مردم اگر این تن ساسیستی *** جز که یکی جانور او کیستی؟
جانوران بندهش گشتی اگر *** مردم تو جوهر ناریستی
رمز سخنهای من ار دانیی *** قول منت مژده به شادیستی
وعده نبودیش به ملک ابد *** گر گهرش گوهر فانیستی

مردم اگر این تن ساسیستی *** جز که یکی جانور او کیستی؟
جانوران بندهش گشتی اگر *** مردم تو جوهر ناریستی
رمز سخنهای من ار دانیی *** قول منت مژده به شادیستی
وعده نبودیش به ملک ابد *** گر گهرش گوهر فانیستی
خواجه نظام الدین عبیدالله زاکانی شاعر و لطیفه پرداز نامدارایران در قرن هشتم هجری است.
وی ازخاندان زاکانیان بوده و زاکانیان تیره ای از اعراب هستند که به قزوین مهاجرت کرده و
آنجا ساکن شده بودند. وی به لحاظ وضعیت اجتماعی آن روزگار، به طنز روی آورد و نظم
و نثر خود را وسیلهٔ حمله به عرفها و عادات نادرست و مفاسد...
در دورانیکه صورت زیبا و فریبنده ی لذائذ ظاهری و زودگذر زندگانی بیش از بیش توجه افراد
بشر را جلب و از تفکر و تعمق بیشتر در امور دینی و معنوی باز داشته است و در راهیکه مسلماً
به تباهی منتهی خواهد شد میکشاند.کسانیکه بدنیائی بالاتر از دنیای مادیات ایمان دارند موظفند
هر جا به هر عنوان روزنه ی امیدی مشاهده نمودند آنرا گرامی و مغتنم شمارند...
المنة لله که بتأیید الهی***گردید برون یویس چرخ از دل ماهی
وز مجلس اندوه و کرب یوسف چاهی***باز آمد و بنهاد بسر افسر شاهی
ای یار خطاکار من ای ترک سپاهی***ها بر سپه غم کنم از باده مسلط
رخساره فروشست بمی راهب دیری***برداشت سر از خواب گران سنگ عزیری
یکی از نوابغ علم و ادب در قرن اخیر فیلسوف بزرگ و دانشمند سترک عالم ربانی میرزا یحیی
مدرس اصفهانی بود که زبان از تقریر و قلم از تحریر شرح فضائل او عاجز است.مرحوم مدرس
در کلیّه علوم ادبیّه و فقه و اصول استاد و در انواع حکمت از اشراقی و مشائی و ریاضی یگانه
دوران و مخصوصا در علوم غریبه و فلکیّات متبحر و متخصص بود و ...
تعداد صفحات : 495