نهج البلاغه(حکمتها201الی300)
حکمت 201
امدادهای الهی و حفظ انسان
(اعتقادی، معنوی) و درود خدا بر او، فرمود: با هر انسانی دو فرشته است که او را حفظ می کنند، و چون تقدیر الهی فرا رسد، تنهایش می گذارند ، که همانا زمان عمر انسان، سپری نگهدارنده است .
______________________________
(1) نفی: اوانتوریسم AVENTURISM )ماجرا جویی) کسانیکه بدون رعایت مسائل اخلاقی و سیاسی حاکم بر جامعه دست به اعمالی می زنند که نارواست.
ص: 672
ص: 673
حکمت 202
واقع نگری در مسائل سیاسی
(سیاسی) و درود خدا بر او، فرمود: (طلحه و زبیر خدمت امام آمدند و گفتند با تو بیعت کردیم که ما در حکومت شریک تو باشیم، فرمود) نه هرگز! بلکه شما در نیرو بخشیدن، و یاری خواستن شرکت دارید، و دو یاورید به هنگام ناتوانی و درماندگی در سختی ها .
حکمت 203
یاد مرگ و پرهیزکاری
(اخلاقی) و درود خدا بر او، فرمود: ای مردم! از خدایی بترسید که اگر سخنی گویید می شنود، و اگر پنهان دارید می داند ، و برای مرگی آماده باشید، که اگر از آن فرار کنید شما را می یابد، و اگر بر جای خود بمانید شما را می گیرد، و اگر فراموشش کنید شما را از یاد نبرد .
حکمت 204
بی توجّهی به سپاسگذاری مردم
(اخلاقی، اجتماعی) و درود خدا بر او، فرمود: ناسپاسی مردم تو را از کار نیکو باز ندارد، زیرا هستند کسانی، بی آن که از تو سودی برند تو را می ستایند ، چه بسا ستایش اندک آنان برای تو، سودمندتر از ناسپاسی ناسپاسان باشد. (و خداوند نیکوکاران را دوست دارد)
حکمت 205
گنجایش نامحدود ظرف علم
(علمی) و درود خدا بر او، فرمود: هر ظرفی با ریختن چیزی در آن پر می شود جز ظرف دانش که هر چه در آن جای دهی، وسعتش بیشتر می شود .
حکمت 206
ره آورد حلم و بردباری
(اخلاقی، اجتماعی) و درود خدا بر او، فرمود: نخستین پاداش بردبار از بردباری اش آن که مردم در برابر نادان، پشتیبان او خواهند بود .
حکمت 207
ارزش همانند شدن با خوبان
(اخلاقی، اجتماعی) و درود خدا بر او، فرمود: اگر بردبار نیستی، خود را به بردباری بنمای، زیرا اندک است کسی که خود را همانند مردمی کند و از جمله آنان به حساب نیاید .
حکمت 208
مراحل خودسازی
(اخلاقی، تربیتی) و درود خدا بر او، فرمود: کسی که از خود حساب کشد، سود می برد، و آن که از خود غفلت کند زیان می بیند ، و کسی که از خدا بترسد ایمن باشد، و کسی که عبرت آموزد آگاهی یابد، و آن که آگاهی یابد می فهمد، و آن که بفهمد دانش آموخته است !
حکمت 209
خبر از ظهور حضرت مهدی علیه السّلام
(اعتقادی، سیاسی) و درود خدا بر او، فرمود: دنیا پس از سرکشی، به ما روی می کند، چونان شتر مادّه بد خو که به بچه خود مهربان گردد. (سپس این آیه را خواند) «و اراده کردیم که بر مستضعفین زمین، منّت گذارده آنان را امامان و وارثان حکومت ها گردانیم»
حکمت 210
الگوهای پرهیزکاری
(اخلاقی، تربیتی) و درود خدا بر او، فرمود: از خدا بترسید، ترسیدن انسان وارسته ای که دامن به کمر زده و خود را آماده کرده، و در بهره بردن از فرصت ها کوشیده،
ص: 674
ص: 675
و هراسان در اطاعت خدا تلاش کرده، و در دنیای زودگذر، و پایان زندگی و عاقبت کار، بدرستی اندیشیده است !
حکمت 211
ارزش های اخلاقی
(اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی) و درود خدا بر او، فرمود: بخشندگی، نگاه دارنده آبروست ، و شکیبایی دهان بن بی خردان ، و عفو زکات پیروزی ، و دوری کردن، کیفر خیانتکار ، و مشورت چشم هدایت است .
و آن کس که با رأی خود احساس بی نیازی کند به کام خطرها افتد ، شکیبایی با مصیبت های شب و روز پیکار کند ، و بی تابی، زمان را در نابودی انسان یاری دهد ، و برترین بی نیازی ترک آرزوهاست ، و چه بسا عقل که اسیر فرمانروایی هوس است ، حفظ و به کار گیری تجربه رمز پیروزی است ، و دوستی نوعی خویشاوندی به دست آمده است ، و به آن کس که به ستوه آمده و توان تحمّل ندارد اعتماد نکن .
حکمت 212
خودپسندی آفت عقل
(اخلاقی) و درود خدا بر او، فرمود: خودپسندی یکی از حسودان عقل است .
حکمت 213
تحمّل مشکلات و خشنودی
(اخلاقی، تربیتی) و درود خدا بر او، فرمود: چشم از سختی خوار و خاشاک و رنج ها فرو بند تا همواره خشنود باشی .
حکمت 214
نرمخویی و کامیابی
(اخلاقی، علمی) و درود خدا بر او، فرمود: کسی که درخت شخصیّت او نرم و بی عیب باشد، شاخ و برگش فراوان است .
حکمت 215
اختلاف آفت اندیشه
(اخلاقی، سیاسی) و درود خدا بر او، فرمود: اختلاف نابود کننده اندیشه است .
حکمت 216
قدرت و تجاوزکاری
(اخلاقی، سیاسی) و درود خدا بر او، فرمود: کسی که به نوایی رسید تجاوزکار شد .
حکمت 217
دگرگونی روزگار و شناخت انسان ها
(اخلاقی، علمی) و درود خدا بر او، فرمود: در دگرگونی روزگار، گوهر شخصیّت مردان شناخته می شود «1».
حکمت 218
حسادت آفت دوستی
(اخلاقی، اجتماعی) و درود خدا بر او، فرمود: حسادت بر دوست، از آفات دوستی است .
