شاهنامه فردوسی ب19_داستان فرود سیاوش
جهانجوی چون شد سرافراز و گرد****سپه را بدشمن نشاید سپرد
سرشک اندر آید بمژگان ز رشک****سرشکی که درمان نداند پزشک
کسی کز نژاد بزرگان بود****به بیشی بماند سترگ آن بود
چو بیکام دل بنده باید بدن****بکام کسی داستانها زدن