نیكویی و رحمت تمام ایام عمرم در پی من خواهد بود و در خانه یَهُوَه ساكن خواهم بود تا ابدالآباد.

مزامیر فصل 24

 

مزمور داود

1 زمین و پری آن از آن یَهُوَه است ربع مسكون و ساكنان آن. 2 زیرا كه او اساس آنرا بر دریاها نهاد و آنرا بر نهرها ثابت گردانید.3 كیست كه به كوه یَهُوَه برآید؟ و كیست كه به مكان قدس او ساكن شود؟ 4 او كه پاك دست و صاف دل باشد كه جان خود را به بطالت ندهد و قسم دروغ نخورد. 5 او بركت را از یَهُوَه خواهد یافت و عدالت را از خدای نجات خود. 6 این است طبقه طالبان او طالبان روی تو ای (خدای) یعقوب. سلاه.

7 ای دروازه ها سرهای خود را برافرازید! ای درهای ابدی برافراشته شوید تا پادشاه جلال داخل شود! 8 این پادشاه جلال كیست؟ یَهُوَه قدیر و جبار یَهُوَه كه در جنگ جبار است! 9 ای دروازه ها سرهای خود را برافرازید! ای درهای ابدی برافرازید تا پادشاه جلال داخل شود! 10 این پادشاه جلال كیست؟ یَهُوَه صبایوت پادشاه جلال اوست! سلاه.

مزامیر فصل 25

 

مزمور داود

1 ای یَهُوَه بسوی تو جان خود را بر می افرازم. ای خدای من بر تو توكل میدارم. 2 پس مگذار كه خجل بشوم و دشمنانم بر من فخر نمایند. 3 بلی هر كه انتظار تو میكشد خجل نخواهد شد. آنانی كه بی سبب خیانت میكنند خجل خواهند گردید. 4 ای یَهُوَه طریقهای خود را به من بیاموز و راههای خویش را به من تعلیم ده. 5 مرا به راستی خود سالك گردان و مرا تعلیم ده زیرا تو خدای نجات من هستی. تمامی روز منتظر تو بوده ام. 6 ای یَهُوَه احسانات و رحمتهای خود را بیاد آور چونكه آنها از ازل بوده است. 7 خطایای جوانی و عصیانم را بیاد میاور. ای یَهُوَه به رحمت خود و بخاطر نیكویی خویش مرا یاد كن. 8 یَهُوَه نیكو و عادل است‌ پس به گناهكاران طریق را خواهد آموخت. 9 مسكینان را به انصاف رهبری خواهد كرد و به مسكینان طریق خود را تعلیم خواهد داد. 10 همه راههای یَهُوَه رحمت و حق است برای آنانی كه عهد و شهادات او را نگاه میدارند.

11 ای یَهُوَه بخاطر اسم خود گناه مرا بیامرز زیرا كه بزرگ است. 12 كیست آن آدمی كه از یَهُوَه میترسد؟ او را بطریقی كه اختیار كرده است خواهد آموخت. 13 جان او در نیكویی شب را بسر خواهد برد و ذریت او وارث زمین خواهند شد. 14 سِر یَهُوَه با ترسندگان او است و عهد او تا ایشان را تعلیم دهد. 15 چشمان من دائما بسوی یَهُوَه است زیرا كه او پایهای مرا از دام بیرون میآورد. 16 بر من ملتفت شده رحمت بفرما زیرا كه منفرد و مسكین هستم. 17 تنگیهای دل من زیاد شده است. مرا از مشقتهای من بیرون آور. 18 بر مسكنت و رنج من نظر افكن و جمیع خطایایم را بیامرز. 19 بر دشمنانم نظر كن زیرا كه بسیارند و به كینه تلخ به من كینه می ورزند. 20 جانم را حفظ كن و مرا رهایی ده تا خجل نشوم زیرا بر تو توكل دارم. 21 كمال و راستی حافظ من باشند زیرا كه منتظر تو هستم. 22 ای خدا اسرائیل را خلاصی ده از جمیع مشقتهای وی.

مزامیر فصل 26

 

مزمور داود

1 ای یَهُوَه مرا داد بده زیرا كه من در كمال خود رفتار نموده ام و بر یَهُوَه توكل داشته ام پس نخواهم لغزید. 2 ای یَهُوَه مرا امتحان كن و مرا بیازما. باطن و قلب مرا مصفی گردان. 3 زیرا كه رحمت تو در مد نظر من است و در راستی تو رفتار نموده ام 4 با مردان باطل ننشسته ام و با منافقین داخل نخواهم شد. 5 از جماعت بدكاران نفرت میدارم و با طالحین نخواهم نشست. 6 دستهای خود را در صفا میشویم. مذبح تو را ای یَهُوَه طواف خواهم نمود 7 تا آواز حمد تو را بشنوانم و عجایب تو را اخبار نمایم.

8 ای یَهُوَه محل خانه تو را دوست میدارم و مقام سكوت جلال تو را. 9 جانم را با گناهكاران جمع مكن و نه حیات مرا با مردمان خونریز 10 كه در دستهای ایشان آزار است و دست راست ایشان پر از رشوه است. 11 و اما من در كمال خود سالك میباشم. مرا خلاصی ده و بر من رحم فرما. 12 پایم در جای هموار ایستاده است. یَهُوَه را در جماعتها متبارك خواهم خواند.