حکمت 219
آرزوها آفت اندیشه
(اخلاقی) و درود خدا بر او، فرمود: قربانگاه اندیشه ها، زیر برق آرزوهاست .
حکمت 220
عدالت در قضاوت
(اخلاقی، قضایی) و درود خدا بر او، فرمود: داوری با گمان بر افراد مورد اطمینان، دور از عدالت است .
حکمت 221
آینده دردناک ستمکاران
(اخلاقی، سیاسی) و درود خدا بر او، فرمود: بدترین توشه برای قیامت، ستم بر بندگان است .
حکمت 222
بی توجّهی به بدی بدکاران
(اخلاقی، اجتماعی)
______________________________
(1) رودکی:
اندر بلای سخت پدید آیدفضل و بزرگ مردی و سالاری.
ص: 676
ص: 677
و درود خدا بر او، فرمود: خود را به بی خبری نمایاندن از بهترین کارهای بزرگواران است .
حکمت 223
حیاء و عیب پوشی
(اخلاقی، اجتماعی) و درود خدا بر او، فرمود: آن کس که لباس حیاء بپوشد، کسی عیب او را نبیند .
حکمت 224
برخی از ارزش های اخلاقی
(اخلاقی، اجتماعی) و درود خدا بر او، فرمود: با سکوت بسیار، وقار انسان بیشتر شود ، و با انصاف بودن، دوستان را فراوان کند ، و با بخشش، قدر و منزلت انسان بالا رود ، و با فروتنی، نعمت کامل شود ، و با پرداخت هزینه ها، بزرگی و سروری ثابت گردد ، و روش عادلانه، مخالفان را درهم شکند ، و با شکیبایی در برابر بی خرد، یاران انسان زیاد گردند .
حکمت 225
حسادت و بیماری
(اخلاقی، بهداشتی) و درود خدا بر او، فرمود: شگفتا که حسودان از سلامتی خود غافل مانده اند !!
حکمت 226
طمع ورزی و خواری
(اخلاقی، اجتماعی) و درود خدا بر او، فرمود: طمعکاری همواره زبون و خوار است .
حکمت 227
ارکان ایمان
(اعتقادی، معنوی) و درود خدا بر او، فرمود: (از ایمان پرسیدند).
ایمان، بر شناخت با قلب، اقرار با زبان، و عمل با اعضاء و جوارح استوار است .
حکمت 228
ارزش ها و ضدّ ارزش ها
(اخلاقی، اجتماعی) و درود خدا بر او، فرمود: کسی که از دنیا اندوهناک می باشد، از قضاء الهی خشمناک است ، و آن کس که از مصیبت وارد شده شکوه کند از خدا شکایت کرده ، و کسی که نزد توانگری رفته و به خاطر سرمایه اش برابر او فروتنی کند، دو سوّم دین خود را از دست داده است ؛ و آن کس که قرآن بخواند و وارد آتش جهنّم شود حتما از کسانی است که آیات الهی را بازیچه قرار داده است ، و آن کس که قلب او با دنیا پرستی پیوند خورد، همواره جانش گرفتار سه مشکل است، اندوهی رها نشدنی، حرصی جدا نشدنی، و آرزویی نایافتنی .
حکمت 229
ارزش قناعت و خوش خلقی
(اخلاقی، اقتصادی) و درود خدا بر او، فرمود: آدمی را قناعت برای دولتمندی، و خوش خلقی برای فراوانی نعمت ها کافی است .
(از امام سؤال شد تفسیر آیه، فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً چیست؟ فرمود) آن زندگی با قناعت است «1».
حکمت 230
راه به دست آوردن روزی
(اقتصادی) و درود خدا بر او، فرمود: با آن کس که روزی به او روی آورده شراکت کنید، که او توانگری را
______________________________
(1) سعدی می گوید:
قناعت توانگر کند مرد راخبر کن حریص جهانگرد را
ص: 678
ص: 679
سزاوارتر، و روی آمدن روزگار خوش را شایسته تر است .
حکمت 231
تعریف عدل و إحسان
(اخلاقی، اقتصادی) و درود خدا بر او، فرمود: در تفسیر آیه 90 سوره نحل «خدا به عدل و احسان فرمان می دهد» فرمود) عدل، همان انصاف، و احسان، همان بخشش است .
حکمت 232
ره آورد إنفاق
(اخلاقی، اقتصادی) و درود خدا بر او، فرمود: آن کس که با دست کوتاه ببخشد، از دستی بلند پاداش گیرد .
می گویم: (معنی سخن این است که آنچه انسان از اموال خود در راه خیر و نیکی انفاق می کند، هر چند کم باشد، خداوند پاداش او را بسیار می دهد ، و منظور از «دو دست» در اینجا دو نعمت است، که امام علیه السّلام بین نعمت پروردگار، و نعمت از ناحیه انسان، را با کوتاهی و بلندی فرق گذاشته است که نعمت و بخشش از ناحیه بنده را کوتاه، و از ناحیه خداوند را بلند قرار داده است ، بدان جهت که نعمت خدا همیشگی و چند برابر نعمت مخلوق است، چرا که نعمت خداوند اصل و اساس تمام نعمتها است، بنا بر این تمام نعمتها به نعمتهای خدا باز می گردد، و از آن سرچشمه می گیرد) .
حکمت 233
پرهیز از آغازگری در مبارزه
(اخلاق اجتماعی، سیاسی) و درود خدا بر او، فرمود: (به فرزندش امام مجتبی علیه السّلام فرمود) کسی را به پیکار دعوت نکن، اما اگر تو را به نبرد خواندند بپذیر، زیرا آغازگر پیکار تجاوزکار، و تجاوزکار شکست خورده است .
حکمت 234
تفاوت اخلاقی مردان و زنان
(اخلاقی، علمی) و درود خدا بر او، فرمود: برخی از نیکوترین خلق و خوی زنان، زشت ترین اخلاق مردان است، مانند، تکبّر، ترس، بخل، هر گاه زنی متکبّر باشد، بیگانه را به حریم خود راه نمی دهد، و اگر بخیل باشد اموال خود و شوهرش را حفظ می کند، و چون ترسان باشد از هر چیزی که به آبروی او زیان رساند فاصله می گیرد . «1»
حکمت 235
نشانه خردمندی
(اخلاقی) و درود خدا بر او، فرمود: (به امام گفتند، عاقل را به ما بشناسان، پاسخ داد:) خردمند آن است که هر چیزی را در جای خود می نهد. (گفتند پس جاهل را تعریف کن فرمود) با معرّفی خردمند، جاهل را نیز شناساندم .
