loading...
فوج
s.m.m بازدید : 304 1395/05/30 نظرات (0)

22- غزلهای سلیمان

نویسنده: سلیمان پادشاه

محل نگارش: اورشلیم

مربوط به تاریخ: ــــــــــــــــ

اتمام نگارش: 1020 ق.د.م

 

غزلهای سلیمان فصل 1

 

1 غزل غزلهاكه از آن سلیمان است.

محبوبه:

2 او مرا به بوسه‌های دهان خود ببوسد زیرا كه محبت تو از شراب نیكوتر است. 3 عطرهای تو بوی خوش دارد و اسم تو مثل عطر ریخته شده میباشد. بنابراین دوشیزگان تو را دوست میدارند. 4 مرا بِكِش تا در عقب تو بدویم. پادشاه مرا به حجله‌های خود آورد. از تو وجد و شادی خواهیم كرد. محبت تو را از شراب زیاده ذكر خواهیم كرد. محبت تو را از شراب زیاده ذكر خواهیم نمود. تو را از روی خلوص دوست میدارند. 5 ای دختران اورشلیم من سیه فام اما جمیل هستم مثل خیمه‌های قیدار و مانند پرده‌های سلیمان. 6 بر من نگاه نكنید چونكه سیه‌فام هستم زیرا كه آفتاب مرا سوخته است. پسران مادرم بر من خشم نموده‌ مرا ناطور تاكستانها ساختند اما تاكستان خود را دیده‌بانی نمودم. 7 ای حبیب جان من مرا خبر خبر ده كه كجا میچرانی و در وقت ظهر گلّه را كجا میخوابانی؟ زیرا چرا نزد گله‌های رفیقانت مثل آواره گردم.

محبوب:

8 ای جمیل‌تر از زنان اگر نمیدانی در اثر گله‌ها بیرون برو و بزغاله‌هایت را نزد مسكنهای شبانان بچران. 9 ای محبوبة من تو را به اسبی كه در ارابة فرعون باشد تشبیه داده‌ام. 10 رخسارهایت به جواهرها و گردنت به گردن‌بندها چه بسیار جمیل است.

محبوبه:

11 زنجیرهای طلا با حبَه‌های نقره برای تو خواهیم ساخت. 12 چون پادشاه بر سفرة خود می‌نشیند سنبل من بوی خود را میدهد. 13 محبوب من مرا مثل طَبلة مر‌ّ است كه در میان پستانهای من میخوابد.

محبوب:

14 محبوب من برایم مثل خوشه‌بان در باغهای عین‌جدی میباشد. 15 اینك تو زیبا هستی ای محبوبة من‌ اینك تو زیبا هستی و چشمانت مثل چشمان كبوتر است.

محبوبه:

16 اینك تو زیبا و شیرین هستی ای محبوب من و تخت ما هم سبز است.

محبوب:

17 تیرهای خانة ما از سرو آزاد است و سقف ما از چوب صنوبر.

محبوبه:

غزلهای سلیمان فصل 2

 

1 من نرگس شارون و سوسن وادیها هستم.

 

محبوب:

2 چنانكه سوسن در میان خارها همچنان محبوبة من در میان دختران است.

محبوبه:

3 چنانكه سیب در میان درختان جنگل همچنان محبوب من در میان پسران است. در سایة وی به شادمانی نشستم و میوه‌اش برای كامم شیرین بود. 4 مرا به میخانه آورد و علَم وی بالای سر من محبت بود. 5 مرا به قرصهای كشمش تقویت دهید و مرا به سیبها تازه سازید زیرا كه من از عشق بیمار هستم. 6 دست چپش در زیر سر من است و دست راستش مرا در آغوش میكشد. 7 ای دختران اورشلیم شما را به غزالها و آهوهای صحرا قسم میدهم كه محبوب مرا تا خودش نخواهد بیدار نكنید و برنینگیزانید. 8 آواز محبوب من است اینك بر كوهها جستان و بر تلّها خیزان می‌آید. 9 محبوب من مانند غزال یا بچة آهو است. اینك او در عقب دیوار ما ایستاده از پنجره‌ها مینگرد و از شبكه‌ها خویشتن را نمایان میسازد. 10 محبوب من مرا خطاب كرده گفت: “ای محبوبة من و ای زیبایی من برخیز و بیا. 11 زیرا اینك زمستان گذشته و باران تمام شده و رفته است. 12 گلها بر زمین ظاهر شده و زمان اَلحال رسیده و آواز فاخته در ولایت ما شنیده میشود. 13 درخت انجیر میوة خود را میرساند و موها گل آورده رایحة خوش میدهد. ای محبوبة من و ای زیبایی من برخیز و بیا.”

