[ صفحه 301]
و احاطت بی الخطیئه، و هذا الوقت الذی وعدت اولیاءک فیه الاجابه.
فصل علی محمد و آله، و اسمح ما بی بیمنک الشافیه، و انظر الی بعینک الراحمه،و ادخلنی فی رحمتک الواسعه، و اقبل الی بوجهک الذی اذا اقبلت به علی اسیر فکته، و علی ضال هدیته، و علی حائر ادیته، و علی فقیر اغنیته، و علی ضعیف قویته، و علی خائف آمنته، و لا تخلنی لقا لعدوک و عدوی، یا ذالالجلال و الاکرام.
یا من لایعلم کیف هو، و حیث هو، و قدرته الا هو، یا من سد الهواء باللسماء، و کبس الارض علی الماء، و اختار لنفسه احسن الاسماء، یا من سمی نفسه بالاسم الذی به یقضی حاجه کل طالب یدعوه به، و اسالک بذلک الاسم، فلا شفیع اقوی لی منه، و بحق محمد و آل محمد ان تصلی علی محمد و آلمحمد، و آلمحمد، و ان تقضی لی حوائجی، و تسمع محمدا و علیا و فاطمه و الحسن و الحسین و علیا و محمدا و جعفرا و موسی و علیا و محمدا و علیا و الحسن و الحجه- صلوات الله علیهم و برکاته و رحمته- صوتی، فیشفعوا لی الیک، و تشفعهم فی، و لاتردنی خائبا، بحق لا اله الا انت، و بحق محمد و آل محمد، وافعل بی کذا و کذا یا کریم. [476] .
بار خدایا، من به وسیله آنان به تو روی آوردم و به حق عظیم آنان به تو توسل میجویم، همان حقی که کنه و حقیقت آن را
[ صفحه 302]
کسی جز تو نمیداند، و به حق آن کس که حقش در نزد تو عظیم است و به اسماء حسنی و کلمات تام تو، همان اسامی و کلماتی که به من دستور دادهای تو را به آنها بخوانم، و از تو سوال میکنم به همان اسم بزرگی که به ابراهیم آموختی تا پرنده را بدان اسم بخواند و پرنده او را اجابت کرد و به آن اسم عظیمی که به آتش گفتی «سرد و سلامتی بر ابراهیم باش» و این چنین شد، و به محبوبترین و گرامیترین و بزرگترین اسامی خود در نزد خودت و به سریعالاجابهترین و موفقترین اسامی، و به آن چه که تو اهل آن و سزاوار و شایسته آنی و به تو متوسل میشوم، به تو روی میآوریم، از تو میپذیرم و راست و درست میدانم، از تو خواهان آمرزشم و خواهان بخششم، زاری و التماس به پیشگاه تو میکنیم و در برابرت، به نشان فروتنی سر پائین میآوریم و برای تو خشوع مینمایم و به بدرفتاری خود نزد تو اقرار دارم، و اصرار و پافشاری و خواهش و تمنا از تو دارم و از تو میخواهم به کتابهایت، همانهائی که بر پیامبرانت (که بر همه آنان درود و رحمت تو باد) نازل فرمودی، از توارت و انجیل و قرآن عظیم، از اول تا آخر آنها که در آنها اسم اعظم تو وجود دارد، و به آن چه که در آن کتابها از اسامی بزرگ وجود دارد، به تو نزدیکی میجویم، و از تو میخواهم که بر محمد و آل او درود بفرستی، و از محمد و آل او مشکلات و ناراحتیها را بگشائی و فرج و گشایش کار مرا با گشایش در کار آنان همراه سازی و از آنان آغاز کنی و در چنین روزی درهای آسمان را برای دعای من بگشائی و در این روز و این شب اجازه فرج و گشایش و بخشش درخواست من و آرزویم را در دنیا و آخرت صادر فرمائی که فقر و تهیدستی به من رسیده
[ صفحه 303]
زیان و آسیب مرا فراگرفته و تنگدستی بر من سایه افکنده و نیازمندی بیچارهام کرده ذلت و خواری نشاندارم ساخته و بیچارگی بر من چیره شده و بدبختی و عذاب بر من استوار گشته خطا و اشتباه احاطهام نموده است، و این همان هنگامی است که به اولیائت نوید اجابت دادهای، پس بر محمد و آل او درود بفرست و دست شفابخش خود را بر من بکش و با دیده رحمت به من بنگر و مرا در رحمت واسعه خود داخل ساز و آن رو و جهتی که اگر بر اسیر رو کنی آزادش میسازی و بر گمشده بنگری رهنمونش شوی و بر سرگردانی توجه کنی به مقصد رسانی و به فقیر نظر افکنی بینیازش سازی و بر ضعیف روی آوری توانایش نمائی و بر خائف ترسان امن و امان بخشی، به این توجه بر من ظنر افکنده روی آور، و در برخورد با دشمنت و دشمنم مرا تنها مگذار، ای دارنده شکوه و بزرگواری.
ای کسی که جز او کسی نمیداند که چگونه است و کجاست و قدرتش چه اندازه است، ای کسی که هوا را به آسمان مسدود ساخته و زمین را بر روی آب گسترش داده و برای خود بهترین اسامی را برگزیده، ای کسی که خود را به اسمی خوانده که حاجت و نیاز هر خوانندهای را که او را با آن بخواند برآورده میسازد، من از تو به حق آن اسم درخواست میکنم، من شفیعی تواناتر از آن ندارم، و به حق محمد آل محمد که بر محمد و آلش درود بفرستی و حوائج و نیازهای مرا برآورده سازی و صدای مرا به گوش محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین و علی و محمد و جعفر و موسی و علی و محمد و علی حسن و حجت که صلوات و برکات و رحمت خداوند بر آنان باد
[ صفحه 304]
برسانی تا برای من در نزد تو شفیع شوند و شفاعت آنان را در مورد من بپذیری و مرا ناامید و مایوس برنگردانی به حق «لا اله الا انت» و به حق محمد و آلمحمد و برای من این کار را انجام بده، ای کریم.
زاهد عابد سید بن طاووس حلی رحمهالله گوید: صفوان روایت کند که محمد بن علی حلبی در روز جمعه بر حضرت صادق علیهالسلام وارد شد به حضرت عرض کرد برترین کاری را که میتوان در چنین روزی انجام داد به من بیاموز؟ حضرت فرمود: ای محمد من کسی را بزرگتر از فاطمه علیهاالسلام در نزد رسول خدا نمیشناسم و کاری را برتر از آن چه که پدرش حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم به او آموخت نمیدانم، آن حضرت فرمود: تا صبح روز جمعه، غسل کند و قدمهایش را صاف و مرتب بگذارد دو نماز دو رکعتی بخواند، در نماز اول در رکعت اول بعد از حمد پنجاه مرتبه سوره توحید و در رکعت دوم بعد از حمد پنجاه مرتبه «والعادیات» و در نماز دوم در رکعت اول بعد از حمه پنجاه مرتبه «ازا زلزلت الارض» و در رکعت دوم بعد از حمد پنجاه مرتبه «اذا جاء نصر الله»که این سوره آخرین سورهایست که بر آن حضرت نازل شده و بعد از فراغت از نماز این دعا را بخواند:
«الهی و سیدی، من تهیا او تعبا او اعد اواستعد لوفاده الی مخلوق رجاء رفده و فوائده و نائله و فواضله و جوایزه فالیک یا الهی کانت تهیئتی و تعبیتی و اعدادی واستعدادی رجاء رفدک و معروفک و نائلک و جوایزک فلا تحرمنی ذلک یا من لایخیب علیه مسئله السائل و لاتنقصه عطیه نائل فانی لم اتک بعمل صالح قدمته و لا شفاعه مخلوق رجوته، اتقرب الیک بشفاعه محمد و اهل بیته صلواتک علیهم اجمعین، ارجو عظیم عفوک الذی عفوت به علی الخاطئین عند عکوفهم علی
[ صفحه 305]
المخارم فلم یمنعک طول عکوفهم علی المحارم آن عدت علیهم بالمغفره و انت سدی العواد بالنعماء و انا العواد بالخطاء، اسئلک بمحمد و آله الطاهرین آن تغفر لی الذنب العظیم فانه لا یغفر ذنبی العظیم الا العظیم یا عظیم یا عظیم یا عظیم یا عظیم یا عظیم یا عظیم یا عظیم؟ [477] .
ای خدا و ای مولای من، هر کس آماده شود و یا عبا به دوش اندازد، نیرو جمع کند و مهیا شود که به سوی یکی از آفریدگان به امید عطاء و کرم و بهرهها و منافع و، جود و احسانش برود، اما خدایا آمادگی، مهیا سازی، نیرو جمع کردن، مقدمه چینی من به امید لطف و احسان شناخته شده تو و دستگیری و جوائز تو است،مرا از اینها محروم نکن، ای کسی که سوالکننده را در اجابت درخواستش نومید نکند و عطای گیرنده را کم نگذارد، من به همراه عمل شایستهای که تقدیم تو کنم و یا به امید شفاعت مخلوقی نزد تو نیامدهام، بلکه به شفاعت محمد و اهل بیت او که درود تو بر همه آنان به تو نزدیکی میجویم، امیدبخشش بزرگت را دارم، همان بخشش بزرگی که بر خطاکاران به هنگامی که بر محرمات و گناهان اصرار میورزند میبخشائی و پافشاری و ادامه طولانی آنان بر نافرمانی تو را از این این که آنان را بیامرزی بازنمیدارد، و تو ای مولای من با نعمت و لطف بر آنان روی میآوری ولی من بازگشتم به خطا و لغزش است، به حق محمد و خاندان پاک او از تو میخواهم گناه عظیم مرا ببخشائی که گناه بزرگ مرا جز عظیم و بزرگ نبخشائی که گناه بزرگ مرا جز عظیم و بزرگ نبخشاید، ای عظیم، ای عظیم، ای عظیم، ای عظیم، ای عظیم، ای عظیم.
[ صفحه 306]
شیخ صدوق رحمهالله از هشام بن سالم (به حذف اسناد) از حضرت صادق علیهالسلام روایت کند که فرمود: هر کس چهار رکعت نماز کند و بخواند در هر رکعتی پنجاه مرتبه قل هو الله احد، این نماز نماز حضرت فاطمه و نماز اوّابین (رجوع کنندگان به خدا) خواهد بود.
شیخ و استاد، محمد بن حسن بن ولید رضیاللهعنه این نماز را با ثوابش روایت میکرد ولی میگفت که من این نماز را به عنوان نماز حضرت فاطمه نمیدانم و اما اهل کوفه آن را به عنوان نماز حضرت فاطمه علیهاالسلام میشناسند. [478] .
از عبدالله بن سنان از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده که فرمود: هر کس وضو بگیرد و وضویش را کاملا پر آب و کامل بسازد و شروع به خواندن نماز کند و چهار رکعت نماز بخواند که بین آن با دادن یک سلام فاصله بیاندازد و در هر رکعتی فاتحه الکتاب و بعد از آن پنجاه مرتبه «قل هو الله احد» را بخواند بعد از فراغ از نماز، دیگر بین او و خداوند متعال گناه نابخشنودنی وجود نخواهد داشت. [479] .
ابوبصیر از حضرت صادق علیهالسلام روایت کند که فرمود: هر کس چهار رکعت نماز با دویست مرتبه «قل هو الله» بخواند که در هر رکعتی پنجاه مرتبه باشد از نماز فارغ نشده که خداوند تمام گناهان او را میبخشد. [480] .
سید بن طاووس رحمهالله گوید: از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده که به امیرالمومنین و دخترش حضرت زهرا فرمود من میخواهم خیری را که پروردگارم به من آموخته و مرا بر آن آگاه ساخته شما را نیز به آن مخصوص گردانم آن را حفظ کنید، گفتند بسیار خوب ای رسول خدا، آن چیست؟ فرمود: دو رکعت نماز بخوانید و در هر رکعت سوره حمد و سه
[ صفحه 307]
مرتبه «آیه الکرسی» و سه مرتبه «قل هو الله احد» و آیات آخر سوره حشر را از،لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته... تا آخر سوره سه مرتبه، آنگاه که نشستید تشهد خوانده حمد و سپاس الهی بجا آورید بر پیامبر درود بفرستید و برای مومنین و مومنات دعا کنید و بعد از فراغت از نماز بگوئید:
اللهم انی اسالک بحق کل اسم هولک یحق علیک فیه اجابه الدعاء اذا دعیت به و اسالک بحق کل ذی حق علیک و اسالک بحقک علی جمیع ما هو دونک آن تفعل بی کذا و کذا. [481] .
خداوندا از تو میخواهم به حق هر اسمی که داری و آن گاه که بدان اسم خوانده شوی اجابت دعا بر تو حق و شایسته است و از تو به حق هر صاحب حقی بر تو درخواست میکنم به حق خودت بر تمام کسانی که غیر تو هستند حاجات مرا برآورده سازی.
و نیز جناب سید بن طاوس رحمهالله در کتاب «زوائد الفوائد» بعد از آنکه زیارت مختصر و مخصوصه آن حضرت را میآورد و ضمن آنکه میگوید: که این زیارت مخصوص به این روز یعنی روز سوم جمادی الثانی است که در روز وفات آن حضرت میباشد، میگوید: سپس نماز زیارت و یا نماز آن حضرت را میخوانی، که آن دو رکعت است و در هر رکعتی حمد یک مرتبه و «قل هو الله احد» شصت مرتبه. [482] .
شیخ بزرگوار حسین بن فضل طبرسی رحمهالله گوید: نماز استغاثه به حضرت زهراء علیهاالسلام بدین گونه است: دو رکعت نماز میخوانی بعد سر به سجده گذاشته و صد مرتبه میگوئی «یا فاطمه» بعد قسمت راست
[ صفحه 308]
صورت را بر روی زمین گذاشته و صد مرتبه یا فاطمه میگوئی و سپس قسمت چپ را و صد مرتبه آن را میگوئی بعد سجده کرده و یکصد و ده مرتبه همان کلمه را بگو و بعد این دعا را بخوان:
یا امنا من کل شیء و کل شیء منک خائف حذر، اسالک بامنک من کل شیء و خوف کل شیء منک آن تصلی علی محمد و آل محمد و آن تعطینی امانا لنفسی و اهلی و مالی و ولدی حتی لا اخاف احدا و لا احذر من شیء ابدا، انک علی کل شیء قدیر. [483] .
ای کسی که از همه چیز در امان و همه چیز از تو ترسان و هراسناک است، ترا به ایمنیت از همه چیز و ترس همه چیز از تو میخوانم که بر محمد و آل محمد درود بفرستی و امانی برای من و خانواده و اموال و فرزندانم عطا فرمائی تا از هیچ کس نترسم و هیچگاه از چیزی وحشت نداشته باشم تو بر همه چیز توانائی.
از حضرت صادق علیهالسلام روایت شده هرگاه که یکی از شما استغاثهای به خداوند داشت دو رکعت نماز بخواند و بعد سر به سجده گذاشته و بگوید:
«یا محمد یا رسولالله، یا علی یا سید المومینن و المومنات بکما استغیث الی الله تعالی، یا محمد یا علی استغیث بکما، یا غوثاه بالله و بمحمد و علی و فاطمه- و بعد امامان را بشمارد- بکم اتوسل الی الله».
که انشاءالله یاری و مدد الهی فورا به شما خواهد رسید. [484] .
[ صفحه 309]
محدث قمی رحمهالله گوید: روایت شده که هرگاه حاجتی از خداوند متعال داشتی و نسبت به آن دلگیر بودی دو رکعت نماز بخوان و بعد از سلام سه مرتبه «الله اکبر» و بعد تسبیحات حضرت فاطمه را بگو آنگاه به سجده گذاشته و صد مرتبه بگو: «یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی» بعد گونه راست را بر زمبن بگذار و صد مرتبه همان را بگو و بعد گونه چپ را صد مرتبه بگو بعد سجده کن و یکصد و ده بار همان را بگو، انشاءالله خداوند حاجتت را برآورده خواهد ساخت. [485] .
دیگر دعاها، تسبیحات، تعقیبات نماز و تعویذ حضرت زهراء برای حضرت مجتبی
1- روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نزد فاطمه علیهاالسلام آمد دید حضرت حسن علیهالسلام مریض است، خیلی ناراحت شد جبرئیل نازل شده و گفت: یا محمد آیا حرز و دعائی به تو بیاموزم که آن را بخوانی و بیماریش بهبود یابد؟ گفت: آری، گفت، بگو:
«اللهم لا اله الا انت العلی العظیم، ذوالسلطان القدیم و المن العظیم و الوجه الکریم، لا اله الا انت العلی العظیم، ولی الکلمات التامات و الدعوات المستجابات، حل ما اصبح بفلان»
حضرت این دعاء را خواند و بعد دستش را بر پیشانی امام حسن گذاشت، که بیاری خداوند بهبودی یافت. [486] .
[ صفحه 310]
دعاء برای پرداخت قرض
2- روایت شده که روزی حضرت زهراء علیهاالسلام به زیارت حضرت رسول رفت، حضرت رسول رفت، حضرت به او فرمودند آیا زاد و توشهای همراه تو بکنم؟ گفت: آری، فرمود: چنین بگو:
«اللهم ربنا و رب کل شیء منزل التواره و الانجیل و الفرقان، فالق الحب و النوی، اعوذ بکمن شر کل دابه انت اخذ بناصیتها، انت الاول فلیس قبلک شیء و انت الاخر فلیس بعدک شیء و انت الظاهر فلیس فوقک شیء و انت الباطن فلیس دونک شیء صل علی محمد و علی اهل بیته علیه و علیهم السلام، و افقض عنی الدین و اغننی من الفقر و یسر لی کل لامر یا ارحم الراحمین» [487] .
خداوندا، ای پروردگار ما و پروردگار همه چیز، فروفرستاننده تورات و انجیل و فرقان، شکافنده دانه و هسته، از آسیب هر جنبندهای که فرمانش بدست توست به تو پناه میبرم، تو آغازی و پیش از تو چیزی نیست و تو فرجامی و بعد از تو چیزی نیست تو آشکاری و برتر از تو چیزی نیست و تو پناهی و غیر از تو چیزی نیست، بر محمد و خاندانش علیهمالسلام درود بفرست، قرض را از من پرداخت کرده از تهی دستی بی نیازم کن و همه امور را برایم آسان گردان، ای ارحم الراحمین.
[ صفحه 311]
دعا برای برطرف شدن تب
3- سلمان فارسی رضوان الله علیه در ضمن حدیثی طولانی گوید به حضرت زهراء علیهاالسلام عرض کردم بانوی من، سخنی به من بیاموزید؟ فرمود: اگر دلت میخواهد که آزار تب تا وقتی که در این دنیا زندگی میکنی به تو نرسد بر این دعا مواظبت کن: و آن دعا اینست:
«بسم الله الرحمن الرحیم، بسم الله النور، بسم الله نور النور، بسم الله نور علی نور، بسم الله الذی هو مدبر الامور بسم الله الذی خلق النور من النور، الحمدلله الذی خلق النور من النور و انزل النور علی الطور فی کتاب مسطور فی رق منشور بقدر مقدور علی نبی محبور، الحمدلله الذی هو بالعز مذکور و بالفخر مشهور و علی السراء و الضراء مشکور و صلی الله علی سیدنا محمد و اله الطاهرین.» [488] .
به نام خداوند بخشنده مهربان، به نام خداوند نور، به نام خداوند نور نور به نام خداوند نور بر نور، به نام خداوندی که او مدبر امور است، بهنام خداوندی که نور را از نور آفرید، سپاس خداوندی را که نور را از نور آفرید و نور را بر طور در کتابی نوشته شده در نامهای گشوده و به اندازه معین بر پیامبری بزرگوار نازل کرد، سپاس خداوند یا را به عزت و شکوه از او یاد میشود و به بزرگی و عظمت شهرت دارد و بر نعمتهای فراوان و تنگدستیها از او سپاسگزاری میشود و درورد بر
[ صفحه 312]
مولای ما محمد و خاندان پاک او باد.
سلمان گوید: بعد از اینکه دعا را از حضرت فراگرفتم، آن را به دیگران آموختم،و به برکت آن هزار نفر بهبودی یافتند. [489] .
دعای حضرت زهراء برای گرفتاریها و کارهای مهم
4- حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام از مادر بزرگوارش حضرت زهراء علیهاالسلام نقل میکند که مادرم فرمود که رسول خدا به من فرمود: ای فاطمه آیا دعائی به تو بیاموزم که هر کس آن دعا را بخواند مستجاب شود و در خواننده آن زهر و سحر و جادو اثر نکند و شیطان نتواند متعرض او شود و دعایش برنگردد و حوائجی که مایل است خداوند آنها را برآورده سازد همهاش اعم از حوائج دنیوی و یا اخروی انجام گیرد؟ گفتم: آری، ای پدر، به خدا سوگند که این برای من از دنیا و مافیها بهتر است، فرمود: چنین بگو:
«یا الله، یا اعز مذکور و اقدمه قدما فی العزه و الجبرت، یا الله، یا رحیم کل مسترحم، و مفزع کل ملهوف، یا الله، یا راحم کل حزین یشکو بثه و حزنه الیه. یا الله، یا خیر من طلب المعروف منه و اسر فی العطاء یا الله یا من تخاف الملائکه المتوقده بالنور منه، اسالک بالاسماء التی تدعوبها حمله عرشک،و من حول عرشک یسبحون بها شفقه من خوف عذابک، و بالاسماء التی یدعوک بها جبرئیل و میکائیل و اسرافیل الا اجبتنی و کشفت
[ صفحه 313]
یا الهی کربتی، و سترت ذنوبی، یا من یامر بالصیحه فی خلقه فاذا هم بالساهره،اسالک بذلک الاسم الذی تحیی به العظام و هی رمیم آن تحیی قلبی، و تشرح صدری و تصلح شانی.
یا من خص نفسه بالبقاء، و خلق لبریته الموت و الحیاه، یا من فعله قول، و قوله امر، و امره ماض علی ما یشاء، اسالک بالاسم الذی دعاک به خلیلک حین القی فی النار، فاستجبت له و قلت: «یانار کونی بردا و سلاما علی ابراهیم» و بالاسم الذی دعاک به موسی من جانب الطور الایمن فاستجبت له دعاه، و بالاسم الذی کشفت به عن ایوب الضر، و تبت به علی داود، و سخرت به لسلیمان الریح تجری بامره، و الشیاطین، و علمته منطق الطیر، و بالاسم الذی وهبت به لزکریا یحیی، و خلقت عیسی من روح القدس من غیر اب، و بالاسم الذی خلقت به العرش و الکرسی و بالاسم الذی خلقت به الروحانیین و بالاسم الذی خلقت به الجن و الانس، و بالاسم الذی خلقت به جمیع الخلق و جمیع ما اردت من شی، و بالاسم الذی قدرت به علی کل شی اسالک بهذه الاسما لما اعطیتنی سولی، و قضیت بها حوائجی».
یعنی «ای خداوند، ای عزیزترین یادآوری شده، سابقهدارترین دارندگان عزت و شکوه، ای خداوند، ای رحمکننده هر خواهان رحمت، ای پناهنده اندوهگین، ای خداوند ای مهربان به هر غمگین که از غم و اندوهش به تو شکوه میبرد ای خداوند، ای بهترین کسی که نیکی و خوبی از او خواسته میشود، و عطا و بخشش را پنهان میداری، ای خداوند، ای کسی که ملائکه
[ صفحه 314]
افروزاننده نور از او میترسند، به آن اسمی که حاملا عرشت تو را بدان اسم میخوانند و اطرافیان عرشت از ترس عذاب تو در آن تو را تسبیح میکنند، و به آن اسامی که جبرئیل و میکائیل و اسرافیل تو را بدانها میخوانند از تو درخواست دارم که جواب مرا بدهی خداوندا غم و اندوهم را برطرف ساز، گناهانم را بپوشان، ای خداوندی که دستور صیحه در بین آفریدگان میدهی و همهگان از خواب سر برمیدارند، از تو درخواست میکنم به همان اسمی که استخوانهای پوسیده را زنده میگردانی، اینک قلبم را زنده، سینهام را گشاده و کارم را اصلاح فرمائی.
ای کسی که بقاء و دوام را مخصوص خود گردانیده و برای مخلوقاتش مرگ و حیات را آفریده است، ای کسی که فعلش قول و قولش امر و امرش بر هر چیز بخواهد گذارا است، از تو درخواست میکنم به آن اسمی که ابراهیم خلیل تو، به هنگامی که در آتش افکنده شد تو را بدان اسم خواند و تو او را اجابت فرموده و گفتی: ای آتشی سردی و سلامتی برای ابراهیم باش و به آن اسمی که موسی علیهالسلام تو را از طرف راست کوه طور خواند و دعایش را اجابت نمودی و به آن اسمی که بدان ضرر و آفت را از ایوب علیهالسلام دور ساختی و بر داود توبه بخشیدی و برای سلیمان باد را به فرمانش به حرکت در آوردی و شیطانها را در تسخیرش قرار دادی و نطق پرندگان را به او آموختی، و به آن اسمی که یحیی را بدان اسم به زکریا بخشیدی و عیسی را بدون پدر از روحالقدس خلق کردی، و به آن اسمی که عرش و کرسی را بدان آفریدی و به اسمی که روحانیین جن را با آن خلق کردی و به اسمی که جن و انس را بدان آفریدی و به اسمی که تمام مخلوقات و هر آن چه که اراده کردی به وجود آوردی و به
[ صفحه 315]
اسمی که بدان بر همه چیز توانائی، از تو میخواهم به این اسماء که سوال و خواسته مرا به من ببخشائی و حوائجم را برآورده سازی».
اگر تو ای فاطمه این دعاء را بخوانی به تو گفته میشود ای فاطمه، آری، آری، بله، بله. [490] .
دعای حضرت زهراء برای برآورده شدن حاجات
اللهم قنعنی بما رزقتنی، و استرنی و عافنی ابدا ما ابقیتنی، و افرلی و ارحمنی اذا توفیتنی. اللهم لا تعین یف طلب ما لمتقدره لی، و ما قدرته علی فاجعله میسرا سهلا. الله کاف عن والدی و کل من نعمه علی خیر مکافاه، اللهم فرغنی لما خلقتنی له، و لاتشغلنی بما تکفلت لی به. و لاتعذبنی و انا استغفرک، و لاتحرمنی و انا اسالک.
اللهم ذلل نفسی فی نفسی، و عظم شانک فی نفسی، و الهمنی طاعتک، و العمل بما یرضیک، و التجنب مما یسخطک، یا ارحم الراحمین. [491] .
خداوندا مرا به آن چه که روزی فرمودهای قانع ساز، مرا بپوشان و برای همیشه تا هنگامی که مرا باقی گذاردهای ببخش و هنگامی که میراندی، بیامرز و رحمت نمای، خداوندا در جستجوی آن چه که برایم مقدر نساختهای خستهام مکن و آن چه را که برایم تقدیر فرمودهای آسان ساز، پروردگارا به بهترین وجه پدر و مادرم و تمام کسانی را که نعمتی به من
[ صفحه 316]
دادهاند پاداش عنایت فرما، پروردگارا مرا برای آن کاری که به خاطر آن آفریده شدهام فارغ البال و آسوده خاطر قرار داده و به آن چه که تو خود کفالتش را به عهده گرفتهام مرا مشغول مدار، با اینکه من از تو آمرزش میخواهم عذابم مکن، و در حالیکه از تو درخواست مینمایم محرومم مساز پروردگارا خویشتنم را در نظر خود خوار و مقامت را در نظرم بزرگ بدار، طاعت و فرمانبرداریت و عمل به آن چه که موجب خشنودی تو است و بر کناری و دوری جستن از آن چه که تو را به خشم میآورد به من الهام فرما ای رحم کنندهترین رحمکنندگان.
دعای آن حضرت برای رهائی از زندان و تنگناها
اللهم بحق العرش و من علاه، و بحق الوحی و من اوحاه، و من بحق النبی و من نباه، و بحق البیت و من نباه یا سامع کل سوت، یا جامع کل فوت، یا باریء النفوس بعد الموت، صل علی محمد و اهل بیته، و آتنا و جمیع المومنین و المومنات فی مشارق الارض و مغاربها فرجا من عندک عاجلا بشهاده ان لا اله الا الله، و ان محمدا عبدک و رسولک صلی الله علیه و علی ذریته الطیبین الطاهرین و سلم تسلیما. [492] .
خداوندا به عرش و آنکس که بر بالای آنست، و به حق وحی و آنکس که آن را وحی فرموده و به حق پیامبر و آنکس که به او
[ صفحه 317]
پیام داده و به حق خانه و سازندهاش، ای شنوای هر آوا، ای گردآورنده هر از دست رفته، ای زندگی بخش ارواح بعد از مرگ بر محمد و خاندان او درود بفرست و به ما و همگی مومنین و مومنات در باختر و خاور گیتی از سوی خود گشایش زودرسی عنایت فرما به حق شهادت «لا اله الا الله» و اینکه محمد بنده و رسول تو است درود و سلام خداوند بر او و بر فرزندان پاک و پاکیزهاش.
تسبیح حضرت زهرا در روز سوم ماه
سبحان من استنار بالحول و القوه، سبحان من احتجب فی سبع سموات فلا عین تراه.سبحان من اذل الخلائق بالموت، و اعز نفسه بالحیاه. سبحان من یبقی و یفنی کل شیء سواه. سبحان من استخلص الحمد لنفسه و ارتضاه، سبحان الحی العلیم. سبحان الحلیم الکریم. سبحان الملک القدوس. سبحان العلی العظیم. سبحان الله و بحمده. [493] .
پاک و منزه است کسی که به نیرو و توانائی، روشن و نورانی گشته، پاک و منزه است آن کسی که در هفت آسمان محجوب گشته و هیچ دیدهای او را نبیند، پاک و منزه است کسی که مخلوقات را با مرگ ذلیل میگرداند و خودش را با حیات عزیز میدارد، پاک و منزه است کسی که باقی میماند و هر چه که غیر او است از بین میرود، پاک و منزه است کسی که حمد و ستایش
[ صفحه 318]
را تنها برای خود خواسته و پسندیده است، پاک و منزه است زنده دانا، پاک و منزه است بردبار، پاک و منزه است فرمانروای ستوده پاک و منزه است خدای والای عظیم، پاک و منزه است خداوند، او را میستایم و ثنا میگویم.
دعای آن حضرت در مکارم اخلاق
اللهم بعلمک الغیب، و قدرتک علی الخلق، احینی ما علمت الحیاه خیرا لی، و توفنی اذا کانت الوفاه خیرا لی. اللهم انی اسالک کلمه الاخلاص، و خشیتک فی الرضا و الغضب، و القصد فی الغنی و الفقر، و اسالک الرضا بالقضاء، و اسالک برد العیش بعد الموت، و اسالک النظر الی وجهک، و الشوق الی لقائک من غیر ضراء مضره، و لا فتنه مظلمه.
اللهم زینا بزینه الایمان، و اجعلنا هداه مهدیین، یا رب العالمین. [494] .
خداوندا به علم غیب، و قدرتت بر مخلوقات، تا آنجا که زندگی را برای من خیر میدانی زندهام بدار و آن هنگام که مردن برایم بهتر است مرا بمیران، پروردگارا من از تو کلمه اخلاص و ترس از تو را در حالت خشنودی و خشم، و میانهروی را در تهی دستی و بینیازی خواهانم، و از تو نعمت جاویدان، و چشم روشنی و همیشگی و پیوسته را، و رضایت به قضاء تو را
[ صفحه 319]
میخواهم و درخواست میکنم زندگی خوش را بعد از مرگ، و دیدار جمال و شوق لقایت را بیآنکه در حالت زیان و ضرر و یا فتنه تاریک باشد نصیبم فرما، پروردگارا ما را به زینت ایمان مزین ساز و از راهنمایان راه یافته قرارمان ده، ای پروردگار جهانیان.
حرز آن حضرت
بسم الله الرحمن الرحیم، یا حی یا قیوم، برحمتک استغیث فاغثنی، و لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا، و اصلح لی شانی کله. [495] .
به نام خداوند بخشنده مهربان، ای زنده، ای بر پای دارنده به رحمت تو فریاد خواهی میکنم به فریادم برس و مرا هیچگاه و برای همیشه حتی یک چشم به هم زدن به خودم وامگذار و تمام کارهایم را اصلاح فرما.
دعای حریق
شیخ طوسی و کفعمی رحمهالله علیهما چنین نوشتهاند:... بعد دعاء کند به دعای کاملی که معروف است به دعاء حریق [496] و بگوید:
[ صفحه 320]
اللهم انی اصبحت اشهدک- و کفی بک شهیدا- و اشهد ملائکتک و حمله عرشک و سکان سبع سمواتک و ارضیک و انبیاءک و رسلک و ورثه انبیاءک و رسلک و الصالحین من عبادک و جمیع خلقک، فاشهدلی- و کفی بک شهیدا- انی اشهد انک انت الله لا اله الا انت المعبود، وحدک لا شریک لک، و ان محمدا عبدک و رسولک، و ان کل معبود مما دون عرشک الی قرار ارضک السابعه السفلی باطل مضمحل ما خلا و جهک الکریم فانه اعز و اکرم و اجل و اعظم من ان یصف الواصفون کنه جلاله او تهتدی القلوب الی کنه عظمته، یا من فاق مدح المادحین فخر مده، و عدی وصف الواصفین ماثر حمده، و جل عن مقاله الناطقین تعظیم شانه،صل علی محمد و آله، وافعل بنا ما انت اهله یا اهل التقوی و اهل المغفره.
-ثلاثا
ثم یقول:
لا اله الا الله وحده لا شریک له، سبحان و بحمده، اسغفر الله و اتوب الیه ما شاء الله ولا قوه الا بالله، هو الاول و الاخر، و الظاهر و الباطن، له الملک و له الحمد، یحیی و یمیت، و یمیت و یحیی، و هو حی لا یموت، بیده الخیر، و هو علی کل شیء قدیر- احدی عشره مره
ثم یقول:
سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر، اسغفرالله و اتوب الیه، ما شاء الله لا حول و لا قوه الا بالله الحلیم الکریم، العلی العظیم، الرحمن الرحیم، الملک القدوس الحق المبین، عدد
[ صفحه 321]
خلقه، وزنه عرشه، و ملء سمواته و ارضیه، و عدد ماجری به قلمه، و احصاه کتابه، و مداد کلماته، و رضاه لنفسه، احدی عشره مره
ثم قل:
اللهم صل علی محمد و اهل بیته المبارکین، و صل علی جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و حمله عرشک اجمعین و الملائکه المقربین. اللهم صل علیهم جمیعا حتی تبلغهم الرضا و تزدیهم بعد الرضا مما انت اهله یا ارحم الراحمین. اللهم صل علی محمد و آل محمد، و صل علی ملک الموت و اعوانه، و صل علی رضوان و خزنه الجنان، و صل علی مالک و خزنه النیران. اللهم و صل علیهم حتی تبلغهم الرضا و تزدیهم بعد الرضا مما انت اهله یا ارحم الراحمین.
اللهم صل علی الکرام الکاتبین، و السفره الکرام البرره، و الحفظه لنبی آدم، و صل علی ملائکه الهواء و ملائکه الارضین السفلی، و ملائکه اللیل و النهار، و الارض و الاقطار، و البحار و الانهار، و البراری و الفلوات، و الفقار، و الاشجار و صل علی ملائکتک الذین اغنیتهم عن الطعام و الشراب بتسبیحک و عبادتکو اللهم صل علیهم حتی تبلغهم الرضا و تزیدهم بعد الرضا مما انت اهله یا ارحم الراحمین.
اللهم صل علی محمد و آلمحمد، و صل علی ابینا آدم و امنا حواء و ما ولدا من النبیین و الصدیقین و اشهداء و الصالحین. اللهم صل علیهم حتی تبلغهم الرضا مما انت اهله یا ارحم الراحمین. اللهم صل علی محمد و اهل بیته الطاهرین
[ صفحه 322]
الطیبین، و علی اصحابه المنتجبین، و علی ازواجه المطهرات، و علی ذریه محمد، و علی کل نبی بشیر بمحمد، و علی کل نبی ولد محمدا و علی کل من فی صلواتک علیه رضی لک و رضی لنبیک محمد صلی الله علیه و آله. اللهم صل علیهم حتب تبلغهم الرضا و تزدیهم بعد الرضا مما انت اهله یا ارحم الراحمین.
اللهم صل علی محمد (و آل محمد، و بارک علی محمد و آل محمد، و ارحم محمدا و آلمحمد) کافضل ما صلیت و بارکت و ترحمت علی ابراهیم انک حمید مجید.
اللهم صل علی محمد و آل محمد کما امرتنا ان نصلی (علیه، اللهم صل) علی محمد و آل محمد کما ینبغی لنا ان نصلی علیه. محمد و آل محمد بعدد من صلی علیه. اللهم صل علی محمد و آل محمد بعدد کل حرف فی صلاه صلیت علیه. اللهم صل علی محمد و آل محمد بعدد من صلی علیه و من لم یصل علیه.
اللهم صل علی محمد و آل محمد بعدد کل شعره و لفظه و لحظه و نفس وصفه و سکون و حرکه ممن صلی علیه و ممن لم یصل علیه، و بعدد ساعاتهم و دقایقهم و سکونهم و حرکاتهم و حقایقهم و میقاتهم و صفاتهم و ایامهم و شهورهم و سنیهم و اشعارهم و ابشارهم و بعدد زنه ذر ما عملوا او یعملون، او کان منهم او یکون الی یوم القیمه، و کاضعاف ذلک اضعافا مضاعفه الی یوم القیامه، و کاضعاف ذلک اضعافا مضاعفه الی یوم القیامه، یا ارحم الراحمین.
اللهم صل علی محمد و آل محمد بعدد ما خلقت و ما انت
[ صفحه 323]
خالقه الی یوم القیامه، صلاه ترضیه. اللهم لک الحمد و الثناء و الشکر و المن و الفضل و الطول و الخیر و الحسنی و النعمه و العظمه و الجبروت و الملک و الملکوت و السلطان و الفخر و القهر و السودد و الامتنان و الکرم و الجلال و الاکرام و الخیر و التوحید و التمجید و التهلیل (و التکبیر) و التقدیس و الرحمه و المغفره و الکبریاء و العظمه و لک ما زکا و طاب و طهر من الثناء الطیب و المدیح الفاخر و القول الحسن الجمیل الذی ترضی به عن قائله و ترضی به قائله، و هو رضی لک.
حتی یتصل حمدی بحمد اول الحامدین، و ثنائی بثناء اول المثنین علی رب العالیمین متصلا ذلک بذلک، و تهلیلی بتهلیل اول المهللین، و تکبیری بتکبیر اول المکبرین، و قولی الحسن (الجمیل) بقول اول القائلین المجملین المثنین علی رب العالمین متصلا ذلک بذلک من اول الدهر الی آخره، و بعدد زنه ذر السموات و الارضین و الرمال و التلال و الجبال و عدد جرع ماء البحارو عدد قطر الامطار و ورق الاشجار و عدد النجوم و عدد الثری و الحصی و النوی والمدر و عدد زنه ذلک (کله) و عدد زنه ذر السموات و الارضین و ما فیهن و ما بینهن و ما تحتهن و ما بین ذلک و ما فوقهن الی یوم القیمه، من لذن عرشک الی قرار ارضک السابعه السفلی، و بعدد حروف الفاظ اهلهن و عدد ارماقهم و دقایقهم و شعارئرهم و ساعاتهم و ایامهم و شهورهم و سنیهم و سکونهم و حرکاتهم و اشعارهم و ابشارهم، و عدد زنه ما عملوا او یعملون او بلغهم او راوا اوظنوا اوفطنوا او کان منهم او یکون الی
[ صفحه 324]
یوم القیامه، و عدد زنه ذر ذلک و اضعاف ذلک و کاضعاف ذلک اضعافا مضاعفه لا یعلهما و لایحصیها غیرک، یا ذالجلال و الاکرام. و اهل ذلک انت و مستحقه و مستوجبه منی و من جمیع خلقک یا بدیع السموات و الارض.
اللهم انک لست برب استحدثناک و لا معک اله فیشرکک فی ربوبیتک، و لا معک اله اعانک علی خلقنا، انت ربنا کما نقول و فوق ما یقول القائلون. اسئلک ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تعطی محمدا افضل ما سئلک و افضل ما سئلت له و افضل ما انت مسول له الی یوم القیامه.
اعیذ اهل بیت نبیی محمد صلی الله علیه و آله و نفسی و دینی و ذریتی و مالی و ولدی و اهلی و قراباتی و اهل بیتی و کل ذی رحم دخل لی فی الاسلام او یدخل الی یوم القیامه و خزانتی و خاصتی و من قلدنی دعاء اواسدی الی دا اورد عنی غیبه او قال فی خیرا او اتخذت عنده یدا او ضیعه و جیرانی و اخوانی من المومنین و المومنات بالله و باسمائه التامه العامه الشامله الکامله الطاهره الفاضله المبارکه المتعالیه الزاکیه الشریفه المنیعه الکریمه العظیمه المخزونه التی لا یجاوزهن و برو لا فاجر، و بام الکتاب و خاتمته و ما بینهما من سوره شریفه و آیه محکمه و شفاء و رحمه و عوذه و برکه، و بالتواره و الانجیل و الزبور و الفرقان، و بصحف ابراهیم و موسی، و بکل کتاب انزله الله، و بکل رسول ارسله الله، و بکل حجه اقامها الله، و بکل برهان اظهره الله، و بکل نور اناره الله، و بکل آلا الله و عظمته،
[ صفحه 325]
اعیذ و استعیذ من شر کل ذی شر، و من شرما اخاف و احذر، و من شرما اخاف و احذر، و من شرما ربی منه اکبر، و من شر فسقه العرب و العجم، و من شر فسقه الجن و الانس و الشیاطین و السلاطین و ابلیس و جنوده و اشیاعه و اتباعه، و من شر ما فی النور و الظلمه، و من شر ما دهم اوهجم او الم، و من شر کل غم و هم و آفه و ندم و نازله و سقم، و من شر ما یحدث فی اللیل و النهار و تاتی به الاقدار، و من شرما فی النار، و من شر ما فی الارض و الاقطار و الفلوات و القفار و البحار و الانهار، و من شر الفساق و الفجار و الکهان و السحار و الحساد و الذعار و الاشرار، و من شر ما یلحج فی الارض و ما یخرج منها و ما ینزل من السماء و ما یعرج فیها الیها، و من شر کل ذی شر، و من شر کل ذی شر، و من شر کل دابه ربی آخذ بناصیتها، ان ربی علی صراط مستقیم، فان تولوا فقل حسبی الله لا اله الا هو علیه توکلیت و هو رب العرش العظیم.
و اعوذ بک اللهم من الهم و الحزن و العجز و الکسل و الحبن و البخل، و من ضلعالدین و غلبله الرجال، و من عمل لا ینفع، و من عین لا تدمع، و من قلب لا یخشع، و من دعاء لا یسمع و من نصیحه لا تنجع، و من صحابه لاتردع، و من اجماع علی نکر، و تودد علی خسر، او تواخذ علی خبث، و مما استعاذ منه محمد صلی الله علیه و آله و مسلائکه المقربون و الانبیاء و المرسلون و الائمه الطاهرون المطهرون و الشهداء و الصالحون و عبادک المتقون.
و اسئلک اللهم ان تصلی علی محمد، و آل محمد و ان تعطینی
[ صفحه 326]
من الخیر ماسئلوا، و ان تعیذنی من شرما استعاذوا، و اسئلک اللهم من الخیر کله عاجله و آجله، ما علمت منه و ما لم اعلم. و اعوذبک یا رب من همزات الشیاطین و اعوذبک رب ان یحضرون.
بسم الله علی اهل بیت النبی محمد صلی الله علیه و آله، بسم الله علی نفسی و دینی بسم الله علی اهلی و مالی، بسم الله علی کل شیئی اعطانی ربی، بسم الله علی احبتی و ولدی و قراباتی، بسم الله علی جیرانی المومنین و اخوانی و من قلدنی دعاء او اتخذ عندی یدا او ابتدا الی برا من المومنین و المومنات، بسم الله علی ما رزقنی ربی و یرزقنی، بسم الله الذی لا یضر مع اسمه شیء فی الارض و لا فی السماء و هو السمیع العلیم. اللهم صل علی محمد و ال محمد، و صلنی بجمیع ما سئلک عبادک المومنون ان تصلهم به من الخیر و اصرف عنی جمیع ما سئلک عبادک المومنون ان تصلهم به من الخیر و اصرف عنی جمیع ما سئلک عبادک المومنون ان تصرفه عنهم من السوء و الردی، و زدنی من فضلک ما انت اهله و ولیه یا ارحم الراحمین.
اللهم صل علی محمد و آهل بیته الطیبین، و عجل اللهم فرجهم و فرجی، و فرج عن کل مهموم و ارزقنی نصرهم، و اشهدنی ایامهم، و اجمع بینی و بینهم فی الدنیا و الاخره، و اجعل منک علیهم واقیه حتی لایخلص الیهم الا بسبیل خیر، و علی من معهم و علی شیعتهم و محبیهم و علی اولیائهم و علی جمیع المومنین و المومنات، فانک علی کل شی قدیر.
بسم الله و بالله و من الله و الی الله و لا غالب الا الله، ما شاء الله
[ صفحه 327]
لا قوه الا بالله، حسبی الله توکلیت علی الله، و افوض امری الی الله، و التجی الی الله، و بالله احاول و اصاول و اکاثر و افاخر و اعتز و اعتصم، علیه توکلت و الیه متاب، لا اله الا الله الحی القیوم عدد الثری و الحصی و النجوم و الملائکه الصفوف، لا اله الا الله وحده لا شریک له العلی العظیم، لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین.
خداوندا من صبح کردم در حالیکه تو را گواه میگیرم- و تو برای گواه بودن کافی هستی- فرشتگان و حاملان عرشت و ساکنان هفت آسمان و زمینت و پیامبران و فرستادگانت و وارثان پیامبران و رسولانت و بندگان شایسته و تمامی آفریدگانت را گواه میگیرم، تو گواه من باش- و برای گواه بودن کافی هستی- که من شهادت میدهم جز تو خدائی و جز تو معبودی نیست، تنهائی، و شریکی برایت نیست، و گواهی میدهم که محمد بنده و رسول تو است و هر موجودی که در زیر عرش تا مرکز هفتیمن زمین، پرستیده شود باطل و نابود است، به جز وجه بزرگوار و کریم تو که برتر و بزرگتر و والاتر از آنست که توصیف کنندگان کنه عظمت و شکوه او را دریابند و یا دلها به واقعیت بزرگی او راه پیدا کنند، ای کسی که بر ستودن ستایشگران مباهات و افتخار ستایشش برتری یافته و سپاسهای نمونهاش توصیف سپاسگزاران را پشت سرگذاشته و از انها تجاوز نموده و بزرگداشت مقامش از گفتار سخنوران برتر گشته، بر محمد و خاندان او درود بفرست و برای ما آن را انجام بده که تو خود شایسته آنی، ای اهل تقوی و آمرزش.
(سه بار این کلمه را تکرار کند). بعد بگوید:
[ صفحه 328]
نیست خدائی جز «الله» تنها است و شریکی برایش نیست، پاک و منزه است خداوند، او را سپاس میگزارم از خداوند خواهان آمرزش هستیم و به او برمیگردم، هر آن چه که خداوند بخواهد، نیروئی و توانی جز بواسطه او نیست، او اول و آخر و ظاهر و باطن است، فرمانروائی از آن او و ستایش ویژه او است، زنده میکند و میمیراند، میمیراند و زنده میکند، او زنده است و نمیمیرد، خیر در دست او است و بر همه چیز توانا است.
(این عبارات را یازده مرتبه بگوید) و بعد این تسبیح را بگوید:
پاک و منزه است خداوند، سپاس از آن او است و جز الله خدائی نیست، والله بزرگتر است، از خداوند خواهان آمرزشم و به او برمیگردم، هر آن چه را که خداوند بخواهد، و نیرو و توانی جز به وسیله خداوند بردبار بزرگوار نیست خداوند والای بزرگ، بخشنده و مهربان، فرمانروای منزه، حق آشکارکننده، به تعداد آفریدگان و سنگینی عرش و جایگزینی آسمانها و زمینش هر آن چه که قلمش بر آن جاری و کتابش آن را شمرده و کلماتش نویسنده آنند و برای خود پسندیده. او را تسبیح و ستایش میکنم.
