حمله حیدری : مشتمل بر توصیف شجاعت و رشادت و ازخودگذشتگی حضرت علیبنابیطالب علیهالسلام
مشخصات کتاب
سرشناسه : راجی کرمانی، بمانعلی، قرن ۱۳ق.، قرن ۱، .
عنوان و نام پدیدآور : حمله حیدری : مشتمل بر توصیف شجاعت و رشادت و ازخودگذشتگی حضرت علیبنابیطالب علیهالسلام/ اثر طبع بمانعلی کرمانی.
مشخصات نشر : تهران: اسلامیه، ۱۳۸۹.
مشخصات ظاهری : ۳۶۲ ص.: مصور؛ ۲۲×۲۹ سم.
شابک : 978-964-481-370-2
وضعیت فهرست نویسی : فیپا
یادداشت : کتاب حاضر در سالهای مختلف توسط ناشران متفاوت منتشر شده است.
موضوع : شعر فارسی -- قرن ۱۳ق.
موضوع : شعر مذهبی -- قرن ۱۳ق.
رده بندی کنگره : PIR۷۰۲۹/ح۸ ۱۳۸۹
رده بندی دیویی : ۸فا۱/۵
شماره کتابشناسی ملی : ۱۹۸۰۷۴۳
معرفی برخی منظومه های موسوم به حمله حیدری و سرایندگان آنها
حمله حیدری یا بزرگترین حماسه مذهبی فارسی
مقدمه
حسین بهزادی اندوهجردی
از آن هنگام که کاخ عظیم نظم پارسی«شاهنامه» بوسیله استاد بزرگ طوس پی افکنده شد، با بهای مختلف فکری و ادبی بروی اندیشمندان صاحب طبع گشوده گردید و هر گروهی بزعم خود یار این آیت فصاحت و بلاغت که «ابن اثیر» قرآن عجمش خواند گردیدند. جامعیت و شمول این سرمشق معرفت و دانش همگام با ناکامیها و پایان غم انگیز زندگی سرآینده بزرگش آنچنان تاثیری در قلوب عالم و عامی بجای گذارد که سخنوران چیره زبان با اعجاب و تحسین پیرویش کردند و عامه مردم بعنوان نقل مجلس انتخابش نمودند. حقیقت جوئی و توجه عمیق استاد طوس بمبانی ملی و مذهبی و پیشوای انسانها حضرت محمد ص و تعلق خاطر وی به آل علی ع و استناد بگفتار رسول اکرم در آغاز و انجام بیشتر داستانهای رزمی و موثرترین انگیزه جلب قلوب و افکار خردمندان متدین بوده و هست از آنجمله نمونه این افکار است که در شاهنامه بفراوانی میتوان یافت: انا مدینة العلم و علی بابها: که من شهر علمم علیم در است درست این سخن گفت پیغمبر است لا خیز فی القول الامع الفعل: بزرگی سراسر به گفتار نیست دو صد گفته چون نیم کردار نیست لو کان العلم فی الثریا لناله رجال من اهل الفارس: هنر نزد ایرانیان است و بس انما مثل الجلیس الصالح و الجلیس السوء کحامل المسک و نافخ الکیر... به عنبر فروشان اگر بگذری شود جامعه تو همه عنبری اگر تو شوی پیش انگشت گر از او جز سیاهی نیابی دگر این اثر بزرگ حماسی از جهات مختلف ادبی و تاریخی... در ادبیات ایران و جهان تاثیر غیرقابل انکاری داشته و مورد تقلید گویندگان بزرگی قرار گرفته است. در زمینه مذهب یکی از بزرگترین آثار حماسی که بتقلید شاهنامه فردوسی تنظیم یافته «حمله حیدری» است که با این بیت آغاز میشود:
بنام خداوند بسیار بخش خردبخش و دین بخش و دینار بخش
و راجع است بحمد خدا و نعمت رسول و ائمه اثنا عشر و زندگی حضرت رسول و علی بن ابی طالب و غزوات آن حضرت تا پایان خلافت و ضربت خوردن شهادت آن امیرمؤمنان. ماخذ این منظومه بنابر نوشته استاد دانشمند آقای دکتر ذبیح الله صفا در کتاب «حماسه سرائی در ایران» کتاب «معارج النبوة و مدارج الفتوة» تالیف معین بن حاجی محمد فراهی میباشد. ناظم این حماسه مذهبی «میرزا محمد رفیع خان باذل» است که با برادر خود در عهد سلطنت شاه جهان گورگان از موطن خویش «مشهد» به هندوستان رفتند و بمشاغل مهم دولتی گماشته شدند. میرزا محمد رفیع خان باذل به سال 1123 در دهلی فوت شد و منظومه حمله حیدری ناتمام ماند و پس از او شاعری بنام «ابوطالب اصفهانی» کار او را بپایان رسانید. علاوه بر حمله حیدری باذل حماسه مذهبی دیگری نیز بنام «حمله حیدری ملا بمانعلی کرمانی» موجود است و با این بیت شروع میشود.
بنام خداوند دانای فرد که از خاک آدم پدیدار کرد
و از لحاظ تعداد ابیات بیش از حمله حیدری باذل است، این منظومه نیز در باره زندگی محمد بن عبدالله ص و زندگی و غزوات مولای متقیان است و آقای دکتر صفا آنرا «حمله راجی» نامیده اند باعتبار اینکه تخلص ملابمانعلی کرمانی«راجی» بوده است. درباره وجه تسمیه «بمانعلی» داستانی بخاطر دارم که بی شباهت به داستان تغییر حالت «سنائی» و دیگران ... نیست: معروف است ملابمانعلی در آغاز آیین زردشتی داشته و لازم بتذکر است که زردشتیان احترام فراوانی نسبت به سالار شهیدان حسین بن علی ع قائلند و آن جناب را بخاطر ازدواج با شهر بانو دخت یزدگرد، داماد خود میدانند. بمانعلی که معلوم نیست نام زردشتیش چه بوده مبتلا به بیماری غیرقابل علاج و خطرناکی میشود در ایام عاشورا که شیعیان در مصیبت سیدالشهداء سینه میزدند و عزاداری میکردند او را از خانه بیرون می آوردند تا عزاداران را بنگرد. سرانجام روزی با مشاهده سینه زنان گریه فراوانی میکند و بیهوش میشود. در عالم بیهوشی مولای متقیان را می بیند که خطاب باو میفرمایند... (بمان) این واقعه سبب بهبودی او میشود و سپس مسلمان میگردد و نام خود را به «بمان علی» تغییر میدهد و شروع به نظم حمله حیدری که مشتمل بر منقبت مولای متقیان است میکند. البته ملابمانعلی کرمانی سالها بعد از باذل، حمله حیدری خود را منظوم ساخته است. این دو منظومه حماسی هر دو بسبک و شیوه شاهنامه فردوسی و به بحر متفاوت ساخته شده است و خصوصاً میرزا محمد رفیع باذل در بیشتر قسمتهای منظومه خود به پیروی از استاد بزرگ طوس موفق گردیده است. برای مثال جنگ علی امیرالمؤمنین با عمرو بن عبدود و مناظره فیما بینشان از لحاظ شعری درست شبیه صحنه نبرد رستم و اشکبوس شاهنامه فردوسی است...
-------------------------
به نام خداوند دانای فرد
که از خاک آدم پدیدار کرد
بسی گوهر تابناک آورد
که از نور او آب و خاک آورد
ملا بمانعلی (بمونعلی) کرمانی علیهالرحمه، متخلص به راجی، از برجستگان فن سخنوری و سخندانی و سخنسنجی در عهد ناصری است که حاصل تلاشهای او در قلمرو بحر رجز، کتاب ارزنده حمله حیدری است. هر چند مرحوم باذل نیز در این زمینه اثر مانایی به یادگار گذاشته است.
ذکر این نکته ضروری است که الحق خبرگان هنر و صنعت چاپ سنگی در گزینش کتابهای ارزنده برای چاپ شور و مشورت کرده و از چاپ کتب بیفایده پرهیز نمودهاند. چرا که این زحمتکشان فن چاپ سنگی، هم از نظر شناخت محتوی و مضمون و بازخوانی مخطوطات ورزیده بودند و هم در چاپ و صفحهآرایی و انتخاب خطاطان صاحب ملاحت قلم و رسامان آشنا به طرح و تصویر دقت وافر داشتند. بیشتر مساله عشق بود نه التفات به قاذورات دنیوی. جان میکندند تا کتابی به مرحمت حروف منقور در سنگ با اشکان زیبا در مطبعه اهل دل به چاپ برسد.
کتاب حمله حیدری نیز در زمره کتب چاپ سنگی چشمگیر است. دریغ و درد که بسیاری از این آثار- طی زمان- به کاغذ پارهای (از سر لطف دارندگان بیهنر و بیاطلاع از اعتبار اینگونه کتابها) مبدل گشتهاند...
نسخه مورد معرفی، فاقد جلد است. شماره صفحات در هم ریخته و شیرازه و عطف از بین رفته، حاشیه صفحات در اکثر موارد پاره است. حیف از پاره شدن اشکالی که به چشمان خون پالای رسامان به ظرافت و دقت ترسیم شدهاند.
با این حال راقم این سطور کوشش کردم تا این کتاب را به ترتیب و نظم و نسق برسانم، و از گوشه زبالهدانی کتابخانهای بیرون بکشم و ... حاصل این زحمات عرضه صورت و مضمون کتاب حمله حیدری است به این مشخصات:
- صفحه استقبال بسیار زیبایی با مطالبی در باب معرفی کتاب و محرر و ذکر نام کتاب، محصور در داخل ترنجی با سر ترنجهای حامل گل و بوته. مزین و منقش به انواع نقوش نباتی، به تنهایی معرف ذوق و چابکدستی رسام با تزیین فراوانی از گل و گلبرگ در چهار گوشه جدول در برگیرنده مطالب و نمادها و نشانهها با ذکر:
«... هذا کتاب حمله حیدری من تالیف ملا بمونعلی کرمانی علیهالرحمه، المتخلص به راجی».
ضمن اینکه نام محرر کتاب نیز در همین گلبرگ قید شده است:
«... حرره الحقیر الفقیر المذنب میرزا آقا کمرئی»
با اظهار این تاسف که صفحه انجامه این کتاب افتاده و از مطبعه و سال تحریر (دقیقا) خبری نداریم، جز اینکه میدانیم این اثر در عهد ناصرالدین شاه قاجار به طبع رسیده است.
- سر لوح به تصویر امیری آراسته شده با طاس کلاه و تاج بر سر و مکمل به جقه، در حالی که بر دو مخده تکیه زده و پرندهای (شاید قوش و باز شکاری) بر دست راست گرفته. بازوبندی بر بازوی چپ و تصویر محصور در قابی و بیرون این قاب تصویر، باز هم آراسته به گل و بوته. نام کتاب و سراینده آن در این صفحه به درشتنویسی قید گشته و بسمله در داخل کتیبه و حمدیه در وصف آفرینش موجود است، با شعر آغازین مقاله به تفصیل در مد نظر خوانندگان قرار میگیرد.
«...به نام خداوند دانای فرد»
هر برگ کتاب به اقتضای موضوع، دارنده تصویر است و مصور به هیچ وجه در فراهم نمودن این تصاویر کوتاهی نکرده است. کما اینکه نخستین تصویر خیالی به مناسبت: «... گفتار در بیان وحی نمودن جناب اقدس الهی به جبرییل و نازل شدن روحالامین به خانه پیغمبر (ص)» با حضور فرشتگان و گل و مائده آوردن از آسمان و شهپر گشودن کروبیان و ساطع شدن نور بر سر رسول خدا (ص)، صحنه دلپذیری نمایان ساخته است. رسولالله، عمامه بر سر با هالهای از نور با شعاعهای بسیار و نقابی بر صورت در این تصویر دیده میشود. مهارت رسام را از همین تصویر درمییابیم که صاحب سبک است و متاسفانه نام و نشانی از او بر گوشهای از تصاویر رویت نمیشود.
توضیح تصویر:
به حکم خداوند، روحالامین
فرود آمد از آسمان بر زمین
ابا فوج کروبیان فلک
ز هر آسمانی ملوک و ملک
تصویر بعدی با حضور رسول خدا (ص) (در حالی که حسنین را بر روی زانوان نشانده) و حضرت علی ابن ابیطالب، عیان شده است. رسام از نظر تقدم رسول الله و حضرت امیر بر حسنین که به صورت دو کودک دیده میشوند، دو هاله کامل نور بر سر آن دو بزرگوار و دو هاله بادامی شکل دور سر حسنین کشیده است. از نظر صحنهآرایی به هیچ وجه یادش نرفته است که پردههای منگولهدار و پنجرههای آراسته به نقش و نگار و فرش گل آذین به عنوان زیرانداز از نوک خامه بر زمین و کسوت بزرگواران بر صحنه دیدار آنان بچکاند.
تصویر دیدنی دیگر، بازگویی و بازبینی معراج پیامبر اکرم (ص) را ارایه مینماید. براق- اسب آن حضرت با تاجی بر سر و شهپرهای گشوده و دم طاووس نشان در میان فرشتگان عرش برین دیده میشود که مرکب حضرت ختم رسل گشته است:
بیاراست دارای عرش برین
به عرش برین بهر عرش آفرین
توصیف و شرح شمایل دیگری را به عهده بگیریم که:
«... در بیان رفتن رسول خدا (ص) به غار ثور و ریختن قریش به خانه حضرت به جهت کشتن او» پرده برمیدارد. حضرت امیر (ع) فداکارترین انسان روی زمین، به جای پیامبر (ص) در بستر او آرمیده، با عمامهای بر سر و نقابی بر صورت. ملائک از آسمان بر زمین آمده و ملکی بادبزن بر دست در بالای سر آن حضرت ایستاده و ملائک دیگر با هدیهای از نور از عرش بر فرش حاضر میشوند. رسام روانداز منقشی فراهم دیده و ...
علی (ع) چون بجای نبی جای کرد
به او یار گردید، دادار فرد
بیش از سی تصویر، به شرح شجاعت مولا علی علیهالسلام اختصاص یافته است. در یکی از این شمایلها «قنبر» غلام باوفای حضرت علی (ع) با تبرزینی بر دست و کلاه نمدین بر سر دیده میشود.
«... گفتار در بیان موعظه و نصیحت نمودن خاتم انبیا اصحاب را در باب ولایت امیر مومنان»
در برگیرنده تصویری است که رسول الله را در جای موعظه (بر منبری نشسته) و حضرت امیر (ع) و صحابه را در مقابل آن حضرت نشان میدهد. ذوالفقار علی (ع) نماینده حضور آن حضرت است...
***
از سایر مشخصات کتاب حمله حیدری
میتوان به خط ساده به شیوه چاقنویسی آن اشاره کرد با جوهر مشکی الوان. کاغذ به کار رفته برای تحریر نخودی رنگ و هر برگ به چهار ستون تقسیم شده و عناوین هر مبحثی به خط جلی تحریر یافته است.
کتاب حمله حیدری به قطع 22×34 سانتیمتر به چاپ رسیده است.
موضوع: حمله حیدری و صولت صفدری و شرح جانفشانی مولا علی (ع) است. به علت گم شدن صفحه بدرقه و انجامه، بیش از این از مشخصات کتاب، اطلاعی نداریم. تحریر کتاب به زبان فارسی است.
لازم به تذکر است که در سالهای اخیر، نسخههایی از این کتاب به شیوه چاپ جدید، به طبع رسیده که از نظر تصویرگری و صفحهآرایی چندان دلپذیر نیستند. اگر چه هر جلدی از نسخ چاپ سنگی کتابها با وجود کمبود امکانات، بهترین نمونه چاپ را عرضه نموده، از نظر کیفیت میتوان اظهار نظر کرد که کتاب مورد معرفی (حمله حیدری) در مقایسه با سایر متون از نفاست خط برخوردار نیست، کما اینکه تجلید مناسب آن نیز مورد شک است. این کتاب فقط به قدرت قلم رسام و تصاویر مختلف و شرح هر واقعه همراه با شمایل اهمیت فراوان دارد.
بازتاب احادیث نبوی و روایج عرفانی در کلام راجی کرمانی
چکیده
احمد امیری خراسانی
استاد یار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهید باهنر کرمان
در بین انواع شعر فارسی، شعر حماسی از ارزش خاص و ویژه ای برخوردار است و در این میان حماسه های دینی، جایگاه ممتازی به خود اختصاص داده اند . زیرا حماسه های دینی از شمیم خوش کلام وحی بهره مند گشته و این سرچشمه فیاض و معنوی همچون رودی زلال و جاری جانهای مشتاقان کلام نغز دری را سیراب نموده است. یکی از علل ماندگاری این نوع سخن که دست تطاول هیچ چپاولگری نتوانسته است آنها را از صفحه روزگار محو نماید؛ همین برخورداری از وحی و سنّت و عرفان به عنوان سرچشمه های معنوی سخن ادیبان و شاعران فارسی زبان است.
در این مقاله، بر آنیم که حماسه «حمله حیدری»، اثر مرحوم «راجی کرمانی» شاعر قرن سیزدهم را از این منظر بنگریم. زیرا بازتاب باورها و اعتقادات مذهبی در بستر کلام او متموّج است. در کلام وی تأثرات قرآن، حدیث و عرفان حضور دارد به ویژه در قسمت ساقینامه ها که به مصداق پیش درآمد و مدخلی است برای ورود به اصل سخن، کاربرد اصطلاحات عرفانی به وفور مشاهده می شود.
در این نوشتار تلاش شده است آنجا که راجی سخنان خود را مستند به احادیث آورده و آن را با نغمه روحبخش عرفانی مزین کرده است نشان داده شود.
کاربرد عناصر تجریدی و انتزاعی باعث شده است که شعر او در قسمت ساقینامه ها درون گرا شود که این امر دلیل آشنایی شاعر با عالم عرفان و اصطلاحات عرفانی است. اشارات صریح قرآنی، احادیث و اصطلاحات عرفانی همچون لاهوت، لامکان، زهد، طنازی، خانقان، خمخانه، دیر و مغان، می راز، ساقی، جام، الست، ازل، نی، دلدار، خرابات، خم، مغَنی، توبه، پارسایی، ماسوی، درد کش، رند، دلق و... در اشعارش ملاحظه می شود.
بهره گرفتن حماسه «حمله حیدری» از کلام نبوی و عرفان، اساس این مقاله است که امید است در نشان دادن بخشی از ابعاد گوناگون سخن وی که بر بستر دین و مذهب حرکت می کند مفید باشد.
مقدمه
از گذشته تاکنون، از گذشته تاکنون، شعر را از نظر نوع ادبی، به گونه های متفاوتی تقسیم کرده اند که شعر حماسی یکی از انواع آن به حساب آمده است حماسه و منظومه های حماسی از دیدگاه صاحبنظران به انواع مختلفی از جمله: 1- منظومه های حماسی اساطیری و پهلوانی 2- منظومه های حماسی تاریخی 3- منظومه های حماسی دینی 4- منظومه های حماسی مصنوع تقسیم شده است. }1}
در این راستا دین و مذهب یکی از اصولی است که شاعران و سخنوران پیوسته به دفاع از آن برخاسته و حمیت دینداری خود را با سرودن اشعاری چه به صورت منظم و چه به صورت پراکنده به اثبات رسانیده اند و در حقیقت این نوع شعر را در خدمت بیان افکار و عقاید خویش قرار داده و حربه ای برای بیان مقصود خود دانسته اند.
