شکیبایی[١6٨٢]١-ابن ابو یعفور از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمودند: شکیبایی سر ایمان است. [١6٨٣]٢-علاء فضیل از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمودند: شکیبایی نسبت به ایمان همچون سر نسبت به تن است. که چون سر برود، تن نیز رفته است. همین طور چون شکیبایی برود، ایمان هم رفته است. [١6٨4]٣-حفص غیاث گفته است: حضرت صادق علیه السّلام فرمودند: ای حفص همانا هرکس شکیبایی کند، اندکی را شکیبایی کرده و هرکس بی تابی کند، اندکی را بی تابی کرده است. سپس فرمود: تو را به شکیبایی در همۀ کارهایت سفارش می کنم. که خداوند عزّتمن محمّد-درود خدا بر او و بر خاندانش-را برانگیخته، او را به شکیبایی و نرمی فرمان داده، فرمود: (و به آنچه می گویند شکیبایی کرده، به شایستگی از آنان دوری گزین. و مرا با تکذیب گران صاحب نعمت واگذار.) [مزمّل (٧٣) :١٠ و ١١] و فرمود: (و بدی را با آنچه نیکوتر است پاسخ ده تا کسی که میان تو و او دشمنی است همچون دوستی صمیمی گردد. و کسی جز کسانی که شکیبایی می کنند این را به دست نمی آورد. و کسی جز صاحبان آن بهرۀ بزرگ این را به دست نمی آورد.) [فصّلت (4١) :
٣4 و ٣5]و رسول خدا-درود خدا بر او و بر خاندانش-شکیبایی کرد تا او را به امور جانکاهی نسبت دادند [یعنی به دروغ گویی و جنون]پس دلتنگ شد و خدای عزّتمند چنین بر او نازل کرد: (و ما می دانیم که از آنچه می گویند دلتنگ می کردی. پس به سپاس از پروردگارت تسبیح بگو و از سجده کنندگان باش.) [حجر (١5) :٩٧ و ٩٨] سپس او را دروغ گو خوانده، متّهمش کردند. و او از این جهت غمگین شد. پس خداوند شکوهمند چنین نازل کرد: (ما می دانیم که آنچه می گویند تو را غمگین می کند. امّا آن ها تو را تکذیب نمی کنند بلکه ستمکارانی هستند که آیات خدا را انکار می کنند.
پیامبران پیش از تو تکذیب شدند و در برابر تکذیب شکیبایی کردند و آزار دیدند تا یاری مان به ایشان رسید.) [انعام (6) :٣٣ و ٣4]پس پیامبر گرامی شکیبایی را بر خود واجب کرد تا از حدّ گذشتند و خدا را نام برده، تکذیبش کردند. و او فرمود:
من دربارۀ خودم و خانواده و آبرویم شکیبایی کردم ولی دربارۀ نام پروردگارم شکیبایی نمی کنم. پس خداوند عزّتمند چنین نازل کرد: (و ما آسمان ها و زمین و آنچه را در آن ها است در شش روز آفریدیم و خسته نشدیم.
پس به آنچه می گویند شکیبایی کن.) [ق (5٠) :٣٨ و ٣٩]پس پیامبر گرامی در همۀ اموال شکیبایی کرد و آن گاه به امامان خاندانش بشارت داده شد و آنان هم به شکیبایی وصف شدند و خداوند بزرگ ستایش فرمود: (و از آنان امامانی قرار دادیم که چون شکیبا بودند و به آیه های ما یقین داشتند، به فرمان ما هدایت می کردند.) [سجده (٣٢) :٢4]و در این هنگام بود که آن حضرت فرمود: شکیبایی نسبت به ایمان همچون سر نسبت به تن است.
