وصیت
وصی
تصرف بر خلاف وصیّت
وصیت به ثلث
وصیت بیش از ثلث
دیون میّت
احکام متفرقه وصیت
س 1753
اشاره
- شخصی در زمان حیات زید قبول کرد که وصی او باشد پس از چند سال از فوت زید کلیه امور مربوط به اموال زید را به دیگری تحویل داده آیا با این کار ابراء ذمه از آن شخص میگردد؟
ج
- در فرض سؤال که وصی در زمان حیات موصی وصیت را پذیرفته است واجب است طبق آن عمل نماید و تحویل آن به غیر موجب ابراء ذمه وصی نمیشود. بلی وصی میتواند برای انجام امور وصایت دیگری را وکیل کند. و اللَّه العالم
س 1754
اشاره
- شخصی در حضور عدهای از مؤمنین و فرزندان وصیت کرد که قطعه زمین معینی را پس از فوتش بعنوان ثلث مال محسوب دارند و درآمد آن را در امور خیریّه مصرف نمایند اما وصیّتنامه در دست نیست و وصی هم معلوم نیست که چه کسی است فرزندان شخص متوفی سالها در آمد زمین را صرف
جامع الاحکام، ج2، ص: 192
امور خیریه محل نمودند آیا این وصیت لازم الاجراء است. و در صورت لزوم چون وصی معلوم نیست پسران و دختران با شرائط تقوی مساویند یا خیر؟
ج
- بطور کلی اگر شرعاً وصیّت ثابت شود و بیش از ثلث ترکه نباشد نافذ و عمل به آن واجب است و اگر وصی معلوم نباشد هر یک از ورثه اعم از پسر یا دختر که علم بوصیّت دارد میتواند آن را اجرا و عملی نماید.
س 1755
اشاره
- خانم محترمهای (مقلد مرحوم آیت الله آقا نجفی ره) حدود 20 سال قبل فوت کرده و وصیتنامه مفصلی تنظیم و جهت انجام امور وصیتنامه 6 نفر را به عنوان وصی و ناظر تعیین کرده است. و جهت حق الزحمه این 6 نفر 12% از ثلث ماترک را قرار داده که بالسویه میان این شش نفر تقسیم شود.
در طول این سالها 3 نفر از این 6 نفر فوت کردهاند اکنون این سؤال مطرح است که:
آیا حق الوصایه 3 نفر متوفی به 3 نفر باقی مانده میرسد؟ (یعنی 3 نفر باقی مانده سهم هر یک از آنها 4% میشود؟ یا اینکه حق الوصایه 3 نفر متوفی داخل در ثلث ما ترک شده و 3 نفر باقی مانده همان 2% قبلی را بایستی به عنوان حق الوصایه خود بردارند؟
ج
- با طلب مغفرت برای مرحومه موصیه که نوه مرحوم عالم مجاهد و مرجع شهیر آیة اللَّه آقای آقا نجفی اصفهانی علیه و علی والده الفقیه وجده المحقق صاحب الحاشیة و عم أبیه صاحب الفصول و علی اخوته المرحومین آیات اللَّه الشیخ محمد حسین والد صاحب الوقایة و الشیخ محمد علی و المجاهد الکبیر الحاج آقا نور اللَّه الرحمة عن اللَّه و الرضوان میباشد از این وصیتنامه که قوت ایمان و تقوی و تعبد و تعهّد دینی این بیت شریف ظاهر و لائح است استظهار میشود که مقصود از تعیین دوازده درصد برای شش نفر نامبردگان تملیک مجانی به آنها نبوده بلکه غرض تعیین حق العمل سه نفر مشروط علیهم و حق النظاره سه نفر ناظر بوده علی هذا با فوت هر یک از ناظرین حق نظارت او نسبت به آینده منتفی میشود و ظاهراً سهم او در ملکیت مشروط علیهم باقی میماند و به آنها تعلّق دارد اگر چه احتیاط این ستکه نسبت به آن با سائر ورثه مصالحه نمایند و اما اگر بعض از مشروط
جامع الاحکام، ج2، ص: 193
علیهم فوت کرده باشند نظر به اینکه انفاذ شرط بر عهده ورثه او است و چیزی که برای او معین شده در مقابل عمل او است به وارث و قائم مقام او که عمل انجام میدهد میرسد نکته لازم به تذکر این ستکه چون ظاهر عبارت اعتبار استحصال نظارت هر یک از سه ناظر است احتیاط این ستکه بجای ناظر متوفی از طرف مجتهد جامع الشرائط شخصی معین شود و اگر اجرة المثل عمل او کمتر از سهم ناظر متوفی از دوازده درصد است به همان اجرة المثل اکتفا شود.
س 1756
اشاره
- آیا جایز است که با عدم حضور وصی میّت، اموال میّت رسیدگی شود یا خیر؟
ج
- رسیدگی به اموال میّت و عمل به وصایای او باید با حضور و دخالت وصی باشد. و اللَّه العالم
تصرف بر خلاف وصیّت
س 1757
اشاره
- آیا عمل به وصیت واجب است؟
ج
- عمل به وصیت شرعی واجب است. و اللَّه العالم
س 1758
اشاره
- مسلمانی از دار دنیا رفت وصیّت کرد که دو فرزند بزرگش وصی او شوند و یک سوم از محصول زمین مزروعی را بعنوان ثلث مال در نظر گرفته بود که هر ساله در جهت امور خیریه صرف نمایند. ولی این دو فرزند یکی اهل دین و دیانت دیگری بر عکس اول میباشد یعنی کلّ زراعت را بخودش اختصاص میدهد برای پدر هیچگونه خرجی نمیکند آیا با این وجود میشود زمین را بفروشند کلّیه پولش را بعنوان ثلث برای میّت خرج کنند یا خیر؟
ج
- باید طبق وصیت زمین مذکور را حفظ کنند و عوائد آن را مصرف امور خیریه بنمایند و تصاحب عوائد زمین و عدم صرف آن در امور خیریه غصب و حرام است.
س 1759
اشاره
- آیا جایز است که وصی پول سهمیّه میّت را که از فروش یکی از ملکهای مورد وصیت دریافت کرده است برای رفاه ورثه در خرید خانه صرف
جامع الاحکام، ج2، ص: 194
کند و بعداً پس از فروش ملک دوم مورد وصیت یکجا تمام ثلث میّت را به مصرف شرعی برساند.
ج
- جائز نیست.
