فوج

وصف پروردگار در آفرینش موجودات گوناگون
امروز یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
تبليغات تبليغات

نهج البلاغه(خطبه 91الی120)اقسام فرشتگان/چگونگی آفرینش زمین


 


 

 

 

 

نهج البلاغه(خطبه 91الی120)

ترجمه خطبه 91


 

اشاره

«خطبه اشباح» (مسعده بن صدقه از امام صادق علیه السّلام نقل کرد ، روزی در مسجد کوفه شخصی به امام علی علیه السّلام گفت خدا را آنگونه توصیف کن که گویا با چشم سر او را دیده ایم ، امام به خطابه برخاست، مسجد پر از مردم شد ، در حالی که خشمناک بود و رنگ صورت امام تغییر کرده بود فرمود) «1»

1* خدا شناسی

ستایش خدایی را سزاست که نبخشیدن بر مال او نیفزاید، و بخشش او را فقیر نسازد ، زیرا هر بخشنده ای جز او، اموالش کاهش یابد ، و جز او هر کس از بخشش دست کشد مورد نکوهش قرار گیرد. اوست بخشنده انواع نعمت ها و بهره های فزاینده و تقسیم کننده روزی پدیده ها ، مخلوقات همه جیره خوار سفره اویند ، که روزی همه را تضمین ، و اندازه اش را تعیین فرمود. به مشتاقان خویش و خواستاران آنچه در نزد اوست راه روشن را نشان داد ، سخاوت او را در آنجا که از او بخواهند، با آنجا که از او درخواست نکنند، بیشتر نیست. خدا اوّلی است که آغاز ندارد، تا پیش از او چیزی بوده باشد ، و آخری است که پایان ندارد تا چیزی پس از او وجود داشته باشد. مردمک چشم ها را از مشاهده خود باز داشته است. زمان بر او نمی گذرد تا دچار دگرگونی گردد ، و در مکانی قرار ندارد تا پندار جابجایی نسبت به او روا باشد. اگر آنچه از درون معادن کوه ها بیرون می آید ، و یا آنچه از لبان پر از خنده صدف های دریا خارج می شود ، از نقره های خالص، و طلاهای ناب «2»، درهای غلطان ، و مرجان های دست چین، همه را ببخشد ، در سخاوت او کمتر اثری نخواهد گذاشت ، و گستردگی نعمت هایش را پایان نخواهد داد ، در پیش او آنقدر از نعمت ها وجود دارد که هر چه انسان ها درخواست کنند تمامی نپذیرد ، چون او بخشنده ای است که درخواست نیازمندان چشمه جود او را نمی خشکاند ، و اصرار و درخواست های پیاپی او را به بخل ورزیدن نمی کشاند.

______________________________

(1) توحید شیخ صدوق ص 48.

(2) اشاره به علم: تلژلوژی TELTGLOGY )فلز شناسی) و متالوژی METALIOGY )استخراج فلزّات)

ص: 156

ص: 157

2* صفات خدا در قرآن

ای پرسش کننده، درست بنگر ، آنچه را که قرآن از صفات خدا بیان می دارد، به آن اعتماد کن ، و از نور هدایتش بهره گیر ، و آنچه را که شیطان تو را به دانستن آن وامی دارد، و کتاب خدا آن را بر تو واجب نکرده ، و در سنّت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و امامان هدایتگر علیه السّلام نیامده، رها کن و علم آن را به خدا واگذار ، که این نهایت حقّ پروردگار بر تو است. بدان، آنها که در علم دین استوارند ، خدا آنها را از فرو رفتن در آنچه که بر آنها پوشیده است و تفسیر آن را نمی دانند، و از فرو رفتن در اسرار نهان بی نیاز ساخته است ، و آنان را از این رو که به عجز و ناتوانی خود در برابر غیب و آنچه که تفسیر آن را نمی دانند اعتراف می کنند، ستایش فرمود ، و ترک ژرف نگری آنان در آنچه که خدا بر آنان واجب نساخته را راسخ بودن در علم شناسانده است. پس به همین مقدار بسنده کن! و خدا را با میزان عقل خود ارزیابی مکن ، تا از تباه شدگان نباشی. «1» اوست خدای توانایی که اگر وهم و خیال انسانها بخواهد برای درک اندازه قدرتش تلاش کند ، و افکار بلند و دور از وسوسه های دانشمندان ، بخواهد ژرفای غیب ملکوتش را در نوردد ، و قلب های سراسر عشق مشتاقان ، برای درک کیفیّت صفات او کوشش نماید ، و عقل ها با تلاش وصف ناپذیر از راه های بسیار ظریف و باریک بخواهند ذات او را درک کنند، دست قدرت بر سینه همه نواخته بازگرداند ، در حالی که در تاریکی های غیب برای رهایی خود به خدای سبحان پناه می برند و با نا امیدی و اعتراف به عجز از معرفت ذات خدا، باز می گردند، که با فکر و عقل نارسای بشری نمی توان او را درک کرد ، و اندازه جلال و عزّت او در قلب اندیشمندان راه نمی یابد. خدایی که پدیده ها را از هیچ آفرید، نمونه ای در آفرینش نداشت تا از آن استفاده کند ، و یا نقشه ای از آفریننده ای پیش از خود، که از آن در آفریدن موجودات بهره گیرد ، و نمونه های فراوان از ملکوت قدرت خویش ، و شگفتی های آثار رحمت خود، که همه با زبان گویا به وجود پروردگار گواهی می دهند را به ما نشان داده که بی اختیار ما را به شناخت پروردگار می خوانند. در آنچه آفریده آثار صنعت و نشانه های حکمت او پدیدار است ، که هر یک از پدیده ها حجّت و برهانی بر وجود او می باشند ، گرچه برخی مخلوقات، به ظاهر ساکت اند ، ولی بر تدبیر خداوندی گویا ، و نشانه های روشنی بر قدرت و حکمت اویند! خداوندا! گواهی می دهم، آن کس که تو را به اعضای گوناگون پدیده ها و مفاصل به هم پیوسته

______________________________

(1) اثبات این حقیقت که عقل یکی از ابزارهای شناخت است و نباید به آن اصالت داد که اشاره به نقد راسیونالیسم (اصالت عقل) دارد.

ص: 158

ص: 159

که به فرمان حکیمانه تو در لابلای عضلات پدید آمده، تشبیه می کند ، هرگز در ژرفای ضمیر خود تو را نشناخته ، و قلب او با یقین انس نگرفته است، و نمی داند که هرگز برای تو همانندی نیست. و گویا بیزاری پیروان گمراه از رهبران فاسد خود را نشنیده اند که می گویند: «به خدا سوگند ما در گمراهی آشکار بودیم. که شما را با خدای جهانیان مساوی پنداشتیم» دروغ گفتند مشرکان که تو را با بت های خود همانند پنداشتند ، و با وهم و خیال خود گفتند پیکری چون بتهای ما دارد ، و با پندار نادرست تو را تجزیه کرده ، و با اعضای گوناگون مخلوقات تشبیه کردند. خدایا! گواهی می دهم آنان که تو را با چیزی از آفریده های تو مساوی شمارند از تو روی بر تافته اند و آن که از تو روی گردان شود بر اساس آیات محکم قرآن ، و گواهی براهین روشن تو، کافر است. تو همان خدای نامحدودی هستی که در اندیشه ها نگنجی تا چگونگی ذات تو را درک کنند ، و در خیال و وهم نیایی تا تو را محدود و دارای حالات گوناگون پندارند.

3* وصف پروردگار در آفرینش موجودات گوناگون

آنچه را آفرید با اندازه گیری دقیقی استوار کرد ، و با لطف و مهربانی نظمشان داد، و به خوبی تدبیر کرد. هر پدیده را برای همان جهت که آفریده شد به حرکت در آورد ، چنانکه نه از حد و مرز خویش تجاوز نماید و نه در رسیدن به مراحل رشد خود کوتاهی کند ، و این حرکت حساب شده را بدون دشواری به سامان رساند تا بر اساس اراده او زندگی کند. پس چگونه ممکن است سرپیچی کند؟ در حالی که همه موجودات از اراده خدا سرچشمه می گیرند ، خدایی که پدید آورنده موجودات گوناگون است، بدون احتیاج به اندیشه و فکری که به آن روی آورد ، یا غریزه ای که در درون پنهان داشته باشد ، و بدون تجربه از حوادث گذشته ، و بدون شریکی که در ایجاد امور شگفت انگیز یاریش کند، موجودات را آفرید ، پس آفرینش کامل گشت و به عبادت و اطاعت او پرداختند ، دعوت او را پذیرفتند و در برابر فرمان الهی سستی و درنگ نکردند و در اجرای فرمان الهی توقف نپذیرفتند. پس کجی های هر چیزی را راست ، و مرزهای هر یک را روشن ساخت، و با قدرت خداوندی بین اشیاء متضاد هماهنگی ایجاد کرد ، و وسایل ارتباط آنان را فراهم ساخت ، و موجودات را از نظر حدود، اندازه ، و غرائز، و شکل ها، و قالب ها، و هیأتهای گوناگون، تقسیم و استوار فرمود ، و با حکمت و تدبیر خویش هر یکی را به سرشتی که خود خواست در آورد.

4* چگونگی آفرینش آسمان ها

ص: 160

ص: 161

فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمان ها را بدون اینکه بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکاف های آن را به هم آورد ، و هر یک را با آنچه که تناسب داشت و جفت بود پیوند داد ، و دشواری فرود آمدن و برخاستن را بر فرشتگانی که فرمان او را به خلق رسانند یا اعمال بندگان را بالا برند آسان کرد. در حالی که آسمان را به صورت دود و بخار بود به آن فرمان داد ، پس رابطه های آن را بر قرار ساخت ، سپس آنها را از هم جدا کرد و بین آنها فاصله انداخت ، و بر هر راهی و شکافی از آسمان، نگهبانی از شهاب های روشن گماشت ، و با دست قدرت آنها را از حرکت ناموزون در فضا نگهداشت ، و دستور فرمود تا برابر فرمانش تسلیم باشند. و آفتاب را نشانه روشنی بخش روز ، و ماه را، با نوری کم رنگ برای تاریکی شب ها قرار داد ، و آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت در آورد ، و حرکت آن دو را دقیق اندازه گیری کرد «1» تا در درجات تعیین شده حرکت کنند که بین شب و روز تفاوت باشد، و قابل تشخیص شود ، و با رفت و آمد آن ها شماره سالها، و اندازه گیری زمان ممکن باشد. پس در فضای هر آسمان فلک آن را آفرید ، و زینتی از گوهرهای تابنده و ستارگان درخشنده بیاراست ، و آنان را که خواستند اسرار آسمان ها را دزدانه دریابند، با شهاب های درخشنده سوزان تیر باران کرد ، و تمامی ستارگان از ثابت و استوار، و گردنده و بی قرار، فرود آینده و بالا رونده، و نگران کننده و شادی آفرین «2» را، تسلیم اوامر خود فرمود.

:

5* ویژگی های فرشتگان

سپس، خداوند سبحان برای سکونت بخشیدن در آسمان ها ، و آباد ساختن بالاترین قسمت از ملکوت خویش ، فرشتگانی شگفت آفرید ، و تمام شکاف ها و راه های گشاده آسمان ها را با فرشتگان پر کرد ، و فاصله جوّ آسمان را از آنها گستراند ، که هم اکنون صدای تسبیح آنها فضای آسمان ها را پر کرده: در بارگاه قدس ، درون پرده های حجاب و صحنه های مجد و عظمت پروردگار، طنین انداز است. در ما ورای آنها زلزله هایی است که گوش ها را کر می کند و شعاع های خیره کننده نور، که چشم ها را از دیدن باز می دارد ، و ناچار خیره بر جای خویش می ماند. خدا فرشتگان را در صورت های مختلف و اندازه های گوناگون آفرید ، و بال و پرهایی برای آنها قرار داد ، آنها که همواره در تسبیح جلال و عزّت پروردگار به سر می برند ، و چیزی از شگفتی های آفرینش پدیده ها را به خود نسبت نمی دهند و در آنچه از آفرینش پدیده ها که خاص خداست، ادّعایی ندارند:

______________________________

(1) اشاره به: مترولوژی METROLOGY )شناخت پدیده های جوّی)

(2) امروزه دانشمندان، این حقیقت را به اثبات رسانده اند که حرکت ستارگان و انفجارهائی که در کرات بالا به وجود می آید در شادی و نگرانی، و وضع روانی و عصبی مردم روی زمین أثر می گذارد، که در پدید آمدن اضطراب های روانی، درگیریها، و جنگ و زود خوردهای اجتماعی مؤثّر است.

ص: 162

ص: 163

«بلکه بندگانی بزرگوارند ، که در سخن گفتن از او پیشی نمی گیرند و به فرمان الهی عمل می کنند» خدا فرشتگان را امین وحی خود قرار داد ، و برای رساندن پیمان امر و نهی خود به پیامبران، از آنها استفاده کرد، و روانه زمین کرده ، آنها را از تردید شبهات مصونیّت بخشید ، که هیچ کدام از فرشتگان از راه رضای حق منحرف نمی گردند. آنها را از یاری خویش بهرمند ساخت ، و دل هایشان را در پوششی از تواضع و فروتنی و خشوع و آرامش در آورد ، درهای آسمان را بر رویشان گشود تا خدا را به بزرگی بستایند ، و برای آنها نشانه های روشن قرار داد تا به توحید او بال گشایند. سنگینی های گناهان هرگز آنها را در انجام وظیفه دل سرد نساخت ، و گذشت شب و روز آنها را به سوی مرگ سوق نداد ، تیرهای شک و تردید خلل در ایمانشان ایجاد نکرد ، و شک و گمان در پایگاه یقین آنها راه نیافت ، و آتش کینه در دل هایشان شعله ور نگردید ، حیرت و سرگردانی آنها را از ایمانی که دارند و آنچه از هیبت و جلال خداوندی که در دل نهادند جدا نساخت و وسوسه ها در آنها راه نیافته، تا شک و تردید بر آنها تسلط یابد.

6* اقسام فرشتگان «1»

گروهی از فرشتگان در آفرینش ابرهای پر آب ، و در آفرینش کوه های عظیم و سر بلند ، و خلقت ظلمت و تاریکی ها نقش دارند ، و گروهی دیگر، قدم هایشان تا ژرفای زمین پایین رفته ، و چونان پرچمهای سفیدی دل فضا را شکافته اند ، و در زیر آن بادهایی است که به نرمی حرکت کرده و در مرزهای مشخّصی نگاهش می دارد.

7* صفات والای فرشتگان

اشتغال به عبادت پروردگار، فرشتگان را از دیگر کارها باز داشته ، و حقیقت ایمان میان آنها و معرفت حق، پیوند لازم ایجاد کرد ، نعمت یقین آنها را شیدای حق گردانید که به غیر خدا هیچ علاقه ای ندارند. شیرینی معرفت خدا را چشیده و از جام محبّت پروردگار سیراب شدند ، ترس و خوف الهی در ژرفای جان فرشتگان راه یافته ، و از فراوانی عبادت قامتشان خمیده و شوق و رغبت فراوان،

______________________________

(1) با طرح موجوداتی غیر مادّی چون فرشته، فرشتگان، روح و ارواح، تفکّر اصالت مادّه (ماتریالیسم) را مورد نقد قرار می دهد و این حقیقت به اثبات می رسد که موجوداتی غیر مادّی و جهانی فراسوی مادّیات وجود دارند.