و خداوند عزّتمند او را ستود و چنین نازل کرد: (و سخن نیکوی پروردگارت دربارۀ بنی اسرائیل به سبب شکیبایی شان انجام گرفت و ما آنچه فرعون و مردمش ساختند و آنچه را برافراشتند، در هم کوبیدیم.) [اعراف (٧) :١٣٧]
و پیامبر فرمود: این مژده و انتقام است. و آن گاه خداوند شکوهمند جنگ با مشرکان را به او اجازه داده، چنین نازل کرد: (هرکجا مشرکان را یافتید، بکشید و سر راهشان کمین کنید و دستگیرشان کنید.) [توبه (٩) :5](و آنان را بکشید هرکجا که یافتید.) [بقره (٢) :١٩١]پس خداوند آنان را به دست رسول خدا-درود خدا بر او و بر خاندانش-و دوستدارانش کشت و پاداش شکیبایی اش را به همراه آنچه برای او در آخرت قرار داده، ذخیره کرد.
پس کسی که شکیبایی کرده، از خداوند پاداش خواهد، از دنیا نمی رود مگر این که [خداوند]چشمش را در مقابله با دشمنانش روشن می کند و این جز آن است که در آخرت برایش ذخیره کرده است. [١6٨5]4-ابو محمّد عبد اللّه سرّاج حدیثی که سندش را تا حضرت سجّاد علیه السّلام بالا برده روایت کرده که ایشان فرموده است: شکیبایی نسبت به ایمان همچون سر نسبت به تن است و ایمان ندارد کسی که شکیبایی ندارد. [١6٨6]5-فضیل یسار از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمودند: شکیبایی نسبت به ایمان همچون سر نسبت به تن است. چون سر برود، تن رفته است و همین طور چون شکیبایی برود، ایمان نیز رفته است. [١6٨٧]6-ابو بصیر گفت: از حضرت صادق علیه السّلام شنیدم می فرماید: آزاده در همه حال آزاده است، اگر به گرفتاری ای دچار شود شکیبایی می کند و اگر مصیبت ها به سرش فروریزد او را نمی شکند. و اگرچه اسیر شود و شکست بخورد و سختی جایگزین آسایش شود.
چنان که یوسف راستی پیشۀ امین- درود خدا بر او-بود. که برده شدن و اسیری و شکست خوردن به آزادگی اش زیان نرساند و تاریکی چاه و هراسناکی اش و آنچه به سرش آمد به او زیان نرساند. تا خدا بر او احسان کرده، چیره گر سرکشی را که مالک او بود، بندۀ او ساخت. آن گاه او را به رسالت فرستاده، امّتی را به سببش مورد رحمت قرار داد.
شکیبایی چنین است که نیکی را به دنبال می آورد. پس شکیبایی کرده، خودتان را به شکیبایی عادت دهید تا پاداش ببرید. [١6٨٨]٧-حمزۀ حمران از حضرت باقر علیه السّلام روایت کرده که فرمودند: بهشت در میان دشواری ها و شکیبایی پوشیده شده است و کسی که در دنیا به سختی ها شکیبا باشد به بهشت می رود و دوزخ در میان لذّت ها و هوس ها پوشیده شده است. و هرکس به جانش لذّت و هوس بدهد به دوزخ می رود.
[١6٨٩]٨-ابو سیّار از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمودند: وقتی مؤمن در گور گذاشته می شود نماز در پهلوی راست، زکات در پهلوی چپ، نیکی بر بالای سرش و صبر در گوشه ای قرار می گیرند. و وقتی دو فرشتۀ پرسش وارد می شوند صبر به نماز و زکات و نیکی می گوید: مواظب دوستتان باشید اگر درماندید من از او مواظبت می کنم.
[١6٩٠]٩-عبد اللّه میمون از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمودند: امیر مؤمنان-درود خدا بر او-به مسجد آمد و بر در مسجد مردی اندوهگین و ناراحت دید.
به او فرمود: چه شده است؟ او گفت: ای امیر مؤمنان پدر و مادر و برادرم را از دست داده ام و می ترسم که از بی تابی کنندگان باشم. امیر مؤمنان علیه السّلام به او فرمود: بر تو باد به پروای از خدا و شکیبایی تا فردا دلیر گردی. که شکیبایی در کارها همچون سر برای بدن است. چون سر از تن جدا گردد، تن از بین می رود و چون شکیبایی از کارها جدا گردد، آن کارها از میان می رود. [١6٩١]١٠-سماعۀ مهران گفته است: حضرت ابو الحسن علیه السّلام به من فرمود: چه چیزی تو را از حجّ بازگذاشت؟ من عرض کردم: جانم فدایت. بدهی فراوانی بر گردنم افتاده و مالم نیز از بین رفته است. و بدهی ای که گرفتارم کرده دشوارتر از رفتن مال شده است.