س 1760
اشاره
- آیا وصی شرعاً میتواند و حق دارد که قسمتی از ثلث میّت را که بایستی در امر خیر مصرف شود به عنوان قرض الحسنه به یکی از ورثه قرض دهد تا وی برای خود خانهای تهیه کند و یا کار ازدواج خود را سر و سامان بخشد و بعداً به تدریج و کم کم وجه را دریافت نماید و صرف امور خیریه بنماید.
ج
- وصی شرعاً چنین حقی ندارد.
س 1761
اشاره
- در فاصله بین فوت و فروش ملک مورد وصیت بعضی از ورثه از آن خانه (ملک مورد وصیت) استفاده کردهاند حال بیان فرمائید که آیا لازم است مال الاجارهای برای آن در نظر گرفته شود و 13 بر ثلث افزوده گردد و یا نیازی به چنین محاسبهای نیست؟
ج
- اگر تأخیر غیر فاحش بوده مال الاجاره لازم نیست و اگر تأخیر فاحش بوده اجرة المثل اجاره محاسبه و به ثلث اضافه شود.
س 1762
اشاره
- اگر طبق گفته میّت عمل نشود وصی میتواند در کار میّت دخالت کند؟
ج
- وصی باید برای عمل به وصایای میّت دخالت کند. و اللَّه العالم
س 1763
اشاره
- بعرض میرساند که پدر این جانب قطعه زمینی در آبادان دارد و وصیت کرد محصول آن زمین برای خانواده کاشف الغطاء ارسال شود. در زمان جنگ محصول زمین که خرما باشد از بین رفت و همچنین به خانواده کاشف الغطاء دست رسی ندارم و ظاهراً کسی از این خانواده محترم نمانده حالا این جانب در جهت تعمیر زمین چه تکلیفی دارم؟ و در ضمن اگر محصولی داد صرف چه چیزی نمایم؟
ج
- در فرض مسأله میتوانید از عوائد زمین جهت تعمیر آن مصرف نمائید
جامع الاحکام، ج2، ص: 195
و بقیه عوائد آن باید بخانواده مرحوم کاشف الغطاء قدس سرّه داده شود و بعید است کسی از آن خانواده باقی نمانده باشد باید از اشخاص مطلع کسب اطلاع نمائید تا آنها را شناسایی نمایند ولی در صورتی که نسل آن مرحوم بکلی منقرض شده باشد که بسیار بعید است قطعه زمین متعلق به ورثه حین الفوت موصی است.
س 1764
اشاره
- وصیتنامه ای توسط شخصی در قید حیات تنظیم و در متن وصیتنامه وراث را راهنمائی نمودهاند که سهم الارث خود را به برادر کوچک خودشان و همچنین مادرشان واگذاری نمایند تمام وراث در قید حیات موصی، نامه را تنفیذ و امضاء نمودهاند که حاکی از قبول آنان نسبت به وصیتنامه میباشد سؤال این است که اولًا: عمل به وصیتنامه با توجه به امضای تمام وراث ذیل وصیتنامه واجب میباشد یا خیر؟ (با توجه به اینکه وصیت مازاد بر ثلث ترکه میباشد).
ثانیاً: بر فرض اینکه از نظر قانون وراث موظّف به عمل کردن بر طبق وصیتنامه نباشند آیا در صورت مخالفت مرتکب معصیت شدهاند یا خیر؟
ج
- در مورد سؤال که طبق وصیّتنامه درخواست و تقاضای موصی را ورّاث قبول کردهاند بنابر احتیاط همانطوری که موصی از آنها خواسته عمل نمایند.
س 1765
اشاره
- شخصی در حال حیات به دامادش گفته که وصیت میکنم پانصد هزار تومان از مال مرا بعد از فوت در بانک بگذارید و یا به کسی بدهید و از ربح آن سالی پنجاه هزار تومان روضهخوانی کنید دامادش گفته این کار جایز نیست و لذا وصیت کرده که از مبلغ پانصد هزار تومان هر سالی پنجاه هزار تومان روضهخوانی کنید سپس از دنیا رفته ورثه این مبلغ را به کسی به مضاربه دادهاند که از منافع آن پنجاه هزار تومان روضهخوانی کنند و مازاد را به زوجه او بدهند آیا این عمل جایز است یا باید از اصل مال سالی پنجاه هزار تومان روضهخوانی کنند تا تمام شود؟
ج
- در فرض سؤال، به مضاربه دادن مبلغ مذکور جایز نیست بلکه باید آن مبلغ را در محل امنی محفوظ بدارند و هر سال مبلغ پنجاه هزار تومان از آن را صرف
جامع الاحکام، ج2، ص: 196
روضهخوانی بنمایند تا تمام شود.
وصیت به ثلث
س 1766
اشاره
- کسی که وصیّت میکند ثلث اموال مرا خرج خیرات از قبیل خمس و نماز و روزه و غیره نمائید آیا جمیع اموال از قبیل پول نقد زمین کشاورزی ماشین باری تریلی و لودر را شامل میشود یا بعضی از این اموال را؟
ج
- بلی در فرض مذکور وصیت جمیع اموال موصی را شامل میشود.
س 1767
اشاره
- شخصی متولّی و وصیّ شده بر ثلث شخص که بعد از مرگ باغی را با دویست درخت خرما صرف در امور خیریه کند آیا میشود این باغ را فروخت و آن را جهت آن مرحوم صرف در خیرات نمود؟
ج
- باید چگونگی وصیت ملاحظه شود اگر موصی وصیت کرده که باغ را بعنوان ثلث صرف در خیرات بنمائید وصی میتواند بفروشد و صرف در خیرات نماید و اگر وصیت کرده که باغ بماند و عوائد آن صرف خیرات شود در این صورت باغ را نباید بفروشند بلکه باید عوائد آن را صرف خیرات نمایند.
س 1768
اشاره
- شخصی متولی ثلث کسی است در اثر جنگ درختان خرما که ثلث آن مرحوم است از بین رفت دولت خسارت نخلها را داده الآن با این پول چه کار کند صرف در خیرات کند یا واجب است درخت بکارد؟
ج
- باید غرس اشجار کند.
س 1769
اشاره
- پدر این جانب وصیت کرده که ثلث مالم را برای این جانب خرج کنید و وصی پدرم هم میخواهد تمام ثلث را یک جا بگیرد و ما از ایشان مهلت میخواهیم که به ما مهلت دهد ولی ایشان قبول نمیکند لطفاً بفرمائید وظیفه ما در این مورد چیست؟
ج
- تأخیر در عمل بوصیت بدون عذر شرعی جائز نیست شما باید ثلث را در اختیار وصیّ قرار دهید و تأخیر نیندازید.