ص: 164

ص: 165

از زاری و گریه شان نکاسته است. مقام والای فرشتگان، از خشوع و فروتنی آنان کم نکرد ، و غرور و خود بینی دامنگیرشان نگردید، تا اعمال نیکوی گذشته را شماره کنند، و سهمی از بزرگی و بزرگواری برای خود تصوّر نمایند. گذشت زمان آنان را از انجام وظائف پیاپی نرنجانده و از شوق و رغبتشان نکاسته تا از پروردگار خویش نا امید گردند. از مناجات های طولانی، خسته نشده ، و اشتغال به غیر خدا آنها را تحت تسلط خود در نیاورده است، و از فریاد استغاثه و زاری آنها فروکش نکرده و در مقام عبادت و نیایش دوش به دوش هم همواره ایستاده اند ، راحت طلبی آنها را به کوتاهی در انجام دستوراتش وادار نساخته ، و کودنی و غفلت و فراموشی بر تلاش و کوشش و عزم راسخ فرشتگان راه نمی یابد ، و فریب های شهوت، همّت های بلندشان را تیرباران نمی کند. فرشتگان، ایمان به خدای صاحب عرش را ذخیره روز بی نوایی خود قرار داده و آن هنگام که خلق به غیر خدا روی می آورد آنها تنها متوجّه پروردگار خویشند ، هیچ گاه عبادت خدا را پایان نمی دهند ، و شوق و علاقه خود را از انجام اوامر الهی و اطاعت پروردگار سست نمی کنند ، آنچه آنان را شیفته اطاعت خدا کرده بذر محبّت است که در دل می پرورانند، و هیچ گاه دل از بیم و امید او بر نمی دارند. عوامل ترس آنها را از مسؤولیت باز نمی دارد تا در انجام وظیفه سستی ورزند ، طمع ها به آنان شبیخون نزده تا تلاش دنیا را بر کار آخرت مقدّم دارند ، اعمال گذشته خود را بزرگ نمی شمارند ، و اگر بزرگ بشمارند امیدوارند، و امید فراوان نمی گذارد تا از پروردگار ترسی در دل داشته باشند.

8* پاک بودن فرشتگان از رذایل اخلاقی

فرشتگان در باره پروردگار خویش به جهت وسوسه های شیطانی اختلاف نکرده اند ، و برخوردهای بد با هم نداشته و راه جدایی نگیرند. کینه ها و حسادت ها در دلشان راه نداشته و عوامل شک و تردید و خواهش های نفسانی، آنها را از هم جدا نساخته ، و افکار گوناگون آنان را به تفرقه نکشانده است. فرشتگان بندگان ایمانند ، و طوق بندگی به گردن افکنده و هیچ گاه با شک و تردید و سستی، آن را بر زمین نمی گذارند. در تمام آسمان ها جای پوستینی خالی نمی توان یافت مگر آن که فرشته ای به سجده افتاده ، یا در کار و تلاش است. اطاعت فراوان آنها بر یقین و معرفتشان نسبت به پروردگار می افزاید ، و عزّت خداوند عظمت او را در قلبشان بیشتر می نماید.

9* چگونگی آفرینش زمین

زمین را به موج های پر خروش ، و دریاهای موّاج فرو پوشاند ،

ص: 166

ص: 167

موج هایی که بالای آن ها به هم می خورد و در تلاطمی سخت، هر یک دیگری را واپس می زد ، چونان شتران نر مست، فریاد کنان و کف بر لب، به هر سوی روان بودند. «1» پس، قسمت های سرکش آب از سنگینی زمین فرو نشست و هیجان آنها بر اثر تماس با سینه زمین آرام گرفت. زیرا زمین با پشت بر آن می غلطید و آن همه سر و صدای امواج ساکن و آرام شده، چون اسب افسار شده رام گردید. خشکی های زمین در دل امواج، گسترد ، و آب را از کبر و غرور و سرکشی و خروش باز داشت ، و از شدّت حرکتش کاسته شد ، و بعد از آن همه حرکت های تند ساکت شد ، و پس از آن همه خروش و سرکشی متکبّرانه به جای خویش ایستاد. پس هنگامی که هیجان آب در اطراف زمین فرو نشست ، و کوه های سخت و مرتفع را بر دوش خود حمل کرد ، چشمه های آب از فراز کوه ها بیرون آورد و آب ها را در شکاف بیابان ها و زمین های هموار روان کرد ، و حرکت زمین را با صخره های عظیم و قلّه کوه های بلند نظم داد ، و زمین به جهت نفوذ کوه ها در سطح آن، فرو رفتن ریشه کوه ها در شکاف های آن و سوار شدن بر پشت دشت ها و صحراها، از لرزش و اضطراب باز ایستاد.

10* نقش پدیده های جوی در زمین

و بین زمین و جو فاصله افکند ، و وزش بادها را برای ساکنان آن آماده ساخت ، تمام نیازمندیها و وسائل زندگی را برای اهل زمین استخراج و مهیّا فرمود ، آنگاه هیچ بلندی از بلندی های زمین را که آب چشمه ها و نهرها به آن راه ندارد وانگذاشت ، بلکه ابرهایی را آفرید تا قسمت های مرده آن احیا شود ، و گیاهان رنگارنگ برویند. قطعات بزرگ و پراکنده ابرها را به هم پیوست تا سخت به حرکت در آمدند، و با به هم خوردن ابرها، برق ها درخشیدن گرفت، و از درخشندگی ابرهای سفید کوه پیکر، و متراکم چیزی کاسته نشد. ابرها را پی در پی فرستاد تا زمین را احاطه کردند ، و بادها شیر باران را از ابرها دوشیدند ، و به شدّت به زمین فرو ریختند ، ابرها پایین آمده سینه بر زمین ساییدند ، و آنچه بر پشت داشتند فرو ریختند که در بخش های بی گیاه زمین انواع گیاهان روییدن گرفت ،

______________________________

(1) اشاره به: ژئولوژی GEROLOGY )زمین شناسی) و گرولوژی GEROLOGY )شناخت طبقات زمین)

ص: 168

ص: 169

و در دامن کوه ها، سبزه ها پدید آمد.

11* زیبایی های زمین

پس زمین به وسیله باغ های زیبا، همگان را به سرور و شادی دعوت کرده ، با لباس نازک گل برگ ها که بر خود پوشید، هر بیننده ای را به شگفتی واداشت. «1» و با زینت و زیوری که از گلو بند گل های گوناگون، فخر کنان خود را آراست، هر بیننده ای را به وجد آورد ، که فرآورده های نباتی را، توشه و غذای انسان ، و روزی حیوانات قرار داد. در گوشه و کنار آن درّه های عمیق آفرید ، و راه ها و نشانه ها برای آنان که بخواهند از جادّه های وسیع آن عبور کنند، تعیین کرد.

12* داستان زندگی آغازین آدم علیه السّلام و اعزام پیامبران علیهم السّلام

هنگامی که خدا زمین را آماده زندگی انسان ساخت و فرمان خود را صادر فرمود ، آدم علیه السّلام را از میان مخلوقاتش برگزید ، و او را نخستین و برترین مخلوق خود در زمین قرار داد. ابتدا آدم را در بهشت جای داده و خوراکی های گوارا به او بخشید و از آنچه که او را منع کرد پرهیز داد و آگاهش ساخت که اقدام بر آن، نافرمانی بوده و مقام و ارزش او را به خطر خواهد افکند. امّا آدم علیه السّلام به آنچه نهی شد، اقدام کرد «2» و علم خداوند در باره او تحقّق یافت ، تا آن که پس از توبه، او را از بهشت به سوی زمین فرستاد، تا با نسل خود زمین را آباد کند ، و بدین وسیله حجت را بر بندگان تمام کرد ، و پس از وفات آدم علیه السّلام زمین را از حجّت خالی نگذاشت و میان فرزندان آدم علیه السّلام و خود، پیوند شناسایی برقرار فرمود ، و قرن به قرن، حجّت ها و دلیل ها را بر زبان پیامبران برگزیده آسمانی و حاملان رسالت خویش جاری ساخت ، تا اینکه سلسله انبیاء با پیامبر اسلام، حضرت محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به اتمام رسید و بیان احکام و انذار و بشارت الهی به سر منزل نهایی راه یافت.

13* آفرینش امکانات زندگی

روزی انسان ها را اندازه گیری و مقدّر فرمود، گاهی کم و زمانی زیاد ، و به تنگی و وسعت به گونه ای عادلانه تقسیم کرد تا هر کس را که بخواهد با تنگی روزی یا وسعت آن بیازماید ، و با شکر و صبر، غنی و فقیر را مورد آزمایش قرار دهد. پس روزی گسترده را با فقر و بیچارگی در آمیخت ، و تندرستی را با حوادث دردناک پیوند داد ، دوران شادی و سرور را با غصّه و اندوه نزدیک ساخت ، اجل و سر آمد زندگی را مشخّص کرد، آن را گاهی طولانی و زمانی کوتاه قرار داد ، مقدّم یا مؤخّر داشت ، و برای مرگ، اسباب و وسائلی فراهم ساخت ، و با مرگ، رشته های زندگی را در هم پیچید و پیوندهای خویشاوندی را از هم گسست تا آزمایش گردند.

14* تعریف علم خداوند

خداوند از اسرار پنهانی مردم و از نجوای آنان که آهسته سخن می گویند و از آنچه که در فکرها بواسطه گمان خطور می کند ، و تصمیم هایی که به یقین می پیوندد ، و از نگاه های رمزی چشم که از لابلای پلک ها خارج می گردد، آگاه است. خدا از آنچه در مخفی گاه های دل ها قرار دارد ، و از اموری که پشت پرده غیب پنهان است ، و آنچه را که پرده های گوش مخفیانه می شنود ،

______________________________

(1) اشاره به علم: ایستسکس AESTHEICS )زیبا شناسی)

(2) زندگی کوتاه مدّت حضرت آدم علیه السّلام در بهشت بود، که امر و نهی الهی در آنجا همانند دنیا نیست تا گناه باشد، چون پیامبران از هر گونه گناه و اشتباهی مصون بوده و معصومند.

ص: 170

ص: 171

و از اندرون لانه های تابستانی مورچگان ، و خانه های زمستانی حشرات ، از آهنگ اندوهبار زنان غم دیده و صدای آهسته قدم ها، آگاهی دارد. خدای سبحان از جایگاه پرورش میوه در درون پرده های شکوفه ها ، و از مخفی گاه غارهای حیوانات وحشی در دل کوه ها، و اعماق درّه ها ، از نهانگاه پشّه ها بین ساقه ها و پوست درختان ، از محل پیوستگی برگ ها به شاخسارها ، و از جایگاه نطفه ها در پشت پدران، آگاه است. خدا از آنچه پرده ابر را به وجود می آورد و به هم می پیوندند ، و از قطرات بارانی که از ابرهای متراکم می بارند ، و از آنچه که گرد بادها از روی زمین برمی دارند ، و باران ها با سیلاب آن را فرو می نشانند و نابود می کنند ، از ریشه گیاهان زمین که میان انبوه شن و ماسه پنهان شده است ، از لانه پرندگانی که در قلّه بلند کوه ها جای گرفته ، و از نغمه های مرغان در آشیانه های تاریک ، از لؤلؤهایی که در دل صدف ها پنهان است ، و امواج دریاهایی که آنها را در دامن خویش پروراندند آگاهی دارد. خدا از آنچه که تاریکی شب آن را فرا گرفته ، و یا نور خورشید بر آن تافته ، و آنچه تاریکی ها و امواج نور، پیاپی آن را در بر می گیرد ، از اثر هر قدمی ، از احساس هر حرکتی ، و آهنگ هر سخنی ، و جنبش هر لبی ، و مکان هر موجود زنده ای ، و وزن هر ذرّه ای، و ناله هر صاحب اندوهی اطلاع دارد. خدا هر آنچه از میوه شاخسار درختان و برگ هایی که روی زمین ریخته و از قرارگاه نطفه و بسته شدن خون و جنین که به شکل پاره ای گوشت است ، و پرورش دهنده انسان و نطفه آگاهی دارد ، و برای این همه آگاهی، هیچ گونه زحمت و دشواری برای او وجود ندارد و برای نگهداری این همه از مخلوقات رنگارنگ که پدید آورده دچار نگرانی نمی شود ، و در تدبیر امور مخلوقات، سستی و ملالی در او راه نمی یابد ، بلکه علم پروردگار در آنها نفوذ یافته و همه آنها را شماره کرده است ، و عدالتش همه را در بر گرفته و با کوتاهی کردن مخلوقات در ستایش او، باز فضل و کرمش تداوم یافته است.

15* نیایش امیر المؤمنین علیه السّلام

خدایا! تویی سزاوار ستایش های نیکو ، و بسیار و بی شمار تو را ستودن اگر تو را آرزو کنند پس بهترین آرزویی ، و اگر به تو امید بندند، بهترین امیدی. خدایا! درهای نعمت بر من گشودی که زبان به مدح غیر تو نگشایم. و بر این نعمت ها غیر از تو را ستایش نکنم ، و زبان را در مدح نومید کنندگان،

ص: 172

ص: 173

و آنان که مورد اعتماد نیستند باز نکنم. خداوندا! هر ثناگویی از سوی ستایش شده پاداشی دارد ، به تو امید به ستم که مرا به سوی ذخائر رحمت و گنج های آمرزش آشنا کنی. خدایا! این بنده توست که تو را یگانه می خواند، و توحید و یگانگی تو را سزاست ، و جز تو کسی را سزاوار این ستایش ها نمی داند. خدایا! مرا به درگاه تو نیازی است که جز فضل تو جبران نکند ، و آن نیازمندی را جز عطا و بخشش تو به توانگری مبدّل نگرداند ، پس در این مقام رضای خود را به ما عطا فرما ، و دست نیاز ما را از دامن غیر خود کوتاه گردان که «تو بر هر چیزی توانایی».

ترجمه خطبه 92

اشاره

(پس از قتل عثمان آنگاه که مردم هجوم آوردند تا با امام علی علیه السّلام بیعت کنند، در روز جمعه 25 ذی الحجّه سال 35 هجری در مدینه فرمود)

علل نپذیرفتن خلافت

مرا واگذارید و دیگری را به دست آرید ، «1» زیرا ما به استقبال حوادث و اموری می رویم که رنگارنگ و فتنه آمیز است، و چهره های گوناگون دارد و دل ها بر این بیعت ثابت و عقل ها بر این پیمان استوار نمی ماند ، چهره افق حقیقت را (در دوران خلافت سه خلیفه) ابرهای تیره فساد گرفته ، و راه مستقیم حق ناشناخته ماند. آگاه باشید، اگر دعوت شما را بپذیرم، بر أساس آنچه که می دانم با شما رفتار می کنم و به گفتار این و آن، و سر زنش سرزنش کنندگان گوش فرا نمی دهم. اگر مرا رها کنید چون یکی از شما هستم که شاید شنواتر، و مطیع تر از شما نسبت به رییس حکومت باشم ، در حالی که من وزیر و مشاورتان باشم بهتر است که امیر و رهبر شما گردم.

ترجمه خطبه 93

اشاره

(برخی از مورّخان نقل کرده اند که این سخنرانی امام علیه السّلام پس از حادثه جنگ نهروان در سال 38 هجری ایراد شد).

