فوج

ذكر صلیب برای هالكان حماقت است
امروز یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
تبليغات تبليغات

انجیل_اول و دوم قرنتیان

7-اول قرنتیان

 

نویسنده: پولس

محل نگارش: افسس

مربوط به تاریخ: ــــــــــــــ

اتمام نگارش: 55 د.م

 

اول قرنتیان فصل 1

1 پولُس به ارادة خدا رسولِ خوانده شدة عیسی مسیح و سو‌ُستانِیس برادر

2 به جماعت خدا كه در قُرِنتُس است از مقد‌ّسین در مسیح عیسی كه برای تقد‌ّس خوانده شده‌اند با همة كسانی كه در هرجا نام سرور ما عیسی مسیح را میخوانند كه (سرور) ما و (سرور) ایشان است. 3 فیض و سلامتی از جانب پدر ما خدا و عیسی مسیح سرور بر شما باد.

4 خدای خود را پیوسته شكر میكنم دربارة شما برای آن فیض خدا كه در مسیح عیسی به شما عطا شده است 5 زیرا شما از هرچیز در وی دولتمند شده‌اید در هركلام و در هر معرفت. 6 چنانكه شهادت مسیح در شما استوار گردید 7 بحدی كه در هیچ بخشش ناقص نیستید و منتظر مكاشفة سرور ما عیسی مسیح می‌باشید. 8 كه او نیز شما را تا به آخر استوار خواهد فرمود تا در روز سرور ما عیسی مسیح بی‌ملامت باشید. 9 امین است خدایی كه شما را به شراكت پسر خود عیسی مسیح سرور ما خوانده است.

 

10 لكن ای برادران از شما استدعا دارم به نام سرور ما عیسی مسیح كه همه یك سخن گویید و شقاق در میان شما نباشد بلكه در یك فكر و یك رأی كامل شوید. 11 زیرا كه ای برادرانِ من از اهل خانة خَلُوئی دربارة شما خبر به من رسید كه نزاعها در میان شما پیدا شده است. 12 غرض اینكه هریكی از شما میگوید كه من از پولس هستم و من از اَپلُس و من از كیفا و من از مسیح.

13 آیا مسیح منقسم شد؟ یا پولُس در راه شما مصلوب گردید؟ یا به نام پولس تعمید یافتید؟ 14 خدا را شكر میكنم كه هیچ یكی از شما را تعمید ندادم جز كَرِسپس و قایوس 15 كه مبادا كسی گوید كه به نام خود تعمید دادم. 16 و خاندان اَستِیفان را نیز تعمید دادم و دیگر یاد ندارم كه كسی را تعمید داده باشم. 17 زیرا كه مسیح مرا فرستاد نه تا تعمید دهم بلكه تا بشارت رسانم نه به حكمت كلام مبادا صلیب مسیح باطل شود.

 

18 زیرا ذكر صلیب برای هالكان حماقت است لكن نزد ما كه ناجیان هستیم قو‌ّت خداست. 19 زیرا مكتوب است: “حكمت حكما را باطل سازم و فهم فهیمان را نابود گردانم.” 20 كجا است حكیم؟ كجا كاتب؟ كجا مباحِث این دنیا؟ مگر خدا حكمت جهانرا جهالت نگردانیده است؟ 21 زیرا كه چون برحسب حكمتِ خدا جهان از حكمت خود به معرفت خدا نرسید خدا بدین رضا داد كه بوسیلة جهالتِ موعظه ایمانداران را نجات بخشد. 22 چونكه یهود آیتی میخواهند و یونانیان طالب حكمت هستند. 23 لكن ما به مسیح مصلوب وعظ میكنیم كه یهود را لغزش و امتها را جهالت است. 24 لكن دعوت شدگان را خواه یهود و خواه یونانی مسیح قو‌ّت خدا و حكمت خدا است. 25 زیرا كه جهالت خدا از انسان حكیمتر است و ناتوانی خدا از مردم تواناتر.

26 زیرا ای برادران دعوت خود را ملاحظه نمایید كه بسیاری بحسب جسم حكیم نیستند و بسیاری توانا نی و بسیاری شریف نی. 27 بلكه خدا جهال جهان را برگزید تا حكما را رسوا سازد و خدا ناتوانان عالم را برگزید تا توانایان را رسوا سازد 28 و خسیسان دنیا و محقّران را خدا برگزید بلكه نیستیها را تا هستیها را باطل گرداند. 29 تا هیچ بشری در حضور او فخر نكند. 30 لكن از او شما هستید در عیسی مسیح كه از جانب خدا برای شما حكمت شده است و عدالت قد‌ّوسیت و فدا. 31 تا چنانكه مكتوب است هركه فخر كند در یَهُوَه فخر كند.

اول قرنتیان فصل 2

1 و من ای برادران چون به نزد شما آمدم با فضیلت كلام یا حكمت نیامدم چون شما را به سر‌ّ خدا اعلام می‌نمودم. 2 زیرا عزیمت نكردم كه چیزی در میان شما دانسته باشم جز عیسی مسیح و او را مصلوب. 3 و من در ضعف و ترس و لرزش بسیار نزد شما شدم 4 و كلام و وعظ من به سخنان مقنع حكمت نبود بلكه به برهان روح و قو‌ّت 5 تا ایمان شما در حكمت انسان نباشد بلكه در قو‌ّت خدا.

 

6 لكن حكمتی بیان میكنیم نزد كاملین اما حكمتی كه از این عالم نیست و نه از رؤسای این عالم كه زایل میگردند. 7 بلكه حكمت خدا را در سر‌ّی بیان میكنیم یعنی آن حكمت مخفی را كه خدا پیش از دهرها برای جلال ما مقد‌ّر فرمود 8 كه احدی از رؤسای این عالم آنرا ندانست زیرا اگر میدانستند سرور جلال را مصلوب نمیكردند. 9 بلكه چنانكه مكتوب است:‌ “چیزهایی را كه چشمی ندید و گوشی نشنید و به خاطر انسانی خطور نكرد یعنی آنچه خدا برای دوستداران خود مهیا كرده است.” 10 اما خدا آنها را به روح خود بر ما كشف نموده است زیرا كه روح همه چیز حتّی عمقهای خدا را نیز تفحص میكند.

11 زیرا كیست از مردمان كه امور انسان را بداند جز روح انسان كه در وی می‌باشد. همچنین نیز امور خدا را هیچكس ندانسته است جز روح خدا. 12 لیكن ما روح جهان را نیافته‌ایم بلكه آن روح كه از خداست تا آنچه خدا به ما عطا فرموده است بدانیم. 13 كه آنها را نیز بیان میكنیم نه به سخنان آموخته شدة از حكمت انسان بلكه به آنچه می‌آموزد و روحانیها را با روحانیها جمع می‌نماییم. 14 اما انسان نفسانی امور روح خدا را نمی‌پذیرد زیرا كه نزد او جهالت است و آنها را نمیتواند فهمید زیرا حكم آنها از روح میشود. 15 لكن شخص روحانی در همه چیز حكم میكند و كسی را در او حكم نیست. 16 “زیرا كیست كه فكر یَهُوَه را دانسته باشد تا او را تعلیم دهد؟” لكن ما فكر مسیح را داریم.

اول قرنتیان فصل 3

 

1 و من ای برادران نتوانستم به شما سخن گویم چون روحانیان بلكه چون جسمانیان و چون اطفال در مسیح. 2 و شما را به شیر خوراك دادم نه به گوشت زیرا كه هنوز استطاعت آن نداشتید بلكه الحال نیز ندارید 3 زیرا كه تا بحال جسمانی هستید چون در میان شما حسد و نزاع و جدایی‌هاست. آیا جسمانی نیستید و به طریق انسان رفتار نمی‌نمایید؟ 4 زیرا چون یكی گوید من از پولس و دیگری من از اَپلُس هستم آیا انسان نیستید؟

5 پس كیست پولس و كیست اَپلُس؟ جز خادمانی كه بواسطة ایشان ایمان آوردید و به اندازه‌ای كه سرور به هركس داد. 6 من كاشتم و اَپلُس آبیاری كرد لكن خدا نمو می‌بخشید. 7 لهذا نه كارنده چیزی است و نه آب دهنده بلكه خدای رویاننده. 8 و كارنده و سیرآب كننده یك هستند لكن هر یك اجرت خود را بحسب مشقّت خود خواهند یافت. 9 زیرا با خدا همكاران هستیم و شما زراعت خدا و عمارت خدا هستید.

10 بحسب فیض خدا كه به من عطا شد چون معمار دانا بنیاد نهادم و دیگری بر آن عمارت میسازد لكن هركس باخبر باشد كه چگونه عمارت میكند. 11 زیرا بنیادی دیگر هیچكس نمیتواند نهاد جز آنكه نهاده شده است یعنی عیسی مسیح. 12 لكن اگر كسی بر آن بنیاد عمارتی از طلا یا نقره یا جواهر یا چوب یا گیاه یا كاه بنا كند 13 كار هركس آشكار خواهد شد زیرا كه آنروز آنرا ظاهر خواهد نمود چونكه آن به آتش به ظهور خواهد رسید و خود آتش عمل هركس را خواهد آزمود كه چگونه است. 14 اگر كاری كه كسی بر آن گذارده باشد بماند اجر خواهد یافت. 15 و اگر عمل كسی سوخته شود زیان بدو وارد آید هرچند خود نجات یابد اما چنانكه از میان آتش.

16 آیا نمیدانید كه هیكل خدا هستید و روح خدا در شما ساكن است؟ 17 اگر كسی هیكل خدا را خراب كند خدا او را هلاك سازد زیرا هیكل خدا مقد‌ّس است و شما آن هستید. 18 زنهار كسی خود را فریب ندهد! اگر كسی از شما خود را در این جهان حكیم پندارد جاهل بشود تا حكیم گردد. 19 زیرا حكمت این جهان نزد خدا جهالت است چنانكه مكتوب است: “حكما را به مكر خودشان گرفتار میسازد.” 20 و ایضاً: “یَهُوَه افكار حكما را میداند كه باطل است.” 21 پس هیچكس در انسان فخر نكند زیرا همه چیز از آنِ شما است. 22 خواه پولس خواه اَپلُس خواه كیفا خواه دنیا خواه زندگی خواه موت خواه چیزهای حال خواه چیزهای آینده همه از آنِ شما است 23 و شما از مسیح و مسیح از خدا می‌باشد.

اول قرنتیان فصل 4

 

1 هركس ما را چون خد‌ّام مسیح و وكلای اسرار خدا بشمارد. 2 و دیگر در وكلا بازپرس میشود كه هریكی امین باشد. 3 اما بجهت من كمتر چیزی است كه از شما یا از یوم بشر حكم كرده شوم بلكه بر خود نیز حكم نمیكنم. 4 زیرا كه در خود عیبی نمی‌بینم لكن از این عادل شمرده نمی‌شوم بلكه حكم كنندة من یَهُوَه است. 5 لهذا پیش از وقت به چیزی حكم مكنید تا سرور بیاید كه خفایای ظلمت را روشن خواهد كرد و نیتهای دلها را به ظهور خواهد آورد آنگاه هركس را مدح از خدا خواهد بود.

6 اما ای برادران این چیزها را بطور مثَل به خود و اَپلُس نسبت دادم بخاطر شما تا دربارة ما آموخته شوید كه از آنچه مكتوب است تجاوز نكنید و تا هیچ یكی از شما تكبر نكند برای یكی بر دیگری. 7 زیرا كیست كه تو را برتری داد و چه چیز داری كه نیافتی؟ پس چون یافتی چرا فخر میكنی كه گویا نیافتی.

8 الحال سیر شده و دولتمند گشته‌اید و بدون ما سلطنت میكنید و كاشكه سلطنت میكردید تا ما نیز با شما سلطنت میكردیم. 9 زیرا گمان می‌برم كه خدا ما رسولان را آخر همه عرضه داشت مثل آنانی كه فتوای موت بر ایشان شده است زیرا كه جهان و فرشتگان و مردم را تماشاگاه شده‌ایم. 10 ما بخاطر مسیح جاهل هستیم لكن شما در مسیح دانا هستید ما ضعیف لكن شما توانا شما عزیز اما ما ذلیل. 11 تا به همین ساعت گرسنه و تشنه و عریان و كوبیده و آواره هستیم 12 و به دستهای خود كار كرده مشقّت می‌كشیم و دشنام شنیده بركت می‌طلبیم و مظلوم گردیده صبر میكنیم. 13 چون افترا بر ما می‌زنند نصیحت میكنیم و مثل قاذورات دنیا و فضلاتِ همه چیز شده‌ایم تا بحال.