(یعنی جاهل کسی که هر چیزی را در جای خود نمی گذارد، بنا بر این با ترک معرّفی مجدّد، جاهل را شناساند)
حکمت 236
زشتی دنیای حرام
(اخلاقی، اعتقادی) و درود خدا بر او، فرمود: به خدا سوگند! این دنیای شما که به انواع حرام آلوده است، در دیده من از استخوان خوکی که در دست بیماری جذامی باشد، پست تر است !
حکمت 237
اقسام عبادت
(عبادی، معنوی) و درود خدا بر او، فرمود: گروهی خدا را به امید بخشش پرستش کردند، که این پرستش بازرگانان است ، و گروهی او را از روی ترس عبادت کردند که این عبادت بردگان است ، و گروهی خدا را از روی سپاسگزاری پرستیدند و این پرستش آزادگان است .
حکمت 238
مشکلات تشکیل خانواده
(اخلاقی، اجتماعی) و درود خدا بر او، فرمود: زن و زندگی، همه اش زحمت و دردسر است و زحمت بارتر اینکه چاره ای جز بودن با او نیست «2».
______________________________
(1) نقد نسبی بودن اخلاق در زندگی (رلاتیویسم RELATIVISM ( نسبیّت» گر چه در اینجا امام (ع) به نسبی بودن برخی از ارزش های اخلاقی بین زن و مرد اشاره فرمود، و این ارتباطی به نسبی بودن اخلاق ندارد.
(2) ضرب المثل است چنان که در فارسی می گویند: «زن و فرزند دردسر است و بی دردسر هم نمی شود زندگی کرد»، یعنی ازدواج مسئولیّت آور است، اگر می خواهی آزاد باشی، تشکیل خانواده نده.
ص: 680
ص: 681
حکمت 239
زشتی سستی و سخن چینی
(اخلاقی، اجتماعی) و درود خدا بر او، فرمود: هر کس تن به سستی دهد، حقوق را پایمال کند، و هر کس سخن چین را پیروی کند دوستی را به نابودی کشاند .
حکمت 240
غصب و ویرانی
(اقتصادی، سیاسی) و درود خدا بر او، فرمود: سنگ غصبی در بنای خانه، مایه ویران شدن آن است .
(این سخن از رسول خدا نقل شده است، و اینکه سخن پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و علی علیه السّلام شبیه یکدیگرند جای شگفتی نیست برای اینکه هر دو از یک جا سر چشمه گرفته و در دو ظرف ریخته شده است) .
حکمت 241
آینده دردناک ستمکاران
(سیاسی) و درود خدا بر او، فرمود: روزی که ستمدیده از ستمکار انتقام کشد، سخت تر از روزی است که ستمکار بر او ستم روا می داشت .
حکمت 242
ارزش ترس از خداوند
(اخلاقی، اعتقادی) و درود خدا بر او، فرمود: از خدا بترس هر چند اندک، و میان خود و خدا پرده ای قرار ده هر چند نازک !
حکمت 243
روش صحیح پاسخگویی
(علمی) و درود خدا بر او، فرمود: هرگاه پاسخ ها همانند و زیاد شد، پاسخ درست پنهان گردد .
حکمت 244
مسؤولیّت نعمت های الهی
(اعتقادی، اجتماعی) و درود خدا بر او، فرمود: خدا را در هر نعمتی حقّی است، هر کس آن را بپردازد، فزونی یابد، و آن کس که نپردازد و کوتاهی کند، در خطر نابودی قرار گیرد .
حکمت 245
کاستی قدرت و کنترل شهوت
(اخلاقی، علمی) و درود خدا بر او، فرمود: هنگامی که توانایی فزونی یابد، شهوت کاستی گیرد .
حکمت 246
هشدار از پشت کردن نعمت ها
(معنوی) و درود خدا بر او، فرمود: از فرار نعمت ها بپرهیزید، زیرا هر گریخته ای باز نمی گردد .
حکمت 247
ره آورد سخاوت
(اقتصادی، اجتماعی) و درود خدا بر او، فرمود: بخشش بیش از خویشاوندی محبّت آورد .
________________________________________
شریف الرضی، محمد بن حسین - دشتی، محمد، نهج البلاغه / ترجمه دشتی، 1جلد، مشهور - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1379ش. نهج البلاغه / ترجمه دشتی ؛ ؛ ص681
حکمت 248
تقویت خوشبینی ها
(اخلاق اجتماعی) و درود خدا بر او، فرمود: چون کسی به تو گمان نیک برد، خوشبینی او را تصدیق کن .
حکمت 249
بهترین عمل ها
(اخلاقی، تربیتی) و درود خدا بر او، فرمود: بهترین کارها آن است که با ناخشنودی در انجام آن بکوشی .
حکمت 250
خداشناسی در حوادث روزگار
(اعتقادی) و درود خدا بر او، فرمود: خدا را از سست شدن اراده های قوی، گشوده شدن گره های دشوار، و درهم شکسته شدن تصمیم ها، شناختم «1».
حکمت 251
تلخی های و شیرینی های دنیا و آخرت
(اخلاقی، اعتقادی) و درود خدا بر او، فرمود: تلخکامی دنیا، شیرینی آخرت، و شیرینی دنیای حرام، تلخی آخرت است .