اگر یکی از اصحاب مرا از خانه بیرون نمی آورد خودم نمی توانستم بیایم. حضرت به من فرمودند: اگر شکیبایی کنی مورد غبطه قرار می گیری و اگر شکیبایی نکنی، چه خرسند باشی و چه ناخرسند، خداوند تقدیر را در موردت جاری خواهد کرد. [١6٩٢]١١-اصبغ گفته است: امیر مؤمنان-درود خدا بر او-فرمودند: صبر دو گونه است: صبر در هنگام مصیبت که نیکو و زیباست و نیکوتر از آن صبر دربارۀ چیزی است که خداوند شکوهمند بر تو حرام کرده است.
و ذکر هم دوگونه است: یاد خداوند عزّتمند در هنگام مصیبت و برتر از آن یاد خداوند دربارۀ آنچه او بر تو حرام کرده است که بازدارنده است. [١6٩٣]١٢-عرزمی از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده که رسول خدا-درود خدا بر او و بر خاندانش-فرمودند: بر مردم دوره ای خواهد آمد که در آن، حکومت جز با کشتار و ستمگری و توانگری جز با غصب و بخل و محبّت جز با بیرون آمدن از دین و پیروی از هوس به دست نمی آید کسی که آن دوره را ببیند و درحالی که می تواند به توانگری برسد بر بی نیازی شکیبایی کند و درحالی که می تواند محبّت ها را به دست آورد بر دشمنی ها شکیبایی کند و درحالی که می تواند به عزّت و شکوه دست یابد بر خواری شکیبایی کند. خداوند پاداش پنجاه راستی پیشه ای را که مرا تصدیق کرده اند، به او می دهد.
[١6٩4]١٣-از ابو حمزه روایت شده که حضرت باقر علیه السّلام فرمودند: چون هنگام وفات حضرت سجّاد علیه السّلام رسید، مرا به سینه چسبانیده، فرمودند: پسرم تو را سفارش می کنم به چیزی که پدرم هنگام وفاتش به من سفارش کرد و به آنچه پدر او به آن سفارش کرده است: پسرم به حقّ، اگرچه تلخ باشد، شکیبا باش.
[١6٩5]١4-[یونس عبد الرحمان]از حضرت باقر علیه السّلام روایت کرده که ایشان فرمودند: صبر دوگونه است. صبر بر بلا که نیکو و زیباست و برترین صبرها که پرهیز از حرام است.
[١6٩6]١5-عمرو بن شمر یمانی از علی علیه السّلام روایت کرده که رسول خدا-درود خدا بر او و بر خاندانش-فرمود: صبر سه گونه است: صبر در هنگام مصیبت، صبر بر فرمانبری و صبر در گناه و نافرمانی. کسی که بر مصیبت شکیبایی کند تا از آن به خوبی بگذرد خداوند برایش سیصد درجه می نویسد که میان هر درجه تا درجۀ دیگر فاصلۀ میان آسمان و زمین می باشد و هرکس بر فرمانبری شکیبایی کند خداوند برایش ششصد درجه می نویسد که میان هر درجه تا درجۀ دیگر فاصلۀ میان ژرفای زمین تا عرش می باشد و هرکس در برابر گناه شکیبایی کند خداوند برایش نهصد درجه می نویسد که میان هر درجه تا درجۀ دیگر فاصلۀ میان ژرفای زمین تا نهایت عرش می باشد.