این عبارات را هم یازده مرتبه بگوید و بعد این کلمات را بخواند:
خداوندا بر محمد و خاندان با برکت او درود فرست و جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و همه حاملان عرشت و فرشتگان مقربت را نیز مشمول رحمت خود قرار بده،خداوندا بر همگی آنان صلوات و درود بفرست تا آنجا که آنان را به مقام رضا برسانی و بعد از رضایت و خشنودی، به آن اندازه که تو خود شایسته آنی بر آنان بیفزائی، ای رحم کنندهترین رحمکنندگان، خداوندا بر محمد و خاندان محمد درود بفرست و بر فرشته مامور بر مرگ
[ صفحه 329]
و یاران او و بر رضوان و نگهبانان بهشت، و بر مالک و ماموران دوزخ درود بفرست، خداوندا بر آنان بدان اندازه درود بفرست که به مقام رضایت برسند و بعد از رضایت و خشنودی بدان اندازه که تو شایسته آنی آنان را مشمول رحمت و درود خود قرار ده ای ارحم الراحمین.
خداوندا بر نویسندگان بزرگوار نامه اعمال و نمایندگان گرامی نیکوکار، و نگهبانان فرزندان آدم درود بفرست، و بر فرشتگان آسمان، و طبقات پائین زمین، و ملائکه شب و روز، زمین و کرانههای آن دریاها و رودخانهها، صحراها و دشتها و درهها و درختان و بر آن گروه از فرشتگانت که بوسیله پرستش و ستایشت از خوردن غذا و آب بی نیازشان ساختهای درود فرست، خداوندا بر آنان بدان پایه درود فرست که به مقام رضا و خشنودیشان برسانی و بعد از خشنودی بدان اندازه که تو خود شایسته آنی بر آنا نبیفزای، ای ارحم الراحمین.
خداوندا بر محمد و خاندان محمد درود بفرست و بر پدرمان حضرت آدم و مادرمان حواء و آن عده از فرزندانشان که از گروه پیامبران، صدیقین، شهداء و شایسته کارانند درود بفرست، خداوندا بر آنان بدان اندازه درود بفرست که به مقام رضا بدان گونه که تو شایسته آنی برسانی ای ارحم الراحمین.
خداوندا بر محمد و خاندان پاک و پاکیزه و بر یاران برگزیده و زنان پاکش و بر فرزندان محمد و بر هر پیامبری که به آمدن محمد نوید داده و هر پیامبری که در سلسه اجداد و پدران محمد قرار گرفته و بر آنانی درود فرست که در فرستادن درود بر او خشنودی تو و پیامبرت حضرت محمد حاصل میشود. خداوندا بر آنان آن قدر درود و رحمت فرست که خشنودشان سازی و
[ صفحه 330]
بعد از خشنودی بدان اندازه که تو خود شایسته آنی بر آنانی بیفزای ای ارحم الراحمین.
خداوندا بر محمد و خاندان محمد درود فرست، و بر محمد و خاندان محمد برکت ده،و بر محمد و خاندان محمد رحمت عنایت کن به مانند برترین صلوات و برکات و رحمتی که بر ابراهیم فرستادهای تو خداوند ستوده و بزرگواری.
خداوندا بر محمد و خاندان محمد درود فرست به همان گونه که به ما دستور دادهای بر او درود بفرستیم، خداوندا بر محمد و خاندان محمد درود فرست به همان گونه که سزاوار است ما بر او درود فرستیم، خداوندا بر محمد و خاندان محمد درود بفرست و به مقدار کسانی که بر او درود فرستادند خداوندا به تعداد کسانی که بر او درود نفرستادهاند به او درود فرست، خداوندا به تعداد حروفی بر او درود فرست که در صلواتی که بر او فرستادهای وجود دارد، خداوندا به تعداد کسانی که بر او صلوات فرستاده و نفرستادهاند بر او درود فرست.
خداوندا بر محمد و خاندان محمد به تعداد هر موئی، تلفظی، چشم به هم زدنی، نفسی، نشانهای، آرامشی و هر حرکتی از کسانی که بر او درود فرستاده و نفرستادهاند درود فرست و به تعداد ساعات، دفائق، سکون، حرکات، حقائق، قرار دادها، ویژگیها، روزها، ماهها، سالها، مویها، پوستها، به تعداد وزن ذرات کارهائی که انجام داده و یا انجام میدهند و یا از آنها صادر شده و یا تا روز قیامت صادر خواهد شد و تا روز رستاخیز به تعداد چندین برابر آن بر آنان درود فرست ای ارحم الراحمین.
بار پروردگارا بر محمد و خاندان محمد به تعداد آفریدگانت و به
[ صفحه 331]
تعداد تمام آن چه که تا روز رستاخیز میآفرینی درود فرست که موجب خشنودی و دل خواه تو باشد، خداوندا سپاس، شکر و امتنان و فضل و بخشش، خوبی و نیکوئی نعمت و بزرگی، شکوه و فرمانروائی بر ظاهر و باطن، سلطه و برتری، پیروزی و آقائی، کرم و بزگواری، والائی و بزرگی، خوبی و یکتائی، احترام و تهلیل و تکبیر، منزه ساختن و رحمت، آمرزش و بزرگمنشی و بزرگی، همه و همه از آن توست،و هرگونه ثنا و ستایش پاک و پاکیزه و مدیحه والا، سخن نیکو و زیبا که از گویندهاش خشنود باشی و او را خشنود سازی و موجب پسند تو باشد و به تو اختصاص دارد. تا آنجا که ستایشم به ثناگوئی نخستین ستایشگر و ثنایم به ستایش اولین ثناگوی نسبت به پروردگار جهانیان متصل شود تهلیل من به تهلیل نخستین تهلیلکننده و تکبیرم به تکبیر اولین تکبیر گوینده، گفتار زیبایم به گفتار اولین گوینده نیک سخن و ثناگوی بر پروردگار جهانیان به طوری پیوند خورد که از آغاز جهان و تا فرجام آن پیوستگی داشته باشد و به اندازه و سنگینی ذرات آسمان و زمین، سنگریزهها و تپهها و کوهها و جامهای آب دریاها و تعداد قطرات باران و برگهای درختان و تعداد ستارگان و زمینها و ریگها و هستهها و سنگها و وزن همه اینها و وزن ذرات آسمانها و زمینها و آن چه که در اینها و بین اینها و زیر و بالای اینها و در فواصل بین اینها تا روز قیامت وجود خواهد داشت از نزدیکیهای عرشت تا مرکز هفتمین زمین و به تعداد حروف الفاظ ساکنان، تعداد پلک به هم زدن هایشان باریک استخوانها و مویها، ساعات، روزها، ماهها، سالها، آرامشها، حرکات، مویها و پوست هایشان و به تعداد وزن کارهائی که کرده و یا خواهند کرد، تعداد ذرات همه
[ صفحه 332]
اینها، و چندین برابر آن، و هم چون چندین برابر دیگر که جز تو کسی نداند و نتواند بشمارد بر محمد و خاندان او درود فرست ای ذوالجلال و الاکرام، و شایسته چنین درودی و سزاوار و لایق چنین صلواتی از من و تمامی آفریدگانت، تنها تو هستی، ای بدیع آسمانها و زمین پروردگارا تو خداوندگاری نیستی که تازه پیدایت کرده باشیم و به همراه تو خدائی نیست که در ربوبیت شریک تو باشد و با تو خدائی دیگر وجود ندارد که در آفرینش ما به تو کمک کرده باشد، تو پروردگار مائی همانگونه که میگوئیم و برتر از آن چه که گویندگان میگویند،از تو میخواهم که بر محمد و خاندان محمد درود فرستی و به محمد برترین چیزی را که از تو خواسته و برترین چیزی که درخواست شدهای و تا روز قیامت از تو خواسته میشود عطا فرمائی.
خاندان پیامبرم را حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم و خودم و دین و فرزندان و اموال و خانواده و خویشاوندان و افراد خانوادهام را و هر یک از وابستگان و ارحامم که به خاطر من به اسلام داخل شده و یا تا روز قیامت وارد میشود و همچنین نگهبانان و خواص و دوستان مخصوصم را و هر کس که دعائی درباره من کرده و دستی به محبت و خدمت به سوی من دراز نموده و یا غیبت و تهمتی را از من زدوده و سخن خیری درباره من گفته و یا کمکی مالی و جانی از او گرفتهام، و همسایگانم را و دیگر برادران و خواهران مومنم را که به خدا و اسامی تام و شامل و کامل و پاک، و والا و با برکت و تمیز و ارزنده و بلند مرتبه و بزرگوار و نگهداری شدهای که هیچ نیکوکار و بدکاری از آنها نگذرد و نیز به ریشه و اساس و پایان و انجام کتاب و آن چه که
[ صفحه 333]
در بین آنها از سورههای شریفه، آیات محکمه، و آن چه که موجب شفاء و رحمت و نعمت و برکت است و به تورات و انجیل و زبور و فرقان و به صحف ابراهیم و موسی و به هر کتابی که خداوند آن را نازل فرموده و هر رسولی که فرستاده و هر حجتی که اقامه نموده و هر برهان و دلیلی که آشکار ساخته و هر پرتوی که روشن ساخته و به تمام نعمتها و بزرگی پروردگار ایمان دارند را در پناه خداوند قرار میدهم.
از آسیب هر شَروری و شر هر آن چه که از آن ترسیده و برحذرم و از شرّ هر آن چه که پروردگارم از آن بزرگتر است و از آسیب تبهکاران عرب و عجم و فاسقان جن و انس، شیاطین و سلاطین، ابلیس و لشکریان و پیروان و رهروانش، و از شر هر موجودی که در روشنی و تاریکی است و از شر هر آن چه که تاریک گشته و یا هجوم آورده و پافشاری مینماید و از شر اندوه و غم و آفت و پشیمانی، بلا و بیماری و از شر پدیدههای شبانه و روزانه و رهآوردهای مقدرات، و آن چه که در آتش و زمین و کرانههای آسمان و درهها و صحراها و دریاها و رودخانهها است، و از شر تبهکاران و جنایتکاران، کاهنان و جادوگران و حسودان و بدکاران و وحشتزاها و از شر جنبدگان در روی زمین و هر آن چه که از آن خارج میشوند و یا از آسمان فرود میآیند و بالا میروند، و از شر هر دارنده شری و از شر هر جنبدهای که اختیارش در دست پروردگار من میباشد به خدا پناه میبرم، همانا پروردگار من بر راه راست است که اگر پشت کرده و اعراض نمودند پس بگو خداوند مرا کفایت خواهد کرد جز او خدائی نیست بر او توکل نمودم و او پروردگار عرش بزرگ است.
[ صفحه 334]
بار پروردگارا به تو پناه میبرم از غم و اندوه و ناتوانی و کسالت و ترس و بخل و از سستی در دین و چیرگی زورمندان و از عملی که سود نبخشد و چشمی که اشک نریزد و دلی که خاشع نباشد و دعائی که شنیده نشود و نصیحتی که مفید واقع نگردد و همدمی که از کار زشت باز ندارد و از تصمیم کامل و اندیشه جامع و بر کار زشت و دوست داشتن کار زیانبار و یا مواخذه ناشی از خبث و پلیدی باطن و از هر آن چه که محمد صلی الله علیه و آله و سلم و فرشتگان مقرب و پیامبران و رسولان و امامان پاک و شده و شهیدان و شایسته کاران و بندگان پرهیزکارتان آن به تو پناه بردهاند.
و از تو درخواست میکنم ای خداوند که بر محمد و آلمحمد درود فرستی و از خیر و خیرات هر آن چه را که خواستند به آنان ببخشائی و از هر چه که به تو پناهنده شدهاند مرا در پناه خود قرار دهی، و از تو تمامی خیر را درخواست میکنم ای خداوندا، خیر زودرس و خیرهای آینده را، چه آن چه را که میدانم و چه آن چه را که نمیدانم نصیبم فرما و پناه میبرم خداوندا به تو از چشمک زدنها شیطان و از اینکه نزد من حاضر شوند.
بسم الله بر خاندان پیامبر حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم، بسم الله بر خودم و بر دینم، بسم الله بر خانوادهام و مالم، بسم الله بر هر آن چه که پروردگارم به من بخشیده، بسم الله بر دوستان و فرزندان و خویشاوندانم بسم الله بر همسایگان مومن و برادران دینی من و هر آن کسی که دعائی به من کرده و یا دست کمکی برای من بلند نموده و یا ابتدا به نیکی به من کرده، بسم الله بر هر چه که روزیم فرموده و روزیم میدهد، به نام خداوندی که با
[ صفحه 335]
اسم او هیچ چیز در آسمان و زمین ضرر نمیرساند و او شنوا و دانا است.
خداوندا بر محمد و خاندان محمد درود فرست و مرا با تمام خیراتی که بندگان با ایمانت از تو درخواست کردهاند تا به آنان متصل نمائی پیوند ده و هر بدی و پستی که برطرف کن و بدان گونه که تو خود شایسته و سزاوار آنی از فضل و انعام خود بر من بیفزای ای ارحم الراحمین.
پروردگارا بر محمد و خاندان پاکش درود فرست و فرج آنان و فرج مرا به زودی برسان و از هر مرد و زن مومنی غم و اندوهش را برطرف ساز، خداوندا بر محمد و خاندان محمد درود فرست یاری کردنشان را روزی من فرما، مرا شاهد ایام پیروزی و کامیابی آنان گردان، بین من و آنها در دنیا و آخرت جمع کن و از سوی خود بر آنان نگهبانی قرار ده که جز خیر و خوبی به آنان راه پیدا نکند و همچنین این همه را بر کسانی که با آنانند و بر شیعیان و دوستان و دوستداران آنان و بر همگی مومنین و مومنات نصیب فرما همانا تو بر همه چیز توانائی.
به نام خدا و به وسیله خدا و از خدا و بسوی خداوند که غلبهکنندهای جز خداوند نیست، آن چه که خداوند خواسته شدنی است و جز خداوند نیروئی نیست، خداوند مرا کفایت میکند، بر خدا توکل کرده، کارم را به او واگذار میکنم، به خداوند پناه میبرم خود را به او میسپارم، به وسیله او روی میآورم، میافزایم،مباهات میکنم و عزیز و گرامی میشوم و چنگ میزنم، بر او توکل میکنم و بازگشت به سوی او است، جز خداوند زنده و پاینده خدائی نیست، و به ذرات خاکها، و تعداد
[ صفحه 336]
ریگها، ستارگان و ملائکه صف کشیده و به فرمان او این کلمه را میگویم، جز او خدائی نیست تنها و یکتا است شریکی برای او نیست، او برتر و بزرگتر است، جز تو خدائی نیست، تو پاک و منزه میباشی و من از ستمگران میباشم.
در ضمن توقیعاتی که از ناحیه مقدسه بقیهالله ارواحنا فداء صادر شده و به محمد بن صلت قمی رسیده قسمتی بدین مضمون است که بر این دعا افزوده شده:
اللهم رب النور العظیم، و رب الکرسی الرفیع، و رب البحر المسجور، و منزل التواره و الانجیل، و رب الظل الحرور، و منزل الزبور و القرآن و الفرقان العظیم، و رب الملائکه المقربین و الانبیاء المرسلین، انت اله من فی السماء و اله من فی الارض لا اله فیهما غیرک، و انت جبار من فی السماء و جبار من فی الارض، لا جبار فیهما غیرک، و انت خالق من فی السماء و خالق من فی الارض،لا خالق فیهما غیرک، و انت حکم من فی السماء و حکم من فی الارض، لا حکم فیهما غیرک.
اللهم انی اسئلک بوجهک الکریم، و بنور وجهک المنیر و ملکک القدیم یا حی یا قیوم، اسئلک باسمک الذی اشرقت به السموات و الارضون، و باسمک الذی یصلح علیه الالولون و الاخرون، یا حیا قبل کل حی و یا حی بعد کل حی، و یا حی حین لا حی، یا محیی الموتی، و یا حی لا اله الا انت، یا حی یا قیوم، اسئلک ان تصلی علی محمد و آلمحمد، و ارزقنی من حیث احتسب و من حیث لا احتسب رزقا واسعا حلالا طیبا و ان تفرج عنی کل غم و هم، و ان تعطینی ما ارجو و آمله، انک
[ صفحه 337]
علی کل شی قدیر. [497] .
خداوندا ای پرورنده نور بزرگ، و پروردگار کرسی برافراشته، و پروردگار دریای خروشان، و نازلکننده تورات و انجیل و پروردگار سایه و گرمی، و نازلکننده زبور و قرآن و فرقان بزرگ، و پروردگار ملائکه مقرب و پیامبران مرسل، تو خداوند کسانی هستی که در آسمانند و خدای ساکنان زمینی، در آن دو غیر از تو خدائی نیست تو جبرانکننده ساکنان زمین و آسمانی در آن دو آفریدگاری جز تو نیست، تو آفریدگار تمام موجودات زمین و آسمان میباشی و جز تو آفریدگاری در آن دو نیست، تو فرمانروای مخلوقات آسمانها و زمینی و فرمانروائی جز تو در آنها نیست.
خداوندا به وجه بزرگوار و به پرتو روی نورانی و فرمانروائی جاودانهات از تو درخواست میکنم، ای زنده و ای بر پای دارنده از تو میخواهم به همان اسمی که آسمانها و زمینها را بدان روشن ساخته و بر آنها تابیدهای، ای زنده بعد از هر موجود زنده و ای کسی که در زمانی که هیچ موجود زندهای نبود تو حیات داشتی، ای زندهکننده مردگان و ای زندهای که جز تو خدائی نیست، ای حی و ای قیوم، ای تو میخواهم که بر محمد و آل محمد درود بفرستی و از آن جا که گمان دارم و یا ندارم به من روزی عنایت فرمائی یک روز گسترده و حلال و پاکیزه، و هر غم و اندوه را از من برطرف سازی و هر آن چه را که به آن امیدوار و آرزومندم به من ببخشائی که تو بر همه چیز توانائی.
[ صفحه 338]
دعای حضرت زهرا بعد از نماز ظهر
سبحان ذیالعز الشامخ المنیف. سبحان ذیالجلال الباذخ العظیم. سبحان ذیالملک الفاخر القدیم. والحمد لله الذی بنعمته بلغت ما بلغت من العلم به و لعمل له و الرغبه الیه و الطاعه لامره. و الحمدلله الذی لم یجعلنی جاحدا لشیء من کتابه، و لا متحیرا فی شیء من امر. و الحمدلله الذی هدانی الی دینه، و لم یجعلنی اعبد شیئا غیره.
اللهم انی اسئلک قول التوابین و عملهم، و نجاه المجاهدین و ثوابهم، و تصدیق المومنین و توکلهم، و الراحه عند الموت، و الامن عند الحساب، و اجعل الموت خیر غایب انتظره، خیر مطلع یطلع علی، و ارزقنی عند حضور الموت و عند نزوله و فی غمراته و حین تنزل النفس من بین التراقی لا املک لنفسی فیها ضراو لا نفعا و لا شده و لارخاء، روحا من رحمتک، و حاظا من رضوانک، و بشری من کرامتک قبل ان تتوفی نفسی، و تقبض روحی، و تسلط ملک الموت علی اخراج نفسی ببشری منک.
یا رب، لیست من احد غیرک تثلج بها صدری، و تسر بها نفسی، و تقربها عینی، و تقربها عینی، و یتهلل بها وجهی، و سفر بها لونی، و یطمئن بها قلبی، و یتباشر بها سایر جسدی یغبطنی بها من حضرنی من خلقک و من سمع بی من عبادک، تهون علی بها سکرات الموت، و تفرج عنی بها کربته، و تخفف عنی بها شدته،
[ صفحه 339]
و تکشف عنی بها سقمه و تذهب عنی بها همه و حسرته، و تعصمنی بها من اسفه و فتنته، و تجیرنی بها من شره و شر ما یحضر اهله، و ترزقنی بها خیره و خیر ما یحضر عنده و خیر ما هو کائن بعده. ثم اذا توفیت نفسی و قبضت روحی فاجعل روحی فی الارواح الرابح، و اجعل نفسی فی الانفس الصالحه، و اجعل جسدی فی الاجساد المطهره، واجعل عملی فی الاعمال المتقبله، ثم ارزقنی فی خطتی من الارض حصتی و موضع جنبی حیث یرفت لحمی و یدفن عظمی و اترک وحیدا لا حیله لی قد لفظتنی البلاد و تخلی منی العباد و افتقرت الی رحمتک و احتجت الی صالح عملی، و القی ما مهدت لنفسی و قدمت لاخرتی و عملت فی ایام حیاتی فوزا من رحمتک و ضیاء من نورک و تثبیتا من کرامتک بالقول الثابت فی الحیاه الدنیا و فی الاخره انک تضل الظالمین و تفعل ما تشاء.
ثم بارک لی فی البعث و الحساب اذا انشقت الار عنی و تخلی العباد منی و غشیتنی الصیحه و افزعتنی الفنخه و نشرتنی بعد الموت و بعثتنی للحساب فابعث معی یا رب نورا من رحمتک یسعی بین یدی و عن یمینی، تومنی به و تربط به علی قلبی و تظهر به عذری و تبیض به وجهی و تصدق بها حدیثی و تفلج به حجتی و تبلغنی به العروه الوثقی من رحمتک و تحلنی الدرجه العلیا من جنتک و ترزقنی به مرافقه محمد النبی عبدک و رسولک فی اعلی الجنه درجه و ابلغها فضیله و ابرها عطیه و اوفقها نفسه مع الذین انعمت علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا.
[ صفحه 340]
اللهم صل علی محمد خاتم النبیین و علی جمیع الانبیاء و المرسلین و علی الملائکه اجمعین و علی آله الطیبین الطاهرین و علی ائمه الهدی اجمعین آمین رب العالمین.
اللهم صل علی محمد کما هدیتنا به وصل علی محمد کما رحمتنا به وصل علی محمد کما عززتنا به وصل علی محمد کما فضلتنا به وصل علی محمد کما شرفتنا به وصل علی محمد کما بصرتنا به علی محمد کما انقذتنا به من شفا حفره من النار.
اللهم بیض وجهه و اعلی کعبه و افلج حجته و اتمم نوره و ثقل میزانه و عظم برهانه و افسح له حتی یرضی و بلغه الدرجه و الوسیله من الجنه و ابعثه المقام المحمود الذی وعدته و اجعله افضل النبیین و المرسلین عندک منزله و وسیله و اقصص بنا اثره واسقنا بکاسه واوردنا حوضه و احشرنا فی زمرته و توفنا علی ملته و اسئلک بنا سبله و استعملنا بسنته غیر خزایا و لا نادمین و لا شاکین و لا مبدلین، یا من بابه مفتوح لداعیه و حجابه مرفوع لراجیه، یا ساتر الامر القبیح و مداوی القلب الجریح لا تفضحنی فی مشهد القیامه بموبقات الاثام و لا تعرض بوجهک الکریم عنی من بین الانام، یا غایه المضطر الفقیر و یا جابر العظم الکسیر هب لی موبقات الجرایر، و اعف عنی فاضحات السرایر و اغسل قلبی من وزر الخطایا وارزقینی حسن الاستعداد لنزول المنایا، یا اکرم الاکرمین و منتهی امنیه السائلین، انت مولای فتحت لی باب الدعاء و الانابه فلا تغلق عنی باب القبول و الاجابه و نجنی برحمتک من النار و بوءنی غرفات الجنان و اجعلنی مستمسکا بالعروه الوثقی و اختم
[ صفحه 341]
لی باسعاده و احینی بالسلامه یا ذالفضل و الکمال و العزه و الجلال، تشمت بیعدوا و لا حاسدا و لا تسلط علی سلطانا عنیدا و لا شیطانا مریدا، برحمتک یا ارحم الراحمین و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم و صلی الله علی محمد و آله و سلم تسلیما. [498] .
پاک و منزه است دارنده عزت والای با عظمت، پاک و منزه است دارای شکوه بلند مرتبه عظیم، پاک و منزه است دارنده حکومت سرفراز جاودان، سپاس خداوندی را که بر اثر داشتن نعمت او توانستهام به این پایه از دانش و عمل به آن و رغبت و تمایل به دستورات و اطاعت از فرمانش برسم، سپاس خداوندی که مرا منکر هیچ یک از کتابهایش قرار نداده و در هیچ یک از او امرش راه انحراف نپیمودهام، سپاس خداوندی را که مرا به دینش هدایت کرده و مرا به گونهای قرار نداده که غیر او را بپرستم.
خداوندا، من از تو گفتار و کردار توبهکنندگان، پیروزی و پاداش رزمنداگان، باور و توکل مومنان و آسایش هنگام مرگ، ایمنی بهنگام حساب را درخواست دارم، مرگ را بهترین ناپیدا و برترین چیزی قرار داده که بر من تابیده و اشراف پیدا میکند تا همواره در انتظار فرارسیدنش بسر برم به هنگام فرارسیدن و نزول مرگ، در گردابهای آن و در آن لحظه که جان به گلوگاه میرسد و به هنگام خروج از این دنیا و در آن ساعت که برای خویشتن سود و زیان و یا آسایش و سر سختی را دارا نیستم روح و راحتی از سوی رحمت خود و بهرهای از خشنودی و نوید و بشارتی از بزرگواریت روزیم فرما پیش از آنکه جان
[ صفحه 342]
بسپارم و روحم را بستانی و فرشته مرگ را بر بیرون آوردن جانم چیره گردانی.
ای پروردگار، برای هیچ کس جز تو سینهام نمیتپد، و جانم آرام و دیگر اجزاء پیکرم شاد نمیگردد آن عده از آفریدگانت که اطرافم را گرفته و یا آن عده از بندگانت که صدایم را میشنوند به حال من غبطه و رشک برند، سکرات مرگ را بر من آسان و بدان وسیله غم و اندوهم را کاسته، شدت و سختی جان کندن را هموار، ناراحتیش برطرف، گرفتاری و حسرتش را از بین رفته، و مرا از تاسف و آشفتگیش نگهداشته و از آسیب و زیان و هر گونه شری که از آن به اهلش میرسد پناه ده و خوبیش را و هر گونه خیری که به هنگام فرارسیدنش و یا بعد از آن به اهلش میرسد روزیم فرما.
بعد به هنگامی که جانم را ستاندی و رحم را گرفتی، روحم را در بین ارواح آسوده، جانم را در بین جانهای شایسته، بدنم را در بین ابدان پاکیزه، علمم را در اعمال پذیرفته شده قرار ده، و در آنجا که گوشت و پوست و استخوانم دفن شد، و در حال بیچارگی تنها ماندم، شهرها و دهات مرا به دور اندخته و در جمع بندگان جایم خالی و نیازمند رحمت تو و محتاج کار شایسته خود بودم و هر آن چه را که برای خود آماده کرده و به عالم آخرت فرستاده و در ایام زندگیم کار کرده بودم به دور افکنده شد، در آن شرائط رستگاری و نجاتی که رحمت و پرتوی از نور و دلگرمی و اطمینان به بزرگواریت با گفتاری پای بر جا و استوار در زندگی دنیا و آخرت نصیبم فرما، همانا تو ستمگران
[ صفحه 343]
را گمراه کرده و هر کاری که خود میخواهی انجام میدهی.
بعد، برانگیخته شدن و حساب رسی را در آن هنگام که زمین مرا بیرون اندازد، بندگان تنها گذارند، صیحه و فریاد مرا فراگرفته، دمیدن در صور به وحشتم انداخته و بعد از مرگم زندهام گردانیده و برای رسیدگی به حساب برانگیختی، در آن هنگام پروردگارا، نوری از رحمت خود همراهم نما که پیش رو و اطرافم را روشن گرداند که مرا بدان وسیله آرامش و امنیت بخشی و دلم را بدان پیوند زنی،عذرم را آشکار، چهرهام را سپید، گفتارم را تصدیق، برهانم را قاطع دستم را به ریسمان محکم رحمت خود رسانیده و به درجه والای بهشت برسانی، و همراهی با محمد پیامبر و بنده و فرستادهات در بلندترین جایگاه بهشت و برترین ارزشها، نیکوترین هدایا و مناسبترین همدمی با کسانی که بر آنان نعمت خود را ارزانی داشتی، از پیامبران و صدیقین و شهیدان و شایستگان که دوستان و همراهان خوبی میباشند روزیم فرما.
خداوندا بر محمد، پایان بخش پیامبران و بر همگی پیامبران و فرستادگان و همه فرشتگان و بر خاندان پاک و پاکیزه او و بر تمامی پیشوایان هدایت، درود فرست،این خواسته را اجابت فرما ای پروردگار جهانیان.
خداوندا بر محمد صلی الله علیه و آله و سلم درود فرست بهمانگونه که ما را به وسیله او هدایت فرمودی، و بر محمد درود بفرست همانگونه که ما را به وسیله او مورد رحمت خود قرار دادی، و بر محمد درود فرست همانگونه که ما را به وسیله او گرامی داشتی، و بر محمد درود فرست همانگونه که ما را به وسیله او از گودال آتشی و جهنم رهائی بخشیدی.
[ صفحه 344]
خداوندا رویش را سپید، نامش را والا، برهانش را قاطع، نورش را تمام، کفه ترازویش را سنگین، دلیلش ر برتر، جایگاهش را گسترده قرار بده به گونهای که خشنود گردد و او را به مقام برتر و وسیله دستیابی به بهشت و به جایگاه پنسدیدهای برسان که به او نوید دادهای، او را در پیشگاه خود برترین پیامبران و رسولان و ما پیرو او قرار ده از جام او سیرابمان فرما و به حوض او وارد ساز و در جرگه اطرافیان و هودارانش محشور فرما، بر آئین او بمیران و بر راه او راهمان ببر و بر سنت و روش او به کارمان گیر در حالیکه خوار و پشیمان و تردیدکننده و تغییردهنده راه نباشم، ای کسی که در خانهاش برای خوانندگانش باز و پرده آستانش به روی امیدوارانش بالا رفته است. ای پوشاننده کار زشت و دواکننده دل مجروح در صحنه رستاخیز با گناهان نابودکننده رسوایم مساز و چهره بزرگوارانه خود را در بین مردم از من برنگردان، رازهای رسوا ساز را از من بزدای و دلم را از آلودگی خطاها شستشو ده و آمادگی نیکو در رویاروئی با دشواریها و سختیها نصیبم فرما ای والاترین گرامیان و ای سرانجام آرزوی سوالکنندگان، تو مولی و سرپرست منی دروازه دعا و زاری را برویم گشودی در پذیرش و اجابت را بر رویم مبند، و بر رحمت خود مرا از آتش نجاتم داده و در غرفههای بهشتی جایم ده مرا چنگ زننده به ریسمان محکم خود قرار ده و پایان کارم را به سعادت و خوشبختی ختم فرما و با سلامت و تندرستی زنده نگهمدار، ای صاحب فضل و کمال و عزت و جلال و شکوه به رحمت خود مرا مورد شماتت و سرزنش هیچ دشمن و حسادت ورزندهای قرار مده، ای ارحم الراحمین. و نیرو و توانی جز به وسیله خداوند
[ صفحه 345]
برتر و بزرگ نیست درود و سلام ویژه خداوند بر محمد و خاندانش باد.
دعای حضرت زهراء در تعقیب نماز عصر
سبحان من یعلم جوارح القلوب، سبحان من یخصی عدد الذنوب، سبحان من لایخفی علیه خافیه فی الارض و لا فی السماء و الحمدلله الذی لمیجعلنی کافرا لا نعمه و لا جاحدا لفضله، فالخیر منه و هو اهله، و الحمدلله علی حجته البالغه علی جمیع من خلق، ممن اطاعه و ممن عصاه، فان رحم فمن منه، و ان عاقب فبما قدمت ایدیهم و ما الله یرید ظلما للعبید.
و الحمدلله العلی المکان، الرفیع البنیان، الشدید الامکان، العزیز السلطان العظیم الشان، الواضح البرهان، الرحیم الرحمن المنعم المنام. الحمدلله الذی احتجب عن کل مخلوق یراه بحقیقه الربوبیه و قدره الوحدانیه فلم تدرکه الابصار و لمتحط به الاخبار و لمیقسه مقدار و لمیتوهمه اعتبار لانه الملک الجبار.
اللهم قد تری مکانی، و تسمع کلامی، و تطلع علی امری، و تعلم ما فی نفسی، و لیس یخفی علیک شیء من اری، و قد سعیت الیک فی طلبتی، و طلبت الیک فی حاجتی، و تضرعت الیک فی مسئلتی و سئلتک لفقر و حاجه و ذله و ضیقه و بوس و مسکنه و انت الرب الجواد بالمغفره، تجد من تعذب غیری و لا احد من یغفرلی غیرک و انت غنی عن عذابی و انا فقیر الی
[ صفحه 346]
رحمتک فاسئلک بفقر الیک و غناک غنی و بقدرتک علی و قله امتناعی منک ان تجعل دعائی هذا دعاء وافق منک اجابه، و مجلسی هذا مجلسا و افق منک رحمه و طلبتی هذه طلبه وافقت نجاحا، و ما خفت عسرته من الامور فیسره، و ما خفت عجزه من الاشیاء فوسعه، و من ارادنی بسوء من الخلایق کلهم فاغلبه آمین یا ارحم الراحمین، و هون علی ما خشیت شدته، و اکشف عنی ما خشیت کربته و یسرلی ما خشیت عسرته آمین یا رب العالمین.
اللهم انزع العجب و الریاء الکبر و البغی و الحسد و الضعف و الشک و الوهن و الضر و الاسقام و الخذلان و المکر و الخدیعه و البلیه و الفساد من سمعی و بصری و جمیع جوارحی و خذ بناصیتی الی ما تحب و ترضی یا ارحم الراحمین.
اللهم صل علی محمد و آل محمد وافر ذنبی و استرعورتی و آمن روعتی واجبر مصیبتی و اغن فقری و یسر حاجتی و اقلنی عثرتی و اجمع شملی و اکنفی ما اهمنی و ما غاب عنی و ما حضرنی و ما اتخوفه منک یا ارحم الراحمین.
اللهم فوضت امری الیک، والجات ظهری الیک، و اسلمت نفسی الیک بما جنیت علیها فرقا منک و خوفا و طمعا و انت الکریم الذی لا یقطع الرجاء و لا یخیب الدعا، فاسئلک بحق ابراهیم خلیلک و موسی کلیمک و عیسی روحک و محمد صفیک و نبیک صلی الله علیه و آله الا تصرف وجهک الکریم عنی حتی تقبل توبتی و تغفرلی خطیئتی یا ارحم الراحمین و یا احکم الحاکمین.
[ صفحه 347]
اللهم اجعل ثاری علی من ظلمنی، و انصرنی علی من عادانی. اللهم لاتجعل مصیبتی فی دینی، و لاتجعل الدنیا اکبر همی و لا مبلغ علمی. اللهم اصلح لی دینی الذی هو عصمه امری، و اصلح لی دنیای التی فیها معاشی، و اصلح لی آخرتی التی الیها معادی، واجعل الیاه زیاده لی فی کل خیر، واجعل الموت راحه من کل شر.
اللهم انک عفو تحب العفو فاعف عنی. اللهم احینی ما علمت الحیاه خیرا لی، و توفنی اذا کانت الوفاه خیرا لی، و اسئلک خشیتک فی الغیب و الشهاده، و العدل فی الغضب و الرضا، و اسئلک القصد فی الفقر و الغنی، و اسئلک نعیما لا یبید و قره عین لا تنقطع، و اسئلک الرضا بعد القضا، و اسئلک لذه النظر الی وجهک.
اللهم انی استهدیک لارشاد امری، و اعوذبک من شر نفسی. اللهم عملت سو و ظلمت نفسی فاغفرلی انه لایغفر الذوب الا انت. اللهم انی اسئلک تعجیل عافیتک، و صبرا علی بلیتک، و خروجا من الدنیا الی رحمتک.
اللهم انی اشهدک و اشهد ملائکتک و حمله عرشک و اشهد من فی السلموات و الارض انک انت لله لا اله الا انت وحدک لا شریک لک و ان محمد عبدک و رسولک صلی الله علیه و آله و سلم و اسئلک بان لک الحمد لا اله لا انت بدیع السموات و الارض، یا کائن قبل ان یکون شیء و المکون لکل شیء و الکائن بعد ما لایکون شیء.
اللهم الی رحمتک رفعت بصری، و الی جودک بسطت کفی، فلا
[ صفحه 348]
تحرمنی و انا سائلک، فلا تعذبنی و انا استغفرک. الله فاغفرلی فانک بی عالم و لاتعذبنی فانک علی قادر بحرمتک یا ارحم الراحمین.
اللهم ذا الرحمه الواسعه و الصلاه النافعه الرافعه الزاکیه صل علی اکرم خلقک علیک و احبهم الیک و اوجهم لدیک محمد عبدک و رسولک المخصوص بفضائل الوسائل اشرف و اکرم و ارفع و اعظم و اکمل ما صلیت علی مبلغ عنک و موتمن علی وحیک. اللهم کما سددت به العمی و فتحت به الهدی فاجعل مناهج سبله لنا سننا وججح برهانه لنا ناتم به الی القدوم علیک.
اللهم یک الحمد ملء السموات السبع و ملء طباقهن و ملء الارض السبع و ملء ما بینهما و ملء عرش ربنا الکریم و میزان ربنا الغفار و مداد کلمات ربنا القهار و ملء الجنه و ملء النار و عدد الثری و الما و عدد ما یری و ما لا یری.
اللهم واجعل صلوات و برکاتک و منک و مغفرتک و رحمتک و رضوانک و فضلک و سلامتک و ذکرک و نورک و شرفک و نعمتک و خیرتک علی محمد و علی آل محمد کما صلیت و بارکت و ترحمت علی ابراهیم و آل ابراهیم انک حمید مجید.
اللهم اعط محمدا الوسیله العظمی و کریم جزائک فی العقبی حتی تشرفه یوم القیامه یا اله الهدی. اللهم صل علی محمد و علی آلمحمد و علی جمیع ملائکتک و رسلک سلام علی جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و حمله العرش ملائکتک و الکرام الکاتبین الکروبین و سلام علی ملائکتک اجمعین و سلام علی
[ صفحه 349]
ابینا آدم و علی امنا حواء و سلام علی النبیین اجمعین، و الصدقین و علی الشهداء الصالحین، و سلام علی المرسلین اجمعین، و الحمدلله رب العالمین، و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم، و حسبی الله و نعم الوکیل، و صلی الله علی محمد و آله و سلم کثیرا. [499] .
پاک و منزه است کسی که خطورات قلبی را میداند، پاک و منزه است کسی که شماره گناهان را میداند، پاک و منزه است کسی که هیچ امر پنهانی نه در زمین و نه در آسمان از او پوشیده نیست، سپاس برای خداوندی است که مرا نسبت به نعمتهای خود ناسپاس و برای فضل و احسانش منکر قرار نداد، بنابراین خوبی از او است و تنها او شایسته آنست، سپاس خداوند را بر حجت رسایش، بر همگی آفریدههایش، چه فرمانبردار و چه نافرمان، که اگر بیامرزد به لطف و کرمش آمرزیده و اگر پیگیری نماید بخاطر کارهائی است که از پیش انجام داده و قبلا مرتکب شدهاند و برای بندگان خواهان ستم نیست. سپاس برای خداوند بلند جایگاه و برافراشته بنیان، سختگیر و استوار، چیره و پیروز، والامقام و دارنده برهان آشکار، مهربان، بخشنده، نعمتدهنده و بخشاینده، سپاس ویژه خداوندی است که از همه مخلوقات پنهان گشته و به حقیقت ربوبیت و قدرت یکتائی او را میبینند، دیدگان او را ادراک نکرده و خبرها بر او احاطه ننموده و با هیچ اندازهای قابل سنجش نیست و هیچ پنداری او را بخود راه ندهد زیرا او فرمانروای چیره و مسلط است.
[ صفحه 350]
بار پروردگارا جایگاه مرا میبینی گفتارم را میشنوی بر کارم آگاهی، آن چه در باطن نهان دارم میدانی، چیزی از کارهایم بر تو پوشیده نیست، در خواستهام به سوی تو کوشیده شده و نیازم را از تو درخواست کرده و در سوالم نزد تو نالیده و برای تهیدستی و نیازمندی، خواری و تنگدستی، گرفتاری و بیچارگی خود دستم را به سوی تو دراز کردهام، تو پروردگار بخشنده آمرزش هستی تو میتوانی کسی غیر مرا بیابی که تا عذاب فرمائی ولی من غیر تو کسی را نمیتوانم بیابم تا مرا بیامرزد تو نیازی به عذاب دادن من نداری ولی من محتاج رحمت تو هستم، پس به همان نیازی که به تو دارم و تو از من بینیازی و به قدرتت بر من و به کم اعتنائیم به دستوراتت از تو میخواهم که همین دعایم را دعائی قرار دهی که همراه اجابت تو باشد و در همین جا که نشستهام رحمتی از تو به من برسد و همین خواستهام را خواستهای به همراه رستگاری و مورد موافقت خود قرار دهی، هر آن چه را که از دشواریش میترسم آسنا و هر چه از ناتوانی نسبت به آن ترسانم گسترده و هر یک از مخلوقات که اراده سوئی نسبت به من دارد بر او غلبه فرما آمین ای ارحم الراحمین.
خداوندا، خودبینی، ریا، تکبر، ستم، حسد، ناتوانی، شک و دو دلی، سستی، زیان باری، بیمار، پستی، فریب، نیرنگ، گرفتاری و فساد را از گوش، چشم و همه اعضاء و جوارحم به یکسوی افکن و مرا به آن سوی که میپسندی و دوست داری هدایت فرما، ای ارحم الراحمین.
خداوندا بر او و خاندان محمد درود فرست، گناهم را بیامرز، زشتیم را بپوشان، اضطرابم را آرامش بخش، مصیبتم را
[ صفحه 351]
جبران، نیازم را برآورده، حاجتم را آسان لغزشم را نادیده خاطرم را جمع نما، از آن چه مرا گرفتار کرده یا بر من پوشیده مانده و یا در جلو چشمم حاضر است و آن چه که از آن میترسم کفایت فرما ای ارحم الراحمین.
خداوندا کارم را به تو واگذار نموده و بر تو تکیه میکنم، خویشتن را به خاطر جنایتی که انجام دادهام تسلیم تو کردهام زیرا در آنحال از تو جدا بودهام، از تو میترسم و به تو طمع دارم تو آن بزرگواری هستی که امید را ناامید نمیکنی و دعاء را بیجواب نمیگذاری، به حق ابراهیم خلیل تو و موسی کلیم تو و عیسی روح تو و محمد برگزیده و پیامبرت صلی الله علیه و آله و سلم از تو میخواهم که روی بزرگوارانهات را از من برنگردانی تا اینکه توبهام را پذیرفته و خطایم را ببخشی ای ارحم الراحمین و ای احکم الحاکمین.
خداوندا انتقامم را از کسی که به من ستم کرده بگیر و مرا بر آن کس که با من دشمنی نموده پیروز فرما، خداوندا مصیبت مرا در دینم و دنیا را بزرگترین وجهه همت و آخرین درجه دانش و علمم قرار مده خداوند دینم را که نگه دارنده امورم میباشد و دنیایم را که زندگی را از طریق آن میگذرانم و آخرتم را که بازگشت و معادم به سوی آنست اصلاح فرما و زندگی را موجب فزونی خیرات و مرگ را آسودگی از هرگونه بدی برایم قرار ده.
خداوندا تو بخشنده هستی و عفو را دوست میداری از من درگذر، خداوندا تا آنگاه که زندگی را برایم خیر میدانی مرا زنده بدار و در آن هنگام که مرگ برای من بهتر بود مرا بمیران، و ترس و خشیت از خود را در نهان و آشکار، دادگری در خشم و
[ صفحه 352]
خشنودی، میانهروی در حال تهیدستی و بینیازی را از تو درخواست میکنم، نعمتهای بیپایان، چشم روشنی جاوید، خشنودی بعد از حکم و لذت نگریستن به رویت را خواهانم.
خداوندا راهنمائی در کارهایم را از تو میخواهم و از شر نفسهم به تو پناه میبرم، خداوندا بدی کرده و به خویشتن ستم نمودم. مرا ببخش که جز تو کسی گناهان را نمیبخشاید، خداوندا عافیت زودرست، پایداری بر بلایت و خروج از دنیا به سوی رحمتت را از تو خواهانم.
خداوندا تو را و فرشتگانت و حاملان عرشت و همه ساکنان آسمانها و زمین را گواه میگیرم که تو خدائی و جز تو خدائی نیست، شریکی نداری و گواهی میدهم که محمد صلی الله علیه و آله و سلم بنده و رسول تو است، و از تو میخواهم، که ستایش برای تو است و جز تو خدائی نیست تو آفریدگار آسمانها و زمین میباشی ای کسی که پیش از وجود همه چیزی وجود داشتهای و به همه چیز، تو وجود دادهای و بعد از همه چیز خواهی بود.
خداوندا چشمم را به رحمت تو دوختهام و دستم را به سوی جود و سخای تو گشودهام در حالیکه از تو درخواست میکنم مرا محروم مکن، و با اینکه از تو آمرزش میخواهم، مرا عذاب منما، خداوندا مرا بیامرز که تو نسبت به من دانائی،و عذابم مکن که تو بر من توانائی به رحمت خودت ای ارحم الراحمین.
خداوندا ای دارنده رحمت گسترده و درود سود بخش، بالا رونده پاک و خالص، بر گرامیترین آفریدهات در نزد خودت و محبوبترین آتان بسویت و آبرومندترین آنان در نزد خودت که محمد بنده و رسولت باشد آنکس که او را به داشتن وسائط والا مختص ساختی برترین و گرامیترین و والاترین و بزرگترین و
[ صفحه 353]
کاملترین درودهایت را که بر تبلیغکنندگان از سوی خودت که امین وحی تو میباشند فرستادهای بر او فرست، خداوندا همانگونه که دریچههای کوری و نابینائی را به وسیله او بستی و دروازه هدایت را به دست او گشودی راههای روشن رفتارش را سنتهای ما و دلائل روشن و واضح او را برای ما وسیلهای قرار داده تا بتوانیم با پیروی از آنها به سوی تو گام برداریم.
خداوندا به پنهای هفت آسمان و گنجایش طبقاتش و آن چه که در هفت زمین و ما بین آنها است و به پری عرش پروردگار بزرگوارمان و میزان پروردگار بخشنده و کشش کلمات پروردگار قهارمان و به اندازه گنجایش بهشت و جهنم و شمارش خاکها و آبها و تعداد دیدنیها و نادیدنیها و سپاس ستایش ویژه تو باد.
خداوندا درود و برکات و نعمت و آمرزش و رحمت و خشنودی و فضیلت و سلامتی و یادآوری و نور و شرف و لطف و خیرات تو بر محمد و خاندان محمد باد همانگونه که بر ابراهیم و خاندان ابراهیم درود و برکت و رحمت دادی، که همانا تو ستوده و بزرگواری.
خداوندا به محمد صلی الله علیه و آله و سلم وسیلهای بزرگ و پاداشی فراوان در آخرت عطا فرما تا روز رستاخیر گرامیش داشته باشی ای خداوند هدایتگر، خداوندا بر محمد و بر خاندان محمد و بر همه فرشتگان و پیامبرانت درود بفرست.
سلام بر جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و حاملان عرش و فرشتگان کرام الکاتبین و کروبیین و سلام بر همه فرشتگانت و سلام بر پدرمان حضرت آدم و مادرمان حواء و سلام بر همه پیامبران و صدیقین و بر شهیدان صالحان و سلام بر همه
[ صفحه 354]
رسولان و فرستادگان سپاس برای خداوند پروردگار جهانیان حول و قوره جز به اتکاء خداوند علی عظیم نیست، خداوند مرا کفایت میکند و وکیل خوبی است و درود خداوند بر محمد و خاندان او و سلام فراوان بر او باد.