مزامیر فصل 27

 

مزمور داود

1 یَهُوَه نور من و نجات من است از كه بترسم؟ یَهُوَه ملجای جان من است از كه هراسان شوم؟ 2 چون شریران بر من نزدیك آمدند تا گوشت مرا بخورند یعنی خصمان و دشمنانم ایشان لغزیدند و افتادند. 3 اگر لشكری بر من فرود آید دلم نخواهد ترسید. اگر جنگ بر من برپا شود در این نیز اطمینان خواهم داشت. 4 یك چیز از یَهُوَه خواستم و آنرا خواهم طلبید: كه تمام ایام عمرم در خانه یَهُوَه ساكن باشم تا جمال یَهُوَه را مشاهده كنم و در هیكل او تفكر نمایم. 5 زیرا كه در روز بلا مرا در سایبان خود نهفته در پرده خیمه خود مرا مخفی خواهد داشت و مرا بر صخره بلند خواهد ساخت. 6 و الآن سرم بر دشمنانم گرداگردم برافراشته خواهد شد. قربانیهای شادكامی را در خیمه او خواهم گذرانید و برای یَهُوَه سرود و تسبیح خواهم خواند.

7 ای یَهُوَه چون به آواز خود میخوانم مرا بشنو و رحمت فرموده مرا مستجاب فرما 8 دل من به تو میگوید (كه گفته ای): “روی مرا بطلبید.” بلی روی تو را ای یَهُوَه خواهم طلبید. 9 روی خود را از من مپوشان و بنده خود را در خشم برمگردان. تو مددكار من بوده ای. ای خدای نجاتم مرا رد مكن و ترك منما. 10 چون پدر و مادرم مرا ترك كنند آنگاه یَهُوَه مرا برمیدارد. 11 ای یَهُوَه طریق خود را به من بیاموز و به سبب دشمنانم مرا به راه راست هدایت فرما. 12 مرا به خواهش خصمانم مسپار زیرا كه شهود كذبه و دمندگان ظلم بر من برخاسته اند. 13 اگر باور نمیكردم كه احسان یَهُوَه را در زمین زندگان ببینم. 14 برای یَهُوَه منتظر باش و قوی شو و دلت را تقویت خواهد داد. بلی منتظر یَهُوَهباش.

مزامیر فصل 28

 

مزمور داود

1 ای یَهُوَه نزد تو فریاد برمیآورم. ای صخره من از من خاموش مباش مبادا اگر از من خاموش شوی مثل آنانی باشم كه به حفره فرو میروند. 2 آواز تضرع مرا بشنو چون نزد تو استغاثه میكنم و دست خود را به محراب قدس تو بر می افرازم. 3 مرا با شریران و بدكاران مكش كه با همسایگان خود سخن صلح آمیز میگویند و آزار در دل ایشان است. 4 آنها را به حسب كردار ایشان و موافق اعمال زشت ایشان بده آنها را مطابق عمل دست ایشان بده و رفتار ایشان را به خود ایشان رد نما. 5 چونكه در اعمال یَهُوَه و صنعت دست وی تفكر نمیكنند. ایشان را منهدم خواهی ساخت و بنا نخواهی نمود.

6 یَهُوَه متبارك باد زیرا كه آواز تضرع مرا شنیده است. 7 یَهُوَه قوت من و سپر من است. دلم بر او توكل داشت و مدد یافته ام. پس دل من به وجد آمده است و به سرود خود او را حمد خواهم گفت. 8 یَهُوَه قوت ایشان است و برای مسیح خود قلعه نجات. 9 قوم خود را نجات ده و میراث خود را مبارك فرما. ایشان را رعایت كن و برافراز تا ابدالآباد.

مزامیر فصل 29

 

مزمور داود

1 ای فرزندان خدا یَهُوَه را توصیف كنید. جلال و قوت را برای یَهُوَه توصیف نمایید. 2 یَهُوَه را به جلال اسم او تمجید نمایید. یَهُوَه را در زینت قدوسیت سجده كنید.3 آواز یَهُوَه فوق آبها است. خدای جلال رعد میدهد. یَهُوَه بالای آبهای بسیار است. 4 آواز یَهُوَه با قوت است. آواز یَهُوَه با جلال است. 5 آواز یَهُوَه سروهای آزاد لبنان را میشكند. 6 آنها را مثل گوساله می جهاند. لبنان و سریون را مثل بچه گاو وحشی. 7 آواز یَهُوَه زبانه های آتش را می شكافد. 8 آواز یَهُوَه صحرا را متزلزل میسازد. یَهُوَه صحرای قادش را متزلزل میسازد. 9 آواز یَهُوَه غزالها را به درد زه می اندازد و جنگل را بی برگ میگرداند. و در هیكل او جمیعا جلال را ذكر میكنند.

10 یَهُوَه بر طوفان جلوس نموده یَهُوَه نشسته است پادشاه تا ابدالآباد. 11 یَهُوَه قوم خود را قوت خواهد بخشید. یَهُوَه قوم خود را به سلامتی مبارك خواهد نمود.

