وجوب تقلید
س 1
اشاره
- عمل بدون تقلید آیا مطلقاً باطل است یا بطلانش در صورتی است که مطابق با تقلید صحیح نباشد؟
ج
- عمل بدون تقلید در صورتی محکوم به صحت است که مطابق با فتوای مجتهدی که فعلًا وظیفه تقلید از اوست.
س 2
اشاره
- مسائلی که انسان غالباً احتیاج دارد باید یاد بگیرد حال مراد از احتیاج احتیاج فعلی است یا شأنی؟
ج
- مقصود اینست که: مسائلی را که مورد ابتلاء میباشد که اگر یاد نگیرد در مخالفت تکلیف واقع میشود یاد بگیرد. و اللّه العالم.
س 3
اشاره
- جوانان مسلمانی که به واسطه گرایش به مسائل روشنفکری تقلید از مجتهدین را قبول ندارند، اعمالشان بدون تقلید چگونه است؟
ج
- عمل بیتقلید محکوم به بطلان است مگر اینکه مطابق با فتوای مجتهدی
جامع الاحکام، ج1، ص: 10
که فعلًا وظیفه آنها تقلید از او است باشد و در مورد عبادات با قصد قربت انجام گرفته باشد.
س 4
اشاره
- این جانب 27 سال سن دارم، طی این دوران از شخص بخصوصی تقلید نکردهام، البته به تمام مسائل طوری عمل کردهام که مطمئنم وظیفه خود را انجام دادهام، علّت اینکه تا به حال از شخص بخصوصی تقلید نکردهام اینست که معتقدم علما در بسیاری از مسائل توافق نظر دارند و در موارد اختلاف هم باید تحقیق و تفحص کرد که حق با کدامیک است، با این کار تنها به فکر و عقیده یک نفر بخصوص متکی نخواهیم بود.
این طرز فکر از موقعی در من ایجاد شد که داستان پیامبری حضرت ابراهیم را در سوره انعام خواندم، ایشان هر بار پدیدهای را خدای خود اعلام میکنند و با افول آن میگویند این خدای من نمیتواند باشد و ... و در نهایت آن افولناپذیر پایدار را به عنوان پروردگار جهان برمیگزینند. آیا توجه به همین داستان نمیتواند برای ما حجّت باشد که ما به جای تقلید از علمای مختلف، در زمانهای مختلف (در صورت فوت آنها) دستورات نزدیک به یقین آنها را الگوی عمل قرار دهیم؟
ج
- علماء همچنانکه در بسیاری از مسائل فرعی اتفاق نظر دارند در بعضی از مسائل نیز اختلاف نظر دارند بنابراین، روش مذکور، مبرئ ذمّه نیست و داستان حضرت ابراهیم علیه السلام ربطی به مسأله تقلید ندارد بلکه مربوط به اصول دین است که بر هر فردی لازم است که به آن معتقد شود، علاوه بر اینکه آن حضرت برای الزام بتپرستان و بطلان عقیده آنها از این طریق وارد شد تا کاملًا فساد عقیده آنها را ثابت نماید نه اینکه خودش ابتداءً به چیزی معتقد بود و بعد به چیز دیگر، وشما با این روش حکم خدا را نمیتوانید بطور یقین- که برای شما عند اللّه حجت باشد- بدست آورید و بهر حال وظیفه در مسائل مورد اختلاف تقلید از مجتهد اعلم زنده است. و اللّه العالم.
س 5
اشاره
- آیا تقلید از مجتهد جامع الشرائط میبایست با اجازه وی باشد؟
ج
- اجازه لازم نیست. و اللّه العالم.
جامع الاحکام، ج1، ص: 11
تقلید از مجتهد
س 6
اشاره
- تقلید از کدامیک صحیح است: اعلم عادل یا اعدل عالم؟
ج
- اعلم عادل مقدّم است.
س 7
اشاره
- اگر کسی بزرگِ خانهای باشد و از مرجعی تقلید کند آیا میتواند اهل خویش را هم تکلیف نماید که از او تبعیّت نموده و از مرجع منتخب او تقلید نمایند؟
ج
- هر کس در مسأله تقلید باید بتکلیف شرعی خود عمل کند و اجبار دیگران به تقلید صحیح نیست.
