رساله شکیات نماز
اشاره
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
الحمد للّه الذی أزاح ظلمات الشبهات من الشکوک و الاوهام عن مناهج المسائل و الاحکام الشریفة سید الانام و روایات أهل بیته الکرام صلوات اللّه علیه و علیهم ما استنار نهار و أدلهم ظلام.
و أما بعد: چنین گوید خاک راه سالکان مسالک شرع مبین محمد باقر بن محمد تقی حشر هما اللّه مع موالیهما الطیبین صلوات اللّه علیهم أجمعین، که چون نماز أشرف عبادات بدنیه، و أعظم قربات ربانیه است، و به این سبب شیطان علیه اللعنة در آن حال زیاده از سایر اوقات و احوال سعی در شغل خاطر آدمی و اخلال به حضور قلب که اهم شرایط و آداب نماز است مینماید.
و به سبب کثرت و ساوس شیطان شک و سهو و نسیان اکثر نمازگذاران را عارض میشود، و محتاج به دانستن مسائل بسیار که متعلق به احوال آن است میگردند، و به سبب عدم علم به آنها نماز خود را در معرض بطلان و فساد در میآورند.
و جمعی از علما رضوان اللّه علیهم قائل شدهاند که باطل است نماز کسی که مسائل ضروریه شک و سهو را نداند، هر چند شک و سهو در آن نماز او عارض نشود.
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 296
و لهذا جمعی از برادران ایمانی از این قلیل البضاعه التماس رساله نمودند که مشتمل بر اکثر احکام ضروریه شک و سهو بوده باشد، و استدعا نمودند که به لغت فارسی و در غایت وضوح نوشته شود که نفعش اعم و فایدهاش اهم بوده باشد. اجابت مسئول ایشان را لازم دانسته، از هادی گم گشتگان به وادی حیرت استدعای عصمت از عوارض سهو و نسیان و غفلت نموده، بر سبیل استعجال با و فور أشغال بر وفق متمنای ایشان تحریر نمود، و بر مقدمه و پنج فصل و خاتمه مرتب گردانید، أما:
مقدمه در بیان اصطلاحی چند است که در این رساله دانستن آنها ضروری است
بدان أرشدک اللّه تعالی که چیزهایی که در نماز در کار است رعایت آنها بر چند قسماند، زیرا که یا داخل در نماز است یا خارج از نماز، و آنچه داخل در حقیقت نماز است یا رکن است یعنی به زیادتی و نقصان آن عمدا و سهوا غالبا نماز باطل میشود، یا واجبی است غیر رکن که به ترک آن از روی فراموشی نماز باطل نمیشود.
و آنچه خارج از حقیقت نماز است، یا شرط صحت نماز است مانند طهارت از حدث و خبث، یا ترکی چند است که در نماز واجب است که انها را ترک نماید، و مانند ترک سخن گفتن، و به جانب راست و چپ ملتفت شدن.
و اخلال به اینها نمودن یا به عنوان علم و عمد است که دانسته بکند، و عالم باشد که جایز نیست، یا به عنوان جهل مسأله و عمد
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 297
است، که مسأله نداند و گمان کند که حلال است و عمدا واقع سازد، یا به عنوان سهو است که از روی فراموشی واقع سازد، یا به عنوان ظن است، که تردد داشته باشد که آیا کرده است یا نکرده است و یک طرف در نظر او راجح باشد.
پس آن طرف راجح را ظن میگویند و طرف مرجوح را و هم میگویند، یا شک دارد به این معنی که متردد است در فعل و ترک و هیچ یک در نظر او رجحان ندارد، و احکام هر یک از اینها را به عون الهی در فصلی بیان مینمائیم.
و بدان که چون احتیاط در دین امری است مطلوب و مرغوب، و در بسیاری از مسائل خلاف بسیار هست، و احادیث متعارضه نیز هست، پس در هر مسأله که این شکسته را ظنی قوی حاصل بوده، و موافق مشهور میان علما بوده است، غالبا متعرض احتیاط نشدهام، و در جائی که تعارض اخبار با اقوال مشهوره بوده، اشاره به ظن خود یا احتیاط کردهام که همه کس را از این رساله انتفاعی باشد.
و هر امری که به عنوان احتیاط مذکور شده است در نیت آن باید که متعرض وجوب و ندب نشوند، و به قصد قربت اکتفا نمایند، و هر جا که أقوا و أظهر گفتهام یا اظهار اتفاق و اجماع کردهام به قصد وجوب کردن بهتر است.
فصل اول در بیان خللی است که از روی عمد واقع شود
بدان که علما نقل اجماع کردهاند بر آن که هر که عمدا یکی از واجبات نماز را ترک کند، خواه شرط باشد، و خواه جزء، و
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 298
خواه فعل باشد، و خواه ترک، نماز او باطل است، و در وقت اعاده و در خارج وقت قضا میباید کرد، اما در بعضی از خصوصیات خلاف کردهاند، چنانچه بعضی از متأخرین علما آمین گفتن، و دست راست بر دست چپ گذاشتن را حرام میدانند، و مبطل نمیدانند.
و همچنین دعوی اجماع کردهاند بر این که هر چه عمدا مبطل نماز است، اگر از روی جهل به مسأله نیز واقع شود نماز باطل میشود، مگر بلند خواندن و آهسته خواندن قرائت، و نماز قصر را تمام کردن، که اینها اگر از روی نادانی باشد نماز باطل نمیشود اجماعا.
و در این مسأله نیز در چند موضع خلاف کردهاند، چنانچه بعضی گفتهاند که اگر کسی جاهل باشد به حرمت پوشیدن جیزی در نماز که پشت پا را به پوشاند و ساق نداشته باشد، و در چنین چیزی نماز کند نماز او صحیح است، و نزد فقیر اصل حرمت آن ثابت نیست.
و همچنین گفتهاند که اگر کسی تازه شیعه شده باشد و به نادانی بر چیزی که خوردنی یا پوشیدنی است سجده کند نماز او باطل نمیشود، و مشهور وجوب اعاده است.
و از کلام شیخ طوسی رحمه اللّه در بعضی از کتب او ظاهر میشود که کسی که از روی جهل به مسأله بعد از سلام بیموقع و متذکر شدن که نمازش تمام نشده است سخن گوید، نمازش باطل نمیشود، و أشهر و أحوط اعاده است.
و اگر کسی نداند که مکان، یا جامهای که در آن نماز کرده است، یا آبی که به آن وضو یا غسل ساخته است، یا خاکی که به آن تیمم کرده است غصبی بوده است و آخر ظاهر شود، نماز او صحیح است،
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 299
و در این مسأله خلافی به نظر نرسیده است. و اگر فراموش کرده باشد غصبی بودن اینها را خلاف است، بعضی گفتهاند که مطلقا اعاده میکند، و بعضی گفتهاند که در وقت اعاده میکند نه در خارج وقت، و بعضی گفتهاند که مطلقا اعاده نمیکند، و این أقوا است.
و اگر نجاست بدن یا جامه یا موضع سجده معلوم نبوده باشد، و بعد از نماز معلوم شود، نماز صحیح است، و بعضی گفتهاند که در وقت اعاده میکند. و کسی که نجاست اینها را فراموش کرده باشد، مشهور آن است که در وقت اعاده میکند و در خارج وقت اعاده نمیکند.
و بعضی گفتهاند که مطلقا اعاده میکند، و بعضی گفتهاند که در هیچ یک اعاده واجب نیست، و مسأله در غایت اشکال است، اگر چه دور نیست که اعاده مطلقا خصوصا در خارج وقت محمول بر استحباب باشد، و أحوط آن است که اعاده کند مطلقا.
و همچنین اگر کسی گمان نجاستی کند و تفحص نکند و آخر معلوم شود که نجس بوده است، یا شستن جامه را به دیگری گذارد، و آخر معلوم شود که ازاله نجاست نشده بوده است، أحوط «1» آن است که نماز را اعاده کند.
و اگر نداند که پوست و شبه آن میته است و نماز کند در آن، و بعد از آن معلوم شود که آن پوست میته بوده است، نماز صحیح است.
و اگر آن پوست را از دست مسلمان گرفته باشد، یا در بلاد اسلام از دست مجهول گرفته باشد نماز صحیح است. و اگر از
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 300
دست کافر گرفته باشد، یا در بلاد کفر از دست مجهولی گرفته باشد نماز باطل است، و مشهور میان علما آن است که اگر در بلاد اسلام از زمین بر داشته باشد نیز همین حکم دارد، و أحوط عمل به این قول است، هر چند از أحادیث خلاف آن ظاهر میشود.
و ظاهرا مراد از بلاد مسلمانان بلادی است که غالب و اکثر اهل آن مسلمان باشند، نه بلادی که حکم مسلمانان در آن جاری باشد هر چند اکثر اهل آن کافر باشند، مانند اکثر بلاد هندوستان، چنانچه اکثر اصحاب تصریح به این کردهاند.
و احوط آن است که نماز نکند در پوست و جامهای که نداند که از جنسی است که نماز در آن میتوان کرد، و اگر کرده باشد نماز را اعاده کند، خصوصا در صورتی که شک داشته باشد، چنانچه جمعی از علما گفتهاند، اگر چه أظهر آن است که تا علم یا ظن نداشته باشد که از جنسی است که در آن نماز نمیتوان کرد نماز او صحیح است.