محبوب:

14 ای كبوتر من كه در شكافهای صخره و در ستر سنگهای خارا هستی چهرة خود را به من بنما و آوازت را به من بشنوان زیرا كه آواز تو لذیذ و چهره‌ات خوشنما است. 15 شغالها شغالهای كوچك را كه تاكستانها را خراب میكنند قبرای ما بگیرید زیرا كه تاكستانهای ما گل آورده است.

محبوبه:

16 محبوبم از آن من است و من از آن وی هستم. در میان سوسنها میچراند. 17 ای محبوب من برگرد و تا نسیم روز بوزد و سایه‌ها بگریزد (مانند) غزال یا بچة آهو بر كوههای باتر باش.

غزلهای سلیمان فصل 3

1 شبانگاه در بستر خود او را كه جانم دوست می‌دارد طلبیدم. او را جستجو كردم اما نیافتم. 2 گفتم الآن برخاسته در كوچه‌ها و شوارع شهر گشته او را كه جانم دوست میدارد خواهم طلبید. او را جستجو كردم اما نیافتم. 3 كشیكچیانی كه در شهر گردش میكنند مرا یافتند. گفتم كه “آیا محبوب جان مرا دیده‌اید؟” 4 از ایشان چندان پیش نرفته بودم كه او را كه جانم دوست میدارد یافتم. و او را گرفته رها نكردم تا به خانة مادر خود و به حجرة والدة خویش در آوردم. 5 ای دختران اورشلیم شما را به غزالهای آهوهای صحرا قسم میدهم كه محبوب مرا تا خودش نخواهد بیدار مكنید و برمینگیزانید. 6 این كیست كه مثل ستونهای دود از بیابان بر می‌آید و به مر‌ّ و بخور و به همة عطریات تاجران معطّر است؟ 7 اینك تخت روان سلیمان است كه شصت جبار از جباران اسرائیل به اطراف آن می‌باشند. 8 همگی ایشان شمشیر گرفته و جنگ آزموده هستند. شمشیر هریك به سبب خوف شب بر رانش بسته است. 9 سلیمان پادشاه تخت روانی برای خویشتن از چوب لبنان ساخت. 10 ستونهایش را از نقره و سقفش را از طلا و كرسی‌اش را از ارغوان ساخت و وسطش به محبت دختران اورشلیم معرَّق بود. 11 ای دختران صهیون بیرون آیید و سلیمان پادشاه را ببینید با تاجی كه مادرش در روز عروسی وی و در روز شادی دلش آنرا بر سر وی نهاد.

غزلهای سلیمان فصل 4

محبوب:

1 اینك تو زیبا هستی ای محبوبة من اینك تو زیبا هستی و چشمانت از پشت برقِع تو مثل چشمان كبوتر است و موهایت مثل گلة بزها است كه بر جانب كوه جلعاد خوابیده‌اند. 2 دندانهایت مثل گلة گوسفندان پشم بریده كه از شستن برآمده باشند و همگی آنها توأم زاییده و در آنها یكی هم نازاد نباشد. 3 لبهایت مثل رشتة قرمز و دهانت جمیل است و شقیقه‌هایت در عقب برقِع تو مانند پارة انار است. 4 گردنت مثل برج داود است كه به جهت سلاح خانه بنا شده است و در آن هزار سپر یعنی همة سپرهای شجاعان آویزان است. 5 دو پستانت مثل دو بچة توأم آهو میباشد كه در میان سوسنها میچرند 6 تا نسیم روز بوزد و سایه‌ها بگریزد. به كوه مر‌ّ و به تل‌ّ كندر خواهم رفت.