س 8
اشاره
- کسانی که تازه بالغ میشوند و علیرغم تحقیق و بررسی و سؤال از اهل خبره، به نتیجه مشخصی نمیرسند تکلیف چنین افرادی چیست؟
ج
- اگر اعلمیت یکی از فقهاء برای چنین اشخاصی محرز نشده باشد و نیز هیچیک محتمل الاعلمیة هم نباشند مخیرند از هر کسی که واجد شرائط تقلید باشد تقلید کنند.
س 9
اشاره
- اگر در صورت تقلید از مرجعی معلوم گردد که مرجع دیگر اعلم است میتوان به او رجوع کرد یا خیر؟
ج
- در صورت مفروضه بنابر احتیاط واجب در مسائل اختلافی به اعلم رجوع نماید.
س 10
اشاره
- اگر مرجعی که شخصی از وی تقلید میکند فوت نماید این مرجع در زمان حیات خود تصریح به اجتهاد و عدالت فردی نموده آیا این تصریح ملزم مقلد او میباشد که از ایشان تقلید نماید؟
ج
- این تصریح بیش از شهادت بر اجتهاد نیست و موجب الزام شرعی مقلّد او بر تقلید چنین فردی نیست چنانکه شهادت بر اعلمیت او هم نیست بلی اگر از قول مرجعی که داشته علم به اجتهاد یا اعلمیت شخصی پیدا کند آن علم حجّت است به هر حال اجتهاد و اعلمیّت به علم یا بیّنه غیر معارض و یا شیاع بشرحی که در رسائل عملیه است ثابت میشود. و اللّه العالم.
جامع الاحکام، ج1، ص: 12
س 11
اشاره
- کسانی که بعد از بلوغ بدون موازین مقرر در انتخاب مرجع اعلم، از کسی تقلید نمودهاند اکنون چه وظیفهای دارند؟
ج
- در فرض سؤال فعلًا، باید از اهل خبره تحقیق کنند پس اگر اعلمیّت یکی از مجتهدین حیّ برای آنها ثابت شد و یا احتمال اعلمیت یکی از آنها را معیناً بدهند باید از معلوم الاعلمیه یا محتمل الاعلمیه تقلید کنند و اگر نه علم به اعلمیت و نه احتمال آن هیچیک نبود مخیرند در تقلید از هر یک از آنها.
س 12
اشاره
- اگر شخصی از مجتهدی تقلید میکند که برای مسائل شرعی و ارسال حقوق دسترسی بوی ندارد میتواند به مجتهدی که در سطح اوست و دسترسی بوی دارد عدول نماید؟
ج
- چنانچه تقلید محقق شده باشد عدول به مساوی اشکال دارد.
تبعیض در تقلید
س 13
اشاره
- اگر چند عالم زنده در یک سطح باشند (از نظر شخص مقلد پس از تحقیق) آیا شخص میتواند مسائلی را از یکی و مسائل دیگر را از دیگری و مسائل سومی را نیز از سومی تقلید کند؟
ج
- مانعی ندارد.
س 14
اشاره
- در فرض عدم تشخیص اعلم تبعیض در تقلید از مجتهدین جامع الشرائط بنحوی که سادهترین فتوا را انتخاب نماید جایز است یا خیر؟
ج
- در فرض سؤال تقلید و انتخاب فتوای سهل در بین فتاوی بلا اشکال است. البته بعد از انتخاب و عمل به آن دیگر نمیتواند در آن مسأله از دیگری خلاف آن را تقلید کند مگر اینکه اعلم باشد. یا فتوای او موافق با احتیاط باشد و اللّه العالم.
س 15
اشاره
- اگر مجتهدین در فقاهت مساوی باشند و به فتوی همه ایشان بقاء بر تقلید میت جایز باشد آیا بنده میتوانم در مسائل احتیاطی رجوع به چند نفر از این آقایان بکنم. مثلًا در یک مسأله به یکی از ایشان و در مسأله دیگر به دیگری رجوع کنم؟
ج
- اتفاق فتوای ایشان مجوز بقاء بر تقلید میت است نه تبعیض در تقلید،
جامع الاحکام، ج1، ص: 13
که در صورت تساوی آنها در فقاهت، بشرط عدم علم اجمالی بمخالفت واقع، جایز است.
