پس آنگه نامداران را بخواندند//دگر ره در و گوهر بر فشاندند
جهان افروز رامین کرد پیمان//به سو گندى که بود آئین ایشان
که تا جانم بماند در تن من//گل خورشید رخ باشد زن من
پس آنگه نامداران را بخواندند//دگر ره در و گوهر بر فشاندند
جهان افروز رامین کرد پیمان//به سو گندى که بود آئین ایشان
که تا جانم بماند در تن من//گل خورشید رخ باشد زن من
فخرالدین اسعد گرگانی شاعر و داستانسرای ایرانی نیمهٔ نخست سدهٔ پنجم هجری
است. وی معاصر طغرل سلجوقی بود. وی با علوم دینی و حکمی آشنا و بر مذهب
“اعتزال” بود. پیش کشیده شدن حدیث ویس و رامین بین او و عمید ابوالفتح مظفر
نیشابوری حاکم اصفهان، موجب شد که فخرالدین آن داستان ....