ازدواج
احکام صیغه نکاح_مهریه_ازدواج موقت
س 1247
اشاره
- کسی که به مسائل اجرای عقد آگاهی دارد امّا به قواعد عربیّت علم ندارد و نسبت به مفاهیم و عبارات صیغه عقد جاهل است آیا میتواند صیغه عقد ازدواج را جاری کند که شرعاً صحیح باشد؟
ج
- اگر الفاظ اجراء عقد را که در رسالهها نوشته شده بطور صحیح بداند و معنی آن را هم بداند و معنی قصد انشاء را بداند و در موقع اجراء عقد قصد انشاء نماید صحیح است. و اللَّه العالم.
س 1248
اشاره
- خواندن خطبه عقد با تلفن چه حکمی دارد؟
ج
- اشکال ندارد. و اللَّه العالم.
س 1249
اشاره
- آیا میتوان مانند سائر عقود در نکاح نیز قائل به معاطات شد؟
ج
- در نکاح معاطات جاری نیست.
س 1250
اشاره
- اگر خود زن و مرد بگویند که ما عقد خواندهایم آیا از آنها پذیرفته
جامع الاحکام، ج2، ص: 6
میشود یا خیر؟ و اگر انسان به فرزندان آنها نسبت حرامزاده بدهد آیا قذف است یا خیر؟
ج
- اقرار آنها به خواندن عقد در زن و شوهر بودنشان کافی است و نسبت حرام زاده دادن به اولاد آنان قذف است. و اللَّه العالم.
س 1251
اشاره
- اگر زید و زینب شخصی را برای اجراء عقد وکیل نمایند و عاقد به آنها بگوید که ظهر عقد شما را میخوانم و بعد از مدتی متوجه شود عقدی که قرار بود بخواند فراموش کرده و نخوانده است درحالیکه نمیداند وکیل عقد دائمی بوده یا عقد انقطاعی و در صورت انقطاعی بودن مدت و اجرت را نمیداند وظیفه و تکلیف شرعی عاقد چیست؟
ج
- در مورد سؤال وکیل دو عقد بخواند یکی بعنوان دوام و یکی بعنوان انقطاع بمدّت و مهر معیّن عند الزوجین.
س 1252
اشاره
- شخصی مثلًا از طرف ده نفر وکیل برای اجراء عقد دائم شده و بعد از اجراء عقد، عاقد یقین دارد که یکی از این عقدها باطل بوده در صورتی که عاقد اسامی موکلین و زوجین را نمیداند و هیچ یک از آنان را نمیشناسد و ضمناً مقدار مهریه را هم فراموش نموده وظیفه شرعی عاقد چیست؟
ج
- در فرض سؤال تمام ده عقد را تکرار کند به این نحو که یک عقد بعنوان موکلین (زوجین) که اوّل او را وکیل کردهاند بهمان مهریّهای که خودشان تعیین نمودهاند و یک عقد بعنوان زوجین که دوّم او را وکیل کردهاند و همینطور تا عقد دهم چون مسلماً همه اینها در آن واحد و همزمان عاقد را وکیل نکردهاند و طبعاً بحسب زمان توکیل یکی اوّل بوده و یکی دوّم و یکی سوّم الی آخر و این در صورتی است که بطلان عقد مربوط به اجراء عقد و مجری عقد باشد چنانچه ظاهر سؤال است و إلَّا عاقد مسئولیتی ندارد.
س 1253
اشاره
- زوجه در حین عقد ازدواج با شوهر خود شرط میکند که من بعد از ازدواج در یکی از ادارات دولتی استخدام خواهم شد و شوهر این شرط را قبول میکند بیان فرمائید آیا شوهر میتواند بعد از ازدواج مانع از استخدام زوجه خود
جامع الاحکام، ج2، ص: 7
بشود یا نه؟
ج
- در مورد سؤال با اشتراط در ضمن عقد و قبول زوج، زوج نمیتواند مانع استخدام برای شغل حلال بشود. و اللَّه العالم.
س 1254
اشاره
- اگر زوجه در عقد دائم شرط نماید که با شما ازدواج میکنم به شرط اینکه بعد از 5 سال مرا مطلّقه نمائید و زوج هم این شرط را قبول نماید آیا این شرط سایغ و لازم الوفاء میباشد یا خیر؟
ج
- ظاهراً شرط فعل است و اشتراط آن با اینکه طلاق در ید زوج است و عقد دائم اقتضاء دوام را دارد منافات ندارد و سائغ و لازم الوفاء است.
س 1255
اشاره
- اگر زن ضمن عقد نکاح دائم یا موقت شرط کند که زوج مادامیکه زوجه را در عقد خویش دارد حق ازدواج دائم یا موقت با دیگری ندارد، آیا این شرط نافذ است یا خیر؟ و اگر نافذ است در صورت تخلف زوج ازدواج دوم باطل است؟ آیا زوجه مشروط لها حق فسخ دارد یا نه؟
ج
- شرط سلب حق ازدواج دوم شرعی نیست و باطل است ولی اگر بر او شرط کند که با زن دیگر ازدواج نکند واجب است به آن عمل کند، ولی در صورت تخلف نه زوجه حق فسخ دارد و نه ازدواج دوم باطل است. بلی ممکن است حاکم شرع جامع الشرائط او را به این تخلّف تعزیر شرعی نماید.
س 1256
اشاره
- اگر زنی راضی شود که مردی او را بعقد غیر دائم خود درآورد بدون اینکه تعیین مدت و مبلغ مهریه بشود بعد مرد بگوید من صیغه تو را جاری کردم عمری، و چون زن جاهل به مسأله بوده قبول کرده و نزدیکی هم کردهاند آیا چنین عقدی صحیح بوده و به هم محرم شدهاند؟
ج
- ظاهر این ستکه مقصود از اجراء صیغه عمری همان عقد متعارف و دائم بوده و زن هم آن را امضاء کرده است بنابراین چنانچه مهر را معین کرده باشد همان مهر المسمی و اگر معین نکرده مهر المثل را به زن بدهکار است و در این صورت زن زوجه آن مرد است و به او محرم است، مع ذلک اگر عقد را تجدید نمایند یا مرد زن را طلاق بدهد مطابق با احتیاط است و اگر نزاع و اختلاف دارند باید مرافعه شرعیه نمایند.
جامع الاحکام، ج2، ص: 8
س 1257
اشاره
- قصد و نیت زوجین عقد غیر دائم بوده و زوجه هم حاضر و راضی به عقد دائم نبوده و صیغه عقد بعنوان غیر دائم اجراء شده است، چون زوجین جاهل به مسأله بودهاند مدت و مهر را معین نکردهاند مرد گفته من تورا صیغه خود کردهام و تو از امروز زن من هستی بعد از مدتی زن سؤال کرده که من تا چه زمانی صیغه تو هستم مرد جواب داده عمری، و زن هم راضی به صیغه دائم نیست در این صورت حکم مسأله را بیان فرمائید.
ج
- در فرض سؤال، عقدی که واقع شده باطل بوده چون مرد بر خلاف مورد وکالت عمل نموده، ولی اگر هر دو جاهل بودهاند گناهی نکردهاند و نزدیکی آنها وطی بشبهه بوده لکن به یکدیگر محرم نیستند فقط زن باید عدّه وطی بشبهه نگهدارد که مانند عدّه طلاق است و مبدء آن بنابر احتیاط از زمان برطرف شدن شبهه است و این در صورتیست که زن حامله نشده باشد و الّا انقضاء عده به وضع حمل است، مگر اینکه مدت باقی مانده برای وضع حمل کمتر از مقدار عدّه طلاق باشد در این صورت باید بمقدار عدّه طلاق، عدّه نگهدارد و اگر زن یائسه است عدّه ندارد و اگر نزاع در صورت مسأله دارند مرافعه شرعیه لازم است مع ذلک چنانکه قبلًا جواب داده شده تجدید عقد بصورت دائم یا موقت یا طلاق و نگهداشتن عده موافق با احتیاط است.