مزامیر فصل 30

 

سرود برای متبرك ساختن خانه. مزمور داود

1 ای یَهُوَه تو را تسبیح میخوانم زیرا كه مرا بالا كشیدی و دشمنانم را بر من مفتخر نساختی. 2 ای یَهُوَه خدای من نزد تو استغاثه نمودم و مرا شفا دادی. 3 ای یَهُوَه جانم را از حفره برآوردی. مرا زنده ساختی تا به هاویه فرو نروم.

4 ای مقدسان یَهُوَه او را بسرایید و به ذكر قدوسیت او حمد گویید! 5 زیرا كه غضب او لحظه ای است و در رضامندی او زندگانی. شامگاه گریه نزیل میشود. صبحگاهان شادی رخ مینماید. 6 و اما من در كامیابی خود گفتم: “جنبش نخواهم خورد تا ابدالآباد.”

7 ای یَهُوَه به رضامندی خود كوه مرا در قوت ثابت گردانیدی و چون روی خود را پوشانیدی پریشان شدم. 8 ای یَهُوَه نزد تو فریاد برمیآورم و نزد یَهُوَه تضرع مینمایم. 9 در خون من چه فایده است چون به حفره فرو روم؟ آیا خاك تو را حمد میگوید و راستی تو را اخبار مینماید؟ 10 ای یَهُوَه بشنو و به من كرم فرما. ای یَهُوَه مددكار من باش. 11 ماتم مرا برای من به رقص مبدل ساخته ای. پلاس را از من بیرون كرده و كمر مرا به شادی بسته ای. 12 تا جلالم ترا سرود خواند و خاموش نشود. ای یَهُوَه خدای من تو را حمد خواهم گفت تا ابدالآباد.

مزامیر فصل 31

 

برای سالار مغنیان. مزمور داود

1 ای یَهُوَه بر تو توكل دارم پس خجل نشوم تا به ابد. در عدالت خویش مرا نجات بده. 2 گوش خود را به من فراگیر و مرا به زودی برهان. برایم صخره ای قوی و خانه ای حصین باش تا مرا خلاصی دهی. 3 زیرا صخره و قلعه من تو هستی. بخاطر نام خود مرا هدایت و رهبری فرما. 4 مرا از دامی كه برایم پنهان كرده اند بیرون آور. 5 زیرا قلعه من تو هستی. روح خود را به دست تو میسپارم. ای یَهُوَه خدای حق تو مرا فدیه دادی. 6 از آنانی كه اباطیل دروغ را پیروی میكنند نفرت میكنم. و اما من بر یَهُوَه توكل دارم. 7 به رحمت تو وجد و شادی میكنم زیرا مشقت مرا دیده و جانم را در تنگیها شناخته ای. 8 مرا به دست دشمن اسیر نساخته ای پایهای مرا بجای وسیع قائم گردانیده ای.

9 ای یَهُوَه بر من رحمت فرما زیرا در تنگی هستم. چشم من از غصه كاهیده شده بلكه جانم و جسدم نیز. 10 زیرا كه حیاتم از غم و سالهایم از ناله فانی گردیده است. قوتم از گناهم ضعیف و استخوانهایم پوسیده شد. 11 نزد همه دشمنانم عار گردیده ام. خصوصا نزد همسایگان خویش و باعث خوف آشنایان شده ام. هر كه مرا بیرون ببیند از من میگریزد. 12 مثل مرده از خاطر فراموش شده ام و مانند ظرف تلف شده گردیده ام. 13 زیرا كه بهتان را از بسیاری شنیدم و خوف گرداگرد من میباشد زیرا بر من با هم مشورت میكنند و در قصد جانم تفكر مینمایند. 14 و اما من بر تو ای یَهُوَه توكل میدارم و گفته ام خدای من تو هستی 15 وقتهای من در دست تو میباشد. مرا از دست دشمنانم و جفا كنندگانم خلاصی ده. 16 روی خود را بر بنده ات تابان ساز و مرا به رحمت خود نجات بخش. 17 ای یَهُوَه خجل نشوم چونكه تو را خوانده ام. شریران خجل شوند و در حفره خاموش باشند. 18 لبهای دروغگو گنگ شود كه به درشتی و تكبر و استهانت بر عادلان سخن میگوید. 19 زهی عظمت احسان تو كه برای ترسندگانت ذخیره كرده ای و برای متوكلانت پیش بنی آدم ظاهر ساخته ای. 20 ایشان را در پرده روی خود از مكاید مردم خواهی پوشانید. ایشان را در خیمه ای از عداوت زبانها مخفی خواهی داشت. 21 متبارك باد یَهُوَه كه رحمت عجیب خود را در شهر حصین به من ظاهر كرده است. 22 و اما من در حیرت خود گفتم كه از نظر تو منقطع شده ام. لیكن چون نزد تو فریاد كردم آواز تضرع مرا شنیدی.

23 ای جمیع مقدسان یَهُوَه او را دوست دارید. یَهُوَه امنا را محفوظ میدارد و متكبران را مجازات كثیر میدهد. 24 قوی باشید و دل شما را تقویت خواهد داد ای همگانی كه برای یَهُوَه انتظار میكشید!

