روایات برگزیده و پرمعنا دربارۀ ولایت
[١١٧4]١-بکیر اعین گفت: حضرت باقر علیه السّلام می فرمود: همانا خداوند از شیعیان ما درحالی که ذرّه ای بودند پیمان به ولایت گرفت. روزی که در عالم ذرّ به اقرار به پروردگاری خود و پیامبری محمّد-درود خدا بر او و بر خاندانش- پیمان گرفت.
[١١٧5]٢-عقبه از حضرت باقر علیه السّلام روایت کرده که فرمودند: همانا خدا آفریدگان را آفرید. و آنچه را دوست داشت از آنچه می پسندید، آفرید. و آنچه را دوست داشت از گل بهشت آفرید. و آنچه را دوست نداشت از آنچه نمی پسندید، آفرید.
و آنچه را دوست نداشت از گل دوزخ آفرید. سپس در آن سایه مبعوثشان کرد. من عرض کردم: آن سایه چه چیزی است؟ فرمودند: آیا به سایه ات در خورشید نگاه نکرده ای که هم چیزی هست و هم چیزی نیست. سپس در میانشان پیامبرانی برانگیخت تا آنان را بر اقرار به خداوند برانگیزاند و این سخن او است که و اگر از آنان بپرسی چه کسی شما را آفرید به یقین می گویند: خداوند.
[زخرف (4٣) :٨٧]سپس آنان را بر اقرار به پیامبران خواند که برخی اقرار کردند و برخی انکار. سپس آنان را به ولایت ما خواند که به خدا سوگند! کسی که او دوست داشت به آن اقرار کرد و کسی که او دوست نداشت آن را انکار کرد. و این سخن او است که آنان به چیزی که پیش از آن تکذیب کرده بودند، ایمان نیاوردند.
[یونس (١٠) :٧4]سپس حضرت باقر علیه السّلام فرمود: این تکذیب آن جا بود.
[١١٧6]٣-محمّد عبد الرحمان از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمودند: ولایت ما ولایتی خدایی است که هرگز پیامبری جز با آن برانگیخته نشده است.
[١١٧٧]4-عبد الاعلی گفت: از حضرت صادق علیه السّلام شنیدم می فرماید: هیچ پیامبری نیامد مگر با معرفت به حقّ ما و فضیلتمان بر دیگران.
[١١٧٨]5-ابو الصبّاح کنانی گفته است: از حضرت باقر علیه السّلام شنیدم می فرماید: به خدا سوگند در آسمان هفت صف از فرشتگان است که اگر همۀ اهل زمین گرد می آمدند تا شمار هر صف از آن را بشمارند نمی توانستند. و آنان به ولایت ما معتقدند.
[١١٧٩]6-محمّد فضیل از حضرت ابو الحسن [امام کاظم]علیه السّلام روایت کرده که فرمودند: ولایت علی علیه السّلام در همۀ کتب پیامبران نوشته شده است. و خداوند هرگز رسولی را جز با نبوّت محمّد-درود خدا بر او و بر خاندانش-و وصایت علی علیه السّلام مبعوث نمی کند.
[١١٨٠]٧-فضیل یسار از حضرت باقر علیه السّلام روایت کرده که فرمودند: همانا خداوند عزّتمند میان خود و آفریدگانش علی علیه السّلام را برای پیشوایی منصوب کرد. پس هرکس او را بشناسد مؤمن است و هرکس انکارش کند، کافر. هرکس به او جاهل باشد گمراه است و آن که به همراه او دیگری را منصوب کند، مشرک. و هرکس با ولایت او آید، به بهشت درآید.
[١١٨١]٨-ابو حمزه گفت: از حضرت باقر علیه السّلام شنیدم می فرماید: علی دری است که خداوند آن را گشود. هرکس از آن داخل شود مؤمن است و هرکس از آن بیرون آید، کافر. و کسی که نه داخل شود و نه بیرون آید در طبقه ای است که خداوند پاک و والا فرموده: رفتار با ایشان با من است.