س 1258
اشاره
- این جانب دختری هستم جهت ناراحتی زنانگی به دکتری مراجعه کردم ایشان بعد از معاینه به من پیشنهاد ازدواج نمود منهم موافقت کردم و ایشان گفتند چون شما بالغه و رشیده هستی اذن پدر لازم نیست و اگر هم بعداً لازم شد رضایت او را میگیریم بالاخره عقدی فیما بین خواندیم بدون تعیین مدت (با گفتن زوجتک نفسی از طرف من و لفظ قبلت از طرف او) و بعد از چندین جلسه آمیزشی در مطب روزی از من خواست که برای پیشگیری از آبروریزی نوشتهای به او بدهم و من هم این نوشته پیوست را به ایشان دادم در آنجا فقط لفظ موقت را نوشتم درحالیکه مدت در کار نبود، و بعداً بمنظور حفظ آبروی آقای دکتر با پیشنهاد ایشان یک عقد بعنوان موقت به مدت 2 ماه و بدون تعیین مهریه خوانده شد قرار شد که طی این دو ماه به دفتر ازدواج رسمی رفته ثبت عقدنامه بشود که بعداً این آقا حاضر نشد استدعا دارم با توجه به نوشته پیوستی و اظهار حالی که به عرض میرسد بفرمائید: 1- آیا من شرعاً زن او هستم یا نه؟ 2- و او باید مهر المثل بپردازد یا نه؟ 3- و نیز نیرنگی که به من زده بکارت من را از بین برده آیا ارش بکارت را هم باید بپردازد یا نه؟
ج
- از موضوع مورد سؤال اطلاعی ندارم اگر زن باکره و بالغه رشیده به همین نحوی که مرقوم شده بدون ذکر مدت و مهر، به ازدواج مردی در آید و پدر دختر هم بعد از عقد و اطلاع، اذن داده باشد آن زن همسر دائمی آن مرد است و تمام آثار مزاوجت دائمه بر آن مترتب است و در این صورت عقد موقت بعدی بیاعتبار و باطل است و مرد مذکور باید به زن مهر المثل بپردازد و از باب ازاله بکارت بر مرد که شوهر زن است چیزی زاید بر مهر المثل نیست و اگر پدر دختر اذن نداده باشد مرقوم دارید تا حکم مسأله در جواب بیان شود و اگر نزاع موضوعی در بین باشد مرافعه شرعیه لازم است.
جامع الاحکام، ج2، ص: 9
س 1259
اشاره
- اگر از جانب زن جهت جاری نمودن صیغه وکالت داشته باشم و با فردی عاقد که مرا کاملًا میشناسد و به وکالت من از جانب آن زن مطمئن است موضوع در میان گذاشته شود و خواستار جاری نمودن صیغه شوم آیا عقد- در صورتی که من با عاقد به صورت تلفنی تماس داشتهام نه حضوری- از نظر شرع مقدس اسلام صحیح است یا نه؟
ج
- اگر زن مذکوره عاقله و رشیده باشد به هر کسی که وکالت دهد خود آن وکیل میتواند صیغه عقد را برایش جاری نماید بلی چنانچه حق توکیل غیر هم به وکیل داده باشد وکیل میتواند دیگری را هم برای اجراء صیغه و لو با تلفن وکیل نماید. و اللَّه العالم.
اجازه پدر در ازدواج
س 1260
اشاره
- در صیغه موقت و در عقد دائم آیا اجازه پدر برای دختر باکره شرط است یا نه و اگر دختری پدر ندارد و جد هم ندارد میشود او را عقد کرد (در موقت یا دائم)؟
ج
- بنا بر احتیاط شرط است و اگر ازدواج او با کفو باشد و با عدم کفو دیگر پدر امتناع کند اذن پدر ساقط است و اگر پدر یا جدّ پدری ندارد جز اجازه و رضایت خود دختر رشیده اجازه دیگری لازم نیست. و اللَّه العالم
جامع الاحکام، ج2، ص: 10
س 1261
اشاره
- اگر در ازدواج صغیره یا باکره رشیده بالغه بین جد پدری و پدر تعارض شد، کدامیک مقدّم است؟
ج
- هر یک از جدّ پدری یا پدر که سبقت بر تزویج صغیره بنماید محلّی برای دیگری باقی نمیماند چون هر یک به طور استقلال ولایت دارند و ظاهراً نسبت به اذن در تزویج بالغه رشیده هم حکم که بنابر احتیاط است همین است. و اللَّه العالم.
س 1262
اشاره
- پدرانی که دختر باکره خودشان را رها کردهاند و کار فرزند را به خودش واگذار کردهاند و هیچگونه دخل و تصرفی در کار دختر نمیکنند بازهم در عقد، اذن چنین ولی لازم است؟
ج
- در فرض مذکور در سؤال هم، بنابر احتیاط واجب دختر باکره باید از پدر یا جدّ پدری اذن بگیرد و اگر پدر و جدّ پدری به امور دختر بیتفاوت باشند و با استیذان از آنها از مداخله در امور دختر و اعمال ولایت بدون وجه خودداری داشته باشند اعتبار اذن آنها ساقط است.
س 1263
اشاره
- دختری که مجرد است و پسری را دوست دارد میخواهد با او ازدواج کند خانوادهاش و دیگر اقوام با او مخالفند تکلیف این دختر چیست؟
ج
- تکلیف دختر این است که به هر طریق است اگر پدر یا جدّ پدری دارد احتیاطاً از او اذن ازدواج با جوان مورد نظر را بگیرد و موافقت سایر ارحام لازم نیست.
س 1264
اشاره
- این جانب زنی هستم به علت ناسازگاری شوهرم 12 سال پیش طلاق گرفتهام البته وکیل شوهرم در دادگاه حاضر بود در حضور وکیل حکم طلاق صادر گردید از او دو تا دختر بچه داشتم در دادگاه تمام اختیارات دخترها به من موکول شد قبول نمودم با تمام زحمات و کار و کوشش شبانه روزی در این دوازده سال مشغول نگهداری و تحصیل بچهها بودم و الآن به حد بلوغ رسیدهاند میخواهند ازدواج نمایند- البته با هم کفو خودشان- میگویند باید اجازه پدر باشد تا عقد جاری شود از آن موقع تا حالا هیچ نوع اطلاعی از او
جامع الاحکام، ج2، ص: 11
نداریم از حی و میت او هم خبری نداریم با توجه به اینکه آن موقع توسط وکیلش تمام اختیارات به عهده من گذاشته شده است آیا بازهم باید اجازه پدر باشد یا همان اختیارات کافیست لطفاً نظر مبارکتان را بیان فرمایید.
ج
- در فرض سؤال چنانچه دسترسی به پدر و یا جد پدری ندارید اعتبار اذن پدر و یا جد پدری ساقط است در صورتی که دخترها بالغه رشیده باشند میتوانند با کفو خود ازدواج کنند. و اللَّه العالم.
س 1265
اشاره
- حدود 6 سال قبل شوهرم مرا از خانه بیرون کرده و نوشتهای داده که هیچگونه حقّی به فرزندانش ندارد حدود 2 ماه است دختر بزرگم را شوهر دادهام با این حال بازهم پدرش را در جریان گذاشتم، گفته بود به من مربوط نیست در این مورد شاهد هم دارم و دختر را عقد کردم حال میگویند این عقد از نظر قانون اشکال دارد پدر دختر هم حالا آمده میگوید من شکایت میکنم، لطفاً حکم شرعی آن را مرقوم فرمائید.
ج
- در ازدواج دختر رشیده بالغه احوط استیذان از پدر است بلی چنانچه پدر نسبت به امور دختر بیتفاوت باشد و یا استیذان از او در امر دختر مداخله نکرده و اعمال ولایت ننموده است اعتبار اذن او ساقط است و عقد انجام شده با رضایت دختر رشیده صحیح است و در نزاع موضوعی مرافعه شرعیه لازم است. و اللَّه العالم.
س 1266
اشاره
- آیا عموی دختر بدون حضور پدر- در صورتی که مادر دختر هم رضایت نداشته باشد- میتواند دختر برادرش را نامزد کسی نماید؟ در صورت رضایت نداشتن، پدر شرعاً میتواند نامزدی را به هم بزند؟
ج
- عمو بر دختر برادر خود ولایت ندارد و نامزد کردن دختر یا عقد از طرف او فضولی است. و اللَّه العالم.
