خوش گمانی به خداوند عزّتمند[١6٠4]١-ابو عبیدۀ حذّاء از حضرت باقر علیه السّلام روایت کرده که رسول خدا- درود خدا بر او و بر خاندانش-فرمودند: خداوند پاک و والا فرمود: کسانی که برای پاداش من عملی انجام می دهند، به عملشان تکیه نکنند؛ زیرا آنان اگر بکوشند و خودشان را-در تمام عمر-در عبادت من خسته کنند، باز کوتاهی کرده اند و آنان در کرامت و نعمت بهشت و درجات بالایی که از من می خواهند به نهایت عبادت من نمی رسند. بلکه به رحمتم تکیه کرده، به احسانم امیدوار باشند و با خوش گمانی به من آرامش یابند؛ زیرا در این هنگام رحمتم آنان را فرا گرفته، احسانم به بهشتشان رسانده و آمرزشم جامۀ بخشودگی را بر ایشان می پوشاند. که منم خداوند رحمتگر مهربان و بدان نامیده شده ام. [١6٠5]٢-برید معاویه از حضرت باقر علیه السّلام روایت کرده که فرمودند: در کتاب علی علیه السّلام دیدیم که رسول خدا-درود خدا بر او و بر خاندانش-بر منبرش فرمود: سوگند به کسی که خدایی جز او نیست هرگز به مؤمن جز به سبب خوش گمانی اش به خدا و امیدش به او و خوش رفتاری اش و خودنگهداری از غیبت مؤمنان، خیر دنیا و آخرت داده نمی شود. و سوگند به کسی که خدایی جز او نیست خداوند هیچ مؤمنی را پس از توبه و آمرزش خواهی اش جز به سبب بدگمانی اش به خدا و کوتاهی اش در امیدواری به او و بداخلاقی و غیبت کردن از مؤمنان عذاب نمی کند. و سوگند به کسی که خدایی جز او نیست، گمان بندۀ مؤمن جز در صورت حضور خداوند در گمان او، نیکو نمی شود؛ زیرا خدا بزرگوار است و نیکی ها به دست او است، شرم دارد که بندۀ مؤمنش به او خوش گمان باشد و سپس خلاف گمان و امیدش را ببیند، پس به خدا خوش گمان باشید و به سویش بروید. [١6٠6]٣-اسماعیل بزیع از حضرت رضا علیه السّلام روایت کرده که فرمودند: به خدا خوش گمان باشید که آن عزّتمند می فرماید: من پیشاپیش گمان بندۀ مؤمن به خودم هستم، اگر خوب باشد، خوبم و اگر بد باشد، بد. [١6٠٧]4-سفیان عیینه گفت: از حضرت صادق علیه السّلام شنیدم که می فرماید: خوش گمانی به خدا این است که جز به خدا امیدوار نبوده، جز از گناهت نهراسی. اعتراف به کوتاهی[١6٠٨]١-سعد ابو خلف از حضرت کاظم علیه السّلام روایت کرده که ایشان به یکی از فرزندانش فرمودند: پسرم بکوش که جانت را از کوتاهی در عبادت و فرمانبری از خداوند عزّتمند بیرون نبری؛ زیرا خداوند چنان که حقّ او است عبادت نمی شود. [١6٠٩]٢-جابر گفته است: حضرت باقر علیه السّلام به من فرمودند: ای جابر خدا تو را از [اندیشۀ]کاستی و کوتاهی [خود]بیرون نبرد. [١6١٠]٣-حسن جهم گفت: از حضرت ابو الحسن علیه السّلام شنیدم که می فرماید:
مردی در بنی اسرائیل چهل سال خدا را عبادت کرد و سپس به تقدیم قربانی پرداخت ولی قبول نشد، پس به خودش گفت: این جز به خاطر تو نیست، گناه خود تو است. پس خداوند پاک و والا چنین به او وحی کرد: نکوهش تو از خود برتر از عبادت چهل ساله است.
[١6١١]4-فضل یونس از حضرت ابو الحسن علیه السّلام روایت کرده که فرمودند: این دعا را بسیار بخوان: خدایا مرا از عاریه گیرندگان [دین]قرار نده و از کوتاهی بیرون نبر. من عرض کردم: عاریه گیرندگان را می دانم که کیانند، مردی که دین را عاریه گرفته، سپس از آن خارج می شود. اما معنی این که فرمودید: «مرا از کوتاهی بیرون نبر» چیست؟ فرمودند: هر عملی که برای خداوند شکوهمند انجام می دهی، خودت را مقصّر بدان. که همۀ مردم در اعمالشان میان خود و خدا مقصّرد مگر این که خداوند عزّتمند کسی را از کوتاهی نگاه دارد. اصول کافی ج3ص...166 |