14 و اینرا نمی‌نویسم تا شما را شرمنده سازم بلكه چون فرزندان محبوب خود تنبیه میكنم. 15 زیرا هرچند هزاران استاد در مسیح داشته باشید لكن پدران بسیار ندارید زیرا كه من شما را در مسیح عیسی به انجیل تولید نمودم 16 پس از شما التماس میكنم كه به من اقتدا نمایید. 17 برای همین تیموتاؤس را نزد شما فرستادم كه اوست فرزند محبوب من و امین در سرور تا راههای مرا در مسیح به یاد شما بیاورد چنانكه در هرجا و در هرجماعت تعلیم میدهم. 18 اما بعضی تكبر میكنند به گمان آنكه من نزد شما نمی‌آیم. 19 لكن بزودی نزد شما خواهم آمد اگر یَهُوَه بخواهد و خواهم دانست نه سخن متكبران را بلكه قو‌ّت ایشانرا. 20 زیرا ملكوت خدا به زبان نیست بلكه در قو‌ّت است. 21 چه خواهش دارید آیا با چوب نزد شما بیایم یا با محبت و روح حلم؟

اول قرنتیان فصل 5

 

1 فی‌الحقیقه شنیده میشود كه در میان شما زنا پیدا شده است و چنان زنایی كه در میان امتها هم نیست كه شخصی زن‌پدر خود را داشته باشد. 2 و شما فخر میكنید بلكه ماتم هم ندارید چنانكه باید تا آن كسی كه این عمل را كرد از میان شما بیرون شود. 3 زیرا كه من هرچند در جسم غایبم اما در روح حاضرم و الآن چون حاضر حكم كردم در حق‌ّ كسی كه اینرا چنین كرده است. 4 به نام سرور ما عیسی مسیح هنگامی كه شما با روح من با قو‌ّت سرور ما عیسی مسیح جمع شوید 5 كه چنین شخص به شیطان سپرده شود بجهت هلاكت جسم تا روح در روز سرور عیسی نجات یابد.

6 فخر شما نیكو نیست. آیا آگاه نیستید كه اندك خمیرمایه تمام خمیر را مخمر میسازد؟ 7 پس خود را از خمیرمایة كهنه پاك سازید تا فطیر تازه باشید چنانكه بی‌خمیرمایه هستید زیرا كه فِصَح ما مسیح در راه ما ذبح شده است. 8 پس عید را نگاه داریم نه به خمیرمایة كُهنه و نه به خمیرمایة بدی و شرارت بلكه به فطیر ساده‌دلی و راستی.

9 در آن رساله به شما نوشتم كه با زانیان معاشرت نكنید. 10 لكن نه مطلقاً با زانیان این جهان یا طمعكاران و یا ستمكاران یا بت‌ّپرستان كه در اینصورت می‌باید از دنیا بیرون شوید. 11 لكن الآن به شما می‌نویسم كه اگر كسی كه به برادر نامیده میشود زانی یا طماع یا بت‌پرست یا فحاش یا میگسار یا ستمگر باشد با چنین شخص معاشرت مكنید بلكه غذا هم مخورید. 12 زیرا مرا چه كار است كه بر آنانی كه خارج‌اند داوری كنم. آیا شما بر اهل داخل داوری نمیكنید؟ 13 لكن آنانی را كه خارج‌اند خدا داوری خواهد كرد. پس آن شریر را از میان خود برانید.

اول قرنتیان فصل 6

 

1 آیا كسی از شما چون بر دیگری مد‌ّعی باشد جرأت دارد كه مرافعه بر‌َد پیش ظالمان نه مقد‌ّسان؟ 2 آیا نمیدانید كه مقد‌ّسان دنیا را داوری خواهند كرد و اگر دنیا از شما حكم یابد آیا قابل مقد‌ّماتِ كمتر نیستید؟ 3 آیا نمیدانید كه فرشتگان را داوری خواهیم كرد تا چه رسد به امور روزگار؟ 4 پس چون در مقد‌ّمات روزگار مرافعه دارید آیا آنانی را كه در جماعت حقیر شمرده میشوند می‌نشانید؟ 5 بجهت انفعال شما میگویم آیا در میان شما یكنفر دانا نیست كه بتواند در میان برادران خود حكم كند؟ 6 بلكه برادر با برادر به محاكمه میرود و آن هم نزد بی‌ایمانان!

7 بلكه الآن شما را بالكلّیه قصوری است كه با یكدیگر مرافعه دارید. چرا بیشتر مظلوم نمی‌شوید و چرا بیشتر مغبون نمی‌شوید؟ 8 بلكه شما ظلم میكنید و مغبون میسازید و اینرا نیز به برادران خود! 9 آیا نمیدانید كه ظالمان وارث ملكوت خدا نمی‌شوند؟ فریب مخورید زیرا فاسقان و بت‌پرستان و زانیان و متنعمان و لو‌ّاط 10 و دزدان و طمعكاران و میگساران و فحاشان و ستمگران وارث ملكوت خدا نخواهند شد. 11 و بعضی از شما چنین می‌بودید لكن غسل یافته و مقد‌ّس گردیده و عادل كرده شده‌اید به نام عیسی سرور و به روح خدای ما.

زنا

12 همه چیز برای من جایز است لكن هر چیز مفید نیست. همه چیز برای من رواست لیكن نمیگذارم كه چیزی بر من تسلّط یابد. 13 خوراك برای شكم است و شكم برای خوراك لكن خدا این و آن را فانی خواهد ساخت. اما جسم برای زنا نیست بلكه برای سرور است و سرور برای جسم. 14 و خدا سرور را برخیزانید و ما را نیز به قو‌ّت خود خواهد برخیزانید. 15 آیا نمیدانید كه بدنهای شما اعضای مسیح است؟ پس آیا اعضای مسیح را برداشته اعضای فاحشه گردانم؟ حاشا! 16 آیا نمیدانید كه هركه با فاحشه پیوندد با وی یكتن باشد؟ زیرا میگوید “هر دو یك تن خواهند بود”. 17 لكن كسی كه با سرور پیوندد یكروح است. 18 از زنا بگریزید. هرگناهی كه آدمی میكند بیرون از بدن است لكن زانی بر بدن خود گناه می‌ورزد. 19 یا نمیدانید كه بدن شما هیكل روح القدساست كه در شما است كه از خدا یافته‌اید و از آن خود نیستید؟ 20 زیرا كه به قیمتی خریده شدید پس خدا را به بدن خود تمجید نمایید.

اول قرنتیان فصل 7

 

1 اما دربارة آنچه به من نوشته بودید: مرد را نیكو آن است كه زن را لمس نكند. 2 لكن بسبب زنا هر مرد زوجة خود را بدارد و هر زن شوهر خود را بدارد. 3 و شوهر حق‌ّ زن را ادا نماید و همچنین زن حق‌ّ شوهر را. 4 زن بر بدن خود مختار نیست بلكه شوهرش و همچنین مرد نیز اختیار بدن خود ندارد بلكه زنش 5 از یكدیگر جدایی مگزینید مگر مد‌ّتی به رضای طرفین تا برای روزه و عبادت فارغ باشید و باز با هم پیوندید مبادا شیطان شما را به سبب ناپرهیزی شما در تجربه اندازد. 6 لكن اینرا میگویم به طریق اجازه نه به طریق حكم 7 اما میخواهم كه همة مردم مثل خودم باشند. لكن هركس نعمتی خاص‌ّ از خدا دارد یكی چنین و دیگری چنان.

8 لكن به مجر‌ّدین و بیوه‌زنان میگویم كه ایشان را نیكو است كه مثل من بمانند. 9 لكن اگر پرهیز ندارند نكاح بكنند زیرا كه نكاح از آتشِ هوس بهتر است. 10 اما منكوحان را حكم میكنم و نه من بلكه سرور كه زن از شوهر خود جدا نشود 11 و اگر جدا شود مجر‌ّد بماند یا با شوهر خود صلح كند و مرد نیز زن خود را جدا نسازد.

12 و دیگران را من میگویم نه سرور كه اگر كسی از برادران زنی بی‌ایمان داشته باشد و آن زن راضی باشد كه با وی بماند او را جدا نسازد. 13 و زنی كه شوهر بی‌ایمان داشته باشد و او راضی باشد كه با وی بماند از شوهر خود جدا نشود. 14 زیرا كه شوهر بی‌ایمان از زن خود مقد‌ّس میشود و زن بی‌ایمان از برادر مقد‌ّس میگردد و اگر نه اولاد شما ناپاك می‌بودند لكن الحال مقد‌ّسند. 15 اما اگر بی‌ایمان جدایی نماید بگذارش كه بشود زیرا برادر یا خواهر در این صورت مقید نیست و خدا ما را به سلامتی خوانده است. 16 زیرا كه تو چه دانی ای زن كه شوهرت را نجات خواهی داد؟ یا چه دانی ای مرد كه زن خود را نجات خواهی داد؟

17 مگر اینكه به هرطور كه یَهُوَه به هركس قسمت فرموده و به همان حالت كه خدا هركس را خوانده باشد بدینطور رفتار بكند و همچنین در همة جماعتها امر میكنم. 18 اگر كسی در مختونی خوانده شود نامختون نگردد و اگر كسی در نامختونی خوانده شود مختون نشود. 19 ختنه چیزی نیست و نامختونی هیچ بلكه نگاه داشتن امرهای خدا. 20 هركس در هر حالتی كه خوانده شده باشد در همان بماند. 21 اگر در غلامی خوانده شدی تو را باكی نباشد بلكه اگر هم میتوانی آزاد شوی آنرا اُولی‌تر استعمال كن. 22 زیرا غلامی كه در سرور خوانده شده باشد آزاد سرور است و همچنین شخص آزاد كه خوانده شد غلام مسیح است. 23 به قیمتی خریده شدید غلام انسان نشوید. 24 ای برادران هركس در هر حالتی كه خوانده شده باشد در آن نزد خدا بماند.

25 اما دربارة باكره‌ها حكمی از سرور ندارم. لكن چون از سرور رحمت یافتم كه امین باشم رأی میدهم. 26 پس گمان میكنم كه بجهت تنگی این زمان انسانرا نیكو آن است كه همچنان بماند. 27 اگر با زن بسته شدی جدایی مجوی و اگر از زن جدا هستی دیگر زن مخواه. 28 لكن هرگاه نكاح كردی گناه نورزیدی و هرگاه باكر منكوحه گردید گناه نكرد. ولی جنین در جسم زحمت خواهند كشید لیكن من بر شما شفقت دارم.

29 اما ای برادران اینرا میگویم وقت تنگ است تا بعد از این آنانی كه زن دارند مثل بی‌زن باشند 30 و گریانان چون ناگریانان و خوشحالان مثل ناخوشحالان و خریداران چون غیر مالكان باشند 31 و استعمال‌كنندگان این جهان مثل استعمال‌كنندگان نباشند زیرا كه صورت این جهان درگذر است.

32 اما خواهش این دارم كه شما بی‌اندیشه باشید. شخص مجرد در امور سرور می‌اندیشد كه چگونه رضامندی سرور را بجوید 33 و صاحب زن در امور دنیا می‌اندیشد كه چگونه زن خود را خوش بسازد. 34 در میان زن منكوحه و باكره نیز تفاوتی است زیرا باكره در امور سرور می‌اندیشد تا هم در تن و هم در روح مقد‌ّس باشد اما منكوحه در امور دنیا می‌اندیشد تا شوهر خود را خوش سازد. 35 اما اینرا برای نفع شما میگویم نه آنكه دامی بر شما بنهم بلكه نظر به شایستگی و ملازمت سرور بی‌تشویش.

36 لكن هرگاه كسی گمان برد كه با باكرة خود ناشایستگی میكند اگر به حد‌ّ بلوغ رسید و ناچار است از چنین شدن آنچه خواهد بكند گناهی نیست بگذار كه نكاح كنند. 37 اما كسی كه در دل خود پایدار است و احتیاج ندارد بلكه در ارادة خود مختار است و در دل خود جازم است كه باكرة خود را نگاه دارد نیكو میكند. 38 پس هم كسی كه نكاح دهد نیكو میكند و كسی كه به نكاح ندهد نیكوتر می‌نماید.

39 زن مادامی كه شوهرش زنده است بسته است. اما هرگاه شوهرش مرد آزاد گردید تا به هركه بخواهد منكوحه شود لیكن در سرور فقط. 40 اما بحسب رأی من خوشحالتر است اگر چنین بماند و من نیز گمان می‌برم كه روح خدا را دارم.

اول قرنتیان فصل 8

 

1 اما دربارة قربانیهای بتها میدانیم كه همه علم داریم. علم باعث تكبر است لكن محبت بنا میكند. 2 اگر كسی گمان برد كه چیزی میداند هنوز هیچ نمیداند بطوریكه باید دانست. 3 اگر كسی خدا را محبت نماید نزد او معروف می‌باشد.

4 پس دربارة خوردن قربانیهای بتها میدانیم كه بت در جهان چیزی نیست و اینكه خدایی دیگر جز یكی نیست. 5 زیرا هرچند هستند كه به خدایان خوانده میشوند چه در آسمان و چه در زمین چنانكه خدایان بسیار و سروران بسیار می‌باشند 6 لكن ما را یك خداست یعنی پدر كه همه چیز از اوست و ما برای او هستیم و یك سرور یعنی عیسی مسیح كه همه چیز بواسطه اوست و ما بواسطه او هستیم.

7 ولی همه را این معرفت نیست زیرا بعضی تابحال به اعتقاد اینك بت هست آنرا چون قربانی بت میخورند و ضمیر ایشان چون ضعیف است نجس میشود. 8 اما خوراك ما را مقبول خدا نمیسازد زیرا كه نه به خوردن بهتریم و نه به ناخوردن بدتر. 9 لكن احتیاط كنید مبادا اختیار شما باعث لغزش ضعفا گردد. 10 زیرا اگر كسی تو را كه صاحب علم هستی بیند كه در بتكده نشسته‌ای آیا ضمیر آن كس كه ضعیف است به خوردن قربانیهای بتها بنا نمیشود؟ 11 و از علم تو آن برادر ضعیف كه مسیح برای او مرد هلاك خواهد شد. 12 و همچنین چون به برادران گناه ورزیدید و ضمایر ضعیفشان را صدمه رسانیدید همانا به مسیح خطا نمودید. 13 بنابراین اگر خوراك باعث لغزش برادر من باشد تا به ابد گوشت نخواهم خورد تا برادر خود را لغزش ندهم.

