(nwmk.ir) از مدینه تا مکّه در یک طرف از کجاوۀ شتر با حضرت باقر علیه السّلام هم قطار بودم، در یکی از
راه ها فرودآمد و چون کارش را انجام داده، بازگشت، فرمود: ای ابو عبیده دستت را بده، من دست دادم و ایشان
دستم را فشرد، چنان که انگشتانم به درد آمدند. سپس ایشان فرمودند: ای ابو عبیده هر مسلمانی که برادرش را دیدار
کند و با او دست دهد و انگشتانش را میان انگشتان....