حکمت 252
فلسفه احکام الهی
(اخلاقی، اجتماعی، اعتقادی)
______________________________
(1) امام باقر علیه السّلام فرمود: مردی از امام سؤال کرد که ای امیر مؤمنان با چه چیز خدا را شناختی؟ آن حضرت جواب داد:
ص: 682
ص: 683
و درود خدا بر او، فرمود: خدا «ایمان» را برای پاکسازی دل از شرک ، و «نماز» را برای پاک بودن از کبر و خودپسندی ، و «زکات» را عامل فزونی روزی ، و «روزه» را برای آزمودن اخلاص بندگان ، و «حج» را برای نزدیکی و همبستگی مسلمانان ، و «جهاد» را برای عزّت اسلام ، و «امر به معروف» را برای اصلاح توده های ناآگاه ، و «نهی از منکر» را برای بازداشتن بی خردان از زشتی ها، «صله رحم» را برای فراوانی خویشاوندان ، و «قصاص» را برای پاسداری از خون ها ، و اجرای «حدود» را برای بزرگداشت محرّمات الهی ، و ترک «می گساری» را برای سلامت عقل ، و دوری از «دزدی» را برای تحقّق عفّت ، و ترک «زنا» را برای سلامت نسل آدمی ، و ترک «لواط» را برای فزونی فرزندان ، و «گواهی دادن» را برای به دست آوردن حقوق انکار شده ، و ترک «دروغ» را برای حرمت نگهداشتن راستی ، و «سلام» کردن را برای امنیّت از ترس ها ، و «امامت» را برای سازمان یافتن امور امّت ، و «فرمانبرداری از امام» را برای بزرگداشت مقام رهبری، واجب کرد .
حکمت 253
روش سوگند دادن ستمکار
(سیاسی، اعتقادی) و درود خدا بر او، فرمود: آنگاه که خواستید ستمکاری را سوگند دهید از او بخواهید که بگوید (از جنبش و نیروی الهی بیزار است» زیرا اگر به دروغ سوگند خورد، پس از بیزاری، در کیفر او شتاب شود ، امّا اگر در سوگند خود بگوید «به خدایی که جز او خدایی نیست» در کیفرش شتاب نگردد، چه او خدا را به یگانگی یاد کرد .
حکمت 254
تلاش در انفاقهای اقتصادی
(اقتصادی) و درود خدا بر او، فرمود: ای فرزند آدم! خودت وصیّ مال خویش باش، امروز به گونه ای عمل کن که دوست داری پس از مرگت عمل کنند .
حکمت 255
تندخویی و جنون
(اخلاقی، اجتماعی) و درود خدا بر او، فرمود: تندخویی بی مورد نوعی دیوانگی است، زیرا که تندخو پشیمان می شود، و اگر پشیمان نشد پس دیوانگی او پایدار است .
حکمت 256
حسادت و بیماری
(اخلاقی، بهداشتی) و درود خدا بر او، فرمود: سلامت تن در دوری از حسادت است .
حکمت 257
راه شاد کردن دیگران (اخلاق خانواده)
(اخلاقی، اجتماعی) و درود خدا بر او، فرمود: ای کمیل! خانواده ات را فرمان ده که روزها در به دست آوردن بزرگواری، و شب ها در رفع نیاز خفتگان بکوشند . سوگند به خدایی که تمام صداها را می شنود، هر کس دلی را شاد کند، خداوند از آن شادی لطفی برای او قرار دهد که به هنگام مصیبت چون آب زلالی بر او باریدن گرفته و تلخی مصیبت را بزداید چنان که شتر غریبه را از چراگاه دور سازند .
حکمت 258
صدقه و توانگری
(اخلاقی، اقتصادی) و درود خدا بر او، فرمود: هر گاه تهیدست شدید با صدقه دادن، با خدا تجارت کنید .
حکمت 259
شناخت جایگاه وفاداری
(اخلاقی اجتماعی، سیاسی) و درود خدا بر او، فرمود: وفاداری با خیانتکاران نزد خدا نوعی خیانت، و خیانت به خیانتکاران نزد خدا وفاداری است .
ص: 684
ص: 685
حکمت 260
پرهیز از مهلت دادن های خدا
(اعتقادی، معنوی) و درود خدا بر او، فرمود: بسا احسان پیاپی خدا، گناهکار را گرفتار کند و پرده پوشی خدا او را مغرور سازد، و با ستایش مردم فریب خورد، و خدا هیچ کس را همانند مهلت دادن، مورد آزمایش قرار نداد .
می گویم: (این سخن امام علیه السّلام در کلمات گذشته آمده بود، امّا چون در اینجا عبارات زیبا و مفیدی اضافه بر گذشته وجود داشت آن را نقل کردم) .
ص: 686
ص: 687
بخش حکمت های شگفتی آور از سخنان امیر المؤمنین علیه السّلام
اشاره
(در این فصل برخی از سخنان برگزیده شگفتی آور امام را می آوریم که احتیاج به تفسیر و تحلیل دارد).
1- روایتی از امام
اشاره به ظهور امام زمان علیه السّلام
چون آنگونه شود، پیشوای دین «1» قیام کند، پس مسلمانان پیرامون او چونان ابر پاییزی گرد آیند.
( «یعسوب» یعنی بزرگ مسلمانان، و «قزع» یعنی ابرهای پاییزی)
2- روایتی دیگر از امام
سخنوری
این سخنران، زبردست ماهری است «2».
( «شحشح» یعنی مهارت دارد، به کسی که خوب حرف می زند یا خوب راه می رود گویند، ولی در موارد دیگر «شحشح» یعنی فردی بخیل)
3- روایتی دیگر از امام
پرهیز از دشمنی کردن
دشمنی، رنج ها و سختی هایی هلاک کننده دارد .
( «قحم» یعنی مهلکه ها، زیرا دشمنی آنان را به هلاکت می رساند، و به معنی سختی ها نیز آمده که می گویند «قحمه الاعراب»، یعنی روزگار سختی و گرسنگی عرب ها به گونه ای که اموالشان تمام می شود ، و معنی «تقحّم» همین است که می گویند خشکسالی روستاییان را به سرزمین های سبز و آباد کشانده است) .
4- روایتی دیگر از امام
سرپرستی زنان
چون زنان بالغ شوند، خویشاوندان پدری برای سرپرستی آنان سزاوارترند .
منظور از «نصّ» آخرین درجه هر چیز است، مانند «نصّ» در سیر، که به معنی آخرین مرحله توانایی مرکب است، هنگامی که می گوییم، «نصصت الرّجل عن الآمر» آنقدر سؤال از کسی بشود که آنچه می داند بیان کند ، بنا بر این «نصّ الحقاق» بمعنی رسیدن به مرحله بلوغ است که پایان دوره کودکی است، این جمله از فصیح ترین کنایات و شگفت آورترین آنها است ، منظور امام این است، هنگامی که زنان باین مرحله برسند «عصبه»: مردان خویشاوند پدری که محرم آنان هستند، مانند برادر، و عمو، به حمایت آنها سزاوارتر از مادرند، و هم چنین در انتخاب همسر برای آنها ، و منظور از حقاق مخالفت و درگیری مادر، با عصبه، در مورد این زن است، به طوری که هر کدام به دیگری می گوید: من از تو احقّ هستم ، گفته می شود:
______________________________
(1) یعسوب: یعنی رهبر و ملکه زنبور عسل، در اینجا یعنی رهبر امّت اسلام.
