واجب بودن فرمانبرداری از امامان [علیهم السّلام]
[4٧6]١-زراره از حضرت باقر علیه السّلام روایت کرده که فرمود: والاترین و شریف ترین کار و کلیدش و در همه چیز و خشنودی آن مهربان پاک و والا پس از شناخت او فرمانبرداری از امام است. سپس فرمود: خداوند پاک و والا می فرماید: (هرکس از رسول ما فرمانبرداری کند از خداوند فرمان برده و آن که سرپیچد، ما تو را به نگهداری شان نفرستاده ایم.) [نساء (4) :٨٠]
[4٧٧]٢-ابو الصّباح گفت: گواهی می دهم که شنیدم حضرت صادق علیه السّلام می فرمود: من گواهی می دهم که علی امامی است که خداوند اطاعتش را بایسته کرد و حسن امامی است که خداوند فرمانبرداری از او را بایسته کرد و حسین امامی است که خداوند اطاعت از او را واجب کرد و علی بن حسین امامی است که خداوند فرمانبرداری از او را بایسته ساخت و محمّد بن علی امامی است که خداوند اطاعت از او را بایسته کرد.
[4٧٨]٣-بشیر عطّار گفت: شنیدم حضرت صادق علیه السّلام می فرمود: ما گروهی هستیم که خداوند اطاعت از ما را واجب کرد و شما از کسی پیروی می کنید که مردم برای نشناختن او بهانه ندارند.
[4٧٩]4-یکی از اصحاب ما از حضرت باقر علیه السّلام دربارۀ این سخن خداوند شکوهمند (و به آنان حکومت بزرگی دادیم.) [نساء (4) :54]روایت کرده که فرمود: آن، اطاعت بایسته است.
[4٨٠]5-ابو الحسن عطّار گفت: شنیدم حضرت صادق علیه السّلام می فرمود:
جانشینان و فرستادگان در اطاعت [بایسته]مشترک اند.
[4٨١]6-ابو الصّباح کنانی گفت: حضرت صادق علیه السّلام فرمود: ما گروهی هستیم که خداوند عزّتمند اطاعت از ما را بایسته ساخت. انفال برای ما است و برگزیدۀ مال برای ماست. راسخان در علم ماییم. ماییم کسانی که مورد حسد واقع شدیم آن جا که خدا فرمود: (آیا مردم به خاطر آن چه خداوند از احسانش به آنان داده، حسد می برند.) [نسا (4) :54]
[4٨٢]٧-حسین ابو علا گفته است: برای حضرت صادق علیه السّلام باور خودمان دربارۀ اوصیا را که اطاعت از ایشان واجب است بیان کردم. فرمودند: آری آنان هستند کسانی که خداوند فرازمند فرمود: (از خدا فرمان برید و از فرستادۀ او و از صاحبان امر از میان خودتان، فرمان برید.) [نساء (4) :5٩]و آنان هستند کسانی که خدای گرامی و بزرگ فرمود: (همانا ولیّ شما، خداوند و فرستادۀ او و کسانی هستند که ایمان آوردند.) [مائده (5) :55]. [4٨٣]٨-معمّر پسر خلاّد گفت: مردی پارسی از حضرت کاظم علیه السّلام پرسید:
فرمانبرداری از تو واجب است؟ فرمود: بله. گفت: مانند فرمانبرداری از علی بن ابی طالب علیه السّلام؟ فرمودند: بله.
[4٨4]٩-ابو بصیر گفت: از حضرت صادق علیه السّلام دربارۀ امامان پرسیدم که آیا در امر امامت و اطاعت در یک جایگاهند؟ فرمودند: آری.
[4٨5]١٠-محمّد بن زید طبری گفت: من در خراسان نزد حضرت رضا علیه السّلام ایستاده بودم و نزدشان گروهی از بنی هاشم و در میانشان اسحاق پسر موسی بن عیسای عباسی بودند. پس حضرت فرمود: ای اسحاق! شنیده ام مردم می گویند ما می پنداریم که مردم بندگان ما هستند. نه. سوگند به خویشاوندی ام با رسول خدا-درود خدا بر او و بر خاندانش-هرگز آن را نگفته ام و از پدرانم نشنیده ام که آن را بگویند و از کسی نشنیده ام که پدرانم آن را گفته باشند. ولی من می گویم:
مردم در اطاعت بندۀ ما هستند و در دین پیرو ما، پس حاضران این سخن را به غایبان برسانند.