در تاریخ شعر فارسی «اشعار دینی از شاعرانی مانند کسایی و ناصر خسرو آغاز شد و بعداً به وسیله شاعران شیعی مذهبی از قبیل قوامی رازی شاعر قرن ششم هجری و ابن حسام شاعر قرن نهم و محتشم کاشانی شاعر قرن دهم تکمیل شد. بعد از آن در تمام دوره صفویه و قاجاریه ادامه یافت این اشعار که حماسه های دینی را هم باید در شمار آنها دانست، معمولاً در ذکر مناقب و یا مصائب اولیای دین و پیشروان تشیع سروده شده است. رواج این نوع شعر در دوره صفویه که عهد تقویت مذهب تشیع و رسمی شدن آن در ایران است؛ از هر دوره، دیگر بیشتر بوده و در دوره قاجاریه نیز از رواج نیفتاده.» }2}
همین نوع حماسه های مذهبی است که در نهایت منجر به پدید آمدن گروهی شد به نام «مناقبیان» یا «مناقب خوانان» که به ذکر بزرگیها و علوّ مقام پیشوایان خود، به ویژه در شیعه می پرداختند. «از آثار شیعه در قرن ششم هجری معلوم می شود که دسته ای خاص به نام «مناقب خوانان» یا «مناقبیان» ظاهراً از عهد آل بویه به بعد در ایران سرگرم کار بودند. کار این دسته آن بوده که قصاید و اشعاری در ذکر مناقب امامان شیعی می خواندند و مردم بر گرد آنها اجتماع می کردند و به اشعاری که می خواندند گوش فرا می دادند. همراه این مناقب، حکایاتی هم نقل می شد که در آنها از شجاعتهای علی بن ابیطالب (ع) پیشوای شیعیان سخن می رفت. این کار مقدمه ایجاد داستانهای قهرمانی و منظومه های حماسه های دینی درباره مغازی علی بن ابیطالب (ع) و اولاد او شده و از این راه چند منظومه بدیع به بحر
متقارب در ادبیات فارسی به وجود آمده است. مانند:
خاوران نامه ابن حسام و حمله حیدری باذل و حمله حیدری راجی کرمانی و خداوند نامه فتحعلی خان صبای کاشانی و اردیبهشت نامه سروش اصفهانی و چند منظومه دیگر...» }3}
راجی کرمانی، منظومه سی هزار بیتی حمله حیدری را بر اساس اقتباس و تقلید از شاهنامه فردوسی سروده است. همانگونه که استاد سخن، فردوسی، رستم را قهرمان شاهنامه، این حماسه ملی ایران قرار داده است که خالق شگفتیها و کارهای خارق العاده است؛ راجی کرمانی هم به علت عشق و علاقه وافرش به مولای متقیان علی (ع) آن حضرت را به عنوان قهرمان منظومه خود قرار می دهد و آن بزرگوار را نماد انسان وارسته و کامل، کما هو حقه، قلمداد می کند همچون فردوسی که رستم را نماینده ایرانی برتر و آگاه و تا اندازه ای انسان کامل معرفی می نماید. همانگونه که مولانا نیز تشابه حضرت علی (ع) و رستم را به عنوان نماد انسان کامل در نظر دارد: زین همرهان سست عناصر دلم گرفت
شیر خدا و رستم دستانم آرزو ست }4}
همچنین راجی، سرآغاز بیشتر غزوات را با ساقی نامه های پر شوری - 24 ساقی نامه در حدود 1200 بیت - که آکنده از اصطلاحات و مفاهیم بلند عرفانی است آغاز می کند تا خواننده را برای پیگیری داستان آماده کند
ملّا بما نعلی کرمانی، معروف به «راجی کرمانی» شاعر قرن سیزدهم است که با سرودن اشعاری حماسی و غنایی در ذکر بعثت و تاریخ زندگی حضرت رسول (ص) و همچنین شرح سرگذشت و جنگها و ذکر دلاوریهای حضرت علی (ع)تحت عنوان «حمله حیدری» یا به اختصار «حمله» نام خود را در گستره ادب فارسی ماندگار ساخته است. در خصوص زندگی وی واقعه ای بدین گونه نقل شده است.
«وی در ابتدا زرتشتی بود و در اوان جوانی به بیماری فلج دچار می شود. در ایّام محرّم تحت تأثیر نوحه های عزاداران عاشورا، از هوش می رود؛ در آن حال مولا علی (ع) را به خواب دیده که به بالین او آمده و می گوید: (بمان! بلند شو.) در این هنگام وی به هوش آمده، از جای بر می خیزد و خود را تندرست می یابد.پس از این واقعه به میان سوگواران رفته و در سوگ امام حسین (ع) بر سر و سینه می زند. این رویداد دگرگونی عمیقی را در احوالش پدید آورده و از دین زرتشتی به دین اسلام می گرود و نام ملّا بمو نعلی (بمانعلی) را بر خود می نهد.» }5}
بعد از این واقعه که زندگی جدیدی برای او رقم می زند، تحت تأثیر قرار گرفته و تحوّلی شگرف در او به وجود می آید، به خدمت علما و عرفای کرمان می شتابد و از محضر آنان کسب فیض می کند که حاصل آن سرودن منظومه حماسه دینی است به نام «حمله حیدری» که در این خصوص آمده است: راجی که مثل بود در ایّام
نو کرده قبول دین اسلام
بس شعر که در مصاف حیدر
گفته به صفای آب کوثر }6}
این شاعر والامقام، متأسفانه آنگونه که شاید و باید قدر ناشناخته است. شرح حال و زندگی او همچون سایر شاعران این سرزمین به کمال نگاشته نشده است تنها چند تذکره محدود به ذکر کوتاهی از زندگی وی پرداخته اند که ذیلاً اشاره می شود.
راجی کرمانی- ملابمانعلی- او از شاعران اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزده هجری است. در آغاز به شال بافی اشتغال داشت. چون اسلام آورد مدتی از کمارن دوری گزید و به عتبات رفت. سپس به کرمان برگشت و دوباره به مشهد رفت و چون به کرمان برگشت مورد لطف و حمایت خاص ابراهیم خان ظهیرالدوله قرار گرفت و با فراغ بال به نظم حمله حیدری پرداخت و آنچنان در این کار مشهور شد که به وی «فردوسی ثانی و حکیم کرمانی» می گفتند بدان سان که ابراهیم خان وی را با خود به تهران برد و به حضور فتحعلی شاه معرفی کرد. شاه او را با بدیهه سرایی آزمود، از جمله فتحعلی شاه این مصراع را ساخت تا ملا بمانعلی مصراع دومش را بگوید. شاه گفت: در جهان چون حسن یوسف کس ندید و ملا بمانعلی ساخت: حسن او دارد که یوسف آفرید.
ظاهراً او در برگشت از همین سفر در کرمان بدرود زندگی گفته است حمله او در بحر متقارب بر وزن شاهنامه فردوسی، سی هزار بیت است.بسیاری او را به سبب برخی اشعار تند مذهبی، «شیعه غالی» شمرده اند.» }7}
مرحوم رضا قلیخان هدایت در مجمع الفصحا، در بخش اوّل از مجلّد دوم تحت عنوان «راجی کرمانی رحمة الله» چنین نگاشته اند: «نامش بمانی و اصلش از زردشتیان ایران و ساکن کرمان بود. به واسطه سعادت فطری، ذوق اسلام یافت و به خدمت علما و عرفای کرمان شتافت. بمانعلی نامش دادند و دیده حالش را به نور ولایت شاه اولیا گشادند طبعش موزون وشایق به مداحی ولّی حضرت بیچون گردید. غزوات و واقعات حضرت رسول عربی و وصّی حقیقی آن حضرت را، منظوم کرد و زیاده از بیست هزار بیت به نظم آورد به نام ظهیرالدوله، ابراهیم خان بنی عمّ خاقان صاحبقران معنون کرد و مورد الطافها شد و چون درگذشت؛ و نواّب شاهزاده شجاع السلطنة حسنعلی میرزا به ایالت کرمان رسید، وقتی به حسب تقدیر، به خدمتی فقیر بدان ولایت افتاد و اشعار آن را شنید و به جمع آن ترغیب کرد؛ مولانا محمد هاشم بن ملالطفعلی که در خدمت شاهزاده، وکیل وظایف علما بود و در این باب اهتمامی کرد، میرزا مظهر کرمانی متصدی جمع و تربیت آن متفرقات شد و درین دولت ابد مدت آن مثنوی را به قالب طبع درآوردند و تعدّد یافت؛ چون مشتمل بر مدایح و مناقب بود لازم دانست که برخی از آنها را تیمّناً در این کتاب نگارد». }8}
سپس برخی از اشعار مرحوم راجی را تحت عنوان؛ در توحید، ذکر آمدن ولید و عتبه و شیبه به میدان و کشته شدن ولید به دست علی (ع)، ذکر غزوه احد و خندق، ذکر غزوه خیبر و قتل حارث، ذکر قتل مرحب، ذکر جمل و صفین و نهروان نقل می نماید.
مرحوم راجی در اشعار ذیل که تحت عنوان «ساقینامه و مجلس بزم و توصیف کتاب» سروده علاوه بر اینکه خود را به نام راجی خوانده است، تلویحاً به اعتقاد اولیه خود که زرتشتی بوده و سپس به اسلام گرویده است اشاره دارد: سوی پیر میخانه گشتم روان
روانم شد از دیدنش جاودان
سوی می پرستی نگه کرد پیر
که ای از تو گفتار روشن پذیر
به آهنگ نظمم نوایی نواخت
نوایی به آواز عاشق بساخت
که راجی که مدحتگری کار اوست
ثنا و ستایش سزاوار اوست
ز گنج نهان درّ اسرار سفت
سر گنج اسرار بگشاد و گفت
که ماییم عشاق عهد الست
که از عشق ما عشق گردیده مست
زبانها به این نغمه در راز شد
به این صوت دلها پر آواز شد
که بادا هزاران هزار آفرین
به راجی ز نزد جهان آفرین
بر آن نغمه چون نغمه خوان آمدند
همه سوی پیر مغان آمدند
خدا را به ما گوی راجی کجاست
که از صوت او جان ما در نواست
چنان پاسخ آورد دانای راز
که گویم اگر سرّ این راز باز
گر او را در این دم ببینید رو
چه دارید پاداش گفتار او
یکی گفت جان هدیه او کنم
یکی گفت دل را گروگان کنم
ز گفتار ایشان بخندید پیر
به سویم تبسّم کنان شد بشیر
که راجی همین رند نیک اختر است
که درج سخن را از او گوهر است
همی مژده دادند بر یکدگر
که راجی است این رند بی پا و سر
همه زان نوا درد سان آمدند
بسوی پیر جویای راز آمدند
که از کیست او از که دارد نژاد
بخندید و پاسخ چنین داد یاد
که این رند نیک اختر نیک پی
نهال است از باغ جمشید و کی
ولیکن نه جامش از این پر می است
که از دوره کیقباد و کی است
شده در دو گیتی از آن کامیاب
که گردیده خاک ره بو تراب
از آن بر سرش از شرف افسر است
که مدحتگر ساقی کوثر است
حمله حیدری، ص287
منظومه حمله حیدری، در حدود سی هزار بیت است که در شرح وقایع آغاز اسلام رسالت حضرت نبی اکرم (ص) به ویژه حالات مولی الموحدین علی (ع) به سبک و سیاق شاهنامه فردوسی، در بحر متقارب سروده شده است. این منظومه با این بیت شروع می شود: به نام خداوند دانای فرد
که از خاک آدم پدیدار کرد
و با این بیت پایان می یابد ندانم از این گردش روزگار
ز کردار وارون ناپایدار
صاحبنظران نیز این منظومه را ستوده و آن را در شمار حماسه های دینی خوب و قابل اعتنا قلمداد نموده اند. که «در بین تمامی حماسه های دینی از جایگاه خاص و ویژه ای برخوردار است. این منظومه از لحاظ استحکام الفاظ و زیبایی ابیات از حمله حیدری باذل برتر است.»}9}
با توجه به محتوای منظومه، کلام راجی از پیوند شعر غنایی، حماسی و مذهبی شکل گرفته است و بازتاب باورهای مذهبی و ارزشی در سراسر کتاب او موج می زند. اگر چه در بعضی قسمتها، نظم منطقی کتاب به هم خورده و بعضی از وقایع، ترتیب تاریخی ندارد؛ ولی روی هم رفته می توان حمله حیدری راجی را منظومه ای دانست که ضمن سرودن سرگذشت بزرگان صدر اسلام و با استفاده از مقدسات این دین مبین، کلام خود را جاودانه کرده است. این منظومه؛ از ویژگیهای متنوعی برخوردار است که شاید مهمترین آن بهره گیری از قرآن، حدیث و عرفان است که چاشنی کلام راجی شده است.
بیشتر آثار ماندگار زبان فارسی از این سرچشمه لایزال بهره مند گشته، لذا در طول تاریخ دست تطاول هیچ چپاولگری نتوانسته است آنها را از صفحه روزگار محو نماید.
زیرا، مردم، کلام برگرفته شده از وحی و سنت و عرفان را بر صحیفه دل می نگاشته اند که این رمز بقا و ثبات آن به شمار می رود.
یکی از ویژگیهای کلام راجی، کاربرد صریح اشارات قرآنی، احادیث، اصطلاحات عرفانی و عناصر تجریدی و انتزاعی است که در جای جای کلامش هویداست. این امر باعث شده است که شعر او به ویژه در قسمت ساقی نامه ها درونگرا شود که این درونگرایی خود مقدمه آشنایی شاعر با عالم عرفان است.
در این نوشتار برانیم آنجا که مرحوم راجی، سخنان خود را مستند به احادیث آورده و آن را با نفحه روحبخش عرفان مزیّن کرده است؛ نشان داده شود.
بی شک، منظومه ای همچون حمله حیدری که خمیر مایه و جوهره آن دینی و مذهبی است؛ نمی تواند بدور از آیات قرآنی و احادیث که اساس دین و مذهب است باشد. راجی جا به جا و به هر نحوی از انحاء اشاره گونه ای چه به صورت مستقیم و چه به صورت اشاره، به احادیث کرده و آنها را یا به صورت اقتباس و یا تلمیح و یا ایماء و اشاره به کار گرفته است و گاهی آن مفاهیم را به طریقی در کلام خود حل می کند که آشنایان به سخن وحی آن را از فحوای کلامش در می یابند و بدین وسیله قداست منظومه اش را دو چندان کرده است.
ترکیباتی همچون عهدالست، عهد ازل، لاهوت، ناسوت، لامکان، توکل، صف، لطف، هوی، ید بیضا، آتش طور، نام های قیامت، هاروت و ماروت، داستان سامری، نام بتهای دوران جاهلیت و اصطلاحات فراوان عرفانی، از جمله ترکیباتی هستند که راجی به مناسبت های مختلف از آن سود جسته و آن را در کلام خویش به کار برده است.
در سخن وی، تضمین درج، تلمیح و اقتباس آیات و احادیث و نکات عرفانی بسیار فراوان است. در این مقاله سعی شده است تا آنجا که امکان دارد؛ اشاره های مذکور را در زمینه احادیث و عرفان مشخص کرده، تا از این طریق بتوان تعلق خاطر راجی را به باورها و ارزشهای دینی خود نشان داد که امید است در نشان دادن بخشی از ابعاد گوناگون سخن وی که بر بستر دین و مذهب حرکت می کند؛ کار ساز باشد و طالبان را باز نماید که تا چه اندازه کلام الهی و نبوی، چاشنی سخن شاعر شده است. در این جستجو با مطالعه تمام منظومه راجی مطالعه شد. ملاحظه گردید که نزدیک به 25 حدیث شریف نبوی و در حدود 100 اصطلاح عرفانی مورد استفاده و استناد راجی واقع شده است.
شایان ذکر است که در این منظومه بیش از 100 آیه قرآنی مورد استفاده قرار گرفته که راجی آنها را یا به صورت تصریح و یا تلمیح و اشاره آورده است که مجموعه آنها در نوشته ای دیگر تحقیق و تدوین شده است.مطالب این نوشته در دو بخش تنظیم و ارئه شده است. الف: جلوه احادیث، ب: جلوه عرفان
الف- جلوه احادیث
در این بخش ابتدا ابیات راجی ذکر می شود سپس احادیثی که از آنها بهره گرفته است آورده می شود. ندانم چه لطف اندرین خاک داشت
که بر سیرت خویش او را نگاشت
(حمله، ص4)
ان الله خلق آدم علی صورته ( احادیث مثنوی، ص 213) }10} زبان را کلید امید آوردم
به گنج نهانی کلید آوردم
(حمله، ص5) به گنج نهانی زبانش کلید
ز سیماش راز نهانی پدید
(همان، ص13)
ان لله تحت الارض (عرش) کنزاً او کنوزاً مفاتیحها السنة الشعراء چنین گفت کز اهل بیت من است
چو ایشان به من یک دل و یک تن است
(حمله، ص 13)
راجع به سلمان فارسی است: ان سلمان منا اهل البیت (تحلیل اشعار ناصرخسرو، محقق، ص 29 به نقل از سفینة البحار قمی، ج 1 ، ص 647 ) به بویی که آید ز ملک قرن
به خلق خلیق و به حسن حسن
(حمله، ص 16)
به من از یمن تازه فیضی رسید مشامم از آن بوی رحمن شنید به من می وزد از فضای
یمن شمیم جهان داور ذوالمنن
(همان، ص 268) همی گفت کاید مرا بر مشام
ز سوی یمن هر شب و صبح و شام به من بوی رحمان فرد مجید
مشام دل از نکهت او شنید
(همان، ص 270 ) ببوسید خاک و برآمد زجا
که آید از این خاک بوی خدا
دریغا ز دلدار و از روی او
که زین خاک می بشنوم بوی او
(همان، ص 271 )
راجع به اویس قرن است که به سه صورت زیر نقل شده است.
الا ان الایمان یمان و الحکمة یمانیة و اجد نفس ربکم من قبل الیمن. (احادیث مثنوی، ص 73، به نقل از مسند احمد، ج 2، ص 541)
انی لاجد نفس الرحمان من جانب الیمن (مأخد قبل، به نقل از احیاء العلوم، ج 3، ص 153)
تفوح روائح الجنه من قبل قرن. (مأخذ قبل به نقل از سفینة البحار، ج 1 ص 53)
منم خادم دختری کز شرف
ستاید مر او را شه من عرف
(حمله، ص 47) دلیران بطحا سنانها به کف
که ریزند خون شه من عرف
(همان، ص 64)
و نیز صفحات، 116 ،135 ،245 و 270
ظاهراً اشاره به احادیث زیر است.