س 1267
اشاره
- عمرم بین دوازده و سیزده سال است پدرم من را به زور به ازدواج پیرمردی در آورده است که حد اقل 65 سال عمر دارد و بابا بزرگم محسوب میگردد و من کوچکترین رضایت قلبی و قبول واقعی به این ازدواج نداشتم و ندارم امّا پدرم بخاطر ارضاء هوای نفسانی خودش با جبر و اکراه و ظلم این کار
جامع الاحکام، ج2، ص: 12
را کرده و من چون یک زن مسلمان هستم میخواهم بدانم حکم اللَّه درباره این ازدواج چیست؟
ج
- در فرض مذکور اگر پدر بعد از رسیدن دختر به سنّ بلوغ بدون رضایت و اذن دختر او را شوهر داده است و او اکراهاً قبول کرده است ازدواج باطل است.
و اللَّه العالم.
س 1268
اشاره
- محترماً بعرض میرسانم که مدتی قبل به اصرار و اجبار پدرم بین این جانب و مردی صیغه ای خوانده شده که من از ابتداء به این امر راضی نبوده و اکنون نیز در هیچ شرایطی حاضر به ازدواج با او نمیباشم، لازم به ذکر است که در این مدت هیچ رابطه و رفت و آمدی بین ما نبوده است. از محضر شما استدعای راهنمائی دارم.
ج
- از قضیه شخصیه اطلاع نداریم بطور کلی چنانچه دختر رضایت به عقد نداشته و پس از اجرای صیغه عقد حتی با اصرار پدر و مادر هم راضی به ازدواج نشده است عقد باطل میباشد و جدائی نیاز به طلاق ندارد. و اللَّه العالم.
س 1269
اشاره
- شخصی دختر 9 سالهاش را با کتک و ضرب وادار به ازدواج و عقدش را جاری میکند حالا دختر رضایت ندارد به پدرش میگوید شما جبراً عقد جاری نمودهاید مدت دو سال شده که هنوز هم دختر رضایت ندارد مستدعی است حکم شرعی را بیان فرمائید.
ج
- با فرض اینکه دختر نه سال قمری تمام داشته باشد پدر نمیتواند او را مجبور به ازدواج نماید و اگر با جبر و اکراه پدر رضایت داده باشد عقد نافذ نیست و در نزاع موضوعی مرافعه شرعیه لازم است.
س 1270
اشاره
- مدتی پیش مردی به خواستگاری دخترم آمد پدر دختر در مسافرت بود و دختر به هیچ وجه راضی به این ازدواج نبود، ولی خواستگار مرا با چربزبانی اغفال و یک روحانی را آورد و صیغه عقد دخترم را خواند. از آنجا که پدر دختر (شوهرم) از این
جامع الاحکام، ج2، ص: 13
ازدواج بیخبر بوده و دختر هم راضی به این امر نبوده لطفاً بفرمایید صحت یا عدم صحت صیغه به چه شکلی است؟
ج
- مسأله فروض و شقوق مختلف دارد اگر دختر به عاقد وکالت در اجراء صیغه نداده باشد عقد فضولی است و با رد دختر باطل و بیاثر است، و اگر وکالت داده باشد و عقد بوکالت از او خوانده شده باشد و دختر که علی الفرض کبیره است مدعی اکراه بر اذن و وکالت باشد باید اگر زوج منکر ادعاء اوست، دختر دعوای اکراه را ثابت نماید و با اثبات اکراه عقد واقع شده باطل و بیاثر است و الا آثار صحت عقد بر آن مترتب است و چون بنظر حقیر احتیاط واجب در عقد باکره این ستکه با اذن از پدر یا جد پدری او باشد رعایت این احتیاط بتحصیل اذن پدر یا جد یا طلاق شوهر لازم است بلی رجوع به غیر با رعایت الاعلم فالاعلم در این احتیاط جائز است و در هر یک از این فروض اگر بین زن و مرد اختلاف باشد رفع آن مرافعه شرعیه لازم دارد.
س 1271
اشاره
- عقد ازدواجی خوانده شده است دختر از اوّل با ازدواج مزبور مخالف بوده و راضی به عقد نبوده است و بعد هم کاملًا اظهار نارضایتی میکند و میگوید حین عقد هم پدرم مرا تهدید و مجبور نمود تا اذن بدهم تا جائی که نامبرده میگوید اگر اصرار بر ازدواج شود خودکشی میکنم لطف نموده حکم شرعی را مرقوم فرمائید (ضمناً پدر دختر هم اعتراف به اجبار وی دارد)
ج
- در فرض مذکور که دختر عاقله و بالغه بوده و عقد بدون اذن دختر واقع شده و اگر اذن داده بتهدید و اکراه بوده صحیح نیست و در نزاع موضوعی مرافعه شرعیه لازم است.
س 1272
اشاره
- شخصی دختری را فریب میدهد و از او وکالت نامهای میگیرد و او را برای خود صیغه میکند و بدون آنکه پدر و مادر دختر بدانند عمل زناشوئی را انجام میدهد و پس از چند ماه پدر و مادر متوجه میشوند و مخالفت مینمایند
جامع الاحکام، ج2، ص: 14
ولی این شخص میگوید خودم صیغه دختر را جاری نمودهام و آنچه حق و حقوق او باشد میدهم ولی پدر و مادر میگویند چون رضایت ما نسبت به صیغه دختر نبوده و نیست صیغه باطل است لذا از محضر جنابعالی تقاضا داریم حکم شرعی را بیان فرمائید.
ج
- در فرض سؤال اگر دختر باکره بوده و پدر دختر بعد از عقد اجازه داده است حق اعتراض ندارد و اگر اجازه نکرده و رد کرده است احتیاط این ستکه یا مرد زن را طلاق دهد یا با اذن زن و اجازه پدر عقد تجدید شود و اگر مرد از طلاق خودداری میکند و پدر دختر نیز از اذن برای عقد جدید امتناع میورزد در صورتی که امتناع او خلاف مصلحت دختر باشد طرفین با رضایت به عقد جدید اکتفاء کنند و الّا با مرافعه شرعیه رفع نزاع میشود.
س 1273
اشاره
- کسی که بر او ازدواج واجب است اگر ازدواج نکند احتمال قوی است که مرتکب فعل حرام بشود یا ضرر بدنی پیدا شود، لکن پدر و مادرش اذن نمیدهند اگر آن مرد بدون اذن پدر و مادرش ازدواج کند، پدر و مادرش اذیت میشوند آیا ازدواج نمودن این شخص بدون اذن و رضایت پدر و مادرش جائز است یا خیر؟
ج
- در فرض سؤال ازدواج مرد مذکور اشکال ندارد بلکه واجب است و اذیت شدن پدر و مادر در فرض سؤال نمیتواند مانع شرعی باشد. و اللَّه العالم.
عیبهائی که موجب به هم زدن عقد نکاح میشود
س 1274
اشاره
- آیا حکم به جواز فسخ نکاح در صورت وجود عیبهای مجوز فسخ، در نکاح موقت هم جاری است؟
ج
- در عیوبی که مجوز فسخ نکاح است فرقی بین ازدواج دائم و موقت نیست.