و اگر از روی فراموشی در جامهای نماز کند که در آن نماز میتوان کرد ظاهرا نمازش صحیح باشد، و همچنین اگر از روی جهل به مسأله در آن نماز کرده باشد نماز او صحیح است.
و أظهر آن است که هر یک از تروک و شرائط صلاة که از روی سهو یا مسأله ندانستن ترک شود نماز صحیح است، مگر طهارت و قبله که اگر بیوضو یا غسل نماز کرده باشد نماز را در وقت و خارج وقت اعاده و قضا میکند اتفاقا.
و در باب کسی که از روی جهل به مسأله یا فراموشی به غیر قبله نماز کرده باشد خلاف است، و أحوط اعاده است خصوصا در وقت، و وجوب اعاده در وقت خالی از قوتی نیست. و در سایر
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 301
شرائط و تروک اگر اخلال نماید أحوط آن است که در وقت اعاده کند، هر چند عدم وجوب اعاده أقوا است.
و در چند موضع علما به خصوص متعرض شدهاند، یکی آن که به اعتبار جهل یا فراموشی در اثنای نماز عورتش مکشوف باشد و نماز کند، و ابن جنید گفته است که در وقت اعاده میکند و در خارج وقت اعاده نمیکند، و شهید رحمه اللّه گفته است که اگر در تمام نماز عورتش باز بوده باشد اعاده در کار نیست، و أشهر و أقوا آن است که مطلقا در کار نیست، چنانچه حدیث بر آن دلالت کرده است. و ذکر مواضع دیگر مناسب این رساله نیست
فصل دوم در أحکام سهو است
بدان وفقک اللّه تعالی که اگر کسی نیت نماز را فراموش کند تا تکبیر احرام بگوید، یعنی در أصل در خاطر او نباشد که نماز میکند و از برای خدا میکند، نه آن که به لفظ نگفته باشد، یا ألفاظ را در دل نگذرانیده باشد، و این معانی در خاطر او باشد، زیرا که نیت بودن همان معانی است در خاطر، نمازش باطل است.
و اگر قیام در حال نیت را فراموش کرده باشد، جمعی از علما گفتهاند که نمازش باطل است، هر چند ثابت نیست و مبنی بر عدم تحقیق نیت است، و لیکن أحوط اعاده است.
و همچنین اگر ایستادن در حال تکبیر احرام را فراموش کند، مشهور میان علما آن است که نمازش باطل، و أحوط عمل به این قول است.
و اگر تکبیر احرام را فراموش کند، نمازش باطل است، و هر
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 302
وقت که به خاطرش آید میباید که نماز را از سر گیرد، و همچنین اگر دو تکبیر احرام بگوید از روی فراموشی، نماز او باطل است، موافق مشهور، و أحوط آن است که مبطلی به عمل آورد و نماز را از سر گیرد.
و اگر کسی رکوع را فراموش کند تا پیشانی را به موضع سجود نگذاشته است، بر میگردد و راست میایستد موافق مشهور، و به رکوع میرود و راست میایستد موافق مشهور، و به سجود میرود.
و اگر پیشانی را گذاشته است هر چند بر چیزی باشد که سجده بر آن نتوان کرد، نمازش باطل میشود و از سر میگیرد.
و بعضی گفتهاند که اگر در دو رکعت آخر باشد هر چند هر دو سجده را هم کرده باشد بر میخیزد و رکوع را به جا میآورد و آن سجدهها را حساب نمیکند، و نماز را تمام میکند. و بعضی مطلقا به این قول قائل شدهاند، خواه در دو رکعت اول و خواه در دو رکعت دوم، و خواه در نماز صبح و شام، و خواه در نمازهای چهار رکعتی، و اگر کسی به این قول عمل کرده نماز را هم اعاده کند شاید أحوط باشد، و قول مشهور أقوا است.
و اگر کسی هر دو سجده را فراموش کرده باشد تا آن که در رکعتی که بعد از آن است به رکوع «1» رفته باشد، نماز او باطل است موافق مشهور و أقوا. و اگر پیش از رکوع به خاطرش آمد بر میگردد و سجدهها را به جا میآورد و نماز را تمام میکند، و بعد از نماز احتیاطا دو سجده سهو میکند، و چون در این صورت قائل به بطلان نماز شدهاند اگر اعاده نیز بکند شاید بد نباشد.
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 303
و اگر کسی سهوا در یک رکعت دو رکوع بجا آورد، نماز او باطل است اجماعا، مگر در یک صورت که شک کند در رکوع در وقتی که ایستاده است، و باز به رکوع رود و هنوز سر بر نداشته به خاطرش آید که پیشتر رکوع کرده بوده است، که در این صورت خلاف است، أشهر و أقوا آن است که نمازش باطل است، و بعضی گفتهاند سر از رکوع بر نمیدارد و به سجده میرود و نمازش صحیح است، و اگر چنین کند و نماز را تمام کند و باز اعاده کند أحوط است.
و اگر کسی سهوا در یک رکعت چهار سجود بجا آورد، نمازش باطل میشود اجماعا. و این دو قاعده در نماز جماعت جاری نیست نسبت به مأموم، زیرا که اگر کسی از روی فراموشی پیش از پیشنماز به رکوع یا به سجود برود بر میگردد و باز با پیشنماز میرود، و همچنین اگر از روی فراموشی یا به گمان آن که پیشنماز سر بر داشته است سر بر دارد و بر او معلوم شود که پیشنماز هنوز سر بر نداشته است بر میگردد و با پیشنماز سر بر میدارد، و زیادتی رکن در این دو صورت باعث بطلان نماز او نمیشود.
و اگر عمدا پیشتر به رکوع یا به سجود برود یا پیشتر سر بر دارد، مشهور آن است که بر نمیگردد، و نمازش صحیح است، و اگر چنین کند و نماز را نیز اعاده بکند در این صورت أحوط است.
و اگر کسی یک رکعت بر نماز زیاده کند سهوا، نمازش باطل است موافق أشهر و أقوا، و بعضی از علما گفتهاند که اگر به قدر تشهد در نماز چهار رکعتی بعد از رکعت چهارم نشسته است نمازش صحیح است، و بعضی گفتهاند که اگر تشهد خوانده است
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 304
نمازش صحیح است، و بعضی در غیر چهار رکعتی نیز چنین گفتهاند.
و أحوط اعاده است مطلقا، خواه بعد از سجدههای رکعت پنجم به خاطرش آید، و خواه میان سجدهها، و خواه میان رکوع و سجدهها، و اگر پیش از رفتن به رکوع به خاطرش آید مینشیند و تشهد اگر نخوانده است میخواند و سلام میگوید، و احتیاطا دو سجده سهو میکند، و نمازش صحیح است.
و اگر کسی یک رکعت یا زیاده از نماز را فراموش کرده باشد و پیش از سلام و بعد از تشهد یا پیش از تشهد به خاطرش آید نماز را تمام میکند و صحیح است اتفاقا، و برای تشهد زیادتی اگر خوانده باشد احتیاطا سجده سهو میکند. و اگر بعد از سلام به خاطرش آید که یک رکعت یا زیاده از نماز را کم کرده است، و هنوز فعلی که منافی نماز است به عمل نیاورده باشد، آن نماز را تمام میکند، و احتیاطا دو سجده سهو میکند برای سلام بیموقع.
و اگر تشهد بیموقع خوانده باشد، برای آن نیز دو سجده سهو احتیاطا میکند و نمازش صحیح است، خواه دو رکعتی باشد و خواه سه رکعتی و خواه چهار رکعتی.
و اگر وقتی به خاطرش آید که فعلی از او صادر شده باشد که اگر عمدا کرده باشد در نماز به سبب آن نماز باطل میشود، و اگر سهوا کرده باشد نماز باطل نمیشود، مانند سخن گفتن و قهقهه کردن و پشت به قبله کردن بنا بر قولی، پس خلاف است میان علما، و أشهر و أقوا آن است که نمازش صحیح است، و آنچه ترک کرده است بجا میآورد.
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 305
و اگر سخن گفته باشد به دو حرف یا زیاده یا به یک حرف تام الفائده، احتیاطا سجده سهو میکند، و بعضی گفتهاند که نمازش باطل است، و بعضی گفتهاند که در غیر چهار رکعتی باطل است و در چهار رکعتی صحیح است، و أحوط اعاده است خصوصا در غیر چهار رکعتی، اگر چه أظهر آن است که در کار نیست.
و اگر وقتی به خاطرش آید که کاری کرده باشد که کردن آن باعث بطلان صلاة میشود عمدا و سهوا، مانند حدث و فعل کثیر یا پشت به قبله کردن بنا بر مشهور، پس أشهر و أقوا آن است که نمازش باطل میشود.
و از ابن بابویه رحمه اللّه نقل کردهاند که او گفته است که در این صورت نیز نماز را تمام میکند و صحیح است، و اگر چنین کند و بعد از آن اعاده کند شاید أحوط باشد.
و اگر کسی سلام را فراموش کند، و بعد از فعلی که مبطل نماز است به خاطر آورد، نمازش صحیح است، و اگر بعد از فعلی که عمدا و سهوا مبطل نماز است به خاطر آورد، مشهور میان علما آن است که نمازش باطل است، و أظهر آن است که باطل نمیشود، و أحوط عمل به مشهور است.