اول قرنتیان فصل 9

 

1 آیا رسول نیستم؟ آیا آزاد نیستم؟ آیا عیسی مسیح سرور ما را ندیدم؟ آیا شما عمل من در سرور نیستید؟ 2 هرگاه دیگران را رسول نباشم البته شما را هستم زیرا كه مهر رسالت من در سرور شما هستید. 3 حجت من بجهت آنانی كه مرا امتحان میكنند این است 4 كه آیا اختیار خوردن و آشامیدن نداریم؟ 5 آیا اختیار نداریم كه خواهر دینی را به زنی گرفته همراه خود ببریم مثل سایر رسولان و برادران سرور و كیفا؟ 6 یا من و برنابا به تنهایی مختار نیستیم كه كار نكنیم؟

7 كیست كه هرگز از خرجی خود جنگ كند؟ یا كیست كه تاكستانی غرس نموده از میوه‌اش نخورد؟ یا كیست كه گله‌ای بچراند و از شیرگله ننوشد؟ 8 آیا اینرا بطور انسان میگویم یا شریعت نیز اینرا نمی‌گوید؟ 9 زیرا كه در تورات موسی مكتوب است كه “گاو را هنگامی كه خرمن را خرد میكند دهان مبند”. آیا خدا در فكر گاوان می‌باشد؟ 10 یا محض خاطر ما اینرا نمی‌گوید؟ بلی برای ما مكتوب است كه شخم‌كننده می‌باید به امید شخم نماید و خردكنندة خرمن در امید یافتن قسمت خود باشد. 11 چون ما روحانیها را برای شما كاشتیم‌آیا امر بزرگی است كه ما جسمانیهای شما را درو كنیم؟ 12 اگر دیگران در این اختیار بر شما شریكند آیا نه ما بیشتر؟ لیكن این اختیار را استعمال نكردیم بلكه هر چیز را متحمل میشویم مبادا انجیل مسیح را تعویق اندازیم.

13 آیا نمیدانید كه هركه در امور مقد‌ّس مشغول باشد از هیكل میخورد و هركه خدمت مذبح كند از مذبح نصیبی میدارد. 14 و همچنین سرور فرمود كه “هركه به انجیل اعلام نماید از انجیل معشیت یابد”. 15 لیكن من هیچیك از اینها را استعمال نكردم و اینرا به این قصد ننوشتم تا با من چنین شود زیرا كه مرا مردن بهتر است از آنكه كسی فخر مرا باطل گرداند. 16 زیرا هرگاه بشارت دهم مرا فخر نیست چونكه مرا ضرورت افتاده است بلكه وای بر من اگر بشارت ندهم. 17 زیرا هرگاه اینرا طوعاً كنم اجرت دارم لكن اگر كرهاً باشد وكالتی به من سپرده شد. 18 در اینصورت مرا چه اجرت است تا آنكه چون بشارت میدهم انجیل مسیح را بی‌خرج سازم و اختیار خود را در انجیل استعمال نكنم؟

19 زیرا با اینكه از همه كس آزاد بودم خود را غلام همه گردانیدم تا بسیاری را سود برم. 20 و یهود را چون یهود گشتم تا یهود را سود برم و اهل شریعت را مثل اهل شریعت تا اهل شریعت را سود برم 21 و بی‌شریعتان را چون بی‌شریعتان شدم هر چند نزد خدا بی‌شریعت نیستم بلكه شریعت مسیح در من است تا بی‌شریعتان را سود برم 22 ضعفا را ضعیف شدم تا ضعفا را سود برم همه كس را همه چیز گردیدم تا به هر نوعی بعضی را برهانم. 23 اما همه كار را بجهت انجیل میكنم تا در آن شریك گردم.

24 آیا نمیدانید آنانی كه در میدان می‌دوند همه می‌دوند لكن یكنفر انعام را می‌برد. به اینطور شما بدوید تا به كمال ببرید. 25 و هركه ورزش كند در هرچیز ریاضت می‌كشد اما ایشان تا تاج فانی را بیابند لكن ما تاج غیر فانی را. 26 پس من چنین می‌دوم نه چون كسی كه شك دارد و مشت میزنم نه آنكه هوا را بزنم. 27 بلكه تن خود را زبون میسازم و آنرا در بندگی میدارم مبادا چون دیگران را وعظ نمودم خود محروم شوم.

اول قرنتیان فصل 10

 

1 زیرا ای برادران نمیخواهم شما بی‌خبر باشید از اینكه پدران ما همه زیر ابر بودند و همه از دریا عبور نمودند 2 و همه به موسی تعمید یافتند در ابر و در دریا 3 و همه همان خوراك روحانی را خوردند 4 و همه همان شُرب روحانی را نوشیدند زیرا كه می‌آشامیدند از صخرة روحانی كه از عقب ایشان می‌آمد و آن صخره مسیح بود. 5 لیكن از اكثر ایشان خدا راضی نبود زیرا كه در بیابان انداخته شدند.

6 و این امور نمونه‌ها برای ما شد تا ما خواهشمند بدی نباشیم چنانكه ایشان بودند 7 و نه بت‌پرست شوید مثل بعضی از ایشان چنانكه مكتوب است: “قوم به اكل و شرب نشستند و برای لهو و لعب برپا شدند.” 8 و نه زنا كنیم چنانكه بعضی از ایشان كردند و در یكروز بیست و سه هزار نفر هلاك گشتند. 9 و نه یَهُوَه را تجربه كنیم چنانكه بعضی از ایشان كردند و از مارها هلاك گردیدند. 10 و نه همهمه كنید چنانكه بعضی از ایشان كردند و هلاك كننده ایشانرا هلاك كرد.

11 و این همه بطور مثَل بدیشان واقع شد و برای تنبیه ما مكتوب گردید كه اواخر عالم به ما رسیده است. 12 پس آنكه گمان بر‌َد كه قایم است باخبر باشد كه نیفتد. 13 هیچ تجربه جز آنكه مناسب بشر باشد شما را فرو نگرفت. اما خدا امین است كه نمی‌گذارد شما فوق طاقت خود آزموده شوید بلكه با‌تجربه مفر‌ّی نیز میسازد تا یارای تحمل آنرا داشته باشید.

14 لهذا ای عزیزان من از بت‌پرستی بگریزید. 15 به خردمندان سخن میگویم: خود حكم كنید بر آنچه میگویم. 16 پیالة بركت آنرا تبرك میخوانیم آیا شراكت در خون مسیح نیست؟ و نانی را كه پاره میكنیم آیا شراكت در بدن مسیح نی؟ 17 زیرا ما كه بسیاریم یك نان و یك‌تن می‌باشیم چونكه همه از یك نان قسمت می‌یابیم. 18 اسرائیل جسمانی را ملاحظه كنید! آیا خورندگان قربانیها شریك قربانگاه نیستند؟ 19 پس چه گویم؟ آیا بت چیزی می‌باشد؟ یا كه قربانی بت چیزی است؟ 20 نی‌! بلكه آنچه امتها قربانی میكنند برای دیوها میگذارنند نه برای خدا و نمیخواهم شما شریك دیوها باشید. 21 محال است كه هم از پیالة یَهُوَه و هم از پیالة دیوها بنوشید و هم از مایدة یَهُوَه و هم از مایدة دیوها نمیتوانید قسمت برد. 22 آیا یَهُوَه را به غیرت می‌آوریم یا از او تواناتر می‌باشیم؟

23 همه چیز جایز است لیكن همه مفید نیست همه رواست لیكن همه بنا نمی‌كند. 24 هركس نفع خود را نجوید بلكه نفع دیگری را. 25 هرآنچه را در قصّابخانه میفروشند بخورید و هیچ مپرسید به‌خاطر ضمیر. 26 زیرا كه جهان و پری آن از آنِ یَهُوَه است. 27 هرگاه كسی از بی‌ایمانان از شما وعده خواهد و میخواهید بروید‌ آنچه نزد شما گذارند بخورید و هیچ مپرسید بجهت ضمیر. 28 اما اگر كسی به شما گوید “این قربانی بت است” مخورید بخاطر آن كس كه خبر داد و بجهت ضمیر زیرا كه جهان و پری آن از آن یَهُوَه است. 29 اما ضمیر میگویم نه از خودت بلكه ضمیر آن دیگر زیرا چرا ضمیر دیگری بر آزادی من حكم كند؟ 30 و اگر من به شكر بخورم چرا بر من افترا زنند به سبب آن چیزی كه من برای آن شكر میكنم؟ 31 پس خواه بخورید خواه بنوشید خواه هرچه كنید همه را برای جلال خدا بكنید. 32 یهودیان و یونانیان و جماعت خدا را لغزش مدهید. 33 چنانكه من نیز درهركاری همه را خوش میسازم و نفع خود را طالب نیستم بلكه نفع بسیاری را تا نجات یابند.

اول قرنتیان فصل 11

1 پس اقتدا به من نمایید چنانكه من نیز به مسیح میكنم.

 

2 اما ای برادران شما را تحسین می‌نمایم از این جهت كه در هر چیز مرا یاد می‌دارید و اخبار را بطوری كه به شما سپردم حفظ می‌نمایید.

3 اما میخواهم شما بدانید كه سر هر مرد مسیح است و سر زن مرد و سر مسیح خدا. 4 هر مردی كه سرپوشیده دعا یا نبو‌ّت كند سر خود را رسوا می‌نماید. 5 اما هر زنی كه سر برهنه دعا یا نبو‌ّت كند سر خود را رسوا میسازد زیرا این چنان است كه تراشیده شود. 6 زیرا اگر زن نمی‌پوشد موی را نیز بِبر‌َد و اگر زن را موی بریدن یا تراشیدن قبیح است باید بپوشد. 7 زیرا كه مرد را نباید سر خود را بپوشد چونكه او صورت و جلال خداست اما زن جلال است. 8 زیرا كه مرد از زن نیست بلكه زن از مرد است. 9 و نیز مرد بجهت زن آفریده نشد بلكه زن برای مرد. 10 از این جهت زن می‌باید عز‌ّتی بر سر داشته باشد به سبب فرشتگان. 11 لیكن زن از مرد جدا نیست و مرد هم جدا از زن نیست درسرور. 12 زیرا چنانكه زن از مرد است همچنین مرا نیز بوسیلة زن لیكن همه چیز از خدا.

13 در دل خود انصاف دهید: آیا شایسته است كه زن ناپوشیده نزد خدا دعا كند؟ 14 آیا خودِ طبیعت شما را نمی‌آموزد كه اگر مرد موی دراز دارد او را عار می‌باشد؟ 15 و اگر زن موی دراز دارد او را فخر است زیرا كه موی بجهت پرده بدو داده شد؟ 16 و اگر كسی ستیزه‌گر باشد ما و جماعتهای خدا را چنین عادتی نیست.

 

17 لیكن چون این حكم را به شما میكنم شما را تحسین نمیكنم زیرا كه شما نه از برای بهتری بلكه برای بدتری جمع میشوید. 18 زیرا او‌ّلاً هنگامی كه شما در جماعت جمع میشوید می‌شنوم كه در میان شما شقاقها روی میدهد و قدری از آنرا باور میكنم. 19 از آن جهت كه لازم است در میان شما بدعتها نیز باشد تا كه مقبولان از شما ظاهر گردند. 20 پس چون شما در یكجا جمع میشوید ممكن نیست كه شام سرور خورده شود 21 زیرا در وقت خوردن هركس شام خود را پیشتر می‌گیرد و یكی گرسنه و دیگری مست میشود. 22 مگر خانه‌ها برای خوردن و آشامیدن ندارید؟ یا جماعت خدا را تحقیر می‌نمایید و آنانی را كه ندارند شرمنده میسازید؟ به شما چه بگویم؟ آیا در این امر شما را تحسین نمایم؟ تحسین نمی‌نمایم!

23 زیرا من از سرور یافتم آنچه به شما نیز سپردم كه عیسی سرور در شبی كه او را تسلیم كردند نان را گرفت 24 و شكر نموده پاره كرد و گفت: “بگیرید بخورید. این است بدن من كه برای شما پاره میشود. اینرا به یادگاری من بجا آرید.” 25 و همچنین پیاله را نیز بعد از شام و گفت: “این پیاله عهد جدید است در خون من. هرگاه اینرا بنوشید به یادگاری من بكنید.” 26 زیرا هرگاه این نانرا بخورید و این پیاله را بنوشید موت سرور را ظاهر می‌نمایید تا هنگامی كه بازآید.

27 پس هركه بطور ناشایسته نان را بخورد و پیالة سرور را بنوشد مجرم بدن و خون سرور خواهد بود. 28 اما هر شخص خود را امتحان كند و بدین طرز از آن نان بخورد و از آن پیاله بنوشد. 29 زیرا هركه میخورد و می‌نوشد فتوای خود را میخورد و می‌نوشد اگر بدن سرور را تمییز نمی‌كند. 30 از این سبب بسیاری از شما ضعیف و مریض‌اند و بسیاری خوابیده‌اند. 31 اما اگر بر خود حكم میكردیم حكم بر ما نمی‌شد. 32 لكن هنگامی كه بر ما حكم میشود از یَهُوَه تأدیب میشویم مبادا با اهل دنیا بر ما حكم شود.

