آسایشت نبینم ای چرخ آسیائی****خود سوده می نگردی ما را همی بسائی
ما را همی فریبد گشت دمادم تو****من در تو چون بپایم گر تو همی نپائی؟
بس بی وفا و مهری کز دوستان یکدل****نور جمال و رونق خوش خوش همی ربائی
آسایشت نبینم ای چرخ آسیائی****خود سوده می نگردی ما را همی بسائی
ما را همی فریبد گشت دمادم تو****من در تو چون بپایم گر تو همی نپائی؟
بس بی وفا و مهری کز دوستان یکدل****نور جمال و رونق خوش خوش همی ربائی
به راه دین نبی رفت ازان نمی یاریم****که راه با خطر و ما ضعیف و بی یاریم
چون روز دزد ره ما گرفت اگر به سفر****بجز به شب نرویم، ای پسر، سزاواریم
ازین به ستان ستاره به روز پنهانیم****ز چشم خلق و به شب رهبریم و بیداریم