و اگر پیش از تشهد أخیر و بعد از فارغ شدن از سجدهها حدثی از او صادر شود، أشهر و أحوط بطلان صلاة است، و بعضی گفتهاند که نماز باطل نمیشود و وضو میسازد و تشهد بجا میآورد، و این قول به حسب أحادیث خالی از قوتی نیست، و احتیاط آن است که چنین کند و اعاده نیز بکند.
و اگر در اثناء نماز پیش از تمام کردن سجدههای رکعت آخر حدثی از او سهوا یا بیاختیار از او صادر شود، مشهور آن است
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 306
که نمازش باطل است، و اگر وضو بسازد و نماز را تمام کند و اعاده کند أحوط است.
و اگر کسی داند که دو سجده را در نماز ترک کرده است، و نداند که این دو سجده از یک رکعت بوده است که نمازش باطل باشد، یا از دو رکعت بوده است که نمازش صحیح باشد، مشهور آن است که نمازش باطل است، و أحوط آن است که دو سجده سهو را با چهار سجود سهو بجا آورد و نماز را اعاده نیز بکند.
و اگر خللی کند به فعلی از أفعال نماز که رکن نبوده باشد، پس بر سه قسم است نزد فقهاء: اول- آن است که نماز را تمام میکند و احتیاج به تدارک ندارد، دوم: آن است که تدارک دارد اما به سجده سهو احتیاج نیست. سوم: آن است که هم تدارک دارد و هم سجده سهو.
اما قسم اول پس اگر کسی قرائت را یا حمد تنها را یا سوره تنها را یا بلند خواندن و آهسته خواندن قرائت را از روی فراموشی ترک کند، نمازش صحیح است و تدارکی بر او لازم نیست.
و اگر قرائت در هر دو رکعت اول را فراموش کرده باشد در دو رکعت آخر متعین نیست بر او حمد خواندن بنا بر أشهر و أقوا.
و همچنین نمازش صحیح است بیتدارک هرگاه ذکر رکوع، یا درنگ کردن به قدر ذکر را فراموش کند، و بعد از سر برداشتن از رکوع بیادش آید، یا سر برداشتن را فراموش کند، یا قرار گرفتن بعد از سر برداشتن را، و بعد از رفتن به سجده به خاطرش آید، یا ذکر سجود اول را، یا قرار گرفتن به قدر ذکر، یا بعضی اعضای غیر پیشانی را بر زمین گذاشتن را فراموش کند، و بعد از سر برداشتن به خاطرش آید، یا نشستن بعد از سر برداشتن از سجده اول را، یا درنگ کردن در آن را فراموش کند
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 307
تا به سجود دوم برود، یا آن که سجده دوم را، یا قرار گرفتن در آن را، یا سجده کردن بر شش عضو غیر پیشانی را فراموش کند، و بیادش نیاید تا سر از سجود بر دارد، که در این همه صور نماز او صحیح است. و اگر در همه صور احتیاط دو سجده سهو بکند برای خروج از خلاف شاید بد نباشد.
و اما قسم دوم، پس اگر کسی قرائت را، یا خصوص حمد یا سوره را، یا بعضی از حمد یا سوره را اگر چه یک آیه باشد، یا کمتر فراموش کند، و پیش از رکوع به خاطرش آید، بر میگردد و آنچه ترک کرده است به عمل میآورد، و ما بعد آن را هر چند شروع به قنوت کرده باشد، و هر چند شروع به رفتن رکوع کرده باشد و هنوز به حد رکوع نرسیده باشد.
و اما بلند خواندن قرائت و آهسته خواندن اگر ترک شود، محل خلاف است که آیا پیش از رکوع تدارک میکند یا نه؟ و أظهر آن است که تدارک نمیکند، و نمازش صحیح است.
و اگر ذکر رکوع را فراموش کند، و پیش از آن که از حد رکوع بدر رود بیادش آید، یا سر برداشتن از رکوع را یا درنگ بعد از سر برداشتن را فراموش کند، و پیش از سجود بیادش آید، بر میگردد و به عمل میآورد، و در فراموش کردن درنگ بر میگردد و راست میایستد، و اندکی توقف مینماید و به سجده میرود.
و اگر ذکر سجود اول را، یا سجود بر شش عضو غیر پیشانی را، یا درنگ در سجود به قدر ذکر را فراموش کند، و پیش از سر برداشتن از سجود اول بیاد آورد تدارک میکند.
و همچنین اگر درست نشستن بعد از سجود اول را، یا درنگ کردن در نشستن را فراموش کند، و پیش از آن که سر به سجده دوم
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 308
بگذارد بیادش آید تدارک میکند.
و همچنین اگر ذکر در سجود دوم، یا درنگ کردن در آن را، یا گذاشتن یکی از اعضای سجود غیر پیشانی را بر زمین فراموش کند، و پیش از سر برداشتن بیادش آید، آنچه فراموش کرده است به عمل میآورد.
و اگر یک سجده یا تشهد را فراموش کند، و پیش از رکوع به خاطرش آید، بر میگردد و آن سجده یا تشهد را بجا میآورد و بر میخیزد و قرائت را از سر میگیرد اگر چه قرائت کرده باشد، و نمازش صحیح است.
و اگر بعد از ایستادن بیادش آمده باشد، بعد از نماز احتیاطا دو سجده سهو میکند. و در صورتی که سجده را فراموش کرده باشد، اگر بعد از سر برداشتن از سجده اول نشسته باشد و طمأنینه، یعنی قرار گرفتن را به قصد واجب به عمل آورده باشد، و بعد از آن از سجده غافل شده باشد، و بعد از ایستادن به خاطرش آمده باشد، چون عود به سجده کند، نشستن و قرار گرفتن را به عمل نمیآورد، و به سجود میرود.
و اگر در اصل نشستن و درنگ کردن را به عمل نیاورده است، اول مینشیند و اندک درنگی میکند، و بعد از آن به سجود میرود، و اگر نشسته و درنگ کرده است اما نه به قصد واجب، بلکه به قصد جلسه استراحت که بعد از سجده دوم سنت است، در این صورت میان علما خلاف است، و خالی از اشکال نیست، و دور نیست که اگر واقع سازد به قصد احتیاط بد نباشد، و شاید که اگر اعاده نماز نیز بکند أحوط باشد.
و اگر بعد از ایستادن و پیش از رکوع جزم کند که یک سجده
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 309
از او فوت شده است و در سجده دیگر شک کند، از برای سجدهای که جزم دارد که نکرده است بر میگردد و بجا میآورد، و در سجدهای که شک دارد أظهر آن است که نباید کرد، و اگر در این صورت نیز نماز را اعاده کند شاید أحوط باشد.
و اما قسم سوم، پس اگر یک سجده را یا تشهد را فراموش کند، و بعد از رکوع به خاطر آورد، مشهور میان علما آن است که آن یک سجده یا تشهد را بجا میآورد بعد از نماز، و از برای هر یک دو سجده سهو میکند.
و ظاهر أحادیث آن است که در فراموش کردن سجده به همان سجده فراموش کرده اکتفا میکند، و دو سجده سهو در کار نیست، و در فراموش کردن تشهد دو سجده سهو میکند، و همان تشهد که در سجده سهو میخواند کافی است، و احتیاج به تشهد دیگر برای قضا نیست، و أحوط عمل به مشهور است.
و موافق مشهور سجده و تشهد فراموش شده را پیش از دو سجده سهو میکند، و ظاهرا اگر قصد ادا و قضا نکند و به زبان نیت نکند، و در خاطر خود بگذراند که بجا میآورم سجدهای را که در نماز ظهر مثلا فراموش کردهام از جهت آن که واجب است قربة الی اللّه، و در تشهد نیز چنین قصد کند و قصد واجب نکند بهتر است، و اللّه یعلم.
و بدان که این احکام که گذشت احکام غیر سجدههای آخر نماز و تشهد آخر است، و اما سجدههای آخر پس اگر هر دو را یا یکی را فراموش کرده باشد، و پیش از سلام به خاطرش آید، آنها را به عمل میآورد، و تشهد را از سر میگیرد، و نمازش صحیح است.
و دور نیست که اگر شروع در تشهد کرده باشد و بر گردد به
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 310
سجود سهو بنا بر رعایت بعضی از أقوال أحوط باشد.
و اگر بعد از سلام به خاطرش آید، اگر دو سجده باشد نمازش باطل است موافق مشهور، و اگر یک سجده باشد بجا آورد، و نمازش صحیح است.
و اگر تشهد را فراموش کرده باشد، و پیش از سلام به خاطرش آید، به این نحو که تشهد و سلام را هر دو فراموش کند بعد از سجده، و پیش از آن که مبطل به عمل آورد به خاطرش آید، هر دو را به عمل میآورد، و نمازش صحیح است، و اگر بعد از سلام به خاطرش آید تشهد را بجا میآورد و نمازش صحیح است، و بعضی در اینجا نیز به وجوب سجده سهو قائل شدهاند، و أحوط است اگر چه دلیلی ندارد.
و اگر در این صورت پیش از اتیان به تشهد فراموش کرد، و حدثی از او ظاهر شود، أشهر و أقوا آن است که نمازش صحیح است و وضو میسازد و روی به قبله مینشیند و تشهد را بجا میآورد، و اگر در این صورت اعاده نیز بکند برای رعایت بعضی از أقوال بد نیست.
و اگر صلوات بر محمد و آل را در تشهد فراموش کرده باشد، و بعد از نماز به خاطرش آید، أحوط آن است که بجا آورد.
