نهج البلاغه(خطبه151الی180)
ترجمه خطبه 151
1 ارزش شهادتین
خدای را می ستایم، و در راندن شیطان، و دور ساختن و نجات پیدا کردن از دام ها و فریب های آن، از خدا یاری می طلبم و گواهی می دهم که جز خدای یگانه معبودی نیست ، و شهادت می دهم که حضرت محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بنده و فرستاده برگزیده و انتخاب شده او است ، که در فضل و برتری، همتایی ندارد و هرگز فقدان او جبران نگردد. شهرهایی به وجود او روشن گشت، پس از آن که گمراهی وحشتناکی همه جا را فرا گرفته بود ، و جهل و نادانی بر اندیشه ها غالب و قساوت و سنگدلی بر دلها مسلط بود ، و مردم حرام را حلال می شمردند ، و دانشمندان را تحقیر می کردند ، و جدای از دین الهی زندگی کرده و در حال کفر و بی دینی جان می سپردند.
2 نکوهش مردم گمراه
شما ای عرب ها، هدف تیرهای بلا هستید که نزدیک است. از مستی های نعمت بپرهیزید ، و از سختی های عذاب الهی بترسید و بگریزید ، و در فتنه های در هم پیچیده، به هنگام پیدایش نوزاد فتنه ها و آشکار شدن باطن آنها، و برقرار شدن قطب و مدار آسیای آن، با آگاهی قدم بردارید. فتنه هایی که از رهگذرهای ناپیدا آشکار گردد ، و به زشتی و رسوایی گراید ، آغازش چون دوران جوانی پر قدرت و زیبا ، و آثارش چون آثار باقی مانده بر سنگ های سخت زشت و دیرپاست ، که ستمکاران آن را با عهدی که با یکدیگر دارند، به ارث می برند ، نخستین آنان پیشوای آخرین، و آخرین گمراهان،
ص: 278
ص: 279
اقتدا کننده به اوّلین می باشند. آنان در به دست آوردن دنیای پست بر هم سبقت می گیرند، و چونان سگ های گرسنه، این مردار را از دست یکدیگر می ربایند ، طولی نمی کشد که پیرو از رهبر، و رهبر از پیرو، بیزاری می جوید ، و با بغض و کینه از هم جدا می شوند، و به هنگام ملاقات، همدیگر را نفرین می کنند.
3 خبر از آینده خونین عرب
سپس فتنه ای سر برآورد که سخت لرزاننده، در هم کوبنده و نابود کننده است ، که قلب هایی پس از استواری می لغزند ، و مردانی پس از درستی و سلامت، گمراه می گردند ، و افکار و اندیشه ها به هنگام هجوم این فتنه ها پراکنده ، و عقاید پس از آشکار شدنشان به شک و تردید دچار می گردد. آن کس که به مقابله با فتنه ها برخیزد کمرش را می شکند ، و کسی که در فرو نشاندن آن تلاش می کند، او را در هم می کوبد. در این میان فتنه جویان چونان گورخران، یکدیگر را گاز می گیرند ، و رشته های سعادت و آیین محکم شده شان لرزان می گردد ، و حقیقت امر پنهان می ماند. حکمت و دانش کاهش می یابد، ستمگران به سخن می آیند ، و بیابان نشین ها را در هم می کوبند ، و با سینه مرکب های ستم، آنها را خرد می نمایند. تک روان در غبار آن فتنه ها نابود می گردند ، و سواران با قدرت در آن به هلاکت می رسند. فتنه ها با تلخی خواسته ها وارد می شود ، و خون های تازه را می دوشد ، نشانه های دین را خراب، و یقین را از بین می برد. فتنه هایی که افراد زیرک از آن بگریزند، و افراد پلید در تدبیر آن بکوشند. آن فتنه ها پر رعد و برق و پر زحمت است ، در آن پیوندهای خویشاوندی قطع شده ، و از اسلام جدا می گردند ، فتنه ها چنان ویرانگرند که تندرست ها بیمار، و مسکن گزیدگان کوچ می کنند ، در آن میان کشته ای است که خونش به رایگان ریخته، و افراد ترسویی که طالب امانند ، با سوگندها آنان را فریب می دهند، و با تظاهر به ایمان آنها را گمراه می کنند.
4 رهنمودها در مقابله با فتنه ها
پس سعی کنید که شما پرچم فتنه ها و نشانه های بدعت ها نباشید ، و آنچه را که پیوند امت اسلامی بدان استوار ، و پایه های طاعت بر آن پایدار است، بر خود لازم شمارید «1»، و بر خدا، ستمدیده وارد شوید نه ستمگر ، و از گرفتار شدن به دام های شیطان، و قرار گرفتن در وادی دشمنی ها بپرهیزید ، و لقمه های حرام به شکم خود راه ندهید ، شما برابر دیدگان خداوندی قرار دارید که گناهان را حرام کرد و راه اطاعت و بندگی را آسان فرمود.
ترجمه خطبه 152
اشاره
(نوشته اند که این سخنرانی را در روزهای اوّل خلافت در سال 35 هجری در مدینه ایراد فرمود)
1 خداشناسی (شناخت صفات خدا)
______________________________
(1) اشاره به: کولکتیویسم COLLECTIVISM )عقیده به اصالت کارهای جمعی) که سعی دارند جامعه را با همکاری و مشارکت عمومی اداره کنند.
ص: 280
ص: 281
ستایش خداوندی را که با آفرینش بندگان، بر هستی خود راهنمایی فرمود ، و آفرینش پدیده های نو، بر ازلی بودن او گواه است ، و شباهت داشتن مخلوقات به یکدیگر دلیل است که او همتایی ندارد ، حواس بشری ذات او را درک نمی کند، و پوشش ها او را پنهان نمی سازد ، زیرا سازنده و ساخته شده ، فراگیرنده و فرا گرفته، پروردگار و پرورده، یکسان نیستند. یگانه است نه از روی عدد ، آفریننده است نه با حرکت و تحمّل رنج ، شنواست بدون وسیله شنوایی ، و بیناست بی آن که چشم گشاید و بر هم نهد ، در همه جا حاضر است نه آن که با چیزی تماس گیرد ، و از همه چیز جداست، نه اینکه فاصله بین او و موجودات باشد ، آشکار است نه با مشاهده چشم، پنهان است نه به خاطر کوچکی و ظرافت ، از موجودات جداست که بر آنها چیره و تواناست ، و هر چیزی جز او برابرش خاضع و بازگشت آن به سوی خداست. آن که خدا را وصف کند، محدودش کرده ، و آن که محدودش کند، او را به شمارش آورده ، و آن که خدا را به شمارش آورد، ازلیّت او را باطل کرده است ، و کسی که بگوید: خدا چگونه است؟ او را توصیف کرده ، و هر که بگوید: خدا کجاست؟ مکان برای او قائل شده است. خدا عالم بود آنگاه که معلومی وجود نداشت ، پرورنده بود آنگاه که پدیده ای نبود ، و توانا بود آنگاه که توانایی نبود.
2 عظمت امامان دوازده گانه و قرآن
همانا طلوع کننده ای «1» آشکار شد ، و درخشنده ای درخشید و آشکار شونده ای آشکار گردید، «2» و آن که از جادّه حق منحرف شد به راه راست بازگشت ، خداوند گروهی را به گروهی تبدیل ، و روزی را برابر روزی قرار داد ، و ما چونان مانده در خشکسالان که در انتظار بارانند، انتظار چنین روزی را می کشیدیم. همانا امامان دین، از طرف خدا، تدبیر کنندگان امور مردم ، و کارگزاران آگاه بندگانند ، کسی به بهشت نمی رود جز آن که آنان را شناخته، و آنان او را بشناسند ، و کسی در جهنّم سرنگون نگردد جز آن که منکر آنان باشد و امامان دین هم وی را نپذیرند. همانا خدای متعال شما را به اسلام اختصاص داد و برای اسلام برگزید ، زیرا اسلام نامی از سلامت است، و فراهم کننده کرامت جامعه می باشد ، راه روشن آن را خدا برگزید، و حجّت های آن را روشن گردانید.
3 ویژگی های اسلام
اسلام ظاهرش علم، و باطنش حکمت است ، نو آوری های آن پایان نگیرد و شگفتی هایش تمام نمی شود. در اسلام برکات و خیرات چونان سرزمین های پر گیاه در اوّل بهاران فراوان است ، و چراغهای روشنی بخش تاریکی ها فراوان دارد ، که در نیکی ها جز با کلیدهای اسلام باز نشود ، و تاریکی ها را جز با چراغ های آن روشنایی نمی توان بخشید ، مرزهایش محفوظ، و چراگاه هایش را خود نگهبان است ، هر درمان خواهی را درمان ، و هر بی نیازی طلبی را کافی است.
______________________________
(1) حکومت و امامت اهل بیت علیهم السّلام.
(2) اشاره به حکومت خود پس از بیعت مردم.
ص: 282
ص: 283
ترجمه خطبه 153
اشاره
(در سال 36 هجری در مدینه وقتی مردم را برای جنگ با شورشیان بصره آماده می کرد ایراد فرمود)
1 وصف گمراهان و غفلت زدگان
چند روز از طرف خدا به گمراه، مهلت داده شد، و او با غافلان و بی خبران در راه هلاکت قدم می نهد ، و تمام روزها را با گناهکاران سپری می کند ، بی آن که از راهی برود تا به حق رسد و یا پیشوایی برگزیند که راهنمای او باشد. و تا آن زمان که خداوند کیفر گناهان را می نماید ، و آنان را از پرده غفلت بیرون می آورد ، به استقبال چیزی می روند که بدان پشت کرده بودند (یعنی آخرت) ، و پشت می کنند بدانچه روی آورده بودند (یعنی دنیا) ، پس نه از آنچه آرزو می کردند و بدان رسیدند سودی بردند، و نه از آنچه حاجت خویش بدان روا کردند بهره ای به دست آوردند ، من، شما و خود را از این گونه غفلت زدگی می ترسانم.
2 درمان غفلت زدگی ها
هر کس باید از کار خویش بهره گیرد ، و انسان بینا کسی است که به درستی شنید و اندیشه کرد ، پس به درستی نگریست و آگاه شد، و از عبرت ها پند گرفت ، سپس راه روشنی را پیمود، و از افتادن در پرتگاه ها ، و گم شدن در کوره راهها، دوری کرد ، و کوشید تا عدالت را پاس دارد و برای گمراهان جای اعتراض باقی نگذارد، که در حق سختگیری کند ، یا در سخن حق تحریف روا دارد ، یا در گفتن سخن راست بترسد. پس بهوش باش ای شنونده! و از خواب غفلت بیدار شو ، و از شتاب خود کم کن ، و در آنچه از زبان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بر تو رسیده اندیشه کن، که ناچار به انجام آن می باشی و راه فراری وجود ندارد ، و با کسی که رهنمودهای پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را به کار نمی بندد و به جانب دیگری تمایل دارد مخالفت کن و او را با آنچه برای خود پسندیده رها کن. فخر فروشی را واگذار، و از مرکب تکبّر فرود آی. به یاد قبر باش که گذرگاه تو به سوی عالم آخرت است ، که همانگونه به دیگران پاداش دادی به تو پاداش می دهند ، و آن گونه که کاشتی، درو می کنی ، آنچه امروز، پیش می فرستی، فردا بر آن وارد می شوی ، پس برای خود در سرای آخرت جایی آماده کن، و چیزی پیش فرست. ای شنونده! هشدار، هشدار ، ای غفلت زده! بکوش، بکوش! «هیچ کس جز خدای آگاه تو را با خبر نمی سازد»
3 صفات ناپسند و نابود کننده
از واجبات قطعی خدا در قرآن حکیم که بر آن پاداش و کیفر می دهد، و به خاطر آن خشنود شده یا خشم می گیرد ، این است که اگر انسان یکی از صفات ناپسند را داشته و بدون توبه خدا را ملاقات کند، هر چند خود را به زحمت اندازد، یا عملش را خالص گرداند فایده ای نخواهد داشت. «1» و آن صفات ناپسند اینکه: شریکی برای خداوند در عبادات واجب برگزیند ،
______________________________
(1) اشاره به علم: کاراکترولوژی CARACTROLOGY )خصلت شناسی)
ص: 284
ص: 285
یا خشم خویش را با کشتن بی گناهی فرونشاند ، یا بر بی گناهی به خاطر کاری که دیگری انجام داده عیب جویی کند ، یا به خاطر حاجتی که به مردم دارد بدعتی در دین خدا بگذارد ، یا با مردم به دو چهره ملاقات کند ، و یا در میان آنان با دو زبان سخن بگوید. در آنچه گفتم نیک بیندیش که هر مثال را همانند فراوان است.
4 روانشناسی
همانا تمام حیوانات در تلاش پر کردن شکمند ، و درندگان در پی تجاوز کردن به دیگران ، و زنان بی ایمان تمام همّتشان آرایش زندگی و فساد انگیزی در آن است ، امّا مؤمنان فروتنند ، همانا مؤمنان مهربانند ، همانا مؤمنان از آینده ترسانند.
ترجمه خطبه 154
اشاره
(برخی از شارحان گفتند این سخنرانی در شهر مدینه ایراد شد)
1 ضرورت پیروی از امامان دوازده گانه
عاقل با چشم دل سر انجام کار را می نگرد ، و پستی و بلندی آن را تشخیص می دهد ، دعوت کننده حق، (پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) دعوت خویش را به پایان رسانید، و رهبر امّت به سرپرستی قیام کرد ، پس دعوت کننده حق را پاسخ دهید و از رهبرتان اطاعت کنید. گروهی در دریای فتنه ها فرو رفته ، بدعت را پذیرفته، و سنّت های پسندیده را ترک کردند ، مؤمنان کنارگیری کرده و گمراهان و دروغگویان به سخن آمدند. مردم! ما اهل بیت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم چونان پیراهن تن او، و یاران راستین او، و خزانه داران علوم و معارف وحی، و درهای ورود به آن معارف، می باشیم ، که جز از در، «1» هیچ کس به خانه ها وارد نخواهد شد، و هر کس از غیر در وارد شود، دزد نامیده می شود. مردم! در باره اهل بیت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم آیات کریمه قرآن نازل شد ، آنان گنجینه های علوم خداوند رحمانند ، اگر سخن گویند، راست گویند، و اگر سکوت کنند بر آنان پیشی نجویند.