س 1275
اشاره
- اگر قبل از ازدواج از طرف زوجه اظهاراتی شود که موجب تدلیس و فریب گردد و عقد بر حَسَبِ اظهارات زوجه با فریب و تدلیس اجرا گردد آیا مهر
جامع الاحکام، ج2، ص: 15
المُسمّی بر ذمه زوج خواهد بود یا مهر المثل؟ و در صورتی که عقد ازدواج با شروطی که قبلًا ذکر شده اجراء شود و بعداً برای زوج معلوم شود که شروط ذکر شده واقعیت ندارد آیا این عقد موجب این خواهد بود که مهر المُسمّی بر ذمّه زوج باشد؟ یا مهر المثل بر او تعلّق خواهد گرفت؟
ج
- بطور کلی در عیوب موجبه جواز فسخ اظهار خلاف آن یا سکوت از اظهار آن در صورت مخفی بودن عیب، تدلیس است هر چند با وجود نفسِ عیبِ موجبِ خیار و جهل زوج به آن وضعاً این تدلیس حکم زائدی ندارد امّا تدلیس در صفات کمال در صورتی محقق میشود که بنابر اخبار و توصیف خلاف واقع زوجه یا ولیّ او در متن عقد وجود صفتی ذکر شود یا عقد مبنیاً بر همان اخبار و توصیف و بناء بر اتّصاف زوجه به آن واقع شود، بطوری که عرفاً مثل مذکور در عقد باشد که در این صورت زوج خیار فسخ دارد و به هر حال در هر دو صورت مهر المسمی- اگر زوجه خودش مدلّسه نبوده و زوج پس از دخول ملتفت شده و عقد را فسخ کرده باشد- بذمه زوج است و بعد از اداء آن به زوجه میتواند رجوع به مدلّس کرده و از او مطالبه نماید و اگر فسخ قبل از دخول واقع شود چیزی بر ذمّه زوج نیست. و در نزاع موضوعی مرافعه شرعیه لازم است.
س 1276
اشاره
- این جانب حدود یک سال پیش با بیوهزنی ازدواج کردم که کلاه سرم گذاشته وقتی به خانه آوردم فهمیدم که ایشان قرن میباشد یعنی آلاتش را گوشت گرفته وقتی به خانوادهاش اظهار کردم گفتند شما صبر کن تا برای درمانش پول تهیه کنیم ولی حالا زیر قولشان زدهاند حکم شرعی را بفرمائید.
ج
- در فرض سؤال، که زوجه قرن داشته زوج بعد از عقد مطلع شده حق فسخ عقد را داشته و میتوانسته عقد را فسخ کند و این خیار فسخ فوری است حال که فسخ نکرده اگر عدم فسخ بجهت جهل به اینکه اختیار فسخ دارد بوده و یا خیال میکرده تأخیر فسخ موجب سقوط خیار فسخ نیست بازهم اختیار فسخ باقی است و بعد از علم به مسأله میتواند فوراً فسخ کند و اگر بعد از علم به مسأله فسخ نکند خیار فسخ او ساقط میشود و لو اینکه عدم فسخ بجهت معالجه بوده است.
س 1277
اشاره
- قبل از عقد، پدر دختر سلامتی چشم شوهر را شرط میکند و پدر
جامع الاحکام، ج2، ص: 16
شوهر قول سلامتی چشم فرزند خود را میدهد و عقد بر همین اساس به اعتماد بر حرف پدر شوهر جاری میگردد. پس از 6 ماه و قبل از دخول کشف میشود بطلان ادعای پدر شوهر و اینکه فرزندش کور و نابینا بوده است و پدر شوهر تدلیس نموده است آیا دختر حق فسخ عقد را دارد یا خیر؟ و در صورت وجود چنین حقی از برای دختر آیا مستحق مهریه میشود یا خیر؟
ج
- در فرض سؤال که عقد مبنیّاً بر سلامت چشم واقع شده و بعد کشف خلاف شده دختر میتواند عقد را فسخ کند و با عدم تحقق دخول استحقاق مهریه ندارد. و در نزاع موضوعی مرافعه شرعیه لازم است.
س 1278
اشاره
- بعد از ازدواج با دختری معلوم میشود که اعور است آیا زوج حق فسخ دارد یا نه؟
ج
- مجرد اعور بودن زوجه موجب خیار فسخ برای زوج نیست مگر آن که در عقد شرط عدم اعور بودن شده باشد. و اللّه العالم
س 1279
اشاره
- این جانب با دختری ازدواج نمودهام بعد از عقد متوجه شدم که دختر به مرض صرع که دارای طیف وسیعی میباشد مبتلا است لذا متمنی است از نظر شرع بیان فرمائید که آیا اختیار فسخ را دارم یا خیر و اگر خواستم عقد را فسخ کنم آیا مهریه هم باید بدهم یا خیر، ضمناً من با این دختر به عنوان صحیح و سالم ازدواج کردهام.
ج
- بیماری مذکور در سؤال، از عیوب مجوزه فسخ نیست بلی اگر در ضمن صیغه عقد شرط صحت و سلامت شده و یا قبل از عقد شرط شود و عقد مبنی بر آن واقع شده باشد بطوری که مثل ذکر کردن شود نه مجرّد مذاکره قبلی، در این صورت زوج حق فسخ دارد و چنانچه دخول واقع شده تمام مهر را باید بدهد و بعد میتواند عوض آن را از کسی که تدلیس کرده بگیرد و اگر دخول واقع نشده چیزی از بابت مهر بر ذمّه او نیست و چنانچه نزاع موضوعی باشد محتاج به مرافعه شرعیه است.
س 1280
اشاره
- آیا از اطلاق عقد و عرف و قرائن میتوان شرط بکر بودن را
جامع الاحکام، ج2، ص: 17
استنباط کرد؟
ج
- مجرد اطلاق عقد مفید شرط بکر بودن زوجه نیست بلکه موقوف به اشتراط در متن عقد و مذاکره قبل از عقد و واقع ساختن عقد مبنیّاً بر آن است که در صورت دوّم هم حکم اشتراط در متن عقد را دارد.
س 1281
اشاره
- الف: شخصی دختری را بعقد خود در آورده و قبل از عقد مادر خود را که برای دیدن دختر فرستاده بوده دختر را با موهای زیبا و بلند دیده و بعد از عقد معلوم شده که موها مصنوعی بوده و بعضی از قسمتهای سر دختر مو ندارد یا بقدری موهایش کم است که کالعدم است وقتی اطلاع از این موضوع پیدا کرده گفته من این دختر را نمیخواهم چون تدلیس کردهاند.
ب: و نیز اگر دختر را با چادر و مقنعه دیده باشند و متوجه نقصی که پوشیده بوده نشدهاند. حکم چیست؟
ج: اگر زوج قبل از عقد بطور کلی گفته باشد که هر چه هست بگوئید «منظورش اینکه هر عیب و نقصی دختر دارد بگوئید و نگفته باشند» آیا در این صورت تدلیس موجب فسخ عقد صدق دارد یا نه؟
د: مراد مرحوم سید که در وسیلة النجاة صفحه 205 مسأله 13 در قسم سوم میفرماید: «إذا وصفها بصفتی الکمال أو عدم النقص قبل العقد عند الخطبة و المقاولة ثم اوقع العقد مبنیاً علی ما ذکر کان بمنزلة الاشتراط فیوجب الخیار» چیست؟
ج
- الف: در فرض سؤال ظاهراً تدلیس صادق است ولی احتیاط به طلاق ترک نشود. و اللَّه العالم.
ب- در این فرض صدق تدلیس محلّ تأمّل است. و اللَّه العالم.
ج: در این فرض در صورت معیوب بودن ظاهراً تدلیس صدق میکند.
و اللَّه العالم.
د: منظور از عبارت مرحوم سیّد- قدس سرّه الشریف- این است که: در مجلس اجرای عقد قبل از عقد، مقاوله و صحبت شده و عقد را مبنیاً بر آن مقاوله که فلان صفت را دارد و یا فلان نقص را ندارد واقع بسازند. و اللَّه العالم.
جامع الاحکام، ج2، ص: 18
س 1282
اشاره
- مردی با فریب و تزویر از یک دختر 18 ساله برای پسر خود که میگوید 27 سال دارد و نیز سالم است خواستگاری میکند. درحالیکه بعد معلوم میشود سن پسر از 40 سال تجاوز کرده و فاقد یکدست نیز میباشد علاوه بر این، عیبهای دیگری هم دارد که دختر اطّلاع نداشته، و بر این اظهارات عقد نکاح صورت میگیرد بعد از عقد وقتی دختر از عیوب مرد اطلاع پیدا میکند اصل عقد نکاح را رد میکند و ما پیش وکیل پسر رفتیم که مسأله را حل کنیم و طلاق بدهد او حاضر نشد و دختر میگوید که اگر جدائی صورت نگیرد من دست بخودکشی میزنم امیدواریم که مشکل ما را حل نمائید.