س 16
اشاره
- آیا یک نفر میتواند از دو مجتهد تقلید کند مثلًا در مسائل حج از یک مجتهد و در بقیه مسائل از مجتهدی دیگری؟
ج
- اگر دو مجتهد اعلم از دیگران و مساوی با یکدیگرند مانع ندارد. و اللّه العالم.
س 17
اشاره
- آیا میشود بعضی از مسائل را از مرجع قبلی تقلید نمود؟
ج
- اگر از مجتهد میّت رجوع به مجتهد حی نکرده باشد میتواند در بعض مسائل به تقلید میت باقی بماند و در بعض دیگر رجوع به مجتهد زنده نماید. بلی اگر مجتهد میت اعلم از مجتهد زنده باشد احتیاط در تمام مسائل بقاء بر تقلید میت است. و اللّه العالم.
عدول از مجتهدی به مجتهد دیگر
س 18
اشاره
- آیا از مجتهدی میتوان به مجتهد مساوی او عدول نمود؟
ج
- احوط در خصوص مسائلی که یاد گرفته ترک عدول به مساوی است.
س 19
اشاره
- قبلًا مقلّد مرجعی بوده و حال مقلّد دیگری است. مورد ابتلا را در رساله مرجع دوّم نیافته است آیا میتواند فقط همان مسألهای را که یافت نشده به مرجع اولی رجوع و بعد از تقلید آن مسائل باز به دومی برگردد (هر دو مرجع زنده میباشند)؟
ج
- اگر مرجع اولی اعلم است بنابر احتیاط واجب نمیتواند و لو در یک مسأله مقلّد غیر اعلم باشد مگر در مسائل احتیاطی که میتواند احتیاط نکند و مراجعه به فالاعلم کند و اگر هر دو مجتهد مساوی هستند مخیّر است از هرکدام تقلید کند یا در بعضی از یکی و در بعضی از دیگری، لکن در مسائلی که بر طبق تقلید یکی عمل کرده یا ملتزم به عمل شده هر چند عمل نکرده باشد بنا بر احتیاط نمیتواند در آن مسائل، از دیگری که مساوی با اوست تقلید کند. و اللّه العالم.
جامع الاحکام، ج1، ص: 14
بقا بر تقلید میّت
س 20
اشاره
- بقاء بر تقلید میت جائز است یا خیر؟
ج
- در مسائلی که بفتوای مجتهدی که در حال حیاتش عمل کرده یا یاد گرفته بقصد عمل اگر در آن مسائل بعد از مردن مجتهد بفتوای مجتهد زنده رفتار نکرده باشد میتواند باقی بماند بلکه جواز بقاء بر تقلید میت در سائر مسائل هم بعید نیست ولی اگر مجتهد میّتی که از او تقلید میکرده اعلم از حیّ باشد بنابر احتیاط واجب باید بر تقلید او باقی بماند.
س 21
اشاره
- اینکه فرمودهاید اگر مجتهد سابق اعلم بوده بقاء بر تقلید واجب است آیا میزان علم فعلی به اعلمیت است گرچه در زمان حیات او را اعلم نمیدانسته است؟
ج
- میزان این ستکه فعلًا میت را اعلم از حی بداند و بقاء بنابر احتیاط واجب است.
س 22
اشاره
- در توضیح المسائل فرمودهاید احوط بقاء بر تقلید اعلم متوفی است آیا راهی برای عدم بقاء هست؟
ج
- اگر علم به اعلمیت میت داشته باشد میتواند با رجوع به مجتهدی که این احتیاط را ندارد از مجتهد مورد نظر که او را جائز التقلید میداند تقلید نماید. و اللّه العالم.
س 23
اشاره
- آیا در بقاء بر تقلید میت رجوع به حیّ اعلم لازم است؟ در فرض لزوم آیا در صورتی که بقاء مورد اتفاق فقهاء عصر باشد نیز رجوع به حیّ اعلم لازم است؟
ج
- لازم است به حیّ اعلم مراجعه شود. بلی چنانچه همه فقهاء در خصوص مسأله و حدود و خصوصیات آن نظر متفق داشته باشند رجوع به حی اعلم در این مورد لازم نیست. و اللّه العالم.