[١١٨٢]٩-بکیر اعین گفت: حضرت باقر علیه السّلام می فرمود: خداوند از شیعیانمان درحالی که ذرّه ای بودند به ولایت برای ما پیمان گرفت. در روزی که در عالم ذرّ به اقرار بر پروردگاری اش و پیامبری محمّد-درود خدا بر او و بر خاندانش- پیمان گرفت. و خداوند عزّتمند امّت محمّد-درود خدا بر او و بر خاندانش-را در گل بر او نشان داد. درحالی که سایه هایی بودند. و آنان را از گلی آفرید که آدم را از آن آفریده بود. و خداوند ارواح شیعیانمان را هزار سال پیش از بدن هاشان آفریده، به او نشان داد و آنان را به رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله و به علی شناساند. و ما آن ها را از لحن سخنشان می شناسیم.
در معرفتشان به دوستان خود و سپردن امور خود به آنان
[١١٨٣]١-صالح سهل از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده که مردی به نزد امیر مؤمنان علیه السّلام آمد درحالی که اصحاب هم حضور داشتند، سلام کرد و گفت: به خدا سوگند! من شما را دوست دارم. امیر مؤمنان علیه السّلام به او فرمود: دروغ می گویی.
او گفت: چرا، به خدا سوگند! شما را دوست دارم. و سه بار بازگفت: امیر مؤمنان علیه السّلام به او فرمود: دروغ می گویی تو چنان نیستی که می گویی. همانا خداوند ارواح شیعیان ما را هزار سال پیش از بدن هاشان آفریده، سپس دوستدارانمان را به ما نشان داد.
و به خدا سوگند! من در آنچه نشان داده شد روح تو را ندیدم، کجا بودی؟ ! مرد در این هنگام خاموش شد و دیگر به سخن خود بازنگشت. و در روایت دیگری است که حضرت صادق علیه السّلام فرمود: او در آتش بود.[١١٨4]٢-جابر از حضرت باقر علیه السّلام روایت کرده که فرمودند: ما وقتی مردی را می بینیم حقیقت ایمان و حقیقت نفاقش را می شناسیم.
[١١٨5]٣-عبد اللّه سلیمان گفته است: از حضرت صادق علیه السّلام دربارۀ امام پرسیدم که آیا خداوند چنان که به سلیمان داود [امور را]واگذار کرد به او هم واگذار کرده است؟ فرمودند: بله، و دلیلش آن که: مردی از او مسأله پرسید و ایشان جوابش داد.
دیگری از همان موضوع پرسید و او جز جواب نخست داد. سپس کسی دیگر پرسید و ایشان جز دو جواب پیشین داد. سپس فرمودند: همانا این عطای ما است منّت گذار یا ببخش بی حساب [ر. ک: صاد (٣٨) :٣٩]این آیه در قرائت علی علیه السّلام این گونه است. [و در روایت مشهور به جای «ببخش» ، «دریغ کن» است.]او گوید: من گفتم: خدا کارت را بسامان کند، وقتی این جواب ها را به آنان می دهد، می شناسدشان؟
فرمودند: سبحان اللّه! مگر نشنیده ای که خداوند می فرماید: همانا در آن نشانه هایی برای هوشیاران است. [حجر (١5) :٧5]و آنان ائمّه علیهم السّلام هستند. و در راهی پابرجاست. [حجر (١5) :٧6]که هرگز از آن خارج نمی شود. سپس به من فرمود: بله، همانا امام وقتی به مردی بنگرد او را و رنگش را می شناسد. و اگر سخنش را از پشت دیوار بشنود. او و چگونگی اش را می شناسد.
که خداوند می فرماید: و از نشانه های او آفرینش آسمان ها و زمین و تفاوت زبان ها و رنگ هاتان است. که در آن نشانه هایی برای دانشوران است. [روم (٣٠) :٢٢]و آنان دانشمندانند. پس چیزی نیست که بشنود و به زبان آرد مگر این که آن را می شناسد. از نجات یافته ای باشد یا نابودشده ای. برای همین است که این گونه جوابشان می دهد.
اصول کافی ج2 ص...........374