ج
- بطور کلی چنانچه سالم بودن و مقدار سنّ زوج در متن عقد ازدواج شرط شود و یا قبل از عقد مذاکره شود و عقد مبنیاً بر آن واقع شود و بعد از عقد کشف خلاف بشود زوجه میتواند عقد ازدواج را فسخ نماید و محتاج به طلاق نیست و بعد از فسخ عقد، زوجه میتواند با دیگری ازدواج نماید و در نزاع موضوعی مرافعه شرعیه لازم است.
س 1283
اشاره
- آموزگاری هستم که در تاریخ 4/ 9/ 1373 ازدواج نمودم. چون با خانواده همسرم همسایه دور بودیم شناخت کافی از خصوصیات او نداشتم فقط شنیده بودم که ایشان از عینک استفاده میکنند. وقتی که از شماره چشم او پرسیدم نمره چشم ایشان را 5/ 0 و 75/ 0 بیان کرده بودند که این مقدار به نظر حقیر مانعی نداشت. امّا بعد از عروسی به خاطر مشاهده مشکلات و ناتوانی ایشان، به چشم پزشک مراجعه کردیم و پزشک بعد از آزمایش نمره آن را 75/ 18 و 75/ 19 اعلام نمود البته نمره چشم ایشان بالاتر از این شماره بود منتها عینکی که شمارهاش بیشتر از این باشد، به علت ضخامت زیاد قابل استفاده نمیباشد.
بنده برای ازدواج مبلغ پانصد هزار تومان هزینه نمودم که غالباً از طریق وامهای مأخوذ، بوده است که در حال حاضر ماهیانه اقساط آنها را میپردازم حالا با وجود این مشکلات زندگی هر روز برایم سخت و سختتر شده تا جایی که در حال حاضر غیر ممکن گشته است در صورتی که مهریه ایشان یک میلیون تومان میباشد بنده 000/ 140 تومان از بابت مهریه پرداخت نمودهام خواهشمندم که به
جامع الاحکام، ج2، ص: 19
سؤالات زیر پاسخ فرموده تا ملاک عمل شرعی این جانب قرار گیرد.
الف: در صورتی که جدایی صورت گیرد وضعیّت مهریه ایشان چگونه خواهد بود؟
ب: با توجّه به اینکه این جانب ناخواسته مخارج زیادی را متحمل شدهام به طوری که با توجه به کارمند بودنم تا پایان عمر نخواهم توانست ضربه آن را جبران نمایم از نظر شرعی چه کسی باید تاوان آن را بپردازد. آیا مسئول آن خانواده همسرم و خود ایشان نمیباشند؟
ج
- به طور کلی در مثل مورد سؤال چنانچه در عقد وصفی جهت زوجه قید شده که زوجه واجد آن وصف نیست و یا عقد مبنیاً بر آن واقع شده و لو اینکه در متن عقد ذکر نشده و زوجه واجد آن وصف نیست زوج میتواند عقد را فسخ کند و این خیار فسخ بعد از علم به حکم و موضوع فوری است و بعد از فسخ چنانچه دخول واقع نشده چیزی بر زوج نیست و اگر دخول واقع شده زوج باید مهر را بدهد بلی چنانچه تدلیسی در بین باشد میتواند مهریه را از مدلّس بگیرد و اگر مدلّس خود زوجه باشد بر زوج چیزی لازم نیست بدهد و اگر در متن عقد آن صفت شرط نشده و همچنین عقد مبنیّاً بر آن واقع نشده زوج اختیار فسخ ندارد و جدایی موقوف به طلاق است و در این صورت اگر دخول واقع شده تمام مهر و اگر دخول واقع نشده باید نصف مهر را بپردازد و در هر صورت کسی ضامن مخارجی که زوج در عقد و عروسی خرج نموده نیست، بلی اگر اشیایی از قبیل طلا و لباس تهیه کرده و تحت اختیار زوجه قرار داده ولی تملیک به زوجه ننموده و هنوز موجود است میتواند آنها را پس بگیرد و به هر حال، در نزاع موضوعی مرافعه شرعیه لازم است.
و اللَّه العالم.
س 1284
اشاره
- پس از ازدواج با دختری، متوجه شدم که از سمعک استفاده میکند به همین علت تقاضای طلاق (فسخ) نمودم. مستدعی است در مورد مهریه ما را راهنمائی فرمائید.
ج
- به طور کلی ناشنوائی جزء عیوب مجوزه فسخ نیست بنابراین چنانچه در ضمن عقد شرط سلامت زوجه نشده و قبل از عقد هم تدلیسی در کار نبوده، زوج
جامع الاحکام، ج2، ص: 20
ضامن پرداخت مهریه است پس اگر دخول واقع نشده نصف مهر و اگر واقع شده باید تمام مهر را بپردازد و در نزاع موضوعی مرافعه شرعیه لازم است. و الله العالم
س 1285
اشاره
- جوانی بیست و پنجساله با دختری به این عنوان که بیست و سهساله و سالم میباشد با توجه به اینکه در موقع تحقیق و مذاکرات با بستگان زوجه او را 23 ساله و سالم معرفی کردهاند ازدواج میکند و عقد بر پایه آن صورت میگیرد ولی پس از مدتی که حتی یک ماه طول نمیکشد زوج و بستگان او متوجه میشوند که اولًا زوجه و بستگان او سن واقعی او را که بیست و نه سال بوده است و همچنین مبتلا بودن مشار الیها را به بیماری دیابت (مرض قند) که از نوع ارثی بوده و طبعاً در وضع حمل و نوزاد هم تأثیر بسزایی دارد مستور و مخفی داشتهاند و نتیجتاً زوج از ازدواج مزبور پشیمان است سؤال اینکه: آیا دو عیب اشاره شده از موارد مجوز فسخ نکاح است یا خیر در صورت فسخ آیا مهریه به زوجه تعلق میگیرد یا خیر؟
ج
- آنچه بعنوان عیب در سؤال ذکر شده از عیوب مجوزه فسخ نیست بلی اگر در متن صیغه عقد قید شود که دختر 23 ساله باشد و مبتلا به هیچگونه بیماری نباشد و یا اینکه قبل از عقد شرط سن و سلامت از هر عیبی ذکر شود و عقد مبنی بر آن باشد بطوری که مثل ذکر کردن در خود عقد شود در این صورت زوج اختیار فسخ دارد و مهریه را اگر دخول واقع شده زوج باید بپردازد لکن پس از پرداخت میتواند به تدلیسکننده مراجعه کند و عوض آن را بگیرد و اگر دخول واقع نشده چیزی بر زوج نیست.
س 1286
اشاره
- دختری مدّت 7 سال است که ازدواج کرده و بعلت مشکلات جسمی شوهر طبق تشخیص پزشکان متخصص بچهدار نمیشوند و ضعف از طرف شوهر است آیا دختر میتواند شرعاً از طریق دادگاه تقاضای طلاق نماید؟
ج
- عقیم بودن مرد موجب جواز اجبار مرد به طلاق نیست، بلی در بعض موارد زن میتواند عقد را فسخ نماید به مسأله 2389 توضیح المسائل رجوع نمائید.
و اللَّه العالم.
جامع الاحکام، ج2، ص: 21
س 1287
اشاره
- احتراماً بعرض میرسد این جانب با مردی ازدواج کردهام و مدت 5 ماه با او زندگی کردهام ولی هنوز او قادر به ازاله بکارت نیست و از طرفی توافق اخلاقی نداریم و چندین بار مرا کتک زده و تهدید به مرگ کرده، چون زندگی با او قابل تحمّل نبود ناچار شدهام بخانه پدرم پناه ببرم در تمام این مدت دیناری نفقه نداده است و مدتی است که به محل نامعلومی رفته اطلاعی از او ندارم و نمیتوانم برای همیشه بلا تکلیف بمانم.
ج
- بطور کلی اگر زنی با مردی ازدواج کند که آن مرد قادر به نزدیکی نیست اگر بخواهد عقد را فسخ کند باید به حاکم شرع جامع الشرائط رجوع نماید تا حاکم شرع یک سال به مرد مهلت دهد چنانچه نتوانست با آن، زن یا زن دیگر نزدیکی کند پس از آن زن میتواند عقد را بهم بزند و محتاج به طلاق نیست.