33 لهذا ای برادرانِ من چون بجهت خوردن جمع میشوید منتظر یكدیگر باشید. 34 و اگر كسی گرسنه باشد در خانه بخورد مبادا بجهت عقوبت جمع شوید. و چون بیایم مابقی را منتظم خواهم نمود.

اول قرنتیان فصل 12

 

1 اما دربارة عطایای روحانی ای برادران نمیخواهم شما بی‌خبر باشید. 2 میدانید هنگامی كه امتها می‌بودید بسوی بتهای گنگ برده می‌شدید بطوری كه شما را می‌بردند. 3 پس شما را خبر میدهم كه هركه متكلّم به روح خدا باشد عیسی را اَناتیما نمیگوید و احدی جز بهروح القدسعیسی را سرور نمیتواند گفت.

4 و نعمتها انواع است ولی روح همان. 5 و خدمتها انواع است اما سرور همان. 6 و عملها انواع است لكن همان خدا همه را در همه عمل میكند. 7 ولی هركس را ظهور روح بجهت منفعت عطا میشود. 8 زیرا یكی را بوساطت روح كلام حكمت داده میشود و دیگری را كلام علم بحسب همان روح. 9 و یكی را ایمان به همان روح و دیگری را نعمتهای شفادادن به همان روح. 10 و یكی را قو‌ّت معجزات و دیگری را نبو‌ّت و یكی را تمییز ارواح و دیگری را اقسام زبانها و دیگری را ترجمة زبانها. 11 لكن در جمیع اینها همان یك روح فاعل است كه هركس را فرداً بحسب ارادة خود تقسیم میكند.

 

12 زیرا چنانكه بدن یك است و اعضای متعد‌ّد دارد و تمامی اعضای بدن اگر چه بسیار است یك‌تن می‌باشد همچنین مسیح نیز می‌باشد. 13 زیرا كه جمیع ما به یك روح در یك بدن تعمید یافتیم خواه یهود خواه یونانی خواه غلام خواه آزاد و همه از یك روح نوشانیده شدیم. 14 زیرا بدن یك عضو نیست بلكه بسیار است. 15 اگر پا گوید چونكه دست نیستم از بدن نمی‌باشم آیا بدین سبب از بدن نیست؟ 16 و اگر گوش گوید چونكه چشم نیم از بدن نیستم آیا بدین سبب از بدن نیست؟ 17 اگر تمام بدن چشم بودی كجا می‌بود شنیدن و اگر همه شنیدن بودی كجا می‌بود بوییدن؟ 18 لكن الحال خدا هریك از اعضا را در بدن نهاد برحسب ارادة خود. 19 و اگر همه یك عضو بودن بدن كجا می‌بود؟ 20 اما الآن اعضا بسیار است لیكن بدن یك. 21 و چشم دست را نمیتواند گفت كه محتاج تو نیستم یا سر پایها را نیز كه احتیاج به شما ندارم. 22 بلكه علاوه بر این آن اعضای بدن كه ضعیفتر می‌نمایند لازمتر می‌باشند. 23 و آنها را كه پست‌تر اجزای بدن می‌پنداریم عزیزتر می‌داریم و اجزای قبیح ما جمالِ افضل دارد. 24 لكن اعضای جمیلة ما را احتیاجی نیست بلكه خدا بدن را مرتّب ساخت بقسمی كه ناقص را بیشتر حرمت داد 25 تا كه جدایی در بدن نیفتد بلكه اعضا به برابری در فكر یكدیگر باشند. 26 و اگر یك عضو دردمند گردد سایر اعضا با آن همدرد باشند و اگر عضوی عز‌ّت یابد باقی اعضا با او به خوشی آیند.

27 اما شما بدن مسیح هستید و فرداً اعضای آن می‌باشید. 28 و خدا قرار داد بعضی را در جماعت: او‌ّل رسولان دوم انبیا سوم معلّمان بعد قو‌ّات پس نعمتهای شفا دادن و اعانات و تدابیر و اقسام زبانها. 29 آیا همه رسول هستند یا همه انبیا یا همه معلّمان یا همه قو‌ّات؟ 30 یا همه نعمتهای شفا دارند یا همه به زبانها متكلّم هستند یا همه ترجمه می‌كنند؟ 31 لكن نعمتهای بهتر را به غیرت بطلبید و طریق افضل را نیز به شما نشان میدهم.

اول قرنتیان فصل 13

 

1 اگر به زبانهای مردم و فرشتگان سخن گویم و محبت نداشته باشم مثل نحاس صدادهنده و سنج فغان كننده شده‌ام. 2 و اگر نبو‌ّت داشته باشم و جمیع اسرار و همة علم را بدانم و ایمان كامل داشته باشم بحد‌ّی كه كوهها را نقل كنم و محبت نداشته باشم هیچ هستم. 3 و اگر جمیع اموال خود را صدقه دهم و بدن خود را بسپارم تا سوخته شود و محبت نداشته باشم هیچ سود نمی‌برم. 4 محبت حلیم و مهربان است محبت حسد نمی‌برد محبت كبر و غرور ندارد 5 اطوار ناپسندیده ندارد و نفع خود را طالب نمیشود خشم نمی‌گیرد و سوءظن‌ّ ندارد 6 از ناراستی خوشوقت نمیگردد ولی با راستی شادی میكند 7 در همه چیز صبر میكند و همه را باور می‌نماید در همه حال امیدوار می‌باشد و هرچیز را متحمل می‌باشد.

8 محبت هرگز ساقت نمیشود و اما اگر نبوتها باشد نیست خواهد شد و اگر زبانها انتها خواهد پذیرفت و اگر علم زایل خواهد گردید. 9 زیرا جزئی علمی داریم و جزئی نبو‌ّت می‌نماییم 10 لكن هنگامی كه كامل آید جزئی نیست خواهد گردید. 11 زمانی كه طفل بودم چون طفل حرف میزدم و چون طفل فكر میكردم و مانند طفل تعقّل می‌نمودم. اما چون مرد شدم كارهای طفلانه را ترك كردم. 12 زیرا كه الحال در آینه بطور معما می‌بینیم لكن آن وقت روبرو الآن جزئی معرفتی دارم لكن آنوقت خواهم شناخت چنانكه نیز شناخته شده‌ام. 13 و الحال این سه چیز باقی است: یعنی ایمان و امید و محبت. اما بزرگتر از اینها محبت است.

اول قرنتیان فصل 14

 

1 در پی محبت بكوشید و عطایای روحانی را به غیرت بطلبید خصوصاً اینكه نبو‌ّت كنید. 2 زیرا كسی كه به زبانی سخن میگوید نه به مردم بلكه به خدا میگوید زیرا هیچكس نمی‌فهمد لیكن در روح به اسرار تكلّم می‌نماید. 3 اما آنكه نبو‌ّت میكند مردم را برای بنا و نصیحت و تسلّی میگوید. 4 هركه به زبانی میگوید خود را بنا میكند اما آنكه نبو‌ّت می‌نماید جماعت را بنا میكند. 5 و خواهش دارم كه همة شما به زبانها تكلّم كنید لكن بیشتر اینكه نبو‌ّت نمایید زیرا كسی كه نبو‌ّت كند بهتر است از كسی كه به زبانها حرف زند مگر آنكه ترجمه كند تا جماعت بنا شود.

6 اما الحال ای برادران اگر نزد شما آیم و به زبانها سخن رانم شما را چه سود می‌بخشم؟ مگر آنكه شما را به مكاشفه یا به معرفت یا به نبو‌ّت یا به تعلیم گویم. 7 و همچنین چیزهای بی‌جان كه صدا میدهد چون نی یا بربط اگر در صداها فرق نكند چگونه آواز نی یا بربط فهمیده میشود؟ 8 زیرا اگر كَرِنّا نیز صدای نامعلوم دهد كه خود را مهیای جنگ میسازد؟ 9 همچنین شما نیز اگر به زبان سخنِ مفهوم نگویید چگونه معلوم میشود آن چیزی كه گفته شد زیرا كه به هوا سخن خواهید گفت؟ 10 زیرا كه انواع زبانهای دنیا هرقدر زیاده باشد ولی یكی بی‌معنی نسیت. 11 پس هرگاه قو‌‌ّت زبان را نمیدانم نزد متكلّم بربری می‌باشم و آنكه سخن گوید نزد من بربری می‌باشد. 12 همچنین شما نیز چونكه غیور عطایای روحانی هستید بطلبید اینكه برای بنای جماعت افزوده شوید.

13 بنابراین كسی كه به زبانی سخن میگوید دعا بكند تا ترجمه نماید. 14 زیرا اگر به زبانی دعا كنم روح من دعا میكند لكن عقل من برخوردار نمیشود. 15 پس مقصود چیست؟ به روح دعا خواهم كرد و به عقل نیز دعا خواهم نمود به روح سرود خواهم خواند و به عقل نیز خواهم خواند. 16 زیرا اگر در روح تبر‌ّك میخوانی چگونه آن كسی كه به منزِلَتِ اُمی است به شكر تو آمین گوید و حال آنكه نمی‌فهمد چه میگویی؟ 17 زیرا تو البته خوب شكر میكنی لكن آن دیگر بنا نمیشود. 18 خدا را شكر میكنم كه زیادتر از همة شما به زبانها حرف میزنم. 19 لكن در جماعت بیشتر می‌پسندم كه پنج كلمه به عقل خود گویم تا دیگران را نیز تعلیم دهم از آنكه هزاران كلمه به زبان بگویم.

20 ای برادران در فهم اطفال مباشید بلكه در بدخویی اطفال باشید و در فهم رشید. 21 در تورات مكتوب است كه “یَهُوَه میگوید به زبانهای بیگانه و لبهای غیر به این قوم سخن خواهم گفت و با این همه مرا نخواهند شنید.” 22 پس زبانها نشانی است نه برای ایمانداران بلكه برای بی‌ایمانان اما نبو‌ّت برای بی‌ایمان نیست بلكه برای ایمانداران است. 23 پس اگر تمام جماعت در جایی جمع شوند و همه به زبانها حرف زنند و ا‌ُمیان یا بی‌ایمانان داخل شوند آیا نمی‌گویند كه دیوانه‌اید؟ 24 ولی اگر همه نبو‌ّت كنند و كسی از بی‌ایمانان یا ا‌ُمیان درآید از همه توبیخ می‌یابد و از همه ملزم میگردد 25 و خفایای قلب او ظاهر میشود و همچنین به روی افتاده خدا را عبادت خواهد كرد و ندا خواهد داد كه “فی‌الحقیقه خدا در میان شما است.”

26 پس ای برادران مقصود این است كه وقتی كه جمع شوید هریكی از شما سرودی دارد تعلیمی دارد زبانی دارد مكاشفه‌ای دارد ترجمه‌ای دارد باید همه بجهت بنا بشود. 27 اگر كسی به زبانی سخن گوید دو دو یا نهایت سه سه باشند به ترتیب و كسی ترجمه كند. 28 اما اگر مترجمی نباشد در جماعت خاموش باشد و با خود و با خدا سخن گوید. 29 و از انبیا دو یا سه سخن بگویند و دیگران تمیز دهند. 30 و اگر چیزی به دیگری از اهل مجلس مكشوف شود آن او‌ّل ساكت شود. 31 زیرا كه همه میتوانید یك‌یك نبو‌ّت كنید تا همه تعلیم یابند و همه نصیحت پذیرند. 32 و ارواح انبیا مطیع انبیا می‌باشند. 33 زیرا كه او خدای تشویش نیست بلكه خدای سلامتی چنانكه در همة جماعتهای مقد‌ّسان. 34 و زنان شما در جماعتها خاموش باشند زیرا كه ایشان را حرف زدن جایز نیست بلكه اطاعت نمودن چنانكه تورات نیز میگوید. 35 اما اگر میخواهند چیزی بیاموزند در خانه از شوهران خود بپرسند. چون زنان در جماعت حرف زدن قبیح است. 36 آیا كلام خدا از شما صادر شد یا به شما به تنهایی رسید؟ 37 اگر كسی خود را نبی یا روحانی پندارد اقرار بكند كه آنچه به شما می‌نویسم احكام سرور است. 38 اما اگر كسی جاهل است جاهل باشد. 39 پس ای برادران. نبو‌ّت را به غیرت بطلبید و از تكلّم نمودن به زبانها منع مكنید. 40 لكن همه چیز به شایستگی و انتظام باشد.

اول قرنتیان فصل 15

 

1 الآن ای برادران شما را از انجیلی كه به شما بشارت دادم اعلام می‌نمایم كه آن را هم پذیرفتید و در آن هم قایم می‌باشید 2 و بوسیلة آن نیز نجات می‌یابید به شرطی كه آن كلامی را كه به شما بشارت دادم محكم نگاه دارید والّا عبث ایمان آوردید. 3 زیرا كه او‌ّل به شما سپردم آنچه نیز یافتم كه مسیح برحسب كتب در راه گناهان ما مرد 4 و اینكه مدفون شد و در روز سوم برحسب كتب برخاست 5 و اینكه به كیفا ظاهر شد و بعد از آن به دوازده 6 و پس از آن به زیاده از پانصد برادر یكبار ظاهر شد كه بیشتر از ایشان تا امروز باقی هستند اما بعضی خوابیده‌اند. 7 از آن پس به یعقوب ظاهر شد و بعد به جمیع رسولان. 8 و آخر همه بر من مثل طفل سقط شده ظاهر گردید. 9 زیرا من كهترین رسولان هستم و لایق نیستم كه به رسول خوانده شوم چونكه بر جماعت خدا جفا میرسانیدم. 10 لیكن به فیض خدا آنچه هستم هستم و فیض او كه بر من بود باطل نگشت بلكه بیش از همة ایشان مشقّت كشیدم اما نه من بلكه فیض خدا كه با من بود. 11 پس خواه من و خواه ایشان بدین طریق وعظ میكنیم و به اینطور ایمان آوردید.

