دل بال یاس زد نفس مغتنم نماند****منزل غبار سیل شد و جاده هم نماند
آرام خود نبود نصیب غبار ما****نومیدیای دگر که کنون تاب رم نماند
افسون حرص هم اثرش طاقتآزماست****آن مایه اشتهاکه توان خورد غم نماند
سعی امید بر چه علم دست و پا زند****کز سرنوشت جز نم خجلت رقم نماند

درباره
شعر , دیوان بیدل دهلوی ,