مزامیر فصل 32

 

قصیده داود

1 خوشابحال كسی كه عصیان او آمرزیده شد و گناه وی مستور گردید. 2 خوشابحال كسی كه یَهُوَه به وی جرمی در حساب نیاورد و در روح او حیله ای نمیباشد.3 هنگامی كه خاموش میبودم استخوانهایم پوسیده میشد از نعره ای كه تمامی روز میزدم. 4 چونكه دست تو روز و شب بر من سنگین میبود. رطوبتم به خشكی تابستان مبدل گردید سلاه. 5 به گناه خود نزد تو اعتراف كردم و جرم خود را مخفی نداشتم. گفتم: عصیان خود را نزد یَهُوَه اقرار میكنم. پس تو آلایش گناهم را عفو كردی سلاه. 6 از اینرو هر مقدسی در وقت اجابت نزد تو دعا خواهد كرد. وقتی كه آبهای بسیار به سیلان آید هرگز بدو نخواهد رسید. 7 تو ملجای من هستی مرا از تنگی حفظ خواهی كرد. مرا به سرودهای نجات احاطه خواهی نمود سلاه.

8 تو را حكمت خواهم آموخت و به راهی كه باید رفت ارشاد خواهم نمود و تو را به چشم خود كه بر تو است نصیحت خواهم فرمود. 9 مثل اسب و قاطر بی فهم مباشید كه آنها را برای بستن به دهنه و لگام زینت میدهند والا نزدیك تو نخواهند آمد.

10 غمهای شریر بسیار میباشد اما هر كه بر یَهُوَه توكل دارد رحمت او را احاطه خواهد كرد. 11 ای صالحان در یَهُوَه شادی و وجد كنید و ای همه راست دلان ترنم نمایید.

مزامیر فصل 33

 

1 ای صالحان در یَهُوَه شادی نمایید زیرا كه تسبیح خواندن راستان را می شاید. 2 یَهُوَه را با بربط حمد بگویید با عود ده تار او را سرود بخوانید. 3 سرودی تازه برای او بسرایید نیكو بنوازید با آهنگ بلند. 4 زیرا كلام یَهُوَه مستقیم است و جمیع كارهای او با امانت است. 5 عدالت و انصاف را دوست میدارد. جهان از رحمت یَهُوَه پر است. 6 به كلام یَهُوَه آسمانها ساخته شد و كل جنود آنها به نفخه دهان او. 7 آبهای دریا را مثل توده جمع میكند و لجه ها را در خزانه ها ذخیره مینماید. 8 تمامی اهل زمین از یَهُوَه بترسند جمیع سكنه ربع مسكون از او بترسند. 9 زیرا كه او گفت و شد او امر فرمود و قایم گردید. 10 یَهُوَه مشورت امتها را باطل میكند تدبیرهای قبائل را نیست میگرداند. 11 مشورت یَهُوَه قائم است تا ابدالآباد تدابیر قلب او تا دهرالدهور. 12 خوشابحال امتی كه یَهُوَه خدای ایشان است و قومی كه ایشان را برای میراث خود برگزیده است.

13 از آسمان یَهُوَه نظر افكند و جمیع بنی آدم را نگریست. 14 از مكان سكونت خویش نظر می افكند بر جمیع ساكنان جهان. 15 او كه دلهای ایشان را جمیعا سرشته است و اعمال ایشان را درك نموده است. 16 پادشاه به زیادتی لشكر خلاص نخواهد شد و جبار به بسیاری قوت رهایی نخواهد یافت. 17 اسب به جهت استخلاص باطل است و بشدت قوت خود كسی را رهایی نخواهد داد. 18 اینك چشم یَهُوَه بر آنانی است كه از او میترسند بر آنانی كه انتظار رحمت او را میكشند. 19 تا جان ایشان را از موت رهایی بخشد و ایشان را در قحط زنده نگاه دارد. 20 جان ما منتظر یَهُوَه میباشد. او اعانت و سپر ما است. 21 زیرا كه دل ما در او شادی میكند و در نام قدوس او توكل میداریم. 22 ای یَهُوَه رحمت تو بر ما باد چنانكه امیدوار تو بوده ایم.

مزامیر فصل 34

 

مزمور داود وقتی كه منش خود را به حضور ابیملك تغییر داد و

از حضور او بیرون رانده شده برفت

1 یَهُوَه را در هر وقت متبارك خواهم گفت. تسبیح او دائما بر زبان من خواهد بود. 2 جان من در یَهُوَه فخر خواهد كرد. مسكینان شنیده شادی خواهند نمود. 3 یَهُوَه را با من تكبیر نمایید. نام او را با یكدیگر برافرازیم. 4 چون یَهُوَه را طلبیدم مرا مستجاب فرمود و مرا از جمیع ترسهایم خلاصی بخشید. 5 بسوی او نظر كردند و منور گردیدند و رویهای ایشان خجل نشد. 6 این مسكین فریاد كرد و یَهُوَه او را شنید و او را از تمامی تنگیهایش رهایی بخشید. 7 فرشته یَهُوَه گرداگرد ترسندگان او است اردو زده ایشان را میرهاند.