 

12 لیكن اگر به مسیح وعظ میشود كه از مردگان برخاست چون است كه بعضی از شما میگویند كه قیامت مردگان نیست؟ 13 اما اگر مردگان را قیامت نیست مسیح نیز برنخاسته است. 14 و اگر مسیح برنخاست باطل است وعظ ما و باطل است نیز ایمان شما. 15 و شهود كَذَبِه نیز برای خدا شدیم زیرا دربارة خدا شهادت دادیم كه مسیح را برخیزانید و حال آنكه او را برنخیزانید در صورتیكه مردگان برنمی‌خیزند. 16 زیرا هرگاه مردگان برنمی‌خیزند مسیح نیز برنخاسته است. 17 اما هرگاه مسیح برنخاسته است ایمان شما باطل است و شما تاكنون در گناهان خود هستید 18 بلكه آنانی هم كه در مسیح خوابیده‌اند هلاك شدند. 19 اگر فقط در این جهان در مسیح امیدواریم از جمیع مردم بدبخت‌تریم.

20 لیكن بالفعل مسیح از مردگان برخاسته و نوبر خوابیدگان شده است. 21 زیرا چنانكه به انسان موت آمد به انسان نیز قیامت مردگان شد. 22 و چنانكه در آدم همه می‌میرند در مسیح نیز همه زنده خواهند گشت. 23 لیكن هركس به رتبة خود مسیح نوبر است و بعد آنانی كه در وقت آمدن او از آنِ مسیح می‌باشند. 24 و بعد از آن انتها است وقتی كه ملكوت را به خدا و پدر سپارد. و در آن زمان تمام ریاست و تمام قدرت و قو‌ّت را نابود خواهد گردانید. 25 زیرا مادامی كه همة دشمنان را زیر پایهای خود ننهد می‌باید او سلطنت بنماید. 26 دشمن آخر كه نابود میشود موت است. 27 زیرا “همه چیز را زیر پایهای وی انداخته است”. اما چون می‌گوید كه “همه چیز را زیر انداخته است” واضح است كه او كه همه را زیر او انداخت مستثنی است. 28 اما زمانی كه همه مطیع وی شده باشند آنگاه خود پسر هم مطیع خواهد شد او را كه همه چیز را مطیع وی گردانید تا آنكه خدا كل‌ّ در كل‌ّ باشد.

29 والّا آنانی كه برای مردگان تعمید می‌یابند چه كنند؟ هرگاه مردگان مطلقاً برنمی‌خیزند پس چرا برای ایشان تعمید میگیرند؟ 30 و ما نیز چرا هر ساعت خود را در خطر می‌اندازیم؟ 31 به آن فخری دربارة شما كه مرا در سرورما مسیح عیسی هست قسم كه هرروزه مرا مردنی است. 32 چون بطور انسان در افسس با وحوش جنگ كردم مرا چه سود است؟ اگر مردگان برنمی‌خیزند بخوریم و بیاشامیم چون فردا می‌میریم. 33 فریفته مشوید! معاشرت بد اخلاق حسنه را فاسد میسازد. 34 برای عدالت بیدار شده گناه مكنید زیرا بعضی معرفت خدا را ندارند. برای انفعال شما میگویم.

 

35 اما اگر كسی گوید: “مردگان چگونه برمی‌خیزند و به كدام بدن می‌آیند؟” 36 ای احمق آنچه تو می‌كاری زنده نمی‌گردد جز آنكه بمیرد. 37 و آنچه می‌كاری نه آن جسمی را كه خواهد شد می‌كاری بلكه دانه‌ای مجر‌ّد خواه از گندم و یا از دانه‌های دیگر. 38 لیكن خدا برحسب ارادة خود آنرا جسمی میدهد و به هریكی از تخمها جسم خودش را. 39 هر گوشت از یك نوع گوشت نیست بلكه گوشت انسان دیگر است و گوشت بهایم دیگر و گوشت مرغان دیگر و گوشت ماهیان دیگر. 40 و جسمهای آسمانی هست و جسمهای زمینی نیز لیكن شأن آسمانی‌ها دیگر و شأن زمینی‌ها دیگر است 41 و شأن آفتاب دیگر و شأن ماه دیگر و شأن ستارگان دیگر زیرا كه ستاره از ستاره در شأن فرق دارد.

42 به همین نهج است نیز قیامت مردگان. در فساد كاشته میشود و در بی‌فسادی برمیخیزد 43 درذلّت كاشته میگردد و در جلال برمیخیزد در ضعف كاشته میشود و در قو‌ّت برمیخیزد 44 جسم نفسانی كاشته میشود و جسم روحانی برمیخیزد. اگر جسم نفسانی هست هرآینه روحانی نیز هست. 45 و همچنین نیز مكتوب است كه انسان او‌ّل یعنی آدم نفس زنده گشت اما آدم آخر روح حیات بخش شد. 46 لیكن روحانی مقد‌ّم نبود بلكه نفسانی و بعد از آن روحانی. 47 انسان او‌ّل از زمین است خاكی؛ انسان دو‌ّماز آسمان است. 48 چنانكه خاكی است خاكیان نیز چنان هستند و چنانكه آسمانی است آسمانی‌ها همچنان می‌باشند. 49 و چنانكه صورت خاكی را گرفتیم صورت آسمانی را نیز خواهیم گرفت.

50 لیكن ای برادران اینرا میگویم كه گوشت و خون نمیتواند وارث ملكوت خدا شود و فاسد وارث بی‌فسادی نیز نمیشود. 51 همانا به شما سر‌ّی میگویم كه همه نخواهیم خوابید لیكن همه متبد‌ّل خواهیم شد. 52 درلحظه‌ای در طُرفه‌العینی. به مجر‌ّد نواختن صور اخیر زیرا كَرِنّا صدا خواهد داد و مردگان بی‌فساد خواهند برخاست و ما متبد‌ّل خواهیم شد. 53 زیرا كه می‌باید این فاسد بی‌فسادی را بپوشد و این فانی به بقا آراسته گردد. 54 اما چون این فاسد بی‌فسادی را پوشید و این فانی به بقا آراسته شد آنگاه این كلامی كه مكتوب است به انجام خواهد رسید كه “مرگ در ظفر بلعیده شده است. 55 ای موت نیش تو كجا است و ای گور ظفر تو كجا؟” 56 نیش موت گناه است و قو‌ّت گناه شریعت. 57 لیكن شكر خدا راست كه ما را بواسطة سرور ما عیسی مسیح ظفر میدهد.

58 بنابراین ای برادرانِ حبیبِ من پایدار و بی‌تشویش شده پیوسته در عمل سرور بیفزایید چون میدانید كه زحمت شما در سرور باطل نیست.

اول قرنتیان فصل 16

 

1 اما دربارة جمع كردن زكات برای مقد‌ّسین چنانكه به جماعتهای غلاطیه فرمودم شما نیز همچنین كنید. 2 در روز او‌ّل هفته هریكی از شما بحسب نعمتی كه یافته باشد نزد خود ذخیره كرده بگذارد تا در وقت آمدن من زحمت جمع كردن نباشد. 3 و چون برسم آنانی را كه اختیار كنید با مكتوبها خواهم فرستاد تا احسان شما را به اورشلیم ببرند. 4 و اگر مصلحت باشد كه من نیز بروم همراه من خواهند آمد.

 

5 و چون از مكادونیه عبور كنم به نزد شما خواهم آمد زیرا كه از مكاد‌ُونیه عبور میكنم 6 و احتمال دارد كه نزد شما بمانم بلكه زمستانرا نیز بسر برم تا هرجایی كه بروم شما مرا مشایعت كنید. 7 زیرا كه الآن اراده ندارم در بین راه شما را ملسرورت كنم چونكه امیدوارم مد‌ّتی با شما توقّف نمایم اگر یَهُوَه اجازت دهد. 8 لیكن من تا پنطیكاست در اَفَسس خواهم ماند 9 زیرا كه دروازة بزرگ و كارساز برای من باز شد و معانِدین بسیارند. 10 لیكن اگر تیموتاؤس آید آگاه باشید كه نزد شما بی‌ترس باشد زیرا كه در كار یَهُوَه مشغول است چنانكه من نیز هستم. 11 لهذا هیچكس او را حقیر نشمارد بلكه او را به سلامتی مشایعت كنید تا نزد من آید زیرا كه او را با برادران انتظار می‌كشم. 12 اما دربارة اَپلُسِ برادر از او بسیار درخواست نمودم كه با برادران به نزد شما بیاید لیكن هرگز رضا نداد كه الحال بیاید ولی چون فرصت یابد خواهد آمد.

13 بیدار شوید در ایمان استوار باشید و مردان باشید و زورآور شوید. 14 جمیع كارهای شما با محبت باشد. 15 و ای برادران به شما التماس دارم (شما خانوادة استیفان را می‌شناسید كه نوبر اخائیه هستند و خویشتن را به خدمت مقد‌ّسین سپرده‌اند) 16 تا شما نیز چنین اشخاص را اطاعت كنید و هركس را كه در كار و زحمت شریك باشد. 17 و از آمدن اِستیفان و فَرتُوناتُس و اَخائیكُوس مرا شادی رخ نمود زیرا كه آنچه از جانب شما ناتمام بود ایشان تمام كردند 18 چونكه روح من و شما را تازه كردند. پس چنین اشخاص را بشناسید.

 

 

19 جماعتهای آسیا به شما سلام میرسانند و اَكیلا و پرِسكِلّا با جماعتی كه در خانة ایشانند به شما سلام بسیار در سرور میرسانند. 20 همة برادران شما سلام میرسانند. یكدیگر را به بوسة مقد‌ّسانه سلام رسانید. 21 من پولس از دست خود سلام میرسانم. 22 اگر كسی عیسی مسیح سرور را دوست ندارد اَناتیما باد. ماران اَتا. 23 فیض عیسی مسیح سرور با شما باد. 24 محبت من با همة شما در مسیح عیسی باد آمین.

8- دوم قرنتیان

نویسنده: پولس

محل نگارش: مكادونیه

مربوط به تاریخ: ــــــــــــ

اتمام نگارش: 55 د.م

 

دو‌م قرنتیان فصل 1

1 پولُس به ارادة خدا رسولِ عیسی مسیح و تیموتاؤس برادر به جماعت خدا كه در قُرِنتُس می‌باشد با همة مقد‌ّسینی كه در تمام اَخائیه هستند.

2 فیض و سلامتی از پدر ما خدا و عیسی مسیح سرور به شما باد.

 

3 متبارك‌ باد خدا و پدر سرور ما عیسی مسیح كه پدر رحمتها و خدای جمیع تسلیات است 4 كه ما را در هر تنگی ما تسلّی میدهد تا ما بتوانیم دیگران را در هر مصیبتی كه باشد تسلّی نماییم به آن تسلّی كه خود از خدا یافته‌ایم. 5 زیرا به اندازه‌ای كه دردهای مسیح در ما زیاده شود به همین قِسم تسلّی ما نیز بوسیلة مسیح می‌افزاید. 6 اما خواه زحمت كشیم این است برای تسلّی و نجات شما و خواه تسلّی پذیریم این هم بجهت تسلّی و نجات شما است كه میسر میشود از صبر داشتن در همین دردهایی كه ما هم می‌بینیم. 7 و امید ما برای شما استوار میشود زیرا میدانیم كه چنانكه شما شریك دردها هستید همچنین شریك تسلّی نیز خواهید بود.

8 زیرا ای برادران نمیخواهیم شما بی‌خبر باشید از تنگی‌ای كه در آسیا به ما عارض گردید كه بینهایت و فوق از طاقت باركشیدیم بحد‌ّی كه از جان هم مأیوس شدیم. 9 لكن در خود فتوای موت داشتیم تا بر خود توكّل نكنیم بلكه بر خدا كه مردگان را برمی‌خیزاند 10 كه ما را از چنین موت رهانید و می‌رهاند و به او امیدواریم كه بعد از این هم خواهد رهانید. 11 و شما نیز به دعا در حق‌ّ ما اعانت میكنید تا آنكه برای آن نعمتی كه از اشخاص بسیاری به ما رسید شكرگزاری هم بجهت ما از بسیاری بجا آورده شود.

 

12 زیرا كه فخر ما این است یعنی شهادت ضمیر ما كه به قد‌ّوسیت و اخلاص خدایی نه به حكمت جسمانی بلكه به فیض الهی در جهان رفتار نمودیم و خصوصاً نسبت به شما. 13 زیرا چیزی به شما نمی‌نویسیم مگر آنچه میخوانید و به آن اعتراف میكنید و امیدوارم كه تا به آخر اعتراف هم خواهید كرد. 14 چنانكه به ما فی‌الجمله اعتراف كردید كه محل‌ّ فخر شما هستیم چنانكه شما نیز ما را می‌باشید در روز عیسیسرور.