س 1288
اشاره
- زن محترمهای در چند سال قبل ازدواج کرده و در این مدت فقط در ابتدا یک بار وطی واقع شده و دیگر زوج قدرت و توانائی نزدیکی پیدا ننموده و عنین شده آیا زوجه حق فسخ دارد یا خیر و اگر حق ندارد و شوهر هم راضی به طلاق نیست مستدعی است حکم شرعی را بیان فرمایید.
ج
- در فرض سؤال، زوجه حق فسخ ندارد و جدایی منحصر به طلاق است و اگر زن میخواهد جدا شود باید از طریق بخشیدن مهریه و غیره مرد را به هر حال راضی به طلاق کند. و اللَّه العالم.
س 1289
اشاره
- دختر این جانب دوسال پیش ازدواج نمود و پس از مدتی شوهرش دچار بیماری جنون گردید طوری که دیگر موقع نماز را تشخیص نمیدهد و دادگاه طلاق او را با توجه به مدارک موجود در پرونده صادر نموده خواهشمند است مارا راهنمایی نمایید که طلاق درست است یا خیر؟
ج
- در فرض سؤال، که شوهر مبتلا به جنون شده بطوری که اوقات نماز را تشخیص نمیدهد زوجه میتواند نکاح را فسخ کند یعنی بگوید (نکاحی که بین من و شوهرم واقع شده فسخ کردم) و احتیاج به طلاق نیست و باید از تاریخ وقوع فسخ، عدّه نگهدارد و پس از انقضاء عدّه آزاد است و اگر نزاع موضوعی در بین باشد مرافعه شرعیه لازم است.
جامع الاحکام، ج2، ص: 22
س 1290
اشاره
- اگر چنانچه زوج یا زوجه کسی دچار جنون گردد که در زمان وقوع عقد وجود نداشته است و جنون نامبرده نیز به تأیید پزشکی قانونی و اطباء معالج نیز رسیده باشد، طبق موازین شرع مقدس اسلام آیا زوج در زمان جنون زوجه حق فسخ نکاح را دارد یا خیر و در صورت فسخ نکاح در زمان جنون از طرف زوج آیا این فسخ صحیح است و حقی که زوجه بر گردن زوج دارد که باید زوح به او بدهد چیست؟
ج
- در فرض سؤال که جنون بعد از عقد، واقع شده اگر زوج دیوانه شده زوجه حق فسخ دارد پس اگر وقوع جنون بعد از نزدیکی و انجام عمل زناشوئی بوده باید مهریه زوجه از مال زوج، با اجازه مجتهد جامع الشرائط پرداخته شود و اگر قبل از نزدیکی مجنون شده زوجه مهر ندارد و اگر زوجه بعد از وقوع عقد مجنونه شده زوج حق فسخ ندارد و جدائی با طلاق حاصل میشود. و اللّه العالم.
مهریه
س 1291
اشاره
- فقهاء عظام فرمودهاند اگر زوجین ضمن اجراء عقد، صداق را معیّن ننمایند و بعد از عقد توافق به صداق کنند صداق بعد العقد کالمذکور فی العقد لازم الوفاء است.
سؤال این است که اگر زوجین در حین اجراء عقد مبلغی را بعنوان مهریه تعیین کنند و بعد از عقد نیز مبلغی به صداق تعیین شده اضافه نمایند آیا در این فرض نیز صداق اضافی بعد از عقد کالمذکور فی العقد لازم الوفاء میباشد یا خیر؟
ج
- در مورد سؤال صداق اضافی بعد از عقد اگر در ضمن عقد لازم دیگر مانند بیع و مصالحه قرار داد نشده لازم الوفاء نیست. و اللَّه العالم.
س 1292
اشاره
- اگر زنی مدتی بعد از ازدواج ناقص شود مثلًا کور شود آیا شوهر که او را طلاق میدهد مدیون مهر هست؟
ج
- بلی مدیون است و باید به او ادا نماید پس اگر طلاق پیش از نزدیکی و مواقعه با همسر واقع شود شوهر نصف مهر را و اگر بعد از نزدیکی باشد همه مهر را باید بدهد.
جامع الاحکام، ج2، ص: 23
س 1293
اشاره
- اگر شخصی در نکاح موقت مهریه و اجرت را سفر مشهد مقدس و یا عمره مفرده قرار بدهد آیا این عقد صحیح خواهد بود یا خیر؟
ج
- اشکال ندارد.
س 1294
اشاره
- اگر زنی در زمان زندگی با شوهرش از او طلب مهرش را نماید و مرد از پرداخت آن عاجز باشد زندگی آنها چگونه است؟
ج
- اگر شوهر قدرت اداء مهریه زوجه را ندارد فعلًا تکلیفی ندارد و هر وقت متمکن شد در صورت مطالبه زوجه واجب است بپردازد. و اللَّه العالم.
س 1295
اشاره
- زوج از بچه دار شدن جلوگیری میکند و عدم جلوگیری را مشروط کرده است به اینکه زوجه مهریهاش را به او ببخشد و او را بریء الذمه کند.
اگر زوجه مهریهاش را ببخشد تا زوج جلوگیری را کنار بگذارد آیا این بخشش صحیح است؟ و آیا زوج بریء الذمه میشود؟
ج
- در فرض سؤال، چنانچه زوجه مهریه خود را به زوج بخشیده بشرط اینکه زوج از بچه دار شدن ممانعت نکند و زوج به آن شرط عمل کند این بخشش صحیح است و زوج بریء الذّمة میشود.
س 1296
اشاره
- 40 سال پیش زمین متری یک هزار تومان بوده فعلًا همان زمین متری ده هزار تومان میباشد در آن زمان قباله ازدواج خانمی هزار تومان بوده و شوهر نداده فعلًا اگر هزار تومان به زن بدهد آیا ذمّه او بری میشود یا نه و همچنین مثلًا شخصی 40 سال قبل از کسی هزار تومان قرض کرده و از روی فراموشی یا عمداً نداده فعلًا چقدر باید به او بدهد؟
ج
- در فرض سؤال اگر اختلاف مالیت دین یا مهریه زیاد و غیر متعارف باشد به طوری که عرف پرداخت آن را به مبلغ سابق بدل آن نمیشمارد و در این مدت بستانکار مطالبه مینموده و بدهکار خواه مدیون باشد یا زوج باشد بدهی را نپرداخته باشد احتیاط این است که طرفین با مصالحه و تراضی رفع اختلاف بنماید.
س 1297
اشاره
- لطفاً نظر مبارک خود را در خصوص مصوبه مجلس شورای اسلامی
جامع الاحکام، ج2، ص: 24
پیرامون پرداخت مهریه زنان طبق ارزش پولی روز (یوم الاداء) بیان فرمائید.
ج
- در صورتی که زوجه مطالبه مهریه خود را کرده باشد و زوج هم متمکّن از اداء بوده و نپرداخته بعید نیست که ارزش ریالی روز محاسبه شود مع هذا احوط مصالحه زوجین با یکدیگر است و اگر مطالبه نکرده زوج همان مقدار مهر را که عقد بر آن خوانده شده بدهکار است. و الله العالم
س 1298
اشاره
- اگر کسی مهر همسرش را از خانه و باغ یا پول تبدیل به چیزی از مال خویش کند مثلًا به عنوان قرض بگیرد و خرج خانهای کند و رسید بدهد آیا رسید کافی است یا باید حتماً طبق قولی که داده است که من به جای مهریه شما یک ثلث از خانه را به شما میدهم، عمل کند و چنانچه آن خانه را بفروشد و خانهای دیگر بخرد و در سند قید نکند اشکالی دارد یا خیر؟
ج
- بمقدار قیمت فروش خانه و باغ از ملک همسر به او مدیون است و باید بپردازد.
س 1299
اشاره
- امروزه رایج شده مثلًا 300 سکه بهار آزادی را به عنوان مهریه قرار میدهند در صورتی که نه حالا و نه در آینده کسی قدرت پرداخت ندارد (و به عنوان اینکه مهر را که داد و که گرفت) میباشد) آیا در این صورت عقد صحیح است یا خیر؟
ج
- عقد صحیح است و شوهر ضامن مهریه هم میشود البته مستحب است مهریه کم گرفته شود.