و بدان که أشهر میان علماء آن است که فعلی که فوت شده است که باعث سجده سهو شده است، اول آن را میباید کرد، و بعد از آن سجده سهو را.
و اگر چند فعل باشد، اول فعلی را به ترتیب که فوت شده است به عمل آورد، و بعد از فراغ از فعلها سجدههای سهو را نیز به ترتیب به عمل آورد، و أحوط عمل به اینها است اگر چه تخییر أظهر است.
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 311
و بدان که بعضی از علماء قائل شدهاند که اگر در دو رکعت اول یک سجده را فراموش کند، و بعد از رکوع به خاطرش آید، نمازش باطل است، و قول مشهور که فرق میان دو رکعت اول و آخر نیست أقوی است، و اگر در این صورت بعد از تمام کردن نماز و بجا آوردن سجود و دو سجده سهو، اعاده نماز نیز بکند أحوط است.
فصل سوم در أحکام شک است
اشاره
بدان که شک یا در عدد رکعتهای نماز است یا در أفعال نماز، اگر در عدد رکعتها باشد، اگر شک او در نمازهای دو رکعتی باشد، مانند نماز صبح و جمعه، یا در نماز سه رکعتی باشد مانند نماز شام، یا در دو رکعت اول نماز چهار رکعتی باشد، أشهر و أقوا آن است که نمازش باطل است و از سر میگیرد «1».
و همچنین اگر شک در عدد بسیار کند، که نداند که یک رکعت کرده است یا دو یا سه یا چهار یا یک رکعت را نیز نداند که تمام کرده است یا نه، نمازش باطل است.
و نماز آفتاب و ماه گرفتن و زلزله و آیات نیز حکم نماز دو رکعتی دارد اگر شک در عدد رکعتها باشد، و اگر در عدد رکوعها شک کند بنا بر کمتر میگذارد و تمام میکند بنا بر مشهور و أقوا.
و اگر در نماز چهار رکعتی یقین به تحقیق دو رکعت داشته باشد و در زیادتی شک کند، صور مشهوره آن که ضرور است دانستن پنج است، و چهار صورت از فرضهای نادر با آنها که ضم نموده،
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 312
نه صورت را بیان میکنیم شاید که در ضمن آنها حکم همه صور محتمله معلوم شود.
اول: آن که شک کند میان دو و سه،
پس اگر پیش از رفتن به سجده دوم باشد نمازش باطل است، و اگر بعد از سر برداشتن از سجده دوم باشد أشهر و أقوا آن است که بنا بر سه گذاشته «1» و یک رکعت دیگر بجا میآورد و سلام میگوید، و دو رکعت نماز نشسته میکند که اگر سه باشد چهار شود «2»، و أکثر گفتهاند که یک رکعت ایستاده به عوض دو رکعت نشسته میکند، و أحوط آن است که دو رکعت نشسته بکند.
و اگر شک بعد از رفتن به سجود و پیش از سر برداشتن باشد، خواه ذکر را گفته باشد و خواه نگفته باشد، أحوط آن است که به همان نحو تمام کند و نماز احتیاط بکند و اعاده نیز بکند.
دوم: آن است که شک کند میان سه و چهار،
خواه پیش از رکوع باشد و خواه بعد از رکوع و پیش از سجدهها، و خواه بعد از سجدهها، بنا بر چهار میگذارد، و نماز را تمام میکند، و دو رکعت نماز نشسته میکند یا یک رکعت ایستاده، و دو رکعت نشسته أحوط است «3».
سوم: آن است که شک کند میان دو و چهار،
اگر پیش از رفتن به سجده دوم است، نمازش باطل است، و اگر بعد از سر برداشتن از سجده دوم است أشهر و أظهر آن است که نمازش
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 313
صحیح است، و بنا بر چهار میگذارد، و نماز را تمام میکند، و دو رکعت نماز ایستاده میکند که اگر دو باشد چهار شود، و اگر پیش از سر برداشتن از سجده دوم شک کند، أحوط آن است که چنین کند، و اعاده نیز بکند.
چهارم: آن است که شک کند میان دو و سه و چهار،
پس اگر پیش از رفتن به سجده دوم است، نمازش باطل است، و اگر بعد از سر برداشتن از سجده دوم است بنا بر چهار میگذارد، و تشهد میخواند و سلام میگوید، و دو رکعت ایستاده میکند و سلام میگوید، و دو رکعت نماز نشسته میکند.
و اگر بعد از سر برداشتن «1» به رکعت دیگر این شک را بکند، باز بنا بر چهار میگذارد و آن رکعت را بر هم میزند و مینشیند، و اگر تشهد نخوانده است میخواند و سلام میگوید، و باز دو رکعت ایستاده و دو رکعت نشسته میکند «2»، و احتیاطا دو سجده سهو میکند. و اگر بعد از رفتن به سجده دوم و پیش از سر برداشتن باشد، أحوط آن است که چنین کند بیسجده سهو و اعاده نیز بکند.
پنجم: آن است که شک کند میان چهار و پنج، پس آن سه صورت دارد:
اول: آن که وقتی که ایستاده است
خواه شروع به قرائت کرده باشد و خواه نکرده باشد شک کند که این رکعت که در آن ایستادهام چهارم است یا پنجم، پس مینشیند، و اگر تشهد نخوانده است میخواند و سلام میگوید، و دو رکعت نماز نشسته میکند، و احتیاطا دو سجده سهو نیز میکند.
دوم: آن که بعد از تمام کردن سجدهها شک کند که این رکعت که تمام کردم چهار بود یا پنجم،
نمازش صحیح است تشهد میخواند و سلام میگوید، و دو سجده سهو بجا میآورد وجوبا.
سوم: آن که بعد از رفتن به رکوع و پیش از تمام کردن سجدهها شک کند،
در این صورت خلاف است، و بعضی قائل شدهاند که نمازش باطل است، و ظاهرا اگر تمام کند این رکعت را و دو سجده سهو کند کافی باشد، و اگر با این اعاده نیز بکند أحوط است.
ششم: آن است که شک کند میان چهار و زیاده از پنج،
مثل چهار و شش یا چهار و هفت، در این صورت مشهور میان علما آن است که نمازش باطل است، و بعضی این را مانند شک میان چهار و پنج میدانند در احکامی که گذشت، اگر عمل به آنها بکند و نماز را اعاده کند أحوط است. و همچنین اگر شک میان چهار و پنج و زیاده باشد، أحوط آن است که چنین کند که نماز را تمام کند با سجده سهو و اعاده نیز بکند.
هفتم: آن است که با شک میان چهار و پنج شکهای دیگر ضم کند «1»،
مثل آن که شک کند میان سه و چهار و پنج، پس اگر پیش از رکوع است بر میگردد به شک میان دو و سه و چهار، چنانچه سابقا مذکور شد، و اگر بعد از رکوع باشد، اگر تمام کند، و دو رکعت
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 315
نماز احتیاطا نشسته، و دو سجده سهو بکند، ظاهرا مجزی باشد، و اگر اعاده نیز بکند أحوط است.
و همچنین اگر شک کند میان دو و سه و چهار و پنج، اگر پیش از تمام کردن سجدهها است، نمازش باطل است، و اگر بعد از اتمام سجدهها باشد، دو رکعت نماز ایستاده، و دو رکعت نماز نشسته، و دو سجده سهو بکند، و احتیاطا اعاده نیز بکند.
و اگر شک میان دو و چهار و پنج بوده باشد، اگر پیش از تمام کردن سجدهها است، نماز باطل است، و اگر بعد از تمام کردن سجدهها باشد، بنا بر چهار گذارد، و دو رکعت نماز احتیاط ایستاده بکند، و دو سجده سهو بکند، و احتیاطا اعاده نیز بکند.
هشتم: آن است که احتمال چهار در شک او داخل نباشد،
مثل آن که شک کند میان سه و پنج یا دو و پنج یا دو و سه و پنج یا سه و شش یا دو و شش، و همچنین احتمالات دیگر که میان زیاده و کم باشد، و احتمال چهار در آنها داخل نباشد، پس مشهور میان علما آن است که نمازش باطل است، و شهید رحمه اللّه احتمال داده است که بنا بر کمتر گذارند و نماز را تمام کنند، و اگر چنین کند. و دو سجده سهو بکند، و نماز را نیز اعاده کند شاید أحوط باشد.
نهم: آن است که شک میان احتمالات زیاده باشد،
و احتمال مساوی و ناقص نباشد، مثل آن که شک کند میان پنج و شش، پس اگر پیش از رکوع است بر میگردد به شک میان چهار و پنج، پس مینشیند و تشهد میخواند و سلام میگوید، و دو سجده «1» سهو میکند، و اگر بعد از رکوع باشد اگر در رکعت چهارم به قدر تشهد
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 316
نه نشسته نمازش باطل است. و اگر نشسته است أحوط آن است که بنشیند و سلام گوید و اعاده نیز بکند چنانچه گذشت.
و اگر شک میان پنج و هفت، یا پنج و هشت یا زیاده بوده باشد، اگر پیش از رکوع باشد، مشهور آن است که نمازش باطل است، و أحوط آن است که بنشیند و تشهد بخواند و سلام بگوید، و دو سجده سهو بکند، و نماز را نیز اعاده کند، و اگر بعد از رکوع باشد اگر بعد از رکعت چهارم به قدر تشهد نشسته است، أحوط آن است که سلام بگوید، و اعاده نماز بکند، و اگر نه نشسته است نمازش باطل است. و أحکام صورتهای دیگر از آنچه گفتیم ظاهر میشود بعد از تأمل.
