نیست را بنمود هست و محتشم//هست را بنمود بر شکل عدم
بحر را پوشید و کف کرد آشکار//باد را پوشید و بنمودت غبار
چون منارهٔ خاک پیچان در هوا//خاک از خود چون برآید بر علا
نیست را بنمود هست و محتشم//هست را بنمود بر شکل عدم
بحر را پوشید و کف کرد آشکار//باد را پوشید و بنمودت غبار
چون منارهٔ خاک پیچان در هوا//خاک از خود چون برآید بر علا