7 ای محبوبة من تمامی تو زیبا میباشد. در تو عیبی نیست. 8 بیا با من از لبنان ای عروس با من از لبنان بیا. از قلّة اَمانه از قلّة شَنیر و حرمون از مغار‌‌َه‌های شیرها و از كوههای پلنگها بنگر. 9 ای خواهر و عروس من دلم را به یكی از چشمانت و به یكی از گردن‌بندهای گردنت ربودی. 10 ای خواهر و عروس من محبتهایت چه بسیار لذیذ است. محبتهایت از شراب چه بسیار نیكوتر است و بوی عطرهایت از جمیع عطرها. 11 ای عروس من لبهای تو عسل را می‌چكاند زیر زبان تو عسل و شیر است و بوی لباست مثل بوی لبنان است. 12 خواهر و عروس من باغی بسته شده است. چشمة مقَفّل و منبع مختوم است. 13 نهالهایت بستان انارها با میوه‌های نفیسه و بان و سنبل است. 14 سنبل و زعفران و نی و دارچینی با انواع درختان كندر مر‌ّ و عود با جمیع عطرهای نفیسه. 15 چشمة باغها و بركة آب زنده و نهرهایی كه از لبنان جاری است.

محبوبه:

16 ای باد شما برخیز و ای باد جنوب بیا. بر باغ من بوز تا عطرهایش منتشر شود. محبوب من به باغ خود بیاید و میوة نفیسة خود را بخورد.

غزلهای سلیمان فصل 5

محبوب:

1 ای خواهر و عروس من به باغ خود آمدم. مر‌ّ خود را با عطرهایم چیدم. شانة عسل خود را با عسل خویش خوردم. شراب خود را با شیر خویش نوشیدم.

 

دختران اورشلیم:

ای دوستان بخورید و ای یاران بنوشید و به سیری بیاشامید.

محبوبه:

2 من در خواب هستم اما دلم بیدار است. آواز محبوب من است كه در را می‌كوبد (و میگوید): “از برای من باز كن ای خواهر من! ای محبوبة من و كبوترم و ای كاملة من! زیرا كه سر من از شبنم و زلفهایم از ترشّحات شب پر است.” 3 رخت خود را كندم چگونه آنرا بپوشم؟ پایهای خود را شستم چگونه آنها را چركین نمایم؟ 4 محبوب من دست خویش را از سوراخ در داخل ساخت و احشایم برای وی به جنبش آمد. 5 من برخاستم تا در را به جهت محبوب خود باز كنم و از دستم مر‌ّ و از انگشتهایم مر‌ّ صافی بر دستة قفل بچكید. 6 به جهت محبوب خود باز كردم اما محبوبم روگردانیده رفته بود. چون او سخن میگفت جان از من بدر شده بود. او را جستجو كردم و نیافتم او را خواندم و جوابم نداد. 7 كشیكچیانی كه در شهر گردش میكنند مرا یافتند بزدند و مجروح ساختند. دیده‌بانهای حصارها برقِع مرا از من گرفتند. 8 ای دختران اورشلیم شما را قسم میدهم كه اگر محبوب مرا بیایید وی را گویید كه من مریض عشق هستم.

