فوج

کسی که فرمانبرداری والیان امرش را وارهد، نه از خداوند و نه از رسولش اطاعت نکرده است. و این همان اقرار به چیزی است که از نزد خدا نازل شده است: (در مساجد خود را بیارایید.
امروز یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
تبليغات تبليغات

خصلت های مؤمن


 


خصلت های مؤمن


 

[١5٣١]١-عبد الملک غالب از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمودند: برای مؤمن شایسته است که هشت خصلت را داشته باشد: استواری به گاه سختی، شکیبایی در بلا، سپاسمندی در آسایش، قانع بودن به روزی خدا، ستم نکردن به دشمنان، به سبب دوستان دست به گناه نیالودن، آسودگی مردم از او و رنجش تنش از او. دانش دوست او و بردباری وزیرش و خرد فرمانده سربازانش و مدارا برادرش و نیکی، پدر مؤمن است.

 

[١5٣٢]٢-سکونی از حضرت صادق علیه السّلام به نقل از پدرش علیهم السّلام روایت کرده که امیر مؤمنان-درودهای خدا بر او-فرمودند: ایمان چهار پایه دارد: تکیه به خدا، سپردن کار به او، خرسندی به قضا و سرسپردگی به فرمانش.

 

[١5٣٣]٣-عبد الرّحمان ابو لیلی از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمودند: شما تا شناخت نیابید نیکوکار نمی گردید و تا تصدیق نکنید شناخت نمی یابید و تا به چهار موضوع سرنسپارید که نخستین آن جز به وسیلۀ آخرین درست نمی شود و برگیرندگان سه موضوع آن به گمراهی افتاده، دور شدند، تصدیق نمی کنید.

همانا خدای پاک و والا جز عمل صالح را نمی پذیرد. و آن را جز با وفاداری به شرط و پیمان ها نمی پذیرد.

کسی که به شرطهای خداوند وفا کرده، آنچه را در پیمانش گفته شده به تمامی انجام دهد، به آنچه نزد خدا است رسیده، و پاداشش را به تمامی دریافت می کند. همانا خداوند شکوهمند بندگان را به راه های هدایت آگاه ساخته و برایشان در آن راه ها چراغ هایی نهاده و گفته است که چگونه راه را بپیمایند. که فرمود: (و من برای کسی که توبه کرده، ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد، سپس هدایت شود، بسیار آمرزنده ام.) [طاها (٢٠) :٨٢]

و فرمود: (همانا خداوند از پرهیزگاران می پذیرد.) [مائده (5) :٢٧]پس آن که در آنچه فرمان داده شده، از خداوند پرواکند، درحالی به دیدار خداوند عزّتمند می رود که به آنچه حضرت محمّد-درود خدا بر او و بر خاندانش-آورده، مؤمن است. دور باد، دور باد.

مردمی در گذشته و پیش از آن که هدایت شوند، مردند ولی گمان کردند که ایمان آورده اند. آنان از جایی به شرک افتادند که نمی دانستند.

که هرکس از در به خانه درآید، راه یافته است و آن که راهی جز آن در پیش گیرد، شیوۀ نابودی را پیموده است. خداوند فرمانبرداری از ولیّ امر را به فرمانبرداری ازرسولش پیوست و فرمانبرداری از رسول را به فرمانبرداری خودش. پس کسی که فرمانبرداری والیان امرش را وارهد، نه از خداوند و نه از رسولش اطاعت نکرده است.

و این همان اقرار به چیزی است که از نزد خدا نازل شده است: (در مساجد خود را بیارایید.) [اعراف (٧) :٣١]و از خانه هایی بجویید که خداوند اجازه داده نامش در آن ها بالا رود و یاد شود.

و خداوند به شما نمایاند که آنان: (مردانی هستند که تجارت و دادوستد، آنان را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و ادای زکات غافل نمی کند. آنان از روزی می ترسند که دل ها و چشم ها در آن پریشان می شود.) [نور (٢4) :

٣٧]همانا خداوند فرستادگان را برای فرمانش برگزید و سپس برای تصدیق آن فرمان دربارۀ بیم دهندگان هم ایشان را برگزید و فرمود: (هیچ امّتی نیست که بیم دهنده ای در میانشان نباشد.) [فاطر (٣5) :٢4]هرکس نادان بود، گمراه شد و هر کس چشم بازکرد و اندیشید، راه یافت.

همانا خداوند عزّتمند می فرماید: (همانا چشم ها کور نمی شوند ولی دل هایی که در سینه اند کور می گردند.) [حج (٢٢) :46] و چگونه کسی که نمی بیند، راه بیابد؟ و چگونه ببیند کسی که بیم ندارد؟ از رسول خدا-درود خدا بر او و بر خاندانش-پیروی کنید و به آنچه از نزد خداوند نازل شده، اقرار نمایید و از نشانه های هدایت دنباله روی کنید که آنان نشانه های راستی و پرهیزگاری اند.

و بدانید که اگر مردی عیسای مریم علیهما السّلام را انکار کند و به فرستادگان دیگر اقرار کند، ایمان نیاورده است. راه را به جست وجوی چراغ ها بپیمایید و نشانه ها را از پشت پرده ها بجویید تا دینتان را کامل کرده، به خداوند و پروردگارتان ایمان آرید.