1* ویژگی های علمی و سیاسی امام علی علیه السّلام

پس از حمد و ستایش پروردگار ، ای مردم! من بودم که چشم فتنه را کندم ، و جز من هیچ کس جرأت چنین کاری را نداشت ، آنگاه که امواج سیاهی ها بالا گرفت و به آخرین درجه شدّت خود رسید. پس از من بپرسید پیش از آن که مرا نیابید. «2» سوگند به خدایی که جانم در دست اوست، نمی پرسید از چیزی که میان شما تا روز قیامت می گذرد ، و نه از گروهی که صد نفر «3» را هدایت یا گمراه می سازد، جز آن که شما را آگاه می سازم و پاسخ می دهم.

و از آن که مردم را بدان می خواند و آن که رهبریشان می کند و آن که آنان را می راند ،

______________________________

(1) شکّی نیست که امام علی علیه السّلام از طرف خدا به امامت منصوب شد و 120 هزار حاجی از سراسر بلاد اسلامی در غدیر خم به امر خدا و ابلاغ پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم با امام بیعت کردند، امّا پس از 25 سال انحراف سیاسی مردم در خلافت، و تغییر ارزش ها، امام در این سخنرانی اتمام حجّت می کند، که می فرماید: «مرا واگذارید» یعنی شما تحمّل حکومت عدل را ندارید. امام، طلحه و زبیر را در پیشاپیش جمعیّت می دید که فریاد بیعت سر می دهند، و می دانست آنان از اوّلین گروه های آشوب طلبی هستند که پس از چند ماه، جنگ جمل را بر آن حضرت تحمیل خواهند کرد.

(2) همه مورّخان و صاحب نظران اعتراف کردند، در طول تاریخ اسلام کسی جز امام علی علیه السّلام به هر پرسشی پاسخ نداد، و هر کس ادّعا کرد و گفت از من بپرسید تا پاسخ دهم، رسوا شد و نتوانست به هر سؤالی جواب لازم گوید.

(3) ابن ابی الحدید می گوید چون کمتر از عدد «صد» چیزی بحساب نمی آمد، امام این عدد را مطرح فرمود.

ص: 174

ص: 175

و آنجا که فرود می آیند و آنجا که بار گشایند و آن که از آنها کشته شود و آن که بمیرد، خبر می دهم. آن روز که مرا از دست دادید، و نگرانی ها و مشکلات بر شما باریدن گرفت ، و بسیاری از پرسش کنندگان به حیرت فرو رفته می گویند سر انجام چه خواهد شد؟ که گروه بسیاری از پرسش شوندگان از پاسخ دادن فرو مانند.

2* خبر از فتنه های آینده

این حوادث هنگامی رخ نشان می دهد که جنگ در میان شما طولانی شود ، و دنیا چنان بر شما تنگ گردد که ایّام بلا را طولانی پندارید ، تا روزی که خداوند پرچم فتح و پیروزی را برای باقی مانده نیکان شما به اهتزاز در آورد (زمان ظهور حضرت حجّت عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) فتنه ها آنگاه که روی آورند با حق شباهت دارند ، و چون پشت کنند حقیقت چنانکه هست، نشان داده می شود ، فتنه ها چون می آیند شناخته نمی شوند ، و چون می گذرند، شناخته می شوند ، فتنه ها چون گرد بادها می چرخند ، از همه جا عبور می کنند، در بعضی از شهرها حادثه می آفرینند و از برخی شهرها می گذرند.

3* خبر از فتنه های بنی امیّه

آگاه باشید! همانا ترسناکترین فتنه ها در نظر من، فتنه بنی امیّه بر شما است ، فتنه ای کور و ظلمانی که سلطه اش همه جا را فرا گرفته و بلای آن دامنگیر نیکوکاران است. هر کس آن فتنه ها را بشناسد نگرانی و سختی آن دامنگیرش گردد ، و هر کس که فتنه ها را نشناسد، حادثه ای برای او رخ نخواهد داد.

به خدا سوگند بنی امیّه بعد از من برای شما زمامداران بدی خواهند بود ، آنان چونان شتر سرکشی که دست به زمین کوبد و لگد زند و با دندان گاز گیرد و از دوشیدن شیر امتناع ورزد ، با شما چنین برخورداری دارند، و از شما کسی باقی نگذارند، جز آن کس که برای آنها سودمند باشد یا آزاری بدانها نرساند. و بلای فرزندان بنی امیّه، بر شما طولانی خواهد ماند چندان که یاری خواستن شما از ایشان چون یاری خواستن بنده باشد از مولای خویش یا تسلیم شده از پیشوای خود. فتنه های بنی امیّه پیاپی با چهره ای زشت و ترس آور ، و ظلمتی با تاریکی عصر جاهلیّت، بر شما فرود می آید. نه نور هدایتی در آن پیدا ، و نه پرچم نجاتی در آن روزگاران بچشم می خورد.

4* سرانجام تلخ و دردناک بنی امیّه

ما اهل بیت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم از آن فتنه ها در امانیم و مردم را بدان نمی خوانیم ، سپس خدا فتنه های بنی امیّه را نابود، و از شما جدا خواهد ساخت مانند جدا شدن پوست از گوشت، که با دست قصّابی انجام پذیرد! خدا با دست افرادی، خواری و ذلّت را به فرزندان امیّه می چشاند که به سختی آنها را کنار می زنند ، و جام تلخ بلا و ناراحتی و مصیبت را در کامشان می ریزند، و جز شمشیر چیزی به آنها نمی دهند ، و جز لباس ترس بر آنها نپوشانند. در آن هنگام، قریش دوست دارد آنچه در دنیاست بدهد تا یک بار مرا بنگرد ، گر چه لحظه کوتاهی (به اندازه کشتن شتری) باشد ، تا با اصرار چیزی را بپذیرم که امروز پاره ای از آن را می خواهم نمی دهند.

ص: 176

ص: 177

ترجمه خطبه 94

1 وصف خدای سبحان

برتر و بزرگ است خدایی که اندیشه های ژرف، حقیقت ذات او را نمی توانند درک کنند ، و گمان زیرک ها آن را نمی یابد ، آغازی است که نهایتی ندارد تا به آخر رسد ، و پایانی ندارد تا ایّام او سپری گردد.

2 وصف پیامبران آسمانی

پیامبران را در بهترین جایگاه به ودیعت گذارد ، و در بهترین مکان ها استقرارشان داد. از صلب کریمانه پدران به رحم پاک مادران منتقل فرمود ، که هرگاه یکی از آنان درگذشت، دیگری برای پیش برد دین خدا به پاخاست.

3 وصف پیامبر اسلام و اهل بیت علیهم السّلام

تا اینکه کرامت اعزام نبوّت از طرف خدای سبحان به حضرت محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم رسید. نهاد اصلی وجود او را از بهترین معادن استخراج کرد ، و نهال وجود او را در اصیل ترین و عزیزترین سرزمین ها کاشت و آبیاری کرد ، او را از همان درختی که دیگر پیامبران و امینان خود را از آن آفرید به وجود آورد ، که عترت او بهترین عترت ها ، و خاندانش بهترین خاندانها ، و درخت وجودش از بهترین درختان است ، در حرم أمن خدا رویید ، و در آغوش خانواده کریمی بزرگ شد ، شاخه های بلند آن سر به آسمان کشیده که دست کسی به میوه آن نمی رسید. پس، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم پیشوای پرهیزکاران ، و وسیله بینایی هدایت خواهان است ، چراغی با نور درخشان ، و ستاره ای فروزان ، و شعله ای با برق های خیره کننده و تابان است ، راه و رسم او با اعتدال ، و روش زندگی او صحیح و پایدار ، و سخنانش روشنگر حقّ و باطل، و حکم او عادلانه است. خدا او را زمانی مبعوث فرمود که با زمان پیامبران گذشته فاصله طولانی داشت و مردم از نیکوکاری فاصله گرفته ، و امّت ها به جهل و نادانی گرفتار شده بودند.

4 نصیحت به مردم

خدا شما را بیامرزد، اعمال نیکو بر أساس نشانه های روشن «1» انجام دهید ، زیرا که راه، روشن است، و شما را به خانه أمن و أمان دعوت می کند. هم اکنون در دنیایی زندگی می کنید که می توانید رضایت خدا را به دست آورید. با مهلت و آسایش خاطری که دارید. اکنون نامه عمل سرگشاده ، و قلم فرشتگان نویسنده در حرکت است ، بدن ها سالم و زبان ها گویاست ، توبه مورد قبول و اعمال نیکو را می پذیرند.

______________________________

(1) راه و رسم آشکار عترت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم

ص: 178

ص: 179

ترجمه خطبه 95

دوران جاهلیّت و نعمت بعثت

خدا پیامبر اسلام را به هنگامی مبعوث فرمود که مردم در حیرت و سرگردانی بودند ، در فتنه ها به سر می بردند ، هوی و هوس بر آنها چیره شده ، و خود بزرگ بینی و تکبّر به لغزش های فراوانشان کشانده بود ، و نادانیهای جاهلیّت پست و خوارشان کرده ، و در امور زندگی حیران و سرگردان بودند ، و بلای جهل و نادانی دامنگیرشان بود. پس پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در نصیحت و خیرخواهی نهایت تلاش را کرد ، و آنان را به راه راست راهنمایی ، و از راه حکمت و موعظه نیکو، مردم را به خدا دعوت فرمود.

ترجمه خطبه 96

1 خدا شناسی

سپاس خدا را که اوّل است، و چیزی پیش از او وجود نداشت ، و آخر است و پس از او موجودی نخواهد بود ، چنان آشکار است که فراتر از او چیزی نیست ، و چنان مخفی و پنهان است که مخفی تر از او یافت نمی شود.

2 ویژگی های پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم

قرارگاه پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بهترین قرارگاه و محل پرورش و خاندان او شریف ترین پایگاه است. در معدن بزرگواری و گاهواره سلامت رشد کرد ، دل های نیکوکاران شیفته او گشته ، توجّه دیده ها به سوی اوست. خدا به برکت وجود او کینه ها را دفن کرد و آتش دشمنی ها را خاموش کرد. با او میان دلها الفت و مهربانی ایجاد کرد و نزدیکانی را از هم دور ساخت. انسان های خوار و ذلیل و محروم در پرتو او عزّت یافتند ، و عزیزانی خود سر ذلیل شدند. گفتار او روشنگر واقعیّت ها ، و سکوت او زبانی گویا بود.

ترجمه خطبه 97

اشاره

(پس از جنگ نهروان در نکوهش لشکریان خود در سال 38 هجری، که برای نبرد نهایی با معاویه سستی می ورزیدند ایراد کرد)

1 علل نکوهش و شکست کوفیان

اگر خداوند، ستمگر را چند روزی مهلت دهد، از باز پرسی و عذاب او غفلت نمی کند ، و او بر سر راه، در کمین گاه ستمگران است ، و گلوی آنها را در دست گرفته تا از فرو رفتن آب دریغ دارد. آگاه باشید! به خدایی که جانم در دست اوست ، شامیان بر شما پیروز خواهند شد ، نه از آن رو که از شما به حق سزاوارترند.

ص: 180

ص: 181

بلکه در راه باطلی که زمامدارشان می رود شتابان فرمان بردارند. و شما در گرفتن حق من سستی می ورزید ، و هر آینه، ملّت های جهان صبح می کنند در حالی که از ستم زمامدارانشان در ترس و وحشتند ، من صبح می کنم در حالی که از ستمگری پیروان خود وحشت دارم. شما را برای جهاد با دشمن بر انگیختم، امّا کوچ نکردید ، حق را به گوش شما خواندم ولی نشنیدید ، و در آشکار و نهان شما را دعوت کردم، اجابت نکردید ، پند و اندرزتان دادم، قبول نکردید. آیا حاضران غائب می باشید؟ و یا بردگانی در شکل مالکان؟! فرمان خدا را بر شما می خوانم از آن فرار می کنید ، و با اندرزهای رسا و گویا شما را پند می دهم از آن پراکنده می شوید ، شما را به مبارزه با سرکشان ترغیب می کنم، هنوز سخنانم به آخر نرسیده، چون مردم سبا، «1» متفرّق شده ، به جلسات خود باز می گردید ، و در لباس پند و اندرز، یکدیگر را فریب می دهید تا أثر تذکّرات مرا از بین ببرید. صبحگاهان کجی های شما را راست می کنم، شامگاهان به حالت اوّل بر می گردید ، چونان کمان سختی که نه کسی قدرت راست کردن آن را دارد و نه خودش قابلیّت راست شدن را دارا است. ای مردم که بدن های شما حاضر و عقل های شما پنهان و افکار و آراء شما گوناگون است و زمامداران شما دچار مشکلات شمایند ، رهبر شما از خدا اطاعت می کند، شما با او مخالفت می کنید ، امّا رهبر شامیان خدای را معصیت می کند، از او فرمانبردارند. به خدا سوگند دوست دارم معاویه شما را با نفرات خود مانند مبادله درهم و دینار با من سودا کند ، ده نفر از شما را بگیرد و یک نفر از آنها را به من بدهد!

2 روانشناسی اجتماعی مردم کوفه

ای اهل کوفه! گرفتار شما شده ام که سه چیز دارید و دو چیز ندارید: کرهایی با گوش های شنوا ، گنگ هایی با زبان گویا ، کورانی با چشمهای بینا. نه در روز جنگ از آزادگانید ، و نه به هنگام بلا و سختی برادران یک رنگ می باشید. تهی دست مانید «2» ای مردم! شما چونان شتران دور مانده از ساربان می باشید ، که اگر از سویی جمع آوری شوند از دیگر سو، پراکنده می گردند. به خدا سوگند، می بینم که اگر جنگ سخت شود و آتش آن شعله گیرد و گرمی آن سوزان ، پسر ابو طالب را رها می کنید و مانند جدا شدن زن حامله پس از زایمان از فرزندش، هر یک به سویی می گریزید. و من در پی آن نشانه ها روانم که پروردگارم مرا رهنمون شده و آن راه را می روم که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم گشوده ، و همانا من به راه روشن حق گام به گام ره می سپارم.

3 ضرورت اطاعت (از اهل بیت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم «اهل بیت علیهم السّلام»

مردم! به اهل بیت پیامبرتان بنگرید، از آن سو که گام بر می دارند بروید ، قدم جای قدمشان بگذارید ، آنها شما را هرگز از راه هدایت بیرون نمی برند ، و به پستی و هلاکت باز نمی گردانند. اگر سکوت کردند سکوت کنید ، و اگر قیام کردند قیام کنید ، از آنها پیشی نگیرید که گمراه می شوید ، و از آنان عقب نمانید که نابود می گردید.

______________________________

(1) ضرب المثل است، سبأ پدر اعراب یمن بود که ده پسر داشت، قبل از جنگ آنها را در طرف راست و چپ خود قرار داد تا با نظم خاصّی بجنگند، امّا وقتی جنگ شروع شد همه فرار کردند و پدر را تنها گذاشتند از آن پس «تفرّقوا ایادی سبأ» ضرب المثل شد.

(2) ضرب المثل است، «تربت ایدیکم» (دستهایتان خاک آلوده باد» یعنی تهی دست و فقیر بمانید.

ص: 182

ص: 183

4 وصف اصحاب پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم

من اصحاب محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را دیدم ، اما هیچ کدام از شما را همانند آنان نمی نگرم ، آنها صبح می کردند در حالی که موهای ژولیده و چهره های غبار آلوده داشتند ، شب را تا صبح در حال سجده و قیام به عبادت می گذراندند ، و پیشانی و گونه های صورت را در پیشگاه خدا بر خاک می ساییدند ، با یاد معاد چنان نا آرام بودند گویا بر روی آتش ایستاده اند. بر پیشانی آنها از سجده های طولانی پینه بسته بود (چون پینه زانوهای بزها) اگر نام خدا برده می شد چنان می گریستند که گریبان های آنان تر می شد. و چون درخت در روز تند باد می لرزیدند ، از کیفری که از آن بیم داشتند ، یا برای پاداشی که به آن امیدوار بودند.

