هر نقطه که در دایرهٔ قسمت تست//بر حاشیهٔ مائدهٔ نعمت تست
در سینه ذرّهای اگر بشکافند//دریا دریا، جهان جهان، رحمت تست
هر نقطه که در دایرهٔ قسمت تست//بر حاشیهٔ مائدهٔ نعمت تست
در سینه ذرّهای اگر بشکافند//دریا دریا، جهان جهان، رحمت تست
الا ای شاهباز ساعد شاه//کلاهت چیست، از ماهیست تا ماه
تو بازی و کلاه تو چنانست//که ترکش نیم ترک آسمانست
اگر از سر براندازی کلاهت//نیاید هیچ چیزی بند راهت
بسی بگریست و بسیاری سخن گفت//سخن در فرقت آن سرو بن گفت
که گر دستور بخشد شاهم امروز//خبر پرسم ازان ماه دل افروز
بصحرا اسپ تازم راه جویم//بدریا در نشینم ماه جویم
ثنائی نیست با ارباب بینش//سزای صدر و بدر آفرینش
چو میلرزد ز هیبت ایندعاگوی//زفانش چون تواند شد ثناگوی
چو نعمت ذات او بالای گفتست//زفان از کار شد چه جای گفتست
چه گویم من ثنای او خدا گفت//که نام اوست با نام خدا جفت
شنید ستم که در دور سلیمان//که بد دیو و پری او را بفرمان
نشسته بود روزی بر سر تخت//سعادت یاور و اقبال با تخت
شدند مرغان بدرگاه سلیمان//بر آورده ز دست بلبل افغان
بنالیدند چو نای و می زدند چنگ//گهی بر سر گهی بر سینهٔ تنگ
تعداد صفحات : 7