س 1770
اشاره
- آیا میتوان مقداری از ثلث مال میّتی را که وصیت کرده برای نماز
جامع الاحکام، ج2، ص: 197
و روزه و ردّ مظالم از آن استفاده شود جهت بنای مسجد جدید الاحداث استفاده نمود؟
ج
- با فرض اینکه مصرف ثلث را در انجام نماز و روزه و ردّ مظالم تعیین نموده باشد صرف آن در موارد دیگر هرچه باشد جایز نیست.
س 1771
اشاره
- شخصی فوت کرده ثلث مالش را وصیت کرده چند سال نماز و روزه و مابقی را در راه خدا مصرف کنند در ضمن چند تا پسر و دختر بیسرپرست و محتاج دارد آیا میشود از مابقی ثلث که در مورد خاصی وصیت نشده به فرزندان محتاج ایشان داده شود یا خیر؟
ج
- در فرض سؤال، وصیت از اولاد خود موصی منصرف است. و اللَّه العالم
س 1772
اشاره
- شخصی در زمان حیات خود ثلث مال خود را محاسبه نموده و با قیمت آن روز وصیت نموده که صرف نماز و روزه و امور خیریه گردد حال که فوت نموده ثلث مال او که شامل وسیله نقلیه و لوازم دیگر میباشد، قیمتش بیشتر از قیمت زمان محاسبه میباشد آیا کدام قیمت معتبر است؟ قیمت فعلی یا قیمت قبلی که خود محاسبه کرده؟
ثانیاً اگر لوازمی که به عنوان ثلث قرار داده نماء و سودی داشته باشد آیا آن نماء و سود هم جزء ثلث محسوب میگردد یا فقط عین همان لوازم ثلث اوست؟
ج
- در فرض مذکور چنانچه با تعیین قیمت ثلث حین الوصیة وصیت بمبلغ معین کرده باشد وصیت در همان مبلغ نافذ است و اگر با وجود تعیین قیمت، به ثلث اموال حین الوصیة وصیت کرده اعیان متعلق وصیت است و قیمت فعلی آن باید در آنچه موصی معین کرده صرف شود و نماء و سودی که بعد از وصیت حاصل شده نیز جزء کل ترکه است. بلی نماء و سودی که پس از فوت موصی برای عین تعیین شده برای ثلث حاصل شود تابع عین است و از ثلث محسوب میشود.
س 1773
اشاره
- آیا ثلث متوفی که وصیت شده بصورت خیرات و اطعام بفقراء مصرف شود میتوان کل یا قسمتی از آن را بصورت قرض و دین به زن و فرزندان آن مرحوم داد و این در صورتی است که آنان احتیاج فوری و خیلی
جامع الاحکام، ج2، ص: 198
شدید به این مقدار مال دارند و پس از رفع مشکلشان به موصی الیه برگردانند؟
ج
- ثلث میّت باید بدون تأخیر بمصارف تعیین شده برسد و قرض دادن آن و لو مختصر هم باشد به اشخاص مذکور در سؤال جایز نیست.
س 1774
اشاره
- احتراماً مرحوم والد در زمان حیات وصیت نموده که کل سرمایه حجرهشان که در حدود سی میلیون ریال میباشد به عنوان قسمتی از ثلث منظور گردد حدود سه هفته قبل از فوت، ایشان مبلغ بیست و چهار ملیون ریال از سرمایه فوق را جهت سفارش خرید چای در اختیار اخوی محترمشان قرار میدهد. اینک حدود 5 ماه از فوت ایشان میگذرد چای مذکور وارد و فروخته شده است با توجه به متن وصیتنامه، مبنی بر اینکه سرمایه حجره تماماً باید صرف ثلث گرد و در واقع متعلق به ورثه نمیباشد و با عنایت به اینکه این جانب به عنوان پسر ارشد تنها وصی ایشان میباشم خواهشمند است نظر مبارک را در مورد اینکه مبلغ مزبور در اختیار این جانب قرار گیرد تا به مصرف خیرات برسانم مرقوم فرمائید.
ج
- در مورد سؤال کلّ سرمایه موجود در حجره حین الفوت موصی از کالا و نقد اگر زائد بر ثلث ترکه نشده باشد جزء مال الوصایه است و باید بوسیله وصی در مواردی که موصی معین کرده صرف شود.
س 1775
اشاره
- اگر در حال وصیت چیزی مشخص را برای خانمش وصیت کرده باشد و پسر بزرگ نه در حال مرگ مادرش شیء مورد نظر را و نه بعد از فوت مادرش پرداخت نکند مدیون نیست؟
ج
- اگر آنچه برای همسر خود وصیت کرده از ثلث بیشتر نبوده یا اگر بیشتر بوده ورثه امضاء کرده باشند شیء مورد وصیت بعد از فوت موصی لها (همسر) بورثه او میرسد و کما فرض اللَّه بین پسر بزرگ و سائر ورثه تقسیم میشود و پسر بزرگ اگر مخالفت کند یا اگر در اختیار اوست سهم سائر ورثه را ندهد مسئول و ضامن است.
جامع الاحکام، ج2، ص: 199
وصیت بیش از ثلث
س 1776
اشاره
- در باب ارث که پسر 2 برابر دختر میبرد آیا برای پدر و مادر جائز است که وصیت کنند که وارث ذکور و اناث مساوی ارث ببرند یا نه؟
ج
- وصیت تا مقدار ثلث نافذ است و زائد بر آن موقوف بامضاء و اجازه ورثه است بنابراین انسان میتواند وصیت کند از ثلث مالم فلان مبلغ به فلان دخترم مثلًا علاوه بر سهم الارث بدهید و اما وصیت به اینکه پسر و دختر بعنوان ارث مساوی باشند نفوذ ندارد.
س 1777
اشاره
- انسان میتواند وصیت کند تا همسرم زنده است منزل مسکونی باید در اختیار او باشد و هیچکدام از ورثه حق دخالت و تصرف ندارند آیا در این مورد رضایت و عدم رضایت وراث اثر دارد یا ندارد؟
ج
- بلی میتواند و رضایت ورثه شرط نیست ولی باید توجه داشت که در این وصیت هم باید ملاحظه ثلث بشود یعنی مجموع وصیتهای مالی او که وصیت به ثلث نموده و از جمله همین وصیت از ثلث ترکه بیشتر نشود.