دختران اورشلیم:

9 ای زیباترین زنان محبوب تو از سایر محبوبان چه برتری دارد و محبوب تو را بر سایر محبوبان چه فضیلت است كه ما را چنین قسم میدهی؟

محبوبه:

10 محبوب من سفید و سرخ فام است و بر هزارها افراشته شده است. 11 سر او طلای خالص است و زلفهایش به هم پیچیده و مانند غراب سیاه فام است.12 چشمانش كبوتران نزد نهرهای آب است با شیر شسته شده و در چشمخانة خود نشسته. 13 رخسارهایش مثل باغچة بلَسان و پشته‌های ریاحین میباشد. لبهایش سوسنها است كه از آنها مر‌ّ صافی میچكد. 14 دستهایش حلقه‌های طلاست كه زبر جد‌ّ منقّش باشد و برِ او عاج شفّاف است كه به یاقوت زرد مر‌ََصّع بو‌َد. 15 ساقهایش ستونهای مرمر بر پایه‌های زر‌ِ ناب مؤسس شده سیمایش مثل لبنان و مانند سروهای آزاد برگزیده است. 16 دهان او بسیار شیرین و تمام او مرغوبترین است. این است محبوب من و این است یار من ای دختران اورشلیم.

غزلهای سلیمان فصل 6

دختران اورشلیم

1 محبوب تو كجا رفته است ای زیباترین زنان؟ محبوب تو كجا توجه نموده است تا او را با تو بطلبیم؟

 

محبوبه:

2 محبوب من به باغ خویش و نزد باغچه‌های بلَسان فرود شده است تا در باغات بچراند و سوسنها بچیند. 3 من از آن محبوب خود و محبوبم از آن من است. در میان سوسنها گله را میچراند.

محبوب:

4 ای محبوبة من تو مثل تِرًصَه جمیل و مانند اورشلیم زیبا و مثل لشكرهای بیدق‌دار مهیب هستی. 5 چشمانت را از من برگردان زیرا آنها بر من غالب شده است. مویهایت مثل گله بزها است كه بر جانب كوه جلعاد خوابیده باشند. 6 دندانهایت مانند گلة گوسفندان است كه از شستن برآمده باشند. و همگی آنها توأم زاییده و در آنها یكی هم نازاد نباشد. 7 شقیقه‌هایت در عقب برقع تو مانند پارة انار است. 8 شصت ملكه هشتاد متعِه و دوشیزگان بیشماره هستند. 9 اما كبوتر من و كاملة من یكی است. او یگانة مادر خویش و مختارة والدة خود میباشد. دختران او را دیده خجسته گفتند. ملكه‌ها و متعه‌ها بر او نگریستند و او را مدح نمودند.

دختران اورشلیم:

10 این كیست كه مثل صبح می‌درخشد؟ و مانند ماه جمیل و مثل آفتاب طاهر و مانند لشكر بیدق‌دار مهیب است؟

محبوب:

11 به باغ درختان جوز فرود شدم تا سبزیهای وادی را بنگرم و ببینم كه آیا مو شكوفه آورده و انار گل كرده است. 12 بی‌آنكه ملتفت شوم كه ناگاه جانم مرا مثل عرابه‌های عمیناداب ساخت.

دختران اورشلیم:

13 برگرد برگرد ای شولمیت برگرد برگرد تا بر تو بنگریم.

محبوب:

در شولمیت چه می‌بینی؟ مثل محفل دو لشكر.

غزلهای سلیمان فصل 7

1 ای دخترِ مردِ شریف پایهایت در نعلین چه بسیار زیبا است. حلقه‌های رانهایت مثل زنبورها میباشد كه صنعت دست صنعت‌گر باشد. 2 ناف تو مثل كاسة مدو‌ّر است كه شراب ممزوج در آن كم نباشد. برِ تو تودة گندم است كه سوسنها آنرا احاطه كرده باشد. 3 دو پستان تو مثل دو بچة توأم غزال است. 4 گردن تو مثل برج عاج و چشمانت مثل بركه‌های حشبون نزد دروازة بیت ر‌َبیم. بینی تو مثل برج لبنان است كه بسوی دمشق مشرف میباشد. 5 سرت بر تو مثل كَرًمل و موی سرت مانند ارغوان است. و پادشاه در طُره‌ّهایش اسیر میباشد. 6 ای محبوبه چه بسیار زیبا و چه بسیار شیرین به سبب لذ‌ّتها هستی. 7 این قامت تو مانند درخت خرما و پستانهایت مثل خوشه‌های انگور میباشد. 8 گفتم كه به درخت خرما برآمده شاخه‌هایش را خواهم گرفت. و پستانهایت مثل خوشه‌های انگور و بوی نفس تو مثل سیبها باشد. 9 و دهان تو مانند شراب بهترین برای محبوبم كه به ملایمت فرو رود و لبهای خفتگان را متكلّم سازد.