(2) منظور، صعصعه بن صوحان است که از یاران خاص امام علیه السّلام بود و سخنران با مهارتی بود، مغیره بن شعبه به دستور معاویه او را تبعید کرد و در سال 60 هجری در تبعیدگاه خود درگذشت.
ص: 688
ص: 689
«حاققته حقاقا» بمعنی رشد عقلی است، یعنی به مرحله ای برسد که حقوق و احکام در باره او اجرا شود، اما آن کس که نصّ الحقائق نقل کرده منظورش از حقایق، جمع «حقیقت» است . این بود معنایی که «ابو عبید قاسم بن سلام» «1» برای این جمله کرده است، اما نظر من این است که منظور از «نصّ الحقاق» این است که زن به مرحله ای برسد که جائز باشد تزویج کند، و اختیاردار حقوق خود شود، این در حقیقت تشبیه به «حقاق» در شتر است چرا که «حقاق» جمع حقّه و «حق» است به معنی شتری که سه سالش تمام و آماده بهره برداری است.
«حقائق» نیز جمع حقّه است ، بنا بر این هر دو تعبیر به یک معنی باز می گردد، هر چند معنی دوم به روش عرب شبیه تر است .
5- روایتی دیگر از امام
تأثیر ایمان در روح
ایمان نقطه ای نورانی در قلب پدید آورد که هر چه ایمان رشد کند آن نیز فزونی یابد .
(لمظه نقطه سیاه یا سفید است، می گویند فرس المظ، یعنی اسبی که در لب او نقطه سپیدی باشد)
6- روایتی دیگر از امام
ضرورت پرداخت زکات
هر گاه انسان طلبی دارد که نمی داند وصول می شود یا نه، پس از دریافت آن واجب است زکات آن را برای سالی که گذشته، بپردازد .
می گویم: (بنا بر این «دین ظنون» آن است که طلب کار نمی داند آیا می تواند از بدهکار وصول کند یا نه؟ گویا طلب کار در حال ظنّ و گمان است، گاهی امید دارد که بتواند آن را بستاند، و گاهی امید دارد که بتواند آن را بستاند، و گاهی نه، این از فصیح ترین سخنان است، همچنین هر کاری که طالب آن هستی و نمی دانی در چه موضعی نسبت به آن خواهی بود، آن را «ظنون» گویند . و گفته اعشی شاعر عرب از همین باب است، آنجا که می گوید: «چاهی که معلوم نیست آب دارد یا نه، و از محلی که باران گیر باشد دور است، نمی شود آن را همچون فرات، که پر از آب است، و کشتی و شناگر ماهر را از پا در می آورد، قرار داد» «جدّ» چاه قدیمی بیابانی را گویند، و ظنون آن است که معلوم نیست آب دارد یا نه) .
7- روایتی دیگر از امام
اشاره
(وقتی لشکری را در راه جنگ مشایعت می کرد فرمود)
اخلاق نظامی
تا می توانید از زنان دوری کنید
می گویم: (معنی این سخن آن که از یاد زنان و توجّه دل به آنها در هنگام جنگ، اعراض کنید، و از نزدیکی با آنان امتناع ورزید، چه اینکه این کار بازوان حمیّت را سست، و در تصمیم شما خلل ایجاد می نماید، و از حرکت سریع، و کوشش در جنگ باز می دارد ، هر کس که از چیزی امتناع ورزد گفته می شود «عذب عنه» و «عازب» و «عذوب» به معنی کسی است که از خوردن و آشامیدن امتناع می ورزد) .
8- روایتی دیگر از امام
امید به پیروزی
مسلمان چونان تیراندازی ماهری است که انتظار دارد، در همان نخستین تیراندازی پیروز گردد .
______________________________
(1) ابو عبید بن هروی از دانشمندان فقه و حدیث و ادب بود که در سال 222 هجری در گذشت.
ص: 690
ص: 691
می گویم: (یاسرون، کسانی هستند که با تیرها بر سر شتری مسابقه می دهند، و فالج، یعنی چیره دست پیروز، می گویند. قد فلج علیهم و فلجهم. یعنی بر آنان پیروز شدند، و آنان را مغلوب کردند، و راجز «1» می گوید: چیره دستی را دیدم که پیروز شد.)
9- روایتی دیگر از امام
جهاد پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم
هر گاه آتش جنگ شعله می کشید، ما به رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم پناه می بردیم، که در آن لحظه کسی از ما همانند پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به دشمن نزدیک تر نبود .
(وقتی ترس از دشمن بزرگ می نمود، و جنگ به گونه ای می شد که گویا جنگجویان را می خواهد در کام خود فرو برد، مسلمانان به پیامبر پناهنده می شدند، تا رسول خدا شخصا به نبرد پردازد، و خداوند به وسیله او نصرت و پیروزی را بر آنان نازل فرماید، و در سایه آن حضرت ایمن گردند ، اما جمله
«اذا احمرّ البأس»
کنایه از شدّت کارزار است. در این باره سخنان متعدّدی گفته شده که بهترین آنها اینکه امام داغی جنگ را به شعله های سوزان آتش تشبیه کرده است ، و از چیزهایی که این نظر را تقویت می کند، سخن پیامبر در جنگ حنین است، هنگامی که نبرد سخت شد و شمشیر زدن مردم را در جنگ «هوازن» مشاهده کرد فرمود:
«الآن حمی الوطیس»
اکنون تنور جنگ داغ شد ، «وطیس» تنور آتش است، بنا بر این رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم داغی و گرمی جنگ را به افروختگی و شدّت شعله وری آتش تشبیه فرموده است) .
______________________________
(1) راجز، فضل بن قدامه عجلی و لقب او، ابو النّجم است، او از شاعران عصر اموی است که در سال 130 هجری درگذشت.