دعای حضرت زهراء در تعقیب نماز مغرب
الحمدلله الذی لا یبلغ مدحته القائلون، والحمدلله الذی لا یحصی نعماه العادون، والحمدلله الذی لا یودی حقه المجتهدون، و لا اله الا الله الاول و الاخر، و لا اله الا الله الظاهر و الباطن و، و لا اله الا الله المحیی و الممیت، و الله اکبر ذوالطول، والله اکبر ذوالبقا الدائم، والحمدلله الذی لا یدرک العالمون علمه، و لایستخف الجاهلون حلمه، و لایبلغ المادحون مدحته، و لا یصف الواصفون صفته، و لایحسن الخلق نعمت. و الحمدلله ذیالملک و المکوت،و العظمه و الجبروت، و الکبریاء و الجلال، و البها و المهابه، و الجمال و العزه، و القدره و الحول و القوه و المنه، و الغلبه و الفضل، و الطول و العدل، و الحق و الخلق، و العلا و الرفعه، و المجد و الفضیله، و الحمه و الغناء و السعه و البسط و القبض، و الحلم و العلم، و الحجه البالغه، و النعمه السابغه، و الثناء الحسم الجمیل، و لالاء الکریمه، ملک الدنیا و الاخره و الجنه و النار و ما فیهن، تبارک الله و تعالی.
الحمدلله الذی علم اسرر الغیوب، و اطلع علی ما تجنی القلوب.
[ صفحه 355]
فلیس عنه مذهب و لا مهرب.
الحمدلله الذی المتکبر فی سلطانه، العزیز فی مکانه المتجبر فی ملکه، القوی فی بطشه، الرفیع فوق عرشه، المطلع علی خلقه، و البالغ لما اراد من علمه.
الحمدلله الذی بکلماته قامت السموات الشداد، و ثبتت الارضون المهاد، و انتصبت الجبال الرواسی الاوتاد، و جرت الریاح الواقح، و سارت فی جو السماء السحاب، و وقفت علی حدودها البحار، و وجلت القلوب عن مخافته، و انقمعت الارباب لروبیته، تبارکت یا محصی قطر المطر، و ورق الشجر، و محیی اجساد الموتی للحشر.
سبحانک یا ذالجلال و الاکرام، ما فعلت بالغریب الفقیر اذا اتاک مستجیرا مستغیثا؟ ما فعلت بمن اناخ بفنائک و تعرض لرضاک و غدا الیک فجثا بین یدیک یشکو الیک ما لایخفی علیک؟ فلا یکونن یا رب حظی من دعاوی الحرمان، و لا نصیبی مما ارجو منک الخذلان، یا من لم یزل و لا یزال، و لا یزول کما لم یزل قائما عل کل نفس بما کسبت، یا من جعل ایام الدنیا تزول و شهورها تحول و سنیها تدور و انت الدائم لا تبلیک الازمان، و لا غیرک الرهوز. یا من کل یوم عنده جدید، و کل رزق عنده عتید للضعیف و القوی و الشدید، قسمت الارزاق بین الخلائق فسویت بین الذره و العصفور.
اللهم اذا ضاق المقام بالناس فنعوذ بک فی ضیق المقام. اللهم اذا طال یوم القیامه علی المجرمین فقصر طول ذلک الیوم علینا کما بین الصلاه الی الصلاه. اللهم اذا دنت الشمس من الجماجم
[ صفحه 356]
فکان بینها و بین الجماجم مقدار سبیل و زید فی حرها حر عشر سنین فانا نسئلک ان تظلنا بالغمام و تنصب لنا المابر و الکراسی نجلس علیها و الناس ینطلقون فی المقام آمین رب العالمین.
اسئلک الله بحق هذه المحامد الا غفرت لی و تجاوزت عنی و البستنی العافیه فی بدنی، و رزقتنی السلامه فی دینی، فانی اسئلک و انا واثق باجابتک ایای فی مسالتی و ادعوک و انا عالم باستماعک دعوتی، فاستمع دعائی و لا تقطع رجائی و لا ترد ثنایی و لاتخیب دعائی، انا محتاج الی رضوانک و فقیر الی غفرانک اسالک و لا ایس من رحمتک، و ادعوک و انا غیر محترز من سخطک. رب فاستجب لی و امنن علی بعفوک، توفنی مسلما و الحقنی بالصالحین، رب لا تمنعنی فضلک یا منان، و لاتکینی الی نفسی مخذولا یا حنان. رب ارحم عند فراق الاحبه صرعتی، و عند سکون القبر وحدتی، و فی مفازه القیامه غربتی، و بین یدیک موقوفا للحساب فاقتی.
رب استجیرک من النار فاجرنی. رب اعوذبک من النار فاعدنی. افزع الیک من النار فابعدنی. رب استرحمک مکروبا فارحمنی. رب استغفرک لما جهلت فاغفرلی. قد ابرزنی الدعاء للحاجه الیک فلا تویسنی یا کریم ذاالالاء و الاحسان و التجاوز. یا سیدی یا بر یا رحیم استجب بین المتضرعین الیک دعوتی، و ارحم بین المنتجبین بالعویل عبرتی، و اجعل فی لقائک یوم الخروج من الدنیا راحتی و استربین الاموات یا عظیم الرجاء عورتی، و اعطف علی عند التحول وحیدا الی حفرتی، انک املی و موضع طلبتی و العارف بما ارید فی توجیه مسئلتی، فاقض یا
[ صفحه 357]
قاضی الحاجات (حاجتی) فالیک المشتکی و انت المستعان و المرتجی، افر الیک هاربا من الذنوب فاقبلنی، و التجی من عدلک الی مغفرتک فادرکنی، و التاذ بعفوک من بطشک فامنعنی، و استروح رحمتک من عقابک فنجنی. و اطلب القربه منک بالاسلام فقربنی، و من الفزع الاکبر فآمنی. و فی ظل عرشک فظللنی، و کفلین من رحمتک فهب لی، و من الدنیا سالما فنجنی، و من الظلمات الی النور فاخرجنی،و یوم القیامه فبیض وجهی، و حسابا یسیرا فحاسبنی، و بسرائری فلا تفضحنی، و علی بلائک فصبرنی، و کما صدفت عن یوسف السوء و الفحشاء فاصرفه عنی، و ما لا طاقه لی به فلا تحملنی، و الی دار السلام فاهدنی، و بالقرآن فانفعنی، و بالقول الثابت فثبتنی، و من الشیطان الرجیم فاحفظنی، و بحولک و قوتک و جبروتک فاعصمنی، و بحملک و علمک وسعه رحمتک منجهنم فنجنی، و جنتک الفردوس فاسکنی، و النظر الی وجهک فارزقنی و بنبیک محمد فالحقنی، و من الشیاطین و اولیائهم و من شر کل ذیشرفا کفنی.
اللهم و اعدائی و من کادنی بسوء ان اتوا برا فجبن شبجیهم، فضل جمعهم، کلل سلاحهم، عرقب دوابهم، سلط علیهم العواصف و القواصف ابدا حتی تصلیهم النار. انزلهم من صیاصیهم، امکنا من نواصیهم، آمین رب العالمین. اللهم صل علی محمد و علی آل محمد، صلاه یشهد الاولون مع الاربار و سید المتقین و خاتمالنبیین و قائد الخیر و مفتاح الرحمه.
اللهم رب البیت الحرام، و الشهر الحرام، و رب المشعر الحرام،
[ صفحه 358]
و رب الرکن و المقام، و رب الرکن و المقام، و رب الحل و الاحرام، ابلغ روح محمد منا التحیه والسلام، االسلام علیک یا رسول الله، سلام علیک یا امین الله، سلام علیک یا محمد بن عبدالله، السلام علیک و رحمهالله و برکاته، فهو کما وصفته بالمومنین روف رحیم. اللهم اعطه افضل ما سئلک و افضل ما سئلت له و افضل ما هو مسوول له الی یوم القیامه، آمین رب العالمین. [500] .
سپاس خداوندی را که گویندگان به ثناگوئی او نرسند، سپاس خداوندی را که شمارشکنندگان نعمتهای او را شمارش نتوانند، و سپاسکنندگان نعمتهای او را شمارش نتوانند، و سپاس خداوندی را که کوششکنندگان حق او را اداء نتوانند کرد جز «الله» که اول و آخر است خدائی نیست، جز «الله» که ظاهر و باطن است خدائی نیست، جز «الله» که زندهکننده و میراننده است خداغئی نیست، خداوند بزرگ است و نعمتگزار خداوند بزرگ است و جاودانه، سپاس خداوندی را که دانشمندان به علم او نرسند و نادانان حلم و بردباریش را کوچک و خوار نشمارند و ستایشگران به ستایش او نرسند و توصیف کنندگان نشان او را نیابند و آفریدگان نعت و صف او را به خوبی انجام نتوانند داد. سپاس برای خداوند دارنده ملک و ملکوت، عظمت و جبروت، بزرگواری و شکوه، زیبائی و ابهت، جمال و توانمندی، قدرت و گردانندگی و توان و نعمت، چیرگی و برتری، فضل و دادگری، حقیقت و آفریدگی، بلندی و والائی، شکوه و فضیلت، حکمت و بینیازی، گستردگی و گشایش و گرفتگی، بردباری و دانش، حجترسا، نعمت فراوان، ستایش نیکوی زیبا، نعمتهای بزرگوارانه، فرمانروای دنیا و آخرت و بهشت و جهنم و آن چه
[ صفحه 359]
که در آنها است، خداوند با برکت و برتر است، سپاس برای خداوندی که رازهای نهانی را میداند و بر آن چه که بر دلها میگذرد و خطور میکند آگاه است و راه فراری از دست او برایشان نیست. سپاس خداوندی را که در سلطنتش متکبر، در جایگاهش برتر، در فرمانروائیش سختگیر، در انتقامش نیرومند و بر بالای عرشش مستقر و بر آفریدگانش آگاه و آگاهیش به هر جا که اراده کند رسا است.
سپاس خداوندی را که آسمانهای سخت و استوار به کلمات او بر پا، و زمینهای رام و آماده، گیاه رویانیده و کوههای برافراشته که به منزله میخهای زمینند استوار و پای بر جا، و بادهای ثمرزا در جریان و ابرها در فضای آسمان در حرکت و بر اطرافشان دریاها ایستاده و دلها از ترسش لرزان و هرگونه حکمفرما و پرورشدهندهای در مقابل ربوبیت و پروردگاری او از جای کنده شده است، چه با برکتی تو ای شمارهدار قطرات باران و برگهای درختان و ای زندهکننده ابدان مردگان برای محضور شدن در روز واپسین، پاک و منزهی تو ای دارنده شکوه و بزرگواری در آن هنگام که تهی دست غریب و بیکس به تو پناه آورده و از تو کمک بخواهد با او چگونه رفتار میکنی؟. با آنکس که بر آستان تو آرمیده و خود را در معرض خشنودی تو قرار داده و سحرگاهان در پیش روی تو پدیدار گشته و آن چه را که از تو پوشیده نیست به تو شکایت آورده با او چه میکنی؟
پس ای پروردگار بهرهام را از خواندنت، محرومیت و نصیبم را از آن چه به تو امیدوارم، به خود واگذاری و بیاعتنائی قرار مده، ای خداوندی که بودهای و خواهی بود و همیشه همانگونه بودهای، هر کسی را به هر آن چه که به دست آورد به پای
[ صفحه 360]
میدارد، ای کسی که روزها را رفتنی، و ماهها را در تحول و تغییر، و سالها را در گردش قرار داده و تو خود جاودانهای، زمانها تو را فرسوده نکرده و روزگاران تغییری در تو پدید نمیآورند، ای کسی که هر روزی نزد او تازه و همه گونه روزی در حضورش برای ناتوان و نیرومند و توانمند آماده است، رزق و روزی را بین آفریدههایت تقسیم کردهای و بین ذره و گنجشک تساوی برقرار ساختهای.
خداوندا در آن هنگام که اوضاع بر مردم تنگ آید در تنگناها به تو پناه میآوریم، خداوندا در آن هنگام که روز رستاخیز بر تبهکاران به درازا کشد به کوتاهی فاصله بین دو نماز کوتاه، طول آن روز را بر ما کوتاه کن، پروردگارا در آن هنگام که خورشید به جمجمهها نزدیک و فقط به اندازه گذرگاهی بین آنها فاصله باشد و به اندازه گرمای ده سال بر حرارتش افزوه شود از تو میخواهم که ابر رحمت خود را بر سر ما سایه افکنی و تختها و منابری برای ما بر پا داری تا در حالیکه مردم همه سرگردان و در آن پهنه رهایند ما بر آنها نشسته باشیم آمین یا رب العالمین.
خداوندا به حق این ستایشها از تو میخواهم که مرا بیامرزی، از من درگذری لباس عافیت و سلامتی بدن بر من بپوشانی و سلامت و بهبودی در دین را روزیم فرمائی، من در حالیکه اطمینان به اجابت تو دارم از تو درخواست میکنم، و در حالیکه میدانم به دعایم گوش فرامیدهی تو را فرامیخوانم پس دعایم را بشنو، امیدم را قطع مکن، ثنایم را برمگردان و دعایم را بیاجابت مگذار، من نیازمند رضوان تو و محتاج بخشش تو هستم، در حالیکه از رحمت تو نومید نیستم از تو درخواست
[ صفحه 361]
میکنم و تو را در حالی میخوانم که از خشم تو احتراز و دوری نمیجویم، ای پروردگار، مرا اجابت کن و به عفو و گذشتت بر من منت بگذار، مرا مسلمان بمیران و به شایسته کاران ملحق بساز، ای پروردگار بخشنده، فضل و احسان خود را از من باز مدار و مرا به خودم وامگذار ای مهربان دلسوز، پروردگارا به هنگام جدا شدن از دوستان و به زمین خوردن و افتادنم و به هنگام آرامیدن در قبر، به تنهائیم و در صحرای قیامت به غربتم و در پیش رویت به هنگام حساب رسی به بیچارگیم ترحم نما، پروردگارا از آتش به تو پناه میآورم، مرا در آغوش گیر، پروردگارا از آتش به تو پناه میآورم، پناهم ده. پروردگارا از آتش به تو میگریزم مرا از آن دور ساز، پروردگارا از آتش به تو میگریزم مرا از آن دور ساز، پروردگارا اندوهناک و غمگین از تو خواهان رحم و محبتم، رحمتم فرما، پروردگارا از نادانیم از تو پوزش میطلبم، مرا ببخش، تقاضایم را در معرض نیازمندی قرار داده، مایوس و نومیدم مکن، ای بزرگوار و ای دارنده احسان و نعمت و گذشت.
ای مولای من، ای نیکوکار، ای رحیم، در بین زاریکنندگان دعوتم را اجابت و در بین نالهکنندگان به اشک و گریهام ترحم فرما، آسایش مرا در آن هنگام که از دنیا خارج میشوم در دیدار خود قرار ده، ای کسی که امیدواری بزرگ به تو میرود در بین مردگان زشتیهایم را بپوشان و به هنگام تنها قرار گرفتن در قبر نظر لطفی به من بنما تو آرزوی من، خواسته من، و آشنای به آن چیزی که در خواستههایم اراده میکنم، ای برآوردنده نیازها حاجتم را برآور، شکوه به تو میآورم و کمک از تو میخواهم و به تو امیدوارم، از گناهان گریخته و به رسول تو فرار کرده مرا بپذیر و از دادگریت به آمرزشت پناه آورده،
[ صفحه 362]
مرا دریاب، به عفوت از انتقامت پناه آورده خشمت را از من بازگیر، رحمتت را از کیفرت میخوام، رهایم ساز، با مسلمانی و تسلیم نسبت به تو خواهان نزدیکی به تو میباشم مرا به خود نزدیک و از نابسامانی و وحشت در امان و عرشت را بر سرم سایه افکن، و دو بخش از رحمت خود را به من ببخشای، مرا به سلامت از دنیا رویم را سپید و با حسابی اندک با من محاسبه فرما، با رازهای درونیم رسوایم مساز و بر بلایت پایدارم بدار و بهمانگونه که از حضرت یوسف علیهالسلام بدی و زشتی را برگرداندی از من نیز برگردان و آن چه را که طاقتش را ندارم بر من بار مکن و به سوی آرامش راهنمائیم فرما، از قرآن بهرهمند و با گفتار استوار، پایدارم ساز، از شیطان رجیم محافظتم فرما و به حول و قوه و جبروتت نگهم دار، با بردباری و علم رحمت گستردهات از جهنم رهایم ساز و در بهشت برین جایم ده، دیدار جمالت را روزیم فرما و به پیامبرت حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم ملحق و از شیاطین و دوستانشان و از شر هرگونه دارنده شری کفایتم کن.
خداوندا، دشمنانم را و هر کسی که نقشه بدی برایم کشیده اگر کار نیکی هم انجام دادند بیباکانشان را ترسو، یکپارچگی و جمعشان را پراکنده، سلاحشان را کند، چهارپایانشان را از راه مانده قرار ده، طوفانهای سهمگین و بادهای سخت را برای همیشه بر آنان چیره گردان تا به جهنم روانهشان سازد، آنان را از پایگاههای اقتدارشان فرود آورد آمین یا رب العالمین.
پروردگارا بر محمد و ال محمد درود فرست درودی که پیشنینان همراه با نیکان و پیشوای پرهیزکاران و پایان بخش
[ صفحه 363]
پیامبران و پیشوای خیر و کلید رحمت و آمرزش، تمامی بر آن گواه باشند.
پروردگارا، ای صاحب بیت الحرام و ماه حرام و مشعر الحرام و رکن و مقام و جل و حرم، به روان حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم از سوی ما درود و سلام رسان، سلام بر تو ای رسول خدا، سلام بر تو ای امین خدا، سلام بر تو ای محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم، سلام و رحمت و برکات خداوند بر تو باد، خدایا، او همانگونه که توصیفش کردی بر مومنان دلسوز و مهربان بود خداوندا برتر از آن چه که از تو خواستم و برتر از آن چه که از تو خواسته شده و برترین چیزی که تا روز قیامت نسبت به آن سوال میشود به او عطا فرما آمین رب العالمین.
دعای حضرت زهرا در تعقیب نماز عشاء
سبحان من تواضع کل شی لعظمته، سبحان من ذل کل شیء لعزته، سبحان من خضع کل شیء لامره و ملکه، سبحان من انقادت له الامور بازمتها، الحمدلله الذی لا ینسی من ذکره، الحمدلله الذی لا یخیب من دعاه، الحمدلله الذی من توکل علیه کفاه، الحمدلله سامک السماء و ساطع الارض، و حاصر البحار، و ناضد الجبال، و باری الحیوان، و خالق الشجر، و فاتح ینابیع الارض و مدبر الامور و میسر السحاب و حجری الریح و الماء و النار من اغوار الارض متصاعدات فی الهواء، و مهبط الحر و البرد، الذی بنعمته تتم الصالحات، و بشکره تسوجب
[ صفحه 364]
الزیادات، و بامره قامت السموات، و بعزته استقرت الراسیات، و سبحت الوحوش فی الفلوات و الطیر فی الوکنات.
الحمدلله رفیع الدرجات، منزل الایات، واسع البرکات، سائر العورات، قابل الحسنات، مقیل العثرات، منفس الکربات، منزل البرکات مجیب الدعوات، محیی الاموات، اله من فی لا ارض و السماوات.
الحمدلله علی کل حمد و ذکر، و شکر و صبر، و صلاه و زکاه، و قیام و عباده، و سعاده و برکه، و زیاده و رحمه، و نعمه و کرامه فریضه، و سراء و ضراء، و شده و رخاء، و مصیبه و بلاء، و عسر و یسر، و غناء و فقر، و علی کل حال، و فی کل اوان و زمان، و کل مثوی و منقلب و مقام.
الله انی عائذ بک فاعذنی، و مستجیربک فاجرنی، و مستعین بک فاعنی، و مستغیث بک فاغثنی، و داعیک فاجبنی، و مستغفرک فاغفرلی و مستنصرک فانصرنی، و مستهدیک فاهدنی، و سمتکفیک فاکفنی، و ملتج الیک فاونی، و متمسک بحبلک فاعصمنی، و متوکل علیک فاکفنی، و اجعلنی فی عبادک، و جوارک، و حرزک، و کنفک،و حیاطتک، و حراستک، و کلائتک حرمتک، و امک و تحت ظلک، و تحت جناحک، و اجعل علی جنه واقیه منک، و اجعل حفظک، و حیاطتک و حراستک، و کلاءتک من روائی، و امامی، و عن یمینی، و عن شمالی، و من فوقی، و من تحتی، و حوالی حتی لا یصل احد من المخلوقین الی مکروهی و اذای، لا اله الا انت المنان، بدیع السموات و الارض ذوالجلال و الاکرام.
[ صفحه 365]
اللهم اکفنی حسد الحاسدین و بغی الباغین، و کید الکائدین، و مکر الماکرین، و حیله المحتالین، و غیله المغتالین، و غیبه المغتابین، و ظلم الظالمین، و جور الجائرین، و اعتداء المعتدین، و سخط المتسخطین، و تحسب المتسحبین، و صوله الصائلین، و اقتسار المقتسرین، و غشم الغاشمین، و خبط الخابطین، و سعایه الساعین، و نمامه النمامین، و سحر السحره و المرده و الشیاطین، و جور السلاطین، و مکروه العالمین.
اللهم انی اسئلک باسم المخزون الطیب الطاهر الذی قامت به السموات و لا ارض، و اشرقت له الظلم، و سبحت له الملائکه، و وجلت منه القلوب، و خضعت له الرقاب، و احییت به الموتی ان تغفرلی کل ذنب اذنبته فی ظلم اللیل وضوء النهار، عمدا او خطاء سرا او علانیه، و ان تهب لی یقینا، و هدایا، ونورا و علما، و فهما حتی اقیم کتابک، و احل حلالک، و احرم حرامک، اودی فرائضک، و اقیم سنه نبیک.
اللهم الحقنی بصالح من مضی، واجعلنی من صالح من بقی، و اختم لی عملی باحسنه،انک غفور رحیم. اللهم اذا فنی عمری، و تصرمت ایام حیاتی، و کان لابد لی من لقائک فاسئلک یا لطیف ان توجب لی من الجنه منزلا یغبطنی به الاولون و الاخرون.
اللهم اقبل مدحتی و التهافی، و ارحم ضراعتی و هتافی، و اقراری علی نفسی و اعترافی، فقد اسمعتک صوتی فی الداعین، و خشوعی فی الضارعین، و مدحتی فی القائلین و تسبحی فی المادحین، و انت مجیب المضطرین، و مغیث المستغثین، و غیاث
[ صفحه 366]
الملهوفین، و حرز الهار بین، و صریخ المومنین، و مقیل المذنبین، و صلی الله علی البشیر النذیر، و السراج المنیر، و علی جمیع الملائکه و النبیین.
اللهم دحی المدحوات، و باری المسموکات، و جبال القلوب علی فطرتها شقیها و سعیدها، اجعل شرایف صلواتک و نوامی برکاتک و روافه تحیاتک علی محمد عبدک، و رسولک، و امینک علی وحیک، القائم بحجتک، و الذاب عن حرمک، و الصادع بامرک، و المشید بآیاتک و الموفی لنذرک.
اللهم فاعطه بکل فضیله من فضائله، و منقبه من مناقبه، و حال من احواله، و منزله من منازله رایت محمد لک فیها ناصرا، و علی مکروه بلائک صابرا، و لمن عادک معادیا، و لمن والاک موالیا، و عن ما کرهت نائیا، و الی ما احببت داعیا فضائل من جزائک، و خصائص من عطائک و حبائک تسنی بها امره، و تعلی بها درجته مع القوام بقسطک، و الذابین عن حرمک حتی لایبقی سناء و لا بهاء، و لا رحمه و لا کرامه الا خصصت محمدا بذلک، و آتیته منه الذری و بلغته المقامات العلی، آمین رب العالمین.
اللهم انی استودعک دینی و نفسی و جمیع علی. و اجعلنی فی کنفک، و حفظک، و عزک و منعک. عز جارک، و جل ثناوک و تقدست اسماوک، و لا اله غیرک، حسبی انت فی السراء و الضراء و الشده و الرخاء، و نعم الوکیل. ربنا علیک توکلنا، و الیک انبنا، و الیک المصیر، ربنا لا تجعلنا فتنه للذین کفروا، و اغفرلنا ربنا، انک انت العزیز الحکیم. ربنا اصرف عنا عذاب
[ صفحه 367]
جهنم ان عذابها کان غراما انها ساءت مستقرا و مقامات، ربنا افتح بیننا و بین قومنا بالحق، و انت خیر الفاتحین. ربنا اننا آمنا فاغفرلنا ذنوبنا و کفر عنا سیئاتنا و توفنا مع الابرار. ربنا و آتنا ما وعدتنا علی سلک، و لا تحرنا یوم القیامه انک لا تخلف المیعاد. ربنا لا تواخذنا ان نسینا او اخطانا، ربنا و لا تحمل علینا اصرا کما حملته علی الذین من قبلنا. ربنا و لا تحملنا ما لا طاقه لنا به، واعف عنا و اغفرلنا و ارحمنا، انت مولانا فانصرنا علی القوم الکافرین. ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه و قنا برحمتک عذاب النار، و صلی الله علی سیدنا محمد النبیی و آله الطاهرین و سلم تسلیما. [501] .
پاک و منزه است کسی که همه چیز برای عظمت او متواضع گشته، پاک و منزه است کسی که برای شکوهش همه چیز خوارگشته، پاک و منزه است کسی که زمام همه کارها در دست او است، سپاس خداوندی را که دعا کنندهاش را نومید نکند، سپاس خداوندی را که هر کس را که بر او توکل کند، کفایت فرماید، سپاس خداوندی را که نگهدارنده آسمان و گسترش دهنده زمین، محدودکننده دریاها، استوارکننده کوهها، آفریننده جانداران، خالق درختان و گشاینده چشمههای زمین، تدبیر کندهکارها، حرکت دهنده ابرها، و جریاندهنده باد، آب و آتش که از اعماق زمین به بیرون آمده و با هوا بالا میروند، فرود
[ صفحه 368]
آوردنده درجه حرارت و برودت، خداوندی که کارهای شایسته به نعمت او پایان پذیرد و با شکر و سپاسش، فزونی را آورد و به فرمانش آسمانها بر پا و به عزتش صخرهها استوار و حیوانات وحشی در بیابانها و پرندگان در آشیانهها به تسبیح مشغولند.
سپاس خداوند بلند مرتبه، فرو فرستاننده آیات، گسترشدهنده برکات، پوشاننده زشتیها، پذیرای نیکها، جبرانکننده لغزشها، برطرف کننده غمها، نازلکننده برکتها، اجابتکننده دعاها، زندهکننده مردگان و خداوندگار کسانی که در زمین و آسمانهایند.
سپاس خداوند را بر هرگونه سپاس و یاد و شکر و صبر، نماز و زکات، قیام و پرستش و سعادت و برکت، فزون و رحمت، نعمت و کرامت و فریضه و دستور و خوشی و ناخوشی وسعت و تنگدستی و گرفتاری و مصیبت و سختی و آسانی و بینیازی و نیازمندی و در هر حالت و زمانی و هر گوه دگرگونی و حرکت و ایستادنی.
پروردگارا من به تو پناهنده ده، سر بر آستان تو گذاردهام ماوایم ده، از تو کمک میخواهم یاریم فرما، فریاد به تو آوردهام به فریادم رس، تو از میخوانم پاسخم ده، از تو آمرزش میطلبم مرا ببخش. از تو یاری میجویم یاریم فرما، راه یابی از تو میخواهم راهنمایم باش، کفایت از تو میخواهم کفایتم کن، به پناه تو آمدهام جایگاهم ده، به ریسمان تو چنگ زدهام نگهمدار، بر تو توکل کردهام کفایتم کن. و مرا در زمره بندگان خود در کنار خود، در حرز و سنگر خود در آغوش و دامان خود در حریم و حرم خود زیر سایه و بال خود قرارم بده
[ صفحه 369]
و بر من سپری و پوششی نگه دارنده از سوی خود بپوشان، و نگهداری، مواظبت، احاطه همه جانبه و رعایت کردن خود را از پشت سر، پیش رو، سمت راست و چپم، بالا و پائینم و تمام جوانبم شمل حالم قرار بده و به طوری که هیچ یک از آفریدگانت نتوانند زیان و آسیبی به من برسانند، جز تو خداوند نعمتدهنده، و نو آفرین آسمانها و زمین و دارنده شکوه و بزرگواری خدائی نیست.
پروردگارا مرا از حسادت حسودان، تجاوز ستمگران، نیرنگ فریبکاران، مکر مکاران، سیاست سیاست بازان، غافلگیری چیره دستان، غیبت کردن غیبت کنندگان، ظلم ظالمین، ستم ستم پیشهگان، تعدی تجاوزگران، خشم تندخویان، اخم ترشرویان، هیبت پرخاش کنندگان، در تنگنا قرار دادن فشار آورندگان، خودسری زورمندان، اشتباه کاریهای لغزشکاران، تلاش پنهانی بدخواهان، سخن چینی سخن چینان، جادوی جادوگران و سرکشان و شیاطین و ستم پادشاهان و ناپسندی جهانیان مصون بدار.
خداوندا از تو میخواهم به اسم مخزون پاک و پاکیزهات که آسمانها و زمین را به وسیله آن برافراشتی و تاریکیها را برای آن روشن کردی و ملائکه برایش تسبیح گویند و دلها از آن ترسان، گردنها در مقابلش خاضع و مردگان به وسیله آن زنده میشوند که هر گناهی را که در تاریکیهای شب و روشنیهای روز، عمدا یا سهوا، آشکارا یا پنهانی مرتکب شدهام بیامرزی و مرا یقین، راهیابی، روشنی، دانش و فهمی ببخشی تا کتابت را بر پای، حلالت را روا، حرامت را ناروا دانسته و اجابتت را انجام داده و سنت پیامبرت را استوار دارم.
[ صفحه 370]
خداوندا مرا به گذشتگان شایسته ملحق ساخته و از آیندهگان صالح قرار ده کارم را به نیکوترین وجهش پایان بخش که همانا تو آمرزنده و مهربانی.
خداوندا در آن هنگام که عمرم به پایان رسید، و دوران زندگانیم بسر آمد، و به ناچار به دیدار تو شتافتم، ای خداوند با لطف و محبت، از تو میخواهم که جایگاهی در بهشت برایم مقرر فرمائی که پیشنینان و آیندگان به آن غبطه خورند.
خداوند ثناگوئی و آه و سوزم را بپذیر، به زمین گیری و نابودی و اقرار و اعترافم بر گناه ترحم فرما زیرا من صدای خود و آه و سوزم را به همراه آوای نیایشگران و خشوعم را در بین زاری کنندگان و ستایشم را در جمع گویندگان، تسبیحم را در ثناگویان به تو رسانیدم، تو پاسخ گوی درماندگان، فریادرس بیچارگان، نجات بخش اندوهناکان، پناه بیپناهان، مددکار مومنان، نگهدارنده لغزش گنهکارانی، و درود خداوند بر پیامبر بشارتدهنده، بیمدهنده و چراغ فروزان و بر همه فرشتگان و پیامبران. خداوندا! ای به حرکت درآورنده همه جنبندگان، و آفریدگار همه جانداران، و به هم آمیزنده دلها بر سرشت نخستینشان، شقی و سعیدشان، گرامیترین درود و بارورترین برکات و فرازندهترین تحیاتت را بر محمد بنده و پیامبر و امین وحیت، بر پای دارنده آئینت، دفاعکننده از حریمت، و اهمیتدهنده به دستوراتت، تحکیم بخش آیات و وفاءکننده به نذرت نثار، فرما و خداوندا به هر یک از فضائل و مناقب و هر یک از حالات و مواضعی که محمد را در آنجا یاور خود دیدهای و در هر ناروائی که او را پایدار دیدهای و در هر جا که دشمنان تو
[ صفحه 371]
دشمنی و با دوستانت کرد، و از آن چه که تو را ناپسند آمده خود را بر کنار داشته و به آن چه که تو دوست داشتهای دعوت نموده است پاداشهای وافر و عطاهای ویژه و اختصاصیت را به او عطاء فرما تا بدان وسیله کارش رونق گرفته و درجه و مقامش به همراه بر پای دارندهگان قسط و داد و مدافعان از حریمت بالا رفته به طوری که هیچ فروغ و رونق و هیچ رحمت و کرامیت باقی نماند مگر آنکه آن حضرت را بدان اختصاص داده و والاترین درجاتش را به او داده و او را به مقامات بلند و بالا رسانده باشی امین رب العالمین.
خداوندا من دینم را و خودم را، و تمامی نعمتهائی را که به من ارزانی داشتهای به تو سپرده مرا در کنف خویش و زیر نظر خود نگهداری فرموده، عزت بخش و از خطرات محافظت نما، پناه تو پیروز، ثنای تو برتر، نشانههای منزه و پاک است و جز تو خدائی نیست، در خوشی و ناخوشی، سختی و آسانی مرا بسنده هستی و پشتیبان خوبی میباشی، پروردگارا بر تو توکل کرده، نزد تو زاری و التماس مینمایم که بازگشت همه به سوی تو است پروردگارا ما را موجب آزمایش کفار قرار مده، پروردگارا ما را بیامرز، که همانا تو عزیز و حکیمی.
پروردگارا، عذاب جهنم را از ما برطرف کن که بس زیانآور است، همانا جهنم جایگاه بدی است.
پروردگارا بین ما و بین قوم ما گشایش و فتحی راستین ایجاد کن همانا تو بهترین گشایشگرانی،
پروردگارا، همانا ما ایمان آورده، گناهانمان را بیامرز، بدیهایمان را بپوشان و ما را به همراه نیکان بمیران،
پروردگارا آن چه را که بوسیله پیامبرانت به ما نوید دادهای به
[ صفحه 372]
ما ارزانی فرما و روز قیام خوارمان نمنای که تو از وعده خود تخلف نمیکنی،
پروردگارا اگر فراموش کرده و یا اشتباهی از ما سرزد ما را بدانها مواخذه مفرما.
پروردگارا، سختی و دشواری را بدانگونه که بر پیشینیان ما بار کردی بر ما تحمیل مکن،
پروردگارا آن چه را که طاقتش را نداریم بر ما بار نکن، از ما درگذر، ما را بیامرز و رحمت فرما، تو مولای مائی ما را بر گروه کافران پیروز فرما.
پروردگارا به ما در دنیا و آخرت نیکوئی و به رحمت خود ما را از عذاب دوزخ نگهدار و درود و سلام خداوند بر مولایمان حضرت محمد و بر خاندان پاک او.
دعای توسل به آن حضرت
از استادم و آنکس که از هر جهت به او اعتقاد دارم مرحوم آیه الله ملا علی معصومی (آخوند همدانی) شنیدم که میفرمود به هنگام توسل به حضرت زهرا علیهاالسلام سی و پنج مرتبه بگوئید:
«اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها بعدد ما احاط به علمک»
یعنی خداوندا بر فاطمه و پدرش و همسر و پسرانش به تعداد آن چه که علم تو بر آن احاطه دارد درود بفرست.
و نیز از آن بزرگوار شنیدم که میگفت:
«الهی بحق فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها»
[ صفحه 373]
که اگر این دعاء را خواندی انشاءاللهتعالی حاجتت برآورده میشود.
دعاهای ایام هفته از حضرت زهرا
دعای روز شنبه
اللهم الفتح لنا خزائن رحمتک وهب لنا اللهم رحمه لا تعذبنا بعدها فی الدنیا و الاخره، و ارزقنا من فضلک الواسع رزقا حلالا طیبا، و لا تحوجنا و لاتفقرنا الی احد سواک وزدنا لک شکرا و الیک فقرا وفاقه و بک عمن سواک غنا و تعففا.
اللهم وسع علینا فی الدنیا، اللهم انا نعوذ بک ان تزوی وجهک عنا فی حال و نحن نرغب الیک فیه، اللهم صلی علی محمد و آلمحمد، واطنا ما تحب واجعله لنا قوه فیما تحب یا ارحم الراحمین.
خداوندا گنجینههای رحمت خود را بروی ما بگشای، بار خدایا رحمتی به ما ارزانی بخش که بعد از آن در دنیا و آخرت ما را عذاب نکنی و از فضل گسترده خود روزی حلال و پاکیزه به ما عنایت فرما و ما را به هیچ کس غیر از خود نیازمند مگردان، تا ما بر شکر خود نسبت به تو بیفزائیم و نیاز و فقرمان به تو فزونی
[ صفحه 374]
یابد و از غیر تو بینیاز و خویشتندار باشیم.
خداوندا در دنیا بر ما گشایش ده، خداوند ما به تو پناه میبریم از اینکه در هیچ حالی از ما روی برنگردانی و ما همواره به تو رغبت داشته باشیم، خداوندا بر محمد و آلمحمد درود فرست و آن چه را که دوست داری ببخش و آن را موجب نیرومندی در آن چه که تو دوست داری قرار ده، ای مهربانترین حرمتکنندگان.
دعای روز یکشنبه
اللهم اجعل اول یومی هذا فلاحا و آخره نجاحا و اوسطه صلاحا، اللهم صل علی محمد و آل محمد و اجعلنا ممن اناب الیک فقبلته، و توکل علیک فکفیته، و تضرع الیک فرحمته.
خداوندا آغاز امروزم را رستگاری، فرجامش را پیروزی، میانهاش را درستکاری قرار ده، خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست، و ما را از کسانی قرار ده که روی به تو آورده و تو ایشان را پذیرفتهای و بر تو توکل کرده و تو کفایتشان نمودهای و بتو زاری نموده مورد رحمتشان قرار دادهای.
دعای روز دوشنبه
اللهم انی اسالک قوه فی عبادتک، و تبصرا فی کتابک، و فهما فی
[ صفحه 375]
حکمک، اللهم صل علی محمد و آل محمد، و لاتجعل القرآن بنا ماحلا، و الصراط زائلا و محمد صلی الله علیه و آله و سلم عنا مولیا.
خداوند من از تو نیروئی در بندگی، بینشی در کتاب قرآن و فهم و روایتی را در فرمانت خواهانم.
خداوند بر محمد و آل محمد درود فرست و قرآن را دشمن ما، صراط را از بین برنده ما و حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم را روی گردان از ما قرار مده.
دعای روز سه شنبه
اللهم اجعل غفله الناس لنا ذکرا، واجعل ذکرهم لنا شکرا، واجعل صالح مانقول بالسنتنا نیه فی قلوبنا، اللهم ان مغفرتک اوسع من ذنوبنا، و رحمتک ارجی عندنا من اعمالنا، اللهم صل علی محمد و آل محمد، و وفقنا لصالح الاعمال و الصواب من الفعال.
خداوند غفلت و بیخبری مردم را برای ما موجب یادآوری، آگاهیشان را موجب سپاس ما و گفتار شایستهای را که بر زبان جاری میسازیم نیت قلب ما قرار ده، خداوند آمرزش تو از گناهان ما گستردهتر و رحمت تو در نزد ما از کردارمان امیدوارکنندهتر است، خداوندا بر محمد و آلمحمد درود فرست و ما را به کارهای شایسته و تلاش درست موفق بدار.
[ صفحه 376]
دعای روز چهارشنبه
اللهم احرسنا بعینک التی لا تنام، و رکنک الذی لا یرام، و باسمائک العظام و صل علی محمد و آلمحمد و آله، واحفظ علینا ما لوحفظه غیرک ضاع، و استر علینا ما لوستره غیرک شاع، واجعل کل ذلک لنا مطواعا انک سمیع الدعاء قریب مجیب.
خداوندا ما را با آن دیدگان به خواب نرفته، و اساس و پایه و سست و منهدم نشده و اسماء بزرگت نگهداری و حراست فرما، و بر محمد و خاندان او درود فرست،و بر ما آن چیزی را نگه داری فرما که اگر غیر از تو دیگری آن را نگه داری کند تباه شود، و چیزی را بپوشان که اگر غیر از تو دیگری بخواهد بپوشاند آشکارا گردد، و همه اینها را وسیله پیروی و طاعت ما قرار ده که تو شنوای دعا و نزدیک به ما و اجابتکننده میباشی.
دعای روز پنجشنبه
اللهم انی اسئلک الهدی و التقی و العفاف و الغنی و العمل بما تحب و ترضی اللهم انی اسئلک من قوتک لضعفنا، و من غناک لفقرنا وفاقتنا، و من حلمک و علمک لجهلنا، اللهم صل علی محمد و آل محمد، واعنا علی شکرک و ذکرک، و طاعتک و عبادتک برحمتک یا ارحم الراحمین.
[ صفحه 377]
خداوندا، من از تو راهنمائی، پرهیزگاری، خویشتن داری، بینیازی و انجام آن چه را خواهانم که دوست داری و میپسندی، خداوند از توانت نیرو برای ناتواناییمان، از بینیازیت غنی برای تهیدستی و نیازمندیمان، و از بردباری و دانائیت حلم و آگاهی بر نادنیمان، درخواست دارم، خداوندا بر محمد و خاندان محمد درود فرست و ما را بر شک رو یادآوری و طاعت و عبادت یاری فرما، سوگند به رحمتت ای مهربانترین رحمکنندگان.
دعای روز جمعه
اللهم اجعلنا من اقرب من تقرب الیک و اوجه من توجه الی، وانجح من سالک و تضرع الیک، اللهم اجعلنا ممن کانه یراک الی یوم القیامه الذی فیه یلقاک، و لاتمتنا الا علی رضاک، اللهم واجعلنا ممن اخلص لک بعلمه و احبک فی جمیع خلقک.
اللهم صل علی محمد و آلمحمد، وافرلنا مغفره جزما حتما لا نقترف بعدها ذنبا، و لا نکتسب خطیئه و لا اثما، الله صل علی محمد و آل محمد، صلاه نامیه دائمه زاکیه متتابعه متواصله مترادفه برحمتک یا ارحم الراحمین. [502] .
خداوندا، ما را از نزدیکترین کسانی قرار ده که به تو تقریب میجویند و در شمار آبرومندترین کسانی قرار ده که روی به
[ صفحه 378]
تو آوردهاند و در سلک موفقترین درخواستکنندگان و زاریکنندگان نزد خود قرار ده، خداوندا ما را از کسانی قرار ده که گویا ترا تا روز رستاخیز میبیند همان روزی که به لقاء و دیدار تو میرسند، و ما را جز بر رضا و خشنودی خود نمیران، خداوندا ما را از کسانی قرار ده که عمل خود را برای تو خالص کرده و در بین تمام مخلوقاتت ترا دوست دارند.
خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست، و ما را به طور حتم و قطع به گونهای بیامرز که دیگر مرتکب گناه نشویم و اشتباه و ناروائی را که انجام ندهیم، خداوندا بر محمد و آل محمد درود فرست درودی بارور، همیشگی، پاکیزه، پیاپی، پیوسته، به رحمتت ای مهربانترین رحمتکنندگان.
در مصباح شیخ طوسی رحمهالله آمده که از ائمه علیهمالسلام روایت شده که بنده خدا در روز جمع هشت رکعت نماز میخواند، چهار رکعت به رسول خدا هدیه میشود، چهار رکعت به حضرت فاطمه علیهاالسلام، در روز شنبه چهار رکعت میخواند و به امیرالمومنین علیهالسلام هدیه میکند، و هم چنین هر روز به یکی از امامان تا پنجشنبه و در روز پنجشنبه چهار رکعت به جعفر بن محمد و در روز جمعه هشت رکعت، چهار رکعت به رسول خدا و چهار رکعت به حضرت فاطمه علیهاالسلام بعد در روز شنبه چهار رکعت به حضرت موسی بن جعفر و هم چنین هر روز تا پنجشنبه چهار رکعت به صاحب الزمان صلوات الله علیهم اجمعین هدیه میکند.
[ صفحه 381]
مکارم اخلاق حضرت زهراء (س)
ایثار حضرت زهراء
1- از جابربن عبدالله انصاری روایت شده که گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نماز عصر را بر ما خواند و بعد از پایان نماز در محراب خود روز به مردم نشسته و مردم اطراف حضرت را گرفتند در اینحال پیرمردی از اعراب مهاجر که جامهای کهنه و پاره بر تن داشت و از شدت ضعف و فرتوتی نمیتوانست روی پای خود بایستد وارد شد، حضرت او را مورد تفقد و دلجوئی قرار داده و احوالش را پرسید پیرمرد گفت: ای پیامبر خدا، من گرسنهام سیرم کنید، برهنهام لباسم دهید، فقیر و تهدی دستم مرحمتی فرمائید، حضرت فرمود: من خود چیزی ندارم که به تو بدهم لکن آن کس که به سوی خیر و خوبی راهنمائی کند مانند کسی است که خود خیر و خوبی را انجام داده، برو به منزل کسی که خدا و رسولش را دوست میدارد و خدا و رسولش او را دوست میدارند و او خدا را بر خود ترجیح میدهد، برو به خانه فاطمه علیهاالسلام خانه حضرت فاطمه به خانه اختصاصی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم چسبیده بود- و فرمود: ای بلال، برخیز و این مرد را به در خانه فاطمه برسان، پیرمرد بیابانی به همراه بلال به راه افتاد همینکه بر در خانه حضرت فاطمه رسید با صدای بلند صدا زد: السلام علیکم یا اهل
[ صفحه 382]
بیت النبوه و مختلف الملائکه...
سلام بر شما ای خاندان پیامبری و ای محل رفت و آمد فرشتگان و محل فرود جبرئیل روحالامین که قرآن را از سوی پروردگار جهانیان میآورد... حضرت فاطمه پاسخ داد: و علیک السلام، تو کیستی؟ گفت: پیرمردی از بادیه نشینانم از سرزمینی دور دست نزد پدرت سرور انسانها رسیدم، و من ای دختر محمد برهنه و گرسنه هستم به من رسیدگی فرمائید، خداوند تو را مورد رحمت خود قرار دهد در آن هنگام سه روز بود که حضرت رسول و فاطمه و علی چیزی نخورده بودند و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از این مطلب کاملا آگاه بود.
حضرت فاطمه پوست گوسفندی را که دباغی شده بود و حسن و حسین علیهماالسلام بر روی آن میخوابیدند برداشته و گفت: ای میهمان ما این را بگیر امید است خداوند بهتر از این نصیب تو بگرداند، اعرابی گفت: ای دختر رسول خدا، من از گرسنگی خود نزد تو شکایت آوردهام تو پوست گوسفندی را به من دادی، من با این گرسنگی که دارم با این پوست چه کنم؟
روای گوید: هنگامی که حضرت این سخنان را از او شنید دست به گردنبندی که فاطمه دختر عمویش، فرزند حضرت حمزه به او هدیه کرده بود برده آن را از گردن باز کرده و به اعرابی داده و فرمود: این را بگیر و بفروش امید است خداوند بهتر از آن را به تو بدهد.
اعرابی گردن بند را گرفته نزد حضرت به مسجده برده در حالیکه ایشان هنوز در بین اصحاب خود نشسته بود گفت ای رسول خدا دختر فاطمه این گردن بند را به من داده و فرمود: آن را بفروش امید است خداوند کارت را درست کند، رسول خدا گریسته و فرمود: چگونه کارت را روبراه نکند در حالیکه فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله و سلم که بانوی دختران حضرت آدم است این را به تو داده است.
عمار بن یاسر رضواناللهعلیه از جا حرکت کرده و گفت: ای رسول خدا آیا
[ صفحه 383]
اجازه میفرمائید من این گردنبند را بخرم؟ فرمود: تو آن را خریداری کن که اگر جن و انس در خرید آن با یکدیگر مشارکت کنند خداوند آنان را به آتش جهنم نخواهد سوزانید، عمار گفت: ای اعرابی آن را به چند میفروشی؟ گفت: به یک بار غذای سیر از نان و گوشت و یک بردیمانی که با آن خود را بپوشانم و برای پروردگارم نمازی بجای آورم و به یک دینار که مرا به خانوادهام برگرداند، در همان هنگام عمار سهم غنیمتی را که از خیبر به او رسیده بود فروخته بود ولی چیزی از آن باقی نمانده بود به او گفت: بیست دینار و دویست درهم هجری و یک بردیمانی و مرکب خود را به تو میدهم تا اینکه به منزل خود بروی و از گندم و گوشت نیز تو را سیر میکنم، اعرابی گفت: ای مرد تو چقدر سخاوتمندی، و به همراه او رفت عمار آنها را به او داد.