من عرف نفسه فقد عرف ربه که منسوب به حضرت علی (ع) است و با تعبیر اذا عرف نفسه جزو احادیث نبوی آمده است. (احادیث مثنوی، ص 167)
من عرف الله کل لسانه.(احادیث مثنوی، ص 67 به نقل از المنهج القوی، جلد 2، ص 580) ز مکرش ابوبکر شد سوی غار
ز افسون او ناله زد سوسمار
(حمله ص 58)
مصراع اول اشاره به ثانی اثنین دارد (توبه، آیه 40) مصراع دوم: در احوال پیغمبر (ص) آمده است که سوسمار با او تظلّم کرد. در دعا آمده است:
اللهم صل علی من کلمه الضب فی مجلسه مع اصحابه اللهم صل من تشفع الیه الظبی بافصح کلامه (فرهنگ تلمیحات، دکتر شمیسا، ص 522، به نقل از دلایل الخیرات، ص )63
حضرت به سوسماری که در نزد اعرابی بود گفت: یا ضب من ربک؟ سوسمار گفت: خدای کاینات. پیغمبر (ص) فرمود و من انا یا ضب؟ سوسمار گفت: محمد بن عبدالله پیغمبر فرمود که را عبادت می کنی؟ سوسمار گفت: خدا را و تو را و اعرابی اسلام آورد. (مأخذ قبل، ص )523 در شهر علم از که شد ارجمند
در کفر از حصن خیبر که کند
(حمله، ص 72) خدا با خداوندش همراز بود
در علم یزدان بر او باز بود
(همان، ص 157) ندانم که در رزم رزم آور است
که علم پیمبر بدو یاور است
(همان، ص 243)
چون یزدان در علم بر من گشود
به یزدان که او آن در علم بود
(همان، ص 291)
انا مدینه العلم و علی بابها، فمن اراد العلم فلیأت الباب (احادیث مثنوی، ص 37 به نقل از جامع الصغیر و کنوز الحقایق) منم آنکه فرمود در شأن من
به فرمان یزدان شه ذوالمنن
که مهر حسینم چو جان در تن است
منم از حسین و حسین از من است
(حمله، ص 115)
اشاره به سخن مشهور حضرت رسول (ص) دارد: حسین منی و انا من حسین. ز دست قسیم جحیم و بهشت
به دوزخ شوی یار با دیو زشت
(حمله، ص 81) در آن روز از قاسم خلد و نار
همه نار شد قسمت روزگار
(همان، ص 154) رود داوری سوی این کار زار
که او هست قسمتگر خلد و نار
(همان، ص 174) دهد خوب را زشت و بر زشت زشت
بود او قسیم جحیم و بهشت
(همان، ص 185)
به لشگر تو این مال قسمت نما
که هستی تو در عرش قسمت نما
(همان، ص 250)
قال رسول الله (ص) لعلی: انت قسیم الجنه و النار. (تحلیل اشعار ناصر خسرو، محقق ص 82 ، به نقل از بحار الانوار ج 9) امین گشت در درگه کبریا
به اقرار الاعلی لافتی
برآمد نوا از همه ماسوا
به آیین الاعلی لافتی
کسی نیست جز او خداوندگار
نه تیغ است رخشنده چون ذوالفقار
(حمله، ص 112)
و نیز صفحات 157، 166، 183، 248 و )304)
اشاره به حدیث معروف و مشهور دارد: لافتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار. بخوانده رسول خدای جهان تو را
سیّد شباب (شاب) اهل جنان
(حمله، ص 117)
الحسن و الحسین سید شباب اهل الجنه. (تحلیل اشعار ناصر خسرو، محقق، ص 71، به نقل از جامع الصغیر، ج 1) ز مدح شه لو کشف راز گو
ز محراب و معراج او بازگو
(حمله، ص 139)
اشاره به سخن معروف مولا علی (ع) دارد: لو کشف العظاء ما ازددت یقینا کند سوی خورشید گر کج نگاه
به مشرق زمین باز گردد ز راه
(حمله، ص 141)
در حدیث ردالشمس آمده است
که پیغمبر (ص) خورشید را برای حضرت علی (ع) برگرداند تا نماز کند.
ان علیا بعثه رسول الله (ص) فی حاجه فی غزوه حنین و قد صلی النبی العصر و لم یصلها علی فلما رجع وضع رأسه فی حجر علی (ع) و قد او حی الله الیه فجلله بثوبه فلم یزل کذلک حتی کادت الشمس تغیب ثم انه سری عن النبی (ص) فقال اصلیت یا علی فقال لا فقال النبی (ص) اللهم رد علی علی الشمس فرجعت حتی بلغت نصف المسجد..
(احادیث مثنوی، ص 173 به نقل از بحارالانوار، ج 6)
رسولی که لولاک در شأن اوست
خدیوی که جبریل دربان اوست
(حمله، ص 144)
نبودی گر او آسمانی نبود زمین و زمان و مکانی نبود همه آفرینش از او شد پدید
جهان آفرین بهر او آفرید
(همان، ص 190)
و نیز صفحات 10، 26، 193 و 296
اشاره دارد به حدیث معروف: لو لاک لما خلقت الافلاک (احادیث مثنوی، ص )172
[11] ز تیغت چنان قدر ایمان فزود
که ایمان سر فخر بر عرش سود
به گیتی از امروز تا رستخیز
عبادات و طاعات اهل تمیز
نیرزد به یک ضرب شمشیر تو
بود کم ز تیغ جهانگیر تو
به نام خداوند بی ضد و جنس
بود بهتر از طاعت جن و انس
(حمله، ص 155) ز قالوا بلی تا گه رستخیز
عبادات و طاعات اهل تمیز
درون دو گیتی همه هر چه هست
نیرزد ثوابش به آن ضرب دست
(همان، ص 314)
اشاره به سخن معروف حضرت رسول (ص) است: ضربه علی فی یوم الخندق افضل من عبادة الثقلین. به امر نبوت تویی پیش بین
خدا را ولی و مرا جانشین
(حمله، ص 156)
همه عهد من عهد و پیمان اوست که فرمان من آنچه فرمان اوست به عهد من ار کس بپیچید
سر بود دشمن داور دادگر
(همان، ص 296)
من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه (احادیث مثنوی، ص 224 به نقل از مسند احمد (ج 4 و جامع صغیر ج 2 و کنوز الحقایق) سراینده قول فزت و رب
چو بشنید پر خنده بگشاد لب
(حمله، ص 157)
اشاره به سخن معروف حضرت علی (ع) است که به هنگام شهادت فرمودند: فزت و رب الکعبه. هویدا ز هر ظلمتی گشته نور
ز هر پرده ای کرده حسنی ظهور
(حمله، ص 165)
ان الله تعالی خلق خلقه فی ظلمه فالقی علیهم من نوره فمن اصابه من ذلک النور اهتدی و من اخطاه ضل. (احادیث مثنوی، ص 6 به نقل از جامع صغیر ج 1 و فتوحات مکیه ج )2 کز آغاز او عقل را راه نیست
ز انجام او وهم آگاه نیست
(حمله، ص 193)
لا یدرکه بعد الهمم و لایناله غوص الفطن. (نهج البلاغه، خطبه اول) ره بندگی را پذیرفته ام
که ترک خدایی خود گفته ام
نخستین مرا بنده خویش خواند
پس آنگه به تخت رسالت نشاند
(حمله، ص 208)
ظاهراً اشاره به: اشهد ان محمداً عبده و رسوله در این رزم ما را سر آمد زمان
همانا بود بودنی بی گمان
(حمله، ص 222)
ف القلم بما هو کائن (احادیث مثنوی، ص 38، به نقل از مسند احمد، ج 1 و کنوز الحقایق) چه خوش گفت دانشور رازدان
ذهاب و ذهب دار و مذهب نهان
(حمله، ص 266)
متأثر از شعر مولاناست که می فرماید: در بیان این سه کم جنبان لبت
از ذهاب و از ذهب وز مذهبت
مضمون سخن اقتباس از عبارتی است که آن را بعضی از مفسران حدیث می دانند و برخی از سخنان حضرت امام صادق (ع): استر ذهبک و ذهابک و مذهبک. (شرح مثنوی، دکتر محمد استعلامی، ص262 ) گذارم کنون در میان شما
من این اهل بیت و کلام خدا
هر آن کس به این هر دو شد یار دوست
به دارای یزدان که یار من اوست
هر آن کس ز پیوند ایشان گذشت
به دیو لعین تا ابد یار گشت
(حمله، ص 296) که پیغمبر ما سپارد به ما
دو چیز گرانمایه پر بها
(همان، ص 297)
انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی. این حدیث به طرق دیگر نیز آمده است.
از جمله: انی تارک فیکم خلیفتین کتاب الله حبل ممدود ما بین السماء و الارض و عترتی و انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض. (تعلیقات حدیقه، ص 398 به نقل از جامع الصغیر، جلد 1 ص 4)
و نیز: انی تارک فیکم امرین. ان اخذتم بهما لن تضلوا کتاب الله و اهل بیتی عترتی، ایها الناس اسمعوا و قد بلغت انکم ستردون علی الحوض فأسألکم عمّا فعلتم فی الثقلین.(اصول کافی، ج 2 ص 57) و نیز مراجعه شود به الرسالة العّلیه، ص 29.
ب: جلوه عرفان
مباحث عرفانی و نکته های آن در کتاب حمله حیدری قابل تأمل است. بستر کلام راجی حول محور زندگی حضرت رسول (ص) و مولا علی (ع) می چرخد و گاهی نیز به وقایع جانسوز کربلا اشاره می کند و سخن از دین و مذهب و نشر احکام اسلامی است و با توجه به اینکه عرفان اسلامی آبشخوری جز دین و مذهب و قرآن ندارد؛ تقریباً همه سخنوران فارسی زبان خمیر مایه هایی از عرفان در کلامشان موجود است که راجی کرمانی نیز مستثنی نیست.
اشارات عرفانی در کلام راجی به دو گونه جلوه کرده است:
یکی در ساقی نامه ها که به صورت واضح و آشکار و با ذکر اصطلاحات و کلمات عرفانی، مشربی از عرفان را در کلام خود بروز داده و عذوبت سخنش را با شهد عرفان و اصطلاحات آن آمیخته است. بطوری که در ساقینامه ها سخن راجی درونگرا می شود.
دیگر در لابلای اشعارش گاهی به صورت مفهومی و گاهی با ذکر بعضی از اصطلاحات عرفانی، سخن خویش را با عرفان پیوند داده است.
کثرت اصطلاحات عرفانی، به ویژه در ساقی نامه ها، بیانگر آن است که راجی با عرفان اسلامی آشنایی داشته و چه بسا که حلاوت آن را نیز چشیده باشد که من لم یذق لم یدر. اشارات گوناگونی که در اشعارش به عارفان شاعر و شاعران عارف دارد نمایانگر آن است که راجی با آثار این بزرگان آشنایی کامل داشته است و بی شک عرفان آنها نیز بر سخن او تأثیر نهاده است.
گاهی نیز در سرآغاز سخن و در ابتدای هر داستان و ذکر واقعه ای به فراخور، ابتدا به وادی اصطلاحات عرفانی گام می نهد و از پیر معان شراب فنا و بی خودی می طلبد و ضمن خطاب به مغنّی، و استمداد از او ادامه سخن را پی می گیرد.
در کلام راجی، اصطلاحاتی همچون جام، صاف، درد، نوش، مغنّی، میخانه، جان، ساقی، می دیر، خرابات، مست، ساغر، رخ، نقاب، میگسار، می پرست، جانانه، یار، دلدار، آتش تابناک، خم، بیدل، عکس، رخ یار، مطرب، رند، محرم، ماسوا، خرقه، راز، زرق و شید، خراب، می ناب، جام مغان، آتشین آب، دردی آشام، خروش، نشئه، جوش، دل، می فروش، جرعه، باده لعل رنگ، می سرخگون، آب خم، لاله گون، ره توبه، ره زهد، دلق ریایی، پیر خرابات، دریای دل، خودپرستی، طنازی، دلدار، صهبا، کشف راز و سالک زیاد به چشم میخورد که برخی از این اصطلاحات، عناصری غنایی همچون خرابات، ساغر، جام، خانقه و برخی همچون درّ راز، گنج اسرار، درّ اسرار، نقش بیم و امید، جان، محرم، می طهور و آتش طور، عناصری تجریدی و انتزاعی به شمار می روند. در بیش از بیست ساقی نامه که در کلام راجی شکل گرفته است؛ تماماً سخن از درونگرایی و عرفان است همچنین در چند مورد هم با اصطلاح خطاب به مغنّی، باز به ذکر نکاتی عرفانی پرداخته است. در اینجا به چند مورد از اشعار او که در ساقی نامه ها سروده شده است و در برگیرنده نکات ظریف عرفانی است اشاره می رود. در این بارگه جای هشیار نیست
در این بزم هشیار را بار نیست
مگر مطرب و عیش رایی زند
در این پرده بی خود نوایی زند
در این پرده من را نماید رهی
ز راز نهانم دهد آگهی
مغنّی از این پرده بنوای ساز
که گردید رزم آفرین رزم ساز
شراب وصال از دم شیر نوش
می ناب از آب شمشیر نوش
ز نوک خدنگ و سنان شاه جو
ز خون چهره از رنگ هستی بشو
زخم کمند ابروی یار بین
ز تیر و سنان قد دلدار بین
به زیر سم باره آرام جو
چه جستی وصال دلارام جو
نگاه نگار از پر تیر بین
رخ یار از برق شمشیر بین
ز نوک سنان سینه را طور کن
دل از آتش تیغ پر نور کن
ز تن بگذر و در تن آور روان
ز جان بگذر و ساز جان جاوادان
نمایی چو ترک تن و ترک سر
در این بزم شاید که یابی خبر
(حمله، ص 97)
یکی از اصطلاحات مهم عرفانی که در سرتاسر این کتاب، موج می زند، اصطلاح راز است. این کلمه، بیش از چند صد بار در معانی مختلف در کلام راجی تکرار شده است که بیشترین بار معنایی آن، عرفانی است.
وقتی راز باشد، لوازمی دارد. مسأله محرم و نامحرم مطرح می شود، اظهار و اختفای آن هر دو عوارضی دارد
رازها را گر نیازی در میان
درکها را تازه کن از قشر آن
(مثنوی، دفتر پنجم، بیت 7)
آیا هر چیز که مخفی و مجهول باشد راز است؟ راز، وقتی راز است که به حیرت بینجامد، اگر جهان رازی نداشت، حیرت هم وجود نداشت. بنابراین، رازها بر دو نوعند: رازهای نازل و رازهای اعلا.
رازهای نازل مثل بعضی مجهولاتی که در اجتماع با آنها سر و کار داریم؛ حیرت آور نیستند. ولی راز به معنی عارفانه اش از جایی متّولد می شود که با حیرت آغاز می شود. راز را باید با راز دان در میان نهاد. اهلیّت می خواهد تا راز را درک کند. به قول مولانا: گفت هر رازی نشاید باز گفت
جفت طاق آید گهی گه طاق جفت
در بیان این سه، کم جنبان لبت
از ذهاب و از ذهب و وز مذهبت
(مثنوی، دفتر اول، بیت 1045)
و یا اینکه: راز جز با راز دان انباز نیست
راز اندر گوش منکر راز نیست
(مثنوی، دفتر هشتم، بیت 9) عارف رازدار در حیرت می گریزد
لذا راز حیرت آور، مطلوب عارف است
قدح چون دور من گردد به هشیاران مجلس ده
مرا بگذار تا حیران بماند چشم بر ساقی
(سعدی)
یکی از این رازها، راز عشق است که بزعم عارف، اساس و محور هستی و خلقت است که عارف می خواهد مخفی بماند. شرح تو غبن است با اهل جهان
همچو راز عشق دارم با جهان
(مثنوی، دفتر پنجم، بیت 7) چون زر از و ناز او گوید زبان
یا جمیل الستر خواند آسمان
(مثنوی، دفتر سوم، بیت 4732)
در اینجا چند مورد از مواردی که راجی به راز اشاره کرده است؛ ذکر می شود: در گنج اسرار از او گشت باز از
او آشکار است پوشیده راز
(حمله، ص 4) گشایم به صاحبدلان راز دل
زنم راه دلها به آواز دل
(همان، ص 5) درون حرم محرم راز بین
ز ساقی تو بر ما سوا ناز بین
(همان، ص 5) از این راز بهتر که بندیم لب
که خورشید رخشان نتابد به شب
(همان، ص 9) به گنج نهانی زبانش کلید
ز سیماش راز نهانی پدید
(همان، ص 13) کنون آنکه او هست دانای راز
همه راز پنهان به من گفت باز
(همان، ص 17) به نزد پیمبر زر از نهفت
همه هر چه بگذشته بُد باز گفت
(همان، ص 19) پیمبر ز هر سو بسی بنگرید
بسی راز پنهان ز هر گوشه دید
(همان، ص 33) به صاحبدلان شرح این راز گو
به دلدادگان این نوا بازگو
(همان، ص 48) مغنّی بیارای از این پرده راز
که شد پرده از چهره یار باز
(همان، ص 49) دلم محرم راز دلدار کن
در آن پرده ام محرم راز کن
(همان، ص 50) زر از نهان سوی دانای راز
نهانی سر راز را کرد باز
(همان، ص 51) نبی شد به سوی شبستان راز
سر راز بگشاد با بی نیاز
(همان، ص 51) به خلوتگه راز چون شد به راز
ز دیدار او دیده اش گشت باز
(همان، ص 63) به سوی امام از پی التماس
سر راز بگشاد با حق شناس
(همان، ص 74)
ز اعجاز سر دفتر اهل راز
نمایم سر دفتر راز باز
(همان، ص 88) چو راز خداوند آمد به بن
ز راز خدا بار گویم سخن
(همان، ص 126) به دیر مغان دیگر این راز کرد
در دیر را این سخن باز کرد
(همان، ص 133) که می آید از طور گفتا نار
ندانم که گردد دگر راز دار
(همان، ص 141) از آن راز بس ننگ دارد قلم
که گوید ز آورد ضحاک و جم
(همان، ص 362)
همان طور که گفته شد، اصطلاح راز در منظومه حمله حیدری بسیار فراوان به کار رفته است که فقط به ذکر چند مورد بسنده شد.
وقتی سخن را با نام خدا آغاز می کند؛ اینگونه به وادی عرفان پای می نهد: به نامی گشایم سر نامه باز
که زان نامها نامه شد سرفراز
به میخانه و کعبه هشیار و مست
به آن نام نامی بر آرند دست
حریف هنر پرور و شیخ جام
به آن نام گیرند تسبیح و جام
به دیر و به میخانه روند مست
به آن نام گیرند ساغر به دست
به دیر مغان شاهد و می فروش
به نامش کنند باده ناب نوش
چو بر نام او ساقی ماهرو
ز خم ریخت می در سفالین سبو.
سبو چون خم باده مستی نمود
چو ساقی سبو می پرستی نمود
سبو را چنان کار بالا گرفت
که بر دوش دردی کشی جا گرفت
دهی گر به آن نام صهبا به من
به زرّینه جام ای بت سیم تن
فرازم کله گوشه بر مهر و ماه
چو سیمین عذاران زرّین کلاه...
(حمله، ص 48)
در پرهیز از زهد ریایی و رهایی از ترویز و اجتناب از ریا کاران سخن می گوید و راهی به سوی دردی کشان می طلبد تا صافی دل شود و رنگ ترویز را از جامه بشوید و با نوشیدن می معرفت، ننگ و نام بر باد دهد و خرقه و دفتر را رهن می بنهد و دربانی دیر را گردن نهد: دل از مفتی و شیخ طرف نبست
نی آر و می آر و مغ و می پرست
مرا سوی دردی کشان راه ده
ز صافی دلانم دل آگاه ده
ز می جامه زهد زرم بشو
مرا سوی میخانه بنمای رو
که سرمست در کوی میخانه دوش
چنین گفت با می کشی می فروش
دلی کو خراب از می ناب نیست
مگو دل که غیر از گل و آب نیست
چو اندرز راویم در گوش شد
همه زهد و زرقم فراموش شد
چنین گشت اندرز اویم پسند
که بگسستم از سبحه و زهد و پند
به دیر مغان آمدم رایگان
رسیدم به نزدیک پیر مغان
مغ و می کش آورد مینا و جام
که می نوش و بر باد ده ننگ و نام
به آهنگ مستان سرودی سرود
به یک نغمه دین نُو دلم را ربود
چو بر ساغرم باده ناب ریخت
ز دل بند تزویر و زهرم گسیخت
چو با چنگ و می گشت رامشگرم
به می رهن شد خرقه و دفترم
به یک جرعه ام آنچنان کرد مست
که گشتم به پیر مغان می پرست
(حمله، ص 48)
موارد دیگر در این خصوص را می توان در صفحات، 89، 143 و 278 ملاحظه کرد.