15 و بدین اعتماد قبل از این خواستم به نزد شما آیم تا نعمتی دیگر بیابید 16 و از راه شما به مكادونیه بروم و باز از مكادونیه نزد شما بیایم و شما مرا بسوی یهودیه مشایعت كنید. 17 پس چون اینرا خواستم آیا سهل‌انگاری كردم یا عزیمت من عزیمت بشری باشد تا آنكه به نزد من بلی بلی و نی نی باشد. 18 لیكن خدا امین است كه سخن ما با شما بلی و نی نیست. 19 زیرا كه پسر خدا عیسی مسیح كه ما یعنی من و سِلوانُس و تیموتاؤس در میان شما به وی موعظه كردیم بلی و نی‌نشد بلكه در او بلی شده است. 20 زیرا چندان كه وعده‌های خدا است همه در او بلی و از این جهت در او امین است تا خدا از ما تمجید یابد. 21 اما او كه ما را با شما در مسیح استوار میگرداند و ما را مسح نموده است خداست. 22 كه او نیز ما را مهر نموده و بیعانة روح را در دلهای ما عطا كرده است.

23 لیكن من خدا را بر جان خود شاهد میخوانم كه برای شفقت بر شما تابحال به قرِنتُس نیامدم 24 نه آنكه بر ایمان شما حكم كرده باشیم بلكه شادی شما را مددكار هستیم زیرا كه به ایمان قایم هستید.

دوم قرنتیان فصل 2

1 اما در دل خود عزیمت داشتم كه دیگر با حزن به نزد شما نیایم 2 زیرا اگر من شما را محزون سازم كیست كه مرا شادی دهد جز او كه از من محزون گشت؟ 3 و همین را نوشتم كه مبادا وقتی كه بیایم محزون شوم از آنانی كه می‌بایست سبب خوشی من بشوند چونكه بر همة شما اعتماد میدارم كه شادی من شادی جمیع شما است. 4 زیرا كه از حزن و دلتنگی سخت و با اشكهای بسیار به شما نوشتم نه تا محزون شوید بلكه تا بفهمید چه محبت بینهایتی با شما دارم.

 

5 و اگر كسی باعث غم شد مرا محزون نساخت بلكه فی‌الجمله جمیع شما را تا بار زیاده ننهاده باشم. 6 كافی است آنكس را این سیاستی كه از اكثر شما بدو رسیده است. 7 پس برعكس شما باید او را عفو نموده تسلی دهید كه مبادا افزونی غم چنین شخص را فرو برد. 8 بنابراین به شما التماس میدارم كه با او محبت خود را استوار نمایید. 9 زیرا كه برای همین نیز نوشتم تا دلیل شما را بدانم كه در همه چیز مطیع می‌باشید. 10 اما هركه را چیزی عفو نمایید من نیز میكنم زیرا كه آنچه من عفو كرده‌ام هرگاه چیزی را عفو كرده باشم بخاطر شما به حضور مسیح كرده‌ام 11 تا شیطان بر ما برتری نیابد زیرا كه از مكاید او بی‌خبر نیستیم.

 

12 اما چون به تروآس بجهت بشارت مسیح آمدم و دروازه‌ای برای من در سرور باز شد 13 در روح خود آرامی نداشتم از آنرو كه برادر خود تیطُس را نیافتم بلكه ایشانرا وداع نموده به مكادونیه آمدم. 14 لیكن شكر خدا راست كه ما را در مسیح دائماً در موكب ظفر خود می‌برد و عطر معرفت خود را در هرجا بوسیلة ما ظاهر میكند. 15 زیرا خدا را عطر خوشبوی مسیح می‌باشیم هم در ناجیان و هم در هالكان. 16 اما اینها را عطر موت الی‌موت و آنها را عطر حیات الی‌حیات. و برای امور كیست كه كافی باشد؟ 17 زیرا مثل بسیاری نیستیم كه كلام خدا را مغشوش سازیم بلكه از ساده‌دلی و از جانب خدا در حضور خدا در مسیح سخن میگوییم.

دوم قرنتیان فصل 3

1 آیا باز به سفارش خود شروع میكنیم؟ و آیا مثل بعضی احتیاج به سفارش نامه‌جات به شما یا از شما داشته باشیم؟ 2 شما رسالة ما هستید نوشته شدة در دلهای ما معروف و خوانده شدة جمیع آدمیان. 3 چونكه ظاهر شده‌اید كه رسالة مسیح می‌باشید خدمت كرده شده از ما و نوشته شده نه به مركّب بلكه به روح خدای حی‌ّ نه بر الواح سنگ بلكه بر الواح گوشتی دل. 4 اما بوسیله مسیح چنین اعتماد به خدا داریم. 5 نه آنكه كافی باشیم كه چیزی را به خود تفكّر كنیم كه گویا از ما باشد بلكه كفایت ما از خداست. 6 كه او ما را هم كفایت داد تا عهد جدید را خادم شویم نه حرف را بلكه روح را زیرا كه حرف می‌كُشد لیكن روح زنده میكند.

 

7 اما اگر خدمت موت كه در حرف بود و بر سنگها تراشیده شده با جلال می‌بود بحد‌ّی كه بنی‌اسرائیل نمیتوانستند صورت موسی را نظاره كنند به سبب جلال چهرة او كه فانی بود 8 چگونه خدمت روح بیشتر با جلال نخواهد بود؟ 9 زیرا هرگاه خدمت قصاص با جلال باشد چند مرتبه زیادتر خدمت عدالت در جلال خواهد افزود. 10 زیرا كه آنچه جلال داده شده بود نیز بدین نسبت جلالی نداشت به‌سبب این جلال فایق. 11 زیرا اگر آن فانی با جلال بودی هرآینه این باقی از طریق اولی در جلال خواهد بود.

12 پس چون چنین امید داریم با كمال دلیری سخن میگوییم. 13 و نه مانند موسی كه نقابی بر چهرة خود كشید تا بنی‌اسرائیل تمام شدنِ این فانی را نظر نكنند 14 بلكه ذهن ایشان غلیظ شد زیرا كه تا امروز همان نقاب در خواندن عهد عتیق باقی است و كشف نشده است زیرا كه فقط در مسیح باطل می‌گردد. 15 بلكه تا امروز وقتیكه موسی را میخوانند نقاب بر دل ایشان برقرار می‌ماند. 16 لیكن هرگاه بسوی یَهُوَه رجوع كنند نقاب برداشته میشود. 17 اما یَهُوَه روح است و جایی كه روح یَهُوَه است آنجا آزادی است. 18 لیكن همة ما چون با چهرة بی‌نقاب جلال یَهُوَه را در آینه می‌نگریم از جلال تا جلال به همان صورت متبد‌ّل میشویم چنانكه از یَهُوَه كه روح است.

دوم قرنتیان فصل 4

 

1 بنابراین چون این خدمت را داریم چنانكه رحمت یافته‌ایم خسته خاطر نمیشویم. 2 بلكه خفایای رسوایی را ترك كرده به مكر رفتار نمی‌كنیم و كلام خدا را مغشوش نمی‌سازیم بلكه به اظهار راستی خود را به ضمیر هركس در حضور خدا مقبول میسازیم. 3 لیكن اگر بشارت ما مخفی است بر هالكان مخفی است 4 كه در ایشان خدای این جهان فهم‌های بی‌ایمانشان را كور گردانیده است كه مبادا تجلّی بشارت جلال مسیح كه صورت خداست ایشانرا روشن سازد. 5 زیرا به خویشتن موعظه نمی‌كنیم بلكه به مسیح عیسی سرور اما به خویشتن كه غلام شما هستیم بخاطر عیسی. 6 زیرا خدایی كه گفت تا نور از ظلمت درخشید. همان است كه در دلهای ما درخشید تا نور معرفت جلال خدا در چهرة عیسی مسیح از ما بدرخشد.

7 لیكن این خزینه را در ظروف خاكی داریم تا برتری قو‌ّت از آن خدا باشد نه از جانب ما. 8 در هر چیز زحمت كشیده ولی در شكنجه نیستیم متحیر ولی مأیوس نی 9 تعاقب كرده شده لیكن نه متروك افكنده شده ولی هلاك شده نی 10 پیوسته قتل عیسی سرور را در جسد خود حمل میكنیم تا حیات عیسی هم در بدن ما ظاهر شود. 11 زیرا ما كه زنده‌ایم دائماً بخاطر عیسی به موت سپرده میشویم تا حیات عیسی نیز در جسد فانی ما پدید آید. 12 پس موت در ما كار میكند ولی حیات در شما.

13 اما چون همان روح ایمانرا داریم بحسب آنچه مكتوب است “ایمان آوردم پس سخن گفتم” ما نیز چون ایمان داریم از اینرو سخن می‌گوییم. 14 چون میدانیم او كه عیسی سرور را برخیزانید ما را نیز با عیسی خواهد برخیزانید و با شما حاضر خواهد ساخت. 15 زیرا كه همه چیز برای شما است تا آن فیضی كه بوسیلة بسیاری افزوده شده است شكرگزاری را برای تمجید خدا بیفزاید. 16 از این جهت خسته‌خاطر نمی‌شویم بلكه هرچند انسانیت ظاهری ما فانی میشود لیكن باطن روز بروز تازه میگردد. 17 زیرا كه این زحمتِ سبكِ ما كه برای لحظه‌ای است بار جاودانی جلال را برای ما زیاده و زیاده پیدا میكند. 18 در حالی كه ما نظر نمی‌كنیم به چیزهای دیدنی بلكه به چیزهای نادیدنی زیرا كه آنچه دیدنی است زمانی است و نادیدنی جاودانی.

دوم قرنتیان فصل 5

 

1 زیرا میدانیم كه هرگاه این خانة زمینی خیمة ما ریخته شود عمارتی از خدا داریم خانه‌ای ناساخته شدة به دستها و جاودانی در آسمانها. 2 زیرا كه در این هم آه می‌كشیم چونكه مشتاق هستیم كه خانة خود را كه از آسمان است بپوشیم 3 اگر فی‌الواقع پوشیده و نه عریان یافت شویم. 4 از آنرو كه ما نیز كه در این خیمه‌ هستیم گرانبار شده آه می‌كشیم از آن جهت كه نمی‌خواهیم اینرا بیرون كنیم بلكه آن را بپوشیم تا فانی در حیات غرق شود. 5 اما او كه ما را برای این درست ساخت خدا است كه بیعانة روح را به ما میدهد.

6 پس دائماً خاطر جمع هستیم و میدانیم كه مادامی كه در بدن متوطّنیم از سرور غریب می‌باشیم 7 (زیرا كه به ایمان رفتار می‌كنیم نه به دیدار). 8 پس خاطر جمع هستیم و اینرا بیشتر می‌پسندیم كه از بدن غربت كنیم و به نزد سرور متوطّن شویم. 9 لهذا حریص هستیم بر اینكه خواه متوطّن و خواه غریب پسندیدة او باشیم. 10 زیرا لازم است كه همة ما پیش مسند مسیح حاضر شویم تا هركس اعمال بدنی خود را بیابد بحسب آنچه كرده باشد چه نیك چه بد.

 

11 پس چون ترس خدا را دانسته‌ایم مردم را دعوت میكنیم. اما به خدا ظاهر شده‌ایم و امیدوارم به ضمایر شما هم ظاهر خواهیم شد. 12 زیرا بار دیگر برای خود به شما سفارش میكنیم بلكه سبب افتخار دربارة خود به شما میدهیم تا شما را جوابی باشد برای آنانی كه در ظاهر نه در دل فخر میكنند. 13 زیرا اگر بی‌خود هستیم برای خداست و اگر هشیاریم برای شما است. 14 زیرا محبت مسیح ما را فرو گرفته است چونكه اینرا دریافتیم كه یكنفر برای همه مرد پس همه مردند. 15 و برای همه مرد تا آنانی كه زنده‌اند از این به بعد برای خویشتن زیست نكنند بلكه برای او كه برای ایشان مرد و برخاست.

16 بنابراین ما بعد از این هیچكس را بحسب جسم نمی‌شناسیم بلكه هرگاه مسیح را هم بحسب جسم شناخته بودیم الآن دیگر او را نمی‌شناسیم. 17 پس اگر كسی در مسیح باشد خلقت تازه‌ای است چیزهای كُهنه در گذشت اینك همه چیز تازه شده است. 18 و همه چیز از خدا كه ما را بواسطة عیسی مسیح با خود مصالحه داده و خدمت مصالحه را به ما سپرده است. 19 یعنی اینكه خدا در مسیح بود و جهانرا با خود مصالحه میداد و خطایای ایشانرا بدیشان محسوب نداشت و كلام مصالحه را به ما سپرد. 20 پس برای مسیح ایلچی هستیم كه گویا خدا به زبان ما وعظ میكند. پس بخاطر مسیح استدعا میكنیم كه با خدا مصالحه كنید. 21 زیرا او را كه گناه نشناخت در راه ما گناه ساخت تا ما در وی عدالتِ خدا شویم.

دوم قرنتیان فصل 6

1 پس چون همكاران او هستیم التماس می‌نماییم كه فیض خدا را بی‌فایده نیافته باشید. 2 زیرا می‌گوید: “در وقتِ مقبول تو را مستجاب فرمودم و در روز نجات تو را اعانت كردم.” اینك الحال زمان مقبول است اینك الآن روز نجات است.