و اما شک در أفعال نماز، پس اگر وقتی شک کند که از محل فعلی که در آن شک کرده است گذشته باشد، و داخل فعل دیگر شده باشد، آن شک اعتبار ندارد، و اگر محل آن فعل باقی بوده باشد، آن را بجا میآورد و نمازش صحیح است، خواه شک در دو رکعت اول باشد، و خواه در دو رکعت آخر، و خواه رکن باشد، و خواه واجب دیگر.
و چون بعضی از علما قائل شدهاند که هر شکی که در دو رکعت اول واقع شود نماز به آن باطل میشود، أحوط در این صورت آن است که عمل کند به مقتضای شک و اعاده نیز بکند، خصوصا در صورتی که شک تعلق به رکن دو رکعت اول گرفته باشد، پس اگر کسی شک کند در نیت بعد از آن که تکبیر احرام گفته باشد اعتبار ندارد.
و همچنین اگر شک کند در تکبیر بعد از آن که شروع به قرائت حمد کرده باشد اعتبار ندارد، و اگر شک کند در قرائت حمد کرده باشد اعتبار ندارد، و اگر شک کند
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 317
در قرائت حمد بعد از آن که شروع به سوره کرده باشد محل خلاف است، و أظهر آن است که ملتفت نمیشود، و أحوط آن است که در این صورت اعاده نماز بکند.
و اگر شک بکند در قرائت بعد از شروع در قنوت محل خلاف است، و أقوا آن است که ملتفت نمیشود. و همچنین اگر شک کند در قرائت بعد از آن که شروع در خم شدن کرده باشد و هنوز به حد رکوع نرسیده باشد، أظهر آن است که اعتبار ندارد، و أحوط آن است که تمام کند و نماز را اعاده کند. و اگر به حد رکوع رسیده باشد البته ملتفت نمیشود.
و اگر شک کند که آیا رکوع کردهام یا نه، در وقتی که ایستاده است رکوع را بجا میآورد، و اگر بعد از رفتن به سجده شک کرده باشد ملتفت نمیشود، و اگر فرورفته باشد و هنوز سر به سجده نگذاشته شک کند محل خلاف است، و أحوط آن است که التفات نکرده تمام کند و احتیاطا اعاده نیز بکند.
و اگر در حال نشستن شک کند که آیا سجده کردهام یا در اصل نکردهام، دو سجده میکند. و اگر شک کند که یک سجده کردهام یا دو سجده، یک سجده دیگر میکند. و اگر به سجده دوم فرو رفته باشد و هنوز سر به سجده نگذاشته باشد، شک کند که آیا درست سر از سجده اول برداشته بوده است، یا درنگ بعد از سر برداشتن را به عمل آورده بوده است، محل خلاف است، و أظهر آن است که ملتفت نمیشود.
و اگر بعد از سر گذاشتن به سجده شک کند، البته اعتبار ندارد.
و اگر شک کند در سجده بعد از شروع در بر خواستن و هنوز راست نه ایستاده باشد خلاف است، و أظهر آن است که بر گردد و سجده
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 318
مشکوک فیه را به عمل میآورد. و اگر بعد از راست ایستادن شک کند در سجود، ملتفت نمیشود.
و اگر کسی بعد از سر برداشتن از رکوع یا سجود شک کند در ذکر یا درنگ کردن به قدر آن یا واجبی چند که در حقیقت آنها داخل نیست، اعتبار ندارد. و اگر شک کند بعا از سر برداشتن از سجود که آیا حقیقت سجود به فعل آمده است، یا این که در پیشانی گذاشتن که حقیقت سجود به آن حاصل میشود خللی بوده است، خواه این شک بعد از دو سجده بهم رسد یا در میان دو سجده، و خواه نسبت به یک سجده باشد و خواه دو سجده، محل اشکال است، و أظهر آن است که تدارک میکند، و اگر اعاده نماز نیز بکند شاید أحوط باشد. و اگر شک کند در سجده بعد از شروع در خواندن تشهد، أشهر و أظهر آن است که اعتبار ندارد.
و اگر شک کند در تشهد بعد از راست ایستادن، ملتفت نمیشود.
و اگر در اثنای بر خواستن شک کند، محل خلاف است، و أظهر عدم التفات است، و شاید اعاده أحوط باشد.
و اگر فعلی را به اعتبار شک به عمل آورد، و بعد از آن به خاطرش بیاید که آن فعل را پیشتر کرده بوده است، اگر آن فعل رکن باشد مانند تکبیر احرام و رکوع و دو سجده، نمازش باطل است و اعاده میکند، و اگر غیر رکن باشد ضرر ندارد، و اگر بعد از گذشتن از محل شک کند و بر گردد و آن فعل را که در آن شک کرده است بجا آورد، مشهور آن است که نمازش باطل است و اعاده میباید کرد.
و هر شکی که بعد از فارغ شدن از نماز عارض شود خواه در رکعات و خواه در افعال اعتبار ندارد. و اگر شک کند که آیا از
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 319
برای نماز ظهر مثلا نیت ظهر کردهام یا نیت عصر، جمعی گفتهاند که اعاده میکند، و أظهر آن است که شکش اعتبار ندارد، خواه در اثنای نماز باشد و خواه بعد از نماز
فصل چهارم در بیان متفرقات أحکام شک و سهو است
اول: آن که نماز احتیاط حکم نماز اصل دارد
در شرایط که با طهارت باشد و روی به قبله و عورتش پوشیده باشد و سایر أحکام، و باید که نیت بکند، و أحوط آن است که به زبان نیت نکند و در دل قصد کند که دو رکعت یا یک رکعت نماز احتیاط میکنم برای فریضه ظهر مثلا برای آن که واجب است از جهت رضای خدای تعالی، و تکبیر احرام بگوید و حمد تنها بخواند و سوره نخواند، و بدل سوره تسبیح نخواند، و قول به جواز تسبیح ضعیف است، و ظاهرا که قنوت ندارد و تشهد و سلام بجا آورد.
و أحوط آن است که نماز احتیاط را بیفاصله بجا آورد، و در میان آن و نماز اصل چیزی صادر نشود که اگر در نماز صادر شود سبب بطلان نماز باشد، مانند حدث و گشتن از قبله، و حرف زدن عمدا، و اگر سهوا سخن گوید احوط آن است که دو سجده سهو بجا آورد.
و همچنین أحوط آن است که منافی میان نماز و اجزائی که فراموش شده و بعد از نماز به عمل میآورد مانند سجود و تشهد بجا نیاورد. و اگر حدثی در میان نماز اصل و نماز احتیاط یا اجزای فراموش شده واقع شود، وضو بسازد و آنها را بجا آورد، و احتیاطا اعاده نماز نیز بکند، و همچنین در هر مبطلی که به عمل
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 320
آید، احتیاط این است چون جمعی به بطلان نماز قائل شدهاند، و اگر چه أظهر عدم بطلان است.
دوم: آن که شک وقتی اعتبار دارد که هر دو طرف آن مساوی باشد،
و اگر ظن بر یک طرف غالب باشد به آن عمل میکند، خواه در دو رکعت اول بوده باشد، و خواه در دو رکعت آخر، و خواه در عدد رکعات باشد و خواه در أفعال «1» بنا بر مشهور، و بعضی گفتهاند که در دو رکعت اول علم میباید و ظن کافی نیست. و اگر در دو رکعت اول عمل به ظن کند و اعاده نیز بکند أحوط است.
پس اگر شک در میان دو و سه باشد و ظنش بر دو غالب باشد دو رکعت دیگر میکند، و اگر بر سه غالب باشد یک رکعت دیگر میکند، و نماز احتیاط نمیکند، و اگر میان سه و چهار بوده باشد و ظنش بر سه غالب باشد، یک رکعت دیگر میکند، و اگر بر چهار غالب بوده باشد، سلام میگوید و چیزی بر او نیست، و اگر در این صورت سجده سهو کند احتیاطا موافق مذهب ابن بابویه رحمه اللّه بد نیست.
و اگر میان چهار و پنج بوده باشد، و ظنش بر چهار غالب باشد، سلام میگوید، و اگر بر پنج غالب باشد نمازش باطل است، مگر آن که بعد از چهارم به قدر تشهد نشسته باشد که أحوط سلام گفتن و اعاده است چنانچه پیشتر دانستی.
سوم: آن که أشهر آن است که اگر شک کند، و بعد از تأمل ظنش بر یک طرف غالب شود، عمل به ظن میکند چنانچه دانستی.
چهارم: آن که هر گاه کسی شک بسیار کند، حکم شک از او ساقط است،
به این معنی که اگر شک در فعلی کند هر چند وقت آن فعل باقی باشد تدارک نمیکند اگر چه رکن باشد «1»، و اگر شک در عدد رکعتها باشد بنا بر أکثر میگذارد، مگر آن که أقل أصح باشد که بنا بر أقل میگذارد، مثل آن که در نماز صبح شک کند میان دو و سه، بنا بر دو که صحیح است میگذارد.
و اگر در جائی سجده به سبب شک واجب باشد بر او واجب نیست. و اگر صاحب این حال عمل به أحکام شک کند موافق مشهور نامشروع کرده است، و اگر در میان نماز تدارک فعلی بکند که به اعتبار کثرت شک نباید بکند، أشهر آن است که نمازش باطل است.