محبوبه:

10 من از آن محبوب خود هستم و اشتیاق وی بر من است. 11 بیا ای محبوب من به صحرا بیرون برویم و در دهات ساكن شویم. 12 و صبح زود به تاكستانها برویم و ببینیم كه آیا انگور گل كرده و گلهایش گشوده و انارها گل داده باشد. در آنجا محبت خود را به تو خواهم داد. 13 مهر گیاهها بوی خود را میدهد و نزد درهای ما هر قسم میوة نفیس و تازه و كُهنه هست كه آنها را برای تو ای محبوب من جمع كرده‌ام.

غزلهای سلیمان فصل 8

1 كاش كه مثل برادر من كه پستانهای مادر مرا مكید می‌بودی تا چون تو را بیرون می‌یافتم تو را می‌بوسیدم و مرا رسوا نمی‌ساختند. 2 تو را رهبری میكردم و به خانة مادرم در می‌آوردم تا مرا تعلیم میدادی تا شراب ممزوج و عصیر انار خود را به تو می‌نوشانیدم. 3 دست چپ او زیر سر من می‌بود و دست راستش مرا در آغوش میكشید. 4 ای دختران اورشلیم شما را قسم میدهم كه محبوب مرا تا خودش نخواهد بیدار نكنید و برنینگیزانید.

دختران اورشلیم:

5 این كیست كه بر محبوب خود تكیه كرده‌ از صحرا برمیآید؟

محبوبه:

زیر درخت سیب تو را برانگیختم كه در آنجا مادرت تو را زایید. در آنجا والدة تو را درد زه گرفت. 6 مرا مثل خاتم بر دلت و مثل نگین بر بازویت بگذار زیرا كه محبت مثل موت زورآور است و غیرت مثل هاویه ستمكیش میباشد. شعله‌هایش شعله‌های آتش و لَهیب یَهُوَه است. 7 آبهای بسیار محبت را خاموش نتواند كرد و سیلها آنرا نتواند فرو نشانید. اگر كسی تمامی اموال خانة خویش را برای محبت بدهد آنرا البته خوار خواهند شمرد.

دختران اورشلیم:

8 ما را خواهری كوچك است كه پستان ندارد. به جهت خواهر خود در روزی كه او را خواستگاری كنند چه بكنیم؟9 اگر دیوار میبود بر او برج نقره‌ای بنا میكردیم و اگر دروازه میبود او را به تخته‌های سرو آزاد می‌پوشانیدیم.

محبوبه:

10 من دیوار هستم و پستانهایم مثل برجها است. لهذا در نظر او از جملة یابندگان سلامتی شده‌ام. 11 سلیم تاكستانی در بعًل هامون داشت و تاكستان را به ناطوران سپرد كه هركس برای میوه‌اش هزار نقره بدهد. 12 تاكستانم كه از آن من است پیش روی من میباشد. برای تو ای سلیمان هزار و برای ناطورانِ میوه‌اش دویست خواهد بود.

محبوب:

13 ای (محبوبه) كه در باغات می‌نشینی رفیقان آواز تو را می‌شنوند مرا نیز بشنوان.

محبوبه:

 

14 ای محبوب من فرار كن و مثل غزال یا بچة آهو بر كوههای عطر‌ّیات باش. 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 2473
  • کل نظرات : 40
  • افراد آنلاین : 16
  • تعداد اعضا : 22
  • آی پی امروز : 419
  • آی پی دیروز : 250
  • بازدید امروز : 4,431
  • باردید دیروز : 1,878
  • گوگل امروز : 6
  • گوگل دیروز : 15
  • بازدید هفته : 6,309
  • بازدید ماه : 14,520
  • بازدید سال : 254,396
  • بازدید کلی : 5,867,953