 

3 در هیچ چیز لغزش نمی‌دهیم كه مبادا خدمت ما ملامت كرده شود 4 بلكه در هر امری خود را ثابت میكنیم تا خد‌ّام خدا هستیم: در صبر بسیار در زحمات در حاجات در تنگیها 5 در تازیانه‌ها در زندانها در فتنه‌ها در محنتها در بی‌خوابیها در گرسنگیها 6 در طهارت در معرفت در حلم در مهربانی درروح القدس در محبت بی‌ریا 7 در كلامِ حق‌ّ درقو‌ّت خدا با اسلحة عدالت بر طرف راست و چپ 8 به عز‌ّت و ذلّت و بدنامی و نیكنامی. چون گمراه كنندگان و اینك راستگو هستیم 9 چون مجهول و اینك معروف چون در حالت موت و اینك زنده هستیم چون سیاست كرده شده اما مقتول نی 10 چون محزون ولی دائماً شادمان چون فقیر و اینك بسیاری را دولتمند میسازیم چون بی‌چیز اما مالك همه چیز.

 

11 ای قُرِنتیان دهان ما بسوی شما گشاده و دل ما وسیع شده است. 12 در ما تنگ نیستید لیكن در احشای خود تنگ هستید. 13 پس در جزای این زیرا كه به فرزندان خود سخن میگویم شما نیز گشاده شوید. 14 زیر یوغ ناموافق با بی‌ایمانان مشوید زیرا عدالت را با گناه چه رفاقت و نور را با ظلمت چه شراكت است؟ 15 و مسیح را با بلیعال چه مناسبت و مؤمن را با كافر چه نصیب است؟ 16 و هیكل خدا را با بتها چه موافقت؟ زیرا شما هیكل خدای حی‌ّ می‌باشید چنانكه خدا گفت كه “در ایشان ساكن خواهم بود و در ایشان راه خواهم رفت و خدای ایشان خواهم بود و ایشان قوم من خواهند بود.” 17 پس یَهُوَه میگوید: “از میان ایشان بیرون آیید و جدا شوید و چیز ناپاك را لمس مكنید تا من شما را مقبول بدارم 18 و شما را پدر خواهم بود و شما مرا پسران و دختران خواهید بود یَهُوَه قادر مطلق میگوید.”

دوم قرنتیان فصل 7

1 پس ای عزیزان چون این وعده‌ها را داریم خویشتنرا از هر نجاست جسم و روح‌طاهر بسازیم و قد‌ّوسیت را در خدا ترسی به كمال رسانیم.

 

2 ما را در دلهای خود جا دهید. بر هیچكس ظلم نكردیم و هیچكس را فاسد نساختیم و هیچكس را مغبون ننمودیم. 3 اینرا از روی مذمت نمی‌گویم زیرا پیش گفتم كه در دل ما هستید تا در موت و حیات با هم باشیم. 4 مرا بر شما اعتماد كلّی و دربارة شما فخر كامل است. از تسلّی سیر گشته‌ام و در هر زحمتی كه بر ما می‌آید شادی وافر میكنم.

5 زیرا چون به مكادونیه هم رسیدیم جسم ما آرامی نیافت بلكه در هرچیز زحمت كشیدیم در ظاهر نزاعها و در باطن ترسها بود. 6 لیكن خدایی كه تسلّی‌دهندة افتادگان است ما را آمدن تیطس تسلّی بخشید. 7 و نه از آمدن او تنها بلكه به آن تسلّی نیز كه او در شما یافته بود چون ما را مطّلع ساخت از شوق شما و نوحه‌گری شما و غیرتی كه دربارة من داشتید به نوعی كه بیشتر شادمان گردیدم. 8 زیرا كه هرچند شما را به آن رساله محزون ساختم پشیمان نیستم اگر چه پشیمان هم بودم زیرا یافتم كه آن رساله شما را اگر هم به ساعتی غمگین ساخت. 9 الحال شادمانم نه از آنكه غم خوردید بلكه از اینكه غم شما به توبه انجامید زیرا كه غم شما برای خدا بود تا به هیچ‌ وجه زیانی از ما به شما نرسد. 10 زیرا غمی كه برای خداست منشأ توبه می‌باشد به جهت نجات كه از آن پشیمانی نیست اما غم دنیوی منشأ موت است. 11 زیرا اینك همین كه غم شما برای خدا بود چگونه كوشش بل احتجاج بل خشم بل ترس بل اشتیاق بل غیرت بل انتقام را درشما پدید آورد. در هر چیز خود را ثابت كردید كه در این امر مبر‌ّا هستید.

12 باری هرگاه به شما نوشتم بجهت آن ظالم یا مظلوم نبود بلكه تا غیرت ما دربارة شما به شما در حضور خدا ظاهر شود. 13 و از این جهت تسلّی یافتیم لیكن در تسلّی خود شادی ما از خوشی تیطُس بینهایت زیاده گردید چونكه روح او از جمیع شما آرامی یافته بود. 14 زیرا اگر دربارة شما بدو فخر كردم خجل نشدم بلكه چنانكه همة سخنان را به شما به راستی گفتیم همچنین فخر ما به تیطس راست نشد. 15 و خاطر او بسوی شما زیادتر مایل گردید چونكه اطاعت جمیع شما را به یاد می‌آورد كه چگونه به ترس و لرز او را پذیرفتید. 16 شادمانم كه در هرچیز بر شما اعتماد دارم.

دوم قرنتیان فصل 8

 

1 لیكن ای برادران شما را مطّلع میسازیم از فیض خدا كه به جماعتهای مكادونیه عطا شده است. 2 زیرا در امتحانِ شدیدِ زحمت فراوانی‌ِ خوشی ایشان ظاهر گردید و از زیادتی فقر ایشان دولتِ سخاوتِ ایشان افزوده شد. 3 زیرا كه شاهد هستم كه بحسب طاقت بلكه فوق از طاقت خویش به رضامندی تمام 4 التماس بسیار نموده این نعمت و شراكتِ در خدمت مقد‌ّسین را از ما طلبیدند. 5 و نه چنانكه امید داشتیم بلكه او‌ّل خویشتنرا به سرورو به ما بر حسب ارادة خدا دادند.

6 و از این سبب از تیطُس استدعا نمودیم كه همچنانكه شروع این نعمت را در میان شما كرد آنرا به انجام هم برساند. 7 بلكه چنانكه در هر چیز افزونی دارید در ایمان و كلام و معرفت و كمال اجتهاد و محبتی كه با ما میدارید در این نعمت نیز بیفزایید. 8 اینرا به طریق حكم نمی‌گویم بلكه به سبب اجتهاد دیگران و تا اخلاص محبت شما را بیازمایم. 9 زیرا كه فیض سرور ما عیسی مسیح را میدانید كه هرچند دولتمند بود برای شما فقیر شد تا شما از فقر او دولتمند شوید. 10 و در این رأی میدهم زیرا كه این شما را شایسته است چونكه شما در سال گذشته نه در عمل فقط بلكه در اراده نیز اول از همه شروع كردید. 11 اما الحال عمل را به انجام رسانید تا چنانكه دلگرمی در اراده بود انجام عمل نیز برحسب آنچه دارید بشود. 12 زیرا هرگاه دلگرمی باشد مقبول می‌افتد بحسب آنچه كسی دارد نه بحسب آنچه ندارد. 13 و نه اینكه دیگران را راحت و شما را زحمت باشد بلكه به طریق مساوات تا در حال زیادتی شما برای كمی ایشان بكار آید 14 و تا زیادتی ایشان بجهت كمی شما باشد و مساوات بشود. 15 چنانكه مكتوب است: “آنكه بسیار جمع كرد زیادتی نداشت و آنكه اندكی جمع كرد كمی نداشت.”

16 اما شكر خداراست كه این اجتهاد را برای شما در دل تیطُس نهاد. 17 زیرا او خواهش ما را اجابت نمود بلكه بیشتر با اجتهاد بوده به رضامندی تمام بسوی شما روانه شد. 18 و با وی آن برادری را فرستادیم كه مدح او در انجیل در تمامی جماعتها است. 19 و نه همین فقط بلكه جماعتها نیز او را اختیار كردند تا در این نعمتی كه خدمت آنرا برای تمجید سرور و دلگرمی شما میكنیم همسفر ما بشود. 20 چونكه اجتناب میكنیم كه مبادا كس ما را ملامت كند دربارة این سخاوتی كه خادمان آن هستیم. 21 زیرا كه نه در حضور یَهُوَه فقط بلكه در نظر مردم نیز چیزهای نیكو را تدارك می‌بینیم. 22 و با ایشان برادر خود را نیز فرستادیم كه مكر‌ّراً در امور بسیار او را با اجتهاد یافتیم و الحال به سبب اعتماد كلّی كه بر شما میدارد بیشتر با اجتهاد است. 23 هرگاه دربارة تیطُس (بپرسند) او در خدمت شما رفیق و همكار من است و اگر درباره برادران ما ایشان ر‌ُسل جماعتها و جلال مسیح می‌باشند. 24 پس دلیل محبت خود و فخر ما را دربارة شما در حضور جماعتها به ایشان ظاهر نمایید.

دوم قرنتیان فصل 9

 

1 زیرا كه در خصوص این خدمتِ مقد‌ّسین زیادتی می‌باشد كه به شما بنویسم. 2 چونكه دلگرمی شما را میدانم كه دربارة آن بجهت شما به اهل مكادونیه فخر میكنم كه از سال گذشته اهل اَخائیه مستعد شده‌اند و غیرت شما اكثر ایشان را تحریض نموده است. 3 اما برادران را فرستادم كه مبادا فخر ما دربارة شما در این خصوص باطل شود تا چنانكه گفته‌ام مستعد شوید. 4 مبادا اگر اهل مكادونیه با من آیند و شما را نامستعد یابند نمی‌گویم شما بلكه ما از این اعتمادی كه به آن فخر كردیم خجل شویم. 5 پس لازم دانستم كه برادران را نصیحت كنم تا قبل از ما نزد شما آیند و بركت موعود شما را مهیا سازند تا حاضر باشد از راه بركت نه از راه طمع.

6 اما خلاصه این است: هركه با بخیلی كارد با بخیلی هم درو كند و هركه با بركت كارد با بركت نیز درو كند. 7 اما هركس بطوری كه در دل خود اراده نموده است بكند نه به حزن و اضطرار زیرا خدا بخشندة خوشرا دوست میدارد. 8 ولی خدا قادر است كه هر نعمتی را برای شما بیفزاید تا همیشه در هر امری كفایت كامل داشته برای هر عمل نیكو افزوده شوید. 9 چنانكه مكتوب است كه “پاشید و به فقرا داد و عدالتش تا به ابد باقی می‌ماند”. 10 اما او كه برای برزگر بذر و برای خورنده نان را آماده میكند بذر شما را آماده كرده خواهد افزود و ثمرات عدالت شما را مزید خواهد كرد 11 تا آنكه در هر چیز دولتمند شده كمال سخاوت را بنمایید كه آن منشأ شكر خدا بوسیلة ما می‌باشد. 12 زیرا كه بجا آوردن این خدمت نه فقط حاجات مقد‌ّسین را رفع میكند بلكه سپاس خدا را نیز بسیار می آفزاید. 13 و از دلیل این خدمت خدا را تمجید میكنند به سبب اطاعت شما در اعتراف انجیل مسیح و سخاوت بخشش شما برای ایشان و همگان. 14 و ایشان به سبب افزونی فیض خدایی كه بر شماست در دعای خود مشتاق شما می‌باشند. 15 خدا را برای عطای ما لاكلام او شكرباد.

دوم قرنتیان فصل 10

 

1 اما من خود پولس كه چون در میان شما حاضر بودم فروتن بودم لیكن وقتی كه غایب هستم با شما جسارت میكنم از شما به حلم و رأفت مسیح استدعا دارم 2 و التماس میكنم كه چون حاضر شوم جسارت نكنم بدان اعتمادی كه گمان می‌برم كه جرأت خواهم كرد با آنانی كه می‌پندارند كه ما به طریق جسم رفتار میكنیم. 3 زیرا هرچند در جسم رفتار میكنیم ولی به قانون جسمی جنگ نمی‌نماییم. 4 زیرا اسلحة جنگ ما جسمانی نیست بلكه نزد خدا قادر است برای انهدام قلعه‌ها 5 كه خیالات و هربلند را كه خود را به خلاف معرفت خدا می‌افرازد به زیر می‌افكنیم و هر فكری را به اطاعت مسیح اسیر می‌سازیم 6 و مستعد هستیم كه از هر معصیت انتقام جوییم وقتی كه اطاعت شما كامل شود.

7 آیا به صورت ظاهری نظر میكنید؟ اگر كسی بر خود اعتماد دارد كه از آنِ مسیح است اینرا نیز از خود بداند كه چنانكه او از آنِ مسیح است ما نیز همچنان از آنِ مسیح هستیم. 8 زیرا هرچند زیاده هم فخر بكنم دربارة اقتدار خود كه سرور آنرا برای بنا نه برای خرابی شما به ما داده است خجل نخواهم شد 9 كه مبادا معلوم شود كه شما را به رساله‌ها می‌ترسانم. 10 زیرا میگویند: “رساله‌های او گران و زورآور است لیكن حضور جسمی او ضعیف و سخنش حقیر.” 11 چنین شخص بداند كه چنانكه در كلام به رساله‌ها در غیاب هستیم همچنین نیز در فعل در حضور خواهیم بود.