س 24
اشاره
- اگر ده نفر از فقهاء وقت به جواز بقاء فتوی بدهند آیا میتواند به فتوی آن ده نفر بدون تعیین، بر تقلید باقی بماند یا خیر؟
ج
- اگر اعلمیّت در آنها محصور باشد و همه بدون قید و شرط به جواز بقاء فتوی داشته باشند بدون تعیین کافی است
جامع الاحکام، ج1، ص: 15
س 25
اشاره
- اگر مجتهد متوفّی در مسألهای احتیاط واجب داشته باشد آیا وجوب یا جواز بقاء بر تقلید شامل آن میشود یا اختصاص به فتوا دارد؟
ج
- مسأله بقاء بر تقلید شامل موارد احتیاط وجوبی نمیشود.
س 26
اشاره
- اگر شخصی مجتهدش فوت نماید و در مسأله بقاء بر تقلید از میت به مجتهد زنده رجوع نماید و مجتهد زنده نیز پس از چندی فوت نماید، حال بنا بر بقاء باید از کدام میت تقلید کند؟
ج
- در فرض سؤال با تقلید از حی میتواند به تقلید مجتهد اوّل باقی بماند و بقاء بر تقلید مجتهد دوم که در مسأله بقاء از او تقلید کرده در صورتی مفهوم دارد که نظر او در این مسأله از نظر مجتهد حی اوسع باشد بلی اگر بعد از مجتهد اول در بعض مسائل از مجتهد دوم تقلید کرده و مجتهد دوم از اوّل اعلم یا مساوی با او بوده در آن مسائل به تقلید او باقی بماند و در مسأله فروع دیگری نیز هست که چون زیاد مورد ابتلاء نیست به همین مقدار اکتفاء شد.
س 27
اشاره
- در عروه در بحث تقلید مسأله یک: اذا اقلّد مجتهداً ثم مات فقلّد غیره ثمّ مات فقلد من یقول بوجوب البقاء علی تقلید المیّت او جوازه فهل یبقی علی تقلید المجتهد الاول او الثانی؟ الاظهر الثانی و الأحوط مراعات الاحتیاط بنده اینطور میفهمم اگر تقلید کردیم از مجتهدی مثل مرحوم آیت اللّه العظمی خوئی و ایشان فوت شدند پس از ایشان تقلید مرحوم آیت اللّه العظمی گلپایگانی نمودیم ایشان هم فوت شدند پس از ایشان از مجتهد زندهای تقلید کردیم که قائل به وجوب بقاء یا جواز بقاء است بر تقلید مجتهد اول باقی باشیم یا بر فتوای مجتهد دوم نظر صاحب عروه این است که میفرماید الاظهر الثانی یعنی فتوا میدهند که بر تقلید مجتهد دوم (که آیت اللّه العظمی گلپایگانی است) باقی باشید البته احتیاط مستحب مراعات احتیاط است خواهشمندم فتوای خود را در این مسأله بیان فرمائید و اگر کسی تا بحال از اول تکلیفش از 6 مجتهد تقلید کرده و فعلًا به حضرتعالی رجوع کرده باقی بر مجتهد چندم باشد؟
ج
- حقیر اگر میت اعلم از حی باشد بقاء را بنابر احتیاط لازم میدانم بنابراین اگر آخرین مجتهدی که از او تقلید میکرده اعلم از سابقین بر او و از حی بوده بقاء بر تقلید او بیاشکال است و اگر مجتهد قبل از او اعلم بوده و مجتهد بعد اعلم از حی بوده
جامع الاحکام، ج1، ص: 16
در فتوای این دو مجتهد عمل به احتیاط نماید این در صورتی است که مجتهد حی بقاء را به تفصیل مذکور احتیاطاً لازم بداند ولی اگر جزماً واجب بداند باید به تقلید هر کدام که اعلم است باقی بماند و اگر مجتهد حی بقا را جایز میداند ظاهر این است که اگر بخواهد باقی بماند به تقلید آخری باقی بماند و در صورت اول و همچنین دوم فروع دیگر نیز هست که مجال تفصیلش نیست.
