loading...
فوج
s.m.m بازدید : 267 1395/06/02 نظرات (0)

حکایت سلاح رسول خدا، حکایت تابوت در بنی اسرائیل است

[6٢٧]١-سعید سمّان گفت: از حضرت صادق علیه السّلام شنیدم که می فرماید: همانا حکایت سلاح در میان ما، حکایت تابوت در بنی اسرائیل است. در بنی اسرائیل چنان بود که تابوت بر در هر خاندانی یافت می شد، پیامبری به آنان داده شده بود.

و از ما هرکه سلاح به او رسیده، امامت به او داده شده است.

[6٢٨]٢-عبد اللّه ابو یعفور گفت: از حضرت صادق علیه السّلام شنیدم که می فرماید:

همانا حکایت سلاح در میان ما، حکایت تابوت در بنی اسرائیل است. هرکجا تابوت می گشت، حکومت هم می گشت و در میان ما هرکجا سلاح بگردد، علم نیز می گردد.

[6٢٩]٣-صفوان از حضرت رضا علیه السّلام روایت کرده که حضرت باقر می فرمود:

همانا حکایت سلاح در میان ما، حکایت تابوت در بنی اسرائیل است. هرکجا تابوت گشت، نبوّت داده شد و در میان ما هرکجا سلاح گشت، امر [امامت]آن جا است. من گفتم: پس سلاح از علم جدا است؟ فرمودند: نه.

[6٣٠]4-ابو نصر از حضرت رضا علیه السّلام روایت کرده که حضرت باقر علیه السّلام فرمود: همانا حکایت سلاح در میان ما حکایت تابوت در بنی اسرائیل است.

که هرکجا تابوت گشت، حکومت نیز گشت و در میان ما هرکجا سلاح گشت، علم هم گشت.

گفتاری دربارۀ صحیفه و جفر و جامعه و مصحف فاطمه علیها السّلام

[6٣١]١-ابو بصیر گفته است: به خدمت حضرت صادق علیه السّلام رفتم و عرض کردم: جانم به فدایت! می خواهم از مسأله ای پرسش کنم. آیا این جا کسی است که سخنم را بشنود؟ او گوید: حضرت صادق علیه السّلام پردۀ میان او و اتاق دیگر را به کناری زده، نگاهی به آن جا انداخت. سپس فرمود: ای ابو محمّد! بپرس از آنچه برایت پیش آمده است. او گوید، من گفتم: جانم به فدایت! شیعیان شما می گویند که رسول خدا-درود خدا بر او و بر خاندانش-بابی از دانش به علی علیه السّلام آموخت که از آن هزار باب دیگر باز می شود. او گوید، پس حضرت فرمود: ای ابو محمّد رسول خدا-درود خدا بر او و بر خاندانش-به علی علیه السّلام هزار باب آموخت که از هرکدام، هزار باب باز می شود. او گوید، من گفتم: به خدا سوگند آن علم این است. حضرت ساعتی با انگشت خود بر روی زمین خطوطی در حال تأمّل و تفکّر کشیده و سپس فرمود: این، علم است. امّا آن نیست. سپس فرمود: ای ابو محمّد! جامعه نزد ما است. و آنان چه می دانند که جامعه چیست؟ او گوید، من گفتم: جانم به فدایت. جامعه چیست؟ فرمود: دفتری است به طول هفتاد ذراع-با ذراع رسول خدا-درود خدا بر او و بر خاندانش-با املای شفاهی ایشان و خطّ علی علیه السّلام با دست راستش که هر حلال و حرام و هرآنچه مردم به آن نیازمندند حتّی دیۀ خراش در آن است. آن گاه با دست به من اشاره کرد و فرمود: ای ابو محمّد به من اجازه می دهی؟ او گوید من گفتم: جانم به فدایت! من از آن شمایم، آنچه خواهی انجام ده. او گوید: آن گاه حضرت مرا نشگون گرفت و فرمود: حتّی دیۀ این نیز در آن ذکر شده است. و گویا حضرت خشمگین بود. او گوید من گفتم: به خدا سوگند آن علم، این است. حضرت فرمود: این، علم هست امّا آن [علم حقیقی و کامل]نیست. سپس ساعتی خاموش شد و آن گاه فرمود: همان جفر نزد ما است و آنان چه می دانند که جفر چیست. او گوید من گفتم: و جفر چیست؟ فرمود:

ظرفی چرمین است که علم پیامبران و اوصیا و علم علمای درگذشتۀ بنی اسرائیل در آن است. او گوید من گفتم: آن علم همین است. حضرت فرمود: این، علم است امّا آن نیست. سپس ساعتی خاموش ماند و آن گاه فرمود: و مصحف فاطمه علیها السّلام در نزد ما است و آنان چه می دانند که مصحف فاطمه علیها السّلام چیست؟او گوید من گفتم: و مصحف فاطمه علیها السّلام چیست؟ فرمود: مصحفی است به اندازۀ سه برابر قرآن شما. و به خدا سوگند در آن از قرآن شما یک حرف هم نیست. او گوید من گفتم: به خدا سوگند آن علم این است. حضرت فرمود: این، علم است امّا، آن نیست. سپس ساعتی خاموش ماند و آن گاه فرمود: همانا علم آنچه بوده و آنچه می شود تا برپایی رستاخیز نزد ما است. او گوید من گفتم: جانم به فدایت! به خدا سوگند آن علم همین است. حضرت فرمود: این، علم است امّا، آن نیست. او گوید من گفتم: جانم به فدایت! پس آن علم [حقیقی و واقعی]چیست؟ فرمود:

علم به آنچه در شب و روز حادث می شود، امری پس از امر دیگری و چیزی پس از چیز دیگری تا روز قیامت.

[6٣٢]٢-حمّاد عثمان گفت: از حضرت صادق علیه السّلام شنیدم که می فرماید:

زندیق ها در سال صد و بیست و هشت ظاهر می شوند. و این را در مصحف فاطمه علیها السّلام دیدم. او گوید من گفتم: و مصحف فاطمه علیها السّلام چیست؟ فرمود:

خداوند والا وقتی جان پیامبرش صلّی اللّه علیه و آله را گرفت از وفاتش اندوهی به فاطمه رسید که آن را جز خداوند عزّتمند نمی داند. پس خداوند فرشته ای به سویش فرستاد تا اندوهش را تسلیت داده، با او سخن بگوید. ایشان از این موضوع به امیر مؤمنان علیه السّلام شکوه کرد و او فرمود: وقتی آن را احساس کردی و صدا را شنیدی به من بگو. و ایشان از آن خبر داد. و امیر مؤمنان علیه السّلام شروع کرد به نوشتن هرآنچه شنید تا از آن مصحفی درست شد. او گوید: سپس حضرت فرمود: هان! همانا در آن چیزی از حلال و حرام نیست. امّا علم آنچه می شود در آن است.

[6٣٣]٣-حسین ابو علا گفت: از حضرت صادق علیه السّلام شنیدم که می فرماید:

همانا جفر سفید نزد من است. او گوید من گفتم: چه چیزی در آن است؟ فرمودند: زبور داود و تورات موسی و انجیل عیسی و صحف ابراهیم و حلال و حرام و مصحف فاطمه علیها السّلام که گمان نمی کنم در آن چیزی از قرآن باشد. و آنچه مردم به آن نیازمندند در آن است و ما به کسی نیاز نداریم.حتی مجازات یک تازیانه و نصف تازیانه و یک چهارم تازیانه و دیۀ خراش در آن است. و نزد من است جفر سرخ. او گوید من گفتم: و در جفر سرخ چه چیزی است؟ فرمود: سلاح است. و آن برای خونخواهی گشوده می شود. صاحب شمشیر [حضرت مهدی علیه السّلام]آن را برای کشتن می گشاید. عبد اللّه ابو یعفور به ایشان عرض کرد، اصلحک اللّه، آیا فرزندان حسن این را می دانند؟ و حضرت فرمود: بله به خدا سوگند چنان که شب وروز را می شناسند، امّا حسد و دنیا خواهی آنان را به انکار وامی دارد. و اگر حقّ [آخرت]را به همراه حقّ [محبّت امام]می خواستند برایشان بهتر بود.

