loading...
فوج
s.m.m بازدید : 309 1395/06/12 نظرات (0)

 


 


نهج البلاغه(خطبه121لی150)

ترجمه خطبه 121


 

اشاره

(پس از پذیرش «حکمیّت» در صفیّن، یکی از یاران «2» گفت: ما را از حکمیّت نهی فرمودی، سپس پذیرفتی و داور تعیین کردی! ما نمی دانیم کدام یک از این دو کار درست است؟ امام دست بر روی دست کوبید و با تأسف فرمود)

1 علل شکست کوفیان و پذیرش «حکمیّت»

این سزای کسی است که بیعت با امام خود را ترک گوید، و پیمان بشکند. به خدا سوگند، هنگامی که شما را به جنگ با معاویه فراخواندم، خوشایندتان نبود، ولی خداوند خیر شما را در آن قرار داده بود ، اگر مقاومت می کردید، شما را راهنمایی می کردم و اگر به انحراف می رفتید شما را به راه راست برمی گرداندم ، اگر سر باز می زدید، دوباره شما را برای مبارزه آماده می کردم ، در آن صورت وضعیّتی مطمئن داشتیم. امّا دریغ، با کدام نیرو بجنگم؟ و به چه کسی اطمینان کنم؟ شگفتا، می خواهم به وسیله شما بیماری ها را درمان کنم ولی شما درد بی درمان من شده اید ، کسی را می مانم که خار در پایش رفته و با خار دیگری می خواهد آن را بیرون کشد ، «3» در حالی که می داند خار در تن او بیشتر شکند و بر جای ماند. خدایا! طبیب این درد مرگبار به جان آمده ، و آب رسان این شوره زار ناتوان شده است.

2 وصف یاران شهیدی که وفادار بودند

کجا هستند مردمی که به اسلام دعوت شده و پذیرفتند ، قرآن تلاوت کردند و معانی آیات را شناختند ، به سوی جهاد بر انگیخته شده چونان شتری که به سوی بچّه خود روی می آورد شیفته جهاد گردیدند ، شمشیرها از نیام بر آوردند ، و گرداگرد زمین را گروه گروه، صف به صف، احاطه کردند ، بعضی شهید، و برخی نجات یافتند. هیچ گاه از زنده ماندن کسی در میدان جنگ شادمان نبودند ، و در مرگ شهیدان نیازی به تسلیت نداشتند ، با گریه های طولانی از ترس خدا، چشم هایشان ناراحت ، و از روزه داری فراوان، شکم هایشان لاغر و به پشت چسبیده بود. لب هایشان از فراوانی دعا خشک ، و رنگ های صورت از شب زنده داری ها زرد ، و بر چهره هایشان غبار خشوع و فروتنی نشسته بود. آنان برادران من هستند که رفته اند ، و بر ماست که تشنه ملاقاتشان باشیم ، و از اندوه و فراقشان انگشت حسرت به دندان بگیریم.

3 هشدار از فریب کاری شیطان

همانا شیطان، «4» راه های خود را به شما آسان جلوه می دهد ، تا گره های محکم دین شما را یکی پس از دیگری بگشاید ، و به جای وحدت و هماهنگی، بر پراکندگی شما بیفزاید.

______________________________

(1) سعدی:

نام نیکو گر بماند ز آدمی به کز او ماند سرای زرنگار

________________________________________

شریف الرضی، محمد بن حسین - دشتی، محمد، نهج البلاغه / ترجمه دشتی، 1جلد، مشهور - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1379ش. نهج البلاغه / ترجمه دشتی ؛ ؛ ص231

(2) این شخص أشعث بن قیس بود که همه جا، همواره روحیّه اعتراض داشت و خود از عوامل پذیرش حکمیّت بود.

(3) ضرب المثل است برای کسانی که بیهوده تلاش می کنند.

(4) مقصود امام در اینجا از شیطان، معاویه است که با مکر و حیله عمرو عاص لشکر اسلام را پریشان ساخت.

ص: 232

ص: 233

از وسوسه و زمزمه و فریب کاری شیطان روی گردانید ، و نصیحت آن کس را که خیرخواه شماست گوش کنید، و به جان و دل بپذیرید.

ترجمه خطبه 122

اشاره

(پس از پافشاری خوارج در شورشگری، امام علیه السّلام به قرارگاهشان رفت و خطاب به جمع خوارج فرمود:) آیا همه شما در جنگ صفّین بودید؟ گفتند بعضی بودیم و برخی حضور نداشتیم. فرمود: به دو گروه تقسیم شوید، تا متناسب با هر کدام سخن گویم. دو دسته شدند، امام ندا در داد که: ساکت باشید، به حرفهایم گوش فرا دهید و با جان و دل به سوی من توجّه کنید ، و هر کس را برای گواهی سوگند دادم با علم گواهی دهد. آنگاه سخنان طولانی مطرح فرمود که (برخی از آن خطبه این است)

1 سیاست استعماری قرآن بر سر نیزه کردن

آنگاه که شامیان در گرما گرم جنگ، و در لحظه های پیروزی ما، با حیله و نیرنگ، و مکر و فریب کاری قرآن ها را بر سر نیزه بلند کردند شماها نگفتید که: «شامیان، برادران ما و هم آیین ما هستند؟ از ما می خواهند از خطای آنان بگذریم. و راضی به حاکمیّت کتاب خدا شده اند ، نظر ما این است که حرفشان را قبول کنیم و از آنان دست برداریم؟» امّا من به شما گفتم که:

این توطئه، ظاهرش ایمان و باطن آن دشمنی و کینه توزی است ، آغاز آن رحمت و پایان آن پشیمانی است ، پس در همین حال به مبارزه ادامه دهید ، و از راهی که در پیش گرفته اید منحرف نشوید ، و در جنگ دندان بر دندان فشارید ، و به ندای ندا دهند ای گوش ندهید، زیرا اگر پاسخ داده شوند گمراه کننده اند، و اگر رها گردند خوار و ذلیل شوند، که همواره چنین بود. امّا دریغ! شماها را دیدم که به خواسته های شامیان گردن نهادید، و حکمیّت را پذیرفتید سوگند به خدا! اگر از آن سرباز می زدم مسئول پی آمدهای آن نبودم ، و خدا گناه آن را در پرونده من نمی افزود. به خدا سوگند! اگر هم حکمیّت را می پذیرفتم به این کار سزاوار پیروی بودم زیرا قرآن با من است، از آن هنگام که یار قرآن گشتم از آن جدا نشدم.

2 وصف یاران جهادگر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم

ما با پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بودیم ، و همانا جنگ و کشتار گرداگرد پدران، فرزندان، برادران و خویشاوندان ما دور می زد ، امّا از وارد شدن هر مصیبت و شدّتی جز بر ایمان خود نمی افزودیم ، و بیشتر در پیمودن راه حق، و تسلیم بودن برابر اوامر الهی، و شکیبایی بر درد جراحت های سوزان، مصمّم می شدیم.

3 هدف مبارزه با شامیان

ص: 234

ص: 235

امّا امروز با پیدایش زنگارها در دین، کژی ها و نفوذ شبهه ها در افکار، تفسیر و تأویل دروغین در دین، با برادران مسلمان خود به جنگ خونین کشانده شدیم ، پس هر گاه احساس می کنیم چیزی باعث وحدت ماست و به وسیله آن با یکدیگر نزدیک می شویم، و شکاف ها را پر و باقی مانده پیوندها را محکم می کنیم ، به آن تمایل نشان می دهیم، آن را گرفته و دیگر راه را ترک می گوییم.

ترجمه خطبه 123

اشاره

(به هنگام نبرد در جنگ صفیّن خطاب به سربازان خویش فرمود)

1 آموزش روانی در جنگ

هر کدام از شما در صحنه نبرد با دشمن، در خود شجاعت و دلاوری احساس کرد ، و برادرش را سست و ترسو یافت ، به شکرانه این برتری باید از او دفاع کند، آنگونه که از خود دفاع می کند ، زیرا اگر خدا بخواهد او را چون شما دلاور و شجاع گرداند. همانا مرگ به سرعت در جستجوی شماست، آنها که در نبرد مقاومت دارند ، و آنها که فرار می کنند، هیچ کدام را از چنگال مرگ رهایی نیست و همانا گرامی ترین مرگها کشته شدن در راه خداست. سوگند به آن کس که جان پسر ابو طالب در دست اوست، هزار ضربت شمشیر بر من آسانتر است از مرگ در بستر استراحت، در مخالفت با خداست.

2 هشدار از کوتاهی در نبرد

گویی شما را در برخی از حمله ها، در حال فرار، ناله کنان چون گلّه ای از سوسمار می نگرم که نه حقّی را باز پس می گیرید، و نه ستمی را باز می دارید ، اینک این شما و این راه گشوده ، نجات برای کسی است که خود را به میدان افکنده به مبارزه ادامه دهد ، و هلاکت از آن کسی است که سستی ورزد.

ترجمه خطبه 124

اشاره

(در سال 37 هجری در جنگ صفّین برای تشویق یاران به جهاد فرمود)

1 آموزش نظامی (تاکتیک های رزم انفرادی)

زره پوشیده ها را در پیشاپیش لشکر قرار دهید ، و آنها که کلاه خود ندارند، در پشت سر قرار گیرند ، دندان ها را در نبرد روی هم بفشارید ، که تأثیر ضربت شمشیر را بر سر کمتر می کند ، در برابر نیزه های دشمن، پیچ و خم به خود دهید که نیزه ها را می لغزاند و کمتر به هدف اصابت می کند ، چشم ها را فرو خوابانید، که بر دلیری شما می افزاید. و دل را آرام می کند ، صداها را آهسته و خاموش سازید که سستی را می زداید. پرچم لشکر را بالا دارید و پیرامون آن را خالی مگذارید و جز به دست دلاوران و مدافعان سر سخت خود نسپارید ،

ص: 236

ص: 237

زیرا آنان که در حوادث سخت ایستادگی می کنند، از پرچم های خود بهتر پاسداری می نمایند و آن را در دل لشکر نگاه می دارند ، و از هر سو، از پیش و پس و اطراف، مراقب آن می باشند ، نه از آن عقب می مانند که تسلیم دشمن کنند و نه از آن پیشی می گیرند که تنها رهایش سازند. هر کس باید برابر حریف خود بایستد و کار او را بسازد و به یاری برادر خود نیز بشتابد ، و مبارزه با حریف خود را به برادر مسلمان خود وامگذارد که او در برابر دو حریف، قرار گیرد، حریف خود، و حریف برادرش.