س 1778
اشاره
- شخصی وصیت نمود که وضع خانه مسکونی او و املاک صحرا به همان وضع که هست باقی بماند و ورثه بهم نزنند و در اختیار همسر باشد تا چندی که حیات دارد و بعد از فوت همسرش ورثه سهم خود را ببرند و ضمناً ثلث اموال منقول و غیر منقول را به مصرف نماز روزه و مخارج بعد از مرگ و خیرات مبرات برسانند و اگر قبل از فوت همسر ورثه خواستند تقسیم کنند باید با اجازه مشار الیها باشد آیا وصیت نافذ است یا نه و آیا تقسیم موقوف به اجازه مشار الیها میباشد یا نه؟
ج
- در مورد سؤال اگر موصی اوّل ثلث مال خود را جهت صرف در استیجار نماز و روزه و مخارج بعد از مرگ و خیرات معین نموده وصیت او نسبت به اینکه خانه و غیره مادام الحیوة در اختیار همسرش باشد وصیّت زائد بر ثلث است و نفوذ آن موقوف بر اجازه ورثه است و اگر اوّل درباره همسرش وصیت نموده و بعد
جامع الاحکام، ج2، ص: 200
نسبت به ثلث وصیت کرده حکم دیگری دارد در صورت حاجت مرقوم دارید تا جواب داده شود. و اللَّه العالم
س 1779
اشاره
- شوهر این جانبه فوت نموده است وصیت کرده و صریحاً نوشته است فرزندانم هیچ گونه حقی ندارند که مادرشان را از عمارت و خانه بیرون نمایند آیا این وصیت نافذ است یا خیر؟
ج
- در فرض سؤال، چنانچه وصایای مالی متوفی مانند مخارج ایام ثلثه و اجرة المثل تصرفات همسرانش در خانه و اثاث البیت تا چندی که زنده هستند و شوهر نکردهاند مجموعاً از ثلث ترکه، تجاوز نکند نافذ است و نسبت به زائد بر ثلث منوط بامضاء کبار ورثه است و در سهم صغار، نفوذ ندارد و اگر مجموع وصایا از ثلث تجاوز کند و ورثه مازاد بر ثلث را اجازه نکنند باید بمقداری که ثلث وافی باشد عمل کنند با رعایت ترتیبی که در وصیتنامه ذکر شده است توضیحاً بدهی مالی میّت مانند مهریه و خمس و مظالم و غیرها اگر متوفی وصیت نکرده باشد که از ثلث پرداخته شود از اصل ترکه خارج میگردد و بعد ملاحظه ثلث میشود.
س 1780
اشاره
- شخصی از دنیا رفته است و وصیّت نموده که کلیّه اموال او را صرف راه خیر کنند، و این شخص فرزند ندارد و وارثین او یک همسر و پنج برادر ویک خواهر میباشد یکی از برادرانش را وصی خود قرار داده و فقط گفته طبقه بالای ساختمان و مغازههای جنب خیابان مال همسرم باشد، حال نظریه مبارک را راجع به این وصیّت بیان فرمائید، چنانچه یکی از ورّاث بخواهد سهمیه خود را بگیرد وصی مسئولیتی دارد یا خیر؟
ج
- در فرض سؤال، پس از اداء دیون واجبه و پرداخت خمس، وصیت نسبت به ثلث بقیه ماترک او نافذ و زائد بر ثلث محتاج به امضاء ورثه هر کدام نسبت به سهم خود است و اگر امضاء نکنند هر وارثی میتواند سهم الارث خود را از دو ثلث ترکه مطالبه نماید و در این صورت باید وصی سهم الارث مطالبهکننده را بدهد.
جامع الاحکام، ج2، ص: 201
منجزات مریض
س 1781
اشاره
- آیا وصیت مریض یا سفیه نافذ است؟
ج
- وصیت مریضی که عقل و شعور او بجاست نافذ و قبول است و سفیه هم نسبت به چیزهائی که احتیاج به صرف مال ندارد صحیح است و در امور مالی صحیح نیست. و اللَّه العالم
س 1782
اشاره
- شخصی با داشتن چند فرزند دختر و پسر در سن 75 سالگی در اثر عارضه سکته مغزی از زبان و دست فلج شده ولی میتوانسته منظور خود را با ایماء و اشاره به اطرافیان بفهماند بنا به اظهار یکی از پسران آن مرحوم چند ماه قبل از فوت که منزل آن پسر مهمان بوده مغازه شخصی خود را که مدت ده سال تعطیل بوده در حضور عیال همان پسر به او بخشید بعد از این جریان روزهای متوالی مکرّر منزل بقیه فرزندان رفت و آمد داشته ولی در این مورد به هیچ یک از فرزندان اظهار نکردهاند حال تکلیف ورثه در این مورد چیست (توضیح آن که آن مرحوم وصیتنامه معتبر و سه وصی داشته است)؟
ج
- بطور کلی اگر او در حال صحت مشاعر به فرزند خود هبه نموده و بخشیده باشد و به قبض فرزند خود داده باشد هبه نافذ و صحیح است ولی اگر این کیفیّت مورد اختلاف باشد مرافعه شرعیّه لازم است.
س 1783
اشاره
- پدرم در حال موت (یعنی چند روز قبل از موت) میتوانست حرف بزند ولی با اشاره مطلب و مقصود خود را رساند آیا وصیت او نافذ است یا نه؟
ج
- بلی در فرض سؤال که با اشاره مقصود موصی عرفاً مفهوم باشد صحّت وصیّت بعید نیست اگر چه با امکان مصالحه احوط تصالح است. و اللَّه العالم
س 1784
اشاره
- شخصی در مرض موتش وصیت نموده تمام ما یملک او از جمله زمینی که دارد مصرف تکفین و تدفین و خیرات نماید و وارث او اولاد خواهر از طبقه دوّم میباشد آیا این وصیت زائد بر ثلث محتاج بامضاء ورثه است یا خیر؟
ج
- در فرض سؤال نفوذ وصیت در زائد بر ثلث نسبت به سهم کبار ورثه
جامع الاحکام، ج2، ص: 202
محتاج به امضاء کبار ورثه است و اگر ورثه صغیر دارد وصیت در زائد بر ثلث نسبت به سهم صغار معلّق به بعد از بلوغ آنها است که اگر بعد از بلوغ اجازه کردند در سهم خودشان نافذ است و الّا نفوذ ندارد.