12 زیرا جرأت نداریم كه خود را از كسانی كه خویشتنرا مدح میكنند بشماریم یا خود را با ایشان مقابله نماییم بلكه ایشان چون خود را با خود می‌پیمایند و خود را به خود مقابله می‌نمایند دانا نیستند. 13 اما ما زیاده از اندازه فخر نمی‌كنیم بلكه بحسب اندازة آن قانونی كه خدا برای ما پیمود و آن اندازه‌ای است كه به شما نیز میرسد. 14 زیرا از حد‌ّ خود تجاوز نمی‌كنیم كه گویا به شما نرسیده باشیم چونكه در انجیل مسیح به شما هم رسیده‌ایم. 15 و از اندازة خود نگذشته در محنتهای دیگران فخر نمی‌نماییم ولی امید داریم كه چون ایمان شما افزون شود در میان شما بحسب قانون خود بغایت افزوده خواهیم شد. 16 تا اینكه در مكانهای دورتر از شما هم بشارت دهیم و در امور مهیا شده به قانونِ دیگران فخر نكنیم. 17 اما هركه فخر كند به یَهُوَه فخر بنماید. 18 زیرا نه آنكه خود را مدح كند مقبول افتد بلكه آنرا كه یَهُوَه مدح نماید.

دوم قرنتیان فصل 11

 

1 كاشكه مرا در اندك جهالتی متحمل شوید و متحمل من هم می‌باشید. 2 زیرا كه من بر شما غیور هستم به غیرت الهی زیرا كه شما را به یك شوهر نامزد ساختم تا باكره‌ای عفیفه به مسیح سپارم. 3 لیكن می‌ترسم كه چنانكه مار به مكر خود حو‌ّا را فریفت همچنین خاطر شما هم از سادگی‌ای كه در مسیح است فاسد گردد. 4 زیرا هرگاه آنكه آمد وعظ میكرد به عیسای دیگر غیر از آنكه ما بدو موعظه كردیم یا شما روحی دیگر را جز آنكه یافته بودید یا انجیلی دیگر را سوای آنچه قبول كرده بودید می‌پذیرفتید نیكو میكردید كه متحمل می‌شدید.

5 زیرا مرا یقین است كه از بزرگترین رسولان هرگز كمتر نیستم. 6 اما هرچند در كلام نیز امی باشم لیكن در معرفت نی. بلكه در هر امری نزد همه كس به شما آشكار گردیدیم. 7 آیا گناه كردم كه خود را ذلیل ساختم تا شما سرافراز شوید در اینكه به انجیل خدا شما را مفت بشارت دادم؟ 8 جماعتهای دیگر را غارت نموده اجرت گرفتم تا شما را خدمت نمایم و چون به نزد شما حاضر بوده محتاج شدم بر هیچكس بار ننهادم. 9 زیرا برادرانی كه از مكادونیه آمدند رفع حاجت مرا نمودند و در هرچیز از بارنهادن بر شما خود را نگاه داشته و خواهم داشت. 10 به راستی مسیح كه در من است قسم كه این فخر در نواحی اخائیه از من گرفته نخواهد شد. 11 از چه سبب؟ آیا از اینكه شما را دوست نمی‌دارم؟ خدا میداند! 12 لیكن آنچه میكنم هم خواهم كرد تا از جویندگان فرصت فرصت را منقطع سازم تا ر آنچه فخر میكنند مثل ما نیز یافت شوند. 13 زیرا كه چنین اشخاص رسولان كذَبه و عملة مكّار هستند كه خویشتنرا به رسولان مسیح مشابه میسازند. 14 و عجب نیست چونكه خود شیطان هم خویشتنرا به فرشتة نور مشابه میسازد. 15 پس امر بزرگ نیست كه خد‌ّام وی خویشتنرا به خد‌ّام عدالت مشابه سازند كه عاقبت ایشان برحسب اعمالشان خواهد بود.

16 باز میگویم كسی مرا بی‌فهم نداند والّا مرا چون بی‌فهمی بپذیرید تا من نیز اندكی افتخار كنم. 17 آنچه میگویم از جانب سرور نمی‌گویم بلكه از راه بی‌فهمی در این اعتمادی كه فخر ما است. 18 چونكه بسیاری از طریق جسمانی فخر میكنند من هم فخر می‌نمایم. 19 زیرا چونكه خود فهیم هستید بی‌فهمان را به خوشی متحمل می‌باشید. 20 زیرا متحمل میشوید هرگاه كسی شما را غلام سازد یا كسی شما را فرو خورد یا كسی شما را گرفتار كند یا كسی خود را بلند سازد یا كسی شما را بر رخسار طپانچه زند. 21 از روی استحقار میگویم كه گویا ما ضعیف بوده‌ایم.

اما در هر چیزی كه كسی جرأت دارد از راه بی‌فهمی میگویم من نیز جرأت دارم. 22 آیا عبرانی هستند؟ من نیز هستم! اسرائیلی هستند؟ من نیز هستم! از ذریت ابراهیم هستند؟ من نیز می‌باشم! 23 آیا خد‌ّام مسیح هستند؟ چون دیوان حرف میزنم من بیشتر هستم! در محنتها افزونتر در تازیانه‌ها زیادتر در زندانها بیشتر در مرگها مكر‌ّر. 24 از یهودیان پنج مرتبه از چهل یك كم تازیانه خوردم. 25 سه مرتبه مرا چوب زدند یك دفعه سنگسار شدم سه كر‌ّت شكسته كشتی شدم شبانه روزی در دریا بسر بردم 26 در سفرها بارها در خطرهای نهرها در خطرهای دزدان در خطرها از قوم خود و در خطرها از امتها در خطرها در شهر در خطرها در بیابان در خطرها در دریا در خطرها در میان برادرانِ كَذَبه 27 در محنت و مشقّت در بی‌خوابیها بارها در گرسنگی و تشنگی در روزه‌ها بارها در سرما و عریانی. 28 بدون آنچه علاوه بر اینها است آن باری كه هر روزه بر من است یعنی اندیشه برای همة جماعتها. 29 كیست ضعیف كه من ضعیف نمی‌شوم؟ كِه لغزش میخورد كه من نمی‌سوزم؟ 30 اگر فخر می‌باید كرد از آنچه به ضعف من تعلّق دارد فخر میكنم. 31 خدا و پدر عیسی مسیح سرور كه تا به ابد متبارك است میداند كه دروغ نمی‌گویم. 32 در دمشق والی حارث پادشاه شهر دمشقیان را برای گرفتن من محافظت می‌نمود. 33 و مرا از دریچه‌ای در زنبیلی از بارة قلعه پایین كردند و از دستهای وی رستم.

دوم قرنتیان فصل 12

 

1‌ لابد‌ّ است كه فخر كنم هرچند شایستة من نیست. لیكن به رؤیاها و مكاشفات سرور می‌آیم. 2 شخصی را در مسیح می‌شناسم چهارده سال قبل از این. آیا در جسم؟ نمی‌دانم! و آیا بیرون از جسم؟ نمی‌دانم! خدا میداند. چنین شخصی كه تا آسمان سوم ربوده شد. 3 و چنین شخص را می‌شناسم خواه در جسم و خواه جدا از جسم نمی‌دانم خدا میداند 4 كه به فردوس ربوده شد و سخنان ناگفتنی شنید كه انسانرا جایز نیست به آنها تكلّم كند. 5 از چنین شخص فخر خواهم كرد لیكن از خود جز از ضعفهای خویش فخر نمیكنم. 6 زیرا اگر بخواهم فخر بكنم بی‌فهم نمی‌باشم چونكه راست میگویم. لیكن اجتناب میكنم مبادا كسی در حق‌ّ من گمانی بود فوق از آنچه در من بیند یا از من شنود.

7 و تا آنكه از یادتی مكاشفات زیاده سرافرازی ننمایم خاری در جسم من داده شد فرشتة شیطان تا مرا لطمه زند مبادا زیاده سرافرازی نمایم. 8 و دربارة آن از سرور سه دفعه استدعا نمودم تا از من برود. 9 مرا گفت: “فیض من تو را كافی است زیرا كه قو‌ّت من در ضعف كامل میگردد.” پس به شادی بسیار از ضعفهای خود بیشتر فخر خواهم نمود تا قو‌ّت مسیح در من ساكن شود. 10 بنابراین از ضعفها و رسوایی‌ها و احتیاجات و زحمات و تنگیها بخاطر مسیح شادمانم زیرا كه چون ناتوانم آنگاه توانا هستم.

11 بی‌فهم شده‌ام! شما مرا مجبور ساختید. زیرا می‌بایست شما مرا مدح كرده باشید از آنرو كه من از بزرگترین رسولان به هیچ وجه كمتر نیستم هر چند هیچ هستم. 12 بدرستی كه علامات رسول در میان شما با كمال صبر از آیات و معجزات و قو‌ّات پدید گشت. 13 زیرا كدام چیز است كه در آن از سایر جماعتها قاصر بودید؟ مگر اینكه من بر شما بار ننهادم. این بی‌انصافی را از من ببخشید!

14 اینكه مرتبة سوم مهیا هستم كه نزد شما بیایم و بر شما بار نخواهم نهاد از آنرو كه نه مال شما بلكه خود شما را طالبم زیرا كه نمی‌باید فرزندان برای والدین ذخیره كنند بلكه والدین برای فرزندان. 15 اما من به كمال خوشی برای جانهای شما صرف میكنم و صرف كرده خواهم شد. و اگر شما را بیشتر محبت نمایم آیا كمتر محبت بینم؟ 16 اما باشد من بر شما بار ننهادم بلكه چون حیله‌گر بودم شما را به مكر به جنگ آوردم. 17 آیا به یكی از آنانی كه نزد شما فرستادم نفع از شما بردم؟ 18 به تیطُس التماس نمودم و با وی برادر را فرستادم. آیا تیطُس از شما نفع برد؟ مگر به یك روح و یك ر‌َوِش رفتار ننمودیم؟

19 آیا بعد از این مد‌ّت گمان میكنید كه نزد شما حجت می‌آوریم؟ به حضور خدا در مسیح سخن میگوییم. لیكن همه چیز ای عزیزان برای بنای شما است. 20 زیرا میترسم كه چون آیم شما را نه چنانكه میخواهم بیابم و شما مرا بیابید چنانكه نمی‌خواهید كه مبادا نزاع و حسد و خشمها و تعصّب و بهتان و نمامی و غرور و فتنه‌ها باشد. 21 و چون بازآیم خدای من مرا نزد شما فروتن سازد و ماتم كنم برای بسیاری از آنانی كه پیشتر گناه كردند و از ناپاكی و زنا و فجوری كه كرده بودند توبه ننمودند.

دوم قرنتیان فصل 13

 

1 این مرتبة سوم نزد شما می‌آیم. به گواهی دو سه شاهد هر سخن ثابت خواهد شد. 2 پیش گفتم و پیش میگویم كه گویا دفعة دو‌ّم حاضر بوده‌ام هرچند الآن غایب هستم آنانی را كه قبل از این گناه كردند و همة دیگران را كه اگر بازآیم مسامحه نخواهم نمود. 3 چونكه دلیل مسیح را كه در من سخن میگوید می‌جویید كه او نزد شما ضعیف نیست بلكه در شما تواناست. 4 زیرا هرگاه از ضعف مصلوب گشت لیكن از قو‌‌ّت خدا زیست میكند. چونكه ما نیز در وی ضعیف هستیم لیكن با او از قو‌ّت خدا كه بسوی شما است زیست خواهیم كرد. 5 خود را امتحان كنید كه در ایمان هستید یا نه. خود را بازیافت كنید. آیا خود را نمی‌شناسید كه عیسی مسیح در شما است اگر مردود نیستید؟ 6 اما امیدوارم كه خواهید دانست كه ما مردود نیستیم. 7 و از خدا مسألت میكنم كه شما هیچ بدی نكنید نه تا ظاهر شود كه ما مقبول هستیم بلكه تا شما نیكویی كرده باشید هرچند ما گویا مردود باشیم. 8 زیرا كه هیچ نمیتوانیم به خلاف راستی عمل نماییم بلكه برای راستی. 9 و شادمانیم وقتیكه ما ناتوانیم و شما توانایید. و نیز برای این دعا میكنیم كه شما كامل شوید. 10 از اینجهت اینرا در غیاب می‌نویسم تا هنگامی كه حاضر شوم سخنی نكنم بحسب آن قدرتی كه سرور بجهت بنا نه برای خرابی به من داده است.

11 خلاصه ای برادران شاد باشید كامل شوید تسلّی پذیرید یك رای و با سلامتی بوده باشید و خدای محبت و سلامتی با شما خواهد بود. 12 یكدیگر را به بوسة مقد‌ّسانه تحیت نمایید. 13 جمیع مقد‌ّسان به شما سلام میرسانند.

 

14 فیض عیسی سرور و محبت خدا و شركتروح القدسبا جمیع شما باد. آمین.

انجیل

دسته بندي: کتاب انلاین,کتاب عهد عتیق و جدید,
مطالب مرتبط :

ارسال نظر

کد امنیتی رفرش

مطالب تصادفي

مطالب پربازديد