2 آموزش معنوی سربازان

به خدا سوگند! اگر از شمشیر دنیا فرار کنید از شمشیر آخرت سالم نمی مانید ، شما بزرگان عرب و شرافتمندان برجسته اید ، در فرار از جنگ، خشم و غضب الهی و ذلّت همیشگی و ننگ جاویدان قرار دارد ، فرار کننده بر عمر خود نمی افزاید و بین خود و روز مرگش مانعی ایجاد نخواهد کرد. کیست که شتابان و با نشاط با جهاد خویش به سوی خدا حرکت کند؟

چونان تشنه کامی که به سوی آب می رود؟ بهشت در سایه نیزه های دلاوران است ، امروز در هنگامه نبرد آنچه در دل ها و سر زبان هاست آشکار می شود. به خدا سوگند که من به دیدار شامیان در میدان نبرد شیفته ترم تا آنان بر بازگشت به خانه هاشان! که انتظار آن را می کشند. بار خدایا! اگر شامیان از حق روی گرداندند جمعشان را پراکنده ، و در میانشان اختلاف و تفرقه بیفکن ، و آنان را برای خطاکاریشان به هلاکت رسان.

3 ضرورت جنگ بی امان برای شکست شامیان

همانا شامیان، بدون ضربت نیزه هایی پیاپی هرگز از جای خود خارج نشوند، ضرباتی که بدنهایشان را سوراخ نماید، چنانکه وزش باد از این سو فرو شده بدان سو در آید ، ضربتی که کاسه سر را بپراکند ، و استخوانهای بدن را خرد ، و بازوها و پاها را قطع و به اطراف پخش کند! آنان دست بر نمی دارند تا آنگاه که دسته های لشکر پیاپی بر آنان حمله کنند و آنها را تیرباران نمایند ، و سواران ما هجوم آورند، و صف هایشان را درهم شکنند، و لشکرهای عظیم، پشت سر لشکرهای انبوه ، «1» آنها را تا شهرهایشان عقب برانند ، و تا اسب ها، سرزمینشان را که روی در روی یکدیگر قرار دارد، و اطراف چراگاهایشان، و راه های آنان را، زیر سم بکوبند.

ترجمه خطبه 125

اشاره

(در پاسخ خوارج که ماجرای حکمیّت را نمی پذیرفتند قبل از ورود به شهر در نزدیکی کوفه فرمود)

1 علل پذیرش حکمیّت در صفّین

ما افراد را داور قرار ندادیم، تنها قرآن را به حکمیّت «داروی» انتخاب کردیم! (که آنها بر سر نیزه کرده و داوری آن را می خواستند) این قرآن، خطّی است نوشته شده که میان دو جلد پنهان است ، زبان ندارد تا سخن گوید ، و نیازمند به کسی است که آن را ترجمه کند ، و همانا انسانها می توانند از آن سخن گویند ،

______________________________

(1) الخمیس: لشکری که از پنج جهت آراسته باشد. عقب، جلو، راست، چپ، و قلب سپاه.

ص: 238

ص: 239

و هنگامی که شامیان ما را دعوت کردند تا قرآن را میان خویش داور گردانیم، ما گروهی نبودیم که به کتاب خدای سبحان پشت کنیم ، در حالی که خدای بزرگ فرمود: «اگر در چیزی خصومت کردید آن را به خدا و رسول باز گردانید» باز گرداندن آن به خدا این است که کتاب او را به داوری بپذیریم ، و باز گرداندن به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم این است که سنّت او را انتخاب کنیم ، پس اگر از روی راستی به کتاب خدا داوری شود، ما از دیگر مردمان به آن سزاوارتریم ، و اگر در برابر سنّت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم تسلیم باشند ما بدان اولی و برتریم. امّا سخن شما که چرا میان خود و آنان برای حکمیّت (داوری) مدّت تعیین کردی؟ من این کار را کردم تا نادان خطای خود را بشناسد، و دانا بر عقیده خود استوار بماند ، و اینکه شاید در این مدّت آشتی و صلح، خدا کار امّت را اصلاح کند و راه تحقیق و شناخت حق باز باشد، تا در جستجوی حق شتاب نورزند، و تسلیم اوّلین فکر گمراه کننده نگردند.

2 سرزنش کوفیان و خوارج گمراه

همانا برترین مردم در پیشگاه خدا کسی است که عمل به حق در نزد او دوست داشتنی تر از باطل باشد، هر چند از قدر او بکاهد و به او زیان رساند، و باطل به او سود رساند و بر قدر او بیفزاید. مردم! چرا حیران و سرگردانید؟ و از کجا به اینجا آورده شدید؟ آماده شوید برای حرکت به سوی شامیانی که از حق روی گرداندند و آن را نمی بینند ، و به ستمگری روی آورده حاضر به پذیرفتن عدالت نیستند ، از کتاب خدا فاصله گرفتند ، و از راه راست منحرف گشتند! افسوس ای کوفیان! شما وسیله ای نیستید که بشود به آن اعتماد کرد ، و نه یاوران عزیزی که بتوان به دامن آنها چنگ زد! شما بد نیروهایی در افروختن آتش جنگ هستید ، نفرین بر شما. چقدر از دست شما ناراحتی کشیدم ، یک روز آشکارا با آواز بلند شما را به جنگ می خوانم و روز دیگر آهسته در گوش شما زمزمه دارم ، نه آزاد مردان راستگویی هستید به هنگام فراخواندن و نه برادران مطمئنّی برای راز داری هستید.

ترجمه خطبه 126

اشاره

(به امام گفتند که مردم به دنیا دل بسته اند، معاویه با هدایا و پول های فراوان آنها را جذب می کند شما هم از اموال عمومی به اشراف عرب و بزرگان قریش ببخش و از تقسیم مساوی بیت المال دست بردار تا به تو گرایش پیدا کنند) «1»

عدالت اقتصادی امام علیه السّلام

آیا به من دستور می دهید برای پیروزی خود، از جور و ستم در باره امّت اسلامی که بر آنها ولایت دارم، استفاده کنم؟ «2» به خدا سوگند، تا عمر دارم، و شب و روز برقرار است ، و ستارگان از پی هم طلوع و غروب می کنند، هرگز چنین کاری نخواهم کرد! اگر این اموال از خودم بود به گونه ای مساوی در میان مردم تقسیم می کردم تا چه رسد که جزو اموال خداست! آگاه باشید!

______________________________

(1) علّت آن بود که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بیت المال را به طور مساوی بین مسلمانان تقسیم می کرد، امّا پس از وفات آن حضرت، ابا بکر و بخصوص عمر و عثمان اصل تقسیم عادلانه را رعایت نکردند و با انواع تبعیض ها و بخشش های نابجا مردم را به راه دیگری کشاندند، حال که امام علی علیه السّلام به خلافت رسید و چونان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم می خواست بیت المال را مساوی تقسیم کند، بسیاری بر آشفتند و سر به مخالفت بر داشتند.

(2) طرد تفکّر ماکیاولیسم mMACHIAVELLISM که می گویند، هدف وسیله را توجیه می کند.

ص: 240

ص: 241

بخشیدن مال به آنها که استحقاق ندارند، زیاده روی و اسراف است ، ممکن است در دنیا مقام بخشنده آن را بالا برد، امّا در آخرت پست خواهد کرد، در میان مردم ممکن است گرامی اش بدارند، امّا در پیشگاه خدا خوار و ذلیل است. کسی مالش را در راهی که خدا اجازه نفرمود مصرف نکرد و به غیر اهل آن نپرداخت جز آن که خدا او را از سپاس آنان محروم فرمود ، و دوستی آنها را متوجّه دیگری ساخت ، پس اگر روزی بلغزد و محتاج کمک آنان گردد، بدترین رفیق و سرزنش کننده ترین دوست خواهند بود.

ترجمه خطبه 127

اشاره

(قبل از جنگ نهروان در سال 37 هجری در ردّ اعتقادات خوارج ایراد کرد، خوارج عقیده داشتند: کسی که گناه کبیره انجام دهد کافر و از اسلام خارج شده است، مگر توبه کند و دوباره مسلمان گردد)

1 افشاء گمراهی خوارج

پس اگر چنین می پندارید که من خطا کرده و گمراه شدم ، پس چرا همه امّت محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را به گمراهی من گمراه می دانید؟ و خطای مرا به حساب آنان می گذارید؟ و آنان را برای خطای من کافر می شمارید؟ شمشیرها را بر گردن نهاده، کور کورانه فرود می آورید و گناهکار و بی گناه را به هم مخلوط کرده همه را یکی می پندارید؟ در حالی که شما می دانید، همانا رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم زناکاری را که همسر داشت «1» سنگسار کرد ، سپس بر او نماز گزارد، و میراثش را به خانواده اش سپرد ، و قاتل را کشت و میراث او را به خانواده اش بازگرداند ، دست دزد را برید و زناکاری را که همسر نداشت تازیانه زد ، و سهم آنان را از غنائم می داد تا با زنان مسلمان ازدواج کنند. پس پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم آنها را برای گناهانشان کیفر می داد ، و حدود الهی را بر آنان جاری می ساخت ، امّا سهم اسلامی آنها را از بین نمی برد ، و نام آنها را از دفتر مسلمین خارج نمی ساخت. (پس با انجام گناهان کبیره کافر نشدند) شما (خوارج)، بدترین مردم و آلت دست شیطان ، و عامل گمراهی این و آن می باشید.