به هنگام مدح مولا علی (ع) با نوایی عارفانه، بزم این مدح را می گستراند و باز به دنبال زدودن ننگ و نام و پرهیز از عارفان و زاهدان ریایی است: مگر ساقی بزم جامم دهد
رهایی از ترویز و دامم دهد
به یک جرعه می هستیم طی کند
دلم چون درون خم می کند
ره آشتی را نشانم دهد
نشانم ز دیر مغانم دهد
به کوی خرابات مستی کنم
به دیر مغان می پرستی کنم
لبم از لب یار نوشد شراب
دهانم از آن لب شود نشئه یاب
اگر سینه زان نشئه آرم به شور
شود سینه ام رشک سینای طور
از آن ناله گردد دلم پر ز شور
شود غیرت ناله نخل طور
ز مدحش زبان را منوّر کنم
حدیثی ز ساقی کوثر کنم
(حمله، ص 81)
او از ابتدا که دایه دهر به او نوشانده است؛ با عشق مأنوس گردیده است و دلش در بند یار مانده و سری را که فدایی معشوق نباشد؛ لایق دار و چاه عدم می داند. از روز الست، عهد با خراباتیان بسته است و نشئه ای که وجود او را لبریز کرده است؛ از لب یار است نه از لب جام. مرا دایه دهر چون شیر داد
در عشقبازی به رویم گشاد
دلی کو گرفتار دلدار نیست
سری کو فدای ره یار نیست
مکافات آن بر سر دار
به چاه عدم آن نگونسار به به
مریزاد دستی که روز الست
مرا با خراباتیان عهد بست
که روز الستم به پیر مغان
شراب مغان آمدم ارمغان
لبم از لب یار شد نشئه جوی
نه از صاف مینا و دُرد سبوی
(حمله، ص 89)
در باب توکل، که یکی از اصطلاحات بسیار معروف و رایج عرفان است که عارف خود را در مقابل خداوند، کالمیّت بین یدی الغّسال می داند؛ سخن می راند و توکل را زبان حضرت رسول(ص) بازگو می کند که بر مذاق عرفان، خود و کار خود را به خدا می سپارد و در هر کاری از او مدد می جوید که من یتوکل علی الله فهو حسبه. ز روز ازل کارم آراسته
پسندیده ام آنچه او خواسته
وی از کار من هر زمان آگهست
به هر جایگه مر مرا همرهست
چو دانست یار من از کار من
کند هر چه باشد سزاوار من
چو او هست هر جای همراه یار
که پنهان و پیداست آگه ز کار
تهی هستم از هستی خویشتن
لب نیستی بستم از ما و من
کسی گر به او آشنایی
کجا خویش کار خدایی کند کند
از این کار گرم است بازار من
که او هست آگاه از کار من
به حال من آگاهی او بس است
چه حاجت که کارم به دیگر کس است
(حمله، ص 106)
هنگامی که در فضیلت حضرت امیر (ع) و حدیث معراج سخن می گوید؛ باز به وادی عرفان پای می نهد و این بار به تأسّی از هاتف اصفهانی که در ترجیع بند معروفش سلوک عرفانی پیشه کرده است؛ او نیز شبانه به دیر مغان می رود و با پیر مغان که ساغر معرفت می نوشاند؛ همراز می شود. از پیر مغان می آموزد که دل از زرق و زهد ریایی بپیراید و.... به دیر مغان دوش دامن کشان
روان آمدم سوی پیر مغان
بدیدم مر او را چو مستان مست
به دستی صراحی و ساغر به دست
بپرسیدمش از حلال و حرام
برویم بخندید و برداشت جام
به من داد و گفتا به من دار گوش
گرت هست گوش نصیحت نیوش
دل از زرق زهد و ریا پاک کن
گریبان چالوس را چاک کن
بیفکن ز تن خرقه و طیلسان
به جز نام ساقی مبر بر زبان
به دا
http://islamicartz.c m
گنجینه معارف : سیمای امام علی (ع) در حماسه های دینی و مذهبی ایران
مقدمه
دکتر هاشم محمدی
منابع : مجلات، کیهان فرهنگی، شماره 216 | تاریخ درج : 1386/10/13 | بازدید : 3743
کلید واژه ها :
حماسه دینی در ادبیات کشورمان از روزگار باستان تاکنون، راه درازی را پیموده است . از “یادگار زریران” به عنوان نخستین اثر بازمانده از این گونه آثار به زبان پهلوی یاد می شود . در دوران اسلامی، ایرانیان مسلمان بویژه شیعیان، در آثار منظوم فراوانی به شرح فضایل و مناقب بزرگان دین، بویژه شرح رشادت های امام علی (ع) در جنگ ها پرداخته اند . این گونه آثار که گاه با عناصری از افسانه، تاریخ و اسطوره درهم آمیخته اند، فصل شورانگیزی از ادبیات کشورمان را رقم زده اند .
در این جستار، نویسنده با ارایه تعریفی از حماسه دینی، به سیر این گونه حماسه ها در تاریخ کشورمان پرداخته، ویژگی های برخی از حماسه های مهم دینی چون: خاوران نامه، حمله حیدری، صاحبقران نامه و مختارنامه را برشمرده است .
پیرایه مردان خدا حیدر کرار
آن هم نسب و هم نفس احمد مختار
آن حاجب بار در اسرار پیمبر
آن میر دلیر سپه دین جهاندار
“قوامی رازی”
حماسه نوعی از اشعار وصفی است که مبتنی بر توصیف اعمال پهلوانی و مردانگی ها و افتخارات و بزرگی های قومی یا فردی باشد، به نحوی که شامل مظاهر مختلف زندگی آنان گردد . (1)
منظومه های حماسی از دیدگاه صاحبنظران به انواع مختلفی از جمله: 1 - منظومه های حماسی اساطیری و پهلوانی 2 - منظومه های حماسی تاریخی 3 - منظومه های حماسی دینی 4 - منظومه های حماسی مصنوع تقسیم شده است . (2)
حماسه دینی و مذهبی به توصیف قهرمانی های بزرگان و اولیای دینی هر قوم اختصاص دارد . این نوع حماسه به بیان مشکلات و جانفشانی قهرمانان و بزرگانی می پردازد، که فداکاری آنها نقشی به سزا در تکوین و ریشه دار شدن دین و مذهب یک قوم ایفا کرده است (3
حماسه های دینی، یادگار مجاهدت گروهی برای حفظ دین و نبرد با معاندان و برانداختن آداب و رسومی است که خلاف عقاید دینی تشخیص داده می شود . نخستین حماسه بازمانده از این دست در ایران، یادگار زریران (ayayadgare zareran) است که متنی حماسی به زبان پهلوی است و شرح و وصف نبرد ایرانیان با خیونان (Hyaona) برای پاسبانی از دین زرتشت است . این داستان را، دقیقی به شعر درآورد و فردوسی هم آن را در شاهنامه گنجانده است و از تاریخ نویسان سده های چهارم تا ششم هجری، تنها ثعالبی به طور مشروح و با کمی اختلاف از این داستان یاد می کند . (4) در واقع این حماسه مربوط به دوران آغازین دین زرتشت است که بهترین دوران برای تشکیل حماسه های دینی بوده است .
پس از اسلام و رواج شعر فارسی، اکثر قریب به اتفاق شاعران فارسی زبان که خود پرورده دین اسلام بودند، اشعار خود را در خدمت دفاع، تبلیغ و ترویج دین اسلام قرار دادند که آغاز دواوین اشعار، تحمیدیه ها، نعت پیامبر و ائمه اطهار (ع) و خلفه بیانگر این موضوع است . در تاریخ شعر فارسی، اشعار دینی از شاعران مانند کسانی مروزی و ناصر خسرو آغاز شد و بعدا به وسیله شاعران شیعی مذهبی از قبیل: قوامی رازی؛ شاعران قرن ششم هجری و ابن حسام خوسفی؛ شاعر قرن نهم و محتشم کاشانی؛ شاعر قرن دهم تکمیل شد . پس از آن در تمام دوره صفویه و قاجاریه ادامه یافت این اشعار که حماسه های دینی را هم باید در شمار آنها دانست، معمولا در ذکر مناقب یا مصائب اولیای دین وپیشروان تشیع سروده شده است . رواج این نوع شعر در دوره صفویه که عهد تقویت مذهب تشیع و رسمی شدن آن در ایران است، که از هر دوره دیگر بیشتر بوده و در دوره قاجاری نیز ازدواج نیفتاد . (5)
همین نوع حماسه یا مفاخره مذهبی است که در نهایت منجر به پدید آمدن گروهی به نام: “مناقبیان” یا مناقب خوانان شد که به ذکر بزرگی و علو مقام پیشوایان خود، به ویژه در شیعه می پرداختند . از آثار شیعه در قرن ششم هجری معلوم می شود که دسته ای خاص به نام مناقب خوانان یا مناقبیان ظاهرا از عهد آل بویه به بعد، در ایران سرگرم کار بودند . کار این دسته آن بوده که مردم برگرد آنها اجتماع می کردند و به اشعاری که مناقب خوانان در وصف ائمه اطهار (س) می خواندند، گوش فرا می دادند . همراه این مناقب، حکایاتی هم نقل می شد که در آنها از شجاعت های علی بن ابیطالب (ع) سخن می رفت . این کار مقدمه ایجاد داستان های قهرمانی ومنظومه های حماسی دینی درباره مغازی علی بن ابیطالب (ع) و اولاد او شده و از این راه چند منظومه بدیع در ادبیات فارسی به وجود آمده که همگی در بحر متقارب است، مانند: “خاوران نامه” ابن حسام و “حمله حیدری” با ذل و “حمله حیدری” راجی کرمانی و “خداوند نامه” فتحعلیخان صبای کاشانی و “اردیبهشت نامه” سروش اصفهانی و چند منظومه دیگر . .). (6)
در باب امام اول شیعیان، میان شیعه داستان هایی به تدریج پدید آمده که بعضی از آنها مبنی بر حوادث تاریخی یعنی جنگ های او در حیات محمدبن عبدالله (ص) و هنگام خلافت و شجاعت های وی است، به تدریج عناصر داستانی بر آنها افزوده شده است و برخی از این داستان ها به کلی دور از حقیقت تاریخی و افسانه محض است که اندک اندک میان ملت ایران و براثر اخلاص شدید این قوم نسبت به حضرت علی (ع) و در آمدن او در صف پهلوانان ملی به وجود آمده است . مردم با توجه به عشق و علاقه شدیدی که به مقام شامخ حضرت علی (ع) داشته اند، افسانه های زیادی درست کرده اند که با واقعیت های تاریخی همخوانی ندارد و بیشتر برگرفته از روحیه شخصی افراد بوده که به صورت روحیه جمعی درآمده است . یعنی افسانه و واقعیت به هم آمیخته شده است و نشان از روح جمعی یک امت دارد . مثلا افسانه نبرد و مسابقه حضرت علی (ع) با رستم و تفوق و برتری آن حضرت مشهور است: رستم با دو دست خود و تمام توان نمی تواند حضرت علی (ع) را از زمین جدا سازد . اما آن حضرت با انگشت برکمرگاه رستم می زند و به آسانی او را بلند می کند:
قوت بازوی او سطوت رستم ببرد
پنجه شیر افکنش فر غضنفر شکست
افسانه هایی این چنین در سراسر ایران (و شاید خارج از ایران) وجود دارد . در رودسر (گیلان) صخره ای است به نام پنجه علی (ع) . این صخره به گونه ای است که هر آن ممکن است فرو ریزد . به گفته مردم، حضرت علی (ع) با دست مبارک خود، آن را نگاه داشته است .
این گونه حکایت ها، بازگو کننده این است که اسطوره و افسانه می تواند از منطق زمان و مکان خارج باشد . به عبارت دیگر، افسانه و اسطوره بی مکان و بی زمان است . مواجهه حضرت علی (ع) با قباد و تهماسب، حکایت از زمان شکنی دارد، زیرا این دو شخصیت در زمان آن حضرت نمی زیستند و حضور حضرت علی (ع) در سرزمین های خاور (ایران، هند و . .. حکایت از بی مکانی است، چنین بی زمانی و بی مکانی در “خاوران نامه” دیده می شود . (7)
“خاوران نامه” از حماسه های دینی قدیم شیعه است که موضوع اصلی آن سفرها و حملات علی (ع) به سرزمین خاوران به همراهی مالک اشتر و ابوالمحجن و جنگ با قباد پادشاه خاورزمین و امرای دیگری مانند تهماسب شاه و جنگ با دیو و اژدها و امثال این وقایع . ناظم کتاب مدعی است که موضوع منظومه خود را از یک کتاب تازی انتخاب کرده است و خود مستقیما دخالتی نداشته است . (8)
در این کتاب، موضوعاتی همچون: مناقب، مراثی، ذکر سجایای اخلاقی پیامبر (ص) و معصومین (ع) گرامی داشت علم و عمل، نکوهش ریا و سالوس، بی اعتباری دنیا، عبرت از مرگ و ... آمده است .
“ابن حسام خوسفی” علاوه بر “خاوران نامه” دیوان اشعاری دارد که در بخش دوم آن قصائد غرایی در نعت پیامبر اکرم (ص) و منقبت مولای متقیان علی (ع) و بیان فضایل ائمه اطهار سروده و شرح مصائبی است که بر آن بزرگواران رفته است . این بخش، شامل 3833 بیت است . در میان شاعرانی که به نشر فضایل و ترسیم سیمای درخشان مولا (ع) از بعد شجاعت، عدالت، سخاوت، ایثار و گذشت . علم، آگاهی، زهد و تقوا پرداخته اند و برخلاف شاعران مداح انتظار کوچکترین صله مادی نداشته اند، چهره ابن حسام این فرزانه زاهد، که بیشترین بخش آثارش را به مدح علی (ع) و خاندان پاکش اختصاص داده، تلالو خاصی دارد . دفاع او از حقانیت مولا و فرزندان بزرگوارش تا آنجا بود که معاندان و دشمنانش، نسبت کفر به او دادند . شاعر در قصیده ای، خود به این موضوع اشاره دارد:
گر نعت اهل بیت کفر است کافرم
هم آسمان گواه برین قول هم زمین
نسبت به کفر می کندم خصم خاکسار
حاشا چه کفر؟ کفر کدام و کدام دین؟!
آری حسود طعنه اگر می زند چه سود
بی تشتر مگس نبود نوش انگبین (9)
“خاوران نامه” ابن حسام از بهترین نمونه های حماسی دینی است و به سبب سرودن این منظومه، وی را “فردوسی ثانی” لقب داده اند . زیرا اندیشه تابناک و اعتقاد راسخ او، سخن فردوسی بزرگ را فرا یاد می آورد، آن جا که به دلیل اظهار تولی به مقام شامخ اهل بیت مورد آزار و اذیت فردی همچون سلطان محمود غزنوی واقع می شود:
منم بنده اهل بیت نبی
ستاینده خاک پای وصی
گرت زین بد آید گناه من است
چنین است آیین و راه من است
برین زادم و هم بر این بگذرم
چنان دان که خاک پی حیدرم (10)
پس از ابن حسام، مثنوی حماسی دینی او مورد تقلید دیگران قرار گرفت که از جمله می توان به اثر ارزنده “حمله حیدری” اشاره کرد .
حمله حیدری راجع به زندگانی محمدبن عبدالله (ص) و علی بن ابیطالب (ع) است که با حمد خداوند و نعت پیامبر (ص) و علی (ع) و ائمه اطهار وصاحب الزمان (عج) آغاز شده، به بعثت پیامبر و احوال محمدبن عبدالله و علی بن ابیطالب (ع) و غزوات و احوال او تا پایان خلافت و ضربت خوردن و وفات وی پایان می پذیرد . این کتاب از روی کتاب “معارج النبوة” و “مدارج القنوة” تألیف معین بن حاجی محمدالفراهی به نظم درآمده است . ناظم اصلی “حمله حیدری” میرزا محمدرفیع خان باذل پسر میرزا محمد است .” (11)
در همین دوره، منظومه های حماسی دیگری نیز وجود دارد همانند: “صاحبقران نامه” که درباره سرگذشت سیدالشهدا حمزةبن عبدالمطلب عموی پیامبر در دربار انوشیروان و عشق او با دختر پادشاه ایران و جنگ های وی با شاهان توران و هند و ممالک فرنگ است که به تقلید از شاهنامه فردوسی است و در سال 1073 هجری به نظم درآمده و ناظم آن معلوم نیست . “مختارنامه” از شاعری به نام عبدالرزاق بیگ دنبلی متخلص به مفتون درباره غزوات مختارابن ابی عبیده ثقفی، “شاهنامه حیرتی” منظومه ای به بحر هزج مسدس مقصور یا محذوف (مفاعیلن، مفاعیلن، فعولن) از شاعران عهد شاه طهماسب اول در ذکر غزوات رسول و ائمه اطهار (ع)، “غزونامه اسیری” منظومه ای به بحر متقارب و به تقلید از شاهنامه فردوسی در شرح غزوات حضرت رسول اکرم (ص) است .
در این منظومه های حماسی دینی بعضی از حالات و بزرگواری ها و شجاعت ها و دلیری های حضرت علی (ع) آمده است که بیشتر آنها روایت های شفاهی بوده که با افسانه و اسطوره و تاریخ آمیخته شده است . وحتی زمینه هایی از تفکر فولکلوریک در آنها دیده می شود که سرایندگان آن با مهارت و استادی این موضوع ها را به تصویر کشیده اند و این نگاه نشان از توانایی، ابتکار و تیزهوشی شاعران آن بوده است که با اعتقادی راسخ و بیانی شیوا، به رشادت های حضرت علی (ع) ویاران باوفایش، جدا از صورت شکوهمند واقعیت تاریخی، در قالب اسطوره ای اشاره می کنند .
غیر از “حمله حیدری” باذل در باب برخی از احوال محمدبن عبدالله صلعم و سرگذشت علی بن ابیطالب (ع) و جنگ های او منظومه ای دیگر به نام حمله حیدری یا “حمله” در دست است که از مثنوی اولی مفصل تر است و آغاز آن با مکالمه رسول خدا (ص) با فاطمه بنت اسد و تولد حضرت علی (ع) در بیت المقدس وبیان بعضی از حالات پیامبر و ازدواج او با خدیجه و بعثت به رسالت است . (12) . ناظم کتاب یکی از شعرای قرن سیزدهم هجری به نام “ملابمانعلی” متخلص به راجی از مردم کرمان است . اثر وی از لحاظ استحکام الفاظ و زیبایی قوی تر و استوارتر از “حمله، حیدری” باذل است . در این کتاب نیز اسطوره و واقعیت به هم آمیخته شده و بعضی از تصورات ملی ایرانیان در آن اثر کرده است: همانند داستان دیوی که به خدمت پیامبر (ص) آمده و قبول دین اسلام کرده است .