س 1785
اشاره
- شخصی دو سال قبل از فوتش با وجود مرضی که منجر به فوت او شده است جمیع ما یملک خود حتی الوتد فی الجدار را فروخته به همسرش (ورثه شرعی او از ارث محروم شدهاند) آیا این معامله صحت شرعی دارد یا خیر؟
اگر در فرض مذکور احتمال اجبار در معامله باشد حکم آن چیست؟
اگر در فرض مذکور احتمال قصد ضرر زدن به ورثه باشد حکم آن چیست؟
ج
- معامله مذکور محکوم به صحت است و احتمال اجبار و قصد ضرر زدن مضرّ بصحة معامله نیست.
دیون میّت
س 1786
اشاره
- شخصی در حال حیات خود خمس و زکاه و حج مدیون است ولی مضایقه و مسامحه میکند تا از دنیا میرود و ضمناً فرد متوفّی بچّه صغیر دارد آیا تکلیف خمس و زکات و حج او چه میشود نحوه پرداخت بدهکاری ایشان به چه صورت است و چنانچه نماز روزه بدهکار باشد به چه شکل باید اداء گردد؟
ج
- در مورد سؤال بمقداری که متوفّی خمس و زکات مدیون است و همچنین به مقدار اجرت حجّ میقاتی باید از اصل ترکه میّت قبل از تقسیم ارث اداء شود و اما نسبت به نماز و روزه میّت چنانچه وصیّت نکرده باشد به عهده پسر بزرگ او است و اگر وصیّت کرده باشد از ثلث ترکه او باید نماز و روزه او را استیجار کنند البتّه وصیّت در زائد بر ثلث نفوذ ندارد. و اللَّه العالم
س 1787
اشاره
- پدر این جانب هشتاد سال عمر نمود در زمان حیات خود چندان پایبند به اعمال واجب شرعیه من جمله نماز، روزه و حج نبود اکنون که ایشان
جامع الاحکام، ج2، ص: 203
فوت نمودهاند معادل حدود یک ملیون تومان (ملک) از خود بجای گذاشته، همسری علیل و دو پسر و چهار دختر هم از ایشان باقیماندهاست، اعمال واجب شرعیه ایشان که به جای نیاوردهاند تکلیفی داریم؟ آیا با وجود عدم وصیت ما تکلیفی نسبت به نماز، روزه، حج و احتمالًا خمس و سهم امام ایشان داریم یا نه؟
ج
- در فرض سؤال اگر به ملک او خمس تعلق نگرفته مثل اینکه خودش آن را نخریده و به ارث به او رسیده باشد از بابت خود این ملک ظاهراً اداء خمس واجب نیست ولی اگر آن را خریداری کرده یا کسی به او بخشیده خمس آن باید اداء شود و همچنین اگر میدانید که از راههای دیگر اشتغال ذمه به خمس یا زکات دارد باید از مال او اداء شود و همچنین اگر کفاره افطار عمدی یا عذری بر ذمّه او باشد باید از مال او اداء شود و اما نسبت به حج اگر وضع مالی او طرزی بود که بدون آنکه در معاش اختلالی واقع شود میتوانست به حج برود و راه هم باز بوده باید برای او حج میقاتی بگیرید و اگر وضع معاش بطرزی بوده که واجب الحج نبوده از بابت حج چیزی بر ذمه او نیست و امّا قضاء نماز و روزه او اگر بجهت عذر شرعی انجام نداده باشد بر پسر بزرگتر او واجب است بلکه بنابر احتیاط اگر عمداً هم بجا نیاورده باشد پسر بزرگتر باید آن را قضاء یا برای قضاء آن اجیر بگیرد.
س 1788
اشاره
- این جانب به شخصی وکالت رسمی دادم که مقداری از درآمدهای مرا از اجاره مغازه و امثال آن جمعآوری و به من تحویل دهد نامبرده درآمدها را جمع کرده و قبل از تحویل فوت نموده است اکنون ورثه او اظهار میدارند که پرداخت دیون موکول به انحصار وراثت و امثال ذلک است خواهشمند است مرقوم فرمائید دیون متوفی از اصل ما ترک کسر میشود یا باید پس از تقسیم ما ترک پرداخت شود؟
ج
- ورثه باید دیون متوفّی را از اصل ترکه پرداخت نمایند و تأخیر آن بدون رضایت طلب کار جائز نیست و این محتاج به انحصار وراثت نیست.
جامع الاحکام، ج2، ص: 204
س 1789
اشاره
- شخصی در کوره آجرپزی در اثر ریزش خاک جان خود را از دست میدهد. و صاحب کار دیه متوفی را میپردازد. از متوفی اولاد به جای نمانده و ورثه او منحصر است به پدر و مادر و زنش و ضمناً مدیون هم میباشد و غیر از اثاثیه منزل از قبیل فرش، یخچال تلویزیون و .... از اموال دنیا چیزی از او باقی نمانده آیا قبل از پرداخت دیون و بدهی او ماترک و دیه بر ورثه تقسیم میشود یا بعد از پرداخت دیون او؟ در صورتی که دیون او تمام ما ترک و دیه را فرا بگیرد و یا بیشتر از آن مسأله چه حکمی دارد؟ در صورتی که قضای نماز و روزه بر گردن او باشد آیا قضای آنها از ما ترک و دیه قبل از تقسیم بر ورثه برداشته میشود یا خیر؟
دیگر اینکه نفقه زن را در ایام عدّه چه کسی باید پرداخت کند و از کجا؟
پولهائی که پدر متوفی از خودش بدون رضایت به عنوان شیربهاء یا عناوین دیگر به فامیل عروسش داده و مقدار آن هم زیاد بوده در صورت داشتن شهود میتواند آنها را پس بگیرد یا حق ندارد؟
ج
- در مورد سؤال باید قبلًا دیون مالی میّت از ترکه میّت که دیه هم جزء ترکه میّت محسوب است ادا شود سپس اگر چیزی باقی ماند بین ورثه کما فرض اللَّه تقسیم شود و برای قضای نماز و روزه او اگر وصیت نکرده باشد از ترکه او برداشته نمیشود و لکن در فرض سؤال که متوفی اولاد ندارد احتیاط واجب این است که اگر قضاء بعهده میت باشد پدرش آن را قضا نماید و زوجه در ایام عدّه وفات نفقه ندارد، و اما نسبت به چیزهایی که پدر متوفی به فامیل عروس تملیک نموده چنانچه هبه یعنی بخشش بوده و متّهبها نسبت نسبی با واهب ندارند اگر عین اشیا موجود باشد میتواند پس بگیرد، ولی اگر عین آنها موجود نباشد نمیتواند چیزی مطالبه کند و این در صورتی است که صاحب کار شرعاً مدیون پرداخت دیه باشد ولی اگر مدیون نباشد و تبرعاً یا طبق روش عرفی آن را بورثه بدهد جزء ترکه میت محسوب نمیشود و به هر نحوی که صاحب کارخانه بورثه پرداخت، ملک خود آنها است و اداء دیون میت از آن واجب نیست.
