پنج گنج نظامی گنجوی_بخش8
چو گوهر برون آمد از کان کوه****ز گوهرخران گشت گیتی ستوه
میان بسته هر یک به گوهرخری****خریدار گوهر بود گوهری
من آن گوهر آورده از ناف سنگ****به گوهر فروشی ترازو به چنگ
نه از بهر آن کاین چنین گوهری****فروشم به گنجینهٔ کشوری
پنج گنج نظامی گنجوی_بخش8
چو گوهر برون آمد از کان کوه****ز گوهرخران گشت گیتی ستوه
میان بسته هر یک به گوهرخری****خریدار گوهر بود گوهری
من آن گوهر آورده از ناف سنگ****به گوهر فروشی ترازو به چنگ
نه از بهر آن کاین چنین گوهری****فروشم به گنجینهٔ کشوری
پنج گنج نظامی گنجوی_بخش7
خرد هر کجا گنجی آرد پدید****ز نام خدا سازد آنرا کلید
خدای خرد بخش بخرد نواز****همان ناخردمند را چاره ساز
رهائی ده بستگان سخن****توانا کن ناتوانان کن
نهان آشکارا درون و برون****خرد را به درگاه او رهنمون
پنج گنج نظامی گنجوی_بخش6
شبی کاسمان مجلس افروز کرد****شب از روشنی دعوی روز کرد
سراپرده هفت سلطان سریر****برآموده گوهر به چینی حریر
سرسبزپوشان باغ بهشت****به سرسبزی آراسته کار و کشت
محمد که سلطان این مهد بود****ز چندین خلیفه ولیعهد بود
پنج گنج نظامی گنجوی_بخش5
خدایا جهان پادشاهی تو راست****ز ما خدمت آید خدائی تو راست
پناه بلندی و پستی توئی****همه نیستند آنچه هستی توئی
همه آفریدست بالا و پست****توئی آفرینندهٔ هر چه هست
توئی برترین دانشآموز پاک****ز دانش قلم رانده بر لوح خاک
چونکه بهرام شد نشاط پرست****دیده در نقش هفت پیکر بست
روز شنبه ز دیر شماسی****خیمه زد در سواد عباسی
سوی گنبد سرای غالیه فام****پیش بانوی هند شد به سلام
تا شب آنجا نشاط و بازی کرد****عود سازی و عطرسازی کرد
تعداد صفحات : 2