س 28
اشاره
- کسانی که در حال تمیز قبل از بلوغ از مجتهدی تقلید کردهاند بهر دلیل و پس از رحلت مرجعشان بالغ شدهاند میتوانند باقی به تقلید او باشند و اصالة الصّحة درباره طفل جاری است یا خیر؟
ج
- در صورت علم به اینکه تقلید او در حال تمیز و قبل از بلوغ، از آن مجتهد صحیح بوده جواز بقاء بر آن تقلید بعید نیست. و لکن اصالة الصحة نسبت به عمل قبل از بلوغ خواه تقلید باشد یا عمل دیگر جاری نیست.
س 29
اشاره
- شخصی پس از رسیدن به سنّ تکلیف، در میان دو مرجع تقلید (زید و عمرو)، زید را اعلم تشخیص داده و از وی تقلید نموده، ولی پس از فوت هر دو مرجع تقلید به این نتیجه رسیده که تشخیص وی در آن زمان صحیح نبوده و عمرو اعلم بوده است، مستدعی است بفرمائید بر فرض وجوب تقلید از مجتهد میّت اعلم، تقلید از زید واجب است یا تقلید از عمرو (در صورتی که مقلد در زمان حیات عمرو، از زید تقلید نموده است)؟
ج
- در فرض سؤال بمجتهد حیّ رجوع نماید و طبق نظر حیّ عمل نماید.
س 30
اشاره
- بعد از فوت مرجع تقلیدم مدتی فاصله شده تا اینکه رجوع کردم به مجتهد حی و عملم را طبق رساله اولی انجام دادم آیا به تکلیف خود عمل کردهام یا خیر؟
ج
- اگر فقط در مسأله جواز بقاء به مجتهد حی رجوع کردهاید نسبت به اعمالی که طبق فتوای مجتهد اول انجام دادهاید به وظیفه عمل نمودهاید.
س 31
اشاره
- این جانب مقلد حضرت آیه اللّه العظمی گلپایگانی- رحمة اللّه علیه- هستم با توجه به اینکه میبایست در مسأله بقاء بر تقلید بنابر نظر مرجع اعلم زمان عمل شود و با وجود مقداری تفحص هنوز نتوانسته ام به اعلمیت کسی
جامع الاحکام، ج1، ص: 17
یقین پیدا نمایم خواهشمندم تکلیف شرعی حقیر را بیان فرمائید؟
ج
- در فرض مذکور چنانچه همه آقایانی که طرف شبهه اعلمیت هستند بقاء بر تقلید میّت را جایز بدانند بقاء بر تقلید حضرت آیه اللّه العظمی گلپایگانی قدس سرّه الشریف جایز است.
س 32
اشاره
- استفتائات جدید که از مراجع تقلید سؤال شده و جواب کتباً با مهر داده شده در صورتی که در رسالهها و استفتائات امام خمینی نباشد و مورد ابتلاء و نیاز مقلدین ایشان باشد میتوانند عمل نمایند؟
ج
- در اینگونه مسائل باید با رعایت مسائل تقلید به فتوای مجتهد حی جائز التقلید عمل نمایند. و اللّه العالم.
س 33
اشاره
- در مسائلی که حضرت آیت اللّه گلپایگانی احتیاط میکردند بنده رجوع به حضرت آیت اللّه اراکی میکردم حال در این زمان هر دو به رحمت ایزدی پیوستهاند چه باید کرد؟
ج
- در مسائلی که به مرحوم آیت اللَّه آقای اراکی قدس سرّه رجوع نمودهاید میتوانید به تقلید ایشان باقی بمانید.
س 34
اشاره
- اگر کسی از مجتهدی تقلید میکرده ایشان فوت میکنند بفتوای مجتهدی دیگر باقی میماند بر مجتهد اول بعداً او هم فوت کرده اکنون بفتوای حضرتعالی میخواهند باقی باشد آیا بفتوای مجتهد اول باقی باشد یا به فتوای مجتهد دوم و نیز کسی از مجتهدی تقلید میکردهاند از دنیا رفته و تا بحال به 4 مجتهد رجوع کرده اکنون بفتوای حضرتعالی باقی بر مجتهد اول باشد یا چهارم؟
ج
- در فرض سؤال که بفتوای مجتهد دوم بفتوای مجتهد اول باقی مانده است در غیر مسأله بقا میتواند به تقلید مجتهد اول باشد و اگر اعلم از حی باشد احتیاط بقا بر تقلید او است و بر فرض دوم هم اگر بفتوای مجتهد دوم و سوم و چهارم باقی بر فتوای مجتهد اول بوده حکم همان است که در فرض اول بیان شد و اگر از هر یک از آنها به مجتهد بعد عدول کرده است فعلا اگر بخواهد باقی بماند باید به تقلید مجتهد چهارم باقی بماند و در صورتی که در بین سه نفر اول یک نفر اعلم باشد در هر مسألهای که فتوای او موافق با احتیاط باشد بنابر احتیاط به فتوای او عمل نماید. و اللّه العالم.