[١5٣4]4-سلیمان جعفری از حضرت رضا علیه السّلام روایت کرده که فرمودند: در یکی از جنگ ها نزد پیامبر گرامی گروهی را تمجید کردند.

ایشان فرمود: آنان چه کسانی هستند؟ گفتند: ای رسول خدا، مؤمنانی هستند. فرمودند: ایمانشان چگونه است؟ گفتند: در بلا شکیبا، در آسایش سپاسمند و در قضا خرسندند.

رسول خدا-درود خدا بر او و بر خاندانش-فرمودند: بردبارانی دانشمندند که به جهت فهمشان نزدیک است از پیامبران شوند. اگر شما چنان که وصف می کنید، هستید، پس ساختمانی را که در آن نمی نشینید، نسازید و چیزی را که نمی خورید، گردنیاورید و از خداوندی که به سویش بازمی گردید، پرواکنید.

باب


[١5٣5]١-أصبغ نباته گفت: امیر مؤمنان علیه السّلام در خانه اش-یا در قصر-برای ما که گرد آمده بودیم سخنرانی کرد و سپس فرمان داد تا در نامه ای نوشته شده، بر مردم خوانده شود. و کسی دیگر هم روایت کرده است که پسر گوّاء از امیر مؤمنان علیه السّلام دربارۀ صفت اسلام و ایمان و کفر و نفاق پرسید و حضرت فرمود:

امّا بعد؛ همانا خداوند پاک و والا اسلام را قرار داده، قواعدش را برای کسانی که به آن درآمدند آسان ساخت و پایه هایش را به جهت کسانی که با آن به جنگ برخاستند استوار نمود.

و آن برای کسانی که از آن پیروی کردند، عزّت و برای کسی که در آن درآمد سلامتی است، برای کسی که از آن پیروی کرد، هدایت و، برای کسی که آن را لباس خود قرار می دهد، آراستگی است، برای کسی که خود را به آن می آویزد، بهانه و برای کسی که به آن چنگ می زند، دستگیره است، برای کسی که آن را برمی گیرد، طناب و برای کسی که با آن سخن می گوید، برهان است، برای کسی که روشنایی می جوید، نور است و برای کسی که یاری می جوید، کمک، برای کسی که مناظره می کند، گواه است

و برای کسی که استدلال می آورد پیروزی است، برای کسی که حفظ می کند، دانش است و برای کسی که روایت می کند، حدیث، برای کسی که داوری می کند، حکم است و برای کسی که تجربه می اندوزد، بردباری است، برای کسی که دوراندیشی می کند، لباس است و برای کسی که درک می کند، فهم، برای کسی که می اندیشد، یقین است و برای کسی که تصمیم می گیرد، بینایی، برای کسی که دقّت می کند، نشانه است و برای کسی که پند می پذیرد، عبرت، برای کسی که تصدیق می کند، نجات است

و برای کسی که نیکی می کند، آرامش، برای کسی که تقرّب می جوید، نزدیکی است و برای کسی که توکّل می کند، اطمینان، برای کسی که تفویض می کند، آسودگی است و برای کسی که خوبی می کند، بهره، برای کسی که پیشی می جوید، خیر است و برای کسی که شکیبایی می کند، سپر، برای کسی که پرهیزگاری می کند، لباس است و برای کسی که هدایت می شود، پشتیبان، برای کسی که ایمان می آورد، پناهگاه است و برای کسی که اسلام می آورد، ایمنی، برای کسی که راست می گوید، امیدواری است و برای کسی که قناعت می کند، توانگری است اسلام حقّ است.

راهش هدایت، فخرش بزرگی و صفتش نیکویی است. اسلام، شیوه ای روشن و چراغی پرنور است. چراغی تابنده و بلند هدف است، میدانی هموار و گردآورندۀ مسابقه ها است، جایزه اش شتابنده و کیفرش دردناک است، سازوبرگش کامل و سوارانش بزرگ اند. ایمان، راه او است و اعمال نیک مناره اش. درک، چراغ های آن است و دنیا میدانش. مرگ پایان و رستاخیز، مسابقه اش. بهشت جایزه و دوزخ، کیفرش، تقوا، سازوبرگ و نیکوکاران، سوارانش. به وسیلۀ ایمان است که بر اعمال صالح استدلال می شود

و با اعمال صالح است که درک و فهم رونق می گیرد و با درک و فهم است که هراس از مرگ می آید و با مرگ است که دنیا به انجام می رسد و با دنیا است که از رستاخیز گذر می کنند و به وسیلۀ قیامت است که به بهشت نزدیک می گردند و بهشت حسرت دوزخیان و دوزخ، اندرز پرهیزگاران و تقوا اساس ایمان است.

اصول کافی ج3ص...118

 

دربارۀ کلیات توحید



دسته بندي: کتاب انلاین,حدیث,
مطالب مرتبط :

ارسال نظر

کد امنیتی رفرش

مطالب تصادفي

مطالب پربازديد