2 شرایط امامت و رهبری
پس باید امام و راهنمای مردم به مردم راست بگوید، و راه خرد پیماید و از فرزندان آخرت باشد که از آنجا آمده و بدانجا خواهد رفت. پس آن که با چشم دل بنگرد، و با دیده درون کار کند ، آغاز کارش آن است که بیندیشد: آیا عمل او به سود او است یا زیان او؟ اگر به سود است ادامه دهد، و اگر زیانبار است توقف کند ، زیرا عمل کننده بدون آگاهی چون رونده ای است که بیراهه می رود ، پس هر چه شتاب کند از هدفش دورتر می ماند ، و عمل کننده از روی آگاهی، چون رونده ای بر راه راست است ، پس بیننده باید به درستی بنگرد آیا رونده راه مستقیم است یا واپس گرا؟
______________________________
(1) اشاره است به حدیث معروف نبوی که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود:
«انا مدینه العلم و علیّ بابها فمن اراد المدینه فلیأت الباب»
«من شهر علم و علی در آن است پس هر کس آهنگ شهر دارد باید از در آن وارد شود» یا
«فلیأتها من بابها».
(ینابیع المودّه ج 1 ص 62- و- ارشاد مفید ص 32- و تذکره الخواص ص 48- و صواعق ابن حجر ص 122).
ص: 286
ص: 287
3 روانشناسی انسانی (تأثیر جسم و روح در یکدیگر)
و بدان که هر ظاهری باطنی متناسب با خود دارد ، آنچه ظاهرش پاکیزه، باطن آن نیز پاک و پاکیزه است ، و آنچه ظاهرش پلید، باطن آن نیز پلید است ، و پیامبر راستگو صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: «1» همانا خداوند بنده ای را دوست دارد امّا کردار او را دشمن، و کردار بنده ای را دوست می دارد امّا شخص او را ناخوش. آگاه باش هر عملی رویشی دارد ، و هر روینده ای از آب بی نیاز نیست ، و آب ها نیز گوناگون می باشند. پس هر درختی که آبیاری اش به اندازه و نیکو باشد شاخ و برگش نیکو و میوه اش شیرین است. و آنچه آبیاری اش پاکیزه نباشد درختش عیب دار و میوه اش تلخ است.
ترجمه خطبه 155
اشاره
(در این خطبه شگفتی های آفرینش خفّاش را بیان می فرماید)
1 وصف پروردگار
ستایش خداوندی را سزاست که تمامی صفت ها از بیان حقیقت، ذاتش در مانده ، و بزرگی او عقل ها را طرد کرده است ، چنانکه راهی برای رسیدن به نهایت ملکوتش نیابد. او خدای حق و آشکار، سزاوارتر و آشکارتر از آن است که دیده ها می نگرند. عقل ها نمی توانند برای او حدّی تعیین کنند، تا همانندی داشته باشد ، و اندیشه ها و اوهام نمی توانند برای او اندازه ای مشخّص کنند تا در شکل و صورتی پنداشته شود. پدیده ها را بی آن که نمونه ای موجود باشد یا با مشاوری مشورت نماید، و یا از قدرتی کمک و مدد بگیرد آفرید ، پس با فرمان او خلقت آن به کمال رسید، و اطاعت پروردگار را پذیرفت و پاسخ مثبت داد و به خدمت شتافت، و گردن به فرمان او نهاد و سرپیچی نکرد.
2 شگفتی های خفّاش
از زیبایی های صنعت پروردگاری، و شگفتی های آفرینش او ، همان اسرار پیچیده حکیمانه در آفریدن خفّاشان است، روشنی روز که همه چیز را می گشاید چشمانشان را می بندد، و تاریکی شب که هر چیز را به خواب فرو می برد، چشمان آنها را باز می کند ، چگونه چشمان خفّاش کم بین است که نتواند از نور آفتاب درخشنده روشنی گیرد؟ نوری که با آن راه های زندگی خود را بیابد، و در پرتو آشکار خورشید خود را به جاهایی رساند که می خواهد ، روشنی آفتاب خفّاش را از رفتن در تراکم نورهای تابنده اش باز می دارد ، و در خلوتگاه های تاریک پنهان می سازد، که از حرکت در نور درخشان ناتوان است ،
______________________________
(1) اشاره به علم: پاتولوژی PATHOLOGY )آسیب شناسی) نسبت به جسم و بیماریهای بدن
ص: 288
ص: 289
پس خفّاش در روز پلک ها را بر سیاهی دیده ها اندازد ، و شب را چونان چراغی بر می گزیند، که در پرتو تاریکی آن روزی خود را جستجو می کند ، و سیاهی شب دیده های او را نمی بندد ، و به خاطر تاریکی زیاد، از حرکت و تلاش باز نمی ماند. آنگاه که خورشید پرده از رخ بیفکند، و سپیده صبحگاهان بدمد ، و لانه تنگ سوسمارها از روشنی آن روشن گردد ، شب پره، پلک ها را بر هم نهد ، و بر آنچه در تاریکی شب به دست آورده قناعت کند. پاک و منزّه است خدایی که شب را برای خفّاشان چونان روز روشن و مایه به دست آوردن روزی قرار داد ، و روز را چونان شب تار مایه آرامش و استراحت آنها انتخاب فرمود ، و بالهایی از گوشت برای پرواز، آنها آفرید، تا به هنگام نیاز به پرواز، از آن استفاده کنند ، این بال ها، چونان لاله های گوشند «1» بی پر و رگ های اصلی، اما جای رگ ها و نشانه های آن را به خوبی مشاهده خواهی کرد. برای شب پره ها دو بال قرار داد، نه آنقدر نازک که در هم بشکند، و نه چندان محکم که سنگینی کند ، پرواز می کنند در حالی که فرزندانشان به آنها چسبیده و به مادر پناه برده اند ، اگر فرود آیند با مادر فرود می آیند، و اگر بالا روند با مادر اوج می گیرند ، از مادرانشان جدا نمی شوند تا آن هنگام که اندام جوجه نیرومند و بالها قدرت پرواز کردن پیدا کند ، و بداند که راه زندگی کردن کدام است؟ و مصالح خویش را بشناسد پس پاک و منزّه است پدید آورنده هر چیزی که بدون هیچ الگویی باقی مانده از دیگری، همه چیز را آفرید.
ترجمه خطبه 156
اشاره
(برای مردم بصره پس از پیروزی در جنگ جمل در سال 36 هجری ایراد فرمود)
1 ضرورت اطاعت از رهبری (و نکوهش از نافرمانی عایشه)
مردم بصره! در پیدایش فتنه ها هر کس که می تواند خود را به اطاعت پروردگار عزیز و برتر، مشغول دارد چنان کند ، اگر از من پیروی کنید، به خواست خدا شما را به راه بهشت خواهم برد ، هر چند سخت و دشوار و پر از تلخی ها باشد. اما عائشه، پس افکار و خیالات زنانه بر او چیره شد ، و کینه ها در سینه اش چون کوره آهنگری شعله ور گردید ، اگر از او می خواستند آنچه را که بر ضد من انجام داد نسبت به دیگری روا دارد سرباز می زد ، به هر حال احترام نخست او برقرار است و حسابرسی اعمال او با خدای بزرگ است.
2 ره آورد ایمان
ایمان روشن ترین راه ها و نورانی ترین چراغ هاست ، با ایمان می توان به اعمال صالح راه برد ، و با
______________________________
(1) خفّاش در پروازها و شکار کردن ها از چشم خود استفاده نمی کند بلکه به وسیله فرستادن امواج و دریافت آن، موانع را تشخیص می دهد درست مانند یک دستگاه رادار عمل می کند که امواج «ما ورای صوت» را بوسیله یک فرستنده قوی به فضا می فرستد، امواج همه جا به پیش می رود، وقتی به مانعی برخورد، منعکس می گردد به این ترتیب وجود هواپیمای دشمن را تشخیص می دهند، خفّاش در حال پرواز در هر ثانیه 30 الی 60 بار امواج ما ورای صوت از خود بیرون فرستاده که پس از بازگشت امواج، راه ها، موانع و غذا را به خوبی تشخیص می دهد.
ص: 290
ص: 291
اعمال نیکو به ایمان می توان دسترسی پیدا کرد ، با ایمان، علم و دانش آبادان است ، «1» و با آگاهی لازم، انسان را از مرگ می هراسد ، و با مرگ دنیا پایان می پذیرد ، و با دنیا، توشه آخرت فراهم می شود ، و با قیامت بهشت نزدیک می شود ، و جهنّم برای بدکاران آشکار می گردد ، و مردم جز قیامت قرار گاهی ندارند ، و شتابان به سوی میدان مسابقه می روند تا به منزلگاه آخرین رسند.
3 یاد آوری برخی از ارزش های اخلاقی و ویژگی های قرآن
گویا می نگرم، همه از قبرها خارج شده به سوی منزلگاه های آخرین در حرکتند ، هر خانه ای در بهشت به شخصی تعلق دارد، که نه دیگری را می پذیرند و نه از آنجا به جای دیگر انتقال می یابند. همانا «امر به معروف» و «نهی از منکر» دو صفت از اوصاف پروردگارند که نه اجل را نزدیک می کند و نه روزی را کاهش می دهد. بر شما باد عمل کردن به قرآن ، که ریسمان محکم الهی، و نور آشکار و درمانی سودمند است ، که تشنگی را فرونشاند ، نگهدارنده کسی است که به آن تمسّک جوید و نجات دهنده آن کس است که به آن چنگ آویزد ، کجی ندارد تا راست شود ، و گرایش به باطل ندارد تا از آن باز گردانده شود ، و تکرار و شنیدن پیاپی آیات، کهنه اش نمی سازد ، و گوش از شنیدن آن خسته نمی شود. کسی که با قرآن سخن بگوید راست گفته و هر کس بدان عمل کند پیشتاز است: (در اینجا مردی بلند شد و گفت: ای امیر المؤمنین ما را از فتنه آگاه کن ، آیا نسبت به فتنه، از پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم سؤالی نفرموده ای؟ پاسخ داد)
4 خبر از فتنه ها و شهادت خویش
آنگاه که خداوند آیه 1 و 2 سوره عنکبوت را نازل کرد که:
(آیا مردم خیال می کنند چون که گفتند ایمان آوردیم، بدون آزمایش رها می شوند؟) دانستم که تا پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در میان ماست آزمایش نمی گردیم. پرسیدم ای رسول خدا! این فتنه و آزمایش کدام است که خدا شما را بدان آگاهی داده است؟ فرمود: «ای علی! پس از من امّت اسلامی به فتنه و آزمون دچار می گردند» گفتم ای رسول خدا مگر جز این است که در روز «احد» که گروهی از مسلمانان به شهادت رسیدند و شهادت نصیب من نشد و سخت بر من گران آمد، تو به من فرمودی: ای علی! مژده باد تو را که شهادت در پی تو خواهد آمد. پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به من فرمود: «همانا این بشارت تحقّق می پذیرد، در آن هنگام صبر تو چگونه است؟» گفتم ای رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم چنین موردی جای صبر و شکیبایی نیست بلکه جای مژده شنیدن و شکر گزاری است. و پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود:
«ای علی! همانا این مردم به زودی با اموالشان دچار فتنه و آزمایش می شوند ، و در دینداری بر خدا منّت می گذارند ، با این حال انتظار رحمت او را دارند ، و از قدرت و خشم خدا، خود را ایمن می پندارند ، حرام خدا را با شبهات دروغین،
______________________________
(1) این سخن ارزشمند امام (ع)، نقد است بر: ساینتیسم SCIENTISM )اصالت علم) و علم زدگی و علم گرایی را نقد می کند که تنها با علم نمی شود به سعادت و رستگاری رسید، بلکه باید با ایمان، علم را هدفدار کرد.
ص: 292
ص: 293
و هوسهای غفلت زا، حلال می کنند ، «شراب» را به بهانه اینکه «آب انگور» است و رشوه را که «هدیه» است و ربا را که «نوعی معامله» است حلال می شمارند!». گفتم ای رسول خدا: در آن زمان مردم را در چه پایه ای بدانم؟ آیا در پایه ارتداد؟ یا فتنه و آزمایش؟ پاسخ فرمود: «در پایه ای از فتنه و آزمایش»
ترجمه خطبه 157
1 عبرت از گذشتگان
ستایش خداوندی را سزاست که حمد را کلید یاد خویش ، و سبب فزونی فضل و رحمت خود ، و راهنمای نعمت ها و عظمتش قرار داده است. بندگان خدا! روزگار بر آیندگان چنان می گذرد که بر گذشتگان گذشت ، آنچه گذشت باز نمی گردد ، و آنچه هست جاویدان نخواهد ماند ، پایان کارش با آغاز آن یکی است ، ماجراها و رویدادهای آن همانند یکدیگرند ، و نشانه های آن آشکار است. گویا پایان زندگی و قیامت، شما را فرا می خواند، چونان خواندن ساربان، شتر بچه را. پس آن کس که جز به حساب نفس خویش پردازد، خود را در تاریکی ها سرگردان ، و در هلاکت افکنده است. شیطان ها مهارش را گرفته و به سرکشی و طغیان می کشانند ، و رفتار زشت او را در دیده اش زیبا می نمایانند ، پس بدانید که بهشت پایان راه پیشتازان و آتش جهنّم، سرانجام کسانی است که سستی می ورزند.
2 ضرورت تقوا و خود سازی
ای بندگان خدا! بدانید که تقوا، دژی محکم و شکست ناپذیر است ، اما هرزگی و گناه، خانه ای در حال فرو ریختن و خوار کننده است که از ساکنان خود دفاع نخواهد کرد ، و کسی که بدان پناه برد در امان نیست. آگاه باشید با پرهیزکاری، ریشه های گناهان را می توان برید ، و با یقین می توان به برترین جایگاه معنوی، دسترسی پیدا کرد. ای بندگان خدا، خدا را، خدا را، در حق نفس خویش! که از همه چیز نزد شما گرامی تر و دوست داشتنی تر است. پروا کنید، همانا خدا، راه حق را برای شما آشکار کرده و جاده های آن را روشن نگاه داشت ، پس یا شقاوت دامنگیر یا رستگاری جاویدان در انتظار شماست ، پس در این دنیای نابود شدنی برای زندگی جاویدان آخرت، توشه برگیرید ، که شما را به زاد و توشه راهنمایی کردند ، و به کوچ کردن از دنیا فرمان دادند ، و شما را برای پیمودن راه قیامت بر انگیختند. همانا شما چونان کاروانی هستید که در جایی به انتظار مانده و نمی دانند در چه زمانی آنان را فرمان حرکت می دهند. آگاه باشید! با دنیا چه می کند کسی که برای آخرت آفریده شده است؟ و با اموال دنیا چه کار دارد آن کس که به زودی همه اموال او را مرگ می رباید و تنها کیفر حسابرسی آن بر عهده انسان باقی خواهد ماند.