ترجمه خطبه 98

(پس از جنگ نهروان در سال 38 هجری در افشای جنایات بنی امیّه و معاویه ایراد کرد)

خبر از ستمگری و فساد بنی امیّه

سوگند به خدا، بنی امیّه چنان به ستمگری و حکومت ادامه دهند که حرامی باقی نماند جز آن که حلال شمارند ، و پیمانی نمی ماند جز آن که همه را بشکنند ، و هیچ خیمه و خانه ای وجود ندارد جز آن که ستمکاری آنان در آنجا راه یابد، و ظلم و فسادشان مردم را از خانه ها کوچ دهد ، تا آن که در حکومتشان دو دسته بگریند: دسته ای برای دین خود که آن را از دست داده اند ، و دسته ای برای دنیای خود که به آن نرسیده اند. و یاری خواستن یکی از دیگری، چون یاری خواستن برده از ارباب خویش است که در حضور ارباب اطاعت دارد و در غیبت او بدگویی می کند. در حکومت بنی امیّه هر کس به خدا امیدوارتر باشد بیش از همه رنج و مصیبت بیند. پس اگر خداوند عافیت و سلامتی بخشید، قدر شناس باشید و اگر به بلا و گرفتاری مبتلا گشتید شکیبا باشید که سر انجام، پیروزی با پرهیزکاران است.

ترجمه خطبه 99

اشاره

(زید بن وهب، از اصحاب امام است، نقل می کند که این خطبه در روز جمعه در شهر کوفه ایراد شد) «1» خدا را بر نعمت هایی که عطا فرمود ستایش می کنیم و در کارهای خود از او یاری می جوییم. از او سلامت در دین را خواهانیم آنگونه که تندرستی بدن را از او درخواست داریم.

1 پرهیز از دنیا پرستی

______________________________

(1) من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 427- و- مستدرک الوسائل، ج 1، ص 411.

ص: 184

ص: 185

ای بندگان خدا ، شما را به ترک دنیایی سفارش می کنم که شما را رها می سازد، گر چه شما جدایی از آن را دوست ندارید ، دنیایی که بدن های شما را کهنه و فرسوده می کند با اینکه دوست دارید همواره تازه و پاکیزه بمانید. شما و دنیا به مسافرانی مانید که تا گام در آن نهند، احساس دارند که به پایان راه رسیده اند ، و تا قصد رسیدن به نشانی کرده اند، گویا بدان دست یافتند ، در حالی که تا رسیدن به هدف نهایی هنوز فاصله های زیادی است. چگونه می تواند به مقصد رسد کسی که روز معیّنی در پیش دارد؟ و از آن تجاوز نخواهد کرد! مرگ به سرعت او را می راند، و عوامل مختلف او را بر خلاف خواسته خود از دنیا جدا می سازد.

2 روش برخورد با دنیا

پس در عزّت و ناز دنیا بر یکدیگر پیشی نگیرید ، و فریب زینت ها و نعمت ها را نخورید و مغرور نشوید و از رنج و سختی آن ننالید و ناشکیبا نباشید ، زیرا عزّت و افتخارات دنیا پایان می پذیرد ، و زینت و نعمت هایش نابود می گردد ، و رنج و سختی آن تمام می شود ، و هر مدّت و مهلتی در آن به پایان می رسد ، و هر موجود زنده ای به سوی مرگ می رود. آیا نشانه هایی از زندگی گذشتگان که بر جا مانده شما را از دنیا پرستی باز نمی دارد؟ و اگر خردمندید آیا در زندگانی پدرانتان آگاهی و عبرت آموزی نیست؟ مگر نمی بینید که گذشتگان شما باز نمی گردند؟ و فرزندان شما باقی نمی مانند؟ مگر مردم دنیا را نمی نگرید که در گذشت شب و روز حالات گوناگونی دارند: یکی می میرد و بر او می گریند ، و دیگری باقی مانده به او تسلیت می گویند ، یکی دیگر بر بستر بیماری افتاده دیگری به عیادت او می آید ، و دیگری در حال جان کندن است ، و دنیا طلبی در جستجوی دنیاست که مرگ او را در می یابد ، و غفلت زده ای که مرگ او را فراموش نکرده است ، و آیندگان نیز راه گذشتگان را می پویند. بهوش باشید! مرگ را که نابود کننده لذّت ها و شکننده شهوت ها و قطع کننده آرزوهاست، به هنگام تصمیم بر کارهای زشت، به یاد آورید ، و برای انجام واجبات ، و شکر در برابر نعمت ها و احسان بی شمار الهی، از خدا یاری خواهید.

ترجمه خطبه 100

اشاره

(نوشته اند که این سخنرانی را در جمعه سوّم ایّام خلافت خود در سال 35 هجری در روز جمعه ایراد فرمود)

1 شناخت خدا

ستایش خداوندی را سزاست که احسان فراوانش بر آفریده ها گسترده و دست کرم او برای بخشش گشوده است.

ص: 186

ص: 187

او را بر همه کارهایش می ستاییم و برای نگهداری حق الهی از او یاری می طلبیم و گواهی می دهیم جز او خدایی نیست.

2 ویژگی های پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم

و گواهی می دهیم که محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بنده و فرستاده اوست. او را فرستاد تا فرمان وی را آشکار و نام خدا را بر زبان راند. پس با امانت، رسالت خویش را به انجام رساند ، و با راستی و درستی به راه خود رفت ، و پرچم حق را در میان ما به یادگار گذاشت ، هر کس از آن پیشی گیرد از دین خارج و آن کس که از آن عقب ماند هلاک گردد و هر کس همراهش باشد رستگار شود. راهنمای این پرچم، با درنگ و آرامش سخن می گفت ، و دیر و حساب شده به پا می خاست ، و آنگاه که بر می خاست سخت و چالاک، به پیش می رفت ، پس چون در اطاعت او در آمدید ، و او را بزرگ داشتید ، مرگ او فرارسید و خدا او را از میان شما برد. پس از او چندان که خدا خواهد زندگانی می گذرانید تا آن که خدا شخصی را بر انگیزاند که شما را متّحد سازد ، و پراکندگی شما را جبران نماید. «1» مردم! به چیزی که نیامده دل نبندید ، و از آن که در گذشت مأیوس نباشید ، که آن پشت کرده اگر یکی از پاهایش بلغزد، و دیگری برقرار باشد شاید هر دو پا به جای خود برگشته و استوار ماند.

3 تداوم امامت تا ظهور امام زمان علیه السّلام

آگاه باشید، مثل آل محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم چونان ستارگان آسمان است ، اگر ستاره ای غروب کند، ستاره دیگری طلوع خواهد کرد (تا ظهور صاحب الزمان علیه السّلام). گویا می بینم در پرتو خاندان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نعمت های خدا بر شما تمام شده و شما به آنچه آرزو دارید رسیده اید.

ترجمه خطبه 101

اشاره

(از خطبه هایی است که در آن حوادث سخت آینده را بیان می دارد، که در شهر کوفه ایراد شد)

1 ستایش و اندرز

ستایش خداوندی را که اوّل هر نخستین است و آخر هر گونه آخری ، چون پیش از او چیزی نیست باید که ابتدایی نداشته باشد ، و چون پس از او چیزی نیست پس پایانی نخواهد داشت ، و گواهی می دهم که جز او خدایی نیست، و خدا یکی است، آن گواهی که با درون و برون و قلب و زبان، هماهنگ باشد. ای مردم! دشمنی و مخالفت با من، شما را تا مرز گناه نراند ، و نافرمانی از من شما را به پیروی از هوای نفس نکشاند ، و به هنگام شنیدن سخن من، به گوشه چشم، یکدیگر را ننگرید.

2 خبر از حوادث خونین آینده

______________________________

(1) بسیاری نوشته اند که امام در این قسمت از سخنرانی خود به ظهور حضرت مهدی علیه السّلام توجّه دارد.

ص: 188

ص: 189

سوگند به آن کس که دانه را شکافت ، و جانداران را آفرید ، آنچه به شما خبر می دهم از پیامبر امّی صلّی اللّه علیه و آله و سلّم است «1» نه گوینده دروغ گفت و نه شنونده «2» نا آگاه بود. گویا می بینم شخص سخت گمراهی «3» را که از شام فریاد زند و بتازد و پرچم های خود را در اطراف کوفه بپراکند ، و چون دهان گشاید و سرکشی کند و جای پایش بر زمین محکم گردد ، فتنه فرزند خویش را به دندان گیرد و آتش جنگ شعله ور شود. روزها با چهره عبوس و گرفته ظاهر شوند و شب و روز با رنج و اندوه بگذرند. و آنگاه که کشتزار او به بار نشست، و میوه او آب دار شد ، و چون شتر مست خروشید ، و چون برق درخشید ، پرچم های سپاه فتنه از هر سو به اهتزاز در آید ، و چونان شب تار و دریای متلاطم به مردم روی آورند. از آن بیشتر ، چه طوفانهای سختی که شهر کوفه را بشکافد ، و چه تند بادهایی که بر آن وزیدن گیرد ، و به زودی دستجات مختلف به جان یکدیگر یورش آورند: آنها که بر سر پا ایستاده اند درو شوند ، و آنها که بر زمین افتادند لگد مال گردند.

ترجمه خطبه 102

اشاره

(از سخنان امام است که چونان خطبه ای جداگانه است و پس از جنگ جمل در سال 36 هجری در شهر بصره ایراد شد)

1 وصف روز قیامت

قیامت روزی است که خداوند همه انسان های گذشته و آینده را برای رسیدگی دقیق حساب و رسیدن به پاداش اعمال، گرد آورد ، همه فروتنانه به پاخیزند ، عرق از سر و رویشان و کنار دهانشان جاری است ، و زمین زیر پایشان لرزان است ، نیکو حال ترین آنان کسی است که جای گذاشتن دو پایش را پیدا کند یا جایی برای آسوده ماندن بیابد. «4»

2 خبر از آینده خونین بصره و رزم مجاهدانی پیروز

فتنه هایی چون تاریکی شب که نیرویی نمی تواند برابر آن بایستد ، و کسی نتواند پرچمهای آن را پایین کشد ، به سوی شما می آید چونان شتری که مهار شده و جهاز بر پشت آن نهاده و ساربان آن را کشانده و به سرعت می راند. فتنه جویان کسانی هستند که ضربات آنها شدید و غارتگری آنان اندک است. مردمی با آنان جهاد می کنند که در چشم متکبّران خوار و در روی زمین گمنام و در آسمان ها معروفند. در این هنگام، وای بر تو ای بصره! از سپاهی که نشانه خشم و انتقام الهی است ،

______________________________

(1) امّی: یعنی کسی که به مدرسه ای نرفت و از کسی علمی نیاموخت (که علوم او از طرف خداست)

(2) شنونده شخص امام است.

(3) برخی از شارحان نهج البلاغه، و مورّخین گفته اند که آن شخص عبد الملک مروان است.

(4) نفی نظریّه: فتالیزم msilataF )جبر عملی)

ص: 190

ص: 191

بی گرد و غبار و صدایی به تو حمله خواهند کرد «1» و چه زود ساکنانت به مرگ سرخ و گرسنگی غبار آلود دچار می گردند. «2»

ترجمه خطبه 103

1 روش برخورد با دنیا

ای مردم! به دنیا چونان زاهدان روی گردان از آن، بنگرید. به خدا سوگند، دنیا به زودی ساکنان خود را از میان می برد و رفاه زدگان ایمن را به درد می آورد آنچه از دست رفت و پشت کرد هیچ گاه بر نمی گردد ، و آینده به روشنی معلوم نیست تا در انتظارش باشند ، شادی و سرور دنیا با غم و اندوه آمیخته ، و توانایی انسان به ضعف و سستی می گراید. زیبایی ها و شگفتی های دنیا شما را مغرور نسازد ، زیرا زمان کوتاهی دوام ندارد. خدا بیامرزد کسی را که بدرستی فکر کند، و پند گیرد ، و آگاهی یابد، و بینا شود «3» پس به زودی خواهید دانست که آنچه از دنیا وجود داشت از آن چیزی نمانده ، و آنچه از آخرت است جاویدان خواهد ماند ، هر چیز که به شمارش آید پایان پذیرد ، و هر چه انتظارش را می کشیدید خواهد آمد ، «4» و آنچه آمدنی است نزدیک باشد. (و از همین خطبه است)

2 ارزش عالم و بی ارزشی جاهل

دانا کسی است که قدر خود را بشناسد ، و در نادانی انسان این بس که ارزش خویش نداند. دشمن روی ترین افراد نزد خدا کسی است که خدا او را به حال خود واگذاشته تا از راه راست منحرف گردد ، و بدون راهنما برود ، اگر به محصولات دنیا دعوت شود تا مرز جان تلاش کند اما چون به آخرت و نعمتهای گوناگونش دعوت شود، سستی ورزد ، گویا آنچه برای آن کار می کند بر او واجب و آنچه نسبت به آن کوتاهی و تنبلی می کند، از او نخواسته اند.

3 سخنی از آینده

و این روزگاری است که جز مؤمن بی نام و نشان از آن رهایی نیابد: در میان مردم است او را نشناسند ، و در میان جمعیّت که نباشد کسی سراغ او را نگیرد ، آنها چراغ های هدایت ، و نشانه های رستگاری اند ، نه فتنه انگیزند و اهل فساد ، و نه سخنان دیگران و زشتی این و آن را به مردم رسانند ، خدا درهای رحمت را به روی آنان باز کرده و سختی عذاب خویش را از آنان گرفته است. ای مردم! بزودی زمانی بر شما خواهد رسید که اسلام چونان ظرف واژگون شده، آنچه در آن است ریخته می شود.

______________________________

(1) می توان فرازهای آخر را به غوّاصان رزمنده ایران در عملیّات کربلای پنج تفسیر کرد که زیر آب، بی گرد و غبار و صدایی به بصره حمله می کردند.

(2) اغبر، غبار آلود که چهره ها از شدّت گرسنگی بی درنگ و گرد آلود می نمایند.

(3) اشاره به: آپولوژی APOLOGY )عبرت آموزی و پند گیری)

(4) و آن مرگ حتمی است.

ص: 192

ص: 193

ای مردم! خداوند به شما ظلم نخواهد کرد و از این جهت تأمین داده است اما هرگز شما را ایمن نساخت که آزمایش نفرماید ، که این سخن از آن ذات برتر است که فرمود:

(در جریان نوح، نشانه هایی است و ما مردم را می آزماییم.)