8 بچشید و ببینید كه یَهُوَه نیكو است. خوشابحال شخصی كه بدو توكل میدارد. 9 ای مقدسان یَهُوَه از او بترسید زیرا كه ترسندگان او را هیچ كمی نیست. 10 شیر بچگان بی نوا شده گرسنگی میكشند و اما طالبان یَهُوَه را به هیچ چیز نیكو كمی نخواهد شد. 11 ای اطفال بیایید مرا بشنوید و ترس یَهُوَه را به شما خواهم آموخت. 12 كیست آن شخصی كه آرزومند حیات است و طول ایام را دوست میدارد تا نیكویی را ببیند؟ 13 زبانت را از بدی نگاه دار و لبهایت را از سخنان حیله آمیز 14 از بدی اجتناب نما و نیكویی بكن‌ صلح را طلب نما و در پی آن بكوش.

15 چشمان یَهُوَه بسوی صالحان است و گوشهای وی بسوی فریاد ایشان. 16 روی یَهُوَه بسوی بدكاران است تا ذكر ایشان را از زمین منقطع سازد. 17 چون (صالحان) فریاد برآوردند یَهُوَه ایشان را شنید و ایشان را از همه تنگیهای ایشان رهایی بخشید.

18 یَهُوَه نزدیك شكسته دلان است و روح كوفتگان را نجات خواهد داد. 19 زحمات مرد صالح بسیار است اما یَهُوَه او را از همه آنها خواهد رهانید. 20 همه استخوانهای ایشان را نگاه میدارد كه یكی از آنها شكسته نخواهد شد. 21 شریر را شرارت هلاك خواهد كرد و از دشمنان مرد صالح مؤآخذه خواهد شد. 22یَهُوَه جان بندگان خود را فدیه خواهد داد و از آنانی كه بر وی توكل دارند مؤآخذه نخواهد شد.

مزامیر فصل 35

 

مزمور داود

1 ای یَهُوَه با خصمان من مخاصمه نما و جنگ كن با آنانی كه با من جنگ میكنند. 2 سپر و مجن را بگیر و به اعانت من برخیز 3 و نیزه را راست كن و راه را پیش روی جفا كنندگانم ببند و به جان من بگو من نجات تو هستم.4 خجل و رسوا شوند آنانی كه قصد جان من دارند و آنانیكه بداندیش منند برگردانیده و خجل شوند. 5 مثل كاه پیش روی باد باشند و فرشته یَهُوَه ایشان را براند. 6 راه ایشان تاریكی و لغزنده باد و فرشته یَهُوَه ایشان را تعاقب كند. 7 زیرا دام خود را برای من بی سبب در حفره ای پنهان كردند كه آنرا برای جان من بی جهت كنده بودند. 8 هلاكت ناگهانی بدو برسد و دامی كه پنهان كرد خودش را بگیرد و در آن به هلاكت گرفتار گردد.

9 و اما جان من در یَهُوَه وجد خواهد كرد و در نجات او شادی خواهد نمود. 10 همه استخوانهایم میگویند: “ای یَهُوَه كیست مانند تو كه مسكین را از شخص قوی تر از او میرهاند و مسكین و فقیر را از تاراج كننده وی!”

11 شاهدان كینه ور برخاسته اند. چیزهایی را كه نمیدانستم از من میپرسند. 12 به عوض نیكویی بدی به من میكنند. جان مرا بی كس گردانیده اند. 13 و اما من چون ایشان بیمار میبودند پلاس پوشیدم جان خود را به روزه می رنجانیدم و دعایم به سینه ام برمیگشت.

14 مثل آنكه او دوست و برادرم میبود سرگردان میرفتم. چون كسی كه برای مادرش ماتم گیرد از حزن خم میشدم. 15 ولی چون افتادم شادی كنان جمع شدند. آن فرومایگان بر من جمع شدند و كسانی كه نشناخته بودم مرا دریدند و ساكت نشدند. 16 مثل فاجرانی كه برای نان مسخرگی میكنند دندانهای خود را برمن می افشردند.

17 ای یَهُوَه تا به كی نظر خواهی كرد؟ جانم را از خرابیهای ایشان برهان و یگانه مرا از شیر بچگان. 18 و تو را در جماعت بزرگ حمد خواهم گفت. ترا در میان قوم عظیم تسبیح خواهم خواند. 19 تا آنانی كه بی سبب دشمن منند بر من فخر نكنند و آنانیكه بر من بی سبب بغض مینمایند چشمك نزنند. 20 زیرا برای سلامتی سخن نمیگویند و بر آنانی كه در زمین آرامند سخنان حیله آمیز را تفكر میكنند. 21 و دهان خود را بر من باز كرده میگویند هه هه چشم ما دیده است.

22 ای یَهُوَه تو آن را دیده ای پس سكوت مفرما. ای یَهُوَه از من دور مباش. 23 خویشتن را برانگیز و برای داد من بیدار شو ای خدای من و یَهُوَه من برای دعوی من. 24 ای یَهُوَه خدایم مرا موافق عدل خود داد بده مبادا بر من شادی نمایند. 25 تا در دل خود نگویند “اینك مراد ما” تا نگویند “او را بلعیده ایم!” 26 و آنانی كه در بدی من شادند با هم خجل و شرمنده شوند و آنانی كه بر من تكبر میكنند به خجلت و رسوایی ملبس شوند. 27 آنانی كه خواهان حق منند ترنم و شادی نمایند و دائما گویند یَهُوَه بزرگ است كه به سلامتی بنده خود رغبت دارد. 28 و زبانم عدالت تو را بیان خواهد كرد و تسبیح تو را تمامی روز.