جامع الاحکام، ج1، ص: 18
س 35
اشاره
- این جانب از ابتداء مکلف شدن مقلد حضرت آیة اللّه گلپایگانی قدس اللّه نفسه الزکیه بودم بعد از رحلت آن بزرگوار نیت نمودم که از حضرت آیة اللّه اراکی رضوان اللّه تعالی علیه تقلید نمایم و بیش از یک مسأله از فتاوی آن مرجع که آن هم نماز جمعه میباشد عمل ننمودهام و در رساله حضرت آیة اللّه بقاء بر میت را جایز مرقوم فرمودهاید آیا ممکن است که این یک مسأله را از مرحوم آیة اللّه اراکی و بقیه مسائل شرعیّه را کما فی السابق از مرجع تقلید قبلی آیة اللّه گلپایگانی تقلید نمایم یا خیر؟
ج
- در فرض سؤال در غیر مسأله نماز جمعه بقاء بر تقلید مرحوم آیة اللّه العظمی گلپایگانی مانعی ندارد و همچنین در مسأله نماز جمعه بقاء بر تقلید مرحوم آیة الله العظمی اراکی اشکالی ندارد.
س 36
اشاره
- اگر شخصی از مجتهدی که تخمیس مؤونه را بعد از خروج از حاجت مطلقاً یا در صورت فروش واجب بداند تقلید کرده و بعد از فوت او به مجتهدی عدول نموده که این تخمیس را واجب نمیدانسته حال پس از فوت مجتهد دوم به فرض این که مجتهد اول از دوم اعلم بوده یا با شک در اعلمیت او از دوم بنا بر این که بقاء بر تقلید میّت با اعلمیت میّت از حیّ را احتیاطاً لازم میدانید تکلیفش نسبت به تخمیس این مورد چیست؟
ج
- اگر علم به اعلمیت مجتهد اول از دوم و از مجتهد حیّ دارد احتیاط تخمیس مال مذکور است و با شک در اعلمیت اول از دوم و سوم و اعلمیت دوم از سوم تخمیس واجب نیست.
س 37
اشاره
- فردی از مجتهدی تقلید میکرده و پس از رحلت ایشان در مسأله بقاء بر تقلید میت به مجتهد حیّ رجوع کرده و در بقیه مسائل به فتوای مجتهد اول باقی مانده اکنون که مجتهد دوم هم رحلت نموده آیا چنین فردی میتواند در مسأله «کثیرالسفر» به فتوای مجتهد دوم عمل کند و در بقیه مسائل به تقلید مجتهد اول باقی باشد یا خیر؟
ج
- اگر فقط در مسأله بقاء، به مرجع بعدی رجوع کرده رجوع به او در سائر مسائل
جامع الاحکام، ج1، ص: 19
بعد از فوت او مجزی نیست و باید در مسأله بقاء بر تقلید از مجتهد اوّل، به مجتهد حی رجوع کند.
س 38
اشاره
- کسانی که با اجازه مرحوم آیت اللّه العظمی گلپایگانی بر فتاوای مرحوم آیت اللّه العظمی آقای خمینی (ره) باقی ماندهاند و بعد با اجازه مرحوم آیت اللّه العظمی اراکی آن بقاء را ادامه دادهاند الان چه تکلیفی دارند؟
ج
- به نظر حقیر فعلًا هم بقاء بر تقلید مرحوم آیت اللّه العظمی آقای خمینی (ره) جایز است.