اعرابی نزد رسول خدا برگشت، حضرت از او پرسید آیا سیر شدی و لباس پوشیدی؟ اعرابی گفت: آری پدر و مادرم فدای تو باد بینیاز شدم، حضرت فرمود: پس فاطمه را نسبت به کاری که برای تو انجام داد پاداش بده، اعرابی گفت: پروردگارا، تو خدائی، ما تو را حادث و پدیده نمیدانیم و جز تو خدائی را نمیپرستیم تو به هر صورت روزیدهنده مائی، خداوندا به فاطمه چیزی بده که نه چشمی دیده و نه گوشی شنیده باشد، رسول خدا بر دعای او آمین گفت و روی با اصحابش نموده و فرمود خداوند این چیز را در دنیا به فاطمه عطاء فرموده است، من پدر اویم و هیچ یک از جهانیان مثل من نیست و علی شوهر او است و اگر او نبود برای فاطمه همسر و کفوی وجود نداشت و حسن و حسین را به او بخشیده در حالیکه برای جهانیان مانند آن دو سروران نوادگان پیامبران و سالار جوانان اهل بهشت وجود ندارد.
در مقابل حضرت، مقداد و عمار و سلمان نشسته بودند، حضرت فرمود: آیا بیش از این در فضیلت زهراء بگویم؟ گفتند: آری ای رسول خدا،
[ صفحه 384]
فرمود: روحالامین نزد من آمده و گفت: وی در آن لحظه که قبض روح شده و دفن گردد دو فرشته در قبرش از او میپرسند پروردگارت کیست؟ میگوید: الله پروردگار من است، بعد میگویند پیامبر تو کیست؟ میگوید: پدرم، میپرسند ولی تو کیست؟ میگوید: آنکس که اینک بر کنار قبرم ایستاده «علی بن ابیطالب» امام من است.
آگاه باشید، بیش از این در فضیلت فاطمه به شما بگویم: همانا خداوند متعال گروهی از ملائکه را ماموریت داده تا از پیش رو و طرف راست و چپ وی را حفاظت کنند آنان در دوران زندگی و در میان قبر و هنگام وفات با اویند و پیاپی بر او و بر شوهر و فرزندانش درود میفرستند، پس هر کس بعد از وفاتم به زیارت من آید گویا در زندگیم مرا زیارت کرده است و هر کس فاطمه را زیارت کند گویا مرا زیارت کرده و هر کس علی بن ابیطالب را زیارت کند گویا فاطمه را زیارت نموده و هر کس حسن و حسین را زیارت کند گویا علی را زیارت کرده است و هر کس ذریه آن دو را زیارت کند گویا آن دو را زیارت کرده است.
عمار (بعد از شنیدن این فضائل) گردن بند را برداشته با مشک آن را خوشبو نموده و در بردی یمانی پیچیده و آن را به غلامش بنام سهم- که از سهمیه غنائم خیبر خریداری کرده بود- داد و گفت: این گردنبند را نزد حضرت رسول ببر و خودت نیز مال آن حضرت خواهی بود، غلامش گردنبند را گرفته و نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آورد و گفتههای عمار را به عرض حضرت رسانید رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: برو نزد فاطمه و گردنبند را به او بده و تو خودت نیز از آن او خواهی بود، غلام گردن بند را نزد حضرت فاطمه علیهاالسلام آورده و فرمایش رسول خدا را به آن حضرت گفت، فاطمه علیهاالسلام گردن بند را گرفته و غلام را آزارد کرد، غلام خندید، حضرت فرمود: چرا میخندی؟ غلام گفت: من از برکت این گردن بند خندهام گرفته، گرسنهای را سیر، برهنهای را داری لباس، تهیدستی را
[ صفحه 385]
بینیاز، بندهای را آزاد کرده و سرانجام نیز نزد صاحب خود برگشته است. [503] .
2- در ذیل آیه شریفه «یوفون بالنذر» [504] از ابنعباس روایت شده است که روزی امام حسن و امام حسین علیهماالسلام بیمار شده بودند، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به دیدار آنان رفته و ابوبکر و عمر نیز خدمت آن حضرت نشسته بودند عدهای از اعراب نیز از آن دو عیادت کرده بودند و به علی علیهالسلام گفته بودند که خوبست برای بهبودی آنا نذری کنی که هر نذری و که انجام نشود چیزی بر عهده انسان نخواهد بود، علی علیهالسلام گفت: برای خداوند بر من لازم است که اگر فرزندانم بهبود یافتند به شکرانه آن سه روز روزه بگیرم، فاطمه نیز چنین گفت، فضله کنیز آنان نیز چنین گفت، کودکان بهبود یافتند ولی در خانه آنان چیزی وجود نداشت، علی علیهالسلام نزد شمعون بن حانای یهودی رفته و از او سه من جو قرض کرده آن را نزد فاطمه علیهاالسلام آورد حضرت فاطمه یک من آن را آرد کرده و پنج گرده نان پخست برای هر نفر یک قرص نان، علی علیهالسلام نماز مغرب را پشت سر حضرت رسول بجای آورد، و به منزل آمد و فاطمه غذا در سر سفره جلوی آنان گذاشت، گدا و مسکینی بر در خانه حاضر شده و گفت: السلام علیکم یا اهل بیت محمد من مسکینی از مساکین مسلمین هستم به من غذا بدهید، خداوند از غذاهای بهشتی نصیب شما کند، علی علیهالسلام صدای او را شنیده و فرمود:
فاطم ذات المجد و الیقین
یا بنت خیر الناس اجمعین
ای فاطمه، ای دارنده بزگواری و یقین، ای دختر بهترین مردم.
اما ترین البائس المسکین
قد قام بالباب له حنین
[ صفحه 386]
آیا درمانده بیچاره را نمیبینی که بر در خانه ایستاده و دارای ناله و آهی است.
یشکو الی الله و یستکین
یشکو الینا جائع حزین
به خدا شکایت برده و اظهار درماندگی و بیچارگی میکند، گرسنه غمگینی که به ما شکایت آورده است.
کل امرء بسبه رهین
و فاعل الخیرات بستبین
هر انسانی در گروه کار خویش است و انجامدهنده کارهای نیک، آشکار خواهد شد.
موعده جنه علیین
حرمها الله علی الضنین
که جایگاهش بهشت برین است و خداوند آنجا را بر انسان بخیل حرام کرده است.
و للبخیل موقف مهین
تهوی به النار الی سجین
بخیل داری جایگاه پستی است که آتش او را به جایگاه سجین فرود میبرد.
شرابه الحمیم و الغسلین
آشامیدنی او حمیم و غسلین است (آب داغ و چرکها و کثافتیهای جهنمیان)
فاطمه علیهاالسلام فرمود:
اطعمه و لا ابالی الساعه
ارجو اذا اشبعت ذا مجاعه
من به او غذا میدهم و هم اکنون باکی از این کار ندارم به هنگامی که گرسنهای را سیر کنم امیدوارم که:
ان الحق الاخیار و الجماعه
و اسکن الخلد ولی شفاعه
به نیکان و جماعت (مومنین) بپیوندم و ساکن بهشت جاودان گردم و حق شفاعت داشته باشم.
راوی گوید: غذا را به آن مسکین داده و در آن شبانه روز جز آب خالص
[ صفحه 387]
چیزی نچشیدند، روز دوم که شد فاطمه مقداری از آن جو را آسیاب کرده و پنج گرده نان دیگر پخت، علی علیهالسلام نماز مغرب را به جای آورده و به منزل آمد، یتیمی بر در خانه حاضر شده و گفت: السلام علیکم یا اهل بیت محمد صلی الله علیه و آله و سلم، من کودکی یتیم از فرزندان مهاجرین میباشم پدرم در جنگ شهید شد، از آن چه که خداوند به شما روزی کرده به من بخورانید خداوند از غذاهای بهشتی به شما نصیب فرماید، علی علیهالسلام فرمود:
فاطم بنت السید الکریم
بنت نبی لیس بالذمیم
فاطمه ای دختر آقای بزرگوار، دختر پیامبری که نکوهیده نیست.
قدجاءنا الله بذا الیتیم
قد حرم الخلد علی اللئیم
خداوند این یتیم را نزد ما فرستاده و بهشت جاویدان را بر انسان لئیم و فرومایه حرام کرده است.
یحمل فی الحشر الی الجحیم
شرابه الصدی و الحمیم
چنان انسانی در روز قیامت به سوی جهنم فرستاده میشود و آشامیدنی او سرب گداخته و آب داغ است.
و من یحور الیوم فی النعیم
شرابه الرحیق و التسنیم
آن کسی که امروز بخشش نماید در بهشت خواهد بود و آشامیدنیش شراب خوشگوار و تسنیم میباشد.
حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود:
انی اطعمه و لا ابالی
و اوثر الله علی عیالی
امسوا جیاعا و هم اشبالی
من به او غذا میدهم و باکی از این ندارم و خداوند را بر خانواده خود ترجیح میدهم آنان که شیر بچگان منند دیشب گرسنه بودند.
غذا را از روی سفره برداشته و به آن کودک یتیم دادند و روز بعد بهمانگونه گذراندند، سومین روز بار دیگر فاطمه علیهاالسلام بقیه جوها را آرد کرده و پنج نان پخت و حضرت علی نیز از بعد از نماز مغرب به منزل آمده و
[ صفحه 388]
اسیر بر در خانه ایستاده و گفت:
السلام علیکم یا اهل بیت محمد صلی الله علیه و آله و سلم من اسیری نیازمندم،شما ما را به اسارت میگیرید و به ما غذا نمیدهید، از زیادتی آن چه که خداوند به شما روزی کرده به ما بدهید، علی علیهالسلام سخن او را شنیده و فرمود:
فاطم یا بنت النبی احمد
بنت نبی سید مسود
ای فاطمه دختر پیامبر، احمد، دختر پیامبر، آقای بزرگواری.
منی علی اسیرنا المقید
من یطعم الیوم یجده فی الغد
بر اسیر در بندمان منت بگذار و انعام کن هر کس امروز اطعام کند فردای قیامت آن را خواهد یافت.
عند العلی الماجد الممجد
من یزرع الخیرات سوف یحصد
در پیشگاه خداوند برتر بزرگوار شریف هر کس خیرات را بکارد بزودی درو خواهد کرد.
فاطمه علیهاالسلام فرمود:
لمیبق عندی الیوم غیر صاع
قد مجلت کفی مع الذراع
در نزد من امروز غیر از یک من- جو- چیزی باقی نمانده کف دستم به همراه ساق دست آبله بسته.
ابنای والله من الجیاع
ابوهما للخیر ذواصطناع
به خدا سوگند پسرانم گرسنه هستند و پدرشان کار خیر انجام میدهد.
بعد غذا را از سفره برداشته به اسیر دادند روز چهارم علی علیهالسلام نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رفته در حالی که کودکانش را بسان دو جوجه در آغوش گرفته بود، هنگامی که حضرت رسول آنها را دید فرمود: دخترم کجا است؟ پاسخ داد: در محراب خود به نماز و عبادت ایستاده، حضرت رسول از جا حرکت کرده و نزد فاطمه علیهاالسلام آمد در حالی که شکمش به پشتش چسبیده و از شدت گرسنگی چشمهایش از حدقه بیرون آمده بود، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: ای وای به خدا پناه میبرم، خاندان محمد دارند از
[ صفحه 389]
گرسنگی میمیرند!! در این هنگام جبرئیل علیهالسلام نازل شد در حالی که این آیه را قرائت میکرد: «یوفون بالنذر»... [505] .
صداقت لهجه و راستگوئی حضرت زهرا
1- از عمروبن دینار نقل شده که عایشه گوید: هیچ گاه کسی را از فاطمه راستگوتر ندیدم به جز پدرش حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم... [506] .
حجاب و عفاف حضرت زهرا
1- از انس روایت شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پرسید: بهترین چیز برای زنان چیست؟ ما ندانستیم چه بگوئیم، علی علیهالسلام نزد حضرت فاطمه علیهاالسلام رفته و فرمایش حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم را به او فرمود: زهرا علیهاالسلام فرمود: چرا نگفتی بهترین چیز برای زنان آنست که مردان را نبینند و مردها نیز ایشان را نبینند علی علیهالسلام برگشته و گفته حضرت زهراء را به حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم گفت، حضرت از او پرسید چه کسی این مطلب را به تو گفته است؟. پاسخ داد: فاطمه فرمود: او پاره تن من است. [507] .
[ صفحه 390]
2- از جابربن سمره روایت شده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از راه رسید و نشست و فرمود: فاطمه بیمار است، مردم گفتند خوبست از او عیادت کنیم، حضرت حرکت کرده و به راه افتاد تا به در خانه رسید، در بر روی آن حضرت بسته بود، حضرت صدا زد لباسهایت را بپوش که مردم به دیدار تو آمدهاند، زهرا علیهاالسلام گفت: ای پیامبر خدا من جز یک عبا چیزی دیگر ندارم، حضرت پیراهنی را گفته از پشت در به سوی او افکنده، و فرمود: سرت را با این بپوشان، بعد وارد شده و مردم به دنبال آن حضرت نیز وارد شدند، ساعتی نشسته و بیرون آمدند، مردم گفتند، به خدا سوگند دختر پیامبران بدین وضع بسر میبرد،حضرت روی برگرداند و فرمود: آگاه باشید او در روز قیامت بانوی زنان است. [508] .
3- رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از حضرت فاطمه علیهاالسلام پرسید بهترین چیز برای زن چیست؟ فرمود: اینکه او مردی را نبیند و مردی او را نبیند، حضرت او را در آغوش گرفته و این آیه را تلاوت فرمود:
«ذریه بعضها من بعض» (ذریه برگزیده ابراهیم که بعضی از آنان از بعضی دیگر برترند.)
بره طیبه طاهره
مریم الکبری عفافا و ورع [509] .
نیکوکار، پاکیزه، پاک و در عفاف و پرهیزگاری مریم کبری است.
4- حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام از پدران بزرگوارش علیهمالسلام از حضرت علی علیهالسلام نقل میفرماید که مرد کوری از حضرت زهراء علیهاالسلام اجازه خواست که نزد آن حضرت برود، حضرت حجاب خود را پوشیده رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پرسید چرا خود را از او که تو را نمیبیند پوشانیدی؟ پاسخ داد: اگر او مرا نمیبیند، من که او را میبینم او بوی مرا استشمام میکند،
[ صفحه 391]
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: گواهی میدهم که تو پاره تن منی. [510] .
5- و با همین اسناد از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده که آن حضرت از اصحابش سوال فرمود که زن چیست؟ گفتند: عوره (به معنای شرم و حیا) است، حضرت فرمود در چه زمانی و چه حالتی او نزدیکتر به پروردگار خود میباشد،اصحاب ندانستند، هنگامی که حضرت فاطمه این مطلب را شنید فرمود: نزدیکترین حالت او به پروردگارش زمانی است که در اندورن خانهاش بسر میبرد، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: همانا فاطمه پاره تن است. [511] .
عصمت و طهارت حضرت زهرا
در بحثهای گذشته به مناسبت مطلب دلائلی بر عصمت حضرت زهراء آوردیم ولی در این فصل به طور مخصوص در این باره بحث میکنیم.
1- ابن ابیالحدید معتزلی شارح نهجالبلاغه از علم الهدی سید مرتضی نقل میکند:دلیل گفتههای ما آنست که آن حضرت از اشتباه و خطا محفوظ و از انجا کار زشت مامون بود و کسی که دارای این ویژگی باشد در پذیرش ادعایش نیازی به شاهد و بینه نیست.
اگر گفته شود که بری این دو مطلب دلیل بیاورید، میگوئیم: دلیل اول، فرمایش خداوند متعال که فرمود: «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» [512] این آیه شریفه بنابر روایات متواترهای که در این باره رسیده است جماعتی را شامل میشود که فاطمه علیهاالسلام نیز از آن
[ صفحه 392]
گروه است و اراده در اینجا دلالت میکند بر اینکه فعل اراده شده، واقع شده است.
و هم چنین دلالت میکند بر این مطلب، فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم که فرمود: «فاطمه بضعه منی، من اذاها فقد اذانی، و من اذانی فقد آذی الله عز و جل» یعنی «فاطمه پاره تن من است، هر کس او را اذیت کند مرا اذیت کرده و هر کس مرا اذیت کند خداوند عزوجل را آزار داده است»
این فرمایش رسول خدا بر عصمت آن حضرت دلائل میکند زیرا اذیت کردن کسی که گناهکار است موجب اذیت و آزار رسول خدا نخواهد بود، بلکه در مواردی که گنهکار مستوجب حد و تعزیر باشد اجرای حد و اذیت کردن او موجب خشنودی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم میباشد. [513] .
2- علامه امینی، اعلی الله مقامه گوید: توان آن را نداریم که از خلیفه درباره آن چه که درباره حضرت فاطمه علیهاالسلام گفت دفاع کنیم، وی بنابر آن چه که ابنکثیر در تاریخش ج 5/ 249 گفته درباره حضرت زهراء گفت:
به فاطمه- که زنی از جنس بشر است و عصمت او واجب نیست حالت خشم و غضب دست داده و با ابوبکر تا هنگام فوتش صحبت نکرد.
وی در صفحه 289 گوید: او زنی است از دختران حضرت آدم، هم چون دیگر زنان ناراحت و غمگین میشود و واجب العصمه نیست...
یاوه گوئی و گزافه سرائی تا کجا میرسد؟! تا جائیکه در مقابل فرمایش خداوند متعال و نزول آیه تطهیر در شان آن حضرت و پدر و شوهر و فرزند گرامیش، میایستد و فاطمه را هم چون دیگر زنان به حساب میآورد؟ ما چگونه میتوانیم این سخن را درباره آن حضرت بپذیرم با اینکه فرمایش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را در پیش رو داریم که: «فاطمه پاره تن من است، هر کس او را به خشم در آورد مرا خشمگین ساخته است»؟
[ صفحه 393]
و در عبارتی دیگر چنین آمده است که «فاطمه پاره تن من است، هر آن چه که او را اذیت کند مرا اذیت میکند و هر چه که او را به خشم درآورد مرا خشمگین میسازد» [514] .
در بررسی و تحقیق در این باره در فصل مربوط به فضائل مشترک آن حضرت در ذیل عنوان «اشتراک آن حضرت با دیگر افراد اهل البیت در جنگ و صلح» در همی کتاب آمده است.
علامه سید عبدالرزاق مقرم بعد از نقل آیه تطهیر که بر عصمت آن حضرت دلالت میکند گوید:
اگر از براهین و ادله علمی خود در این باره صرف نظر کنیم هر چه را که از یاد بریم اما این مطلب را نمیتوان فراموش کرد که آن حضرت از نور پیامبر مشتق شده که از شعاع انوار الهی گرفته شده است، بنابراین او بقیه و دنبالهای از حقیقت محمدیه است که از عنصر پاکی و طهارت ساخته شده است... و در این صورت محال است که گناه و معصیت در کارهای او راه پیدا کند و یا لکه ننگی بر دامنش بنشیند و لذا از شنیدن آهنگهای ناموزون و فریادهای نارسائی که از روی هوی و هوس و خواستههای پشت مادی برخاسته نباید ترسید به این سخن که گفتهاند عصمت و معصوم بودن دیگر افراد که با آن حضرت در زیر کساء بوده و مشمول آیه تطهیر شدند بخاطر مقام نبوده اعتنائی نباید کرد، زیرا ما لزوم عصمت را در آن بزرگواران بخاطر تبلیغ رسالت و بیان احکام الهی نمیدانیم تا با نبودن چنان مسوولیتی در حضرت زهراء دلیل عصمت آن حضرت مخدوش شود بلکه با توجه به نص و صراحت قرآن مجید، آنان بخاطر اقتضاء طبیع خود معصوم بوده و از نور الهی جدا گشتهاند و کسی که از
[ صفحه 394]
نور الهی مشتق شده باشد دیگر محال است مرتکب گناه و عصیانی شده و یا به چیزی آلوده گردد که مناسبت با آن مقام نوری رفیع نداشته باشد. حتی در کارهائی که ترک اولی محسوب گردد.
همین پاکی و تقدس آنگونه است که موجب میشود که شیطان نتواند در عالم خواب به شکل و صورت آنان درآید بطوری که در اخبار و روایات صحیحه وارد شده و هم چنین سبب شده که حضرت زهراء علیهاالسلام به خاطر برتری مقام خود و مقام دیگر امامانی که در پشت او قرار گرفتهاند از آن چه که بر دیگر زنان به هنگام عادت ماهانه و یا زایمان عارض میشود پاک و مبری باشد.
از جمله ادلهای که بر عصمت آن حضرت تاکید دارد همان جملاتی است که به طور متواتر از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم درباره آن حضرت نقل شده که «فاطمه پاره تن من است، هر آن چه که او را شادمان کند مرا شاد کرده و خداوند به خاطر خشم او به خشم میآید و به خاطر خشنودیش خشنود میشود».
که این جملات گویای ارتباط و وابستگی خشنودی و خشم آن حضرت به خشنودی و خشم خداوند میباشد تا جائیکه اگر بر یک مباح به خشم آید یا اینکه به آن راضی گردد میبایست آن کار دارای یک جهت شرعی باشد، اینک نسبت به آن کار به خشم آید و یا اینکه از آن خشنودی باشند و حالت رضا و غضب در آن حضرت برخاسته از یک جهت نفسانی نیست و معنای عصمت ثابته در آن حضرت همین است... [515] .
البته آیه تطهیر به وضوح و روشنی بر طهارت و پاکی حقیقی آن حضرت از هرگونه نقص و عیب و عار و ننگی دلالت دارد و این پاکی نه فقط از گناهان و معاصی است بلکه از هرگونه خطورات نفسی و ذهنی نامناسبی
[ صفحه 395]
است که حتی با مقام عصمتی که در پیامبر ثابت شده هم منافات ندارد زیرا هر آن چه که عقل و طبع از آن متنفر است در مفهوم رجس و پلیدی داخل میباشد و به دلالت آیه تطهیر آن حضرت از آن پلیدی و رجس پاک و منزه است.
این مطلب را در کتابمان «الامام علی علیهالسلام» به طور تفصیل بررسی و تحقیق کردهایم.
سخنان و روایاتی که از حضرت نقل شده است
1- حضرت زین العابدین علیهالسلام میفرماید: در روز عاشورا پدرم مرا به سینهاش چسبانید در حالی که خون از بدنش میجوشید و میفرمود: پسرم دعائی را که مادرم فاطمه زهراء به من آموخته است و او خود از رسول خدا فراگرفته و پیامبر را جبرئیل به هنگام گرفتاری و نیاز شدید و مشکلی که برای حضرت پیش آمده بود تعلیم داده، از من فراگیر، و آنگاه فرمود: بخوان:
بحق یس و القرآن الحکیم، و بحق طه و القرآن العظیم، یا من یقدر علی حوائج السائلین، یا من یعلم ما فی الضمیر، یا منفس عن المکروبین، یا مفرج عن المغمومین، یا راحم الشیخ الکبیر یا رازق الطفل الصغیر، یا من لایحتاج الی التفسیر، صل علی محمد و آلمحمد.
خداوندا به حق یس و قرآن حکیم، و به حق طه و قرآن عظیم، ای کسی که توانای برآوردن نیازهای سوالکنندگان است، ای کسی که به آن چه در ضمیر و باطن است آگاهی دارد، ای
[ صفحه 396]
زداینده اندوه دل شکستهگان، ای گشاینده غم افسردگان، ای ترحمکننده پیرمرد کهنسال، و ای روزیدهنده کودک خردسال، ای کسی که نیازمند به تفسیر نیست، بر محمد و خاندان محمد درود بفرست و برای من این کار و این کار را انجام ده.
2- حضرت فاطمه سلاماللهعلیها در شب قدر نمیگذاشت کسی از افراد خانوادهاش بخوابد و این کار را با کم دادن غذا به آنان عملی کرده و از روز قبل خود را آماده شب زندهداری میکرد و میفرمود: کسی که از خیر شب قدر بیبهره باشد - بواقع- محروم است. [516] .
3- حکم بن ابینعیم گوید: از حضرت فاطمه دختر حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که از پدر بزرگوارش که از پدر بزرگوارش نقل میکرد که حضرت فرموده است:
«من اعتق رقبه مومنه کان له بکل عضو منها فکاک عضو منه من النار. [517] .
یعنی: هر کس بنده مومنی را آزاد کند در مقابل هر عضوی از اعضاء او، برایش آزادی عضوی از آتش ببار خواهد آمد
حضرت زهرا میهمان را بر خود و خانوادهاش ترجیح میدهد
1- فرمود: جز غذای کودکان چیزی نداشتیم و میهمان خود را بر خود
[ صفحه 397]
ترجیح دادیم. [518] .
حضرت زهراء از اینکه در درون خانه کار میکند و بیرون نمیرود خوشحال است
1- فرمود: فقط خداوند میداند که چه قدر خوشحالم از این که رسول خدا مرا عهدهدار مسوولیتهای خانه فرمود و همین را برای من کافی دانست. [519] .
حضرت شوهرش را بر خود و بر فرزندانش ترجیح میدهد
1- فرمود: سوگند به خداوندی که پدرم را به پیامبری و تو را به وصیت و جانشنین گرامی داشت، صبح در خانه چیزی نداشتیم و دو روز بود که چیزی نخورده بودیم جز همان چه که به تو دادم و تو را بر خود و بر فرزندانم حسن و حسین ترجیح دادم. [520] .
گفتاری از حضرت در فضیلت دعا
1- زنان بنیهاشم جمع شدند که از رسول خدا یاد کنند، حضرت فرمود: تعداد و شمارش را ترک کنید و بر شما باد به دعا. [521] .
[ صفحه 398]
شب زندهداری حضرت زهراء
1- حسن مثنی فرزند حضرت امام حسن علیهالسلام نزد عمویش حضرت امام حسین علیهالسلام برای خواستگاری یکی از دخترانش فاطمه و سکینه آمد، حضرت اما حسین علیهالسلام به او فرمودند، فاطمه را برای تو اختیار میکنم زیرا شباهت بیشتر به مادرم فاطمه دختر رسول خدا دارد، اما در دیانت، تمام شب را بیدار -آماده- و روز را روزه میگیرد و در شکل و جمال شبیه حورالعین است و اما سکینه استغراق با خدا بر او غلبه داشته و لذا شایسته ازدواج با هیچ مردی نیست. [522] .
[ صفحه 401]
سخنان و فرمایشات و احادیث حضرت زهراء علیهاالسلام با استناد به کتب شیعه و سنی
اشاره
اشعاری از ادیب فرزانه و شاعر اهل البیت آقای حاج محمد باقر ایروانی درباره حضرت زهرا و کتاب حاضر
انا نباهی الشرق و الغرب معا
بفاطم و ال طه الشرفا
ما به فاطمه و آل طه بر همه شرق و غرب در شرافت و بزرگواری مباهات میکنیم.
و نعلن اعترافنا بفضلهم
و ما سرواه قط لن نعترفا
اعتراف خود را به فضیلت و برتری آنان آشکارا اعلان میداریم و به غیر از آنان هرگز چنین اعترافی نخواهیم کرد.
قد فاز فی الدارین من والاهم
و خاب من عاداهم و انحرفا
در دنیا و آخرت آن کس که ولایت آنان را پذیرفته باشد رستگار است و هر کس با آنان دشمنی کند زیان دیده و منحرف شده است.
فاطمه الزهراء عن عصمتها
یعیی بیان الوصف مهما وصفا
بیان توصیف هر چه وصف کند از عصمت فاطمه زهرا ناتوان و خسته خواهد ماند.
و قد روی الراوون من اقوالها
ما لا یعد حصرها و ما خفی
[ صفحه 402]
روایت گران از فرمایشات حضرت گفتههای بیشماری را نقل کردهاند و آنها پنهان نیستند.
و ضل من یحصرها فی عشره
من الروایات لها قد اجحفا
آن کس که روایات حضرت را در دهها محصور و محدود ساخته به گمراهی رفته و نسبت به آن حضرت جفا کرده است.
بمائه من الروایات هنا
مدرجه یقرئها من انصفا
در این کتاب تا صد روایت نقل شده که هر کس انصاف داشته باشد آنها را میخواند.
یغالط الوجدان من غالطها
و من جغی الزهراء للحق جفی
هر کس آنها را غلط بداند، وجدان را غلط دانسته و هر کس به حضرت زهرا جفا کند به حق جفا کرده است.
و ما ذکرناه صریح واضح
و شاهد الوجدان هذا و کفی
و آن چه که ما یادآوری کردیم واضح و روشن است و وجدان بر آن گواه است و همان یک گواه کافی است.
ام ابیها انجبت ائمه
هم ساده الخلق و هم اه الوفی
او مادر پدرش میباشد و امامان از او به وجود آمدهاند که سروران خلق و اهل وفا و بزرگواریند.
لکنما قد خانت الدنیا بهم
حقا اذا قلنا علیالدهر عفی
لکن دنیا به آنان خیانت کرد و اگر در این صورت بگوئیم خاک بر سر روزگار باد به درستی و راستی سخن گفتهایم.
و احمد خادم آل احمد
بالصدق و الاخلاص دوما عرفا
احمد (رحمانی) خدمتگذار خاندان احمد است و از زمانهای دور و همیشگی به راستی و اخلاص شناخته شده است.
[ صفحه 403]
کم من تصانیف له قیمه
طوبی له بکل ما قد الفا
چه بسیار نوشتهجات و تصنیفات ارزشمندی دارد خوشا به حال او به هر آن چه که تالیف کرده است.
وها هو الکتاب من اثاره
اتحفنا و نعم ما قد اتحفا
و هم اکنون این کتاب از آثار او است که به ما هدیه کرده و چه بسیار هدیه خوبی است.
عنوانه ارخت و هوبین
فاطمه بهجه قلب المصطفی
عنوان کتاب را تاریخ نگاری کردم و روشن بود که تاریخش همان عنوان او است که «فاطمه بهجه قلب المصطفی» باشد.
حافظ جلال الدین سیوطی گوید: کلیه احادیثی که فاطمه (رضیاللهعنها) نقل کرده است به ده حدیث نمیرسد. [523] .
حافظ بدخشانی گوید: مجموعه روایاتی که از آن حضرت رسیده است هیجده روایت است. [524] .
ما در این فصل تا جائیکه در توان داشتهایم روایات و احادیث منقوله از آن حضرت را از کتابهای شیعه و سنی جمعآوری کردهایم تا حقیقت مطلب برای شما روشن شود، البته مدعی آن نیستیم که استقصاء تام انجام شده و توانستهایم تمام فرمایشات آن حضرت را گرد آوریم اما در عین حال در همین مختصر روایات، کلماتی را مییابیم که بر مطالب عالیه و حکمتهای ارزنده، مواعظ و اندرزهای سازنده و شفا بخشی مشتمل
[ صفحه 404]
است که بیمار ناتوان را شفا بخشیده و تشنه حقائق را سیراب میسازد. [525] .
معرفی اهل البیت
1- حضرت زهراء علیهاالسلام فرموده است: سپاس بگذارید خداوندی را که بخاطر عظمت و نورانیتش تمام ساکنان آسمانها و زمین به سوی او در جستجوی وسیلهاند، و ما وسیله او در بین مخلوقاتش میباشیم، ما برگزیدگان او، جایگاه قدس و تنزه او، او حجت او در پنهانی حق میباشیم و ما وارثان پیامبران اوئیم. [526] .
نکوهش بخل و ستایش سخاوت
2- حضرت امام حسین علیهالسلام از مادر بزرگوار حضرت زهراء علیهاالسلام روایت کند که آن حضرت از قول حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرد که به من فرمود: از بخل برحذر باش، زیرا آن ننگی است که در انسان بزرگوار و کریم وجود ندارد، از بخل برحذر باش که بخل درختی است در آتش که شاخههایش در دنیا است، هر کس به شاخههایش بیاویزد او را داخل آتش میکند، بر تو باد که سخاوت داشته باشی زیرا سخاوت درختی از درختان بهشت است و شاخههایش به زمین سرازیر گشته، هر کس
[ صفحه 405]
شاخهای از آن را بگیرد همان شاخه او را به بهشت فرامیکشاند. [527] .
اخبار غیبی
3- از فاطمه صغری دختر حضرت امام حسین علیهالسلام از پدرش از جدهاش فاطمه علیهاالسلام روایت شده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من فرمود: هفت نفر از فرزندان من در کنار فرات مدفون میشوند که نه پیشینیان و نه آیندگان به مقام و رتبه آنان نمیرسند. [528] .
حرام بودن شراب
4- علی علیهالسلام از حضرت فاطمه و آن حضرت از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روایت کند که آن حضرت به من فرمود: ای حبیبه پدر، بدان که هر مسکری حرام است و هر مسکری شراب است. [529] .
بدترین افراد این امت
5- از فاطمه علیهاالسلام نقل شده است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم به من فرمود: بدترین امت من کسانی هستند که نعمتهای فراوان تغذیه میکنند، غذاهای
[ صفحه 406]
رنگارنگ میخورند، و جامههای رنگارنگ میپوشند و بیپروا سخن میگویند. [530] .
بهترین چیز برای زنان
6- درباره بهترین چیز برای زنان فرمود: بهترین چیز برای آنان آنست که مردها آنان را نبینند و آنان مردان را نبینند. [531] .
برتری آن حضرت و شوهرش
7- از حضرت زهرا علیهاالسلام نقل شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به آن حضرت فرمود: آیا از اینکه من تو را به همسری کسی درآورد که نخستین نفری است که اسلام را پذیرفته و علمش از همه بیشتر است خشنود نیستی؟ تو خود بانوی زنان جهانی همانگونه که مریم بانوی زنان قوم و قبیلهاش بود. [532] .
پاداش سلام بر آن حضرت
8- یزید بن عبدالملک نوفلی از پدرش از جدش روایت کرده که گوید بر حضرت فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وارد شدم آن حضرت ابتداء به
[ صفحه 407]
من سلام کرد و بعد فرمود که پدرم در زمان حیاتش فرمود: هر کس بر من و بر تو سه روز سلام کند بهشت برای او خواهد بود، عرض کردم، این مطلب مربوط به دوران زندگی شما و آن حضرت است یا اینکه بعد از فوت شما هم شامل میشود؟ فرمود: در زندگی و بعد از مرگ ما. [533] .
مطلبی سری از رسول خدا به حضرت زهراء
9- از عایشه نقل شده که گوید: روزی فاطمه از راه رسید و به گونهای راه میرفت که گویا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم راه میرود، حضرت فرمود: خوش آمدی دخترم، بعد او را در سمت راست و یا چپ خود نشانید و مطلبی را به صورت پنهانی و آهسته به او فرمود، وی به گریه آمد، من به او عرض کردم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم گفتگوئی خصوصی با تو داشت و تو از آن گریه میکنی؟ بعد حضرت سخن دیگر بهمانگونه به آن حضرت فرمود، حضرت خندهاش گرفت. گفتم: هیچگاه بمانند امروز شادی مقرون به اندوه را ندیده بودم، در این باره از او پرسیدم پاسخ داد: سر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را افشاء نخواهم کرد، بعد از آنکه حضرت از دنیا رحلت فرمود پرسیدم، گفت: حضرت فرمود: که جبرئیل هر سال یک بار قرآن را بر من عرضه میکرد و امسال دو مرتبه عرضه نمود و من این را نشانه مرگ خود میبینم و تو نخستین کس از اهل بیت من میباشی که به من ملحق خواهی شد من پیش قدم خوبی برای تو هستم از این جهت میگریستم، بعد فرمود آیا خوشت نمیآید از اینکه بانوی زنان این امت- یا بانوی زنان با
[ صفحه 408]
ایمان- باشی [534] ؟ من از شنیدن این خبر خندیدم. [535] .
10- عمروبن زبیر از عایشه روایت کرده که گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در هنگام بیماری دخترش فاطمه علیهاالسلام را فراخوانده و سخنی در گوش او گفت، وی از شنیدن آن خبر گریست، سخنی دیگر در گوش او گفت وی خندید، من درباره این خنده و آن گریه از او سوال کردم پاسخ داد گریهام به خاطر آن بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از مرگ خود خبر داد و خندهام به خاطر آن بود که فرمود من نخستین نفر از خاندان اویم که به او میپیوندم.
امام حسن را به پیامبر تشبیه میکند
11- ابن ابیملیکه گوید: فاطمه علیهاالسلام هنگامی که امام حسن را بالا میانداخت و میگرفت و او را بدینگونه باری میداد میگفت: پدرم فدایش باد همانند پیامبر است و شباهت به علی (علیهالسلام) ندارد. [536] .
حدیثی از حضرت زهراء درباره گوشت قربانی
12- سلیمان بن ابیسلیمان از مادرش نقل میکند که گوید: بر عایشه همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وارد شدم و درباره گوشت قربانی از او سوال کردم، گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از ان نهی میفرمود بعد اجازه داد علی بن ابیطالب از مسافرت برگشته و فاطمه برای او قدری گوشت قربانی آورد،
[ صفحه 409]
حضرت فرمود مگر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از آن نهی کرده است؟. پاسخ داد: اجازه فرموده است، علی علیهالسلام نزد حضرت رسول رفت و از آن حضرت پرسید، حضرت فرمود: آن را از ماه ذیحجه تا ذیحجه دیگر بخور. [537] .
دعا برای ورود و خروج از مسجد
13- فاطمه دختر امام حسین از جدهاش حضرت زهراء علیهاالسلام نقل میکند که آن حضرت از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرد که به هنگام ورود به مسجد بر محمد صلوات فرستاده و بعد میگفت:
«اللهم اغفرلی ذنوبی، و افتح لی ابواب رحمتک»
و به هنگام خروج بعد از صلوات میگفت:
«اللهم اغفرلی ذنوبی، وافتح لی ابواب فضلک» [538] .
فرزندان حضرت زهراء منسوب به پیامبرند
14- فاطمه صغری از پدرش از حضرت زهراء علیهاالسلام نقل کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هر پیمبری خویشاوندانی دارد که به او منسوبند،فرزندان فاطمه عقبه و خویشاوندانمنند که به من نسبت دارند. [539] .
[ صفحه 410]
تنگدستی خاندان پیامبر
15- حضرت فاطمه علیهاالسلام گوید: نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم رفته و سلام کردم حضرت فرمود: علیک السلام دخترم، گفتم: ای پیامبر خدا به خدا سوگند که امروز صبح در خانه علی یک حبه گندم نبود و هم اکنون پنج روز است که غذا به دهان او وارد نشده است، صبحگاهان نه گوسفندی داشتیم و نه شتری و نه خوراکی و نه آشامیدنی!!
حضرت فرمود: نزدیک من بیا نزدیک رفتم، فرمود دستت را میان پشت و لباسم قرار ده، من چنین کردم و مشاهد نمودم که بین پشت و شانه حضرت سنگی است که به سینه ایشان بسته شده است، فریادی کشیدم، فرمود: حدود یک ماه است در خانههای خاندان محمد آتشی برای غذا افروخته نشده است.
بعد فرمود: آیا قدر و منزلت علی را میدانی؟ او کارهای مرا در سن دوازده سالگی کفایت کرد و در شانزده سالگی در پیش روی من به دفاع از من شمشیر زد، در نوزده سالگی شجاعان را به زمین انداخت و کشت و در بست سالگی غم و اندوه مرا برطرف کرد و در قلعه خیبر را که پنجاه نفر نمیتوانستند آن را بلند کنند در بست و چند سالگی بلند نمود.
چهر فاطمه از شنیدن این مطالب روشن شد، نزد علی آمد در حالیکه خانهاش از نور چهرهاش روشن شد، علی علیهالسلام به او فرمود: ای دختر محمد صلی الله علیه و آله و سلم هنگامی که نزد من بیرون رفتی چهرهات بدینگونه روشن نبود؟ گفت: همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فضائل تو را برایم گفت: نتوانستم خود را نگه دارم تا اینکه نزد تو آمدم. [540] .
[ صفحه 411]
16- اسماء بنت عمیس از حضرت فاطمه علیهاالسلام روایت کند که روزی حضرت رسول نزد او تشریف آورده و فرمود: پسرانم کجایند؟ عرض کردم امروز صبح چیزی در خانه نداشتیم که بخورند و یا بچشند، البته خدای را حمد میکنیم، علی علیهالسلام گفت: من این دو کودک را با خود میبرم نکند که گریه کنند و تو هم که چیزی نداری به آنان بدهی، آنان را نزد آن شخص یهودی برد، تا چیزی از او بگیرد، رسول خدا به طرف آن حضرت رفتند دیدند حسنین علیهماالسلام به ظرفی که در پیش روی دارند و مقداری خرما در آنست بازی میکنند، فرمود: یا علی آیا فرزندانم را پیش از آن که هوا گرمتر شود و خورشید بیشتر بر آنان بتابد به خانه برنمیگردانی؟ علی علیهالسلام گفت: امروز صبح چیزی در خانه نداشتیم، قدری اینجا تشریف داشته باشید تا مقداری خرما برای فاطمه علیهاالسلام تهیه کنم، حضرت رسول ساعتی نشست تا اینکه علی برای آن یهودی قدری آب از چاه کشید،هر دلوی به یک خرما تا اینکه مقداری خرما جمع کرد و با رسول خدا آنها را برداشته و به خانه آوردند. [541] .
نویسنده کتاب در اینجا مینویسد: حضرت زهرا علیهاالسلام احادیث بسیاری را که از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیده و یا دستور داده بود برایش بنویسد که فرزندانش حضرت حسن و حسین علیهماالسلام و پدرشان علی علیهالسلام و نوادهاش فاطمه دختر امام حسین علیهاالسلام به طور مرسل و عایشه و امسلمه و انس بن مالک و سلمی مادر رافع از آن حضرت نقل کردهاند. [542] .
[ صفحه 412]
میراثی که پیامبر برای حسنین گذاشت
17- از حضرت فاطمه علیهاالسلام نقل شده است که گوید به رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم عرض کردم: ای رسول خدا، به فرزندانم حسن و حسین چیزی ببخش،فرمود: به حسن مهابت و حلم را و به حسین بخشش و رحمت را بخشیدم، در روایتی دیگر چنین آمده است: به بزرگی مهابت و حلم و به کوچکی محبت و رضا را دادم. [543] .
و در همین روایت است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: برای حسن، هیبت و آقائیم و برای حسین جرأت وجودم را اختصاص دادم. [544] .
عنایت و توجه ویژه خداوند نسبت به حضرت علی
18- محمد بن عمر کناسی از جعفر بن محمد از پدرش از علی بن حسین از فاطمه صغری از حسین بن علی از حضرت فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روایت کرده که روزی حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم نزد ما آمده و فرمود: همانا خداوند عزوجلّ به شما مباهات کرده است، و همه شما را به طور عموم بخشیده و علی را به طور ویژه و مخصوص بخشیده است، من فرستاده خداوند بر شمایم برای قوم و خاندانم و برای دوستان خویشاوندانم ترسی ندارم، این جبرئیل علیهالسلام است که به من خبر میدهد که سعید راستین کسی است که علی را در حیات و بعد از فوت من دوست داشته باشد. [545] .
[ صفحه 413]
حدیث ولایت و منزلت
19- بکربن احمد قعری از فاطم دختر حضرت علی بن موسی الرضا از فاطم و زینب و امالکثوم دختران حضرت موسی بن حعفر از فاطمه دختر حضرت جعفر بن محمد صادق آیا فاطمه دختر محمد بن علی، از فاطمه دختر علی بن الحسین از فاطمه و سکینه دختران حضرت امام حسین علیهالسلام از امالکثوم دختر حضرت فاطمه علیهاالسلام از آن حضرت روایت کرده که فرمود: آیا فرمایش رسول صلی الله علیه و آله و سلم را در روز غدیر خم فراموش کردید که فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه» و فرمود: «انت منی بمنزله هاورن من موسی» [546] ؟!
دلسوزی و محبت مخصوص پیامبر نسبت به حضرت زهراء
20- امام صادق علیهالسلام از پدران بزرگوارش از حضرت زهراء علیهاالسلام نقل میکنند که به هنگام نزول آیه شریفه: «لاتجعلوا دعاء الرسول بینکم کدعاء بعضکم بعضا» [547] هیبت و شکوه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مانع از این شد که به آن حضرت بگویم: «ای پدر» و خواستم بگویم: «یا رسولالله» حضرت روی به من کرده و فرمود: دخترم این آیه برای تو و افراد خانواده تو نازل نشده تو از منی و من از تو هستم بلکه درباره کسانی است که متکبر و خودخواه و جفاپیشه هستند، تو به من بگو: «یا اَبَه» زیرا این کلمه در قلب
[ صفحه 414]
من محبوبتر، و در پیشگاه پروردگار پسندیدهتر است، بعد حضرت پیشانی مرا بوسیده آب دهان مبارک را بر صورتم کشید که بعد از آن دیگر به استعمال عطر نیازی نداشتم. [548] .
شیخین (ابوبکر و عمر) را از خشم خود خبر میدهد
21- فاطمه علیهاالسلام به ابوبکر و عمر فرمود: آیا اگر حدیثی از رسول خدا برایتان بخوانم که آن را دانسته باشید به آن عمل میکنید؟ گفتند: آری، فرمود:رضایت فاطمه از رضایت و خشنودی من است و خشم فاطمه از خشم من است، هر کس فاطمه دخترم را دوست داشته باشد مرا دوست داشته است و هر کس فاطمه را خشنود سازد مرا خشنود ساخته، و هر کس فاطمه را به خشم درآورد مرا به خشم درآورده است؟.
گفتند: آری، این فرمایش را از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم شنیدهایم.
فرمود: همانا من خداوند و ملائکه را گواه و شاهد میگیرم که شما مرا به خشم درآورده و مرا از خود خشنود نساختهاید و هرگاه رسول خدا را ملاقات کنم از شما به آن حضرت شکایت خواهم کرد. [549] .
[ صفحه 415]
اخلاص در عبادت
22- حضرت زهراء علیهاالسلام فرمود: هر کس عبادت خالص خود را به سوی پروردگار بالا بفرستد خداوند برترین مصلحت خود را به سوی او میفرستد. [550] .
ویژگی نیکان امت
23- لیث بن ابیسلم از عبدالله بن حسن از مادرش فاطمه دختر امام حسین علیهالسلام از پدرش از مادرش فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روایت کند که فرمود: بهترین افراد شما نرم خویترین شما است و کسانی هستند که بیشتر به زنانشان احترام میگذارند. [551] .
نزدیکترین حالت زن نسبت به پروردگارش
24- رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از اصحابش درباره زن سوال فرمود؟، پاسخ دادند وی عََوْره است (موجودی است که باعث شرم و حیا است) پرسید: در چه حالتی نزدیکتر به پروردگارش میباشد؟ ندانستند، بعد از آنکه حضرت فاطمه علیهاالسلام این را شنید، گفت، نزدکترین حالت او به پروردگارش
[ صفحه 416]
آنست که در اندرون خانهاش ماوی گزیده باشد، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: فاطمه پاره تن من است. [552] .
فاطمه از پیشگامان است
25- در ضمن حدیثی طولانی از حضرت زهرا چنین نقل شده که به حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم گفت: یا رسولالله، سلمان از لباس من تعجب کرده است، سوگند به خداوندی که تو را بر حق مبعوث کرد من و علی پنج سال است که به جز پوست قوچی نداریم که روزها شترمان بر روی آن علف میخورد و شب هنگام آن را فرش خود قرار میدهیم بالش زیر سر ما چرمی است که اطرافش از لیف خرما درست شده است.
حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: ای سلمان، همانا دخترم در گروه پیشگامان و سابقین است. [553] .
پوشش کامل و شدید
26- حضرت امام زینالعابدین علیهالسلام فرماید: روزی مردی نابینا از حضرت زهرا اجازه ورود خواست، حضرت خود را از او پوشانید، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: چرا خود را از او پوشانیدی با اینکه او تو را نمیبیند؟
پاسخ داد: ای رسول خدا اگر چه او مرا نمیبیند من که او را میبینم، او
[ صفحه 417]
بوی مرا اشتشمام میکند، حضرت رسول فرمود، شهادت میدهم که تو پاره تن منی.