ص: 294
ص: 295
بندگان خدا! خیری را که خدا وعده داد رها کردنی نمی باشد ، و شرّی را که از آن نهی فرمود دوست داشتنی نیست! بندگان خدا! از روزی بترسید که اعمال و رفتار انسان وارسی می شود ، روزی که پر از تشویش و اضطراب است و کودکان در آن روز پیر می گردند! ای بندگان خدا! بدانید که از شما نگاهبانانی بر شما گماشته اند ، و دیدبان هایی از پیکرتان برگزیده و حافظان راستگویی که اعمال شما را حفظ می کنند و شماره نفسهای شما را می شمارند ، نه تاریکی شب شما را از آنان می پوشاند ، و نه دری محکم شما را از آنها پنهان می سازد.
3 یاد تنهایی قبر
فردا به امروز نزدیک است ، و امروز با آنچه در آن است می گذرد ، و فردا می آید و بدان می رسد ، گویی هر یک از شما در دل زمین به خانه مخصوص خود رسیده و در گودالی که کنده اند آرمیده اید ، وه! که چه خانه تنهایی؟ و چه منزل وحشتناکی؟ و چه سیه چال غربتی؟ گویی هم اکنون بر صور اسرافیل دمیدند ، و قیامت فرارسیده ، و برای قضاوت و حسابرسی قیامت بیرون شده اید ، پندارهای باطل دور گردیده ، بهانه ها از میان برخاسته ، و حقیقت ها برای شما آشکار شده و شما را به آنجا که لازم بود کشانده اند ، پس از عبرت ها پند گیرید، و از دگرگونی روزگار عبرت پذیرید ، و از هشدار دهندگان بهرمند گردید.
ترجمه خطبه 158
اشاره
(برخی از شارحان گفتند که این خطبه در شهر کوفه ایراد شد)
1 ارزش پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و قرآن
خداوند پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را هنگامی فرستاد که پیامبران حضور نداشتند ، و امّت ها در خواب غفلت بودند ، و رشته های دوستی و انسانیّت از هم گسسته بود. پس پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم به میان خلق آمد در حالی که کتاب های پیامبران پیشین را تصدیق کرد ، و با «نوری» هدایتگر انسانها شد که همه باید از آن اطاعت نمایند ، و آن، نور قرآن کریم است.
از قرآن بخواهید تا سخن گوید، که هرگز سخن نمی گوید ، امّا من شما را از معارف آن خبر می دهم ، بدانید که در قرآن علم آینده ، و حدیث روزگاران گذشته است، شفا دهنده دردهای شما ، و سامان دهنده امور فردی و اجتماعی شما است.
2 خبر از آینده دردناک بنی امیّه
پس از تسلّط فرزندان امیّه، خانه ای در شهر یا خیمه ای در بیابان باقی نمی ماند جز آن که ستمگران بنی امیّه، اندوه و غم را بدانجا می کشانند ، و بلا و کینه توزی را در همه جا مطرح می کنند. پس در آن روز برای مردم نه عذر خواهی در آسمان و نه یاوری در زمین باقی خواهد ماند ،
ص: 296
ص: 297
زیرا نا اهلان را به زمامداری برگزیده اید ، و زمامداری را به جایگاه دروغینی قرار داده اید. امّا به زودی خداوند از ستمگران بنی امیّه انتقام می گیرد ، خوردنی را به خوردنی، و نوشیدنی را به نوشیدنی ، خوردنی تلخ تر از گیاه «علقم»، و نوشیدنی تلخ و جانگدازتر از شیره درخت «صبر» خداوند از درون ترس و وحشت، و از بیرون، شمشیر را بر آنها مسلّط خواهد کرد که آنان مرکب های عصیان و نافرمانی و شتران بار کش گناهانند. «1» من پیاپی سوگند می خورم که پس از من بنی امیّه خلافت را چونان خلط سینه بیرون می اندازند ، و پس از آن دیگر، تا شب و روز از پی هم در گردش است مزه حکومت را برای بار دیگر نخواهند چشید.
ترجمه خطبه 159
اشاره
(امام در شهر کوفه خطاب به کوفیان فرمود)
وصف کشور داری خویش
با شما به نیکویی زندگی کردم ، و به قدر توان از هر سو نگهبانی شما دادم، و از بندهای بردگی و ذلّت شما را نجات داده، و از حلقه های ستم رهایی بخشیدم ، تا سپاسگزاری فراوان من برابر نیکی اندک شما باشد ، و چشم پوشی از زشتی های بسیار شما که به چشم دیدم و با بدن لمس کردم.
ترجمه خطبه 160
اشاره
(در شهر کوفه در سال 37 هجری به هنگام حرکت دادن مردم بسوی صفّین و جنگ با شامیان ایراد کرد)
1 خدا شناسی
فرمان خدا قضای حتمی و حکمت ، و خشنودی او مایه امنیّت و رحمت است ، از روی علم، حکم می کند و با حلم و بردباری می بخشاید. خدایا! سپاس تو راست بر آنچه می گیری، و عطا می فرمایی ، و شفا می دهی یا مبتلا می سازی ، سپاسی که تو را رضایت بخش ترین ، محبوب ترین ، و ممتازترین باشد ، سپاسی که آفریدگانت را سرشار سازد ، و تا آنجا که تو بخواهی تداوم یابد ، سپاسی که از تو پوشیده نباشد، و از رسیدن به پیشگاهت باز نماند ، سپاسی که شمارش آن پایان نپذیرد، و تداوم آن از بین نرود. خدایا! حقیقت بزرگی تو را نمی دانیم ، جز آن که می دانیم که تو زنده ای و احتیاج به غیر نداری، خواب سنگین یا سبک تو را نمی رباید ، هیچ اندیشه ای به تو نرسد و هیچ دیده ای تو را ننگرد ، اما دیده ها را تو می نگری، و اعمال انسانها را شماره فرمایی ، و قدم ها و موی پیشانی ها (زمام امور همه) به دست تو است ، خدایا آنچه را که از آفرینش تو می نگریم، و از قدرت تو به شگفت می آییم و بدان بزرگی قدرت تو را می ستاییم ، بسی ناچیزتر است در برابر آنچه که از ما پنهان، و چشم های ما از دیدن آنها ناتوان ، و عقلهای ما از درک آنها عاجز است،
______________________________
(1) در پاورقی خطبه 105 به نابودی بنی امیّه و قتل عام شدن آنها اشاره گردید.
ص: 298
ص: 299
و پرده های غیب میان ما و آنها گسترده می باشد.
2 راههای خدا شناسی
پس آن کس که دل را از همه چیز تهی سازد، و فکرش را به کار گیرد تا بداند که: چگونه عرش قدرت خود را برقرار ساخته ای و پدیده را چگونه آفریده ای؟ و چگونه آسمان ها و کرات فضایی را در هوا آویخته ای؟ و زمین را چگونه بر روی امواج آب گسترده ای؟ نگاهش حسرت زده ، و عقلش مات و سرگردان ، و شنواییش آشفته ، و اندیشه اش حیران می ماند. «1»
3 وصف امیدواری به خدا
به گمان خود ادّعا دارد که به خدا امیدوار است! به خدای بزرگ سوگند که دروغ می گوید ، چه می شود او را که امیدواری در کردارش پیدا نیست؟ پس هر کس به خدا امیدوار باشد باید، امید او در کردارش آشکار شود ، هر امیدواری جز امید به خدای تعالی ناخالص است ، و هر ترسی جز ترس از خدا نادرست است. گروهی در کارهای بزرگ به خدا امید بسته و در کارهای کوچک به بندگان خدا روی می آورند ، پس حق بنده را ادا می کنند و حق خدا را بر زمین می گذارند ، چرا در حق خدای متعال کوتاهی می شود؟ و کمتر از حق بندگان رعایت می گردد؟ آیا می ترسی در امیدی که به خدا داری دروغگو باشی؟ یا او را در خور امید بستن نمی پنداری؟ امیدوار دروغین اگر از بنده خدا ترسناک باشد، حق او را چنان رعایت کند که حق پروردگار خود را آنگونه رعایت نمی کند ، پس ترس خود را از بندگان آماده ، و ترس از خداوند را وعده ای انجام نشدنی می شمارد ، و اینگونه است کسی که دنیا در دیده اش بزرگ جلوه کند ، و ارزش و اعتبار دنیا در دلش فراوان گردد ، که دنیا را بر خدا مقدّم شمارد ، و جز دنیا به چیز دیگری نپردازد و بنده دنیا گردد.
4 سیری در زندگانی پیامبران علیه السّلام (برای انتخاب الگوهای ساده زیستی) «2»
برای تو کافی است که راه و رسم زندگی پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را اطاعت نمایی ، تا راهنمایی خوبی برای تو در شناخت بدی ها و عیب های دنیا و رسوایی ها و زشتی های آن باشد ، چه اینکه دنیا از هر سو بر پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم باز داشته و برای غیر او گسترانده شد ، از پستان دنیا شیر نخورد ، و از زیورهای آن فاصله گرفت. اگر می خواهی دومی را، موسی علیه السّلام و زندگی او را تعریف کنم ، آنجا که می گوید:
«پروردگارا! هر چه به من از نیکی عطا کنی نیازمندم» به خدا سوگند، موسی علیه السّلام جز قرص نانی که گرسنگی را بر طرف سازد چیز دیگری نخواست ، زیرا موسی علیه السّلام از سبزیجات زمین می خورد ، تا آنجا که بر اثر لاغری و آب شدن گوشت بدن، سبزی گیاه از پشت پرده ی شکم او آشکار بود. و اگر می خواهی: سومی را، حضرت داوود علیه السّلام
______________________________
(1) طرح این واقعیّت که حواسّ و ابزار شناخت انسان محدود است، پراگماتیسم PRAGMATISM )اصالت عمل) و پوزیتیویسم POSITIVISM )اصالت حسّ تجربه) و امپریسیسم EMPIRICISM )اصالت تجربه) را نقد می کند زیرا که تجربه می تواند یکی از راههای شناخت واقعیّت ها باشد، پس نمی توان به آن اصالت داد.
(2) اشاره به: هیستوریاHISTORIA )توجّه به اسطوره ها و الگوها) که در تمام ملل و اقوام وجود دارد.
ص: 300
ص: 301
صاحب نی های نوازنده، و خواننده بهشتیان را الگوی خویش سازی ، که با هنر دستان خود از لیف خرما زنبیل می بافت ، و از همنشینان خود می پرسید چه کسی از شما این زنبیل را می فروشد؟ و با بهای آن به خوردن نان جوی قناعت می کرد. و اگر خواهی از عیسی بن مریم علیه السّلام بگویم ، که سنگ را بالش خود قرار می داد ، لباس پشمی خشن به تن می کرد، و نان خشک می خورد ، نان خورش او گرسنگی ، و چراغش در شب ماه ، و پناهگاه زمستان او شرق و غرب زمین بود ، میوه و گل او سبزیجاتی بود که زمین برای چهارپایان می رویاند ، زنی نداشت که او را فریفته خود سازد، فرزندی نداشت تا او را غمگین سازد، مالی نداشت تا او را سرگرم کند ، و آز و طمعی نداشت تا او را خوار و ذلیل نماید ، مرکب سواری او دو پایش، و خدمتگزار وی، دستهایش بود.