2 پرهیز از افراط و تفریط نسبت به امام علی علیه السّلام

به زودی دو گروه نسبت به من هلاک می گردند: دوستی که افراط کند و به غیر حق کشانده شود، «2» و دشمنی که در کینه توزی با من زیاده روی کرده به راه باطل در آید. بهترین مردم نسبت به من گروه میانه رو هستند. از آنها جدا نشوید ، همواره با بزرگ ترین جمعیّت ها باشید که دست خدا با جماعت است «3». از پراکندگی بپرهیزید ، که انسان تنها بهره شیطان است آنگونه که گوسفند تنها طعمه گرگ خواهد بود ، آگاه باشید هر کس که مردم را به این شعار «4» «تفرقه و جدایی» دعوت کند او را بکشید هر چند که زیر عمامه من باشد.

______________________________

(1) محصن: مردی یا زنی را گویند که همسر دارد و آلوده به زنا می شود.

(2) مانند «سبائیّه» که امیر المؤمنین علیه السّلام را خدا پنداشتند، و آن حضرت آنها را مجازات کرد.

(3) نقد تفکّر: اندیویدولیسم ANDIVIDULISM )اصالت فرد) و نقد تفکّر اسکوپیسم ESCOPISM )فرار از شرکت در امور اجتماعی و دولتی) که در تفکّر امام (ع) فرد اصالت ندارد، بلکه باید با جامعه زندگی کند و از انزوا پرهیز داشته باشد تا جامعه ساخته شود.

(4) شعار را به شعار معروف خوارج، «لا حکم الّا اللّه» که نفی حکومت بود تفسیر کرده اند که حاصل آن تفرقه در امّت است، ابن ابی الحدید می گوید: شعار خوارج آن بود که موی میان سر را می تراشیدند که تفکّر: سکتاریانیسم SECTARIANISME )فرقه گرایی) را نفی می کند.

ص: 242

ص: 243

3 علل پذیرش «حکمیّت»

اگر به آن دو نفر (ابو موسی و عمرو عاص) رأی به داوری داده شد، تنها برای این بود که آنچه را قرآن زنده کرد زنده سازند، و آنچه را قرآن مرده خواند، بمیرانند ، زنده کردن قرآن این است که دست وحدت به هم دهند و به آن عمل نمایند ، و میراندن، از بین بردن پراکندگی و جدایی است ، پس اگر قرآن ما را به سوی آنان بکشاند آنان را پیروی می کنیم ، و اگر آنان را به سوی ما سوق داد باید اطاعت کنند. پدر مباد شما را! من شرّی براه نیانداخته ، و شما را نسبت به سرنوشت شما نفریفته ، و چیزی را بر شما مشتبه نساخته ام ، همانا رأی مردم شما بر این قرار گرفت که دو نفر را برای داوری انتخاب کنند، ما هم از آنها پیمان گرفتیم که از قرآن تجاوز نکنند ، امّا افسوس که آنها عقل خویش را از دست دادند ، حق را ترک کردند در حالی که آن را به خوبی می دیدند ، چون ستمگری با هوا پرستی آنها سازگار بود با ستم همراه شدند ، ما پیش از داوری ظالمانه شان با آنها شرط کردیم که به عدالت داوری کنند و بر أساس حق حکم نمایند، امّا به آن پای بند نماندند.

ترجمه خطبه 128

(از این سخنرانی در سال 36 هجری پس از جنگ جمل در شهر بصره در بیان حوادث سخت آینده ایراد شد)

1 پیشگویی امام علیه السّلام نسبت به حوادث مهم شهر بصره

ای أحنف! «1» گویا من او را می بینم که با لشکری بدون غبار و سر و صدا ، و بدون حرکات لگام ها ، و شیهه اسبان ، به راه افتاده، زمین را زیر قدم های خود چون گام شتر مرغان در می نوردند ، «2» پس وای بر کوچه های آباد و خانه های زینت شده بصره که بال هایی چونان بال کرکسان و ناودان هایی چون خرطوم های پیلان دارد! وای بر اهل بصره که بر کشتگان آنان نمی گریند، و از گمشدگانشان کسی جستجو نمی کند ، من دنیا را به رو، بر زمین کوبیده و چهره اش را به خاک مالیدم ، و پیش از آنچه ارزش دارد، بهایش نداده ام ، و با دیده ای که سزاوار است به آن نگریسته ام.

2 وصف ترک های مغول

______________________________

(1) أحنف بن قیس از یاران رسول خدا (ع) است که پیامبر در حق او دعا کرد. مردی با هوش و عاقل بود، در هنگامه جنگ جمل به امیر المؤمنین (ع) گفت: دوست داری با 200 سوار برای یاری تو به لشکریان شما ملحق گردم؟ یا با جمعیّت «بنی سعید» از جنگ کناره گیری کنم؟ که آنگاه 6000 شمشیر را از تو باز می دارم. امام (ع) فرمود از جنگ کناره بگیر! پس از جنگ و فتح بصره خود را به امام رساند و به یاران آن حضرت ملحق شد.

(سفینه البحار مادّه حنف- و- اسد الغابه ج 1 ص 55)

(2) آیا واقعیّت های یاد شده به عملیّات غوّاصان رزمنده ایران در حمله به شهر بصره ارتباط ندارد؟ که از زیر آب بدون سر و صدا و گرد و غباری با پاهای چونان پای شتر مرغ پیش می رفتند؟

ص: 244

ص: 245

گویا آنان را می بینم که با رخساری چونان سپرهای چکّش خورده ، لباس هایی از دیباج و حریر پوشیده ، که اسب های اصیل را یدک می کشند و آنچنان کشتار و خونریزی دارند که مجروحان از روی بدن کشتگان حرکت می کنند و فراریان از اسیر شدگان کمترند. (یکی از اصحاب گفت: ای امیر مؤمنان تو را علم غیب دادند؟ امام علیه السّلام خندید و به آن مرد که از طایفه بنی کلب بود فرمود)

3 جایگاه علم غیب

ای برادر کلبی! این اخباری که اطّلاع می دهم علم غیب نیست «1»، علمی است که از دارنده علم غیب (پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) آموخته ام ، همانا علم غیب علم قیامت است، و آنچه خدا در گفته خود آورده که: «علم قیامت در نزد خداست، خدا باران را نازل کرده و آنچه در شکم مادران است می داند، و کسی نمی داند که فردا چه خواهد کرد؟ و در کدام سرزمین خواهد مرد؟» پس خداوند سبحان، از آنچه در رحم مادران است، از پسر یا دختر، از زشت یا زیبا «2»، سخاوتمند یا بخیل، سعادتمند یا شقی آگاه است ، و از آن کسی که آتشگیره آتش جهنّم است یا در بهشت همسایه و دوست پیامبران علیهم السّلام است، از همه اینها آگاهی دارد. این است آن علم غیبی (ذاتی) که غیر از خدا کسی نمی داند. جز اینها، علومی است که خداوند به پیامبرش تعلیم داده (علم غیب اکتسابی) و او به من آموخته است ، پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم برای من دعا کرد که خدا این دسته از علوم و اخبار را در سینه ام جای دهد و اعضاء و جوارح بدن من از آن پر گردد.

ترجمه خطبه 129

اشاره

(در این خطبه امام علیه السّلام در باره اندازه ها و مقیاس ها صحبت فرمود ، چون سیّد رضی بخشی از سخنرانی را آورده است همه مباحث مربوط به مقیاس ها در اینجا نیامده است)

1 وصف جامعه مسخ شده مسلمین

بندگان خدا! شما و آنچه از این دنیا آرزومندید، مهمانانی هستید که مدّتی معیّن برای شما قرار داده شده ، بدهکارانی هستید که مهلت کوتاهی در پرداخت آن دارید، و اعمال شما همگی حفظ می شود ، چه بسیارند تلاشگرانی که به جایی نرسیدند ، و زحمتکشانی که زیان دیدند. در روزگاری هستید که خوبی به آن پشت کرده و می گذرد، و بدی بدان روی آورده، پیش می تازد ، و طمع شیطان در هلاکت مردم بیشتر می گردد. هم اکنون روزگاری است که ساز و برگ شیطان تقویت شده ، نیرنگ و فریبش همگانی ، و به دست آوردن شکار برای او آسان است. به هر سو می خواهی نگاه کن! آیا جز فقیری می بینی که با فقر دست و پنجه نرم می کند؟ یا ثروتمندی که نعمت خدا را کفران کرده و با بخل ورزیدن در اداء حقوق الهی، ثروت فراوانی گرد آورده است؟ یا سرکشی که گوش او از شنیدن پند و اندرزها کر است؟

2 عبرت گرفتن از دنیا

______________________________

(1) اشاره به: پرسانیس PRESCIENCE )علم غیب)

(2) اشاره به علم: آ اس تیکس AECTHETICS )زیبا شناسی)

ص: 246

ص: 247

کجایند خوبان و صالحان شما؟ کجایند آزاد مردان و سخاوتمندان شما؟ کجایند پرهیزکاران در کسب و کار؟ کجایند پاکیزگان در راه و رسم مسلمانی؟ آیا جز این است که همگی رخت بستند و رفتند؟ و از این جهان پست و گذران و تیره کننده عیش و شادمانی گذشتند؟ مگر نه این است که شما وارث آنها بر جای آنان تکیه زدید، و در میان چیزهای بی ارزش قرار دارید که لب های انسان به نکوهش آن می جنبد؟ تا قدر آنها را کوچک شمرده و برای همیشه یادشان فراموش گردد. پس در این نگرانی ها باید گفت: «الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قالُوا إِنَّا». فساد آشکار شد، نه کسی باقی مانده که کار زشت را دگرگون کند، و نه کسی که از نافرمانی و معصیت باز دارد. شما با چنین وضعی می خواهید در خانه قدس الهی و جوار رحمت پروردگاری قرار گیرید؟ و عزیزترین دوستانش باشید؟ هرگز خدا را نسبت به بهشت جاویدانش نمی توان فریفت ، و جز با عبادت، رضایت او را نمی توان به دست آورد. نفرین بر آنان که امر به معروف می کنند و خود ترک می نمایند ، و نهی از منکر دارند و خود مرتکب آن می شوند.