اختلاف در مهریه
س 1300
اشاره
- اگر بین زن و شوهر بعد از مدتی زندگی زناشویی شدن اختلاف شود و زن بگوید که صیغه مدت ده سال بوده و مهر 3000 روپیه، شوهر میگوید مدت سی سال و مهر هشتاد روپیه بوده است، آیا کدام قول مسموع است و چه باید کرد؟
ج
- در فرض سؤال، نسبت به مدت در صورت عدم بینه قول زن با یمین مقدم است و قول مرد نسبت به مهریه با عدم بینه، همراه با یمین مقدم است. و اللَّه العالم.
جامع الاحکام، ج2، ص: 25
س 1301
اشاره
- زن به عقد شخصی درآمده و قبل از دخول مرد فوت نموده یا شهید شده، مهر زن تمام باید داده شود یا نصف؟
ج
- تمام مهریه باید از ترکه او داده شود. و اللَّه العالم.
س 1302
اشاره
- مرد مقلد شخصی است که میفرماید در صورت فوت زوج قبل از دخول نصف مهر و زن مقلد کسی است که میفرماید تمام مهر لازم است، در صورت فوت مرد قبل از دخول تکلیف چیست؟
ج
- در فرض سؤال به جهت رفع نزاع باید به حاکم شرع جامع الشرائط مراجعه نمایند و آنچه حاکم شرع حکم کند باید طبق آن رفتار شود. و اللَّه العالم.
س 1303
اشاره
- اگر زوجه در موقع ازدواج بگوید دو دانگ از همین خانه را که در آن زندگی میکنی مهریه من کن و مرد چون یقین دارد که چنین چیزی در دفاتر رسمی و محضر انجام نمیشود میگوید اگر بشود من قبول دارم لذا به چندین محضر رسمی ازدواج مراجعه میکنند قبول نمیشود سرانجام با رضایت زوجه و پدرش و با مبلغ وجه رایج او را عقد میکنند که در قباله ازدواج فقط وجه نقد قید شده آیا غیر از مبلغ تعیین شده در محضر و ثبت شده در قباله و عقدنامه زوجه طلبی از آن زوج دارد؟
ج
- در فرض سؤال زوجه غیر از مبلغی که در متن عقد ازدواج به عنوان مهریه معین شده چیزی از زوج طلب ندارد. و اللَّه العالم.
س 1304
اشاره
- در محل ما رسم این بوده که پدر خانواده برای فرزندان پسر جهت مهریه عروس آب ملک و گوسفند در جلسه عقد معلوم و معیّن میکردند و تحویل میدادند شخصی 3 پسر داشته یکی از آنها در زنده بودن پدر گوسفندهای مهریه عیالش را تحویل گرفته و دو نفر دیگر پسرها گوسفندها را تحویل نگرفتهاند و پدر فوت کرده آیا دو پسر دیگر میتوانند گوسفندهای مهریه عیالشان را از اموال موجود آن مرحوم برداشت کنند یا خیر؟
ج
- اگر منظور این است که پدر از ملک خودش بدون اینکه به پسر تملیک
جامع الاحکام، ج2، ص: 26
کرده باشد مهریّه برای زوجه پسر قرار میدهد این عمل صحیح نیست باید مهریه زوجه از مال خود زوج باشد نه پدر زوج، و اگر منظور این است که پدر ملک و آب و گوسفند که میخواهد مهریه زوجه پسر خود قرار دهد اوّل به پسر تملیک مینماید سپس آنچه ملک پسر شده مهریه قرار داده میشود بنابراین آنچه پدر تملیک پسر نموده و پسر هم آن را مهریه زوجه خود قرار داده اگر در تحت ید پدر و جزء اموال او باشد بانتاج آن متعلّق به زوجه است و بقیه را ورثه تقسیم میکنند.
س 1305
اشاره
- شخصی این جانب را به عقد و همسری پسرش درآورده است و مبلغ صداق به عهده پسرش میباشد و هشت مثقال طلا به عهده پدر زوج بوده است که خودش در زمان حیاتش گردن گرفته و با خط خود نوشته الحال فوت نموده است و ما میخواهیم بدانیم که آیا آن هشت مثقال طلا را چه کسی باید به ما پرداخت کند؟
ج
- در فرض سؤال: چنانچه هشت مثقال طلا، جزء صداق بوده و آن مرحوم بعهده گرفته باید از اموالش بردارند و به عروسش بدهند و اگر مربوط به صداق نیست فقط وعده داده که هشت مثقال طلا بعهده من که بدهم در این صورت حق ندارند از مال او بردارند. و اللَّه العالم.
س 1306
اشاره
- نظر جنابعالی در مورد گرفتن شیر بها چیست؟
ج
- گرفتن شیربها با رضایت دهنده شیربهاء اشکال ندارد.
س 1307
اشاره
- دختری که بعد از عقد در خانه پدرش به سر میبرد و خواهان طلاق است و در دادگاه هم دادخواست طلاق صادر کرده است آیا در این صورت مهریه را مستحق میشود یا خیر؟ آیا در این صورت حق نفقه گرفتن را دارد یا خیر؟ و داماد میگوید. زن گرفتم که زندگی کنم نه طلاق بدهم اگر ایشان طلاق میخواهد تمام مخارج من را باید بدهد جواب را صراحتاً مرقوم فرمائید.
ج
- امر طلاق با زوج است و میتواند مخارجی را که کرده و صداق را به عنوان عوض خلع در طلاق خلعی مطالبه کند بنابراین اکراه و اجبار در طلاق جایز نیست ولی خودش با اختیار خودش بدون اکراه زوجه را قبل از دخول طلاق
جامع الاحکام، ج2، ص: 27
بدهد نصف مهر را باید به او بپردازد و نسبت به نفقه در فرض سؤال که زوجه ناشزه بوده نفقه را هم طلبکار نیست و چنانچه نزاع موضوعی در بین باشد مرافعه شرعیه لازم است.
س 1308
اشاره
- خانمی هستم که با مردی که دارای چهار فرزند بود ازدواج کردم و همسرم فوت شده سؤالم اینست که آیا طلاهایی که همسرم برایم خریده، میشود بجای مهریه حساب شود یا نه؟
ج
- در فرض سؤال ظاهر اینست که طلاهای مورد سؤال اگر در حدّ متعارف بوده هدیه محسوب است و متعلّق به زوجه است و از ماترک و مهریه محسوب نمیشود و در نزاع موضوعی مرافعه شرعیه لازم است.
احکام ازدواج موقت
س 1309
اشاره
- آیا دختر باکره میتواند بدون اجازه پدر ازدواج موقت بکند اگر میتواند اولاد متعه حق دارند که ارث از پدر ببرند؟
ج
- بنابر احتیاط، دختر باکره اگر پدر دارد در ازدواج اعمّ از متعه و دائمی باید از پدر اجازه بگیرد و اولاد متعه نیز ارث میبرند. و اللَّه العالم.
س 1310
اشاره
- آیا پسر میتواند با تعهد عدم دخول، دختر باکره را بدون اذن پدر و یا جدّ پدری او و فقط با رضایت دختر، برای مدتی صیغه نماید؟
ج
- در جهت مورد سؤال، قصد عدم دخول تأثیری ندارد و به نظر حقیر با شرط عدم دخول هم در ازدواج با دختر باکره بنابر احتیاط واجب اذن پدر لازم است.
س 1311
اشاره
- دختر و پسرهای امروزه که در مدارس و دبیرستانها و دانشگاهها و مؤسسات با هم معاشر هستند برای محرمیت میخواهند با خواندن صیغه این معاشرتها حرام نباشد چون حضرت عالی اذن پدر را در باکره احتیاط واجب میفرمائید و در این موارد چه بسا هست که پدرها راضی نمیشوند و با آنکه نمیشود اذن گرفت اجازه میفرمائید که این احتیاط ترک شود و بدون اذن ولی صیغه جاری گردد یا خیر؟ و دیگر آنکه بعضی موارد هست که پسر و دختر به هم
جامع الاحکام، ج2، ص: 28
علاقه دارند و تحصیل اذن از پدر بواسطه شرم و حیاء و موانع دیگر مشکل است آیا ترک این احتیاط در این صورت جائز است یا خیر؟
ج
- در این احتیاط میتوانند به مجتهد دیگری مراجعه نمایند.