[4٨6]١١-ابو سلمه گفته است: از حضرت صادق علیه السّلام شنیدم که می فرمود:
ماییم کسانی که خداوند اطاعت از ما را واجب کرد. برای مردم جز شناخت ما روا نیست و در نشناختن مان بهانه ندارند. هرکه ما را بشناسد مؤمن است و آن که انکارمان کند، کافر. و کسی که ما را نشناخت و انکارمان نکرد گمراه است تا به هدایتی که عبارت از اطاعت بایستۀ ما است، بازگردد. اطاعتی که خداوند بر او واجب کرده است. ولی اگر بر همان گمراهی اش بمیرد خداوند با او هرچه خواهد، بکند.
[4٨٧]١٢-محمّد فضیل گفت: از امام علیه السّلام دربارۀ برترین چیزی که بندگان به وسیلۀ آن به خداوند شکوهمند نزدیک می شوند، پرسیدم. فرمود: برترین چیزی که به وسیلۀ آن بندگان به سوی خداوند عزّتمند نزدیک می شوند، فرمانبری از او، فرمانبری از فرستاده اش و فرمانبری از صاحبان امر است.حضرت باقر علیه السّلام فرمود: دوست داشتن ما ایمان است و دشمنی با ما کفر.
[4٨٨]١٣-اسماعیل جابر گفت: به حضرت باقر علیه السّلام عرض کردم: آیا دینم را که با آن از خداوند شکوهمند اطاعت می کنم به شما عرضه بکنم؟ فرمودند: بگو.
گفتم: گواهی می دهم که خدایی جز اللّه نیست، یکتاست و انبازی ندارد و محمّد -درود خدا بر او و بر خاندانش-بنده و فرستادۀ او است و به آنچه از نزد خداوند آورده اقرار دارم و علی علیه السّلام امامی است که خداوند اطاعتش را واجب کرده است.
پس از ایشان حسن علیه السّلام امامی است که خداوند اطاعتش را واجب کرده و پس از ایشان حسین علیه السّلام امامی است که خداوند اطاعت از او را واجب ساخته و پس از ایشان علی بن حسین علیهما السّلام امامی است که خداوند اطاعت از او را بایسته کرده تا به خودشان رسید پس گفتم: و شما که خداوند مورد رحمتش قرار دهد. فرمودند:
این است دین خدا و دین فرشتگان او.
[4٨٩]١4-یکی از اصحاب امیر مؤمنان علیه السّلام گفته است که حضرت امیر مؤمنان فرمودند: بدانید که همنشینی با عالم و پیروی از او آیینی است که خداوند به وسیلۀ آن اطاعت می شود. اطاعت از او تأمین گر نیکی ها و محوکنندۀ زشتی ها است و گنجینۀ مؤمنان است. در زندگانی سرافرازی و پس از مرگ، زیبایی است.
[4٩٠]١5-منصور حازم گفت: به حضرت صادق علیه السّلام گفتم: خداوند بزرگ تر و گرامی تر از آن است که به واسطۀ آفریدگانش شناخته می شوند. فرمود:
درست است. گفتم: هرکه دانست پروردگاری دارد سزاوار است بداند که برای آن پروردگار خشنودی و خشمی هست و خشنودی و خشمش جز به واسطۀ وحی یا فرستاده ای دانسته نمی شود، آن که وحیی به او نیامده سزاوار است که فرستادگان را بجوید و آن گاه که دیدارشان کند بفهمد که ایشان حجّتند و اطاعت بایسته از آنان است. من به مردم گفتم: آیا نمی دانید که رسول خدا -درود خدا بر او و بر خاندانش-از سوی خداوند حجّت بر آفریدگان بود؟ گفتند: قرآن. به قرآن نگریستم دیدم اهل مرجئه و قدری ها و زندیقی که به آن ایمان ندارد به وسیلۀ آن با هم می ستیزند تا به یاری آن بر دیگران چیره شوند.