ترجمه خطبه 130

اشاره

(در سال 30 هجری وقتی که عثمان، حضرت ابا ذر را به بیابان خشک ربذه تبعید می کرد، فرمانی صادر کرد که کسی حق ندارد او را بدرقه کند. امام علیه السّلام و فرزندانش اعتنایی به آن نکرده و ابا ذر را بدرقه کردند. ایشان به هنگام بدرقه او فرمود)

خدا گرایی در مبارزه با ستمگران

ای ابا ذر! همانا تو برای خدا به خشم آمدی، پس امید به کسی داشته باش که به خاطر او غضبناک شدی ، این مردم برای دنیای خود از تو ترسیدند، و تو بر دین خویش از آنان ترسیدی ، پس دنیا را که به خاطر آن از تو ترسیدند به خودشان واگذار ، و با دین خود که برای آن ترسیدی از این مردم بگریز. این دنیا پرستان چه محتاجند به آنچه که تو آنان را از آن ترساندی ، و چه بی نیازی از آنچه آنان تو را منع کردند. و به زودی خواهی یافت که چه کسی فردا سود می برد؟ و چه کسی بر او بیشتر حسد می ورزند؟ اگر آسمان و زمین درهای خود را بر روی بنده ای ببندند و او از خدا بترسد، خداوند راه نجاتی از میان آن دو برای او خواهد گشود. آرامش خود را تنها در حق جستجو کن، و جز باطل چیزی تو را به وحشت نیندازد. اگر تو دنیای این مردم «1» را می پذیرفتی، تو را دوست داشتند ، و اگر سهمی از آن بر می گرفتی دست از تو بر می داشتند.

ترجمه خطبه 131

اشاره

(این خطبه در منبر کوفه ایراد شد و به خطبه «منبریّه» معروف است که در آن علل پذیرش حکومت و صفات یک رهبر عادل را بیان می دارد) «2»

1 علل نکوهش کوفیان

ای مردم رنگارنگ ، و دل های پریشان و پراکنده ، که بدن هایشان حاضر و عقل هایشان از آنها غایب و دور است! من شما را به سوی حق می کشانم، امّا چونان بزغاله هائی که از غرّش شیر فرار کنند می گریزید! هیهات که با شما بتوانم تاریکی را از چهره عدالت بزدایم ، و کجی های را که در حق راه یافته است نمایم.

______________________________

(1) منظور امام در اینجا، عثمان و معاویه و امویان است.

(2) تذکره الخواص، ابن جوزی، ص 120.

ص: 248

ص: 249

2 فلسفه حکومت اسلامی

خدایا تو می دانی که جنگ و درگیری ما برای به دست آوردن قدرت و حکومت و دنیا و ثروت نبود ، بلکه می خواستیم نشانه های حق و دین تو را به جایگاه خویش باز گردانیم ، و در سرزمین های تو اصلاح را ظاهر کنیم ، تا بندگان ستمدیده ات در أمن و أمان زندگی کنند ، و قوانین و مقررّات فراموش شده تو بار دیگر اجراء گردد.

3 شرائط رهبر اسلامی

خدایا من نخستین کسی هستم که به تو روی آورد، و دعوت تو را شنید و اجابت کرد ، در نماز، کسی از من جز رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم پیشی نگرفت ، همانا شما دانستید که سزاوار نیست بخیل بر ناموس و جان و غنیمت ها و احکام مسلمین، ولایت و رهبری یابد، و امامت مسلمین را عهده دار شود ، تا در اموال آنها حریص گردد ، و نادان نیز لیاقت رهبری ندارد تا با نادانی خود مسلمانان را به گمراهی کشاند ، و ستمکار نیز نمی تواند رهبر مردم باشد، که با ستم حق مردم را غصب و عطاهای آنان را قطع کند ، و نه کسی که در تقسیم بیت المال عدالت ندارد زیرا در اموال و ثروت آنان حیف و میل می کند و گروهی را بر گروهی مقدّم می دارد ، و رشوه خوار در قضاوت نمی تواند امام باشد زیرا که برای داوری با رشوه گرفتن حقوق مردم را پایمال، و حق را به صاحبان آن نمی رساند ، و آن کس که سنّت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را ضایع می کند لیاقت رهبری ندارد زیرا که امّت اسلامی را به هلاکت می کشاند.

ترجمه خطبه 132

1 ستایش پروردگار

خدا را ستایش می کنیم بر آنچه گرفته، و آنچه بخشیده ، و بر نعمت هایی که عطا کرده و آزمایش هایی که انجام داد. خداوندی که بر هر چیز پنهانی آگاه و در باطن هر چیزی حضور دارد ، به آنچه در سینه هاست آگاه و بر آنچه دیده ها دزدانه می نگرد داناست ، و گواهی می دهم که خدا یکی است و جز او خدایی نیست و گواهی می دهم که حضرت محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم برگزیده و فرستاده اوست ، آن گواهی که با او درون و بیرون، قلب و زبان، هماهنگ باشد.

2 ضرورت یاد مرگ

به خدا سوگند، این که می گویم بازی نیست، جدّی و حقیقت است، دروغ نیست ، و آن چیزی جز مرگ نیست، که بانگ دعوت کننده اش رسا، و به سرعت همه را میراند! «1» پس انبوه زندگان، و طرفداران، تو را فریب ندهند ، همانا گذشتگان را دیدی که ثروت ها اندوختند و از فقر و بیچارگی وحشت داشتند و با آرزوهای طولانی فکر می کردند در امانند، و مرگ را دور می پنداشتند، دیدی که چگونه مرگ بر سرشان فرود آمد؟

و آنان را از وطنشان بیرون راند؟ و از خانه أمن کوچشان داد؟ که بر چوبه تابوت نشستند،

______________________________

(1) حادیه: آواز خواندنی که شتران را به شتاب می راند.

ص: 250

ص: 251

و مردم آن را دست به دست می کردند؟ و بر دوش گرفته و با سر انگشت خویش نگاه می داشتند؟ آیا ندیدید آنان را که آرزوهای دور و دراز داشتند ، و کاخ های استوار می ساختند ، و مال های فراوان می اندوختند ، چگونه خانه هایشان گورستان شد؟ و اموال جمع آوری شده شان تباه و پراکنده و از آن وارثان گردید؟ و زنان آنها با دیگران ازدواج کردند؟ نه می توانند چیزی به حسنات بیفزایند و نه از گناه توبه کنند!

3 تقوا و روش برخورد با دنیا

کسی که جامه تقوا بر قلبش بپوشاند، کارهای نیکوی او آشکار شود ، و در کارش پیروز گردد. پس در به دست آوردن بهره های تقوا فرصت غنیمت شمارید ، و برای رسیدن به بهشت جاویدان رفتاری متناسب با آن انجام دهید ، زیرا دنیا برای زندگی همیشگی شما آفریده نشده، گذرگاهی است تا در آن زاد و توشه آخرت بردارید ، پس با شتاب، آماده کوچ کردن باشید و مرکب های راهوار برای حرکت مهیّا دارید.

ترجمه خطبه 133

1 عظمت پروردگار

دنیا و آخرت، خدا را فرمانبردار است، و سر رشته هر دو به دست او است. آسمان ها و زمین ها کلیدهای خویش را به او سپردند ، و درختان شاداب و سر سبز، صبحگاهان و شامگاهان در برابر خدا سجده می کنند ، و از شخه های درختان نور سرخ رنگی شعله ور شده ، به فرمان او میوه های رسیده را به انسان ها تقدیم می دارند.

2 ویژگی های قرآن

کتاب خدا، قرآن، در میان شما سخنگویی است که هیچ گاه زبانش از حق گویی کند و خسته، و همواره گویاست ، خانه ای است که ستون های آن هرگز فرو نمی ریزد ، و صاحب عزّتی است که یارانش هرگز شکست ندارند.

3 ویژگی های پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم

خدا پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را پس از یک دوران طولانی که دیگر پیامبران نبودند، فرستاد: زمانی که میان طرفداران مذاهب گوناگون نزاع در گرفته و راه اختلاف می پیمودند. پس او را در پی پیامبران فرستاد و وحی را با فرستادن پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ختم فرمود. پس پیامبر صلّی اللّه علیه و آله با تمام مخالفانی که به حق پشت کردند، و از آن منحرف گشتند به مبارزه پرداخت.

4 روش برخورد با دنیا

و همانا دنیا نهایت دیدگاه کور دلان است که آن سوی دنیا را نمی نگرند ، امّا انسان آگاه، نگاهش از دنیا عبور کرده از پس آن سرای جاویدان آخرت را می بیند. پس انسان آگاه به دنیا دل نمی بندد و انسان کور دل تمام توجّه اش دنیاست. بینا از دنیا زاد و توشه برگیرد و نابینا برای دنیا توشه فراهم می کند.

ص: 252

ص: 253

5 اندرزهای جاودانه

آگاه باشید، در دنیا چیزی نیست مگر آن که صاحبش به زودی از آن سیر و از داشتن آن دلگیر می شود جز ادامه زندگی، زیرا در مرگ آسایشی نمی نگرند. حیات و زندگی چونان حکمت و دانش است که حیات دل مرده ، و بینایی چشم های نابیناست و مایه شنوایی برای گوش های کر و آبی گوارا برای تشنگان می باشد که همه در آن سالم و بی نیازند.

6 شناخت قرآن

این قرآن است که با آن می توانید راه حق را بنگرید و با آن سخن بگویید و به وسیله آن بشنوید. بعضی از قرآن از بعضی دیگر سخن می گوید ، و برخی بر برخی دیگر گواهی می دهد ، آیاتش در شناساندن خدا اختلافی نداشته ، و کسی را که همراهش شد از خدا جدا نمی سازد.

7 علل سقوط مردم

مردم! گویا به خیانت و کینه ورزی اتّفاق دارید ، و در رفتار ریاکارانه، گیاهان روییده از سرگین را می مانید ، در دوستی با آرزوها به وحدت رسیدید ، و در جمع آوری ثروت به دشمنی پرداختید ، شیطان شما را در سرگردانی افکنده و غرور شما را به هلاکت می کشاند ، برای خود و شما از خدا یاری می طلبم.