و اما حدی که چون شک او به آن حد رسد او را کثیر الشک گویند شرعا، محل خلاف است، و أکثر حواله به عرف کردهاند، یعنی اینقدر شک کند که در عرف گویند که او شک بسیار میکند، و این أقوا است. و بعضی گفتهاند که در سه نماز پی در پی شک کند، یا در یک نماز سه شک بکند.
و از بعضی از أحادیث ظاهر میشود که اگر مدتی بر این حال باشد که در هر سه نماز شک کند او کثیر الشک است، و چون سه نماز بیشک بکند از آن حکم بیرون میآید.
و در این مسأله خلاف است که شکی که بسیاری آن باعث حکم کثرت شک میشود آیا میباید از جنسی باشد که حکمی بر آن مترتب شود از نماز احتیاط یا تدارک در محل یا سجود یا اعم از این است، پس بنا بر قول اخیر اگر شک بسیار کند که بر یک طرف
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 322
ظنش غالب باشد یا بعد از تجاوز از محل شک کند یا در نافله شک کند، باز کثیر الشک خواهد شد، و این مسأله محل اشکال است، و أحوط آن است که چنین کسی اگر شکش موجب نماز احتیاط یا سجود سهو باشد بجا آورد، و اگر موجب تلافی در محل باشد بکند، و احتیاطا نماز را اعاده کند.
و اگر کثیر الشک در فعلی شک کند و بجا نیاورد، و بعد از گذشتن از محل آن فعل به خاطرش آید که آن فعل را نکرده است، اگر رکن باشد أحوط آن است که نماز را تمام کند و اعاده نیز بکند، و اگر غیر رکن باشد نمازش صحیح است.
و اگر سجود و یا تشهد باشد بعد از نماز بجا آورد با سجده سهو احتیاطا، و اگر رکعت باشد و مبطلی به عمل نیاورده باشد که عمدا و سهوا مبطل باشد مانند حدث، آن رکعت را بجا آورد، و اگر مبطل به عمل آورده باشد، نماز را اعاده کند، اینها حکم کثیر الشک بود.
و اگر کسی سهو بسیار کند که اعمال را فراموش کند، بعضی گفتهاند که او حکم کثیر الشک ندارد، و سهو و شکی که بکند احکامش را بجا میآورد و این قوی است، و بعضی گفتهاند که او نیز حکم کثیر الشک دارد و بسیاری سهو باعث این میشود شک او نیز اعتبار نداشته باشد.
و لیکن همه اتفاق دارند که اگر فعلی که فراموش کرده است رکن باشد، نمازش باطل است اگر وقتش گذشته باشد، و اگر وقت باقی باشد آن را بجا میآورد، خواه رکن باشد و خواه غیر رکن، و اگر فعلی را فراموش کرده باشد که تدارک باید کرد، مانند یک سجده و تشهد، بعد از نماز بجا میآورد، و لیکن میگویند که سجده
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 323
سهو از او ساقط میشود، و أظهر و أحوط آن است که سجده سهو را نیز بجا آورد.
پنجم: آن که کسی که نماز احتیاط یا أفعال فراموش شده را که تدارک باید کرد یا سجده سهو را فراموش کند،
هر وقت که به خاطرش آید بجا میآورد، و نیت اداء و قضا ظاهرا در کار نباشد.
و اگر در فعلی شک کند که وقتش باقی باشد، و فراموش کند تدارک آن را تا وقتش بگذرد، اگر رکن باشد أحوط آن است که بعد از اتمام نماز را اعاده کند، و اگر فعلی باشد که بعد از نماز تدارک باید کرد، أحوط آن است که تدارک کند، و اگر سجده سهو داشته باشد بکند.
و اگر شک کند در فعلی که وقتش باقی باشد و باید که آن فعل را بکند، و باز شک کند که آیا کردم آن را یا نکردم، أظهر آن است که اگر وقت باقی است باید که بکند، و اگر اعاده نماز نیز بکند دور نیست که أحوط باشد.
ششم: اگر در نماز احتیاط یا سجدههای سهو یا افعال فراموش کرده بعد از نماز شک کند که آیا آنها را کردهام یا نه؟
أظهر آن است که واجب است که بجا آورد، و اگر در رکعات نماز احتیاط، یا در افعال آن یا در عدد سجدههای سهو، یا در أفعال آنها، یا در اجزای أفعالی که تدارک میکند شک کند، مشهور میان علما آن است که التفات به آن شک نمیکند و بنا بر طرف صحیح میگذارد.
مثل آن که شک کند در دو رکعت نماز احتیاط که یکی کردهام یا دو بنا بر دو میگذارد، و اگر شک کند میان دو و سه بنا بر دو میگذارد که صحیح است. و اگر در رکوع یا سجود شک کند و وقتش باقی باشد تدارک نمیکند.
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 324
و اگر در سجدههای سهو میان یک و دو شک کند بنا بر دو میگذارد. و اگر در میان دو و سه شک کند بنا بر دو میگذارد. و اگر آنچه محلش باقی باشد بجا آورد و اعاده نیز بکند أحوط است.
و اگر یقین داند که شکی در نماز کرده بود که موجب نماز احتیاط بود، و شک کند که آیا شک میان سه و چهار بود یا دو و چهار، گفتهاند که هم دو رکعت ایستاده میکند و هم دو رکعت نشسته.
و از حدیث بسیار معتبری مستفاد میشود که اگر کسی شکی کند در نماز که موجب اعاده باشد و در اعاده نیز چنین شکی بکند آن شک اعتبار ندارد «1»، و أکثر علما قائل شدهاند به این، و اگر چنین نمازی را تمام کند و اعاده نیز بکند أحوط است.
هفتم: آن که اگر یقین داند که سهوی در نماز کرده، و نداند که سهو او در سجده واحده بوده یا در تشهد،
أحوط آن است که هر دو را بجا آورد و دو سجده سهو بکند، و اگر نداند که رکوع بود یا یک سجده باید سجده سهو بکند و اعاده نماز نیز بکند.
هشتم: آن که اگر فعلی از أفعال نماز احتیاط یا سجدههای سهو یا فعل فراموش کرده را فراموش کند،
و وقتی به خاطرش آید که وقت فعل باقی باشد تدارک میکند، و اگر بعد از گذشتن وقت به خاطرش آید أحوط در نماز احتیاط آن است که احکام نماز اصل را در آن رعایت کند از تدارک مافات و سجود سهو.
و در سجده فراموش شده اگر بعد از سر برداشتن به خاطرش آید که فعلی از أفعال واجبه آن سجود را ترک کرده است تدارک در کار نیست.
و اگر در تشهد به خاطرش آید که جزوی را بجا نیاورده است
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 325
بجا آورد، و در سجدههای سهو اگر به خاطرش آید که هر دو سجده را ترک کرده است بار دیگر بکند.
و اگر به خاطرش آید که یک سجده را ترک کرده است، اگر پیش از شروع در تشهد به خاطرش آید آن را بجا میآورد، و اگر بعد از شروع در تشهد باشد، أحوط آن است که آن را بجا آورد، و بار دیگر سجدهها را اعاده نیز بکند.
و اگر واجبی از واجبات سجود را فراموش کرده باشد، اگر پیش از سر برداشتن به خاطرش آید بجا آورد، و اگر بعد از سر برداشتن به خاطرش آید أحوط آن است که سجدهها را تمام کند و اعاده نیز بکند، و سجده سهو در خللی که در سجده سهو واقع شود لازم نیست.
نهم: شک امام یا مأموم با یقین دیگر اعتبار ندارد و عمل به یقین او میکند،
مثل آن که امام شک کند میان سه و چهار و مأموم جزم داشته باشد به سه، و بیابد که امام را ترددی عارض شده است، باید که امام را مطلع گرداند به اینکه سه مرتبه سبحان اللّه یا اللّه أکبر بگوید تا امام بداند که او جزم به سه دارد، پس بر امام واجب است که به قول او عمل کند هر چند مأموم یکی باشد و فاسق باشد، و هر چند از گفته او امام را ظن حاصل نشود.
و همچنین اگر مأموم شک کند میان یک و دو مثلا و امام یقین داند که دو است، تابع امام میشود، و به شک خود اعتنا نمیکند.
و همچنین اگر یکی از ایشان شک داشته باشد و دیگری ظن، مشهور و أقوا آن است که صاحب شک رجوع به صاحب ظن میکند.
و اگر یکی از امام و مأموم یقین داشته باشد و دیگری ظن، باز مشهور آن است که صاحب ظن رجوع به صاحب یقین میکند، و در
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 326
این صورت بعضی از متأخرین میل کردهاند به آن که از هم جدا میشوند، و صاحب ظن به ظن خود، و صاحب یقین به یقین خود عمل میکند.
و اگر هر دو یقین داشته باشند هر یک به یقین خود عمل میکند، مثل آن که امام یقین دارد که چهار رکعت کرده است، و مأموم یقین دارد که سه رکعت کرده است، از یکدیگر جدا میشوند، و امام تشهد میخواند و سلام میگوید، و مأموم قصد انفراد میکند و بر میخیزد و یک رکعت دیگر میکند.
و همچنین اگر هر یک ظن بر خلاف مظنون دیگری داشته باشند، چنین میکنند، و هر یک به ظن خود عمل میکنند.