از دیگر منظومه های حماسی دینی در این دوره، که بیشترین بخش را به احوال علی بن ابیطالب (ع) و نبردهای او و خلافت وی، بخصوص جنگ صفین اختصاص داده، “خداوندنامه” ملک الشعرا فتحعلیخان صبای کاشانی است . این منظومه به تقلید از استاد طوس سروده شده و به همین سبب بسیاری از اصطلاحات شاهنامه را به عاریت گرفته، که بعدها مورد تقلید سروش اصفهانی قرار گرفت و مثنوی دینی و حماسی خود به نام “اردیبهشت نامه” را به تبعیت از او تألیف کرد، که شرح احوال پیامبر و ائمه اثنی عشر و صاحب الزمان (عج) و دیگر بزرگان دین است .
وی پس از نعت پیامبر (ص) به ستایش امام اول شیعیان پرداخته و نمونه هایی از شجاعت، علم، حلم، سخاوت، ایثار و فداکاری و دیگر فضایل گوناگون آن امام همام را ستوده است . از دیگر منظومه های حماسی مذهبی دیگر که به کین خواهی از دشمنان امام علی (ع) و فرزندان او پرداخته است، می توان: “دلگشانامه” از میرزاغلامعلی آزاد بلگرامی در ذکر اخبار مختارابن عبیده ثقفی رانام برد که به کین خواهی از امام حسین بن علی (ع) در کوفه قیام کرده است . “جنگ نامه” از شاعری متخلص به آتشی که جنگ علی (ع) در بئرالعلم با جنیان و داستان جنگ حیدرکرار با ذوالخمار و با دیگر دشمنان که همه دارای جنبه حماسی و دینی است اما از نظر ارزش و اعتبار ادبی نازل و سست اند .
منظومه ای دیگر در شرح احوال علی بن الحسین مشهور به علی اکبر و قاسم بن حسن است، که شاعری موسوم به محمدطاهربن ابوطالب در سال 1298 هجری آن را به پایان رسانیده است . (13)
با بررسی منظومه های مذهبی، چنین دریافت می شود که مدار سخنان سرایندگان آن اگر چه بیشتر بر دین و ارزش های اخلاقی است، اما محور دین مداری آنان مولا علی (ع) و وصف آن بزرگوار است که به انحاء گوناگون، ضمن مدح آن حضرت و ذکر شجاعت های وی، حقیقت پیروی از آن امام بزرگوار را به همه مخاطبان گوشزد می کنند و مخالفان آن حضرت را نکوهش کرده و اعتراض و پرخاشگری خود را نسبت به دشمنان و معاندان اظهار داشته اند . و این همه بیانگر روح خداجویی و دوستداری ائمه اطهار و عشق به مولا علی (ع) و تعهد و تقید به مذهب و دورنمائی از روح تعبد و پای بندی به دین و مذهب و ارزش های اخلاقی است .
پی نوشت ها:
1.حماسه سرایی در ایران، تألیف دکتر ذبیح الله صفا، ص 31 .
2.همان، ص 5 .
3.یادگار زریران، نخستین حماسه دینی، حسن امامی، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی بیرجند . ص 7 .
4.غررالیبر، حسن بن محمد ثعالبی، ترجمه سیدمحمد روحانی، ص 170 .
5.گنج سخن، ذبیح الله صفا . جلد اول، مقدمه، ص 89 .
6.همان، ص 65 .
7.واقعیت و اسطوره در شعر ابن حسام خوسفی، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی بیرجند، صص 54 - 53 .
8.حماسه سرایی در ایران . تألیف دکتر ذبیح الله صفا، ص 377 .
9.دیوان ابن حسام خوسفی، به اهتمام احمد احمدی بیرجندی و محمدتقی سالک، ص 56 .
10.شاهنامه فردوسی، به تصحیح ژول مول، ج اول، ص 44 .
11.حماسه سرایی در ایران، تألیف دکتر ذبیح الله صفا، ص 380 .
12.همان . ص 385 .
13.فهرست ریو . ج 2 . ص 719 به بعد .
منبع:
http://www.hawzah.net
حمله حیدری نمونه ی یک حماسه ی مصنوع در ایران
مقدمه
هرچند ادوارد براون، شرق شناس برجسته، دوره صفویه را خراب آباد فرهنگی میخواند و در این زمینه مینویسد: یکی از پدیده های عجیب و در ابتدای امر، غیر قابل توجیه دوره صفویه، فقدان کلی شعرای بنام در طول دو قرن حکومت آنها بر ایران است. اما واقعیت این است که بازمانده های ادبی این دوره تاریخی نمونه های نوپردازانه ای شمرده میشوند که خود سر فصل هایی بر طومار ادبیات ایرانی افزوده اند، سروده هایی که با رویکرد مذهبی مردم هماهنگ بوده اند و سوز و گدازی معنوی را در دل خود نهفته داشته اند. بار معنایی اغلب این نمونه های ادبی بر بازتاب ها و باز خوردهای مذهبی و فرهنگی روزگار شاعران سوار بوده است و به زبانی رسا ماندگار شده است. بیتردید یکی از مهمترین باز خوردهای فکری این روزگار رسمیت یافتن آیین تشیع و برتری اندیشه های دینی در این دوره بوده است که هم از سوی دربار صفوی و هم از سوی توده مردم با آغوشی گشاده پذیرفته می شده است. حمله سرایی و حمله خوانی از جمله سنن و جلوه گاه های تفکر قدسی در
تاریخ هنر
و ادب سرزمین ماست. تا همین چند دهه قبل جمع خوانی حماسه هایی که ذیل عنوان عمومی حمله حیدری در منقبت مولای متقیان علی (ع) سروده شده بود از عادات فراگیر فارسی زبانان بوده است.سید علی کاشفی خوانساری ضمن بیان این نکته، در کتابی که به منظور معرفی اینگونه ادبی برجسته نگاشته است کوشیده است فهرستی از مجموعه نسخی که به گونه ای حمله خوانی شمرده میشوند نیز به دست دهد. به هر حال روشن است که سروده های حماسی با پی رنگ مذهبی یکی از مهمترین این گونه های ادبیست که انگیزه آن از دل جامعه و همانند باز خوردی زمانی بر ذهن و زبان شاعران تاثیر می نهاده است البته روشن است که گرایش به شعر حماسی پیشینهای دامنه دار در دل تاریخ ادبیات ایران زمین دارد اما در این دوره چهره تازهای پیدا کرده و کارنامه درخشان تری برای خود رقم زده است. پیشرفت و درخشش اینگونه ادبی باعث شد ادبا برای آن نام ویژهای برگزینند؛ این منظومه های ادبی اصطلاحا حیدر نامه و در برخی موارد که مضمونی صرفا
معطوف
به شرح زنجیره نبردهای امام علی (ع) دارد، حمله حیدری نامیده میشوند که با رهیافتی تازه به گستره جهان پیرامون خود نگریسته و طرحی نو در عرصه ادبیات حماسی آفریده اند . این گونه های ادبی از مهمترین منظومه های حماسی دینی است و محوریت آن را استوار بر زندگی پیامبر و علی بن ابیطالب (ع)، حمد و نعت این هر دو به اضافه مدح سایر ائمه و صاحب الزمان شمرده و بعثت پیامبر را سر حلقه و ضربت خوردن علی بن ابیطالب را نقطه پایان این منظومه ها معرفی می شود. معروف ترین حمله حیدری را میرزا محمد رفیع خان باذل در روزگار صفوی و در دامان حمایت های دربار گورکان هند به رشته تحریر در آورده است. در واقع باید گفت گرچه این گونه های ادبی ریشه در سده های پیشین و به ویژه قرن نهم ه. ق دارند اما در دوره صفویه به اوج باروری و بالندگی خود میرسند و همانند الگویی شایسته به دوره های تاریخی پس از خود منتقل میشوند؛ خوانساری درباره فلسفه این تحول مینویسد: حماسه های ادب فارسی تا قرن ها بیشتر به پادشاهان و قهرمانان باستانی و شخصیت های تاریخی پرداختند اما از حدود قرن نهم هجری شاهد شکل گیری گونه های نو در حماسه های پارسی هستیم که همان حماسه های دینی با تکیه بر حماسه های علوی شمرده میشوند. اما حمله حیدری نگاشته شده در روزگار گورکانیان و صفویان نخستین طلیعه در این عرصه نیست و خود وامدار اثر دیگری ست که با نام و عنوان دیگری شهره شده است. کهن ترین نمونه چنین ادبیاتی منظومه خاوران نامه نوشته ابن حسام خوسفی ست که همانند یک سر حلقه زنجیرهای را از پس خود بافته است. محمدجعفر محجوب معتقد است که اساسا هر نوع داستانی که حضرت علی (ع) را به عنوان قهرمان خود بر میگزیند،
خاور نامه نامیده میشود و بر اساس همین نگره است که رموز حمزه و داستانهایی از این
قبیل را نیز ذیل مجموعه ای به نام خاور نامه قرار میدهد که به نظر میرسد عنوان دیگری برای حیدرنامه های معروف در عصر صفویه است. اما ویژگی منحصر به فردی که اینگونه ادبی در عصر صفویه پیدا کرد آن بود که این حماسه های علوی با شور و حالی بی مانند در محافلی که کانون هم فکری و هم اندیشی مردم بودند خوانده میشدند و همانند گنجین های پر بها پاسداری شده و سینه به سینه منتقل میگردیدند. یکی از مهمترین شاعران روزگار صفوی که به سرودن حیدرنامه ها اهتمام ورزید، ملا فارغ گیلانیست. او با تخلص فارغ شعر میسرود و در سال ۱۰۰۰ ه. ق کتاب خود را به شاه عباس تقدیم داشت. مضمون اصلی این کتاب شرح روزگار و داستانهای امیرالمونین علی (ع) است. نسخه های خطی فراوانی که از این کتاب به جای مانده نشان میدهد که در میان مردم محبوبیت زیادی داشته است. حتی در دوره قاجار این کتاب در مکتب خانه ها تدریس میشده است.
لحنی که در مطلع این منظومه به کار رفته است آبستن مایه هایی از گفتار حماسی و نقالیست و نشان میدهد که این قبیل اشعار با هدف خواندن در قهوه خانه ها و یا نهادهایی از این دست سروده می شده اند.
نوع روایت نیز گویای آن است که شاعر تحت تاثیر زبان داستان گویی مرسوم قرار گرفته است و سروده خویش را با عبارت مرسوم در سرآغاز داستانهای عامیانه (منظور یکی بود یکی نبود است) آغاز کرده است: روزی از روزها رسول خدا، گویی تعمداً میکوشید به سروده خود جنبه داستانی و واقع بینانه ای ببخشاید. اگر این تلاش را در کنار بزرگ نمایی های معمول در داستانهای حماسی قرار دهیم که افزون بر هدف نه چندان متعالی سرگرم کردن شنوندگان، هدف عالی تری را نیز دنبال میکرده است و بر همین اساس در صدد راسخ کردن عقاید دینی و حسن اعتقاد به پیشوایان دین و مذهب است و حاضر است که این هدف را با توسل به اغراق های داستانی و بزرگ نمایی -های خارق العاده نیز فرا چنگ آورد، به ماهیت پارادوکسیکال اینگونه ادبی پی میبریم. بررسی داستانهای بازمانده از عصر صفوی گویای آن است که این قصه ها (چه در قالب نثر و چه در قالب نظم) به پشتوانه حمایت بی دریغی که از سوی سلاطین سلسله صفوی صورت میپذیرفته است، بسیار مفصل تر و قطورتر بوده و حوادث آن عجیب و غریب تر و از واقعیت و واقع بینی دورتر است. خوانساری در مقاله مجزایی در کتاب حمله خوانی و حمله سرایی، مخاطبان اصلی این گونه های ادبی را کودکان و نوجوانان می شمارد و می نویسد: این حرف که مخاطبان عمده و اصلی ادبیات عامیانه کودکان بوده اند حرف تازهای نیست. معمولا نظریه پردازان و مورخان ادبیات کودک درباره ادبیات حماسی و حماسه های دینی در بسیاری از منابع نظری ادبیات کودک به عنوان ذخایری که پیش تر به کار کودکان و نوجوانان می آمده و زین پس نیز استفاده و بازنویسی آن برای کودکان ممکن، شایسته و حتی بایسته است یاد کرده اند. اما آنچه گفتار خوانساری را جدی تر و تکان دهنده می کند تکمل هاییست که بر این نظریه می افزاید: اما سخن این است که تا به حال به این بخش از گنجینه ادب و فرهنگ پارسی کمتر عنایتی شده و دانسته و نادانسته از بررسی، تصحیح، احیا، نقد، بازنویسی و باز آفرینی آن، چه برای بزرگسالان و چه برای کودکان و نوجوانان، غفلت شده است.
منبع:
http://hamasemelli.blogfa.com
توضیحی درباره کتاب یا کتاب های «حمله حیدری»
دیوان هایی با یک نام
دکتر علی اکبر ولایتی
در پی انتشار مقاله اینجانب تحت عنوان میراث عصر صفوی در دو شماره متوالی روزنامه همشهری مورخه سه شنبه ۳/۵/۱۳۸۵ و ۴/۵/،۱۳۸۵ یکی از خوانندگان محترم تذکری مکتوب را خطاب به بنده ارسال فرمودند که مضمون آن چنین است که کتاب حمله حیدری، اشتباهاً در آن مقاله، به ملابمانعلی راجی نسبت داده شده است. در حالیکه آن کتاب ، اثر طبع باذل مشهدی است و در تأیید نظر خود به مآخذی چون حماسه سرائی در ایران اثر دکتر ذبیح الله صفا، حماسه ملی ایران اثر تئودورنُلدکه و تاریخ ادبیات در ایران اثر دکتر ذبیح الله صفا استناد کرده اند.
در پاسخ به این خواننده عزیز عرض می کنم که کتاب های تحت نام حمله حیدری متعدد هستند که یکی از آنها همان است که ایشان ذکر کرده اند، یعنی حمله حیدری اثر طبع میرزا محمد رفیع باذل مشهدی متوفی به سال ۴-۱۱۲۳ قمری در دهلی است که البته وی اولین شاعری است که دست به این اقدام زد و نام کتاب هم از ابداعات ایشان است.ولی این قدم مبارکی که توسط باذل مشهدی برداشته شدموجب شدبعضی دیگر از شعرا آن را دنبال کنند. لذا دیوان های متعددی تحت این نام یا به صورت مستقل و یا به صورت مکمل کار باذل مشهدی سروده شد که ذیلاً به آنها اشاره می شود :
۱. حمله حیدری اثر طبع میرزاابوطالب فندرسکی معروف به ابوطالب اصفهانی از شاعران قرن دوازدهم که در حقیقت ادامه و مکمل کار باذل مشهدی بود.
۲. تکمله حمله حیدری. شاعری به نام نجف با سرودن اشعاری در همین زمینه، دو بخش باذل مشهدی و ابوطالب فندرسکی را بهم وصل کرد و این ۳ بخش یکی شد ، ابتدا در هند و سپس ایران به چاپ رسید.
۳. حمله حیدری اثر میرزا آزاد کشمیری متوفی به سال ۱۱۳۴ به خواهش پسرعموی باذل مشهدی به سرودن حمله حیدری اقدام کرد و شاید هم ادامه کار باذل بود.
۴. حمله حیدری اثر صبا در عصر ناصر الدین شاه قاجار، شاعری به نام میرزا آقا مصطفی افتخار العلماءمتخلّص به صبا دنباله اثر باذل را از خلافت حضرت علی (ع) تا پایان جنگ نهروان ادامه داد.
۵. حمله حیدری اثر مهدی علی خان عاشق هندی شامل غزوات حضرت امیر علیه السلام
۶. حمله حیدری اثر ملابمانعلی راجی کرمانی که به نظر اساتید و بزرگان ادب فارسی نظیر دکتر ذبیح الله صفا جایگاه ممتازی دارد. ایشان حمله حیدری اثر ملابمانعلی را چنین توصیف کرده است:
« اگر این کتاب را با حمله حیدری اثر باذل مقایسه کنیم، آن را از لحاظ استحکام الفاظ و زیبایی ابیات بهتر می یابیم».
نام اصلی او درابتدا ملا بهمن یا ملا کیخسرو بود. وی درنیمه دوم قرن دوازدهم هجری در یک خانواده زردشتی کرمان متولد شد و ظاهراً در ایام نوجوانی دچار تحوّل روحی شگرفی شده و به اسلام و آیین تشیّع گرایش پیدا کرد و نام بمانعلی را برای خود انتخاب کرد . از نام و نسب و خانواده او اطلاعی در دست نیست اما سابقه زردشتی وی را همه تذکره ها نوشته اند.
بمانعلی در ایام جوانی به طلبگی روی آورد و به فراگیری علوم دینی و صرف و نحو پرداخت. برخی معتقدند که چون ابراهیم خان حاکم کرمان از واقعه او اطلاع یافت او را نزد خود پذیرفته و سر و سامانی به وضع زندگی اش داد و کمک کرد تا وی در مدرسه ابراهیمیه کرمان به تحصیل علوم دینی بپردازد. ملا پس از دوره طلبگی راهی دیار یزد شد و در قصبه تفت به امامت آنجا قیام نمود و شغل و حرفه واعظی را پیشه کرد. بعضی گفته اند که پس از شوریدگی و تشرّف به اسلام ، از کرمان به عتبات عالیات سفر کرد و از آنجا مجدداً به کرمان بازگشت و به سبب اشتیاق روحی به مشهد و زیارت آرامگاه ثامن الحجج شتافته و بعد از اعتکاف به شهر خود بازگشت.
او سالها در تفت و یزد به کار وعظ پرداخت وبه تدریج گرایشهای عرفانی و شوق و ذوق شاعری یافت به طوری که عنان اختیار از دست داده و در مجالس و محافل اهل ذوق و حال به سرایش شعر اقدام نمود. «در این مجالس و محافل اعاظم و اکابر، اشعار دلپسند خود را به آواز بلند می خواند و این شیوه را وسیله مباهات خودساخته بر معاصرین، بلکه بر متقدمین از استادان امتیاز می جست». سرآغاز سرودن حمله حیدری نیز ظاهراً از همین جا بوده و او مدت چهار سال تقریباً یک هزار و پانصد بیت از داستان رزم خندق و غیره را به نظم آورد و در محافل عرضه داشت.
در شهر یزد ارتباط و معاشرت خاصی را با شاعر یزدی جلالی داشت و شب و روز همّت بر مصاحبت او می گماشت. علیرضا جلالی بافقی یزدی از شاعران اواسط قرن سیزدهم هجری قمری که در یزد نشو و نما یافت، مدتی پیشه کلاهدوزی داشت و سپس به هم صحبتی با شعرا و تحصیل مراتب شعری اهتمام ورزید و البته از اشعار او اندکی باقی مانده است.
بالاخره بمانعلی به شهر و دیار خود کرمان بازگشت و نزد حاکم کرمان ابراهیم خان رفته و به مدّاحی وی پرداخت و از او مقرّری و وظیفه و حقوق دیوانی یافت و از اینجا بود که کار نظم حمله حیدری را تداوم بخشیده و به نام آن حاکم معنون ساخت. گویند ابراهیم خان چهار تن از کرمانیان را به نام عجائب اربعه کرمان به دربار فتحعلی شاه فرستاد که عبارت بودند از: پهلوان رستم کرمانی، محمد علی گنگ، میرزا حسین وزیر و بمانعلی راجی.