5 راه و رسم زندگی پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم
پس به پیامبر پاکیزه و پاکت اقتدا کن ، که راه و رسم او الگویی است برای الگو طلبان ، و مایه فخر و بزرگی است برای کسی که خواهان بزرگواری باشد ، و محبوب ترین بنده نزد خدا کسی است که از پیامبرش پیروی کند، و گام بر جایگاه قدم او نهد. پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم از دنیا چندان نخورد که دهان را پر کند ، و به دنیا با گوشه چشم نگریست ، دو پهلویش از تمام مردم فرو رفته تر ، و شکمش از همه خالی تر بود ، دنیا را به او نشان دادند اما نپذیرفت، و چون دانست خدا چیزی را دشمن می دارد آن را دشمن داشت، و چیزی را که خدا خوار شمرده، آن را خوار انگاشت، و چیزی را که خدا کوچک شمرده کوچک و ناچیز می دانست. اگر در ما نباشد جز آن که آنچه را خدا و پیامبرش دشمن می دارند، دوست بداریم، یا آنچه را خدا و پیامبرش کوچک شمارند، بزرگ بداریم ، برای نشان دادن دشمنی ما با خدا، و سر پیچی از فرمان های او کافی بود!. و همانا پیامبر «که درود خدا بر او باد» بر روی زمین می نشست و غذا می خورد ، و چون برده، ساده می نشست ، و با دست خود کفش خود را وصله می زد ، و جامه خود را با دست خود می دوخت ، و بر الاغ برهنه می نشست ، و دیگری را پشت سر خویش سوار می کرد. پرده ای بر در خانه او آویخته بود که نقش و تصویرها در آن بود، به یکی از همسرانش فرمود، این پرده را از برابر چشمان من دور کن که هر گاه نگاهم به آن می افتد به یاد دنیا و زینت های آن می افتم. پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم با دل از دنیا روی گرداند ، و یادش را از جان خود ریشه کن کرد ، و همواره دوست داشت تا جاذبه های دنیا از دیدگانش پنهان ماند ، و از آن لباس زیبایی تهیّه نکند و آن را قرارگاه دائمی خود نداند ، و امید ماندن در دنیا نداشته باشد ، پس یاد دنیا را از جان خویش بیرون کرد، و دل از دنیا بر کند، و چشم از دنیا پوشاند ، و چنین است کسی که چیزی را دشمن دارد، خوش ندارد به آن بنگرد، یا نام آن نزد او بر زبان آورده شود. در زندگانی رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم برای تو نشانه هایی است که تو را به زشتی ها و عیب های دنیا راهنمایی کند ، زیرا پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم با نزدیکان خود گرسنه به سر می برد،
ص: 302
ص: 303
و با آن که مقام و منزلت بزرگی داشت، زینتهای دنیا از دیده او دور ماند. پس تفکّر کننده ای باید با عقل خویش به درستی اندیشه کند که: آیا خدا محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را به داشتن این صفتها اکرام فرمود یا او را خوار کرد؟ اگر بگوید: خوار کرد، دروغ گفته و بهتانی بزرگ زده است ، و اگر بگوید: او را اکرام کرد، پس بداند، خدا کسی را خوار شمرد که دنیا را برای او گستراند و از نزدیک ترین مردم به خودش دور نگهداشت. پس پیروی کننده باید از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم پیروی کند ، و به دنبال او راه رود، و قدم بر جای قدم او بگذارد ، و گر نه از هلاکت ایمن نمی باشد ، که همانا خداوند، محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را نشانه قیامت ، و مژده دهنده بهشت، و ترساننده از کیفر جهنم قرار داد ، او با شکمی گرسنه از دنیا رفت و با سلامت جسم و جان وارد آخرت شد ، و کاخ های مجلّل نساخت (سنگی بر سنگی نگذاشت) تا جهان را ترک گفت ، «1» و دعوت پروردگارش را پذیرفت. وه! چه بزرگ است منّتی که خدا با بعثت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بر ما نهاده، و چنین نعمت بزرگی به ما عطا فرموده، رهبر پیشتازی که باید او را پیروی کنیم و پیشوایی که باید راه او را تداوم بخشیم. به خدا سوگند آنقدر این پیراهن پشمین را وصله زدم که از پینه کننده آن شرمسارم. یکی به من گفت: «آیا آن را دور نمی افکنی؟» گفتم: از من دور شو ، صبحگاهان رهروان شب ستایش می شوند. «2»
ترجمه خطبه 161
اشاره
اعتقادی، اخلاقی
1 وصف پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و اهل بیت علیهم السّلام
خداوند پیامبرش را با نوری درخشان ، و برهانی آشکار ، و راهی روشن ، و کتابی هدایتگر بر انگیخت. خانواده او نیکوترین خانواده، و درخت وجودش از بهترین درختان است که شاخه های آن راست و میوه های آن سر به زیر و در دسترس همگان است ، زادگاه او مکه، و هجرت او به مدینه پاک و پاکیزه است ، که در آنجا نام او بلند شد و دعوتش به همه جا رسید. خدا او را با برهانی کامل و کافی (قرآن) و پندهای شفا بخش، و دعوتی جبران کننده فرستاد. با فرستادن پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم شریعت های ناشناخته را شناساند ، و ریشه بدعت های راه یافته در ادیان آسمانی را قطع کرد ، و احکام و مقرّرات الهی را بیان فرمود. پس هر کس جز اسلام دینی را انتخاب کند به یقین شقاوت او ثابت ، و پیوند او با خدا قطع ، و سقوطش سهمگین خواهد بود ، و سر انجامش رنج و اندوهی بی پایان و شکنجه ای پردرد می باشد. بر خدا توکّل می کنم، توکّلی که بازگشت به سوی او باشد ، و از او راه می جویم، راهی که به بهشت رسد و به آنجا که خواست اوست بینجامد.
2 سفارش به تقوا و عبرت از گذشتگان
______________________________
(1) سنگی بر سنگی نگذاشت، یعنی خانه های با شکوهی نساخت و خانه ای ساده داشت، زیرا رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در ساختمان مسجد شخصا سنگ ها را می آورد، و برای همسران خود خانه ها و حجره هایی ساخت.
(2) ضرب المثل است، یعنی آینده از آن استقامت کنندگان است.
ص: 304
ص: 305
بندگان خدا! شما را به ترسیدن از خدا و فرمانبرداری او سفارش می کنم که نجات فردا و مایه رهایی جاویدان است. خدا آنگونه که سزاوار بود شما را ترسانید ، و چنانکه شایسته بود امیدوارتان کرد ، و دنیا و بی اعتباری آن و نابود شدنی بودن و دگرگونی آن را برای شما تعریف کرد. پس از آنچه در دنیا شما را به شگفتی وامی دارد روی گردانید، زیرا که مدت کوتاهی در آن اقامت دارید ، دنیا به خشم خدا نزدیکترین و از خشنودی خدا دورترین جایگاه است. پس ای بندگان خدا، از غم و اندوه و سرگرمی های دنیا چشم برگیرید زیرا شما به جدایی و دگرگونیهای امور دنیایی یقین دارید ، و چونان دوست مهربانی که نصیحت گر و کوشا برای نجات رفیقش تلاش کند، خویشتن را از دنیا دور نگهدارید. و از آنچه بر گذشتگان شما رفت عبرت گیرید ، که چگونه، بند بند اعضای بدنشان از هم گسست ، چشم و گوششان نابود شد ، شرف و شکوهشان از خاطره ها محو گردید ، و همه ناز و نعمت ها و رفاه ها و خوشی ها پایان گرفت ، که نزدیکی فرزندان به دوری و از دست دادنشان ، و همدمی همسران، به جدایی تبدیل شد ، دیگر نه به هم می نازند، و نه فرزندانی می آورند، و نه یکدیگر را دیدار می کنند، و نه در کنار هم زندگی می کنند! پس ای بندگان خدا! بپرهیزید، چونان پرهیز کسی که به نفس خود چیره، و بر شهوات خود پیروز، و با عقل خود به درستی می نگرد ، زیرا که جریان انسان آشکار، پرچم بر افراشته، جادّه هموار، و راه، روشن و راست است.
ترجمه خطبه 162
اشاره
(در سال 37 هجری در صفّین، شخصی از طایفه بنی اسد پرسید: چگونه شما را از مقام امامت که سزاوارتر از همه بودید کنار زدند؟ فرمود:)
1 علل و عوامل غصب امامت
ای برادر بنی اسدی! تو مردی پریشان و مضطربی که نابجا پرسش می کنی ، لیکن تو را حق خویشاوندی است، «1» و حقّی که در پرسیدن داری و بی گمان طالب دانستنی. پس بدان که: آن ظلم و خود کامگی که نسبت به خلافت بر ما تحمیل شد، در حالی که ما را نسب برتر و پیوند خویشاوندی با رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم استوارتر بود ، جز خودخواهی و انحصار طلبی چیز دیگری نبود که: گروهی بخیلانه به کرسی خلافت چسبیدند، و گروهی سخاوتمندانه از آن دست کشیدند ، داور خداست، و بازگشت همه ما به روز قیامت است. (در اینجا شعر امرء القیس را خواند که:) «واگذار داستان تاراج آن غارتگران را ، و به یاد آور داستان شگفت دزدیدن اسب سواری را» «2»
2 شکوه از ستم های معاویه
بیا و داستان پسر ابو سفیان را به یاد آور ، که روزگار مرا به خنده آورد از آن پس که مرا گریاند.
______________________________
(1) زینب دختر جحش، یکی از همسران پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم از قبیله بنی اسد بود.
(2) شعر از امرأ القیس است. وی پس از کشته شدن پدرش، به خالد بن سدوس پناهنده شد. مردم بنی جدیله به او حمله کرده اموال و شترهایش را بردند. خالد به او گفت اسب سواری ات را به من ده تا اموال تو را باز پس گیرم. خالد بر اسب او سوار شده خود را به مردم (بنی جدیله) رساند و اعلام کرد این شتران و اموال از آن پناهنده من است آن را برگردانید، مردم حمله کردند و اسب سواری را هم از دست او در آوردند! وقتی خبر به امرأ القیس رسید این شعر را سرود یعنی: غارت گذشته را واگذار، هم اکنون سخن از دزدیده شدن اسب سواری من بگو. امام علیه السّلام می خواهد بفرماید که: واگذار صحبت از غصب خلافت در گذشته را و به این بیندیش که با معاویه چه باید کرد؟
ص: 306
ص: 307
سوگند به خدا که جای شگفتی نیست، کار از بس عجیب است که شگفتی را می زداید و کجی و انحراف می افزاید. مردم کوشیدند نور خدا را در داخل چراغ آن خاموش سازند، جوشش زلال حقیقت را از سر چشمه آن ببندند ، چرا که میان من و خود، آب را وبا آلود «1» کردند ، اگر محنت آزمایش از ما و این مردم برداشته شود، آنان را به راهی می برم که سراسر حق است ، و اگر به گونه دیگری انجامد:
(با حسرت خوردن بر آنها جان خویش را مگذار، که خداوند بر آنچه می کنند آگاه است)
ترجمه خطبه 163
اشاره
(برخی از شارحان نوشتند این خطبه در شهر کوفه ایراد شد)
1 خدا شناسی
سپاس خداوندی را سزاست که آفریننده بندگان، و گستراننده زمین ، و جاری کننده آب در زمین های پست، و رویاننده گیاه در کوه ها و تپه های بلند می باشد ، نه اوّل او را آغازی و نه ازلی بودن او را پایانی است ، آغاز هر چیزی و جاویدان است، و پایدار و ماندگار بدون مدّت و زمان است. پیشانی بندگان برابر عظمت او به خاک افتاده، و لب ها در اعتراف به یگانگی او در حرکتند. به هنگام آفرینش، برای هر پدیده ای حد و مرزی قرار داد، تا برای وجود بی نهایت او همانندی نباشد. گمان ها خدا را به اندازه ها و حرکت ها و اندام ها و آلت ها نمی توانند اندازه گیری نمایند.
نمی تواند گفت: خدا از کی بود؟ و تا کی خواهد بود؟ وجود آشکاری است که نمی توان پرسید: از چیست؟ و حقیقت پنهانی است که نمی توان پرسید؟ در کجاست؟ نه جسم است که او را نهایتی باشد، و نه پوشیده ای که چیزی او را در بر گرفته باشد ، به موجودات آنقدر نزدیک نیست که به آنها چسبیده، و آنقدر دور نیست که جدا و بریده باشد. بر خداوند، خیره نگریستن بندگان، و بازگشتن لفظی به زبان آنان ، نزدیک شدن به تپه ای، گام بر داشتن در تاریکی شب، یا راه رفتن در مهتاب که نور می افشاند ، و درخشش خورشیدی که پس از ماه طلوع می کند، و با طلوع و غروبش، و آمدن شب و روز، چرخ زمان می گردد و تاریخ ورق می خورد، هیچ کدام پنهان نیست. خدا پیش از هر نهایت و مدت، و فراتر از هر گونه حساب و شمارش است ، خدا والاتر از آنچه می باشد که عقل های عاجز تشبیه کنندگان تصوّر می کند. والاتر از صفات پدیده ها و اندازه ها و قطرهاست که برای موجودات مادّی پندارند ، و جایگاه هایی که برای آن در نظر می گیرند ، زیرا حد و مرز و اندازه، شایسته پدیده هاست و به غیر خدا تعلّق دارد.
2 وصف آفرینش
پدیده ها را از موادّی ازلی و ابدی نیافرید ، بلکه آنها را از نیستی به هستی آورد،
______________________________
(1) جای شگفتی است که امام علیه السّلام در 14 قرن قبل، آب را محل رشد و تکثیر انگل «و با» مطرح می کند که پاستور پس از کشف میکروب در تداوم تحقیقات خود با استفاده از کتاب صحیفه سجّادیّه از واژه و بی این حقیقت را از نظر تجربی ثابت کرد.
ص: 308
ص: 309
و برای هر پدیده ای حد و مرزی تعیین فرمود ، و آنها را به نیکوترین صورت زیبا، صورتگری کرد ، چیزی از فرمان او سر پیچی نمی کند، و خدا از اطاعت چیزی سود نمی برد، علم او به مردگانی که رفتند چونان آگاهی او به زندگانی است که هستند ، و علم او به آسمان های بالا چونان علم او به زمین های زیرین است.
3 شگفتی آفرینش انسان
ای انسان! ای آفریده راست قامت، ای پدیده نگهداری شده در تاریکی های رحم های مادران، و قرار داده شده در پرده های تو در تو! آغاز آفرینش تو از گل و لای بود، و سپس در جایگاه آرامی نهاده شدی تا زمانی مشخّص و سر آمدی تعیین شده ، و آنگاه که در شکم مادرت حرکت می کردی، نه دعوتی را می توانستی پاسخ دهی، و نه صدایی را می شنیدی. سپس تو را از قرار گاهت بیرون کردند و به خانه ای آوردند که آن را ندیده بودی و راههای سودش را نمی توانستی ، پس چه کسی تو را در مکیدن شیر، از پستان مادر هدایت کرد؟
و به هنگام نیاز جایگاه های طلب کردن و خواستن را به تو شناساند؟ هرگز، آن کس که در توصیف پدیده ای با شکل و اندازه و ابزار مشخّص درمانده باشد، بدون تردید از وصف پر وردگارش ناتوان تر، و از شناخت خدا با حدّ و مرز پدیده ها دورتر است.
ترجمه خطبه 164
اشاره
(در سال 34 هجری مردم در اطراف امام جمع شده و از عثمان شکایت کردند و از او خواستند که با عثمان صحبت کند تا از اشتباهات خود دست بردارد)
هشدار دادن به عثمان
همانا مردم پشت سر من هستند و مرا میان تو و خودشان میانجی قرار داده اند ، به خدا نمی دانم با تو چه بگویم؟ چیزی را نمی دانم که تو ندانی ، تو را به چیزی راهنمایی نمی کنم که نشناسی ، تو می دانی آنچه ما می دانیم. ما به چیزی پیشی نگرفته ایم که تو را آگاه سازیم، و چیزی ما در پنهانی نیافته ایم که آن را به تو ابلاغ کنیم. دیدی چنانکه ما دیدم، شنیدی چنانکه ما شنیدیم ، با رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بودی چنانکه ما بودیم ، پسر ابو قحافه (ابا بکر) و پسر خطّاب، در عمل به حق، از تو بهتر نبودند ، تو به رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در خویشاوندی از آن دو نزدیک تری ، و داماد او شدی که آنان نشدند ، پس خدا را، خدا را، پروا کن! سوگند به خدا، تو کور نیستی تا بینایت کنند، نادان نیستی تا تو را تعلیم دهند ،
ص: 310
ص: 311
راه ها روشن است، و نشانه های دین برپاست. پس بدان که برترین بندگان خدا در پیشگاه او رهبر عادل است که خود هدایت شده و دیگران را هدایت می کند ، سنّت شناخته شده را بر پا دارد، و بدعت ناشناخته را بمیراند. سنّت ها روشن و نشانه هایش آشکار است ، بدعت ها آشکار و نشانه های آن بر پاست ، و بدترین مردم نزد خدا، رهبر ستمگری است که خود گمراه و مایه گمراهی دیگران است ، که سنّت پذیرفته را بمیراند، و بدعت ترک شده را زنده گرداند. من از پیامبر خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم شنیدم که گفت:
«روز قیامت رهبر ستمگر را بیاورند که نه یاوری دارد و نه کسی از او پوزش خواهی می کند ، پس او را در آتش جهنم افکنند، و در آن چنان می چرخد که سنگ آسیاب، تا به قعر دوزخ رسیده به زنجیر کشیده شود» من تو را به خدا سوگند می دهم که امام کشته شده این امّت مباشی ، چرا که پیش از این گفته می شد.