مزامیر فصل 36

 

برای سالار مغنیان. مزمور داود بنده یَهُوَه

1 معصیت شریر در اندرون دل من میگوید كه ترس خدا در مد نظر او نیست. 2 زیرا خویشتن را در نظر خود تملق میگوید تا گناهش ظاهر نشود و مكروه نگردد. 3 سخنان زبانش شرارت و حیله است. از دانشمندی و نیكوكاری دست برداشته است. 4 شرارت را بر بستر خود تفكر میكند. خود را به راه ناپسند قائم كرده از بدی نفرت ندارد.

5 ای یَهُوَه رحمت تو در آسمانها است و امانت تو تا افلاك. 6 عدالت تو مثل كوههای خداست و احكام تو لجه عظیم. ای یَهُوَه انسان و بهایم را نجات میدهی. 7 ای خدا رحمت تو چه ارجمند است. بنی آدم زیر سایه بالهای تو پناه میبرند. 8 از چربی خانه تو شاداب میشوند. از نهر خوشیهای خود ایشان را مینوشانی. 9 زیرا كه نزد تو چشمه حیات است و در نور تو نور را خواهیم دید. 10 رحمت خود را برای عارفان خود مستدام فرما و عدالت خود را برای راست دلان. 11 پای تكبر بر من نیاید و دست شریران مرا گریزان نسازد. 12 در آنجا بدكرداران افتاده اند. ایشان انداخته شده اند و نمیتوانند برخاست.

مزامیر فصل 37

 

مزمور داود

1 به سبب شریران خویشتن را مشوش مساز و بر فتنه انگیزان حسد مبر. 2 زیرا كه مثل علف بزودی بریده میشوند و مثل علف سبز پژمرده خواهند شد.

3 بریَهُوَه توكل نما و نیكویی بكن. در زمین ساكن باش و از امانت پرورده شو. 4 و در یَهُوَه تمتع ببر پس مسألت دل تو را به تو خواهد داد. 5 طریق خود را به یَهُوَه بسپار و بر وی توكل كن كه آنرا انجام خواهد داد 6 و عدالت تو را مثل نور بیرون خواهد آورد و انصاف تو را مانند ظهر. 7 نزد یَهُوَه ساكت شو و منتظر او باش و از شخص فرخنده طریق و مرد حیله گر خود را مشوش مساز. 8 از غضب بركنار شو و خشم را ترك كن. خود را مشوش مساز كه البته باعث گناه خواهد شد. 9 زیرا كه شریران منقطع خواهند شد. و اما منتظران یَهُوَه وارث زمین خواهند بود. 10 هان بعد از اندك زمانی شریر نخواهد بود. در مكانش تأمل خواهی كرد و نخواهد بود. 11 و اما حلیمان وارث زمین خواهند شد و از فراوانی سلامتی متلذذ خواهند گردید.

12 شریر بر مرد عادل شورا میكند و دندانهای خود را بر او می افشرد. 13 یَهُوَه بر او خواهد خندید زیرا می بیند كه روز او میآید. 14 شریران شمشیر را برهنه كرده و كمان را كشیده اند تا مسكین و فقیر را بیندازد و راست روان را مقتول سازند. 15 شمشیر ایشان به دل خود ایشان فرو خواهد رفت و كمانهای ایشان شكسته خواهد شد.

16 نعمت اندك یك مرد صالح بهتر است از اندوخته های شریران كثیر. 17 زیرا كه بازوهای شریران شكسته خواهد شد. و اما صالحان را یَهُوَه تأیید میكند. 18 یَهُوَه روزهای كاملان را میداند و میراث ایشان خواهد بود تا ابدالآباد. 19 در زمان بلا خجل نخواهند شد و در ایام قحط سیر خواهند بود. 20 زیرا شریران هلاك میشوند و دشمنان یَهُوَه مثل خرمی مرتعها فانی خواهند شد. بلی مثل دخان فانی خواهند گردید. 21 شریر قرض میگیرد و وفا نمیكند و اما صالح رحیم و بخشنده است. 22 زیرا آنانی كه از وی بركت یابند وارث زمین گردند. و اما آنانی كه ملعون وی اند منقطع خواهند شد.

23 یَهُوَه قدمهای انسان را مستحكم میسازد و در طریق هایش آقا میدارد. 24 اگر چه بیفتد افكنده نخواهد شد زیرا یَهُوَه دستش را میگیرد. 25 من جوان بودم و الآن پیر هستم و مرد صالح را هرگز متروك ندیده ام و نه نسلش را كه گدای نان بشوند. 26 تمامی روز رئوف است و قرض دهنده و ذریت او مبارك خواهند بود.

27 از بدی بركنار شو و نیكویی بكن. پس ساكن خواهی بود تا ابدالآباد. 28 زیرا یَهُوَه انصاف را دوست میدارد و مقدسان خود را ترك نخواهد فرمود. ایشان محفوظ خواهند بود تا ابدالآباد. و اما نسل شریر منقطع خواهد شد. 29 صالحان وارث زمین خواهند بود و در آن تا ابد سكونت خواهند نمود. 30 دهان صالح حكمت را بیان میكند و زبان او انصاف را ذكر مینماید. 31 شریعت خدای وی در دل اوست. پس قدمهایش نخواهد لغزید. 32 شریر برای صالح كمین میكند و قصد قتل وی میدارد. 33 یَهُوَه او را در دستش ترك نخواهد كرد و چون به داوری آید بر وی فتوا نخواهد داد.