ابراهیم خان ظهیرالدوله قاجار - پسر مهدی قلی خان برادر کوچکتر آغامحمدخان قاجار - و پسر عمو و داماد فتحعلی شاه قاجار در سال ۱۲۱۶ به حکومت کرمان و بلوچستان رسید و بعد از سالها اقتدار و ایجاد ثبات و امنیت در این منطقه به سال ۱۲۴۰ وفات یافت.
به یقین سرایش منظومه بزرگ «حمله حیدری» سالها به طول انجامید و شاعر تحت حمایت ممدوح پرقدرت خود توانست که از عهده این کار مشکل برآید و البته می بایست که پیش از فوت ابراهیم خان ،یعنی ۱۲۴۰ ،آن را خاتمه داده باشد. نویسنده کتاب تاریخچه محله خواجه خضر، سال تولد او را حدوداً ۱۱۸۰ و طول عمرش را ۸۱ سال و بر اساس آنچه بر سنگ قبر راجی نوشته شده ۱۲۶۱ را سال وفات وی دانسته است. مرحوم قزوینی نیز بر اساس گفته اشپرنگر آلمانی که گفته بود در حدود سال ۱۲۷۱ چند سالی بوده که بمانعلی وفات کرده، نوشته است که وفات بمانعلی در حدود ۱۲۷۰-۱۲۶۰ بوده است به احتمال قوی. بنابراین نظر مرحوم آقابزرگ در « الذّریعه » و احمد منزوی در نسخه های خطی فارسی که درگذشت شاعر را بین سالهای ۱۲۳۷ تا ۱۲۴۱ دانسته اند، صحیح نمی نماید.
پس از درگذشت ملابمانعلی « او را پشت مسجد جامع کرمان به خاک سپردند. سالها این محل خاکریز عمومی بود. گویا مرحوم شیخ محمد افضل شبی خوابی دید و دستور داد خاک و خاشاک پشت مسجد را برداشتند تا به سنگ قبر راجی رسید و آن قبر را تعمیر کرد و ملا اسدالّله نامی را به قرآن خوانی آن گماشت و مستمری برای او تعیین کرد. اخیراً نیز به کمک آقای شیخ علی اصغر صالحی و آقاسید محمد رضا مدنی تعمیراتی در این مزار به عمل آمده است». این آرامگاه در حال حاضر از طرف میراث فرهنگی کرمان تحت تعمیر و بازسازی آبرومندانه است، در خیابانی که بین مردم به قدمگاه شهرت دارد و فعلاً نام « راجی» بر آن نهاده شده است.
در اینجا ابیاتی از آغاز کتاب حمله حیدری اثر طبع راجی را می آوریم که انسجام و فخامت اشعار او بر خوانندگان محترم آشکار شود:
به نام خداوند دانای فرد
که ازخاک ،آدم پدیدار کرد
سرنامه بر نام یزدان پاک
که دانا و بینا کند تیره خاک
ز صلصال ناچیز آدم کند
به بزم قبولش مکرّم کند
وز آن پس نگارد ازآن آب وخاک
زقدرت بسی گوهر تابناک
کند در رحم نقشی از آب و گل
که خورشید از آن نقش گردد خجل
چنان در رحم نقشبندی کند
که از نقش خود خودپسندی کند
دمادم از این خاک خاکستری
کند صورتی رشک حور و پری
یکی قطره از ابر لطفش چکید
از او شد دوصد ژرف دریا پدید
که از موج او دیده روزگار
نه جوید کران و نبیند کنار* *ملابمانعلی راجی کرمانی .حمله حیدری . تصحیح دکتر یحیی طالبیان . دکتر محمود مدبری
انتشارات دانشگاه شهید باهنر کرمان . ۱۳۸۳
حملهٔ حیدری یکی از مشهورترین حماسهسرودههای مصنوع ادبیات پارسی اثر باذل مشهدی )درگذشته ۱۱۲۳ قمری در دهلی) که وی در این حماسه به شرح جنگهای محمد بن عبدالله و علی بن ابیطالب تا قتل علی پرداختهاست.
گفته میشود که راجی کرمانی ادامه آن و یا کتاب دیگری به همین نام را سرودهاست. به عقیده علیاکبر ولایتی برخی دیگر از شعرا نیز در تکمیل حمله حیدری و یا به تقلید از آن اشعاری سرودهاند.[۱]
وی افراد ذیل را از دیگر سرایندگان حمله حیدری میداند:
1.میرزا ابوطالب فندرسکی معروف به ابوطالب اصفهانی از شاعران قرن دوازدهم که در حقیقت ادامه و مکمل کار باذل مشهدی بود.
2.تکمله حمله حیدری. شاعری به نام نجف با سرودن اشعاری در همین زمینه، دو بخش باذل مشهدی و ابوطالب فندرسکی را بهم وصل کرد و این ۳ بخش یکی شد، ابتدا در هند و سپس ایران به چاپ رسید.
3.حمله حیدری اثر میرزا آزاد کشمیری متوفی به سال ۱۱۳۴
4.حمله حیدری اثر صبا در عصر ناصر الدین شاه قاجار، شاعری به نام میرزا آقا مصطفی افتخار العلماءمتخلّص به صبا دنباله اثر باذل را از خلافت علی تا پایان جنگ نهروان ادامه داد.
5.حمله حیدری اثر مهدی علی خان عاشق هندی شامل غزوات علی
جنگ علی و عمرو
در قسمتی از این حماسه، شاعر به توصیف جنگ علی و عمرو بن عبدود پرداختهاست. شاعر این شعر را تحت تاثیر حماسه ملی سروده و در آن به وفور از شیوه و روش شاهنامه استفاده کردهاست.
دلیران میدان گشوده نظرکه بر کینه اول که بندد کمر
که ناگاه عمرو آن سپر نبردبر انگیخت ابرش برافشاند گرد
چو آن آهنین کوه آمد به دشتهمه رزمگه کوه فولاد گشت
بیامد به دشت و نفس کرد راستپس آنگاه باستاد همرزم خواست
حبیب خدای جهان آفریننگه کرد بر روی مردان دین
همه برده سر در گریبان فرونشد هیچ کس را هوس، رزم او
به جز بازوی دین و شیر خداکه شد طالب رزم آن اژدها
بر مصطفی به هر رخصت دویداز او خواست دستوری اما ندید
به سوی هژیر ژیان کرد روبه پیشش برآمد شه جنگجو
دویدند از کین دل سوی همدر صلح بستند به روی هم
فلک باخت از سهم آن جنگ رنگبود سهمگین جنگ شیر و پلنگ
نخست آن سیه روز و برگشته بختبرافراخت بازو چو شاخ درخت
سپر برسرآورد شیر الهعلم کرد شمشیر آن اژدها
بیفشرد چون کوه پابر زمینبخایید دندان به دندان کین
چو ننمود رخ شاهد آرزوبه هم حمله کردند باز از دو سو
نهادند آوردگاهی چنانکه کم دیده باشد زمین و زمان
زبس گرد از آن رزمگه بردمیدتن هر دو شد از نظر ناپدید
زره لخت لخت و قبا چاک چاکسر و روی مردان پر از گرد و خاک
چنین آن دو ماهر در آداب ضربزهم رد نمودند هفتاد حرب
شجاع غضنفر وصی نبینهنگ یم قدرت حق، علی
چنان دید بر روی دشمن زخشمکه شد ساخته کارش از زهر چشم
برافراخت پس دست خیبر گشاپی سر بریدن بیفشرد پا
به نام خدای جهان آفرینبینداخت شمشیر را شاه دین
چو شیر خدا راند بر خصم، تیغبه سر کوفت شیطان دو دست دریغ
پرید از رخ کفر در هند رنگتپیدند بت خانهها در فرنگ
غضنفر بزد تیغ بر گردنشدر آورد از پای، بی سر تنش
دم تیغ بر گردنش چون رسیدسر عمرو صد گام از تن پرید
چو غلتید در خاک آن ژنده فیلبزد بوسه بر دست او جبرئیل
منابع
1. توضیحی درباره کتاب یا کتاب های «حمله حیدری» همشهری آنلاین
2.http://hamshahrionline.ir
3.ویکی پدیا
مقایسه تطبیقی دو حملة حیدری
چکیده
در یک نگاه کلی اینگونه به نظر میرسد که حماسههای مصنوعی به تقلید از حماسههای طبیعی ساخته و پرداخته میشوند ولی به خاطر جایگاه تاریخی و داشتن قهرمانان دینی و مذهبی چهرة افسانهای و اسطوره و ملی خود را از دست میدهند. از آنجا که قهرمانان مذهبی دارای تقدساند، بیان هر مسئله و واقعهای که به دور از جنبة تاریخی باشد خود حماسه را تحتالشعاع قرار میدهد و از واقعیت دور میسازد. نیز از صلابت سخن میکاهد و خرق عادت و اسطوره را از حماسه میگیرد. حماسههای دینی هم هر جا واقعاً به تاریخ تبدیل میشوند، جوهر شعری و قوت و عظمت خود را از دست میدهند. در تاریخ آنچه اهمیت دارد، راست بودن آن است و در حماسه پیش از هر چیز دیگر اهمیت در شگفتانگیزی است و راستنمایی (زرینکوب، 1363: 207). این واقعیتی است که هرگز حماسة مصنوعی را نمیتوان همپایة حماسة طبیعی دانست اما در بین حماسههای مصنوع شاید بتوان به راستی ادعا کرد که راجی حقیقتاً فردوسی ثانی است. «گرچه ملابمانعلی نیز به عنوان شاعر به صحت و سقم روایات توجهی نداشته است و به عنوان شاعری که حماسه مذهبی را به رشته نظم کشیده از مآخذ و منقولات شفاهی بهره گرفته و گاه با تخیل شاعرانه آنها را پرورده است و کم و بیش آن را در کارگاه نظم خویش برساخته» (راجی کرمانی؛ 1383، ج 1، 26) «اما جزالت کلام راجی در جایجای حملة حیدری قابل مشاهده است لیکن آنجا که پای مفاخره به میان میآید، اوج کلام او دیدنیتر است» (راجی کرمانی؛ 1383، ج1، 33) و سبک آمیخته از گونة حماسی – غنایی، عرفانی او بر زیبایی سخنش میافزاید.
راجی کرمانی و باذل مشهدی
حکیمه دانشور
کارشناس ارشد زبان و ادب فارسی و رئیس تربیت معلم شهید باهنر کرمان کلیدواژهها: حمله حیدری، باذل مشهدی، راجی کرمانی، حماسه مصنوع
مقدمه
ملابمانعلی راجیکرمانی متخلص به فردوسی ثانی شاعر حماسهسرایی است که در قرن دوازدهم زندگی میکرد. ابتدا مذهب او زرتشتی بود اما در اثر عنایت حضرت علی (ع) بیماریاش شفا یافت و بعد از آن به دین اسلام مشرف شد.
او به خاطر شعرهایش مورد توجه حکام روزگار خویش، از جمله فتحعلیشاه قرار گرفت. حملة حیدری از آثار برجا ماندة اوست. شعر وی پخته، روان و با صلابت است. از سوی دیگر، در همین قرن و در عهد سلطنت شاه جهان حملة حیدری دیگری نیز نوشته شده که از باذل مشهدی است. شاعری که خاندانش از مشهد به هندوستان مهاجرت میکنند و باذل در همانجا به دنیا میاید و در همانجا نیز از دنیا میرود. ابیاتی از جنگ عمربن عبدودباعلی(ع) از دیوان حملة حیدری باذل مشهدی، در کتاب ادبیات فارسی سال دوم دبیرستان آمده است. نگارنده در این مقاله کوشیده است ابیاتی را که این دو شاعر در مورد این جنگ سرودهاند، مقایسه کند.
راجی کرمانی
ملابمانعلی کرمانی متخلص به راجی (فردوسی ثانی) از شاعران و حماسهسرایان اواخر قرن دوازدهم و اوایل قرن سیزده است.
ابتدا دین او زرتشتی بود و در آغاز به شالبافی اشتغال داشت. در مورد او نقل میکنند که به بیماری صعبالعلاجی مبتلا میشود و به خاطر فقر مالی و نبود امکانات از معالجت او عاجز و مأیوس میشوند؛ از آنجا که زرتشتیان ارادت خاصی به سیدالشهدا دارند، در یک روز عاشورا هنگامی که راجی در خانة خود صدای دستهجات عزاداری را میشنود، از خانوادة خویش میخواهد که او را به کوچه ببرند. خانوادهاش وی را برای شرکت در مراسم عزاداری به تکیهای که در حوالی منزل او و محل برگزاری مراسم تعزیهداری بوده است میبرند. ملابمانعلی با مشاهدة صحنههای عزاداری تحت تأثیر قرار میگیرد و منقلب میشود و گریة زیادی میکند؛ به نحوی که از حال میرود و در حال بیهوشی مولای متقیان را در خواب میبیند که خطاب به او میفرماید: «بمان، بلند شو». در این هنگام او به هوش میآید و احساس میکند که بهبودی حاصل نموده و سالم است و بلند میشود و در حالت انقلاب روحی که به او دست داده است، شروع به عزاداری میکند و به دین اسلام مشرف میشود و نام خویش را به بمانعلی تغییر میدهد. (دانشور؛ 1375: 258)
بعد از این ماجرا احوال وی را به ابراهیمخان ظهیرالدوله حاکم کرمان، گزارش دادند. ابراهیمخان او را خواست و مورد توجه و نوازش قرار داد. پس از خرابی کرمان به عتبات عالیات مسافرت کرد و سپس به یزد آمد و از آنجا به کرمان بازگشت و بینهایت مورد نوازش والی وقت قرار گرفت. در این تاریخ آرامشی بر کرمان حکمفرما شده و عدهای از شعرا و نویسندگان و خطنویسان عهد زندیه در این خطه گرد آمده بودند. ابراهیمخان ظهیرالدوله به آنان توجه خاصی داشت. راجی در میان اقران به فردوسی ثانی و حکیم کرمانی اشتهار یافت و مورد احترام دیگران بود؛ به طوری که ابراهیمخان در سفری که به تهران نموده بود، او را به پیشگاه فتحعلیشاه آورد و به وی معرفی کرد و گویند: «شاه در جلسة اول به این مصرع که خود گفته بود وی را آزموده و خواست که راجی مصراع دوم آن را بگوید «در جهان چون یوسف اما کس ندید» راجی فی البداهه میگوید: «حسن آن دارد که یوسف آفرید» (دانشور؛ 1375: 260)
«در کتابهایی ماند حدیقه الشعرا از سید احمد دیوانبیگی شیرازی از ادبای قرن سیزدهم، مجمعالصفا (از بزرگترین تذکرههای فارسی عهد ناصرالدینشاه) از رضاقلیخان هدایت شاعر و نویسندة مشهور قرن سیزدهم، روز روشن مولوی مظفر حسین متخلص به صبا، تذکرة شبستان از محمدعلی حسنی حسینی مدرس و چند آثار دیگر به نام و زندگی راجی اشاره شده است.» (راجی کرمانی؛ 1383، ج 1: 7-5)
«کتاب حملة حیدری با بیش از سی هزار بیت در وزن شاهنامه فردوسی و دیوان اشعار شامل قصاید، غزلیات و غیره از آثار به جای مانده از اوست که با این بیت آغاز میگردد:
به نام خداوند دانای فرد
که از خاک، آدم پدیدار کرد
و شامل ابیاتی در وصف آفرینش موجودات، در اوصاف جناب ابوطالب و زندگی علی (علیهالسلام) و ساقینامه و نیز اشعاری درمورد حوادث کربلا به نام کربلائیات که عمده این ابیات در مورد داستان حضرت قاسم، پسر امام حسن(ع) است.
راجی این داستان را با ابیاتی در مورد حمد و ستایش خداوند اینگونه آغاز میکند:
به نام خداوند دانای راز
سخن گستر از سخن بینیاز...
(راجی کرمانی؛ 1383 ج 2: 177)
باذل مشهدی
«میرزا محمدباذل، ملقب به رفیعخان، ناظم اصلی حملة حیدری است. نسب او به خواجه شمسالدین محمد صاحب دیوان جوینی میرسید و خاندانش پیش از انتقال به هندوستان در مشهد به سر میبردند.
عمش میرزامحمدطاهر ملقب به وزیرخان در عهد سلطنت شاه جهان از مشهد به هند رفت و در شمار ملازمان اورنگ زیب عالمگیر درآمد. میرزا دو برادر داشت: نخست میرزا محمد سر و قد و دوم میرزا محمود.
میرزامحمدباذل پسر همین میرزامحمود مشهدیست که در شاه جهان آباد ولادت یافت و در سال 1123 به دهلی بازگشت و در همانجا درگذشت. وی شعر میسرود و به عادت شاعران زمان بیشتر به غزلگویی اشتغال داشت اما شهرتش به سبب منظومة حملة حیدری است که بیستوچهار هزار بیت آن را سرود و باقی را میرزا ابوطالب فندرسکی اصفهانی تمام کرد.» (صفا؛ 1363، ج 5، 591)
حملة حیدری باذل در حدود 25000 بیت به بحر متقارب است که اینگونه آغاز میشود:
«به نام خداوند بسیار بخش
خرد بخش و دین بخش و دینار بخش
که در قدرتش چشم دل واکنی
در این آفرینش تماشا کنی»
(باذل؛ بیتا: 2)
اشعار مربوط به جنگ علی(ع) با عمروبن عبدود در کتاب ادبیات سال دوم دبیرستان آمده است.
در مقایسة اجمالی این 28 بیت شعر از هر دو شاعر آنها به جای رستم در شاهنامه قهرمان داستان را علی(ع) دانستهاند اما در حملة حیدری راجی به تقلید از داستان رستم و اشکبوس، حضرت علی پیاده به جنگ عمرو میرود. «پیاده جنگ کردن، شگرد دیگری که در جهت هیجانیتر کردن جنگهای تنبهتن در شاهنامه به کار رفته است. جنگ پیاده با سوار که درخشانترین نمونة آن جنگ رستم و اشکبوس است». (سرامی؛ 1377: 438) و راجی نیز به تقلید، این شگرد را به کار میبرد.
پیاده به جنگت مرا هست ننگ
چه ننگ است کایم سواره به جنگ (راجی کرمانی؛ 1383، ج 2: 221)
اگر بخواهیم این دو شعر را از نظر زبان (لفظ)، معنی و ویژگیهای ادبی و تصویری بررسی کنیم، میبینیم:
1. از دید معنایی
واژگان به کار رفته در شعر راجی مخلوطی از واژگان حماسی عرفانی هستند. واژگانی مانند «در اسرار»، «غیرت» که واژگانی یکدست و مناسباند:
به وصفش شبی در اسرار سفت
ولی آنچه گفت از هزاران نگفت
یا تو گفتی که دست جان آفرین
ز غیرت برون آمد از آستین (راجی کرمانی؛ 1383، ج2: 225)
اما واژگان باذل حماسی، غنایی هستند و به کار بردن کلمات «رخ، شاهد، آرزو» در بیت:
چو ننمود رخ شاهد آرزو
به هم حمله کردند باز از دو سو
(گروه مؤلفان، 1387: 13) در میان کلامت پرصلابت رزمی از اهمیت شعری او میکاهد.