و اگر هر دو شک داشته باشند، خالی از این نیست که شک ایشان موافق است یا مخالف یکدیگرند در شک، و در صورت دوم یا امر مشترکی در میان سهوهای ایشان هست یا نه، و باز خالی از این نیست که مأمومان متفقاند در شک یا مختلف.
اما اول که متفق باشند، اگر شک ایشان مبطل است، مثل شک میان یک و دو، نماز را از سر میگیرد یا به جماعت یا منفرد، و اگر مبطل نباشد همه عمل به حکم آن شک میکنند، مثل آن که همه شک کردند میان سه و چهار بنا بر چهار میگذارند و نماز را تمام میکنند، و دو رکعت نماز احتیاط نشسته میکنند، و دور نیست که اگر نماز احتیاط را تنها بکنند و به جماعت نکنند أحوط باشد.
اما دوم که مختلف باشند و امر مشترکی داشته باشند، پس هر دو رجوع به آن امر مشترک میکنند و نماز را تمام میکنند، مثل آن که امام شک میان دو و سه داشته باشد، و مأموم میان سه و چهار،
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 327
پس مشهور و أقوا آن است که چون هر دو در احتمال سه شریکاند بنا بر سه میگذارند و نماز را تمام میکنند بدون نماز احتیاط.
و اگر امام شک میان سه و چهار داشته باشد و مأموم میان دو و سه و چهار، پس امر مشترک میان سه و چهار است، بنا بر چهار میگذارند و بعد از سلام دو رکعت نماز نشسته میکنند، و اگر در دو صورت اعاده نیز بکنند شاید أحوط باشد.
اما سوم آن که مأمومان نیز با یکدیگر در شک اختلاف داشته باشند، اگر امر مشترکی در میان همه هست رجوع به آن میکنند، مثل آن که امام شک کند میان دو و چهار، و بعضی از مأمومان شک کنند میان سه و چهار، و بعضی دیگر از مأمومان میان چهار و پنج، پس بنا بر چهار میگذارند، و اگر امر مشترکی نیست جدا میشوند و هر یک عمل به شک خود میکنند، و اگر در هر دو صورت اعاده نیز بکنند نماز را أحوط «1» است.
و بدان که در جمیع این أحکام فرقی نیست میان آن که شک ایشان در رکعتهای نماز بوده باشد یا در أفعال، و میان آن که شک یکی مبطل نماز بوده باشد یا نه.
دهم: مشهور میان علما آن است که اگر امام کاری کند که سبب سجده سهو باشد، و مأموم آن کار را نکند، سجده بر امام واجب است و بر مأموم واجب نیست،
و بعضی از علما قائل شدهاند که بر مأموم نیز واجب است، و عمل به این قول أحوط است، اگر چه اول أقوا است.
و اگر بر عکس باشد که مأموم کاری بکند که سبب سجده سهو
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 328
باشد و امام آن کار را نکند، در این شکی نیست که بر امام چیزی واجب نیست، و أشهر آن است که مأموم عمل به حکم سهو خود میکند، و سجده سهو را به عمل میآورد، و جمعی از علما گفتهاند که بر مأموم نیز لازم نیست، و اول أظهر و أحوط است. و اگر هر دو سهو کرده باشند، شکی نیست که هر دو عمل به مقتضای سهو میکنند.
یازدهم: اگر کسی شک کند در نماز خواه در رکعات و خواه در أفعال،
اگر دیگری که امام و مأموم نباشد او را خبر دهد به أحد طرفین شک او، مثل آن که شک کند میان سه و چهار و دیگری که نماز نکند به او بگوید که سه رکعت کردهای، اگر او را ظنی از گفته او حاصل میشود بنا بر آن میگذارد اگر چه فاسق یا طفل باشد، و اگر ظن حاصل نشود عمل به حکم شک خود میکند اگر چه خبر دهنده عادل باشد علی الاقوی.
دوازدهم: اگر در نافله شک کند در عدد رکعات، مخیر است میان آن که بنا بر کمتر گذارد یا بنا بر بیشتر،
اشاره
أحوط و أفضل آن است که بنا بر کمتر گذارد، و اگر در نافله امری واقع شود که اگر در فریضه واقع شود موجب سجده سهو باشد سجده سهو لازم نمیشود، و جمعی از متأخران گفتهاند که فرقی که میان نافله و فریضه هست در همین دو چیز است، و لیکن از أحادیث معتبره و کلام قدمای علما فرقهای دیگر ظاهر میشود.
اول: آن که زیادتی رکن در نافله باعث بطلان نمیشود،
چنانچه در دو حدیث صحیح و معتبر از حضرت صادق علیه السلام منقول است که اگر کسی در نماز نافله سهو کند و تشهد نخواند و به رکعت سوم برخیزد و بعد از رکوع به خاطرش آید رکوع را بگذارد
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 329
و بنشیند و تشهد بخواند و سلام بگوید و شروع در نماز بعد از آن بکند «1».
دوم: آن که از کلام جمعی ظاهر میشود که اگر رکنی را در نافله فراموش کند تا به رکن دیگر داخل شود،
بر میگردد و آن رکن را به عمل میآورد، و أعمال بعد از آن را باز به عمل میآورد، و آنها که به این قول در فریضه قائل نشدهاند احادیث را حمل بر نافله کردهاند.
سوم: آن که سوره در نافله اتفاقا شرط نیست،
و در فریضه مختلف فیه است و همچنین نافله را در حال اختیار نشسته و در راه رفتن و سواره میتوان کرد و فریضه را بیضرورت شرعی با این أحوال نمیتوان کرد، و ابن أبی عقیل خواندن حمد را نیز در نافله لازم نمیدانند «2» و بیوجه است.
و بعضی درست ایستادن در سر برداشتن از رکوع، و درست نشستن در سر برداشتن از سجود را در نافله در کار نمیدانند «3»، و خلاف احتیاط است، اگر چه حدیثی فی الجمله دلالتی بر ثانی میکند، و أحوط آن است که همه آداب فریضه را در نافله رعایت کنند.
سیزدهم: [بحث ادا و قضای اجزاء]
فصل پنجم در بیان أحکام سجده سهو و سببی چند است که به آنها واجب میشود
فائده اول در بیان موجبات سجده سهو است
اول: سخن گفتن به دو حرف یا زیاده یا یک حرف تام الفائده است که دعا و ذکر قرآن نباشد،
و در این که این موجب سجده سهو است خلاف صریحی میان علما نیست، و أحادیث بسیار بر آن دلالت کرده است.
دوم: شک میان چهار و پنج است در نماز چهار رکعتی
چنانچه گذشت، و اگر چه در این فی الجمله خلافی نقل کردهاند اما نادر است، و أحادیث بسیار بر آن دلالت کرده است، و بعضی در شک میان چهار و شش یا زیاده نیز قائل به سجده سهو شدهاند، و مشهور بطلان نماز است چنانچه گذشت.
سوم: آن است که تشهد اول را فراموش کند
و بعد از رکوع
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 331
به خاطرش آید چنانچه گذشت، و علامه رحمه اللّه در فراموشی تشهد دوم نیز قائل به سجده سهو شده است چنانچه مذکور شد.
چهارم: آن است که یک سجده را فراموش کند،
و بعد از رکوع متذکر شود بنا بر مشهور چنانچه گذشت.
پنجم: سلام گفتن بیموقع است
و بر این نقل اجماع کردهاند اگر چه خلافی نیز ظاهر میشود، و کلینی رحمه اللّه به عدم وجوب قائل شده است و أقوا و أحوط وجوب است.
ششم: ایستادن است در جائی که باید نشست، و نشستن است در جائی که باید ایستاد
موافق جمعی از علما، و أحوط آن است که ترک نکند.
هفتم: برای هر زیادتی و کمی که در نماز واقع شود بعضی سجده سهو را واجب دانستهاند،
و بعضی تخصیص به واجبات دادهاند، و بعضی اعم از واجبات و مستحبات گفتهاند، و ابن جنید از مستحبات خصوص قنوت را قائل شده است که اگر سهوا ترک کنند موجب سجده سهو است. و أبو الصلاح لحن در قرائت را که غلط بخواند یا حرف را از مخرج ادا نکند سهوا موجب سجود سهو دانسته است، و رعایت این اقوال أحوط است اگر چه عدم وجوب أقوا است.
هشتم: شک میان سه و چهار است با غلبه ظن بر چهار،
که ابن بابویه قائل شده است که بنابر چهار میگذارد، و سجده سهو میکند، و چون دو روایت «1» معتبر بر این دلالت کرده است، أحوط عدم ترک است، بلکه در هر شکی در رکعات که ظن غالب شود بر زیاده أحوط سجده سهو است.
نهم: آن است که شک کند میان زیاده و نقصان فعلی،
مثل آن
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 332
که شک کند که آیا سه سجده کردهام یا یک سجده؟ و داند که یکی از اینها از او صادر شده است، و این شک بعد از فوت شدن محل تدارک باشد دو سجده سهو میکند بنا بر مذهب بعضی از علما و مدلول چند روایت، اما روایات شامل زیادتی و نقصان رکعات نیز هستند، لهذا ما در صورت هشتم شک رکعات سجده سهو را احتیاطا ذکر کردیم.
و اگر چنین شکی در رکن بکند، أظهر آن است که نمازش باطل است، مثل آن که شک کند میان آن که دو رکوع کردهام یا در اصل رکوع نکردهام، زیرا که شک او مردد است میان دو صورت که هر دو مبطل نماز است.