ترجمه خطبه 134

اشاره

(عمر برای شرکت در جنگ با رومیان در سال 15 هجری با امام علیه السّلام مشورت کرد، آن حضرت فرمود:)

مشاوره نظامی

خداوند به پیروان این دین وعده داده که اسلام را سر بلند و نقاط ضعف مسلمین را جبران کند ، خدایی که مسلمانان را به هنگام کمی نفرات یاری کرد ، و آنگاه که نمی توانستند از خود دفاع کنند، از آنها دفاع کرد ، اکنون زنده است و هرگز نمی میرد. هرگاه خود به جنگ دشمن روی و با آنان رو به رو گردی و آسیبی بینی، مسلمانان تا دورترین شهرهای خود، دیگر پناهگاهی ندارند و پس از تو کسی نیست تا بدان رو آورند. مرد دلیری را به سوی آنان روانه کن ، و جنگ آزمودگان و خیرخواهان را همراه او کوچ ده ، اگر خدا پیروزی داد چنان است که تو دوست داری ، و اگر کار دیگری مطرح شد، تو پناه مردمان و مرجع مسلمانان خواهی بود.

ص: 254

ص: 255

ترجمه خطبه 135

اشاره

(مشاجره ای بین امام علیه السّلام و عثمان در گرفت. مغیره پسر اخنس، که یکی از منافقان بود به عثمان گفت من او را کفایت می کنم، امام علی علیه السّلام به مغیره فرمود)

شناخت دشمنان امام علیه السّلام:

ای فرزند لعنت شده دم بریده ، «1» و درخت بی شاخ و برگ و ریشه ، تو مرا کفایت می کنی؟ به خدا سوگند، کسی را که تو یاور باشی، خدایش نیرومند نگرداند ، و آن کس را که تو دست گیری، بر جای نمی ماند! از نزد ما بیرون رو! خدا خیر را از تو دور سازد ، پس هر چه خواهی تلاش کن، خداوند تو را باقی نگذارد، اگر از آنچه می توانی، انجام ندهی!.

ترجمه خطبه 136

اشاره

(آنگاه که همه با امام بیعت کردند و عبد اللّه بن عمر، سعد بن ابی وقاص، محمّد بن مسلمه، حسّان بن ثابت، و اسامه بن زید از بیعت سرباز زدند امام علیه السّلام این سخنرانی را در مدینه در سال 35 هجری ایراد کرد) «2»

بیعت بی همانند:

بیعت شما مردم با من بی مطالعه و ناگهانی نبود ، و کار من و شما یکسان نیست ، من شما را برای خدا می خواهم و شما مرا برای خود می خواهید. ای مردم برای اصلاح خودتان مرا یاری کنید. به خدا سوگند که داد ستمدیده را از ظالم ستمگر بستانم، و مهار ستمگر را بگیرم و به آبشخور حق وارد سازم، گر چه تمایل نداشته باشد!.

ترجمه خطبه 137

اشاره

(در باره طلحه و زبیر در سال 36 هجری در آستانه جنگ فرمود)

1 شناسایی طلحه و زبیر:

به خدا سوگند (طلحه و زبیر) و پیروانشان، نه منکری در کارهای من سراغ دارند که برابر آن بایستند ، و نه میان من و خودشان راه انصاف پیمودند. آنها حقّی را می طلبند که خود ترک کرده اند، و انتقام خونی را می خواهند که خود ریخته اند. «3» اگر من در ریختن این خون شریکشان بودم آنها نیز از آن سهمی دارند ، و اگر خودشان تنها این خون را ریخته اند، باید از خود انتقام بگیرند. اولین مرحله عدالت آن که خود را محکوم کنند ، همانا آگاهی و حقیقت بینی، با من همراه است، نه حق را از خود پوشیده داشته ام و نه بر من پوشیده بود ، همانا ناکثین (اصحاب جمل) گروهی سرکش و ستمگرند، خشم و کینه، و زهر عقرب، «4» و شبهاتی چون شب ظلمانی در دلهایشان وجود دارد. در حالی که حقیقت پدیدار و باطل ریشه کن شده ،

______________________________

(1) أخنس پدر مغیره از مشرکین بود که در روز فتح مکّه به ظاهر مسلمان شد. برادر او «ابو الحکم» در جنگ أحد به دست امام علی علیه السّلام کشته شد، لذا همواره کینه امام را در دل داشت، حال در حکومت عثمان نفوذ کرده و به پول و مقام رسیده بود و تا آنجا دل گرم شد که در برابر امام ایستاد و جسارت کرد. «شرح ابن ابی الحدید ج 8 ص 201».

(2) از شگفتی های تاریخ آنکه حسّان بن ثابت اوّلین شاعری بود که در روز غدیر خم حضور داشت و پس از اعلام و دستور بیعت از طرف رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم با امام علی علیه السّلام بیعت کرد و اشعار بسیار جالبی سرود که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم از او تشکّر کرد و هشدار داد مادام که با اهل بیت من می باشی فرشتگان تو را امداد خواهند کرد و این معجزه رسول خدا بود، زیرا می دانست روزی از راه هدایت فاصله می گیرد، حال پس از 25 سال انزوای سیاسی امام، که همه مردم با او بیعت مجدّد کردند، حسّان بن ثابت مخالفت ورزید.!

(3) طلحه در روز قتل عثمان، نقاب بر چهره زد تا او را نشناسند و چون درهای منزل عثمان را بستند تا کسی نتواند وارد خانه او شود، طلحه مهاجمان را از خانه یکی از انصار که در همسایگی خانه عثمان قرار داشت هدایت کرد تا از آنجا وارد شوند، و خود به طرف خانه عثمان تیراندازی می کرد و او بود که تا سه روز نگذاشت جنازه عثمان را دفن کنند، و مانع دفن عثمان در قبرستان مسلمانان شد حال که مردم با امام علی علیه السّلام بیعت کردند شگفت آن که در صف خونخواهان عثمان قرار گرفت!! (تاریخ طبری)

(4) «حما» گل تیره و بد بو و «حمه» یعنی زهر عقرب

ص: 256

ص: 257

و زبانش از حرکت بر ضد حق فرومانده است. به خدا سوگند، حوضی برایشان پر از آب نمایم که تنها خود بتوانم آبش را بیرون کشم ، به گونه ای که از آب آن سیراب برنگردند ، و پس از آن از هیچ گودالی آب ننوشند! (یعنی نقشه ای برای آنان طرح کنم که راه فرار نداشته باشند)

2 وصف بیعت بی همانند

(شما مردم!) برای بیعت کردن، به سوی من روی آوردید، همانند مادران تازه زاییده که به طرف بچّه های خود می شتابند. و پیاپی فریاد کشیدید، بیعت! بیعت! من دستان خویش فروبستم، اما شما به اصرار آن را گشودید، من از دست دراز کردن، سرباز زدم، و شما دستم را کشیدید.

3 شکوه از طلحه و زبیر

خدایا! طلحه و زبیر پیوند مرا گسستند، بر من ستم کرده و بیعت مرا شکستند، و مردم را برای جنگ با من شوراندند ، خدایا آنچه را بستند تو بگشا ، و آنچه را محکم رشته اند پایدار مفرما ، و آرزوهایی که برای آن تلاش می کنند بر باد ده! من پیش از جنگ از آنها خواستم تا باز گردند، و تا هنگام آغاز نبرد انتظارشان را می کشیدم، لکن آنها به نعمت پشت پا زدند و بر سینه عافیت دست رد گذاردند.

ترجمه خطبه 138

اشاره

(در این خطبه امام از تحوّلات آینده سخن می گوید)

1 خبر از ظهور و سیستم حکومتی حضرت مهدی علیه السّلام

او (حضرت مهدی «عج») خواسته ها را تابع هدایت وحی می کند، هنگامی که مردم هدایت را تابع هوس های خویش قرار می دهند ، در حالی که به نام تفسیر نظریّه های گوناگون خود را بر قرآن تحمیل می کنند، او نظریّه ها و اندیشه ها را تابع قرآن می سازد. (و از همین خطبه است) در آینده آتش جنگ میان شما افروخته می گردد، و چنگ و دندان نشان می دهد ، با پستان هایی پر شیر ، که مکیدن آن شیرین، امّا پایانی تلخ و زهر آگین دارد، به سوی شما می آید. آگاه باشید! فردایی که شما را از آن هیچ شناختی نیست ، زمامداری حاکمیّت پیدا می کند که غیر از خاندان حکومت های امروزی است (حضرت مهدی «عجل اللّه تعالی فرجه الشریف») عمّال و کارگزاران حکومتها را بر اعمال بدشان کیفر خواهد داد ، زمین میوه های دل خود (معادن طلا و نقره) را برای او بیرون می ریزد ، و کلیدهایش را به او می سپارد ، او روش عادلانه در حکومت حق را به شما می نمایاند ، و کتاب خدا و سنّت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را که تا آن روز متروک ماندند، زنده می کند.

(و از همین خطبه است)

2 خبر از تهاجم خونین عبد الملک مروان به کوفه

گویی او را می بینم که از شام فریاد بر می آورد، «1» و با پرچم هایش پیرامون کوفه را پر می کند ، و چونان شتر خشمگین به کوفه یورش می آورد ، زمین را با سرهای بریده فرش می کند ، دهانش گشاده ، گام هایش را سخت و سنگین بر زمین می کوبد ، تاخت و تاز او بی امان و پایدار و هجوم او سخت و دشوار است. به خدا سوگند، شما را در اطراف زمین می پراکند، آنگونه که اندکی از شما باقی خواهد ماند چونان باقی مانده سرمه در اطراف چشم.

______________________________

(1) منظور امام از این شخص، عبد الملک مروان خلیفه اموی است که به کوفه لشکر کشی کرد، و مصعب بن زبیر را کشت و مردم کوفه را به خاک و خون کشید.

ص: 258

ص: 259

و این وضع خونبار تداوم یابد تا آن که عقل از دست رفته عرب باز آید ، «1» پس باید بر سنّت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم باقی مانید که برپاست، و بر اثار رسالت تکیه نمایید، که آشکار است، به عهد نزدیکی که بسته اید وفادار مانید که یادگار پیامبر بر آن تکیه دارد ، و بدانید این شیطان است که راه هایش را هموار می نماید تا قدم بر جای قدم هایش نهید و راهش را پی گیرید.