34 منتظر یَهُوَه باش و طریق او را نگاه دار تا تو را به وراثت زمین برافرازد. چون شریران منقطع شوند آنرا خواهی دید. 35 شریر را دیدم كه ظلم پیشه بود و مثل درخت بومی سبز خود را به هر سو میكشید. 36 اما گذشت و اینك نیست گردید و او را جستجو كردم و یافت نشد. 37 مرد كامل را ملاحظه كن و مرد راست را ببین زیرا كه عاقبت آن مرد سلامتی است. 38 اما خطاكاران جمیعا هلاك خواهند گردید و عاقبت شریران منقطع خواهند شد 39 و نجات صالحان از یَهُوَه است و در وقت تنگی او قلعه ایشان خواهد بود. 40 و یَهُوَه ایشان را اعانت كرده نجات خواهد داد. ایشان را از شریران خلاص كرده خواهد رهانید زیرا بر او توكل دارند.

مزامیر فصل 38

 

مزمور داود برای تذكر

1 ای یَهُوَه مرا در غضب خود توبیخ منما و در خشم خویش تأدیبم مفرما. 2 زیرا كه تیرهای تو در من فرو رفته و دست تو بر من فرود آمده است. 3 در جسد من به سبب غضب تو صحتی نیست و در استخوانهایم به سبب خطای خودم سلامتی نی. 4 زیرا گناهانم از سرم گذشته است. مثل بار گران از طاقتم سنگین تر شده. 5 جراحات من متعفن و مقروح شده است. به سبب حماقت من. 6 به خود می پیچم و بینهایت منحنی شده ام. تمامی روز ماتم كنان تردد میكنم. 7 زیرا كمر من از سوزش پر شده است و در جسد من صحتی نیست. 8 من بی حس و بینهایت كوفته شده ام و از فغان دل خود نعره میزنم.

9 ای یَهُوَه تمامی آرزوی من در مد نظر تو است و ناله های من از تو مخفی نمیباشد. 10 دل من میطپد و قوتم از من رفته است و نور چشمانم نیز با من نیست. 11 دوستان و رفیقانم از بلای من بر كنار ایستند و خویشان من دور ایستاده اند. 12 آنانی كه قصد جانم دارند دام میگسترند و بد اندیشانم سخنان فتنه انگیز میگویند و تمام روز حیله را تفكر میكنند.

13 و اما من مثل كر نمیشنوم و مانند گنگم كه دهان خود را باز نكند. 14 و مثل كسی گردیده ام كه نمیشنود و كسی كه در زبانش حجتی نباشد. 15 زیرا كه ای یَهُوَه انتظار تو را میكشم. تو ای یَهُوَه خدایم جواب خواهی داد. 16 چونكه گفته ام مبادا بر من شادی نمایند و چون پایم بلغزد بر من تكبر كنند. 17 زیرا كه برای افتادن نصب شده ام و درد من همیشه پیش روی من است. 18 زیرا گناه خود را اخبار مینمایم و از خطای خود غمگین هستم. 19 اما دشمنانم زنده و زورآورند و آنانی كه بی سبب بر من بغض مینمایند بسیارند 20 و آنانی كه بعوض نیكی به من بدی میرسانند. بر من عداوت می ورزند زیرا نیكویی را پیروی میكنم.

21 ای یَهُوَه مرا ترك منما. ای خدای من از من دور مباش. 22 و برای اعانت من تعجیل فرما ای یَهُوَهی كه نجات من هستی.

مزامیر فصل 39

 

برای یدوتون سالار مغنیان. مزمور داود

1 گفتم راههای خود را حفظ خواهم كردتا به زبانم خطا نورزم. دهان خود را به لجام نگاه خواهم داشت مادامی كه شریر پیش من است. 2 من گنگ بودم و خاموش و از نیكویی نیز سكوت كردم و درد من به حركت آمد. 3 دلم در اندرونم گرم شد. چون تفكر میكردم آتش افروخته گردید. پس به زبان خود سخن گفتم. 4 ای یَهُوَه اجل مرا بر من معلوم ساز و مقدار ایامم را كه چیست تا بفهمم چه قدر فانی هستم. 5 اینك روزهایم را مثل یك وجب ساخته ای و زندگانی ام در نظر تو هیچ است. یقینا هر آدمی محض بطالت قرار داده شد سلاه. 6 اینك انسان در خیال رفتار میكند و محض بطالت مضطرب میگردد. ذخیره میكند و نمیداند كیست كه از آن تمتع خواهد برد.

7 و الآن ای یَهُوَه برای چه منتظر باشم؟ امید من بر تو میباشد. 8 مرا از همه گناهنانم برهان و مرا نزد جاهلان عار مگردان. 9 من گنگ بودم و زبان خود را باز نكردم زیرا كه تو این را كرده ای. 10 بلای خود را از من بردار زیرا كه از ضرب دست تو من تلف میشوم. 11 چون انسان را به سبب گناهش به عتابها تأدیب میكنی نفایس او را مثل بید میگذاری. یقینا هر انسان محض بطالت است سلاه. 12 ای یَهُوَه دعای مرا بشنو و به فریادم گوش بده و از اشكهایم ساكت مباش زیرا كه من غریب هستم در نزد تو و نزیل هستم مثل جمیع پدران خود. 13 روی (خشم) خود را از من بگردان تا فرحناك شوم قبل از آنكه رحلت كنم و نایاب گردم.