س 39
اشاره
- شخصی مقلد حضرت امام بوده بعد از آیت اللّه خوئی و سپس از آیت اللّه گلپایگانی و بعد از آیت اللّه اراکی- رضوان اللّه تعالی علیهم- تقلید نموده با توجه به این که هر یک از آقایان بقاء بر تقلید میت را جایز میدانستند بر تقلید از مجتهد قبلی باقی مانده در حال حاضر تکلیف او چیست؟ آیا میتواند به فتوای همه آنها عمل کند؟
ج
- اگر فقط در مسأله بقاء از سه مجتهد بعدی تقلید کرده نمیتواند از این سه مجتهد تقلید کند.
س 40
اشاره
- شخصی مقلّد مرحوم حضرت آیت اللّه العظمی گلپایگانی (رضوان اللّه تعالی علیه) بوده بعد رجوع کرده به حضرت آیت اللّه العظمی اراکی (رض) و بعد از ایشان رجوع بحضرت عالی کرده خلاصه باقی بر تقلید میباشد سؤال این ستکه باقی بر تقلید کدام از این دو بزرگوار باشد؟
ج
- در فرض سؤال چنانچه شخص مذکور بعد از درگذشت مرحوم آیة اللّه گلپایگانی، در مسأله بقاء بر تقلید میت رجوع به مرحوم آیة اللّه اراکی نموده بعد از درگذشت آیة اللّه اراکی چنانچه به حقیر رجوع نموده میتواند باقی بر تقلید از مرحوم آیة اللّه گلپایگانی باشد بلی اگر بعد از مرحوم آقای گلپایگانی مقلد آقای اراکی شده و باقی بر تقلید آقای گلپایگانی نمانده میتواند باقی بر تقلید آقای اراکی باشد.
جامع الاحکام، ج1، ص: 20
س 41
اشاره
- کسانی که فرضاً از آیة اللّه العظمی خوئی تقلید میکردهاند یا از حضرت امام و پس از رحلت مرجعشان مسأله بقاء را از آیة اللّه العظمی گلپایگانی تقلید کردهاند با مسائل جدید، یا تنها در مسأله بقاء، در صورتی که بقاء بر تقلید واجب یا جایز باشد به کدام یک از مراجع قبلی باقی باشد به اوّلی یا دوّمی و در صورت بیش از دو نفر چه کند؟
ج
- در فرض سؤال میتواند به اوّلی باقی باشد مگر در مسائلی که به دوّمی رجوع کرده بوده.
س 42
اشاره
- یکی از دوستانم مقلد آیة اللّه گلپایگانی بوده است و بعد از فوت ایشان به آیت اللّه اراکی رجوع کردهاند (در کل مسائل) آیا میتوانند به شما در کل مسائل رجوع کنند؟
ج
- اگر مرجع تقلید سابق را اعلم بداند احتیاط واجب باقی ماندن بر تقلید او است و اگر مرجع زنده را اعلم بداند رجوع به او واجب است و اگر مساوی بداند در بقاء و عدم بقاء مختار است.
س 43
اشاره
- شخصی مقلد مرحوم آیت اللّه بروجردی (رض) بوده پس از فوت ایشان به مرحوم آیت اللّه شاهرودی (رض) رجوع نموده و چون بقاء بر تقلید را آن مرحوم جایز نمیدانسته به مرحوم آیت اللّه خوئی (رض) رجوع کرده پس از رحلت آن مرحوم مدتی بقاء بر تقلید و سپس به مرحوم آیت اللّه گلپایگانی (رض) مراجعه نموده است. اکنون متوجه شده که باید در مسأله بقاء بر تقلید میّت مراجعه بحی نموده و با فرض اینکه مجتهد حی بقاء را جایز میداند بفرمایید تقلید وی از آیت اللّه بروجردی (رض) تا کنون چه حکمی دارد و در آینده وظیفه او چیست و میتواند باقی بر تقلید حضرت آیت اللّه گلپایگانی بماند یا خیر؟
ج
- در صورتی که فقط در مسأله بقاء به مرحوم آیة اللّه العظمی خوئی و آیة اللّه العظمی گلپایگانی (رض) مراجعه کردهاید فعلًا هم بقاء بر تقلید مرحوم آیت اللّه العظمی بروجردی مانعی ندارد و چنانچه در همه مسائل به مرحوم آیت اللّه العظمی گلپایگانی (رض) رجوع کردهاید فعلًا بقاء بر ایشان مانعی ندارد. و اللّه العالم.