س 1312
اشاره
- متعه بیشتر برای متأهلین سفارش شده یا برای مجردین؟ و آیا در صورت نیاز است یا در غیر صورت نیاز هم منعی ندارد؟
ج
- ازدواج موقّت برای کسی منعی ندارد و قیود مذکوره در سؤال را هم ندارد. و اللَّه العالم.
س 1313
اشاره
- آیا صیغه کردن به یک روز یا یک هفته و یا یک ماه جایز است یا نه؟
و آیا زن صیغه شده بعد از تمام شدن وقت عده دارد یا نه؟
ج
- بلی جایز است و در صورتی که بعد از صیغه کردن، دخول واقع شود و زن یائسه نباشد عده دارد. و اللَّه العالم.
س 1314
اشاره
- اگر ضمن عقد متعه، زوجه شرط عدم مباشرت را نمود ولی پس از عقد، زوج عنفاً دخول نماید آیا زانی محسوب است اگر زانی نیست حاکم حق تعزیر او را دارد؟ و آیا اضافه بر مهر المتعه چیزی به زوجه مدیون میشود؟
ج
- در فرض سؤال زنا محسوب نمیشود و تعزیر بستگی بنظر حاکم دارد و نسبت به مهر هم اگر مهر المثل بیشتر باشد احوط تحصیل رضایت زوجه است.
س 1315
اشاره
- آیا در بخشش بقیه مدت در متعه نیت قلبی و قصد هبه بدون آنکه بر زبان جاری کند کافی است؟ و آیا باید زن آن را بشنود یا در غیاب وی نیز میتوان بخشید؟
ج
- برای بخشیدن تنها نیت قلبی کافی نیست ولی شنیدن زن هم لازم نیست لکن برای اینکه اختلافی واقع نشود بهتر است در حضور زن مدت را ببخشد.
س 1316
اشاره
- اگر در ضمن عقد موقت شرط شود که مثلًا بعد از اتمام شش ماه ازدواج دائم با مهر معین صورت گیرد اگر زوج به شرط عمل نکند و راضی به ازدواج دائم نشود آن مهر به عهده او میآید؟
جامع الاحکام، ج2، ص: 29
ج
- اگر در ضمن عقد موقّت شرط شده که زوج بعد از تمام شدن مدّت عقد موقّت زوجه را بعقد دائم عقد نماید بر زوج واجب است که بشرط عمل کند ولی اگر زوج بشرط عمل نکند مهریّهای بر او لازم نیست.
س 1317
اشاره
- در ازدواج موقت مثلًا اگر طرفین بیرون از منزل با هم دیده شوند برای اثبات اینکه صیغه خوانده شده مراجعه به پدر دختر کافی است یا حتماً باید مانند ازدواج دائم ثبت شده باشد؟ در مورد بیوهها و غیره چگونه ثابت میشود که بین طرفین صیغه خوانده شده تا برادران بسیج و یا آمر به معروف و ناهی از منکر مطمئن شوند که فسادی در میان نیست؟
ج
- در صحت ازدواج ثبت محضری شرط نیست وقتی زن و مرد مسلمان بگویند که با هم ازدواج کردهایم حرف آنها شرعاً مسموع است.
س 1318
اشاره
- زوج در حال عصبانیت و ناراحتی و اختلاف به زوجه موقت خود اعلان ابراء مدت عقد مینماید و از یکدیگر فاصله میگیرند آیا این زن میتواند با دیگری ازدواج نماید و یا آنکه زوجیت زوج باقی است و برای تجدید عقد نیاز به صیغه جدید نمیباشد؟
ج
- در مورد سؤال چنانچه به اختیار مدت او را بخشیده و لو عصبانی بوده، آن زن از زوجیت او خارج شده و بعد از خروج عدّه میتواند با دیگری ازدواج کند، و اگر بخواهد به زوج قبلی برگردد محتاج به عقد جدید است و اگر در حال عصبانیت بیاختیار شده و در آن حال مدت را بخشیده است زوجیت باقی است.
س 1319
اشاره
- پسری بعد از مراسم خواستگاری رسمی وطی مراحلِ مقدماتی، دختری را برای چند ماه صیغه نموده است تا اینکه در فرصت مناسب و یا بعد از پایان تحصیل یا خدمت نظام و ... او را عقد نماید. اگر قبل از پایان مدت صیغه بین دختر و پسر آمیزش انجام گیرد و این آمیزش به حمل منجر گردد آیا ممکن است در این صورت پسر مدت مانده صیغه را ببخشد و در زمان حمل، همان دختر را عقد نماید، یا اینکه حمل مانع از عقد میگردد؟ چنانچه حمل مانع از عقد گردد خواهشمند است فتوای خود را در زمینه عده این دختر بیان بفرمائید.
جامع الاحکام، ج2، ص: 30
ج
- بخشیدن مدت مانده در حال حمل و عقد او بعد از بخشیدن مدت، هرچند حمل داشته باشد برای خود آن شخص اشکال ندارد.
س 1320
اشاره
- فردی در دوران قبل از بلوغ پدرش دو دختر به اسم خاتون و فاطمه برای او عقد منقطع کرده این شخص قبل از رسیدن به مرحله بلوغ یکی از دخترها را (که اسمش خاتون است) دو بار رخصت نموده (به اصطلاح آن منطقه لفظ رخصت برای ابراء مدت به کار میرود) و والدین خاتون عقد او را با یک نفر دیگر بستند، این فرد پس از بالغ شدن خواست با دختر دومی (که اسمش فاطمه است) عروسی کند اما خانواده این دختر به او چنین گفتند تو خاتون را در دوران قبل از بلوغ رخصت نمودی و این شرعاً صحیح نیست لذا اکنون او را مجدداً رخصت بنمائید و الّا دخترمان را در خانهات نمیفرستیم. او این خواسته را قبول نموده خاتون را پس از بالغ شدن برای سومین بار رخصت نمود و نصف مهریهاش را نیز پرداخت. حالا او بعد از عروسی با فاطمه ادعا مینماید که رخصتی را که به خاتون داده بودم بدون قصد بود و برای گرفتن فاطمه مجبور بودم این رخصت را بدهم، لذا به آنها کلک زدم، ضمناً شاهدی هم به این مدعی ندارد. آیا این رخصت درست است یا خیر؟ و خاتون را وقتی که در کودکی رخصت داده و عقد با دیگری بسته بودهاند آیا این عقد درست بوده یا خیر؟ لطفاً جواب را تفصیلًا بفرمائید.
ج
- در فرض سؤال بذل مدت از طرف زوج غیر بالغ صحیح نیست و ازدواج دیگری با او در این صورت باطل است و حکم ازدواج با ذات بعل را دارد ولی بذل مدت بعد از بلوغ زوج صحیح است و اگر بعد از بذل ادعا کند که بدون قصد بوده در اختلاف بین او و زوجهای که مدت او را بخشیده بدون بیّنه و اثبات شرعی ادعاء او اثر ندارد ولی اگر زوجه ادعاء او را قبول داشته باشد ظاهراً دیگران حتی زوجه دیگری که بذل مدت را از او خواسته است نمیتوانند به آن اعتراض نمایند. و اللَّه العالم.
س 1321
اشاره
- اگر خانمی به عقد موقّت پسری در آمد بعد از اختتام وقت و گذشت مدّتها به عقد موقّت پدر آن پسر در آید آیا میتواند پس از اتمام وقت پدر به عقد
جامع الاحکام، ج2، ص: 31
دائم همان پسر در آید؟ و آیا عقد موقّت او با پدر مانعی نداشته؟
ج
- در فرض زن مذکور بر پدر آن پسر حرام مؤبد است و عقد موقت یا دائم پدر با آن زن باطل است و در صورتی که پدر با آن زن نزدیکی کرده باشد عقد مجدد پسر با آن زن نیز باطل است و جائز نیست.
جامع الاحکام، ج2