می گویم: (کلام امام علیه السّلام که فرمود:

«کلّ مؤمن نومه»

یعنی کسی که گمنام و شرّ او اندک است و «المساییح» جمع «مسیاح» کسی است که میان مردم فساد کرده و سخن چین است ، و «مذاییع» جمع «مذیاع» کسی است که چون بدی کسی را شنید در میان مردم رواج می دهد ، و «بذر» جمع «بذور» کسی است که بسیار نادان است و سخن بیهوده گوید)

ترجمه خطبه 104

اشاره

(در سال 36 هجری وقتی امام به سوی شهر بصره حرکت می کرد در صحرای ربذه هنگامی که برخی از حجّاج بیت اللّه نیز به سخنان آن حضرت گوش فرا می دادند ایراد فرمود)

ره آورد بعثت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم

پس از ستایش پروردگار، همانا خداوند سبحان، حضرت محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را مبعوث فرمود، در روزگارانی که عرب کتابی نخوانده و ادّعای وحی و پیامبری نداشت. پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم با یارانش به مبارزه با مخالفان پرداخت تا آنان را به سر منزل نجات کشاند ، و پیش از آن که مرگشان فرا رسد آنان را به رستگاری رساند. با خستگان مدارا کرد ، و شکسته حالان را زیر بال گرفت تا همه را به راه راست هدایت فرمود، جز آنان که راه گمراهی پیمودند. و در آنها خیری نبود. همه را نجات داد ، و در جایگاه مناسب رستگاری، استقرارشان بخشید ، تا آن که آسیاب زندگی آنان به چرخش در آمد ، و نیزه شان تیز شد. به خدا سوگند! من در دنباله آن سپاه بودم، تا باطل شکست خورد و عقب نشست ، و همه رهبری اسلام را فرمانبردار شدند ، در این راه هرگز ناتوان نشدم، و نترسیدم، و خیانت نکردم، و سستی در من راه نیافت. به خدا سوگند! درون باطل را می شکافم تا حق را از پهلویش بیرون کشم.

می گویم: (جملات برگزیده این خطبه را در خطبه 33 نیز آورده ایم ، چون در این نقل اندک تفاوتی وجود داشت بار دیگر جداگانه آن را آورده ام)

ترجمه خطبه 105

اشاره

(نوشته اند که امام این سخنرانی را 5 روز پس از بدست گرفتن قدرت سیاسی کشور در آخر ذی الحجّه سال 35 هجری ایراد فرمود)

1 ویژگی های پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم

تا اینکه خدا محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را برانگیخت، گواهی دهنده، بشارت دهنده، هشدار دهنده. پیامبری که بهترین آفریدگان در خردسالی ، و در سنّ پیری نجیب ترین و بزرگوارترین مردم بود ، اخلاقش از همه پاکان پاک تر و باران کرمش از هر چیزی با دوامتر بود.

ص: 194

ص: 195

2 هشدار از آینده تلخ فرزندان امیّه

شما ای فرزندان امیّه! زمانی از لذّت و شیرینی دنیا بهره مند شدید، و از پستان آن نوشیدید که افسارش رها ، و بند جهازش محکم نبود (در حکومت عثمان) ، تا آنجا که حرام دنیا نزد گروهی چونان میوه درخت سدر بی خار، آسان ، و حلال آن دشوار و غیر ممکن شد. به خدا سوگند، دنیایی که در دست شماست چونان سایه ای است گسترده که زود به سر آمد خود نزدیک می شود. امروز زمین برای شما خالی و گسترده ، و دستهایتان برای انجام هر رفتار نادرستی باز ، و دست های رهبران واقعی بسته است. شمشیر شما بر آنان مسلط و شمشیر آنان از شما باز گرفته شده است. آگاه باشید! هر خونی، خونخواهی دارد ، و هر حقی را جستجوگری است ، انتقام گیرنده خون های ما، چونان حاکمی است که برای خود داوری کند ، و او خداوندی است که از گرفتن کسی ناتوان نگردد ، و کسی از پنجه عدالت او نمی تواند بگریزد. ای فرزندان امیّه! سوگند به خدا! زود باشد که این خلافت و دولت را در دست دیگران «1» و در خانه دشمنان خود بنگرید ، آگاه باشید! بیناترین چشمها آن است که در دل نیکی ها نفوذ کند ، و شنواترین گوش ها آن که پندها و تذکّرات سودمند را در خود جای دهد.

3 اندرزهای جاودانه، و توجه دادن مردم به اهل بیت علیهم السّلام

ای مردم! چراغ دل را از نور گفتار گوینده با عمل روشن سازید و ظرف های جان را از آب زلال چشمه هایی که از آلودگی ها پاک است پر نمایید. ای بندگان خدا! به نادانی های خود تکیه نکنید ، و تسلیم هوای نفس خویش نباشید ، که چنین کسی بر لبه پرتگاه قرار دارد ، و بار سنگین هلاکت و فساد را بر دوش می کشد، و از جایی به جای دیگر می برد ، تا آنچه را که ناچسب است بچسباند ، و آنچه را که دور می نماید نزدیک جلوه دهد. خدا را، مبادا شکایت نزد کسی برید که نمی تواند آن را بر طرف سازد ، و توان گره گشایی از کارتان ندارد. همانا بر امام واجب نیست جز آنچه را که خدا امر فرماید ، و آن، کوتاهی نکردن در پند و نصیحت ، تلاش در خیر خواهی ، زنده نگهداشتن سنّت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ، جاری ساختن حدود الهی بر مجرمان «2»، رساندن سهم های بیت المال به طبقات مردم، است. پس در فراگیری علم و دانش پیش از آن که درختش بخشکد تلاش کنید ، و پیش از آن که به خود مشغول گردید از معدن علوم (اهل بیت علیهم السّلام) دانش استخراج کنید. مردم را از حرام و منکرات باز دارید، و خود هم مرتکب نشوید ، زیرا دستور داده شدید که ابتدا خود محرّمات را ترک و سپس مردم را باز دارید.

______________________________

(1) بنی امیّه تا سال 132 هجری حکومت کردند، که آخرین آنها «مروان حمار» به دست ابو مسلم خراسانی و «احمد سفاح» نابود و دودمانشان بر باد رفت، آنگاه بنی العباس قدرت را به دست گرفتند، که سفّاح تنها در یک مرحله، هفتاد هزار نفر از رجال و بزرگان بنی امیّه را قتل عام کرد.

(2) اشاره به مکتب: لگالیسم LEGALISM )اصالت دادن به قانون) که همه افراد جامعه در مرز قانون اداره شوند.

ص: 196

ص: 197

ترجمه خطبه 106

اشاره

(این خطبه در شهر کوفه در نکوهش و هشدار کوفیان ایراد شد)

1* ره آورد اسلام

ستایش خداوندی را سزاست که راه اسلام را گشود ، و راه نوشیدن آب زلالش را بر تشنگان آسان فرمود. ستون های اسلام را در برابر ستیزه جویان استوار کرد و آن را پناهگاه أمنی برای پناه برندگان ، و مایه آرامش برای وارد شوندگان قرار داد. اسلام، حجّت و برهان برای گویندگان ، و گواه روشن برای دفاع کنندگان ، و نور هدایتگر برای روشنی خواهان ، و مایه فهمیدن برای خردمندان ، و عقل و درک برای تدبیر کنندگان ، و نشانه گویا برای جویندگان حق ، و روشن بینی برای صاحبان عزم و اراده ، پند پذیری برای عبرت گیرندگان ، عامل نجات و رستگاری برای تصدیق کنندگان ، و آرامش دهنده تکیه کنندگان ، راحت و آسایش توکّل کنندگان ، و سپری نگهدارنده برای استقامت دارندگان است. اسلام روشن ترین راه ها است ، جادّه هایش درخشان ، نشانه های آن در بلندترین جایگاه ، چراغ هایش پرفروغ و سوزان ، میدان مسابقه آن پاکیزه برای پاکان ، سرانجام مسابقه های آن روشن و بی پایان ، مسابقه دهندگان آن پیشی گیرنده و چابک سوارانند. برنامه این مسابقه، تصدیق کردن به حق ، راهنمایان آن، اعمال صالح ، پایان آن، مرگ ، میدان مسابقه، دنیا ، مرکز گرد آمدن مسابقه دهندگان، قیامت ، و جایزه آن بهشت است.

2* دعا برای پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم

تا آن که خداوند با دست پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم شعله ای از نور برای طالبان آن بر افروخت ، و بر سر راه گمشدگان چراغی پرفروغ قرار داد. خداوندا! پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم امین و مورد اطمینان و گواه روز قیامت است ، نعمتی است که بر انگیخته و رحمتی است که به حق فرستاده ای. خداوندا! بهره فراوانی از عدل خود به او اختصاص ده ، و از احسان و کرم خود فراوان به او ببخش. خدایا! بنای دین او را از آنچه دیگران بر آورده اند، عالی تر قرار ده. او را بر سر خان کرمت گرامی تر دار ، و بر شرافت مقام او در نزد خود بیفزا ، و وسیله تقرّب خویش را به او عنایت فرما ، و بلندی مقام و فضیلت او را بی مانند گردان ، و ما را از یاران او محشور فرما، چنانکه نه زیانکار باشیم و نه پشیمان ، نه دور از راه حق باشیم و نه شکننده پیمان ، نه گمراه باشیم و نه گمراه کننده بندگان ، نه فریب هوای نفس خوریم و نه وسوسه شیطان.

3* ره آورد بعثت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم

مردم! از سر نعمت بعثت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و لطف خداوند بزرگ به مقامی رسیده اید که حتّی کنیزان شما را گرامی می دارند ، و به همسایگان شما محبّت می کنند ، کسانی برای شما احترام قائلند که شما از آنها برتری نداشته و بر آنها حقّی ندارید ؛

ص: 198

ص: 199

کسانی از شما می ترسند که نه ترس از حکومت شما دارند و نه شما بر آنها حکومتی دارید.

می گویم: (این کلمات در خطبه 72 نیز وجود داشت، امّا بدان جهت که اضافات مفیدی داشت در اینجا نیز آورده ایم).

4* علل سقوط و سیر ارتجاعی امّت

با آن همه بزرگواری و کرامت، هم اکنون می نگرید که قوانین و پیمان های الهی شکسته شده امّا خشم نمی گیرید ، در حالی که اگر پیمان پدرانتان نقض می شد ناراحت می شدید ، شما مردمی بودید که دستورات الهی ابتدا به دست شما می رسید و از شما به دیگران ابلاغ می شد و آثار آن باز به شما بر می گشت. اما امروز جایگاه خود را به ستمگران واگذاردید ، و زمام امور خود را به دست بیگانگان سپردید ، و امور الهی را به آنان تسلیم کردید! آنهایی که به شبهات عمل می کنند ، و در شهوات غوطه ورند (بنی امیه) به خدا سوگند! اگر دشمنان، شما را در زیر ستارگان آسمان بپراکنند ، باز خداوند شما را برای انتقام گرفتن از ستمگران گرد می آورد.

ترجمه خطبه 107

اشاره

(در برخی از روزهای نبرد صفین در سال 37 هجری برای تشکّر و تقویت روحیّه سربازانش ایراد فرمود)

وصف نبرد یاران در صفّین

از جای کنده شدن و فرار شما را از صف ها دیدم ، فرومایگان گمنام، و بیابان نشینانی از شام، شما را پس می راندند ، در حالی که شما از بزرگان و سرشناسان عرب و از سران شرف می باشید ، برازندگی چشمگیری دارید و قلّه های سر فراز و بلند قامتید ، سر انجام سوزش سینه ام با مقاومت و حملات دلاورانه شما، تسکین یافت ، که دیدم شامیان را هزیمت دادید وصف های آنان را در هم شکستید ، و آنان را از لشکرگاه خود راندید، آنگونه که آنها شما را کنار زدند. می دیدم با نیزه ها آنان را کوفتید و با تیرها، آنها را هدف قرار دادید ، که فراریان و کشتگان دشمن روی هم ریختند، و بر دوش هم سوار می شدند، چونان شتران تشنه ای که از آبشخورشان برانند و به هر سو گریزان باشند.

ترجمه خطبه 108

اشاره

(یکی از سخنرانی های امام در شهر کوفه که حوادث سخت آینده را بیان فرمود)

1* خدا شناسی

ستایش خدایی را سزاست که با آفرینش مخلوقات، بر انسان ها تجلّی کرد ، و با برهان و دلیل خود را بر قلب هایشان آشکار کرد. مخلوقات را بدون نیاز به فکر و اندیشه آفرید ، که فکر و اندیشه مخصوص کسانی است که دلی درون سینه داشته باشند و او چنین نیست ،

ص: 200

ص: 201

که علم خداوندی ژرفای پرده های غیب را شکافته است ، و به افکار و عقاید پنهان احاطه دارد. (و از همین خطبه است که پیرامون پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود:)

2* وصف پیامبر اسلام (ص)

پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را از درخت تنومند پیامبران ، از سرچشمه نور هدایت ، از جایگاه بلند و بی همانند ، از سرزمین بطحاء ، «1» از چراغ های بر افروخته در تاریکی ها ، و از سر چشمه های حکمت برگزید. پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم طبیبی است که برای درمان بیماران سیّار است. مرهم های شفا بخش او آماده ، و ابزار داغ کردن زخم ها را گداخته. برای شفای قلب های کور و گوش های ناشنوا و زبان های لال، آماده ، و با داروی خود در پی یافتن بیماران فراموش شده و سرگردان است.

3* علل انحراف فرزندان امیّه

بنی امیّه، با نور حکمت، جان و دل خود را روشن نساخته ، و با شعله های فروزان دانش، قلب خود را نورانی نکرده اند ، چونان چهارپایان صحرایی و سنگ های سخت و نفوذ ناپذیرند. به تحقیق رازهای درون برای صاحبان آگاهی آشکار ، و راه حق برای گمراهان نیز روشن است ، و رستاخیز نقاب از چهره بر انداخت. و نشانه های خود را برای زیرکان و آنان که طالب حقّند نمایاند.

4* نکوهش کوفیان

مردم کوفه! چرا شما را پیکرهای بی روح ، و روح های بدون جسد می نگرم؟ چرا شما را عبادت کنندگانی بدون صلاحیّت ، و بازرگانانی بدون سود و تجارت ، و بیدارانی خفته ، و حاضرانی غایب از صحنه ، بینندگانی نابینا ، شنوندگانی کر ، و سخن گویانی لال، مشاهده می کنم؟ پرچم گمراهی بر پایه های خود بر افراشته شده و طرفداران آن فراوان گشته ؛ شما را با پیمانه خود می سنجند و سرکوب می کنند ، پرچمدارشان (معاویه)، از ملّت اسلام خارج و بر راه گمراهی ایستاده است.

5* خبر از کشتار و فساد بنی امیّه

پس آن روز که بر شما دست یابند جز تعداد کمی از شما باقی نگذارند، چونان باقی مانده غذایی اندک در ته دیگ یا دانه های غذای چسبیده در اطراف ظرف شما را مانند پوست های چرمی به هم پیچانده می فشارند ، و همانند خرمن شما را به شدّت می کوبند ، و چونان پرنده ای که دانه های درشت را از لاغر جدا کند، این گمراهان، مؤمنان را از میان شما جدا ساخته نابود می کنند .

6* هشدار و سفارش به اطاعت از اهل بیت علیهم السّلام

با توجّه به این همه خطرات، روشهای گمراه کننده شما را به کجا می کشاند؟ تاریکی ها و ظلمتها، تا کی شما را متحیّر می سازد؟

______________________________

(1) سرزمین بطحا، بین دو کوه ابو قیس و احمر را می گفتند که محل زندگی قریش بود.