ترجمه خطبه 139

اشاره

(در سال 23 هجری وقتی در شورای شش نفره تنها با تأیید داماد عثمان «عبد الرحمن» به عثمان رأی دادند و حقائق مسلّم را نادیده گرفتند، فرمود)

ویژگی های امام علیه السّلام (و هشدار از حوادث خونین آینده)

مردم! هیچ کس پیش از من در پذیرش دعوت حق شتاب نداشت، و چون من کسی در صله رحم، و بخشش فراوان تلاش نکرد ، پس به سخن من گوش فرا دهید، و منطق مرا در یابید ، که در آینده ای نه چندان دور برای تصاحب خلافت شمشیرها کشیده شده ، و عهد و پیمان ها شکسته خواهد شد ، تا آن که بعضی از شما پیشوای گمراهان و پیرو جاهلان خواهید شد.

ترجمه خطبه 140

اشاره

(در نهی از عیب جوئی مردم ایراد کرد)

پرهیز دادن از غیبت و بدگویی

به کسانی که گناه ندارند، و از سلامت دین برخوردارند، رواست که به گناهکاران ترحّم کنند ، و شکر این نعمت گزارند، که شکرگزاری آنان را از عیب جویی دیگران باز دارد ، چرا و چگونه آن عیب جو، عیب برادر خویش گوید؟ و او را به بلایی که گرفتار است سرزنش می کند؟ آیا به خاطر ندارد که خدا چگونه او را بخشید و گناهان او را پرده پوشی فرمود؟ چگونه دیگری را بر گناهی سرزنش می کند که همانند آن را مرتکب شده! یا گناه دیگری انجام داده که از آن بزرگ تر است؟ به خدا سوگند! گر چه خدا را در گناهان بزرگ عصیان نکرده و تنها گناه کوچک مرتکب شده باشد، اما جرأت او بر عیب جویی از مردم، خود گناه بزرگ تری است. ای بنده خدا، در گفتن عیب کسی شتاب مکن، شاید خدایش بخشیده باشد ، و بر گناهان کوچک خود ایمن مباش ، شاید برای آنها کیفر داده شوی! پس هر کدام از شما که به عیب کسی آگاه است، به خاطر آنچه که از عیب خود می داند باید از عیب جویی دیگران خود داری کند ،

______________________________

(1) اشاره به اتّحاد و هماهنگی مردم در نابودی بنی امیّه و ظهور بنی العبّاس که پیروان بنی امیّه را نابود کردند.

ص: 260

ص: 261

و شکر گزاری از عیوبی که پاک است او را مشغول دارد از اینکه دیگران را بیازارد.

ترجمه خطبه 141

1 پرهیز از شنیدن غیبت

ای مردم! آن کس که از برادرش، اطمینان و استقامت در دین و درستی راه و رسم را سراغ دارد، باید به گفته مردم در باره او گوش ندهد. آگاه باشید! گاهی تیر انداز، تیر افکند و تیرها به خطا می رود ، سخن نیز چنین است، در باره کسی چیزی می گویند که واقعیّت ندارد و گفتار باطل تباه شدنی است ، و خدا شنوا و گواه است. بدانید که میان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نیست.

2 شناخت حق و باطل

(پرسیدند، معنای آن چیست؟ امام علیه السّلام انگشتان خود را میان چشم و گوش گذاشت و فرمود) باطل آن است که بگویی «شنیدم» و حق آن است که بگویی «دیدم».

ترجمه خطبه 142

اشاره

(برخی از شارحان نوشتند که این خطبه بخشی از خطبه 126 می باشد)

شناخت جایگاه بخشش و احسان

برای کسی که نا بجا به ناکسان نیکی کند بهره ای جز ستایش فرومایگان ، تعریف سرکشان و اشرار، و سخنان جاهلان بد گفتار ندارد ، و اینها نیز تا هنگامی که به آنها بخشش می کند ادامه دارد. دست سخاوتمندی ندارد آن کس که از بخشش در راه خدا بخل می ورزد! آن کس که خدا او را مالی بخشید، پس «باید» به خویشاوندان خود بخشش نماید ، و سفره مهمانی خوب بگستراند ، و اسیر آزاد کند، و رنجدیده را بنوازد ، و مستمند را بهرمند کند، و قرض وامدار را بپردازد ، و برای درک ثواب الهی، در برابر پرداخت حقوق دیگران، و مشکلاتی که در این راه به او می رسد شکیبا باشد ، زیرا به دست آوردن صفات یاد شده، موجب شرافت و بزرگی دنیا و درک فضائل سرای آخرت است «ان شاء الله».

ص: 262

ص: 263

ترجمه خطبه 143

اشاره

(این سخنرانی را در مراسم نماز باران در شهر کوفه ایراد فرمود)

1 نظام آفرینش برای انسان

آگاه باشید، زمینی که شما را بر پشت خود می برد، و آسمانی که بر شما سایه می گستراند، فرمانبردار پروردگارند ، و برکت آن دو به شما نه از روی دلسوزی یا برای نزدیک شدن به شما ، و نه به امید خیری است که از شما دارند ، بلکه آن دو، مأمور رساندن منافع شما بوده، اوامر خدا را اطاعت کردند ، به آنها دستور داده شد که برای مصالح شما قیام کنند و چنین کردند.

2 فلسفه آزمایش ها

خداوند بندگان خود را که گناه کارند، با کمبود میوه ها ، و جلوگیری از نزول برکات ، و بستن در گنج های خیرات، آزمایش می کند ، برای آن که توبه کننده ای باز گردد ، و گناهکار، دل از معصیت بکند ، و پند گیرنده، پند گیرد ، و باز دارنده، راه نافرمانی را بر بندگان خدا ببندد ، و همانا خدا استغفار و آمرزش خواستن را وسیله دائمی فرو ریختن روزی، و موجب رحمت آفریدگان قرار داد و فرمود:

«از پروردگار خود آمرزش بخواهید، که آمرزنده است، برکات خود را از آسمان بر شما فرو می بارد، و با بخشش اموال فراوان و فرزندان، شما را یاری می دهد، و باغستان ها و نهرهای پر آب در اختیار شما می گذارد». پس رحمت خدا بر آن کس که به استقبال توبه رود ، و از گناهان خود پوزش طلبد ، و پیش از آن که مرگ او فرارسد، اصلاح گردد.

3 نیایش طلب باران

بار خداوندا! ما از خانه ها، و زیر چادرها پس از شنیدن ناله حیوانات تشنه، و گریه دلخراش کودکان گرسنه، به سوی تو بیرون آمدیم، و رحمت تو را مشتاق، و فضل و نعمت تو را امیدواریم، و از عذاب و انتقام تو ترسناکیم. بار خداوندا! بارانت را بر ما ببار ، و ما را مأیوس بر مگردان! و با خشکسالی و قحطی ما را نابود مفرما ، و با اعمال زشتی که بی خردان ما انجام داده اند ما را به عذاب خویش مبتلا مگردان، ای مهربانترین مهربان ها! بار خداوندا! به سوی تو آمدیم از چیزهایی شکایت کنیم که بر تو پنهان نیست و این هنگامی است که سختی های طاقت فرسا ما را بیچاره کرده و خشکسالی و قحطی ما را به ستوه آورده ، و پیش آمدهای سخت ما را ناتوان ساخته ، و فتنه های دشوار کارد به استخوان ما رسانده است. بار خداوندا! از تو می خواهیم ما را نومید بر مگردانی ،

ص: 264

ص: 265

و با اندوه و نگرانی به خانه هایمان باز نفرستی ، و گناهانمان را به رخمان نکشی ، و اعمال زشت ما را مقیاس کیفر ما قرار ندهی. خداوندا! باران رحمت خود را بر ما ببار، و برکت خویش را بر ما بگستران ، و روزی و رحمتت را به ما برسان ، و ما را از بارانی سیراب فرما که سودمند و سیراب کننده و رویاننده گیاهان باشد ، و آنچه خشک شده دوباره برویاند ، و آنچه مرده است زنده گرداند ، بارانی که بسیار پر منفعت ، رویاننده گیاهان فراوان ، که تپّه ها و کوهها را سیراب ، و در درّه ها و رودخانه ها، چونان سیل جاری شود ، درختان را پر برگ نماید و نرخ گرانی را پایین آورد ، همانا تو بر هر چیز که خواهی توانایی.

ترجمه خطبه 144

1 فلسفه بعثت پیامبران

خداوند پیامبران را بر انگیخت و وحی را به آنان اختصاص داد ، و پیامبران را حجّت خود بر بندگان قرار داد ، تا استدلالی یا جای عذری برای کسی باقی نماند ، پس پیامبران انسان ها را، با زبان راستگویی به راه حق فراخواندند. آگاه باشید که خداوند از درون بندگان پرده بر می گیرد ، نه آن که بر اسرار پوشیده آنان آگاه نیست ، و بر آنچه در سینه ها نهفته دارند بی خبر است ، بلکه خواست آنان را آزمایش کند، تا کدام یک، اعمال نیکو انجام می دهد ، و پاداش برابر نیکوکاری و کیفر مکافات در خور بدی ها باشد.

2 ویژگی های امامان دوازده گانه

کجا هستند کسانی که پنداشتند دانایان علم قرآن آنان می باشند نه ما؟ که این ادّعا را بر أساس دروغ و ستمکاری بر ضدّ ما روا داشتند ، خدا ما اهل بیت پیامبر علیهم السّلام را بالا آورد و آنان را پست و خوار کرد ، به ما عطا فرمود و آنها را محروم ساخت ، ما را در حریم نعمت های خویش داخل و آنان را خارج کرد ، که راه هدایت را با راهنمایی ما می پویند ، و روشنی دل های کور را از ما می جویند. همانا امامان (دوازده گانه) همه از قریش بوده که درخت آن را در خاندان بنی هاشم کاشته اند ، مقام ولایت و امامت در خور دیگران نیست ، و دیگر مدعیّان زمامداری، شایستگی آن را ندارند.

