فوج

خدا شنوا و بیناست؟
امروز شنبه 22 اردیبهشت 1403
تبليغات تبليغات

جواز تعبیر از خدا به «چیز»

بابی دربارۀ جواز تعبیر از خدا به «چیز»

[٢١٩]١-عبد الرحمن بن ابی نجران گوید: از امام جواد علیه السّلام درباره توحید پرسیدم و گفتم: آیا می توانم خدا را به عنوان «چیز» تعقّل کنم؟ فرمود: آری؛ ولی در خرد نمی گنجد و حدّی ندارد؛ زیرا هرچه به ذهن تو خطور کند، خدا جز او باشد. چیزی مانند او نیست و خاطرها او را درک نکنند. چگونه اندیشه ها و خاطرها او را درک کنند در صورتی که خلاف آنچه در خرد گنجد و در خاطر نقش بندد، می باشد؟ تنها همین اندازه به خاطر گذرد: چیزی که حقیقتش درک نشود و حدودی ندارد.

[٢٢٠]٢-حسین سعید گوید: از امام جواد علیه السّلام پرسش شد: آیا می شود گفت خدا

«شیء» (چیز) است؟ فرمود: آری، این تعبیر او را از هردو حد بیرون می برد، حدّ تعطیل و حدّ تشبیه.

[٢٢١]٣-امام باقر علیه السّلام فرمود: همانا ذات خداوند از آفریدگانش جدا و آفریدگانش از ذات او جدایند و هرآن چه نام «چیز» بر او صادق باشد، جز خدا مخلوق است.

[٢٢٢]4-زرارۀ اعین گوید: که امام صادق علیه السّلام می فرمود: همانا ذات خداوند از آفریدگانش خلو و جدا و آفریدگانش از ذات او جدایند و هرآن چه نام «چیز» بر او واقع شود، آفریده و مخلوق است جز خدا و خدا آفرینندۀ همه چیز است.

خجسته و منزّه است آن که چیزی مانندش نیست و او شنوا و بیناست. [علامه سید محمد حسین طهرانی رحمه اللّه گوید: «. . . معنای خلو (جدائی) ، خلو حقیقی و بینونیّت ذاتی نیست، زیرا این موجود، مخلوق و معلول حق است و به تمام وجود خود قائم به اوست؛ و چگونه متصور است که خدا از او جدا باشد؟ و او از خدا جدا باشد؟]

[٢٢٣]5-امام باقر علیه السّلام فرمود: همانا ذات خداوند از آفریدگانش جدا و آفریدگانش از ذات او جدایند و هرآن چه نام «چیز» اطلاق شود، آفریده شده است جز خدا و خدا آفرینندۀ همه چیز است.

 

[٢٢4]6-هشام حکم گوید: امام صادق علیه السّلام به زندیقی که از او پرسید: خدا چیست، فرمود: او چیزی بر خلاف چیزهاست. گفتار من برگشتش به اثبات معنایی (برای خدا) است. او چیزی است به حقیقت «چیز بودن» جز این که جسم و شکل نیست، دیده نشود، لمس نگردد و با حواس پنجگانه درک نشود.

عقل ها او را درنیابند و روزگار کاهشش ندهد و زمان ها دگرگونش نسازد.

پرسشگر گفت: می گویید خدا شنوا و بیناست؟ فرمود: او شنوا و بیناست:

شنواست بی عضو گوش و بیناست بی ابزار چشم، بلکه با ذات خود می شنود و با ذات خود می بیند. اینکه می گویم: شنواست و با ذات خود می شنود، بیناست و با ذات خود می بیند، معنایش این نیست که چیزی است و ذات چیز دیگری؛ بلکه خواستم آنچه در دل دارم به زبان آورم، چون از من پرسیدی و می خواهم به تو که پرسشگری بفهمانم؛ بنابراین می گویم: همانا او با تمام ذاتش شنواست و معنای تمام این نیست که برای او بعضی باشد و برگشت سخنم تنها به این است که او شنوا، بینا، دانا و آگاه است بی آنکه ذات و صفت، اختلاف و کثرت پیدا کند.

پرسشگر گفت: پس او چیست؟ امام فرمود: او ربّ و معبود و الله است.