«در میان این امّت، امامی به قتل خواهد رسید که در کشتار تا روز قیامت گشوده خواهد شد و کارهای امّت اسلامی با آن مشتبه شود، و فتنه و فساد در میانشان گسترش یابد ، تا آنجا که حق را از باطل نمی شناسند ، و به سختی در آن فتنه ها غوطه ور می گردند». برای مروان «1» چونان حیوان به غارت گرفته مباش که تو را هر جا خواست براند، آن هم پس از سالیانی که از عمر تو گذشته «2» و تجربه ای که به دست آورده ای. (عثمان گفت «با مردم صحبت کن که مرا مهلت دهند تا از عهده ستمی که به آنان رفته بر آیم») امام علیه السلام فرمود: آنچه در مدینه است به مهلت نیاز ندارد، و آنچه مربوط به بیرون مدینه باشد تا رسیدن فرمانت مهلت دارند.
ترجمه خطبه 165
اشاره
(برخی از شارحان نوشتند که این خطبه در شهر کوفه ایراد شد)
1 شگفتی آفرینش انواع پرندگان
خداوند پدیده های شگفتی از جانداران حرکت کننده، و بی جان ، برخی ساکن و آرام «3»، بعضی حرکت کننده و بی قرار، آفریده است ، و شواهد و نمونه هایی از لطافت صنعت گری و قدرت عظیم خویش بپاداشته، چندان که تمام اندیشه ها را به اعتراف واداشته، و سر به فرمان او نهاده اند ، و در گوش های ما بانگ براهین یکتایی او پیچیده است «4». آنگونه که پرندگان گوناگون را بیافرید،
______________________________
(1) مروان یهودی زاده، داماد عثمان و منشی او بود و در او نفوذ بسیاری داشت، رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم او و پدرش را تبعید کرده بود، در زمان عثمان آزاد و داماد و سپس همه کاره او گردید که او را عامل اصلی کشته شدن عثمان می دانند.
(2) عثمان هشتاد سال عمر کرد.
(3) اشاره به علم: زوئولوژی ZOOLOGY )حیوان شناسی)
(4). اشاره به علم: منوتیسم MONOTHEISM )علم توحید)
ص: 312
ص: 313
و آنان را در شکاف های زمین، و رخنه درّه ها و فراز کوه ها مسکن داد ، با بال های متفاوت و شکل و هیأتهای گوناگون ، که زمام آنها به دست اوست، پرندگانی که با بالهای خود در لابلای جوّ گسترده و فضای پهناور پرواز می کنند. آنها را از دیار نیستی در شکل و ظاهری شگفت آور بیافرید، و استخوان هاشان را از درون در مفصل های پوشیده از گوشت به هم پیوند داد «1». برخی از پرندگان را که جثّه سنگین داشتند از بالا رفتن و پروازهای بلند و دور بازداشت ، آنگونه که آرام و سنگین در نزدیکی زمین بال می زنند. پرندگان را با لطافت قدرتش و دقّت صنعتش، در رنگ های گوناگون با زیبایی خاصّی رنگ آمیزی کرد ، گروهی از آنها را تنها با یک رنگ بیاراست که رنگ دیگری در آن راه ندارد ، دسته ای دیگر را در رنگ مخالف آن فرو برد، جز اطراف گردنشان که چونان طوقی آویخته، مخالف رنگ اندامشان است.
________________________________________
شریف الرضی، محمد بن حسین - دشتی، محمد، نهج البلاغه / ترجمه دشتی، 1جلد، مشهور - ایران ؛ قم، چاپ: اول، 1379ش. نهج البلاغه / ترجمه دشتی ؛ ؛ ص313
2- شگفتی های آفرینش طاووس
و از شگفت انگیزترین پرندگان در آفرینش، طاووس است، که آن را در استوارترین شکل موزون بیافرید، و رنگ های پر و بالش را به نیکوترین رنگ ها بیاراست ، با بال های زیبا که پرهای آن به روی یکدیگر انباشته و دم کشیده اش که چون به سوی مادّه پیش می رود آن را چونان چتری گشوده و بر سر خود سایبان می سازد، گویا بادبان کشتی است که نا خدا آن را بر افراشته است. «2» طاووس به رنگهای زیبای خود می نازد، و خوشحال و خرامان دم زیبایش را به این سو و آن سو می چرخاند، و سوی مادّه می تازد ، چون خروس می پرد، و چون حیوان نر مست شهوت با جفت خویش می آمیزد ، این حقیقت را از روی مشاهده می گویم، نه چون کسی که بر اساس نقل ضعیفی سخن بگوید: اگر کسی خیال کند: «بار دار شدن طاووس به وسیله قطرات اشکی است که در اطراف چشم نر حلقه زده و طاووس مادّه آن را می نوشد آنگاه بدون آمیزش با همین اشک ها تخمگذاری می کند» افسانه بی اساس است ولی شگفت تر از آن نیست که می گویند: «زاغ نر طعمه به منقار ماده می گذارد که همین عامل بار دار شدن زاغ است!». گویا نی های پر طاووس چونان شانه هایی است که از نقره ساخته، و گردی های شگفت انگیز آفتاب گونه که به پرهای اوست از زر ناب و پاره های زبرجد بافته شده است. اگر رنگ های پرهای طاووس را به روییدنی های زمین تشبیه کنی، خواهی گفت: دسته گلی است که از شکوفه های رنگارنگ گلهای بهاری فراهم آمده است ، و اگر آن را با پارچه های پوشیدنی همانند سازی، پس چون پارچه های زیبای پر نقش و نگار یا پرده های رنگارنگ یمن است ، و اگر آن را با زیور آلات مقایسه کنی چون نگین های رنگارنگی است که در نواری از نقره با جواهرات زینت شده است.
3 روانشناسی حیوانی طاووس
طاووس، چون به خود بالنده مغرور راه می رود، دم و بال های زیبایش را بر انداز می کند ، پس با توجه به زیبایی جامه و رنگ های گوناگون پرو بالش قهقهه سر می دهد ، امّا چون نگاهش به
______________________________
(1) اشاره به علم: ارنیتولوژی ORNITHOLOGY )پرنده شناسی)
(2) واژه «داریّ» را برخی به شهر دارین، شهر قدیمی در کنار قطیف و بحرین ترجمه کرده اند، امّا یکی از معانی آن ملّاح است که بادبان کشتی را نگه می دارد.
ص: 314
ص: 315
پاهای او می افتد، بانگی برآورد که گویا گریان است، فریاد می زند گویا که دادخواه است، و گواه صادق دردی است که در درون دارد ، زیرا پاهای طاووس چونان ساق خروس دو رگه (هندی و پارسی) «1» باریک و زشت و در یک سو ساق پایش ناخنکی مخفی روییده است.
4 شگفتی رنگ آمیزی پرهای طاووس
بر فراز گردن طاووس به جای یال، کاکلی سبز رنگ و پر نقش و نگار روییده ، و بر آمدگی گردنش چونان آفتابه ای نفیس و نگارین است، و از گلوگاه تا روی شکمش به زیبایی وسمه یمانی «2» رنگ آمیزی شده، یا چون پارچه حریر برّاق یا آیینه ای شفّاف که پرده بر روی آن افکندند. در اطراف گردنش گویا چادری سیاه افکنده که چون رنگ آن شاداب و بسیار می باشد، پنداری با رنگ سبز تندی در هم آمیخته است که در کنار شکاف گوش جلوه خاصّی دارد. کمتر رنگی می توان یافت که طاووس از آن در اندامش نداشته باشد ، یا با شفّافیّت و صیقل فراوان و زرق و برق جامه اش آن را جلای برتری نداده باشد. طاووس چونان شکوفه های پراکنده ای است که باران بهار و گرمای آفتاب را در پرورش آن نقش چندانی نیست ، و شگفت آور آن که هر چند گاهی از پوشش پرهای زیبا بیرون می آید، و تن عریان می کند، پرهای او پیاپی فرو می ریزد و از نو می رویند، پرهای طاووس چونان برگ خزان رسیده می ریزند و دوباره رشد می کنند و به هم می پیوندند، تا دیگر بار شکل و رنگ زیبای گذشته خود را باز می یابد ، بی آن که میان پرهای نو و ریخته شده تفاوتی وجود داشته باشد یا رنگی جابجا بروید ، اگر در تماشای یکی از پرهای طاووس دقت کنی، لحظه ای به سرخی گل، و لحظه ای دیگر به سبزی زبرجد، و گاه به زردی زرناب جلوه می کند.
5 عجز انسان از درک حقائق موجود در پدیده ها
راستی، هوشهای ژرف اندیش و عقل های پر تلاش چگونه این همه از حقائق موجود در پدیده ها را می توانند درک کنند؟ و چگونه گفتار توصیف گران، به نظم کشیدن این همه زیبایی را بیان توانند کرد؟ و در درک کمترین اندام طاووس، گمانها از شناخت درمانده و زبان ها از ستودن آن در کام مانده اند؟ پس ستایش خداوندی را سزاست که عقل ها را از توصیف پدیده ای که برابر دیدگان جلوه گرند ناتوان ساخت ، پدیده محدودی که او را با ترکیب پیکری پر نقش و نگار، با رنگ ها و مرزهای مشخص می شناسد ، باز هم از تعریف فشرده اش زبان ها عاجز و از وصف واقعی آن در مانده اند! «3» (حال چگونه خدا را می توانند درک کنند؟)
6- شگفتی آفرینش جانداران کوچک
پاک و برتر است خدایی که در اندام مورچه، و مگس ریز، پاها پدید آورد «4»، و جانداران، بزرگتر از آنها،
______________________________
(1) خروس خلاسی: نوعی از خروس که نه سفید و نه سیاه است بلکه به رنگ خاکی است، و گفته اند که خروس فارسی- هندی دو رگه است که پاهای زشت دارد.
(2) وسمه: برگ گیاهی به رنگ نیل، یا برگ نیل که آن را در آب خیسانده و پارچه را با آن رنگ می کردند.
(3) اثبات هدفداری نظام هستی و انسان، و نقد پوچی: نیهیلیسم NIHILISM )پوچ گرایی) و اوتوپیسم و اتوپیانیسم UTOPIANISM -UYOPISM )پوچ گرایی).
(4) اشاره به علم: انتومولوژی ENTOMOLOGY )حشره شناسی) و علم هرپتولوژی HERPETOLOGY )خزنده شناسی)
ص: 316
ص: 317
از ماهیان دریا، و پیلان عظیم الجثّه را نیز آفرید ، و بر خود لازم شمرد، که هیچ کالبد جانداری را وانگذارد و به درستی اداره اش نماید، جز آن که میعادگاهش را مرگ و پایان راهش را نیستی قرار داد.
7 وصف ویژگی های بهشت
اگر با چشم دل به آنچه که از بهشت برای تو وصف کرده اند بنگری، از آنچه در دنیاست دل می کنی، هر چند شگفتی آور و زیبا باشد، و از خواهش های نفسانی و خوشی های زندگانی و منظره های آراسته و زیبای آن کناره می گیری ، و اگر فکرت را به درختان بهشتی مشغول داری که شاخه هایشان همواره به هم می خورند، و ریشه های آن در توده های مشک پنهان، و در ساحل جویباران بهشت قرار گرفته آبیاری می گردند ، و خوشه هایی از لؤلؤ آب دار به شاخه های کوچک و بزرگ درختان آویخته ، و میوه های گوناگونی که از درون غلاف ها و پوشش ها سر بیرون کرده اند، سرگردان و حیرت زده می گردی: شاخه های پر میوه بهشت که بدون زحمتی خم شده در دسترس قرار گیرند، تا چیننده آن هر گاه که خواهد بر چیند، مهمانداران بهشت گرد ساکنان آن و پیرامون کاخ هایشان در گردشند و آنان را با عسلهای پاکیزه و شراب های گوارا پذیرایی کنند. آنها کسانی هستند که همواره از کرامت الهی بهره مند تا آنگاه که در سرای ثابت خویش فرود آیند و از نقل و انتقال سفرها آسوده گردند. ای شنونده! اگر دل خود را به منظره های زیبایی که در بهشت به آن می رسی مشغول داری، روح تو با اشتیاق فراوان به آن سامان پرواز خواهد کرد ، و از این مجلس من با شتاب به همسایگی اهل قبور خواهی شتافت. خداوند با لطف خود من و شما را از کسانی قرار دهد که با دل و جان برای رسیدن به جایگاه نیکان تلاش می کنند.
می گویم: (کلام امام که فرمود
«یؤرّ بملاقحه، الار»
کنایه از نکاح و آمیزش است.
هنگامی گفته می شود «ار الرجل المرأه یؤرها» که با همسرش همبستر شود. و این فرمایش امام
«کانه قلع داریّ عنجه نؤتیه»
باید توجّه داشت «قلع» بادبان کشتی است و «داری» منسوب به «دارین» شهری است که در کنار دریا که از آنجا عطریات می آورند (و بادبان هایش معروف است). و «عنجه» به معنی کشیدن به سوی خویش است هنگامی که گفته می شود «عنجت الناقه اعنجها عنجا» یعنی آن را به سوی خود کشیدم. و «النؤتی» به معنی «کشتیبان» است. و اما تعبیر
«صفتی جفونه»
منظور دو طرف پلک های چشم است. زیرا «ضفتان» به معنی دو طرف می باشد و اینکه فرمود:
«و فلذا الزبرجد»
باید دانست که «فلذا» جمع «فلذه» به معنی قطعه است که معنی آن قطعه هایی از زبرجد است. امّا تعبیر به
«کبائس اللؤلؤ الرطب»
به معنی خوشه های لؤلؤ تر همچون خوشه های خرما است زیرا «الکباسه» به معنی خوشه و «العسالیج» جمع «عسلوج» به معنای شاخه است).