3 شناساندن گمراهان و خبر از ستمکاری عبد الملک مروان

گمراهان، دنیای زودگذر را برگزیدند، و آخرت جاویدان را رها کردند. چشمه زلال را گذاشتند و از آب تیره و ناگوار نوشیدند ، گویا فاسق آنها را می نگرم که با منکر و زشتی ها یار است (عبد الملک مروان) و با آن انس گرفته و همنشین می گردد تا آن که موی سرش در گناهان سفید گشته و خلق و خوی او رنگ گناه و منکر گیرد ، در چنین حالی، کف بر لب به مردم یورش آورد، چونان موج خروشانی که از غرق کردن هر چیزی بی پروا باشد ، یا شعله ای که تر و خشک را بسوزاند و همه چیز را خاکستر گرداند!.

4 اندرزهای جاودانه

ص: 266

ص: 267

کجایند عقل های روشنی خواه از چراغ هدایت؟ و کجایند چشم های دوخته شده بر نشانه های پرهیزکاری؟ کجایند دل های به خدا پیش کش شده و در اطاعت خدا پیمان بسته؟ افسوس که دنیاپرستان بر متاع پست دنیا هجوم آوردند ، و برای به دست آوردن حرام یورش آورده یکدیگر را پس زدند ، نشانه بهشت و جهنّم برای آنان بر افراشته ، اما از بهشت روی گردان و با کردار زشت خود به طرف آتش روی آوردند ، پروردگارشان آنان را فراخواند امّا پشت کرده، فرار کردند ، و شیطان آنان را دعوت کرد، پذیرفته به سوی او شتابان حرکت کردند.

ترجمه خطبه 145

1 دنیا شناسی

ای مردم! شما در این دنیا هدف تیرهای مرگ هستید ، که در هر جرعه ای، اندوهی گلوگیر ، و در هر لقمه ای استخوان شکسته ای قرار دارد ، در دنیا به نعمتی نمی رسید جز با از دست دادن نعمتی دیگر ، و روزی از عمر سالخورده ای نمی گذرد مگر به ویرانی یک روز از مهلتی که دارد ، و بر خوردنی او چیزی افزوده نمی شود مگر به نابود شدن روزی تعیین شده ، و اثری از او زنده نمی شود مگر به نابودی اثر دیگر ، و چیزی برای او تازه و نو نمی شود مگر به کهنه شدن چیز دیگر ، و چیز جدیدی از او نمی روید مگر به درو شدن چیزی دیگر ، ریشه هایی رفتند که ما شاخه های آن می باشیم ، چگونه شاخه ها بدون ریشه ها برقرار می مانند؟

2 نکوهش از بدعت ها

هیچ بدعتی در دین ایجاد نمی شود مگر آن که سنّتی ترک گردد ، پس از بدعت ها بپرهیزید ، و با راه راست و جادّه آشکار حق باشید ، نیکوترین کارها سنّتی است که سالیانی بر آن گذشته و درستی آن ثابت شده باشد ، و بدترین کارها آنچه که تازه پیدا شده و آینده آن روشن نیست.

ترجمه خطبه 146

اشاره

(عمر با امیر المؤمنین علی علیه السّلام مشورت کرد که آیا در جنگ ایران شرکت کند؟ پاسخ داد) «1»

1 علل پیروزی اسلام و مسلمین

پیروزی و شکست اسلام، به فراوانی و کمی طرفداران آن نبود ، «2» اسلام دین خداست که آن را پیروز ساخت ، و سپاه اوست که آن را آماده و یاری فرمود ، و رسید تا آنجا که باید برسد ، در هر جا که لازم بود طلوع کرد ، و ما بر وعده پروردگار خود امیدواریم که او به وعده خود وفا می کند ، و سپاه خود را یاری خواهد کرد.

______________________________

(1) جنگ «قادسیه» در سال 16 هجری بین اعراب به فرماندهی سعد وقّاص، و ایران در پادشاهی یزدگرد، و فرماندهی رستم، در اطراف مدائن رخ داد، فرماندهان ایران 30 هزار سرباز از أهالی فارس را با زنجیر به هم بسته بودند که فرار نکنند، روز اوّل جنگ با 33 فیل حمله کردند که خرطوم آنها را مسلمانان بریدند و فیلها فرار کردند، که 500 نفر کشته شدند، روز سوّم طوفان سختی در گرفت و جنگ ادامه داشت که مسلمانان به خیمه فرماندهی سپاه ایران، رستم رسیدند و هلال بن علقمه او را کشت و تزلزل در سپاه ایران افتاد و 30000 نفر کشته داده و فرار کردند که بزرگ ترین غنائم جنگی نصیب مسلمانان شد، و دولت ساسانی فرو پاشید، و قادسیّه شهر کوچکی بود که در جنوب عراق 31 کیلو متری کوفه قرار داشت. «شرح ابن ابی الحدید ج 9 ص 96- 102»

(2) در جنگ قادسیه، تعداد لشکریان یزدگرد، 120 هزار نفر و تعداد مسلمانان سی و چند هزار نفر بود که با یاری خدا پیروز شدند.

ص: 268

ص: 269

جایگاه رهبر چونان ریسمانی محکم است که مهره ها را متّحد ساخته به هم پیوند می دهد. اگر این رشته از هم بگلسد، مهره ها پراکنده و هر کدام به سویی خواهند افتاد و سپس هرگز جمع آوری نخواهند شد. عرب امروز گر چه از نظر تعداد اندک، امّا با نعمت اسلام فراوانند ، و با اتّحاد و هماهنگی عزیز و قدرتمندند ، چونان محور آسیاب، جامعه را به گردش در آور ، و با کمک مردم، جنگ را اداره کن ، زیرا اگر تو از این سرزمین بیرون شوی، مخالفان عرب از هر سو تو را رها کرده و پیمان می شکنند ، چنانکه حفظ مرزهای داخل که پشت سر می گذاری مهم تر از آن باشد که در پیش روی خواهی داشت.

2 واقع بینی در مشاوره نظامی

همانا، عجم اگر تو را در نبرد بنگرند، گویند این ریشه عرب است اگر آن را بریدید آسوده می گردید ، و همین فکر سبب فشار و تهاجمات پیاپی آنان می شود و طمع ایشان در تو بیشتر گردد. اینکه گفتی آنان به راه افتاده اند تا با مسلمانان پیکار کنند ، ناخشنودی خدا از تو بیشتر ، و خدا در دگرگون ساختن آنچه که دوست ندارند تواناتر است. امّا آنچه از فراوانی دشمن گفتی ، ما در جنگ های گذشته با فراوانی سرباز نمی جنگیدیم ، بلکه با یاری و کمک خدا مبارزه می کردیم.

ترجمه خطبه 147

1 فلسفه بعثت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم

خداوند حضرت محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را به حق برانگیخت تا بندگان خود را از پرستش دروغین بت ها رهایی بخشیده به پرستش خود راهنمایی کند ، و آنان را از پیروی شیطان نجات داده به اطاعت خود کشاند ، با قرآنی که معنی آن را آشکار کرد و اساسش را استوار فرمود ، تا بندگان عظمت و بزرگی خدا را بدانند که نمی دانستند ، و به پروردگار، اعتراف کنند پس از انکارهای طولانی اعتراف کردند ، و او را پس از آن که نسبت به خدا آشنایی نداشتند به درستی بشناسند. پس خدای سبحان در کتاب خود بی آن که او را بنگرند خود را به بندگان شناساند، و قدرت خود را به همه نمایاند ، و از قهر خود ترساند ، و اینکه چگونه با کیفرها ملّتی را که باید نابود کند از میان برداشت و آنان را چگونه با داس انتقام درو کرد.

2 خبر از آینده تأسّف بار اسلام و مسلمین

همانا پس از من در روزگاری بر شما فراخواهد رسید که چیزی پنهان تر از حق، و آشکارتر از باطل ، و فراوان تر از دروغ به خدا و پیامبرش نباشد.

ص: 270

ص: 271

و نزد مردم آن زمان کالایی زیانمندتر از قرآن نیست اگر آن را درست بخوانند و تفسیر کنند ، و متاعی پرسودتر از قرآن یافت نمی شود آنگاه که آن را تحریف کنند و معانی دلخواه خود را رواج دهند. در شهرها چیزی ناشناخته تر از معروف، و شناخته تر از منکر نیست ، حاملان قرآن، آن را واگذاشته و حافظان قرآن، آن را فراموش می کنند ، پس در آن روز قرآن و پیروانش از میان مردم رانده و مهجور می گردند ، و هر دو غریبانه در یک راه ناشناخته سرگردانند ، و پناهگاهی میان مردم ندارند. پس قرآن و پیروانش در میان مردمند اما گویا حضور ندارند ، با مردمند ولی از آنها بریده اند ، زیرا گمراهی و هدایت هرگز هماهنگ نشوند گر چه کنار یکدیگر قرار گیرند. مردم در آن روز، در جدایی و تفرقه هم داستان ، و در اتّحاد و یگانگی پراکنده اند ، گویی آنان پیشوای قرآن بوده و قرآن پیشوای آنان نیست ، پس از قرآن جز نامی و نزدشان باقی نماند ، و آنان جز خطی را از قرآن نشناسند ، و در گذشته نیکوکاران را کیفر داده ، و سخن راست آنان را بر خدا دروغ پنداشتند ، و کار نیکشان را پاداش بد دادند. و همانا آنان که پیش از شما زندگی می کردند، به خاطر آرزوهای دراز، و پنهان بودن زمان اجل ها، نابود گردیدند ، تا ناگهان مرگ وعده داده شده بر سرشان فرود آمد، مرگی که عذرها را نپذیرد ، و درهای باز توبه را ببندد ، و حوادث سخت و مجازات های پس از مردن را به همراه آورد.