منظور از اینکه می گویم: اللّه (یا ربّ است) ، اثبات این حروف یعنی الف، لام، هاء، راء و باء برای خدا نیست، لکن بازگشت گفتارم به این است که خداوند چیزی است که آفرینندۀ چیزها و سازندۀ آنها است و مصداق این حروف، معنایی است که با اللّه، رحمن، رحیم، عزیز و نام های دیگرش نامیده می شود و اوست معبود شکوهمند و عزّتمند.

پرسشگر گفت: هرچیزی که در خاطر گذرد، آفریده شده است. حضرت فرمود: اگر چنین باشد که تو گویی، خداشناسی از ما ساقط است، زیرا ما مکلّف نیستیم به شناختن آنچه در خاطر گذرد، بلکه ما می گوییم: هرچیزی که به حواس درآید و درک شود و حواّس آن را محدود و تصوّر کند، مخلوق است [آفرینندۀ چیزها باید از دو جهت ناپسند برکنار باشد: یکی از آن دو نفی است چرا که]نفی، باطل کردن و نبودن است و جهت دوم، تشبیه (مانند چیزی بودن) است؛ چرا که تشبیه، صفت آفریده است که اجزایش به هم پیوستگی و هماهنگی آشکاری دارد. بنابراین جز اثبات سازنده چاره ای نیست به دلیل بودن آفریدگان و ناگزیری آنها از اعتراف به اینکه آنها ساخته شده اند و سازنده، جز آنها است و مانند آنها نیست؛ زیرا هرچیز مانند آنها باشد با آنها شباهت دارد در ظاهر پیوستگی و هماهنگی پیکر و در بودن پس از نبودن و انتقال از کودکی به بزرگی و از سیاهی به سفیدی و از نیرومندی به ناتوانی و حالت های موجود و معلوم دیگری که به توضیح آنها نیازی نیست؛ چرا که روشن و موجودند.

 

پرسشگر گفت: چون وجود خدا را اثبات کردی، پس او را محدود ساختی.

حضرت فرمود: محدودش نکردم، بلکه اثباتش کردم؛ زیرا بین نفی و اثبات جایی نیست. پرسشگر به حضرت گفت: پس برای خدا انّیّت و ماهیت است؟

فرمود: آری؛ چیزی ثبوت پیدا نمی کند مگر با انّیّت و ماهیّت. پرسشگر گفت:

خدا چگونگی (کیفیّت) دارد؟ فرمود: نه؛ چون چگونگی جهت صفت و احاطه او می باشد، و لیکن چاره ای نیست مگر آنکه «چگونگی» برای او اثبات گردد تا او را از دو جهت تعطیل و تشبیه بیرون برد و زیرا کسی که وی را نفی کند، او را انکار کرده است و ربوبیّت اش را فروچیده و وجودش را ابطال کرده است. و هر که وی را به غیر او تشبیه نماید، او را به صفات آفریدگانش که مصنوعات او هستند و استحقاق و لیاقت ربوبیّت را ندارند منتسب کرده است. و لیکن ناچار لازم می آید که برای وی اثبات کیفیّتی نمود که غیر او مستحقّ آن نباشد و در آن کیفیّت کسی با او مشارکت نداشته باشد و جز خداوند احاطه پیدا ننماید و غیر از خدا، کسی از حقیقت آن کیفیّت نتواند علم و اطلاع حاصل کند. پرسشگر گفت:

رنج کارها را خودش متحمّل می شود؟ امام فرمود: او برتر از این است که [مانند صنعتگران]کارها را با تصدّی خودش به عهده گیرد؛ زیرا این روش کار از صفات مخلوق است که انجام کارها بدون تصدی (مباشرت) و زحمت امکان پذیر نیست؛ ولی خداوند فرازمند است، اراده و خواستش نافذ است، آنچه را اراده نماید تحقّق یابد [چه با اسباب عادی و چه بدون اسباب و هیچ نیازی به مباشرت و تحمّل زحمت ندارد].

 

[٢٢5]٧-از امام باقر علیه السّلام پرسیدند که آیا جایز است بر خدا «چیز» اطلاق نشود؟ فرمود: آری، این تعبیر، او را از هردو حدّ بیرون می برد: حدّ تعطیل (یعنی هستی و صفات کمال را از خدا نفی کردن) و حدّ تشبیه (یعنی با ممکنات و آفریدگان در حقیقت صفات و عوارض، شبیه قرار دادن) .

اصول کافی ص187

دسته بندي: کتاب انلاین,حدیث,
مطالب مرتبط :

ارسال نظر

کد امنیتی رفرش

مطالب تصادفي

مطالب پربازديد