س 1790
اشاره
- این جانب برادری داشتم مجرّد بوده چندی قبل بدون وصیّتنامه در
جامع الاحکام، ج2، ص: 205
سن 60 سالگی فوت کرده دارای 3 برادر و دو خواهر میباشد از ایشان یک خانه بجا مانده که برادر بزرگتر میگوید خانه را بفروشیم برایش نماز و روزه بخریم ولی دیگر ورثه با این برنامه مخالفند آیا برادر بزرگتر میتواند بدون رضایت دیگر ورثه خانه را بفروشد و صرف نماز و روزه کند یا خیر؟
ج
- در مورد سؤال برادر بزرگتر بدون رضایت بقیه ورثه حق ندارد سهم آنها را بفروشد بلی نسبت به سهم خودش بهر نحو مایل است میتواند اقدام نماید ولی سزاوار است هر یک از ورثه از سهم خود برای میّت خیراتی مثل استیجار نماز و روزه بدهند.
س 1790
اشاره
- معروض میدارد ... بر اینکه شخصی فوت نموده ... پای صغیر در میان است خانه بهمین حال بماند و قرض ... کم کم از مالی باقی و غیره جور کرده ادا میکنم آیا بالغ وضع میتوانند خانه را بفروشند یا خیر و در صورت جواز فروش شرعاً کیفیت ارث بر گردن ورثه چگونه بوده و حق ... ترکه چه نحوی است و آنچه جهیزیه که ... است متعلق بزوجه است یا اینکه جزء اموال میّت است؟
ج
- در مورد سؤال، باید از ترکه میّت قرض میّت اداء شود و لو بفروختن خانه و صغیر بودن وارث مانع از جواز بیع نیست بلی اگر طلب کار برای اداء دین مهلت بدهد تأخیر اداء دین مانعی ندارد، و کیفیت تقسیم ارث در مورد سؤال این است که بعد از أداء دیون و وصیت نافذه میّت پدر و مادر هر یک یک ششم و زوجه میّت یک هشتم از ترکه را میبرد و بقیه ترکه به پسر او میرسد و جهیزیهای که زوجه با خود بمنزل شوهر آورده متعلّق به زوجه است به ورثه متوفی تعلّق ندارد و ضمناً چون ولی صغیر جدّ پدری او است باید با ملاحظه صرفه و مصلحت صغیر عمل نماید.
در صورتی که مادر صغیر اینگونه اظهار شفقت به او مینماید و طلبکارها هم مهلت میدهند اگر پدر و مادر هم که هر یک شش یک خانه را میبرند بنحوی ملاحظه صغیر را بنمایند احسان به او است و اجر و ثواب دارد.
س 1791
اشاره
- شخصی در وصیت خود فقط از مجالس و ختم و مصارف در مساجد یا قبرستان یادآوری کرده ولی از واجبات مثل نماز و روزه و رد مظالم و غیره مثل نماز وحشت و ختم قرآن و ختم در ماه رمضان یادآوری نکرده (با وجود وارث صغر) حم شرعی را بیان فرمائید.
ج
- در فرض سؤال آنچه برای مصارف مذکوره تعیین نموده اگر از ثلث مجموع ترکه بیشتر نباشد باید بر حسب وصیت انجام شود و اگر بیشتر از ثلث باشد در مقدار زائد بر ثلث منوط بامضاء کبار ورثه است نسبت به سهم خودشان و در سهم صغار نفوذ ندارد و اگر ورثه یقین داشته باشند که واجبات مالی مثل مظالم و کفاره و خمس و مهریه زن بر ذمّه دارد باید از ترکه او بپردازند هرچند وصیّت نکرده باشد و بعد از پرداخت آنها ثلث باقیمانده را در مواردی که در وصیت تعیین شده مصرف نمایند و اگر یقین دارند که نماز و روزه بر ذمّه دارد بر پسر بزرگ واجب است آنها را انجام دهد.
س 1792
اشاره
- اگر شخص وفات کند و ورثه او همه صغیر باشند چنانچه شخص متوفی وصیت نکرده باشد آیا میشود از اموال شخص متوفی که بعد از وفاتش تعلق به ورثه صغیرش گرفته برداشته صرف در خیرات و فاتحه نمایند و آیا قرض میّت را میشود پرداخت نمایند و یا نمیتوانند و ضمناً آیا میشود خمس را از مال او اداء کرد یا نمیشود؟
ج
- اگر یقین به تعلّق خمس به اموال متوفی داشته باشند، یا بدانند که ذمه او مشغول است باید خمس و سایر دیون را بپردازند و سپس اموال را تقسیم نمایند و
جامع الاحکام، ج2، ص: 206
از سهم صغار نمیتوانند خرج مجالس فاتحه و خیرات برای میّت نمایند.
جامع الاحکام ؛ ج2 ؛ ص206
س 1793
اشاره
- کسی که در حیات خود ربا میخورده بعد از فوت او با اموالش چهکار باید کرد؟
ج
- هر مقداری که ربا گرفته باید از ترکه او به کسانی که ربا دادهاند و یا ورثه آنها پرداخت شود.
س 1794
اشاره
- پدرم در وصیتنامه خود خواستار انجام امورات شرعیه از قبیل نماز، روزه، رد مظالم، تدفین و مراسم هفته و چهل و سالگرد شد که از اصل مال او پرداخت شود ولی تعیین ثلث در ما ترک و یا اینکه مستطیع میباشد یا خیر چیزی بیان ننموده است تکلیف چیست؟
ج
- در مورد سؤال، نسبت به مظالم در صورتی که اشتغال ذمه موصی یقینی باشد و مخارج تدفین از اصل ترکه ادا میشود و اما اگر یقینی نباشد مانند اجرت نماز و روزه و مراسم هفته و چهلم و سالگرد از ثلث خارج میشود و در صورتی که زاید بر ثلث باشد نسبت به مقدار زاید موقوف به اجازه کبار ورثه از سهم خودشان است. و اللَّه العالم
س 1795
اشاره
- شخصی وصیت نموده که اولادش 20 سال قضای نماز و روزه به جا آورند در صورتی که موصی عمداً و بدون عذر نماز و روزهاش را بجا نیاورده آیا این وصیت نافذ است و بر اولاد اکبر ذکور واجب است به این وصیت عمل نمایند یا خیر؟
ج
- در فرض سؤال اگر اکبر ذکور یقین دارد این مقدار نماز و روزه بعهده والد او بوده واجب است بعد از موت والد خود انجام دهد اگر چه عمداً ترک کرده باشد و اگر وصیت کرده که پسر بزرگتر از ترکه او برایش نماز و روزه استیجار نماید پسر بزرگتر میتواند در صورتی که ثلث ترکه وافی برای این کار است از آن بردارد و در مازاد بر ثلث اجازه ورثه لازم است.