ص: 202

ص: 203

دروغ پردازیها تا چه زمانی شما را می فریبد؟ از کجا دشمن در شما نفوذ کرده به اینجا آورده و به کجا باز می گرداند؟ آگاه باشید که هر سر آمدی را پرونده ای ، و هر غیبتی را بازگشت دو باره ای است. مردم! به سخن عالم خداشناس خود گوش فرا دهید ، دل های خود را در پیشگاه او حاضر کنید ، و با فریادهای او بیدار شوید! رهبر جامعه باید با مردم به راستی سخن گوید و پراکندگی مردم را به وحدت تبدیل ، و اندیشه خود را برای پذیرفتن حق آماده گرداند. پیشوای شما چنان واقعیّت ها را برای شما شکافت چونان شکافتن مهره های ظریف ، و حقیقت را از باطل چون شیره درختی که از بدنه آن خارج شود، بیرون کشید.

7* خبر از مسخ ارزش ها در حکومت بنی امیّه

پس در آن هنگام که امویان بر شما تسلط یابند، باطل بر جای خود استوار شود ، و جهل و نادانی بر مرکب ها سوار ، و طاغوت زمان عظمت یافته ، و دعوت کنندگان به حق اندک و بی مشتری خواهند شد. روزگار چونان درنده خطرناکی حمله ور شده ، و باطل پس از مدّت ها سکوت، نعره می کشد ، مردم در شکستن قوانین خدا دست در دست هم می گذارند ، و در جدا شدن از دین متّحد می گردند ، و در دروغ پردازی با هم دوست و در راستگویی دشمن یکدیگرند. و چون چنین روزگاری می رسد، فرزند با پدر دشمنی ورزد ، و باران خنک کننده، گرمی و سوزش آورد ، پست فطرتان همه جا را پر می کنند ، نیکان و بزرگواران کمیاب می شوند ، مردم آن روزگار چون گرگان ، و پادشاهان چون درندگان ، تهیدستان طعمه آنان ، و مستمندان چونان مردگان خواهند بود ، راستی از میانشان رخت بر می بندد ، و دروغ فراوان می شود. با زبان تظاهر به دوستی دارند اما در دل دشمن هستند ، به گناه افتخار می کنند ، و از پاکدامنی به شگفت می آیند ، و اسلام را چون پوستینی واژگونه می پوشند.

ترجمه خطبه 109

اشاره

(این خطبه با نام الزّهراء معروف است)

1* وصف قدرت پروردگار

همه چیز برابر خدا خاشع ، و همه چیز با یاری او، بر جای مانده است. خدا بی نیاز کننده هر نیازمند ، و عزت بخش هر خوار و ذلیل ، نیروی هر ناتوان ، و پناهگاه هر مصیبت زده است. هر کس سخن گوید می شنود ، و هر که ساکت باشد اسرار درونش را می داند ، روزی زندگان بر اوست و هر که بمیرد به سوی او باز می گردد. خدایا! چشم ها تو را ندیده تا از تو خبر دهند ، که پیش از توصیف کنندگان از موجودات، بوده ای. آفرینش برای ترس از وحشت تنهایی نبود ، و برای سودجویی آنها را نیافریدی. کسی از قدرت تو نتواند بگریزد ، و هر کس را بگیری از قدرت تو نتواند خارج گردد ، گناهکاران از عظمت تو نکاهند ، و اطاعت کنندگان بر قدرت تو نیفزایند.

ص: 204

ص: 205

آن کس که از قضای تو به خشم آید نتواند فرمانت را برگرداند ، و هر کس که به فرمان تو پشت کند از تو بی نیاز نگردد. هر سرّی نزد تو آشکار و هر پنهانی نزد تو هویداست. تو خدای همیشه ای و بی پایان ، و تو پایان هر چیزی، که گریزی از آن نیست. وعده گاه همه، محضر توست، و رهایی از تو جز به تو ممکن نیست ، و زمام هر جنبنده ای به دست تو است ، و به سوی تو بازگشت هر آفریده ای است. پاک و منزّهی ای خدا! چقدر بزرگ و والاست قدر و عظمت تو ، و چه بزرگ است آنچه را که از خلقت تو می نگرم! و چه کوچک است هر بزرگی در برابر قدرت تو ، و چه با عظمت است آنچه را که از ملکوت تو مشاهده می کنم ، و چه ناچیز است برابر آنچه که بر ما نهان است از سلطنت تو ، و چه فراگیر است در این جهان نعمت های تو ، و چه کوچک است نعمت های فراوان دنیا در برابر نعمتهای آخرت.

2* وصف فرشتگان

شگفت آور است آفرینش فرشتگان تو که گروهی از آنها را در آسمان ها سکونت دادی و از زمین بالا برده ای. آنها از همه آفریدگان نسبت به تو آگاه ترند ، و بیشتر از همه نسبت به تو بیمناکند ، و به تو نزدیک ترند. فرشتگانی که در پشت پدران قرار نگرفته و در رحم مادران پرورش نیافته اند ، و از آبی پست خلق نشده اند ، و ناراحتی و مشکلات زندگی آنان را پراکنده نساخته. آنها با مقام و مرتبتی که دارند ، و از ارزشی که در نزد تو برخوردارند ، و آنگونه که تو را دوست دارند ، فراوان تو را اطاعت می کنند که اندک غفلتی در فرمان تو ندارند. اگر آنچه بر آنان پوشیده است بدانند، همه کارهای خود را کوچک و ناچیز می شمارند ، و بر خویش ایراد می گیرند ، و می دانند آنگونه که باید، تو را عبادت نکرده اند ، و آن چنان که سزاوار توست فرمانبردار نبودند.

3* نعمتهای خداوند و سوء استفاده ها

خدایا ستایش تو را سزاست، که آفریننده و معبودی ، و بندگان را به درستی آزمایش کردی. خانه آخرت را آفریدی و سفره رنگارنگ نعمت ها را گستراندی ، و در آن انواع نوشیدنی، خوردنی ، همسران، میهمانداران، قصرها، نهرهای روان، میوه ها و کشتزاران، قراردادی. سپس پیامبری را فرستادی تا انسان ها را به آن خانه و نعمت ها دعوت کند. افسوس که مردم نه آن دعوت کننده را اجابت کردند ، و نه به آنچه تو ترغیبشان کردی رغبت نشان دادند ، و نه به آنچه تو تشویقشان کردی مشتاق شدند. بر لاشه مرداری روی آوردند که با خوردن آن رسوا شدند ، و در دوستی آن همداستان گردیدند.

4* خطر عشق و وابستگی های دروغین

هرکس به چیزی عشق ناروا ورزد، نابینایش می کند ، و قلبش را بیمار کرده ، با چشمی بیمار می نگرد ، و با گوشی بیمار می شنود. خواهش های نفس پرده عقلش را دریده ، دوستی دنیا دلش را میرانده است ، شیفته بی اختیار دنیا و برده آن است و برده کسانی است که چیزی از دنیا در دست دارند.

ص: 206

ص: 207

دنیا به هر طرف برگردد او نیز بر می گردد ، و هرچه هشدارش دهند از خدا نمی ترسد. از هیچ پند دهنده ای شنوایی ندارد ، با اینکه گرفتار آمدگان دنیا را می نگرد که راه پس و پیش ندارند و در چنگال مرگ اسیرند. می بیند که آنها بلاهایی را که انتظار آن را نداشتند بر سرشان فرود آمد و دنیایی را که جاویدان می پنداشتند از آنها جدا شده و به آنچه در آخرت وعده داده شده بودند خواهند رسید ، و آنچه بر آنان فرود آید وصف ناشدنی است.

5* وصف چگونگی مرگ و مردن

سختی جان کندن و حسرت از دست دادن دنیا، به دنیا پرستان هجوم آورد. بدن ها در سختی جان کندن سست شده و رنگ باختند ، مرگ آرام آرام همه اندامشان را فرا گرفته ، زبان را از سخن گفتن باز می دارد ، و او در میان خانواده اش افتاده با چشم خود می بیند و با گوش می شنود و با عقل درست می اندیشد که عمرش را در پی چه کارهایی تباه کرده؟ و روزگارش را چگونه سپری کرده؟ به یاد ثروت هایی که جمع کرده می افتد ، همان ثروت هایی که در جمع آوری آنها چشم بر هم گذاشته و از حلال و حرام و شبهه ناک گرد آورده و اکنون گناه جمع آوری آن همه بر دوش اوست که هنگام جدایی از آنها فرا رسیده ، و برای وارثان باقی مانده است تا از آن بهرمند گردند ، و روزگار خود گذرانند .

راحتی و خوشی آن برای دیگری و کیفر آن بر دوش اوست ، و او در گرو این اموال است که دست خود را از پشیمانی می گزد به خاطر واقعیّت هایی که هنگام مرگ مشاهده کرده است. در این حالت از آنچه که در زندگی دنیا به آن علاقمند بود بی اعتنا شده آرزو می کند، ای کاش آن کس که در گذشته بر ثروت او رشک می برد، این اموال را جمع کرده بود. اما مرگ هم چنان بر اعضای بدن او چیره می شود، تا آن که گوش او مانند زبانش از کار می افتد ، پس در میان خانواده اش افتاده نه می تواند با زبان سخن بگوید و نه با گوش بشنود ، پیوسته به صورت آنان نگاه می کند ، و حرکات زبانشان را می نگرد اما صدای کلمات آنان را نمی شنود ، سپس چنگال مرگ تمام وجودش را فرا می گیرد ، و چشم او نیز مانند گوشش از کار می افتد ، و روح از بدن او خارج می شود ، و چون مرداری در بین خانواده خویش بر زمین می ماند که از نشستن در کنار او وحشت دارند ، و از او دور می شوند. نه سوگواران را یاری می کند و نه خواننده ای را پاسخ می دهد ، سپس او را به سوی منزلگاهش در درون زمین می برند ، و به دست عملش می سپارند و برای همیشه از دیدارش چشم می پوشند.

6* وصف رستاخیز و زنده شدن دوباره

تا آن زمان که پرونده این جهان بسته شود ، و خواست الهی فرا رسد ، و آخر آفریدگان به آغاز آن بپیوندد ، و فرمان خدا در آفرینش دوباره در رسد.

ص: 208

ص: 209

آنگاه آسمان را به حرکت آورد و از هم بشکافد ، و زمین را به شدت بلرزاند ، و تکان سخت دهد، که کوه ها از جا کنده شده و در برابر هیبت و جلال پروردگاری بر یکدیگر کوبیده و متلاشی شده و با خاک یکسان گردد. سپس هر کس را که در زمین به خاک سپرده شده، در آورد ، و پس از فرسودگی تازه شان گرداند ، و پس از پراکنده شدن، همه را گرد آورد ، سپس برای حسابرسی و روشن شدن اعمال از هم جدا سازد. آنها را به دو دسته تقسیم فرماید: به گروهی نعمت ها دهد و از گروه دیگر انتقام گیرد. اما فرمانبرداران را در جوار رحمت خود جای دهد و در بهشت جاویدان قرار دهد «1»، خانه ای که مسکن گزیدگان آن هرگز کوچ نکنند و حالات زندگی آنان تغییر نپذیرد ، در آنجا دچار ترس و وحشت نشوند ، و بیماری ها در آنها نفوذ نخواهد کرد ، خطراتی دامنگیرشان نمی شود ، و سفری در پیش ندارند تا از منزلی به منزل دیگر کوچ کنند. و امّا گنه کاران را در بدترین منزلگاه در آورد ، و دست و پای آنها را با غل و زنجیر به گردنشان در آویزد ، چنانکه سرهایشان به پاها نزدیک گردد ، جامه های آتشین بر بدنشان پوشاند ، و در عذابی که حرارت آتش آن بسیار شدید و بر روی آنها بسته ، و صدای شعله ها هراس انگیز است قرار دهد. جایگاهی که هرگز از آن خارج نگردند، و برای اسیران آن غرامتی نپذیرند ، و زنجیرهای آن گسسته نمی شود ، مدّتی برای عذاب آن تعیین نشده تا پایان پذیرد و نه سر آمدی تا فرا رسد.

7* پارسایی پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم

پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم دنیا را کوچک شمرد و در چشم دیگران آن را ناچیز جلوه داد. آن را خوار می شمرد و در نزد دیگران خوار و بی مقدار معرّفی فرمود. و می دانست که خداوند برای احترام به ارزش او دنیا را از او دور ساخت و آن را برای ناچیز بودنش به دیگران بخشید. پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم از جان و دل به دنیا پشت کرد ، و یاد آن را در دلش میراند. دوست می داشت که زینت های دنیا از چشم او دور نگهداشته شود ، تا از آن لباس فاخری تهیّه نسازد ، یا اقامت در آن را آرزو نکند ، و برای تبلیغ احکامی که قطع کننده عذرهاست تلاش کرد ، و امّت اسلامی را با هشدارهای لازم نصیحت کرد ، و با بشارت ها مردم را به سوی بهشت فراخواند ، و از آتش جهنّم پرهیز داد.

8* ویژگیهای اهل بیت علیهم السّلام

ما از درخت سرسبز رسالتیم ، و از جایگاه رسالت و محل آمد و شد فرشتگان برخاستیم ، ما معدنهای دانش و چشمه سارهای حکمت الهی هستیم .

یاران و دوستان ما در انتظار رحمت پروردگارند و دشمنان و کینه توزان ما در انتظار کیفر و لعنت خداوند به سر می برند.

______________________________

(1) اشاره به علم: پنولوژی PENOLOGY )کیفر شناسی)

ص: 210

ص: 211

ترجمه خطبه 110

اشاره

(این خطبه قبل از سیّد رضی در میان دانشمندان به خطبه دیباج معروف بود).

1 ره آورد برخی از مبانی اعتقادی

همانا بهترین چیزی که انسان ها می توانند با آن به خدای سبحان نزدیک شوند ، ایمان به خدا و ایمان به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و جهاد در راه خداست ، که جهاد قلّه بلند اسلام ، و یکتا دانستن خدا بر اساس فطرت انسانی است. بر پاداشتن نماز آیین ملّت اسلام ، و پرداختن زکات تکلیف واجب الهی ، و روزه ماه رمضان، سپری برابر عذاب الهی است ، و حج و عمره، نابود کننده فقر و شستشو دهنده گناهان است. و صله رحم مایه فزونی مال و طول عمر ، و صدقه های پنهانی نابود کننده گناهان است ، و صدقه آشکارا، مرگ های ناگهانی و زشت را باز می دارد ، و نیکوکاری، از ذلّت و خواری نگه می دارد. به یاد خدا باشید که نیکوترین ذکر است ، و آنچه پرهیزکاران را وعده دادند آرزو کنید که وعده خدا راست ترین وعده هاست ، از راه و رسم پیامبرتان پیروی کنید که بهترین راهنمای هدایت است ، رفتارتان را با روش پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم تطبیق دهید که هدایت کننده ترین روش هاست.

2 ارزش قرآن

و قرآن را بیاموزید، که بهترین گفتار است ، و آن را نیک بفهمید که بهار دل هاست. از نور آن شفا و بهبودی خواهید که شفای سینه های بیمار است ، و قرآن را نیکو تلاوت کنید که سود بخش ترین داستان هاست ، زیرا عالمی که به غیر علم خود عمل کند، چونان جاهل سرگردانی است که از بیماری نادانی شفا نخواهد گرفت ، بلکه حجّت بر او قویتر و حسرت و اندوه بر او استوارتر و در پیشگاه خدا سزاوارتر به نکوهش است.

ترجمه خطبه 111

1 هشدار از دنیا پرستی

پس از ستایش پروردگار، همانا من شما را از دنیای حرام می ترسانم ، زیرا در کام شیرین، و در دیده انسان سبز و رنگارنگ است ، در شهوات و خواهش های نفسانی پوشیده شده ، و با نعمت های زود گذر دوستی می ورزد ، با متاع اندک زیبا جلوه می کند ، و در لباس آرزوها خود را نشان می دهد ، و با زینت غرور خود را می آراید ، شادی آن دوام ندارد ، و کسی از اندوه آن ایمن نیست.