2. بررسی ابیات در سطح لغوی
تعداد واژگان عربی باذل به مراتب بیشتر از واژگان راجی است؛ مانند غضنفر، وصی، خصم، آداب ضرب و هفتاد حرب در بیت چنین آن دو ماهر در آداب ضرب / و هم رد نمودند هفتاد حرب (گروه مؤلفان؛ 1387: 12) که شاید بهتر بود آداب حرب و هفتاد ضرب به کار برده شود و از طرفی واژگان نامأنوس مانند سپهر نبرد در بیت:
که ناگاه عمر آن سپهر نبرد
برانگیخت ابرش برافشاند گرد (گروه مؤلفان؛ 1387: 12)
در دیوان دیده میشود. این مصرع «همه رزمگه کوه فولاد گشت» را با کمی تغییر در دیوان راجی نیز میبینیم.
ز بس خنجر و نیزه و گرز و خود
همه رزمگه کوه فولاد بود (راجی کرمانی؛ 1383، ج 2: 207)
3. ویژگیهای ادبی و تصویری
«در حماسه اغراق شاعرانه جای همه انواع تصویر را میگیرد؛ زیرا تشبیه و استعاره حادثه را محدود و کوچک میکنند. در حماسه، چه چیز از اغراق شاعرانه خیالانگیزتر تواند بود.» (شفیعیکدکنی؛ 1385، 447) «اغراق در ساختمان حماسه نیرومندترین عنصر خیال شاعرانه است.» (طالبیان؛ 1378: 155) «و در حماسه جزو ذات شعر است نه یک صنعت ادبی.» (شمیسا؛ 1374: 106) با وجود اینکه شعر راجی یک حماسة مصنوع و تاریخی است اما کثرت اغراق و مبالغه شعر را پرصلابت کرده و از سوی دیگر نیز از تصاویر تجریدی و انتزاعی دور نیست. مانند:
چنان تیغ برداشت از تن سرش
که بر تیغ بهرام خورد افسرش (راجی کرمانی؛ 1383، ج 2: 225)
در مقایسه با این بیت از باذل:
دم تیغ بر گردنش چون رسید
سر عمر صد گام از تن پرید
(گروه مؤلفان، 1387: 14)
کاربرد استعاره و تشبیه
«در سطح ادبی در حماسه کاربرد استعاره از همه مهمتر است؛ شیر، نهنگ- پلنگ (در اصل استعارة مصرّحه از دلاوران و پهلوانان) به عنوان سمبل به کار رفتهاند» (شمیسا؛ 1374، 104) که در هر دو شعر از شیر، اژدها، پلنگ در معنای استعاری استفاده شده اما در شعر باذل کاربرد «چو ننمود رخ شاهد آرزو» از صلابت حماسه میکاهد. کلماتی که حتی در اشعار عاشقانة فردوسی نیز دیده نمیشود و در توصیف و بیان دلدادگیها و نیز وصف بهار و طبیعت نیز واژگانی را به کار میبرد که رنگ و بوی حماسی داشته باشند؛ مانند خورشید تابنده تاج خود را مینماید. (شفیعیکدکنی؛ 1385: 446) از طرف دیگر «از ابزارهای مهم نقاشی و نمایش در شعر تشبیه و استعاره است» (شمیسا؛ 1374: 89) که تصویرسازی به وسیله تشبیه باذل نیز ضعیف است؛ مانند مصراع: «برافراخت بازو چو شاخ درخت».
بیتی مانند «که شد ساخته کارش از زهر چشم» نیز بیتی خالی از صلابت است؛ در حالی که ابیات در شعر راجی یکنواخت و متعادلاند و درواقع فراز و فرود در آنها دیده نمیشوند.
بسامد واژگان رزمی حماسی باذل که به عنوان قافیه قرار گرفتهاند، کمتر از واژگان راجی است. واژگانی مانند: (رنگ، فرنگ)، (آرزو، دوسو)، (دین، جهانآفرین) در شعر باذل در مقایسه با شعر راجی (زمین، کین)، (سوار، کارزار).
در اشعار گاهی تکرار خواننده را در چنبرة داستان میچرخاند:
چنان دید بر روی دشمن ز خشم
که شد ساخته کارش از زهر چشم (گروه مؤلفان؛ 1387: 13)
یعنی با یک نگاه خشمگینانة امام یکباره کار عمرو ساخته میشود. او دوباره در بیتهای بعدی جنگ را ادامه میدهد:
غضنفر بزد تیغ بر گردنش
درآورد از پای بی سر تنش (گروه مؤلفان؛ 1387: 13)
با وجود اینکه عمرو در بیت فوق کشته میشود، شاعر در بیت بعد میگوید:
دم تیغ بر گردنش چون رسید
سر عمرو صد گام از تن برید (گروه مؤلفان؛ 1387: 12)
یعنی چندبار عمرو را میکشد و دوباره زنده میکند.» (سرحدی؛ 18: 50)
4. بررسی ابیات در سطح آوایی
شعر به لحاظ آهنگ در بخشهای مختلف بیت دارای چند نوع موسیقی است:
الف) موسیقی خارجی
همان وزن عروضی براساس کشش هجا و تکیههاست. (رستگار فسایی؛ 1380: 72) هر دو شعر به تقلید از شاهنامه بر وزن فعولن، فعولن، فعولن، فعل که وزنی رزمی است، میباشند.
ب) موسیقی داخلی یا صنایع بدیع لفظی
روش تجنیس یا جناس یکی از روشهایی است که در سطح کلمات یا جملات هماهنگی و موسیقی ایجاد میکند یا موسیقی کلام را افزایش میدهد (شمیسا؛ 1378: 37) ایقاعهای کلمات، موسیقی داخلی آن را ایجاد میکند. وزن داخلی با قافیه و ردیف همراه است. (رستگار فسایی؛ 1380: 73 )
در شعر باذل واژههای «جنگ و رنگ» و «زمین و زمان» جناس اختلافی دارند. در بقیة ابیات کلمات قافیه جناساند.
اما در شعر راجی واژههای «زمین و زمان» جناس اختلافی و واژههای «تیغ و تیغ» جناس تاماند و در بعضی از ابیات کلمات قافیه جناس نیز هستند.
واژههای «جنگ، خروشدوسر» نیز تکرار شدهاند. در مجموع، با توجه به تعداد واژههای تکراری و همچنین تعداد جناسهای بیشتر در شعر راجی، این شعر دارای موسیقی بیشتری هست.
پ) موسیقی کناری
که همان موسیقی قافیه و ردیف و چیزهایی است که بتواند در پایان مصراعها موسیقی ایجاد کند. (رستگار فسایی؛ 1380: 73)
هر دو شعر در قالب مثنوی و اکثر ابیات دو شعر مقفا هستند اما در شعر راجی جوان با جنگآوران (خروشید کای نو رسیده جوان / کجایند گردان و جنگآوران) هم قافیه شده است که از عیوب کار شاعری است اما در شعر باذل اله با اژدها قافیه قرار گرفته که کاملاً غلط است.
سپر بر سر آورد ریشه اله
علم کرد شمشیر آن اژدها
نتیجه
بنا بر آنچه گفته شد، راجی از شاعران برجسته است که لقب فردوسی ثانی را به خود اختصاص داده است. حماسة مصنوع حملة حیدری اثری ارزشمند و فاخر و دارای امتیازات ویژه و قابل مقایسه با بسیاری از آثار شناخته شده است. یقیناً در بین مردم ایران و در دیگر شهرهای دور افتاده ایران بزرگانی گمنام وجود دارند که در تاریخ ادبیات ما ناشناس ماندهاند. بنابراین، آیا جای آن نیست که در صدد شناساندن مفاخر ادبی و دینی و تاریخی خود به مراکز آموزشی، دانشآموزان دانشجویان رشتههای ادبیات باشیم تا با استفادة بهتر از وجود و آثار آنها در جهت غنای فرهنگ خویش بکوشیم؟
منابع
1. باذل مشهدی، میرزامحمدرفیع ابن محمد؛ کلیات، هفت جلدی، حملة حیدری، کانون کتاب، تهران، بیتا.
2. بهزادی اندوهجردی، حسین؛ تذکرة شاعران، کرمان، تهران، انتشارات هیرمند، 1370.
3. دانشور، محمد؛ تاریخچة محلة خواجهخضر، کرمان، انتشارات مرکز کرمانشناسی، 1375.
4. راجی کرمانی، ملابمانعلی؛ حملة حیدری، جلد 1 و 2، تصحیح یحیی طالبیان، محمود مدبری، کرمان، ناشر: دانشگاه شهید باهنر، انجمن آثار مفاخر فرهنگی استان کرمان، 1383.
5. رستگار فسایی، منصور؛ انواع شعر فارسی، چاپ دوم، شیراز، انتشارات نوید، 1380.
6. زرینکوب، عبدالحسین؛ شعر بیدروغ، شعر بینقاب، چاپ چهارم، ناشر سازمان انتشارات جاویدان: 1363.
7. سرامی، قدمعلی، از رنگ گل تا رنج خار، چاپ چهارم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1377.
8. سرحدی، مسعود؛ «باذل مشهدی چالش با سر و سایه فکن»، مجلة رشد و ادب، شمارة هجدهم؛
9. شفیعیکدکنی، محمدرضا؛ صور خیال در شعر فارسی، چاپ هشتم، انتشارات آگاه، 1380.
10. شمیسا، سیروس؛ انواع ادبی، چاپ سوم، تهران، انتشارات فردوس، 1374.
11. شمیسا، سیروس؛ کلیات سبکشناسی، چاپ سوم، تهران، انتشارات فردوسی، 1374.
12. صفا، ذبیحالله؛ تاریخ ادبیات در ایران، چاپ دوم، تهران، انتشارات فردوسی، 1374.
13. طالبیان، یحیی؛ صور خیال در شعر شاعران سبک خراسانی، کرمان، مؤسسه فرهنگی و انتشاراتی عماد کرمانی، 1387.
14. معین، محمد؛ فرهنگ فارسی، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1364.
15. گروه مؤلفان، کتاب ادبیات فارسی دوم دبیرستان، تهران، شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی ایران، 1387.
منبع: http://weblog.roshdmag.ir
معرفی راجی کرمانی
مقدمه
راجی در حدود سال ۱۱۸۰ در خانوادهای از زردشتیان کرمان تولد یافت و در آغاز، بهمن یا کیخسرو نام داشت ۱ ۲ ، اما به سبب شفای معجزهآسا از یک بیماری صعبالعلاج (احتمالا فلج)، به دین اسلام گروید و نام خود را به بمانعلی تغییر داد. ۳ ۴
تغییر نام راجی
هدایت ۵ تغییر نام راجی را از سوی علما و عرفای کرمان دانسته است.
تحصیلات راجی
راجی در کرمان به تحصیل علوم دینی پرداخت. سپس راهی یزد شد و در قصبه تفت به امامت جماعت و وعظ و خطابه پرداخت. ۶ ۷
زمان سرودن حمله حیدری
ظاهراً در زمان اقامت در یزد، سرودن حمله حیدری را شروع کرد و نزدیک به ۱۵۰۰ بیت آن را سرود. ۸
مراجعت راجی به کرمان
پس از مراجعت به کرمان به دار الحکومه ابراهیمخان ظهیرالدوله، حاکم کرمان و پسرعموی فتحعلی شاه، راه یافت.
به سفارش ابراهیمخان، راجی با سرعت بیشتری سرودن منظومه حمله حیدری را ادامه داد و کتاب خود را به نام وی کرد. ۹ ۱۰
معلوم نیست بعد از درگذشت ظهیرالدوله آیا حاکم بعدی، حسنعلی میرزا شجاعالسلطنه، همچون سلف خود به تشویق راجی پرداخته یا به او بیاعتنا بوده است.
درگذشت راجی
براساس آنچه بر سنگ قبر راجی نوشته شده، او در ۱۲۶۱ در کرمان درگذشته و در همانجا به خاک سپرده شده است.
دانشور، ۱۱ ؛ قزوینی، ۱۲ که سال وفات وی را بین سالهای ۱۲۶۰ و ۱۲۷۰ دانسته و نیز آقابزرگ طهرانی، ۱۳ ، که آن را بین سالهای ۱۲۳۷ و ۱۲۴۱ دانسته است.
دیوان دیگر راجی
راجی کرمانی علاوه بر منظومه حمله حیدری، دیوانی شامل غزل و مرثیه داشته که آقابزرگ طهرانی آن را دیده است. ۱۴
همچنین گفته شده که نسخهای از دیوان او، بخشی به خط وی و بخش دیگر به خط سید محمد نوریزدی، وجود داشته است که امروزه از آن نشانی در دست نیست. ۱۵
شمار اشعار دیوان به نظر یزدی
شهلای یزدی، صاحب تذکره شبستان ۱۶ ، تعداد اشعار دیوان او را ۳۳۰۰۰ بیت ذکر کرده است، که به نظر میرسد در این شمارش، ابیات منظومه حمله حیدری را نیز محسوب کرده است.
نامگذاری مثنوی حمله حیدری
مشهورترین اثر راجیکرمانی مثنوی حمله حیدری اوست. البته عنوان حمله حیدری در سراسر اثر به کار نرفته و به نظر میرسد کسی که به اشاره رضا قلیخان هدایت بخشهای پراکنده این مثنوی را جمعآوری کرده، به قرینه حمله حیدری باذل مشهدی، این عنوان را به منظومه راجی کرمانی داده است. ۱۷
موضوع حمله حیدری راجی
موضوع منظومه حمله حیدری راجی کرمانی تاریخ صدر اسلام است که در آن به زندگانی پیامبر صلیاللّهعلیهوآله وسلم و نبردهای آن حضرت با مخالفان دین اسلام اشاره کرده و سپس به موضوع اصلی منظومه، یعنی نبردهای حیدر کرار علی علیهالسلام با مشرکان و منافقان پرداخته و برخلاف سلف و سرمشق خود (باذل)، ضمن توصیف حوادث زمان پیامبر و امیرمؤمنان، حوادث کربلا را نیز به تناسب موضوع وصف کرده است. ۱۸
در اواسط شرح جنگ صفین منظومه پایان مییابد.
موضوعات منظومه راجی
منظومه حمله حیدری دارای یک مقدمه در «وصف آفرینش و ساقینامه و تولد حضرت امیر» و هفت کتاب است: واقعه بدر کبرا؛ داستان غزوه احد؛ غزوه احزاب؛ غزوه خیبر؛ فتح مکه؛ آغاز داستان حجةالوداع؛ بر مسند خلافت استقرار یافتن امیرمؤمنان علیهالسلام.
مآخذ حمله حیدری راجی
هرچند مأخذ معیّنی برای روایتهای راجی کرمانی در منظومه حمله حیدری نمیتوان در نظر گرفت، ظاهرا مأخذ او در ذکر حوادث کربلا و عروسی قاسم کتاب روضةالشهداء بوده است.
راجی در این بخش به مأخذ مذکور اکتفا نکرده، بلکه ظاهرا از روایتهای شفاهی و حتی افسانههای رایج در میان نقالان و قصهگویان نیز استفاده کرده است تا بر جذابیت منظومه خود بیفزاید. ۱۹ ۲۰
شمار ابیات حمله حیدری
شمار ابیات منظومه حمله حیدری در حدود سی هزار بیت است، اما وامق یزدی ۲۱ و رضاقلیخان هدایت، ۲۲
تذکرهنگاران معاصر راجی، تعداد ابیات آن را حدود بیست هزار بیت دانستهاند.
از این تعداد، حدود هفده هزار بیت در چاپ جدید حمله حیدری ذکر شده و بقیه ابیات آن در چاپ سنگی سال ۱۲۷۰ تهران، با عنوان کتاب حمله ملا بمونعلی منتشر شده است. ۲۳
تاریخ شروع و پایان منظومه
راجی کرمانی ۲۴ تاریخ شروع سرودن منظومه خود را به حساب ابجد کلمه «تاریخ» ذکر کرده که برابر است با سال ۱۲۱۱، اما تاریخ پایان آن معلوم نیست.
مصححان حمله حیدری پایان آن را پیش از درگذشت ابراهیمخان ظهیرالدوله در سال ۱۲۴۰ دانستهاند، ۲۵ اما با توجه به پایان ناقص و ناگهانی منظومه، به نظر میرسد سرودن ابیات حمله حیدری تا پایان عمر راجی ادامه یافته باشد.
تقلید راجی از باذل
راجی، مثنوی خود را به تقلید از حمله حیدری باذل مشهدی، در بحر متقارب سروده است و هر دو به وزن شاهنامه فردوسی نظر داشتهاند. ۲۶
راجی در تشبه به فردوسی گاهی خود را از او بالاتر دانسته و ظهیرالدوله را که قدرشناستر از سلطان محمود غزنوی بوده، بر سلطان محمود ترجیح داده است. ۲۷
واژگان حماسی در منظومه
از نظر بهرهگرفتن از واژگان حماسی و ترکیباتی که در حماسه کاربرد دارند، راجی به شاهنامه فردوسی و حمله حیدری باذل مشهدی توجه داشته و حتی در این زمینه بیش از باذل توفیق یافته زیرا توانسته است زبان حماسی شاهنامه را به خوبی تقلید کند، ۲۸ ۲۹ اما او به تناسب موضوع منظومه، واژگان دینی و ترکیبات مذهبی را به کار گرفته و طبعا از مقدار واژگان فارسی سره منظومه او در قیاس با شاهنامه فردوسی کاسته شده است. ۳۰
زبان منظومه راجی
زبان منظومه نیز به تناسب مخاطبهای عامی که برای آن در نظر گرفته شده، گاه به زبان سهلِ ممتنع بوستان سعدی نزدیک شده است، اما این زبان ساده گاهی با زیباییهای لفظی و معنوی همراه میشود و بدون آنکه تکلفی در کار باشد، بسیاری از صنایع بدیعی با انواع تشبیه و استعاره در شعر وی جلوهگر میشود. ۳۱ ۳۲
لغزشهای زبانی نیز در برخی ابیات حمله حیدری دیده میشود، از جمله به کارگرفتن کلماتی که نقش معنایی ندارند و راجی برای پر کردن وزن بیت از آنها استفاده کرده است یا ترکیبهای تازهای که برخلاف معیارهای دستور زبان فارسی ساخته شدهاند. ۳۳
قهرمانان در منظومه راجی
علاوه بر واژگان، در زمینه آفرینش قهرمانان و توصیف آنها نیز راجی به شاهنامه توجه کرده و کوشیده است قهرمانان منظومه خود را همچون قهرمانان شاهنامه به صورت خارقالعاده توصیف کند.
برای این منظور، بسیاری از وصفهای فردوسی درباره رستم را برای علی علیهالسلام به کار برده است.
همچنانکه تصویر بازوبند قاسم با بازوبند سهراب و نبرد حضرت علی با عمروبن عبدود و عبدالعزی، با نبرد رستم با اشکبوس قابل قیاس است. ۳۴ ۳۵
تصاویر شعر راجی
بسیاری از تصاویر شعر راجی که جنبه غنایی دارند، با ساختار حماسی منظومه در تعارضاند. ۳۶ ۳۷
مقایسه منظومه راجی و باذل
منظومه حمله حیدری راجی نسبت به حمله حیدری باذل مشهدی به لحاظ استحکام الفاظ و زیبایی ابیات برتری دارد. ۳۸
ساقینامه در منظومه راجی
در سراسر منظومه حمله حیدری، ۲۴ ساقینامه دیده میشود که از ۹ بیت تا ۲۱۲ بیت را در بر میگیرد.