و شیخ مفید رحمه اللّه از برای سجده سهو در شک زیادتی و نقصان همین مثال را آورده است، و از کلام او ظاهر میشود که مبطل نمیداند.
و چون اطلاق روایات شامل این نیز هست، اگر احتیاطا تمام کند و سجده سهو بکند و اعاده نیز بکند شاید أحوط باشد، و در غیر صورت رکن وجوب سجده نهایت قوت دارد و باید که ترک نشود.
فائده دوم اگر کسی چند موجب سجده سهو از او واقع شود خلاف است که آیا یکی کافی است یا به عدد هر یک دو سجده باید کرد،
و اگر چه اول أقوا است، و لیکن أحوط آن است که از برای هر یک جدا دو سجده بکند، و أولا آن است که به ترتیب آنچه لازم شده است به عمل آورد، و نیت کند دو سجده سهو میکنم برای فلان سهو که در فلان نماز واقع شده است از جهت آن که واجب است از برای
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 333
رضای خدا، و در غیر سجده اول و در سایر سجدههای احتیاطی به قصد قربت اکتفا کند، و مشهور میان أصحاب آن است که میباید بعد از نماز فورا به عمل آورد، و بعضی مستحب میدانند، و این أظهر است و اول أحوط است.
و باید که سخن نگوید میان نماز و آن، چنانچه أحادیث بر آن دلالت میکند، و أکثر واجب میدانند، و أحوط آن است که مطلقا منافی نماز را در میان به عمل نیاورد، و اگر به عمل آورد یا تأخیر کند از او ساقط نمیشود و نمازش نیز باطل نمیشود و همیشه واجب است که به عمل آورد بنا بر أشهر و أقوا.
و بعضی گفتهاند که واجب است که در وقت نمازی که سجده سهو از برای آن میکند بکند، و اگر در وقت آن نماز بکند ادا است، و اگر وقت بیرون رود قضا میکند، و سابقا گفتیم که نیت ادا و قضا در کار نیست، و اگر فورا بعد از نماز بجا آورد بیآن که سخن بگوید ظاهرا اگر نیت ادا بکند خوب است، و اگر تأخیر کرده باشد یا حرف گفته باشد بهتر آن است که نیت ادا و قضا نکند.
و بعضی گفتهاند که اگر سجده سهو را برای نماز قضا کند نیت قضا میکند و آن نیز ثابت نیست، و أحوط عدم نیت ادا و قضا است، و أشهر و أقوا آن است که محل سجده سهو مطلقا بعد از سلام است، خواه از برای زیادتی باشد و خواه نقصان.
فائده سوم در بیان کیفیت سجده سهو است
علما گفتهاند که در سجده سهو واجب است نیت کردن، و بر هفت عضو مقرر سجده کردن، و طمأنینه و قرار گرفتن در هر یک
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 334
از سجدتین و در سر برداشتن از سجده اول، و بعضی گفتهاند که آنچه در سجده نماز واجب است در اینها هم واجب است از درست نشستن بعد از سجود، و پوشانیدن عورت، و با وضو بودن، و روی به قبله کردن و اگر چه به حسب دلیل ثابت نیست، اما أحوط آن است که همه را رعایت کنند.
و شیخ طوسی رحمه اللّه تکبیر پیش از سجده ذکر کرده است، و بعضی گفتهاند سنت است، و اگر موافق روایتی که در باب سجود پیشنماز واقع شده است در اول و بعد از سر برداشتن از هر سجده تکبیر بگوید شاید أحوط باشد، و أظهر آن است که در کار نیست، و اکثر علما تشهد و سلام و ذکر در سجده را واجب میدانند.
و در تشهد خلاف است که آیا البته تشهد صغیر میباید خواند، یا تشهد کبیر که در نماز میخوانند نیز خوب است، و أحوط آن است که اکتفا نمایند به تشهد صغیر به اینکه بگوید أشهد أن لا اله الا اللّه و أشهد أن محمدا رسول اللّه اللهم صل علی محمد و آل محمد، و بعد از آن سلام بگوید.
و أحوط آن است که در ذکر هر سجده بگوید: بسم اللّه و باللّه السلام علیک أیها النبی و رحمة اللّه و برکاته. و اگر بگوید: بسم اللّه و باللّه و صلی اللّه علی محمد و آل محمد نیز خوب است، و ظاهرا مطلق ذکر کافی باشد.
خاتمه در بیان علاج کثرت شک و سهو است
اول: آن است که تفکر کند در عظمت معبود خود،
و بداند که خداوند عظیمی را بندگی میکند که بر خفایای اعمال او مطلع
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 335
است، و کسی به غیر او قادر بر ضرر و نفع او نیست، و حیات و روزی و عزت و کرامت دنیا و آخرت او به دست او است، و نعمتهای غیر متناهی در هر لحظه بر او وارد میشود.
و تفکر کند در احتیاج خود به سوی آن خداوند و بزرگی او و در عظمت نعمتهای ابدی آخرت و فنا و پستی لذات دنیا، و شدت عقوبت آخرت.
پس اگر در این معانی تفکر صحیحی بکند موجب قطع علائق و قلت و ساوس نفسانی میشود، و دلش متوجه جناب مقدس الهی میشود، و چون دل متوجه خدا باشد، شک و سهو از او واقع نمیشود، و این معانی را در کتاب عین الحیاة فی الجمله بسطی دادهام، و این رساله مختصر گنجایش آن ندارد.
دوم: آن که پناه برد به جناب مقدس الهی از شر شیطان،
و استعاذه حقیقی بجا آورد، مانند کسی که از انواع درندگان گریخته پناه به بزرگ قادری برد و از او امان طلبند.
و در حدیث معتبر از حضرت امام جعفر صادق علیه السلام منقول است که مردی به نزد حضرت رسول خدا صلی اللّه علیه و آله آمد و گفت: یا رسول اللّه به تو شکایت میکنم از آنچه به من میرسد از وسوسهای شیطانی در نماز خود تا آن که نمیدانم که چه مقدار نماز کردهام از کمی و زیادتی.
حضرت فرمود: که چون خواهی که داخل نماز شوی انگشت شهادت دست راست را بر ران چپ بگذار و زور کن و بگو: بسم اللّه و باللّه توکلت علی اللّه أعوذ باللّه السمیع العلیم من الشیطان الرجیم.
چون چنین کنی شیطان را از خود دور میکنی «1».
سوم: آن است که حساب نماز خود را به سنگ ریزه، یا بگردانیدن انگشتر نگاه دارد،
چنانچه در حدیث معتبر منقول است که شخصی به حضرت صادق علیه السلام شکایت کرد از بسیاری شک، فرمود: که عدد نماز خود را به سنگ ریزه نگاهدار «1».
و در روایت معتبر دیگر منقول است که شخصی به آن حضرت عرض کرد که من بسیار شک میکنم و نمیدانم که حساب نماز خود را نگاه داشت مگر به انگشتر که از انگشت به انگشت میگردانم، فرمود که باکی نیست «2».
و در حدیث معتبر دیگر فرمود که باکی نیست که کسی که نماز خود را بشمارد به انگشتر یا به سنگ ریزهای چند که در دست گیرد و بشمارد «3».
چهارم: آن است که نماز را بسیار طول ندهد و سبک بجا آورد و سورههای کوتاه بخواند،
چنانچه در حدیث صحیح منقول است که شخصی به حضرت صادق علیه السلام شکایت کرد که سهو در نماز شام بسیار میکنم، فرمود که نماز را به قل هو اللّه أحد و قل یا أیها الکافرون بجا آورد، راوی گفت که من چنین کردم و شک از من بر طرف شد «4».
و در حدیث صحیح دیگر از آن حضرت علیه السلام منقول است که سزاوار است نماز را سبک بجا آوردن از جهت سهو «5».
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 337
و در حدیث موثق منقول است که شخصی به آن حضرت علیه السلام عرض کرد که شک بسیار میکنم، فرمود که نماز را تند بکن، راوی گفت: چگونه تند بکنم؟ فرمود که سه تسبیح در رکوع و سجود بگو «1». یعنی سه سبحان اللّه در هر یک بگو یا سه تسبیح بزرگ در مجموع سه بگو که هر یک یکی باشد.
پنجم: آن است که نماز را به جماعت بجا آورد که نفعش از همه بیشتر است،
زیرا که همه مذکر یکدیگرند و رحمت الهی بر همه نازل میشود، و صفوف جماعت که مانند صفهای جهاد در برابر لشگرهای شیطان میایستند موجب انهزام عساکر شیاطین میگردد.
و لهذا شیطان در منع نماز جماعت زیاده از سایر اعمال خیر دیگر سعی مینماید، و تا مقدور است او را شبههها در خاطر میاندازد که ایشان را از این فضیلت محروم گرداند، و استیلای او بر ایشان باقی باشد، حق تعالی جمیع مؤمنان را در سایر احوال از شر او محفوظ دارد بمحمد و آله الطاهرین.
به اینجا ختم شد این رساله عجاله در مشهد مقدس مطهر منور رضوی در روز دهم ماه ذی القعدة الحرام از سال هزار و هشتاد و پنجم از هجرت، و الحمد للّه أولا و آخرا و صلی اللّه علی محمد و آله المقدسین.
بیست و پنج رساله فارسی، متن، ص: 339
سلسله آثار علامه مجلسی قدس سره