گاهی ز غم نفس وخرد میگریم//گاهی ز برای نیک و بد میگریم
گر آخر عمر گوشهای دست دهد//بنشینم و بر گناه خود میگریم
گاهی ز غم نفس وخرد میگریم//گاهی ز برای نیک و بد میگریم
گر آخر عمر گوشهای دست دهد//بنشینم و بر گناه خود میگریم
بسی بگریست و بسیاری سخن گفت//سخن در فرقت آن سرو بن گفت
که گر دستور بخشد شاهم امروز//خبر پرسم ازان ماه دل افروز
بصحرا اسپ تازم راه جویم//بدریا در نشینم ماه جویم