ص: 692
ص: 693
ادامه حکمت ها
حکمت 261
مظلومیّت امام علی علیه السّلام
(سیاسی، تاریخی) و درود خدا بر او، فرمود: (آن هنگام که تهاجم یاران معاویه به شهر انبار، و غارت کردن آن را شنید، تنها و پیاده به طرف پادگان نظامی کوفه «نخیله» «1» حرکت کرد، مردم خود را به او رسانده، گفتند ای امیر مؤمنان ما آنان را کفایت می کنیم ، فرمود) شما از انجام کار خود درمانده اید! چگونه کار دیگری را برایم کفایت می کنید؟ اگر رعایای پیش از من از ستم حاکمان می نالیدند، امروز من از رعیّت خود می نالم، گویی من پیرو، و آنان حکمرانند، یا من محکوم و آنان فرمانروایانند .
وقتی سخن امام در یک سخنرانی طولانی که برخی از آن را در ضمن خطبه های گذشته آوردیم، به اینجا رسید.
(دو نفر از یاران جلو آمدند و یکی گفت: من جز خود و برادرم را در اختیار ندارم، ای امیر المؤمنان فرمان ده تا هر چه خواهی انجام دهم، امام فرمود) شما کجا و آنچه من می خواهم کجا؟ !
حکومت 262
مشکل حقّ ناشناسی
(اعتقادی) و درود خدا بر او، فرمود: (حارث بن حوت «2» نزد امام آمد و گفت: آیا چنین پنداری که من اصحاب جمل را گمراه می دانم؟ چنین نیست، امام فرمود) ای حارث! تو زیر پای خود را دیدی، امّا به پیرامونت نگاه نکردی، پس سرگردان شدی ، تو حق را نشناختی تا بدانی که اهل حق چه کسانی می باشند؟ و باطل را نیز نشناختی تا باطل گرایان را بدانی.
(حارث گفت: من و سعد بن مالک، «3» و عبد اللّه بن عمر، از جنگ کنار می رویم، امام فرمود) همانا سعد و عبد اللّه بن عمر، نه حق را یاری کردند، و نه باطل را خوار ساختند .
حکمت 263
مشکل هم نشینی با قدرتمندان
(سیاسی) و درود خدا بر او، فرمود: همنشین پادشاه، شیر سواری را ماند که دیگران حسرت منزلت او را دارند، ولی خود می داند که در جای خطرناکی قرار گرفته است .
حکمت 264
نیکی به بازماندگان دیگران
(اخلاق اجتماعی) و درود خدا بر او، فرمود: به بازماندگان دیگران نیکی کنید، تا حرمت بازماندگان شما را نگاه دارند .
حکمت 265
گفتار حکیمان و درمان
(علمی، درمانی) و درود خدا بر او، فرمود: گفتار حکیمان اگر درست باشد درمان «4»، و اگر نادرست، درد جان است .
حکمت 266
روش صحیح پاسخ دادن
(علمی) و درود خدا بر او، فرمود: (شخصی از امام پرسید که ایمان را تعریف کن) فردا نزد من بیا تا در جمع مردم پاسخ گویم، که اگر تو گفتارم را فراموش کنی دیگری آن را در خاطرش سپارد، زیرا گفتار چونان شکار رمنده است، یکی آن را به دست آورد، و دیگری آن را از دست می دهد .
(پاسخ امام در حکمت 31 آمد که آن را نقل کردیم که ایمان را بر چهار شعبه تقسیم کرد)
حکمت 267
پرهیز از حرص ورزی در کسب روزی
(اعتقادی، معنوی)
______________________________
(1) نخیله، جایی نزدیکی کوفه در سر راه شام، که لشگرگاه بود، سربازان و داوطلبان جنگ در آنجا گرد می آمدند و سازماندهی می شدند.
(2) ابن ابی الحدید در شرح خود و جاحظ در البیان ج 3 ص 121، حارث بن حوط ضبط کرده اند.
(3) هدف سعد وقّاص است که به انزوا گرایید.
(4) اشاره به علم: سوماتولوژی SOMATOLOGY )خاصیّت شناسی).
ص: 694
ص: 695
و درود خدا بر او، فرمود: ای فرزند آدم! اندوه روز نیامده را بر امروزت میفزا، زیرا اگر روز نرسیده، از عمر تو باشد خدا روزی تو را خواهد رساند .
حکمت 268
اعتدال در دوستی ها و دشمنی ها
(اخلاق اجتماعی، سیاسی) و درود خدا بر او، فرمود: در دوستی با دوست مدارا کن، شاید روزی دشمن تو گردد ، و در دشمنی با دشمن نیز مدارا کن، زیرا شاید روزی دوست تو گردد .
حکمت 269
روش برخورد با دنیا
(اعتقادی، اخلاقی) و درود خدا بر او، فرمود:
مردم در دنیا دو دسته اند، یکی آن کس که در دنیا برای دنیا کار کرد، و دنیا او را از آخرتش بازداشت، بر بازماندگان خویش از تهیدستی هراسان، و از تهیدستی خویش در امان است، پس زندگانی خود را در راه سود دیگران از دست می دهد .
و دیگری آن که در دنیا برای آخرت کار می کند، و نعمت های دنیا نیز بدون تلاش به او روی می آورد، پس بهره هر دو جهان را چشیده، و مالک هر دو جهان می گردد، و با آبرومندی در پیشگاه خدا صبح می کند، و حاجتی را از خدا درخواست نمی کند جز آن که روا می گردد .
حکمت 270
ضرورت حفظ اموال کعبه
(تاریخی، فقهی، اقتصادی) و درود خدا بر او، فرمود:
(در زمان حکومت عمر، نسبت به فراوانی زیور و زینت های کعبه صحبت شد، گروهی گفتند آنها را برای لشکر اسلام مصرف کن، کعبه زر و زینت نمی خواهد، وقتی از امیر المؤمنین علیه السّلام پرسیدند، فرمود) همانا قرآن بر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم هنگامی نازل گردید که اموال چهار قسم بود، اموال مسلمانان، که آن را بر أساس سهم هر یک از وارثان، تقسیم کرد، و غنیمت جنگی که آن را به نیازمندانش رساند، و خمس، که خدا جایگاه مصرف آن را تعیین فرمود، و صدقات، که خداوند راه های بخشش آن را مشخّص فرمود .
و زیور آلات و زینت کعبه از اموالی بودند که خدا آن را به حال خود گذاشت، نه از روی فراموشی آن را ترک کرد، و نه از چشم خدا پنهان بود، تو نیز آن را به حال خود واگذار چنانکه خدا و پیامبرش آن را بحال خود واگذاشتند.