س 1796
اشاره
- شخصی وفات کرده حدود 4 میلیون تومان به مردم بدهکار است و
جامع الاحکام، ج2، ص: 207
دارای 7 فرزند که 4 تن آنها صغیر میباشند. از مال دنیا فقط سه دانگ خانه دارد و مختصر اثاثیه منزل هم دارد اجناس هم دارد که کفاف قرض او را نمیدهد در این مورد چه جواب مرقوم میدارید و در بانک صادرات هم سه نفر ضامناند.
ج
- در فرض سؤال، باید ورثه از ترکه متوفی هر چند خانه و اثاث خانه باشد و هر چند متوفّی صغیر هم داشته باشد به مقداری که ترکه وفا میکند از دین او بپردازند و اگر دینی باقی بماند ورثه یا پدر متوفّی تکلیفی نسبت به آن ندارند و اگر ضمانت بانکی به این نحو بوده که آن سه نفر ضامن شدهاند که بانک به متوفّی وام بدهد مشروط به اینکه اگر متوفی آن وام را به بانک برنگرداند آنها بدهند ضمانت باطل است و چیزی بر عهده ضامن نیست. و اللَّه العالم
احکام متفرقه وصیت
س 1797
اشاره
- مادر ما از دنیا رفته است و وصیت نموده که ثلث مالش را صرف نماز و روزه او کنند و بقیه بین ورثه تقسیم شود. حال برادر ما، تمام ما ترک را ضبط کرده و نه سهم ما را میدهد و نه سهم ثلث را، و میگوید چون من عیال وار هستم ثلث بمن میرسد خواهشمندم تکلیف ورثه را تعیین فرمائید.
ج
- بطور کلی اگر متوفی وصیت کرده باشد ثلث را در مورد خاصی مصرف کنند باید بهمان مصرف برسد و ورثه هم هر یک سهم الارث خود را میبردند. و اگر نزاع موضوعی در بین باشد مرافعه شرعیه لازم است.
س 1798
اشاره
- شخصی به این عبارت در وصیتنامه خود نوشته است. مبلغ شش میلیون تومان در بانک سپه بنام این جانب و دو دختر این جانب میباشد که طبق قرارداد شرعی که با آنها گذاشته شده، استفاده از آنها تا زنده بودن مربوط به خود این جانب میباشد، و اگر تا زمانی که زنده هستم و آنها شوهر کردند به خاطر جهیزیهای که دادم آنها مال کلّ ورثه است و اگر شوهر نکرده باشند هرکدام دو ملیون که به نامشان میباشد غیر از سهم الارث متعلق به خود آنها میباشد.
مشار الیه به رحمت خدا رفته، درحالیکه دو دختر نامبرده هنوز شوهر
جامع الاحکام، ج2، ص: 208
نکردهاند، آیا وصیت او که ظاهر در وصیت تملیکیه و در تعلیق ملکیت آنها به شوهر نکردن آنها در حیات موصی است شرعاً معتبر است یا خیر؟
ج
- با حمل بر صحت قرارداد واقع فیما بین موصی و دختران او ظاهر این ستکه مصالحهای بین آنها در مورد چهار ملیون تومان از مبلغ مرقوم واقع شده که بر حسب آن چهار میلیون تومان را به دخترهایش صلح کرده و شرط کرده که مادام الحیوة حق تصرّفاتی را که منافی با مالکیت آنها نباشد در آن داشته باشد و چنانچه آنها در زمان حیات او شوهر رفتند جهیزیه آنها را در مقابل این وجه تهیه نماید بنابراین در صورتی که در زمان حیات او دخترها بشوهر نرفتهاند این چهار میلیون تومان در ملکیت آنها باقی میماند و چنانچه فرضاً قرار داد مذکور قابل حمل بر صحت نباشد و چهار ملیون تومان ملک خود موصی باشد بر حسب این عبارت حدّ اقل وصیّت تملیکیه است و اگر زائد بر ثلث ترکه میّت نباشد نافذ است و در مازاد محتاج بامضاء سائر ورثه است و به دخترهای نامبرده علاوه بر سهم الارث آنها تعلق دارد و چون دلیل بر لزوم جزم و تنجیز در عقود اجماع است و با فرض تحقق آن و حمل آن بر اجماع تعبدی، قدر متیقن آن بعض عقود مثل بیع و نکاح و وکالت است و شامل وصیت که در اصل آن نیز تعلیق وجود دارد نمیشود و بر حسب اطلاقات این وصیّت محکوم بصحت است.
س 1799
اشاره
- شخصی طی وصیتنامه پیوست به شرح متن وصیّتنامه ملکی را ثلث خود قرار داده است چند سؤال شرعی مطرح است
الف: اینکه نوشته شده اولاد ذکور مقصود اولاد ذکور پس از پنجاه سال است یا حین الفوت و یا ورثه آنها؟
ب: آیا قبل از تمام شدن مدت 50 سال اجازه تبدیل به احسن داده میشود یا خیر؟
ج
- الف: استظهار اینکه مراد موصی از عبارت (و پس از مدّت پنجاه سال مورد ثلث باید بین أولاد ذکور بالسویه تقسیم نمایند) اولاد ذکور پس از پنجاه سال باشد قریب بنظر میرسد چنانچه ظاهر این ستکه در صورتی که اولاد ذکور بلا واسطه حین الوصیه موصی زنده باشند فرزندان آنها را شامل نیست ولی چنانچه پس از
جامع الاحکام، ج2، ص: 209
پنجاه سال بعض اولاد ذکور بلا واسطه فوت شده باشند فرزندان آنها با اولاد بلا واسطه در بردن سهم از مورد وصیّت مشارکت خواهند داشت و اگر چه ظاهر این است که با اولاد بلا واسطه بالسویه سهم میبرند احتیاط این است که با تراضی و مصالحه عمل نمایند و اگر همه اولاد بلا واسطه فوت شده باشند بین اولاد مع الواسطه بالسویه تقسیم میشود.