تنگدستی حضرت زهراء
27- از انس روایت شده که حضرت زهراء علیهاالسلام نزد رسول صلی الله علیه و آله و سلم رفته و گفت: ای رسول خدا من و پسر عمویم جز یک پوست گوسفندی که بر آن میخوابیم و روزها شتر خود را بر روی آن علف میدهیم چیز دیگری نداریم، حضرت فرمود: دخترم صبر کن، همانا موسی بن عمران، ده سال با همسرش زندگی کرد در حالی که جز یک عبای قطوانی چیز دیگری نداشت. [554] .
کارهای زیاد حضرت زهراء در خانه
28- روزی به حضرت رسول فرمود: یا رسولالله، از بس آسیاب کردهام دستهایم تاول زده یکبار باید آرد کنم و بار دیگر خمیر نمایم. [555] .
[ صفحه 418]
کیفر سهلانگاری نسبت به نماز
29- روزی از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم پرسید کیفر آن زن و مردی که نماز را سبک بشمارند چیست؟ فرمود: ای فاطمه هر زن و مردی که نسبت به خواندن نماز سستی کند خداوند او را به پانزده چیز گرفتار مینماید:
شش تای آن در دنیا، سه تا در هنگام مردن، سه تا در قبر، و سه تا در روز قیامت هنگامی که سر از قبر بردارد، اما آن شش چیزی که در دنیا دامن گیر او میشود: عبارتند از آن که خداوند برکت را از عمر و روزی او برمیدارد، سیما و چهره صالحین را از او برطرف میسازد، هر کار و عملی که انجام دهد مزد و پاداشی نمیگیرد، دعایش به آسمان بالا نمیرود و ششم آنکه بهرهای در دعای صالحان نخواهد داشت.
و اما آن چیزهائی که به هنگام مردن به او میرسد اولش آن است که ذلیل و خوار از دنیا میرود، دوم آنکه گرسنه از دنیا میرود، و سوم آنکه تشنه میمیرد به طوری که اگر از تمام نهرها و جویبارهای دنیا بیاشامد سیراب نخواهد شد.
و اما بلاهائی که در قبرش به او میرسد: اول آنکه خداوند فرشتهای را مامور میکند که او را در قبرش شکنجه دهد، و دوم آنکه قبرش را تنگ میکند، سوم آنکه ظلمت و تاریکی وارد قبرش میشود.
و اما سه آفتی که در روز قیامت به هنگام سر برداشتن از قبر به او میرسد: اولش آنست که خداوند فرشتهای را مامور او میکند که او را با صورت به زمین بکشاند در حالیکه مردم او را مینگرند، دوم آنکه به سختی از او حساب کشیده میشود، و سوم آنکه رسول خدا نظر لطف و محبت خود را به او نمیاندازد و از او روی برمیگرداند، و عذابی دردناک
[ صفحه 419]
خواهد داشت. [556] .
حدیثی از صحیفه و دفتر مخصوص حضرت زهراء
30- از ابنمسعود نقل شده که: مردی نزد حضرت فاطمه علیهاالسلام آمده و گفت: ای دختر رسول خدا، آیا رسول خدا، نزد چیزی گذاشته که برای من تازگی داشته باشد؟ حضرت روی به کنیز خود فرمود و دستور داد که آن دستمال ابریشمی را بیاورد، او به دنبال دستمال هر چه گشت نتوانست آن را پیدا کند، حضرت فرمود: وای به حال تو، حتما آن را پیدا کن زیرا آن برای من به اندازه حسن و حسین ارزش دارد، کنیز آن را بعد از جستجوی فراوان پیدا کرد در حالیکه پر از گرد و غبار بود، در آن صحیفه از قول حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم چنین آمده بود:
کسی که همسایهاش از شر او در امان نباشد از مومنین نخواهد بود، بنابراین هر کس به خداوند و روز قیامت معتقد است و به آن ایمان دارد همسایهاش را آزار ندهد کسی که به خداوند و روز رستاخیز ایمان دارد یا سخن نیکو بگوید و یا اصلا صحبت نکند، همانا خداوند انسان نیکوکار بردبار پاکدامن را دوست دارد و نسبت به زشتکاری بخیل، گدای سمج و پر رو کینه داشته و او را دشمن میدارد همانا حیا از ایمان است و ایمان در بهشت است، فحش و ناسزاگوئی از پرروئی و بیحیائی است و آدم پررو و بیحیا در آتش خواهد بود. [557] .
[ صفحه 420]
داستان زلزله
31- هارون بن خارجه به طور مرفوع (با حذف اسناد) از حضرت زهراء علیهاالسلام نقل میکند که در دوران خلافت ابوبکر زلزلهای رخ داد، مردم از ناراحتی نزد ابوبکر و عمر رفته دیدند آنها نیز به علی بن ابیطالب علیهالسلام پناهنده شده و به طرف خانه او رفتهاند از این رو به دنبال آن دو تا در خانه حضرت رفتند، علی علیهالسلام با کمال خونسردی از منزل بیرون آمده و به بیرون شهر رفت و بر روی تپهای نشست مردم نیز به تبعیت از آن حضرت بر روی آن تپه نشسته و به تماشای دیوارههای شهر مدینه که در حال تکان خوردن و آمد و رفت بود پرداختند، حضرت روی به آنان کرده و فرمود گویا شما از این منظره ترسیدهاید؟ گفتند: چگونه ترس نداشته باشیم و حال آنکه تاکنون چنین چیزی ندیدهایم.
حضرت زهراء میفرماید: در این لحظه حضرت علی علیهالسلام لبهای مبارک را تکان داده و بعد دست بر زمین زده و فرمود: تو را چه شده است؟! آرام باش، بلافاصله زمین آرام شد، مردم از این عمل حضرت بیش از خونسردی او به شگفت آمدند، حضرت فرمود: شما از این کار من دچار شگفتی شدید؟
گفتند: آری، فرمود: من همان انسانی هستم که خداوند متعال درباره او فرموده است:
«اذا زلزلت الارض زلزالها و اخرجت الارض اثقالها و قال الانسان مالها»
من همان انسانی هستم که به زمین میگوید: هان! ترا چه شده است
[ صفحه 421]
«یومئذ تحدث اخبارها» و زمین با من سخن میگوید. [558] .
فضیلت علی و شیعیانش
32- زینب دختر علی علیهالسلام از حضرت زهراء علیهاالسلام نقل کند که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم به حضرت علی فرمود: همانا تو ای علی و شیعه تو در بهشت خواهید بود. [559] .
دعای حضرت رسول به آنان
33- از حضرت زهرا علیهاالسلام روایت شده که بر حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم وارد شدم، حضرت جامهای را گسترده و فرمود روی این بنشین، بعد حسن علیهالسلام وارد شد به او فرمود: با او بنشین، بعد حسین علیهالسلام وارد شد فرمود با آنان بنشین، بعد علی علیهالسلام وارد شد: فرمود: با آنان بنشین، بعد اطراف پارچه را گرفته و بروی ما انداخته و سپس گفت: خداوندا اینان از من و من از اینهایم، خداوندا از اینها راضی باش، همانگونه که من از آنان راضی هستم. [560] .
[ صفحه 422]
آن چه را که رسول خدا برای حسنین به ارث گذاشت
34- زینب دختر ابورافع از حضرت فاطمه علیهاالسلام نقل میکند که در آن بیماری آخرین حضرت رسول که بهمان علت از دنیا رحلت فرمود، دست حسنین را گرفته و نزد حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم برد و عرض کرد: ای رسول خدا شما برای این دو چیزی را به ارث گذاشتهاید؟ حضرت فرمود: اما برای حسن، هیبت و آقائی من از آن او باشد و برای باشد و برای حسین جرات و سخاوتم را نهادهام. [561] .
بعضی از شئونات حضرت زهراء در بهشت
35- حضرت زهراء علیهاالسلام میفرماید رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من فرمود: آیا به تو بشارت بدهم که هرگاه خداوند بخواهد به همسر ولیش در بهشت تفه و هدیهای بدهد، نزد تو کسی را میفرستد تا تو از زیور آلات خود به او بدهی. [562] .
یاری زن ناتوان در بازگرفتن حق خود
36- حضرت ابومحمد امام حسن عسکری علیهالسلام نقل شده که دو زن در
[ صفحه 423]
یکی از مباحث دینی با هم اختلاف کرده بودند یکی از آن دو مومنه و دیگری معاند و مخالف با اسلام بود برای حل اختلاف نزد حضرت زهراء آمدند حضرت برای زن مسلمان در گفتن دلائل و ادله خود علیه طرف مخالف کمک نمود تا اینکه توانست مطالب حق خود را ثابت نماید و از این جهت به شدت خوشحال شد، حضرت فرمود: خشنودی ملائکه از پیروزی تو بیش از خشنودی تو میباشد چنانکه غمگین شدن شیطان و پیروانش بیش از ناراحتی و حزن آن زن است و همانا خداوند متعال به فرشتگانش فرمود: برای حضرت فاطمه به خاطر کمکی که به این زن بیچاره درمانده نموده هزاران برابر آن چه که من برایش فراهم کردهام از بهشت آماده سازید و این کار را برای هر کسی که بر روی درمنده بیچارهای دری بگشاید و بتواند بر معاندی غلبه کند نیز سنت قرار دهید که هزار هزار برابر آن چه که از بهشت برای او آماده گشته در نظر گیرند. [563] .
پاداش صلوات بر آن حضرت
37- علی علیهالسلام از حضرت فاطمه علیهاالسلام نقل کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من فرمود: ای فاطمه، هر کس بر تو صلوات فرستد خداوند او را خواهد بخشید و او را به من در هر جای بهشت که باشم ملحق خواهد کرد. [564] .
[ صفحه 424]
فضیلت دانشمندان
38- حضرت امام ابومحمد عسکری علیهالسلام فرمود: زنی به حضور حضرت فاطمه علیهاالسلام رسیده و گفت: من مادر ناتوانی دارم و نسبت به احکام نمازش دچار شبهه و اشتباهی شده است مرا نزد شما فرستاده که از شما بپرسم، حضرت به سوال او پاسخ داد، وی مسالهای را پرسید حضرت جواب داد، سوال سو کرد و همینطور تا ده مرتبه سوال کرد و حضرت نیز پاسخ داد بعد از اینکه سوالاتش زیاد شده خجالت کشیده و گفت: ای دختر رسول خدا، دیگر بس است و شما را زحمت ندهم، حضرت فرمود: هر چه میخواهی سوال کن، آیا اگر کسی اجیر شود که بار سنگینی را به پشت بامی برساند و صد هزار دینار اجرت بگیرد این کار بر او سنگینی میکند؟
گفت: نه، فرمود: من برای پاسخ به هر یک از این سوالات بیش از آن چه که بین زمین تا عرش خدا پر از لولو و جواهر شود مزد میگیرم لذا سزاوارتر به این هستم که این کار برای من سنگین و سخت نباشد، من از پدرم حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود: همانا دانشمندان شیعه ما در روز قیامت در حالی سر از قبر برداشته و محشور میشوند که به اندازه علم و دانش و کوششی که در راه ارشاد بندگان خدا داشتهاند بر قامتشان خلعتهای کرامت و بزرگواری افکنده میشود تا جائیکه قامت یکی از آنان را هزاران هزار حله نورانی پوشانده و منادی پروردگارمان فریاد میزند: ای سرپرستان ایتام آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم که به هنگام بریده شدن آنان از پدرانشان که پیشوایان و امامان آنان بودند، ایشان را سرپرستی نمودید، اینها همان ایتام و کودکان بیسرپرستی هستند که شما آنان را تکفل و سرپرستی کردید و بر آنان خلعتهای علوم دنیا را بپوشانید، آنان
[ صفحه 425]
براندام شاگردان خود، همان ایتام که در دنیا سرپرستی کرده بودند به اندازه علومی که به آنان داده بودند از آن خلعتها میپوشانند تا جائیکه بر برخی از آنان صد هزار خلعت پوشانده میشود متقابلا آن ایتام بر اندام اساتید خود به اندازه علومی که فراگرفتهاند خلعت میپوشانند، بعد خداوند متعال میفرماید: بر این دانشمندانی که ایتام را سرپرستی کردند بار دیگر پوشش خلعت را تکرار کنید تا اینکه تمام خلعتهائی که به آنان اختصاص داده شده بر آنها پوشانده میشود و تمام میگردد و همینطور آیندگان نسبت به گذشتگان خود عمل میکنند.
فاطمه علیهاالسلام فرمود: ای کنیز، خداوند یک رشته نخ این خلعتها از آن چه که خورشید بر آن میتابد هزاران هزار مرتبه برتر است و چه فضیلتی در اینها- یعنی خلعتهای دنیوی- است که با تیرگی و ناصافی همراه است. [565] .
حورالعین از بهشت برای حضرت زهرا تحفه و هدیه میآورند
39- عبدالله بن سلمان فارسی از پدرش نقل میکند که ده روز بعد از رحلت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم روزی از خانه بیرون آمدم علی بن ابیطالب علیهالسلام پسر عموی حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم به من رسیده و فرمود: ای سلمان تو بعد از رحلت رسول خدا به ما جفا نمودی، عرض کردم: ای محبوب من، ای ابوالحسن، کسی همچون شما مورد جفا قرار نمیگیرد، ولی حزن و اندوهم بعد از رسول خدا به درازا کشید و باعث شد نتوانم به زیارت شما بیایم،حضرت فرمود: ای سلمان برو به منزل نزد حضرت فاطمه دختر رسول خدا، زیرا او مشتاق دیدار تو است میخواهد از
[ صفحه 426]
تحفهای که از بهشت برایش آوردهاند به تو بدهد، عرض کردم: آیا مگر بعد از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم برای آن حضرت از بهشت تحفه و هدیه میرسد؟ فرمود: آری، دیروز رسید.
سلمان فارسی گوید: دوان دوان خود را نزد حضرت زهراء علیهاالسلام رسانیده، دیدم حضرت نشسته و بر روی خود عبائی انداخته که وقتی سرش را با آن میپوشاند پاهایش نمایان میشود و وقتی پاهایش را میپوشاند سرش دیده میشود، همینکه چشم حضرت به من افتاد خود را پوشانیده و فرمود: ای سلمان، بعد از رحلت پدرم به من جفا کردی، عرض کردم: ای حبیبه من، آیا من به شما جفا نمودم؟ فرمود: پس چه کسی؟ بنشین، و آن چه که به تو میگویم خوب فراگیر.
من دیروز در همین جا نشسته بودم و در منزل بسته بود و درباره بریده شدن وحی و قطع رابطه با ملائکه با ما با خود میاندیشیدم، به ناگاه دیدم در منزل خود به خود باز شد و سه کنیز خوش سیما که به زیبائی و خوشبوئی و طراوت آنان تا آن وقت ندیده بودم وارد شدند، چشمم که به آنان افتاد از جا حرکت کرده و اظهار ناآشنائی نموده به طرف آنان رفته و گفتم: پدرم فدای شما باد آیا از اهالی مکه و یا اهل مدینه میباشید؟
گفتند: ای دختر رسول خدا ما اهل مکه و مدینه نیستیم و نیز از ساکنان و اهالی زمین نمیباشیم، ما حوریههائی از حورالعین بهشتیم، ای دختر حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم پروردگار مهربان و عزیز، ما را نزد تو فرستاده و ما مشتاق و دوستدار تو هستیم.
من از یکی از آنان که فکر میکردم از دیگران بزرگتر است پرسیدم اسم تو چیست؟ گفت: اسمم مقدوده است، گفتم: به چه مناسبت به این اسم نامیده شدهای؟ گفت: من برای مقداد بن اسود کندی صحابی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آفریده شدهام. از دومی پرسیدم اسم تو چیست؟ گفت: ذره، گفتم: به چه مناسبت اسمت ذره است با اینکه در چشم من بسیار بزرگی؟
[ صفحه 427]
گفت: من برای ابوذر غفاری صحابی رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم آفریده شدهام. به سومی گفتم: اسم تو چیست؟ گفت: سلمی، گفتم: به چه مناسبت سلمی نامیده شدهای؟ گفت من متعلق به سلمان دوست و خدمتگزار پدر تو رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم میباشم.
حضرت فاطمه فرمود: بعد برای من خرمائی مانند خشگانه (نان جوزی) بزرگ که سفیدتر از برف و خوشبوتر از مشک اذفر بود درآورده آنگاه حضرت فاطمه علیهاالسلام به من گفت: ای سلمان امروز با این خرما افطار کن و فردا هسته آن را برایم بیاور، و یا فرمود (پوسته وسط آن را- ریگهای آن را)
سلمان گوید: خرما را گرفته و از حضورش مرخص شدم به هیچ گروهی از صحابه نگذشتم مگر اینکه میگفتند: ای سلمان آیا با خود مشک داری، گفتم: آری، به هنگام افطار، روزهام را با آن باز کردم، نه هستهای داشت و نه ریگ و نه خاشاکی، روز بعد نزد آن حضرت رفته و عرض کردم من دیروز روزهام را با تحفه و هدیه شما باز کردم آن خرما نه هسته داشت و نه خار و خاشاکی.
فرمود: ای سلمان، هیچ گاه هسته و خاشاک نخواهد داشت زیرا از نخلی روئیده است که خداوند آن را در دارالسلام (بهشت) به وسیله سخنی کاشته است که پدرم حضرت محمد به من آموخت و من آن را صبح و شام میگویم. [566] .
[ صفحه 428]
علت عدم دفاع علی از حق خود
40- محمود بن لبید گوید: بعد از آنکه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از دنیا رحلت فرمود فاطمه علیهاالسلام بر سر مزار شهیدان و از جمله حضرت حمزه رفته و در آن جا میگریست، یکی از روزها بر سر مزار حضرت حمزه رفته بودم، حضرت را دیدم که آنجا نشسته و گریه میکند، چیزی نگفتم تا اینکه ساکت شد، جلو رفته و سلام داده و گفتم، ای بانوی زنان جهان، به خدا سوگند رگهای قلبم از گریه شما پاره شد.
فرمود: ای ابوعمر گریه شایسته و سزاوار من است، من به مصیبت فقدان بهترین پدران که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم باشد گرفتار شدهام، ای وای که چه قدر مشتاق دیدار رسول خدایم.
بعد این شعر را سرود:
اذا مات میت قل ذکره
و ذکر ابی مذمات و الله اکثر
«آنگاه که کسی میمیرد یادش کمتر میشود ولی یاد پدر من از هنگام مردن به خدا سوگند که بیشتر شده است»
عرض کردم: بانوی من، سوالی دارم که در سینه پنهان کرده. مرا میآزارد، فرمود:بپرس، عرض کردم: آیا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پیش از وفاتش درباره امامت حضرت علی علیهالسلام چیزی به طور صریح فرمودند؟ فرمود: خیلی تعجب است، آیا روز غدیر خم را فراموش کردید؟! عرض کردم: آری آن را در نظر دارم ولی آیا چیزی به طور پنهانی و سری به شما فرمودهاند؟ فرمود: خدا را شاهد میگیرم که از پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود:
«علی خیر من اخلفه فیکم و هو الامام و الخلیفه بعدی و سبطای و تسعه من صلب الحسین ائمه ابرار لئن اتبعتموهم
[ صفحه 429]
وجدتموهم هادین مهدیین و لئن خالفتموهم لیکون الاختلاف فیکم الی یوم القیامه»
یعنی: «علی بهترین کسی است که در بین شما به جانشینی میگذارم او بعد از من امام و خلیفه است و دو نوه من و نه نفر از صلب حسین امامان نیکوکارند اگر از آنان پیروی نمودید آنان را راهنمای هدایت یافته خواهید دید، و اگر با آنان مخالفت کردید اختلاف تا روز قیامت در بین شما خواهد بود.
عرض کردم: ای بانوی من، چرا او نسبت به حق خود ساکت مانده و از حق خود دست برداشته است؟
فرمود: آیا اباعمر، رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: به خدا سوگند، اگر میگذاشتند که حق بر محور خود بچرخد و از خاندان پیامبر خدا پیروی میکردند هیچگاه دو نفر درباره خدا با یکدیگر مخالفت نمیکردند و آیندگان از گذشتگان، آن را به ارث میبردند و گذشتگان برای آیندگان خود میگذاشتند تا اینکه قائم عجل الله تعالی فرجه ما که نهمین فرزند حسین است به پا خیزد لکن اینان آن کسی را که خداوند موخر دانسته مقدم داشته و آن کسی را که خداوند پیشوا قرار داده کنار زدند و همینکه پیامبر خدا را در قبر گذارده و جسم شریفش را به خاک سپردند هوی و هوس را برگزیده و به آراء و افکار خود عمل کردند، نفرین بر آنان، آیا این سخن را از خداوند نشنیدند که فرمود:
«و ربک یخلق ما یشاء و یختار ما کان لهم الخیره» [567] .
آری شنیدند لکن آنان مصداق این آیه شریفه بودند که خداوند فرمود:
«فانها لا تعمی الابصار ولکن تعمی القلوب التی فی
[ صفحه 430]
الصدور» [568] .
نه، خیلی دور از حقیقتند، اینان آرزوهای دینوی خود را گسترش داده و مرگ و قیامت خود را فراموش کردند، مرگ و نابودی بر اینان و کارهایشان در گمراهی باد، خداوندا از فرومایگی بعد از سرفرازی، و نقصان بعد از کمال به تو پناه میبریم. [569] .
گفتار حضرت زهرا با امسلمه درباره علت اندوه و حالت افسردگی و رنگ پریدگیش
41- امسلمه رضواناللهعلیها از حضرت زهراء علیهاالسلام پرسید: چگونه صبح کردی ای دختر رسول خدا؟
فرمود: صبح کردم با رنگ زرد و غم و اندوه، پیامبر از دنیا رفت و به وصی او ستم شد، به خدا سوگند آن کس که امامتش برخلاف آن چه خداوند در قرآن فرموده و پیامبر در تاویل آیات قرآن مشخص نموده بود از دستش به ناحق ربوده شد، پرده حرمت و احترامش دریده گشت، انگیزه این جنایت کینههای مربوط به جنگ بدر و انتقامگیری از جنگ احد بود که دلهای نفاق پرورشان به خاطر آن که ممکن بود علنی گردد در درون خود پنهان کرده بودند، همینکه میخواست تیر به هدف برسد و کار نتیجه دهد باران نفاق بر سر ما فرود آمده و از کمان سینههایشان زه ایمان بریده شد، و بر اثر گول خوردن از دنیا بر آن چه که خداوند وعده
[ صفحه 431]
داده بود که رسالت را حفظ و مومنین را نگهداری فرماید در احراز بهره خود بسیار بد رفتاری کردند و از آن کس که پدرانشان را در جاهای غمبار و میدانهای شهادت از بین برده بود انتقام گرفتند. [570] .
دادخواهی اهل البیت
42- در پاسخ عایشه دختر طلحه فرمود: تو از من درباره جنایتی سوال میکنی که پرندگان را پر میکند و روندگان را از پای درمیآورد، گرد و غبارش به آسمان رفته و داستان مصیبتبارش در زمین به جای مانده است، فرزند فرومایه ابیقحافه از قبیله تیم و حقه باز قبیله عدی خواستند تا با ابوالحسن علی علیهالسلام رقابت کنند و چون نتوانستند کاری از پیش ببرند از اینرو بغض گلویشان را فشرده، کینه و دشمنی او را در سینههایشان پنهان کرده و در ظاهر آن را در خود فروبردند، همینکه چراغ دیانت خاموش و پیامبر امین دیده از جهان گشود، کینههایشان به جوش، و خشمشان به خروش آمده و فورا دست روی فدک گذاشته و آن را غصب کردند، همان سرزمینی که ملک خاص رسول خدا و عطیه پروردگار به برگزیده با وفایش بود، آن حضرت ملک مخصوص خود را بخاطر کودکان گرسنهام که نوادگان ذراری پاک او بودند به من بخشید، خداوند از این بخشش آگاه، و امین وحی او بر این واگذاری گواه بود.
حال که ارث مخصوصم را از من گرفته، و سایبانم را از سرم ربودند،
[ صفحه 432]
در روز قیامت شکایتشان را بخدا کرده، و خوردندهاش، شعلههای جهنم را به همراه آب داغ و گداخته خواهد دید. [571] .
بخشی از حدیث معراج درباره امامت
43- ابوبکر بن احنف از فاطمه دختر، رضا علیهالسلام از قول فاطم و زنیب و امکلثوم دختران حضرت موسی بن جعفر علیهمالسلام، از فاطمه دختر حضرت صاق از فاطمه دختر حضرت باقر از فاطمه دختر حضرت سجاد علیهالسلام از فاطمه و سکینه دختران امام حسین علیهالسلام از امکلثوم دختر علی علیهالسلام از حضرت فاطمه دختر رسول صلی الله علیه و آله و سلم روایت کند که فرمود: از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود: هنگامی که مرا به معارج بودند وارد بهشت شدم، کاخی از در سفید میان خالی دیدم که دری آراسته با در و یاقوت داشته و بر آن در پردهای آویخته بود پرده را به یک یکسوی زدم دیدم بر روی در نوشته است:
«لا اله الا الله، محمد رسول الله، علی ولی القوم»
و بروی آن پرده نوشته شده بود:
«بخ بخ من مثل شیعه علی»
وارد آنجا شدم، کاخی از عقیق سرخ میان خالی دیدم که دری نقره داشت و آراسته به زبرجد سبز بود و بر آن در پردهای آویخته بود، پرده را بالا زدم دیدم بر روی در نوشته شده است: «محمد رسول الله، علی وصی المصطفی»... [572] .
[ صفحه 433]
گفتاری صریح در ولایت علی
44- علی بن موسی الرضا علیهالسلام از پدرش موسی بن جعفر از پدرش حضرت صادق از پدرش حضرت محمد بن علی از پدرش حضرت زینالعابدین علی بن الحسین از پدرش حسین بن علی علیهمالسلام از حضرت زهراء علیهاالسلام روایت کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
«من کنت ولیه فعلی ولیه و من کنت امامه فعلی امامه» [573] .
«کسی که من سرپرست او هستم پس علی سرپرست اوست و آن که من امام اویم علی امام اوست»
روایت مسند فواطم- فاطمهها- درباره محبت اهل البیت
45- سید محمد غماری شافعی در کتابش از فاطمه دختر حسین رضوی از فاطمه دختر محمد رضوی از فاطمه دختر ابراهیم رضوی از فاطمه دختر حسن رضوی، از فاطمه دختر محمد موسوی، از فاطمه دختر عبدالله علوی از فاطمه دختر حسن حسینی از فاطمه دختر ابوهاشم حسینی از فاطمه دختر محمد بن احمد بن موسی مبرقع از فاطمه دختر احمد بن موسی مبرقع از فاطمه دختر موسی مبرقع از فاطمه دختر حضرت رضا علیهالسلام از فاطمه دختر حضرت موسی بن جعفر علیهاالسلام از فاطمه دختر حضرت صادق علیهالسلام از فاطمه دختر باقر علیهالسلام از فاطمه دختر حضرت زینالعابدین علیهالسلام از فاطمه دختر امام حسین علیهالسلام از حضرت زینب علیهاالسلام دختر حضرت
[ صفحه 434]
امیرالمومنین علیهالسلام از حضرت فاطمه الزهراء علیهاالسلام دختر حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم روایت کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
«الا من مات علی حب آل محمد مات شهیدا» [574] .
«هر کس بر محبت خاندان محمد بمیرد شهید از دنیا رفته است».
علم حضرت به آن چه که بوده و آن چه که خواهد بود
46- حارثه بن قدامه از سلمان فارسی، از عمار یاسر روایت کند که گفت: آیا خبر شگفتآوری را به تو بگویم؟
گفتم: ای عمار، حدیث بگو برای من، گفت: بسیار خوب، دیدم علی بن ابیطالب را که وارد شد بر حضرت فاطمه علیهاالسلام، همینکه چشم حضرت زهراء به علی علیهالسلام افتاد صدا زد نزدیک بشو تا تو را از آن چه بوده و آن چه که هست و آن چه که تاکنون نبوده تا روز قیامت به تو خبر دهم، عمار گوید: دیدم که علی علیهالسلام عقب عقب قدم برداشته و برمیگردد من نیز با رجوع حضرت برگشتم تا اینکه بر حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم وارد شد، حضرت فرمود: ای ابوالحسن جلو بیا، علی علیهالسلام جلو رفت بعد از آنکه مجلس از اغیار خالی شد، فرمود: آیا تو قضیه را به من میگویی یا من به تو بگویم؟ گفت: ای رسول خدا شنیدن از شما بهتر است، فرمود گویا تو را میبینم که بر فاطمه وارد شدی و این چنین و چنان به تو گفت و تو برگشتی علی علیهالسلام گفت: یا رسولالله آیا نور فاطمه نیز از نور ما است؟
حضرت فرمود: آیا نمیدانی که این چنین است؟ علی به خاطر سپاس از
[ صفحه 435]
خداوند سجده شکر بجا آورد.
عمار گوید: علی علیهالسلام از حضور رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مرخص شده و نزد حضرت زهراء علیهاالسلام وارد شد من هم با آن حضرت وارد شدم، فاطمه علیهاالسلام فرمود: گویا تو نزد پدرم رفته و آن چه را که من به تو گفته بودم به حضرت گفتی؟
پاسخ داد: آری، این چنین بود ای فاطمه، فرمود: ابوالحسن، بدان که خداوند متعال نور مرا آفرید و آن نور، خدای متعال را تسبیح و ستایش میکرد بعد آن را در یکی از درختان بهشتی به ودیعت گذارد و آن درخت نورانی شد، هنگامی که پدرم به بهشت رفت خداوند به آن حضرت الهام کرد که قدری از میوه آن درخت بچیند و آن را در دهان خود بچرخاند، حضرت آن کار را انجام داد، از آن طریق خداوند مرا در صلب پدرم قرار داد بعد به رحم خدیجه دختر خویلد منتقل شده و به زمین پای گذاردم و من از آن نورم، آن چه که بوده و میباشد و هنوز اتفاق نیافتاده میدانم، ای ابوالحسن، مومن به نور خداوند مینگرد و نگاه میکند. [575] .
زهرا و علی فضائل خود را برای یکدیگر بازگو میکنند
47- روایت شده که روزی علی علیهالسلام و همسرش حضرت زهراء علیهاالسلام به صحرا رفته و به هنگام خوردن خرما با گفتن کلماتی با یکدیگر مزاح کردند، علی علیهالسلام فرمود: آی فاطمه، رسول خدا مرا بیشتر از تو دوست میدارد. حضرت زهرا علیهاالسلام گفت: از تو عجیب است، آیا میشود رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تو را بیش از من دوست داشته باشد در حالی که من میوه دل او
[ صفحه 436]
و عضوی از پیکرش و شاخهای از شاخسارش میباشم و غیر از من فرزندی ندارد؟!
علی علیهالسلام فرمود: ای فاطمه اگر سخن مرا قبول نداری بیا تا نزد پدرت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم برویم.
سپس آندو با هم نزد پیامبر رفتند. حضرت فاطمه پیش دستی کرده و گفت: ای رسول خدا کدام یک از ما دو نفر نزد تو محبوبتریم، من یا علی؟!
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: تو به من محبوبتری و علی از تو برای من عزیزتر است، به دنبال فرمایشات حضرت رسول، علی علیهالسلام گفت: آیا من به تو نگفتم که فرزند فاطمه با تقوایم، زهراء علیهاالسلام فرمود: من نیز دختر خدیجه کبرایم، علی گفت: من فرزند صفایم، فاطمه گفت: من دختر سدره المنتهی میباشم، علی گفت: من فخر کائناتم، فاطمه گفت: من دختر کسی هستم که بخدا نزدیک، و نزد آن آنچنان گرامی شد که گوئی به فاصله دو تیر کمان و یا نزدیکتر نسبت به پروردگارش قرار گرفت، علی گفت: من پسر زنان پاکدامنم، فاطمه گفت: من دختر زنان شایسته و با ایمانم، علی گفت: خدمتگزارم جبرئیل است، فاطمه گفت: خطبه خوانندهام در آسمان را حیل، و خدمتگزارم گروههای فرشتگان یکی بعد از دیگری است، علی گفت: من در جایگاه دور دست و بلند زاده شدم. فاطمه گفت: من هم در مقام والا و بلند مرتبه به ازدواج و همسری در آمدم...
علی گفت: شیعیان من از علم من مینگارند، فاطمه گفت: ظرف دانش شیعیان من نیز از دریای علمم لبریز میشود، علی گفت: من کسی هستم که خداوند اسم مرا از اسم خود مشتق ساخته، او عالی است و من علیم، فاطمه گفت: من نیز این چنینم، او فاطر است و من فاطمه، علی گفت: من حیات عارفینم، فاطمه گفت: من راه رهائی را راهنمایم، علی گفت: من بعد از
[ صفحه 437]
رسول خدا بهترین آفریدگانم، فاطمه گفت: من نیز نیکوکار و پاکیزهام... [576] .
زهراء بر امامت امام حسین و فرزندان نه گانهاش تصریح میکند
48- زید بن علی بن الحسین از عمهاش حضرت زینب علیهاالسلام از حضرت فاطمه علیهاالسلام روایت کند که فرمود به هنگام تولد حسین بن علی علیهماالسلام پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر من وارد شد، من او را در پارچهای زرد رنگ پیچیده و به دست حضرت دادم، حضرت پارچه را به یکسوی انداخته و پارچهای سفید طلبیده او را در آن پیچیده و سپس فرمود:
ای فاطمه، او را بگیر او امام و پسر امام و پدر نه امام است از صلب او امامان پاک میباشند که نهمین آنان قائم آنها است.
49- ابوالطفیل از ابوذر رضیاللهعنه روایت کند که شنیدم از حضرت فاطمه که میفرمود: از پدرم درباره این آیه شریفه: «و علی الاعراف رجال یعرفون کلا بسیماهم» [577] سوال کردم، فرمود: آنان امامان بعد از من میباشند، علی و دو نوهام و نه نفر از صلب حسین، آنان رجال اعرافند، داخل بهشت نمیشود مگر کسی که آنان را بشناسد و آنان نیز او را بشناسند، و داخل جهنم نمیشود مگر کسی که منکر آنان باشد و آنان نیز او را نشناسند، خداوند جز از راه شناخت آنان شناخته نشود.
50- سهل بن سعد انصاری گوید: از حضرت فاطمه زهراء دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم درباره امامان سوال کردم؟ فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به علی علیهالسلام میفرمود: یا علی تو امام و خلیفه بعد از من خواهی بود و تو نسبت
[ صفحه 438]
به مومنین از خودشان سزاوارتر بوده و بر آنان مقدمی، بعد از درگذشت تو پسرت حسن، و بعد از حسن، پسرت حسین، بعد از حسین، پسرش علی بن الحسین، بعد از درگذشت او پسرش محمد، بعد از درگذشت محمد، پسرش جعفر، بعد از جعفر، پسرش موسی، بعد از موسی، پسرش علی، بعد از علی، پسرش محمد، بعد از محمد، پسرش علی، و بعد از علی، پسرش حسن، و بعد از درگذشت حسن، قائم مهدی، نسبت به مومنین اولی و سزاوارتر خواهند بود، خداوند خاور و باختر زمین را به دست او میگشاید، آنان امامان بر حق و زبانهای راستگویند، هر کس آنان را یاری کند یاری میشود و هر کس تنهایشان گذارد خوار میگردد.
51- از امام صادق علیهالسلام، از پدرش محمد بن علی بن الحسین، از پدرش حسین بن علی علیهماالسلام روایت شده که میفرماید: مادرم فاطمه علیهاالسلام به من فرمود: هنگامی که تو را به دنیا آوردم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر من وارد شده، من تو را در پارچهای زرد رنگ پیچانده و به دست حضرت دادم، حضرت پارچه را به یکسوی افکنده و پارچه سفیدی گرفت و تو را در آن پیچانید، در گوش راستت اذان، و در گوش چپت اقامه گفت و سپس فرمود:
ای فاطمه او را بگیر، او پدر امامان است نه نفر از فزندان او امامان نیکوکارند و نهمین آنان، مهدی ایشان است.
52- سعد ساعدی از پدرش روایت کرده که گوید: از حضرت فاطمه علیهاالسلام درباره امامان پرسیدم فرمود: از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که میفرمود: امامان بعد از من به تعداد نقباء بنیاسرائیل میباشند.
علت عدم اقدام علی در باز گرفتن حق خویش
53- محمودبن لبید در ضمن گفتاری طولانی گوید: عرض کردم: ای
[ صفحه 439]
بانوی من چه شد که علی علیهالسلام نسبت به حق خود سکوت کرد و اقدامی ننمود؟.
فرمود: ای ابوعمر، همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: مثال امام (یا مثال علی) مانند کعبه است، به سوی او میروند و او به سوی کسی نمیرود. به این خبر مراجعه کرده و به دقت مطالعه نمائید که خواسته شما در این حدیث است.
آری، این فاطمه زهراء علیهاالسلام است که دخترش حضرت زینب، و ابوذر و سهل بن سعد انصاری و جابربن عبدالله انصاری و حسین بن علی بن ابیطالب علیهمالسلام و عباس بن سعد ساعدی از آن حضرت روایت میکنند. [578] .
حدیث لوح
54- ابوبصیر از امام صادق علیهالسلام روایت کند که حضرت فرمود: پدرم امام باقر علیهالسلام به جابربن عبدالله انصاری فرمود: من با تو کاری دارم چه وقت مناسب است که تو را در مکان خلوتی ببینم و از تو سوال نمایم؟ جابر گفت: هر وقت که اراده فرمائید، حضرت روزی با او خلوت کرده و به او فرمود: ای جابر، درباره آن لوحی که در دست مادرم فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دیدی و آن چه که در آن نوشته شده بود به من خبر ده.
جابر گوید: خدا را گواه میگیرم که در زمان زندگی حضرت رسول روزی به حضور حضرت زهرا مشرف شدم تا تولد حسین علیهالسلام را به آن حضرت تبریک و تهنیت گویم، در دست آن حضرت لوحی سبز رنگ دیدم گمان کردم زمرد است با خطی سپید مانند نور خورشید روی آن نوشته
[ صفحه 440]
شده بود، عرض کردم: پدر و مادرم به فدایت باد ای دختر رسول خدا این لوح چیست؟
فرمود: این لوحی است که خداوند عزوجل به رسولش هدیه کرده و در آن اسم پدر و اسم شوهر و فرزندان و جانشینان از فرزندانم نوشته شده است و پدر بخاطر خشنودی من آن را به من بخشیده است.
جابر گوید: حضرت آن لوح را به من داد من آن را خوانده از روی آن نسخهای برداشتم.
امام باقر فرمود: آیا میتوانی آن را به من نشان دهی؟ گفت: آری، حضرت با وی به خانهاش رفت، جابر نامهای را بیرون آورد، حضرت فرمود: ای جابر تو در نوشته خودت نگاه کن تا من بر تو بخوانم، جابر در نسخه خودش نگریسته، [579] و پدرم- حضرت باقر- بر او قرائت فرمود: به خدا سوگند حتی یک حرف با نوشته او مخالفت نداشت، جابر گفت: خدا را شاهد میگیرم که به همین گونه در آن لوح نوشته دیدم:
[ صفحه 441]
به نام خداوند بخشنده مهربان: این نوشتهای است از سوی خداوند شکوهمند با حکمت برای محمد، نور و فرستاده و نماینده و راهنمایش که، فرشته وحی آن را از سوی پروردگار جهانیان آورده است، ای محمد نامهای مرا بزرگ شمار، نعمتهایم را سپاس بگذار، الطاف و بخششهایم را منکر مباش، همانا من خدایم جز من خداوندی نیست درهم شکننده زورگویان، نابودکننده گردنفرازان، خوارکننده ستمگران، پاداشدهنده روز جزایم.
همانا من خدایم و جز من خداوندگاری نیست، هر کس به غیر فضل من امیدوار باشد و یا از غیر عدالت من بترسد او را به گونهای عذاب کنم که هیچ یک از جهانیان را بدانگونه عذاب نکرده باشم، پس مرا پرستش کن و بر من توکل نما.
من هیچ پیامبری را مبعوث نکردم و دوران هیچ پیامبری پایان نیافته و ماموریتش سپری نشد مگر اینکه برایش جانشنین قرار دادم، من تو را بر پیامبران برتری داده و جانشنیت را بر جانشنیان فضیلت بخشیده و به دو نواده و دو شیر بچهات حسن و حسین بعد از او تو را گرامی داشتم، حسن را بعد از سپری شدن دوران پدرش معدن علم خود و حسین را نگهبان گنیجنه وحیم قرار دادم او را به شهادت گرامی داشته و فرجام کارش را به خوشبختی و سعادت ختم کردم، او برترین شهید و درجه شهادتش والاترین درجه است، کلمه تامه خود را باو قرار دادم و حجت بالغه من نزد او است، پاداش و کیفرم را با وساطت خاندان او انجام میدهم نخستین نفر از خاندان او علی، سرور عابدان و زیور اولیاء گذشته من است و پسرش همنام جد پسندیدهاش محمد که شکافنده علم و معدن حکمت است، ناباوران و تردید دارندگان درباره جعفر نابود میشوند و آن کس که او را رد نموده، پذیرا نباشد همانند کسی است که مرا رد کرده است، این گفتار حتمی و راستین من است که جایگاه جعفر را گرمی داشته
[ صفحه 442]
و او را درباره دوستان و پیروان و یارانش خشنود میسازم، بعد از او موسی را در شرایطی آشفته و تاریک انتخاب میکنم، زیرا رشته سنت واجبهام بریده نگشته و حجتم پوشیده نخواهد ماند و دوستانم برای من همیشه به زحمت نخواهند افتاد، آگاه باش هر کس منکر یکی از آن شود مثل آنست که نعمتم را انکار کرده و نپذیرفته و هر کس یک آیه از کتابم را تغییر دهد بر من تهمت و افتراء بسته است.
وای بر افتراء زنندگان منکر به هنگام سپری شدن دوران بندهام موسی و حبیب و برگزیدهام. آگاه باشید کسی که هشتمین نفر را تکذیب کند همه اولیاء مرا تکذیب کرده است، علی، ولی و ناصر من و کسی است که زحمتهای پیامبری بر دوش او گذارده شده و با تحمل بار سنگین آن، او را آزمودهام، وی را دیوی خودخواه و مستکبر خواهد خواهد کشت و در شهری که ذوالقرنین- این بنده شایسته- آن را ساخته است در کنار بدترین مخلوقم دفن خواهد شد، این گفتار حتمی است که دیدگانش را به محمد پسرش و جانشین بعد از او روشن خواهم ساخت، او وارث علم و معدن حکمت و جایگاه راز نهانی و حجت من بر آفریدگانم است هیچ بندهای به او ایمان نمیآورد مگر اینکه بهشت را جایگاهش قرار داده و شفاعتش را درباره هفتاد نفر از افراد خانوادهاش میپذیرم که همگی مستوجب آتش جهنم باشند، به پسرش علی که ولی و ناصر و شاهد و گواه من در بین مخلوقاتم و امین بر وحیم میباشد دوران او را به سعادت ختم میکنم و از او دعوت کننده به راهم و نگهبان دانشم حسن را بیرون میآورم، و بعد این دوران را به پسرش م ح م د تکمیل میکنم که رحمت برای جهانیان است کمال موسی و روشنائی عیسی و پایداری ایوب بر او است، به زودی دوستانم در دوران او خوار گردند و سرهایشان هم چون سرهای ترک و دیلم به هدیه فرستاده شود، آنان کشته و سوزانیده میشوند و پیوسته در حال ترس و رعب و اضطرابند، زمین از خونشان رنگین و فریاد و آه و ناله
[ صفحه 443]
در بین زنانشان گسترش یابد، آنان دوستان راستین من میباشند هرگونه آشوب کور و تاریک را به وسیله آنان دفع کنم و تزلزلات و دگرگونیها را به وسیله آنان برطرف سازم و سختیها و زنجیرها را توسط آنان بگسلم، درود و رحمت پروردگارشان برایشان باد و آنان همان راه یافتگانند. [580] .
55- جابر جعفی از حضرت امام محمد باقر علیهالسلام از قول جابربن عبدالله انصاری روایت کند که بر بانویم حضرت فاطمه علیهاالسلام واردش دم در پیش روی حضرت لوحی وجود داشت که از روشنائیش دیدهها خیره میشد، در آن لوح دوازده اسم وجود داشت که سه تای آنها ظاهر و سه تا در باطن، سه اسم در آخر و سه اسم در کنارش بود آنها را شمردم دوازده اسم بود، پرسیدم اینها اسامی کیستند؟فرمود: اینها اسامی اوصیاء میباشند، اولشان پسر عمویم میباشد و یازده نفر از فرزندانم و آخرینشان «قائم» صلوات الله علیهم اجمعین میباشد، جابر گوید: در سه جای آن دیدم محمد محمد محمد و در چهار جا دیدم علی، علی، علی، علی. [581] .
حدیث کساء
56- شیخ عبدالله بحرانی صاحب کتاب «العوالم» گوید: به خط استاد بزرگوار سید هاشم بحرانی دیدم که از استاد بزرگوارش سید ماحد بحرانی، از شیخ حسن بن زینالدین شهید ثانی، از استادش مقدس اردبیلی، از استادش علی بن عبدالعالی کرکی، از شیخ علی بن هلال
[ صفحه 444]
جزائری، از شیخ احمد بن فهد حلی، از شیخ علی بن خازن حائری، از شیخ ضیاءالدین علی بن شهید اول، از پدرش از فخر المحققین، از استاد و پدرش علامه حلی، از استادش ابننما حلی، از استادش محمد بن ادریس حلی، از ابنحمزه طوسی صاحب کتاب «ثاقب المناقب» از استاد بزرگوار محمد بن شهر آشوب، از طبرسی صاحب کتاب «الاحتجاج» از استاد بزرگوارش حسن بن محمد بن حسن طوسی، از پدرش شیخ الطائفه الحقه از استادش شیخ مفید، از استادش ابنقولویه قمی، از استادش کلینی، از علی بن ابراهیم، از پدرش ابراهیم بن هاشم، از احمد بن محمد بن ابینصر بزنطی، از قاسم بن یحی یجلاء کوفی، از ابوبصیر، از ابان بن تغلب، از جابربن یزید جعفی، از جابربن عبدالله رحمهالله علیهم اجمعین روایت کرده است که گوید:
به نام خداوند بخشنده مهربان: شنیدم از فاطمه زهرا علیهاالسلام دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خ ل) که فرمود: روزی پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بر من وارد شده و فرمود: السلام علیک یا فاطمه، گفتم: و علیک السلام ای پدر، فرمود: من در بدنم احساس ضعف و خستگی میکنم، عرض کردم، تو را به خدا پناه میدهم ای پدر از ضعف و سستی، فرمود: ای فاطمه جامه یمنی را بیاور و مرا در آن بپوشان، جامه را آورده و حضرت را در آن پوشانیده، مشغول نگاه کردن به چهره نورانی حضرت شدم که مانند ماه شب چهارده میدرخشید، چیزی نگذشت که فرزندم حسن از راه رسیده و گفت: السلام علیک ای مادر، گفتم: و علیک السلام، ای نور چشم و میوه دلم، گفت: ای مادر از سوی تو بوی خوشی به مشامم میرسد گویا بوی جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است، گفتم: آری ای فرزندم همان جد تو در زیر آن جامه است، حسن علیهالسلام بطرف کساء رفته و گفت: السلام علیک یا جداه یا رسولالله، آیا جداه یا رسولالله، آیا به من اجازه میفرمائید که به همراه شما داخل کساء شوم؟ فرمود: و علیک السلام ای فرزندم و ای صاحب حوضم به تو اجازه دادم،
[ صفحه 445]
حسن علیهالسلام داخل کساء شد.
چیزی نگذشت فرزندم حسن از راه رسیده و گفت: السلام علیک ای مادر، گفتم: و علیک السلام، ای نور چشم و میوه دلم، گفت: ای مادر، من استشمام بوی خوشی را از سوی تو میکنم گویا بوی جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است، گفتم: آری جدت و برادرت در زیر کسایند، حسین علیهالسلام نزدیک کساء آمده و گفت: السلام علیک یا جداه، سلام بر تو ای کسی که خداوند او را برگزیده است آیا اجازه میفرمائید که من نیز با شما در زیر این کساء باشم؟ فرمود: و علیک السلام، ای فرزندم و ای شافع امتم به تو اجازه دادم، حسین نیز با آنان زیر کساء قرار گرفت.
