loading...
فوج
s.m.m بازدید : 268 1395/05/14 نظرات (0)

نعومی خویشِ شوهری داشت كه مردی دولتمند بوعز نام از خاندان اَلیملَك بود. 2 و روت موآبیه

به نعومی گفت: “مرا اجازت ده كه به كشتزارها بروم و در عقب هر كسی كه در نظرش التفات

یابم‌خوشه چینی نمایم.” او وی را گفت: “برو ای دخترم.” 3 پس روانه شده‌ به كشتزار درآمد و

در عقب دروندگان خوشه‌چینی می‌نمود و اتفاق او به قطعة زمین بوعز كه از ...

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 2473
  • کل نظرات : 40
  • افراد آنلاین : 16
  • تعداد اعضا : 22
  • آی پی امروز : 683
  • آی پی دیروز : 250
  • بازدید امروز : 11,824
  • باردید دیروز : 1,878
  • گوگل امروز : 11
  • گوگل دیروز : 15
  • بازدید هفته : 13,702
  • بازدید ماه : 21,913
  • بازدید سال : 261,789
  • بازدید کلی : 5,875,346