ترجمه خطبه 166
اشاره
(بر أساس نقل مرحوم کلینی در روضه کافی، چون این خطبه دنباله خطبه 288، آورده شده، پس امام آن را در شهر مدینه ایراد کرده است)
1 احترام متقابل اجتماعی
ص: 318
ص: 319
باید خردسالان شما از بزرگان شما پیروی کنند، و بزرگ سالان شما نسبت به خردسالان مهربان باشند ، و چونان ستم پیشگان جاهلیّت نباشید، که نه از دین آگاهی داشتند و نه در خدا اندیشه می کردند ، همانند تخم افعی در لانه پرندگان نباشید که شکستن آن گناه و نگهداشتن آن شر و زیانبار است. (بجای جوجه، ماری از آن بیرون می آید) «1»
2 آینده بنی امیّه
مسلمانان، پس از وحدت و برادری به جدایی و تفرقه رسیدند، و از ریشه و اصل خویش پراکنده شدند. تنها گروهی شاخه درخت توحید را گرفتند، و به هر طرف که روی آورد همسو شدند. امّا خداوند مسلمانان را به زودی برای بدترین روزی که بنی امیّه در پیش دارند جمع خواهد کرد، آن چنانکه قطعات پراکنده ابرها را در فصل پاییز جمع می کند. خدا میان مسلمانان ألفت ایجاد می کند، و بصورت ابرهای فشرده در می آورد، آنگاه درهای پیروزی به رویشان می گشاید ، که مانند سیلی خروشان از جایگاه خود بیرون می ریزند. «چونان «سیل عرم» «2» که در باغستان «شهر سبا» را در هم کوبید ، و در برابر آن سیل هیچ بلندی و تپّه ای بر جای نماند ، نه کوههای بلند و محکم، و نه بر آمدگیهای بزرگ، توانستند برابر آن مقاومت کنند». خداوند بنی امیّه را مانند آب در درون درّه ها و رودخانه ها پراکنده و پنهان می کند، سپس چون چشمه سارها بر روی زمین جاری می سازد ، تا حق برخی از مردم را از بعضی دیگر بستاند، و گروهی را توانایی بخشیده در خانه های دیگران سکونت دهد. به خدا سوگند بنی امیّه پس از پیروزی و سلطه گری، همه آنچه را که به دست آوردند از کفشان می رود، چنانکه چربی بر روی آتش آب شود!
3 علل پیروزی و شکست ملّت ها
ای مردم! اگر دست از یاری حق بر نمی داشتید، و در خوار ساختن باطل سستی نمی کردید، هیچ گاه آنان که به پایه شما نیستند در نابودی شما طمع نمی کردند، و هیچ قدرتمندی بر شما پیروز نمی گشت ، امّا چونان امّت بنی اسراییل در حیرت و سرگردانی فرو رفتید ، به جانم سوگند سرگردانی شما پس از من بیشتر خواهد شد. چرا که به حق پشت کردید، و با نزدیکان پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بریده به بیگانه ها نزدیک شدید. آگاه باشید! اگر از امام خود پیروی می کردید، شما را به راهی هدایت می کرد که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم رفته بود، و از اندوه بیراهه رفتن در امان بودید، و بار سنگین مشکلات را از دوش خود بر می داشتید.
ترجمه خطبه 167
اشاره
(سخنرانی امام علیه السّلام در آغاز خلافت در سال 35 هجری، نوشتند که نخستین سخنرانی آن حضرت است)
1 ویژگی های قرآن
همانا خداوند بزرگ کتابی هدایت گر فرستاد، نیکی و بدی، خیر و شر را آشکارا در آن بیان فرمود. پس راه نیکی در پیش گیرید، که هدایت شوید.
______________________________
(1) شتر مرغ یا پرنده سنگخواره، در شن زار تخم می گذاشت که شبیه تخم مار و افعی بود، و مردم از تشخیص آن عاجز بودند. فکر می کردند تخم پرنده است ولی ناگاه ماری از آن بیرون می آمد.
(2) سیل بزرگی که خدا در یمن جاری ساخت که «سدّ مأرب» را شکست و بنام «سیل عرم» دولت کافر «سبا» را نابود و باغ های سرسبز آن سامان را از بیخ و بن برکند و اشاره است به آیه 16 سوره سبا.
ص: 320
ص: 321
و از شر و بدی پرهیز کنید تا در راه راست قرار گیرید. واجبات! واجبات! در انجام واجبات کوتاهی نکنید تا شما را به بهشت رساند ، همانا خداوند چیزهایی را حرام کرده که ناشناخته نیست، و چیزهایی را حلال کرده که از عیب خالی است ، و در این میان حرمت مسلمان را بر هر حرمتی برتری بخشید و حفظ حقوق مسلمانان را به وسیله اخلاص و توحید استوار کرد.
2 ویژگی های مسلمانی
پس مسلمان کسی است که از مسلمانان از زبان و دست او آزاری نبینند، مگر آنجا که حق باشد، و آزار مسلمان روا نیست جز در آنچه که واجب باشد. به سوی مرگ که همگانی است، و فرد فرد شما را از آن گریزی نیست بشتابید ، همانا مردم در پیش روی شما می روند، و قیامت از پشت سر، شما را می خواند. سبکبار شوید تا به قافله برسید، که پیش رفتگان در انتظار باز ماندگانند. از خدا بترسید، و تقوا پیشه کنید زیرا شما در پیشگاه خداوند، مسئول بندگان خدا، و شهرها، و خانه ها و حیوانات هستید. «1» خدا را اطاعت کنید و از فرمان خدا سرباز مدارید، اگر خیری دیدید برگزینید، و اگر شر و بدی دیدید از آن دوری کنید.
ترجمه خطبه 168
اشاره
(پس از بیعت مردم با امام علیه السّلام در سال 35 هجری گروهی از صحابه گفتند ای کاش شورشیان بر ضد عثمان را کیفر می دادی؟ پاسخ فرمود)
1 واقع بینی در مبارزه
ای برادران! از آنچه شما می دانید بی اطلاع نیستم، امّا قدرت اجرای آن را چگونه به دست آورم؟
آنان با ساز و برگ و نیرو به راه افتادند، بر ما تسلّط دارند و ما بر آنها قدرتی نداریم! هم اکنون بردگان شما با آنها می جوشند، و بادیه نشینان اطراف شما به آنها پیوسته اند. آنها در میان شما زندگی می کنند، و هر مشکلی را که بخواهند بر شما تحمیل می کنند. آیا برای خواسته های خود توانایید؟
2 مشکلات جنگ داخلی
کاری که پیش آمده از جاهلیّت است، شورشیان یار و یاور دارند ، اگر برای کیفر دادنشان حرکتی آغاز شود، مردم به چند دسته تقسیم می شوند: گروهی خواسته های شما را دارند، و عدّه ای بر خلاف شما فکر می کنند، و گروهی نه این را می پسندند و نه آن را. پس صبر کنید تا مردم آرام شوند، و دل های مضطرب در جای خود قرار گیرد، و حقوق از دست رفته با مدارا گرفته شود. اکنون مرا آسوده گذارید، و در انتظار فرمان من باشید،
______________________________
(1) می بینیم که «حمایت از حیوانات» قرن ها قبل از مدعیّان دروغین غرب که شعار حمایت از حیوانات می دهند امّا میلیون ها انسان را آواره می سازند و بخاک و خون می کشند، از طرف حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام مطرح و به آن عمل شده است.
ص: 322
ص: 323
کاری نکنید که قدرت ما را تضعیف کند، و اقتدار امّت ما را متزلزل سازد و سستی و زبونی به بار آورد ، این جریان سیاسی را تا می توانم مهار می کنم، امّا اگر راه چاره ای نیابم با آنان می جنگم (که سر انجام درمان، داغ کردن است). «1»
ترجمه خطبه 169
اشاره
(این سخنرانی را در سال 36 هجری به هنگام حرکت اصحاب به سوی بصره ایراد فرمود)
1 ضرورت اطاعت از رهبری
همانا خداوند پیامبری راهنما را با کتابی گویا، و دستوری استوار بر انگیخت. هلاک نشود جز کسی که تبهکار است و بدانید که بدعت ها به رنگ حق در آمده و هلاک کننده اند، مگر خداوند ما را از آنها حفظ فرماید ، و همانا حکومت الهی حافظ امور شماست، بنابر این زمام امور خود را بی آن که نفاق ورزید یا کراهتی داشته باشید به دست امام خود سپارید. به خدا سوگند اگر در پیروی از حکومت و امام، اخلاص نداشته باشید، خدا دولت اسلام را از شما خواهد گرفت که هرگز به شما باز نخواهد گردانید و در دست دیگران قرار خواهد داد
2 افشاء توطئه ناکثین
همانا ناکثین عهد شکن «2» به جهت نارضایتی از حکومت من به یکدیگر پیوستند ، و من تا آنجا که برای وحدت اجتماعی شما احساس خطر نکنم صبر خواهم کرد ، زیرا آنان اگر برای اجرای مقاصدشان فرصت پیدا کنند، نظام جامعه اسلامی متزلزل می شود. «3» آنها از روی حسادت بر کسی که خداوند حکومت را به او بخشیده است به طلب دنیا برخاسته اند. می خواهند کار را به گذشته باز گردانند. حقّی که شما به گردن ما دارید، عمل کردن به کتاب خدا (قرآن)، و سنّت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و قیام به حق و بر پاداشتن سنّت اوست.
ترجمه خطبه 170
اشاره
(در آستانه جنگ بصره، در سال 36 هجری، گروهی از اعراب، کلیب جرمی را جهت آگاهی از حقیقت و دانستن علل مبارزه امام علیه السّلام با ناکثین به نمایندگی نزد حضرت علی علیه السّلام فرستادند. امام به گونه ای با آن شخص صحبت فرمود که حقیقت را دریافت. آنگاه به او فرمود: بیعت کن. وی گفت: من نماینده گروهی هستم و قبل از مراجعه به آنان به هیچ کاری اقدام نمی کنم. امام فرمود)
روش هدایت کردن
اگر آنها تو را می فرستادند که محل ریزش باران را بیابی، سپس به سوی آنان باز می گشتی و از گیاه و سبزه و آب خبر می دادی، اگر مخالفت می کردند،
______________________________
(1) ضرب المثل است بقول حافظ
(تیغ سزاست هر که را درک سخن نمی کند) (2). طلحه و زبیر و سران قریش
(3) نظام، معادل سیستم SYSTEM است به مفهوم جمع، مجموع و مجموعه هماهنگی که کشور را اداره می کنند.
ص: 324
ص: 325
و به سرزمین های خشک و بی آب روی می آوردند تو چه می کردی؟ (گفت: آنها را رها می کردم و به سوی آب و گیاه می رفتم ، امام فرمود) پس دستت را برای بیعت کردن بگشای. (مرد گفت: سوگند به خدا به هنگام روشن شدن حق، توانایی مخالفت نداشتم و با امام علیه السّلام بیعت کردم)
ترجمه خطبه 171
اشاره
(دعای امام علیه السّلام در آستانه نبرد صفّین با قاسطین در سال 37 هجری هفتم صفر)
1 نیایش در آستانه جنگ
ای خدای آسمان بر افراشته، و فضای نگاه داشته، که آن را زمینه پیدایش شب و روز، و جریان گردش ماه و خورشید، و مسیر آمد و شد ستارگان سیّار قرار داده ای ، و جایگاه گروهی از فرشتگانت ساخته ای که از عبادت تو خسته نمی گردند ، ای پروردگار این زمین، که آن را جایگاه سکونت انسان ها، و مکان رفت و آمد حشرات و چارپایان ، و پدیده های دیدنی و نادیدنی غیر قابل شمارش قرار داده ای ، و ای پروردگار کوه های بلند و پا بر جا، که آن را برای زمین چونان میخ های محکم، و برای مخلوقات تکیه گاهی مطمئن ساخته ای. اگر بر دشمن پیروزمان ساختی، ما را از تجاوز بر کنار دار، و بر راه حق استوار فرما ، و چنانچه آنها را بر ما پیروز گرداندی شهادت نصیب ما فرموده و از شرک و فساد و فتنه ها، ما را نگهدار!
2 روش بسیج نیروها در جنگ
کجایند آزاد مردانی که به حمایت مردم خویش برخیزند؟ کجایند غیور مردانی که به هنگام نزول بلا و مشکلات مبارزه می کنند؟ هان مردم!! ننگ و عار پشت سر شما، و بهشت در پیش روی شماست.
ترجمه خطبه 172
اشاره
(مطالب این خطبه، بخشی از نوشته های افشاگرانه ای است که در سال 40 هجری برای روشن شدن واقعیّت های تاریخ اسلام به دستور امام نوشته شد) ستایش خداوندی را سزاست که نه آسمانی مانع آگاهی او از آسمان دیگر، و نه زمینی مانع او از زمین دیگر می شود.
1 گفتگو در روز شورا
شخصی در روز شورا به من گفت «ای فرزند ابو طالب نسبت به خلافت حریص می باشی» «1» در پاسخ او گفتم، به خدا سوگند! شما با اینکه از پیامبر اسلام دورترید، حریص تر می باشید، امّا من شایسته تر و نزدیکتر به پیامبر اسلامم ، همانا من تنها حق خود را مطالبه می کنم که شما بین من و آن حائل شدید، و دست رد بر سینه ام زدید.
______________________________
(1) آن شخص، سعد بن ابی وقّاص بود با اینکه حدیث منزلت
«انت منّی بمنزله هارون من موسی»
را همین سعد از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در باره حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام شنیده و بارها نقل کرده بود، امّا راه انحراف پیمود و ولایت آن حضرت را سر انجام انکار کرد.
