سرشکم صد سحر خندید و پیدا نیست تاثیری****کنون از ناله درتاریکی شب افکنم تیری
بجز مردن علاج ما و من صورت نمیبندد****تب شور نفسها در کفن دارد تباشیری
فلک بر مایهداران من و ما باجها دارد****عدم شو تا نبینی گیرو دار حکم تقدیری
اگر از اهل تقوایی بپرهیز از توانایی****که در کیش تعین چون جوانی نیست بیپیری

درباره
شعر , دیوان بیدل دهلوی ,