[١6٩٧]١6-یونس یعقوب گفت: حضرت صادق علیه السّلام به من فرمان داد که به نزد مفضّل رفته، به او دربارۀ مرگ اسماعیل تسلّی بدهم، و فرمود: سلام مرا به مفضّل برسان و بگو: ما به مصیبت اسماعیل دچار شده، صبر کردیم پس تو هم همچون ما صبر کن. ما چیزی می خواستیم و خدا چیز دیگری می خواست و ما در برابر فرمان خداوند عزّتمند تسلیم هستیم.
[١6٩٨]١٧-از ابو حمزه روایت شده که حضرت صادق علیه السّلام فرمودند: هرکس از مؤمنان به بلایی دچار شود و بر آن شکیبایی کند، پاداش هزار شهید را می برد.
[١6٩٩]١٨-سماعه از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمودند: خداوند عزّتمند بر مردمی نعمت داد و چون آنان سپاسداری نکردند، آن نعمت وبالشان گشت. و مردمی به مصیبت ها دچار شدند و چون صبر کردند، آن مصیبت ها برایشان نعمت شد.
[١٧٠٠]١٩-ابان ابو مسافر از حضرت صادق علیه السّلام دربارۀ این آیه (ای کسانی که ایمان آورده اید شکیبایی کرده، استوار باشید.) [آل عمران (٣) :٢٠٠]روایت کرده که فرمودند: یعنی بر مصیبت ها شکیبایی کنید.
و در روایت ابن ابو یعفور از حضرت صادق علیه السّلام چنین آمده است: در برابر مصیبت ها استوار باشید.
[١٧٠١]٢٠-ابو جمیله از یکی از اصحاب روایت کرده که گفت: اگر صبر پیش از بلا آفریده نشده بود، مؤمن از هم می پاشید چنان که تخم مرغ بر سنگ خارا از هم می پاشد.
[١٧٠٢]٢١-اسحاق عمّار و عبد اللّه سنان از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده اند که رسول خدا-درود خدا بر او و بر خاندانش-فرمود: خداوند عزّتمند می فرماید: من دنیا را میان بندگانم به صورت قرض نهادم. هرکس از آن به من قرض بدهد، در برابر هریک، ده تا هفتصد برابر و آنچه بخواهم به او می دهم و هرکس از آن به من قرض ندهد، و من به قهر از او بگیرم [و او صبر کند]سه خصلت به او می دهم که اگر یکی از آن ها را به فرشتگانم بدهم از من راضی می شوند. سپس این آیه را خواند:
(کسانی که وقتی مصیبتی به ایشان می رسد، می گویند: ما برای خداییم و به سوی او هم بازمی گردیم. درود پروردگارشان بر آنان.) و این یکی از آن سه خصلت است-(و رحمت) [بر آنان]-دومین خصلت-(و آنان هستند که هدایت یافته اند.) [بقره (٢) : ١55 و ١56]-سومین خصلت است-سپس فرمودند: این برای کسی است که خدا به قهر، از او چیزی می گیرد.
[١٧٠٣]٢٢-جابر یزید از حضرت باقر علیه السّلام روایت کرده که فرمودند: مردانگی شکیبایی در حال نیاز و نداری و آبروداری و بی نیازی از مردم بیشتر از مردانگی بخشش است. [١٧٠4]٢٣-جابر گفته است: به حضرت باقر علیه السّلام عرض کردم: خدا شما را رحمت کند، صبر زیبا چیست؟ فرمودند: آن صبری است که به همراهش شکایت پیش مردم نباشد. [١٧٠5]٢4-ابو نعمان از حضرت صادق یا حضرت باقر علیه السّلام روایت کرده که فرمودند: هرکس سفرۀ شکیبایی برای حوادث روزگار نچیند، عاجز می شود. [١٧٠6]٢5-یکی از اصحاب از حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده که فرمودند: ما صابریم و شیعیانمان از ما صبورترند. من عرض کردم: جانم فدایت چگونه شیعیانتان صبورتر از شمایند؟ فرمود: زیرا ما بر آنچه می دانیم صبر می کنیم و شیعیانمان بر آنچه نمی دانند صبر می کنند. اصول کافی ج3ص...212 |
معنی عقل و جهل |