(عمر گفت: اگر تو نبودی رسوا می شدیم، و متعرّض زیور آلات کعبه نشد)
حکمت 271
روش صحیح قضاوت
(قضایی) و درود خدا بر او، فرمود: (دو نفر دزد را خدمت امام آوردند که از بیت المال دزدی کرده بودند، یکی برده مردم، و دیگری برده ای جزو بیت المال بود، امام فرمود) برده ای که از بیت المال است حدّی بر او نیست، زیرا مال خدا مقداری از مال خدا را خورده است، امّا دیگری باید حدّ دزدی با شدّت بر او اجرا گردد (سپس دست او را برید) .
ص: 696
ص: 697
حکمت 272
ضرورت استقامت در برداشتن کجی ها
(سیاسی) و درود خدا بر او، فرمود: اگر از این فتنه ها و لغزشگاه با قدرت بگذرم، دگرگونی های بسیار پدید می آورم .
حکمت 273
ضرورت توکّل به خداوند
(اعتقادی) و درود خدا بر او، فرمود: به یقین بدانید! خداوند برای بنده خود هر چند با سیاست و سخت کوش و در طرح و نقشه نیرومند باشد، بیش از آنچه که در علم الهی «1» وعده فرمود، قرار نخواهد داد ، و میان بنده، هر چند ناتوان و کم سیاست باشد، و آنچه در قرآن برای او رقم زده حایلی نخواهد گذاشت ، هر کس این حقیقت را بشناسد و به کار گیرد، از همه مردم آسوده تر است و سود بیشتری خواهد برد. و آن که آن را واگذارد و در آن شک کند، از همه مردم گرفتارتر و زیانکارتر است ، چه بسا نعمت داده شده ای که گرفتار عذاب شود ، و بسا گرفتاری که در گرفتاری ساخته شده و آزمایش گردد ، پس ای کسی که از این گفتار بهرمند می شوی، بر شکر گزاری بیفزای، و از شتاب بی جا دست بردار، و به روزی رسیده قناعت کن .
حکمت 274
ضرورت عمل گرایی
(اخلاقی، تربیتی) و درود خدا بر او، فرمود: علم خود را نادانی، و یقین خود را شک و تردید مپندارید، پس هر گاه دانستید عمل کنید، و چون به یقین رسیدید اقدام کنید .
حکمت 275
ضدّ ارزش های اخلاقی
(اخلاقی، اجتماعی) و درود خدا بر او، فرمود: طمع به هلاکت می کشاند و نجات نمی دهد، و به آنچه ضمانت کند، وفادار نیست ، و بسا نوشنده آبی که پیش از سیراب شدن گلو گیرش شد ، و ارزش آنچه که بر سر آن رقابت می کنند، هر چه بیشتر باشد، مصیبت از دست دادنش اندوهبارتر خواهد بود ، و آرزوها چشم بصیرت را کور می کند ، و آنچه روزی هر کسی است بی جستجو خواهد رسید .
حکمت 276
پرهیز از دورویی ها
(اخلاقی) و درود خدا بر او، فرمود: خدایا به تو پناه می برم که ظاهر من در برابر دیده ها نیکو، و درونم در آنچه که از تو پنهان می دارم، زشت باشد ، و بخواهم با اعمال و رفتاری که تو از آن آگاهی، توجّه مردم را به خود جلب نمایم، و چهره ظاهرم را زیبا نشان داده با اعمال نادرستی که درونم را زشت کرده به سوی تو آیم، تا به بندگانت نزدیک، و از خشنودی تو دور گردم .
حکمت 277
سوگند امام علیه السّلام
(اعتقادی) و درود خدا بر او، فرمود: نه، سوگند به خدایی که با قدرت او شب تاریک را به سر بردیم که روز سپیدی در پی داشت، چنین و چنان نبود !.
حکمت 278
ارزش تداوم عمل
(اخلاقی، تربیتی) و درود خدا بر او، فرمود: کار اندکی که ادامه یابد، از کار بسیاری که از آن به ستوه آیی امیدوار کننده تر است .
______________________________
(1) ذکر حکیم را به قرآن، علم الهی، لوح محفوظ تفسیر کرده اند.
ص: 698
ص: 699
حکمت 279
شناخت جایگاه واجبات و مستحبّات
(عبادی) و درود خدا بر او، فرمود: هر گاه مستحبات به واجبات زیان رساند آن را ترک کنید .
حکمت 280
یاد قیامت و آمادگی
(اعتقادی، اخلاقی) و درود خدا بر او، فرمود: کسی که به یاد سفر طولانی آخرت باشد خود را آماده می سازد .
حکمت 281
برتری عقل از مشاهده چشم
(علمی) و درود خدا بر او، فرمود: اندیشیدن همانند دیدن نیست، زیرا گاهی چشم ها دروغ می نمایاند، امّا آن کس که از عقل نصیحت خواهد به او خیانت نمی کند .
حکمت 282
غرور، آفت پندپذیری
(اخلاقی) و درود خدا بر او، فرمود: میان شما و پندپذیری، پرده ای از غرور و خودخواهی وجود دارد .
حکمت 283
علل سقوط جامعه
(اجتماعی، سیاسی) و درود خدا بر او، فرمود: جاهلان شما پر تلاش، و آگاهان شما تن پرور و کوتاهی ورزند !
حکمت 284
دانش نابود کننده عذرها
(علمی، اخلاقی) و درود خدا بر او، فرمود: دانش، راه عذر تراشی را بهانه جویان بسته است .
حکمت 285
ضرورت استفاده از فرصت ها
(اخلاقی) و درود خدا بر او، فرمود: آنان که وقتشان پایان یافته خواستار مهلتند، و آنان که مهلت دارند کوتاهی می ورزند !.
حکمت 286
سرانجام خوشی ها
(سیاسی، اجتماعی) و درود خدا بر او، فرمود: مردم چیزی را نگفتند خوش باد، جز آن که روزگار، روز بدی را برای او تدارک دید .
حکمت 287
مشکل درک قضا و قدر
(اعتقادی) و درود خدا بر او، فرمود: (از قدر پرسیدند، پاسخ داد:) راهی است تاریک، آن را می پمایید، و دریایی است ژرف، وارد آن نوشید، و رازی است خدایی، خود را به زحمت نیندازید .