نوشتن ساقینامه از قرن دهم در میان شاعران، بهویژه شاعران مثنویسرا، مرسوم شده بود. ۳۹
اهداف راجی در ساقینامهها
به نظر میرسد راجی در ساقینامههای خود -که به تأثر از نظامی گنجهای سروده- دو هدف داشته است:
کاستن از یکنواختی
نخست آنکه، قرارگرفتن آنها در میان حوادث داستان باعث تنوع شود و از یکنواختی آن بکاهد.
براعت استهلال
دوم آنکه بعضی از این ساقینامهها در حکم براعت استهلال حوادثی است که شاعر بعد از ساقینامه به توصیف آنها پرداخته است. ۴۰ ۴۱
ویژگی ساقینامههای راجی
ویژگی عمده ساقینامههای راجی که آن را با ساقینامههای حمله حیدری باذل مشهدی و صهبای آشتیانی متفاوت میسازد، درآمیختن آن با شرح حوادث کربلاست.
با اینکه ماجرای کربلا ارتباطی با جریان حوادث منظومه حمله حیدری ندارد، اما راجی هر جا که لازم دیده با شرح حوادث کربلا، خواننده را به گریستن واداشته است که آشناییِ او را با روش اهل منبر نشان میدهد. ۴۲ ۴۳
راجی در ساقینامههای خود بیشتر از آنکه ساقی را خطاب کند، به مُغَنّی خطاب کرده، در حالی که هدف باذل مشهدی از ساقی، حیدر کرار یا ساقی کوثر بوده است.
بعضی از ساقینامههای حمله حیدری راجی به یاد ابراهیمخان ظهیرالدوله سروده شده است و درآمیختن ساقینامه با مدح از دیگر ویژگیهای ساقینامههای راجی بهشمار میآید. ۴۴ ۴۵
جمعآوری و تدوین منظومه
منظومه حمله حیدری راجی را میرزا مظهر کرمانی به تشویق رضاقلیخان هدایت جمعآوری و تدوین ۴۶ و در ۱۲۶۴ در تهران چاپ سنگی کرد، که بعدا چندین چاپ بر اساس آن صورت گرفت.
چاپ منقح آن به کوشش یحیی طالبیان و محمود مدبری در دو جلد انتشار یافته است.
منابع برای مطالعه بیشتر
• آقابزرگ طهرانی.
• هرمان اته، تاریخ ادبیات فارسی، ترجمه با حواشی صادق رضازاده شفق، تهران ۱۳۵۶ش.
• مهدی بامداد، شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، تهران ۱۳۵۷ش.
• محمد دانشور، تاریخچه محله و مسجد خواجه خضر کرمان، کرمان ۱۳۷۵ش.
• دایرة المعارف فارسی، به سرپرستی غلامحسین مصاحب، تهران ۱۳۴۵ـ۱۳۷۴ش.
• احمد دیوانبیگی، حدیقة الشعراء، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۶۴ـ۱۳۶۶ش.
• بمانعلی راجی کرمانی، حمله حیدری، چاپ یحیی طالبیان و محمود مدبری، کرمان ۱۳۸۳ش.
• بمانعلی راجی کرمانی، گزیده حمله حیدری: بزرگترین حماسه مذهبی، تحقیق و گزینش حسین بهزادی اندوهجردی، تهران ۱۳۷۰ش.
• بمانعلی راجی کرمانی، نوبتزن کوی ساقی، چاپ رضا اشرف زاده، (مشهد ۱۳۷۷ش
• محمدعلیبن عبدالوهاب شهلای یزدی، تذکره شبستان، چاپ اکبر قلمسیاه، تهران ۱۳۷۹ش.
• محمدرضا صرفی، «محتوا، ساختار و زبان حمله حیدری»، در خلاصه مقالات همایش بزرگداشت ملابمانعلی راجی کرمانی: (۲۳ـ۲۲ مهرماه ۱۳۷۷، کرمان)، به کوشش وحید پورنادری، کرمان ?(۱۳۷۷ش.
• ذبیح الله صفا، حماسهسرایی در ایران، تهران ۱۳۶۳ش.
• مصطفی صهبای آشتیانی، کتاب افتخارنامه حیدری، تهران: کتابفروشی محمدحسن علمی.
• محمد قزوینی، یادداشتهای قزوینی، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳ش.
• احمد گلچین معانی، فهرست کتب خطی کتابخانه آستان قدس رضوی، ج۷، بخش۱، مشهد ۱۳۴۶ش.
• محمدعلی مدرس تبریزی، ریحانة الادب، تهران ۱۳۶۹ش.
• خانبابا مشار، فهرست کتابهای چاپی فارسی، تهران ۱۳۵۰ـ۱۳۵۵ش.
• محمدعلیبن محمدباقر وامق یزدی، تذکره میکده، به کوشش حسین مسرت، (تهران) ۱۳۷۱ش.
• رضاقلیبن محمدهادی هدایت، مجمع الفصحاء، چاپ مظاهر مصفا، تهران ۱۳۸۲ش.
پانویس
1.احمد دیوانبیگی، حدیقةالشعراء، ج۱، ص۶۴۶.
2.محمد دانشور، تاریخچه محلّه و مسجد خواجه خضر کرمان، ص۲۵۷.
3.راجی کرمانی، گزیده حمله حیدری، ص۶.
4.محمد دانشور، تاریخچه محلّه و مسجد خواجه خضر کرمان، ص۲۵۷ـ۲۵۸.
5.رضاقلیبن محمدهادی هدایت، مجمعالفصحاء، ج۲، بخش۱، ص۳۳۳.
6.محمدعلیبن محمدباقر وامق یزدی، تذکره میکده، ص۱۴۳.
7.احمد دیوانبیگی، حدیقةالشعراء، ج۱، ص۶۴۶.
8.احمد دیوانبیگی، حدیقةالشعراء، ج۱، ص۶۴۶.
9.محمدعلیبن محمدباقر وامق یزدی، تذکره میکده، ص۱۴۴.
10.رضاقلیبن محمدهادی هدایت، مجمعالفصحاء، ج۲، بخش۱، ص۳۳۳.
11.محمد دانشور، تاریخچه محلّه و مسجد خواجه خضر کرمان، ص۲۶۴.
12.محمد قزوینی، یادداشتهای قزوینی، ج۴، ص۱۶۴.
13.آقابزرگ طهرانی، ج ۹، قسم ۲، ص ۳۴۵.
14.آقابزرگ طهرانی، ج۹، قسم۲، ص۳۴۵.
15.راجی کرمانی، گزیده حمله حیدری، ص۵.
16.محمدعلیبن عبدالوهاب شهلای یزدی، تذکره شبستان، ص۱۰۷.
17.راجی کرمانی، حمله حیدری، ج۱، ص۲۱.
18.راجی کرمانی، حمله حیدری، ج۱، ص۲۲.
19.راجی کرمانی، حمله حیدری، ۱۳۸۳ش، چاپ طالبیان و مدبری، ج۱، ص۲۵.
20.راجی کرمانی، نوبتزن کوی ساقی، ۱۳۷۷ش، چاپ اشرفزاده، ص۷.
21.محمدعلیبن محمدباقر وامق یزدی، تذکره میکده، به کوشش حسین مسرت، (تهران) ۱۳۷۱ش، ص۱۴۴.
22.رضاقلیبن محمدهادی هدایت، مجمعالفصحاء، ج۲، بخش۱، ص۳۳۳.
23.ذبیحاللّه صفا، حماسهسرایی در ایران، تهران ۱۳۶۳ش، ص۳۸۵.
24.راجی کرمانی، حمله حیدری، ۱۳۸۳ش، چاپ طالبیان و مدبری، ج۲، ص۱۸۲.
25.راجی کرمانی، گزیده حمله حیدری، ص۱۸.
26.هرمان اته، تاریخ ادبیات فارسی، ص۶۰ـ۶۱.
27.بمانعلی راجی کرمانی، حمله حیدری، چاپ یحیی طالبیان و محمود مدبری، ج۲، ص۱۸۲.
28.ذبیحاللّه صفا، حماسهسرایی در ایران، ص۳۸۵.
29.راجی کرمانی، نوبتزن کوی ساقی، ص۱۹.
30.راجی کرمانی، حمله حیدری، ج۱، ص۳۴.
31.راجی کرمانی، نوبتزن کوی ساقی، ص۷.
32.راجی کرمانی، نوبتزن کوی ساقی، ص۲۲.
33.محمدرضا صرفی، «محتوا، ساختار و زبان حمله حیدری»، به کوشش وحید پورنادری، کرمان۱۳۷۷ش، ص۴۹ـ۵۰.
34.راجی کرمانی، حمله حیدری، ۱۳۸۳ش، چاپ طالبیان و مدبری، ج۱، ص۳۷.
35.راجی کرمانی، گزیده حمله حیدری، تحقیق و گزینش حسین بهزادی اندوهجردی، تهران ۱۳۷۰ش، ص۱۵ـ۱۶.
36.راجی کرمانی، حمله حیدری، ۱۳۸۳ش، چاپ طالبیان و مدبری، ج۱، ص۳۷.
37.محمدرضا صرفی، «محتوا، ساختار و زبان حمله حیدری»، به کوشش وحید پورنادری، کرمان۱۳۷۷ش، ص۴۹.
38.ذبیحاللّه صفا، حماسهسرایی در ایران، تهران ۱۳۶۳ش، ص۳۸۵.
39.راجی کرمانی، نوبتزن کوی ساقی، ص۱۶.
40.راجی کرمانی، نوبتزن کوی ساقی، ۱۳۷۷ش، چاپ اشرفزاده، ص۱۹.
41.راجی کرمانی، حمله حیدری، ۱۳۸۳ش، چاپ طالبیان و مدبری، ج۱، ص۳۹.
42.راجی کرمانی، نوبتزن کوی ساقی، ص۷.
43.راجی کرمانی، حمله حیدری، ۱۳۸۳ش، چاپ طالبیان و مدبری، ج۱، ص۴۳.
44.راجی کرمانی، نوبتزن کوی ساقی، ص۱۹.
45.راجی کرمانی، نوبتزن کوی ساقی، ص۵.
46.رضاقلیبن محمدهادی هدایت، مجمعالفصحاء، ج۲، بخش۱، ص۳۳۳.
منبع
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حمله حیدری»، شماره۶۵۶۲.
http://wikifeqh.ir
باذل در مجمع النفایس آرزو
متن مجمع النفایس آرزو
باذل[ مشهدی]، رفیع خان:
برادرزاده محمد طاهر وزیر خان عالمگیرشاهی است . پدر یا جدش از ایران به هند آمده داخل جرگه امرا گردیده ، آرزو ایشان را در هفده سالگی هنگامی که قلعه دار گوالیار بودند دیده و مستفید ملازمت گردیده . خالوی فقیر که امین و داروغه جزیه گوالیار بود مرا همراه برده فرمودند که این پسر هم سری به سخن دارد . ایشان با آن که در آن ایام به گفتن مثنوی « حمله ی حیدری » که قریب چهل هزار بیت است مشتمل بر احوال سرور کاینات و امیر المومنین علی – علیهما السلام – بودند متوجه به من شده چند شعر خود را خواندند ، از آن جمله یک بیت بنده را یاد است ، با آن که قریب پنجاه سال بر آن گذشته ، و آن این است :
کاردانان را نمی باید مصالح آن قدر *** شانه با انگشت چوبین واکند از مو گره
القصه خان مسطور به فضایل نفسانی وفواضل روحانی موصوف بود . کتاب حمله ی حیدری را به قدرت گفته . بعد مطالعه رتبه کلام وکلیم بر سخن فهم ظاهر می شود . از اوست :
جواب این غزل باذل که گوید شاعر هندی *** به ایران می فرستم تا که گوید جوابش را
و مراد از شاعر هندی در اینجا شاه نظر علی سرهندی است که مقطع غزل او این است :
به شوخی غزل گفتن علی از کس نمی آید *** به ایران می فرستم تا که می گوید جوابش را
از بعضی مسموع است که روزی اتفاق ملاقات ناصر علی با رفیع خان باذل افتاده بود. ناصرعلی به باذل تکلیف شعر خواندن نمود. باذل این بیت خواند:
دل داشتیم دادیم جان بود عرض کردیم *** چیزی که یار خواهد صبر است ومانداریم
ناصر علی از راه شوخیها گفت که : صاحب نظم از خود بخوانند وبه گپ مگذرانند
عشق را با هردلی نسبت به قدر جوهر است *** قطره بر گل شبنم و در قعر دریا گوهر است
متن تعلیقات مجمع النفایس آرزو
باذل مشهدی ، رفیع خان2:
برادر زاده محمد طاهر مخاطب به وزیر خان عالمگیری است . در زمان عالمگیر خلد مکان وارد هندوستان شد به خطاب خانی ودیوانی شاهزاده محمد معزالدین بن عالمگیر اختصاص یافته مدتی در آن کار وبعد از آن به حراست قلعه ی گوالیار مشغول ماند و بعد رحلت پادشاه مذکور از خدمت معزول و مهجور گشته در دهلی مسکنت و عزلت اختیار نمود . طبعش بسیار روان وکلامش به متانت وسهولت توامان است . مثنوی مسمی به حممله ی حیدری که سر خط نجات اوست در بحر شاهنامه به خامه ی فصاحت ، قریب چهل هزار بیت انشاد کرده و معانی بلند ونگات دلپسند به روایت معارج النبوه در آن درج نموده و راقم آثم منتخب آن را در خلاصة الکلام که تذکره ی ضخیم مثنویات است اثبات ساخته است . گویند در قضای حاجات سایل چون طبعش بغایت مایل بود وطریقه جود از دست نمی داد بدین جهت «باذل» تخلص می نمود . به عهد بهادر شاه در سنه ی هزار و یکصد و بیست وسه ] 1123[ راه عقبی گرفته «جامهر علی بختش داد » تاریخ رحلت اوست . از اوست
1.هر سه شعر بالا در تذکره نصر آبادی هم آمده است .
2.صحف ابراهیم : «محمد رفیع خان » .
می دهی گوش بر افسانه ارباب غرض *** این پرآوازه سرائی غرض آن است که تو
( صحف ابراهیم ، چاپ هند ، ص 21 ، چاپ محدث ، ص 72)
سرآمد اقران و اماثل ، رفیع خان باذل ، اصلش از مشهد است . چون میرزامحمود پدرش وارد هندوستان گشت ولادتش در شاهجهان ] آباد [ روداد.رفیع خان از وابستگاه دامن دولت عالمگیری است . از پیشگاه پادشاهی به حکومت سرکار بانس بریلی مفتخره بوده . کلامش پخته و رنگین و اشعارش مطاع و دلنشین است . در سنه ی ثلث و عشرین ومائة و الف ] 1123[ جهان فانی را گذاشته . از کلام اوست :
1-امشب چو شمع ریخت زهر تار موی ما *** هر گریه ای که بود گره در گلوی ما
2-عشق را با هر دلی نسبت به قدر جوهر است *** قطره بر گل شبنم و در قعر دریا گوهر است چ
3-ززخم سینه ام امروز بوی گل آید *** مگر شکفته به دل غنچه های پیکانش
4-صد جگر خون از کجا هر روز صرف غم کنم *** من که از ملک عدم با خود دلی برداشتم
5-تخم اشکی ریختم چیدم گل گل رسوائی ای *** دانه ای افشانده بودم حاصلی برداشتم
6-چه نشاط باده بخشد به من خراب بی تو *** به مه گرفته ماند قدح شراب بی تو
7-توچنان رمیدی ازمن که به خواب هم نیائی *** به کدام امیدواری بروم به خواب بی تو
( نتایج الافکار ، ص 111 )
رفیع خان بن میزا محمود مشهدی ، نسب اوبه خواجه حافظ صاحب دیوان می رسد. در دهلی متولد شد و به حکومت بانس بریلی سرفرازی داشت . در سنه ی 1123 بمرد . خیلی قوت بیانی دارد وبه اقتضای تخلص خود فراوان گوهر آبدار بذل می نماید .
«حمله ی حیدری » او قریب نود هزار بیت مشهور عالم است
8-ما مست جام غبغب و مینای گردنیم *** بر دوش می کشند نکویان سوی ما
9-بس که شرح غم دل مضطرب احوال دهم *** به کبوتر چو دهم نامه پروبال دهم 1
( شمع انجمن ، ص 81)
از شاعران مقبول و مداح خاندان رسول وسر آمد ناظمان فحول بود . کتاب حمله ی حیدری از مصنفات او یادگارو مشهور بر دیار و امصار است . از آثار طبع سخن پردازش آنچه بر صفحه روزگار مانده کتاب حمله ی حیدری است که به سبب فرط شهرت و رغبت طبایع ، رقم نسخ بر شاهنامه حکیم فردوسی کشیده . هر چند به حسب لفظ در جنب «شاهنامه » حکم چراغ پیش آفتاب دارد اما نظر به مرتبه ی معنوی که مشتمل است بر غزوات معجز آیات اسدالله الغالب – علیه السلام – و مفاد بسیاری از احادیث شریفه در آن مندرج است . صد هزار شاهنامه به بهای یک بیتش نمی رسد
( نجوم السماء ، نجم ثانی ، ص 241)
نگردد طور جای نقش پامعراج احمد را *** ید بیضا یزک داری کند نور محمد را
کمر در کار امت تنگ بستن این چنین باید *** ببین در نام او گنجنیدن میم مشدد را2
( سرود آزاد ، ص 141 )
مقدمه
بسمه تعالی
کتاب حملۀ حیدری یکی از بهترین مجموعۀ اشعار تاریخی است که در شرح غزوات و جنگ های اول اسلام با مشرکین و منافقین بطور حماسه سرائی سروده شده و میتوان گفت که از حماسه سرایان دیگر بحالت جامۀ اسلامی مطلوب تر و مفید تر است مضامین این کتاب مستطاب تمامی در توصیف شجاعت و رشادت و از خود گذشتگی حضرت اسد اله الغالب علی ابن ابی طالب علیه السلام و مبارزان نامی اسلام است که جملات آن تمامی بحقیقت آراسته و از هر گونه اغراقات و تخیلات شاعرانه بیرون و پیراسته است و اشعار آبدار آنرا مرحوم ملا بمانعلی کرمانی طبق اخبار و احادیث از خود بیادگار گذارده است .
چو این نامۀ گرانمایه کمیاب بلکه نایاب شده بود و طالبان آن از هر گوشه و کنار میجستند و نمییافتند لذا این ذره بی مقدار ( حاج سید احمد کتابچی مدیر کتابفروشی اسلامیه ، تهران ) در صدد بر آمدم که یک نسخه از این کتاب مستطاب را چاب و منتشر نمایم . مدت مدیدی از هر جا جستجو مینمودن نمیافتم تا از حسن اتفاق یک نسخه چاپ قدیم آنرا پیدا کرده و بچاپ و نشر آن اقدام نمودم و حتی الاماکن در تصحیح اغلاط و اسلوب چاپ و امتیاز کاغذ آن از هر جهت دقت وافی و جهد کافی بکار بردم .
اینک از خوانندگان محترم مستدعی چنانم که این بنده را از دعای خیر فراموش نفرمایند .
حاج سید احمد کتابچی مدیر کتابفروشی و چاپخانه اسلامیه غرض نقشست کز ما باز ماند که هستی را نمیبینم بقائی
مگر صاحبدلی روزی برحمت کند در حق مسکینان دعائی
ملابمانعلی کرمانی.