شاهنامه فردوسی ب27_ستایش سلطان محمود
ز یزدان بران شاه باد آفرین****که نازد بدو تاج و تخت و نگین
که گنجش ز بخشش بنالد همی****بزرگی ز نامش ببالد همی
ز دریا بدریا سپاه ویست****جهان زیر فر کلاه ویست
خداوند نام و خداوند گنج****خداوند شمشیر و خفتان و رنج
شاهنامه فردوسی ب27_ستایش سلطان محمود
ز یزدان بران شاه باد آفرین****که نازد بدو تاج و تخت و نگین
که گنجش ز بخشش بنالد همی****بزرگی ز نامش ببالد همی
ز دریا بدریا سپاه ویست****جهان زیر فر کلاه ویست
خداوند نام و خداوند گنج****خداوند شمشیر و خفتان و رنج
شاهنامه فردوسی ب26_پادشاهی کیخسرو
به پالیز چون برکشد سرو شاخ****سر شاخ سبزش برآید ز کاخ
به بالای او شاد باشد درخت****چو بیندش بینادل و نیکبخت
سزد گر گمانی برد بر سه چیز****کزین سه گذشتی چه چیزست نیز
هنر با نژادست و با گوهر است****سه چیزست و هر سه بهبنداندرست
شاهنامه فردوسی ب25_پادشاهی کیکاووس
درخت برومند چون شد بلند****گر آید ز گردون برو بر گزند
شود برگ پژمرده و بیخ مست****سرش سوی پستی گراید نخست
چو از جایگه بگسلد پای خویش****به شاخ نو آیین دهد جای خویش
مراو را سپارد گل و برگ و باغ****بهاری به کردار روشن چراغ
شاهنامه فردوسی ب24_داستان خاقان چین
کنون ای خردمند روشنروان****بجز نام یزدان مگردان زبان
که اویست بر نیک و بد رهنمای****وزویست گردون گردان بجای
همی بگذرد بر تو ایام تو****سرایی جزین باشد آرام تو
چو باشی بدین گفته همداستان****که دهقان همی گوید از باستان
شاهنامه فردوسی ب23_داستان کاموس کشانی
بنام خداوند خورشید و ماه****که دل را بنامش خرد داد راه
خداوند هستی و هم راستی****نخواهد ز تو کژی و کاستی
خداوند بهرام و کیوان و شید****ازویم نوید و بدویم امید
ستودن مر او را ندانم همی****از اندیشه جان برفشانم همی
تعداد صفحات : 8