ص: 212

ص: 213

2 شناخت ماهیّت دنیا

دنیای حرام بسیار فریبنده و بسیار زیان رساننده است ، دگرگون شونده و ناپایدار ، فنا پذیر و مرگبار ، و کشنده ای تبهکار است ، و آنگاه که به دست آرزومندان افتاد و با خواهش های آنان دمساز شد می نگرند که جز سرابی بیش نیست که خدای سبحان فرمود: «زندگی چون آبی ماند که از آسمان فرو فرستادیم و به وسیله آن گیاهان فراوان رویید سپس خشک شده ، باد آنها را پراکنده کرد و خدا بر همه چیز قادر و تواناست». کسی از دنیا شادمانی ندید جز آن که پس از آن با اشک و آه روبرو شد ، هنوز با خوشی های دنیا روبرو نشده است که با ناراحتیها و پشت کردن آن مبتلا می گردد ، شبنمی از رفاه و خوشی دنیا بر کسی فرود نیامده جز آن که سیل بلاها همه چیز را از بیخ و بن می کنند. هر گاه صبحگاهان به یاری کسی برخیزد، شامگاهان خود را به ناشناسی می زند ، اگر از یک طرف شیرین و گوارا باشد از طرف دیگر تلخ و ناگوار است. کسی از فراوانی نعمت های دنیا کام نگرفت جز آن که مشکلات و سختی ها دامنگیر او شد ، شبی را در آغوش امن دنیا به سر نبرده جز آن که صبحگاهان بال های ترس و وحشت بر سر او کوبید ، بسیار فریبنده است و آنچه در دنیاست نیز فریبندگی دارد ، فانی و زودگذر است، و هر کس در آن زندگی می کند فنا می پذیرد. «1»

3 روش برخورد با دنیا

در زاد و توشه آن جز تقوا خیری نیست. کسی که به قدر کفایت از آن بردارد در آرامش به سر می برد ، و آن کس که در پی به دست آوردن متاع بیشتری از دنیا باشد وسائل نابودی خود را فراهم کرده ، و به زودی از دست می رود. بسا افرادی که به دنیا اعتماد کردند، ناگهان مزه تلخ مصیبت را بدانها چشاند و بسا صاحب اطمینانی که به خاک و خونش کشید. چه انسان های با عظمتی را که خوار و کوچک ساخت ، و بسا فخر فروشانی را که به خاک ذلّت افکند. حکومت دنیا نا پایدار ، عیش و زندگانی آن تیره و تار ، گوارای آن شور ، و شیرینی آن تلخ ، غذای آن زهر ، و اسباب و وسائل آن پوسیده است ، زنده آن در معرض مردن ، و تندرست آن گرفتار بیماری است ، حکومت آن بر باد رفته ، و عزیزان آن شکست خورده ، متاع آن نکبت آلود و پناه آورنده آن و غارت زده خواهد بود.

4 عبرت از گذشتگان

آیا شما در جای گذشتگان خود به سر نمی برید؟ که عمرشان از شما طولانی تر و آثارشان با دوام تر و آرزویشان درازتر و افرادشان بیشتر و لشکریانشان انبوه تر بودند؟ دنیا را چگونه پرستیدند؟ و آن را چگونه بر خود گزیدند؟ «2» و سپس از آن رخت بر بستند و رفتند:

______________________________

(1) با طرح اصل فنا پذیری دنیا و زندگی، اصل دوم ترمودینامیک (تبدیل مادّه به انرژی) و آنتروپی ENTROPY سیر جهان وجود بطرف پیری و نابود شدن) تأیید می گردد، و اصالت مادّه (ماتریالیسم) و اصالت طبیعت (ناتورالیسم) و اصالت انرژی (انرژیسم) ضربه پذیر می گردد.

(2) اشاره به: کرونولوژی CHRONOLOGY )تاریخ شناسی)

ص: 214

ص: 215

بی توشه ای که آنان را برای رسیدن به منزلگاه کفایت کند و بی مرکبی که آنان را به منزلشان رساند. آیا شنیده اید که دنیا خود را فدای آنان کرده باشد؟ یا به گونه ای یاری شان داده یا با آنان به نیکی به سر برده باشد؟ نه هرگز!! بلکه سختی و مشکلات دنیا چنان به آنها رسید که پوست و گوشتشان را درید ، با سختی ها آنان را سست و با مصیبت ها ذلیل و خوارشان کرد و بینی آنان را به خاک مالید و لگد مال کرد و گردش روزگار را بر ضد آنها برانگیخت. شما دیدید که دنیا آن کس را که برابر آن فروتنی کرد ، و آن را برگزید، و بر همه چیز مقدّم داشت ، که گویا جاودانه می ماند، نشناخت و روی خوش نشان نداد تا آن که از دنیا رفت! آیا جز گرسنگی توشه ای به آنها سپرد؟ آیا جز در سختی فرودشان نیاورد؟ و آیا روشنی دنیا جز تاریکی و سرانجامش جز پشیمانی بود؟

5 پرهیز از دنیای حرام

آیا شما چنین دنیایی را بر همه چیز مقدم می دارید و بدان اطمینان می کنید؟ یا در آرزوی آن به سر می برید؟ پس دنیا بد خانه ای است برای کسی که خوشبین باشد ، و یا از خطرات آن نترسد. پس بدانید- و می دانید - که آن را ترک می کنید و از آن رخت بر می بندید! و پند گیرید از آنها که گفتند:

«چه کسی از ما نیرومندتر است؟» سپس آنان را به گورهایشان سپردند بی آن که سواره کارانشان خوانند ، و در قبرها فرود آوردند بی آن که همسایگانشان نامند ، از سطح زمین، قبرها ، و از خاک کفن ها ، و از استخوان های پوسیده همسایگانی پدید آمدند که هیچ خواننده ای را پاسخ نمی دهند و هیچ ستمی را باز نمی دارند و نه به نوحه گری توجّهی دارند. نه از باران خوشحال و نه از قحط سالی نومید می گردند. گرد هم قرار دارند و تنهایند ، همسایه یکدیگرند امّا از هم دورند ، فاصله ای با هم ندارند ولی هیچ گاه به دیدار یکدیگر نمی روند. نزدیکان از هم دورند بردبارانی هستند که کینه ها از دل آنان رفته ، بی خبرانی که حسد در دلشان فرو مرده است. نه از زیان آنها ترسی ، و نه به دفاع آنها امیدی وجود دارد. درون زمین را به جای سطح آن برای ماندن انتخاب کردند و خانه های تنگ و تاریک را به جای خانه های وسیع برگزیدند. به جای زندگی با خویشاوندان، غربت را ، و به جای نور، ظلمت را برگزیدند ، به زمین باز گشتند چونان که در آغاز آن را پا برهنه و عریان ترک گفتند ، و با اعمال خود به سوی زندگی جاویدان و خانه همیشگی کوچ کردند ، آنسان که خدای سبحان فرمود:

«چنانکه آفرینش را آغاز کردیم، آن را باز می گردانیم، وعده ای بر ماست و همانا این کار را انجام خواهیم داد».

ص: 216

ص: 217

ترجمه خطبه 112

اشاره

(در این خطبه از فرشته مرگ و کیفیّت گرفتن ارواح سخن ایراد کرد)

عجز انسان از درک فرشتگان (فرشته مرگ)

آیا هنگامی که فرشته مرگ به خانه ای در آمد، از آمدن او آگاه می شوی؟ آیا هنگامی که یکی را قبض روح می کند او را می بینی؟ بچّه را چگونه در شکم مادر می میراند؟ آیا از راه اندام مادر وارد می شود؟ یا روح به اجازه خداوند به سوی او می آید؟ یا همراه کودک در شکم مادر به سر می برد؟ «1» آن کس که آفریده ای چون خود را نتواند وصف کند، چگونه می تواند خدای خویش را وصف نماید؟

ترجمه خطبه 113

1 پرهیز دادن از دنیا پرستی

شما را از دنیا پرستی می ترسانم، زیرا منزلگاهی است برای کوچ کردن ، نه منزلی برای همیشه مانده است. دنیا خود را با غرور زینت داده و با زینت و زیبایی می فریبد. خانه ای است که نزد خداوند بی مقدار است ، زیرا که حلال آن با حرام ، و خوبی آن با بدی ، و زندگی در آن با مرگ ، و شیرینی آن با تلخی ها در آمیخته است ، خداوند آن را برای دوستانش انتخاب نکرد. و در بخشیدن آن به دشمنانش دریغ نفرمود. خیر دنیا اندک ، و شرّ آن آماده ، و فراهم آمده اش پراکنده ، و ملک آن غارت شده ، و آبادانی آن رو به ویرانی نهاده است. چه ارزشی دارد خانه ای که پایه های آن در حال فروریختن و عمر آن چون زاد و توشه پایان می پذیرد؟ و چه لذّتی دارد زندگانی که چونان مدّت سفر به آخر می رسد؟

2 روش برخورد با دنیا

مردم! آنچه را خدا واجب کرده جزو خواسته های خود بدانید ، و در پرداختن حقوق الهی از او یاری طلبید ، و پیش از آن که مرگ شما را بخواند گوش به دعوت او دهید. همانا زاهدان اگر چه خندان باشند، قلبشان می گرید و اگر چه شادمان باشند اندوه آنان شدید است و اگر چه برای نعمت های فراوان مورد غبطه دیگران قرار گیرند امّا با نفس خود در دشمنی بسیاری قرار دارند.

3 نکوهش از غفلت زدگان

یاد مرگ از دل های شما رفته ، و آرزوهای فریبنده جای آن را گرفته است.

______________________________

(1) اشاره به: میستی سیسم MYSTICISM )اعتقاد به هر چیز اسرار آمیز که عقل بشری و علوم از درک آن عاجزند)

ص: 218

ص: 219

و دنیا بیش از آخرت شما را تصاحب کرده و متاع زودرس دنیا بیش از متاع جاویدان آخرت در شما نفوذ کرده است و دنیا زدگی قیامت را از یادتان برده است. همانا شما برادران دینی یکدیگرید ، چیزی جز درون پلید و نیّت زشت، شما را از هم جدا نساخته است ، نه یکدیگر را یاری می دهید، نه خیر خواه یکدیگرید و نه چیزی به یکدیگر می بخشید و نه به یکدیگر دوستی می کنید. شما را چه شده است که با به دست آوردن متاعی اندک از دنیا شادمان می گردید! و از متاع بسیار آخرت که از دست می دهید اندوهناک نمی شوید! امّا با از دست دادن چیزی اندک از دنیا مضطرب شده که آثار پریشانی در چهره ها آشکار می گردد و بی تابی می کنید ، گویا این دنیا محل زندگی جاودان شما و وسائل آن برای همیشه از آن شماست. چیزی شما را از عیب جویی برادر دینی باز نمی دارد جز آن که می ترسید مانند آن عیب را در شما به رختان کشند. در بی اعتنایی به آخرت و دوستی دنیا یک دل شده اید ، و هر یک از شما دین را تنها بر سر زبان می آورید ، و از این کار خشنودید همانند کارگری که کارش را به پایان رسانده و خشنودی مولای خود را فراهم کرده است.

ترجمه خطبه 114

1 ارزش ستایش و شهادت به یگانگی خدا

ستایش خداوندی را سزاست که حمد و ستایش را به نعمت ها ، و نعمت ها را به شکرگزاری پیوند داد! خدای را بر نعمت هایش آنگونه ستایش می کنیم که بر بلاهایش. و برای به راه آوردن نفس سرکش که در برابر اوامر الهی سستی می کند و در ارتکاب زشتی ها که نهی فرمود شتاب دارد، از خدا یاری می خواهیم ، و از گناهانی که علم خدا به آنها احاطه دارد و کتابش آنها را بر شمرده و ثبت کرده، طلب آمرزش می کنیم: علم خداوندی که کمترین نارسایی نداشته ، و کتابی که چیزی را وانگذاشته است. به خدا ایمان داریم، ایمان کسی که غیب ها را به چشم خود دیده ، و بر آنچه وعده داده اند آگاه است ، ایمانی که اخلاص آن شرک را زدوده، و یقین آن شک را نابود کرده است. و گواهی می دهیم که خدایی نیست جز خدای یکتا، نه شریکی دارد و نه همتایی ، و گواهی می دهیم که حضرت محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بنده و فرستاده اوست «که درود خدا بر او و خاندانش باد» این دو گواهی (شهادتین) گفتار را بالا می برند ، و کردار و عمل را به پیشگاه خدا می رسانند ، ترازویی که این دو گواهی را در آن نهند سبک نباشد ، و اگر بردارند با چیزی دیگری سنگین نخواهد شد.

2 سفارش به تقوی

ای بندگان خدا! شما را به تقوای الهی سفارش می کنم، که زاد و توشه سفر قیامت است. تقوا توشه ای است که به منزل رساند، پناهگاهی است که ایمن می گرداند. بهترین گوینده آن را به گوش مردم خوانده و بهترین شنونده آن را فرا گرفت، پیامبری که بهتر از هر کس سخن را به گوش مردم رساند. پس خواننده، دعوت خود را به خوبی شنواند، و شنونده خود را رستگار گرداند. ای بندگان خدا! همانا تقوای الهی دوستان خدا را از انجام محرّمات باز می دارد ، و قلب هایشان را پر از ترس خدا می سازد ، تا آن که شب های آنان با

ص: 220

ص: 221

بی خوابی و روزهایشان با تحمل تشنگی و روزه داری، سپری می گردد ، که آسایش آخرت را با رنج دنیا و سیراب شدن آنجا را با تحمل تشنگی دنیا به دست آوردند. اجل و مرگ را نزدیک دیده و در اعمال نیکو شتاب کرده اند ، آرزوهای دنیایی را دروغ خواندند و مرگ به درستی نگریستند.