در این هنگام ابوالحسن علی علیهالسلام از راه رسیده و گفت، السلام علیک یا فاطمه، ای دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، گفتم: و علیک السلام یا ابوالحسن و یا امیرالمومنین، فرمود: ای فاطمه، من در نزد تو بوی خوشی را استشمام میکنم، گویا بوی برادر و پسر عمویم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است، گفتم: آری، آن حضرت است که با فرزندانت در زیر کسایند، علی علیهالسلام به طرف کساء رفته و گفت: السلام علیک یا رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم آیا به من اجازه میدهید که با شما در زیر کساء باشم حضرت به او فرمود: و علیک السلام: ای برادر و ای خلیفهام و صاحب پرچم من در روز قیامت، آری به تو اجازه دادم، علی نیز به زیر کساء رفت.
بعد من نزدیک کساء رفته و گفتم: السلام علیک، ای پدر، ای رسول خدا، آیا به من اجازه میدهید که با شما در زیر کساء باشم؟. فرمود: و علیک السلام، ای دخترم و ای پاره تنم به تو اجازه دادم، من نزد با آنان داخل شدم.
بعد از آنکه کامل شده و همگی در زیر کساء جمع شدیم پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دو طرف کساء را گرفته و با دست راستش به طرف آسمان اشاره کرده و گفت: خداوند اینان اهل بیت من، افراد ویژه و
[ صفحه 446]
مخصوص من، و حمایتکنندگانمنند، گوشتشان گوشت من و خونشان خون من است، هر آن چه که آنان را به درد آورد مرا دردناک کرده و هر آن چه که آنانرا محزون کرده مرا غمگین میکند، من با هر کسی که با آنان بجنگند میجنگم و به هر کس که تسلیم آنان باشد تسلیم هستم، دشمنان آنان را دشمن و دوستانشان را دوست میدارم آنان از من و من از آنانم، پس درود گسترده، و رحمتت و آمرزش و خشنودیت را بر من و بر آنان قرار بده پلیدی را از آنان دور ساز و به خوبی پاکشان گردان خداوند عزوجل فرمود: ای فرشتگان من و ای ساکنان آسمانم من آسمان ساخته شده و زمین گسترده، ماه تابان، خورشید فروزان، فلک در گردش، کشتیهای در حرکت بر روی آبها و دریای در جریان را نیافریدم مگر به خاطر دوستی همین پنج تنی که در زیر کسایند، فرشته وحی جبرئیل عرض کرد، پروردگارا چه کسانی در زیر کسایند.
خداوند عزوجل فرمود: آنان خاندان نبوت و معدن رسالتند، آنان فاطمه و پدرش و شوهر و فرزندانش میباشند، جبرئیل عرض کرد: پروردگارا آیا اجازه میدهی به زمین فرود آیم و ششمین نفر آنان باشم؟ خداوند عزوجل فرمود: آری به تو اجازه دادم، جبرئیل امین به زمین فرود آمده و به پدرم گفت: السام علیک یا رسول الله، خداوند علی اعلی به تو سلام رسانیده و تحیت و اکرام ویژهاش را مخصوص تو گردانیده و به تو میگوید: سوگند به عزت و شکوهم، من آسمان ساخته شده، زمین گسترده، ماه تابان، خورشید فروزان، فلک در گردش، کشتیهای در حرکت و دریای در جریان را جز به خاطر شما و محبت شما نیافریدم و به من اجازه فرموده که به همراه شما در زیر کساء وارد شوم، ای رسول خدا آیا به من اجازه میفرمائید؟ پدرم گفت: و علیک السلام یا امین وحی الله، آری به تو اجازه دادم، جبرئیل به همراه ما وارد زیر کساء شد، و به پدرم گفت: همانا خدا به شما وحی نموده و میفرماید:
[ صفحه 447]
«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا» [582] .
علی علیهالسلام گفت: ای رسول خدا، بفرمائید که این نشستن ما در زیر این کساء در پیشگاه خداوند چه فضیلتی دارد؟
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: سوگند به آن کسی که مرا به راستی مبعوث نموده و به رسالت برگزید، سرگذشت امروز ما در هیچ یک از محافل و مجالس روی زمین که جمعی از شیعیان ما در آنجا حضار باشند و فرد گرفتاری در جمعشان وجود داشته باشد گفته نمیشود مگر اینکه خداوند گرفتاری او را برطرف میسازد و یا اگر غمگینی میانشان باشد غم و اندوهش برطرف میشود و چنانچه نیازمندی باشد خداوند نیازش را برآورده میسازد.
علی علیهالسلام گفت: بنابراین به خدا سوگند که ما رستگار و خوشبخت شدهایم و همچنین به خدای کعبه قسم که شیعیان ما نیز در دنیا و آخرت رستگار و سعادتمند شدهاند.
آن چه را که به خط دانشمند پارسا مرحوم بافقی دیدهام تا همینجا بود...
از جمله کسانی که این متن را نقل کردهاند علامه بزرگوار ثقه و ثبت، شیخ ما فخرالدین محمد علی طریحی اسدی نجفی صاحب کتاب «مجمع البحرین» در کتاب «منتخب الکبیر» میباشد که تفاوت بین نقل او و آن چه که از «العوالم» نقل شد تنها در تعداد جاب سلامها است و نیز جمله فرمایش رسول خدا که فرمود: خداوندا اینان اهل بیت من و حامی و پشتیبان منند...
از دیگر کسانی که این متن را نقل کرده علامه بزرگوار، دیلمی صاحب کتاب «الارشاد» است که در کتاب «الغرر و الدرر» نیمی از این حدیث آورده
[ صفحه 448]
است.
و هم چنین حسین علوی دمشقی حنفی که از خانوادههای اشراف شام است و من عین حدیث را به خط او دیدهام.
دانشمند بزرگوار مسوول کتابخانه و موزه حضرت عبدالعظیم الحسنی آقای حاج شیخ محمد جواد رازی کنی در کتابش «نور الافاق» صفحه 4 چاپ طهران همین متنی را که از مرحوم بافقی نقل کردیم به همین ترتیب آورده است. [583] .
ادیب فرزانه، پژوهشگر و محقق برجسته شیخ حسین علی آلشیخ سلیمان بلادی بحرانی گوید: سید بزرگوار سید محمد بن علامه سید مهدی قزوینی حلی نجفی رحمهالله حدیث شریف معروف به حدیث کساء را بدینگونه به نظم درآورده است:
روت لنا فاطمه خیر النساء
حدیث اهل الفضل اصحاب الکساء
فاطمه بهترین زنان برای ما حدیث اهل فضل اصحاب کساء را روایت کرده است
تقول ان سید الانام قد جائنی یوما من الایام
میگوید که آقا و سرور مردمان روزی از روزها نزد من آمد.
فقال لی انی اری فی بدنی
ضعفا اراه الیوم قد انحلنی
به من فرمود که من در بدن خود احساس ضعف میکنم و امروز میبینم که این کسالت مرا ضعیف و ناتوان کرده است.
قومی علی بالکساء الیمانی
و فیه غطینی بلا توانی
برخیز و کساء یمانی برای من بیاور و بدون سستی و سهلانگاری مرا در آن بپوشان.
[ صفحه 449]
قالت فجئته و قد لبیته
مسرعه و بالکساء غطیته
گفت من نزد حضرت رفته و خواسته ایشان را به سرعت اجابت کرده و آن حضرت را در کساء پوشانیدم.
و کنت ارنو وجهه کالبدر
فی اربع بعد لیال عشر
به چهره حضرتش خیره شد بودم که مانند ماه شب چهارده بود.
فما مضی الا یسیر من زمن
حتی اتی ابومحمد الحسن
چیزی نگذشت که ابو محمد حسن علیهالسلام از راه رسید.
فقال: یا اماه انی اجد
رائحه طیبه اعتقد
گفت: ای مادر من بوی خوشی را احساس میکنم و معتقدم که،
بانها رائجه النبی
اخی الوصی المرتضی علی
آن بوی پیامبر، برادر وصی حضرت مرتضی علی میباشد.
قلت نعم ها هو ذا تحت الکساء
مدثر به مغطی و اکتسی
گفتم: آری آن حضرت در زیر کساء، خود را به آن پوشانیده و بر خود پوشیده است.
فجاء نحوه ابنه مسلما
مستاذنا قال له: ادخل مکرما
پسرش بسوی او آمده و سلام داده و اجازه خواست زیر عبا برود و به او فرمود با احترام و بزرگواری داخل بشو.
فما مضی الا القلیل الا
جاء الحسین السبط مستقلا
اندکی نگذشت که حسین نواده رسولخدا به تنهائی سر رسید.
فقال یا ام شام عندک
رائحه کانها المسک الذکی
گفت: ای مادر در نزد تو بوئی چونان مشک پاکیزه شده میبویم.
و حق من اولاک منه شرفا
اظنها ریح النبی المصطفی
[ صفحه 450]
سوگند به حق کسی که شرافت خود را به تو بخشیده و تو را اولی به آن دانسته گمان میکنم بوی پیامبر مصطفی است.
قلت نعم تحت الکساء هذا
بجنبه اخوک فیه لاذا
گفتم آری زیر همین کساء است، و در کنارش برادرت در آن پناهنده شده است.
فاقبل السبط له مستاذنا
مسلما قال له: ادخل معنا
حسین علیهالسلام روی به طرف کساء آورد سلام کرد و اجازه گرفت و حضرت به او فرمود با ما داخل شو.
فمامضی من ساعه الا و قد
جاء ابوهما الغضنفر الاسد
چیزی نگذشت که پدرشان، شیر شجاع از راه رسید.
ابوالائمه الهداه النجباء
المرتضی رابع اصحاب الکساء
پدر امامان هدایتکننده برگزیده، مرتضی چهارمین نفر از اصحاب کساء
فقال یا سیده النساء
و من بها زوجت فی السماء
گفت ای بانوی زنان، و ای کسی که در آسمان با او ازدواج کردهام.
انی اشم فی حماک رائحه
کانها الورد الندی فائحه
من بهمراه تو بوئی میبویم که گویا گل سرخ تازه میدمد و از خود بوی خوش میتراود.
یحکی شذاها عرف سید البشر
و خیر من لبی و طاف و اعتمر
بوی خوشش از عطر وجود سرور بشر، خبر میدهد که بهترین کسی است که تلبیه گفته،طواف کرده و عمره بجای آورده است.
قلت نعم تحت الکساء التحافا
و ضمن شبلیک و فیه اکتنفا
گفتم آری او زیر کساء قرار گرفته و شیر بچگاه تو را نیز به خود
[ صفحه 451]
چسبیانیده است.
فجاء یستاذن منه سائلا
منه الدخول قال: فادخل عاجلا
جلو آمد و از او اجازه گرفت و خواهان ورود شد و حضرت فرمود به سرعت داخل شو.
قالت فجئت نخوهم مسلمه
قال: ادخلی محبوه مکرمه
زهرا علیهاالسلام گوید من به سوی آنان رفته و سلام دادم پیامبر فرمود وارد شو در حالیکه محترم و گرامی هستی.
فعند مابهم اضاء الموضع
و کلنهم تحت الکساء اجتمعوا
هنگامی که آن جایگاه به وسیله آنان نورانی شد و همگی در زیر کساء جمع شدند.
نادی اله الخلق جل و علا
یسمع املائک السموات العلی
خداوند مخلوقات که والا و بزرگ است، در حالیکه به گوش فرشتگان آسمان بالا میرسانید ندا داد.
اقسم بالعزه و الجلال
و بارتفاعی فوق کل عالی
سوگند میخورم به عزت و جلال و بلندی و والائیم بر بلندای هر بلندی
ما من سماء رفعتها مبنیه
و لیس ارض فی الثری مدحیه
هیچ آسمانی را در حالیکه ساختم در بلندی قرار ندادم و هیچ زمینی در روی کره خاکی گسترش نیافته است.
ولا خلقت قمرا منیرا
کلا و لا شمسا اضائت نورا
و نیافریدم ماه تابانی که همه جا را روشن میکند و نه خورشیدی که نور افشانی میکند.
و لیس بحر فی المیاه یجری
کلا و لا فلک البحار تسری
و هیچ دریائی مالامال از آب نیست و نه هیچ کشتی در دریا حرکت
[ صفحه 452]
نمیکند
الا لاجل من هم تحت الکساء
من لم یکن امرهم ملتبسا
مگر بخاطر همین کسانیکه در زیر کسایند، کسانی که کارشان اشتباه نیست.
قال الامین: قلت: یا رب و من
تحت الکساء؟ بحقهم لنا ابن
جبرئیل گفت: گفتم پروردگارا چه کسانی زیر کسایند؟ تو را به حق آنان سوگند میدهم که برای من آشکار کن.
فقال لی: هم معدن الرساله
و مهبط التنزیل و الجلاله
به من فرمود: آنان معدن رسالت و پهنه تنزیل و صحنه شکوهمندی میباشند.
و قال: هم فاطمه و بعلها
و المصطفی و الحسنان نسلها
و گفت: آنان فاطمه هستند و شوهرش و مصطفی و حسنین نسل و ذریه آن حضرت.
فقلت: یا رباه هل تاذن لی
ان اهبط الارض لذاک المنزل
جبرئیل عرضه داشت که خدایا آیا مرا اجازت میدهی که بسوی زمین و این جایگاه فرود آیم.
فاغتدی تحت الکساء سادسا
کما علت خادما و حادسا
تا من هم ششمین نفر آنان در زیر کساء باشم همانگونه که خدمتگذار و نگهبان آنان قرار داده شدهام.
قال: نعم، فجاء هم مسلما
مسلما یتلوا علیهم انما
فرمود: آری، پس جبرئیل نزد آنان آمده سلام کرده و آیه شریفه: انما یرید الله... را بر آنان تلاوت کرد.
قول: ان الله خصکم بها
معجزه لمن غدا منتبها
[ صفحه 453]
و گفت: همانا خدا شما را به این آیه (تطهیر) به صورت یک معجزه اختصاص داده برای کسی که بخواهد آگاهی یابد.
افراکم رب العلا سلامه
و خصکم بغایه الکرامه
پروردگار والا به شما سلام میرساند و شماره به آخرین درجه کرامت ویژه ساخته است.
و هم یقول معلنا و مفهنما
املاکه الغر بما تقدما
او آشکارا میگوید و آن چه را که گذشت به ملائکه بزرگوار و شریفش فهمانید.
قال علی: قلت: یا حبیبی
ما لجلوسنا من النصیب
علی علیهالسلام گفت: عرض کردم ای حبیب من نشستن ما در اینجا چه بهره و فایدهای دارد.
قال النبی: و الذی اصطفانی
و خصنی بالوحی و اجتبانی
پیامبر فرمود: سوگند به کسی که مرا بر گزیده و به وحی مخصوص ساخته و مرا انتخاب کرده است،
ما ان جری ذکر لهذا الخبر
فی محفل الاشیاع خیر معشر
یادی از این خبر در جائی و مجلسی از شیعیان که بهترین گروه میباشند به میان نمیآید،
الا و انزل الا له الرحمه
و فیهم حفت جنود جمه
مگر اینکه خداوند رحمت را نازل کرده و لشکریانی از فرشتگان الهی به طور دسته جمعی و فراوان اطراف آنان را میگیرند.
من الملائک الذین صدقوا
تحرسهم فی الدهر ما تفرقوا
از همان فرشتگانی که راست گفتارند آنان را حراست و نگهبانی میکنند تا وقتی از آن مجلس متفرق شوند.
[ صفحه 454]
کلا و لیس فیهم مغموم
الا و عنه کشفت هموم
نه، و حتی در بین آنان غمناکی نباشد مگر اینکه غم و اندوهش برطرف شود.
کلا و لا طالب حاجه یری
قضاء ها علیه قد تعسرا
حتی و خواهان نیازی نباشد که برآورده شدن نیازش را دشوار میبیند.
الا قضی الله الکریم حاجته
و انزل الرضوان فضلا ساحته
مگر اینکه خداوند کریم حاجت او را بر آورده ساخته و از روی فضل، رضوان و خشنودی خود را شامل حال او میکند.
قال علی: نحن و الاحباب
اشیا عنا الذین قدما طابوا
علی علیهالسلام گفت: ما و دوستان و پیروان ما که از دورانهای پیشین پاک و تمیزند.
فزنا بما نلنا و رب الکعبه
فلیشکرن کل فرد ربه
به خدای کعبه که به آن چه که رسیدهایم رستگار شدهایم پس میباید هر کس پروردگارش را سپاس گوید.
یا عجبا یستاذن الامین
علیهم و یهجم الخنون
شگفتآور است جبرئیل امین برای ورود بر آنان اجازه میگیرد ولی خیانت پیشگان بر آن هجوم میبرند.
قال سلیم: قلت: یا سلمان
هل دخلوا و لم یک استئذان؟!
سلیم گوید: گفتم: ای سلمان ایا بدون اجازه وارد شدند؟!
فقال: ای و عزه الجبار
لیس علی الزهراء من خمار
گفت: آری، سوگند به عزت خداوند جبار، حضرت زهراء مقنعه و خماری بر سر نداشت.
[ صفحه 455]
لکنها لاذت وراء الباب
رعایه للستر و الحجاب
لکن آن حضرت به پشت در پناهنده شد که بتواند پوشش و حجاب خود را رعایت کند.
فمذ راوها عصروها عصره
کادت بروحی ان تموت حسره
همینکه حضرتش را دیدند فشاری بر آن وارد کردند فدایش شوم، نزدیک بوده از حسرت و اندوه جان دهد.
تصیح: یا فضه اسندینی
فقد و ربی قتلوا جنینی
فریاد میزد ای فضه مرا بگیر که سوگند به پروردگارم فرزندی را که در رحم داشتم کشتند.
فاسقطت بنت الهدی وا حزنا
جنینها ذاک المسمی محسنا
ای وای دختر پیامبر و هدایت کننده جنین و کودک خود را که محسن نامیده میشد سقط کرد. [584] .
ویژگیهای شیعه
57- مردی به زنش گفت: برو نزد حضرت زهراء علیهاالسلام و درباره من سوال کن که آیا من از شیعیان شما هستم یا خیر؟ آن زن نزد حضرت رفته و پرسید، حضرت فرمود: به او بگو: اگر به آن چه که به تو دستور دادهایم
[ صفحه 456]
عمل میکنی و از آن چه که نهی کردهایم خویشتن داری مینمائی تو از شیعیان ما هستی و الا خیر.
زن برگشت و فرمایشات حضرت را به شوهرش گفت، آن مرد گفت: ای وای چه کسی پیدا میشود که از گناه و خطا بری باشد؟ بنابراین من همیشه در جهنم خواهم بود، زیرا هر کس از شیعیان آنان نباشد در آتش جهنم مخلد است، زن نزد حضرت زهراء آمده و سخنان شوهرش را برای ایشان بازگو کرد، حضرت فرمود: به او بگو، این چنین نیست، شیعیان ما از بهترین افراد اهل بهشتند، هر کس که ما را دوست داشته باشد و دوستان ما را دوست و دشمنان ما را دشمن داشته باشد و با قلب و زبان طرفدار ما باشد اگر با او امر و نواهی ما در دیگر گناهان مخالفت کند از شیعیان ما نخواهد بود در عین حال در بهشت است لکن بعد از آنکه در این دنیا به بلایا و گرفتاریها و یا در صحرای محشر و قیامت به انواع شدائد و سختیها و یا در طبقه بالای جهنم گرفتار عذاب شدند به خاطر محبتی که نسبت که ما داشتهاند ما نجاتشان میدهیم و آنان را به نزد خود منتقل کنیم. [585] .
حدیث ثقلین
58- از حضرت فاطمه علیهاالسلام روایت شده که گوید: پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم در آن بیماری که از دنیا رحلت فرمود و در حالیکه اطاق پر از جمعیت صحابه بود چنین فرمود: ای مردم نزدیک است که به آسانی روحم گرفته شده و از دنیا بروم، من حجت خود را نزد شما تمام کرده و
[ صفحه 457]
قبلا سخنانی به شما گفتهام، آگاه باشید من کتاب پروردگار عزوجل و عترت خود و اهل بیتم را در بین شما به جانشینی خود گذاشتهام. آنگاه دست علی علیهالسلام را گرفته و فرمود: این علی با قرآن است و قرآن با علی است، از یکدیگر جدا نمیشوند تا اینکه در کنار حوض بر من وارد شوند، در اینجا از شما سوال خواهم کرد که سفارش مرا درباره اینان چگونه عمل نمودید. [586] .
قندوزی گوید: و در کتاب «الصواعق الخحرقه» آمده است این حدیث را سی نفر از صحابه نقل کردهاند و بسیاری از طرق و اسناد آن صحیح و حسن است. [587] .
درباره علی و شیعیان حضرت
59- از حضرت زهرا علیهاالسلام روایت شده که فرمود: پدرم حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم به علی نگریسته و فرمود: این مرد و پیروانش در بهشت میباشند. [588] .
60- از زینب، از حضرت فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده که آن حضرت به علی علیهالسلام فرمود: ای ابوالحسن همانا تو و شیعیانت در بهشت خواهید بود. [589] .
[ صفحه 458]
خوشروئی نسبت به مومن
61- حضرت زهراء علیهاالسلام فرمود: خوشروئی در چهره مومن موجب بهشت برای او میشود و در چهره دشمن معاند موجب نجات او از عذاب آتش جهنم میگردد. [590] .
حضرت محمد و حضرت علی دو پدر دین هستند
62- حضرت زهراء علیهاالسلام به برخی از زنان فرمود: دو پدر دینت محمد و علی را با ناخشنودی پدر و مادر نسبی خود خشنود ساز ولی پدر و مادر نسبی خود را با خشم دو پدر دینی خود از خود راضی مساز زیرا اگر پدر و مادر نسبی تو از تو ناراضی باشند حضرت محمد و حضرت علی با دادن جزئی از هزاران هزار ثوابهای طاعت خود آن دو را از تو راضی میکنند ولی پدران دینی تو (حضرت محمد و علی) اگر از تو ناراضی باشند پدر و مادر نسبی تو نمیتوانند آنها را راضی کنند زیرا ثواب اطاعت همه مردم دنیا نمیتواند جلو سخط و غضب آنان را بگیرد. [591] .
63- حضرت زهراء علیهاالسلام فرمود: دو پدر این امت حضرت محمد و علی هستند اگر از آن دو اطاعت کنند کژی آنان را راست و از عذاب پیوسته و دائمی، آنان را نجات میدهند و در صورت هنگامی و موافقت، آن نعمت همیشگی را بر آنان مباح میفرماید. [592] .
[ صفحه 459]
بدرفتاری با فرزندان پیامبر
64- حضرت فاطمه علیهاالسلام از حضرت امیرالمومنین علیهالسلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روایت کند که فرمود:
هر کسی نسبت به یکی از فرزندان من رفتار بدی داشته باشد و آن را جبران نکند،من از او جبرانش را میگیرم. [593] .
اتمام حجت در روز غدیر
65- حضرت زهراء علیهاالسلام بعد از آن که از تصرف در فدک منع گردید و با انصار در این زمینه سخن گفت آنان در جواب گفتند: ای دختر حضرت محمد اگر پیش از آنکه با ابوبکر بیعت کنیم این مطلب را شنیده بودیم علی را رها نکرده و دنبال کسی دیگر نمیرفتیم، حضرت فرمود: آیا پدرم در روز غدیر خم جای عذر برای کسی گذاشت؟! [594] .
فرمایش حضرت زهرا در لحظه وفات
66- اسماء گوید: دیدم حضرت دستهایش را به سوی آسمان بلند کرده و میگوید: پروردگارا به حق حضرت محمد مصطفی و شوق و اشتیاقی
[ صفحه 460]
که نسبت به من داشت و به شوهرم علی مرتضی و اندوهی که بر من دارد و به حسن مجتبی و گریهاش بر من، و به حسین شهید و حسرت و افسردگیش نسبت به من و به دخترانم که دختران فاطمهاند و آه ماتمشان بر من، از تو میخواهم که بر گنهکاران امت حضرت محمد ترحم فرموده، و آنان را ببخشائی و به بهشت واردشان سازی که تو گرامیترین سوال شوندگان و ارحم الراحمین میباشی. [595] .
ساعتی برای استجابت دعا
67- زید بن علی از پدرانش از حضرت زهراء علیهاالسلام روایت کند که فرمود: از رسول صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود: همانا در جمعه ساعتی است که در آن ساعد هر مسلمانی از خداوند درخواست خیری کند پروردگار به او عطاء نماید پرسیدم که آن کدام ساعت است؟ فرمود: هنگامی که نیمی از خورشید در معرض غروب قرار گیرد.
راوی گوید: فاطمه علیهاالسلام به غلامش میگفت: برو بالای بام اگر دیدی که نصف خورشید در حال غروب کردن است مرا خبر کن تا دعا کنم. [596] .
مرد به سه چیز سزاوارتر است
68- ابنحماد انصاری دولابی متوفای 310 گوید: ابوجعفر محمد
[ صفحه 461]
عوف بن سفیان طائی حمصی، از موسی بن ایوب نصیبی، از محمد بن شعیب، از صدقه غلام عبدالرحمن بن ولید، از محمد بن علی بن حسین علیهمالسلام، روایت کرده است که به همراه جدم حسین بن علی علیهماالسلام به سوی زمینش میرفتیم، نعمان بن بشیر را در حالی که سوار بر استری بود در راه دیدیم، وی از استر پیاده شد و به حضرت گفت: سوار شو، حضرت نپذیرفت او مرتب حضرت را قسم میداد و درخواستش را تکرار میکرد تا جائیکه حضرت به او فرمود، تو مرا بر آن چه که میل ندارم وادار میکنی لکن من حدیثی را که از مادرم فاطمه شنیدهام به تو میگویم: همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود، هر فردی بر پشت مرکب خود و بستر خود و نماز خواندن در خانهاش سزاوارتر است مگر امامی که مردم را گرد میآورد و جمع میکند. تو بر پشت مرکب خود سوار شو مرا پشت سر خود سوار کن، نعمان گفت: فاطمه علیهماالسلام راست گفته است. همین حدیث را پدرم نیز- که اینک زنده و در مدینه زندگی میکند- برای من نقل کرده است که رسول خدا چنین فرموده ولی بعد گفته است مگر اینکه خودش اجازه دهد، هنگامی که نعمان این حدیث را گفت حضرت بر روی زین نشست و نعمان پشت سرش سوار شد. [597] .
اهمیت به نظافت
69- احمد بن یحیی اودی از جباره بن مغلس، از عبید بن وسیم از حسین بن حسن از مادرش فاطمه دختر امام حسین از پدرش از حضرت
[ صفحه 462]
فاطمه دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم از حضرت رسول روایت کند که فرمود: هر کس با دست چرب و آلوده بخوابد کسی را جز خود ملامت نکند.
فضیلت و برتری امیرالمومنین
70- احمد بن یحیی اودی از ابونعیم ضرار بن صرد، از عبدالکریم ابویعفور، از جابر، از ابوالضحی، از مسروق، از عایشه روایت کند که گوید: حضرت فاطمه زهراء علیهاالسلام به من گفت که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به من فرمود: شوهرت از همه مردم در علم آگاهتر و در اسلام پیش گامتر و در حلم و بردباری برتر است.
رسول خدا او را سیده نساء اهل الجنه میداند
71- ابوموسی محمد بن مثنی عنزی، از محمد بن خالد بن عتمه، از موسی بن یعقوب،از هاشم بن هاشم، از عبدالله بن وهب روایت کند که امسلمه به او خبر داده است که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فاطمه را نزد خویش فراخوانده سخنی به او فرمود و فاطمه گریست بعد مطلب دیگری به او فرمود وی خندید، امسلمه گوید بعد از رحلت حضرت از او درباره گریه و خندهاش سوال کردم فرمود: رسول خدا به من خبر از مردنش داد گریهام گرفت و بعد فرمود که من بانوی زنان اهل بهشتم با شنیدن آن خندیدم.
[ صفحه 463]
فضیلت شخص بیمار
72- احمد بن یحیی صوفی، از عبدالرحمن بن دبیس ملانی، از بشیر بن زیاد جزری، از عبدالله بن حسن، از مادرش حضرت فاطمه دختر حسین علیهالسلام، از فاطمه کبری زهراء علیهاالسلام که فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: هنگامی که بنده خدا بیمار میشود خداوند به فرشتگانش دستور میدهد که تا وقتی که در گرو من است قلم را از بندهام بردارید من او را حبس کردهام تا اینکه یا قبض روحش کنم و یا راهش را بگشایم.
راوی گوید: این مطلب را به یکی از فرزندانش گفتم، گفت: پدرم میفرمود: خداوند به فرشتگانش وحی میکند که برای بندهام پاداش آن چه که در دوران بهبودیش انجام میداد بنویسید.
نکوهش ستم
73- احمد بن یحیی صوفی، از عبدالرحمن بن دبیس، از بشیربن زیاد، از عبدالله بن حسن از مادرش، از فاطمه کبری علیهاالسلام روایت کرده است که حضرت رسول فرمود: دو لشکر ستمگر با یکدیگر درگیر نمیشوند مگر اینکه خداوند از آن دو بر کنار است و برایش فرق نمیکند که کدام یک بر دیگری پیروز شود، و دو لشکر ستمگر با یکدیگر درگیر نمیشوند مگر اینکه پیروزی با آن لشکری است که تجاوزگریش بیشتر باشد.
[ صفحه 464]
تعویذ رسول خدا برای حسنین
74- یزیدبن سنان از حسن بن علی واسطی از بشیربن میمون واسطی از عبدالله بن حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب علیهالسلام روایت کند که مادرم فاطمه دختر امام حسین از حضرت فاطمه زهراء علیهاالسلام نقل کرد که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را تعویذ میکرد همانگونه که آیات قرآن را تعلیم میداد کلمات تعویذ را نیز به آنها میآموخت و میفرمود:
«اعوذ بکلمات الله التامه من شر کل شیطان و هامه و من کل عین لامه [598] .
من از شر هر شیطانی و هر گرفتاری و از هر چشم سرزنش کنندهای به کلمات تامه خداوندی پناه میبرم.
کارهای مهم پیش از خواب
75- از حضرت زهراء علیهاالسلام روایت شده که حضرت رسول به خانهام تشریف آورد در حالیکه من بستر خود را برای خوابیدن پهن کرده بودم، فرمود: ای فاطمه هیچ گاه پیش از آنکه چهار کار انجام داده باشی نخواب،
[ صفحه 465]
قرآن را ختم کنی، پیامبران را شفیع خود قرار دهی، مومنین را از خود خشنود سازی، و حج و عمره انجام دهی، این مطب را فرمود و مشغول نماز خواندن شد، من صبر کردم تا اینکه نمازش تمام شد عرض کردم: یا رسولالله به چهار کار دستور دادی که در این حال توان انجامش را ندارم! رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تبسم کرده و فرمود: هر گاه سوره «قول هو الله احد» را سه مرتبه بخوانی مثل آنست که قرآن را ختم کردهای و هر گاه بر من و بر پیامبران پیش از من درود بفرستی ما شفیعان تو در روز قیامت خواهیم بود، و هر گاه برای مومنین استغفار کنی همه از تو خنشود خواهند شد و هر گاه بگوئی: سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر، حج و عمره انجام دادهای. [599] .
حدیث معراج درباره زنان در حال عذاب
76- در ضمن حدیث طولانی به هنگامی که رسول خدا در شب معراج زنانی را مشاهده فرمود که به انواع عذابها گرفتار شده بودند: حضرت فاطمه عرض کرد: ای حبیب من، و ای نور چشم من، مگر کار و رفتار این زنها چه بود که خداوند این گونه عذابها را بر آنان مقرر داشت؟ رسول خدا فرمود: دخترم، آن زنی که به موهایش آویزان شده بود بخاطر آن بود که موهایش را از مردها نمیپوشانید و آن کسی که به زبانش آویخته شده بود شوهرش را اذیت میکرد، و آن زنی که به پستانهایش آویخته شده بود، از اینکه شوهرش با او هم بستر شود خودداری مینمود، و آن زنی که به پاهایش آویخته شده بود بدون اجازه شوهرش از خانه بیرون
[ صفحه 466]
میرفت، و آن زنی که گوشت بدن خود را میخورد بخاطر آن بود که بدن خود را برای مردم آرایش میکرد، و آن کسی که دست و پایش بهم بسته شده بود و مارها و عقربها بر او مسلط شده بودند بخاطر آن بود که جامههایش چرکین و وضو ساختنش با بدن نجس بود، و از جنابت و حیض غسل نکرده رعایت نظافت را نمینمود و نماز را سبک میشمرد، و اما آن زن کور و کر و لال بخاطر آن بود که از عمل زنا بچهدار میشد و بچه را به گردن شوهرش میانداخت، و اما آن زنی که گوشت بدنش را با قیچی پاره پاره میشد بخاطر آن بود که خودش را در معرض دید مردها قرار میداد، و آن زنی که صورت و بدنش در حال سوختن و اجزاء درون خود را میخورد بخاطر آن بود که زنان دیگر را اغواء کرده و به زنا وادار مینمود و آن زنی که سرش سرخوک و بدنش بدن الاغ بود بخاطر آن بود که سخنچین و دروغگو بود و آن زنی که به شکل سگ بود و آتش از پائینش وارد و از دهانش خارج میشد بخاطر آن بود که زنی آوازه خوان، نوحهسرا و حسود بود.
سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: وای به حال زنی که شوهرش را به خشم آورد و خوشا به حالی زنی که شوهرش از او راضی باشد. [600] .
فضیلت انگشتری عقیق
77- حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: هر کس انگشتری عقیق در دست کند همیشه خیر و خوبی میبیند. [601] .
[ صفحه 467]
آداب روزهدار
78- حضرت زهراء علیهاالسلام فرمود: روزه داری که زبان و گوش و چشم و دیگر اعضاء و جوارحش را نگه نمیدارد از روزه گرفتن چه میخواهد؟ [602] .
داوری امیرالمومنین بین فرشتگان
79- حضرت زهرا علیهاالسلام در ضمن حدیثی فرمود: گروهی از فرشتگان درباره موضوعی با یکدیگر مشاجره و اختلاف کرده فردی را برای داوری از آدمی زادگان خواستند، خداوند متعال به آنان دستور داد که خود انتخاب کنید، آنان علی بن ابیطالب علیهالسلام را بر گزیدند. [603] .
سخنان آن حضرت به هنگام رحلت حضرت رسول
80- حضرت زهرا علیهالسلام خطاب به پدر عرض کرد... من شما را کجا ملاقات کنم/پیامبر فرمود: مرا در کنار حوض ملاقات خواهی کرد در حالیکه به شیعیان و دوستداران تو آب میدهم و دشمنان و کینهتوزان نسبت به تو را از آن جا دور میسازم پرسید اگر در آن جا شما را ندیدم کجا ببنیم؟ فرمود: مرا در کنار میزان خواهی دید، پرسید اگر در آنجا شما
[ صفحه 468]
را ندیدم کجا میبینیم؟ فرمود: مرا در کنار صراط خواهی دید در حالیکه میگویم:شیعه علی را به سلامت عبور ده. [604] .
سخنان آن حضرت درباره عدم تحمل جدائی و فراق پدرش
81- حضرت زهرا در واپسین لحظات عمر حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم به آن حضرت عرض کرد: پدرجان من لحظهای در دنیا در فراق شما نمیتوانم صبر کنم قرار من و شما فردا کجا؟
فرمود: اما تو نخستین کسی هستی که به من ملحق خواهی شد و قرار من و تو در کنار پل جهنم، گفت: مگر خداوند متعال جسم و بدن شما را بر آتش جهنم حرام نکرده است؟.
فرمود: آری، لکن من در آنجا ایستادهام تا اینکه امتم عبور کنند، فرمود: اگر شما را در آنجا ندیدم؟ فرمود: مرا در کنار پل هفتم از پلهای چهنم، در حالی خواهی دید که از ستمدیده درخواست بخشش از ظلم میکنم، پرسید: اگر شما را ندیدم؟ فرمود: مرا در مقام شفاعت میبینی و من امت خود را شفاعت میکنم، پرسید: اگر شما را آنجا ندیدم / فرمود: مرا نزد میزان میبینی در حالیکه برای امتم رهائی از آتش را میخواهم؟ پرسید: اگر شما را آنجا ندیدم؟ فرمود: مرا در کنار حوض خود خواهی دید، عرض حوض من فاصله ما بین «ایله» تا «صنعا» است، بر سر حوضم هزاران جوان ایستاده که هزار جام مانند در منظوم، و جواهر سپید پوشیده شده در یک صف کنار یکدیگر ایستادهاند هر کس یک بار از آن
[ صفحه 469]
بیاشامد بعد از آن هیچ گاه تشنه نخواهد شد، حضرت همچنان همینطور سوال میکرد تا وقتی که روح از بدن مبارک حضرت رسول مفارقت کرد. [605] .
خوف و ترس حضرت زهراء از آتش
82- در ضمن حدیثی طولانی فرمود: پدرم، چرا گریه میکنی؟ حضرت متذکر دو آیه شد که جبرئیل قبلا نازل کرده بود و آن دو آیه این چنین بود: «و ان جحهنم لموعدهم اجمعین، لها سبعه ابواب لکل باب منهم جزء مقسوم» [606] .
با شنیدن این آیات حضرت فاطمه به رو به زمین افتاد در حالیکه میگفت: «الویل ثم الویل لمن دخل النار» ای وای ای وای بر کسی که داخل آتش شود. [607] .
احتجاج حضرت فاطمه در مقابل عمر بن خطاب
83- به هنگام ربودن فدک از آن حضرت در ضمن بیاناتی چنین فرمود: ای مردم آیا فرمایش حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم را نشنیدید که فرمود: همانا دخترم فاطمه بانوی زنان اهل بهشت است؟. گفتند: آری، ما این مطلب را از رسول خدا شنیدهایم، فرمود: آیا بانوی زنان اهل بهشت ادعای
[ صفحه 470]
باطلی میکند و آن چه را که حق او نیست میطلبد؟ آیا اگر چهار نفر علیه من شهادت دهند که زنا دادهام و یا دو نفر گواهی بر دزدی من بدهند تصدیقشان خواهید کرد؟. در اینجا ابوبکر ساکت شد ولی عمر گفت: آری، حد بر تو جاری میکنیم، فرمود: دروغ گفتی و پستی به خرج دادی، اگر اعتراف نکنی تو بر دین محمد صلی الله علیه و آله و سلم نیستی، آن کسی که گواه گرفتن وی اقامه حد را بر بانوی اهل بهشت روا میدارد ملعون است و نسبت به آن چه که بر حضرت محمد نازل شده کفر ورزیده است، همانا کسانی که خداوند پلیدی را از آن دور ساخته و ایشان را پاک و منزه ساخته شهادت علیه چنین افرادی جایز نیست زیرا آنان از هر بدی و زشتی بر کنار و از هر کار ناروائی پاک و منزه میباشند.
ای عمر به من بگو اهل این آیه کیست که اگر کسی بر همه و یا برخی از آنان شهادت دروغ بدهد که مثلا آنان مشرک و یا کافر شده و یا کار زشتی انجام دادهاند آیا مسلمانها از آنها تبری جسته و بر آنان حد اجراء میکنند؟ گفت: آری، آنان با دیگر مسلمین یکسانند و تفاوتی با یکدیگر ندارند، حضرت فرمود: دروغ میگوئی و کافر شدی، آنان با دیگر مردم در این مساله یکسان نیستند، زیرا خداوند آنان را از گناه و خطاء نگه داشته و درباره عصمت و طهارتشان آیه نازل کرده، پلیدی را از آن دور ساخته، و هر کس گواهی دیگران را علیه آنان تصدیق کند خدا و رسولش را تکذیب کرده است... [608] .
[ صفحه 471]
شیخ صدوق از آن حضرت حدیث نقل کرده و به او اسناد داده است
84- شیخ صدوق رحمهالله در فصل مربوط به مشایخ احادیث کتاب «من لایحضره الفقیه» [609] خود گوید: آن چه که از اسماعیل بن مهران در نقل فرمایشات حضرت فاطمه علیهاالسلام آمده من آنها را از محمد بن موسی بن متوکل رضیاللهعنه، از علی بن حسین سعد آبادی، از احمد بن خالد برقی از پدرش از اسماعیل بن مهران، از احمد بن محمد خزاعی، از محمد بن جابر، از عباد عامری، از زینب دختر حضرت امیرالمومنین علیهاالسلام از حضرت فاطمه علیهاالسلام روایت کردهام.
گفتار حضرت زهراء در توحید و نوبت و امامت
5- به هنگام تولد بر توحید و نوبت و امامت شهادت داده و گفت:
اشهد ان لا اله الا الله و ان ابی رسولالله سید الانبیاء، و ان بعلی سید الاوصیاء و ولدی ساده الاسباط. [610] .
6- حضرت صادق علیهالسلام: (در ضمن حدیثی) از قول حضرت زهرا فرمود:
ان الله هو السلام و منه السلام و الیه السلام. [611] .
7- در ضمن حدیثی طولانی از قول حضرت زهرا علیهاالسلام آمده که در مقام
[ صفحه 472]
نیایش میفرمود:
رضیت بالله ربا و بک یا ابتی نبیا و ابنعمی بعلا و ولیا. [612] .
یعنی: به خداوند به عنوان پروردگار و به تو ای پدر به عنوان پیامبر و به پسر عمویم به عنوان شوهر و ولی راضی و خشنود میباشم.
گفتار حضرت درباره حق مادر
8- از حضرت فاطمه علیهاالسلام:
الزم رجلها فان الجنه تحت اقدامها. [613] .
به پایش به چسب، زیرا بهشت زیر قدمهای او است.
حضرت زهراء در شکم مادر خود با او سخن میگفت و مساله نماز او را یادآور میشد
9- روزی حضرت خدیجه نماز میکرد خواست در رکعت سوم سلام دهد، فاطمه علیهاالسلام از شکم وی ندا داد:
قومی یا اماه فانک فی الثالثه،
(برخیز ای مادر تو در رکعت سوم میباشی). [614] .
[ صفحه 473]
زهرا درباره فضیلت حضرت علی سخن میگوید
10- حضرت امام حسن علیهالسلام از مادرش حضرت زهراء علیهاالسلام از پدرش رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روایت کند که فرمود:
اخبرنی جبرئیل ان کاتبی علی علیهالسلام انهما یکتبا علی زنبا مذصحباه.
جبرئیل به من خبر داد که دو فرشتهای که نویسنده اعمال علی هستند از آن لحظه که همراه او شدهاند گناهی از او ننوشتهاند. [615] .
سخنی از حضرت زهرا درباره برادری پیامبر با علی
11- در ضمن حدیثی، حضرت زهراء به علی علیهالسلام میگوید: چرا گریه میکنی، خداوند دیدگانت را نگریاند؟ فرمود: ای فاطمه، رسول خدا، بین مهاجران و انصار عقد برادری خواند و من ایستاده بودم، مرا میدید و جایگاهم را میدانست و در عین حال بین من و هیچ کس برادری برقرار نکرد، حضرت زهراء علیهاالسلام فرمود: خداوند تو را محزون نخواهد ساخت، شاید رسول خدا تو را برای خود ذخیره کرده است. [616] .
[ صفحه 477]
اشعار حضرت زهراء
اشاره
1- از حضرت زهراء علیهاالسلام حکایت شده که کودکش حسن را به هوا بلند میکرد و به هنگام بازی با او میگفت:
اشبه اباک یا حسن
و اخلع عن الحق الرسن
به پدرت شباهت داشته باش ای حسن و ریسمان از حق باز کن،
و اعبد الها ذامنن
و لا توالی ذاالاحسن
و خداوند دارای نعمتها را پرستش کن و کینهتوز را به دوستی مگیر. و به حسین علیهالسلام میگفت:
انت شبیه بابی
لست شبیها بعلی [617] .
تو به پدرم شباهت داری و شبیه به علی نیستی.
2- سدی از مشایخ و اساتید خود روایت کرده که بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم حضتر زهراء در رثاء آن حضرت این اشعار را سرود:
ابی و ابتاه،
اجاب ربا دعاه
پدرم، وای پدرم، پروردگاری را که او را فراخواند اجابت کرد،
جنه الفردوس ماواه
من ربه ما ادناه
بهشت برین جای او است، و چه قدر نزدیک به پروردگارش میباشد،
الی جبرئیل نعاه
نزد جبرئیلی که خبر مرگ او را به وی داد و نوحهسرائی کرد.
[ صفحه 478]
حضرت زهرا علیهاالسلام هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم دفن شد روی به انس ابنمالک کرده و فرمود: ای انس چگونه دلتان راضی شد که بر روی رسول خدا خاک بریید، بعد گریست و چنین فرمود:
اغبر افاق السماء و کورت
شمس النهار و اظلم العصران
کرانههای آسمان تیره گشته و خورشید روز گرفته و روزگار تاریک شده است.
فالارض من بعد النبی کیبه
اسفا علیه کثیره الرجفان
زمین بعد از پیامبر به خاطر تاسف و حسرت بر او غمگین شده و اضطراب و تزلزلش فزونی یافته است.
فلیبکه شرق البلاد و غربها
و لتبکه مضر و کل یمان
میبایست شرق و غرب کشورها بر او بگریند و قبیله مضر و تمام قبایل یمن بر او گریه کنند.
یا خاتم الرسل المبارک ضووه
صلی علیک منزل القرآن
ای خاتم پیامبران که درخشش مبارکی داشتی نازلکننده قرآن بر تو درود فرستاد.
بعد مشتی از خاک قبر حضرت را برداشته بر روی دیدگان و صورتش قرار داده و چنین سرود:
ماذا علیمن شم تربه احمد
ان لا یشم مدی الزمان غوالیا
بر آن کس که تربت احمد را بوئیده چه میشود که دیگر برای همیشه هیچ عطری را نبوید.
صبت علی مصائب لوانها
صبت علی الایام عدن لیالیا [618] .
مصیبتهائی بر من وارد شد که اگر آنها بر روزها فرومیریخت شب میشدند.
[ صفحه 479]
3- از جمله اشعاری که به حضرت زهراء در مرثیه پدر بزرگوارش نسبت داده شده این شعر است:
نفسی علی زفراتها محبوسه
یا لیتها خرجت مع الزفرات
جان من بر نالههایش زندانی است ای کاش به همراه آه و نالهها بیرون میرفت.
لا خیر بعدک فی الحیاه و انما
ابکی مخافه ان تطول حیاتی [619] .
بعد از تو خیری در زندگی نیست و از ترس طولانی شدن زندگانیم میترسم
4- و نیز این اشعار را در رثاء آن حضرت سروده است:
قل للمغیب تحت اطباق الثری
ان کنت تسمع صرختی و ندائیا
بگو به آن کسی که در زیر طبقات خاک پنهان شده بگوی که اگر ناله و فریاد مرا میشنوی.
صبت علی مصائب لو انها
صبت علی الایام صرن لیالیا
مصیبتهائی بر من فرو ریخت که اگر آنها بر روزها وارد میشدند شب میشدند.
قد کنت ذات حمی بظل محمد
لا اختشی ضیما و کان جمالیا
من در زیر سایه حضرت محمد دارای پشتیبان بودم و از هیچ ستمی نمیترسیدم و او جمال و آبروی من بود.
فالیوم اخشع للذلیل و اتقی
ضیمی و ادفع ظالمی بردائیا
امروز در مقابل فرومایه فروتنی میکنم و از ستمی که بر من وارد شده خود را محافظت میکنم و ظلمکننده به خود را با لباس و ردایم از خود دور مینمایم.
[ صفحه 480]
فاذا بکت قمریه فی لیلها
شجنا علی غصن بکیت صباحیا
اگر قمری شبانگاه بر روی شاخه درخت از غم و اندوه بگرید، من صبحگاهان گریه میکنم
فلا جعلن الحزن بعدک مونسی
و لا جعلن الدمع فیک و شاحیا
پس هر آیه بعد از تو اندوه را همدم خود قرار داده و اشک در ماتم تو را آویزه چشمانم مینمایم.