جامع الاحکام، ج1، ص: 21
مسائل متفرقه تقلید
س 44
اشاره
- آیا برای مراجع تقلید شرایطی علاوه بر آنچه که در رسالههای عملیه قید شده است از جمله موافقت و همراهی با اساس نظام جمهوری اسلامی لازم است یا خیر؟
ج
- اساس جمهوری اسلامی حاکمیّت احکام اسلام است و این معنائی نیست که شخص مسلمان با آن موافقت نداشته باشد و انتظار همه همین است که احکام اسلام حاکمیّت پیدا کند و شرائط مجتهد جامع الشرائط و مرجع تقلید همان است که در رسالههای عملیه مذکور است. و اللّه العالم.
س 45
اشاره
- کسانی که باقی بفتوای مجتهد میت هستند جوازاً یا وجوباً در مسأله پرداخت سهم سادات که به فتوای میت مانند سهم امام علیه السلام اجازه مرجع تقلید لازم داشته میتوانند این مسأله را بفتوای مرجع حی عمل کنند؟
ج
- در فرض مذکور با بقاء بر تقلید میّت که اجازه مجتهد یا مرجع تقلید را لازم میدانسته فعلًا باید با اجازه مجتهد یا مرجعی که به او در مسأله بقاء رجوع کرده سهم سادات عظام را بپردازد.
س 46
اشاره
- در رساله فرمودهاید کسی که وصیت میکند لازم نیست بالغ باشد حتّی ده سال داشته باشد کافی است حال این دهساله در مسأله اختلافی به فتوای کدام مجتهد عمل کند با اینکه بالغ نشده و تقلید بر او واجب نیست؟
ج
- در نفوذ وصیّت طفل دهساله تقلید او از مجتهد شرط نیست بلی وصی و وارث او در این مسأله طبق فتوای مجتهدی که از او تقلید مینمایند عمل میکنند و اللّه العالم.
س 47
اشاره
- نظر حضرتعالی درباره ولایت فقیه چیست؟
ج
- به نظر حقیر ولایت فقیه جامع الشرائط در زمان غیبت ولی عصر عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف فی الجمله ثابت و مسلّم است و تفصیل آن در رساله «ولایة الفقهاء فی عصر الغیبة» بیان گردید. و اللّه العالم.
س 48
اشاره
- فرق بین حکم و فتوی چیست؟
ج
- فتوی عبارت از بیان حکم کلی است که مجتهد آن را از کتاب و سنت
جامع الاحکام، ج1، ص: 22
استفاده کرده ولی حکم انشاء و دستوری است در موضوع خاص جزئی که مجتهد جامع الشرائط صادر میکند. و اللّه العالم.
س 49
اشاره
- حکم حاکم را تا چه حد نافذ میدانید؟
ج
- حکم مجتهد جامع الشرائط نافذ است و بر همه عمل بآن لازم است مگر آنکه کسی اشتباه و خطای او را در مبانی حکم بداند و بطور کلّی نفوذ حکم او در مواردی است که اگر مکلف خودش هم عالم بآن شود، مکلّف بعمل بمضمون آن حکم میباشد.
س 50
اشاره
- نظر شما در مورد حدّ اطاعت از مرجع تقلید چیست؟
ج
- فتاوای مرجع تقلید برای مقلّد واجب العمل است و اگر در موردی حکم کند آن هم واجب العمل است.
س 51
اشاره
- عمل به استفتای یک مجتهد آیا تنها برای مقلدینش عمل بوظیفه است یا سایرین هم میتوانند به استناد استفتای او عمل کنند؟
ج
- فقط برای مقلّدین خود آن مجتهد حجت است.
س 52
اشاره
- برای شخص محتاط آیا داخل کردن فتاوی فقهاء گذشته هم لازم است؟
ج
- بلی برای رعایت احتیاط کامل باید فتاوی علماء جامع الشرائط تقلید در گذشته نیز ملاحظه شود. و اللّه العالم.
جامع الاحکام، ج1، ص: 23
آیتالله العظمی حاج شیخ علی صافی گلپایگانی