پس دانستم که قرآن جز با یک تفسیرگر حجّت نیست تا آن چه او درباره اش بگوید حقّ و درست باشد. پس به آنان گفتم: تفسیرگر قرآن کیست؟ گفتند: پسر مسعود تفسیر می دانست، عمر می دانست و حذیفه هم. گفتم: همه آن را. گفتند:
نه. و من جز علی کسی را نیافتم که درباره اش بگویند او همۀ قرآن را می داند.
هنگامی که چیزی در میان مردم رخ می داد، این می گفت: نمی دانم. آن می گفت:
نمی دانم و آن دیگری هم. و ایشان می فرمود: من می دانم. پس من گواهی می دهم که علی علیه السّلام تفسیرگر قرآن بود و اطاعت از او بایسته. و پس از رسول خدا-درود خدا بر او و بر خاندانش-او حجّت بر مردم بود. و آن چه او دربارۀ قرآن گفته حقّ است. حضرت فرمود: خداوند تو را بیامرزد. آن گاه گفتم: علی علیه السّلام درنگذشت تا حجّتی از پس خود گذاشت چنان که رسول خدا گذاشته بود. و حجّت پس از علی، حسن بن علی علیهما السّلام بود و من گواهی می دهم که حسن علیه السّلام از دنیا نرفت تا حجّتی از پس خود گذاشت چنان که پدر و جدّش گذاشته بودند و حجّت پس از حسن، حسین علیه السّلام است و اطاعت از او واجب.
حضرت فرمود: خدا تو را بیامرزد. پس من سرشان را بوسیدم و گفتم: و من گواهی می دهم که حسین [علیه السّلام]درنگذشت تا علی بن حسین علیهما السّلام را حجّت پس از خودش گذاشت که اطاعت از او واجب بود. حضرت فرمود: خدا تو را بیامرزد و من سرشان را بوسیدم و گفتم: و من علی بن حسین گواهی دهم که او درنگذشت تا محمّد بن علی ابو جعفر علیه السّلام را حجّت پس از خود گذاشت که اطاعتش واجب بود. حضرت فرمود: خداوند تو را بیامرزد. گفتم: اجازه بدهید سرتان را ببوسم. حضرت خندید. گفتم: خداوند کارت را بسامان گرداند و دانستم که پدرتان درنگذشت تا حجّت پس از خود را بر جای گذاشت. چنان که پدرشان گذاشته بود و خدا را گواه می گیرم که آن حجّت تویی و اطاعت از تو بایسته است. فرمودند: بس است خدا تو را بیامرزد. گفتم: اجازه بدهید سرتان را ببوسم. آن گاه سرشان را بوسیدم. حضرت امام صادق علیه السّلام خندید و فرمود: هرچه خواهی بپرس که پس از این هرگز تو را بیگانه نمی شمارم. [4٩١]١6-حسین ابو علا گفته است: به حضرت صادق علیه السّلام گفتم: اطاعت از اوصیا واجب است؟ فرمودند: بله، آنان کسانی هستند که خداوند شکوهمند فرمود: (خداوند را اطاعت کنید و رسول و صاحبان امر از میان خودتان را اطاعت کنید.) [نساء (4) :6٣]و آنان کسانی هستند که خداوند عزّتمند فرمود: (ولیّ شما خدا است و رسولش و کسانی که ایمان آوردند. آنان که نماز را به پا داشته و در حال رکوع زکات دادند.) [مائده (5) :6١]
[4٩٢]١٧-عبد الاعلی گفت: شنیدم حضرت صادق علیه السّلام می فرمود: شنیدن و اطاعت کردن درهای خیرند. به زیان شنوای مطیع دلیلی یافت نشود چنان که به سود شنوای نافرمان هم. و دلیل و برهان پیشوای مسلمانان در روزی که خداوند را دیدار کند، کامل است. سپس فرمود: خداوند پاک و والا می فرماید: (روزی که همۀ مردم را با پیشوایشان بخوانیم.) [اسراء (١٧) :٧١]
اصول کافی ج1ص403