[6٣4]4-سلیمان خالد گفته است: حضرت صادق علیه السّلام فرمودند: همانا در جفری که آنان می گویند چیزی است که آنان را خوش نمی آید. ؛ زیرا حقّ در آن است و آنان حق را نمی گویند. اگر راست می گویند داوری های علی علیه السّلام و احکام میراثش را درآوردند. از آنان از [میراث]خاله ها و عمّه ها بپرسید و مصحف فاطمه علیها السّلام را بیرون آورند که وصیّت فاطمه [علیها السّلام]در آن است و سلاح رسول خدا-درود خدا بر او و بر خاندانش-با آن که خداوند شکوهمند می فرماید: (اگر راست می گویید کتابی آسمانی پیش از این یا اثری علمی از پیشینیان [برایم]بیاورید.) [ر. ک: احقاف (46) :4][حضرت آیه را نقل به معنا کرده است.]

[6٣5]5-ابو عبیده گفته است: برخی از یاران ما از حضرت صادق علیه السّلام دربارۀ جفر پرسیدند. و ایشان فرمود: آن، پوست گاوی پرشده از علم است. پرسیدند: و جامعه چیست؟ فرمود: آن نامه ای است به طول هفتاد ذراع به عرض پوستی همچون ران شتری بزرگ. که هرچه مردم به آن نیازمندند در آن است. و حکمی نیست که در آن نباشد حتی دیۀ خراش. پرسیدند: و مصحف فاطمه [علیها السّلام] چیست؟ راوی گوید: حضرت مدّتی دراز خاموش شد. سپس فرمود: شما از آنچه می خواهید و آنچه نمی خواهید جستجو می کنید. همانا فاطمه علیها السّلام پس از رسول خدا-درود خدا بر او و بر خاندانش-هفتاد و پنج روز [در دنیا]ماند.

در حالی که برای پدرش، اندوهی سخت بر او رسیده بود. و جبرئیل علیه السّلام به نزدش می آمد و عزایش بر پدر را نیکو قرار می داد و جانش را تسکین داده، از پدرش و جایش خبر می داد. و از آنچه پس از او در فرزندانش رخ می دهد، آگاهش می کرد. و علی علیه السّلام آن ها را می نوشت. و این مصحف فاطمه علیها السّلام است.

[6٣6]6-بکر بن کرب صیرفی گفت: از حضرت صادق علیه السّلام شنیدم که می فرماید: نزد ما چیزی است که با آن به مردم نیازمند نمی شویم. و مردم به ما نیازمند می شوند. نزد ما کتابی است به خطّ علی علیه السّلام و املاء رسول خدا -درود خدا بر او و بر خاندانش-دفتری است که هر حلال و حرامی در آن است. شما برای احکام نزد ما می آیید و هنگامی که به آن عمل می کنید یا وامی گذارید، می فهمیم.

[6٣٧]٧-عبد الملک اعین به حضرت صادق علیه السّلام عرض کرد: زیدیه و معتزله گرد محمّد عبد اللّه [نفس زکیّه]را گرفته اند. آیا او به سلطه ای می رسد؟ و حضرت فرمود: به خدا سوگند نزد من دو کتاب است که نام هر پیامبر و هر شهریاری که بر زمین حکومت کند در آن ها است. نه به خدا سوگند محمّد عبد اللّه در هیچ کدام از آن ها نیست.

[6٣٨]٨-فضیل سکّره گفت: به خدمت حضرت صادق علیه السّلام رفتم و حضرت فرمود: ای فضیل می دانی اندکی پیش به چه چیزی نگاه می کردم؟ او گوید من عرض کردم: نه. فرمود: به کتاب فاطمه علیها السّلام نگاه می کردم. شهریاری نیست که بر زمین حکومت کند جز این که نام خودش و نام پدرش در آن نوشته است. و من چیزی از فرزندان حسن [علیه السّلام]در آن نیافتم.

اصول کافی ج1ص516

برچسب ها مصحف فاطمه ,
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 2473
  • کل نظرات : 40
  • افراد آنلاین : 20
  • تعداد اعضا : 22
  • آی پی امروز : 600
  • آی پی دیروز : 250
  • بازدید امروز : 7,663
  • باردید دیروز : 1,878
  • گوگل امروز : 7
  • گوگل دیروز : 15
  • بازدید هفته : 9,541
  • بازدید ماه : 17,752
  • بازدید سال : 257,628
  • بازدید کلی : 5,871,185