ماذا علی من شم توبه احمد
ان لا یشم مدی الزمان غوالیا [620] .
بر آن کس که تربت احمد را ببوید چه میشود که برای همیشه دیگر عطری را نبوید.
5- و نیز چنین سروده است:
اذا مات یوما میت قل ذکره
و ذکر ابی مذمات و الله ازید
هر گاه روزی کسی بمیرد یادش کم میشود ولی یاد پدر من از ان هنگام که مرده به خدا سوگند بیشتر شده است.
تذکرت لما فرق الموت بیننا
فعزیت نفسی بالنبی محمد
هنگامی که مرگ بین ما جدائی انداخت یادآور شده و خود را به حضرت محمد پیامبر خدا تسلیت دادم.
فقلت لها: ان الممات سبیلنا
و من لم یمت فی یومه مات فی غد [621] .
به خود گفتم که مرگ راه ما است و هر کس در امروز نمیرد فردا خواهد مرد.
6- و نیز فرموده است:
اذا اشتد شوقی زرت قبرک باکیا
انوح و اشکو لا اراک مجاوبی
در آن هنگام که شوقم به دیدار تو شدت میگیرد قبر تو را با گریه
[ صفحه 481]
زیارت میکنم، نوحه سرائی کرده و از اینکه تو را پاسخ گوی خود نمیبینم شکوه میکنم.
فیا ساکن الغبراء علمتنی البکاء
و ذکرک انسانی جمیع المصائب
ای ساکن خاک، تو گریه را به من آموختی و یاد تو تمام مصیبتها را از یادم برده است.
فان کنت عنی فی التراب مغیبا
فما کنت عن قلبی الحزین بغائب [622] .
اگر چه تو در زیر خاک از من پنهانی، ولی از قلب حزون من پوشیده نیستی.
7- محمد بن مفضل گوید: از حضر صادق علیهالسلام شنیدم که میفرمود: حضرت زهراء علیهاالسلام به کنار ستون مسجد رفته و خطاب به حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم چنین سرود:
قد کان بعدک انباء و هنبئه
لو کنت شاهد هالم یکثر الخطب
بعد از تو خبرها و گرفتاریهای سختی بود که اگر تو در آن جا حاضر میبودی این گونه خبرها زیاد نمیشد.
انا فقدناک فقد الارض و ابلها
و اختل قومک و اشهدهم و لا تغب [623] .
ما تو را همانگونه که زمین باران خود را از دست میدهد از دست دادیم ملت از هم گسیختند تو بر آنان شاهد باش و از آنان پنهان نشو.
8- بعد از رحلت پدر بزرگوارش چنین سرود:
و قد رزئنا به محضا خلیقته
صافی الضرائب و الاعراق و النسب
به مصیبت فقدان او گرفتار شدیم، هم او که در آفرینش هیچ تیرگی و ناصافی نداشت، ریشه و تبار و طبیعتی صاف و خالص داشت.
و کنت بدرا و نورا یستضاء به
علیک تنزل منذی العزه الکتب
[ صفحه 482]
تو ماه تمام بودی و نوری بودی که از آن روشنی گرفته میشد از سوی خداوند دارای شکوه، بر تو کتابها نازل میشد.
و کان جبرئیل روح القدس زائرنا
فعاب عنا و کل الخیر محتجب
جبرئیل روح القدس به دیدار ما میآمد هم اکنون از ما پنهان شده و همه خوبیها و خیرات گرفته و پنهان شده.
فلیت قبلک کان الموت صادفنا
لما مضیت و حالت دونک الحجب
ای کاش پیش از تو مرگ به ما میرسید، هنگامی که تو در گذشتی و پردهها و موانع بین ما و تو حائل شد.
انا رزتنا بمالم یرز ذو شجن
من البریه لا عجم و لا عرب
ما به مصیبتی گرفتار شدیم که هیچ اندوهناکی از آفریدگان از عجم و عرب بدان گرفتار نشدند.
ضاقت علی بلاد بعدما رحبت
و سیم سبطاک خسفا فیه لی نصب
شهر و دیار بعد از توسعه و گسترشی که داشت بر من تنگ شد و نوادگان تو به ناچار خانه نشین شدند و مرا نیز از آن بهرهای رسیده است.
فانت والله خیر الخلق کلهم
و اصدق الناس حیث الصدق و الکذب
تو به خدا سوگند که از همه مردم بهتریو بو هنگام در نظر گرفتن راست و دروغ تو از همه راستگوتر میباشی.
فسوف نبکیک ما عشنا و ما بقیت
منا العیون بتهمال لها سکب
تا آن لحظه که زندگی کنیم، و تا وقتی که دیدگان ما قدرت ریزش اشک داشته باشد بر تو خواهیم گریست.
[ صفحه 484]
یاری علی و دفاع از حریم امامت
1- به هنگام فتح مکه حضرت زهراء علیهاالسلام به همراه پدر بزرگوار و شوهر گرامیش در حالیکه برای حضرت رسول خیمهای در بالای بلندی برافراشته شده بود بسر میبرد، رسول خدا در آن خیمه غسل میکرد و حضرت زهرا علیهاالسلام پرده آویخته، به حضرت علی علیهالسلام خبر رسید که خواهرش، امهانی عدهای از افراد قبیله مخزوم را که با شوهرش خویشاوندی داشتند پناهندگی داده است حضرت نزد او رفته و چون پوششی از زره و آهن بر خود داشت ابتداء ایشان را نشناخت روی به علی علیهالسلام کرده و گفت: ای بنده خدا من امهانی دختر عموی رسول خدا و خواهر علی بن ابیطالب میباشم از خانه من بیرون برو، حضرت فرمود: کسانی را که جای دادهاید بیرون کنید، گفت: به خدا سوگند شکایت تو را به رسول خدا خواهم کرد، حضرت کلاه خود را از سر برداشت و امهانی او را شناخت و گفت: فدایت شوم من سوگند یاد کردهام که شکایت تو را به رسول خدا ببرم، حضرت فرمود: برو و به سوگند خود عمل کن، امهانی نزد حضرت رسول آمده و داستان را به حضرت گفت: پیامبر فرمود آنان را که پناه دادهای در پناه تو باشند که مورد قبول است.
حضرت زهراء علیهاالسلام در مقام دفاع از شوهرش امیرالمومنین بر آمده و روی به ام هانی کرده و فرمود:
[ صفحه 486]
ای امهانی تو از اینکه علی دشمنان خدا و دشمنان رسول خدا را ترسانیده و تهدید کرده آمدهای به حضرت رسول شکایت میکنی...؟ [624] .
2- بعد از آنکه مردم با ابوبکر بیعت کردند، حضرت علی علیهالسلام شبها حضرت زهراء علیهاالسلام را بر چهارپائی سوار میکرد و به در خانه انصار میبرد و از ایشان یاری میطلبید، آنان میگفتند:
ای دختر رسول خدا، کار از کار گذشته و ما با این مردم بیعت کردهایم و اگر همسر و پسر عموی تو پیش از این مرد نزد ما میآمد و از ما بیعت میخواست ما کسی غیر از او را انتخاب نمیکردیم، علی علیهالسلام میفرمود:
آیا من جنازه رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را در خانهاش روی زمین گذاشته و دفن نکرده و به دنبال گرفتن حکومت آن حضرت به نزاع و دعوی برخیزم؟
حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود: ای ابوالحسن کاری غیر از آنچه که سزاوار و مناسب او بود انجام نداد و آنان نیز کاری کردند که حسابشان با خدا است و خداوند از آنان بازخواست خواهد کرد. [625] .
3- از امام باقر و حضرت صادق علیهماالسلام روایت شده که فرمودند، بعد از آنکه آن مسائل برای حضرت زهرا پیش آمد گریبان عمر را گرفته و بطرف خود کشیده و فرمود: ای پسر خطاب به خدا سوگند اگر از آن نمیترسیدم که به افراد بیگناه بلائی برسد تو میدانستی که من خدا را سوگند داده و تو میدیدی که چگونه به سرعت دعایم اجابت میشد. [626] .
4- از جعفر بن محمد، از پدران بزرگوارش علیهمالسلام روایت شده که فرمود: هنگامی که موقع رحلت حضرت فاطمه علیهاالسلام رسید گریهاش گرفت، امیرالمومنین علیهالسلام به آن حضرت فرمود: ای بانوی من چرا گریه میکنی؟ فرمود: گریه من بخاطر پیشامدهائی است که بعد از وفات من خواهی دید،
[ صفحه 487]
علی علیهالسلام فرمود: گریه نکن به خدا سوگند این مطالب در راه خدا برایم کوچک است، آنگاه حضرت زهرا علیهاالسلام به او وصیت کرد که ابوبکر و عمر را در تشییع جنازهاش خبر نکند، علی علیهالسلام نیز این کار را انجام داد. [627] .
5- امسلمه بر حضرت زهرا علیهاالسلام وارد شده عرض کرد: ای دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم چگونه صبح کردی؟ فرمود: صبح کردم بین غم و غصه، پیامبر از دست رفته و جانشین او مورد ستم قرار گرفته، به خدا سوگند پرده احترام او دریده شده و امامت و پیشوائیش ربوده گشته است. [628] .
6- حضرت زهرا علیهاالسلام در ضمن حدیثی طولانی فرمودند: به خدا اگر میگذاشتند حق در جای خود استقرار یابد و از خاندان پیامبرش پیروی میکردند هیچ گاه دو نفر درباره خدا اختلاف پیدا نمیکردند، گذشتگان از گذشتگان و آیندگان یکی بعد از دیگری به ارث میبردند تا اینکه قائم ما که نهمین نفر از فرزندان حسین است قیام کند اینان آن کس را که خداوند موخر داشته مقدم دانسته و آن کس را که خداوند مقدم دانسته موخر نمودهاند... [629] .
البته موارد دفاعی که از آن حضرت نسبت به امیرالمومنین نقل شده نه از آن جهت بوده که میخواسته از شوهرش دفاع کند، بلکه بخاطر دفاع از امامت و پیشوائی امت بوده است، آن حضرت نقش بزرگی در دفاع از امیرالمومنین علیهالسلام در گفتار و رفتارش نسبت به حوادثی داشت که بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم اتفاق افتاد، حوادثی هم چون هجوم بر خانه وحی، ایراد ضرب و جرح و سقط جنین، و دیگر رویدادهائی که دل هر انسانی را که از فطرت انسانیت منحرف نشده باشد اعم از مسلمان و غیر مسلمان به درد آورده و میسوزاند و من نمیدانم کدام یک از آنها را یادآوری کنم؟!
[ صفحه 488]
آیا از اینکه پیراهن رسول خدا را بر سر انداخته و دست فرزندانش را گرفته نزد ابوبکر آمده و چنین گفت: ای ابوبکر مرا با تو چه کار است؟...
و یا این فرمایش حضرت که اگر بد نبود موهایم را پریشان کرده و به پروردگارم شکوه برده و فریاد میزدم؟... [630] .
و یا اینکه از آن لحظه یاد کنم که بین شوهرش حائل شده و فرمود: به خدا سوگند نمیگذارم که شما پسر عمویم را ظالمانه و به زور ببرید... و عمر به قنفذ دستور داد که با تازیانه بر پشت و پهلوی حضرت بزند. [631] .
و یا گفتارش را با ابوبکر که به خدا سوگند هر باری که نماز بخوانم تو را در آن نفرین میکنم. [632] .
و یا فرموده دیگرش را که به خدا سوگند اگر از او دست برندارید موهایم را پریشان کرده، گریبانم را چاک زده بر کنار مزار پدرم رفته و نزد پروردگارم فریاد میزنم. [633] .
و یا گفتار حضرتش را که پسر عمویم را رها کنید، سوگند به آن کسی که محمد را بر حق مبعوث کرد اگر دست از او برندارید، گیسوانم را پریشان ساخته، پیراهن رسول خدا را بر سر گذاشته، به نزد خداوند تبارک و تعالی فریاد میزنم، ناقه صالح در نزد خداوند از فرزندم گرامیتر نیست. [634] .
و یا فرموده آن حضرت به آن دو (ابوبکر و عمر) که همانا من خداوند و فرشتگانش را گواه میگیرم که شما مرا به خشم درآورده و از خود راضی نکردید و هر گاه پیامبر را ملاقات کنم از شما دو نفر به او شکایت
[ صفحه 489]
خواهم کرد.
و یا دیگر فرمایش آنحضرت که من با مردمی که در بدترین جلسات شما شرکت کردند قرار و تعهدی ندارم، جنازه رسول خدا را پیش روی ما گذارده و کار خود را یکسره کرده و امارت و ولایت ما را نپذیرفته و حق ما را به ما ندادید. [635] .
و یا گفتارش را در شکایت از آنان که هیمه فراوانی بر در خانهاش (در خانهام ظ) گرد آورده، آتش آوردند تا در را آتش زده و ما را بسوزانند، من در جلوی در خانه ایستاده و آنان را به خدای سوگند دادم، و به خدا و پدرم رسول خدا قسم یاد کردم که دست از ما برداشته ما را اذیت نکنند و یاری نمایند، عمر تازیانه را از دست قنفذ غلام ابوبکر گرفته و با آن بر بازویم زد که هم چون دمل ورم کرد، لگدی بر در خانه زد و آن را بر من فشار داده و من که باردار بودم به رو بزمین افتادم، آتش شعله میکشید سر و رویم را میگذاخت او بر صورتم سیلی زده بطوری که گوشواره از گوشم افتاد، درد زایمان مرا فراگرفت و کودک بیگناهم محسن را بر زمین افکندم. [636] .
و یا از این مطلب سخن گویم که آن حضرت در حالی دیده از جهان فروبست که بر ابوبکر و عمر خشمگین بود و وصیت کرد که آن دو نفر بر او نماز نخوانند؟. [637] .
و یا اینکه وصیت فرمود: که قبرش مخفی باشد و هیچ کس بر جنازهاش حاضر نشود؟. [638] .
و یا گریستن مداوم و شبانه روزیش، تا آن جا که جلو گریستن او را نیز
[ صفحه 490]
گرفتند؟! [639] .
و یا کنارهگیری او از ابوبکر که تا هنگام وفات با او سخن نگفت، [640] و یا اینکه صورتش را به دیوار برگردانید و آن دو نفر بر او سلام کردند و جواب سلامشان را نداد، [641] یا...... یا....؟ و در پایان این بحث به گفتار یکی از بزرگان و شخصیتهای برجسته اهل سنت گوش فرادهید:
ابونصر فکری استاد ادبیات عرب گوید: اگر ولایت و زمامداری در خاندان پیامبر استقرار مییافت، صفوف مسلمین وحدت داشته و دولت واتیکان در روم سرکوب میشد، شیعیان در اینکه پای بند احادیث خاندان پاک پیامبرند ادله و براهینی فلسفی دارند و تنها آنهایند که اطراف امیرالمومنین علی علیهالسلام را گرفته و اولویت و حقانیت او را نسبت به خلافت و رهبری مسلمین آشکارا گفتهاند، آنان پیرامون این حق را گرفته و به خوبی آن حضرت را یاری کرده و عدهای را به این عقیده پایبند نمودند که امامت حق علی و جانشین او است، به جان خودم سوگند این جهتگیری شیعه از دلهای ابا با ایمان و راستین در احساس، و آزاد در تفکر،از دارندگان اراده و تصمیم استوار حکایت میکند، و محور شهرت برادران شیعه ما در گوشه و کنار دنیای اسلام در عراق و ایران و بحرین و یمن و هند و پاکستان و برزیل همین باور و اعتقاد است... و از اشتباهات آشکارا آنست که کسی معتقد شود و یا گمان کند که پیدایش شیعه به دنبال بدعتها و حوادثی بوده که معاویه بن ابیسفیان پدید آورده است، نه، این چنین نیست، بعد از رحلت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم از همان لحظهای که انصار خلافت را از آن خود دانسته دیگر افراد عرب از مهاجرین و قریش مخصوص خاندان پیامبر دانستند اختلاف پایان نیافت مگر بعد از آنکه
[ صفحه 491]
عمر با رای به ابوبکر آن را از بین برد، در همان وقت عدهای از مردم دم از تشیع و پیروی از علی بن ابیطالب زده و شیعه او گشتند و از آن جا که این مساله به درستی مورد پژوهش و بررسی فلسفی قرار نگرفته، این نظریه را که درستی و صحت آن را حوادث و رویدادهای بعدی امضاء کردند اشتباه دانستند ولی باید بدانیم که با خروج خلافت و رهبری از خاندان پیامبر هر چند در مورد ابوبکر و عمر و عثمان باشد امر رهبری هدف آمال و اغراض مخالفین و معاندین و سودجویان قرار گرفت و هر کس که نیرومندتر و سیاستمدارتر بود، از دست دیگری ربود، ولی اگر تنها در خاندان پیامبر باقی میماند و به همان اصول مشورت و نظرخواهی که اسلام آن را تثبیت و امضاء کرده بود عمل میشد- اگر عمر این نظریه را میپذیرفت و به عمق آن پی میبرد- این گرفتاریها پیش نمیآمد و اسلام برای همیشه در بالاترین سطح ترقی و پیشرفت قرار میگرفت، نفوذ و پیشرفت بیشتر، درخشش و اقتدار چشمگیرتر و راهش روشنتر میبود و ما در مشرق حکومتی اسلامی و دولتی و عربی قوی میداشتیم که میتوانست در مقابل دولتهای مسیحی رومی و نیروهای مادی غربی ایستادگی کند. [642] .
[ صفحه 495]
خطبه فدکیه و شرح آن
اشاره
در فصل پیش نمونهای از مدافعات حضرت زهرا علیهاالسلام را در گفتار و کردار خود نسبت به حریم امامت آوردیم، آن حضرت علاوه بر آنها در حضور بزرگان صحابه در مسجد رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم خطبهای درباره فدک انشاء فرمود و نیز به هنگامی که عدهای از زنان مهاجر و انصار به عیادتش آمده بودند از زمامدارن خودسر شکایت کرده و از اینکه امر خلافت از دست علی علیهالسلام بیرون رفته اظهار تاسف فرموده و در این باره فرمایشاتی کرد.
من در نظر داشتم که این دو خطبه را در فصل پیشین بیاورم لکن بعد از مشاهده و مطالعه کتابها و تحقیقاتی که پیرامون این خطبه به عمل آمده و اهمیتی که در نظر دانشمندان داشته و دست به دست آن را به آیندگان خود منتقل میکردهاند و محتوای سرشار و ارزندهای که در زمینه معارف و احکام اسلامی در این خطبه وجود داشت بر آن شدم که فصل ویژهای را به نقل کامل دو خطبه اختصاص داده و شرح و تحقیقات ارزنده دانشمند بزرگ شیعه علامه مجلسی رضواناللهتعالی علیه را نیز بیاورم و بعد درباره هر یک از موضوعات و نتایج مهمی که از این خطبه به دست میآید فصل
[ صفحه 496]
ویژهای را اختصاص دهم تا بهره و استفاده بیشتری از آن برده باشیم. [643] .
و اینکه عین خطبه فدکیه را نقل میکنیم:
احتجاج حضرت زهراء در مقابل مردم بعد از غصب فدک
عبدالله بن حسن علیهالسلام به اسنادش از پدرانش علیهمالسلام روایت کرده: هنگامی که ابوبکر تصمیم گرفت فدک را از حضرت زهرا علیهاالسلام باز ستاند، و مانع تصرف ایشان در آن سرزمین شود چون این خبر به آن حضرت رسید مقعنهاش را بر سر انداخته پیراهن بلند خود را بر تن کرده و به همراه گروهی از کنیزان و زنان خویشاوند خود، در حالیکه چادر بلندش به زمین کشیده میشد و راه رفتن و حرکاتش چیزی از راه رفتن و حرکات رسول خدا کم نمیآورد و کاملا شبیه آن حضرت بود از خانه بیرون آمده تا اینکه- به مسجد- وارد شد اطراف ابوبکر را عدهای از مهاجر و انصار گرفته بودند، پردهای برای حضرت آویختند و حضرت در پشت پردهنشست ناله جاندازی از دل برون آورد که مردم از شنیدن آن گریان شده و اضطراب و خروش در جمعیت پدید آمد، لحظهای مکث کرده تا همه جمعیت فرونشست و سر و صداها خاموش شد، سخن را با حمد و سپاس الهی و درود بر پیامبر آغاز کرد،گریه مردم بار دیگر شروع شد، بعد از سکوت و آرامش آنان، سه سخنان خود ادامه داده و چنین گفت:
[ صفحه 497]
(1) الحمدلله علی ما انعم، و له الشکر علی ما الهم، و الثناء بما قدم، من عموم نعم ابتداها، و سبوغ آلاء: اسداها و تمام منن والاها، جم عن الاحصاء عددها، و نای عن الجزاء امدها و تفاوت عن الادراک ابدها، و ندبهم لاستزادتها بالشکر لاتصالها و استحمد الی الخلائق باجزالها و ثنی بالندب الی امثالها.
(1) سپاس خداوند را بر آن چه نعمت داده، و شکر بر آن چه که در دلافکنده، و ستایش به آن چه که از پیش فرستاده است، از نعمتهای همگانی که آغاز کرده و ریزش نعمتهائی که به فراوانی فرستاده و هرگونه نعمتی که ارزانی داشته است، تعداد آنها از شماره فزون و از پاداش و مزد به دور و نهایتش از دست رسی بیرون است.
مردم را برای فزونی بخشیدن نعمت به شکرگزاری فراخواند و برای فراوانتر کردنش ستایش خواست و دوباره همانند آنها را بر ایشان فراخواند.
(2) و اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له، کلمه جعل الاخلاص تاویلها. و ضمن القلوب موصولها، و انار فی الفکر معقولها، الممتنع من الابصار رویته، و من الالسن صفته و من الاوهام کیفیته، ابتدع الاشیاء لا من شیئی کان قبلها و انشاها بلا احتذاء امثله امتثلها، کونها بقدرته، و ذراها بمشیته من غیر حاجه منه الی تکوینها و لا فائده له فی تصریها الاتثبیتا لحمته وتنبیها علی طاعته و اظهارا لقدرته و تعبدا لبریته، و اعزازا لدعوته، ثم جعل الثواب علی طاعته، ووضع العقاب
[ صفحه 498]
علی معصیته، زیاده لعباده عن نقمته و حیاشه منه الی جنته.
(2) و گواهی میدهم که جز «الله» به تنهائی خدائی نیست و شریکی برای او وجود ندارد، «لا اله الا الله» کلمهایست که تاویلش را اخلاص قرار داده و [644] و پیوندش را در دلها نهاده [645] و برای آن چه که از آن به عقل درآید در فکر روشنائی ببار آورده
[ صفحه 499]
است، خداوندی که دیدارش برای دیدگان و نشانهاش برای زبانها و چگونگیش برای وهمها ناشدنی است. اشیاء را نه از چیزی که قبل از آنها باشد پدیدار ساخته و بدون اینکه از الگوئی که ساخته باشد در آفرینش آنها کمک گرفته باشد با قدرت خود پدید آورده و به خواست خود آفریده بدون اینکه به آفرینش آنها نیازی داشته باشد و یا در شکل بخشیدن به آنها فایدهای برایش باشد، جز اینکه حکمتش را پایدار و بر قدرتش دیگران را آگاه و برای آفریدگانش موجب تعبد و بندگی و برای دعوتش موجب سرفرازی باشد.
بعد از آن بر طاعت و گوش فرادادن آنان ثواب را مترتب و بر نافرمانیشان عقاب و کیفر را نهاده تا بندگانش را از خشم خود بازدارد و به سوی بهشت فراخواند.
(3) و اشهد ان ابی محمدا صلی الله علیه و آله و سلم عبده و رسوله، اختاره و انتجبه قبل ان ارسله، و سماه قبل ان اجتبله، و اصطفاه قبل ان ابتعثه، اذا الخلائق بالغیب مکنونه و بستر الاهاویل مصونه و بنهاینه العدم مقرونه، علما من الله تعاللی بمائل الامور، و احاطه بحوادث الدهور، و معرفته بمواقع المقدور،
(3) و گواهی میدهم که پدرم محمد صلی الله علیه و آله و سلم بنده و رسول او است، پیش از آنکه به او ماموریت دهد، وی را برگزیده و قبل از پدید آمدنش او را نام نهاد [646] و قبل از بعثت او را برگزیده است، در آن
[ صفحه 500]
هنگام که آفریدگان در پس پرده غیب مکتوم و در پشت پردههای ترسناک [647] نگهداری شده و در کنار مرز نیستی بسر میبردند، چون خداوند نتیجه و پیآمد کارها را میدانست و به رویدادهای روزگاران احاطه داشت و به جایگاه کارهای شدنی آشنا بود.
(4) ابتعثه الله تعالی اتماما لارمره، و عزیمه علی امضاحکمه و انفاذا لمقادیر حتمه، فرای الامم فرقا فی ادیانها، عکفا علی نیرانها، عادبه لاوثانها، منکره لله مع عرفانها، فانار الله بمحمد صلی الله علیه و آله ظلمها و کشفت عن القلوب بهمها، و جلی عن الابصار غممها، و قام فی الناس بالهدایه و انفقذهم من الغوایه و بصرهم من العمایه، و هداهم الی الدین القویم و دعاهم الی الطریق المستقیم.
(4) خداوند او را برای پایان دادن به فرمانش و اراده حتمی بر اجراء احکام و دستوراتش و لازم الاجراء بودن مقدرات و قوانین حتمیش مبعوث کرد، آن حضرت امتها را با اینکه دارای ادیانی بودند، به حالت پراکنده و فرقه فرقه مشاهده فرمود در حالیکه
[ صفحه 501]
اطراف آتشهای برافروخته خود را گرفته و بتهایشان را میپرستیدند و با اینکه خداوند را میشناختند منکر او بودند، خداوند به وجود حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم تاریکیهایش را روشن و از دلها ابهامات و تیرگیها را زدود، موانع را از جلو چشم آنان برداشته و در بین مردم برای هدایت و راهنمائی به پاخاست و آنان را از فرورفتگی و غرق، نجات داده و از کوری و نابینائی، بینش و بینائی بخشید به دین استوار راهنمائیشان ساخته و به راه راست هدایتشان فرمود.
(5) ثم قبضه الله الیه قبض رافه و اختیار و رغبه و ایثار، بمحمد صلی الله علیه و آله و سلم عن تعب هذه الدار فی راحه، قدحف بالملائکه الابرار و رضوان الرب الغفار و مجاوره الملک الجبار، صلی الله علی ابی نبیه و امینه علی الوحی و صفیه و خیرته من الخلق و رضیه والسلام علیه و رحمهالله و برکاته
(5) آنگاه خداوند او را به مهربانی و اختیار و خواست و رغبت و ایثار خودش قبض روح کرده و از این دنیا برد بنابراین محمد صلی الله علیه و آله و سلم از رنج و زحمت این دنیا آسوده است، ملائکه ابرار اطرافش را گرفته و خشنودی پروردگار بخشاینده شامل حالش شده و در همسایگی فرمانروای مقتدر بسر میبرد درود خداوند بر پدرم پیامبر خدا و امین او بر وحی و برگزیده و منتخب او از بین آفریدگانش و فرد مورد پسند و خشنودی او و سلام و رحمت و برکات خداوند بر او باد.
آنگا حضرتش روی به اهل مجلس کرده و فرمود:
[ صفحه 502]
(6) انتم عباد الله، نصب امره و نهیه، و حمله دینه و وحیه و امناء الله علی انفسکم و بلغاوه الی الامم و زعتم حق لکم، لله فیکم عهد قدمه الیکم و بقیه اسخلفها علیکم، کتاب الله الناطق و القرآن الصادق و النور الساطع و الضیاء اللامع، و بینه بصائره، منکشفه سرائره، متجلیه ظواهره، مغتبطه به اشیائعه، قائد الی الرضوان اتباعه، مود الی النجاه استماعه، به تنال حجج الله الموره و عزائمه المفسره و محارمه المحذره و بیناته الجالیه و براهینه الکافیه. و فضائله المندوبه و رخصه الموهوبه و شرایعه المتکوبه.
(6) شما یا بندگان خدا، مخاطبان و مسوولین مستقیم امر و نهی الهی و حاملان دین و وحی او و امینهای خداوند بر خویشتن و رسانندگان دین خدا به دیگر امتهائید، پیشوای راستینش برای شما است، خداوند را در بین شما عهد و قراری است که در نزد شما گذارده و بازماندهای است که بر شما به خلافت و نیابت خود برگزیده است و آن کتاب ناطق الهی راستین، نور درخشان و چراغ تابناک است، دیدگاههایش روشن، اسرارش اشکار و ظواهرش درخشان است، پیروانش مورد غبطه دیگران و پیرویش راهبر به سوی بهشتبرین، و گوش دادن به آن موجب رهائی است، به حجتهای روشن الهی به وسیله آن دست رسی میتوان یافت و دستورات موکد و واضح حرامهای برحذر شده، دلائل روشن، براهین کافی، فضیلتهای مستحی، امور جایز و بخشیده شده و قوانین مکتوبه خداوندی از طریق آن حاصل میشود.
[ صفحه 503]
(7) فجعل الله الایمان تطهیرا لکم من الشرک، و الصلواه تنزیها لکم عن الکبر،و الزکاه تزکیه للنفس و نماء فی الرزق، و الصیام تثبیتا للاخلاص، و الحج تشییدا للدین، و العدل تنسیقا للقلوب و طاعتنا نظاما للمله و اما متنا امانا من الفرقه و الجهاد عزا للاسلام. و الصبر معونه علی استیجاب الاجر و الامر بالمعروف مصلحه للعامه و بر الوالدین وقایه من السخط و صله الارحام منماه للعدد و القصاص حصنا للدماء، و الوفاء بالنذر تعریضا للمغفره، و توفیه المکاییل و الموازین تغییرا للبخس، و النهی عن شرب الخمر تنزیها عن الرجس، و اجتناب القذف حجابا عن اللعنه، و ترک السرقه ایجابا للعفه، و حرم الله الشرک اخلاصا له بالربوبیه، «فاتقوا الله حق تقاته و لا تموتن الا و انتم مسلمون» واطیعوا الله فیما امرکم به و نهاکم عنه، فانه «انما یخشی الله من عباده العلماء»
7) پس خداوند ایمان را موجب پاکی شما از شرک، نماز را موجب پاکی شما از آلودگی تکبر، زکات را با باعث تزکیه و طهارت روح و روان و رشد و فزونی در روزی، روزه را موجب پایداری اخلاص، حج را باعث استواری دین، دادگری را موجب انسجام و تقویت دلها، پیروی از ما را نظم و آسایش ملت، رهبری و پیشوائی ما را موجب امان از جدائی و تفرقه، جهاد را عزت و شکوه اسلام، صبر و پایداری را کمکی بر استحقاق و شایستگی پاداش، امر به معروف را به مصلحت تودهها، نیکی به پدر و مادر را سپری از خشم پروردگار، پیوند و پیوستگی با ارحام در خویشاوندان را موجب کثرت جمعیت، قصاص را موجب جلوگیری از خون ریزیها، پرداخت نذر را موجب قرار گرفتن
[ صفحه 504]
در معرض آمرزش، پرهیز از کم فروشی را موجب عدم زیان ورشکستگی، نهی از آشامیدن شراب را به خاطر پاک بودن از پلیدی، دوری جستن از تهمت ناروای جنسی را انگیزهای برای جلوگیری از نفرین و دوری از یکدیگر، پرهیز از دزدی را موجب حفظ عفت و پاکدامنی قرار داد و خداوند شرک ورزیدن نسبت به خود را از آن جهت حرام فرمود که اخلاص در ربوبیت او انجام گیرد، پس از خداوند بدان گونه که شایسته است پرهیز داشته باشید و تقوی پیشه کنید و جز در حال مسلمانی از دنیا نروید و خدا را در آن چه که به شما نهی میکند فرمانبرداری کنید زیرا فقط بندگان داشنمند از خداوند خوف و ترس دارند.
(8) ثم قالت: ایها الناس: اعلموا انی فاطخه و ابی محمد صلی الله علیه و آله، اقول عودا و بدءا و لا اقول ما اقول غلطا و لا افعل ما افعل شططا، لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمومنین رئوف رحیم، فان تعزوه و تعرفوه تجدوه ابیدون نسائکم و اخا ابنعمی دون رجالکم و لنعم المعزی الیه صلی اله علیه و آله، فبلغ الراسله صادعا بالنذاره، مائلا عن مدرجه المشرکین ضاربا ثبجهم، آخذا باکظامهم، داعیا الی سبیل ربه بالحمه و الموعظه الحسنه، یکسر الاصنام و ینکت الهام حتی انهزم الجمع و ولوا الدبر، حتی تفری اللیل عن صبحه و اسفر الحق عن محضه و نطق زعیمالدین و خرست شقاشق الشیاطین و طاح و شیظ النفاق و انحلت عقد الکفر و الشقاق و فهتم بکلمه الاخلاص فی نفر من البیض الخماص و کنتم علی شفا حفره من النار مذقه
[ صفحه 505]
الشارب و نهزه الطامع و قبصه العجلان و موطنی الاقدام، تشربون الطرق، و تقتاتون الورق، اذله خاسئین، «تخافون ان یتخطفکم الناس من حولکم»
(8) آنگاه فرمود: ای مردم، بدانید که من فاطمه هستم و پدرم حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم میباشد سخنانی حساب شده دارای آغاز و انجام میگویم، بیهوده و یاوه سخن نمیگویم و کاری که انجام میدهم درست است و ناروا نیست «پیامبری از خود شما برایتان آمد، آن چه که شما را به زحمت میانداخت بر او دشوار بود، نسبت به شما تمایل شدید داشت و به ایمان آورندگان مهربان و دلسوز بود» اگر حسب و نسب او را بشناسید او را پدر من خواهید دید، نه پدر هیچ یک از زنان شما، و برادر پسر عمویم نه هیچ یک از مردان شما، و چه بسیار خوب شخصیتی است که انسان منسوب به او باشد، درود خدا بر او و خاندانش باد، آن حضرت رسالت خویش را ابلاغ و اندرز خود را انجام و از مراتب و موقعیت مشرکین بر کنار بود، کمر آنان را شکست و رمق آنان را گرفت و با حکمت و پند نیکو ایشان را براه پروردارش دعوت فرمود، بتها را شکست و گردنفرازان را سرکوب کرد تا اینکه گروهها شکست خورده و پا به فراگذاشتند، شب پرده سیاهش را از چهر صبحگاهان به یکسو زد و حق و حقیقت راستین آشکار شد، رهبر دین لب به سخن گشود و های و هوی شیاطین فرونشست فرومایگان منافق نابود شدند و عقدههای کفر و الحاد گشوده شد و شما به همراه گروهی از سپید رویان پاک نهاد (پارسایان آبرومند) گویای کلمه اخلاص شدید و حال آنکه بر لب پرتگاه گودال جهنم بودید، به خاطر ضعف و ناتوانی شما هر کس که از راه میرسید
[ صفحه 506]
میتوانست شما را نابود کند، طعمه هر خورنده و جرعه هر آشامنده و آتش گیره هر کسی بود که شتابان به دنبال شعلهای میگشت، زیرا پای دیگران له شده بودید،آبهای گندیده میآشامیدید و برگ درختان میچیدید، ذلیل و تو سریخور بودید، و از آن وحشت داشتید که دیگران از اطراف به شما هجوم آورند.
(9) فانقذکم الله تبارک و تعالی بمحمد صلی الله علیه و آله، بعد اللتیا و التی، و بعد ان منی ببهم الرجال و ذنبان العرب و مرده اهل الکتاب، «کل ما اوقدوانارا للحرب اطفاها الله» او نجم قرن للشیطان و فغرت فاغره من المشرکین، قدف اخاه فی لهواتها، فلا ینکفی حتی طاصماخها باخمصه و یخمد لهبها بسیفه، مکدودا فی ذات الله، مجتهدا فی امرالله، قریبا من رسولالله سید اولیاء الله، مشمرا ناصحا، مجدا کادحا، و انتم فی رفاهیه من العیش وادعون، فاکهون، امنون، تتربصون بناالدوائر و تتوکفون الاخبار و تنکصون عند النزال و تفرون عند القتال.
(9) خداوند تبارک و تعالی شما را به حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم از آن گرفتاریها نجات داد و بعد از همه مقدمات و بعد از آنکه به مردمان بیباک و بیشخصیت عرب و سرکشان و طاغیان اهل کتاب گرفتار شد، هر گاه که آتشی برای جنگ برافروختند خداوند آن را خاموش کرد و یا اگر شیطان خواست سر بلند کند و یا زورگوئی از مشرکین خودی نشان دهد برادرش (علی) را به کام آنها میفرستاد، او دست از درگیری و جنگ بر
[ صفحه 507]
نمیداشت مگر اینکه آنان را گوشمالی داده و شراره آن آتش را با شمشیر خود خاموش میکرد، او در را خدا رنج دیده و از انجام دستوراتش کوشا و به رسول خدا نزدیک و نسبت به اولیاء خدا سرور بود، آستین همت را بالا زده، خیرخواه، کوشا، رنج دیده و زحمتکش بود و شما در همان شرائط در آسایش و رفاه بسر میبردید، به فکر خود بودید و از نعمتها بهرهمند، آسوده و بیخیال در کنی ما نشسته که اوضاع چگونه میچرخد و گوش به زنگ اخبار، در آن جا که قرار آسایش بود زودتر از دیگران بر زمین نشسته و آن هنگام که جنگ و کشتار میشد پا به فرار میگذاشتید. [648] .
(10) فلما اختار الله لنبیه دار انبیائه و ماوی اصفیائه ظهر فیکم حسیکه النفاق و سمل جلباب الدین و نطق کاظم الغاوین و نبغ خامل الاقلین و هدر فنیق المبطلین فخطر عرصاتکم و اطلع الشیطان راسه من مغرزه هاتفا بکم، فالفاکم لدعوته مستجیبین، و للغره فیه ملاحظین، ثم اسستنهضکم فوجدکم خفافا و احمشکم فالفاکم غضابا، فوسمتم غیر ابلکم و اوردتم غیر شربکم، هذا و العهد قریب و الکلم رحیب و الجرح لما یندمل، و السرول لما یقبر، ابتدارا زعمتم خوف الفنته، «الا فی الفتنه سقطوا و ان جهنم لمحیطه
[ صفحه 508]
بالکافرین» [649] .
(10) هنگامی که خداوند برای پیامبرش خانه پیامبران و جایگاه برگزیدگانش را انتخاب کرد در بین شما کینه و نفاق آشکار و جامه دین فرسوده گشت و گمراه خموش به نطق آمد و فرومایگان پست به صحنه آمده و سر کرده تبهکاران خروش بر آورده در میدانهای شما دم علم کرده و جولان داد، شیطان سرش را از گریبان خود درآورده شما را به سوی خویشتن فراخواند، شما را این چنین یافت که دعوتش را اجابت کرده و گوی او را خوردهاید بعد به آزمایش شما پرداخته شما را بیوزن و ناچیز دید، تحریکتان کرد زود به خشم آمدید نتیجه آن شد که بر غیر شتر خود داغ زدید و نشانه را در دیگران جستجو کرده به آبشخور مناسب خود وارد نشدید، این تغییر و تحریف در صورتی انجام شده که چیزی از دوران رسول خدا نگذشته و زخم به استخوان رسیده گسترش پیدا کرده و جراحت بهبود نیافته و هنوز که پیامبر دفن نشده است، شما شتاب کرده و پنداشتید که خوف فتنه و آشوب میرود، آگاه باشید که خود در فتنه سقوط کرده و دوزخ، کافران را احاطه کرده است.
(11) فهیهات منکم و کیف بکم و انی توفکون؟ و کتاب الله بین اظهرکم. اموره ظاهره، و احکامه زاهره، و اعلامه باهره، و زواجره لائحه، و اوامره واضحه، قد خلفتموه وراء ظهورکم، ارغبه عنه تریدون؟ امبغیره تحکمون،؟ «بئس
[ صفحه 509]
للظالمین بدلا» [650] «و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه و هو فی الاخره من الخاسرین» [651] ثم لم تلبثوا الا ریث ان تسکن نفرتها و یسلس قیادها، ثم اخذتهم تورون و قدتها، و تهیجون جموتها، و تسجیبون لهتاف الشیطان الغوی، و اطفاء انوارالدین الجلی و اهماد سنن النبی الصفی، ترون حسوا فی ارتبغاء، و تمشون لاهله و ولده فی الخمر و الضراء، و نصبر منکم علی مثل حز المدی و وخز السنان فی الحشا و انتم تزعموم الا ارث لنا، «افحکم الجاهلیه تبغون و من احسن من اله حکما لقوم یوقنون» [652] افلا تعلمون؟ بلی تجلی لکم کالشمس الضاحیه انی ابنته
(11) پس دور است از شما، شما را چه شده است؟ و به کجا میروید و چه بیراهه میروید؟! در حالی که کتاب خداوند پیش روی شما است، مسائلش روشن، دستوراتش درخشان، پرچمهایش برافراشته، محرمات و نواهی آشکار و فرامینش واضح است، شما آن را پشت سر انداختهاید، آیا تصمیم دارید از آن دست برداشته و چشمپوشی کنید؟ و یا میخواهید برخلاف آن حکم نمائید، برای ستمگران جایگزین بدی است و هر کس دنبال دینی غیر از اسلام برود هرگز از او پذیرفته نیست و در آخرت از زیان کاران است، بعد شما چندان صبر نکردید که سرکشی این فتنه فروبنشیند و گرفتن مهار این ستور رمیده آسان گردد و شروع به برافروختن شعلهها و جرقههایش کرده
[ صفحه 510]
سپس باد آنرا فراگرفت و آوای شیطان گمراهکننده را پاسخ مثبت داده و در پیخاموش کردن انوار درخشان دین نورانی و نابود کردن سنتهای پیامبر برگزیده برآمدید، جز آن چه که در دل داشتید بر زبان جاری کرده و نسبت به خاندان پیامبر دو روئی و نفاق به خرج دادید، ما در مقابل شما هم چون کسی دستش بر لبه کارد گذاشته شده و یا نیزهای در امعاء احشایش فرورفته صبر و پایداری میکنیم، شما هم چون کسی دستش بر لبه کارد گذاشته شده و یا نیزهای در امعاء و احشایش فرورفته صبر و پایداری میکنیم، شما پنداشتهاید که ما را ارثی نیست،آیا از دستورات دوران جاهلیت پیروی میکنید. «برای مردمی که باور دارند، چه کسی از خداوند بهتر دستور میدهد و داوری میکند؟» آیا نمیدانید؟ آری بلکه بر اینان بسان خورشید درخشان روشن و واضح است که من دختر پیامبرم.
(12) ایها المسلون ااغلب علی ارثیه، یا ابن ابیقحافه، افی کتاب الله ان ترث اباک و لا ارث ابی؟! «لقد جئت شیئا فریا» [653] افعلی عمد ترکتم کتاب الله و نبدذتموه وراء ظهورکم اذ یقول: «و ورث سلیمان داود» [654] و قال فیما اقتص من خبر یحیی بن زکریا، علیهاالسلام اذ قال: «رب هب لی من لدنک ولیا یرثنی و یرث من آل یعقوب» [655] .
و قال: «و اولولالارحام بعضهم اولی ببعض فی کتاب الله» [656] و قال: «یوصیکم الله فی اولادکم للذکر
[ صفحه 511]
مثل حظ الانثنین» [657] .
و قال: «ان ترک خیرا الوصیه للوالدین و الاقربین بالمعروف حقا علی المتقین» [658] و زعمتم ان لا حفلوه لی ولا ارث من ابی لا رحم بیننا.»
(12) ای مسلمانها آیا من نسبت به گرفتن ارث خود باید مغلوب شوم، ای پسر ابیقحافه! آیا در کتاب خداوند آمده که تو از پدرت ارث ببری و من از پدرم از نبرم، تو مطلب ناروا و سخن نامناسبی گفتهای، آیا عمدا کتاب خدا را کنار گذاشته و پشت سرتان انداختهاید در آن جا که گوید: «سلیمان از داوود ارث برد»و در آنجا که داستان یحیی بن زکریا را بازگو میکند میفرماید: پروردگارا از سوی خودت جانشینی به من ببخش که از من و از خاندان یعقوب ارث ببرد، و نیز فرموده: خویشاوندان برخی از برخی دیگر در کتاب خداوند اولی و مقدم میباشند و نیز فرمود: خدا درباره فرزندانتان به شما سفارش میکند که پسر دو مقابل دختر ببرد، و نیز فرموده: اگر مالی را از خود به جای داشت برای پدر و مادر و خویشاوندان به گونه شناخته شده و معروف وصیت کند و این برای پرهیزگاران کاری درست و شایسته است، شما پنداشتهاید که من بهرهای نداشته از پدرم ارث نمیبرم و هیچ رابطه و پیوندی بین ما نیست.
(13) افخصکم الله بایه اخرج منها ابی؟ ام هل تقولون اهل ملتین لا یتوارثان و لست انا و ابی من اهل مله واحده؟! ام
[ صفحه 512]
انتم اعلم بخصوص القرآن و عمومه من ابی و ابن عمی، فدونها مخطومه مرحوله، تلقاک یوم شرک، فنعم الحکم، الله، و الزعیم محمد و الموعد القیامه و عند الساعه ما تخسرون و لا ینفعکم اذ تندمون، «و لکل نباء مستقر و سوف تعلمون منیاتیه عذاب یخزیه و یحل علیه عذاب مقیم». [659] .
(13) آیا خداوند مخصوصا برای شما آیهای فرستاده که پدرم را از آن قانون کلی ارث استثناء کرده باشد؟ و یا اینکه میگوئید اهل دو ملت از یکدیگر ارث نمیبرند و من و پدرم اهل یک ملت و آئین نیستیم؟!
و یا شما خود را نسبت به عام و خاص قرآن از پدر و پسر عمویم داناتر میدانید،پس این- شما و این فدک- که همچون شتر مهار کشیده و بار کرده در اختیار شما باشد و روز واپسین و رستاخیزت خود را خواهی دید خداوند بهترین داور، محمد بهترین رهبر و قیامت هنگامه قرار است در آن روز زیانی که نمودهاید مشاهده خواهید کرد و در آن هنگام پشیمانی سودی ندارد، هر رویدادی را جایگاهی است و به زودی خواهید دانست که بر چه کسی عذابی خوارکننده فرود و شکنجهای پایدار وارد خواهد شد.
آنگاه فاطمه علیهاالسلام به سوی انصار نظر افکنده و فرمود:
(14) یا معاشر الفتیه و اعضاد المله و انصار الاسلام! ما هذه الغمیزه فی حق و السنه عن ظلامتی، اما کان رسولالله صلی
[ صفحه 513]
الله علیه و آله ابی یقول: «المرء یحفظ لی ولده؟ سرعان ما احدثتم و عجلان ذا اهاله و لکم طاقه بما احاول، و قوه علی ما اطلب و ازوال، اتقولون مات محمد صلی الله علیه و آله و سلم، فخطب جلیل استوسع وهیه و استنهر فتقه و انفتق رتقه و اظلمت الارض لغیبته و کسفت النجوم لمصیبه و اکدت الامال و خشعت الجبال و اضیع الحریم و ازیلت الحرمه عند مماته، فتلک والله النازله الکبری، و المطیبه العظمی لا مثلها نازله و لا قه عاجله اعلن بها کتاب الله جل ثنائه فی افنیتکم فی ممساکم و مصبحکم هتافا و صراخا و تلاوه والحانا و لقبله ما حل بانباء الله و رسله حکم فصل و قضاء حتم «و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل افان مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم و من ینقلب علی عقبیه فلن یضر الله شیئا و سجیزی الله الشاکرین» [660] .
(14) ای گروه جوانمردان، و ای بازوان آئین و یاران اسلام، این چشمپوشی چیست که در حق من روا میدارید و چرا چنین خواب و بیخبری نسبت به ستمی که بر من روا دانسته شده از خود به خرج میدهید.