حکمت 288
جهل و خواری
(علمی) و درود خدا بر او، فرمود: هر گاه خدا بخواهد بنده ای را خوار کند، دانش را از او دور سازد .
حکمت 289
الگوی کامل انسانیّت
(اخلاقی، اجتماعی، تربیتی) و درود خدا بر او، فرمود: در گذشته برادری دینی داشتم «1» که در چشم من بزرگ مقدار بود چون دنیای حرام در چشم او بی ارزش می نمود ، و از شکم بارگی دور بود، پس آنچه را نمی یافت آرزو نمی کرد، و آنچه را می یافت زیاده روی نداشت . در بیشتر عمرش ساکت بود، امّا گاهی که لب به سخن می گشود بر دیگر سخنوران برتری داشت، و تشنگی پرسش کنندگان را فرو می نشاند . به ظاهر ناتوان و مستضعف می نمود، امّا در برخورد جدّی چونان شیر پیشه می خروشید، یا چون مار بیابانی به حرکت در می آمد . تا پیش قاضی نمی رفت دلیلی مطرح نمی کرد ، و کسی را که عذری داشت سرزنش نمی کرد، تا آن که عذر او را می شنید ، از درد شکوه نمی کرد، مگر پس از تندرستی و بهبودی ، آنچه عمل می کرد می گفت، و بدانچه عمل نمی کرد چیزی نمی گفت ، اگر در سخن گفتن بر او پیشی می گرفتند در سکوت مغلوب نمی گردید .
______________________________
(1) برخی گفته اند آن شخص ابوذر غفاری یا عثمان بن مظعون بود.
ص: 700
ص: 701
و بر شنیدن بیشتر از سخن گفتن حریص بود . اگر بر سر دو راهی دو کار قرار می گرفت، می اندیشید که کدام یک با خواسته نفس نزدیک تر است با آن مخالفت می کرد ، پس بر شما باد روی آوردن به اینگونه از ارزش های اخلاقی، و با یکدیگر در کسب آنها رقابت کنید، و اگر نتوانستید، بدانید که به دست آوردن برخی از آن ارزش های اخلاقی بهتر از رها کردن همه است .
حکمت 290
مسؤولیّت نعمت ها
(اعتقادی، اخلاقی) و درود خدا بر او، فرمود: اگر خدا بر گناهان وعده عذاب هم نمی داد، لازم بود به خاطر سپاسگزاری از نعمت هایش نافرمانی نشود .
حکمت 291
روش تسلیت گفتن
(اخلاق اجتماعی) و درود خدا بر او، فرمود: (جهت تسلیت گفتن به اشعث بن قیس در مرگ فرزندش) ای اشعث! اگر برای پسرت اندوهناکی، به خاطر پیوند خویشاوندی سزاواری ، امّا اگر شکیبا باشی هر مصیبتی را نزد خدا پاداشی است. ای اشعث! اگر شکیبا باشی تقدیر الهی بر تو جاری می شود و تو پاداش داده خواهی شد و اگر بی تابی کنی نیز تقدیر الهی بر تو جاری می شود و تو گناه کاری . ای اشعث! پسرت تو را شاد می ساخت و برای تو گرفتاری و آزمایش بود، و مرگ او تو را اندوهگین کرد در حالی که برای تو پاداش و رحمت است .
حکمت 292
عزای پیامبر علیه السّلام و بی تابی ها
(اعتقادی) و درود خدا بر او، فرمود: (به هنگام دفن رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) همانا شکیبایی نیکوست جز در غم از دست دادنت، و بی تابی ناپسند است جز در اندوه مرگ تو، مصیبت تو بزرگ، و مصیبت های پیش از تو و پس از تو ناچیزند .
حکمت 293
دوستی با احمق هرگز!!
(اخلاقی، اجتماعی) و درود خدا بر او، فرمود: همنشین بی خرد مباش، که کار زشت خود را زیبا جلوه داده، دوست دارد تو همانند او باشی .
حکمت 294
فاصله میان شرق و غرب
(علمی) و درود خدا بر او، فرمود: (از فاصله میان مشرق و مغرب پرسیدند، فرمود:) به اندازه یک روز رفتن خورشید .
حکمت 295
شناخت دوستان و دشمنان
(اخلاقی اجتماعی، سیاسی) و درود خدا بر او، فرمود: دوستان تو سه گروهند، و دشمنان تو نیز سه دسته اند، امّا دوستانت: دوست تو و دوست دوست تو، و دشمن دشمن تو است، و امّا دشمنانت، پس دشمن تو، و دشمن دوست تو، و دوست دشمن تو است .
حکمت 296
پرهیز از دشمنی ها
(اخلاقی) و درود خدا بر او، فرمود: (شخصی را دید که چنان بر ضد دشمنش می کوشید که به خود زیان می رسانید، فرمود:) تو مانند کسی هستی که نیزه در بدن خود فرو برد تا دیگری را که در کنار اوست بکشد !
حکمت 297
ضرورت عبرت گرفتن
(اخلاقی، اجتماعی) و درود خدا بر او، فرمود: عبرت ها چقدر فراوانند و عبرت پذیران چه اندک !
حکمت 298
اعتدال در دشمنی ها
(اخلاقی، سیاسی) و درود خدا بر او، فرمود: کسی که در دشمنی زیاده روی کند گناهکار، و آن کس که در دشمنی کوتاهی
ص: 702
ص: 703
کند ستمکار است ، و هر کس که بی دلیل دشمنی کند نمی تواند با تقوا باشد !
حکمت 299
نماز در نگرانی ها
(اعتقادی) و درود خدا بر او، فرمود: آنچه که بین من و خدا نارواست اگر انجام دهم و مهلت دو رکعت نماز داشته باشم که از خدا عافیت طلبم، مرا اندوهگین نخواهد ساخت .
حکمت 300
شگفتی روزی بندگان
(اعتقادی) و درود خدا بر او، فرمود: (از امام پرسیدند چگونه خدا با فراوانی انسان ها به حسابشان رسیدگی می کند؟ پاسخ داد:) آن چنانکه با فراوانی آنان روزیشان می دهد! (و باز پرسیدند چگونه به حساب انسان ها رسیدگی می کند که او را نمی بینند فرمود) همان گونه که آنان را روزی می دهد و او را نمی بینند !