3 پندهای حکیمانه

ای مردم! هر کس از خدا خیر خواهی طلبد، توفیق یابد ، و آن کس که سخنان خدا را راهنمای خود قرار دهد به راست ترین راه، هدایت خواهد شد ، پس همانا همسایه خدا در أمان ، و دشمن خدا ترسان است ، آن کس که عظمت خدا را می شناسد سزاوار نیست خود را بزرگ جلوه دهد ، پس بلندی ارزش کسانی که بزرگی پروردگار را می دانند در این است که برابر او فروتنی کنند ، و سلامت آنان که می دانند قدرت خدا چه اندازه می باشد در این است که برابر فرمانش تسلیم باشند. پس، از حقّ نگریزید چونان گریز انسان تندرست از فرد «گر» «1» گرفته ، یا انسان سالم از بیمار ، و بدانید که هیچ گاه حق را نخواهید شناخت جز آن که ترک کننده آن را بشناسید! هرگز به پیمان قرآن وفادار نخواهید بود مگر آن که پیمان شکنان را بشناسید ، و هرگز به قرآن چنگ نمی زنید مگر آن که رها کننده آن را شناسایی کنید.

4 ویژگی های اهل بیت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم (امامان دوازده گانه)

پس رستگاری را از اهل آن جستجو کنید ، که اهل بیت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم رمز حیات دانش، و راز مرگ جهل و نادانی هستند ، آنان که حکمتشان شما را از دانش آنان ، و سکوتشان از منطق آنان ، و ظاهرشان از باطنشان، اطلاع می دهد ، نه با دین خدا مخالفتی دارند، و نه در آن اختلاف می کنند ، دین در میان آنان گواهی صادق ، و ساکتی سخنگوست.

______________________________

(1) گر، نوعی بیماری پوستی که با خارش شدید همراه است.

ص: 272

ص: 273

ترجمه خطبه 148

اشاره

(این خطبه در باره شهر بصره و مردمش و طلحه و زبیر ایراد شد)

روانشناسی طلحه و زبیر (در شورش بصره)

هر کدام از طلحه و زبیر، امیدوار است که حکومت را به دست آورد ، و دیده به آن دوخته و رفیق خود را به حساب نمی آورد. «1» آن دو، نه رشته ای الهی را چنگ زدند و نه با وسیله ای به خدا روی آوردند. هر کدام با کینه رفیق خود را بر دوش می کشد ، که به زودی پرده از روی آن کنار خواهد رفت. به خدا سوگند! اگر به آنچه می خواهند برسند، این جان آن را می گیرد و آن، این را از پای در می آورد ، هم اکنون گروهی سرکش و نافرمان به پا خاسته اند (ناکثین) پس خدا جویان حسابگر کجایند؟ سنّت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بر ایشان بیان گردید و اخبار امروز را به آنان گفته اند ، در حالی که برای هر گمراهی علّتی «2» و برای هر عهد شکنی بهانه ای وجود دارد. سوگند به خدا! من آن کس نیستم که صدای گریه ، و بر سر و سینه زدن برای مرده، و ندای فرشته مرگ را بشنود و عبرت نگیرد.

ترجمه خطبه 149

اشاره

(در سال 40 هجری در بیستم رمضان قبل از شهادت فرمود)

1 یاد مرگ

ای مردم! هر کس از مرگ بگریزد، به هنگام فرار آن را خواهد دید ، اجل سر آمد زندگی ، و فرار از مرگ رسیدن به آن است ، چه روزگارانی که در پی گشودن راز نهفته اش بودم اما خواست خداوند جز پنهان ماندن آن نبود ، هیهات! که این، علمی پنهان است.

2 وصیّت های امام علی علیه السّلام

امّا وصیّت من نسبت به خدا، آن که چیزی را شریک خدا قرار ندهید ، و نسبت به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم این است که، سنّت و شریعت او را ضایع نکنید. این دو ستون محکم را بر پا دارید و این دو چراغ را فروزان نگهدارید و تا آن زمان که از حق منحرف نشده اید، سرزنشی نخواهید داشت ، که برای هر کس به اندازه توانایی او وظیفه ای تعیین گردیده ، و نسبت به افراد جاهل و نادان تخفیف داده شده است زیرا که:

پروردگار رحیم، و دین استوار، و پیشوا آگاه است. من دیروز رهبر شما بودم و امروز مایه پند و عبرت شما هستم ، و فردا از شما جدا خواهم شد، خدا شما و مرا بیامرزد.

______________________________

(1) طلحه و زبیر قبل از آغاز جنگ برای خواندن نماز جماعت نزاع کردند و با دخالت عائشه بنا شد یک روز فرزند طلحه و روز دیگر فرزند زبیر نماز بخواند، طلحه از مردم خواست او را با عنوان «امیر» سلام دهند، زبیر هم همین درخواست را کرد.

(2) اشاره به: تتیولوژی TETIOLOGY )علّت شناسی)

ص: 274

ص: 275

اگر از این ضربت و در این لغزشگاه نجات یابم، که حرفی نیست ، امّا اگر گام ها بلغزد و از این جهان بروم، ما نیز چون دیگران در سایه شاخسار درختان، مسیر وزش باد و باران، و زیر سایه ابرهای متراکم آسمان پراکنده می شویم ، و آثارمان در روی زمین نابود خواهد شد. من از همسایگان شما بودم، که چند روزی در کنار شما زیستم ، و به زودی از من جز جسدی بی روح و ساکن پس از آن همه تلاش، و خاموش پس از آن همه گفتار، باقی نخواهد ماند ، پس باید سکوت من، و بی حرکت دست و پا و چشم ها و اندام من، مایه پند و اندرز شما گردد ، که از هر منطق رسایی و از هر سخن مؤثّری عبرت انگیزتر است. وداع و خدا حافظی من با شما چونان جدایی کسی است که آماده ملاقات پروردگار است ، فردا ارزش ایّام زندگی مرا خواهید دید ، و راز درونم را خواهید دانست. پس از آن که جای مرا خالی دیدید و دیگری بر جای من نشست، مرا خواهید شناخت.

ترجمه خطبه 150

اشاره

(در این خطبه به حوادث سخت آینده اشاره دارد)

1 آینده بشریّت و ظهور حضرت مهدی (عج)

به راههای چپ و راست رفتند، و راه ضلالت و گمراهی پیمودند ، و راه روشن هدایت را گذاشتند. پس در باره آنچه که باید باشد شتاب نکنید ، و آنچه را که در آینده باید بیاید دیر مشمارید ، چه بسا کسی برای رسیدن به چیزی شتاب می کند امّا وقتی به آن رسید دوست دارد که ای کاش آن را نمی دید ، و چه نزدیک است امروز ما به فردایی که سپیده آن آشکار شد. ای مردم! اینک ما در آستانه تحقّق وعده های داده شده ، و نزدیکی طلوع آن چیزهایی که بر شما پوشیده و ابهام آمیز است، قرار داریم.

2 ره آورد حکومت حضرت مهدی (عج)

بدانید آن کس از ما (حضرت مهدی «عج») که فتنه های آینده را دریابد، با چراغی روشنگر در آن گام می نهد ، و بر همان سیره و روش پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و امامان علیهم السّلام رفتار می کند تا گره ها را بگشاید ، بردگان و ملّت های اسیر را آزاد سازد، جمعیّت های گمراه و ستمگر را پراکنده و حق جویان پراکنده را جمع آوری می کند. حضرت مهدی (عج) سال های طولانی در پنهانی از مردم به سر می برد آن چنان که اثر شناسان، اثر قدمش را نمی شناسند، گر چه در یافتن اثر و نشانه ها تلاش فراوان کنند. سپس گروهی برای درهم کوبیدن فتنه ها آماده می گردند، و چونان شمشیرها صیقل می خورند ، دیده هاشان با قرآن روشنایی گیرد ، و در گوش هاشان تفسیر قرآن طنین افکند ، و در صبحگاهان و شامگاهان جامهای حکمت سر می کشند. «1»

3 سرنوشت امّت اسلامی پس از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم

روزگار آنان به طول انجامید تا رسوایی آنها به نهایت رسید ، و خود را سزاوار بلای زمانه گرداندند ، و چون پایان مدّت آنها نزدیک شد ، گروهی در فتنه ها آسودند و گروهی دست به حمله

______________________________

(1) اشاره به: فوتوریسم FUTURISM )آینده نگری)، نظر امام (ع) یک آینده نگری مثبت است که آینده جهان را روشن و متکامل و خوب می شناساند، بر خلاف نظریّه پردازانی که آینده را وحشت زا و تاریک معرّفی می کنند.

ص: 276

 

ص: 277

و پیکار با فسادگران زدند و با شکیبایی که داشتند بر خدا منّت ننهادند ، و جان دادن در راه خدا را بزرگ نشمردند ، تا آنجا که اراده الهی به پایان دوران جاهلیّت موافق شد ، شمشیرها در راه خدا کشیدند، و بینش های خود را بر شمشیر نشاندند ، و طاعت پروردگار خود را پذیرفتند، و فرمان پند دهنده خود را شنیدند، و در پیروزی و سربلندی زیستند تا آن که خدا، پیامبرش را نزد خود برد، (افسوس) که گروهی به گذشته جاهلی خود باز گشتند ، و با پیمودن راه های گوناگون به گمراهی رسیدند ، و به دوستان منحرف خود پیوستند و از دوستی با مؤمنان بریدند که به آن امر شده بودند ، و بنیان اسلامی را تغییر داده در جای دیگری بنا نهادند ، آنان کانون هر خطا و گناه، و پناهگاه هر فتنه جو شدند. که سرانجام در سرگردانی فرو رفته، و در غفلت و مستی به روش و آیین فرعونیان در آمدند ، یا از همه بریده و دل به دنیا بستند ، و یا پیوند خود را با دین گسستند.

بعدی                                  قبلی


 


مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 2473
  • کل نظرات : 40
  • افراد آنلاین : 17
  • تعداد اعضا : 22
  • آی پی امروز : 555
  • آی پی دیروز : 250
  • بازدید امروز : 7,005
  • باردید دیروز : 1,878
  • گوگل امروز : 7
  • گوگل دیروز : 15
  • بازدید هفته : 8,883
  • بازدید ماه : 17,094
  • بازدید سال : 256,970
  • بازدید کلی : 5,870,527