loading...
فوج
s.m.m بازدید : 271 1395/04/24 نظرات (0)

بابی دربارۀ نهی از سخن گفتن در چگونگی

[٢46]١-امام باقر علیه السّلام فرمود: دربارۀ آفریدگان خدا سخن گویید و دربارۀ خدا سخن نگویید؛ زیرا سخن راجع به خدا، برای گوینده جز سرگردانی چیزی نیفزاید. در روایت دیگری از حریز آمده است: دربارۀ هرچیزی سخن رانید ولی درباره ذات خداوند لب فروبندید.

[٢4٧]٢-امام صادق علیه السّلام فرمود: خداوند عزّتمند فرماید: «و همانا پایان کار به سوی پروردگار توست (سورۀ نجم، آیۀ 4٢) ؛» ؛ وقتی سخن به خدا رسید، باز ایستید.

[٢4٨]٣-امام صادق علیه السّلام به محمد مسلم فرمود: ای محمّد! مردم همواره از هر دری سخن گویند تا آنجا که دربارۀ(ذات) خدا هم به سخن پردازند؛ پس وقتی آن را شنیدید، بگویید: شایستۀ پرستش جز خدای یکتای بی مانند نیست.

[٢4٩]4-امام باقر علیه السّلام به زیاد فرمود: ای زیاد! مبادا به گفتگوهای خصم آمیزپردازی که زمینه شک را فراهم آورد و عمل را تباه سازد و صاحبش را هلاک کند و ممکن است (در آن میان) کسی سخنی بر زبان راند که آمرزیده نشود. همانا در زمان گذشته، مردمی دانشی که واگذارشان شده بود، وارهاندند و در جست وجوی دانشی که از آن نهی شده بودند، برآمدند تا آنجا که سخنشان به خدا رسید پس سردرگم شدند و (کارشان در این سرگشتگی) به جایی رسید که وقتی مردی را از پیش رو صدا می زدند، او به پشت سرش پاسخ می داد و از پشت سرش صدا می کردند به پیش رو پاسخ می گفت!

در روایت دیگری آمده است؛ تا آنجا که در زمین به سرگشتگی گرفتار شدند

[٢5٠]5-امام صادق علیه السّلام فرمود: هرکه دربارۀ خدا اندیشه کند که او چگونه است، هلاک گردد.

[٢5١]6-امام صادق علیه السّلام فرمود: همانا پادشاه قدرتمندی در محفل خود نسبت به پروردگار سخن ناروا گفت. پس از آن گم گشت و دانسته نشد کجا رفت.

[٢5٢]٧-امام باقر علیه السّلام فرمود: از اندیشیدن دربارۀ خدا بپرهیزید؛ ولی اگر خواستید در عظمتش بیندیشید، به عظمت آفریدگان او نظر کنید.

[٢5٣]٨-امام ششم فرمود: ای پسر آدم! اگر دل تو را پرنده ای بخورد، سیرش نکند و اگر بر چشمت، سوراخ سوزنی نهند آن را بپوشان، (با این حال) تو می خواهی با این دو (عضو کوچک) سلطنت آسمان ها و زمین را بشناسی؟ اگر راست می گویی، آن خورشید آفریده ای از آفریدگان خداست؛ اگر توانستی چشمت را به آن بدوزی، چنان است که تو می گویی.

[٢54]٩-و فرمود: یک یهودی که نامش «سبحت» یا «سبخت» بود خدمت رسول خدا آمد و عرض کرد: ای رسول خدا، آمده ام دربارۀ پروردگارت از تو بپرسم. اگر پاسخ پرسش مرا دادی، می پذیرم و گرنه برمی گردم. فرمود: هرچه خواهی بپرس. گفت: پروردگارت در کجاست؟ فرمود: آن در همه جا است و در جای محدودی نیست. گفت: او چگونه است؟ فرمود: چگونه پروردگارم را با چگونگی توصیف کنم در حالی که چگونگی، آفریده شده است و خداوند با آفریده اش به وصف نیاید. گفت: از کجا بدانیم تو پیغمبر خدایی؟ وقتی این را گفت هر سنگ و چیز دیگری که در اطرافش بود با لغت عربی گویا گفتند ای سبحت! او فرستادۀ خداست. سبحت گفت: تا امروز مطلبی روشن تر از این ندیده ام؛ سپس گفت: گواهی دهم که سزاوار عبادتی جز خدا نیست و تو فرستادۀ خدایی.

[٢55]١٠-عبد الرحمن بن عتیک گوید: دربارۀ صفت خدا از امام باقر علیه السّلام پرسیدم. حضرت دستش را به سوی آسمان بلند کرد و فرمود: خدای مقتدر، والا است. خدای مقتدر، والا است. هرکه به آنچه در آنجاست دست درازی کند، هلاک گردد.

اصول کافی ج1ص209

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 2473
  • کل نظرات : 40
  • افراد آنلاین : 19
  • تعداد اعضا : 22
  • آی پی امروز : 701
  • آی پی دیروز : 250
  • بازدید امروز : 12,717
  • باردید دیروز : 1,878
  • گوگل امروز : 11
  • گوگل دیروز : 15
  • بازدید هفته : 14,595
  • بازدید ماه : 22,806
  • بازدید سال : 262,682
  • بازدید کلی : 5,876,239