ز پابوسش بهار عشرت جاوید سامانکن****چمن تا در برت غلتد حنایی را گریبان کن
اثر پروردهٔ یاد نگاه اوست اجزایم****ز خاکم سرمهکش در دیده و عریان غزالان کن
به تمثال حباب از بحر تا کی منفعل باشی****دوییتا محو گردد خانهٔ آیینه ویرانکن
درین گلشن که بال افشانی رنگست بنیادش****توهم آشیانی در نوای عندلیبان کن

درباره
شعر , دیوان بیدل دهلوی ,