مزامیر فصل 40

 

برای سالار مغنیان مزمور داود

1 انتظار بسیار برای یَهُوَه كشیده ام و به من مایل شده فریاد مرا شنید. 2 و مرا از چاه هلاكت برآورد و از گل لجن و پایهایم را بر صخره گذاشته قدمهایم را مستحكم گردانید. 3 و سرودی تازه در دهانم گذارد یعنی حمد خدای ما را. بسیاری چون این را بینند ترسان شده بر یَهُوَه توكل خواهند كرد. 4 خوشابحال كسی كه بر یَهُوَه توكل دارد و به متكبران ظالم و مرتدان دروغ مایل نشود.

5 ای یَهُوَه خدای ما چه بسیار است كارهای عجیب كه تو كرده ای و تدبیرهایی كه برای ما نموده ای. در نزد تو آنها را تقویم نتوان كرد اگر آنها را تقریر و بیان بكنم از حد شمار زیاده است. 6 در قربانی و هدیه رغبت نداشتی. اما گوشهای مرا باز كردی. قربانی سوختنی و قربانی گناه را نخواستی. 7 آنگاه گفتم: “اینك میآیم! در طومار كتاب درباره من نوشته شده است. 8 در بجا آوردن اراده تو ای خدای من رغبت میدارم و شریعت تو در اندرون دل من است.”

9 در جماعت بزرگ به عدالت بشارت داده ام. اینك لبهای خود را باز نخواهم داشت و تو ای یَهُوَه میدانی. 10 عدالت تو را در دل خود مخفی نداشته ام. امانت و نجات تو را بیان كرده ام. رحمت و راستی تو را از جماعت بزرگ پنهان نكرده ام. 11 پس تو ای یَهُوَه لطف خود را از من باز مدار. رحمت و راستی تو دائما مرا محافظت كند. 12 زیرا كه بلایای بیشمار مرا احاطه میكند. گناهانم دور مرا گرفته است به حدی كه نمیتوانم دید. از مویهای سر من زیاده است و دل من مرا ترك كرده است.

13 ای یَهُوَه مرحمت فرموده مرا نجات بده. ای یَهُوَه به اعانت من تعجیل فرما. 14 آنانی كه قصد هلاكت جان من دارند جمیعا خجل و شرمنده شوند و آنانی كه در بدی من رغبت دارند به عقب برگردانیده و رسوا گردند. 15 آنانی كه بر من هه هه میگویند به سبب خجالت خویش حیران شوند. 16 و اما جمیع طالبان تو در تو وجد و شادی نمایند و آنانی كه نجات تو را دوست دارند دائما گویند كه یَهُوَه بزرگ است. 17 و اما من مسكین و فقیر هستم و یَهُوَه درباره من تفكر میكند. تو معاون و نجات دهنده من هستی. ای خدای من تأخیر مفرما.

 

مزامیر فصل 41

 

برای سالار مغنیان. مزمور داود

1 خوشابحال كسی كه برای فقیر تفكر كند. یَهُوَه او را در روز بلا خلاصی خواهد داد. 2 یَهُوَه او را محافظت خواهد كرد و زنده خواهد داشت. او در زمین مبارك خواهد بود و او را به آرزوی دشمنانش تسلیم نخواهی كرد. 3 یَهُوَه او را بر بستر بیماری تأیید خواهد نمود. تمامی خوابگاه او را در بیماری اش خواهی گسترانید.

4 من گفتم: “ای یَهُوَه بر من رحم نما. جان مرا شفا بده زیرا به تو گناه ورزیده ام. “ 5 دشمنانم درباره من به بدی سخن میگویند كه كی بمیرد و نام او گم شود. 6 و اگر برای دیدن من بیاید سخن باطل میگوید و دلش در خود شرارت را جمع میكند. چون بیرون رود آنرا شایع میكند. 7 و جمیع خصمانم با یكدیگر بر من نمَامی میكنند و درباره من بدی می اندیشند 8 كه “حادثه ای مهلك بر او ریخته شده است. و حال كه خوابیده است دیگر نخواهد برخاست.” 9 و آن دوست خالص من كه بر او اعتماد میداشتم كه نان مرا نیز میخورد پاشنه خود را بر من بلند كرد.

 

10 و اما تو ای یَهُوَه بر من رحم فرموده مرا برپا بدار تا مجازات بدیشان رسانم. 11 از این میدانم كه در من رغبت داری زیرا كه دشمنم بر من فخر نمینماید. 12 و مرا به سبب كمالم مستحكم نموده ای و مرا بحضور خویش دائما قائم خواهی نمود. 13 یَهُوَه خدای اسرائیل متبارك باد. از ازل تا به ابد. آمین و آمین.

تورات 

 

دسته بندي: کتاب انلاین,کتاب عهد عتیق و جدید,
مطالب مرتبط :

ارسال نظر

کد امنیتی رفرش

مطالب تصادفي

مطالب پربازديد