یارب که بقای جاودانی بادا//کامت بادا و کامرانی بادا
هر اشربه ای کز پی درمان نوشی//خاصیت آب زندگانی بادا
یارب که بقای جاودانی بادا//کامت بادا و کامرانی بادا
هر اشربه ای کز پی درمان نوشی//خاصیت آب زندگانی بادا
طواف درگه پیر حقیقت//اجازت نیست بی غسل طریقت
اگر ره بایدت در خلوت خاص//بپرس اول ره حمام اخلاص
معاذاله زهی فرخنده حمام//که آبش هست آب روی ایام
ای تماشاییان جاه و جلال//بشتابید بهر استقبال
که ز ره می رسد به سد اعزاز//از در شاه موکب آمال
موکبی با جهان جهان شوکت//موکبی با جهان جهان اجلال
به میدان تاز و سر در آتشم ده باد جولان را//پر از دود سپند جان من کن دور میدان را
بزن بر جانم آن تیر نگاه صید غافل کش//که در شست تغافل بود و رنگین داشت پیکان را
کمان ناز اگر اینست و زور بازوی غمزه//چه جای دل که روزن می کند در سینه سندان را
از بهر چه در مجلس جانانه نباشم//گرد سر آن شمع چو پروانه نباشم
بیموجب از او رنجم و بیوجه کنم صلح//اینها نکنم عاشق دیوانه نباشم
سد فصل بهار آید و بیرون ننهم گام//ترسم که بیایی تو و در خانه نباشم
تعداد صفحات : 3