ص: 326
ص: 327
پس چون در جمع حاضران، با برهان قاطع او را مغلوب کردم، درمانده و سرگردان شد و نمی دانست در پاسخم چه بگوید؟
2 شکوه از قریش
بار خدایا، از قریش و از تمامی آنها که یاریشان کردند به پیشگاه تو شکایت می کنم، زیرا قریش پیوند خویشاوندی مرا قطع کردند، و مقام و منزلت بزرگ مرا کوچک شمردند، و در غصب حق من، با یکدیگر هم داستان شدند ، سپس گفتند: برخی از حق را باید گرفت و برخی را باید رها کرد (یعنی خلافت حقّی است که باید رهایش کنی)
3 شکوه از ناکثین
طلحه و زبیر و یارانشان بر من خروج کردند، و همسر رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم- عائشه- را به همراه خود می کشیدند چونان کنیزی را که به بازار برده فروشان می برند، به بصره روی آوردند ، در حالی که همسران خود را پشت پرده نگهداشته، امّا پرده نشین حرم پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را در برابر دیدگان خود و دیگران قرار دادند. لشکری را گرد آوردند که همه آنها به اطاعت من گردن نهاده، و بدون اکراه، و با رضایت کامل با من بیعت کرده بودند ، پس از ورود به بصره، به فرماندار من و خزانه داران بیت المال مسلمین، و به مردم بصره حمله کردند، گروهی از آنان را شکنجه «1» و گروه دیگر را با حیله کشتند. به خدا سوگند، اگر جز به یک نفر دست نمی یافتند و او را عمدا بدون گناه می کشتند کشتار همه آنها برای من حلال بود ، زیرا همگان حضور داشتند و انکار نکردند، و از مظلوم با دست و زبان دفاع نکردند ، چه رسد به اینکه ناکثین به تعداد لشکریان خود از مردم بی دفاع بصره قتل عام کردند.
ترجمه خطبه 173
اشاره
(با توجّه به برخی از شواهد، این سخنرانی در شهر مدینه ایراد شده).
پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم امین وحی پروردگار، و خاتم پیامبران، و بشارت دهنده رحمت، و بیم دهنده کیفر الهی است.
1 ویژگی های رهبر اسلامی
ای مردم! سزاوارترین اشخاص به خلافت، آن کسی است که در تحقّق حکومت نیرومندتر، و در آگاهی از فرمان خدا داناتر باشد ، تا اگر آشوب گری به فتنه انگیزی برخیزد، به حق باز گردانده شود، و اگر سرباز زد با او مبارزه شود. به جانم سوگند! اگر شرط انتخاب رهبر، حضور تمامی مردم باشد هرگز راهی برای تحقّق آن وجود نخواهد داشت ،
______________________________
(1) قتل صبر، یعنی دست و پای کسی را ببندند و او را بکشند. «شرح خوبی ج 10 ص 134 نقل از جواهر الکلام».
ص: 328
ص: 329
بلکه آگاهان دارای صلاحیّت و رأی، و اهل حل و عقد (خبرگان ملّت) رهبر و خلیفه را انتخاب می کنند، که عمل آنها نسبت به دیگر مسلمانان نافذ است ، آنگاه نه حاضران بیعت کننده، حق تجدید نظر دارند و نه آنان که در انتخابات حضور نداشتند حق انتخابی دیگر را خواهند داشت.
آگاه باشید! من با دو کس پیکار می کنم، کسی چیزی را ادّعا کند که از آن او نباشد، و آن کس که از ادای حق سرباز زند. ای بندگان خدا! شما را به تقوا و ترس از عذاب خدا سفارش می کنم، زیرا تقوای الهی بهترین سفارش مؤمنان، و بهترین پایان نامه کار در پیشگاه خداست. مردم! هم اکنون آتش جنگ بین شما و اهل قبله شعله ور شده است ، و این پرچم مبارزه را جز افراد آگاه و با استقامت و عالم به جایگاه حق به دوش نمی کشند. بنابر این آنچه فرمان دادند انجام دهید، و از آنچه نهی کردند توقّف کنید ، و در هیچ کاری تا روشن نشود شتاب نکنید، زیرا در آنچه شما اکراه دارید توان تغییراتی داریم.
2 شناخت دنیا
آگاه باشید، همانا این دنیا که آرزوی آن را می کنید و بدان روی می آورید ، و شما را گاهی به خشم می آورد و زمانی خشنود می سازد ، خانه ماندگار شما نیست، و منزلی نیست که برای آن آفریده و به آن دعوت شدید ، آگاه باشید نه دنیا برای شما جاودانه و نه شما در آن جاودانه خواهید ماند. دنیا گرچه از جهتی شما را می فریبد ولی از جهت دیگر شما را از بدیهایش می ترساند ، پس برای هشدارهایش از آنچه مغرورتان می کند چشم پوشید، و به خاطر ترساندنش از طمع ورزی در آن باز ایستید ، به خانه ای که دعوت شدید سبقت گیرید ، و دل از دنیا برگیرید ، و چونان کنیزکان برای آنچه که از دنیا از دست می دهید گریه نکنید ، «1» و با صبر و استقامت بر اطاعت پروردگار، و حفظ و نگهداری فرامین کتاب خدا، نعمت های پروردگار را نسبت به خویش کامل کنید. آگاه باشید، آنچه برای حفظ دین از دست می دهید زیانی به شما نخواهد رساند!. آگاه باشید، آنچه را با تباه ساختن دین به دست می آورید سودی به حالتان نخواهد داشت! خداوند دل های ما و شما را به سوی حق متوجّه سازد و صبر و استقامت عطا فرماید.
ترجمه خطبه 174
اشاره
(در باره طلحه فرزند عبید اللّه در سال 36 هجری که در آستانه جنگ جمل فرمود)
افشاء ادّعاهای دروغین طلحه
تا بوده ام مرا از جنگ نترسانده، و از ضربت شمشیر نهراسانده اند، من به وعده پیروزی که
______________________________
(1) حنین گریه کردن از راه بینی است یعنی «آرام و بی صدا گریستن»
ص: 330
ص: 331
پروردگارم داده است استوارم. به خدا سوگند، طلحه بن عبید الله، برای خونخواهی عثمان شورش نکرد، جز اینکه می ترسید خون عثمان از او مطالبه شود، زیرا او خود متّهم به قتل عثمان است ، که در میان مردم از او حریص تر بر قتل عثمان یافت نمی شد. «1» برای اینکه مردم را دچار شک و تردید کند، دست به اینگونه ادّعاهای دروغین زد. سوگند به خدا، لازم بود طلحه، نسبت به عثمان یکی از سه راه حل را انجام می داد که نداد: اگر پسر عفّان ستمکار بود چنانکه طلحه می اندیشید، سزاوار بود با قاتلان عثمان همکاری می کرد، و از یاران عثمان دوری می گزید ، یا اگر عثمان مظلوم بود می بایست از کشته شدن او جلوگیری می کرد و نسبت به کارهای عثمان عذرهای موجّه و عموم پسندی را طرح می کرد (تا خشم مردم فرو نشیند) و اگر نسبت به امور عثمان شک و تردید داشت خوب بود که از مردم خشمگین کناره می گرفت و به انزوا پناه برده و مردم را با عثمان وا می گذاشت. امّا او هیچ کدام از سه راه حل را انجام نداد، و به کاری دست زد که دلیل روشنی برای انجام آن نداشت، و عذرهایی آورد که مردم پسند نیست.
ترجمه خطبه 175
اشاره
(برخی از شارحان نوشته اند این خطبه را هنگامی که به ستون مسجد مدینه تکیه داده بود ایراد فرمود)
1 نکوهش غافلان
ای بی خبرانی که آنی مورد غفلت نیستید، و ای ترک کنندگان فرامین الهی که از تمامی کارهایتان بازخواست می شوید! شما را چه شده است که از خدای خود روی گردان و به غیر او گرایش دارید؟ چونان چار پایانی که چوپان آنها را در بیابانی و با خیز، و آب هایی بیماری زا رها کرده است. گوسفندان پروار را می مانید که برای کارد قصّاب آماده اند ولی خودشان نمی دانند! چه آن که هر گاه به گوسفندان با مقداری علف نیکی کنند یک روز خود را یک عمر پندارند، و زندگی را در سیر شدن شکم ها می نگرند.
2 علوم بی پایان امام علیه السّلام
سوگند به خدا، اگر بخواهم می توانم هر کدام شما را از آغاز و پایان کارش، و از تمام شئون زندگی، آگاه سازم ، امّا از آن می ترسم که با اینگونه خبرها نسبت به رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم کافر شوید ، آگاه باشید که من این اسرار گرانبها را به یاران راز دار و مورد اطمینان خود می سپارم. سوگند به خدایی که محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم را به حق برانگیخت، و او را برگزید، جز به راستی سخن نگویم. پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم همه اطلاعات را به من سپرده است، و از محل هلاکت آن کس که هلاک می شود، و جای نجات کسی که نجات می یابد، و پایان این حکومت، همه را به من خبر داده و مرا آگاهانده است. هیچ حادثه ای بر من نگذشت جز آن که در گوشم نجوا کرد، و مرا مطّلع ساخت.
3 ویژگی های امام علی علیه السّلام علیه السّلام
______________________________
(1) طلحه تا سه روز نگذاشت جنازه عثمان را دفن کنند، افرادی را مأمور کرد تا با سنگ باران کردن خانواده عثمان مانع دفن او شوند، که سر انجام با دخالت امام او را دفن کردند. و در کشتن او از همه مهاجمان حریص تر بود، همه این حقیقت را می دانستند که مروان بن حکم در جنگ جمل او را با تیری هدف قرار داد و کشت و بارها می گفت من انتقام عثمان را گرفتم. «تاریخ طبری»
ص: 332
ص: 333
ای مردم! سوگند به خدا من شما را به هیچ طاعتی وادار نمی کنم مگر آن که پیش از آن خود، عمل کرده ام ، و از معصیتی شما را باز نمی دارم جز آن که پیش از آن، ترک گفته ام.
ترجمه خطبه 176
اشاره
(این سخنرانی را امام در روزهای نخست خلافت خود در سال 35 هجری در مدینه ایراد فرمود)
1 ضرورت اطاعت از دستورات الهی
مردم! از آنچه خداوند بیان داشته بهره گیرید، و از پند و اندرزهای خدا پند پذیرید، و نصیحت های او را قبول کنید ، زیرا خداوند با دلیل های روشن، راه عذر را به روی شما بسته، و حجّت را بر شما تمام کرده است. و اعمالی که دوست دارد بیان فرموده، و از آنچه کراهت دارد معرّفی کرد، تا از خوبی ها پیروی و از بدی های دوری گزینید ، همانا رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم همواره می فرمود: «گرداگرد بهشت را دشواری ها (مکاره) و گرداگرد آتش جهنّم را هوس ها و شهوات گرفته است» آگاه باشید! چیزی از طاعت خدا نیست جز آن که با کراهت انجام می گیرد، و چیزی از معصیت خدا نیست جز اینکه با میل و رغبت عمل می شود. پس رحمت خداوند بر کسی که شهوات خود را مغلوب و هوای نفس را سرکوب کند ، زیرا کار مشکل، باز داشتن نفس از شهوت بوده که پیوسته خواهان نافرمانی و معصیت است. بندگان خدا! بدانید که انسان با ایمان، شب را به روز، و روز را به شب نمی رساند جز آن که نفس خویش را متّهم می داند ، همواره نفس را سرزنش می کند، و گناه کارش می شمارد. پس در دنیا چونان پیشینیان صالح خود باشید، که در پیش روی شما در گذشتند و همانند مسافران، خیمه خویش را از جا در آوردند و به راه خود رفتند.
2 ویژگی های قرآن
آگاه باشید! همانا این قرآن پند دهنده ای است که نمی فریبد ، و هدایت کننده ای است که گمراه نمی سازد، و سخنگویی است که هرگز دروغ نمی گوید. کسی با قرآن همنشین نشد مگر آن که بر او افزود یا از او کاست، در هدایت او افزود و از کور دلی و گمراهی اش کاست. آگاه باشید کسی با داشتن قرآن، نیازی ندارد و بدون قرآن بی نیاز نخواهد بود. پس درمان خود را از قرآن بخواهید، و در سختی ها از قرآن یاری بطلبید ، که در قرآن درمان بزرگ ترین بیماری ها یعنی کفر و نفاق و سرکشی و گمراهی است ، پس به وسیله قرآن خواسته های خود را از خدا بخواهید، و با دوستی قرآن به خدا روی آورید، و به وسیله قرآن از خلق خدا چیزی نخواهید ، زیرا وسیله ای برای تقرّب بندگان به خدا، بهتر از قرآن وجود ندارد.
ص: 334
ص: 335
آگاه باشید، که شفاعت قرآن پذیرفته، و سخنش تصدیق می گردد ، آن کس که در قیامت، قرآن شفاعتش کند بخشوده می شود ، و آن کس که قرآن از او شکایت کند محکوم است ، در روز قیامت ندا دهنده ای بانگ می زند که: «1» «آگاه باشید امروز هر کس گرفتار بذری است که کاشته و عملی است که انجام داده، جز اعمال منطبق با قرآن» پس شما در شمار عمل کنندگان به قرآن باشید، از قرآن پیروی کنید ، با قرآن خدا را بشناسید، و خویشتن را با قرآن اندرز دهید ، و رأی و نظر خود را برابر قرآن متّهم کنید، و خواسته های خود را با قرآن نادرست بشمارید.
3 تشویق به اعمال نیکو
عمل صالح! عمل صالح! سپس آینده نگری! آینده نگری! و استقامت! استقامت! آنگاه، بردباری! بردباری! و پرهیزکاری! پرهیزکاری! برای هر کدام از شما عاقبت و پایان مهلتی تعیین شده، با نیکوکاری بدانجا برسید. همانا پرچم هدایتی برای شما بر افراشتند، با آن هدایت شوید ، و برای اسلام نیز هدف و نتیجه ای است به آن دسترسی پیدا کنید ، و با انجام واجبات، حقوق الهی را ادا کنید، که وظائف شما را آشکارا بیان کرده و من گواه اعمال شما بوده و در روز قیامت از شما دفاع می کنم و به سود شما گواهی می دهم. آگاه باشید! آنچه از پیش مقرّر شده بود، به وقوع پیوست، و خواسته های گذشته الهی انجام شد ، و همانا من با تکیه به وعده های الهی و براهین روشن او سخن می گویم که فرمود:
«کسانی که گفتند پروردگار ما خداست، سپس استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آنها فرود می آیند و می گویند، نترسید و محزون نباشید که بشارت باد بر شما بهشتی که به شما وعده داده اند» و همانا شما گفتید:
پروردگار ما خداست، پس در عمل به دستورات قرآن خدا، و در ادامه راهی که فرمان داد، و بر روش درست پرستش بندگان او، استقامت داشته باشید، و پایدار مانید ، و از دستورات خدا سرپیچی نکنید، و در آن بدعت گزار مباشید، و از آن منحرف نگردید ، زیرا خارج شوندگان از دستورات الهی در روز قیامت از رحمت خدا دورند.