3 شناخت دنیا

آری همانا دنیا خانه نابود شدن، رنج بردن از دگرگونی ها، و عبرت گرفتن است ، و از نشانه نابودی، آن که: روزگار کمان خود را به زه کرده، تیرش به خطا نمی رود ، و زخمش بهبودی ندارد ، زنده را با تیر مرگ هدف قرار می دهد ، و تندرست را با بیماری از پا در می آورد ، و نجات یافته را به هلاکت می کشاند. دنیا خورنده ایست که سیری ندارد ، و نوشنده ای است که سیراب نمی شود ، و نشانه رنج دنیا آن که آدمی جمع آوری می کند آنچه را که نمی خورد ، و می سازد بنایی که خود در آن مسکن نمی کند ، پس به سوی پروردگار خود می رود نه مالی برداشته و نه خانه ای به همراه برده است. و نشانه دگرگونی دنیا آن که، کسی که دیروز مردم به او ترحّم می کردند امروز حسرت او را می خورند و آن کس را که حسرت او می خوردند امروز به او ترحّم می کنند ، و این نیست مگر برای نعمت هایی که به سرعت دگرگون می شود، و بلاهایی که ناگهان نازل می گردد. و نشانه عبرت انگیز بودن دنیا، آن که، آدمی پس از تلاش و انتظار تا می رود به آرزوهایش برسد، ناگهان مرگ او فرا رسیده، امیدش را قطع می کند ، نه به آرزو رسیده ، و نه آنچه را آرزو داشته باقی می ماند. سبحان اللّه! شادی دنیا چه فریبنده و سیراب شدن از آن، چه تشنگی زاست! و سایه آنچه سوزان است! نه زمان آمده را می شود رد کرد و نه گذشته را می توان باز گرداند ، پس منزّه و پاک است خداوند! چقدر زنده به مرده نزدیک است برای پیوستن به آن و چه دور است مرده از زنده که از آنان جدا گشته؟

4 ارزیابی دنیا و آخرت

چیزی بدتر از شرّ و بدی نیست جز کیفر و عذاب آن ، و چیزی نیکوتر از خیر و نیکی وجود ندارد جز پاداش آن. همه چیز دنیا شنیدن آن بزرگتر از دیدن آن است ، و هر چیز از آخرت دیدن آن بزرگتر از شنیدن آن است. پس کفایت می کند شما را شنیدن از دیدن ، و خبر دادن از پنهانی های آخرت . آگاه باشید، هر گاه از دنیای شما کاهش یابد و به آخرت افزوده گردد بهتر از آن است که از پاداش آخرت شما کاسته و بر دنیای شما افزوده شود. چه بسا کاهش یافته هایی که سود آور است، و افزایش داشته هایی که زیان آور بود ، همانا به آنچه فرمان داده شدید گسترده تر از چیزی است که شما را از آن باز داشتند ، و آنچه بر شما حلال است، بیش از چیزی است که بر شما حرام کرده اند ، پس آنچه را اندک است برای آنچه که بسیار است ترک کنید ، و آنچه را بر شما تنگ گرفته اند به خاطر آنچه که شما را در گشایش قرار دادند انجام ندهید. خداوند روزی شما را ضمانت کرده و شما را به کار و تلاش امر فرموده ، پس نباید روزی تضمین شده را بر آنچه که واجب شده مقدّم دارید ، با اینکه به خدا سوگند آنچنان نادانی و شک و یقین به هم آمیخته است که گویا روزی تضمین شده بر شما واجب است ، و آنچه را که واجب کرده اند، برداشتند.

ص: 222

ص: 223

پس در اعمال نیکو شتاب کنید «1»، و از فرارسیدن مرگ ناگهانی بترسید ، زیرا آنچه از روزی که از دست رفته، امید بازگشت آن وجود دارد، اما عمر گذشته را نمی شود باز گرداند ، آنچه را امروز از بهره دنیا کم شده می توان فردا به دست آورد امّا آنچه دیروز از عمر گذشته، امید به بازگشت آن نیست ، به آینده امیدوار و از گذشته نا امید باشید. (از خدا بترسید و جز بر مسلمانی نمیرید)

ترجمه خطبه 115

اشاره

(در خواستن باران از خدا در شهر کوفه ایراد فرمود)

دعا برای طلب باران

خداوندا! کوه های ما از بی آبی شکاف خورده و زمین ما غبار آلود و دام های ما در آغل های خود سرگردانند و چون زن بچّه مرده فریاد می کشند ، و از رفت و آمد بی حاصل به سوی چراگاه ها و آبشخورها، خسته شده اند! بار خدایا! بر ناله گوسفندان و فریاد و آه شتران ماده رحمت آور ، خدایا به سرگردانی آنها در راه ها و ناله هایشان در خوابگاه ها رحمت آور. بار خدایا! هنگامی به سوی تو بیرون آمدیم که خشکسالی پیاپی هجوم آورده ، و ابرهای پر باران از ما پشت کرده و خشک و نامهربان بدون بارش قطره ای باران گذشتند. خدایا! تو امید هر بیچاره و حل کننده مشکلات هر طلب کننده می باشی ، خدایا تو را می خوانیم، در این هنگام که همه نا امید شده اند ، و ابر رحمت بر ما نمی بارد و حیوانات ما نابود گردیدند ، ما را به کردار ما عذاب نکنی ، و به گناهان ما کیفر ندهی. خدایا! رحمت خود را با ابر پر باران و بهار پر آب و گیاهان خوش منظر شاداب بر ما نازل فرما، بارانی درشت قطره بر ما فرو فرست که مردگان را زنده و آنچه از دست ما رفته به ما باز گرداند. «2» خدایا! ما را با بارانی سیراب کن که زنده کننده، سیراب سازنده ، فراگیر و به همه جا رونده، پاکیزه و با برکت، گوارا و پر نعمت ، گیاه آن بسیار ، شاخه های آن به بار نشسته و برگ هایش تازه و آب دار باشد تا با چنان بارانی بنده ناتوان را توان بخشی ، و شهرهای مرده ات را زنده سازی ، خدایا! بارانی ده که بسیار ببارد تا زمین های بلند ما پر گیاه شود ، و در زمین های پست روان گردد و نعمت های فراوان در اطراف ما گسترش یابد ، تا با آن میوه های ما بسیار ، گلّه های ما زنده و فراوان ، و سرزمینهای دورتر از ما نیز بهرمند گردند ،

______________________________

(1) نقد مکتب ولونتاریسم VOLUNTARISM )مکتب اصالت اراده و اختیار) که هر گونه جبری را نفی می کند، زیرا در اسلام انسان با کمک خدا عمل می کند.

(2) با طرح این حقیقت که زنده کننده خداست، علم بیوژنسیزBIOGENESISM تأیید می کند که زنده از زنده و حیات از حیات پدید می آید و از مادّه خود بخود چیزی بوجود نخواهد آمد، مثل وجود کرم در سیب که انگلهای کرم در شکوفه ها مانده اند و رشد کردند و سپس تبدیل به کرم شده اند.

ص: 224

ص: 225

و روستاهای ما از آن نیرومند شوند. اینها همه از برکات گسترده و بخشش های فراوان تو باشد که بر سرزمین های فقر زده و حیوانات وحشی ما نازل می گردد. خداوندا! بارانی ده! دانه درشت که پیاپی برای سیراب شدن گیاهان ما ببارد ، چنانکه قطرات آن یکدیگر را برانند ، و دانه های آن به شدّت برهم کوبیده شوند ، نه رعد و برقی بی باران ، و ابری بی ثمر ، و کوچک و پراکنده ، و نه دانه های ریز باران همراه با بادهای سرد. خدایا بارانی پر آب فرو فرست که قحطی زدگان به نعمت های فراوان رسند و آثار خشکسالی از میان برود که همانا، تویی خداوندی که پس از نا امید شدن مردم باران را فرو می فرستی و رحمت خود را همه جا گسترش می دهی و تویی سرپرست نظام آفرینش که به ستودن سزاواری.

می گویم: (

«انصاحت جبالنا»

یعنی کوهها بر اثر خشکی از هم شکافته است ، و «انصاح الثّوب» وقتی گفته می شود که لباس از هم شکافته باشد «انصاح النّبت و صاح و صوح» به هنگامی که گیاه خشک گردد می گویند و همه این چند واژه به یک معنا است. و جمله

«و هامت دوابّنا»

از ماده «هیام» به معنی عطش است. و

«حدابیر السنین»

جمع «حدبار» به معنای شتری است که بر اثر راه رفتن ناتوان شده است. امام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم سال های قحطی را به چنین شتری تشبیه کرده است. «ذو الرمه» شاعر می گوید:

حدا بیر ما تنفکّ الّا مناخهعلی الخسف او نرمی بها بلدا قفرا شتران ناتوانی که هیچ گاه از هم جدا نمی گردند جز در خوابگاه ها یا اینکه آنها را در محیطهای بی آب و علف قرار دهند. و جمله

«و لا قزع ربابها»

یعنی از قطعات کوچک و پراکنده ابر نباشد و جمله

«و لا شفان ذهابها»

در تقدیر «و لا ذات شفان ذهابها» است «شفان» به معنی باد سرد و «ذهاب» به معنی بارانهای نرم می باشد. و کلمه «ذات» حذف گردید زیرا شنونده به ان آگاه بود).

ترجمه خطبه 116

اشاره

(این خطبه در شهر کوفه در سال 38 هجری برای تشویق کوفیان به نبرد نهایی ایراد شد)

1 ویژگی های پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم

خداوند پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را فرستاد تا دعوت کننده به حق، و گواه اعمال خلق باشد. پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بدون سستی و کوتاهی، رسالت پروردگارش را رسانید ، و در راه خدا با دشمنانش بدون عذر تراشی جنگید. پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم پیشوای پرهیزکاران ، و روشنی بخش چشم هدایت شدگان است.

(و از همین خطبه است)

2 اندرز یاران

مردم! اگر شما همانند من از آنچه بر شما پنهان است با خبر بودید ، از خانه ها کوچ می کردید، در بیابان ها سرگردان می شدید ، و بر کردارتان اشک می ریختید و چونان زنان مصیبت دیده بر سر و سینه می زدید سرمایه خود را بدون نگهبان و جانشین رها می کردید و هر کدام از شما تنها به کار خود می پرداختید، و به دیگری توجّهی نداشتید. افسوس، آنچه را به شما تذّکر دادند فراموش کردید ، و از آنچه شما را ترساندند، ایمن گشتید! گویا عقل از سرتان پریده ، و کارهای شما آشفته شده است.

ص: 226

ص: 227

3 تعریف یارانی که به شهادت رسیدند

به خدا سوگند، دوست داشتم که خدا میان من و شما جدایی اندازد، و مرا به کسی که نسبت به من سزاوارتر است ملحق فرماید. به خدا سوگند، آنان مردمی بودند، نیک اندیش ، ترجیح دهنده بردباری ، گویندگان حق ، و ترک کنندگان ستم. پیش از ما به راه راست قدم گذاشته و شتابان رفتند و در به دست آوردن زندگی جاویدان آخرت و کرامت گوارا، پیروز شدند.

4 خبر از خونریزی و شکمبارگی حجّاج بن یوسف ثقفی

آگاه باشید، به خدا سوگند پسرکی از طایفه ثقیف (حجّاج بن یوسف) بر شما مسلّط می گردد که هوسباز و گردن کش و ستمگر است ، سبزه زارهای «اموال و داراییها» شما را می چرد و چربی شما را آب می کند. ابو وذحه: بس کن. «1»

(وذحه، نوعی سوسک است ، چون ماجرایی با حجّاج دارد، او را «ابو وذحه» خطاب فرمود، که اینجا جای آوردن آن نیست «می گویند وذحه، سوسک مخصوصی است حجّاج را گزید که بدنش ورم کرد و مرد»)

ترجمه خطبه 117

سرزنش انسان های خود پرست

نه اموال خود را در راه خدایی که آن مال ها را روزی شما کرد می بخشید ، نه جان ها را در راه خدای جان آفرین به خطر می افکنید! دوست دارید مردم برای خدا شما را گرامی دارند امّا خودتان مردم را در راه خدا گرامی نمی دارید! از فرود آمدن در خانه های گذشتگان عبرت گیرید ، و از جدایی با نزدیک ترین برادران و دوستان پند پذیرید.

ترجمه خطبه 118

اشاره

(پس از جنگ جمل در سال 36 هجری در ستایش از یاران ایراد کرد)

ستودن یاران نیکوکار.

شما یاران حق و برادران دینی من می باشید ، در روز جنگ چون سپر محافظ دور کننده ضربت ها ، و در خلوت ها محرم اسرار منید ، با کمک شما پشت کنندگان به حق را می کوبم و به راه می آورم ، و فرمانبرداری استقبال کنندگان را امیدوارم ، پس مرا، با خیر خواهی خالصانه ، و سالم از هر گونه شک و تردید، یاری کنید. «2» به خدا سوگند! من به مردم از خودشان سزاوارترم.

______________________________

(1) حجّاج بن یوسف ثقفی است که در سال 41 هجری متولّد و مرگ او در سال 95 هجری است.

(2) بر اساس نقل طبری و واقدی این سخنان را پس از جنگ جمل خطاب به اصحاب خود ایراد فرمود.

ص: 228

ص: 229

ترجمه خطبه 119

اشاره

(پس از جنگ صفّین و نهروان، در سال 38 هجری مردم را برای سرکوبی معاویه فراخواند، سکوت کردند. فرمود شما را چه شده، آیا لال هستید؟ گروهی گفتند ای امیر المؤمنین، اگر تو حرکت کنی با تو حرکت می کنیم).

1 علل نکوهش کوفیان.

شما را چه می شود؟ هرگز ره رستگاری نپویید! و به راه عدل هدایت نگردید! آیا در چنین شرایطی سزاوار است که من از شهر خارج شوم؟ هم اکنون باید مردی از شما که من از شجاعت و دلاوری او راضی و به او اطمینان داشته باشم، به سوی دشمن کوچ کند.

2 مسئولیّت های رهبری

و برای من سزاوار نیست که لشکر و شهر و بیت المال و جمع آوری خراج و قضاوت بین مسلمانان ، و گرفتن حقوق درخواست کنندگان را رها سازم ، آنگاه با دسته ای بیرون روم، و به دنبال دسته ای به راه افتم ، و چونان تیر نتراشیده در جعبه ای خالی به این سو و آن سو سرگردان شوم! من چونان محور سنگ آسیاب ، باید بر جای خود استوار بمانم تا همه امور کشور، پیرامون من و به وسیله من به گردش در آید ، اگر من از محور خود دور شوم مدار آن بلرزد و سنگ زیرین آن فرو ریزد! به حقّ خدا سوگند که این پیشنهاد بدی است! به خدا سوگند! اگر امیدواری به شهادت در راه خدا را نداشتم، پای در رکاب کرده از میان شما می رفتم، و شما را نمی طلبیدم چندان که باد شمال و جنوب می وزد ، زیرا شما بسیار طعنه زن، عیب جو ، رویگردان از حق، و پر مکر و حیله اید. ما دام که افکار شما پراکنده است فراوانی تعداد شما سودی ندارد ، من شما را به راه روشنی بردم که جز هلاک خواهان، هلاک نگردند ، آن کس که استقامت کرد به سوی بهشت شتافت و آن کس که لغزید در آتش سرنگون شد.

ترجمه خطبه 120

یاد آوری ویژگی های اهل بیت علیه السّلام و اندرز یاران

به خدا سوگند! تبلیغ رسالت ها ، وفای به پیمان ها ، و تفسیر اوامر و هشدارهای الهی به من آموزش داده شده ، درهای دانش و روشنایی امور انسان ها نزد ما اهل بیت پیامبر علیهم السّلام است. آگاه باشید که قوانین دین یکی و راههای آن آسان و راست است ، کسی که از آن برود به قافله و سر منزل رسد، و غنیمت برد ، و هر کس که از آن راه نرود گمراه شده پشیمان گردد. مردم! برای آن روز که زاد و توشه ذخیره می کنند، و اسرار آدمیان فاش می گردد، عمل کنید.

ص: 230

 

ص: 231

کسی که از خرد خویش بهرمند نگردد برای پند گرفتن از عقل و فکر دیگران عاجزتر است، که آن غائب برای کمک کردن از عقل حاضر او ناتوان تر است. از آتشی بپرهیزید که حرارتش شدید ، و عمق آن ناپیدا ، و زیور آن غل و زنجیر ، آشامیدنی آن زرد آب و چرک جوشان است. آگاه باشید! نام نیکی که خدا برای کسی میان مردم قرار دهد، بهتر از مالی است که برای دیگران باقی می گذارد که او را ستایش نمی کنند. «1»

بعدی                           قبلی


 


دسته بندي: کتاب انلاین,حدیث,
مطالب مرتبط :

ارسال نظر

کد امنیتی رفرش

مطالب تصادفي

مطالب پربازديد