آیا رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم پدرم نبود که میفرمود: «انسان در فرزندانش حفظ و نگه داری میشود» چه زود بود این کاری که کردید، و چه بیدرنگ در غفلت خفتید، شما توان آن را دارید که خواستهام را برآورده سازید و آن چه را که میخواهم در نظر دارم انجام دهید، آیا میگوئید که محمد صلی الله علیه و آله و سلم مرد و از دنیا
[ صفحه 514]
رفت، پس رویداد مهمی بود که شکافش گسترش یافته و رخنه در آن افتاده و به هم پیوستنش دشوار گشته است از غیبت او روی زمین تیره و در مصیبتش ستارگان بیفروغ و آرزوها نومید، کوهها فروریخته، حریم او بیارزش، با رحلتش احترام او از بین رفته است، به خدا سوگند اینست بلای بزرگ و مصیبت عظیمی، که بلائی همانند آن نیامده و مصیبتی نازل نگشته، کتاب خداوند متعال پیش از این بر در خانه شما هر صبح و شام فریاد برآورده و مرتب خوانده میشد و آن چه که بر پیمبران پیش از او وارد شده بر شما تلاوت میشد، حکمی حتم و اندازه ای مسلم است که خدای فرمود: «محمد فرستادهای است که پیش از او نیز فرستادگانی آمدهاند آیا اگر بمیرد و یا کشته شود شما به گذشتگان خود برمیگردید؟ و هر کس به گذشته خود برگردد هرگز زیانی به خداوند وارد نیاورده است و به زودی خداوند سپاسگزاران را پاداش خواهد داد.
(15) ایها بنیقبله: ااهضم تراث ابیه و انتم بمرای منی و مسمع مبتدا و مجمع؟! تلبسکم الدعوه و تسملکم الخبره، و انتم ذوو العدد و العده و الاداه و القوه و عندکم السلاح و الجنه، توافیکم الدعوه فلا تحبیبون و تاتیکم الصرخه فلا تغیثون و انتم موصوفون بالکفاح، معرفون بالخیر و الصلاح، و النجبه التی انتجبت، و الخیره التی اختیرت، قاتلتم العرب و تحملتم الکد و التعب و ناطحتم الامم و کافحتم البهم فلا نبرح او تبرحون نامروکم فتاتمرون حتی دارت بنارحی الاسلام و در حلب الایام و خضعت نعره الشرک و سکنت فوره الافک و
[ صفحه 515]
خمدت نیران الکفر وهدات دعوه الهرج و استوسق نظامالدین فانی جرتم بعد البیان و اسررتم بعد االعان نکصتم بعد الاقدام و اشرکتم بعد الایمان؟ «الا تقاتلون قوما نکثوا ایمانهم و هموا باخراج الرسول و هم بداءکم اول مره اتخشوهم فالله احق ان تخشوه ان کنتم مومنین» [661] [662] .
[ صفحه 516]
(15) ای وای، ای قوم اوس و خزرج (فرزندان قبیله دختر کاهل) آیا میراث پدرم بلعیده شود در حالیکه شما مرا میبینید و صدای مرا میشنوید و آغاز و فرجام کار به شما برمیگردد و زمام امور در دست شما است؟! آوای ستمدیده شما را احاطه کرده و از هر جهت از قضیه آگاهید، شما هم نفرات و هم توان و نیرو دارید ابزار و وسائل در دست شما و اسلحه و تجهیزات در اختیارتان است، فریاد ستمدیده را میشنوید و پاسخ نمیگوئید و آه و نالهاش به گوشتان میرسد و به فریادش نمیرسید، با اینکه مشهور به رزم آوری و معروف به خیر و صلاحید، برگزیدگان جامعه و اشراف قومید، شما با اعراب جنگیده و رنج و زحمت بسیاری متحمل شدید، با امتها درگیر شده گردنفرازان را بر زمین یدید، همیشه و در هر حالتی هر دستوری که به شما دادیم اطاعت کردید تا اینکه سنگ آسیای اسلام به گردش آمده و روزگاران به ثمر رسید، شرک از خروش ایستاد، طغیان تهمت و ناروا فرونشست، و آتش کفر به خاموشی گرائید، آشوب و فتنه آرام و نظام دیانت منسجم گردید، بعد از روشنی و وضوح راه به کدام سمت منحرف شده و بعد از آشکار شدن- حق- چه چیزی را میخواهید پنهان کنید بعد از آن که قدم برداشتهاید چرا میلغزید و بعد از ایمان چرا مشرک میشوید؟! «آیا با مردمی که پیمانهای خود را شکسته و برای بیرون کردن پیامبر تصمیم گرفتهاند نمیخواهید بجنگید با آنکه جنگ را آغاز کردهاید آیا از آنان میترسید با اینکه
[ صفحه 517]
خداوند سزاوارتر است که از او بترسید اگر ایمان آورده و دین را باور کردهاید»
(16) الا قد اری ان قد اخلدتم الی الخفض، و ابعدتم من هو احق بالبسط و القبض و حلوتم بالدعه و نجوتم من الضیق بالسعه فمججتم ما وعیتم و دستعتم الذی تسوغتم «فان تکفروا انتم و من فی الارض حمیعا فان الله الغنی حمید» [663] .
الا و قد قلت ما قلت علی معرفه منی بالخذله التی خامرتکم و الغدره التی استشعرتها قلوبکم، و لکنها فیضه النفس، و نفئه الغیظ و خورالقنا، و بثه الصدور و تقدمه الحجه، فدونکموها فاحتقبوها دبره الظهر، نقبه الخف، باقیه العار، موسومه بغضب الله و شنار الابد موصوله بنار الله الموقده التی تطلع علی الافئده، بعین الله ما تفعلون، وسیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون» [664] .
و انا ابنته نذیر لکم بین یدی عذاب شدید «فاعلموا انا عاملون و انتظروا انا منتظرون» [665] .
(16) آگاه باشید، من شما را چنین میبینم که به رفاه طلبی و زندگی راحت متمایل گشته و آن کس را که سزاوارتر به زمامداری بود دور ساخته و به راحتی و آسایش روی آورده از تنگدستی و فقر رهائی جسته و گسترشی یافتهاید و آن چه را که
[ صفحه 518]
فراگرفته بودید کنار گذاشته و آن چه را که براتیان گوارا بود از گلو بیرون اندختید «پس اگر شما و تمامی کسانی که در روی زمین زندگی میکنند کافر شوند بدانید که خداوند بینیاز و ستوده است» آگاه باشید آن چه را که گفتم با آگاهی کامل نسبت به انگیزه یاری نکردن شما و نیرنگ حقه بازیهای شما بود که دلهایتان را فراگرفته و با روحتان درهم آمیخته است. این سخنان خروشی بود که از جان برآمد و آهی بود که از جشم و غیظ من برخاسته و از بیتابی و توانفرسائی من حکایت میکرد، شکوه از دلتنگی کرده بدین وسیله اتمام حجت نمودم، پس این شما و این شتر خلافت، بر آن سوار شده و بتازید لکن بدانید که پشتش زخمی، پایش لنگان، ننگ و عارش جاودان، و نشان خشم الهی بر آن خورده و رسوائیش همیشگی، و به آتش جانگداز و سوزان الهی متصل است که بر دلها اشراف دارد، آنچه را که انجام دهید پیش روی پروردگار و جلو چشم او است «و به زودی ستمگران خواهند دانست که در چه جایگاهی در چرخش و حرکت میباشند من دختر پیامبر شمایم که از عذاب سر سخت پیش رویتان شما را بیم میداد پس هر کاری که میخواهید انجام دهید که ما هم کار خود را انجام خواهیم داد و چشم به راه باشید که ما هم منتظریم»
سخنان حضرت زهرا علیهاالسلام که بدین جا رسید ابوبکر چنین پاسخ داد:
ای دختر رسول خدا پدرت نسبت به مومنین مهربان بود و با بزرگواری رفتار میکرد دلسوز و با محبت بود، نسبت به کافران عذابی دردناک و کیفری بزرگ بود، ما اگر بخواهیم کسی را به او نسبت دهیم جز تو هیچ یک از زنان را دختر او نمیدانیم او پدر تو بود و تنها- و نه دیگر دوستان- برادر شوهر بود او را
[ صفحه 519]
بر دیگر خویشاوندان خود ترجیح داده و در هر کار مهمی یاری میکرد، شما را فقط سعادتمندان دوست میدارند و جز افراد شقی و بدبخت کسی با شما دشمنی نمیکند، شما خاندان پاک حضرت رسول و بر گزیدگان منتخب خدائید شما راهنمای ما به سوی خیر و رهبر ما به سوی بهشت بودید و تو ای بهترین زنان و دختر بهترین پیامبران در گفتارت صادق و در تیزهوشی و خردمندی سابقهدار میباشی، حق تو از تو گرفته نشده و گفتارت را کسی تکذیب نکرده، و به خدا سوگند که من از نظریه و رای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم تجاوز نکردهام.
آن حضرت فرمود: «ما گروه پیامبران ارث برده نمیشویم و طلا و نقره و خانه و ملک و املاکی از خود به ارث نمیگذاریم بلکه کتب و حکمت و علم و نبوت را به یادگار میگذاریم، هر آذوقهای که از ما باز ماند به ولی امر بعد از ما مربوط میشود که هرگونه صلاح دید حکم کند.» ما آن چه را که شما در نظر دارید در را خرید اسلحه و ساز و برگ جنگی خرج کردهایم تا به وسیله آنها مسلمانها با کفار هم آورد باشند و به جهاد برخاسته و با سرکشان و یاغیان و تبهکاران مبارزه کنند، در این تصمیمگیری عموم مسلمانها شرکت داشته و اجماع کردهاند و این تنها من نبودهام که تصمیم گرفته باشم و نسبت به این نظریه، استبداد رای نداشتهام، ای موضع من است، و این اموال من در اختیار توست چیزی را از تو دریغ نداشته و نمیخواهیم اندوخته کنیم و به تو ندهیم، تو بانوی زنان امت پدرت و شجره طیبه نسبت به فرزندانت میباشی، از تصرف در اموالت جلوگیری نشده و از اصل و فرغ سرمایهات چیزی کاسته نمیشود، در آن چه که در اختیار شخص من است و از اموال
[ صفحه 520]
من محسوب میشود هر دستوری که بفرمائید اجراء میشود آیا شما صلاح میدانید که من در این مورد برخلاف دستور پدرت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم عمل کنم؟!
حضرت در پاسخ ابوبکر چنین فرمود:
(17) سبحان الله! ما کان رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم عن کتاب الله صادفا و لا لا حکامه مخالفا بل کان یتبع اثره، و یقفو سوره، افتجمعون الی الغدر اعتلالا علیه بالزور، و هذا بعد وفاته شبیه بما بغی له من الغوائل فی حیاته، هذا کتاب الله حکما عدلا و ناطقا فصلا، یقول، «یرثنی و یرث من آلیعقوب» [666] «و ورث سلیمان داود» [667] فبین عز و جل فیما وزع علیه من الاقساط و شرع من الفرائض و المیراث، و اباح من حظ الذکران و الاناث ماازاح عله المبطلین و ازال التظنی و الشبهات فی الغابرین، کلا «بل سولت لکم انفسکم امرا فصبر جمیل و الله المستعان علی ما تصفون». [668] .
(17) پاک و منزه است خداوند! هیچ گاه رسول خدا از تاب خدا روی گردان و نسبت به احکام او مخالف نبود بلکه پیرو آثار و دنباله رو دستورات و سورههای قرآن بود، آیا شما بر نیرنگ و فریب اجماع کرده و بهانه جوئی دروغین نمودهاید این کار شما بعد از رحلت آن حضرت ماند همان کارهائی است که در زمان
[ صفحه 521]
زنده بودن آن حضرت انجام میشد، این کتاب خدا که داوری دادگر و گویندهای مشخصکننده است که میفرماید: درخواست زکریا از خداوند آن بود که به او فرزندی بدهد که وارث یعقوب باشد و یا در جای دیگر میفرماید که سلیمان از داود ارث برد، بنابراین خداوند متعال در آن چه که توزیع و تقسیم کرده سهم هر کسی را تعیین و مقدار واجب و حتمی از میراث را مشخص ساخته است، سهم پسران و دختران را به گونهای واضح و روشن بیان داشته که بهانهجوئی را از یاوه سرایان باطل ساخته و بدگمانی را در آینده جلوگیری نموده است، نه چنین نیست، بلکه شما خودتان را گول میزنید و نفوس شما کاری را برایتان صورتسازی کرده و من بردباری و صبری زیبا خواهم کرد و بر آن چه که شما توصیف میکنید از خداوند کمک میجویم.
ابوبکر با شنیدن این فرمایشات چنین گفت: خداوند و رسولش راست گفتهاند و دختر پیامبر نیز درست میگوید تو معدن حکمت و جایگاه هدایت و رحمت، رکن دین و سرچشمه برهان و دلیل میباشی حقگوئی تو را بعید نمیشمرم و سخنانت را ناروا نمیدانم، اینک این مسلمانانند که میتوانند بین من و تو داوری کنند، آن چه را که برعهده گرفتهام اینان بر کردنم انداختند و باتفاق و هم آهنگی ایشان آن چه را که به دست گرفتهامپذیرا شدهام نه زور گفتهام و نه استبداد داشته و نه، تنها خود تصمیم گرفتهام، اینان بر این کار گواه و شاهدند.
حضرت روی به مردم کرده و فرمود:
(18) معاشر الناس المسرعه الی قیل الباطلب، المغضیه علی
[ صفحه 522]
الفعل القبیح الخاسر «افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها» [669] کل بل ران علی قلوبکم ما استم من اعمالکم، فاخذ بسمعکم و ابصارکم، و لبس ما تاولتم، و ساء ما به اشرتم و شرما منه اعتضتم، لتجدن- والله- محمله ثقیلا، و غبه وبیلا اذا کشف لکم الغظاء وبان ماوراءه الضراء «و بدالکم من ربکم مالم تکونوا تحتسبون» [670] و «خسر هنالک المبطلون» [671] .
(18) ای مردمی که شتابان به گفتار باطل روی آورده و کار زشت زیان بار را با دیده اغماض نگریسته و آن را پذیرفتهاید «آیا در قرآن بازنگری نمیکنند یا اینکه قفل بر در دلهائی است» نه چنین نیست بلکه کارهای زشتشان نقش بسته، گوشها و چشمهایتان را فراگرفته است و چه بد جائی برگشتید و به بد چیزی اشاره کردهاید و بد چیزی را به دهان گرفتهاید به خدا سوگند هنگامی که پردهها به یکسوی زنده شد، بارگاهش را سنگین و پیآمدش را خطرناک خواهید یافت زیان و ضرر به دنبال خواهد داشت «و از پروردگارتان آن چه را که نمیپنداشتید برایتان آشکار خواهد شد و در آن هنگام یاوره سرایان زیان خواهند دید»
بعد روی به قبر رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم نموده و چنین سرود:
قد کان بعدک انباء و هنبثه
لو کنت شاهدها لم تکبر الخطب
بعد از تو خبرها و گرفتاریهایی بود که اگر تو حضور میداشتی مشکلات چندان بزرگ نمیبود.
[ صفحه 523]
انا فقدناک فقد الارض وابلها
و اختل قومک فاشهدهم و قد نکبوا
ما بسان زمینی که بهاری خود را از دست داده باشد تو را از دست دادیم و قوم و ملت تو از هم پاشیدند، تو بر آنان گواه باش که سقوط کردند.
و کل اهل له قربی و منزله
عند الاله علی الدنین مقترب
هر خانوادهای نزد خداوند نزدیکی و مقامی دارد که بر دیگران برتری و فضیلتی دارد.
ابدت رجال لنا نجوی صدورهم
لما مضیت و حالت دونک الترب
هنگامی که در گذشتی و خاک بین ما و تو حائل شد مردانی کینههای درونی خود را بری ما آشکار ساختند.
جهمتنا رحال و استخف بنا
لما فقدت و کل الارض مغتصب
مردمی بر ما هجوم آوردند و به ما توهین شد، هنگامی که تو از دنیا رفتی و تمام روی زمین از ما گرفته شد.
و کنت بدرا و نورا یستضاء به
علیک تنزل من ذی العزه الکتب
تو ماه تمام و نوری بود که از آن روشنی و نور استفاده میشد از سوی خداوند دارنده شکوه کتابها بر تو نازل میشد.
و کان جبرئیل بالایات یونسنا
فقد فقدت فکل الخیر محتجب
جبرئیل به وسیله آیات با ما انس میگرفت تو از دست رفتی و هم خوبیها در پدره فرورفت.
فلیت قبلک کان الموت صادفنا
لما مضیت و حالت دونک الکثب
ای کاش پیش از رفتن تو مرگ ما میرسید هنگامی که تو درگذشتی و تودههای خاک بین ما و تو فاصله شد.
انا رزئنا بما لم یرز ذو شجن
من الریه لا عجم و لا عرب
ما به مصیبتی گرفتار شدیم که هیچ اندوهناکی از مردم نه عرب و نه عجم بدان گونه مصیبت گرفتار نشده بود.
[ صفحه 524]
بعد از پایان این گفتگوها و سخنرانی حضرت به منزل برگشت در حالیکه امیرالمومنین بر در خانه ایستاده و منتظر بازگشت او و چشم به راهش بود، بعد از آنکه وارد خانه شد روی به آن حضرت کرده و چنین گفت:
یا ابن ابیطالب! اشتملت شمله الجنین، وقعدت حجره الضنین! نقضت قادمه الاجدل،فخانک ریش الاعزل، هذا ابن ابیقحافه، یبتزنی نحیله ابی و بلغه ابنی، لقد اجهر فی خصامی و الفیته الد فی کلامی، حتی حبستنی قیله نصرها و المهاجره و صلها و غضت الجماعه دونی طرفها فلا دافع و لا مانع، خرجت کاظمه و عدت راعمه،اضرعت خدک یو اضعت حدک فترست الذئاب و افترشت التراب، ما کففت قائلا و لا غنیت باطلا، و لا خیارلی، لیتنی مت قبل هنیتی و دون زلتی، عزیری الله منک عادیا و منک حامیا ویلای فی کل شارق، مات العمد و وهت العضد، شکوای الی ابی وعدوای الی ربی، اللهم انت اشد قوه و حولا و احد باسا و تنکیلا،
قال امیرالمومنین علیهالسلام: لا الویل علیک، الویل لشانئک نهنهی عن وجدک یا ابنه الصفوه و بقیه النبوه فما و نیت عن دینی و لا اخطات مقدوری، فان کنت تریدین البلغه فرزقک مضمون و کفیلک مامون و ما اعد لک افضل مما قطع عنک، فاحتسبی الله، فقالت: حسبی الله، و امسکت.
ای پسر ابوطالب بسان جنینی که در پرده رحم پیچیده شده جامه بر خود پیچیدهای و همچون افراد متهم خانهنشین
[ صفحه 525]
گشتهای، تو همان دلاوری هستی که شهپر عقاب را در هم میشکستی و هم اکنون این پر شکستهها بر تو چیره شدهاند (مگر تو همان سالار سر پنجه نیستی چرا امروز اینچنین در چنگ اینان رنجهای)؟ این پسر ابوقحافه است که مختصر بخششی که پدرم به من نمود و مخارج فرزندانم بود از من ربوده و آشکارا با من در ستیز شده است او را چنین یافتم که به هنگام سخن گفتنم به شدت با من دشمنی کرده به طوریکه نگذاشت انصار به یاریم برخیزند و مهاجران به من بپویندند و حاضران در آن مجلس، دیده از یاریم فروبستند نه کسی به دفاع برخاست و نه کسی از تضییع حقم جلوگیری کرد خشمم را فروبرده و شکست خورده برگشتم، تو آن روز که وقعیت خود را نادیده گرفتی چهره فروتنی و خواری بر خاک سائیدی، گرگها را با سر پنجه قوی خود نابود و هلاک کردی ولی خود بر خاک مذلت نشستهای، من نتوانتسهام گویندهای را که بر ضررم سخن میگفت از گفتار باز دارم و باطلی را از خود دور سازم هم اکنون که سخن میگویم در اختیار خود نیستم، ای کاش پیش از این خواری و خفت میمردم، از این که به تو جسارت کردم و نتوانتسم از تو حمایت و پشتیبانی نمایم از خدا پوزش میطلبم ای وای بر من به هنگام تابش خورشید و در هر واپسین.
پشتیبان مرده، و بازو از کار افتاده است، به پدرم شکایت برده و به پروردارم استغاثه میکنم، بار خدایا نیرو و توان تو برتر و بیشتر و- شمشیر- پیگیری و کیفر تو برانتر و تیزتر است.
امیرالمومنین علیهالسلام فرمود: نه، وای بر تو مباد، وای و بدبختی
[ صفحه 526]
بر دشمنت باد، ای دختر پیامبر برگزیده و ای بازمانده پیامبری از این سوز و خروش فرود آی و آرام بگیر، من نسبت به دین و وظیفه خود کوتاهی نکرده و تا آنجا که در توانم بود تلاش کرده و در این باره به خطا نرفتم، اگر تو به خاطر معیشت و هزینه زندگی ناراحت میباشی روزی و مخارج و نفقهات تامین و سرپرستی تو مورد اطمینان است. آنچه که خداوند برای تو مهیا ساخته برتر از آن چیزی است که از تو گرفته شده است، تو به خاطر خدا صبر کن و اجرت ترا از خدای بخواه.
حضرت در پاسخ گفت: خداوند مرا کفایت است و از سخن باز ایستاد.
سخنان حضرت زهرا با زنان مهاجر و انصار به هنگامی که به عیادتش آمده بودند
علامه مجلسی از شیخ بزرگوار و ثقه، صدوق رحمهالله روایت کرده از احمد بن حسن قطان، از عبدالرحمن بن محمد حسینی، از ابوالطب محمد بن حسین بن حمید لخمی، از ابوعبدلله محمد بن زکریا، از محمد بن عبدالرحمن مهلبی از عبدالله بن محمد بن سلیمان، از پدرش، از عبدالله بن حسن از مادرش فاطمه دخترت حضرت امام حسین علیهالسلام که در دوران شدت بیماری حضرت زهراء که زنان مهاجرین و انصار به عبادت آن حضرت رفته و جویای احوال ایشان شده و پرسیدند که در این حال بیماری چگونه صبح کردی؟ حضرت بدین گونه پاسخ گفت: [672] .
[ صفحه 527]
(1) اصبحت والله عاثفه لدنیاکم، قالیه لرجالکم، لفظتهم قبل ان عجمتهم، و شنئتهم بعد ان سبرتهم، فقبحا لفلول الحد، و خور القناه و خطل الرای و «بئس ما قدمت لهم انفسهمان سخط الله علیهم و فی العذاب هم خالدون» [673] لا جرم لقد قلدتهم ربقتها و سننت علیهم غارها فجدعا و عقرا و سحقا للقوم الظالمین، و یحهم انی زحزوها عن رواسی الرساله، و قواعد النبوه، و مهبط الوحی الامین، و الطبین بامرالدنیا و الدین، الا ذلک هو الخسران المبین و ما نقموا من ابیالحسن، نقموا والله منه نکیر سیفه و شده و طئه و مکال وقعته و تنمره فی ذات الله عز و جل.
(1) به خدا سوگند، صبح کردم در حالیکه از دنیای شما ناخوشنود و از مردان شما خشمگین و ناراحتم، پیش از آنکه سودی از آنان ببرم دست از آنان برداشته و ایشان را به دور انداختم و بعد از آنکه آزمودمشان از آنان خوشم نیامد چه بسیار زشت است رخنهای که بر لبه شمشیر وارد آید و یا
[ صفحه 528]
نیزهای که شکاف برداشته و ناکار شود و اندیشهای که فاسد گردد. و بد چیزی است آن چه که نفوسشان قدیم داشته چرا که موجب خشن و غضب الهی شده و در عذاب جاودانهاند. به ناچار کیفر و پیآمد این کار به گردن آنان افتاده و پراکندگی و آشفتگی آن برعهده آنان میباشد. و سرانجام گروه ستمکاران، سرکوب و نابودی و کیفر است.
وای بر آنها، چگونه خلافت را از پایگاه استوار رسالت و پایههای محکم نبوت، و فرودگاه امن وحی و انسان آگاه به امر دین و دنیا منحرف کرده و دور ساختند،آگاه باشید که این همان زیان و خسران آشکار است، به چه مناسبت اینان از ابوالحسن انتقام گرفتند، به خدا سوگند ناخشنودی از شمشیرش و سختی و استواریش، کیفر سرکوبیش و تنها خداجوئی و اخلاصش باعث شد که از او انتقام بگیرند،
(2) والله لو تکافوا عن زمام نبذه رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم الیه لا عتلقه، و لساربهم سیرا سجحا، لایکلم خشاشه، و لایتعتع راکبه، و لا وردهم منهلا نمیرا فضفاضا تطفح ضفتاه و لا صدرهم بطانا قد تحیر بهم الری غیر متحل منه بطائل الا بغمر الماء و ردعه شرره الساغب و لفتحت علیهم برکات من السماء و الارض و سیاخذ هم الله بما کانوا یکسبون.
الا هلم فاسمع و ما عشت اراک الدهر العجب و ان تعجب فقد اعجبک الحادث، الی ای سناد استندوا، و بای عروه تمسکوا، استبدلوا الذنابی والله بالقوادم و العجز بالکاهل، فرغما لمعاطس قوم یحسبون انهم یحسنون صنعا، الا انهم هم المفسدون ولکن لایشعرون «افمن یدهی الی الحق احق ان
[ صفحه 529]
ینتبع امن لا یهدی الا ان یهدی لما لکم کیف تحکمون»
(2) به خدا سوگند که اگر از زمام امری که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آن را به علی سپرده بود دست برمیداشتند آن حضرت آن را کاملا در دست میگرفت و به راحتی و آسانی آنان را رهبری کرده به طوری که بر شتر خلافت نه جراحتی در بینی ایجاد میشد و نه اضطراب و ناآرامی بر سوار کارش دست میداد. آنان را به سرچشمهای زلال و جوشان و وسیع رسانیده و تشنگی را بر طرف کرده در آب فرورفته و شراره تشنگی و گرسنگی را خاموش مینمود.
بیا بشنو، وقتی که تا زنده باشی به شگفت خواهی آمد و روزگار با رویدادهای تازهاش بر شگفتی تو خواهد افزود به چه دلیل و مستندی تکیه کرده و به کدام ریسمانی چنگ زده که شهپر را به پرهای نازک و بیخاصیت تعویض کرده پیش گامان و فرزانگان را کنار گذاشته و فرومایگان را بر سر کار آوردند؟! پس از کاش بینی آن مردمی که میپندارند که کار نیک انجام میدهند، به خاک مالیده میشد آگاه باشید که آنان تبهکارند و خود نمیفهمند، آیا آن کس که به درستی و راستی هدایت میکند برای پیروی شایستهتر است یا آن کس که خود هدایت یافته باشد پس شما را چه شده و چگونه قضاوت میکنید.
(3) اما لعمر الهک، لقد لقحت فنظره ریث ما تنتج ثم احتلبوا طلاع القعب دما عبیطاو ذعافا ممقرا، هنالک یخسر المبطلون و یعرف التالون غب ما سنالاولون، ثم طیبوا عن انفسکم نفسا و سانوا للفتنه جاشا و ابشروا بسیف صارم و هرج
[ صفحه 530]
شامل و استبداد من الظالمین، یدع فیئکم زهیدا وزرعکم حصیدا فیا حسرتی لکم و انی بکم و قد عمیت قلوبکم علیکم انلزمکموها و انتم لها کارهون.
سوگند به خداوندگارت، که شتر این فتنه آبستن شده و به همین زودی خواهد زائید و شما قدح خونین و سهم مهلک از آن خواهید دوشید و در آن هنگام یاوه سرایان و تبهکاران زیان خواهند دید و آیندگان پیآمد سنتهای گذشتگان را خواهند دید، و در آن هنگام به خاطر جمعی، رضایت خاطر خود را آماده فتنه و آشوب کنید خود را به شمشیری بران و نابسامانی فراگیر و خودگامگی ستمگران نوید دهید، سهمیههایتان را اندک و محصولات کشاورزیتان را خود درو خواهند کرد، وای بر شما که در آن هنگام در چه شرایطی بسر میبرید، دلهایتان کور گشته، آیا ما شما را در شرائطی الزام و اجبار نمائیم که خود نمیخواهید و از آن خوشتان نمیآید؟
[ صفحه 533]
مدارک خطبه فدکیه
خطبه فدکیه را راویان بزرگ و مشهور شیعه و سنی روایت کرده و کتابهای خویش را به نقل آن آراستهاند که اسامی و مشخصات برخی از آنان به این شرح است:
1- علامه احمد بن ابیطاهر معروف به ابنطیفور از اهالی خراسان در سال 204 در بغداد متولد و در سال 280 از دنیا رفت، وی در صفحه 12 کتاب ارزندهاش «بلاغات النساء» مینویسد: ابوالفضل گوید [674] : با ابوالحسن [675] زید بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب علیهالسلام راجع به خطبهای که حرت فاطمه علیهاالسلام به هنگام جلوگیری ابوبکر از تصرف در
[ صفحه 534]
فدک ایراد فرمود صحبت کرده و به او گفتم: اینان فکر میکنند که این خطبه ساختگی است و از کلمات ابوالعیناء [676] است زیرا سبک کلمات چنین مینمایاند که برای ایراد کلمات بلیغ اداء شده است؟!
وی در جوابم چنین گفت: من بزرگان خاندان ابوطالب را دیدهام که این خطبه را از پدران خود نقل کرده و به فرزندان خود میآموزند، پدرم از جدم برایم نقل کرد که این کلمات را به حضرت فاطمه منسوب میکرد.
بزرگان شیعه آن را روایت کرده و در بین خود آن را درس میدادند پیش از آنکه جد «ابوالعیناء» متولد شود و «حسن بن علوان» از «عطیه عوفی» روایت کرده که وی این خطبه را از «عبدالله بن الحسن» شنیده که وی از قول پدرش آن را نقل میکرد، سپس ابوالحسین گوید: آنان اگر دشمنی مخصوصی با اهل البیت ندارند چگونه به هنگامی که میشنوند این خطبه از حضرت زهراء است منکر آن میشوند ولی خود از عایشه به هنگام مرگ پدرش کلماتی نقل میکنند که از کلمات حضرت فاطمه شگفتانگیزتر است. بعد حدیث را متذکر میشود.
وی در صفحه 14 سند و طریق دیگری را برای این خطبه نقل کرده و میگوید: حدیث کرد مرا جعفر بن محمد که مردی از اهالی مصر است و من او را در «رافقه» ملاقات کردم وی از پدرش، از موسی بن عیسی از عبدالله بن یونس، از جعفر الاحمر، از زید بن علی رحمهالله از عمهاش زینب دختر
[ صفحه 535]
حسین [677] علیهماالسلام، روایت کند که هنگامی که به حضرت فاطمه علیهاالسلام خبر رسید که ابوبکر تصمیمی گرفته او را از تصرف در فدک منع کند چادرش را بر سر انداخته و...
2- ابن ابیالحدید معتزلی در ذیل نامه حضرت علی به عثمان بن حنیف گوید [678] ، سید مرتضی از ابوعبدالله مرزبانی از علی بن هارون از عبیدالله بن ابیطاهر از پدرش روایت کرده که گوید، به ابوالحسین زید بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب علیهمالسلام گفتم که مردم این خطبه را که به حضرت فاطمه منسوب است که در هنگام جلوگیری از تصرف فدک ایراد فرموده منکر شده و میگویند از ساختههای ابوالعیناء است زیرا سبک سخنان چنانست که کسی برای ایراد یک سخن بلیغ ایراد خطبه کرده باشد؟! وی در پاسخ فرمود، من بزرگانی از خاندان ابوطالب را دیدهام که آن را از پدرش نقل کرده و به حضرت فاطمه رسانیده و این خطبه را نقل میکرد. بزرگان شیعه آن را روایت کرده و به یکدیگر آن را دست به دست میدادند پیش از آنکه جد «ابوالعیناء» متولد شود و «حسن بن علوان» از «عطیه عوفی» نقل کرده که از عبدالله بن حسن بن حسن شنیده است که این خطبه را از پدرش نقل میکرده است. بعد ابوالحسین زید گفت، اینان اگر دشمن اهل البیت نبودند چگونه با اینکه از عایشه به هنگام مرگ پدرش کلماتی عجیبتر از این خطبه را نقل میکنند باز منکر انتساب این خطبه به حضرت زهراء میشوند. و بعد از نقل دو بیت اول ابیات ذیل را نقل میکند.
ضاقت علی بلادی بعدما رحبت
و سیم سبطاک خسفا فیه لی نصب
شهر و دیارم با گسترشی که داشت بر من تنگ شد و نوادگان تو به
[ صفحه 536]
ناچار خانهنشین شدند و مرا هم از آن بهرهای بود.
فلیت قبلک کان الموت صادفنا
قوم تمنوا فاعطوا کل ما طلبوا
ای کاش پیش از تو مرگ به ما میرسید و دیگران هر آرزوئی که داشتند و به هر جا که خواستند رسیدند.
تجهمتنا رجال و استخف بنا
مذغبت عنا و کل الارث قد غصبوا
مردانی بر ما یورش برده و به ما توهین کردند هنگامی که تو از دیدها پنهان شدی و تمام میراث را ربودند.
راوی گوید: ما او را هیچ روزی گریانتر از آن روز ندیدیم.
سید مرتضی گوید، این خطبه بدینگونه از طرق مختلفه و وجوه فراوان روایت شده، هر کس خواهان آنست از جای مناسب خود آن را به دست آورد.
وی در صفحه 249 سند دیگری برای این خطبه نیز آورده است که، از ابوعبیدالله محمد بن عمران میزبانی از محمد بن احمد کاتب از احمد بن عبید بن ناصح نحوی، از زیادی، از شرقی بن قطامی از محمد بن اسحاق از صالح بن کیسان از عروه از عایشه نقل شده است که گوید، هنگامی که به فاطمه خبر رسید که ابوبکر تصمیم گرفته دست او را از تصرف در فدک کوتاه کند چادرش را بر سر انداخته... الحدیث.
در صفحه 210 گوید، تمام آن چه که در این فصل میآوریم از کتاب ابوبکر احمد بن عبدالعزیز جوهری در بحث سقیفه و فدک و اختلافات و دگرگونیهائی میباشد که بعد از رحلت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم اتفاق افتاده است، این شخص (ابوبکر جوهری) دانشمندی محدث و ادیب و ثقه و مورد اطمینان و پرهیزکار است که محدثان او را مورد ستایش قرار داده و نوشتجات و تصنیفاتش را از او نقل کردهاند... ابوبکر گوید، محمد بن زکریا از جعفربن محمد بن عماره کندی از قول پدرش و او از حسین بن صالح بن حی از دو نفر از مردان بنیهاشم از زینب دختر علی بن ابیطالب
[ صفحه 537]
روایت کرده است.
گوید: و جعفر بن محمد علی بن الحسن از پدرش نقل کرده است...
ابوبکر گوید، عثمان بن عمران عجیفی از نائل بن بخیح بن عمیر بن شمر، از جابر جعفی، از ابوجعفر محمد بن علی علیهماالسلام.
به من گفت،
ابوبکر گوید، و حدیث کرد مرا احمد بن محمد بن یزید، از عبدالله بن محمد بن سلیمان، از پدرش، از عبدالله بن حسن بن الحسن، همه اینها گفتند که هنگامی که به فاطمه خبر رسید که ابوبکر تصمیم گرفته فدک را از او بگیرد چادرش را بر سر انداخته و به همراه گروهی از خویشاوندانش نزد او آمدند...
3- ادیب و لغت شناس مشهور ابنمنظور در کتاب «لسان العرب» در ذیل کلمه «لم» گوید: و در حدیث فاطمه آمده که آن حضرت در بین گروهی «لمه» از زنان خویشاوند خود درحالیکه چادرش به زمین کشیده میشد نزد ابوبکر رفته و به سرزنش و توبیخ او پرداخت...
4- لغت شناس و پیشوای علم ادب «ابناثیر» در کتاب «النهایه» در ذیل کلمه «لمه» گوید، در حدیث فاطمه آمده است که آن حضرت در «لمه» در بین گروهی از زنان خویشاوندش در حالکیه چادرش به زمین کشیده میشد نزد ابوبکر رفته و به سرزنش و توبیخ او پرداخت...
5- مورخ و تاریخ نویس امین، علی بن حسین مسعودی در «مروج الذهب» جلد 2 صفحه 311 گوید، و اخبار کسانی که از بیعت با ابوبکر خودداری کردند، و مطالبی را که بنیهاشم در آن روز گفتند، و داستان فدک و آن چه که طرفداران نص و یا انتخاب در موضوع امامت گفتند، و کسانی که امامت و پیشوائی مفضول را مطرح کردند و موضعگیری فاطمه علیهاالسلام، و سخنان او را در هنگامی که به طرف مرقد مطهر حضرت رسول پدر گرامیش رفت...
[ صفحه 538]
6- استاد توفیق ابوعلم در کتاب ارزشمندش «اهل البیت» صفحه 157 گوید: زهرا علیهاالسلام همچون دیگر افراد اهل البیت از فصاحت و بلاغت بزرگ و برجستهای برخوردار بود، سخنانش دارای قافیه موزون و متناسب و زیبا و هم آهنگ بود، دلها را به معانیش و ارواح را با استواری مبانی و پایهها و نحوه اداء و بیانش جذب میکرد، او در بین مطلب نسبت به دیگران از روانترین مواد و گستردهترین حدود و خوش سلیقهترین کلمات و با سرعتترین مطالبی که میتوانست به ذهن وارد آید استفاده میکرد، این ویژگی را در آن سخنرانی و خطبهای بکار برد که به هنگام بیعت مردم با ابوبکر و مخالفت آن حضرت با او در مساله فدک ایراد کرد. وی بعد از ذکر این مطالب به نقل خطبه از کتاب «بلاغات النساء» میپردازد و در پایان میگوید: آن چه که درباره حضرت زهراء- رضیاللهعنها- شهرت دارد آنستکه حضرت در عرضه مطالب توانا و سخنوری برجسته بود، هر گاه بر جایگاه سخنوری مینشست دلها و احساسات را به لرزه میآورد، خطبه و سخنرانی آن حضرت در مقابل مهاجرین و انصار گواهی راستین بر حضور ذهن و قدری سخنوری او است.
7- علامه محقق، عمر رضا کحاله در «اعلام النساء» ج 4/ 116 گوید: هنگامی که ابوبکر تصمیم گرفت فدک را از حضرت زهراء بگیرد و این خبر به او رسید او چادرش را بر سر انداخته... تا آخر حدیث.
8- علامه اربلی رحمهالله گوید: پس هم اکنون خطبه فاطمه علیهاالسلام را آوردیم، زیرا آن از خطبههای زیبا و ظریف و تازه است، پرتوی از انوار نبوت و شکوفهای از گلهای رسالت بر آنست دوست و دشمن آن را نقل کردهاند و من آنرا از کتاب «السقیفه» نوشته ابوبکر احمد بن عبدالعزیز جوهری از روی نسخهای قدیمی که نزد مولف آن خوانده شده از عمر بن شبه نقل میکنم که میگوید آن را در ربیعالاخر سال سیصد و بیست و دو بر او قرائت کردم، وی خطبه حضرت زهراء را از رجال روایتی خود از چندین
[ صفحه 539]
طریقه روایت کرده و گوید: هنگامی که فاطمه علیهاالسلام خبردار شد که ابوبکر تصمیم گرفته تا فدک را از او بگیرد چادر را بر سر انداخته و در بین جمعی از خویشاوندانش نزد ابوبکر رفت... تا آخر [679] .
9- علامه مجلسی رحمهالله گوید: بدان، این خطبه از جمله خطبههای مشهورهای است که شیعه و سنی با سندهای متعددهای آن را نقل کردهاند و من از آن جهت تمام اسناد آن را در اینجا آوردم که دلیلی بر تعدد اسناد و راویان آن باشد... شیخ صدوق بخشی از آن را که به «علل شرایع» مربوط میشده در کتاب «علل الشرایع» خود آورده و گوید: از ابنالمتوکل از سعد آبادی، از برقی، از اسماعیل بن مهران از احمد بن محمد بن جابر، از زینب دختر علی علیهالسلام روایت شده است:
گوید: و خبر داد به ما علی بن حاتم، از محمد بن سلم، از عبدالجلیل باقطانی، از حسن بن موسی خشاب از عبدالله بن محمد علوی، از عدهای از رجال و مردان خانوادهاش، از زینب دختر علی علیهالسلام از فاطمه علیهاالسلام. (همین خطبه را روایت کرده است).
و خبر داد به ما، علی بن حاتم، از ابن ابیعمیر، از محمد بن عماره، از محمد بن ابراهیم مصری، از هاورن بن یحیی، از عبیدالله بن موسی عبسی، از حفص الاحمر، از زید بن علی، از عمهاش زینب دختر علی علیهالسلام از فاطمه علیهاالسلام...
سید بن طاوس رحمهالله در کتاب «الطائف» موارد شکایت و احتجاح از این خطبه را از شیخ اسعد بن شفروه در کتاب «الفائق» از شیخی که در نزد آنان بزرگ و گرامی است و او را حافظه تمه میدانند یعنی احمد بن موسی بن مردویه اصفهانی نقل کرده است.
10- علامه، امام سید شرفالدین رحمهالله گوید: گذشتگان از فرزندان
[ صفحه 540]
علی و فاطمه علیهاالسلام خطبه آن روز حضرت زهراء را برای آیندگان خود نقل کرده و آیندان به نسل بعدی منتقل میکردند تا اینکه دست به دست به ما رسید، بنابراین ما فرزندان حضرت فاطمه از پدران خود و پدران ما از پدرانشان روایت میکنند و همچنین و به همین صورت در تمام قرون و نسلها تا به زمان امامان از فرزندان علی و فاطمه علیهماالسلام برسد، و شما میتوانید مدرک آن را در کتاب «الاحتجاج» طبرسی و «بحارالانوار» ببنید و از نویسندگان و بزرگان اهل سن نیز افرادی ماند: ابوبکر محمد بن عبدالعزیز جوهری در کتاب «السقیفه» و «فدک»با اسناد و طرقی آنرا نقل کرد که بعضی به حضرت زینب دختر علی و فاطمه علیهماالسلام و بعضی به امام ابوجعفر محمد الباقر و بعضی به عبدالله بن الحسن بن الحسن میرسد که همگی اسناد خود را مرفوعا به حضرت زهراء میرسانند، چنانکه در صفحه 78 جلد چهارم شرح نهجالبلاغه حمیدی است. و همچنین این خطبه را ابوعبیدالله محمد بن عمران مرزبانی با اسناد به عروه بن زبیر، از عایه نقل کرده که او از حضرت زهراء مرفوعا نقل میکند، چنانکه در صفحه 93 از جلد چهارم شرح نهجالبلاغه آمده است، و به طوری که در صفحه 94 همین جلد از این کتاب آمده مرزبانی با اسناد به ابوالحسین زید بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب علیهمالسلام از پدر خود و به نقل از جدش که نهایتا آن را به حضرت زهرا رسانیده نقل کرده است. و بعد او از زید روایت میکند که وی گفته بزرگان و مشایخ آلابوطالب را دیدم که این خطبه را از پدرانشان نقل میکردند و به فرزندان خود میآموختند. [680] .
[ صفحه 543]
گفتار بزرگان درباره خطبه
1- علامه محقق اربلی رحمهالله گوید:... زیرا سخنرانی آن حضرت که سخنوران بلیغ را سرگردان و فصحاء را ناتوان کرده، همان خطبهای که بخاطر جلوگیری تصرف او در فدک و کوتاه کردن دست ایشان از منافع آن ایراد شد... [681] .
سپس میگوید،... این گفتار را خطبههای زیبا و بدیع است که پرتوی از نور نبوت آن را در برگرفته و شکوفهای گلستان رسالت در آن دیده میشود. [682] .
2- شیخ الاسلام علامه مجلسی رضواناللهعلیه گوید: این خطبه غراء و درخشنده را از حضرت سیده النساء صلوات الله علیها که اندیشه فصیحان و بلیغان از شگفتی آن سرگردان شدهاند توضیح میدهیم. [683] .
3- علامه سید محمد تقی رضوی قمی گوید: در گذشته ایام، نسبت به خطبه مشهوره درخشانی که به بانوی زنان و محبوب سرور پیامبران، و همسر پیشوایا جانشینان، مادر امانان برگزیده و بزرگوار، و شفیعه روز جزاء فاطمه الزهراء علیهاالسلام منسوب است تمایل شدیدی داشتم، همان خطبه و
[ صفحه 544]
سخنرانی که زبان ادیبان و سخنوران از سرودن چنان خطبهای عاجز و عقل حکیمان و خردمندان از ادراک کنه و رسیدن به دقائق آن ناتوان است، چگونه چنین نباشد؟در حالیکه از زبان مقام عصمت الهیه سرزده و از مشکلات نبوت مصطفویه درخشیده و از گنجینه اسرار مرتضویه جلوهگری کرده و از گلستان زهراء زکیه شکوفا گشته و از چشمهسار حکمت ربانیه جوشیده است. [684] .
4- در جای دیگر گوید: بدان که این خطبه درخشان و این گوهر تابان خطبهای است در نهایت فصاحت و آخرین درجه بلاغت، و این بخاطر خوش آیند بودن الفاظ رسا، و شگفتآوری مضامین و مفاهیم شفابخش و گستردگی معانی کامل آن میباشد که مزید برطراوت و بزرگواری و شکوه و فرزامندی و آرایشی است که در آن به چشم میخورد،به طوری که اگر بر کوههای برافراشته ایراد میشد آنها را خاشع و درهم فروریخته میدیدی هر چند، در آن دلهای سختی که بسان سنگ و یا سختتر از آن بود تاثیری نکرد، آن گفتاری است که از کلام آفریدگار فروتر و از کلام آفریدگان فراتر است که اگر بخواهیم مثالی بیاوریم در هر درختی چونان آتشی است پر برکت که درختان مرخ و غفار [685] باعتبار او والائی یافتهاند.
نسبت این خطبه دیگر کلمات فصیح بسان ستارگان نورانی آسمان در مقابل سنگهای تاریک و سیاه روی زمین است، پرتوی از نور نبوت و شکوفهای از گلستان رسالت بر آنست و باید که چنین باشد و شایستگی این ویژگیها را دارد زیرا اسباب و وسائل خانه همواره به صاحبخانه شبیه است و اثر را با موثرش سنخیت و شباهتی میباشد، این کلمات از
[ صفحه 545]
فتوت و جوانمردی، صدیقه کبری و انسیه حوراء، چراغدان روشنائی، مادر امامان برگزیده و سروران بزرگوار، بانوی زنان فاطمه الزهراء صلواتاللهعلیها صادر شده است. [686] .
5- امام سید شرفالدین گوید: حضرت زهرا علیهاالسلام دارای حجتها و براهین رسا و کاملی است که دو خطبه آن حضرت ثابتکننده همین حقیقت میباشد، همانگونه که قرآن را به دو فرزندان خود میآموختند، ایشان را به فراگیری و حفظ این خطبهها تشویق و ترغیب مینمودند. [687] .
[ صفحه 549]
موضوع و محور خطبه
اشاره
مخفی نماند که انگیزه اولیه حضرت زهرا علیهاالسلام برای ایراد خطبه در حضور گروهی از مهاجر و انصار همان قضیه «فدک» بود که حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم به ایشان بخشیده اما ابوبکر آن را با این پندار که در شمار و میراث پیامبر میباشد از حضرت زهرا باز پس گرفت چرا که ترکه آن حضرت باید به عنوان صدقات در اختیار همه مسلمانها باشد از اینرو آن حضرت به منظور ایستادگی در مقابل آن بدعت و دروغ به ایراد خطبه مبادرت ورزید در فصل آینده اهداف مورد نظر حضرت در این خطبه را خواهیم گفت، و فعلا در این فصل ابتدا درباره «فدک» و موقعیت آن و نیز حوادثی که بر آن گذشته بحث میکنیم و سپس به 4 موضوع مطرح شده از سوی آن حضرت میپردازیم که حضرت در این خطبه چهار چیز را ادعا کرده است:
اول: اینکه «فدک» ملکی بود که حضرت رسول در زمان حیات خود به آن حضرت بخشیده است.
دوم: فدک ارث آن حضرت از پیامبر است همانگونه که هر فرزندی از پدر ارث میبرد.
سوم: ادعای سهم ذویالقربی و خویشاوندان.
چهارم: ادعای خمس.