4 ضرورت کنترل زبان
سپس مواظب باشید که اخلاق نیکو را در هم نکشید و به رفتار ناپسند مبدّل نسازید «2».
زبان و دل را هماهنگ کنید. مرد باید زبانش را حفظ کند، زیرا همانا این زبان سرکش، صاحب خود را به هلاکت می اندازد. به خدا سوگند، پرهیزکاری را ندیده ام که تقوا برای او سودمند باشد مگر آن که زبان خویش را حفظ کرده بود ، و همانا زبان مؤمن در پس قلب او ، و قلب منافق از پس زبان اوست. زیرا مؤمن هر گاه بخواهد سخنی گوید،
______________________________
(1) اشاره به علم: اسکاتولوژی ESCHATOLOGY )واپسین شناسی، معاد شناسی)
(2) نفی تفکّر: امورالیسم AMORALISM که معتقدند ارزشهای اخلاقی ضرورتی ندارد.
ص: 336
ص: 337
نخست می اندیشد، اگر نیک بود اظهار می دارد، و چنانچه ناپسند، پنهانش می کند ، در حالی که منافق آنچه بر زبانش آمد می گوید، و نمی داند چه به سود او، و چه حرفی بر ضرر اوست؟ و پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود:
«ایمان بنده ای استوار نگردد تا دل او استوار شود ، و دل استوار نشود تا زبان استوار گردد.» پس هر کس از شما بتواند خدا را در حالی ملاقات کند که دستش از خون و اموال مسلمانان پاک، و زبانش از عرض و آبروی مردم سالم ماند، باید چنین کند.
5 پرهیز از بدعت ها
ای بندگان خدا! آگاه باشید مؤمن کسی است که حلال خدا را هم اکنون حلال ، و حرام خدا را هم اکنون حرام بشمارد، و آنچه را مردم با بدعت ها تغییر دادند، چیزی از حرام را حلال نمی کند، زیرا حلال همان است که خدا حلال کرده و حرام همان چیزی است که خدا حرام شمرده است. «1» پس شما در امور و حوادث روزگار تجربه آموختید، و از تاریخ گذشتگان پند گرفتید، مثل ها برای شما زده اند ، و به امری آشکار دعوت شده اید، جز ناشنوایان کسی ادّعای نشنیدن حق را ندارد، و جز کوران و کور دلان کسی ادّعای ندیدن واقعیّت ها نمی کند. آن کس که از آزمایش ها و تجربه های خدا دادی سودی نبرد از هیچ پند و اندرزی سود نخواهد برد و کوته فکری دامنگیر او خواهد شد تا آنجا که بد را خوب، و خوب را بد می نگرد. و همانا مردم دو دسته اند، گروهی پیرو شریعت و دین، و برخی بدعت گزارند که از طرف خدا دلیلی از سنّت پیامبر، و نوری از براهین حق ندارند.
6 ویژگی های قرآن
همانا خداوند سبحان کسی را به چیزی چون قرآن پند نداده است ، که قرآن ریسمان استوار خدا، و وسیله ایمنی بخش است.
در قرآن بهار دل، و چشمه های دانش است ، برای قلب جلایی جز قرآن نتوان یافت ، بخصوص در جامعه ای که بیدار دلان در گذشته و غافلان و تغافل کنندگان حضور دارند. پس هر جا که نیکی دیدید یاری کنید، و هر گاه چیز بد و ناروایی مشاهده کردید دوری گزینید ، زیرا پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله و سلّم همواره می فرمود:
«ای فرزند آدم، کار نیک را انجام ده، و کار بد را واگذار، اگر چنین کنی در راه راست الهی قرار خواهی داشت»
7 اقسام ظلم و ستم
آگاه باشید که ظلم بر سه قسم است، ظلمی که نابخشودنی است، و ظلمی که بدون مجازات نمی ماند، و ظلمی که بخشودنی و جبران شدنی است ، امّا ظلمی که نابخشودنی است، شرک به خدای سبحان است، که فرمود: «خداوند هیچ گاه از شرک به خود، در نمی گذرد»
______________________________
(1) اثبات وجود ارزشهای ثابت، ملاکها و معیارهای ثابت و نقد و ردّ تفکّر دیالیک تیکی که هر چیزی را متغیّر می پندارد و می گوید چیز ثابتی وجود ندارد.
ص: 338
ص: 339
و امّا ظلمی که بخشودنی است، ستمی است که بنده با گناهان بر خویشتن روا داشته است ، و ظلمی که بدون مجازات نیست، ستمگری بعضی از بندگان بر بعض دیگر است که قصاص در آنجا سخت است، مجروح کردن با کارد، یا تازیانه زدن نیست بلکه اینها در برابرش کوچک است! پس مبادا در دین دو رویی ورزید، که همبستگی و وحدت در راه حق «گر چه کراهت داشته باشید» از پراکندگی در راه باطل «گرچه مورد علاقه شما باشد» بهتر است زیرا خداوند سبحان نه به گذشتگان و نه آیندگان، چیزی را با تفرقه عطا نفرموده است.
8 ضرورت خود سازی
ای مردم! خوشا به حال کسی که عیب شناسی نفس، او را از عیب جویی دیگران باز دارد ، و خوشا به حال کسی که به خانه و خانواده خود پردازد، و غذای حلال خود را بخورد، و به اطاعت پروردگار مشغول باشد ، و بر خطاهای خویش بگرید، و همواره به خویشتن خویش مشغول باشد و مردم از او در امان باشند.
ترجمه خطبه 177
اشاره
(در سال 38 هجری پس از خیانت ابو موسی و عمرو عاص از داوران حکمیّت فرمود)
نکوهش از خیانت حکمین
رأی جمعیّت شما در صفّین یکی شد که دو مرد را به داوری برگزینند (ابو موسی اشعری، عمرو عاص) و از آن دو پیمان گرفتیم که در برابر قرآن تسلیم باشند، و از آن تجاوز نکنند و زبان آن دو با قرآن و قلب هایشان پیرو کتاب خدا باشد. امّا آنها از قرآن روی گردان شدند، حق را آشکارا می دیدند و ترک گفتند، که جور و ستم، خواسته دلشان، و کجی و انحراف در روش فکریشان بود. در صورتی که پیش از صدور رأی زشت و حکم جائرانه، با آنها شرط کرده بودیم که به عدل حکم کرده و به حق عمل کنند. ما به حقّانیت خود ایمان داریم در حالی که آن دو از راه حق بیرون رفتند و حکمی بر خلاف حکم خدا صادر کردند.
ص: 340
ص: 341
ترجمه خطبه 178
اشاره
(گفته اند این خطبه را پس از اعلام نظر داوران حکمیّت در «دومه الجندل» ایراد فرموده است) «1»
1 خدا شناسی
هیچ کاری خدا را از کار دیگر باز نمی دارد، و گذشت زمان در او دگرگونی ایجاد نمی کند، و مکانی او را در بر نمی گیرد ، هیچ زبانی قدرت وصف او را ندارد، و چیزی از خدا مخفی و پنهان نیست. نه تعداد قطرات فراوان آب ها، و نه ستارگان انبوه آسمان، و نه ذرّات خاک همراه با گرد بادها در هوا، و نه حرکات مورچگان بر سنگ های سخت، و نه استراحتگاه مورچگان ریز در شب های تار. خدا از مکان ریزش برگ درختان، و حرکات مخفیانه، چشم ها آگاه است. و شهادت می دهم که جز اللّه، خدایی نیست، همتایی نداشته و شک و تردیدی در او راه ندارد.
دین او را انکار نمی کنم و به آفریدگاری او اعتقاد دارم شهادت کسی که نیّت او راست، درون او پاک، یقین او خالص، و میزان عمل او گران سنگ است و شهادت می دهم که محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بنده و فرستاده و برگزیده او از میان انسان هاست.
پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم برای تشریح حقائق آیین الهی انتخاب ، و به ارزش های ویژه اخلاقی گرامی داشته شد.
او را برای رساندن رسالت های کریمانه اش برگزید ، نشانه های هدایت به وسیله او آشکار، و تاریکی های جهل و گمراهی با نور هدایت او از میان رفت.
2 روش برخورد با دنیا
ای مردم! دنیا آرزومندان و خواهان خود را فریب می دهد، برای شیفتگان خود ارزشی قائل نیست، و آن کس را که بر دنیا پیروز شود مغلوب گرداند. به خدا سوگند هرگز ملّتی از ناز و نعمت زندگی گرفته نشدند مگر به کیفر گناهانی که انجام داده اند ، زیرا خداوند بر بندگان خود ستم روا نمی دارد، اگر مردم به هنگام نزول بلاها، و گرفته شدن نعمت ها، با درستی نیّت در پیشگاه خدا زاری کنند، و با قلب های پر از محبّت از خداوند درخواست عفو نمایند، آنچه از دستشان رفته باز خواهد گشت، و هر گونه فسادی اصلاح خواهد شد. من بر شما ترسناکم که در جهالت و غرور فرو رفته باشید ، چه اینکه در گذشته به سویی کشیده شدید که قابل ستایش نبود. امّا اگر در زندگانی خود اصلاحاتی پدید آورید، سعادتمند خواهید شد ، وظیفه من جز تلاش و کوشش در اصلاح امور شما نیست ، اگر می خواستم، بی مهره های شما را باز گو می کردم. خدا آنچه را گذشت ببخشاید.
______________________________
(1) امّا سید عبد الزّهرا در مصادر نهج البلاغه ج 3 ص 435، و ابن ابی الحدید می گویند در سال 35 هجری در مدینه ایراد شد. (ترجمه شرح ابن ابی الحدید ج 5 ص 15).
ص: 342
ص: 343
ترجمه خطبه 179
اشاره
(این خطبه در مسجد کوفه در سال 36 هجری پس از جنگ جمل ایراد شد) ذعلب یمانی پرسید «ای امیر مؤمنان آیا پروردگار خود را دیده ای؟» پاسخ فرمود «آیا چیزی را که نبینم می پرستم؟» گفت: «چگونه او را می بینی؟» فرمود: «1»
خدا شناسی
دیده ها هرگز او را آشکار نمی بینند، اما دل ها با ایمان درست او را در می یابند ، خدا به همه چیز نزدیک است نه آن که به اشیاء چسبیده باشد، از همه چیز دور است نه آن که از آنها بیگانه باشد ، گوینده است نه با اندیشه و فکر، اراده کننده است نه از روی آرزو و خواهش، سازنده است نه با دست و پا ، لطافت دارد نه آن که پوشیده و مخفی باشد، بزرگ است نه با ستمکاری ، بیناست نه با حواس ظاهری ، مهربان است نه با نازک دلی ، سرها و چهره ها در برابر عظمت او بخاک افتاده، و دل ها از ترس او بی قرارند.
ترجمه خطبه 180
اشاره
(در سال 38 هجری جهت کمک به محمّد بن ابی بکر در مصر در نکوهش یاران ایراد کرد)
1 نکوهش کوفیان
خدا را بر آنچه که خواسته و هر کار که مقدّر فرموده ستایش می کنم، و او را بر این گرفتار شدنم به شما کوفیان می ستایم. ای مردمی که هر گاه فرمان دادم اطاعت نکردید، و هر زمان شما را دعوت کردم پاسخ ندادید ، هر گاه شما را مهلت می دهم در بیهودگی فرو می روید، و در هنگامه جنگ سست و ناتوانید ، اگر مردم اطراف امام خود جمع شوند طعنه زده ، و اگر شما را برای حل مشکلی بخوانند سرباز می زنید. پدر مباد دشمنان شما را! برای پیروزی منتظر چه چیزی هستید؟
چرا برای گرفتن حق خود در جهاد نمی کنید؟ آیا در انتظار مرگ یا ذلّت هستید؟ به خدا سوگند، اگر مرگ من فرا رسد- که حتما خواهد رسید- بین من و شما جدایی خواهد افتاد ، در حالی که من از همنشینی با شما ناراحت، و حضورتان برای من بی فایده بود.
2 علل سقوط و انحطاط فکری کوفیان
خدا خیرتان دهد، آیا دینی نیست که شما را گرد آورد؟ آیا غیرتی نیست که شما را برای جنگ با دشمن بسیج کند؟ شگفت آور نیست که معاویه انسان های جفا کار پست را می خواند و آنها بدون انتظار کمک و بخششی از او پیروی می کنند! و من شما را برای یاری حق می خوانم، در حالی که شما بازماندگان اسلام، و یادگار مسلمانان پیشین می باشید، با کمک و عطایا شما را دعوت می کنم ولی از اطراف من پراکنده می شوید، و به تفرقه و اختلاف روی می آورید. نه از دستورات من راضی می شوید،
______________________________
(1) ذعلب از اهل یمن و مردی شجاع بود، وقتی امام علیه السّلام فرمود:
سلونی قبل ان تفقدونی
«سؤال کنید پیش از آنکه مرا نیابید» به پا خاست و پرسید. هل رأیت ربّک یا امیر المؤمنین؟ «آیا تو خدایت را دیده ای ای امیر مؤمنان؟» آن حضرت در پاسخ او این خطبه را ایراد کرد. (شرح خوئی ج 10 ص 259)
ص: 344
ص: 345
و نه شما را به خشم می آورد که بر ضد من اجتماع کنید ، اکنون دوست داشتنی ترین چیزی که آرزو می کنم، مرگ است. «1» کتاب خدا را به شما آموختم، و راه و رسم استدلال را به شما آموزش دادم ، و آنچه را که نمی شناختید به شما شناساندم، و دانشی را که به کامتان سازگار نبود جرعه جرعه به شما نوشاندم. ای کاش نابینا می دید و خفته بیدار می شد! «2» سوگند به خدا چه نادان مردمی که رهبر آنان معاویه، و آموزگارشان پسر نابغه (عمرو عاص) باشد!