ب: قبل از تمام شدن مدت پنجاه سال تبدیل مورد وصیّت بعنوان تبدیل باحسن جایز نیست. و اللَّه العالم.
س 1800
اشاره
- الف: شخصی وصیت کرده که وصی او از ثلث ماترک، حیاطش را از ورثهاش بمدت سی سال اجاره کنند تا پسرش در آنجا سکونت کند. آیا در این صورت ورثه میتوانند این وصیّت را قبول نکنند یا اجاره ندهند، و در این صورت تکلیف وصی چیست؟
ب: اگر میّت، ورثه صغیر یا غایب داشته باشد جایز است او را در حیاط خود غسل داد یا نه؟ برای اینکه میّت را در حیاط خود غسل دهند اجازه ورثه لازم است یا نه؟
ج
- الف: در فرض سؤال، وصیّ باید برای اجاره نمودن حیاط، مراجعه به ورثه کند لکن بر ورثه واجب نیست حیاط را اجاره دهند بلی اگر اجاره دادند وصی باید از ثلث آن را اجاره نماید. و اللَّه العالم
ب: در مثل این فرض بنابر احتیاط اجازه ورثه لازم است اگر وارث صغیر داشته باشد احتیاطاً باید با اجازه ولی شرعی سهم صغیر را برای هر تصرّفی اجاره نمایند و مال الاجاره بمصرف صغیر برسد و در مورد غایب از حاکم شرع جامع الشرائط اذن بگیرند. و اللَّه العالم
س 1801
اشاره
- الف- آیا در سکنی و عمری جایز است که شرطی شود یا نه مثلًا شخصی حیاط خود را یا قسمتی از آن را عمری میکند بزوجهاش مشروط بر این که مادامیکه ازدواج نکرده تا آخر عمر در آنجا سکونت کند و در صورت ازدواج دیگر حقی نداشته باشد؟
جامع الاحکام، ج2، ص: 210
ب- و آیا جایز است که انسان وصیت کند که پس از تمام شدن عمری یعنی پس از وفات کسی که برایش عمری شده ملک عمری شده به شخص معینی داده شود. البته در صورتی که بیشتر از ثلث نباشد یا نه.
ج
- الف: جایز است سکنی به این صورت باشد که شوهر سکنای خانه خود را تا موقعی که زوجهاش شوهر نکرده برای او قرار دهد و اگر به این صورت، قرار داد، زوجه بعد از ازدواج حق سکونت ندارد و اگر ازدواج نکرد و لو تا آخر عمر، حق دارد و عمری قرار دادن به صورت شرط، به نحو مذکور در سؤال هم مانع ندارد. و اللّه العالم.
ج- ب: در عمری ملک عمری شده به ملکیت، مالک آن باقی است بنابراین، وصیت به این که بعد از اتمام شدن عمری، ملک، به شخص معینی داده شود و حسب الفرض، زائد بر ثلث هم نباشد اشکال ندارد. و اللَّه العالم
س 1802
اشاره
- اگر ورثه در اثر تقلید از مراجع مختلف اختلاف نظر داشته باشند، به چه نحوی باید عمل نمایند؟
ج
- در صورت مفروضه چنانچه ورثه با یکدیگر در نحوه عمل توافق کنند احوط است و الّا رفع امر به حاکم شرع جامع الشرائط میشود و او طبق نظر خود حکم میکند. و اللَّه العالم
س 1803
اشاره
- از این به بعد ورثه نسبت به استفاده از ترکه تقسیم ناشده همچون استفاده از میوه درختان چگونه باید عمل کنند؟ آیا حکم رفتن به خانه برادر و خواهر و دوست را دارد؟ یا باید هر کس به اندازه سهم آیندهاش استفاده نماید؟
(و لو مقدار اندک یک کیلو میوه)
ج
- اگر استفاده از آنها با تراضی نسبت به یکدیگر باشد اشکال ندارد و الّا حکم بقیّه اموال متوفّی را دارد که هر یک از ورثه در آن حسب السهم شریکند. و اللَّه العالم
س 1803
اشاره
- اگر شخصی در زنده بودن خود با عقل و هوش سالم ملکی را در وصیتنامهای که نوشته است به نوه خود ببخشد و در وصیّتنامه ذکر کند که کسی از وراث حقی به او ندارند و وصیتنامه هم به مهر و امضای شورای روستا رسیده باشد و این شخص هم ملک آن مرحوم را که به او بخشیده احیا کرده باشد و تمام دستورات شخص فوت شده را که در وصیتنامه ذکر شده است از قبیل نماز و روزه و رد مظالم و بدهیهای دیگر و تکالیف آن مرحوم را انجام داده باشد آیا وراث میتوانند این ملک را به تصرف خود در بیاورند؟
ج
- بطور کلی اگر کسی در حال حیات ملکی را به نوه خود و یا به هر کس دیگر ببخشد و ملک را در اختیار متهب قرار دهد یعنی به قبض او بدهد ورثه حقی
جامع الاحکام، ج2، ص: 211
به آن ندارند و در نزاع موضوعی مرافعه شرعیه لازم است. و اللَّه العالم
س 1804
اشاره
- در مواردی که هزینه مخارج هفتم و چهلم و ... باعث تصرف در اموال میت که صغیردار و یا بخطر افتادن آبروی شخص مصیبتدیده میشود و برای حفظ آبروی خود ناچار به گرفتن قرض از این و آن میشود، حکم شرعی چیست؟
ج
- در مورد سؤال، چنانچه متوفی وصیت به صرف مخارج ایام هفته و چهلم و غیره نموده باشد بمقدار ثلث ترکه با ملاحظه سایر وصایای نافذه اعتبار دارد و لو ورثه صغیر داشته باشد ولی اگر وصیت نکرده باشد از سهم ورثه صغیر صرف در مخارج ایام هفته و چهلم و غیره جائز نیست و کبار مختارند از مال خودشان مصرف نمایند البته توجه داشته باشید در صورتی که ورثه هم متمکن نباشند نباید خود را با قرض و غیره در مضیقه قرار دهند. یادآوری این مطلب لازم است که اگر مؤمنین بجای بعض مخارج غیر لازم که در اینگونه موارد مرسوم شده است و چنانچه در سؤال نوشتهاید گاهی باید تصرّف در مال صغیره یا قرض کردن انجام شود اموری را که بیشتر بدرد متوفی میخورد نظیر قضاء نماز و روزه و اداء حقوق واجبه مانند خمس و زکاة و مظالم بجا آورند بسیار بهتر و بلکه در بعض موارد لازم است. و اللّه العالم.
جامع الاحکام، ج2، ص: 213